نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا
به قلم: نذیر احمد بلوچ
قوم بلوچ مثل بعضی از اقوام عرب برخلاف سایر قومیتهای ایرانی چون کوردها و مازنی ها و لرها و غیره دارای بافتی قبیله ای است و رهبران اقوام که تحت عنوان سردار از آنها نام برده می شود می توانند نقش مهمی در هدایت قوم خود داشته باشند.
در بلوچستان پاکستان که بر اساس فدرالیسم اداره می شود عده ای از این سرداران نقش مهمی در سرکوب مومنین شریعت گرای بلوچ و خاموش کردن آتش خشم جوانان غیور و مجاهد بلوچ بر علیه حکومت سکولار پاکستان بر عهده دارند.
اما در بلوچستان ایران این سرداران با آنکه تعدادی محدود از آنها چون رضا گمشادزهی فعالیتهایی نزدیک به سرمچاران دارد و بیشتر تمایل دارد مبارزه ی بلوچها را به سمت حکومت سکولار و فدرال پاکستان هدایت کند اما اکثراً با علمای خود و سیاستهای دارالاسلام ایران هماهنگ هستند.
همین هماهنگی سرداران و اکثریت مطلق علماء و خطباء و ائمه ی مساجد بلوچ در برخورد با مزدوران سکولار و فرقه گرای مدیریت شده توسط دشمنان باعث دلسردی و حتی خشم آنها شده است . چون این مزدوران سعی داشتند با بهره گیری از احساسات ملی گرایانه و مذهبی بلوچها و حتی با کمک از دارودسته ی خائن رجوی و اربابان آنها چون آمریکا و صهیونیستها و آل سعود رخ مبارزاتی بلوچ را از پاکستان به دارالاسلام ایران تبدیل کنند و نوعی جبهه ی قومی بلوچ به سوی ایران سوق دهند.
البته این مزدوران سکولار بلوچ سالهاست تلاش دارند در کنار سایر خائنین سابقه داری چون دارودسته ی رجوی و کومله ها و دمکراتهای کورد و سایر احزاب سکولار اپوزیسیونی واحد جهت ضربه زدن به دارالاسلام ایران و تشکیل حکومتی سکولار تشکیل دهند اما زمانی که از اینهمه تشتت و تضاد میان این احزاب نا امید شدند سعی کردند بر قوم بلوچ تمرکز کنند و زمانی که واکنش علمای بلوچستان و سرداران را دیدند این نا امیدی آنها با خشم مضاعف نسبت به این سرادران و علماء آمیخته شد.
امروزه یکی از توطئه گرانی که در لباس بلوچ و حتی اهل سنت بلوچستان قصد دارد بلوچها را در خدمت به اهداف دشمنان خرج کند کسانی از دارودسته ی رجوی هستند که به امثال حبیب سربازی و بهمن و غیره خط داده و آنها را مدیریت می کنند و سعی دارند در فضای مجازی نیز افکار عمومی بلوچها را مدیریت کنند و به آنها خط بدهند در حالی که نه بلوچ هستند و نه برایشان بلوچ و مذهب حنفی بلوچها برایشان اهمیت دارد.
سرداران بلوچ به عنوان امرای سنتی قوم خود باید به وظایف خود عمل کنند و نباید اجازه دهند که احزاب سکولار مسلح و غیر مسلح سهابی و آجوئی و … و فرقه های مذهبی مسلح از پس مانده های ریگی و غیره فرزندان آنها را خواسته یا ناخواسته در راه اهداف آمریکا و آل سعود و صهیونیستها خرج کنند.
تصوّف فرقه ای بود که در دنیای اسلام در قرن سوم هجری ظهور پیدا کرد و منتشر شد. جریان تصوّف در ابتدا به صورت گرایش ها و تمایلات فردی ای بود که به علت فراخی نعمت برای انسان به سوی زهد و پارسایی و افراط در عبادت فرا می خواند، بعدها این گرایش ها و تمایلات پیشرفت و تکامل یافت تا اینکه به روش ها و شیوه هایی مهم و معروف به نام صوفیه تبدیل شد.
