مکالمۀ جعفر بن أبی طالب با نجاشی -رضی الله عنهما-، پادشاه حبشه

مکالمۀ جعفر بن أبی طالب با نجاشی -رضی الله عنهما-، پادشاه حبشه

– آیا نصرانی هستید؟

– نه!

– آیا شما یهودی هستید؟

– نه!

– پس بر دین قومتان هستید؟

– نه!

– پس دینتان چیست؟!

– دین ما اسلام است!

– اسلام دیگر چیست؟

– اینکه الله را عبادت کنیم و چیزی را شریک او نگردانیم!

– چه کسی این دین را برایتان آورده است؟

– مردی از خودِ ما! او و نسبش را به خوبی می‌شناسیم! خداوند همانگونه که پیش از او پیامبرانی فرستاد، او را مبعوث گردانید؛ او ما را به نیکی، صدقه، وفا و ادای امانت دستور داد و از بت‌پرستی نهی فرمود! ما نیز او را تصدیق کرده و کلام خدا را شناختیم، و دانستیم که آنچه آورده از جانب خداست، و وقتی چنین کردیم، قوم ما با ما و پیامبر راستگویمان -صلی الله علیه وسلم- دشمنی کردند، ایشان را تکذیب کرده و خواستار قتلشان شدند![1]


[1]  السيرة النبوية لابن كثير، ج 2، ص 19

اخراج استاد شیعه مذهب دانشگاه آزاد زاهدان به اهل سنت چه پیامی رساند؟

اخراج استاد شیعه مذهب دانشگاه آزاد زاهدان به اهل سنت چه پیامی رساند؟

کاتب: محمد اسامه

برای قرنها و به دلیل نبود حکومتی که در دست علمای شیعه 12 امامی باشد انحرافات و غالی گری های زیادی به نام تشیع انجام شد بدون آنکه قدرتی مانع تکثیر این انحرافات شود.

یعنی حتی ائمه ی بزرگوار (علیهم السلام) نیز تنها به لعن و نفرین و دستور به کناره گیری از این منحرفین بسنده می کردند چون قدرت حکومتی نداشتند که مانع فعالیت این غلاة شوند یا به صورت سازماندهی شده آلودگی های عقاید و افکار و رفتارهای غلاة را در میان شیعیان 12 امامی پاکسازی کنند.

این روند ادامه داشت تا اینکه در سال 1357ش و برای اولین بار در تاریخ، حاکمیت به دست علمای شیعه 12 امامی افتاد و از این تاریخ به بعد است که مثلاً ما شاهد فتواهای مختلفی از مراجع تقلید مختلف چون آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای و غیره و همچنین شاهد تصویب قوانینی جهت جلوگیری از توهین به عقاید و شخصیتهای مورد پذیرش اهل سنت و همچنین جهت جلوگیری از گسترش غلاة و یا تولید فرقه های جدید منحرفی چون بابی ها و بهائی ها و… هستیم.

با این وجود باید بپذیریم که کار فرهنگی و پالفته کردن انحرافات عقیدتی-فکر و رفتاری بین مردمی که قرنهاست با این آلودگی ها خوگرفته و برایشان همچون امر فرهنگی و شبه مذهبی دارای ثواب در آمده است زمانبر است و مثل تغییر ظاهر انسانها نیست که گاه ممکن است فقط چند دقیقه طول بکشد.

ایران دارالاسلام است که 1- هم با فتوا و 2- هم با قانون مانع از توهین به عقاید و شخصیتهای مورد پذیرش اهل سنت است که در هیچ کشور سکولار دنیا چنین قوانینی وجود ندارد و حتی در هیچ یک از سرزمینهایی که توسط اکثریت اهل سنت اداره می شود قانونی وجود ندارد که مانع از توهین به عقاید و افکار و شخصیتهای علمی و بزرگ شیعه 12 امامی شود.

پس اگر می بینیم که سالها قبل، استاد دانشگاه آزاد زاهدان به دلیل اهانت به مقدسات مذهبی اهل سنت از سوی مسئولین حکومتی دارالاسلام ایران از کار اخراج می شود می خواهد این پیام را به ما برساند که اهل سنت در ایران دارای جایگاه و حقوق قانونی خاص خود هستند و مثل تمام حقوق خود می توانند همچون سایر شهروندان شیعه و از کانال قانونی آن از حقوق خود دفاع کنند و هیچ نیازی به جنگ و درگیری و اغتشاش و دنباله روی از گروههای مسلح و غیر مسلح اهل بغی چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره که مشغول «قتال الفتنه» هستند نیست.

