سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (5)

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (5)

ارائه دهنده: محمد اسامه

با استناد به منابع رسمی دوله و مقایسه ی منهج فکری و عقیدتی و عملی دوله با تفکرات و سیره ی عملی الشیخ محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد متوجه خواهید شد که دوله مجری صادق تفکرات «نجدیت»  است و دوله یعنی عینی کردن تفکرات الشیخ محمد بن عبدالوهاب و تکرار تاریخ نجدیت در زمان حاضر، و هر کسی که ادعای «نجدیت» داشته باشد اما مثل دوله عمل نکند یا نسبت به تفکرات نجدیت جاهل است یا التقاطی است که نجدیت را با چیزهای دیگری قاطی کرده و یا شخصی است که منتظر فرصت است و هم اکنون زمینه ی تطبیق این منهج را مناسب نمی داند.

 در این صورت اگر کسی منهج دوله را منهج خوارج بداند بدون شک باید تمام پیروان نجدیت را نیز جزو خوارج حساب کند. البته منهج خوارج از مجموعه ای از افکار شکل گرفته است که باید تمام این صفات در شخصی متحقق شوند نه یکی یا چند صفت. به عنوان مثال ابن عباس رضی الله عهنما در مورد یکی از صفات خوارج می گوید: لا تکونوا کالخوارجِ، تَأوّلوا آیات القرآن فی أهل القبلة، وإنّما أُنزلت فی أهل الکتاب والمشرکین، فجهلوا علمها، فسفکوا بها الدماء، وانتهکوا. (سلیمان بن عبدالوهاب، الصواعق الإلهیّه، ص۳۸٫) مثل خوارج نباشید که آیات قرآن که در مورد اهل کتاب و مشرکین نازل شده اند را در مورد اهل قبله تاویل می کنند و شامل اهل قبله می‌دانند به این شکل به علم این آیات جاهل شده اند و معنای این آیات را درک نکردند، به همین دلیل به دنبال آن به تجاوز و ریختن خون مباردت کرده اند.

حالا با تمرکز بر این صفت، به نظر شما تنها دوله به ناحق مسلمین را مشرک می داند و بعد حکم کفار مشرک را بر مسلمین تطبیق می دهد یا این تفکر الشیخ محمد بن عبدالوهاب و تمام علمای پیرو نجدیت است؟ در این زمینه فرق عبدالعزیز الطریفی با ابوقتاده فلسطینی با ابومحمد مقدسی با هانی السباعی با طارق عبدالحلیم با دارودسته ی جولانی با مدخلیسم و سایر نجدی های مخالف دوله با دوله در چیست؟ هیچی. همه یک منهج دارند فقط دوله اهل تقیه نیست و در بیان و عمل به منهج نجدیت صادق است و صادقانه این تفکر اشتباه را بر مسلمین تطبیق می دهد و صادقانه این مسیر اشتباه را می رود اما اینها زبان بازی می کنند و منتظر فرصت مناسب هستند. 

 پس جولانی و گروهش پیروان تفکر نجدیت هستند که به تدریج از گروهی صادق مجری تفکرات نجدیت تبدیل به نجدی های سازگار با سیاستهای غرب شده اند چیزی مثل تمام نجدی های درباری با این تفاوت که این درباری ها در اختیار طاغوتهای محلی هستند و این طاغوتهای محلی هم مزدوران غرب، اما جولانی مستقیماً در اختیار کفار و طاغوتهای خارجی است و گرنه منهج فکری همه نجدیت است.

فقط کافی است به شعارهای گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان و حتی افرادی چون نقشبندی و امثالهم نگاه کنید تا بدانید اینها نیز در همان مسیر جولانی و خادمی برای دربار آمریکا و اسرائیل در منطقه هستند.

اگر حبیب سربازی و سایر احزاب سکولار صادقانه عقاید سکولاریستی و مخالفت خودشان با تطبیق قوانین شریعت الله و تلاش برای تشکیل جامعه ای سکولار و خادم بودن خود برای اسرائیل و آمریکا و سایر دشمنان اسلام و مسلمین را از همین ابتدا آشکار می سازند و حتی با مراکز دانشگاهی صهیونیستها ارتباط آشکار برقرار می کنند اما امثال جولانی و جیش العدل و انصارالفرقان و … با شعارهای شبه اسلامی این مزدوری خود را زمانی آشکار می کنند که هزاران جوان اهل سنت را در همین مسیر با نام جهاد و دفاع از اهل سنت و… قربانی کرده باشند و به حاکمیت رسیده باشند.

در این زمینه می توان گفت متاسفانه این سکولاریستها از این به ظاهر اسلامگراها در برخورد با خودشان و مردم و الله صادقتر هستند.

جیش العدل و انصار الفرقان و سایر گروههای به ظاهر اسلامگرای بلوچ همین هستند، اگر جولانی بعد از اینهمه سال با ثمره ی بیشتر از یک میلیون کشته و چندین میلیون معلول و آنهمه ویرانی و… در نهایت سر از دربار آمریکا و ناتو و اسرائیل درآورد شک نداشته باشید همین الان گروههای جیش العدل و انصار الفرقان و سایر گروههای به ظاهر اسلامگرای بلوچ توسط همین دشمنان مدیریت و هدایت می شوند و هرگز قادر نخواهند بود در یک محیط کوچک هم قدرتی شبیه جولانی داشته باشند؛ چون شرایط منطقه و ایران هرگز این اجازه را به آنها نمی دهد.

