چرا قتال جیش العدل و فرقه های مسلح اسلامگرا بر علیه ایران جهاد نیست و مشروعیت ندارد؟ (3)

چرا قتال جیش العدل و فرقه های مسلح اسلامگرا بر علیه ایران جهاد نیست و مشروعیت ندارد؟ (3)

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

دسته ای که نمی توانند به اتهام مرتد بودن یا اهل بدعت بودن حاکمیت بر دارالاسلام ایران قتال الفتنه ی خود را توجیه کنند می گویند: ایران به مملکت اسلامی سوریه حمله کرده و تبدیل به دشمن صائل مسلمین شده و چون مردم اهل سنت سوریه توان دفع آن را ندارند بر سایر مسلمین در سایر سرزمینها جهاد با ایران واجب می شود و ما هم بر این اساس با ایران می جنگیم!

اولاً حاکمیت بر سوریه حاکمیتی سکولار و دارالکفر طاری است نه دارالاسلام و حاکمیتی بر اساس هیچ یک از مذاهب اسلامی، و این حاکمیت سالهاست که متحد ایران بر علیه آمریکا و ناتواست.

علاوه بر این، حسون مفتی عام رژیم سکولار سوریه از سنی هاست، بوطی رئیس هیئت علمای سوریه از سنی هاست، اکثریت مطلق ارتش سوریه و مقامات کشوری و اداری سوریه از سنی ها هستند، در کنار اینها، متحدین سوریه هم وجود دارند.

اما جنگ سوریه برای کم هوش ترین انسان ثابت شده است که جنگ آمریکا و ناتو با سوریه و متحدین آن مثل ایران و روسیه است و جنگ ربطی به اهل سنت و جماعت و شیعه و سنی ندارد بلکه خوراک جنگ آمریکا و ناتو با ایران و روسیه و متحدین آنها در سوریه از اهل سنت هستند.

کسی که حتی جاسوس بودن دارودسته ی جولانی برای حکومت سکولار ترکیه و سایر واقعیات را نمی تواند ببیند اما باید وجود ارتش اشغالگر ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه در ادلب و وجود ارتش آمریکا در مناطق تحت کنترل این گروههای متفرق منتسب به اهل سنت را باید دیده باشد و نمی تواند این اشغالگری آشکار را انکار کند هر چند هزاران بهانه بیاورد .

پس دشمن صائل مردم سوریه آمریکا و ناتو و مزدوران محلی آنها هستند چه مزدوران سکولار و چه مزدوران به ظاهر اسلامگرائی که حتی یک قانون شریعت هم در مناطق تحت حاکمیت آنها پیاده نمی شود و جنگ و صلح و پیش روی و عقب نشینی آنها به دستور آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه است .

در همان ابتدای جنگ ارتش آزاد سکولار که مستقیماً از سوی آمریکا هدایت می شدند حکومت سکولار سوریه از دارالاسلام ایران و دارالکفر اصلی روسیه به عنوان متحدین خود درخواست کمک کرد، ایران هم به کمک متحد قدیمی خود بر علیه آمریکا و ناتو و متحدین آنها چون رژیم صهیونیستی و گروههای مختلف متنوع سوری چون ارتش آزاد و گروه علوش و احرار و… رفت.

ممکن است برای عده ای تلخ باشد اما لازم است همه بدانند ، با آنکه غیر مستقیم فعالیتهای فرقه نجدی دوله در مسیر نقشه ها و اهداف دشمنان اهل سنت بود اما تنها فرقه نجدی دوله بود که اختیارش در دست آمریکا و ناتو نبود و جاهلانه جنگ را بر همه از جمله تمام شیعیان جهان و … تحمیل کرده بود و همه مجبور به دفاع از خود بودند.

پس حمایت ایران از دارالکفر طاری سوریه در برابر کفار اصلی آمریکائی و ناتو و صهیونیستها مثل دفاع رسول الله صلی الله علیه وسلم از دارالکفر بنی خزاعه در برابر کفار قریش بود که در نهایت رسول الله صلی الله علیه وسلم به دفاع از دارالکفر بنی خزاعه به مکه حمله کرد و مکه را فتح کرد.  

این باید برای هر مسلمانی واضح و روشن باشد که جنگ در سوریه جنگ بین جناح ایران و روسیه با جناح آمریکا و ناتو است که هر یک دارای متحدین و گروههای همسو با خود هستند و این جنگ هیچ ربطی به جنگ شیعه و سنی ندارد.

در این صورت، فرقه های متفرق اهل بدعت خارج از منهج اهل سنت و جماعت نمی توانند قتال الفتنه و هرج و مرج مسلحانه  یخود بر علیه دارالاسلام ایران را توجیه شرعی کنند.