علاوه بر این ذکر سه نکته ضرروی است:

  1. بدون شک در بعضی از قوانین فرهنگی، اقتصادی و حقوق خانواده و… حاکم بر ایران نارسائی هایی وجود دارد که نیاز به اصلاح و بازنگری دارد و ممکن است در امور اهل سنت هم چنین مواردی وجود داشته باشد و این نارسائی ها که کانال خاص قانونی راه برای اصلاح دارند بهانه ای جهت قانون گریزی و… نیست
  2. علاوه بر این ممکن است با وجود قانون صحیح، باز مجریانی وجود داشته باشند که در اجرای قانون دچار انحراف و آلودگی هائی باشند که در تمام دوران تاریخ و در تمام حاکمیتها چنین اشخاصی وجود دارند؛ این قانون شکنان مجرمینی هستند که باز دارالاسلام ایران راه برخورد با آنها را هموار کرده و اهل سنت می توانند از کانال حکومتی جلو آنها را بگیرند و باز این قانون شکنان بهانه ای جهت قانون شکنی و قانون گریزی و … نخواهند بود.
  3. شک ندارم اگر خیلی از شخصیتهای شیعه ی 12 امامی که در قرون گذشته زندگی می کردند اگر هم اکنون و در دارالاسلام ایران بودند به جرم اهانت مدیریت شده و از کار برکنار می شدند و جلو تدریس و کار آنها گرفته می شد پس اجازه ندهیم گروهها و جریانات و اشخاصی معلوم الحال اکثرا مزدور و مغرض با توهینهای آنها، حاکمیت بر ایران کنونی را قضاوت کنند.

پس بیائید ارزش این دارالاسلام را در ایران بدانیم و از آن محافظت کنیم و در سایه ای امنیتی که برای اهل سنت به وجود آمده با دلیل و مودبانه و علمی و از کانال صحیحی که در قانون اساسی ایران تعریف شده از عقاید و افکار خود دفاع کنیم و سعی در اصلاحگری نمائیم اگر دارای دلیل قوی هستیم، و از تمام گروههای اهل بغی چون جیش العدل و…  و از افکار و تحریکات شخصیتهای معلوم الحال فراری از کشور چون نقشبندی و… دوری کنیم که پیام آور ناامنی و فتنه و انحراف در مسیر اصلاحگری بوده و هستند.  

مذاکره ایران و آمریکا به چه قیمتی  و ارتباط آن با حل مشکلات اقتصادی مردم ایران؟

مذاکره ایران و آمریکا به چه قیمتی  و ارتباط آن با حل مشکلات اقتصادی مردم ایران؟

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

همه می دانیم که حاکمیت ایران دارای استقلال در حاکمیت و سیاست مختص به خودش است و اینکه کسی بخواهد مثلا بر ایران تحمیل کند که ما به ایران اجازه غنی‌سازی نمی‌دهیم، این دخالت در امور داخلی ایران و ضربه زدن به استقلال ایران و القای نوعی تسلیم و مطیع شدن ایران است . پس نه تنها در مسایل هسته ای و علمی، بلکه در تمام اموری که به سیاست مستقل کشوری ربط دارد کسی در ایران منتظر اجازه این و آن نیست.

پس مذاکره وحی الله و امر واجب و مقدسی نیست بلکه مساله ای است که با توجه به در نظر گرفتن اصول و مبانی اسلامی، و با محاسبه هزینه و فایده، در مورد آن توسط متخصصین امر تصمیم‌گیری می‌شود.

امارت اسلامی افغانستان با درنظر گرفتن این اصول با آمریکا وارد مذاکره شد و به قول ذبیح الله مجاهد، این قدرت اسلحه ی امارت اسلامی بود که آمریکا را به پای میز مذاکره کشاند و شرایط امارت اسلامی افغانستان را بر آمریکا تحمیل کرد.

هر چند آمریکا قصد دارد تا از طریق مذاکرات ابتدا ایران را کنترل و سپس محدود کند و قدرت نفوذ سیاسی و نظامی ایران سبب درخواست آمریکا برای مذاکره شده است، اما ایران هم با اعتماد به نفس بالا از موضع قدرت وارد مذاکرات می شود و چارچوب و شکل مذاکرات را تغییر داده تا به طرف مقابل این پیام را منتقل کند که با توجه به عقلانیت راهبردی و تجربه تاریخی، مذاکره نزد مسئولین حکومتی ایران هم، مشروط به رعایت شروطی است که عزت، استقلال و منافع ملی ایران را حفظ کند، اما اینکه آمریکا در قدم اول بخواهد مولفه های تولید قدرت ایران (یعنی هسته ای و موشکی و منطقه) به آمریکا واگذار شود تا تحریم ها را لغو کند دقیقاً در حال پیاده کردن طرح و سناریوی لیبی کردن ایران است.

