هر شخصی را ماموستای دینی ننامید: سید محمد محمدی میرالی پاوه ای برای نمونه

هر شخصی را ماموستای دینی ننامید: سید محمد محمدی میرالی پاوه ای برای نمونه

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

نزدیک به یک هفته پیش یکی از رسانه های مجازی شناخته ی شده ی سکولار بلوچ اعلام کرد: بازداشت خشونت‌آمیز یکی از علمای اهل سنت کرُد (ماموستا « محمد محمدی »، اهل روستای میراولی از توابع شهرستان پاوه) توسط نیروهای امنیتی در پاوه. البته اضافه کرده بود که: او به دلیل خطابه‌های اعتراضیش در جنبش زن زندگی آزادی، چندین بار احضار شده است.

با آنکه ا به اخباری که کفار اصلی و احزاب سکولار محلی و گروه منافقین بومی نشر می دهند اصلاً اعتمادی ندارم و تا روشن نشدن و تبیین آن توسط مومنین به آن اهمیت نمی دهم با این وجود اگر متوجه شوم که مولوی یا آخوند یا شیخ و ماموستایی به دلیل مشارکت در فتنه ها و جریانات سکولاریستی دچار مشکلی از سوی مردم یا مسئولین حکومتی شده است غیر از خوشحالی، اهمیت نمی دهم که این شخص کیست و چه فکری دارد و…؟

در مورد محمد محمدی میرالی پاوه ای هم به محض آنکه فهمیدم در آن اغتشاش و فتنه ی هرزه های سکولار کُردستان به نحوی مشارکت داشته دیگر اهمیت ندادم که کیست تا اینکه یکی از برادران دیشب در مورد این شخص نکاتی را بیان کرد که من را برد به فتنه گران و تفرقه اندازان دوران عباسیان در بغداد و دمشق و خراسان و ….

در دورانی در بغداد و دمشق مقلدینی از میان حنفی ها و مالکی ها و حنبلی ها وجود داشتند که به سادگی همدیگر را تکفیر می کردند و حتی بعضی از علمای حنفی بودند که شافعی ها را چیزی مثل کفار اهل کتاب می دانستند که می شود از آنها زن گرفت اما نمی توان به آنها زن داد و می گفتند اگر توانش را داشته باشیم از آنها جزیه هم می گیریم.

جنگهای بین حنبلی های بغداد با حنفی ها و شافعی ها و فتنه هایی که برپا کردند نیز در تاریخ به عنوان لکه ی سیاهی وجود دارد، در خراسان بزرگ هم این فتنه ها وجود داشتند فقط کافی است به زندگانی و مشقات امام بخاری رحمه الله نگاهی بندازید تا به گوشه ای از این مصیبت تفرقه اندازان پی ببرید یا نگاه کنید که امام شافعی رحمه الله که خودش از شاگردان برجسته ی امام مالک رحمه الله بود چگونه در مصر توسط مقلدین جاهل امام مالک مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و علیل می شود و بدترین مرگ را تجربه می کند و…

نزدیک به چند قرن است که دسته ای از مسلمین می گویند «4مذهب» و سعی کرده اند به این شکل به هم نزدیک شوند و از اختلافات جزئی صرفنظر کنند و همین امر باعث خاتمه ی این جنگهای میان این مذاهب شد تا اینکه محمد بن عبدالوهاب سربرآورد و دوباره جنگ مذهبی را شعله ور کرد.

 امروزه مسلمین نه تنها می گویند «4مذهب» بلکه می گویند «تمام مذاهب اسلامی و امت اسلامی»؛ حالا در این بین، محمد محمدی میرالی در جامعه ی شافعی مذهب کُردستان خودش را مقلد امام احمد حنبل رحمه الله و علمای متقدم حنبلی مذهب می داند؛ اما قصد دارد نقش یکی از علمای آن دوران را در این زمان بازی کند.

محمد محمدی میرالی به سبک منحرفین میان مذهب حنبلی ابتدا به تکفیر امام ابوحنیفه رحمه الله می پردازد و بعد با زنده کردن چیزهایی که مرده اند خودش را به مسلمین صوفی و سلفی و… دلخوش کرده است و حتی یک جمله هم در مورد کفار اصلی و بخصوص کفار اشغالگر خارجی نمی گوید بلکه به تکفیر و لعن کردن مجاهدینی می پردازد که با این کفار اشغالگر جهاد کرده اند یا در حال جهاد هستند!.