از دموکراسی تا تکنو-فئودالیسم (2)

از دموکراسی تا تکنو-فئودالیسم (2)

کاتب: بالاچ عُمَرزهی
مرور کلی:
کورتیس یاروین، معروف به منسیوس مولدباگ، وبلاگ‌نویس و ایدئولوگ آمریکایی جنبش نئورآکتیوی (NRx) یا «روشنگری تاریک» است.
ایده‌های اوست که اساس دکترین ایدئولوژیک جدید واشنگتن را تشکیل می‌دهد.
در میان اطرافیان دونالد ترامپ، طرفدار اصلی ایده‌های کورتیس یاروین، معاون رئیس‌جمهور، جی. دی. ونس است که قرار است جایگزین ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده شود.
به خود ترامپ نقش دژکوب داده شده است تا نظم لیبرال دموکراتیک قدیمی را، چه در داخل ایالات متحده و چه در عرصه بین‌المللی، بشکند و راه را برای «سلطنت» آینده (اگرچه ترامپ به وضوح خود را چنین می‌بیند) هموار کند.
نظم جدیدی باید پس از هرج و مرج – نئوفئودالیسم تکنوکراتیک، یک سلطنت از نوع جدید – بیاید.
مرکز کاوکاز خلاصه‌ای از تزهای اصلی ایدئولوژی کورتیس یاروین تهیه کرده است.

انتقاد از دموکراسی:
یاروین معتقد است که دموکراسی ناکارآمد و محکوم به شکست است. او استدلال می‌کند که این امر منجر به هرج و مرج می‌شود و قادر به ایجاد نظم پایدار نیست، زیرا قدرت واقعی نه متعلق به مردم، بلکه متعلق به نخبگان است.

کلیسای جامع:
یاروین مفهوم کلیسای جامع را معرفی می‌کند، شبکه‌ای غیررسمی از دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و سایر نهادهای نخبگان که به باور او افکار عمومی را شکل می‌دهند و ایدئولوژی مترقی را ترویج می‌دهند، در حالی که دیدگاه‌های جایگزین را سرکوب می‌کنند.

تکنو-مونارشی یا نئوکمرالیسم:
یاروین پیشنهاد جایگزینی دموکراسی با یک سیستم حکومتی متمرکز شبیه به ساختار شرکتی را می‌دهد، که در آن یک “مدیرعامل” یا “پادشاه” کشور را اداره می‌کند. او معتقد است که این امر، ضمن به حداقل رساندن درگیری‌های سیاسی، کارایی و نظم را تضمین می‌کند.

رِیج (دولت فراری):
یاروین از اصلاحات اساسی دولت، از جمله اخراج همه کارمندان دولت و جایگزینی آنها با وفاداران، به منظور از بین بردن بوروکراسی و “بازنشانی” سیستم حکومتی حمایت می‌کند.

نظم اقتدارگرایانه:
او معتقد است که یک دولت اقتدارگرای قوی، عاری از “هراس از دیکتاتور”، برای دستیابی به ثبات ضروری است. یاروین به نمونه‌های تاریخی و مدل‌های اقتدارگرای معاصر مانند سنگاپور یا امارات متحده عربی اشاره می‌کند. قرص قرمز:
یاروین اصطلاح “قرص قرمز” (با اقتباس از فیلم “ماتریکس”) را رواج می‌دهد، که به معنای بیداری از توهمات ایدئولوژی مترقی و آگاهی از ماهیت واقعی قدرت است.

نخبه‌گرایی تکنولوژیکی:
یاروین با تکنو-الیگارشی‌ها (ایدئولوگ‌های نظم نوین جهانی تکنوکراتیک – پیتر تیل و ایلان ماسک – که ترامپ را به قدرت رساندند) همدردی می‌کند و معتقد است که نخبگان سیلیکون ولی در صورت رهایی از محدودیت‌های دموکراتیک قادر به اداره مؤثر جامعه هستند.

“ضد ترقی‌گرایی”:
او ارزش‌های به اصطلاح “روشنگری” مانند برابری و انسان‌گرایی را رد می‌کند و معتقد است که آنها علت زوال اجتماعی هستند. در عوض، یاروین از یک سیستم سلسله مراتبی حمایت می‌کند که در آن سلطه و تسلیم طبیعی هستند.

خطر مولوی هایی که اولویتهای علم شرعی را نادیده می گیرند

خطر مولوی هایی که اولویتهای علم شرعی را نادیده می گیرند

کاتب: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

پیامبر صلی الله علیه و سلم بر امتش از پیشوایانی می ترسید که عامل گمراهی مسلمین می شوند و می فرماید:إنَّما أخافُ علَى أمَّتي الأئمَّةَ المضلِّينَ (الألباني، صحيح الترمذي 2229)

یکی از راههای سرگردانی مسلمین به این است که اولویتهای شریعت نادیده گرفته شود.

پس از ایمان آوردن، و آموزش دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان ( با استناد به آیات اولیه سوره ی روم که مکی است) اصل و هدف، حاکم کردن شریعت الله تعالی و یکتاپرستی با توجه به حاکمیت موجود در جامعه است و شناخت ابزار‌های رسیدن به این هدف، همان علم مورد نیاز است.

ممکن است همانند دعوت «سیدنا یوسف روشی» را برای تغییر جامعه به کار ببریم یا همانند دعوت «سیدنا موسی» یا پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه وسلم ـ روشی خلاف قبلی باشد.

