مرد باید محبتش را به همسرش نشان دهد

مرد باید محبتش را به همسرش نشان دهد

کاتب: ماهدیم بلوچ

در حدیثی از أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها آمده است: «كنت أشرب وأنا حائض، ثم أناوله النبي صلى الله عليه وسلم فيضع فاه على موضع فيّ فيشرب…» (رواه مسلم)، یعنی: در زمان عادت ماهیانه، می‌نوشیدم. سپس آن را به پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌دادم و ایشان دهانشان را بر جای دهان من از ظرف می‌گذاشتند و می‌نوشیدند.

گفتم: این حدیث عظیمی است که نکات مهمی از آن استفاده می‌شود.

در بسیاری از ادیان و نزد بسیاری از ملل قدیم، زنی که در دوره‌ی عادت ماهیانه بود، ناپاک و پلید شمرده می‌شد و از او دوری می‌کردند. در اوستا که حاوی متون دینی زرتشتیان قدیم است می‌خوانیم که هرکس برای زن حائض غذا می‌برد باید سه قدم دور بایستد. عرب جاهلی نیز چنین بود و چنانکه در تفسیر طبری (4/373) آمده و دکتر جواد علی در المفصل في تاریخ العرب قبل الإسلام (10/227) به آن پرداخته، «با زن حائض در یک‌جا نمی‌ماندند و با آنها در یک ظرف غذا نمی‌خوردند» و در حدیث انس رضی الله عنه مانندش از یهودیان نقل می‌شود.

 البته امروزه نیز چنین نگرشی در جهان وجود دارد، چنانکه گاردین در ژانویه‌ی 2017 گزارشی راجع به منزوی‌ساختن زنان در دوره‌ی قاعدگی منتشر کرده و در آن آمده که زنان نپال در دوره‌ی قاعدگی از خانواده دور نگاه داشته می‌شوند و در مواردی آلونک‌هایی برای آنان می‌سازند، چنانکه در دین هندوها نباید به آشپزخانه نزدیک شود و به چیزی دست بزند!

معلوم است که زنان در این دوره بسیار حساس می‌شوند و نیاز به آرامش و صبوری دارند، درحالیکه منزوی‌کردن آنها و حبس‌کردنشان، فشار روانی را افزایش خواهد داد و اثرات مخربی باقی خواهد گذاشت.

 حال می‌نگریم در شریعت اسلامی چنین دستوراتی نیست و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم خلاف اینها را به مردم آموزش داده است، چنانکه در این حدیث و احادیثی دیگر می‌بینیم. سایر بدن زن پاکیزه در نظر گرفته شده و اگر از برخی عبادات منع شده باشد، مانند مردی است که جنب باشد نه اینکه پلید در نظر گرفته شود.

نکته‌ی مهم دوم این است که مرد باید محبتش را به همسرش نشان دهد. بسیار است که مردی خیال می‌کند که همسرش از علاقه‌ی قلبی او مطلع است و همین را کافی می‌داند، درحالیکه زنان بیشتر از مردان خواهان آشکارسازی محبت هستند و می‌خواهند از محبوب‌بودن خود به طور مکرر مطمئن شوند! مردها شنیدن کلماتی را می‌خواهند که به آنها حس اقتدار بدهد، اما زنان شنیدن کلماتی را دوست دارند که به آنها حس دوست‌داشته‌شدن، اعتماد و زیبایی ببخشد.

علامه محمد بن علی اِتیوبی رحمه الله در البحر المحیط (7/395)، در شرح این حدیث گفته است: «إظهارا لمودتها، واستجلابا وإمالة لقلبها، وبيانا للجواز»، یعنی: رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین کردند تا مودتشان را نشان دهند، دل همسرشان را به دست بیاورند و جوازش را برای امت بیان کنند!

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم

واکنش مردم زمان ابن تیمیه در روز عاشورا، روزی که امام حسین به شهادت رسید

واکنش مردم زمان ابن تیمیه در روز عاشورا، روزی که امام حسین به شهادت رسید

به قلم: محمد اسامه

عده ای از اهل سنت قصد دارند نواصبی که با علی بن ابی طالب و خاندان او دشمنی داشته اند را نادیده بگیرند اما واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد.

نواصب دسته ای از خوارج بودند که نه تنها علی بلکه دودمان او را به همراه معاویه و ام المومنین عایشه رضی الله عنها و هزاران صحابی همراه آنها را تکفیر می کردند.

البته در میان طرفداران معاویه هم نواصبی وجود داشتند که آشکارا علی و طرفداران او را لعن و نفرین می کردند که یکی از کارهای عمر بن عبدالعزیز این بود که جلو اینها را در منابر رسمی گرفت.

در زمان ابن تیمیه که هماهنگ با حمله مغولها به ایران بود باز می بینیم که در برابر شهادت سیدنا حسین بن علی رضی الله عنهما سه واکنش مختلف وجود داشت:

  1. واکنش نواصب
  2. واکنش شیعیان غلاه که کارهای جاهلانه مثل قمه زنی و شمشیر زنی انجام می دادند
  3. واکنش پیروان مذاهب فقهی که تا کنون باقی مانده اند

شيخ الاسلام ابن تيمية رحمه الله تعالی می گوید :وانقسم الناس بسبب يوم عاشوراء – الذي قتل فيه الحسين – إلى قسمين: فالشيعة اتخذته يوم مأتم وحزن يفعل فيه من المنكرات ما لا يفعله إلا من هو من أجهل الناس وأضلهم، وقوم اتخذوه بمنزلة العيد.[1]

مردم به سبب روز عاشوراء که حسین رضی الله عنه در آن کشته شد به دو گروه تقسیم شده‌اند: شیعه آن را روز ماتم و حزن گرفته و غلاة در آن منکراتی را انجام می‌دهد که جز نادان‌ترین و گمراه‌ترین مردم مرتکب چنین افعالی نمی‌شوند، و گروهی آن را به منزله‌ی عید گرفته است! و می گوید:فما يفعل يوم عاشوراء من اتخاذه عيدا بدعة أصلها من بدع النواصب.»[2]پس آنچه روز عاشوراء از عیدگرفتن آن انجام می‌شود، بدعتیست که اصل آن از بدعت‌های ناصبیان است.

