اعضای یک باند اتباع خارجی ساعتی پیش در چهار راه پاستور ایرانشهر کشته شدند

اعضای یک باند پاکستانی- هندی- افغانی ساعتی پیش در چهارراه پاستور ایرانشهر کشته شدند

ساعتی قبل حین برقراری نظم و امنیت توسط عوامل نیروهای انتظامی دارالاسلام ایران در شهرستان ایرانشهر دو نفر عناصر مسلح با ذکر الله اکبر گویان اقدام به حمله به سمت واحد گشتی یگان امداد نمودند.

ماموران انتظامی و آتش برتر آنان دو نفر به قتل رسیدند و یک قبضه کلت، ۱۶ عدد فشنگ و یک ضامن نارنجک در صحنه برجای ماند.

در رابطه به همین واقعه، رسته اطلاعات سپاه سلمان زاهدان موفق به کشف و انهدام یک هسته مهم عملیاتی گروهک خرابکاری چند ملیتی «پاکستانی هندی افغانی» شد.

عناصر این فرقه پس آنکه متوجه شناسایی شدن توسط نیروهای امنیتی شدند قصد داشتند خود را در یک خودروی ۴۰۵ منفجر کنند که همگی قبل از منفجر کردن خود به قتل رسیدند.

شاهدان عینی می گویند: یک نفر در دم جان خود را از دست داده و یک تن دیگر بشدت مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان خاتم الاانبیاء ایرانشهر بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده است.

چگونه در کنار اهل سنت بودن  اهل جماعت هم شویم؟ (5)

چگونه در کنار اهل سنت بودن  اهل جماعت هم شویم؟ (5)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 رسول الله صلی الله علیه وسلم در اهمیت الجماعة می فرماید: یهودیان بر هفتاد و یک گروه متفرق شدند، یکی از آنها دربهشت است وهفتاد گروه شان در دوزخ هستند. نصاری برهفتاد دو گروه متفرق شدند، هفتاد و یک گروه در دوزخ هستند ویک گروه شان دربهشت اند.سوگند به آن ذاتی که جان محمد به دست اوست، امت من برهفتاد و سه گروه متفرق می شوند تنها یک گروه مستحق بهشت وهفتاد و دو گروه مستحق جهنم هستند، سوال شد که: يَا رَسُولَ اَللَّهِ، مَنِ الْفِرْقَةُ النَّاجِيَةُ؟.[1]ای رسول الله، آن گروه نجات یافته (که مستحق بهشت شدند) چه کسی هستند؟ فرمود: هِيَ الْجَمَاعَةُ، يَدَ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ. آن گروه «جماعت» است؛ دست الله بر جماعت است. [2] البته در لفظ دیگری هم فرموده: مَا أَنَا عَلَيْهِ وَأَصْحَابِي.[3] که قطعاً آنچه که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن بودند الجماعة بود.

یا می فرماید صلی الله علیه وسلم: إِنَّ أُمَّتِي سَتَفْتَرِقُ عَلَى اِثنتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهَا فِي النَّارِ؛ إِلَّا وَاحِدَةً وَهِيَ الْجَمَاعَةُ.[4] گاه لفظ 70مثل بسیاری از روایتها بر کثرت دلالت دارد. به هر حال تمام این فرقه های خارج از الجماعة نیز جزو مسلمین و بخشی از امت رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند اما همگی به خاطر این جرم جدا شدن از الجماعة به مدتی که الله می داند چقدر است در آتش جهنم می مانند «إِلَّا وَاحِدَةً وَهِيَ الْجَمَاعَةُ» مگر یکی از آنها نباشد که آنهم جماعت است.

ابن عباس ترجمان القرآن نیز در تفسیر آیه ی: ‏وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (آل عمران/105) ‏و مانند کسانی نشوید که متفرق و پراکنده شدند و دچار اختلاف شدند (آن هم) پس از آن که نشانه‌های روشن (پروردگارشان) به آنان رسید، وایشان را عذاب بزرگی است.‏ می گوید: أمَرَ اللَّهُ المُؤْمِنِينَ بِالجَماعَةِ، ونَهاهم عَنِ الِاخْتِلافِ والفِرْقَةِ، وأخْبَرَهم: إنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبْلَكم بِالمِراءِ والخُصُوماتِ في دِينِ اللَّهِ.[5] الله مومنین را به الجماعة امر کرده و آنها را از اختلاف و تفرق نهی کرده است، و به مومنین خبر می دهد که افرادی که قبل از شما بودند به خاطر جدال، جروبحث، لجبازی و دشمنیها، مخالفتها و ضدیتها در دین الله هلاک شدند.