پس از آنکه مومنین صاحب دارالاسلام می شوند باز اولویت رفتن به میدانهای جهاد است و نه مشغول کردن تمام مومنین به یادگیری فقه، بلکه فقه تنها مختص به چند نفر محدود می شود چنانچه الله جل جلاله می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه:122)

‏مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند ( و برای فراگرفتن معارف اسلامی عازم مراکز علمی اسلامی بشوند ) . باید که از هر قوم و قبیله‌ای ، عدّه‌ای بروند ( و در تحصیل علوم دینی تلاش کنند ) تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند ، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند ( به تعلیم مردمان بپردازند و ارشادشان کنند و ) آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا ( خویشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت ) خودداری کنند .‏

هیچکدام از انبیاء، وقت خود را به علوم دست چندمی که هنوز اولویتهای شریعت رعایت نشده اند هدر ندادند و به اصحاب و یاران خود اول «ایمان» ـ آنهم در چند لحظه (نه سال‌ها خواندن کتب عقیدتی)ـ می‌آموختند سپس آنچه را که در آن زمان و آن جامعه لازم بود.

علاوه بر ضررهای معنوی و انسانی، ضربه‌های مهلک عقیدتی و سیاسی حاصل از مطالعات کور این کوته‌فکران خارج از حد تصور است.

وقتی که جوانان مسلمان با چنین جریانات آشفته‌ی فکری برخورد می‌کنند که در عرصه سیاسی اقتصادی فرهنگی و مدیریت صحیح فاقد صلاحیت کافی هستند یا در دام تبلیغات سکولار‌های ملی‌گرا قرار می‌گیرند یا منزوی و به ترک عملی تعالیم اسلامی دچار می‌شوند.

سناریوی انگلیسی یاسر الخبیث کویتی پس ازاتحاد مسلمین و پیروزی آشکار ایران بر آمریکا و صهیونیستها

سناریوی انگلیسی یاسر الخبیث کویتی پس ازاتحاد مسلمین و پیروزی آشکار ایران بر آمریکا و صهیونیستها

به قلم: جواد شاهوزهی بامری

یاسر الحبیب (الخبیث) ابتدا در کویت و در سال 2004 به جرم توهین به شخصیتهای اهل سنت روانه زندان شد اما تنها بعد از سه ماه زندانی شدن توسط آمریکا و انگلیس از زندان آزاد شده و انگلیس فورا به او پناهندگی داد و در لندن صاحب روزنامه ي «shianewspaper»، حوزه ي علميه «امامين عسكرين»، حسينيه ي «خدام المهدي» و سايت «القطره» شد.

یاسر الخبیث لندن نشین همچون شیطان یاری آمریکائی نشین از غلاة منحرف منتسب به تشیع و همسو با جریان صادق شیرازی هستند که از اساس با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و رهبران و تشیعی که توسط این نظام تبلیغ می شود مشکل اساسی و ریشه ای دارند.

رهبر ایران در برابر سنی آمریکائی از آنها تحت عنوان شیعه انگلیسی نام برده است که هر دو دولبه ی یک قیچی هستند که نه ربطی به تشیع دارند نه تسنن.

به صورت مشخص، یاسر الخبیث از بوقهای تشیع انگلیسی در 11 شوال 1431ق در سالروز وفات ام المومنین عایشه رضی الله عنها طی مراسم جشن گونه ای سخنرانی توهین آمیزی جهت تولید تفرق بیشتر مسلمین ارائه داده و تاسیس شبکه ماهواره ای فدک را در انگلیس اعلام می کند.

البته در کارنامه ی این شخص در کنار توهین به اهل سنت، توهینهای رکیکی هم به بزرگان شیعه چون «آيت الله بهجت»،‌ «آيت الله سيّد محمد باقر صدر»،‌ «آیت الله خمینی»، «آیت الله خامنه ای»،«آيت الله مكارم شيرازي»، «سید حسن نصرالله»، «آیت الله سیستانی» و سایر بزرگان و مراجع شیعه که مخالف عقاید غالیانه و منحرف او هستند داشته است.

با این وجود و همزمان با توهینهای این خبیث به ام المومنین رضی الله عنها دو واکنش اساسی نشان داده می شود:

  1. جریان سنی های آمریکائی و بخصوص نجدیت وابسته به دستگاه آل سعود از شیخ عبدالعزیز آل شیخ مفتی اعظم آنها گرفته تا افراد متفرقه ی این جریان در سراسر دنیا با استناد به سخنان این الخبیث شروع کردند به تبلیغات گسترده علیه شیعه و حمله کردن به تمام جریان تشیع؛ واو را نماد «شيعه» و كار هايش را بر اساس عقيده «شيعه» معرفي كردند، همان شغل کثیفی که چند دهه است درپیش گرفته اند: با عقاید و رفتارهای غلاة منتسب به تشیع به کل شیعیان حمله کردن و سیاه نمائی و شیعه هراسی کردن.
  2. واکنش ایت الله سید علی خامنه ای به عنوان پرچمدار جریان اصلی شیعیان که با فتوائی که جزء يكي از 10 رويداد مهم ديني در سال 2010 شناخته شد آتش فتنه خاموش شد که طی آن فتوا داد: «اهانت به نماد های برادران اهل سنّت از جمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم  حضرت محمّد ( صلّی الله علیه وآله ) می شود.»

