مجاہدین اسلام اور اسلام دشمن قوتوں کے لئے تحریک طالبان پاکستان کا پیغام
بسم اللہ الرحمٰن الرحیم
تحریکِ طالبان پاکستان کے مشرتابہ کی طرف سے مجاہدین اسلام کے لئے ھدایات اور اسلام دشمن قوتوں کے لئے تنبیہ (۱) تحریک طالبان پاکستان کے تمام مجاہدین کو اطلاع دی جاتی ہے کہ وطن عزیز پر مسلط غلام فوج اور تمام سرکاری سیکیورٹی اداروں سے تعلق رکھنے والے افراد دورانِ ڈیوٹی ہرجگہ ہمارے عسکری اہداف ہوں گے۔ (۲) غلام فوج اور تمام سرکاری سیکیورٹی اداروں کے اہلکاروں کو اطلاع دی جاتی ہے کہ دو ماہ تک اپنے لئے حلال روزگار کو تلاش کریں دو ماہ بعد اگر دورانِ ڈیوٹی نہ بھی ہوں تو پھر بھی ہمارے عسکری اہداف میں شامل ہوں گے۔ اگر سیکیورٹی اداروں کے اہلکار مجاہدین کہ ہاتھوں گرفتار ہو جائیں تو پھر گرفتار سیکیورٹی اہلکاروں کے رشتہ دار اور متعلقین مجاہدین کے ہاں رہائی کے لئے مجاہدین کو تنگ نہ کریں، بلکہ ان دو مہینوں میں اپنے ان رشتہ داروں اور متعلقین پر کوشش کریں کہ پشتونوں، بلوچوں اور پاکستان کی دیگر اقوام کے ان قاتل اداروں میں نوکری کرنا چھوڑ دیں ۔ (۳) پاکستان کی غلام فوج اور غلام سیکیورٹی اور خفیہ ادارے مجاہدین کے رشتہ داروں کے ساتھ جو مظالم کرتے ہیں اگر ان کے اوپر ان مظالم کا سلسلہ نہیں روکا جاتا تو مجاہدین بھی بالمثل عمل کرنے پر مجبور ہوں گے۔
عده ای با وجود اینهمه جاهلیت و با وجود اینهمه تبلیغات رسانه ای احزاب مختلف سکولار و مرتد و با وجود اینهمه گروه و فرقه مسلح و غیر مسلح اهل بدعت و با وجود اینهمه مولویهای اهل بدعت و رسانه ای و منحرف در میان بلوچهای حنفی مذهب و با وجود اینهمه دزدی و نا امنی و قتل و کشت و کشتار دلشان لرزیده و فکر می کنند حرکت آنها با کندی پیش می رود و یا در این جامعه بی فایده است.
و یا چون اطرافیان آنها بیشتر از اهل بدعت و سرگردانان هستند و چند دوست مومن پراکنده در جاهای مختلف ایران و غیره دارند احساس تنهایی می کنند. امام احمد بن حنبل رحمه الله می گوید : من برادرانی دارم که سالی یک بار هم آن ها را نمی بینم اما به دوستیشان بیش از کسانی که هر روز می بینم اعتماد دارم! (الآداب الشرعیة ٢٨٣/٣)
به اذن سبحانه و تعالی هر چقدر هم که گرفتاری ها و امتحانات سخت داشته باشیم جز ایمانمان زیاد نمی شود.{ وَلَمَّا رَءَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ قَالُواْ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِيمَٰنٗا وَتَسۡلِيمٗا }.[سوره اﻷحزاب: ۲۲]
و چون مؤمنان [لشکر] احزاب را دیدند، گفتند: «این [امتحان الهی و پیروزی نهاییاش] همان چیزی است که الله و پیامبرش به ما وعده دادهاند و [حقا که] الله و پیامبرش راست گفتند» و [مشاهدۀ انبوه دشمن] جز بر ایمان و تسلیمشان [در مقابل پروردگار] نیفزود.
موسی از فرعون فرار کرد. وقتی به سمت دریا میرفت و مؤمنان به موسی گفتند: ای موسی دیگر جایی برای فرار نمانده است، ما به لب دریا آمده ایم.