شیوه و منهج تصوّف بدین گونه بود که برای رسیدن به معرفت و شناخت الله متعال به روشی غیر از قرآن و سنت پیامبر ﷺ عمل می نمود تا بدانجا که از مسیر و چهارچوب اصلی خود خارج شد و روش و منهج آنهـا با فلسفه ها و افکار شرک آمیز هندی، فارسی و یونانی در هم آمیخت.
نکته قابل ذکر این است که تفاوتهای اساسی بین دو مفهوم زهد و تصوّف وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتند از : زهد چیزی است که بدان امر شده است حال آنکه تصوّف فاصله گرفتن و دوری از منهج و شیوه ی حق است، همان شیوه و منهجـی که اهل سنت و جماعت بر آن هستند.
برخی از جماعت صوفیه بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی عمل می کنند و یکی از پیروان آن مذهب محسوب می شوند اما عده ی زیادی از آنها دچار بدعتهای کفرآمیزی گشته اند،جماعتی اندک از صوفیان نیز هستند که گمراه گشته و به بی راهه رفته اند، ولی از شرک و کفر مصون مانده اند و در واقع آنها مرتكب بدعت هایی گشته اند که به حد شرک نرسیده است.
برخی از گفته ها و سخنان علمای تصوف:بایزید بسطامی می گوید : « سبحانــي ما أعظم شأنـي : پاک و منزه مـنـم و چه بلند مرتبه جایگاهی است من دارم»[1]
ابن عربی می گوید : « فيحمدني و أحمده و يعبدنـي و أعبــده : او من را ستایش کرده و من او را ستایش میکنم و او مرا پرستش کرده و من هم او را پرستش می نمایم»[2]
امام شافعی رحمه الله در مورد آن دسته از صوفی هایی که از منهج صحیح اسلامی منحرف شده اند می گوید :
اگر کسی در اوّل روز صوفی شود، هنوز ظهر آن روز نرسیده که وی احمق و نادان گشته است (تلبیس ابلیس)
همچنین می گوید: هرکس چهل روز با یکی از صوفیان بنشیند و ملازم او باشد، هرگز عقلش به او باز نمی گردد.
همچنین می فرماید : شهر بغداد را ترک نمودم و چیزی را آنجا یافتم، زنادقه (صوفیان) چیزی را در آنجا اختراع کرده بودند و آن را تغبیر (سماع) نامیده بودند و بوسیله آن مـــردم را از قرآن باز می داشتند.
دارودسته ی منافقین به رهبری عبدالله بن سبا که مسجد ضرار را به عنوان پایگاهی جهت ضربه زدن به مومنین و قانون شریعت الله تاسیس کرده بودند به خاطر اختلاف فکری آنها با مومنین بود، گروه خوارج اهل تاویل هم که بر علیه خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه شورش کردند و نه تنها عثمان بلکه علی را نیز به قتل رساندند باز به خاطر اختلاف فکری آنها با مومنین بود.
وجود اختلاف فکری امری عادی است به همین دلیل الله جل جلاله شورا را جهت سازماندهی و جمع کردن آراء مختلف امر کرده است و می فرماید: وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (شوری:38)
اما این فرقه های صدر اسلام تابع شورا نبودند و نمی خواستند تابع شورا شوند به همین دلیل مسیر تفرق را انتخاب کردند.
کسی که از شورا فراری است یعنی در زمینه ی فکری ضعیف است و از فکر مخالف می ترسد به همین دلیل نه تنها وارد شورا نمی شود بلکه اگر توانش را داشته باشد دست به خشونت هم می زند.
به دنبال این فرقه های اسلامی صدها فرقه ی دیگر در طول تاریخ به وجود آمدند و دارودسته ی منافقین هم ضرارها و فرقه های غالیانه ی مختلفی تولید کردند و حتی کار را به جائی رساندند که کلاً مسلمین را از اسلام خارج کردند ، مثل یزیدی ها و علی اللهی ها و ذگری های بلوچ.
در کنار اینها و در عصر حاضر، برای عده ای از منافقین آشکار شده، تفکرات سکولاریستی جایگزین تفکرات قدیمی شد؛ اینها با تولید تفرق و جنگهای داخلی میان مسلمین و سست و بی ابهت کردن فراگیر مسلمین چنان ضربه ای به اتحاد اسلامی میان مسلمین زده اند که در طول تاریخ هیچ فرقه ای چنین ضربه ای نزده است.