امام سیوطی بعد از ذکر این تفسیر ابن عباس در تفسیرش، این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را نیز می آورد که می فرماید: إنَّ أهلَ الكِتابَيْنِ افترَقوا في دينِهم على ثِنْتَينِ وسَبْعينَ مِلَّةً، وإنَّ هذه الأُمَّةَ ستفترِقُ على ثلاثٍ وسَبْعينَ مِلَّةً- يَعْني الأَهْواءَ- كلُّها في النَّارِ إلَّا واحِدةً، وهي الجماعةُ.[6] همانا يهود و نصاري در دينشان هفتاد و دو ملت شدند، و این امت من هم به هفتاد و سه ملت تقسيم مي شوند، تمام آنها در آتش جهنم هستند مگر يک گروه، و آن الجماعة است.

نکته ی ریزی که در این دسته از احادیث و تفاسیر صحابه  و سایر اهل فقه بر آیات قرآن وجود دارد این است که :

  • در اینجا بحث از اجتهادات مختلف و تفاسیر مختلف داخل الجماعة ی «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» نیست که مثلاً ابوبکر یک رای داشته باشد و عمر رای دیگری یا ابن عباس یک رای داشته باشد و علی رای دیگری یا عثمان یک رای داشته باشد و ابن مسعود رای دیگری و ابن عمر دارای دیدگاه خاص خودش، و به این شکل ما شاهد مذاهب مختلف اصحاب باشیم.
  • و یا اینکه در الجماعة ی حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی از زمان اموی ها  تا کنون ما شاهد صدها مذهب و فرقه ی فقهی و کلامی و عرفانی و اهل تصوف و غیره در میان مسلمین مختلف باشیم؛

 بلکه بحث بر سر یک امر حکومتی به نام الجماعه است که تأثیر مستقیمی بر تمامی این مذاهب و افکار و تفاسیر اسلامی و حتی تأثیر مستقیمی بر اجرائی شدن کامل خود اسلام و مختص کردن مفاهیم 4گانه ی دین به دین اسلام و تأثیر مستقیمی بر زندگی فردی و اجتماعی مومنین و مسلمین در دنیا و تأثیر مستقیمی بر جهاد و آزاد سازی سرزمینهای تحت حاکمیت کفار و  تأثیر مستقیمی بر قیامت مسلمین و مومنین دارد.

 یعنی موجودیت یا عدم موجودیت الجماعة و میزان کیفیت الجماعة نه تنها بر زندگی فردی و اجتماعی شهروندان دارالاسلام تاثیر مستقیم دارد بلکه در انجام فریضه ی جهاد و رسالت آزاد سازی دارالکفرها و خدمت به تمام انسانهائی که منتظر چنین نعمتی هستند بر زندگی فردی و اجتماعی آنها نیز تاثیر مستقیمی دارد، و زمانی که مومنین نسبت به این نعمت بزرگ الجماعة سهل انگاری کردند و در آن دچار انحطاط و عقب ماندگی شدند کل دنیا ضرر کرد و صدمه دید؛[7] نعمتی که الله تعالی ما را برای رساندن این نعمت انتخاب کرده است: کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ (آل عمران/110) ‏شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده‌اید (مادام که) به كار شايسته و پسنديده فرمان مى دهيد و از كار ناپسند و زشت بازمى داريد، و به الله ایمان دارید.

پس در این زمینه اصلاً گوش نده که چه کسانی و با چه بهانه هائی اهل الفرقه و حزب بازی هستند و جرم بزرگ خارج شدن از الجماعة و «ترک سنت» را برای خود توجیه عقلانی و نفسانی کرده اند و در توهم و آرزو به سوی آتش جهنم به پیش می تازند بلکه برایت مهم این باشد که خودت علاوه بر آنکه اهل السنة هستی اهل الجماعة هم باشی و با زندگی دنیوی خودت و حق دیگران در برخورداری از الجماعة بازی نکن و بر قیامت خودت هم شرط بندی نکن .پس: علَيكُم بالجماعةِ وإيَّاكم والفُرقةَ فإنَّ الشَّيطانَ معَ الواحدِ وَهوَ منَ الاثنَينِ أبعدُ، مَن أرادَ بَحبوحةَ الجنَّةِ فلْيلزَمُ الجماعةَ.[8]بر شما پیوستن به جماعت لازم و ضروریست، و برحذر باشيد از تکروی و جدايي و تفرق، که شيطان به همراه يک نفر تنها و تکرو است و از دو نفر دور تر است، هرکه خواستار وسط بهشت است حتماً  همراه و پايبند جماعت باشد.