ما هم مثل موسی در آن لحظه که گفت: «الله مرا تنها نمی گذارد» به منافقان و کفار هم همین را می گوییم…
هنگامی که آن دو گروه یکدیگر را دیدند یاران موسی گفتند: ما گرفتار شدیم و موسی گفت هرگز! الله با من است و قطعاً مرا هدایت خواهد کرد.
پس آینده ی این جامعه با اهل توحید و اهل سنت و جماعت است باذن الله و الله ما را تنها نمی گذارد.
هدف نزدیک مجازی ها و احزاب سکولار ناسیونالیست و قومیت گرای محلی
کاتب: بالاچ عُمَرزهی
از نگاه اسلام شناسنامه و عامل هویت بخش انسانها عقاید آنهاست نه نژاد و زبان آنها؛ به همین دلیل الله تعالی انسانها را به کافر و مومن تقسیم کرده و بعد از آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم کفار آشکار میان انسانها را نیز به 5 دسته ی اصلی : آشکارِ: «1- الَّذِينَ هادُوا 2- وَ الصَّابِئِينَ 3- وَ النَّصارى 4- وَ الْمَجُوسَ 5- وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا»(حج/17) تقسیم کرده است.
در عقیده ی اسلامی فرقی بین اقوام و زبانها وجود ندارد و سرزمینی هم که این مومنین را دور هم جمع می کند و وطن آنها می شود «دارالاسلام»است که قانون اساسی آن بر اساس اسلام است و رهبر ان هم مسلمان است. در اینجا فرق ندارد این حاکم دارای چه مذهب اسلامی است مهم این است مسلمان باشد و مهم هم نیست که قانون اساسی بر اساس کدام مذهب اسلامی باشد.
در اینجا اولین هدف نزدیک سکولاریستها(= مشرکین= احزاب) این است که این انسجام را با معرفی کردن هویتی جعلی نژادی از بین ببرند و هویت عقیدتی و جهانی مومنین را تبدیل به هویتی جعلی نژادی و محلی و بومی کنند تا با تجزیه ی مومنین به راحتی آنها را تحت حاکمیت خود قرار دهند.
در عصر حاضر کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی بسیار تلاش کردند که این طرح را در ایران و افغانستان نیز پیاده کنند اما انقلاب در ایران و افغانستان پیروز شد و دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان که همه ی اقوام و مذاهب اسلامی در آنها مشارکت داشتند شکل گرفت و کفار سکولار جهانی و منطقه ای و بومی از اینکه این قیامها تبدیل به جنگهای محلی و منطقه ای بکنند شکست خوردند.
تبدیل کردن انقلاب و جهاد اسلامی به حرکتی قومی و نژادی و جدا شدن از بدنه ی یکپارچه ی مسلمین که همه ی مومنین این انقلاب و این دارالاسلام را انقلاب خود و وطن خود ندانند یعنی حرکت در مسیر اهداف کفار و پذیرش شکست برای خود و تقدیم پیروزی به کفار سکولار داخلی و اربابان خارجی آنها.
پس فریب شعارهای نژادپرستان و قوم پرستان و حتی مذهب گرایان کوتاه فکر را نخوریم . هویت ما و شناسنامه ی همه ی ما اسلام و عقیده ی اسلامی ماست و وطن ما دارالاسلام.
