داستانی واقعی از کسی که برای الله خودش را خالص کرده باشد

داستانی واقعی از کسی که برای الله خودش را خالص کرده باشد

ابن کثیر در کتاب ارزشمند خود «البدایة و النهایة » می آورد:

یک جوان از روم نزد نورالدین زنگی (رحمه‌الله) آمد، اسلام آورد و درخواست کرد که در سرزمین مسلمانان زندگی کند.

نورالدین زنگی از او پرسید: در چه زمینه‌ای مهارت داری؟

جوان رومی پاسخ داد: در طبابت، به‌ویژه جراحی.

زنگی گفت: آیا می‌توانی مسئولیت درمان سربازان زخمی ما را بر عهده بگیری؟ جوان رومی گفت: این هدف اصلی زندگی من است. برای همین آمده‌ام تا گناهانم را که در خدمت سربازان رومی انجام داده‌ام جبران کنم.

زنگی گفت: مطمئن باش که اسلام و توبه تمام گناهان گذشته را پاک می‌کند. اکنون تو یک جنایتکار نیستی، بلکه یک مسلمان پاک هستی.

زنگی پرسید: وسایل و داروهایت را از کجا تأمین می‌کنی؟

جوان رومی گفت: موادی که استفاده می‌کنم فقط در روم پیدا می‌شود.

زنگی گفت: ما نمی‌خواهیم زخمی‌هایمان را با موادی که از سرزمین دشمن می‌آید درمان کنیم. گروهی از سربازان را همراه خود ببر، به روم برو و گیاهانی که در داروهایت استفاده می‌کنی جمع‌آوری کن تا آنها را در سرزمین مسلمانان بکاریم.

جوان به روم رفت و پس از مدتی نمونه‌های لازم را آورد.

نورالدین زنگی مقداری طلا، قطعه‌ای زمین و چند دستیار به او داد و گفت: این گیاهان را در این زمین بکار و وقتی به ثمر رسیدند آنها را به من بیاور. اما حقوق دولتی برای او تعیین نکرد و گفت: بخشی از این زمین را برای خودت کشت کن و محصولش را برای خودت بردار.

جوان این کار را انجام داد و پس از مدتی محصولات پزشکی را به زنگی تحویل داد.

زنگی مکانی ویژه برای او اختصاص داد و گفت: در اینجا داروهایت را بساز و اگر به مواد اولیه نیاز داشتی، از خاک سرزمین اسلامی تهیه کن، نه از سرزمین دشمن.

او همچنین دستور داد گروهی از جوانان مسلمان نزد طبیب جدید طبابت بیاموزند تا در مواقع نیاز مجبور نباشیم دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم.

چند وقت بعد، جوان نزد زنگی آمد و گفت: ای امیر! من به بسیاری از جوانان مهارت‌های خود را آموختم و اکنون دیگر نیازی به من در معالجه نیست. اجازه دهید شمشیرم را بردارم و در برابر دشمنان خدا بجنگم، همان‌گونه که زمانی در کنار آنها علیه شما می‌جنگیدم. اکنون آرزوی بزرگ من شهادت در راه خداست.

زنگی گفت: وصیت‌نامه‌ات را بنویس و سلاح را با پول خودت بخر. من از بیت‌المال برایت سلاح نمی‌خرم.

جوان متعجب شد، اما گفت: شنیدم و اطاعت کردم.

او به ارتش مسلمانان پیوست و در برابر رومیان جنگید. چنان ضرباتی به دشمن وارد کرد که در میان آنها به “شیطان” مشهور شد. هر گروهی که به او می‌رسید می‌گفت: فرار کنید، شیطان آمد!

پس از پایان جنگ، زنگی به دنبال او گشت. او نه در میان زنده‌ها بود و نه زخمی‌ها. سرانجام او را در میان شهدا یافت. زنگی پیکر او را در آغوش گرفت و به‌شدت گریست. در جیب جوان نامه‌ای پیدا شد که نوشته بود:

> ای امیر! بخشی از مالم را به خانواده‌ام بدهید و باقی را برای تجهیز سپاه مسلمانان استفاده کنید تا پس از مرگم صدقه‌ای برای من باشد.