پس اولاً مشکل آمریکا با ایران تنها بر سر مساله ی صلح آمیز هسته ای ایران نیست بلکه به دنبال آن با قدرت بازدارندگی موشکی ایران و مناطق نفوذ ایران در منطقه کار دارد؛ و ثانیاً، ایران نه با اصل مذاکره مخالفتی دارند و نه از آن ابا می‌کند، و مسئولین ایران، هر ابزاری که بتوان با آن موانع بر سر راه کشور را برداشت، قطعا با آن موافق هستند به شرطی که خود آن ابزار مشکلی بر مشکلات کشور اضافه نکند.

این هم یادآور شویم که بزرگترین مشکل در مساله ی مذاکرات خود آمریکاست که در تمام توافقات با ایران، از پیمان الجزایر در سال ۱۳۵۹گرفته تا برجام که باآنهمه امتیاز دهی ایران به آمریکا انجام شد، آمریکا دبه کرده و همین ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد که در سال ۲۰۱۵، میان ایران و آمریکا و قدرت‌های جهانی امضا شده بود؛ در مقابل، ایران همه تعهداتش را انجام داده اما در این چند دهه چیزی نصیبش نشده است.

تجربه نشان داده است که مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را در ایران حل نکرده است «چون ایران مستقل است و دست نشانده نیست» و آمریکا نیز استقلال و عزت ایران را هدف گرفته و تسلیم شدن ایران را می خواهد و به هیچ یک از تعهدات خود عمل نمی کند.

نکته ی مهمتر این است که مذاکره با آمریکا تاثیرزیادی در رفع مشکلات ایران ندارد. یعنی نباید جوری به ما نشان دهند که اگر با آمریکا مذاکره شد مشکلات اقتصادی و آب و برق و … حل می شود.

آنچه نهادهای بین المللی و داخلی اعلام کرده اند نشان می دهد که تاثیر تحریم ها بر اقتصاد ایران حدود ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد نابسامانی های اقتصادی بر اثر عوامل داخلی و ساختارهای نادرست و اجرا نشدن سیاست های کلی کشور است.

در این صورت، اصلاحات اقتصادی و کمک به رشد صحیح اقتصاد داخلی در ایران زیربنای تغییر است و حتی اگر آمریکا رام شود و باز دبه نکند و تمام تحریمها را نیز بردارد باز اگر اصلاحات اقتصادی که کلید اصلی به نتیجه رسیدن مذاکرات است صورت نگیرد، مذاکرات نتیجه مطلوب اقتصادی برای ایران نخواهد داشت.

نکته ی پایانی اینکه باز تجربه ی کشورهای مختلفی چون عراق و افغانستان و سومالی و یمن و لیبی و … نشان داده است که آمریکا برای تحمیل جنگ بر کشورهای هدفی که آنها را به تدریج مطیع و ضعیف کرده است منتظر بهانه نمی ماند بلکه خودش بهانه تولید می کند.

صهیونیستها یا باید نابود شوند یا از فلسطین اخراج

صهیونیستها یا باید نابود شوند یا از فلسطین اخراج

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

زمانی که جنایتکارانی چون صهیونیستها ظلم و توحش را به اتنهای خود می رسانند و امیدی به اصلاح و هدایت آنها به سوی دین اسلام وجود ندارد باید این دعا در حق آنها خوانده شود که پروردگارا: وَ لَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَاراً (نوح/28)  و کافران را جز هلاک و نابودی میفزا.

رژیم صهیونیستی متشکل از کفار اشغالگری هستند که قبلاً در کشورهای مختلف جهان پراکنده و ساکن بودند اما بخشی از سرزمین اسلامی مسلمین را به اشغال خود در آورده اند. در چنین حالتی «جهاد دفع» بلافاصله پس از اعلان شهادتین می آید، و بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی جهاد با این کفار اشغالگر خارجی تا نابودی کامل آنها، یا بیرون راندن آنها از سرزمین اشغال شده ی مسلمین، بر تمام مسلمین به صورت دایره وار «فرض عین» می شود.