ابوعبیده سخنگوی حماس به حسن نصرالله قاتل اهل سنت گفت شهید یا…
کاتب: براهندک بلوچ
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) به مناسبت ترور سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان از او تحت عنوان «شهید» راه قدس و فلسطین یاد کرد، همچنین ابوعبیده نیز در سالگر عملیات طوفان الاقصی باز از سید حسن نصرالله تحت عنوان شهید و با دعای «تقبله الله» از او یاد کرد. آیا حماس و ابوعبیده نمی دانند چه کسی را شهید می دانند؟ فایز الکندری می گوید: “شما زمانی که از قاتل اهل سنت تعریف و تمجید می کنید در واقع دست حمایت کننده ی خودتان در ادلب و سوریه را از دست داده اید … دستها و بازوان تو بعد از الله سبحانه و تعالی مردم سوریه (ساکنان ادلب و اطراف آن)هستند و نه حسن نصرالله که بشار اسد را.” نه تنها حماس و جهاد اسلامی و تمام مردم فلسطین که از نزدیک با وقایع در ارتباط هستند بلکه همه ی ما هم می توانیم بپرسیم این گروههای سوریه ای ادلب نشین در عرض این یک سال گذشته از نظر نظامی چه کمکی به مردم غزه کرده اند؟ زمانی که از دستها و بازوان حمایت کننده صحبت می شود یعنی کسانی که با دست و جنگ مسلحانه در کنار مردم هستند؛ این حمایت نظامی ادلب نشینها در عرض این یک سال جنایت صهیونیستها از مردم مسلمان غزه چه بوده است در حالی که پایگاههای نظامی آمریکا و نیروهای نظامی آمریکا به عنوان بزرگترین حامی صهیونیستها در جلو دستشان هستند؟ 11 سال است که انواع اسلحه ها را دارند و می گویند که رژیم بشار اسد و حزب الله و اردن و مصر اجازه نمی دهند که ما با صهیونیستهای جنایتکار رودررو بشویم و انتقام برادران و خواهران خودمان را بگیریم و… اما همه می دانیم که مدتی است صهیونیستها به صورت زمینی وارد لبنان شده اند و در این مناطق هم شیعه زندگی می کند هم سنی و دیدیم که هزاران زن و کودک و پیرو جوان سوریه ای اهل سنت از این مناطق جنگ زده به ادلب و سایر مناطق اطراف آن کوچ کردند و برگشتند و نشان دادند که این مسیر هم مثل خط دیورند بین افغانستان و پاکستان است و اگر کسی بخواهد به راحتی می تواند از این مناطق جابجا شود و خودش را به صهیونیستها برساند. این زن و کودکان توانستند از مرز عبور کنند و از مناطق تحت اشغال سربازان صهیونیست به مناطق شما بیایند آیا شما اگر راست می گوئید نمی توانید به مناطق سکونت این زنان و کودکان بروید و با صهیونیستها رودرو شوید؟ می توانید، اما نمی روید؛ چون اربابتان آمریکا و ناتو از کانال حکومت ترکیه به شما اجازه نمی دهد. حماس و تمام مسلمین غزه و تمام مومنین آگاه جهان این حقیت شما را می دانند. در کنار این فریبکاری این گروهها، ما شاهد هستیم از ابتدای طوفان الاقصی تا کنون جبهه ی مقاومت در ایران و لبنان و یمن و عراق با شهادت بزرگان خودش و با شهادت صدها سرباز، حمایت خودش را عملاً از مسلمین غزه که اهل سنت هستند اعلام کرده اند و تا پای جانشان در راه حمایت از اهل سنت فلسطین مقاومت کرده اند. در اینجا روشن می شود که اعضای جبهه ی مقاومت در کنار اهل سنت هستند و اهل سنت غزه هم این را می داند و اگر در سوریه بین گروههای مختلف سلفی با جبهه ی مقاومت جنگی انجام شده که طی آن هزاران اهل سنت کشته شده اند به دلیل اختلافات مذهبی نبوده بلکه به این دلیل بوده که این گروههای سلفی با شعار جهاد و دفاع از اهل سنت در واقع در جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی بر علیه جبهه ی مقاومت قرار گرفته اند. پس برای ما عادی است که ابوعبیده و حماس سید حسن نصرالله و سایر اعضای جبهه ی مقاومت در لبنان و فلسطین و یمن و عراق و ایران را تعریف و تمجید کنند و کشته شده های آنها را «شهید» خطاب کنند اما سخنی از ادلب نشینها و سایر فریبکاران و تاجران جهاد و معامله گران بر خون و ناموس و خاک اهل سنت نزنند.
به مناسبت هفت اکتبر در افغانستان و فلسطین: آمریکا سر افعی و بزرگترین ناقض حقوق بشر
تقدیم: مُلا نور احمد (کوټه)
در هفت اکتبر سال 2001م آمریکای وحشی به افغانستان حمله کرد و در هفت اکتبر 1403ش مجاهدین قسام قبل از حمله ی برنامه ریزی شده ی صهیونیستها به آنها حمله ی غافلگیرانه کردند و در جسم بی جان میلیونها مسلمان روح اتحاد و برادری و جهادی وارد کردند و آغاز پایان توهمات اسرائیل را رقم زدند.