و می گوید : «لم يصح في عاشوراء إلا فضل صيامه.»[3]درباره عاشوراء هیچ چیزی جز فضیلت روزه‌ی آن به صحت نرسیده است.

امروزه و در ایران شمشیر زنی و قمه زنی و خون آلود کردن جسد انسان ممنوع است و تنها در میان غلاة موجود در عراق و افغانستان و پاکستان و غیره دیده می شود.

قیام حسین یعنی قیامی جهت بازگرداندن حاکمیت به منهاج نبوت؛ قیامی بود برای « أَيُّنا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَيْعَةِ».[4]

پس حسین متعلق به تمام جهان اسلام است نه فرقه ی خاصی؛ و لبیک یا حسین یعنی لبیک به هدفی که برایش قیام کرد.   

[1]  منهاج السنة، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، ج 8، ص 149

[2]  همان، ج 8، ص 153

[3]  همان، ج 7، ص 39

[4]  الفتوح ، ج 5 ، ص 14 و نیز بحارالانوار ، ج 44 ، ص

ذات صهیونیستها با توحش و جنایت است چه در غزه باشند چه در روسیه یا …

ذات صهیونیستها با توحش و جنایت است چه در غزه باشند چه در روسیه یا …

کاتب: جواد شاهوزهی بامری

دنیا شاهد کلیپی بود که در آن یک صهیونیست در روسیه یک کودک مسلمان را پرت کرده و…  این عمل شیطانی و نفرت‌انگیز علیه یک کودک توسط یک بلاروسی… با گذرنامه «اسرائیلی» که در باند کودک‌کش «نیروی دفاعی اسرائیل» خدمت می‌کرد، انجام شده است. کثافت‌های باورنکردنی. نفرت یهودیان از کودکان و نوزادان، خود شیطان را به چالش می‌کشد…!

همزمان با این در رسانه ها دیدیم که یک یهودی ۵۱ ساله به نام آدام کریستوفر شیف در ایالات متحده دستگیر شده است. او به مصلوب کردن کشیش مسیحی ۷۶ ساله، بیل شاینمن، اهل نیو ریور، آریزونا، اعتراف کرده است.

قاتل در زندان اعتراف خود را انجام داده است. این خبر توسط FOX10 گزارش شده است.

این یهودی، کشیش مسیحی را به دیوار میخکوب کرد و به اصطلاح “تاج خار” را بر سر او گذاشت. آدام شیف گفت که او به عنوان بخشی از اقدامی به نام “فرمان اول” عمل کرده است که هدف آن کشتن ۱۴ رهبر مسیحی در ۱۰ ایالت آمریکا بود.

روزنامه‌نگاری که با قاتل یهودی مصاحبه کرد، تأکید کرد که آدام شیف از جنایت سادیستی که مرتکب شده توبه نمی‌کند، پشیمان نیست، بلکه برعکس، اعمال خود را «خدمت به قانون خدا» می‌داند.

این جنایتکار نام کشیشان و اسقف‌های مسیحی در ایالات متحده را که قرار بود کشته و مصلوب شوند، به روزنامه‌نگار گفت و آنها را به «پیشگویی دروغین و ارتداد» متهم کرد.

وقتی قاتل را به دادگاه آوردند و از او پرسیدند: «آیا شما کشیش بیل شاینمن را کشتید؟»، آدام شیف پاسخ داد: «بله!» او توضیح داد که «کشیشان مسیحی مردم را به راه اشتباه هدایت می‌کنند و از عیسی پیروی می‌کنند.»

در جریان تحقیقات، قاتل یهودی اعتراف کرد که بر اساس اعتقادات مذهبی عمل کرده و قرار بوده قربانیان بعدی دو کشیش مسیحی در کلیسای صلیب مقدس در سدونا باشند، اما او وقت کشتن آنها را نداشته زیرا توسط پلیس دستگیر شده است

. روزنامه‌نگارانی که با این جنایتکار صحبت کردند از او پرسیدند که آیا تا به حال قربانی هیچ مسیحی‌ای شده است؟ آدام شیف پاسخ داد که چنین چیزی نبوده است.

. او این پیشنهاد را که ممکن است از اختلالات روانی رنج ببرد، رد کرد و قاطعانه اظهار داشت که به دلیل «ارتداد مذهبی مسیحیان» عمداً مرتکب قتل با مصلوب شدن شده است. در عین حال، آدام شیف به ویژه تأکید کرد که از کاری که انجام داده پشیمان نیست.

آدام شیف: «آیا بابت اعمالم عذرخواهی خواهم کرد؟ مطلقاً نه..!»

 این قاتل یهودی در گفتگو با خبرنگاران همچنین گفت که اطمینان دارد همه چیز با او خوب خواهد شد.

