فتوای صحابه و اهل علم در کافر بودن ترک کننده ی نماز

فتوای صحابه و اهل علم در کافر بودن ترک کننده ی نماز

به قلم: مولوی نذیر احمد بلوچ

به دلیل دوری بسیاری از مولوی ها از الدله الفقه امام ابوحنیفه و کنار زدن بسیاری از آیات و  احادیث و اقوال صحابه ما شاهد انحرافات آشکاری در میان قوم حنفی مذهب خود هستیم که یکی از آنها ترک کردن نماز و سهل انگاری در برابر ترک کننده نماز است.

در این زمینه به ذکر چند قول می پردازیم تا بدانیم که ترک کردن نماز چه جرم بزرگی است:

  • عن بريدة قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: « العهدُ الّذي بيننا وبينَهمْ الصلاةُ ، فمَنْ تركَها فقدْ كفَرَ.[1]

امام احمد بن حنبل می گوید: کسی که نماز نمی خواند؛ کافر و مرتد است و اگر توبه نکند و نماز نخواند؛ باید گشته شود و اعدام گردد، و امام مالک و امام شافعی می گویند: کسی که نماز نمی خواند فاسق است و کافر نیست، ولی اگر توبه نکند و نماز نخواند، باید کشته شود، و این حدّی است که در حق کسی که نماز نمی خواند باید اجرا شود، و امام ابوحنیفه می گوید: کسی که نماز نمی خواند فاسق است و اگر توبه نکند باید تنبیه و زندانی شود تا اینکه توبه کند و نماز بخواند.

حالا دیدگاه این ائمه در مورد جایگاه حدیث چیست؟  

  • أبو حنيفة : “ما جاء عن النبي صلى الله عليه وسلم فعلى الرأس و العين “
  • مالك :”ما من أحد إلا و يؤخذ من قوله ويرد إلا صاحب هذا القبر ” و أشار بيده إلى قبر النبي صلى الله عليه وسلم
  • الشافعي : “إذا صح الحديث فهو مذهبي “
  • أحمد :” لا تقلدني ، ولا تقلد مالكًا ، ولا الشافعي ، ولا الأوزاعي ، ولا الثوري ، وخذ من حيث أخذوا “

پس رای 4 مذهب بر احادیث صحیح است.

  • عمر بن الخطاب رضي الله عنه میفرمایند:  اسلام ندارد کسی که نماز نمي خواند![2]
  • عبدالله بن شقیق رضی الله عنه می‌فرماید: اصحاب رسول الله ترک هیچ عملی را جزء نماز کفر نمی‌دانستند.[3]

اگر این حکم در مورد تارک نماز را بیان کنی ممکن است به انواع تهمتها متهمت کنند اما صلاح ما در پیروی از حق و شریعت است.امام شافعی رحمه الله می فرماید: راهی برای در امان ماندن از [آزار] مردم نیست،بنابر این ببین صلاحت در چیست، همان را بگیر[4].

بیماری ترک نماز مثل سایر بیماری ها تنها با شریعت درمان می شود نه سخنان بشر.


[1]  رواه صحیح الترمذي 2621 وصحیح النسائي 462 وصحیح ابن ماجه 891

[2] رواه المروزي فی قدرالصلاة (879)/2)

[3]  ترمذی ۲۶۲۲، تعظیم قدر الصلاة ص۹۴۸

[4]  سیر أعلام النبلاء: ٥٢/١٠

زمانی که در دارالاسلام «اهل جماعت» هستی فقط کافی است توانائی های خود را بشناسی

زمانی که در دارالاسلام «اهل جماعت» هستی فقط کافی است توانائی های خود را بشناسی

به قلم: محمد اسامه

در دارالاسلام ایران به تعداد تمام استعدادها و توانائی ها می توان انجمنهای مردم نهاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و … تشکیل داد و در تمام شوراهای مختلف به اندازه ی تخصصی که داری عضو شوی و فعالیت کنی.