یعنی: فقط 1- تکفیر به ناحق مسلمین 2- تولید تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و 3- رها کردن دشمنان اصلی و 4- نشان دادن اینکه بله منم اینم و متفاوت از دیگران تا دیده شود.

این اشخاص باید بیدارشان کرد و متوجهشان کرد که در پازل و جبهه ی دشمنان بازی می کنند.

ماموستای دینی یعنی استادی که دین را فهم و درک کرده و آگاهانه و دلسوزانه ومخلصانه آنرا به دیگران منتقل می کند؛ تکفیر به ناحق ائمه ی مسلمین و تولید تفرق میان مسلمین و مشغول کردن به مسلمین به مسلمین و رها کردن دشمنان جنایتکار اشغالگر و لعن و نفرین مجاهدینی که در برابر این کفار اشغالگر ایستاده اند کار یک ماموستای دینی نیست.

مختصری از گروه انصارالفرقان بلوچستان

مختصری از گروه انصارالفرقان بلوچستان

کاتب: براهندک بلوچ

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: المرءُ على دينِ خليلِه فلينظرْ أحدُكم مَن يُخاللُ. [1] هرکس به طریق و روش دوست خود است، پس هریک از شما باید ببیند با چه کسی دوست می‌شود.

سعدی شیرازی نیز با نگرشی اسلامی در شعری که به صورت ضرب المثل در آمده است می گوید:

تو اول بگو با کیان زیستی

 پس آن ‌گه بگویم که تو کیستی

یعنی:

  •  تو اول بگو که با چه کسانی دوست هستی و زندگی می‌کنی آنگاه من می‌گویم که تو چه جور انسانی هستی.
  • تو اول بگو چه کسانی با تو در این عمل همکاری می‌کنند تا بگویم عملت چه شأن و وزنی دارد.

با همین نگرش ساده اما ریشه ای اسلامی به معرفی گروه انصارالفرقان می پردازیم.

گروه انصارالفرقان در سال 1393ش از ادغام گروه‌های حرکت انصار ایران و حزب الفرقان تشکیل شد. اما آنچه مهم است اینکه برای اولین بار در۲۳ تیر ۱۳۹۸ شبکه خبری الجزیره قطر با پخش مستندی با عنوان « اللاعبون بالنار/ آتش افروزان» تصاویری را منتشر ساخت که نشان از حمایت دولت دست نشانده ی بحرین از رهبر گروهک انصارافرقان برای انجام مأموریت‌های جاسوسی و عملیات امنیتی در خاک ایران داشت.

در بخشی از این فیلم مستند، هشام عزیزی (با نام مستعار هشام بلوچی) از رهبران انصارالفرقان می گوید: دستگاه‌های امنیتی بحرین من را در سال ۲۰۰۶ برای انجام مأموریت‌های جاسوسی و انجام عملیات در داخل خاک ایران به کار گرفتند.

گروهک انصار الفرقان ابتدا از کانال حکومت دست نشانده ی بحرین که پایگاه ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا را در خود جای داده است مدیریت می شد و هم اکنون نیز از کانال حکومت سکولار و دست نشانده ی پاکستان مدیریت و هدایت می شود.

این واقعیت گروهک انصار الفرقان است به صورت ساده ، حالا « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».

پس اصلا به شعارهای قومیت گرائی و مبارزه با فساد و محرومیت زدائی و دفاع از اهل سنت و… اینها اهمیت ندهید؛ تمام اینها شعارهایی هستند جهت بسیج جوانان ساده و احساسی بلوچ برای پیاده کردن اهداف و برنامه های دشمنان.  


[1]  أخرجه أبو داود (4833 )، والترمذي(2378 )،وأحمد (8398 )

انسانیت یا « اومانیسم Humanism »  اصطلاحی جهت حمله به شریعت الله

انسانیت یا « اومانیسم Humanism »  اصطلاحی جهت حمله به شریعت الله

به قلم: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

ممکن است برای ما عادی باشد که مثلاً مولوی عبدالحمید که صاحب رسانه و تریبون در مسجد مکی است بگوید: “برای ما مذهب و تنها دین مطرح نیست. دین مهم است اما برای ما انسانیت مطرح است.”