امام ابن عابدین حنفی مذهب در «حاشیه ابن عابدین»ج 3  ص۱۳۸ می گوید:

” اگر دشمن به مرزها وثُغُور اسلامی حمله کرد، برآنانی که به این سرزمین نزدیک اند، جهاد فرض عین است. وآنانی که با دشمن فاصله دارند تا هنگامی که نیازی احساس نشده برآنان فرض کفایه است. اما به حضورشان نیاز بود، بدین گونه که افراد حاظر درمقابل دشمن تاب مقاومت نیاوردند یا اینکه توانایی مقابله را داشتند، اما از خود ضعف وسستی نشان دادند وبه مقاومت و جهاد نپرداختند، آنگاه جهاد برآنانی که به این گروه نزدیگترند، مانند نماز وروزه فرض عین می گردد. ونباید آن را ترک نمایند. وبه همین ترتیب در صورت نیاز به همکاری مسلمانان مجاور آن سرزمین مورد تهاجم، به تدریج بر تمام مسلمانان شرق وغرب فرض می گردد.”

این فتوای سایر بزرگان مذهب حنفی چون علامه کاسانی در (بدائِعُ الصنائِع۷/۷۲) و اِبْنِ نُجَیم در(البَحرُ الرائِق ۵/۱۹۱) و اِبْنِ هَمّام در(فتحُ القَدیر۵/۱۹۱) و بزرگان سایر مذاهب اسلامی نیز هست.

حالا کسی چون مولوی عبدالحمید در مراسم نماز جمعه (17 مرداد 1404) اهل سنت زاهدان گفت که: اسرائیل تصمیم گرفته که غزه را به‌طور کامل اشغال کند. این تصمیم اسرائیل بسیار اشتباه و ظالمانه است که هم به ضرر اهل غزه و هم به ضرر اسرائیل تمام می‌شود، زیرا جامعۀ جهانی با این تصمیم‌ موافق نیست و اسرائیل به انزوا کشیده می‌شود.

بدون شک می توان گفت: دلسوزی و نگرانی برای ضرر رسیدن به کفار محارب اشغالگر و به انزوا کشیده شدن آنها بر خلاف رای و نظر اسلامی است و جایگاهی دز فکر اسلامی ندارد، بلکه آنچه مهم است ضرر رساندن به این کافر اشغالگر تا زمان نابودی آن یا اخراج او از سرزمینهای اشغال شده ی مسلمین است.

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مشر: د ملتونو د عزت یا ذلت ترازو

مشر: د ملتونو د عزت یا ذلت ترازو

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

وايي:

که د زمرو يوه رمه مشري د یوه ميږي يا پسې په لاس کې وي، نو انجام يې ماتي، سپکوالی او بربادي ده؛ خو که د پسونو يوه رمه مشري يو زمرى وکړي، نو حتمي بریاليتوب به يې نصيب شي.

دا يوه تشبيه نه ده، بلکې د امتونو د تاريخ يو ريښتينی حقيقت دی. هرڅومره چې يو ملت باتور، باهوشه او د ايمان څښتن وي، خو که مشري يې د يو بزدله، خائنه او غلي انسان په لاس کې وي، نو نه به سر لوړ کړي، نه به ازاد شي. ځکه چې مشر د امت محرک قوت دی، که دا قوت مړ او فاسد وي، نو ملت به هم بې هدفه، بې روحه او بې عزم وي.

احمد الشرع، چې ځان ته “ابو محمد الجولاني” وايي، او نن د شام په يوه برخه واکمن دی، د هماغه پسه مثال دی چې د زمري پوستکی يې اغوستی دی. هغه چې يو وخت يې د جهاد، عزت او خلافت نارې وهلې، نن يې خپل اصلي مخ ښکاره کړی: هغه د فلسطين د ماشومانو پر فريادونو غوږ نه ږدي، د شام د مجاهدينو مخه نيسي چې د غزې مظلومو ته د مرستې لاس ورکړي، او د جولان سرحد د ناتو او امريکا په امر بند ساتي.

جولاني نن حوثيانو، حزب الله او د عراق مقاومت ته لاره خلاصه نه کوي، خو د ناتو د پاليسيو سره سم خپل مجاهدين مهاروي. آيا دا بله معنا لري پرته له دې چې نوموړی د ترکيې، امريکا او ناتو يو اجير دی؟ آيا څوک چې د اسرائيلو په وړاندې چوپ وي، د امت مشري کولی شي؟

د شام خلک بهادر دي، عزتمن دي، قرباني ورکوي، خو تر هغو چې يې مشر يو غلام، بزدله او معامله‌ګر وي، بريا ناشونې ده. ځکه د هغوی مشر د غزې د وير په وړاندې خاموش دی، خو د انقرې او واشنګټن نعرې په خوله لري.

ای د شام مسلمانانو! تر هغو چې زمريان د پسونو تر مشرۍ لاندې وي، غړاوی به يوازې په شعارونو کې وي، عمل به د دښمن په خدمت کې وي. او تر څو چې احمد الشرع غوندې خلک پر تخت وي، د قدس لاره به نه له شامه، بلکې له هغو وينو تيريږي چې د غزې په کوڅو کې د مظلومو شهيدانو څخه تويېږي.