در اینجا نگاه کن که در چه چیزی توانائی داری و دقت داشته باش:

حسان بن ثابت رضی الله عنه نمی‌توانست به زیبایی، اذان بگوید چرا که بلال حبشی نبود

و

بلال حبشی رضی الله عنه نمی‌توانست فرمانده‌ای بی‌نظیر باشد چون خالد بن ولید نبود

و

خالد بن ولید رضی الله عنه نمی‌توانست در مسئله ارث فتوا بدهد چرا که زید بن ثابت نبود

اما

همگی آنان به امتشان خدمت کردند و بر عزت آن افزودند

پس

با هر امکانات، استعداد و توانایی که داری گامی برای یاری امت خود بردار.

این یعنی خدمت به اندازه ی توانائی و استعداد و حرکت تدریجی و سیتماتیک کل اعضای جامعه.

در این صورت عمل بر اساس این قاعده و اصل و طی کردن این مسیر با آنکه ممکن است زمانبر و پرمشقت باشد اما با مشخص بودن مسیر حرکت و هدف و مقصد، تحمل صبر بر اساس «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ» (هود/88) قابل پذیرش است و الله تعالی نیز بر اساس توانائی و وسعت ما از ما تکلیف می خواهد «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ» (بقره/286).

زن بلوچ باید بیدار شود، بس است

زن بلوچ باید بیدار شود، بس است

به قلم: ماهدیم بلوچ

اگر جهان زن بلوچ را به عنوان الگویی در هنرمندی می شناسند که سوزندوزی او در جهان معادله هنر را بهم زده ات و الگویی فداکار در بنیان خانواده است که با قناعت با مرد خود صادقانه وصالحانه زندگی میکند و مادریست که بچه های زیادی را در عمر کوتاه خود در کنار همه کاستی ها به بهترین شیوه ی ممکن پرورش میدهد اما همین زن مسلمان بلوچ هم مشکلاتی دارد که باید بیان شوند.

همین زن بلوچ مسلمان در جامعه حنفی مذهب بلوچستان به شکل اجحاف آمیزی نادیده گرفته شده است؛ یعنی حتی از ورود به مساجد منع شده اند چه رسد به ورود به امور اجتماعی دیگر اما مولوی های ما که برای اوکراین و روسیه و… برنامه می دهند بدون آنکه کسی به سخنانشان اهمیت دهد غیر از مشتی شعار رسانه پسند چیزی برای زنان و دختران بلوچ ندارند.

کمی واقع بین باشیم، آنچه زنان اصحاب را ساخت همین مسجد بود اما هم اکنون گوشی و فضای مجازی دوست و دشمن جایگزین مساجد شده است.یک واقعیت در جامعه ما اگر هم هزار بار منکرش شویم از بین نمی‌رود!  به جای انکار این ناحقی‌ها را بپذیریم و اصلاح کنیم!

تنها چیزی که می تواند انسان را بسازد فقط شریعت الله است، اما این شریعت هم باید به شخص برسد تا خودش را اصلاح کند و شخصیتش را ارتقاء دهد.

غیر از مراسمهای عمومی مثل نماز جمعه و عیدین، پیامبر صلی الله علیه وسلم یک روز خاص در هفته را به آموزش زنان اختصاص داده بود می دانید یعنی چه؟

لطفا بیدار شویم و حق خود را بخواهیم

تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (2)

تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (2)

کاتب: دکتر أدهم شرقاوی

ترجمه:  دکتر امید حبیبی

تجربه حماس در غزه نیز تجربه شگفت انگیزی است و می‌تواند به شما بگوید که اسلام بزرگ در عصر حاکمیت چه می‌تواند بکند!

ائتلاف ارتش‌های عربی ما بیش از ۶ روز در مقابل صهیونیست‌ها دوام نیاوردند؛ در حالی که قسام ۱۳۰ روز است که روی پای خود ایستاده و با سلاح‌هایی مورد اصابت قرار گرفته است که نه تنها کشورها را فرو می‌ریزد، بلکه امپراتوری‌ها را نیز از هم می‌پاشد!