این سکولاریستها که مدتی کمونیسم و سپس سوسیال دموکراسی و در نهایت لیبرالیسم غربی را تبلیغ می کرده اند تماماً نوعی قومیت گرائی را نیز چاشتی شعارهای اقتصادی و … خود کرده اند و به این شکل قوم و قبیله ای را با این شعارهای عامه پسند با خود بر علیه سایر اقوام همسایه همراه کرده اند.
اینها حتی اگر مثل سکولاریستهای ناسیونال سوسیالیست بعث عراق و بعث سوریه صاحب یک حاکمیت شوند باز با هم متحد نمی شوند و به خاطر مسائل قومیتی در برابر هم قرار می گیرند و به دشمنان همدیگر در ضربه زدن به هم کمک می کنند چنانچه بعث سوریه در جنگ ایران با بعث عراق در کنار ایران ایستاد و تا کنون متحد ایران باقی مانده است.
این سکولارهای لگور قوم گرا از یکسو خودشان را در چارچوب مرزهای تولید شده توسط سکولاریستهای جهانی انگلیسی و فرانسوی محدود کرده اند، در عین حال چنان برای زبان و نژاد تبلیغ می کنند که نیازمند نقشه ای اختراعی جدید می شوند که هرگز در طول تاریخ وجود نداشته است و برای امری دست نیافتنی تلاش می کنند که خودشان هم با اینهمه حزب و گروه متضاد و مخالف ظرفیت و توان رسیدن به آن را دارند.
این لگورهای سرگردان سکولار و قوم گرا از یکطرف با احزاب سکولار هم زبان و هم نژاد خود درگیرند، از سوی دیگر با مرزهای ساختگی و حکومت مرکزی درگیرند، دسته ای از این لگورها هم از نوعی مرکز گرائی و سازش با حاکمیت مرکزی صحبت می کنند و…
کلاً مردم را چند دسته و متفرق و ضد هم کرده اند و همه می گویند قوم بلوچ و ملی گرائی و مشخص نیست ملی گرائی کدامیک اصل و کدامیک تقلبی است، اما همگی در کمال تعجب در برابر قوانین شریعت الله و هر کسی که خواهان تشکیل جامعه ای اسلامی باشد می ایستند و حتی در کمال بی حیایی اسلام را عامل تفرق معرفی می کنند!
«یَحْرُمُ عَلَى الرَّجُلِ قَطْعُ لِحْیَتِهِ»«بر مرد حرام که ریشش را قطع نماید» (الدر المختار وحاشیة ابن عابدین(رد المحتار) (6/407)
مذهب مالکی
«وَیَحْرُمُ عَلَى الرَّجُلِ حَلْقُ اللِّحْیَةِ» «و برای مرد حرام است که ریشش را بتراشد» (منح الجلیل شرح مختصر خلیل (1/82))
مذهب شافعی
امام شافعی در کتاب ( الأم ) صریحا بیان بر تحریم تراشیدن ریش دارند ، اگر چه بعضی از علمای شافعی آن را مکروه دانسته اند ، اما باید گفت که با درنظر داشت احادیث صریح و واضح نمیتوان این نهی شدید را حمل بر کراهیت نمود ، بلکه مشخص است که تحریم است.
مذهب حنبلی
ابن تیمیه حنبلی مذهب میگوید :
«اما تراشیدن ریش مثل تراشیدن موی سر زن میباشد ، حتی بد تر ازاین تراشیدن موس سر زن است ، چراکه تراشیدن ریش مُثله بوده و ازآن نهی شده و حرام میباشد» (شرح عمدة الفقه لابن تیمیة – من كتاب الطهارة والحج (1/236))
نکته:
اگرعلما بر سر اباحه و حرمت امری اختلاف داشتند طبق مذهب امام شافعی ترک آن افضل و اولاتر است بنابراین از انجا که در مورد تراشدین ریش بین علماء اختلاف نظر وجود دارد مذهب شافعی بر آن است که ریش تراشیده نشود و کسانی که مردم را به ان ترغیب می کنند برخلاف مذهب شافعی عمل کرده اند.