. بدیهی است که چنین اطمینانی بی‌اساس نیست، با توجه به اینکه ایالات متحده تحت دیکتاتوری صهیونیستی خشن طوایف یهودی قرار دارد. با توجه به تجربه قبلی او، می‌توان فرض کرد که آدام شیف به احتمال زیاد دیوانه اعلام خواهد شد و رسانه‌ها به سرعت این قتل عام مذهبی هولناک را فراموش خواهند کرد.

اگر قاتل مسلمان بود، رسانه‌ها حداقل چندین سال در مورد آن جار و جنجال می‌کردند، هر بار داستان را به صفحات رسانه‌ها می‌کشاندند و به آنها یادآوری می‌کردند که این «متعصبان و تروریست‌های اسلامی» چه انسان‌های وحشتناکی هستند.

اینها چهره هایی واقعی از صهیونیستها هستند هر کجای دنیا که باشند چه غزه چه آمریکا و چه حملات آنها در جنگ 12 روز با ایران و…

واکنش سست و غیر شرعی مولوی عبدالحمید به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران

واکنش سست و غیر شرعی مولوی عبدالحمید به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران

کاتب: عبدالرحمن براهویی

در جنگ بین کفار محارب و اشغالگر آمریکائی و رژیم صهیونیستی تکیه کلام ترامپ و نتانیابو این بود که می گفتند: قدرت، صلح می‌آورد.

این یک واقعیت است اما در مورد به کارگیری این جمله توسط این کفار می توان گفت: كَلِمَةُ حَقّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ.« این سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است» .

در مورد رژیم اشغالگر صهیونیستی و آمریکای جنایتکار باید گفته شود: قدرت بدون مشروعیت، صلح نمی‌آورد.

اما در مورد مسلمین که خواهان حق و گسترش عدالت در جهان هستند باید گفت: بالا رفتن توان بازدارندگی توسط دارالاسلام یعنی صلح؛ وقتی توان بازدارندگی دارالاسلام بالا می رود، صلح برقرار می شود.این مفهوم را در دستور الله و توضیح رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه می شویم.

الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ (انفال/60) ‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

در تبیین «قوت و نیرو» در این آیه از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: 60] «آنچه از نيرو در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد». و افزود: أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ (مسلم1917) بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

پس قدرت بازدارندگی در برابر دشمنانی آشکار چون آمریکا و صهیونیستهای وحشی و دشمنان پنهان بالقوه ای که وجود دارند که منتظر ضعف مومنین هستند تا به آنها یورش بیاورند، قدرت نظامی است، همین موشکها و پهبادها و هواپیماها و سایر تکنولوژی نظامی است که با چشم سر در این جنگ 12 روزه ی دارالاسلام ایران با آمریکا و صهیونیستها دیدیم.

مولوی گرامی: آنچه برای مومنین و دارالاسلام ما صلح و آرامش آورده همین موشکها و سایر اسلحه های دارالاسلام است نه سازمان ملل و شورای امنیت؛ مشکل ما را اتحاد خود ما و اسلحه های خود ما و قدرت نظامی ما حل می کند نه شورای امنیت؛ مگر چند دهه توحش صهیونیستها در فلسطین را نمی بینید؟ شورای امنیت چه کاری برای این ستمدیده ها کرده؟

نکته ی دیگر اینکه: زمانی کفار اشغالگر به سرزمینهای اسلامی یورش می آورند جهاد و دفع این دشمنان «فرض عین» می شود و باید جواب حملات آنها را داد و مومنین را تحریک و تشویق به جهاد کرد چنانچه الله تعالی می فرماید: فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ۚ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا (نساء/84) ‏در راه خدا بجنگ ( حتی اگر هم تنها باشی و باک نداشته باش . چرا که وعده نصرت و پیروزی به تو داده شده است ) . تو جز مسؤول (اعمال) خود نیستی . و مؤمنان را (هم به جنگ دعوت کن و بدان ) ترغیب و تحریک نما . تا این که خداوند (در پرتو شجاعت تو و شجاعت مؤمنان) قدرت‌کافران را باز گیرد و (شما را برابر این وعده پیروز و مؤیّد گرداند . از قدرت کافران نترسید و بدانید که ) قدرت خدا بیشتر و مجازات او سخت‌تر است .‏

مولوی گرامی، این است موضع گیری شرعی، نه اینکه فقط محکوم کنی و نشان بدهی که نباید پاسخ داد و صلح را نزد این دشمنان گدائی کرد و آدرس غلط داد که مشکل را شورای امنیتی حل کنه که زیر نظر همین اشغالگران است!

مولوی گرامی: انتظار داری رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخ حمله و غدر و خیانت یهودی ها را خیبری نمی داد؟

این کفار اشغالگر با محاسبات اشتباه آمده بودند نظام را عوض کنند و اغتشاش عمومی راه بیاندازند اما با اتحاد عمومی مردم ایران و موشکها و پهبادها و قدرت شوکه کننده ی دارالاسلام ایران موجه شدند و آتش بس را التماس کردند.

واکنش امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان را با لگوران جیش العدل در جنگ بین ایران و اسرائیل بسنج

واکنش امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان را با لگوران جیش العدل در جنگ بین ایران و اسرائیل بسنج

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

شکی در این نیست که جنگ بین یک سرزمین اسلامی با یک کافر محارب مهاجم و اشغالگر جنگ بین اسلام و کفر است و این جنگ در شریعت اسلامی و بر اساس تمام مذاهب اسلامی «جهاد فی سبیل الله» و «فرض عین» است.