در حالی که غزه هیچ یک از ظرفیت‌های کشورهای ما را ندارد: نه نفت، نه طلا، نه بندر و نه فرودگاه، غزه دارای دین واقعی و اراده‌ای خالصانه است!

ماشین کشتار رژیم صهیونیستی همیشه تانک مرکاوا را ستایش کرده است که چندین دهه در برابر تمام سلاح‌های ضد زره دنیا مقاوم بوده است! بعد آن‌هایی که سال‌ها در محاصره بودند و از منابع و مواد اولیه محروم بودند، آمدند موشک الیاسین ۱۰۵ را ساختند و استحکام تانک مرکاوا و غرور رژیم صهیونیستی را به حقارت کشاندند!

کدامیک از کشورهای ما سلاح‌های خود را با وجود منابع فراوان، تولید می‌کند؟

پاسخ: هیچکدام!

نه به این دلیل که نمی‌توانیم، بلکه به این دلیل که ممنوع است!

دست‌درازی کردن به هر چیزی که بتواند توازن قوا را بر هم بزند، خط قرمز غرب و موضوعی غیرقانونی‌ست! باید به مقروض بودن، خریدن سلاح و نداشتن آزادی استفاده از آن، ادامه دهید!

شما باید متقاعد شده باشید که اسلام اصلاً شایسته حکومت نیست و کسانی که به دنبال تغییر قواعد بازی هستند، تروریست‌ها و عقب‌ماندگانی بیش نیستند و مسئول تمامِ آن چیزی هستند که کشور ما به آن تبدیل شده است، آن‌ها اسلام را از قدرت منع می‌کنند و مردم این کشورها را مسبب بدبختی‌های‌ خود معرفی می‌کنند.

طالبان در دو سال و نیم یک معجزه خلق کرد، در حالی که مشکلات اقتصادی در سیستم های اطراف ما که ده‌ها سال قدمت دارند، همچنان بدتر می‌شود! و حماس در منطقه‌ای کوچک و محاصره شده با سرمایه‌ای بسیار کمتر از سرمایه‌های ما یک معجزه‌ آفرید؛ ارتشی باشکوه، با ایمان، صبور، استوار با مخفیگاه‌هایی برای مقاومت، که قبل از آن که جهان را شگفت زده کند ما را شگفت زده کرد!

این اسلامِ بزرگ وقتی حکومت می کند، آباد می‌سازد.

تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (1)

تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (1)

کاتب: دکتر أدهم شرقاوی

ترجمه:  دکتر امید حبیبی

افغانستان دو روز  پیش و تنها در دو سال و نیم، از زمان بازگشت طالبان به حکومت! با اعلام بازپرداخت آخرین وام بین‌المللی خود به کشوری بدون بدهی خارجی تبدیل شد!

برای دهه‌ها، ماشین رسانه‌‌ی سرمایه‌داری غربی و عربی، آن‌ها را به‌عنوان عده‌ای وحشی‌ و اوباش به تصویر می‌کشید که در غارها زندگی می‌کنند و هیچ بهره‌ای از دانش سیاست، اقتصاد و آموزش ندارند! طوری آن‌ها را به تصویر می‌کشیدند که انگار حتی از وجود عقل بی‌بهره‌اند و تنها از دریچه‌ی نبرد مسلحانه و سلاح خود فکر می‌کنند!

و شما باید داستان‌های این رسانه‌ها را باور کنید، در غیر این صورت حامی تروریسم خواهید بود، حتی اگر داستان آن‌ها شکننده‌تر از یک تکه بیسکویت در یک فنجان چای باشد!

گویی که غربی‌ها واقعاً متمدن و حامل پیامی مهم هستند، می‌توانند کشوری را اشغال کنند، دولتش را سرنگون سازند، مردمش را بکشند یا آواره نمایند، ثروتش را به تاراج ببرند و یک نظام وحشیانه را سر کار بیاورند که به آن‌ها در انجام این امور کمک کند!

اما کسی که سلاح به دست می‌گیرد و برای دفاع از خاک و ناموس و دین خود می‌جنگد، تروریست و عقب‌مانده است!

