در مورد دیوبندیه و بریلویه که بسیاری از مولوی ها حنفی مذهب خود را به آنها منسوب می کنند مطالب زیادی گفته شده است که به صورت مختصر اطلاعاتی از این جریانات و فرقه ها در اختیار شما قرار می دهم:
رهبروبنیان گذار فرقه بریلوی : صوفی احمد رضا خان بریلوی (اصلیت افغانی از ولایت قندهار).
تقسیمات اجمالی فرقه بریلویه :
فرقه رضوی
فرقه منهجی
فرقه عطاری
فرقه سیفی
البته به دلیل وجود حکومت سکولار چرکستان در پاکستان این فرقه ها به دهها فرقه ی ریز دیگری تقسیم شده اند و هر کدام برای خود عده ای را جمع کرده و به شکم چرانی بر این عده مشغول هستند و تحت آزادی های فردی که در نظامهای سکولار دموکراسی خواه وجود دارد هر کسی می تواند هر ادعایی داشته باشد حتی ادعای پیامبری و خدایی و برای خودش گله ای هم جمع کند.
دموکراسی یعنی دیکتاتوری بر قوانین شریعت الله: چرکستان برای نمونه
به قلم: ملا نور احمد فراهی
با آنکه در حکومت انگلیسی – آمریکائی پاکستان انواع احزاب به اصطلاح اسلامگرا وجود دارند و با وجود گروه های به اصطلاح سیاسی مذهبی، دولت سکولار و دست نشانده پاکستان به طور کامل از کفر سکولاریسم حمایت کرد و از همه امکانات خود برای نابودی اهل دعوت و جهاد استفاده نمود، کسانی که مسئولیت داشتند که کفر را کفر خطاب کرده و در مقابل منکرات بزرگ بایستند، آن ها دموکراسی را پذیرفته و آنچنان چهره ای از مداهنت شدند که طبقه قدرتمند سکولار در پاکستان در مقابل چشمانشان کفر سکولاریسم را نافذ و بر ظلم حکمرانی کرد، سکولاریسم را ترویج داده و شریعت را به سخره گرفتند، همه این نسل را از شریعت اسلام متنفر کردند، خون علما را ریختند، با بی شرمی تمام امر به معروف (جهاد نمودن) را منکر و منکر (کمک به کافران بر علیه اهل اسلام) را معروف قرار دادند و تمام گروههای به اصطلاح سیاسی مذهبی توسط نظام دموکراسی متوقف شدند و نه پاکستان بلکه چرکستان تولید شده است.
همان دموکراسی که از طریق آن فریب آوردن نظام اسلامی را خورده و نشان دادند، همین دموکراسی قفل زبان و غل و زنجیر پای آنها شده است، آنها میترسیدند و به خوبی میدانستند که اگر واقعاً اسلام را در برابر این همه کفر نشان میدادند به عنوان “شورشیان دموکراسی” و برچسب “افراطی” میخوردند، در مواجهه با ستون جهانی دموکراسی، همّ و غمّ گروههای مذهبی و سیاسی این است و در تلاش هستند تا خود را بیش از شریعتگرا بودن، دموکراسی خواه ثابت کنند، چه اعتراض باشد و یا سخنرانی، عمل آنان بر اصول های دموکراسی بوده است .
در دموکراسی سکولاریستها، اسلام، مسلمانان، مساجد و مدارس همه نابود شوند اما …؟! سنت های دموکراسی در امان باشند :
دلیل آن چه بود که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی مجبور به ادامه سیاستهای همان نهادهای متخاصم در حکومت های استانی خودشان شدند، که مسئول کشتار اقتصادی مسلمانان بودند؟ صدها هزار معترض به حمله آمریکا به افغانستان چرا بر علیه جنایات پرویز مشرف برده آمریکایی پس از به دست گرفتن حکومت یک استان نتوانستند حرکت موثری انجام دهند؟
کسانی که ارتش آمریکا را در جیکب آباد محاصره کردند چرا پس از به دست آوردن حکومت سرحد از طریق انتخابات مجبور شدند فقط نظاره گر یورش به وزیرستان باشند؟ با وجود حکومت های استانی دشمنان ایدئولوژیک ناتو و آمریکا چرا از همان استان تدارکات ناتو ادامه داشته باشد؟ در حکومت استانی “مجلس متحده عمل”، دستگیری مجاهدین به دست اف بی آی آمریکا از همان استان صورت گرفت اما این رهبرانی که علیه ایالات متحده اعلان جنگ کرده بودند فقط مجبور به نظاره ماندن ثابت شدند .