زخم‌های ناپیدا: داستان نوزادی که در سایه‌های جنگ جان باخت

زخم‌های ناپیدا: داستان نوزادی که در سایه‌های جنگ جان باخت

کاتب: ماهدیم بلوچ

زندگی انسانی با تولد یک نوزاد آغاز می‌شود، اما گاهی اوقات این آغاز به یک پایان تلخ منجر می‌شود. داستان نوزاد والا مصتفی، که به تازگی جان خود را بر اثر بیماری قلبی از دست داد، بیانگر واقعیت‌های دردناک و عمیق‌تری است که در غم و اندوه خانواده‌ها و جوامع جاری هستند.

والا مصطفی، نوزادی کوچک و بی‌گناه، به دلیل بیماری قلبی که رنج می‌برد، در شرایطی ناگوار و بحرانی به سر می‌برد. این روزها، در مناطق تحت اشغال، کمبود دارو و تجهیزات پزشکی به وضوح احساس می‌شود. خبرها حاکی از این است که صهیونیستهای سکولار به نوزادانی مانند والا اجازه دسترسی به داروهای ضروری را نمی‌دهند و در مواردی، این کمبودها جان انسان‌های بی‌گناه را به خطر می‌اندازد.

درگیری‌ها و تنش‌های سیاسی و نظامی در منطقه، به ویژه در غزه، پیامدهای وحشتناکی را برای کودکان و نوزادان به همراه دارد. جنگ‌ها و اشغالگری‌ها نه تنها جان انسان‌ها را تهدید می‌کند، بلکه آینده‌ای روشن و امیدبخش برای نسل‌های آینده را نیز تاریک می‌سازد. نوزادان و کودکان، که باید دوران شیرین و بی‌خیالی کودکی را تجربه کنند، در میانه‌ی جنگ‌ها و خشونت‌ها قرار می‌گیرند و شاید هیچ‌گاه فرصت نداشته باشند که بزرگ شوند و رویاهایشان را دنبال کنند.

نظام‌های سیاسی و نظامی، گاه با توجیه‌های مختلف، به ایجاد شرایطی منجر می‌شوند که سلامت و زندگی انسان‌ها، به ویژه کودکان، به خطر بیفتد. در شرایطی که نوزادی مانند والا مصتفی نیاز به دارو و مراقبت‌های پزشکی دارد، نبود این امکانات به معنای از دست رفتن زندگی‌هاست.

نباید فراموش کرد که این داستان تنها یک نمونه از هزاران کودک و نوزادی است که به دلیل شرایط نامناسب و بحران‌های انسانی جان خود را از دست می‌دهند. آیا صدای این کودکان در دنیای پر از جنگ و خشونت شنیده خواهد شد؟ این سوال ماست و ما باید در پی یافتن پاسخ‌های صادقانه و انسانی باشیم.

فراموش نکنیم که آمریکا بزرگترین حامی صهیونیستها در این جنایات است و تمامی این جنایات با چراغ سبز آمریکا انجام می شود.

مردی در حکومت سکولار آمریکا به دلیل امتناع از پرداخت هزینه تغییر جنسیت پسرش زندانی خواهد شد.

مردی در حکومت سکولار آمریکا به دلیل امتناع از پرداخت هزینه تغییر جنسیت پسرش زندانی خواهد شد.

کاتب: ماهدیم بلوچ

امثال حبیب سربازی و سرخوش با پنهان کردن مفاسد و عفونت حاکمیت سکولاریستها و تنها با تمرکز بر مساپل قومیتی و مشکلات اقتصادی مردم مثل هر دغل باز سکولار دیگری در سرزمینهای اسلامی سعی دارند جوانان مومن و باغیرت بلوچ را در راه اهداف کثیف سکولاریستی اربابانشان مصرف و خرج کنند.

در زیر تنها گوشه ای از عفونت و پستی حاکمیت سکولاریستها را برای شما بیان می کنیم تا بدانید امثال حبیب سربازی برای بلوچهای مسلمان چه می خواهند:

از پسری پرسیده می‌شود: تو پسر هستی، درست است؟             

  • نه، من دختر هستم.
  • چه کسی گفته تو دختر هستی؟
  • مامان.

پدر این پسر می گوید: ایالت کالیفرنیا از من می‌خواهد که هزینه اخته کردن شیمیایی و فیزیکی فرزندم را بپردازم، اما من نمی‌خواهم هزینه‌ای بپردازم، من از آسیب رساندن به پسرم خودداری می‌کنم.