غرب حقیقتاً از مساجد نمی‌ترسد، حتی اگر در پشت‌بام هر خانه‌ای مسجدی ساخته شود! غرب از اینکه اسلام دولت و حکومت داشته باشد وحشت دارد؛ زیرا در آن صورت مسلمانان از فرش به عرش می‌رسند! از گله‌های رام شده با چوب، به گرگ‌هایی دارای دندان و چنگال‌های تیز بدل می‌شوند که قادر به جنگ و دفاع هستند!

وقتی به اسلام مجال داده شود که با عدالت و اعتدال و درک صحیح خود حکومت کند، آبادی و سرزندگی به بار می‌آورد!

شما می‌توانید اقتصاد امروز افغانستان را که یوغ بدهی را از سرش انداخته و پوست بانک جهانی را پاره کرده است با اقتصاد مصر و اردن و لبنان و سوریه و عراق مقایسه کنید!

مصری که در زمان یوسف علیه‌السلام دنیا را سیر می‌کرد، مردمش هوس گوشت می‌کنند (اما یافت نمی‌شود!) مصری که فقط با کاشت گندم در حاشیه‌ی نیل، از قدرت‌های بزرگِ زمان شد.

ما هیچ وقت کمبود منابع نداشته‌ایم و کشورهای مسلمان ثروتمندترین کشورها از نظر منابع هستند، کمبود ما در وجود کشوری است که تحت حاکمیت و اراده‌ی اسلام اداره شود، نه کشوری که مردمش مسلمان هستند، اما قوانینش وارداتی است، پرچم‌اش اسیر است و اقتصادش برده‌ی بانک جهانی‌ست.

سینمای مصر، افراد مذهبی را به عنوان یک مشت تروریست احمق برای ما به تصویر کشیده است، و «عادل امام» سینماگر مصری زمانی که در ذهن ما این کلیشه را جا می‌انداخت که دینداری و عقب‌ماندگی دو روی یک سکه هستند، ما را بسیار می‌خنداند!

تئاتر سوری، مذهبی‌ها را درویش و اهل دعای دسته‌جمعی، که مکان ایده‌آل آن‌ها در گوشه و کنار تکیه‌ها و خانقاه‌هاست، نشان می‌داد! اما در مورد حکومت، این کار افراد شایسته‌ی خود را دارد!

این وضعیت امروز ماست، دهه‌ها پس از حذف اسلام از قدرت! نتیجه چیست؟ نه اقتصاد، نه آموزش، نه قدرت نظامی!

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

به قلم: نذیر احمد بلوچ

قوم بلوچ مثل بعضی از اقوام عرب برخلاف سایر قومیتهای ایرانی چون کوردها و مازنی ها و لرها و غیره دارای بافتی قبیله ای است و رهبران اقوام که تحت عنوان سردار از آنها نام برده می شود می توانند نقش مهمی در هدایت قوم خود داشته باشند.

در بلوچستان پاکستان که بر اساس فدرالیسم اداره می شود عده ای از  این سرداران نقش مهمی در سرکوب مومنین شریعت گرای بلوچ و خاموش کردن آتش خشم جوانان غیور و مجاهد بلوچ بر علیه حکومت سکولار پاکستان بر عهده دارند.

 اما در بلوچستان ایران این سرداران با آنکه تعدادی محدود از آنها چون رضا گمشادزهی فعالیتهایی نزدیک به سرمچاران دارد و بیشتر تمایل دارد مبارزه ی بلوچها را به سمت حکومت سکولار و فدرال پاکستان هدایت کند اما اکثراً با علمای خود و سیاستهای دارالاسلام ایران هماهنگ هستند.