ای امیر! اکنون فهمیدم که چه چیزی برای من می‌خواستید و چه چیزی نمی‌خواستید. شما به‌جای حقوق، زمین به من دادید تا سربازان مسلمان از دسترنج خودشان بخورند، نه از بیت‌المال.

شما برای من سلاح نخریدید تا اسلحه‌ام شخصی باشد و پاداش آن کاملاً مال خودم شود.

شما مواد دارویی را از خاک سرزمین اسلامی فراهم کردید تا به امت این پیام را بدهید که پرچم مسلمانان تا زمانی که غذای‌شان از دسترنج خودشان نباشد و دارو و سلاح‌شان را خودشان نسازند، برافراشته نخواهد شد.

خداوند به شما در نیت و اراده‌تان پاداش دهد و از او می‌خواهم که در بهشت همراه شما باشم.

اهل جماعت شدن را حکیمانه و به تدریج آموزش بده

اهل جماعت شدن را حکیمانه و به تدریج آموزش بده

کاتب: محمد اسامه

اکثریت مطلق مسلمانانی که خودشان را اهل سنت و اهل جماعت می نامند بر اساس احادیث رسول الله صلی الله علیه و سخنان ائمه ی مذاهب خود نمی دانند اهل جماعت شدن یعنی چه؟

اکثریت مطلق این مردم خیال می کنند اهل جماعت شدن یعنی نماز ها را در جماعت خواندن، و عده ای هم خیال می کنند یعنی همفکران خودشان!

اما «اهل جماعت شدن» یعنی در دارالاسلام در غیر معصیت الله از حاکمیت بر دارالاسلام اطاعت کردن و از تفرق و فرقه بازها دوری کردن.

در این مفهوم ساده اما مهم و اساسی یک کافر اهل ذمه هم می تواند اهل جماعت شود و بر اساس پیمانی که با دارالاسلام دارد به زندگی خودش ادامه دهد؛ به همین شکل تمام مسلمین با تمام مذاهب و تفکراتیی که دارند می توانند اهل جماعت شوند و در غیر معصیت الله از حاکمیت بر دارالاسلام اطاعت کنند.

امروزه گفتن همین مفهوم برای ما در دارالاسلام ایران که مذهب حاکمه با مذهب ما تفاوتهای جزئی دارد تبدیل به یک معضل شده است؛ به همین دلیل باید با استناد به احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و آراء صحابه رضی الله عنهم اجمعین و ائمه ی مذاهب اسلامی این اصطلاح و مفهوم را برای مردم به تدریج و با صبر روشن و تبیین کرد.

ابن مسعود رضي الله عنه میفرماید : شما برای قومی سخنانی می‌گوید و آنان درک آنان سخنان را ندارند و آن سخن می‌شود فتنه برای برخی از آنان.

همچنین امیر المومنین علی رضی الله عنه در صحیح بخاری میفرمایند : برای مردم به اندازه عقل و فهم آنان سخن بگوید. که می‌توانند بفهمند آیا میخواهید به الله و رسولش دروغ ببندید

یعنی بگویند چنین نیست و آنان چنین نگفتند، چون برخی مسائل در همان ابتدا برای عوام اصلا قابل فهم نیست و حتی مفاهیمی از این دست برای طلاب علم هم قدم قدم برای آنان بیان می‌شود؛پس در هر جا و مکانی هستید بنگرید، فهم و درک جمع در چه سطحی است و در همان مقدار سخن بگوئیم.

الله جل جلاله بعد از ایمان و زمانی که دارالاسلام وجود دارد مومنین را به هجرت و «اهل جماعت شدن» امر می کند، پس یاد دادن اهل جماعت شدن به مومنین یک اولویت است اما با صبر و حوصله و حکیمانه.

از صحابه بیاموزیم و به خود و جامعه و دینمان خدمت کنیم

از صحابه بیاموزیم و به خود و جامعه و دینمان خدمت کنیم

کاتب: محمد اسامه

عده ای خیال می کنند که برای یادگیری دین و عمل به دین باید سالهای سال درس بخوانند و مولوی شوند و … اما زندگی صحابه چیز دیگری را نشان می دهد.