به مزدورانی که از سوریه برای قوم بلوچ و ملت ایران پارس می کنند
به قلم: براهندک بلوچ
این روزها شاهد تسلیم مناطق سوریه به دارودسته ی جولانی و ارتش آزاد و مجموعا 39 گروه مختلف مسلح طی معامله ای بین المللی و منطقه ای هستیم.
بشار اسد به روسیه رفت و نخست وزیرش هنوز بر سر کار است و یک جابجایی قدرت در حال انجام است.
در اینجا خسارتمند و بی آبرو کسانی هستند که چند سال است با نام جهاد و تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت و غیره و با یدک کشیدن نام مبارک مهاجر و مجاهد نزد فریب خورده های احساسی سروصداهایی برپا کرده بودند اما همه دیدند که مزدورانی بوده اند که دینشان را به دنیا فروخته اند.
هدف جهاد، تمکین شریعت الله است، اما برای همه مشخص شد که دارودسته ی جولانی و اینهایی که خودشان را مهاجر اهل سنت ایرانی در سوریه می دانند به همراه گروههای سکولاری چون ارتش آزاد همه یک هدف دارند: به دست آوردن قدرت و تشکیل حکومتی دموکراسی خواه لیبرال مورد رضایت غرب.
اما اینها بدانند که غرب سکولار و هر کافر دیگری حاضر است اگر قانون شریعت الله را کنار بگذاری و حافظ منافعش باشی، هر میزان زمین که بخواهی به تو کادو بدهند، همچنانکه الان به دارودسته ی جولانی و ارتش سکولار آزاد و … در سوریه داده اند، اما این را هم بدان اگر زره ای شریعت گرایی در سخنان و حرکاتت باقی مانده باشد که مخالف اهداف این اربابانت باشد با نیرنگ و فریب و گرفتن غیرت و ایمانت تو را در همین سرزمینی که به تو داده اند دفن می کنند یا با دیگران مورد معامله قرارت می دهند.
در چنین وضیعتی، یکی از بلوچهای نوکر نوکر نوکر نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی (این شخص از گروه ملافتاحی است و نوکر جولانی و جولانی هم نوکر ترکیه و ترکیه هم نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است) در سخنانی جاهلانه می گوید: “به خدا قسم شما را نمی گذاریم ای ایرانی های خبیث، همانطوریی که برادرانمان را در جمعه خونین شهید کردید حتی تا ایران دنبالتان خواهیم آمد. می آئیم شما را به جهنم می فرستیم.”
جاهل:
بلوچها اصیلترین قوم ایرانی هستند، جهالتت به تاریخ باعث شده که اینگونه ابتدا به قوم خودت بگوئی خبیث بعد به دیگران. آگاهی شما از دین هم همین اندازه ناقص و جاهلانه است.
جمعه ی خونین زاهدان مسببش اصلیش که باعث تحریک جوانان بلوچ شد دروغهای امثال مولوی نقشبندی بود که آبروی ناموس بلوچ را برد و بعد از آنکه از او بر اساس مذهب خودمان از او دلیل خواسته شد از کشور فراری شد و هم اکنون مثل موش فراری شده است
تو فعلا در همان سوریه بمان و نگاه کن که رژیم صهیونیستی تا 40 کیلومتری دمشق پیشروی کرده و ارباب تو جولانی حتی یک بیانیه هم در رد این کار ارتش رژیم صهیونیستی نداده است چه رسد به اینکه بخواهد با اینهمه اسلحه و مهمات و نفراتی که دارد با این کافر وحشی که به شما نزدیک شده است جنگی انجام دهد.
ماهیت تو و میزان غیرت تو و امثال تو همین اندازه است، کفاری چون رژیم صهیونیستی وحشی را رها کنید و از دور برای کشور خودت پارس کنی.
پس خیال نکن که ایرانی ها و بخصوص اهل سنت ایران از ماهیت واقعی شما بی خبر هستند.
با خود میگویم مگر میشود تو در این دنیا رنج بکشی و عذابت دهند و من انتظار آسایش و راحتی، گاهی ایمانم را متزلزل کند.
اصلا مگر میشود ادعای حب تو را فریاد بزنم اما اثری از تو و از اخلاق والایت در من دیده نشود.
گاهی که در خلوتهایم اشک میریزم،قطره های
اشکم را تقسیم میکنم.