کشورهای غربی بهخصوص آمریکا و ایادیاش همیشه ما را به نقض حقوق بشر متهم میکنند و به رعایت نکردن حقوق زنان، در معرض اتهام قرار میدهند؛ درحالی که فرهنگ ما، کلتور ما با غربیها کاملاً متفاوت است و ما از خود شرایط و ضوابطی داریم که کاملا با آنها فرق میکند؛ اما از آنجایی که دشمنی آنها با ما از همان ابتدای اسلام بوده است، امروزه نیز میکوشند تا فرهنگ غنی اسلام را بیخاصیت جلوه بدهند و فرهنگ منحط غربی را که کاملاً با فطرت سلیم انسانی منافات دارد بهترین الگو و نمونه تبارز بدهند.
آنها زنان و حقوق زنان را فقط بهانهای جهت فشارآوردن بر مسلمینی بهکار میبرند؛ اما در حقیقت آمریکا و ایادیاش بزرگترین ناقضان حقوق بشر اند.
در مدت بیستسال اشغال افغانستان چه ها که نکردند! کشوری را که دارای حکومتی مستقل بود و حاکمیتی قوی داشت، با بهانههای واهی مورد حمله قرار دادند و دراین مدت دههاهزار نفر از جمله کودکان، زنان و انسانهای بیگناه را قتل کردند، تا اینکه بالآخره بنابر مقاومت شدید افغانان و همراهی مهاجرین از سراسر دنیا مجبور شدند تا دوباره بیرون شوند.
اما اینقدر خونهای مردم را ریختن مگر آسان است و حقوقی در کار نبود؟!
بیاییم و حالات فعلی مسلمانان غزه و عملکرد مدعیان حقوق بشر را نگاه کنیم؛ منطقهای بسیار کوچک (نوارغزه) که دقیقاً فقط ۴۱ کیلومتر طول و در بخشهایی از ۶ تا ۱۲ کیلومتر عرض دارد، تا حالا حدود چند ماه میگذرد که نیروهای تادندانمسلح صهیونیست بر این خاک غریب که از هر طرف مرزهایش قید است، یورش بردهاند و همه روزه قتل عام میکنند و حمام خون به راه انداختهاند. به تعداد بیشتر از 42،۰۰۰ نفر را با بدترین حالت ممکن به شهادت رسانیدهاند که در میان اینها نسبت بالایی را کودکان و زنان بیگناه تشکیل میدهد؛ پس بزرگترین ناقض حقوق بشر کیست؟
اگر کمکهای میلیاردی آمریکا با دادن پول، تسلیحات نظامی و بمهای مهیب نمیبود، اسراییل توان ایستادن را نداشت؛ اما این آمریکا است که در حقیقت، زنان و کودکان را قتل عام میکند. آمریکا نباید هیچگاه نام حقوق بشر را بگیرد و یا بهخاطر آن، اشک تمساح بریزد!
در حقیقت آمریکا و غربیهای سکولار نه به فکر حقوق زنان و کودکان ما اند و نه در حق ملتهای ما دلسوز اند. طبق ضرب المثل مشهور، آمریکا «دایه مهربانتر از مادر» خود را نشان میدهد! و بهخاطر نرفتن دختران به پوهنتون و یا نبود آزادی (به معنای بیحجابی و لختی گری) خود را دلسوز و ما را ظالم جلوه میدهد، در حالی که تا همین لحظه در مدت ششماه حدود 42،۰۰۰ فلسطینی که حصهٔ زیادی از آن را کودکان و زنان تشکیل میدهند قتل عام کرده است و بدترین ظلمها و شکنجههای ممکن را بالای آنها اعمال کرده است؛ اما باز هم نام حقوق بشر را میگیرد و نمیشرمد!
دنیا باید بداند که غربیهای سکولار فقط دنبال منافع خود هستند و بهخاطر آن منافع، از هیچچیزی دریغ نمیکنند؛ هر اندازه بتوانند از ماها را میکشند چه زن باشد و چه کودک، اما منافع آنان از دست نرود.
همواره ادعا را با عمل مقایسه کنیم تا حقیقت برملا شود و دروغگو از راستگو نمایان گردد.
کسانی هستند که زنانگی را توجه به زینت و آراستگی میدانند.
و کسانی هم هستند که زنانگی را به رفتار و برخورد یک زن با شوهرش -عشوهگری و ناز- محدود میکنند.