این جماعت واحد هم بر اساس فرمایش رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها در سه شکل و قالب ظاهر می شود:

ادامه خواندن “چگونه در کنار اهل سنت بودن  اهل جماعت هم شویم؟ (5)”

غزه کا شہید بچے کی وصیت نامہ

غزه کا شہید بچے کی وصیت نامہ

غزہ کا ایک بچہ “محمد عبد القادر الحسينی” شہادت سے پہلے ایک وصیت لکھ کر چھوڑتا ہے۔اس وصیت کا ایک ایک لفظ ایٹم بم ہے اگر دل میں ایمان اور احساس باقی ہو۔
حسینی بچہ لکھتا ہے:
“اگر میں اس جنگ میں شہید ہو جاؤں اور دنیا سے چلا جاؤں تو میں عرب (اور مسلم) حکمرانوں کو ہرگز معاف نہیں کروں گا جنہوں نے ہمیں بے یار و مددگار چھوڑ دیا ہے۔
ہم نے بہت مشکل دن گزارے، بغیر کھانے پینے اور محاصرے میں۔۔کم عمری کے باوجود میرے بال سفید ہوگئے۔
اللہ تمہیں معاف نہ فرمائے، تم سے درگزر نہ فرمائے۔
اللہ کی قسم! میں سات زمینوں اور آسمانوں کے خالق سے تمہاری شکایت کروں گا۔
میرں ماں! مجھے معاف کرنا، میں تم سے بہت محبت کرتا ہوں، میری جدائی پر غم نہ کرنا۔
(تمام عرب عوام کے نام لیتے ہوئے لکھا کہ)
“غزہ تمہارے پاس امانت ہے، غزہ کو اپنے حال پر نہ چھوڑنا۔۔۔۔ غ_زہ کو نہ بھولنا، میں تمہیں قسم دیتا ہوں اور اس کی وصیت کرتا ہوں۔ مجھے تم سب سے محبت ہے بہت زیادہ۔ پس تم ہمیں بے یار و مددگار مت چھوڑو۔ میرا خط امانت ہے، اسے پھیلا مت دینا۔”
“میں شہید ہوں ان شاءاللہ”

عبد القادر الحسینی
تاریخ: 25/3/2024ء

رهايي کودک ۴ ساله ی بلوچ از اسارت آدم‌ربایان در چابهار توسط نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران

رهايي کودک ۴ ساله ی بلوچ از اسارت آدم‌ربایان در چابهار توسط نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران

فرمانده انتظامي سیستان و بلوچستان گفت:

در پی دریافت گزارش وقوع يک فقره آدم ربايی و ايجاد رعب و وحشت عمومي در شهرستان چابهار، مأموران و پس از تحقيق از شاهدان عينی حاضر در محل حادثه مشخص شد چهار نفر آدم ربای بلوچ با سر و صورت پوشيده پس از ورود به منزل سکونت خانواده، پسر ۴ ساله آنها را ربوده و از محل متواري شدند.

با توجه به حساسيت موضوع، تلاش گسترده ای برای رهايی گروگان آغاز و با انجام اقدامات فنی و پليسی، هويت ربايندگان و محل اختفای آنان شناسايی و عامل اصلی در يک عمليات ويژه دستگير، کودک ربوده شده آزاد و صحيح و سالم به آغوش خانواده بازگشت.

گفتنی‌ست علت و انگيزه آدم ربايان اختلافات خانوادگی بوده است.

۱۸۲ کیلومتر بزرگراه و راه اصلی با حضور وزیر راه و شهرسازی دارالاسلام ایران در سیستان و بلوچستان به بهره‌برداری رسید

۱۸۲ کیلومتر بزرگراه و راه اصلی با حضور وزیر راه و شهرسازی دارالاسلام ایران در سیستان و بلوچستان به بهره‌برداری رسید

*  ۶۲ کیلومتر بزرگراه در مسیر «زاهدان – زابل»

*  ۵۳ کیلومتر باند دوم در مسیر «زاهدان – بم»

*  ۴۴ کیلومتر بزرگراه در مسیر «زاهدان – بیرجند»

*  ۷ کیلومتر بزرگراه در مسیر «زاهدان – خاش»

*  ۱۱ کیلومتر راه اصلی در مسیر «زابل – زهک»

*  و پنج کیلومتر راه اصلی در مسیر «گوهر کوه – بزمان»

*  به همراه پل بزرگ شیله طرح‌های افتتاح شده امروز در سیستان و بلوچستان است که برای راه اندازی آنها ۳۱ هزار و ۷۲۰ میلیارد ریال اعتبار هزینه شده است.