  • و به خاطر این کار به زندان خواهی رفت؟
  • بله، مقامات کالیفرنیا می‌خواهند مرا زندانی کنند.
  • خب، جف، تو یکی از بدترین کابوس‌های یک پدر را تجربه می‌کنی، بگو از کی شروع شد؟
  • از وقتی پسرم حدود دو ساله بود شروع شد، همسر سابقم فکر می‌کرد که پسرمان  توسط یک دختر کتک میخورد و از هر نظر در این امر نقش داشت. و وقتی سعی کردم جلوی این دیوانگی را بگیرم، او درخواست طلاق داد و مرا از خانه بیرون کرد.

نسل‌کشی غزه، تجارتی بزرگ و چهره آینده است (6)

نسل‌کشی غزه، تجارتی بزرگ و چهره آینده است (6)


به قلم: جاناتان کوک
ترجمه: محمد اسامه

رشد در نسل‌کشی:
خطرات غزه برای دولت‌های غربی بسیار زیاد است، دقیقاً به این دلیل که برای دنیای تجارت که در حال رشد در نسل‌کشی اسرائیل است، بسیار زیاد است.
دولت‌ها و شرکت‌ها منافع مشترک زیادی در محافظت از اسرائیل در برابر بررسی و انتقاد دارند: اسرائیل به عنوان سگ مهاجم استعماری آنها در خاورمیانه نفت‌خیز عمل می‌کند و همچنین به عنوان یک گاو شیرده برای صنایع اسلحه، نظارت و حبس عمل می‌کند.
این توضیح می‌دهد که چرا ترامپ و استارمر از یک سو و مدیران دانشگاه‌ها از سوی دیگر، سرمایه سیاسی و اخلاقی زیادی را در تخریب فضاهایی، به ویژه در دانشگاه‌ها، که آزادی بیان و اعتراض باید بیشترین ارزش را داشته باشد، سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
دانشگاه‌ها به هیچ وجه بی‌علاقه نیستند. پیش از آنکه دانشگاه‌هایشان توسط پلیس غارت شود، دانشجویان در تظاهرات خود تلاش کردند تا نشان دهند که دانشگاه‌ها تا چه حد در اقتصاد اشغال و نسل‌کشی، چه از نظر مالی و چه از طریق همکاری‌های تحقیقاتی با ارتش اسرائیل و دانشگاه‌های اسرائیلی، سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
نیاز به محافظت از اسرائیل در برابر بررسی دقیق، همچنین توضیح می‌دهد که چرا غرب به سرعت هر تلاشی برای پاسخگو کردن اسرائیل یا ارتش نسل‌کش آن را «یهودی‌ستیزی» می‌داند.
این ماه، زمانی که مقامات بریتانیایی و رسانه‌های جریان اصلی پس از شعار «مرگ، مرگ بر ارتش اسرائیل!» توسط یک گروه پانک در گلاستونبری – اشاره‌ای به ارتش نسل‌کش اسرائیل – جنجال به پا کردند، چه اندازه ناامیدکننده عمل خواهد کرد.
و با تضعیف اتهام یهودستیزی به دلیل سوءاستفاده، پایتخت‌های غربی اکنون در حال بازنویسی قوانین خود هستند تا هر تلاشی برای خنثی کردن اقتصاد نسل‌کشی، مانند خرابکاری در کارخانه‌های اسلحه‌سازی، را «تروریسم» بنامند.
اخلاق و قوانین بین‌المللی به باد فنا می‌روند تا مهم‌ترین محصول استعماری غرب به عنوان منبع سود حفظ شود.

به روال معمول ضرورت اسرائیل برای بخش شرکت‌ها و طبقه سیاسی اسیر غرب بسیار فراتر از غزه کوچک است. اسرائیل نقش بزرگی به عنوان مرکز رشد صنایع نظامی در میدان نبرد جهانی ایفا می‌کند، جایی که غرب به دنبال تضمین برتری نظامی و اقتصادی مداوم خود بر چین است.
ماه گذشته، نخبگان تجاری جهان، متشکل از میلیاردرهای فناوری و غول‌های شرکتی، به همراه رهبران سیاسی، سردبیران رسانه‌ها، مقامات نظامی و اطلاعاتی، دوباره در اجلاس بیلدربرگ که امسال در استکهلم برگزار شد، گرد هم آمدند.
مدیران عامل شرکت‌های بزرگ تأمین‌کننده «دفاع» و تولیدکنندگان سلاح مانند پالانتیر، تالس، هلسینگ، آندوریل و ساب از جمله چهره‌های برجسته بودند.
جنگ پهپادی به روش‌های نوآورانه توسط مشتریان کلیدی نظامی مانند اسرائیل و اوکراین در دستور کار اصلی قرار داشت. به نظر می‌رسید ادغام بیشتر هوش مصنوعی در پهپادها موضوع اصلی بحث باشد.
امسال نیز مانند سال‌های گذشته، تهدید فزاینده چین و «محور اقتدارگرای» مرتبط با آن شامل روسیه، ایران و کره شمالی، موضوع اصلی بحث بود. این تهدید در درجه اول از نظر اقتصادی و فناوری دیده می‌شود.