پس اجازه ندهید این گروهها با خون و مال و ناموس و موجودیت و خاک شما و فرزندان شما تجارت کنند و به شعارهای شبهه جهادی آنها و شعارهای مذهبی و قومیتی آنها اهمیت ندهید.

ارتباط کانال مجازی بردگان ظالم با عبدالغفار نقشبندی فراری

ارتباط کانال مجازی بردگان ظالم با عبدالغفار نقشبندی فراری

کاتب: عبدالرحمن براهویی

در فضای مجازی و با شماره های فیک گروهها و کانالهای مختلفی وجود دارند که با گندگوئی هائی ادعاهای بزرگی از خود بروز می دهند.

یکی از این کالهای مجازی کانالی با عنوان « جنبش دادخواهان و آزادگان » است که از همان ابتدا توسط مولوی عبدالغفار نقشبندی فراری راه اندازی شده است و چون تعریف و تمجیدهای زیادی از نقشبندی در آن وجود دارد و با القاب قلمبه سلمبه ای که به قواره ای نمی خورد خودش را خطاب قرار می دهد قصد دارد چنین نشان دهد که کانال توسط خود نقشبندی اداره نمی شود بلکه توسط ادمین دیگری مدیریت می شود!

تنها کافی است بدانیم که مولوی نقشبندی جهت مشهور شدن و رسانه ای شدن خودش و با کنار زدن تمام ادله ی فقهی مورد تائید تمام مذاهب اسلامی در اثبات جرم زنا، آبروی آن دختر بلوچ را بر باد داد.

زمانی هم که اهل سنت و جماعت از او خواستند اگر می گوید این جرم برایش محرز شده است، چگونه و با استناد به چه دلیل فقهی؟ فرار را برقرار ترجیح داد و روانه ی پاکستان شد؛ چون فقط انحراف در استدلال و ضعف در اثبات شرعی نداشت بلکه با تحریک جوانان باغیرت و احساسی بلوچ باعث آنهمه خونریزی هم شده بود و باید حساب پس می داد.  

پس کار این کانال ظلم است نه دادخواهی، و گرداننده ی آن هم برده ی هوای نفسش و سایر اربابانش است نه آزاده ای که تابع ادله ی فقهی اسلامی و حتی ادله عقل سلیم عقلای جامعه باشد؛ بر این اساس باید اسم کانال مجازی نقشبندی را گذاشت کانال بردگان ظالم.

نقشبندی در این پیام آخرش می گوید که یاران قسم خورده ی ما در این کانال در حال فعالیت میباشند و از مردم می خواهد با خیالی آسوده به کانال بپیوندند!

 با چه خیال راحتی؟ زمانی که بزرگان مسلح شما با آنهمه ادعا و گردوخاک کردن توسط کارفرمایتان پاکستان و بحرین و دیگران مورد معامله قرار می گیرند الان انتظار داری مردم در فضای مجازی به امثال تو که در دامان سرویس جاسوسی پاکستان هستید و یا خودتان را به دارودسته ی رجوی چسپانده اید اعتماد کنند؟ در حالی که اعضای گروه رجوی را در قلب اروپا دستگیر و تحویل ایران می دهند و از کانال نفوذی های میان این گروهک تمام رسانه های آنها تحت اشراف اطلاعاتی ایران است.

تو مردم مسلمان و هوشیار بلوچ را چه فرض کرده ای؟

البته عبدالغفار اعلام می کند که هدف او دادخواهی از خون شهدای بلوچ و عفت ناموس بلوچ بوده و …

عبدالغفار باید بداند که این مردم اهل سنت بلوچ هستند که او را عامل تحریک جوانان و از مهمترین عامل فاجعه ی مسجد مکی زاهدان و … می دانند و علاوه بر آن او را مایه ی ننگ بلوچ ها در آبروریزی ناموسی آن خواهر بلوچ معرفی می کنند .

به یاد بیاوریم که یک یهودی نزد عمر بن خطاب رضی الله عنه که خلیفه ی مسلمیین بود آمد و گفت که برای دخترم خواستگار آمده و دخترم قبل از این، دچار جرم زنا با یکی دیگر شده است آیا این مساله را به داماد بگویم؟ عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت اگر چنین کاری کنی تو را چنان می کشم که مایه ی عبرت تمام مردم شوی و دستور به پنهان کردن این جرم کرد.

علاوه بر این عمر بن خطاب رضی الله عنه سه صحابی رضی الله عنهم که شاهد جرم زنا بودند را شلاق زد چون به حد نصاب چهار نفر نرسیده بودند. این منهج اهل سنت و جماعت در مورد اثبات جرم زنا و پنهان کردن آن در صورت نرسیدن آن به حد شرعی یا اقرار طرفین است. عبدالغفار از منهج کدام شیطان برای این آبروریزی و تحریک جوانان احساسی نماز خوان استفاده کرد؟

تاریخ در کنار ظلم دیگران این خیانت و ظلم آشکار و بزرگ نقشبندی به خون و ناموس بلوچهای مسلمان را نیز ثبت خواهد کرد.