ابر پروژه ریلی دارالاسلام ایران (از چابهار تا خاش) تا پایان سال افتتاح می شود

ابر پروژه ریلی دارالاسلام ایران (از چابهار تا خاش) تا پایان سال افتتاح می شود

وزیر راه و شهرسازی دارالاسلام ایران گفت:

این منطقه کریدور ریلی شمال – جنوبی محسوب می‌شود که یکی از محورهای مهم آن در قطعه چابهار به زاهدان قرار دارد البته قطعه زاهدان به خاش حدود یک و نیم سال گذشته در دولت سیزدهم به بهره برداری رسیده است.

محور بعدی ۴۵۰ کیلومتر از چابهار تا محدوده خاش است که تاکنون منابع خوبی به این پروژه تزریق شده و بزودی نیز منابع جدیدی به آن تعلق می‌گیرد تا کار با سرعت بیشتری انجام شود.

مهردادبذرپاش وزیر راه و شهرسازی دارالاسلام ایران افزود :

ابر پروژه ریلی کشور از چابهار تا خاش تا پایان سال افتتاح می‌ شود و منابع اعتباری خوبی به این پروژه تزریق شده که با راه اندازی خط ریلی چابهار – زاهدان – میلک – سرخس که هم اینک در ۱۶جبهه کاری در حال انجام است چابهار را به نگین ترانزیتی منطقه تبدیل خواهد شد

۹۸۹ کیلوگرم مواد افیونی در سراوان کشف شد

۹۸۹ کیلوگرم مواد افیونی در سراوان کشف شد

فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان می گوید:
تیم های عملیات ویژه پلیس شهرستان‌های سراوان و خاش در یک عملیات مشترک با پلیس مبارزه مواد مخدر استان و با اشراف اطلاعاتی، از فعالیت باندهای مسلح و سازمان یافته قاچاق در سراوان مطلع و با رصد لحظه‌ای تحرکات اعضای این باندها را تحت نظر که پس از شناسایی محل اختفاء قاچاقچیان، موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.
سوداگران مرگ که در مواجهه با تکاوران پلیس تاب مقابله نداشتند با رها کردن مواد افیونی به اطراف متواری و در پاکسازی از محل مقدار ۸۷۹ کیلوگرم تریاک و ۱۱۰ کیلوگرم حشیش و در مجموع ۹۸۹ کیلوگرم مواد افیونی کشف و اقدامات پلیسی جهت شناسایی و دستگیری سایر قاچاقچیان به صورت ویژه در دستور کار قرار دارد.

جایگاه شرعی مولوی هایی که در بلوچستان از سکولاریسم و اغتشاش زن فاحشگی و هرزگی حمایت کردند

جایگاه شرعی مولوی هایی که در بلوچستان از سکولاریسم و اغتشاش زن فاحشگی و هرزگی حمایت کردند

کاتب: محمد اسامه

سکولاریسم که عقیده ی تمام مشرکین در طول تاریخ بوده است دارای ماهیتی ثابت و مشخص است و آنهم کنار زدن قوانین شریعتهای آسمانی از اداره ی زندگی معنوی و اجتماعی انسانها در هر جائی که مخالف عقاید و برنامه های آنها باشد.

مشرکین در ادبیات قرآنی با اسم احزاب هم شناخته شده اند و دسته ای از کفار پنج گانه ی میان انسانها هستند که الله جل جلاله آنها را به عنوان گروهی جداگانه از کفار نام می برد، به عنوان مثال می فرماید:

  • لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (بینه/1)
  • لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصاري‏… (مائده/82)
  • مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ (بقره/105)
  • إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّـهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج/17)

پس در منابع شرعی ما «الَّذِينَ أَشْرَكُوا» و «مشرکین» دسته و گروهی جداگانه از کفار هستند، اما امروزه تحت چه عنوانی شناخته می شوند؟ سکولاریست.