آخرین وصیت‌نامه انس الشریف، روزنامه‌نگار الجزیره، نوشته شده در بهار گذشته

آخرین وصیت‌نامه انس الشریف، روزنامه‌نگار الجزیره، نوشته شده در بهار گذشته

انس الشریف، روزنامه‌نگار الجزیره، به همراه گروهی دیگر از روزنامه‌نگاران در حمله‌ای هدفمند توسط قاتلان کودک یهودی به چادر روزنامه‌نگاران کشته شد.

انس الشریف:

– این آخرین وصیت‌نامه من است. اگر این سخنان به شما رسیده است، بدانید که اسرائیل مرا کشته و صدای مرا خاموش کرده است.

سلام بر شما، و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.

خداوند می‌داند که از لحظه‌ای که چشمانم را در کوچه‌ها و خیابان‌های اردوگاه پناهندگان جبالیا باز کردم، تمام تلاش و توان خود را به کار گرفته‌ام تا ستون و صدایی برای مردمم باشم.

امید داشتم که خداوند عمر مرا طولانی کند تا بتوانم به همراه خانواده و عزیزانم به زادگاهمان، عسقلان (مجدل) اشغالی برگردم. اما اراده خداوند محقق شد و حکم او به انجام رسید.

من درد را در تمام اشکال آن تجربه کرده‌ام و بارها فقدان و غم را تجربه کرده‌ام. با این حال، من حتی یک روز هم در بیان حقیقت، آنگونه که هست، بدون تحریف، تردید نکرده‌ام، به این امید که خداوند شاهد کسانی باشد که سکوت کردند، نابودی ما را پذیرفتند، آه‌های ما را در محاصره گرفتند، بقایای کودکان و زنان ما را لمس نکردند، و قتل عامی را که مردم ما یک سال و نیم تحمل کرده‌اند، متوقف نکردند.

فلسطین، گوهر تاج مسلمانان، قلب تپنده هر انسان آزاده‌ای در این جهان را به شما می‌سپارم.

مردمش، کودکان خردسال مظلومش را که فرصت رویاپردازی یا زندگی در امنیت و آرامش به آنها داده نشد، به شما می‌سپارم، که پیکرهای پاکشان توسط هزاران تن بمب و موشک اسرائیلی له شد، تکه تکه شد، بقایایشان روی دیوارها پراکنده شد.

از شما می‌خواهم که نگذارید زنجیرها شما را ساکت کنند و مرزها شما را عقب نگه دارند. پل‌هایی برای آزادی سرزمین و مردمش باشید، تا زمانی که خورشید کرامت و آزادی بر فراز میهن غارت شده ما طلوع کند.

مراقبت از خانواده‌ام را به شما می‌سپارم: دختر عزیزم شم، که زمان اجازه نداد بزرگ شدنش را آنطور که آرزو داشتم ببینم؛ پسر عزیزم صلاح، که می‌خواستم از او حمایت و همراهی کنم تا زمانی که به اندازه کافی قوی شود تا بتواند به جای من بار را به دوش بکشد و رسالت را ادامه دهد.

مادر عزیزم را به تو می‌سپارم، که دعاهایش مرا به این جایگاه رسانده است. دعاهایش دژ من و چراغ راهم بوده است. از خداوند می‌خواهم که به قلبش صبر عطا کند و از جانب من بهترین پاداش را به او عطا فرماید.

همچنین شریک زندگی‌ام، همسر عزیزم، ام صلاح بیان، را که جنگ روزها و ماه‌ها او را از من جدا کرد، به تو می‌سپارم. اما او مانند تنه درخت زیتون، صبور و توکل‌کننده به خدا، استوار ماند و در غیاب من با تمام قدرت و ایمانش مسئولیت‌هایش را به دوش کشید.

از شما می‌خواهم که به آنها بپیوندید و پس از خداوند متعال، پشتیبان آنها باشید. اگر بمیرم، بر اصول خود استوار خواهم مرد، در پیشگاه خداوند شهادت می‌دهم که از تقدیر او راضی هستم، به لقای او ایمان دارم و مطمئنم که آنچه نزد خداست بهتر و جاودانه است.