این دو دسته از افراد با این کار خود به زنانگی ظلم کردهاند و آن را بسیار محدود ساخته و به درستی درک نکردهاند.
و اما زینت و آراستگی که طبق نص قرآن به مردان دستور داده شده است: {يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ}
«ای آدمیزادگان! در هر نمازگاه و عبادتگاهی، خود را با لباس مادی که عورت شما را بپوشاند، و با لباس معنوی که تقوا نام دارد بیارائید، و بخورید و بنوشید ولی اسراف و زیادهروی مکنید که خداوند مسرفان و زیادهرویکنندگان را دوست نمیدارد».
ابنعباس رضیاللهعنه نیز فرموده است: «من دوست دارم خودم را برای همسرم زینت دهم چنانکه دوست دارم او نیز خود را برای من زینت دهد».
بنابراین؛ زینت نماد زنانگی نیست زیرا فقط مختص به زنان نیست، چنانچه مرد نیز خود را برای رفتن به مسجد آراسته و زینت میدهد، برای همسرش نیز خود را میآراید همانگونه که زن خود را برای او زینت میدهد.
اما زنانگی، آن چیزی است که مخصوص توست، آن رفتاری است که بهخاطر زن بودنت انجام میدهید و اگر از آن منحرف شوید، زنانگی خود را از دست میدهید و به راستی ما از آن عدول کردهایم مگر کسیکه پروردگارم به او رحم کرده باشد.
زنانگی این است که شما قبل از بیرون رفتن از خانه بهیاد بیاورید که زن هستید و زن هیچگاه شبیه مرد نیست، پس خودتان را بپوشانید.
زنانگی این است؛ وقتی در خیابان راه میروید بهیاد آورید که یک زن هستید و زن هیچگاه مانند مرد نیست، پس در وسط راه مردان قرار نگیرید و تا جایی که ممکن است از دید آنها فاصله بگیرید و با شرم و حیا قدم بردارید.
زنانگی یعنی وقتی غریبهای وارد دنیای شما میشود یا با شما همانطور رفتار میکند که با مردان رفتار میکند، میخندد و شوخی میکند، رفتار دیگری در مقابل خود ببیند که به او یادآوری کند شما جنسیتی متفاوت از او دارید، پس او مانند یک مرد نیست که با او بخندم و شوخی کنم و هر طور که دلم خواست با او صحبت کنم، بلکه او جنسیتی غیر از جنسیت من است، او یک زن است. پس با خنده با من رفتار نمیکند، بلکه بسیار محجوب است و لحن کنترل شده و سخنان کوتاه و نیکی دارد.
به طور خلاصه، زنانگی رفتاری است که بر تمام اعمال شما حاکم است، اینها کارهایی است که شما انجام میدهید زیرا میفهمید که شما یک زن هستید و مرد هیچگاه شبیه زن نیست.
پس اگر آن را به زیباسازی محدود کنید، مانند بسیاری از زنان این دور و زمانه خواهید شد، زنمردنمای فاقد زنانگی که لباس و زینت زنانه میپوشد نه کمتر و نه بیشتر.
امروز روزِ هفتمِ اکتبر است! سالگرد عملیات سراسر عزت و إفتخار طوفان الاقصی
طوفان الاقصی، طوفانی که تمام نقابها را کنار زد و تصویر واقعی غرب سکولار و منادیان دموکراسی را برای کسانی که فریب خورده بودند، آشکار کرد!
یکسالِ پیش در چنین روزی مسیرِ تاریخِ خاورمیانه به دستِ افرادی که به کمترین اسباب و بزرگترین سلاح یعنی «ایمان» مسلح بودند تغییر کرد.
هفتمِ اکتبر تاریخی است که آیندگان دربارهی آن خواهند خواند، تاریخی که چهرهی یک منطقه را به کلّی تغییر داد
هفتمِ اکتبر روزی است که سبب شد چهرهی واقعیِ صهیونیستهای سکولار برای جهانیان آشکار شود، چهرهی واقعیِ سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها و حقوقِ بشر سکولاریستی و آزادیِ بیان و انسانیت سکولاریستها و آزادیِ رسانه و تمامِ چرندیاتی که ما را به سویِ آن فرا میخواندند آشکار شود.