در این صورت سکولاریستها همان مشرکین و احزاب هستند با ماهیتی ثابت، مثل لوطی ها که امروزه به آنها می گویند همجنس باز یا دگرباش یا مثل دهری ها که امروزه به آنها می گویند ماتریالیست یا آتئیست

در کنار این عدم شناخت شرعی مشرکین یا سکولاریستها که باعث به وجود آمدن صدمات و مشکلات جدی برای تمام مسلمین شده است ملت بلوچ که اکثریت آنها حنفی هستند به همراه سایر حنفی مذهبی های منطقه به یک بیماری دیگری تحت عنوان عقاید مرجئه نیز گرفتار شده اند.

این حنفی های مرجئه زده ای که از منهج صحیح اسلامی اهل سنت و جماعت فاصله گرفته اند خیال می کنند هرکسی که به زبان به اسلام اقرار کرد و حتی هزاران عمل ضد اسلامی هم انجام داد باز مسلمان می ماند و…

حالا در میان این کفار سکولار افرادی هستند که از نظر زبانی یا قلبی یا عملی تنها بعضی از اسلام را انکار می کنند و می گویند بسیاری از امور دیگر اسلامی را قبول دارند، ” ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ “( رعد/۳۶) تکلیف این کفار سکولار چه هست؟

این حنفی های مرجئه این کفار سکولار را مسلمان می نامند به همین دلیل نه تنها مثل یک مسلمان با آنها برخورد می کنند بلکه مردم را نیز به سوی این سکولاریستهای محلی میان مسلمین دعوت می دهند، مصیبت همینجاست.

اما همه بدانند که سکولاریسم در تمام طول تاریخ و در عصر حاضر تا روز قیامت یعنی دشمنی با قوانین شریعت الله و دشمنی با مومنین شریعت گرا و تولید فساد.  

به نظر بنده اعتیاد به مواد مخدر بسیار سبکتر از اعتیاد به افیون سکولاریسم و افتادن در دام سکولاریستهاست و با عرض عذرخواهی از حیوانات عزیز و محترم می توان گفت: سگ زرد برادر شغال است و سکولاریستهای مرتد بلوچ  فرقی با سکولارهایی چون رضاخان و آتاورک و قذافی و هیتلر و استالین و.. ندارند.

پس اجازه ندهیم این مولوی های دجال که جزو دارودسته ی منافقین و سکولارزده های میان مسلمین هستند و سربازی از سبارزان جنگ روانی سکولاریستهای اصلی در میان مسلمین هستند ما را فریب بدهند و مردم ما را به سوی سکولاریسم و حاکمیت سکولاریستها بکشانند.

چگونه در کنار اهل سنت بودن  اهل جماعت هم شویم؟ (4)

چگونه در کنار اهل سنت بودن  اهل جماعت هم شویم؟ (4)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه منبعی مستقل تشریع و بهترین روشنگر قرآن و ارشاد و راهنمای عمل مومنین در فهم و عمل به آیاتی از آیات قرآن و کسب ثواب و رسیدن به کمال و درجات عالیه است؛ با این وجود می بینیم که بین بسیاری از این ارشاد و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم با «سنت» ایشان تفاوتهائی وجود دارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • خيرُ الحديثِ كتابُ اللَّهِ وَخَيْرُ الْهَدْىِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ.[1] بهترین سخن کتاب الله است و بهترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • فإن خيرَ الأمورِ كتابُ اللهِ وخيرَ الْهَدْىِ هَدْيُ محمدٍ.[2] بهترین امور کتاب الله است و بهترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • الهَديُ هَديُ محمَّدٍ علَيهِ السَّلامُ.[3] راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  • فإنَّ أصدَقَ الحديثِ كتابُ اللهِ، وإنَّ أفضلَ الْهَدْىِ هَدْيُ محمَّدٍ.[4] به درستی که راستترین سخن کتاب الله است و برترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.
  •  إنَّ أحْسَنَ الحَديثِ كِتَابُ اللَّهِ، وأَحْسَنَ الْهَدْىِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ.[5] به درستی که خوبترین سخن کتاب الله است و خوبترین راهنمائی، راهنمائی محمد است.