همین هماهنگی سرداران و اکثریت مطلق علماء و خطباء و ائمه ی مساجد بلوچ در برخورد با مزدوران سکولار و فرقه گرای مدیریت شده توسط دشمنان باعث دلسردی و حتی خشم آنها شده است . چون این مزدوران سعی داشتند با بهره گیری از احساسات ملی گرایانه و مذهبی بلوچها و حتی با کمک از دارودسته ی خائن رجوی و اربابان آنها چون آمریکا و صهیونیستها و آل سعود رخ مبارزاتی بلوچ را از پاکستان به دارالاسلام ایران تبدیل کنند و نوعی جبهه ی قومی بلوچ به سوی ایران سوق دهند.

البته این مزدوران سکولار بلوچ سالهاست تلاش دارند در کنار سایر خائنین سابقه داری چون دارودسته ی رجوی و کومله ها و دمکراتهای کورد و سایر احزاب سکولار اپوزیسیونی واحد جهت ضربه زدن به دارالاسلام ایران و تشکیل حکومتی سکولار تشکیل دهند اما زمانی که از اینهمه تشتت و تضاد میان این احزاب نا امید شدند سعی کردند بر قوم بلوچ تمرکز کنند و زمانی که واکنش علمای بلوچستان و سرداران را دیدند این نا امیدی آنها با خشم مضاعف نسبت به این سرادران و علماء آمیخته شد.

امروزه یکی از توطئه گرانی که در لباس بلوچ و حتی اهل سنت بلوچستان قصد دارد بلوچها را در خدمت به اهداف دشمنان خرج کند کسانی از دارودسته ی رجوی هستند که به امثال حبیب سربازی و بهمن و غیره خط داده و آنها را مدیریت می کنند و سعی دارند در فضای مجازی نیز افکار عمومی بلوچها را مدیریت کنند و به آنها خط بدهند در حالی که نه بلوچ هستند و نه برایشان بلوچ و مذهب حنفی بلوچها برایشان اهمیت دارد. 

سرداران بلوچ به عنوان امرای سنتی قوم خود باید به وظایف خود عمل کنند و نباید اجازه دهند که احزاب سکولار مسلح و غیر مسلح سهابی و آجوئی و … و فرقه های مذهبی مسلح از پس مانده های ریگی و غیره فرزندان آنها را خواسته یا ناخواسته در راه اهداف آمریکا و آل سعود و صهیونیستها خرج کنند.

صوفیه و تصوف به زبان ساده

صوفیه و تصوف به زبان ساده

به قلم:  نذیر احمد بارکزایى

تصوّف فرقه ای بود که در دنیای اسلام در قرن سوم هجری ظهور پیدا کرد و منتشر شد. جریان تصوّف در ابتدا به صورت گرایش ها و تمایلات فردی ای بود که به علت فراخی نعمت برای انسان به سوی زهد و پارسایی و افراط در عبادت فرا می خواند، بعدها این گرایش ها و تمایلات پیشرفت و تکامل یافت تا اینکه به روش ها و شیوه هایی مهم و معروف به نام صوفیه تبدیل شد.

شیوه و منهج تصوّف بدین گونه بود که برای رسیدن به معرفت و شناخت الله متعال به روشی غیر از قرآن و سنت پیامبر ﷺ عمل می نمود تا بدانجا که از مسیر و چهارچوب اصلی خود خارج شد و روش و منهج آنهـا با فلسفه ها و افکار شرک آمیز هندی، فارسی و یونانی در هم آمیخت.

 نکته قابل ذکر این است که تفاوتهای اساسی بین دو مفهوم زهد و تصوّف وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتند از : زهد چیزی است که بدان امر شده است حال آنکه تصوّف فاصله گرفتن و دوری از منهج و شیوه ی حق است، همان شیوه و منهجـی که اهل سنت و جماعت بر آن هستند.

برخی از جماعت صوفیه بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی عمل می کنند و یکی از پیروان آن مذهب محسوب می شوند اما عده ی زیادی از آنها دچار بدعتهای کفرآمیزی گشته اند،جماعتی اندک از صوفیان نیز هستند که گمراه گشته و به بی راهه رفته اند، ولی از شرک و کفر مصون مانده اند و در واقع آنها مرتكب بدعت هایی گشته اند که به حد شرک نرسیده است.