آیت الله خامنه ای در سخنرانی های ابتدای انقلاب و در نماز جمعه بارها با لفظ ام المومنین برای عایشه رضی الله عنها استفاده کرده اند و در تمام آثار خود نشان داده اند که توهین به مقدسات مذاهب اسلامی و تحریک عواطف سایر مسلمانان، منطق شیعه نیست، بلکه توهین تنها به اهداف دشمنان تشیع کمک می کند وتوهین ابزاری است جهت ایجاد انگیزه برای دشمنی با شیعیان و گسترش تفرقه و تقویت دشمن استکباری.

 واضح است که یاسر الخبیث، از طیف شیعه انگلیسی سرباز جنگ روانی دشمن در تولید آتش تفرقه بین مسلمین است و همچون سنی های آمریکائی بر اساس طرح و سناریوی دشمنان بازی می کنند.

حالا در جریان جنگ تحمیلی صهیونیستها که به نیابت از آمریکا و غرب بر علیه ایران شروع شد، تمام جهان اسلام به اکثریتی مطلق و اقلیتی تماشاچی تبدیل شد:

  1. اکثریت مطلق که یا اشکارا در جبهه ی مقاومت ایران قرار گرفتند و خود را در کنار ایران قرار دادند، یا عده ای بدون اعلام پیوستن آشکار به ایران، به صورت موازی و مستقل به صهیونیستها و آمریکا حمله کردند و خواستار پیروزی ایران و شکست صهیونیستها بودند و به ضرباتی که بر صهیونیستها وارد می شد خوشحال بودند. و به این شکل اتفاق و اتحادی جهانی به نفع ایران در میان اکثریت مطلق مسلمین جهان شکل گرفت
  2. اقلیتی که اکثرا جزو گروه منافقین و مسلمین سرگردان شده توسط رسانه های دشمن بودند که به دلیل فشار اکثریت مسلمین دنیا که حامی ایران بودند موضع تماشاچی و نظاره گر بودن گرفتند و به اصطلاح می گفتند ما با هیچ کدام نیستیم و…

این اتحاد فراگیر مسلمین و اینکه صهیونیستها و حامیان غربی آنها به هیچ یک از اهداف جنگ تحمیلی خود بر ایران نرسیدند و جنگ در نهایت به پیروزی ایران ختم شد و جایگاه ایران را نزد تمام مسلمین شیعه و سنی بالاتر برد نمی توانست به نفع غربیها و صهیونیستها باشد به همین دلیل با فعال کردن کسانی چون یاسر الخبیث توطئه ای مکارانه ای چیدند که حداقل به این اتحادی که بین تمام مسلمین جهان به نفع ایران به وجود آمده است ضربه بزنند و بخصوص نجدی ها وهمان  گروه تماشاچی را به بهانه ای این شخص بر علیه ایران و تشیع فعال کنند.

یاسر الخبیث به جای حمله ی همیشگی به ایران و توهین به آیت الله خامنه و کل نظام، اینبار موزیانه طی پیامی آمده و از آیت الله خامنه ای حمایت کرده و در همین پیام چند توهین به اهل سنت را نیز چاشنی آن کرده است تا به این شکل سم خود را تزریق کند و به سنی های آمریکائی که هم سنگرانش هستند خوراک تبلیغی و بهانه ای جهت از سرگیری حملات تخریبی و ضربه زدن به اتحاد به وجود آمده ی میان مسلمین بدهد.

از دموکراسی تا تکنو-فئودالیسم (1)

از دموکراسی تا تکنو-فئودالیسم (1)