جنگ مجاهدین افغان با شوروی های اشغالگر و آمریکایی های اشغالگر و همچنین جنگ فلسطینی ها با صهیونیستهای اشغالگر و جنگ تمام آزادی خواهان تمام سرزمینهای اسلامی با کفار اشغالگر خارجی از این قسم است.

رژیم جنایتکار صهیونیستی با حمایت کامل آمریکای وحشی همچنانکه به فلسطینی ها حمله می کند به ایران هم حمله کرد، و همچنانکه زنان و کودکان فلسطینی را قتل عام کرد در ایران هم همان جنایات را انجام داد، فرق این حملات و جنایات در چیست؟

زمانی که حماس در اولین بیانیه ی خود اعلام کرد که ایران در حال هزینه دادن به خاطر حمایت از جهاد فلسطین است همین یک نکته کافی بود که همه ی اهل سنت را در جبهه ایران بر علیه آمریکا و صهیونیستها قرار می داد.

با این وجود دیدیم که دو واکنش در میان اهل سنت درست شد:

  1. غلامان و جاهلین و گروه منافقین که یا با ذکر برخی از مسایل داخلی مردم را از ملحق شدن به جبهه ی ایران دلسرد می کردند و یا حتی مثل جیش العدل مردم را به ضربه زدن به امنیت ایران به نفع صهیونیستها تشویق و ترغیب می کردند.
  2. مومنین ایران و سراسر دنیا که همگی بر علیه صهیونیستها شدند و اگر مستقیم در جبهه ی ایران داخل نشدند اما به موازات ایران حملات خود را بر صهیونیستها و آمریکا تمرکز دادند.

امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان به عنوان بزرگترین گروه جهادی پاکستان و حتی علمای برجسته ی دارای نفوذ در پاکستان از میان اهل سنت و جماعت همگی طی بیانیه های رسمی در جبهه ی ایران قرار گرفتند.

علاوه بر این حتی امارت اسلامی افغانستان اعلام کرد که بعد از جنگ هم نباید اجازه تجدید جنگ‌افروزی به اسرائیل داده شود

سهیل شاهین سفیر امارت اسلامی افغانستان در دوحه گفت: «پیشنهاد آتش بس میان تهران و تل آویو گامی مثبت است، اما باید اطمینان حاصل شود که اسرائیل از این فرصت برای تجدید جنگ‌افروزی استفاده نکند.

اگر مسئله هسته ای مطرح بود، باید در آغاز از طریق گفت‌وگو حل می‌شد… اسرائیل جنگ افزار هسته ای دارد، اما اصلا نباید داشته باشد، زیرا تهدیدی برای کشورهای منطقه به شمار می آید».

این جنگ بین ایران و صهیونیستها که از حمایت کامل آمریکا برخوردار بودند یک غربال و آزمایش بود که به خاطر آن مزدوران و غلامان و جاهلین و گروه منافقینی که همگی در جبهه ی دشمنان اسلام و مسلمین هستند از صف مومنین جدا و آشکار شدند.

جیش العدل بار دیگر غلامی خودش برای آمریکا و صهیونیستها را آشکار کرد به همین دلیل بود که رسانه استخبارات صهیونیستها (موساد) بیانیه ی جیش العدل جهت تحریک مردم به ضربه زدن به امنیت ایران جهت خدمت به صهیونیستها را نشر داد.

طالبان پاکستان و سایر گروههای جهادی پاکستان به دقت این تحرکات غلامان صهیونیستها را باید زیر نظر داشته باشند و در زمان مناسب این غلامان را اگر توبه نکردند همچون اربابان آمریکایی و صهیونیستشان مجازات کنند.

امام شافعی رحمه الله به ما می گوید که در جنگ بین ایران و اسرائیل، اهل حق کجاست؟

امام شافعی رحمه الله به ما می گوید که در جنگ بین ایران و اسرائیل، اهل حق کجاست؟

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

در این چند چند روزه ی بین ایران با اسرائیل، کفار سکولار جهانی یو مرتدینی سکولار محلی به همراه گروه منافقین بومی چنان فضای جامعه را از طریق ماهواره ها و فضای مجازی و کارگران حقیقی و بی مزد شیطان گل آلود کرده بودند که عده یا زا مسلمین می پرسیدند واقعاً حق کدام یک است که از آن حمایت کنیم؟

در پاسخ به این سوال این دسته از مسلمین فوراً گروه منافقین می گفتند اینها هر دو باطل هستند و ظلم می کنند و … پس از هیچ کدام دفاع نکن و از دور تماشاچی باش.

اما همه می دانیم که در شریعت الله زمانی که بین مسلمین با کفار جنگی رخ می دهد مومن تماشاچی و نظاره گر وجود ندارد و این صفت تماشاچی بودن فقط مختص گروه منافقین است چنانچه الله تعالی در هنگام جنگ بین کفار سکولار قریش و متحدین آنها با دارالاسلام مدینه می فرماید:

إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ (احزاب:20) اگر احزاب  بار دیگر برگردند، ایشان دوست می‌دارند در میان اعراب بادیه‌نشین، صحرانشین شوند ( تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد، و بدین اکتفاء می‌کنند که از شما خبر بگیرند) و اخبار شما را جویا شوند.

اینجاست که باید نگاه کنی آیا این گروه منافقین موفق شدند تو را در این صفت مثل خودشان کنند یا مثل قاطعیت مردم ایران و جهان اسلام در کنار دارالاسلام ایران بر علیه دارالکفر والحرب رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفتی؟

اگر به هر دلیلی گروه منافقین فریبت دادند، توبه کن که الله توبه پذیر رحیم است و توبه را بسیار دوست دارد.