اشکی برای شوق دیدار آن چهره ی سراسر آرامشت میگذارم و اشکی بر حال قلبم که دنیا و آرزوهای دورش گاهی چنان سختش میکند که حس میکنم دنیا بر سرم آوار شده است.
اکنون در میان شوق رسیدن و ترس نرسیدن قرار گرفته ام.
و نمیدانم قلبم و گناهانم مرا به سوی کجا سوق میدهند.
اما من دلخوش به همین اشکهایی هستم که گاهی در میان انبوهی از ترس ها و شرمندگی ها قلبم را مملؤ از محبت تو و امید به بخشش
پروردگارم میکند.
یا رسول اللهﷺ
اشتیاق دیدار الله و ملاقات تو زیباترین نسیمی است که در میان حرارت دنیا و شکستن هایش بر قلبم و جانم می وزد.
از ابتدا تا روز قیامت دعوت تمام پیامبران این بوده است که مردم را به بندگی یک معبود دعوت نموده و از بندگی طاغوت منع سازند، طوری که الله تعالی میفرماید: {وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ}یقیناً ما در هر امتی، پیامبری را (با این پیام) برانگیختیم (فرستادیم) که: «الله یکتا را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید».
اما حال دسته ای به نام نجدی در لباس سلفیت و فرزندان نسبی بلعام بنام علماء را می بینی که مردم را به بندگی طاغوت دعوت کرده و از بندگی الله تعالی منع میسازند ولی باز هم خود را وارثین انبیاء و حقپرست میدانند.
بعضی شان کار را به جایی رسانده اند که به نفع رژیم صهیونیستی و ضربه زدن به جهاد مومنین فلسطین فتوا می دهند، بعضی مردم را بنام “خوارج و رافضی” به جنگ با آن مجاهدینِ تشویق میکنند، که در زمین شریعت را نافذ میسازند.
بعضی شان مردم را بهجای امت اسلامی به دفاع از منافع حکومتهای دست نشانده و آمریکا و ارزش های جاهلی قومیت گرائی و ملی تشویق میکنند، اگرچه با این، امت اسلامی از بین هم برود.
و بعضی شان اینقدر چشم سفید هستند که در کنار آمریکا و صهیونیستها و دعوت بهسوی وطنیت، انتخابات و دموکراسی، شرعی دانستن حاکمان تنفیذ کننده قوانین وضعی، و همکاری با ارتش های این طاغوتها و برادر دانستن بندگان طاغوت را هم منهج صحابه، تابعین و سلف صالح میدانند، إنا لله وإنا إلیه راجعون.
اگر عده ای به ماهیت نجدیت پی نبرده باشند طوفان الاقصی چهره حقیقی این تفکر مخرب را به آنها نشان داد اگر دارای گوشی شنوا و چشمی بینا و قلبی حق طلب باشند و بر چشم و گوش و قلب آنها مهر نخورده باشد.
16 ساله بودم و مدتی بود که عزمم را جزم کرده و با قلبی فاخر میگفتم: «من میخواهم محجبه شوم.»✨
آن روزها کلاس نقاشی رنگ روغن میرفتم و هنوز لباس مناسبی برای حجاب نداشتم. یک مانتووشلوار مُدی پوشیدم و به کلاس رفتم. کلاس خیلی نزدیک خانهیمان بود.
بعد از یکیدوساعت کلاس تمام شد و بیرون منتظر برادرم شدم (که اکنون در بین ما نیست رحمهالله🤍) قرار بود با ماشین دنبالم بیاید. همان مسیر کوتاه تا منزل هم دوست نداشتم با آن لباس پیاده بروم. خیابانی که کلاسمان در آنجا بود عصرها شلوغ بود و محل دوردور بسیاری از جوانان.
بیرون کلاس با حس گناه منتظر برادرم بود، خودم را پشت ماشینها قایم میکردم که کسی من را نبیند. دلم آشوب بود.
چند لحظه بعد برادرم آمد و سریع به داخل ماشین خزیدم.
بعد از حدود ۹ سال هنوز این خاطره برایم تداعی میشود و مشتاقانه مرورش میکنم. آن حس گناه و ترس و شرم از الله را بسیار دوست دارم.
وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (بقره: ۴۰) و تنها از من بترسید
راستش آن روزهای نخستین و حسهای نابش مُسکن روزهای دلتنگیام هستند. من آن زمان شجاعانه آدم دیگری شدم.
پ.ن: من تنهایی در شهری که مردمش شناخت بسیار ابتدایی از دین داشتند. مسیرم را غریبانه برگزیدم و هیچ حامیای نداشتم. تمام اطرافیانم مخالف بودند و هستند. قصدم فقط اجتماع نیست، موضوع خانواده و نزدیکان است و نمیشود گفت که کار سادهای است. این بیان نشان از غرور و خودبزرگبینی من نیست بلکه میخواهم حجاب زنان در عصر حاضر ایران را کم نبینیم مخصوصا در شهرهایی دور از دینداری.
خواهران هم بدانند که :
حجاب دستور الله است نه پدر و مادر و حاکمیت
حجاب در سنین خاصی بر زنان فرض عین است نه فرض کفایه
پس با الله و روز قیامت خودت طرف هستی، مواظب باش فریبت ندهند.
اخوان المسلمین یکی از برجستهترین جنبشهای اسلامی و سیاسی در جهان اسلام است که توسط حسن البنا در سال ۱۹۲۸ در مصر تأسیس شد. این جنبش بهعنوان یک مکتب فکری و اجتماعی-سیاسی، اهداف خود را بر پایه احیای اسلام در تمامی جنبههای زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فردی قرار داده است. اخوان المسلمین به دنبال برقراری یک نظام جامع اسلامی است که از اصول و قوانین اسلام در همه امور اجتماعی و دولتی پیروی کند.
در برابر این جریان مبارک، ما شاهد تولید جنس تقلبی و بدلی آن هستیم که با یدک کشیدن نام اخوان تبدیل به اسلام آمریکایی شده است، افرادی لیبرال و سکولار مثل اردوغان ترکیه و محسن عبدالحمید عراق و شریف شیخ احمد سومالی و ربانی افغانستان و …. که با نام اخوان در برابر اخوان قرار گرفته اند که تحت عنوان اخوان الشیاطین و اخوان المفسدین شناخته شده اند. جدا کردن این دو جریان جهت شناخت اخوان المسلمین ضروری است.
✔️معرفی فکر و اندیشه اخوان المسلمین:
اخوان المسلمین بر اساس چندین ایده اصلی بنا شده است که تمام حوزههای زندگی را پوشش میدهد:
1. توحید و شریعت بهعنوان راهنمای زندگی: توحید (یگانگی خدا) و شریعت اسلامی به عنوان بنیان فکری و عملی این جنبش معرفی میشود. در این ایدئولوژی، اسلام نه تنها یک دین فردی بلکه یک نظام کامل اجتماعی و سیاسی است که باید در همه عرصهها پیاده شود. اخوان المسلمین معتقد است که تنها با اجرای کامل احکام شریعت در تمامی سطوح زندگی (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی) میتوان به سعادت دنیا و آخرت رسید.
2. حاکمیت الله: اخوان المسلمین بر حاکمیت الله و ضرورت اجرای احکام الهی در حکومت و جامعه تأکید دارد. به عقیده این جنبش، حکومت اسلامی باید بر مبنای شریعت اسلامی اداره شود و قوانین انسانی باید با اصول الهی سازگار باشد.
3. احیای جامعه اسلامی: اخوان المسلمین بر این باور است که مسلمانان باید به ریشههای خود بازگردند و ارزشهای اسلامی را در تمامی جنبههای زندگی احیا کنند. این احیاگری شامل بازسازی اعتقادی و اخلاقی جامعه، تقویت فرهنگ اسلامی و مبارزه با مظاهر فساد و غربزدگی است.
4. تعلیم و تربیت: تعلیم و تربیت اسلامی در اخوان المسلمین اهمیت بالایی دارد. این جنبش معتقد است که آموزش دینی و اخلاقی صحیح میتواند فرد و جامعه را به سمت سعادت و عدالت هدایت کند. هدف از تربیت اسلامی، پرورش مسلمانان متعهد و مسئول است که قادر به اجرای احکام شریعت در جامعه باشند.