صحابی گرانقدر سعد بن معاذ رضی الله عنه در سن سی سالگی به دین اسلام مشرف شد و در سن سی و هفت سالگی از دنیا رفت.

پیامبر اسلام ﷺ درباره ی او فرمودند:عرش خداوند ،رحمان برای مرگ سعد بن معاذ به لرزه درآمد (بخاری ۴۴۶۹)

کسانی که جسد سعد را حمل می کردند احساس کردند که بسیار سبک است!

سپس پیامبر ﷺ فرمودند: «فرشتگان او را حمل میکردند». (مسلم۶۲۹۵)

درود بر تو ای سعد چگونه توانسته ای در مدت هفت سال این چنین منزلتی در اسلام بیابی؟!

مطمئناً از آن مدت کوتاه به خوبی بهره گرفته و لحظه ای از آن را جز در راه به دین خدا صرف نکرده است.

پس به خود بیائیم و هم اکنون که کفار سکولار جهانی و رسانه های سکولار جهانی و محلی به همراه گروه منافقین و احزاب مختلف اهل تفرق چون جیش العدل الفرقان و… د دسته های مختلف گردنه گیر در حال تخریب معنوی و مادی جامعه ی ما هستند، ما باید به تکالیف خود در برابر دین و جامعه و آینده ی خودمان و فرزندانمان عمل کنیم.

از عبدالله بن عَمرو رضی الله عنهما روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً، ….، وَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ» از من [به دیگران] ابلاغ کنید اگرچه یک آیه باشد … و[لی] هرکس به عمد بر من دروغ ببندد باید که جایگاه خود را در دوزخ آماده سازد

پس اگر مطمئن شدی آیه ای یا حدیثی صحیح به تو رسیده است آنرا به دیگران برسان و به وظیفه ی خودت در برابر این دشمنان خارجی و داخلی عمل کن.

عبدالغفار نقشبندی هم به زباله دانی ناسیونالیستهای سکولار ملحق شد

عبدالغفار نقشبندی هم به زباله دانی ناسیونالیستهای سکولار ملحق شد

کاتب: عبدالرحمن براهویی

عبدالغفار نقشبندی زمانی از قرآن و سنت می گفت و شعارهای زیادی در دفاع از شریعت می داد تا اینکه چنان به خودش مغرور شد که در این اواخر از بلوچها درخواست می کند برای خاک خودشان را به کشتن بدهند، برای خاکی که در آن احزاب سکولار و مرتد حاکم شوند.

ای جوانان بلوچ: این کتاب الله است آیا در برابر و هم طراز قرآن،کتاب قانون دیگری پیدا کرده اید؟

تمام مساجد و تمام کتابهای ائمه ی مذاهب اسلامی را بگردید هیچ کتاب قانونی غیر از قانون شریعت الله در آنها پیدا نمی‌کنید که

يعني شخص مومن در هر جایی باشد باید به قرآن و سنت برایش حکم شود، سخن از هیچ چیز دیگر جز شرع الله نیست.

ما نباید به چیزی غیر از قانون شریعت الله راضی شویم حتی نباید به بخشی از آن راضی شویم و بخشی دیگر را کنار بزنیم.

شما نگاه کنید که الله قوم بنی اسرائیل را از فرعونیان نجات داد و در سرزمین سینا ابر را سایبان آنان کرد  وآنان را وارد فلسطین کرد ونعمت امنیت داد و خوراکی پاک و چشمه های آب زلال

ولی آنان کلام الله را تحریف کردند ،نعمت ها را هدر دادن و طغیان بر آن نعمت

و الله فرمود :آیا شما به جای غذای بهتر،غذای پست تر را میخواهید؟

این است رسوایی و ذلیلی برای قومی که چیز بهتر را با پست تر عوض کردند.

امروزه امثال نقشبندی می خواهند با سوء استفاده از احساسات جوانان ما و با شعارهای قومیتی و با برجسته کردن بعضی از نارسائی ها، ما را از دالاسلام و حرکت بر اساس قانون شریعت الله و ترقی دور کند و به سمت و سوی تفرق و قتال الفتنه و در نهایت تشکیل دارالکفری سکولار بکشاند.