ما ممکن است با برداشت مذهبی که داریم برداشت خاصی داشته باشیم اما معنی اصلی «انسانیت» یا «انسان گرائی» که ترجمه ی « اومانیسم Humanism » در لغت غربی های سکولار است چیست؟

اومانیسم به زبانی ساده یعنی: انسان مداری و انسان محوری به جای الله محوری و شریعت محوری.

اومانیسم زیربنا و ستون اصلی سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست که آشکارا در برابر قوانین شریعت الله ابراز وجود کرده است. 

این یکی از ترفندهای کفار سکولار جهانی و دارودسته ی منافقین بومی جهت ضربه زدن به اصل اسلام است که متاسفانه بسیاری از مومنین ناآگاه را نیز فریب داده است، ترفندی با مزین ساختن باطل و مسمی کردن آن به اسم های جالب و زیبا در ضربه زدن به اصل اسلام ؛ زیرا باطل اگر به شکل حقیقی و ماهیت اصلی عرضه گردد ناممکن است مورد استقبال و پذیرش قرار گیرد؛ خداوند متعال در مورد التباس باطل به حق توسط یهود می فرمایند: « ولا تلبسوا الحق بالباطل وتكتموا الحق وأنتم تعلمون » البقرة 42 

برای ما کلمه ی انسانیت زیبا جا افتاده است اما در واقع واژه ه و اصطلاحی به ظاهر زیبا و جالب برای ارزش های مغایر با اسلام است که از زمان رشد سکولاریسم در میان مسلمین به وجود آمده است و قدمتی در تاریخ ادبیات مسلمین ندارد.

در زمان پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم یهودی ها هنگامی که در محضر آنحضرت می آمدند او را به لفظ «راعنا» مخاطب قرار می دادند و این در زبان عبرانی به معنای دشنامی زشت است و آنها نیز به این نیت آنرا تلفظ می کردند ولی در زبان عربی معنای آن این است که مصلحت ما را مراعات بفرما. چون اهل عرب به این شرارت و نیت بد آنها پی نبرده بودند، آنان نیز این لفظ را به نیت معنای خوب بکار می بردند و اشرار یهود از این رویه برای سوء استفاده به فرصت بیشتری دست یافتند و با هم می نشستند و می خندیدند و می گفتند که تاکنون ما او را در نهان بد می گفتیم اکنون برای بد گفتن او برملا تدبیر خوبی بدست آمد که خود مسلمانان نیز در آن شریک شدند، خداوند جهت از بین بردن ریشه این فساد به مسلمانان دستور داد که: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره 104) ای ایمانداران نگویید راعنا و بگویید انظرنا

ابن کثیر رحمه الله در تفسیر این آیه می نویسند: «نهى الله تعالى المؤمنين أن يتشبهوا بالكافرين في مقالهم وفعالهم» خداوند مومنان را از مشابهت با کفار در سخن و فعل منع نمود.

یعنی خداوند متعال مسلمانان را از اینکه مقلد کفار در بکارگیری واژه ها و اصطلاحات مغایر با اسلام باشند برحذر داشته است.

بنابراین استفاده از اصطلاحاتی همچون  انسانیت برای یک مسلمان هرگز جایز نیست؛ زیرا این  واژه پرداخته کفار سکولار برای جنگ با اصل قوانین شریعت الله و کنار زدن الله از زندگی دنیوی انسانها و جایگزین کردن قوانین بشری برای اداره ی زندگی دنیوی انسانها و انسان مداری به جای الله مداری است.

اینکه فلان ثروتمند و سردار همراه تونیست عیب نیست

اینکه فلان ثروتمند و سردار همراه تونیست عیب نیست

به قلم: عبدالرحمن براهویی

اگر دقت کنیم اطراف مولوی های متناقض گوی اهل بدعت مرجئه زده را افرادی ثروتمند و به اصطلاح از طبقات بالای جامعه گرفته اند و شما از نزدیکان این مولوی ها افرادی ضعیف و فقیر نمی بینید.

اگر همین افراد شناخته شده که ممکن است طلبه یا دانشجو یا یک فرد عادی باشد و حقی را بگوید این طبقه ی خود بزرگ بین، حق را بخاطر پیروی کردن افراد ضعیف رد می کنند و حتی به آن طعنه می زنند.