کاتب: بالاچ عُمَرزهی

امروزه، تنها تنبل‌ها درباره فروپاشی به اصطلاح نظم بین‌المللی (با تمام ویژگی‌هایش – دموکراسی، حقوق بشر، حقوق بین‌الملل و غیره) صحبت نمی‌کنند.
جهان وارد دوره‌ای از عدم قطعیت ترسناک شده است.
تا به حال، شکست‌خوردگان از میان مسلمانان، که با دستاوردهای تکنولوژیکی غرب کور شده‌اند، امت را متقاعد کرده‌اند که برای بقا و دستیابی به پیشرفت، لازم است در سیستم فعلی ادغام شوند، دموکراسی (و به اصطلاح ارزش‌های لیبرال) را با تمام ویژگی‌ها، آیین‌ها و قوانین بپذیرند.
اما امروز مشخص شده است که دموکراسی «پیشرفت‌آفرین» به قهقرا رفته است، که باعث هرج و مرج می‌شود، توسعه بشریت را کند می‌کند و در مسابقه، از جمله در حوزه فناوری، تسلیم رقبا می‌شود.
چین سلسله مراتبی، روایت‌های برتری دموکراتیک را رد کرده است. نخبگان ایالات متحده آمریکا و بخشی از اروپا، با درک خطر از دست دادن سلطه جهانی خود، به طور اساسی استراتژی خود را تغییر می‌دهند و دموکراسی را به عنوان ابزاری منسوخ برای کنترل و مدیریت که با واقعیت‌های مدرن مطابقت ندارد، کنار می‌گذارند.
ایده سلطنت‌طلبی نوین در حال جایگزینی دموکراسی است – بازگشت به نوع جدیدی از سلطنت، که در آن نقش نخبگان (اشراف، اربابان فئودال) توسط شرکت‌ها و غول‌های فناوری ایفا می‌شود و نقش پادشاه، “مدیرعامل” منصوب شده توسط صاحبان این شرکت‌ها است.
طبق طرح ایدئولوگ‌های فئودالیسم نوین (که تحت پرچم تکنوکراسی و پیشرفت تکنولوژیکی تبلیغ می‌شود)، مردم به دو دسته تقسیم می‌شوند: کسانی که مفید هستند (و اینها کسانی هستند که فناوری‌های جدید تولید می‌کنند) و برای آنها شرایط و فرصت‌های مناسب ایجاد می‌شود، و کسانی که فایده‌ای نمی‌آورند، بلکه فقط مصرف می‌کنند. آنها منزوی خواهند شد.
نوعی واقعیت مجازی برای آنها ایجاد خواهد شد، نوعی اردوگاه کار اجباری دیجیتال با سیستمی از نقاط اجتماعی و کنترل کامل.
فروپاشی نظم قدیمی و تحمیل نظم جدید باید در 5 تا 7 سال آینده رخ دهد. فرض بر این است که یکی از ابزارهای اصلی برای ایجاد نظم نوین جهانی، هوش مصنوعی خواهد بود که در سال‌های آینده باید به چنان سطحی از توسعه برسد که بتواند تقریباً در تمام حوزه‌های زندگی جایگزین انسان‌ها شود.
هیئت تحریریه مرکز قفقاز، برای خوانندگان خود، مطالبی مروری بر اساس منابع آزاد تهیه کرده است تا مسلمانان را با برنامه‌های ایدئولوژیست‌های نئوفئودالیسم تکنوکرات که طرفداران آن مقامات فعلی ایالات متحده و بخش‌هایی از اروپا هستند، آشنا کند.
آگاهی از برنامه‌های کفار در چارچوب جنگ بی‌رحمانه علیه اسلام مهم است. مسلمانان باید از چالش‌هایی که در آینده نزدیک با آن روبرو خواهند شد، آگاه باشند.
امروزه ما می‌شنویم و مشاهده می‌کنیم که چگونه روایت به اصطلاح “دولت‌های تکنوکرات” (به جای احیای شریعت) در میان مسلمانان رواج می‌یابد، روایتی که ظاهراً مسلمانان را از موقعیت درجه دو خارج کرده و شرایط را برای گذار به حکومت اسلامی آماده می‌کند.
حتی کسانی که خود را مجاهد می‌دانند، همانطور که امروز در سوریه می‌بینیم، در این دام ایدئولوژیک جدید افتاده‌اند. علاوه بر این، اوضاع با این واقعیت که مقامات جدید شام در تلاشند تا در سیستمی ادغام شوند که قبلاً به عنوان درختی برای قطع کردن علامت گذاری شده است، بدتر می‌شود.
در پشت این روند تکنوکراتیک، افراد و برنامه‌های بسیار خاصی وجود دارد.

بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت

بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش خدایی را که جز او کسی در برابر ناخوشایندی‌ها سزاوار ستایش نیست،

و درود و سلام بر پیامبر ما محمد ﷺ، آن‌که در حدیث صحیح فرمود:

«شما شاهدان خداوند در زمین هستید.»

و در روایت دیگری، زمانی که درباره فردی هنگام مرگش با خیر یا شر یاد شد، فرمود:

«واجب شد، واجب شد، واجب شد…» یعنی حکم بهشت یا دوزخ بر اساس گفته‌ی مردم نیک‌سرشت درباره‌اش قطعی شد.

🔹 بخش اول: سنت پیامبر درباره قضاوت مردم در مورد اموات

از سنت‌های روشن پیامبر اکرم ﷺ آن است که گواهی مردم را درباره درگذشتگان معتبر می‌دانست.

اگر مردم از فردی به نیکی یاد می‌کردند، پیامبر او را بهشتی می‌دانست؛

و اگر با بدی از او یاد می‌کردند، او را اهل دوزخ معرفی می‌فرمود.

بر اساس همین سنت، سخن گفتن از بدیِ افراد بدکار، جایز و بلکه لازم است؛ به‌ویژه اگر شخص در حال حیات، گمراهی آشکار و فتنه‌انگیزی وسیع داشته باشد.

و به شهادت بسیاری از اهل علم، تجربه و انصاف، شیخ ربیع المدخلی از جمله کسانی بود که در فتنه‌گری پیشتاز بود و آسیب‌های بزرگی به امت وارد کرد.

سخن ما از روی تعصب، کینه یا هوای نفس نیست، بلکه از سر آگاهی، دیانت و وظیفه شرعی است.

🔹 بخش دوم: آسیب‌های فکری و عملی ناشی از گفتمان شیخ ربیع المدخلی

شیخ ربیع به روشی شهرت داشت که در آن، نه تنها مخالفان خود را نقد می‌کرد، بلکه به بدترین شکل ممکن تخریب، تخطئه و متهم می‌نمود.

او از دایره نقد علمی فراتر رفته و با اتهام‌زنی، بدعت‌خوانی، تهمت به نیت‌ها، و صدور احکام گمراهی نسبت به علما و دعوت‌گران، فضا را مسموم ساخت.