در تمام این احادیث و روایات، کتاب الله یعنی قرآن، و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم که در قالب احادیث ایشان جای میگیرد به صورت دو امر جداگانه آمده اند. یعنی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ (نساء/59) ‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از الله (با پیروی از قرآن) اطاعت کنید و از رسول (با پیروی از احادیث او) اطاعت کنید؛ دو تا اطاعت کردن مطلق از الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم که بهتر و راست تر و خوبتر از آنها وجود ندارد و هیچ مخلوقی در اطاعت کردن هم پایه ی آنها قرار نمی گیرد، و سخن الله و رسولش صلی الله علیه وسلم  قابل مقایسه با سخن هیچ مخلوقی نیست بلکه سخن و عمل تمام مومنین و بخصوص متخصصین شورای اولی الامر الجماعة، وابسته به تأئید آن توسط الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم است؛ اما نکته ی مهم اینجاست زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم از سنت و پیروی از سنت صحبت می کند، مومنین را به پیروی از سنت خودش و سنت جانشینان هدایت یافته ی بعد از خودش نیز دعوت می کند و سنت خودش را مثل و برابر با سنت این خلفای هدایت یافته ی بعد از خودش معرفی می کند و می فرماید: فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ،[6]به سنت من و سنت جانشينان هدايت يافته ی بعد از من تمسك جوييد.

 در کنار این امرِ به پیروی از سنت خودش و سنت جانشینان راشد و هدایت یافته ی بعد از خودش، می فرماید: يَكونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لا يَهْتَدُونَ بهُدَايَ، وَلَا يَسْتَنُّونَ بسُنَّتِي.[7]پس از من ائمه‌ای خواهند آمد که پایبند هدایت و راهنمائی من نیستند و به سنت من عمل نمی‌کنند.

در اینجا بعد از راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم که این دسته از حکام و رهبران و امراء پایبند آنها نیستند، مشخص است منظور از سنت، الجماعة و شیوه ی اداره و مدیریت الجماعة است که عده ای از این شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم خارج می شوند و این شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم را در مواردی یا کلاً ترک می کنند؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: تَرْكُ السُّنَّةِ : فَالْخُرُوجُ مِنَ الْجَمَاعَةِ.[8] ترک سنت، خروج از الجماعة است.

 در واقع خروج از الجماعة باعث متزلزل شدن عمل به بسیاری از آیات قرآن و احادیث و راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم می شود و شخص بدون الجماعة هرگز قادر نخواهد بود به تمام آیات و احادیث عمل کند و حتماً باید بخشهایی از آیات و احادیث را به نفع جاهلیت و به نفع قوانین کفاری که بر او حاکمیت دارند کنار بگزارد و عملاً بسیاری از آیات و احادیث را تعطیل و نادیده بگیرد. به همین دلیل است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنین را به پیروی از جماعت خودش و جماعت جانشینان هدایت یافته ی بعد از خودش امر می کند که در واقع معنی سنت را می دهد و اهل فقه گفته اند: الْإِمَامَةُ: مَوْضُوعَةٌ لِخِلَافَةِ النُّبُوَّةِ فِي حِرَاسَةِ الدِّينِ وَسِيَاسَةِ الدُّنْيَا. [9] امامت موضوعی است برای جانشینی نبوت در امر حراست از دین و سیاست دنیا. یا: أَنَّه نِيَابَةٌ عَنْ صَاحِبِ الشَّرِيعَةِ فِي حِفْظِ الدِّينِ، وَسِيَاسَةُ الدُّنْيَا بِهِ.[10] نماینده ی صاحب شریعت در حفظ دین و سیاست و اداره ی دنیا به وسیله شریعت است.

ادامه خواندن “چگونه در کنار اهل سنت بودن  اهل جماعت هم شویم؟ (4)”

عدالت و الگوی زندگی یک حاکم در سیره ی خلیفه ی راشد عمر بن خطاب (رض)

عدالت و الگوی زندگی یک حاکم در سیره ی خلیفه ی راشد عمر بن خطاب (رض)

نويسنده: احمد صیام روؤفی بخش

 حضرت عمر (رض) خلیفه دوم مسلمین بعد از ابوبکر صدیق (رض) به خلافت رسید. ایشان یک انسان بسيار بی آلایش بودند، غذای معمولی می خوردند و لباس معمولی می پوشیدند حتی (به گواهی تاریخ) چندین پینه در لباسهایش وجود می داشت و از نان جو و روغن زیتون استفاده می کرد.

در همین زمان امپراتوری اسلام گسترش پیدا کرد، کشور هایي مانند: سوریه، عراق، ایران… و بسیاری از شهر های دیگر توسط مسلمانان فتح شده، پول و سرمایه بسیار به بیت المال مسلمین سرازیر شد. مالیات بسیار به مدینه منوره منتقل شده و وضعیت جهان اسلام رو به بهبودی گرایید…

حضرت عمر (رض) دوستان بسیاری داشت، دوستانش خیلی او را دوست داشتند بخاطر اینکه او یک انسان واقعاً خوبی بود. (دوستی و دشمنی اش فقط بخاطر الله (ج) بود) مصداق حدیث پیامبر (صلي الله عليه وسلم ).