اما در زمان جنگ بین کفار محارب با دارالاسلام و مسلمین( از هر فرقه و مذهبی که باشند) آمده است: سئل الإمام الشافعي رحمه الله: كيف تعرف أهل الحق في زمن الفتن فقال: (اتبع سهام العدو فهى ترشدك إليهم).

از امام شافعی رحمه الله سوال شد: در زمان فتنه چگونه اهل حق شناخته می شوند؟

امام شافعی رحمه الله گفت: نگاه کن تیرهای دشمن به کدام سو می رود تو را به اهل حق راهنمائی می کنند.

علامت شناسائی خیلی ساده و راحت است و نیازی به سواد و علم و… ندارد، فقط قلبی سالم می خواهد:

به نظر شما موشکهای آمریکا و بمبهای رژیم صهیونیستی به کدام سو بودند؟ به سوی دارالاسلام ایران.

پس حق با دارالاسلام ایران است؛ همچنانکه حق با مجاهدین حماس و جهاد اسلامی و تمام مجاهدینی است که در تمام رسزمنهای اسلامی توسط این کفارمحارب مورد حمله قرار گرفته اند.

در این جنگ بین دارالاسلام ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی با اهل حق بودی یا ….؟

پاسخ این سوال را برای زمانی بگذار که به تنهائی باید نزد الله پاسخگوی اعمالت باشی، اگر به صورت غیر عمد و نا آگاهانه دچار خطا و اشتباه شده ای فورا توبه کن و بگو: رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ (بقره:286)

در جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی تنها دو جبهه و دو واکنش وجود دارد نه سومی

در جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی تنها دو جبهه و دو واکنش وجود دارد نه سومی

به قلم: محمد اسامه

زمانی که هزاران کیلومتر دورتر از مومنین مکه، بین دارالکفر نصرانی روم با دارالکفر مجوس ساسانی جنگ می شود مومنین بر اساس دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان که قبل از دهها حکم دیگر چون جهاد و زکات و روزه و واجب بودن حجاب و حرام بودن زنا و مشروب خوری و … آموخته بودند، در برابر این جنگ واکنش نشان دادند.

معیار چیست؟ میزان نزدیکی هر کدام از آنها به اسلام.

یعنی بین این دو کافر اصلی کدام یک از نظر عقیدتی به اسلالم نزدیکتر است باید «بالاجبار» از آن حمایت کرد و به پیروزی آن خوشحال شد و الله هم نصرت و یاری خودش را برای این کافر می فرستد.

«بالاجبار» یعنی چه؟ یعنی شخص مومن نمی تواند بگوید به من چه؟ هر دو کافرند؛ هر دو ظالمند؛ یا من بی طرفم و چون هر دو کافر هستند می خواهم هر دو نابود شوند یا اللهم ادفع الظالمین بالظالمین و سایر شبهاتی که در این جنگ بین دارالاسلام ایران و صهیونیستهای کافر داریم از سوی گروه منافقین می بینیم.

نخیر، در منهج اسلامی از این خبرها نیست، باید بالاجبار از یکی که به عقاید اسلامی نزدیکتراست حمایت کرد؛ «بالاجبار»؛ یا با آنی هستی به اسلام نزدکیتراست یا با آنی هستنی که از سلام  دورتراست. گزینه سومی وجود ندارد.

 عَبْد اللَّه بْن مَسْعُود رَضِيَ اللَّه عَنْهُ میگوید : كَانَتْ فَارِس ظَاهِرَة عَلَى الرُّوم وَكَانَ الْمُشْرِكُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر فَارِس عَلَى الرُّوم. وَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر الرُّوم عَلَى فَارِس لِأَنَّهُمْ أَهْل كِتَاب . وَهُمْ أَقْرَب إِلَى دِينهمْ: «فارسها بر روميان پيروز شده بودند، مشركان(سکولاریستها) دوست داشتند كه ايرانيان بر روميان پيروز شوند، و مسلمین هم دوست داشتند که روم بر فارسها پیروز بشوند، چون روميان اهل كتاب بودند و به دین مسلمانان نزديكتر بودند. با این مضمون از ابن عباس و دیگران هم روایت شده است.

دیدید؟ مزیت صحابه و روش آموزش صحابه آنگونه بود که به سادگی توانستند بین این دو کافر تشخیص دهند کدام یک به اسلام نزدیکتر است و به پیروزی آن خوشحال شدند « وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏» (روم/4) و اگر در اینجا مومنین مستضعف بودند و توان کمک به کفار نصرانی روم بر علیه کفار مجوس ساسانی را نداشتند اما زمانی که مهاجرین در دارالکفر حبشه بودند و از نزدیک شاهد جنگ بین سربازان نجاشی و کفار مهاجم بودند از سربازان کافر نصرانی نجاشی در برابر سایر کفار مهاجم حمایت عملی کردند.

این مومنین می دانستند که الله به پیروزی آنی راضی است که به اسلام نزدیکتر باشد هر چند کافر باشد و الله نصرتش را نصیب این می کند: بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ (روم/5)

این واکنش بین یک مومن در برابر جنگ بین کفار خارجی است؛ مسلمان سالم به چیزی خوشحال است که الله از آن راضی است و الله به خاطر رضایتش پیروزی را نصیب آن می کند، آیا مومن سالم می تواند بی طرف باشد؟ خیر، بلکه بالاجبار در جبهه ای قرار می گیرد که الله به آن راضی است.