ما نباید اجازه دهیم این اشخاص ما را در چنین راه پستی خرج کنند، راهی که با برنامه ریزی دشمنان ما طراحی و مدیریت می شود.

مختصر ی در شناخت فرقه دیوبندیت وفرقه بریلویت

مختصر ی در شناخت فرقه دیوبندیت وفرقه بریلویت

به قلم: عبدالرحمن براهویی

در مورد دیوبندیه و بریلویه که بسیاری از مولوی ها حنفی مذهب خود را به آنها منسوب می کنند مطالب زیادی گفته شده است که به صورت مختصر اطلاعاتی از این جریانات و فرقه ها در اختیار شما قرار می دهم:

رهبر وبنیان گذار فرقه دیوبندی: صوفی محمدقاسم نانوتوی چشتی

تقسیمات اجمالی  فرقه دیوبندیه:

  1. فرقه دیوبندی حیاتی
  2. فرقه دیوبندی مماتی
  3. فرقه رایوندی(جماعت تبلیغ )
  4. فرقه دیوبندی پُرچمنی
  5. وچند فرقه  کوچک دیگر.

رهبروبنیان گذار فرقه بریلوی : صوفی احمد رضا خان بریلوی (اصلیت افغانی از ولایت قندهار).

تقسیمات اجمالی فرقه بریلویه :

  1. فرقه  رضوی
  2. فرقه منهجی
  3. فرقه عطاری
  4. فرقه سیفی

البته به دلیل وجود حکومت سکولار چرکستان در پاکستان این فرقه ها به دهها فرقه ی ریز دیگری تقسیم شده اند و هر کدام برای خود عده ای را جمع کرده و به شکم چرانی بر این عده مشغول هستند و تحت آزادی های فردی که در نظامهای سکولار دموکراسی خواه وجود دارد هر کسی می تواند هر ادعایی داشته باشد حتی ادعای پیامبری و خدایی و برای خودش گله ای هم جمع کند.

دموکراسی یعنی دیکتاتوری بر قوانین شریعت الله: چرکستان برای نمونه

دموکراسی یعنی دیکتاتوری بر قوانین شریعت الله: چرکستان برای نمونه

به قلم: ملا نور احمد فراهی

با آنکه در حکومت انگلیسی – آمریکائی پاکستان انواع احزاب به اصطلاح اسلامگرا وجود دارند و با وجود گروه های به اصطلاح سیاسی مذهبی، دولت سکولار و دست نشانده پاکستان به طور کامل از کفر سکولاریسم حمایت کرد و از همه امکانات خود برای نابودی اهل دعوت و جهاد استفاده نمود، کسانی که مسئولیت داشتند که کفر را کفر خطاب کرده و در مقابل منکرات بزرگ بایستند، آن ها دموکراسی را پذیرفته و آنچنان چهره ای از مداهنت شدند که طبقه قدرتمند سکولار در پاکستان در مقابل چشمانشان کفر سکولاریسم را نافذ و بر ظلم حکمرانی کرد، سکولاریسم را ترویج داده و شریعت را به سخره گرفتند، همه این نسل را از شریعت اسلام متنفر کردند، خون علما را ریختند، با بی شرمی تمام امر به معروف (جهاد نمودن) را منکر و منکر (کمک به کافران بر علیه اهل اسلام) را معروف قرار دادند و تمام گروههای به اصطلاح سیاسی مذهبی توسط نظام دموکراسی متوقف شدند  و نه پاکستان بلکه چرکستان تولید شده است.

همان دموکراسی که از طریق آن فریب آوردن نظام اسلامی را خورده و نشان دادند، همین دموکراسی قفل زبان و غل و زنجیر پای آنها شده است، آنها می‌ترسیدند و به خوبی می‌دانستند که اگر واقعاً اسلام را در برابر این همه کفر نشان می‌دادند به عنوان “شورشیان دموکراسی” و برچسب “افراطی” می‌خوردند، در مواجهه با ستون جهانی دموکراسی، همّ و غمّ گروه‌های مذهبی و سیاسی این است و در تلاش هستند تا خود را بیش از شریعتگرا بودن، دموکراسی ‌خواه ثابت کنند، چه اعتراض باشد و یا سخنرانی، عمل آنان بر اصول های دموکراسی بوده است .