معیار مسلمان کردن دیگران است یا رساندن پیام دعوت؟

معیار مسلمان کردن دیگران است یا رساندن پیام دعوت؟

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

زمانی که با بعضی از برادران و بخصوص برادران «جماعت تبلیغ» در مورد اهمیت دعوت و کار صحیح عقیدتی و فکری با جوانان منطه ی خودمان جهت جلوگیری از غلطیدن آنها به دام افکار سکولاریستی امثال حبیب سربازی و سرخوش  و غیره و یا جهت جلوگیری از غلطیدن آنها به دام گروهکهای مختلف مسلح به ظاهر اسلامگرایی چون جیش العدل و یا جلوگیری از افتادن آنها به انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری صحبت می شود جهت طعنه، با ذکر اینکه گروه آنها مثلا چند بودائی و … را در فلان کشور مسلمان کرده اند می گویند: تو چند نفر را مسلمان کرده‌ای؟!

اولاً چنین چیزی معیار نیست، چنانکه الله متعال فرموده است: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا (عنکبوت/14) و نوح را به سوی قومش فرستادیم، او نهصد و پنجاه سال در میان آنها ماند . و فرموده است: وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ (هود/40) و جز افراد اندکی بدو ایمان نیاورده بودند!

همچنین  رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: عُرِضَتْ عَلَيَّ الأُمَمُ، فَرَأَيْتُ النبيَّ ومعهُ الرُّهَيْطُ، والنبيَّ ومعهُ الرَّجُلُ والرَّجُلانِ، والنبيَّ ليسَ معهُ أحَدٌ (بخاری 5725 – مسلم 220)  امت‌ها بر من عرضه شدند و پیامبری را دیدم که با او جماعتی (رهط یعنی گروهی تا ده‌نفر) بودند، و پیامبری را دیدم که یک یا دو نفر با او بودند، و پیامبری را دیدم که کسی با او نبود!

پس وظیفه‌ی داعی، دعوت است و نتیجه بر عهده‌ی او نیست؛ آنهم دعوتی که بر اساس آگاهی باشد و به آنچه دعوت می‌دهد آگاه باشد چنانکه الله فرموده است: قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (یوسف/108) بگو: این راه من است که من با آگاهی و بینش به سوی الله می‌خوانم و پیروان من هم [چنین‌اند]، و الله را منزه می‌دانم و از سکولاریستها ( =مشرکان = احزاب)  نمی‌باشم!

نکته ی دوم اینکه تقریباً تمام کافرانی که امروزه با آنها بحث می‌کنیم، مرتد سکولار شده هستند و نه کافر اصلی؛ یعنی زمانی مسلمان بوده‌اند و سپس کافری سکولار شده‌اند، نه اینکه از ابتدا کافر بوده باشند. پس یکی از مهمترین وظایف اهل دعوت این است که بذر ایمان را در دل مسلمانان کنونی بکارند و به تقویت ایمانشان بپردازند تا به دام کفر و گمراهی نیفتند و از ارتدادشان پیشگیری شود.

حتی اجداد دور کسانی چون ذکری هایی بلوچ نیز زمانی مسلمان بودند تا اینکه به دین جدید و کتاب جدید ایمان آوردند و کافر شدند.

 پس زمانی که می بینی امروزه اقوام مسلمان نزدیکت به عقاید و رفتارهای کفری سکولاریستها آلوده شده اند اولویت اول همین نزدیکان خودت هستند.

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (4)

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (4)

ارائه دهنده: محمد اسامه

نکته ی دیگر نقدهائی است که دکتر ایمن الظواهری در ریختن به ناحق خون مسلمین بر دوله وارد می کند که واقعیت است و همه ی اهل جهاد از چنین اشتباهاتی که دوله مرتکب می شود باید اعلان برائت کنند اما آیا این اعمال دوله باعث می شود که دکتر ایمن الظواهری آنها را خوارج بداند؟ آیا در تاریخ فقه اسلامی در این 14 قرن گذشته عالمی پیدا شده است که به خاطر این خطاها و اشتباهات آشکار حتی در حد حجاج بن یوسف ثقفی و تیمور لنگ و امثالهم، شخص یا جماعت یا حکومتی را خوارج نامیده باشد؟ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده/8) ای کسانی که ایمان اورده اید بر ادای واجبات الله مواظبت داشته باشید و از روی عدالت گواهی دهید، و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که ( با ایشان ) عدالت نکنید. عدالت کنید که عدالت ( به ویژه با دشمنان) به پرهیزگاری نزدیکتر است. از الله بپرهیزید که الله آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید .‏

زمانی که دکتر ایمن الظواهری منهج دولت عراق اسلامی را منهج شرعی صحیحی می داند این منهج از زمان ابومصعب زرقاوی در جزوه «هذه عقيدتنا وهذا منهجنا» بر اساس منهج نجدیت تهیه و نشر می شود و در زمان مجلس شورای مجاهدین و دولت عراق اسلامی ابوعمر بغدادی و دولت اسلامی ابوبکر بغدادی و ابوابراهیم هاشمی تا کنون ثابت مانده است؛ شما تنها یک مورد از 36 بند موجود در این جزوه یا سایر منابع رسمی اینها را پیدا کنید که منهج اینها تغییر کرده باشد، حالا چه چیزی باعث شد که منهج دولت عراق اسلامی که نجدیت بود در سال 1385ش منهج شرعی صحیحی باشد اما همان منهج نجدیت بدون آنکه تغییری کند در زمان ابوبکر بغدادی و در سال 1392ش تبدیل می شود به منهج خوارج و غیر شرعی می شود؟! و با این تهمت آنهمه خون ریخته می شود و به ناموس آنهمه مسلمان تجاوز می شود و زمینه های سایر ذلیلی ها برای مسلمین فراهم می شود، دقیقاً اتهامی شبیه به همان اتهام ارتدادی که دوله در بند 20 همین جزوه به شیعیان می زند و آنها را قتل عام می کند!