خداوندا، مرا در زمره شهدا بپذیر، گناهان گذشته و آینده‌ام را ببخش و خونم را نوری قرار ده که راه آزادی را برای مردم و خانواده‌ام روشن کند. اگر کوتاهی کرده‌ام مرا ببخش و برای من طلب رحمت کن، زیرا به وعده‌ام وفا کرده‌ام و تغییر نکرده‌ام و متزلزل نشده‌ام.

غزه را فراموش نکنید و در دعاهای نیک خود برای بخشش و پذیرش، مرا فراموش نکنید.

انس جمال الشریف

اهل سنت و جماعت بلوچستان و اهل تفرق

اهل سنت و جماعت بلوچستان و اهل تفرق

به قلم: نذیر احمد بارکزایى

اهل سنت و جماعت بلوچستان به اندازه ی توانائی خود آشکارا منهج اهل سنت و جماعت در مورد گروههای اهل تفرق و فرقه باز کوچک و بزرگ مسلح و غیر مسلح در دارالاسلام ایران را اعلام کرده اند و یک روز هم دیدگاه خود را درباره ضرارسازها و حزب بازان و پیروان و طرفداران سرگردانشان پنهان نکرده اند و از همان روزهای ابتدای فعالیتشان در بلوچستان اعلام کردند که فرقه بازی و تفرق عذاب و مصیبت است که باید بر اساس دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم از تمام این فرقه ها دوری کرد« فاعتزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّها »( صحيح الجامع 2994)  

همچنین آشکارا پیام رسول الله صلی الله علیه وسلم را اعلام کرده ایم که سران و سردمداران این فرقه های متفرق رنگارنگ در کنار ضرار سازها  دعوتگران به سوی آتش و جهنم هستند و هر کسی دعوت آنها را اجابت کند او را در آتش جهنم می اندازند « دُعَاةٌ علَى أبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَن أجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» (بخاری7084) .

چرا در آتش جهنم؟ چون باعث ریخته شدن به ناحق خون خودشان و سایر انسانها می شود و الله هرگز کسی که خون به ناحق بریزد را نمی بخشد و به اندازه ای که خودش می داند چند سال است او را در آتش جهنم می اندازد و اگر مسلمان باشد به اذن الله بعد از عذاب دیدن از جهنم بیرون آورده می شود.

با چشم سر می بینیم که این فرقه های مختلف پیام آور قتال الفتنه و عادی سازی قتل به ناحق در میان مردم ما بوده اند.

استاد من بیان می کرد که قبل از انقلاب 57 یک نفر را در خارج از سراوان کشته بودند همه ی مردم هراسان بودند که الله بر سر ما بلائی نازل نکند، و اگر قاتل به زنی پناه می برد به خاطر آن زن یک بلوچ به او نزدیک نمی شد، اما الان در داخل سراوان یک زن را به خاطر گوشواره و چند مثقال طلا می کشند و کشتن انسانها اینهمه عادی شده است.

پریروز پشت دانشگاه ما یک جوان را با شلیک به سرش کشته بودند و هنوز در حال جان دادن بود که مردم به سر جسدش رسیدند.

واقعاً فاجعه است، و تمام این فجایع به خاطر وجود این گروههای مختلف مسلح و قتال الفتنه ی آنها و عادی سازی کشتن انسانها به بهانه های جاهلی و اینهمه نا امنی است که این گروهها تولید کرده اند. منبع فتنه اینها هستند؛ باید جهت درمان اینهمه جنایت، این منبع را نابود کرد.

من دیروز دیدم که یکی از سرداران منطقه به این گروهها و افراد تولید کننده ی ناامنی و قتل و دزدی هشدار جدی داده بود که اگر اموال سرقتی را برنگردانند او آنها را سرکوب می کند از هر قوم و قبیله ای که باشند.

در سخنان این سردار دو نکته وجود دارد:

همه می دانند که این قاتلین و دزدها و گردنه گیرها از خود بلوچها هستند و اگر هر یک از سرادران مختلف بخواهند می تواند این جریان پست قتلهای جاهلانه و دزدی ها و گردنه گیری ها را در قوم و قبیله ی خود ریشه کن کند و به این شکل ما شاهد اهلی شدن این منحرفین در تمام بلوچستان خواهیم شد.

این سرداران به جای اقدام خود سرانه، مثل تمام کشورهای مدرن و پیشرفته ی دنیا که مورد تائید اسلام هم هست، باید با نهادهای امنیتی هماهنگ شوند و امنیت را قانونمند برقرار کنند.

ما اهل سنت و جماعت بلوچستان در کنار هر فرد و جریان و نیرویی هستی