به همین دلیل است که پیوستن به دموکراسی و حفظ سنت های دموکراتیک ضد اسلام و ضد مسلمان تبدیل به یک مجبوری بزرگ می شود و این، همان اجباریست که به نفع جامعه سکولار می باشد .
در ایران ما شاهد گرانی ها و فشار بر قشر کم درآمد و اذیت شدن آنها هستیم، با آنکه این نابسامانی عامل درونی هم دارد و جناحهایی خاص جهت مطرح کردن خود و عوام فریبی سعی دارند جناح مخالف خود را مقصر نشان دهند اما فارغ از این بازی های سیاسی داخلی باید به اطراف خود و جهان نگاه کنیم و بدانیم که آیا این گرانی و نابسامانی فقط مخصوص ایران است یا پدیده ای منطقه ای و بین المللی است که سیستم جهانی سرمایه داری مسبب آن شده است؟
اگر نگاه کنیم با آنکه ثروت جهان در اختیار عده ای محدود قرار گرفته است اما به صورت عمومی در امریکا، اروپای غربی و شرقی، به ویژه کشورهایی چون: ایتالیا، اسپانیا، یونان، انگلیس، فرانسه و آلمان نرخ تورم و بیکاری و بالا رفتن اقلامشان به صورت روزافزون بالا میرود.
هر چند وقت یکبار می بینیم که فلان بانک و شرکت قدرتمند اعلام ورشکستگی می کنند وعظیمترین کارخانجات یا شرکتهای بزرگ چند صد میلیاردی و چند ملیّتی گروه گروه کارگران و کارمندان خود را اخراج میکنند و هر روز به تعداد بی خانمانها در امریکا و اروپا اضافه میشود و…
آنهایی که سعی می کنند با ضد تبلیغ و جنجال به اذهان عمومی ما القا کنند که ایران تافته جدا بافتهای از جهان است مجریان جنگ روانی دشمنان هستند، برای اینها اگر اقتصاد جهانی سقوط کامل نیز کند، باز می خواهند به مردم چنین القا کنند که نباید هیچ تأثیری در اقتصاد ایران داشته باشد.
علاوه بر این، این مجریان جنگ روانی، آنهمه فشارها و تحریمها بر ایران را نیز نادیده می گیرند اما اگر مثلاً چین یا روسیه یا اتحادیه ی اروپا فقط کمی مالیات بر صادراتشان بر یک قلم کالای وارداتی به آمریکا را اضافه کنند فوراً چنان سروصدائی به راه می اندازند که انگار عامل تمام گرانی ها و تورمها در آمریکا این کشورها هستند و…
بدون شک، اقتصاد ایران مثل تمام کشورهای جهان به اقتصاد جهانی گره خورده است و با آنکه مثل تمام کشورهای جهان عامل مدیریتی داخلی برای بعضی از نابسامانی ها دارد اما با وجود آنهمه تحریمهایی که بر آن تحمیل شده نباید ایران را تافته ی جدا بافته از دنیا دانست.
اقدام مداح حاشیهساز مزدور سر به شیعیان انگلیسی در سیستان و بلوچستان محکوم و شکایت قضایی از وی نیز پیگیری شد.