دوستان شان همیشه با یکدیگر می گفتند: چرا امیرالمومنین از لباس و غذا ي خوب استفاده نمی کند، حال آنکه او امپراتور اسلام است و بزرگترین ابر قدرتها را به زانو در آورده، می تواند به خیاط ها امر کند که خوبترین لباس دنیا را برایش تهیه کنند و به آشپز ها بگوید که بهترین غذا برایش بپزند… می گویند، هنگامیکه سفیری از روم نزد امیر المومنین عمر (رض) آمده بود لباسهای ایشان 12 پینه داشته.

بلاخره دوستان حضرت عمر (رض) تصمیم گرفتند که امیر المومنین را بگویند: تا لباس قیمتی بپوشد و غذای لذید استفاده کند، سفیران دولتهای مختلف با ایشان ملاقات می کنند و دوستان (امیرالمومنین) دوست ندارند که امیرالمومنین را با چنین لباسي كه با سفیر ها ملاقات مي کند ببینند. چه کسی باید این حرف را به امیر المومنین بگوید؟ مردم رفتند نزد حضرت زبیر (رض) چون دوست صمیمی امیرالمومنین بود، و عرض کردند، ای زبیر برو به امیر المومنین بگوید که…

زبیر (رض) گفت: من با شما موافق هستم ولی نمی توانم این حرف را به امیرالمومنین بگویم، (جرأت گفتن اش را ندارم) بروید نزد حضرت علی (رض) وقتی آنها نزد حضرت علی (رض) رفتند، حضرت علی (رض) نیز همان جواب را داد که حضرت زبیر(رض) داده بود، و توصیه نمود که بروید نزد حضرت عثمان (رض) وقتی همه رفتند نزد حضرت عثمان (رض) او نیز همان جوابی را داد که حضرات زبیر و علی (رض) داده بوند، ولی پیشنهاد نمود که نزد ام المومنین حفصه دختر حضرت عمر (رض) که ازواج مطهرات است، بروند. مردم رفتند نزد ام المومنین حفصه (رض) و به ایشان عرض کردند یا مادر ؛  تو که خانم رسول الله (صلي الله عليه وسلم) و دختر امیر المومنین هستی! می توانی او را متقاعد کنی که لباسهای قیمتی بپوشد و غذای خوب بخورد (زیرا همه ما نگران صحت امیرالمومنین هستیم) حضرت حفصه (رض) گفت: من این جرأت را ندارم، ولی شما را کمک خواهم کرد. بروید نزد حضرت عایشه صدیقه (رض) (چون پدرم به عایشه خیلی احترام دارد) بناً همه رفتند نزد ام المومنین عایشه (رض). پیشنهاد خود را به او عرض نمودند، و گفتند: ای مادر ؛  ما می دانیم که امیرالمومنین خیلی به شما احترام  مي گذارند، نزدش رفته و پیام ما را برسان به شرط آنکه مشخص نسازی که چه کسانی این پیشنهاد را کرده اند (بخاطر هیبتی که حضرت عمر داشت همه می هراسیدند)

 شاعری چه زیبا می گوید: هرکه ترسید از حق و تقوا گزید * ترسد از وی جن و انس و هر که دید…

ام المومنین گفت: اگر چه کار خیلی مشکلی است، ولی من و حفصه نزدش رفته و این مسله را مطرح می کنیم…

روز بعد عایشه و حفصه (رض) نزد حضرت عمر (رض) رفتند، (عمر رض با لباسی که چندین پینه داشت نشسته بود) حضرت عایشه (رض) اجازه ای ورود خواست؟ عمر (رض) گفت: بفرما ای مادر .