اگر هم اکنون مثل عصر صحابه این اندازه درک و شعور دینی نسبت به دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان در میان مسلمین وجود ندارد که در جنگ بین دو کافر تشخیص دهند کدامیک به اسلام نزدیکتر است که از حمایت کنند و به پیروزی آن خوشحال شوند، اما جنگ کنونی دارالاسلام ایران با رژیم صهیونیستی و اربابان آن چون آمریکا، جنگ کفار محارب اشغالگر است با مسلمین؛جنگ اسلام و کفر است که در تمام مذاهب اسلامی بلا استثناء واجب بودن دفاع از سرزمینهای اسلامی و جنگ با کفار اشغالگر «فرض عین» است همچون نماز و روزه و سایر فرضهای عین.

یعنی شخص هیچ عذر شرعی معتبری برای انتخاب جبهه اش ندارد؛ یا شخص فرض عین را انجام می دهد یا انجام نمی دهد؛ یا در جبهه ی اسلام است یا کفار و جبهه ی سومی وجود ندارد.

جبهه ی شما کجاست؟

مولوی نقشبندی فراری، در جبهه ی صهیونیستهای اشغالگر

مولوی نقشبندی فراری، در جبهه ی صهیونیستهای اشغالگر

کتاب: عبدالرحمن براهویی

از هر انسان عامی و کوچه بازاری بپرسید که آیا اسرائیل کافر است یا مسلمان؟ حتما می گویند کافر. از همان مردم هم بپرسید که مردم ایران به صورت عام مسلمان هستند یا کافر؟ قطعا می گویند مسلمان.

آیا اسرائیل در طرف کفر و مردم ایران در طرف اسلام نیستند؟

پس جنگ یک کافر محارب اشغالگر با مسلمین چه نام دارد؟

قطعا این جنگ، جنگ بین اسلام و کفر؛ و جنگ بین کفار محارب با مسلمین؛ و جنگ دارالکفر محارب با دارالاسلام است.

جهاد با این کافر محاربی که به سرزمینهای اسلامی یورش آورده نزد تمام مذاهب اسلامی «فرض عین» است؛ یعنی شارع، انجام آن را از تک تک افراد مکلّف طلب کرده و خطاب شارع متوجه تمامی افراد مکلّف است،و ضروری است که تمامی افراد مکلفی که دارای عذر شرعی معتبری نیستند آن را ادا نمایند، همچون نماز، زکات، حج، وفا به عهد، دوری از شراب و قمار و…

در کنار نفیر عام رهبر دارالاسلام برای جهاد و ماندن مجاهد در میدان جهاد و عدم فرار از میدان جنگ تمام علمای مذاهب اسلامی بر این اجماع دارند هنگامی که دشمن، شهری از شهرهای ممالک اسلامی را اشغال کرده و یا لشکریانش را برای این کار به حرکت درآورده باشد و یا برای هجوم و حمله به ممالک اسلامی قیام کرده باشد و یا قصد یک گروه خاصّ و یا طایفه‌ای از مسلمانان را داشته باشد جهاد فرض عین می شود.

در مذهب امام ابوحنیفه کسانی چون: علامه کاسانی در (بدائع الصنائع۷/۷۲) وابن نجیم در(البحر الرائق ۵/۱۹۱) و ابن همام در(فتح القدیر۵/۱۹۱)  و ابن عابدین در (حاشیه ابن عابدین ۳/۱۳۸) و… چنین فتوائی داده اند.

با این وجود شخصی چون عبدالغفار نقشبندی می گوید: «‏جنگ اسرائیل و ایران ، نبرد کفر و اسلام نیست و هیچ ربطی به اسلام ندارد ،آخوندهای ایران تقاص تروریست پروری های خویش را دارند پس میدهند».

نه تنها برای اهل علم برای افراد کوچه بازار هم روشن شده است که جنگ اسرائیل و ایران جنگ کفر و اسلام و جنگ بین کفار با مسلمین است؛ اما اینکه کسانی که نقشبندی آنها را تروریست می داند در کنار حزب الله لبنان، باید به حماس و جهاد اسلامی فلسطین اشاره کرد که در تمام بیانیه های خود اعلام کرده اند در کنار دارالاسلام ایران می مانند.

بله، نقشبندی دشمن مجاهدین اهل غزه و در کنار صهیونیستها قرار گرفته است.

آیا از این واضحتر می خواهید متوجه شوید که امثال مولوی نقشبندی که در آداب طهارت و حیض و نفس و احوال شخصیه مهارت دارند اما جاهلانه همچون «الرویبضه» که انسانهای پست و بی ارزشی هستند در امور عامه وارد می شوند.

ثمره ی این حماقت این است که اشخاصی چون مولوی نقشبندی را در جبهه ی وحشی هائی چون رژیم صهیونیستی قرار می دهد و سربازی از سربازان جنگ روانی و تبلیغی این دشمن وحشی می شود.

حتی یک کافر اصلی شرافتمند برایش ننگ و عار است که در جبهه ی صهیونیستهای وحشی کودک کش قرار گیرد اما خائنین داخلی از این یک ذره شرافت هم خالی و تهی هستند.