کاتب:جواد شاهوزهی بامری آیت الله خامنه ای امام کنونی دارالاسلام ایران می گوید: لازم به یاد آوری است مقام معظم رهبری در رابطه با ایجاد تفرقه در میان مسلمانان میفرمایند: آن کسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر میدهد و به بهانهی مذهب، میخواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن است، چه بداند، چه نداند. پس از انتشار کلیپ یکی از مداحان سر به شیعیان انگلیسی که موجب آزرده خاطر شدن مردم استان سیستان و بلوچستان شده، آیت الله محامی، نماینده امام انقلاب و دارالاسلام ایران در استان سیستان و بلوچستان با صدور پیامی در صفحه مجازی ایکس خود نوشت: مصداق بارز فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی و تذکرات معظم له نسبت به خطر تشیع انگلیسی، همین است که از حنجره برخی به اسم طرفداری از اهل بیت علیهم السلام، ندای تفرقه در جامعه اسلامی بیرون میآید. همچنین وی در پیامی دیگر در این شبکه اجتماعی، نوشت: رفتارهای مزدورانه عدهای برای ضربه زدن به وحدت جامعه اسلامی، در هر نقطهای از عالم از سوی شیعه و اهل سنت محکوم است و صاحبان بصیرت و نخبگان موقعیت شناس، این تهدید را با همدلی و وحدت به فرصت تبدیل خواهند کرد. شایان ذکر است بالافاصله پس از انتشار این کلیپ در فضای مجازی در راستای برخورد با اینگونه اقدامات از جانب سازمان اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان، پیگیری شکایت قضائی صورت گرفته و پرونده قضائی در حال تشکیل برای وی است.
دعوت مولوی نقشبندی، دعوت به آب، علف، چراگاه و خاک؛ بهای آزادی یا بهای جهنم؟
کاتب: براهندک بلوچ
سید قطب تقبله الله عامل تمایز بین جامعه ی جاهلی با جامعه ی اسلامی را «عقیده» معرفی می کند و می گوید: حیوانات را آب و علف و چراگاه و زمین دور هم جمع می کند اما انسانها و بخصوص مومنین را عقاید آنها دور هم جمع می کند.
مولوی نقشبندی که پس از آن فاجعه ای که به بار آورد و پس از آن آبروریزی که برای قوم بلوچ در تاریخ به ثبت رساند و جهت فرار از پاسخگوئی در برابر شریعت و مردم فراری شده است در تازه ترین سخنان خود بهای آزادی را جنگ در راه علف و خاک و چراگاه و حرکت در مسیر حیوانیت معرفی کرده است. دقیقا همان کاری که ناسیونالیستهای ملی گرائی چون سربازی و دیگران انجام می دهند اما با ادبیاتی شبه اسلامی .
از ابوموسی رضی الله عنه روایت است می گوید که :
از رسول الله صلى الله عليه وسلم درباره ی مردی پرسيده شد که از روی شجاعت، از روی تعصب (برای قومیت یا خاک) يا از روی ريا و خودنمايی می جنگد. اینکه کدام يک در راه الله است؟ فرمود: «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ الله» «کسی که برای اعلای کلمه ی الله (و سرافرازی و اجرای قوانین دينش) بجنگد او در راه الله است».( البخاري 123 / مسلم 1904)
پس بهای آزادی دنیا و قیامت جهاد در راه قانون شریعت الله است نه در راه خاک و علف و عصبیت و جاهلیت.
دین الله هم به مومنین امر می کند که از گروههای متفرق دوری شود و هر کسی که به سوی این گروههای متفرق دعوت دعوتگر به سوی آتش جهنم و دعوتگر به سوی «قتال الفتنه» است.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در پاسخ به سوال حذیفه رضی الله عنه می فرماید: دُعَاةٌ علَى أبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَن أجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، بله، دعوتگراني هستند كه بر دروازه هاي جهنم قرار دارندهركس دعوت آن ها را بپذيرد او را در آن مي اندازند؛ عرض كردم: اي رسول الله، آن ها را براي مان توصيف نماييد؟ فرمود: هُمْ مِن جِلْدَتِنَا، ويَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، آن ها از جنس ما هستند و با زبان ما سخن مي گويند (یعنی با نام اسلام و با ادبیات اسلامی و در قالب مبلغ و دعوتگر خود را نشان می دهند)؛ گفتم اگر آن ها را درک نمودم چه دستوري به من مي دهيد؟ فرمود: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، با جماعت مسلمانان و امام شان باش.گفتم: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ، اگر مسلمانان جماعت و امام نداشتند؟ فرمود: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ. در آن صورت از همه ی آن گروه ها و فرقه ها دوري کن اگر شده تنه ی درختي را محکم بگير تا مرگت فرا رسد، و تو بر همان حال باشی(أخرجه البخاري 3606 / ومسلم 1847/ وابن ماجه/ صحيح الجامع 2994) .