پس اگر تنها سواد خواندن و نوشتن دارید یا سواد هم ندارید بلکه دارای قلبی سلیم هستید اصلاً اهمیت ندهید که فلانی در مورد فلان شخص یا جماعت چه گفته است بلکه تنها به دلایل و مستندات و استدلال آن اهمیت بدهید. امام شافعی رحمه الله می گوید: لَيسَ لأحَدٍ دُونَ رسول الله أن یقول إلا بالإستدلال، غیر از رسول الله هیچ شخص دیگری حق ندارد بدون ارائه دلیل نظر بدهد. می گویند: دوله خوارج است؛ چرا؟ چون فلانی و فلانی گفتن. می گویند: شیعه جعفری مرتد است؛ چرا؟ چون فلانی و فلانی گفتن. این دلیل نمی شود. اعتبار شرعی آراء و فتواها، مبتنی بر دلیل و مدرک و سند شرعی است نه اشخاص، و بعد از رسول الله صلي الله عليه وسلم هیچ شخصی چنان جایگاهی نخواهد داشت که شخصیتش برای پذیرش حکمش کافی باشد.

پس این ادعای دکتر الظواهری در خوارج نامیدن دوله هیچ مبنای شرعی ندارد و شیخ ایمن و سایر شیوخ اکثراً نجدی ساکن در دارالاکفرها و هیئتهای شرعی احزاب متفرق و صحوات که به ناحق فتوای خوارج بودن دوله را دادند در کشتار آنهمه مسلمان و تجاوز به آنهمه نوامیس مسلمین به بهانه ی خوارج بودن شریک هستند.

الله متعال می فرماید: لِکُلّٖ جَعَلۡنَا مِنکُمۡ شِرۡعَهٗ وَمِنۡهَاجٗا (مائده/48) برای هر ملّتی از شما راه و برنامه‌ای واضح و آشکار قرار داده‌ایم. ابن عباس می گوید: منظور از منهاج، راه و روش می باشد.

به نظر شما منهج و راه و روش دوله (داعش) و دکتر ایمن الظواهری و دارودسته ی جولانی و تمام شیوخی که جرقه های خوارج بودن دوله (داعش) را زدند و بعداً دیگران سخن آنها را مثل طوطی تکرار کرده اند چیست؟  دوله (داعش) به همراه این مخالفین، قواعد و ضوابط خودشان را که سخنان و عمل آنها را ظابطه مند می کند از کجا گرفته اند؟ علمای «الدعوة النجدیة» و تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد. پس منهج همه یکی است.

قوم بلوچ و بازی مجازی «کمپین بازی» حبیب سربازی

قوم بلوچ و بازی مجازی «کمپین بازی» حبیب سربازی

کاتب: براهندک بلوچ

حبیب سربازی در فضای مجازی با ترجمه ی مطالب سکولاریستهای بلوچ ایالت بلوچستان پاکستان که قدمتی نزدیک به هشت دهه خیانت و جنایت در حاکمیت ظالمانه ی خود بر بلوچهای مسلمان دارند، گاه گردوخاکی برپا می کند که عده ای خیال می کنند از چیز جدیدی صحبت می کند یا از خودش چیزی برای گفتن دارد.

این صحیح است که مطالب سکولاریستهای خائن و جنایتکار ایالت بلوچستان پاکستان برای مردم مسلمان بلوچ ایرانی تازگی دارد، همچنانکه دیدن بسیاری از مطالب فضای مجازی برای ما تازگی دارد اما این یک واقعیت است که با کپی پیس کردن مطالب دیگران شخص نمی تواند خودش را عالم و مبارز و … نشان دهد.

حبیب سربازی در سال 2012 با نگرش سکولاریستی که دارد کمپینی تحت عنوان «کمپین فعالین بلوچ» تشکیل داد و تعدادی هم عضو فیک و غیره برایش دست و پا کرد؛ بعد از اینهمه سال که این کمپین نتوانست با مطالب سبک و سست سکولاریستی و اخبار ضد و نقیض و بی پایه و اساس خود در میان بلوچهای مسلمان ایران جای پائی برای خودش پیدا کند حبیب سربازی دست به دو اقدام جالب زد:

  1. اسم کمپین را به «کمپین حقوق بشر بلوچستان» تغییر داد
  2. لوگو و علامت شناسائی قبلی را به کلی باطل و لوگوئی جدیدی ارائه داد
  3. صفحات مجازی اطلاع‌رسانی کمپین قبلی را از دسترس خارج کرد و دیگر در دسترس نیست تا کسی نتواند به سابقه ی مطالب ضد و نقیض و … آن دسترسی پیدا کند و …

این بازی «کمپین بازی» حبیب سربازی برای هر عاقلی نشان از ورشکستگی و به بن بست رسیدن این مزدور آشکار اسرائیل است که چند روز قبل هم با صهیونیست مشهور اسرائیل مصاحبه کرد و پرده از چهره ی خود برداشت.

حبیب به این بازی ها دلخوش کرده است در حالی که ملت مسلمان بلوچ ایرانی در مسیر بیداری اسلامی در حرکت است، پس: القافلة تسير و الكلاب تنبح .