دم خروس جیش العدل در جنگ صهیونیستهای اشغالگر با دارالاسلام ایران باز بیرون زد

دم خروس جیش العدل در جنگ صهیونیستهای اشغالگر با دارالاسلام ایران باز بیرون زد

کاتب: براهندک بلوچ

جیش العدل در بیانیه ی اخیر خود در مورد تهاجمات رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران که به نمایندگی از کفار اشغالگر خارجی چون آمریکا و غرب صورت می گیرد سعی دارد به هر شیوه ای که شده اولا این جنگ را جنگ محله ای معرفی کند که ربطی به اسلام و کفر و سایر مسلمین ندارد و ثانیا اینکه اگر در راستای اهداف صهیونیستها و به نفع صهیونیستها و غرب تخریباتی در ایران انجام داد متهم نشود و…

در همین ابتدا لازم است بدانیم اگر به تاریخ اشغالگری های رژیم صهیونیستی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که چند دهه قبل از تشکیل جمهوری اسلامی ایران جنایات این رژیم وحشی بر علیه اهل سنت فلسطین شروع شده است؛ پس قبل از آنکه جنگیی با شیعه داشته باشد جنگش با اهل سنت بوده و در واقع جنگ صهیونیستها با اسلام و مسلمینی است که قضیه ی فلسطین را قضیه ی امت اسلامی می دانند نه مذهب خاصی از اسلام.

در کنار این و به به عنوان یک قاعده ی ثابت و تاریخی، هر انسان آزاده ای می داند زمانی که یک خارجی به سرزمینش حمله می کند باید از تفرق و جنگ داخلی و بازکردن هر جبهه ی انحرافی دوری کند و بر این دشمن متجاوز تمرکز کند.  

دشمن برعکس این را می خواهد و قصد دارد با تولید تفرق و جنگ داخلی میان مردم، فشار نیروهای انقلابی و آزادیخواه برخودش را کم کند؛ به همین دلیل نه تنها در میان مردم مزدور مسلح می گیرد بلکه برای جنگ روانی خود مزدور تبلیغی و فکری از میان مولوی ها و شیخها و خطیبان و مفتی ها را نیز استخدام می کند.

با چنین شناختی چه کسانی در جبهه ی اشغالگران قرار می گیرند؟

کسانی که مردم را با بهانه ها و حیله ها و شعارهای قومیتی و شبه اسلامی به پیوستن به جبهه ی اشغالگران می کشانند چه کسانی هستند؟

پس مشخص است که هر گونه اغتشاش بر علیه دشمنان رژیم صهیونیستی خدمت به این رژیم و خیانت به اسلام و مسلمین و آرمان فلسطین است و سود تمام اغتشاشات کلا به جیب این اشغالگران متجاوز خواهد رفت که از سوی آمریکا و سایر قدرتهای غربی حمایت و پشتیبانی می شوند. 

در بییانیه جیش العدل جهت تحریک احساسات مردم به اعدامهای دهه ی شصت ایران اشاره شده است که اگر به این اعدامها هم نگاه کنی  متوجه خواهی شد که در میان این اعدامی ها حتی یک اهل سنت به خاطر سنی بودن اعدام نشده است یا یک شیعه به خاطر شیعه بودن اعدام نشده است بلکه تمام اعدامی ها افرادی مسلح از گروههای مسلح اکثرا چپ و کمونیست یا با گرایشات کمونیستی التقاطی چون گروه رجوی بودند که بر علیه نظام و مردم اسلحه کشیده و مرتکب قتلهای متعددی شده بودند.

جیش العدل جهت توجیه خیانت به اسلام و مسلمین و قرار گرفتن در جبهه ی صهیونیستهای اشغالگر هیچ توجیه عقلانی ندارد چه رسد به توجیهی شرعی؛ چون هر حرکتی که به نفع این اشغالگران تمام شود خیانت آشکار به دین و ملت است و مهمتر از آن:  هر مسلمانی که 1- آگاهانه 2- عمدا 3- به میل خودش و اختیاری در جبهه ی این کفار محارب اشغالگر قرار گیرد بر اساس منهج اهل سنت و جماعت مرتدی است که شرش از کفار اصلی برای مومنین بیشتر است و حکم او هم از کفار اصلی سنگین تر است.

ای جیش العدل: جنگ صهیونیستهای اشغالگر با اسلام و مسلمین، یا با رهبریت ایران؟

ای جیش العدل: جنگ صهیونیستهای اشغالگر با اسلام و مسلمین، یا با رهبریت ایران؟

کاتب: براهندک بلوچ

در فقه تمام مذاهب اسلامی رژیم صهیونیستی کافری حربی و اشغالگر است که جهاد با آن مثل نماز «فرض عین» است که ابتدا بر مردم فلسطین فرض عین می شود و چنانچه این مردم ضعیف باشند و توان جنگیدن نداشته باشند بر همسایگان آنها «فرض عین» می شود و چنانچه همسایگان هم ضعیف باشند یا از انجام این فریضه شانی خالی کنند به ترتیب و دایره وار جهاد و جنگ مسلحانه با این اشغالگر بر تمام مومنین دنیا «فرض عین» می شود.

یکی از حیله و مکرهای دارودسته ی منافقین که تماما در جبهه ی این کفار اشغالگر قرار گرفته اند و می خواهند خیانت خود در هم جبهه ای شدن با این کفار و عدم همراهی با مجاهدین را پنهان کنند این است که جنگ کفار اشغالگر محارب را صرفا به همان گروهی محدود می کنند که در حال جهاد با این اشغالگران هستند ومثلاً می گویند: جنگ فلسطین جنگ بین حماس با اسرائیل است!