نتیجه این روش، شکل‌گیری جریان‌هایی سازمان‌یافته و افراطی در کشورهای مختلف بود که با پوشش دینداری و سلفیت، رو به:

تخریب شخصیت‌ها

تفرقه‌افکنی

حذف و طرد اهل دعوت و اصلاح

خوش‌خدمتی به حاکمان ستمگر

آوردند، و این روش، پیامدهای ویرانگری به بار آورد، از جمله:

1. زندان‌ انداختن هزاران داعی و مصلح به تحریک این جریان در کشورهای گوناگون.

2. ترور و حذف فیزیکی برخی از علما و طلاب علم.

3. تعطیلی مراکز خیریه و دینی مؤثر و مبارک.

4. بی‌اعتبار کردن و منزوی ساختن چهره‌های ربانی و صادق.

5. مشروعیت دادن به ظلم و کودتاها به نام طاعت حاکم.

6. منصرف کردن ملت‌ها از مطالبه حقوق مشروع‌شان.

7. دعوت به همکاری با ارتش‌ها و نیروهای سرکوبگر در کشورهایی چون یمن، لیبی و سودان، به بهانه نصرت دین یا دولت.

8. مشروعیت دادن به اشغالگران و دشمنان اسلام و تألیف کتاب‌هایی در حمایت از آن‌ها.

9. توجیه ضمنی خروج از صف امت به نام منع خروج علیه حاکم.

10. ساختن تصویری نیمه‌مقدس از حاکمان که بیش از اطاعت، به‌ نوعی عبادت شباهت داشت.

ادامه خواندن “بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت”

اتحاد با ا.ا.افغانستان: مسکو در مبارزه برای نفوذ در آسیای میانه اقدام جدی انجام داد

اتحاد با ا.ا.افغانستان: مسکو در مبارزه برای نفوذ در آسیای میانه اقدام جدی انجام داد

کاتب: جواد شاهوزهی بامری

روسیه اولین کشوری بود که به طور رسمی دولت جدید افغانستان را که توسط ا.ا.افغانستان تشکیل شده است را به رسمیت شناخت. این امر پس از حذف دیوان عالی روسیه وضعیت “تروریستی” سازمان در ماه آوریل امکان پذیر شد. الجزیره می نویسد که روسیه به دنبال عادی سازی روابط با طالبان است. رامبلرمی گوید:

کاخ سفید از نزدیک اقدامات ما را در کشوری که آمریکایی‌ها با شرمساری از آن فرار کردند، زیر نظر خواهد داشت. الجزیره خاطرنشان می‌کند که واشنگتن میلیاردها دارایی بانک مرکزی افغانستان را مسدود و برخی از اعضای ارشد طالبان را تحریم کرد. این امر منجر به قطع ارتباط بخش بانکی این کشور با سیستم مالی بین‌المللی شد.

با این حال، همانطور که تجربه سوریه نشان می‌دهد، ایالات متحده در صورت دستیابی به یک مزیت نوظهور، به راحتی از اصول خود کوتاه می‌آید. رویترز یادآوری می‌کند که آنها از قبل تحریم‌ها علیه دمشق را لغو کرده‌اند، زیرا “رئیس جمهور موقت” ابومحمد الجولانی (معروف به احمد الشرع) به آمریکایی‌ها قول همکاری با آنها در مبارزه با گروههای جهادی و محافظت از اسرائیل و دسترسی به منابع طبیعی این کشور را داده است.

مقامات جدید سوریه، با میانجیگری ایالات متحده، حتی آماده عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند و با حضور نظامی آن در ارتفاعات جولان موافقت می‌کنند. در صورت موفقیت مذاکرات، واشنگتن به پاس قدردانی، مکانی برای ساخت برج ترامپ در دمشق دریافت خواهد کرد

الجزیره تأکید می‌کند که روسیه، که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را «شکست» خوانده بود، از سال ۲۰۲۱ اقداماتی را برای عادی‌سازی روابط با طالبان انجام داده و آن را در درجه اول به عنوان یک شریک تجاری امیدوارکننده می‌بیند. اتفاقاً، هیئت‌های طالبان تاکنون سه بار (در سال‌های ۲۰۲۲، ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵) از مجمع اقتصادی سن پترزبورگ بازدید کرده‌اند.

واشنگتن پست خاطرنشان می‌کند که ممکن است کشورهای دیگری که قبلاً مذاکرات سطح بالایی با طالبان داشته‌اند و روابط دیپلماتیک برقرار کرده‌اند (به عنوان مثال، چین، ازبکستان، پاکستان و…) از نمونه روسیه پیروی کنند.

ا.ا.افغانستان بر خلاف حاکمیت دست نشانده ی جولانی بر سوریه حاکمیتی مستقل است که اشغالگران را از کشور خارج کرده و بر اساس احترام متقابل خواستار روابط با دیگر کشورهاست.

ا.ا.افغانستان که سالها جنایات آمریکا و متحدینش را با چشم سر دیده است و به غدار و خائن بودن آمریکا در پیمانها کسی شک ندارد، بهترین گزینه برای آن اتحاد با دارالاسلام ایران است که نه تنها به عنوان همسایه بلکه به عنوان قدرت نوظهور منطقه ای می تواند حامی و پشتیبان وفاداری برای ا.ا.افغانستان باشد. باذن الله.