مولوی هایی که به بدعت بزرگ سکولاریستها و اهل تفرق دعوت می دهند را رها کنید

مولوی هایی که به بدعت بزرگ سکولاریستها و اهل تفرق دعوت می دهند را رها کنید

کاتب: بالاچ عُمَرزهی

افراد زیادی وجود دارند که بر اساس منهج اهل سنت و جماعت جزو مسلمین اهل بدعت محسوب می شوند، در میان اینها شخص صاحب بدعتی که به بدعتش دعوت کرده و در دفاع از آن مناظره می‌کند، مانند مبتدعی نیست که خاموش است و دعوت نمی‌کند.

شیخ الاسلام حرانی رحمه الله می گوید: «فرق جمهور الأئمة بين الداعية وغير الداعية فإن الداعية أظهر المنكر فاستحق الإنكار عليه بخلاف الساكت فإنه بمنزلة من أسر بالذنب فهذا لا ينكر عليه في الظاهر فإن الخطيئة إذا خفيت لم تضر إلا صاحبها ولكن إذا أعلنت فلم تنكر ضرت العامة»( مجموع الفتاوی 23/342).

 جمهور پیشوایان میان مبتدع داعی و غیر داعی تفاوت قائل شده‌اند؛ زیرا شخص داعی، منکر را آشکار کرده و باید بر او انکار کرد، بر خلاف شخص ساکت که به منزله‌ی کسی است که در خلوت خود گناه کرده باشد؛ بر چنین کسی آشکارا انکار نخواهد شد، زیرا وقتی خطا مخفی بماند، تنها برای صاحبش ضرر دارد ولی وقتی علنی گردد و کسی آن را انکار نکند، به عامه‌ی مردم ضرر خواهد زد.

بزرگترین بدعتی که چند دهه است در میان مسلمین با کمک کفار اشغالگر خارجی و مرتدین محلی در حال گسترش و فرهنگی شدن است تفکرات سکولاریستی است که هدف نهائی آن کنار زدن قوانین شریعت الله از زندگی اجتماعی و دنیوی انسانهاست.

سکولاریسم عقیده و دین مشرکین است که در طول تاریخ وجود داشته اند.

در میان مبلغین به سکولاریسم با آنکه افرادی مرتد چون حبیب سربازی و مهیم و … وجود دارند که به صراحت کفریات خود را بیان می کنند اما دسته هائی از مولوی ها نیز وجود دارند که با ادبیات شبه اسلامی مردم را به سازگاری با سیاستهای این کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی ترغیب و تشویق می کنند و به نحوی زمینه هیا پذیرش سکولاریسم را در میان مسلمین فراهم می کنند.

فقط کافی است به پارلمان حکومت پاکستان یا اردن یا مصر و غیره نگاه کنید تا به نقش مخرب این مولوی ها در حاکمیتهای سکولار پی ببرید.

امروزه در میان بلوچها افرادی چون مولوی نقشبندی فراری و مولوی های دارای رسانه ی دیگری هم وجود دارند که عملا در جبهه ی کفار سکولار جهانی و احزاب و دسته های همسو با این کفار قرار گرفته اند.

اینها در نهایت به سوی بدعت و کفر سکولاریسم و جامعه ای سکولار هدایت می دهند و باید به کلی رها شوند چون گاه شر اینها برای مومنین از شر یک کافر اصلی بیشتر است چون اینها با ادبیاتی شبه اسلامی صحبت می کنند و مستقیما ایمان مومنین را هدف گرفته اند.

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (3)

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (3)

ارائه دهنده: محمد اسامه

مشکل دیگری که جولانی را در ادامه ی خیانتش کمک کرد اشتباه دکترایمن الظواهری بود که از یکطرف می گوید که با دوله اختلاف منهجی دارد و اختلاف منهجی را در این تعریف می کند که جماعت او بر آمریکا به عنوان هبل عصر و متحدین آن از صهیونیستها و صلیبی ها و مزدوران خائنش تمرکز کرده است و اینکه تمام مسلمین را بر تمرکز بر این دشمن اصلی با هم متحد نموده و از جنگهای جانبی دوری کنند؛ ادامه می دهد که منهج ما احتیاط در خونها و دوری از عملیاتهایی که در آن خونهای به ناحق ریخته می شود مثل عملیات در مساجد و بازارها و محله های مسکونی و همچنین پرهیز از خونهایی که به دلیل جنگ بین جماعتهای جهادی ریخته می شود، چون آمریکا و سکولارها به مردم خود می گویند نگاه کنید که مجاهدین در حق همدیگر چه کارهائی انجام می دهند حالا با شما چه خواهند کرد؟!

این تمرکز بر آمریکا و متحدین و مزدوران محلی آن و رژیم صهیونیستی استراتژی صحیح و ارثی است که از سید قطب و شیخ اسامه بن لادن برجای مانده است اما آیا شیخ ایمن الظواهری  به این ارثیه پایبند بود؟

اگر دقت کنیم القاعده ی تحت رهبری دکتر ایمن الظواهری در یمن، آگاهانه و عمداً و به میل خودش و با تاویلات کاملاً غیر شرعی و صرفاً به دلیل اختلافات مذهبی با اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن در جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است؛ چون آل سعود با پشتوانه ی هیئت کبار علمای خود در کنار امارات متحده عربی و به نیابت از آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی جنگی نیابتی را بر علیه اتحادیه ی انقلابیون شافعی – زیدی یمن شروع کرده اند.