امثال مولوی نقشبندی فراری از دادگاه شریع و مردم مجموعه ای از فرقه ها و گروههای متفرقی هستند که با ادبیاتی شبه اسلامی مردم را به سوی جهنم دعوت می دهند چون در دعوت این اشخاص مردم به ناحق کشته می شوند و الله از خون به ناحق ریخته شده گذشت نمی کند حتی اگر شخصی خودش را بکشد.
به همین دلیل است که می بینیم رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا؛ (بخاری ۶۸۶۲)انسان مومن تا زمانی در دینش از گشایش -و توفیق بهره مندی از بخشایش الله و شفاعت شفاعت کننده ها و پاک شدن گناهان با انجام عمل صالح و غیره – برخوردار است که خون حرامی نریزد. عبدالله بن عمر نیز می گوید: إِنَّ مِنْ وَرَطَاتِ الأُمُورِ، الَّتِي لاَ مَخْرَجَ لِمَنْ أَوْقَعَ نَفْسَهُ فِيهَا، سَفْكَ الدَّمِ الحَرَامِ بِغَيْرِ حِلِّهِ .(بخاری ۶۸۶۳)از مهلکه ها و ورْطه های نابودی انسان که هیچ راه نجاتی از آن نیست ریختن نابجای خونی است که حرام شده است.
پس مولوی نقشبندی در مورد بهای جهنم و عذاب وعده می دهد و دعوتگری است به سوی آتش جهنم.
توصیهای برای خانمها : اگر میخواهید ثبات خانه و همسرتان را حفظ کنید
ارائه دهنده: ماهدیم بلوچ
خانم کریم نژاد که یکی از برجسته ترین و مهم ترین فعالین عرصه ی زنان با نگرشی اسلامی است می گوید:
اگر میخواهید ثبات خانه و همسرتان را حفظ کنید، باید ۵ خصلت مهمی که مردان به شدت از وجود آن در زنان متنفر هستند را بدانید:
صدای بلند: چه با شوهرتان باشد و چه با فرزندتان در حضور او، صدایتان را بلند نکنید زیرا هر مردی از اینکه همسرش در خانه، مخصوصاً در حضور او، صدایش را بلند کند متنفر است.
کنترل: ژن و طبیعت مرد اینگونه آفریده شده که باید کنترل خانه را در دست داشته باشد، زیرا خلاصه او مرد است، نه شما!
این موضوع هم منافاتی با این ندارد که اگر اشتباهی دیدید او را نصیحت کنید و او نیز این توصیه را از شما بپذیرد.
اما این به معنای تلاش برای سلب کنترل خانه از شما نیست، زیرا مشکلاتی پیش خواهد آمد که شما قادر به مقابله با آن نخواهید بود.
لجبازی: البته این بدترین خصلتی است که در زمان ما در بین بسیاری از زنان گسترش پیدا کرده است.
مرد، عاشق همسر مطیع است زیرا چنین زنی واقعاً صاحب قلب شوهرش است.
اما زن لجباز اغلب با گذشت زمان شوهرش را از دست میدهد و بسیاری از طلاقها به دلیل لجبازی زن است.