چرا قتال جیش العدل و فرقه های مسلح اسلامگرا بر علیه ایران جهاد نیست و مشروعیت ندارد؟ (2)

چرا قتال جیش العدل و فرقه های مسلح اسلامگرا بر علیه ایران جهاد نیست و مشروعیت ندارد؟ (2)

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

بر علیه حاکم ظالم و فاسد اهل بدعت هم تنها زمانی قیام مشروع است که:

 تحت فرماندهی یک رهبر و دارای یک پرچم باشد(مثل امارت اسلامی افغانستان که دارای یک رهبر واحد و یک پرچم بود)

 «توانائی، اسباب لازم و شرایط و زمان مناسب» برای انقلاب و تغییر این منکر بزرگ با دست فراهم باشد و در وضع موجود انقلاب و قیام مسلحانه منجر به ارتقای این حاکمیت به حاکمیتی اسلامی بالاتر و فقه اسلامی بهتری شود؛ حتی اگر همین الان این نظام حاک بر ایران برود هرگز نظامی اسلامی بر اساس فقه اهل حدیث یا حنفی و شافعی و غیره سرکار نمی آید بلکه دارالکفری سکولار و دشمن سرسخت قوانین شریعت الله بر اساس تمام مذاهب اسلامی سرکار می آید.

پس به قول امام نووی که می گوید:«فَتَكُونُ الْمَفْسَدَةُ فِي عَزْلِهِ أَكْثَرَ مِنْهَا فِي بَقَائِهِ». (شرح النووي على صحيح مسلم كتاب الإمارة باب وجوب طاعة الأمراء في غير معصية وتحريمها في المعصية، حديث رقم: (1840) ص. 539 و540.) مفسده ای که جهت کنار زدن این حاکمیت به وجود می آید بیشتر از مفسده ی ناشی از ماندن آن است به عبارتی دیگر انقلابات نارس وتوسط فرقه های متفرق که جنگشان قطعاً به قتال فتنه ختم می شود بیشتر از مفسده ی باقی ماندن این حاکم بر مسند حکومت است و این حاکم اگر بر حاکمیت خود بر الجماعه ادامه دهد فسادش کمتر از فساد قیامی است که برای کنار زدن او صورت می گیرد و مفسده ی قیام بیشتر است.

بر این اساس در چنین شرایطی، یکی از ویژگی های اهل سنت و جماعت این است که: بر واجب بودن سمع و طاعة در غیر معصیت الله از رهبران دارالاسلام، و عدم جواز قیام و خروج بر علیه آنها اتفاق کرده اند.( ابن رجب الحنبلي، جامع العلوم والحكم ج2 الحديث رقم: (28) ص. 109 إلى 112.)

امام ابن نحاس(وفات804ق) علاوه بر آنکه جنگ مسلحانه و اسلحه کشیدن بر علیه رهبر الجماعة را رد می کند جمع کردن افراد برای این گروههای اسلامی و یارگیری برای آنها و تشویق مردم برای پشتیبانی از این افراد و گروههای مسلح اسلامی را نیز رد می کند یعنی در واقع از هر کاری که منجر به تشویق و تحریک مردم در پیوستن به گروههای اسلامی متفرق شود را منع می کند و می گوید: چون این کار باعث تحریک به الفتنه و به هیجان درآوردن مردم برای انجام شر و از بین رفتن هیبت حاکم در قلب شهروندان می شود و امکان دارد چنین کاری به جری ساختن آنها به قیام بر علیه حاکم و تخریب سرزمین منجر شود. (الموازين لابن النحاس، ص 43/)

پس به این بهانه که حکومت ایران از نگاه مذهب شما اهل بدعت است و حتی به درجه ی حاکمیت معتزلی های زمان امام احمد بن حنبل رسیده باشد هر گونه قیام و جنگ مسلحانه ای بر علیه آن حرام و غیر شرعی است.

این منهج صحیح اهل سنت و جماعت است و نمی توان فتنه ی تولید شده توسط فرقه های مختلف را در قالب جهاد توجیه کرد چون اجماع و منهج واضح است و علاوه بر آن رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور داده تابع حاکمیت واحد شویم و  «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و از این فرقه ها و گروهها ی شبه جهادی دوری کنیم: «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا» (بخارى (3606 ، 7084) ومسلم (1847))

جنایت و جنون گروههای مسلح بلوچ سکولار و به ظاهر اسلامگر در لورالای پاکستان و جاده ساحلی چابهار

جنایت و جنون گروههای مسلح بلوچ سکولار و به ظاهر اسلامگر در لورالای پاکستان و جاده ساحلی چابهار

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

دیشب گروه سکولار و مرتد به اصطلاح ارتش آزادی‌بخش بلوچBLA  در بزرگراهی که لورالای در بلوچستان را به شهر مرزی دیره غازی خان در پنجاب متصل می‌کند، با پیاده کردن ۱۲ نفر از اتوبوس‌ها، آنها را کشتند. این افراد پس از شناسایی از سه اتوبوس پیاده شده و کشته شدند و اهل پنجاب بودند.