 در این جنگ تحمیلی بر اتحادیه ی شافعی ها و زیدیهای یمن نه تنها از طریق هوائی و توپخانه ای مسلمین موجود در مساجد و بازارها و مناطق مسکونی و اماکن عمومی قتل عام شده و این اماکن وسایر اماکن زیربنائی مسلمین تخریب و نابود می شوند بلکه وحشیانه ترین جنایات نظامی مزدوران پیاده نظام در حق زنان و کودکان و پیران و جوانان شافعی مذهب و زیدی مذهب یمن صورت می گیرد، و این غیر از مشکلات اقتصادی و فقر و گرسنگی است که آمریکا و ناتو از کانال مزدوران سعودی و اماراتی و غیره و با تحریمهای وحشیانه ی اقتصادی خود بر مردم تحمیل کرده اند که به گواهی تمام رسانه های جهانی در یمن یک تراژی و فاجعه ی انسانی رخ داده است؛ و این غیر از ربودن زنان و دختران شافعی مذهب و تجاوز آشکارای نظامیان اماراتی و متحدین آنها به این نوامیس مسلمین در مناطق تحت اشغال آنهاست؛ حالا جماعت القاعده یمن متاسفانه در این جبهه ی جنایتکاران قرار گرفته است. 

علاوه بر این، القاعده ی ما در شمال سوریه «عملاً» و ناچاراً در اعلان جنگ و آتش بس بر اساس دستورات آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه و و جولانی به پیش می رفت، همچنانکه به بهانه ی جماعت دوله در آفریقای ستمدیده نیز «عملاً» در جبهه ی نیروهای متحد با آمریکا و ناتو قرار گرفته است؛ آیا این پیاده شدن و کپی برداری از طرح دیوید پترائوس، اولین فرمانده نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق، در سایر سرزمینهای تحت اشغال کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی نیست؟

لگورهای بلوچ مانعین توسعه اقتصادی مناطق بلوچ نشین

لگورهای بلوچ مانعین توسعه اقتصادی مناطق بلوچ نشین

کاتب: براهندک بلوچ

یکی از اقدامات ترامپ پس از رسیدن به دور دوم ریاستش جمهوریش بر آمریکا، خارج ساختن بندر چابهار از معافیت تحریمهای آمریکا بود.

 بندر چابهار به عنوان تنها بندر اقیانوسی ایران و متصل به آبهای آزاد بین المللی دارای دو بندر بزرگ شهید کلانتری و شهید بهشتی و منطقه ای آزاد تجاری است که فرصتهای سرمایه گذاری فراوانی را برای فعالان اقتصادی بخش خصوصی داخلی و خارجی فراهم کرده است.

توسعه ی این بندر و ساخت زیر ساختهای مختلف چون ساخت ترمینال نفتی و پتروشیمی، خطوط انتقال فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی، ساخت انبار کالاهای خشک، ایجاد مخازن فرآورده‌های نفتی و خوراکی، ساخت سیلوی غلات، صنایع غذایی مرتبط با صنعت شیلات، صنایع جانبی محصولات کشاورزی، تولید انرژی، انبار رو باز و محوطه ترمینال و اسکله مسافری دریایی، مراکز رفاهی و خدماتی، محوطه‌های نگهداری لجستیک کانتینر، کارخانه کشتی سازی و اوراق کشتی، ایجاد مرکز خدمات رسانی به کشتی‌ها (تعمیرات، آذوقه و سوخت رسانی) و ایجاد صنایع کوچک پایین دستی پتروشیمی و… در آن، نه تنها آینده درخشانی را برای سیستان و بلوچستان و استانهای شرقی و جنوب شرقی مژده می دهد بلکه برای کشورهای محصور درخشکی مثل افغانستان و ترکمنستان و غیره هم فرصت مناسبی برای توسعه اقتصادی و مبادلات تجاری در آبهای آزاد بین المللی است چون بندر چابهار امن ترین و کم هزینه ترین مسیر برای صادرات و واردات و همچنین ترانزیت کالاهای متعلق به سایر کشورها نظیر هند و افغانستان و کشورهای حوزه CIS است…

هر قوم و ملت پیشرفته و آینده نگری که به رشد و توسعه ی اقتصادی جامعه و آینده ی فرزندان خود اهمیت بدهد سعی می کند جهت پیشبرد این اهداف تلاش و کوشش کند نه اینکه با پیروی از طرح دشمنان خارجی همچون مانعی عمل کند.

در تمام دنیای مدرن مراکزی از این دست معمولا چند قومیتی و حتی بین المللی هستند، شما تصور کنید که در سال ۲۰۰۵ میلادی، ۱۷ درصد از جمعیت دبی را اتباع اماراتی تشکیل می‌داد. همچنین حدود ۸۵ درصد (۷۱ درصد از جمعیت کل امارات) از جمعیت مهاجر این شهر را اتباع آسیایی تشکیل می‌دهند که عمدتاً هندی (۵۱٪)، پاکستانی (۱۶٪)، بنگلادشی (۹٪)، فیلیپینی (۳٪) و جمعیت قابل ملاحظه‌ای از سومالی که نزدیک به ۳۰،۰۰۰ نفر می‌باشند هستند. یک چهارم از جمعیت کل امارات هم اصلیت ایرانی دارند.

لگوران سکولار بلوچ حتی کارگران ساده ی پاکستانی حنفی مذهب در بلوچستان را نیز به شیوه های مختلفی ربوده و ترور می کنند چه رسد به سایر قومیتها و ادیان جهان. این انتهای توحش و حماقت یک گروه و تفکری را می رساند.