مثل امروز که به اهل سنت و جماعت تابع منهج صحیح اسلامی میگویند چه عالم سرشناس و معروفی و بزرگی شما را تایید کرده است؟ یعنی نیاز هست که فلان مولوی گنده گوی متناقض گوی شکمچران رسانه ای ما را تائید کند تا حق را بپذیرد! سبحان الله.

 مانند زمان رسول الله صل الله علیه وسلم که بخاطر بلال ودیگر صحابی به پیامبر طعنه میزدن، مانند این قول الله متعال : قالوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ [شعراء_111] گفتند: “آیا به تو ایمان آوریم و حال آنکه فرومایگان از تو پیروی می کنند”.

 الله متعال اینگونه جوابشان داد: أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ[انعام_53] آیا الله به سپاس گذاران داناتر نیست؟» (آیا الله متعال داناتر به آن نیست که چه کسی شاکر هست ؟)

استدلال انها این بود که این منهج و راه چون افراد ضعیف بر آن هستند، حق نیست. پیروی کردن افراد ضعیف از چیزی را دلیل باطل بودن آن می‌دانستند.

امروزه علماهای درباری و وابسته به قدرتهای خاص رسمی در هر کشوری بخاطر قدرت و ثروت تبدیل غلام حلقه به گوش حکام و عوام شد ه اند به همین دلیل به پیروان واقعی رسول الله صل الله علیه وسلم طعنه وارد میکنند که شما سرشناس نیستید.

براستی تاریخ تکرار میشود

پس، ایی دعوتگر منهج صحیح رسول الله صلی یالله علیه وسلم بدان که پا جایی پای رسول الله صلی الله علیه وسلم گذاشته ای و منتظر نتاییج آن هم باش باذن الله و طعنه و کنایه و زخم زبانهای منحرفین هم تو را گوشه گیر و نا امید نکند.

به صاحب و مالک موجودات و اجسامی که الله آنها را خلق کرده ناسزا نگویید

به صاحب و مالک موجودات و اجسامی که الله آنها را خلق کرده ناسزا نگویید

به قلم: مولوی نذیر احمد بلوچ

مالک و صاحب زمین و آسمانها و جهان هستی الله متعال است،اما  العیاذ بالله کسانی هستند که به حیوانات و کوه ها و جنگل یا دریا میگویند صاحب مرده در حالی که صاحب همه الله است.

بر حیوانات ودیگر موجودات هم لعنت نفرستید

در روایت صحیح آمده است در لشکر رسول الله صل الله علیه وسلم شتر یکی از صحابه حرکت نمی‌کرد که صحابی بر شترش لعن فرستاد هنگامی که رسول الله شنید فرمود شتر را رها کنید (یعنی حیوانی که از رحمت الله بدور است نباید در لشکر و میان ما باشد )

پس بر افراد زنده و خانه و وسایل نقلیه لعنت نفرستید چون لعنت یعنی از رحمت الله بدور باشد.

معنی لعنت:

لعنت کردن یعنی طلب دور شدن از رحمت خدا است

در حدیثی آمده: 

کسی که لعنت میکند لعنت اش به سمت آسمان میرود و پیش از اینکه به اسمان برسد در های ان بسته می شود بعد به سمت کسی لعنت شده بر میگردد اگر سزاوار باشد وگرنه بر خود لعنت کننده بر میگردد (ابوداوود ۱۴۰۵)

چه کسانی برای قبح شکنی در میان بلوچها زنان خود را به نمایش می گذارند؟

چه کسانی برای قبح شکنی در میان بلوچها زنان خود را به نمایش می گذارند؟

به قلم: ماهدین بلوچ

با رشد تفکرات سکولاریستی در میان بلوچها ما شاهد انواع مفاسد اخلاقی رفتاری نیز بوده ایم یعنی به هر میزان که سکولاریسم و تفکرات سکولاریستی در میان بلوچها پیش رفته به همان میزان بی حیایی در زنان و بی غیرتی در مردان نیز رشد کرده است. البته این مصیبت و آلودگی مختص جامعه ی بلوچها نیست بلکه بیماری و آلودگی است که همه ی سرزمینها و قومیتها را فرا گرفته است.

مردان بی غیرت سکولار جهت قبح شکنی و مبارزه با فرهنگ اسلامی جامعه ی بلوچها تصاویر زنان و دختران بلوچ را به کثرت در فضای مجازی نشر می دهند.