غمگین و ناراحت بودن: بعضی خانمها جان به جانش کنند، خود را پکر و ناراحت نشان میدهد، انگار که تمام دنیا بر سرش آوار شده و همیشه چهرهای افسرده و ناراحت را از خود نشان میدهد. اینگونه زنان از محبوبیت کمتری برخوردارند، و نه تنها مرد حتی سایر اطرافیان نیز از چنین شخصیتهایی فراری هستند.
مردانگی: این خصلتی است که میتواند خانهها را نابود کند، زیرا هیچ مردی دوست ندارد با رقیب و مرد دیگری در خانه زندگی کند که همیشه با او سر هر موضوعی جر و بحث کند.
این پنج مورد که به تعداد انگشتان یک دست ما هستند هر روز باید به صورت روزانه و هر صبح قبل از صبحانه توسط دخترانی که می خواهند برای زندگی مشترک آماده شوند و همچنین برای زنانی که زندگی مشترک دارند مرور و یاد آوری شوند چون این موارد مهمتر از صحبانه هستند.
صبحانه خوراک جسم است و این موارد خوراک روح و دوام خانواده.
این دین بر شانههای افراد تساهلپیشه و رخصتطلب برپای نمیشود
سید قطب در تفسیر في ظلال القرآن می گوید:
“پرچمی که مسلمان از آن حمایت و حفاظت میکند فقط عقیده است و وطن و میهن او که بخاطر آن جهاد میکند سرزمینی است که شریعت و قانون الله در آنجا حکمفرما میباشد وسرزمین او که از آن به دفاع برمیخیزد (دار الاسلام) است که برنامه اسلام را به عنوان برنامه زندگانی برمیگیرد وهر گونه نگرش و جهانبینی دیگری از وطن، نگرشی غیراسلامی است و از تراوش جاهلیت است و اسلام آن را به رسمیت نمیشناسد”.
پس در نگرش سید قطب رحمه الله دین اسلام تنها دو نوع جامعه را میشناسد:… جامعه اسلامی و جامعه جاهلی؛ همچنانکه در کتاب معالم فی الطریق می گوید:
«جامعه اسلامی،جامعهای است که منهج اسلام در آن اجرا میشود. یعنی در همه زمینههای عقیده، عبادت، شریعت (قانون) ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اخلاقی و رفتاری منطبق بر منهج اسلام باشد.
جامعه جاهلی، جامعهای است که منهج اسلام در آن اجرا نمیشود و عقیده، تصورات، ارزشها و مقیاسهای اسلامی در آن حاکم نیست و ساختارها و قانون و رفتار و اخلاقیات جامعه منطبق بر منهج اسلام نیست».
جامعه اسلامی آن نیست که دربردارنده مردمی باشد که خود را مسلمان مینامند در حالی که قانون جامعهشان را شریعت اسلام شکل نداده باشد. اگرچه آن مردم نماز بخوانند و روزه بگیرند و به حج بروند،(باز هم تا قانون جامعهشان منطبق با اسلام نباشد، جامعهشان اسلامی نیست)
همچنین جامعه اسلامی، آن جامعهای نیست که از نزد خود اسلامی را به عنوان “اسلام پیشرفته” ایجاد کند، حال آنکه این اسلام من درآوردی غیر از اسلامی است که الله سبحانه آن را مورد تأیید قرار داده و توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تفصیل کرده است.
در اینجاست که سید قطب در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گَند و مُتعفّن هستند» و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّبی بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افقهای بلند بیاسود.
از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او دارلاسلام بود.
یعنی دیاری که عـقیده اسلامی بر آن حــکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.
… عرب ها با عقیده اسلام، از سرزمین خود بیرون نرفتند تا یک امپراتوری عربی را تشکیل دهند و در سایۀ آن از نعمت برخوردار شوند و به رفاه برسند و بخورند و بیاشامند و در سایۀ آن سربرافرازند و تکبّر و گردنکشی کنند و مردمان را از زیر سلطۀ حکومت روم و ایران مجوس بیرون بیاورند و به زیر سلطۀ حکومت عرب بکشانند و به فرمانبرداری از خودشان وادارند! بلکه عربها به پا خاستند تا جملگی مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاورند و به پرستش یزدان یگانۀ جهان بکشانند، همان گونه که ربعی پسر عامر، قاصد مسلمانان در مجلس یزدگرد گفت: خدا ما را فرستاده است تا مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاوریم و ایشان را به پرستش یزدان یگانه برسانیم، و آنان را از تنگای دنیا رها گردانیم و به فراخنای آخرت داخل نمائیم، و ایشان را از جور و ستم آئینها برهانیم و به عدالت و دادگری اسلام نائل گردانیم.