در دموکراسی سکولاریستها، اسلام، مسلمانان، مساجد و مدارس همه نابود شوند اما …؟! سنت های دموکراسی در امان باشند :

دلیل آن چه بود که صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی مجبور به ادامه سیاست‌های همان نهادهای متخاصم در حکومت های استانی خودشان شدند، که مسئول کشتار اقتصادی مسلمانان بودند؟ صدها هزار معترض به حمله آمریکا به افغانستان چرا بر علیه جنایات پرویز مشرف برده آمریکایی پس از به دست گرفتن حکومت یک استان نتوانستند حرکت موثری انجام دهند؟

کسانی که ارتش آمریکا را در جیکب آباد محاصره کردند چرا پس از به دست آوردن حکومت سرحد از طریق انتخابات مجبور شدند فقط نظاره گر یورش به وزیرستان باشند؟ با وجود حکومت های استانی دشمنان ایدئولوژیک ناتو و آمریکا چرا از همان استان تدارکات ناتو ادامه داشته باشد؟ در حکومت استانی “مجلس متحده عمل”، دستگیری مجاهدین به دست اف بی آی آمریکا از همان استان صورت گرفت اما این رهبرانی که علیه ایالات متحده اعلان جنگ کرده بودند فقط مجبور به نظاره ماندن ثابت شدند .

به همین دلیل است که پیوستن به دموکراسی و حفظ سنت های دموکراتیک ضد اسلام و ضد مسلمان تبدیل به یک مجبوری بزرگ می شود و این، همان اجباریست که به نفع جامعه سکولار می باشد .

شبهه: این کار را بکن اگه گناه داشت گناهش با من ….

شبهه: این کار را بکن اگه گناه داشت گناهش با من ….

به قلم:  نذیر احمد

دیدید بعضیا میگن فلان کارو بکن اگه گناه داشت گناهش با من؟؟….

 با هم ببینیم الله درباره این حرف چی میفرماید

{وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} . سوره عنکبوت آیه ۱۲

ﻭ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣؤﻣﻨﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ:  ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺎ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ، (ﻭ ﺍﮔﺮ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﺩﺍﺭﺩ) ﻣﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ!

و ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ  ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

 پس زیاد به اطرافت که تورا به گناه سوق میدهند وتشویقت می کنند  توجه نکن .حتی اگر آن کس عزیزت  باشد.

ایران تافته ی جدا بافته از اقتصاد جهانی

ایران تافته ی جدا بافته از اقتصاد جهانی

کاتب: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

در ایران ما شاهد گرانی ها و فشار بر قشر کم درآمد و اذیت شدن آنها هستیم، با آنکه این نابسامانی عامل درونی هم دارد و جناحهایی خاص جهت مطرح کردن خود و عوام فریبی سعی دارند جناح مخالف خود را مقصر نشان دهند اما فارغ از این بازی های سیاسی داخلی باید به اطراف خود و جهان نگاه کنیم و بدانیم که آیا این گرانی و نابسامانی فقط مخصوص ایران است یا پدیده ای منطقه ای و بین المللی است که سیستم جهانی سرمایه داری مسبب آن شده است؟

اگر نگاه کنیم با آنکه ثروت جهان در اختیار عده ای محدود قرار گرفته است اما به صورت عمومی در امریکا، اروپای غربی و شرقی، به ویژه کشورهایی چون: ایتالیا، اسپانیا، یونان، انگلیس، فرانسه و آلمان نرخ تورم و بی‌کاری‌ و بالا رفتن اقلامشان به صورت روزافزون بالا می‌رود.