امارات تنها یک نمونه است و مراکز تجاری چین و آمریکا و غیره هم تمام تلاش آنها جذف سرمایه گذاران خارجی است چون به آینده ی اقتصادی خود و آینده ی جامعه ی خود اهمیت می دهند اما لگوران خائن و مزدور خارج نشین و دسته ای از مولوی های نفهم بلوچ در برابر این طرح بزرگ اقتصادی چابهار چکار کرده اند؟

از اینکه ترامپ فرمان اجرایی لغو معافیت چابهار از تحریمهای بین المللی را اعلام کرده  لگوران خائن و مزدور خارج نشینی چون مهیم بلوچ – سرخوش، حبیب سربازی و … چنان از این جنایت اقتصادی ترامپ در حق مردم بلوچ ایران و منطقه ذوق زده شده اند که خواستار آنند که اتحادیه اروپا، انگلیس ، کانادا و دیگر کشورها نیزهمین مسیر ظالمانه ی ترامپ را ادامه داده و از سیاست فشار حداکثری بر مردم منطقه پیروی کنند.

این خیانت آشکار لگوران بلوچ در کنار خیانت مزدورانی چون ربع پهلوی و سایر احزاب و دسته های سکولار در تاریخ این ملت خواهد ماند و ملت ما هرگز این خائنین را فراموش نخواهند کرد.

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (2)

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (2)

ارائه دهنده: محمد اسامه

اکثریت گروههای متفرق منتسب به اهل سنت مخالف ابوبکر بغدادی که از یکطرف از پس همدیگر بر نمی آمدند واز سوی دیگر دوله به عنوان قدرتی نوظهور برایشان تهدیدی جدی محسوب می شد و دوله را تهدیدی برای قدرت دنیوی و منافع دنیوی خود می دانستند نیاز به پشت جبهه ای مطمئن مثل ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه داشتند به همین دلیل بر اثر توافقات خارجی و با بهانه کردن دوله نه تنها نوامیس مسلمین را در درعا و غیره رها کردند بلکه تمام آنچه در اختیار داشتند را تحویل اتحادیه ی مخالفین آمریکا و ناتو دادند و به شمال سوریه فرار کردند.

در اینجا دو نکته در مورد پس مانده های اکثریت گروههای مسلح منتسب به اهل سنت در شمال سوریه که هم اکنون شرکای حکومتی جولانی شده اند قابل توجه است:

  1. صرفنظر از تبلیغات و شعارهای این پس مانده ها، اعمال اینها ثابت کرده است که این پس مانده ها هرگز برای اهل سنت نمی جنگند بلکه اهل سنت را قربانی سناریوها و برنامه ها و اهداف دشمنان اهل سنت و تمام مسلمین کرده اند و اهل سنت را در راستای پروژه های این دشمنان خرج کرده اند.
  2. امتداد دوله تنها یک بهانه برای فرار از مرداب، و پشت بستن به آمریکا و ناتو  و وارد کردن ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه به داخل خاک سوریه بود، هر چند دستهائی مثل القاعده  به صورت غیر عمد در این سناریو شرکت کردند و فریب خوردند تا اینکه به رکود و سکون و اضمحلال فعلی رسیده اند، اما سایر گروهها آگاهانه و با هماهنگی های دستهای خارجی بازیگران این سناریو و نمایشنامه بوده اند.  

البته با تبلیغات شیخ ابوعلی انباری بسیاری از سربازان دوله که در اختیار جولانی قرار گرفته بودند دوباره به صف دوله برگشتند و پس مانده های همراه جولانی نیز که موجودیت خود را در خطر می دیدند بهترین گزینه را حمله به دوله تشخیص دادند به همین دلیل می بینیم  که دارودسته ی جولانی در بهمن 1392ش با دوله اعلام جنگ می کند و در کنار گروه علوش و جمال معروف و احرار الشام و فصائل هیئت ارکان و فیلق الرحمن و غیره در غوطه و در عملیاتی که به «ليلة الغدر» مشهور است به مهاجرین در شمال حلب حمله کردند و پس از قتل عام مهاجرین و انداختن بعضی از آنها به داخل چاه نفت و حتی تجاوز به نوامیس این مهاجرین اهل سنت که در واقع نوامیس تمام مسلمین هستند رسماً بر علیه دوله اعلام جنگ کرد و آغازگر جنگی شد که تا کنون ادامه دارد.

در این زمان که برای جولانی مرحله ی گذاری از دوله به خودش پیش آمده و با واکنش افکار عمومی به این خیانت آشکار و جدا شدن اعضای جبهه النصره مواجه می شود، جولانی جهت مدیریت افکار عمومی سربازانش و سرپوش گذاشتن بر این خیانت وبغی و خروج آشکار بر دوله، به ایمن الظواهری بیعت می دهد و متاسفانه ایمن الظواهری بیعت این خائن را قبول می کند؛ اما جالب است بدانید که به محض اینکه مرحله ی گذار در تیر 1395ش تمام می شود جولانی با تغیر اسم جبهه النصره به جبهه فتح الشام به بیعت با ایمن الظواهری نیز خیانت می کند و بیعت خود با الظواهری را زیر پا می گذارد و  ایمن الظواهری از جولانی تحت عنوان ناکث و بیعت شکن نام میبرد.