✔️اهداف اخوان المسلمین:
اخوان المسلمین بهعنوان یک جنبش اسلامی، اهداف مشخصی را دنبال میکند که در سطوح مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تجلی مییابد:
1. احیای دین اسلام در زندگی اجتماعی و سیاسی: هدف اصلی اخوان المسلمین، احیای اسلام به عنوان یک نظام جامع است که باید در همه زمینهها، از حکومت و سیاست تا آموزش و خانواده، پیاده شود.
2. ایجاد حکومت اسلامی: یکی از اهداف اساسی اخوان، تأسیس یک دولت اسلامی است که قوانین و اصول شریعت اسلامی را بهعنوان قانون اساسی کشور اجرا کند. این دولت اسلامی باید عدالت اجتماعی را برقرار کند و جامعه را از فساد و ظلم پاک کند.
3. تقویت وحدت امت اسلامی (امت واحده): اخوان المسلمین به وحدت امت اسلامی اعتقاد دارد و هدف آن این است که تمام مسلمانان جهان را تحت لوای اسلام متحد کند. این اتحاد اسلامی یکی از راههای مبارزه با استعمار و قدرتهای غربی است که از نظر اخوان المسلمین باعث ضعف و تفرقه در جهان اسلام شدهاند.
4. مبارزه با استعمار و نفوذ غرب: اخوان المسلمین خود را در صف مقدم مبارزه با استعمار، امپریالیسم و نفوذ فرهنگی غرب میداند. این جنبش به ویژه در دوران حسن البنا و پس از آن، تلاش کرده است تا با نفوذ قدرتهای غربی که ارزشهای اسلامی را تهدید میکنند، مقابله کند.
5. عدالت اجتماعی و اقتصادی: اخوان المسلمین به عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر و نابرابری اقتصادی تأکید دارد. این جنبش معتقد است که باید در کنار مسائل دینی، به مشکلات معیشتی و اجتماعی مردم نیز پرداخته شود و از طریق اجرای اقتصاد اسلامی، زندگی بهتری برای همه فراهم شود.
✔️ برنامهها و روشهای اجرایی:
اخوان المسلمین برنامهها و استراتژیهای مختلفی برای رسیدن به اهداف خود در سطوح مختلف جامعه پیادهسازی میکند:
1. فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی: اخوان المسلمین از طریق تأسیس مؤسسات خیریه، مدارس، بیمارستانها، و مراکز آموزش اسلامی به ارائه خدمات اجتماعی و فرهنگی پرداخته است. این فعالیتها بهعنوان ابزاری برای نفوذ در لایههای مختلف جامعه و تربیت نسل جوان بر اساس ارزشهای اسلامی به کار گرفته میشود.
2. شرکت در انتخابات و فعالیتهای سیاسی: اخوان المسلمین پس از مدتها فعالیت در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، به عرصه سیاست نیز وارد شد. این جنبش به ویژه پس از انقلابهای بهار عربی (۲۰۱۱)، با شرکت در انتخابات توانست در کشورهایی مانند مصر، تونس و اردن قدرت سیاسی بهدست آورد. هرچند پس از سرنگونی دولت محمد مرسی در مصر، اخوان المسلمین با فشارهای شدید روبهرو شد.
3. تربیت نسل جدید رهبران اسلامی: اخوان المسلمین تأکید بسیاری بر تربیت جوانان مسلمان و ایجاد کادرهای اسلامی متعهد دارد. از طریق برنامههای آموزشی و تربیتی، این جنبش به دنبال ایجاد یک نسل از رهبران اسلامی است که بتوانند در آینده جامعه را بر مبنای اصول اسلام اداره کنند.
4. تبلیغ و دعوت اسلامی (دعوت): اخوان المسلمین فعالیتهای تبلیغی گستردهای در داخل و خارج از جهان اسلام دارد. این جنبش از ابزارهای مختلف از جمله رسانهها، اینترنت و سخنرانیهای عمومی برای ترویج اسلام و جلب حمایتهای مردمی استفاده میکند.
5. جنبش جهانی: اخوان المسلمین با گسترش در کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی، به یک جنبش جهانی تبدیل شده است. این سازمان دارای شبکههایی در کشورهای مختلف مانند اردن، سوریه، سودان، تونس، مالزی و حتی کشورهای اروپایی است. هرچند که در برخی کشورها ممنوعیتهایی برای آن وضع شده، اما همچنان توانسته است نفوذ فکری و اجتماعی خود را گسترش دهد.