هر چند وقت یکبار می بینیم که فلان بانک و شرکت قدرتمند اعلام ورشکستگی می کنند وعظیم‌ترین کارخانجات یا شرکت‌های بزرگ چند صد میلیاردی و چند ملیّتی گروه گروه کارگران و کارمندان خود را اخراج می‌کنند و هر روز به تعداد بی خانمان‌ها در امریکا و اروپا اضافه می‌شود و…

آنهایی که سعی می کنند با ضد تبلیغ و جنجال به اذهان عمومی ما القا ‌کنند که ایران تافته جدا بافته‌ای از جهان است مجریان جنگ روانی دشمنان هستند، برای اینها اگر اقتصاد جهانی سقوط کامل نیز کند، باز می خواهند به مردم چنین القا کنند که نباید هیچ تأثیری در اقتصاد ایران داشته باشد.

علاوه بر این، این مجریان جنگ روانی، آنهمه فشارها و تحریم‌ها بر ایران را نیز نادیده می گیرند اما اگر مثلاً چین یا روسیه یا اتحادیه ی اروپا فقط کمی مالیات بر صادراتشان بر یک قلم کالای وارداتی به آمریکا را اضافه کنند فوراً چنان سروصدائی به راه می اندازند که انگار عامل تمام گرانی ها و تورمها در آمریکا این کشورها هستند و…

بدون شک، اقتصاد ایران مثل تمام کشورهای جهان به اقتصاد جهانی گره خورده است و با آنکه مثل تمام کشورهای جهان عامل مدیریتی داخلی برای بعضی از نابسامانی ها دارد اما با وجود آنهمه تحریمهایی که بر آن تحمیل شده نباید ایران را تافته ی جدا بافته از دنیا دانست.

اقدام مداح حاشیه‌ساز مزدور سر به شیعیان انگلیسی در سیستان و بلوچستان محکوم و شکایت قضایی از وی نیز پیگیری شد

اقدام مداح حاشیه‌ساز مزدور سر به شیعیان انگلیسی در سیستان و بلوچستان محکوم و شکایت قضایی از وی نیز پیگیری شد.

کاتب:جواد شاهوزهی بامری
آیت الله خامنه ای امام کنونی دارالاسلام ایران می گوید: لازم به یاد آوری است مقام معظم رهبری در رابطه با ایجاد تفرقه در میان مسلمانان می‌فرمایند: آن کسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می‌دهد و به بهانه‌ی مذهب، می‌خواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن است، چه بداند، چه نداند.
پس از انتشار کلیپ یکی از مداحان سر به شیعیان انگلیسی که موجب آزرده خاطر شدن مردم استان سیستان و بلوچستان شده، آیت الله محامی، نماینده امام انقلاب و دارالاسلام ایران در استان سیستان و بلوچستان با صدور پیامی در صفحه مجازی ایکس خود نوشت: ‏مصداق بارز فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی و تذکرات معظم له نسبت به خطر تشیع انگلیسی، همین است که از حنجره برخی به اسم طرفداری از اهل بیت علیهم السلام، ندای تفرقه در جامعه اسلامی بیرون می‌آید.
همچنین وی در پیامی دیگر در این شبکه اجتماعی، نوشت: رفتارهای مزدورانه عده‌ای برای ضربه زدن به وحدت جامعه اسلامی، در هر نقطه‌ای از عالم از سوی شیعه و اهل سنت محکوم است و صاحبان بصیرت و نخبگان موقعیت شناس، این تهدید را با همدلی و وحدت به فرصت تبدیل خواهند کرد.
شایان ذکر است بالافاصله پس از انتشار این کلیپ در فضای مجازی در راستای برخورد با اینگونه اقدامات از جانب سازمان اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان، پیگیری شکایت قضائی صورت گرفته و پرونده قضائی در حال تشکیل برای وی است.

دعوت مولوی نقشبندی، دعوت به آب، علف، چراگاه و خاک؛ بهای آزادی یا بهای جهنم؟

دعوت مولوی نقشبندی، دعوت به آب، علف، چراگاه و خاک؛ بهای آزادی یا بهای جهنم؟

کاتب: براهندک بلوچ

سید قطب تقبله الله عامل تمایز بین جامعه ی جاهلی با جامعه ی اسلامی را «عقیده» معرفی می کند و می گوید: حیوانات را آب و علف و چراگاه و زمین دور هم جمع می کند اما انسانها و بخصوص مومنین را عقاید آنها دور هم جمع می کند.