با آنکه عده ای این مفاسد سکولاریستها را چنین توجیه می کنند که مثلا گوشی هایی که زنان و دختران در آن عکس گرفته و این گوشی ها فروخته شده و افرادی توانسته اند که آنها را ریکاوری کرده و پخش کنند یا زنان فارس لباسهای زیبای بلوچی را برتن کرده و عکس گرفته و در فضای مجازی پخش کرده اند و الان بنام دختران بلوچ پخش میشود و… اما واقعیت را خود ما می دانیم چیست؟

سکولاریستها می خواهند در میان قوم مسلمان ما مثل کوردهای سکولار و تورکها و عربها و سایر قومیتهای سکولار قبح شکنی کنند و غیرت مرد بلوچ و حیای دختر و زن بلوچ را زیر سوال برده و فرهنگ سکولاریستی را به آنها منتقل کنند تا  از این طریق ذهن  جوانان مسلمان بلوچ را به عیاشی متوجه کرده و از مبارزه و حق خواهی شرعی و زندگی اسلامی دور کنند.

ای سکولاریستهای فاسد و بی غیرت بدانید که : زنان مسلمان بلوچ زیور خانه های خود هستند و نه زیور فضای مجازی و جامعه ی فاسدی که شما در آرزوی آن هستید

انسان مسلمان انسانی برخلاف اصول سکولاریستها

انسان مسلمان انسانی برخلاف اصول سکولاریستها

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

سکولاریسم بر اساس خواسته ها و تمایلات مختلف و رنگارنگ و در حال تغییر انسانها بنا شده است به همین دلیل در میان کفار سکولار شما هرگز یک حزب نمی بینید بلکه احزاب مختلف و رنگارنگ می بینید حتی اگر در یک روستا و شهر هم باشند چه رسد به یک کشور؛ چون انسانها امیال و خواسته های مختلفی دارند و طبیعی است که احزاب متعدد و ضد هم داشته باشند.

بر این اساس الله جل جلاله در قرآن از کفار سکولار تحت دو اصطلاح نام می برد: 1- مشرکین  2- احزاب.

اینها بر اساس اصول مختلفی که دارند هر یک تعریفی از انسان دارند، شیخ حوالی در این زمینه می گوید:

” انسان مسلمان، همانطور که آدام اسمیت و ریکاردو گمان می کنند انسانی اقتصادی نیست ، انسانی درنده و گرگ صفت نیست همانطور که توماس هابز معتقد است، انسانی غیر اخلاقی نیست همانطور که ماکیاولی گمان می کند، انسانی جنسی نیست همانطور که فروید معتقد است، انسان خلاصه نمی شود در معده و امعاء و احشاء همانطور که مکتب مارکسیسم معتقد است. انسانی نیست که عمر خود را در تفریح و لذت دنیوی و گردش بگذراند همانطور که لیبرالیسم معتقد است.

بلکه به راستی انسان مسلمان موجودی بی مانند و والاتر از تمام این نظریات است، موجودی است که از روح الله سبحانه و تعالی در آن دمیده شده است، خمیر مایه ی آن از خاک، دارای اخلاقی ثابت و عقلی پایدار با معیار ها و ملاک هایی همیشگی است، و او در هر جا باشد و به هر جا برود بنده ی الله تعالی است و به این شیوه انسان مسلمان دارای سرشتی یگانه و آزادی بی چون و چرا(البته در چارچوب شریعت) است.”

انسان مسلمان چنین انسان ارزشمندی نزد الله و خودش است برخلاف انسان سکولار که نزد الله و مومنین چیزی در حد نجاساتی چون مدفوع و خورک و… است چون در میان انسانها تنها کفار سکولار نجس هستند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/28)

جایگاه و حرمت همسر و خانواده مجاهد فی سبیل الله

جایگاه و حرمت همسر و خانواده مجاهد فی سبیل الله

جمع آوری: محمد اسامه

 از بريده رضی الله عنه روايت است که رسول الله ﷺ فرمود: حرمت زنان مجاهدين بر نشستگان (خانه نشينانی که روی معاذيری با مجاهدان نرفته اند) مانند حرمت مادران شان است. هيچ مردی از نشستگان نيست که سرپرستی خانه مردی از مجاهدين را نموده و با وی در مورد شان خيانت می کند، مگر اينکه در روز قيامت در برابر او ايستاده قرار  داده می شود و از نيکی هايش هر چه بخواهد، می گيرد تا راضی شود.