البته پشت سر اینهم شروع می کنند به عیب و ایراد گرفتن از حماس تا حماس را نیز سیاه کنند و مردم را از حماس دور کنند و عملا جبهه ی اسرائیل را تقویت کنند.

این بازی کثیفی است که ما سالها در فلسطین و سایر سرزمینهای اطراف فلسطین شاهد آن بوده ایم، از محمود عباس خائن بگیر تا سایر رهبران آل سعود و امارات و اردن و مصر و الان سوریه و … .

این حکام از کانال سربازان بخش جنگ روانی خود که در لباس شیخ و مفتی و مولوی و … در بین مردم انجام وظیفه می کنند چنان زمینه ای را فراهم کرده اند که همچون امارات و آل سعود و اردن و الان سوریه به خود حق بدهند بر علیه حماس و سایر گروههای جهادی فلسطین هم اقداماتی انجام دهند و حتی با مال یا فشار به حامیان جهاد فلسطین در کنار رژیم اشغالگر قرار بگیرند.

به این شکل ما شاهد ظهور دروغگویان و خائنین پست و بی ارزشی هستیم که ابزار دشت دشمنان شده اند و در امور عامه ای وارد می شوند که ثمره ی این ورود تنها صدمه زدن به اسلام و مسلمین است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد ظهور چنین موجوداتی می فرماید:  ﺳﺘﺎﺗﻰ ﻋﻠﻰ ﺃﻣﺘﻰ ﺳﻨﻮﺍﺕ ﺧﺪﺍﻋﺎﺕ ﻳﻜﺬﺏ ﻓﻴﻬﺎ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ﻭ ﻳﺼﺪﻕ ﻓﻴﻬﺎ ﺍﻟﻜﺎﺫﺏ ﻭﻳﺆﺗﻤﻦ ﺍﻟﺨﺎﺋﻦ ﻭ ﻳﺨﻮﻥ ﻓﻴﻬﺎ ﺍﻻﻣﻴﻦ ﻭﻳﻨﻄﻖ ﻓﻴﻬﺎ ﺍﻟﺮﻭﻳﺒﻀﻪ، ﻗﻴﻞ  ﻭﻣﺎ ﺍﻟﺮﻭﻳﺒﻀﻪ؟  ﻗﺎﻝ: ‏ﺍﻟﺮﺟﻞ ﺍﻟﺘﺎﻓﻪ ﺍﻟﺴﻔﻴﻪ ﻳﺘﻜﻠﻢ ﻓﻰ ﺃﻣﺮ ﺍﻟﻌﺎﻣﺔ. [صحیح الجامع الصغیر۳۶۵۰]

ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﻓﺮﯾﺒﮕﺮ ﻭ ﮔﻮﻝ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺗﮑﺬﯾﺐ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺷﺨﺺ ﺍﻣﺎﻧﺘﺪﺍﺭ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﮑﺎﺭ ، ﺧﯿﺎﻧﺘﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ  “ﺭﻭﯾﺒﻀﻪ ” ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ. ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ و ﺳﻠﻢ ﺳﺆﺍﻝ ﺷﺪ: ” ﺭﻭﯾﺒﻀﻪ ” ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ صلی الله علیه وسلم ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

یکی از این گروههای پست و بی ارزش که چندین الرویبضه را در خود جمع کرده است گروهک چند نفره ی جیش العدل است که همان شعار چند دهه ی گذشته ی الرویبضه ی عرب در مورد جهاد فلسطین را تکرار می کند و اخیرا با ردیف کردن شبهاتی در مورد اعدام کمونیستهای مسلح مرتد و اهل بغی راه کارگر و چریک فدائی خلق و کومله ها و دمکراتها و بخصوص دارودسته ی سکولار و التقاطی رجوی در دهه ی شصت گفته است که جنگ صهیونیستها با ایران ربطی به ما ندارد و…

بله، شماها بخشی از جبهه ی آمریکا و صهیونیستها هستید که توسط پس مانده های فراری دهه ی شصت ایران برای دشمنان مدیریت می شوید و در خاک پاکستان و تحت نظارت این دشمنان قسم خورده ی اسلام و مسلمین جاخوش کرده اید و هر وقت شما را به ماموریتی تخریبی در داخل ایران بفرستند انجام وظیفه می کنیدو طبیعی است که جهاد با این اشغالگران و انجام این «فرض عین» ربطی به شماها ندارد.

شماها همان محمود عباسهای ریزتری هستید که در برابر آزادیخواهان ایستاده اید و مانعی هستید که باید برداشته شوید.

هم اکنون که رژیمی خونخوارِ اشغالگرِ پست تر از مغولها بعد از ارتکاب آنهمه جنایت در فلسطین و لبنان و سوریه به ایران هم حمله کرده است چه کسانی غیر از گروه منافقین و دشمنان اسلام و مسلمین سعی می کنند که تماشاچی باشند یا اینکه جبهه ای جهت ضربه زدن به ایران باز کنند؟

رژیم صهیونیستی جرم اصلی ایران را چه می داند؟ حمایت ایران از مجاهدین اهل سنت حماس و جهاد اسلامی غزه؛ ای جیش العدلی که خودت را اهل سنت می نامی آیا شرم نمی کنی که در جبهه ی صهیونیستهای وحشی و حامی آن آمریکا بر علیه ایران قرار بگیری؟  اگر سواد مراجعه به منابع فقهی را نداری حداقل از مجاهدین غزه بپرس تا بدانی چقدر منحرف از منهج اهل سنت و جماعت و با قرار گرفتنت در جبهه ی صهیونیستها و خائنین چقدر پست و بی ارزش هستی.