اینجاست که سید قطب رحمه الله می گوید: انا من أمة الجنسية فيها [العقيدة]والوطن فيها [دار الإسلام] والحاكم فيها هو [الله] والدستور فيها [القرءان]من از امتی هستم که ملیت در آن عقیده…وطن در آن دارالاسلام…فرمانروا در آن تنها الله…و قانون اساسی در آن قرآن است.
به این شکل سید قطب رحمه الله در جمله ای مختصر اما پر معنی در مورد دین اسلام می گوید:”إنَّ هذا الدّين لا يقومُ على أكتافِ المترخّصين”. «این دین بر شانههای افراد تساهلپیشه و رخصتطلب برپای نمیشود».
یک مرد انصاری به نام ابوشعیب، بردهای قصاب داشت. آن مرد، روزی، رسول الله صلی اللّٰه علیه وآله وسلم را دید و از چهرهاش متوجه شد که پیامبر اکرم صلی اللّٰه علیه وآله وسلم گرسنه است؛ لذا به بردهاش گفت: وای برتو، غذایی را برای پنج نفر، تهیه کن؛ چرا که میخواهم رسول الله صلی اللّٰه علیه وآله وسلم را با چهار نفر دیگر دعوت کنم. او نیز غذایی تهیه کرد. ابوشعیب نزد نبی اکرم صلی اللّٰه علیه وآله وسلم آمد و او را با چهار نفر دیگر، دعوت نمود. اما شخص دیگری نیز همراه آنان آمد. هنگامی که رسول اکرم ﷺ به دروازهی خانهی ابوشعیب رسید، به او فرمود: «این مرد نیز با ما آمد؛ اگر خواستی به او اجازه بده؛ در غیر این صورت، بر میگردد». ابوشعیب گفت: نه، یا رسول الله! به او اجازه میدهم.
پس اگر به مهمانی دعوت نشده ای ابتدا از صاحب مهمانی اجازه بگیر سپس برو و اگر به تو اجازه نداد بدان که خوراک را به اندازه کافی تهیه کرده است و اگر تو بروی صاحبخانه در اذیت می افتد و ممکن است خوارک برای همه کفاف نکند و صاحبخانه به خاطر نرسیدن غذا به همه شرمنده شود.
هر شخصی را ماموستای دینی ننامید: سید محمد محمدی میرالی پاوه ای برای نمونه
کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی
نزدیک به یک هفته پیش یکی از رسانه های مجازی شناخته ی شده ی سکولار بلوچ اعلام کرد: بازداشت خشونتآمیز یکی از علمای اهل سنت کرُد (ماموستا « محمد محمدی »، اهل روستای میراولی از توابع شهرستان پاوه) توسط نیروهای امنیتی در پاوه. البته اضافه کرده بود که: او به دلیل خطابههای اعتراضیش در جنبش زن زندگی آزادی، چندین بار احضار شده است.
با آنکه ا به اخباری که کفار اصلی و احزاب سکولار محلی و گروه منافقین بومی نشر می دهند اصلاً اعتمادی ندارم و تا روشن نشدن و تبیین آن توسط مومنین به آن اهمیت نمی دهم با این وجود اگر متوجه شوم که مولوی یا آخوند یا شیخ و ماموستایی به دلیل مشارکت در فتنه ها و جریانات سکولاریستی دچار مشکلی از سوی مردم یا مسئولین حکومتی شده است غیر از خوشحالی، اهمیت نمی دهم که این شخص کیست و چه فکری دارد و…؟
در مورد محمد محمدی میرالی پاوه ای هم به محض آنکه فهمیدم در آن اغتشاش و فتنه ی هرزه های سکولار کُردستان به نحوی مشارکت داشته دیگر اهمیت ندادم که کیست تا اینکه یکی از برادران دیشب در مورد این شخص نکاتی را بیان کرد که من را برد به فتنه گران و تفرقه اندازان دوران عباسیان در بغداد و دمشق و خراسان و ….