مولوی نقشبندی که پس از آن فاجعه ای که به بار آورد و پس از آن آبروریزی که برای قوم بلوچ در تاریخ به ثبت رساند و جهت فرار از پاسخگوئی در برابر شریعت و مردم فراری شده است در تازه ترین سخنان خود بهای آزادی را جنگ در راه علف و خاک و چراگاه و حرکت در مسیر حیوانیت معرفی کرده است. دقیقا همان کاری که ناسیونالیستهای ملی گرائی چون سربازی و دیگران انجام می دهند اما با ادبیاتی شبه اسلامی .

از ابوموسی رضی الله عنه روایت است می گوید که :

از رسول الله صلى الله عليه وسلم درباره ی مردی پرسيده شد که از روی شجاعت، از روی تعصب (برای قومیت یا خاک) يا از روی ريا و خودنمايی می جنگد. اینکه کدام يک در راه الله است؟ فرمود: «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ الله» «کسی که برای اعلای کلمه ی الله (و سرافرازی و اجرای قوانین دينش) بجنگد او در راه الله است».( البخاري 123 / مسلم 1904)

پس بهای آزادی دنیا و قیامت جهاد در راه قانون شریعت الله است نه در راه خاک و علف و عصبیت و جاهلیت.

دین الله هم به مومنین امر می کند که از گروههای متفرق دوری شود و هر کسی که به سوی این گروههای متفرق دعوت دعوتگر به سوی آتش جهنم و دعوتگر به سوی «قتال الفتنه» است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در پاسخ به سوال حذیفه رضی الله عنه می فرماید: دُعَاةٌ علَى أبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَن أجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، بله، دعوتگراني هستند كه بر دروازه هاي جهنم قرار دارندهركس دعوت آن ها را بپذيرد او را در آن مي اندازند؛ عرض كردم: اي رسول الله، آن ها را براي مان توصيف نماييد؟ فرمود: هُمْ مِن جِلْدَتِنَا، ويَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، آن ها از جنس ما هستند و با زبان ما سخن مي گويند (یعنی با نام اسلام و با ادبیات اسلامی و در قالب مبلغ و دعوتگر خود را نشان می دهند)؛ گفتم اگر آن ها را درک نمودم چه دستوري به من مي دهيد؟ فرمود: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، با جماعت مسلمانان و امام شان باش.گفتم: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ، اگر مسلمانان جماعت و امام نداشتند؟ فرمود: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ. در آن صورت از همه ی آن گروه ها و فرقه ها دوري کن اگر شده تنه ی درختي را محکم بگير تا مرگت فرا رسد، و تو بر همان حال باشی(أخرجه البخاري 3606 / ومسلم 1847/ وابن ماجه/ صحيح الجامع 2994) .

امثال مولوی نقشبندی فراری از دادگاه شریع و مردم مجموعه ای از فرقه ها و گروههای متفرقی هستند که با ادبیاتی شبه اسلامی مردم را به سوی جهنم دعوت می دهند چون در دعوت این اشخاص مردم به ناحق کشته می شوند و الله از خون به ناحق ریخته شده گذشت نمی کند حتی اگر شخصی خودش را بکشد.

به همین دلیل است که می بینیم رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا؛ (بخاری ۶۸۶۲)انسان مومن تا زمانی در دینش از گشایش -و توفیق بهره مندی از بخشایش الله و شفاعت شفاعت کننده ها و پاک شدن گناهان با انجام عمل صالح و غیره – برخوردار است که خون حرامی نریزد. عبدالله بن عمر نیز می گوید: إِنَّ مِنْ وَرَطَاتِ الأُمُورِ، الَّتِي لاَ مَخْرَجَ لِمَنْ أَوْقَعَ نَفْسَهُ فِيهَا، سَفْكَ الدَّمِ الحَرَامِ بِغَيْرِ حِلِّهِ .(بخاری ۶۸۶۳)از مهلکه ها و ورْطه های نابودی انسان که هیچ راه نجاتی از آن نیست ریختن نابجای خونی است که حرام شده است.

پس مولوی نقشبندی در مورد بهای جهنم و عذاب وعده می دهد و دعوتگری است به سوی آتش جهنم.