ثمره ی این سناریوی خیانت آمیز در همان ابتدا این شد که دسته هائی از سربازان دوله از جولانی جدا شده و دوباره به دوله پیوستند و دسته هائی هائی از سربازان جولانی هم با ماندن در صف جولانی  تا کنون به خیانت خود ادامه می دهند و دسته هائی نیزبه جماعتهای دیگر ملحق شدند و یا برای خود جماعت جداگانه ای ساختند مثل جماعت حراس الدین که به القاعده وفادار ماند؛ البته دسته هائی نیز با دیدن این خیانتها و تفرق و جنگ داخلی و حرکت بر اساس توافقات روسیه و ناتو و آمریکا در سوچی و غیره از کانال حکومت سکولار ترکیه کلاً میدانهای جنگ در سوریه را ترک کردند. در هر حال می بینیم که بر اساس نگرش ما این سربازان جدا شده از دوله به فرماندهی جولانی بودند که به دوله خیانت کرده اند و بر علیه دوله خروج کرده اند نه بالعکس.

توسعه مکران و کپی برداری جیش العدل از احزاب سکولار و مرتد بلوچ پاکستان

توسعه مکران و کپی برداری جیش العدل از احزاب سکولار و مرتد بلوچ پاکستان

کاتب: براهندک بلوچ

شهر بندری «گوادر» پاکستان شاهد حملات مختلف گروههای مسلح ناسیونالیست سکولار و مرتد بلوچ بوده است.

این گروههای ناسیونالیست بلوچ با نگرشی قومیتی و سکولار به مسائل نگاه می کنند آنهم نگرش ناسیونالیستها قرن 19 اروپا و سایر سرزمینهای متاثر از آنها.

یعنی این گروههای مسلح حتی در حد ناسیونالیستهای کنونی اروپا هم نیستند بلکه عتیقه هایی عقده ای و کینه توز جاهلی هستند که غیر از نژاد هیچ هوییت دیگری را نمی شناسند به همین دلیل بارها دیده ایم که پشتونهای حنفی مذهب و پنجابی های حنفی مذهب که همه از لحاظ مذهبی با بلوچهای حنفی مذهب یکی هستند صرفا به خاطر نژادشان از ماشینها پیاده شده و توسط این گروههای سکولار ناسیونالیست بلوچ قتل عام شده اند. 

جیش العدل نیز دقیقاً همین رویه را در پیش گرفته است با این اختلاف که همچون مولوی نقشبندی شعارهای ناسیونالیستی و قومیتی را با ادبیاتی شبه اسلامی بیان می کند و سعی می کند با دامن زدن به اختلافات شیعی سنی به این احساسات ناسیونالیستی رنگ و بوی مذهبی هم بدهند.

ناسیونالیستهای بلوچ ایرانی مدتی به دلیل سرمایه گذاری افغانهای حنفی مذهب در چابهار به جای پاکستان چنان گرد و خاکی برپا کرده بودند که انگار چابهار توسط افغانها تسخیر شده است و… 

با بررسی ادبیات گفتمانی احزاب سکولار بلوچ و جیش العدل، احزاب سکولار و ناسیونالیست بلوچ پاکستان بندر گوادر را به همان بهانه هایی مورد حمله قرار می دهند که جیش العدل با بندر چابهار و توسعه مکران برخورد می کند.

 به عنوان مثال زمانی که جیش العدل در چابهار دست به تخریباتی می زند و با واکنش منفی افکار عمومی مردم مواجه می شود، برای توجیه جنایات خود طی بیانیه ای پر از غلط املائی، جلوگیری از توسعه سواحل مکران را علت اقدام خود می خواند؛ دقیقا همان چیزی که بلوچهای ناسیونالیست سکولار و مرتد پاکستان در مورد بندر گوادر بیان می کنند.

البته لازم به یادآوری است که در میان تمام کسانی که با نام بلوچ به مخالفت با توسعه سواحل مکران و چابهار برخواسته اند حتی یک اقتصاد دادن آکادمیک وجود ندارد؛ یعنی یا مولوی های جاهلی هستند که در همان آداب حیض و نفاس و دستشوئی و امور شخص باید حرف می زدند اما رسانه ای شده اند و جاهلانه در مسائل عمومی وارد شده و در این زمینه گنده گوئی می کنند که رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را «الرویبضه» نامیده است، یا لگوران خارج نشینی چون مهیم و حبیب سربازی و غیره هستند که همچون یک فعال مجازی تنها سخنان چند دهه قبل ناسیونالیستهای بلوچ پاکستان را برای بلوچهای ایران کپی برداری کرده و ارائه می دهند و از خودشان هیچی ندارند یا گروههای مسلحی چون جیش العدل هستند که حتی یک عاقل اقتصادی در میانشان وجود ندارد چه رسد به یک آکادمیک اقتصادی.

این گروهها نه تنها در رستای اهداف آمریکا و متحدین آمریکا توسعه ی اقتصادی منطقه را مورد هدف قرار داده اند بلکه سفره ی مردم بلوچ در حال و آینده را نیز هدف گرفته اند.

ملت بلوچ اگر مفلس بودن گروههای سکولار و به بن بست رسیدن آنها در هشتاد سال گذشته در پاکستان را دیده اند نباید اجازه دهند گروههای مسلح و مجازی بلوچ ایرانی تجربه ی تلخ بلوچستان پاکستان را کپی کرده و سعی در پیاده سازی آن در میان بلوچهای مسلمان ایران کنند.

این گروههای دست نشانده و لگور موانعی هستند که باید برداشته شوند و مردم بلوچ باید اینها را با لگدی جانانه از خود و آینده ی فرزندان خود دور کنند.