دربارهی هفتِ اکتبر و آنچه که در یکسالِ گذشته اتفاق افتاد میتوان کتابها نوشت و از ایمان و صبر و استقامتِ مردمانِ مدرسهای گفت که جگرگوشههایشان، پدرانشان، زنان و مادرانشان جلوی چشمهایشان تکهتکه شدند و سوختند امّا کلامِ آنها چیزی نبود جز اینکه الله برای ما کافی است…
الله برای ما کافی است و فراموش نخواهیم کرد.
(۷ اکتبر) بر مجاهدان راه حق و آزادسازی بیتالمقدس و فلسطین إشغالی مبارک باد
ماندگارترین روز شجاعت دلیرمردان و مجاهدان جبههی مقاومت فلسطین، حماس که تاریخساز شدند و یك روز سرنوشتساز را در تاریخ برای خود و اسلام رقم زدند.
چه کسی باور میکرد باریکهی غزه که از محاصره و توطئههای صهیونیستها و خائنان و منافقان لحظهای در امان نبود، قدرتمندترین نهاد نظامی منطقه را به وحشت بیاندازد و یك سال با اقتدار کامل در مقابل آنها بایستد؟!
گرامیداشت 7 اکتبر سالگرد «طوفان الاقصی»: غزه و زخمهای ماندگار..!
به قلم: مُهَاجِرة إِلیٰ اللّٰه
شب شد. ماه فروزان و ستارههای چشمکزن روی پیشانی سمای تار آویخته شدند.
صدای نفس هوا به گوش میرسد. سکوت فضا زبان در آورده است و تکلم میکند!
من و واژهها دستبهدست هم در ناکجاییها قدم میزنیم. سَیر میکنیم و میبینیم و میشنویم.
خبری از خوشی دل نیست…!
دریغا!
در غزه طوفانی از حزن برپاست؛ خانهها ویران، کودکان اشکریزان، دلها لرزان در شعلههای راکت و بمبها.
میبینیم؛ انسانهایی که دلبندهای خود را از دست دادهاند و چه آرام و پُر سوز اشک میریزند روی کفنهایشان. سخت است که تکهای از قلبشان را به دل خاک بسپارند.
پدری خسته که از راه برسد، دیگری کودکی با خندههای شیرین ندارد تا به آغوشش برود و آنجا وَرجهوُرجه کند و بپرد.
نیست تا بر شیطنتهایش قند تو دلش آب بشود و بر بازیگوشیهایش اخم کند. دلخوشیاش پر زده و خوشیهایش از بین رفته.
آه…!
غزهام محروم شده از دیدن ذوق و شوق کودکان و جوانان. در کوچههایش صدای همهمهٔ اهلش را صدای راکت و بمبها گرفته. جای آن زیباییها را گَرد و غُبار پوشانیده. پروانههایش زیر پوتین دشمن له شدهاند.
دیگر مادری نیست صبحگاه کودکش را نوازش کند. لقمه بر دهان خردسالش بگذارد. کودکِ مدرسهای را روانه کند. پدری نیست تا آینده طفلش را ببیند و لبخند تحسین تحویل جگرگوشههایش دهد.
آسمان آبی شهرم دلگیر و غمناک شده است؛ دیگر از نغمههای قناری و صدای بال کبوتران خبری نیست! غروبهایش چنگ میزنند بر حال زار مردمانش.
آه چه غمانگیز شدهای…!
دلگیرم برای آن کودکی که دیگر تنهاست؛ برای پدری که تکههای وجودش را از دست داده؛ برای مادری که طفلش را زیر بمها به آغوش کشیده؛ برای چشمهای فراق و اندوه؛ برای آههای پر سوز، و برای پاییز پر خون.
گویا با شهادت هر مظلومی ستارگان آسمان میدرخشند و پرندگان چون فرشتگان پرواز میکنند. میدانیم روزی پیروزی از راه میرسد؛ سعادتمندی را با چشم خواهیم دید. اما این زخمهای وخیم تا ابد برای ما جاماندگان ماندگار است، ماندگار.
دیدگاه ثابت حرکت طالبان پاکستان در مورد مرزها و جهاد
به قلم: براهندک بلوچ
عده ای از اهل تفرق هنوز برایشان قابل هضم نیست که چرا افرادی چون اسامه بن لادن و سایر امرای مطرح جهادی از جهاد بر علیه آمریکا و ناتو تمام کفار صحبت می کنند بدون آنکه از جنگ با دارالاسلام ایران سخنی به میان آورند.