– بعد رسول الله ﷺ به جانب ما التفات نموده و فرمود: گمان شما چيست؟

– همانطور که امام نووی در مورد ماظنکم می گوید یعنی آیا چیزی از حسنات باقی می گذارد.[1]

عقوبت خیانت به خانواده‌ی مجاهدان:

– رسول الله ﷺ : «هروقت یکی از آنها  در راه الله برای جهاد خارج شد یکی از غیر اهل خود را بر اهل خانواده‌ی خود مسئول می‌کند و آن شخص به زن او خیانت می ‌کند و به هنگام زنا صدایی از خود خارج می‌کند و این عمل را در ازای کمی از شیر که به خانواده‌ی او داده انجام می دهد قسم به الله تعالی دستم به هیچ کدام از آن‌ها نمی‌رسد الا اینکه کاری می‌کنم که برای سایرین درس عبرت شود».

– (یعنی آن شخص که کفیل خانواده‌ی آن مجاهد شده است در مقابل مقدار کمی از شیر که به خانواده‌ی او می‌دهد به او خیانت می‌کند و با آن‌ها با شدیدترین شهوت (یعنی بدون ذره ای از تقوا) زنا می‌کند و رسول الله ﷺ می‌فرمایند هر کس چنین کاری را مرتکب شود او را عبرتی برای سایرین تبدیل خواهم کرد).[2]


[1] صحيح روایت أحمد ومسلم وأبو داود والنسائي

[2] صحيح روایت أحمد ومسلم

اینهمه نماز نخوان و… هست چرا به مولوی های خودمان گیرداده اید؟

اینهمه نماز نخوان و… هست چرا به مولوی های خودمان گیرداده اید؟

کاتب: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

عده ای از عزیزانی که دغدغه ی دین دارند گاه می گویند اینهمه نماز نخوان و دزد و سکولار و … هست شما چرا به چند مولوی پیر داده اید؟

الله جل جلاله می فرماید:  وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ (القصص:41) و ما آنها را پیشوایان (ضلالت و) دعوت به دوزخ قرار دادیم.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:  إنَّما أخافُ علَى أمَّتي الأئمَّةَ المضلِّينَ (صحیح الترمذی 2229) بر امت خویش، از پیشوایان گمراه کننده بیمناکم.

این پیشوایانی که به سوی جهنم دعوت می دهند و رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز از پیش وایان گمراه کننده در میان امتش بیمناک بوده هم در میان کفار سکولار و … وجود دارند هم در میان مسلمین و دارودسته ی منافقین.

 هدف اصلی ما در گفتگوی با هر مخالفی «تنها خیر رساندن به او» است هر چند در ضمن بحث کردن دلایل قوی شریعت الله بر دلایل ضعیف او پیروز شوند و در این گفتگو هدفی دیگر به منظور دفاع از اسلام، حفظ عقیده‌ی مسلمانان و هدایت منحرفین نیز وجود دارد/ باذن الله.

مولوی هایی که در راستای تقویت جبهه ی کفار سکولار خارجی و مرتدین سکولار محلی سخنانی می گویند و مسلمانان را به شک بیندازند و اعتقادشان را آلوده سازند، به اجماع علماء واجب است که حقیقت را آشکار و بدعت را در مورد آنها وسخنانشان انکار نمود.

در این زمینه ما باها از دارودسته ی منافقین و مومنین جاهل و ضعیف الایمان شنیده ایم که می گویند: چرا به جای سفر حج، به فقراء کمک نمی‌کنید؟! این سوال بیجایی است. دو تا وظیفه ی مجزا در کنار هم قرار دارند. چه مانعی هست که گروهی، مسلمانان را به واسطه‌ی انکار بدعت‌ها از آتش جهنم برحذر دارند و گروهی دیگر به نقد تفکرات سکولاریستها و رفتارهای مفسدین دیگر جامعه بپردازند؟! و یا به صورت همزمان هر دو را انجام دهند؟!