برخی از گفته ها و سخنان علمای تصوف:بایزید بسطامی می گوید : « سبحانــي ما أعظم شأنـي : پاک و منزه مـنـم و چه بلند مرتبه جایگاهی است من دارم»[1]

ابن عربی می گوید : « فيحمدني و أحمده و يعبدنـي و أعبــده : او من را ستایش کرده و من او را ستایش میکنم و او مرا پرستش کرده و من هم او را پرستش می نمایم»[2]

امام شافعی رحمه الله در مورد آن دسته از صوفی هایی که از منهج صحیح اسلامی منحرف شده اند می گوید :

  • اگر کسی در اوّل روز صوفی شود، هنوز ظهر آن روز نرسیده که وی احمق و نادان گشته است (تلبیس ابلیس)
  • همچنین می گوید: هرکس چهل روز با یکی از صوفیان بنشیند و ملازم او باشد، هرگز عقلش به او باز نمی گردد.
  •  همچنین می فرماید : شهر بغداد را ترک نمودم و چیزی را آنجا یافتم، زنادقه (صوفیان) چیزی را در آنجا اختراع کرده بودند و آن را تغبیر (سماع) نامیده بودند و بوسیله آن مـــردم را از قرآن باز می داشتند.

[1]  مصرع التصوف، ص ٢٦٠

[2] هذه هي الصوفية، ص ٤٠

لگورهای سکولار بلوچ: ملی گرائی کدامتان صحیح است؟

لگورهای سکولار بلوچ: ملی گرائی کدامتان صحیح است؟

لگورهای سکولار بلوچ: ملی گرائی کدامتان صحیح است؟

کاتب: بالاچ عُمَرزهی

دارودسته ی منافقین به رهبری عبدالله بن سبا که مسجد ضرار را به عنوان پایگاهی جهت ضربه زدن به مومنین و قانون شریعت الله تاسیس کرده بودند به خاطر اختلاف فکری آنها با مومنین بود، گروه خوارج اهل تاویل هم که بر علیه خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه شورش کردند و نه تنها عثمان بلکه علی را نیز به قتل رساندند باز به خاطر اختلاف فکری آنها با مومنین بود.

وجود اختلاف فکری امری عادی است به همین دلیل الله جل جلاله شورا را جهت سازماندهی و جمع کردن آراء مختلف امر کرده است و می فرماید:  وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (شوری:38)

اما این فرقه های صدر اسلام تابع شورا نبودند و نمی خواستند تابع شورا شوند به همین دلیل مسیر تفرق را انتخاب کردند.

کسی که از شورا فراری است یعنی در زمینه ی فکری ضعیف است و از فکر مخالف می ترسد به همین دلیل نه تنها وارد شورا نمی شود بلکه اگر توانش را داشته باشد دست به خشونت هم می زند.

به دنبال این فرقه های اسلامی صدها فرقه ی دیگر در طول تاریخ به وجود آمدند و دارودسته ی منافقین هم ضرارها و فرقه های غالیانه ی مختلفی تولید کردند و حتی کار را به جائی رساندند که کلاً مسلمین را از اسلام خارج کردند ، مثل یزیدی ها و علی اللهی ها و ذگری های بلوچ.

در کنار اینها و در عصر حاضر، برای عده ای از منافقین آشکار شده، تفکرات سکولاریستی جایگزین تفکرات قدیمی شد؛ اینها با تولید تفرق و جنگهای داخلی میان مسلمین و سست و بی ابهت کردن فراگیر مسلمین چنان ضربه ای به اتحاد اسلامی میان مسلمین زده اند که در طول تاریخ هیچ فرقه ای چنین ضربه ای نزده است.

این سکولاریستها که مدتی کمونیسم و سپس سوسیال دموکراسی و در نهایت لیبرالیسم غربی را تبلیغ می کرده اند تماماً نوعی قومیت گرائی را نیز چاشتی شعارهای اقتصادی و … خود کرده اند و به این شکل قوم و قبیله ای را با این شعارهای عامه پسند با خود بر علیه سایر اقوام همسایه همراه کرده اند.