واقعیت این است که این امرای جهاد بر دارالاسلام بودن ایران و جایگاه آن واقف هستند و اگر جهالت زیر دستان و عامه ی مسلمین متعصب وجود نداشت قطعا آشکارا بخشی از جبهه ی مقاومت تحت پرچم ایران بر علیه آمریکا و ناتو می شدند هر چند عملاً در این جبهه قرار داشته و دارند.
مؤسس تحریک طالبان پاکستان امیرمحترم شهید بیت اللہ محسود رحمة الله علیه می گوید :
“به راستی که اسلام، مسلمانان را امت واحدی قرار می دهد و در اسلام هیچ مرز دولتی وجود ندارد! اگر کسی از من در مورد تقسیم مرزی پاکستان و افغانستان بپرسد، می گویم که مسلماً، اسلام مسلمانان را امت واحدی قرار می دهد و در اسلام هیچ مرز ریاستی وجود ندارد، ما مسلمانان مانند یک دست هستیم، بنابراین ما همچنین در افغانستان می جنگیم و در پاکستان نیز بلکه به همین ترتیب ان شاءالله ما در فلسطین، بوسنی و عراق نیز خواهیم جنگید زیرا این بر ما فرض است
بنابراین در اسلام هیچ حیثیتی در تقسیم پاکستان و افغانستان وجود ندارد و در اسلام هیچ مرزی وجود ندارد.”
بیت اللہ محسود رحمة الله علیه از جهاد با آمریکا و مزدورانش در افغانستان و پاکستان و عراق و فلسطین می گوید و از جهاد با جنایتکاران سکولار صرب در بوسنی و هرز گوئین، و این یعنی جهاد مستقیم با آمریکا و ناتو و مزدورانش و حرکت در مسیر جبهه مقاومت.
به امید روزی که مسلمین تحت فرمان این امیران همچون مسلمین تحت فرمان جهاد اسلامی و حماس فلسطین و شافعی های یمن به چنان رشد منهجی برسند که عضویت در این جبهه مقاومت را آشکار و علنی کنند.
گروههایی هم که «عملاً» در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار گرفته و به نفع صهیونیستها با شعارهای شبه اسلامی به جبهه ی مقاومت فلسطین ضربه می زنند بدون شک «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هستند و از فعالیتهای رسانه ای و مسلحانه ی آنها نتیجه ای جز خدمت به آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی حاصل نمی شود.
اگر بسیاری از رهبران این گروهها چون گروه جولانی ادلب نشین و پاکستان نشینها جاسوسان مستقیم این کفار هستند و نقش واگنرهای این کفار را بازی می کنند زیر دستانی که با شعارهای جهادی وارد این گروهها و فرقه های مختلف شده اند بیدار شوند و از این «قتال الفتنه» دوری کنند.
روزی خواهد رسید که این لگورها و عملاء و فریب خورده ها واگذار خواهند شد و مورد معامله قرار خواهند گرفت و یا فتنه ی آنها توسط مجاهدین صادق خوابانده خواهد شد هر چند صدمات آنها برای مردم منطقه و بخصوص اهل دعوت و جهاد گاه پرهیزینه خواهد بود.
هم اکنون هر گونه جنگی بر علیه دارالاسلام ایران خیانت است به تمام مسلمین جهان و خدمتی آشکار سات به جبهه ی آمریکا و صهیونیستها.
گاهی انسان فکر می کند چرا در میان این بلوچهای حنفی مذهب اینهمه آدم ربائی و بعد کشتن و انتقام گیری های جاهلانه و ریختن خون همدیگر عادی شده است؟
تمامی این جنایات و بسیاری دیگر از مفاسد به دوری این حنفی مذهبها از قرآن و احادیث صحیح رسول الله و سخنرانی های مرجئه گونه ی مولوی ها بر می گردد.