شما به جای اینکه به دنبال ساکت‌کردن داعیان امت اسلامی باشید، بهتر است افراد توانایی که هیچ فعالیت مفیدی ندارند را جذب کنید. ساکت‌کردن ما مفسده‌ی غلبه‌ی بدعت‌ها را به دنبال دارد زیرا هرگز نمی‌توانید داعیان بدعت را ساکت کنید و حتی بعضی از آنها بودجه‌ی منظم برای فعالیت دارند و شغلشان را برای سخنان شما رها نمی‌کنند! اما با بیدارکردن آنهایی که درس دینی خوانده‌اند و می‌توانند با برنامه‌ای منظم در مبارزه با مفاسد و انحرافات مختلف اجتماعی به سطح مطلوب برسند، و به این شکل به صورت سیتماتیک و هماهنگ همه ی اهل دعوت در عرصه های مختلفی که توانائی و تخصص دارند وارد می شوند.

خبر دارید که چه جمعیت بزرگی از فارغ‌التحصیلان مدارس دینی به استثنای امامت جماعت و بعضی امور دیگرو چه جمعیت بزرگی از آگاهان به مسائل دینی که در دانشگاهها تحصیل کرده اند یا مطالعات مستقلی داشته اند بلا استفاده مانده‌اند؟!

تلاش جهت به کارگیری این سرمایه ها باید در اولویت قرار بگیرد. 

شناخت فرقه معتزله

شناخت فرقه معتزله

به قلم: عبدالرحمن براهویی

چرا باید مرجئه و معتزله را شناخت؟ چون هنوز در تفکرات مولوی های ما پس مانده های این جریانات آلوده وجود دارد و در برابر منهج صحیح اسلامی قرار گرفته اند.

آنها به «معتزله» شهرت یافتند پس از اینکه «واصل بن عطاء» حلقه درس حسن بصری را ترک کرد و حلقه درس مخصوصی را تشکیل داد؛ از این رو حسن بصری گفت:( واصل از ما کناره گرفت!- اعتزال کرد)

معتزله در آغاز ظهورش دو ایده بدعت آمیز را با خود آورد

  1.  اعتقاد به اینکه انسان در هرکاری که انجام می دهد، به طور کلی مختار است و او خود اعمالش را می آفریند؛ به همین دلیل مکلف است.
  2. آنان معتقد بودند که مرتکب گناه کبیره، نه مؤمن است و نه کافر، بلکه فاسق است و این منزلتی بین دو منزلت است. این حال او در دنیا است؛ اما در آخرت او وارد بهشت نمی شود؛ زیرا وی عمل بهشتیان را انجام نداده است بلکه او برای همیشه در جهنّم جاودان خواهد ماند. ولی به هر حال هیچ اشکالی ندارد او را مسلمان بنامیم، به اعتبار این که او اسلام خود را آشکار میکند و شهادتین را به زبان می آورد؛ اما مؤمن نامیده نمی شود.

اصل گمراهی معتزله در استدلال و اثبات عقایدشان، تكيه بر عقل است. حسن و قبح ذاتی چیزها، از آثار توجّه شان به عقل در حقايق اشياء و فهم عقاید می باشد.

ابن تيميه در کتاب ارزشمند خود( درء تعارض العقل و النقل) آرا و افکارشان را تک تک بررسی و مو شکافی می کند و پاسخی کوبنده و ساکت کننده به آنها می دهد و روشن می کند که عقل صریح غیر ممکن است که با نقل صحیح مخالف باشد.

معتزله هر گاه آیه یا حدیثی با عقل آنها و شیخ و مولوی آنها سازگار نبود یا این آیه و حدیث را نادیده می گرفتند یا به نفع رای عقلی خودشان هر گونه که دلشان می خواست آنرا تاویل می کردند.

اگر می بینی امروزه مولوی هایی پیدا می شوند که در برابر دهها آیه و حدیث قرار گرفته و از رای غلط خود بر نمی گردند بدان که مشکل کجاست؟

این را نیز بدانیم که همین حنفی های معتزلی بودند که در زمان معتصم و واثق عباسی آنهمه محنت را بر اهل سنت و جماعت و افرادی چون امام احمد بن حنبل تحمیل کردند و در طول تاریخ تا کنون هم ادامه داشته اند.

اینها از دشمنان اهل حدیث و اهل سنت و جماعت و ادله الفقه امام ابوحنیفه رحمه الله هستند.