عایشه (رض) گفت :  ای امیر المومنین اجازه مي دهید در باره چیز مهمی با شما صحبت کنم؟ امیرالمومنین گفت: البته می توانی ای مادر بزرگوار .  عایشه (رض) گفت: امروزه اسلام به دورترین نقاط روی زمین گسترش یافته است، و شما هم امپراطو اسلام هستید. همیشه ملاقات شما با سفرا و نمایندگان کشور هاست… آیا بهتر نیست یک لباس به مثل شاهان بپوشید!!! حفصه گفت: پدر جان! اجازه می دهی من هم چیزی بگویم؟ آن حضرت (رض) گفت! بگو دخترم! حفصه گفت: من نمی دانم چرا این لباس را می پوشید حال آنکه همه می گویند که باید لباس های مناسب بپوشید، غذایی را که شما می خورید هیچ کس نمی تواند آنرا هضم کند… لااقل به خود بیندشید حالا مسلمانان همه زندگی خوب دارند بیت المال پر از مال است…

حضرت عمر (رض) سر خود را فرو آنداخته بود، (آنها فکرکردند که امیر المومنین قهر شد…)

تا اینکه آن حضرت (رض) سر خود را بلند کرد در حالیکه از چشمانش اشک جاری بود، اشک های خود را با آستین خود پاک کرده و تبسمی معنی دار نموده… (یعنی اینها چقدر جرأت کردند که اینجا آمده اند)

برای مدت طولانی حرف نزد، بعدا از چند دقیقه گفت: شما خانم های پیامبر (صلي الله عليه وسلم) هستید ،  اگر کسی بداند که رسول الله (صلي الله عليه وسلم)  چگونه زندگی کرده شما هستید. به طرف عایشه نگاه کرده گفت: ای مادر برایم بگو آیا رسول الله (صلي الله عليه وسلم) برای سه روز پی در پی نان گندم خورده بود؟ آیا در زندگی شکم خود را سیر کرده بود؟ آیا یک روز صبح و شام غذای مکمل خورده بود… عایشه (رض) گفت: نه! تا وقتیکه فوت کرد چنین نکرده بود. باز حضرت عمر (رض) ادامه داد: آیا رسول الله (صلي الله عليه وسلم) یک لباس پشمی نداشت که شب آنرا توشک و روز آنرا می پوشید! عایشه (رض) جواب داد: بلی!

حضرت عمر (رض) رو به حفصه نموده گفت! بگو وقتی رسول الله (صلي الله عليه وسلم)  به خواب می رفت چی می کردی؟ نگفتی که یک حصير در اتاق داشتیم و روی اتاق هم سخت بود هنگامیکه رسول الله (صلي الله عليه وسلم) ار خواب بیدار می شد اثر رگه هاي حصير در وجود مبارک دیده می شد، فکر می کردم شب را نخوابیده، و تو نگفتی که یک شب حصير را دولا (قات) کردم رسول الله (صلي الله عليه وسلم) بر آن آرام تر خوابید، و نتوانست نماز تهججد را ادا کند وقتی در اذان بلال بیدار شد، از من پرسید؟ ای حفصه امشب چه کردی؟ با این حصير؟ گفتم آنرا دولا کردم، یا رسول الله (صلي الله عليه وسلم). رسول الله (صلي الله عليه وسلم) گفت: دیگر این کار را نکن بگذار در همان بوریا بخوابم (برای اینکه به نماز تهجد بیدار شود) باز ادامه داد (حضرت عمر«رض») گفت: با آنکه تمام گناه های رسول الله (صلي الله عليه وسلم) همه بخشیده شده بودند او چنین زندگی اختیار کرد شما که ازواج مطهرات هستید از من تقاضا دارید که متاع این دنیا را بگیرم و از آخرت خود را محروم سازم،  من بهترین الگو را دو رفیقم (محمد« صلي الله عليه وسلم » و ابوبکر«رض»)  گرفتم که ایشان هرگز چنین کاری را نکردند…

من چطور می توانم این کار ها را بکنم، من می دانم که لباس خوبی نمی پوشم و غذا درست نمی خورم و رفیقانم در این باره  نگرانند. این بخاطر آن است که محمد (صلي الله عليه وسلم ) و ابوبکر صدیق (رض) این چنین زندگی داشتند و توجه به آرامش خود نداشتند…

برایم جواب بدهید هنگامیکه رسول الله (صلي الله عليه وسلم) چنین زندگی داشت، ما که خود را دوست و پیرو او می دانیم چطور می توانیم جور دیگر ي زندگی راحت طلبانه  داشته باشيم ؟  بگویید: چه کسی شما را اینجا فرستاده…؟

 عایشه و حفصه (رض) خاموش ماندند و هیچ چیز نگفتند…

عزیزان! اینگونه بود زندگی کسانیکه دین را به ما رسانده اند، حضرت عمر (رض) شب را نمی خوابید. و بار ها گفته بود که اگر گوسفندی را گرگی در سرزمینی که من در آن حکمرانی می کنم بخورد عمر مسؤل است نزد خداوند (ج).

ا