✔️ نتیجهگیری: اخوان المسلمین به عنوان یک جنبش فکری و اجتماعی-سیاسی با اهداف گسترده در زمینههای دینی، اجتماعی و سیاسی فعالیت میکند. این جنبش بر اساس اصول شریعت اسلامی به دنبال ایجاد یک جامعه اسلامی متعهد به احکام اسلام است. هرچند که این جنبش در طول تاریخ با سرکوبها و چالشهای زیادی مواجه بوده، اما به دلیل انعطافپذیری، توانایی سازماندهی و تأکید بر مسائل اجتماعی همچنان توانسته در جهان اسلام به عنوان یک مکتب فکری پویا باقی بماند.
«سکولار» در ادبیات عرب و در اصطلاح شرعی یعنی «مشرک». یعنی کسی که آشکارا و واضح با زبان خودش می گوید الله این کارها را انجام می دهد و الله در این کارها حق دخالت ندارد و بخشی از این عقایدم را از الله گرفته ام اما این قوانین را نیز از الله نگرفته ام بلکه یا از گذشتگانم به من رسیده یا خودم آنها را درست کرده ام. به همین سادگی.
پس مشرک در طول تاریخ در برابر تمام پیامبران ایستاده و با آنکه اسمش عوض شده اما ماهیتش یکی است، مثل لوطی که الان اسمش شده دگرباش و رنگین کمانی و… ماهیت همان است اما اسمش عوض شده.
موضع مسلمین در برابر ای سکولاریستها در طول تاریخ یکسان بوده است. ابراهیم خطاب به پدر و قوم سکولار خود می گوید: وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيّاً (مريم: 48) و از شما و آنچه به جای الله می خوانید کناره گیری می کنم، و پروردگارم را می خوانم، امید است که در خواندن پروردگارم محروم نباشم.
رسول الله صلى الله عليه و سلم می فرماید: أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسْلِمٍ يُقِيمُ بَينَ أَظْهُرِالمُشْرِكِينَ.[1] من از هر مسلمانی که بین مشرکین اقامت می گزیند، بیزارم.
ابن قیم رحمه الله می فرماید: وَمَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ إِقَامَةِ الْمُسْلِمِ بَيْنَ الْمُشْرِكِينَ إِذَا قَدَرَ عَلَى الْهِجْرَةِ مِنْ بَيْنِهِمْ.[2] رسول الله صلى الله عليه وسلم از اقامت مسلمان بین مشرکین هنگامی که توان بر هجرت از بینشان را داشت منع نموده است.
الحمد لله امروز الله به مسلمانان عزت داده است و نعمت خودش را که دارالإسلام است بدانان بخشیده است و این همان حاکمیتی است که باذن الله به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت ارتقاء پیدا خواهد کرد که شریعت و حکم الله در آن بر اساس یکی یا چند مذهب اسلامی حاکم است و پرچم جهاد با سگ روم آمریکا به عنوان سر افعی و رژیم خونخوار صهیونیستی را برافراشته است.
بر مسلمین لازم است که با تحمل سختی های اقتصادی و حتی امنیتی به سوی این دارالاسلام هجرت کنند و اگر در این دارالاسلام هستند به اندازه ی توان خود در تقویت آن کوشش کنند و از تمام احزاب سکولار و همچنین از تمام فرقه ها و فرقه بازهای به ظاهر اسلامگرا دوری کنند، چون تفرق باعث سستی و بی ابهتی و ضربه زدن به دارالاسلام می شود.
الله این دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت تحت پوشش آن از یمن تا غزه قلب فلسطین را حفظ نماید و قدرتش را مستدام نماید و دشمنانش را ذلیل و خوار نماید و پشت بدخواهانش را بشکند الله قدرت را به مردانش بدهد که همه طواغیت روی زمین را ریشه کن کند.
[1] شعيب الأرناؤوط، تخريج زاد المعاد 3/111 / الألباني، السلسلة الصحيحة 2/228
[2] ابن القيم، زاد المعاد في هدي خير العباد، ج3 ص 111