شاهدان عینی ضمن بیان جزئیات حادثه گفتند که مهاجمان پس از مشاهده کارت شناسایی ساکنان پنجاب، آنها را زیر گرفته و کشته‌اند. به گفته یکی از شاهدان عینی، او نیز زیر گرفته شده است، اما کارت شناسایی او اهل کویته بوده و به جامعه یزره تعلق دارد، بنابراین او را رها کرده و کارت شناسایی‌اش را پس داده‌اند.

به دقت نگاه کنید که با چه وحشی هایی طرف هستیم، موجودات پلیدی که دیگران را صرفا به خاطر نژادشان و محل تولدشان می کشند.

بعد، این جانوران وحشی خودشان را آزادیبخش برای بلوچهای مسلمان معرفی می کنند.

فقط کافی است که با دقت در رسانه های مختلف متعلق به گروههای مختلف به اصطلاح حقوق بشری بلوچ  یا گروههای سکولار قومیت گرای بلوچ و حتی گروههای به ظاهر اسلامرای بلوچ و مولوی ها و یا موشهای فراری چون نقشبندی نگاه کنید تا متوجه شوید که همگی در برابر این توحش لال شده اند.

این وحشی های سکولار بارها پشتونها را نیز به همین سبک به خاطر نژادشان قتل عام کرده اند.

در کنار اینها و در ایران هم امروز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴، گروه به ظاهر اسلامگرای جیش العدل که مورد تائید موساد اسرائیل اشت و موساد برای آن تبلیغ کرده است یکی از افرادش را به حرکتی ایزائی در جاده ی ساحلی چابهار فرستاد که منجر به کشته شدن سه نظامی ایران شد و این شخص پس از هدف قرار دادن نیروهای نظامی، جیش العدل راه فراری برای او قرار نمی دهد و او را رها می کند و این شخص هم منتظر می ماند تا نیروهای بیشتری برسند واو را به قتل برسانند.

به هر مذهبی که مراجعه کنید این کار جیش العدل خیانت به افراد خود است که نشان می دهد جیش العدل هیچ ارزشی برای افراد خود قائل نیست، و کار این اشخاص هم نشانه ی جهل به شریعت و انداختن خود در تهلکه و خود کشی و حرام و کاری جنون آمیز است.

روز چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۴ هم، پنج عضو این گروه در جریان یک کمین از سوی نیروهای سپاه پاسداران در اطراف چابهار کشته شده‌اند.

در زمانی که صهیونیستها در حال قتل عام اهل غزه هستند و هنوز به همراه آمریکا برای ایران خط و نشان می کشند جیش العدل به عنوان واگنر پیاده نظام آنها هر چند وقت یکبار با قربانی کردن افرادی دست به عملاتی ایزائی می زند و از پشت به حامی اصلی جهاد غزه خنجر می زند.

«ربیع المدخلی»، معمار سیاست تسلیم امت در برابر اشغال، مرد

«ربیع المدخلی»، معمار سیاست تسلیم امت در برابر اشغال، مرد

ارایه دهنده: ابواسامه محمود

درگذشت «ربیع المدخلی»، نه مرگ یک شخصیت، که فروپاشی یکی از ستون‌های راهبردی‌ترین پروژه‌ی معاصر در مهار فکری امت اسلامی است؛

پروژه‌ای که مأموریت آن، تبدیل فقه به ابزاری برای تضمین بقای ساختارهای هم‌پیمان با اشغالگران و خنثی‌سازی هرگونه کنش اعتقادی در برابر سلطه بود.

وی با تحریف منظّم مفاهیم کلیدی مانند «السمع والطاعة»، «الخروج» و «الفتنة»، پایه‌گذار مکتبی پلید بود که رسالت آن، بی‌حس‌سازی عصب‌ حیاتی امت (یعنی حساسیت به ظلم، اشغال و استبداد) بود.

مکتبی که نه در امتداد منهج سلف، بلکه در امتداد سیاست‌های سازمان‌های امنیتی اشغالگران! و نه با جوهر نصوص، که با جوهر سیاست‌های ضدبیداری، شکل گرفت.

ربیع، با توسل به ظاهرگرایی فقهی و جدا کردن مسائل امت از زمینه‌های تاریخی و واقعی‌شان، راه را بر هر تلاشی برای بازسازی اراده‌ی سیاسی‌ـ‌دینی امت بست. او به‌جای تربیت نسل‌های بصیر و مقاوم، نسل‌هایی تربیت کرد که در برابر بمباران غزه سکوت کنند، اما با دیدن بانگ حق در خیابان، فریاد «خوارج» سر دهند.

مرگ او، گرچه پایانی زیستی است، اما باید به نقطه‌ی گسست معرفتی با میراثی بدل شود که سال‌ها امنیت اشغالگران را تضمین کرد.

از خداوند می‌خواهیم همان‌گونه که جسدش را به خاک سپرد، ریشه‌های اندیشه‌های پلیدش را نیز در حافظه امت دفن کند؛ و این امت، بار دیگر به فقه زندگی‌بخش ﴿لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ﴾ بازگردد، آن‌گونه که در سنت پیامبر و راه شهیدان امت جاری بود.