عقیده ی مرجئه گری با تعریف غلطی که از ایمان دارد دروازه های انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری را بر روی مسلمین باز می کند و تنها راه پاک کردن جامعه از انحرافات بستن این دروازه ها با نابود کردن و باطل کردن عقاید مرجئه ی این مولوی هاست که خودشان هم در کنار احزاب سکولار و مرتد و فرقه های مختلف مسلح و غیر مسلح بخشی از معضل بلوچهای حنفی مذهب شده اند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: «كُلُّ ذَنْبٍ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَغْفِرَهُ إِلاَّ مَنْ مَاتَ مُشْرِكًا أَوْ مُؤْمِنٌ قَتَلَ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا».[1] شاید خداوند تمام گناهان را ببخشد؛ به جزء کسی که سکولار(مشرک) مرده، یا مومنی که مومن دیگری را به عمد به قتل رسانده باشد.
حتی رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَنْ آمَنَ رَجُلا عَلَى دَمِهِ فَقَتَلَهُ، فَأَنَا بَرِيءٌ مِنَ الْقَاتِلِ، وَإِنْ كَانَ الْمَقْتُولُ كَافِرًا»[2] مردی که تامین جانی داشته باشد و کسی او را بکشد، من از قاتل بیزاری میجویم؛ اگر چه مقتول کافر باشد.
به همین دلیل است که می بینیم رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا؛[3] انسان مومن تا زمانی در دینش از گشایش -و توفیق بهره مندی از بخشایش الله و شفاعت شفاعت کننده ها و پاک شدن گناهان با انجام عمل صالح و غیره – برخوردار است که خون حرامی نریزد. عبدالله بن عمر نیز می گوید: إِنَّ مِنْ وَرَطَاتِ الأُمُورِ، الَّتِي لاَ مَخْرَجَ لِمَنْ أَوْقَعَ نَفْسَهُ فِيهَا، سَفْكَ الدَّمِ الحَرَامِ بِغَيْرِ حِلِّهِ[4]. از مهلکه ها و ورْطه های نابودی انسان که هیچ راه نجاتی از آن نیست ریختن نابجای خونی است که حرام شده است.
لازم می دانم در مورد حدیث (لا يحل دم امرئ مسلم إلا بإحدى ثلاث) شرحی بیاورم:
عن عبد الله بن مسعود رضي الله تعالى عنه قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: (لا يحل دم امرئ مسلم إلا بإحدى ثلاث: الثيب الزاني، والنفس بالنفس، والتارك لدينه المفارق للجماعة)، رواه البخاري ومسلم.
توضیح حدیث: ریختن خون مسلمان جایز نیست مگر در یکی از سه مورد
از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرمایند: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم شنیدم که می فرمود: لا يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ، يَشْهَدُ أنْ لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وأَنِّي رَسولُ اللهِ، إلَّا بإحْدَى ثَلاثٍ: الثَّيِّبُ الزَّانِي، والنَّفْسُ بالنَّفْسِ، والتَّارِكُ لِدِينِهِ المُفارِقُ لِلْجَماعَةِ.[5] ریختن خون مسلمان جایز نیست مگر در یکی از سه مورد:
شخص متأهلی که زنا می کند،
قصاص کشتن در مقابل کشتن
و کسی که دین خود را ترک کرده و از اجتماع و امت اسلامی جدا می شود
این هم حدیث صحیح است؛ ای بلوچ مسلمان: به من بگو آن کسی که او را می کشی کدام یک از این جرمها را مرتکب شده است؟
بعد: اگر مرتکب هر یک از این جرمها نیز شده باشد مگر حاکمیتی نیست که این حکم را اجرا کند؟
پس: دست از جهالت و حماقت بردار اگر خودت را اهل سنت و جماعت می دانی، اگر اهل بدعت و جاهلیت هستی و به قییامت خودت اهمیت نمی دهی و نسبت به الله بی حیا، هر چه می خواهی انجام بده.
از ابو مسعود انصاری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلاَمِ النُّبُوَّةِ الأولَى: إذَا لَمْ تَسْتَحي فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ»[6]يکی از سخنانی که مردم از پيامبران گذشته دريافته اند، اين است که: اگر حيا نداری، هر عملی که می خواهی انجام بده.
[1] سنن ابی داوود باب فی تعظیم قتل حدیث 4272 / الألباني، صحيح أبي داود:4270
[2] السيوطي، الجامع الصغير:8252 / الألباني، صحيح الجامع :6103/ الألباني، صحيح الترغيب :3007