در دورانی در بغداد و دمشق مقلدینی از میان حنفی ها و مالکی ها و حنبلی ها وجود داشتند که به سادگی همدیگر را تکفیر می کردند و حتی بعضی از علمای حنفی بودند که شافعی ها را چیزی مثل کفار اهل کتاب می دانستند که می شود از آنها زن گرفت اما نمی توان به آنها زن داد و می گفتند اگر توانش را داشته باشیم از آنها جزیه هم می گیریم.
جنگهای بین حنبلی های بغداد با حنفی ها و شافعی ها و فتنه هایی که برپا کردند نیز در تاریخ به عنوان لکه ی سیاهی وجود دارد، در خراسان بزرگ هم این فتنه ها وجود داشتند فقط کافی است به زندگانی و مشقات امام بخاری رحمه الله نگاهی بندازید تا به گوشه ای از این مصیبت تفرقه اندازان پی ببرید یا نگاه کنید که امام شافعی رحمه الله که خودش از شاگردان برجسته ی امام مالک رحمه الله بود چگونه در مصر توسط مقلدین جاهل امام مالک مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و علیل می شود و بدترین مرگ را تجربه می کند و…
نزدیک به چند قرن است که دسته ای از مسلمین می گویند «4مذهب» و سعی کرده اند به این شکل به هم نزدیک شوند و از اختلافات جزئی صرفنظر کنند و همین امر باعث خاتمه ی این جنگهای میان این مذاهب شد تا اینکه محمد بن عبدالوهاب سربرآورد و دوباره جنگ مذهبی را شعله ور کرد.
امروزه مسلمین نه تنها می گویند «4مذهب» بلکه می گویند «تمام مذاهب اسلامی و امت اسلامی»؛ حالا در این بین، محمد محمدی میرالی در جامعه ی شافعی مذهب کُردستان خودش را مقلد امام احمد حنبل رحمه الله و علمای متقدم حنبلی مذهب می داند؛ اما قصد دارد نقش یکی از علمای آن دوران را در این زمان بازی کند.
محمد محمدی میرالی به سبک منحرفین میان مذهب حنبلی ابتدا به تکفیر امام ابوحنیفه رحمه الله می پردازد و بعد با زنده کردن چیزهایی که مرده اند خودش را به مسلمین صوفی و سلفی و… دلخوش کرده است و حتی یک جمله هم در مورد کفار اصلی و بخصوص کفار اشغالگر خارجی نمی گوید بلکه به تکفیر و لعن کردن مجاهدینی می پردازد که با این کفار اشغالگر جهاد کرده اند یا در حال جهاد هستند!.
یعنی: فقط 1- تکفیر به ناحق مسلمین 2- تولید تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و 3- رها کردن دشمنان اصلی و 4- نشان دادن اینکه بله منم اینم و متفاوت از دیگران تا دیده شود.
این اشخاص باید بیدارشان کرد و متوجهشان کرد که در پازل و جبهه ی دشمنان بازی می کنند.
ماموستای دینی یعنی استادی که دین را فهم و درک کرده و آگاهانه و دلسوزانه ومخلصانه آنرا به دیگران منتقل می کند؛ تکفیر به ناحق ائمه ی مسلمین و تولید تفرق میان مسلمین و مشغول کردن به مسلمین به مسلمین و رها کردن دشمنان جنایتکار اشغالگر و لعن و نفرین مجاهدینی که در برابر این کفار اشغالگر ایستاده اند کار یک ماموستای دینی نیست.