 اینها حتی اگر مثل سکولاریستهای ناسیونال سوسیالیست بعث عراق و بعث سوریه صاحب یک حاکمیت شوند باز با هم متحد نمی شوند و به خاطر مسائل قومیتی در برابر هم قرار می گیرند و به دشمنان همدیگر در ضربه زدن به هم کمک می کنند چنانچه بعث سوریه در جنگ ایران با بعث عراق در کنار ایران ایستاد و تا کنون متحد ایران باقی مانده است.

این سکولارهای لگور قوم گرا از یکسو خودشان را در چارچوب مرزهای تولید شده توسط سکولاریستهای جهانی انگلیسی و فرانسوی محدود کرده اند، در عین حال چنان برای زبان و نژاد تبلیغ می کنند که نیازمند نقشه ای اختراعی جدید می شوند که هرگز در طول تاریخ وجود نداشته است و برای امری دست نیافتنی تلاش می کنند که خودشان هم با اینهمه حزب و گروه متضاد و مخالف ظرفیت و توان رسیدن به آن را دارند.

این لگورهای سرگردان سکولار و قوم گرا از یکطرف با احزاب سکولار هم زبان و هم نژاد خود درگیرند، از سوی دیگر با مرزهای ساختگی و حکومت مرکزی درگیرند، دسته ای از این لگورها هم از نوعی مرکز گرائی و سازش با حاکمیت مرکزی صحبت می کنند و…

کلاً مردم را چند دسته و متفرق و ضد هم کرده اند و همه می گویند قوم بلوچ و ملی گرائی و مشخص نیست ملی گرائی کدامیک اصل و کدامیک تقلبی است، اما همگی در کمال تعجب در برابر قوانین شریعت الله و هر کسی که خواهان تشکیل جامعه ای اسلامی باشد می ایستند و حتی در کمال بی حیایی اسلام را عامل تفرق معرفی می کنند!

حکم ریش در چهار مذهب اهل سنت و جماعت چیه؟

حکم ریش در چهار مذهب اهل سنت و جماعت چیه؟

به قلم: محمد اسامه

  1. مذهب حنفی

«یَحْرُمُ عَلَى الرَّجُلِ قَطْعُ لِحْیَتِهِ»«بر مرد حرام که ریشش را قطع نماید» (الدر المختار وحاشیة ابن عابدین(رد المحتار) (6/407)

  • مذهب مالکی

 «وَیَحْرُمُ عَلَى الرَّجُلِ حَلْقُ اللِّحْیَةِ» «و برای مرد حرام است که ریشش را بتراشد» (منح الجلیل شرح مختصر خلیل (1/82))

  • مذهب شافعی

امام شافعی در کتاب ( الأم ) صریحا بیان بر تحریم تراشیدن ریش دارند ، اگر چه بعضی از علمای شافعی آن را مکروه دانسته اند ، اما باید گفت که با درنظر داشت احادیث صریح و واضح نمیتوان این نهی شدید را حمل بر کراهیت نمود ، بلکه مشخص است که تحریم است.

  • مذهب حنبلی

 ابن تیمیه حنبلی مذهب میگوید :

«اما تراشیدن ریش مثل تراشیدن موی سر زن میباشد ، حتی بد تر ازاین تراشیدن موس سر زن است ، چراکه تراشیدن ریش مُثله بوده و ازآن نهی شده و حرام میباشد» (شرح عمدة الفقه لابن تیمیة – من كتاب الطهارة والحج (1/236))

نکته:

اگرعلما بر سر اباحه و حرمت امری اختلاف داشتند طبق مذهب امام شافعی ترک آن افضل و اولاتر است بنابراین از انجا که در مورد تراشدین ریش بین علماء اختلاف نظر وجود دارد مذهب شافعی بر آن است که  ریش تراشیده نشود و کسانی که مردم را به ان ترغیب می کنند  برخلاف مذهب شافعی عمل کرده اند.

به مزدورانی که از سوریه برای قوم بلوچ و ملت ایران پارس می کنند

به مزدورانی که از سوریه برای قوم بلوچ و ملت ایران پارس می کنند

به قلم: براهندک بلوچ

این روزها شاهد تسلیم مناطق سوریه به دارودسته ی جولانی و ارتش آزاد و مجموعا 39 گروه مختلف مسلح طی معامله ای بین المللی و منطقه ای هستیم.

بشار اسد به روسیه رفت و نخست وزیرش هنوز بر سر کار است و یک جابجایی قدرت در حال انجام است.

در اینجا خسارتمند و بی آبرو کسانی هستند که چند سال است با نام جهاد و تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت و غیره و با یدک کشیدن نام مبارک مهاجر و مجاهد نزد فریب خورده های احساسی سروصداهایی برپا کرده بودند اما همه دیدند که مزدورانی بوده اند که دینشان را به دنیا فروخته اند.

هدف جهاد، تمکین شریعت الله است، اما برای همه مشخص شد که دارودسته ی جولانی و اینهایی که خودشان را مهاجر اهل سنت ایرانی در سوریه می دانند به همراه گروههای سکولاری چون ارتش آزاد همه یک هدف دارند: به دست آوردن قدرت و تشکیل حکومتی دموکراسی خواه لیبرال مورد رضایت غرب.

اما اینها بدانند که غرب سکولار و هر کافر دیگری حاضر است اگر قانون شریعت الله را کنار بگذاری و حافظ منافعش باشی، هر میزان زمین که بخواهی به تو کادو بدهند، همچنانکه الان به دارودسته ی جولانی و ارتش سکولار آزاد و … در سوریه داده اند، اما این را هم بدان اگر زره ای شریعت گرایی در سخنان و حرکاتت باقی مانده باشد که مخالف اهداف این اربابانت باشد با نیرنگ و فریب و گرفتن غیرت و ایمانت تو را در همین سرزمینی که به تو داده اند دفن می کنند یا با دیگران مورد معامله قرارت می دهند.

در چنین وضیعتی، یکی از بلوچهای نوکر نوکر نوکر نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی (این شخص از گروه ملافتاحی است و نوکر جولانی و جولانی هم نوکر ترکیه و ترکیه هم نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است) در سخنانی جاهلانه می گوید: “به خدا قسم شما را نمی گذاریم ای ایرانی های خبیث، همانطوریی که برادرانمان را در جمعه خونین شهید کردید حتی تا ایران دنبالتان خواهیم آمد. می آئیم شما را به جهنم می فرستیم.”  

جاهل:

  1. بلوچها اصیلترین قوم ایرانی هستند، جهالتت به تاریخ باعث شده که اینگونه ابتدا به قوم خودت بگوئی خبیث بعد به دیگران. آگاهی شما از دین هم همین اندازه ناقص و جاهلانه است.
  2. جمعه ی خونین زاهدان مسببش اصلیش که باعث تحریک جوانان بلوچ شد دروغهای امثال مولوی نقشبندی بود که آبروی ناموس بلوچ را برد و بعد از آنکه از او بر اساس مذهب خودمان از او دلیل خواسته شد از کشور فراری شد و هم اکنون مثل موش فراری شده است
  3. تو فعلا در همان سوریه بمان و نگاه کن که رژیم صهیونیستی تا 40 کیلومتری دمشق پیشروی کرده و ارباب تو جولانی حتی یک بیانیه هم در رد این کار ارتش رژیم صهیونیستی نداده است چه رسد به اینکه بخواهد با اینهمه اسلحه و مهمات و نفراتی که دارد با این کافر وحشی که به شما نزدیک شده است جنگی انجام دهد.

ماهیت تو و میزان غیرت تو و امثال تو همین اندازه است، کفاری چون رژیم صهیونیستی وحشی را رها کنید و از دور برای کشور خودت پارس کنی.

پس خیال نکن که ایرانی ها و بخصوص اهل سنت ایران از ماهیت واقعی شما بی خبر هستند.