اشکی برای غزه

اشکی برای غزه

کاتب: م. سبحانی

چه زود همه چیز برایمان عادی می شود
و بر ما هم خرده میگیرند که چرا؟ این همه در مورد غزه می نویسم لطفا متن را به دقت مطالعه فرمایید.

با نام و یاد خدای  صبور

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (۱۱۵هود)

اهالی مجاهد غزه، نمی دانم برای تحمل درد ورنج طاقت فرسای شما اشک بریزم
یا برای سکوت وقیحانه امت اسلام ابراز شرمندگی کنم.برخود لازم می دانم ابتداشمه ای از اهداف به وجود آمدن اسرائیل غاصب  را بیان کنم،اسرائیل بوسیله استعمار در سرزمین فلسطین ایجادشده تا منافع یهود را در قلب خاورمیانه نمایندگی کند!

اساسا اسرائیل تشکیل شده، تا توسعه یابد،‌اسرائیل بزرگ: ازنیل تا فرات (مصر تا عراق) از عرز تا نخیل(بخش های از عربستان)، تمام اردن، لبنان،سوریه، یمن، بخش هایی از سودان  کشورهای حوزه خلیج وبه تبع آن ایران را در بر می گیرد،

همچنانکه غده سرطانی رشد می کند تا تمام بدن را دربرگیرد، اسرائیل هم ایجاد شده تا گسترش یابد. استعمار انگلیس و آمریکا تمام ارزشهایی را که برای فریب جهانیان باآنها مانور می دهند از قبیل: حقوق بشر، کودکان ، زنان،آزادی و دمکراسی همه را در مقابل افکار عموم دنیا به خاطر اسرائیل زیر پا لگد مال کردند

با این حال اگر اسرائیل خدای نخواسته به اهدافش برسد، باید ازهمین حالا برای نسلهای آینده خون گریه کنیم،بیچاره نوه ، نتیجه های ما روزگارشان از اوضاع واحوال ما بد و بدتر خواهدشد،لذا ما در واقع برای نسل آینده خودمان اشک می ریزیم و سنگ غزه را به سینه  می زنیم و بر ماست که مقاومت غزه را ارج نهیم زیرا آن مردمان نجیب، باایمان،صبور و قهرمان علی رغم رویارویی با کفرجهانی وتحمل انواع سختی ها برای امنیت وآسایش نسلهای خاور میانه دفاع می کنند،مردمان غزه و رهبرانشان اسوه ایمان ،شجاعت ،مردانگی وفداکاری هستند. 

اهالی غزه دریافته اند که جان و مال در هر صورت ازدست رفتنی و فناپذیرند، بااین حال بهتر  آنست که با به کارگیری آن ها در مسیر بندگی خداوند خود را از كسب سعادت دنیا و آخرت محروم ننمایند،

شما اهالی باایمان غزه، باغیرت وشرافت زندگی می کنید ودر حقیقت تافته جدابافته امت محمدی( ص) آخر زمان هستید
شماخوب دریافته اید، که مدت زیادی دراین جسم خاکی نخواهید ماند، پس چه بهتر که باعزت وسرافرازی به سوی خدا بازگردید، شما نمونه عملی وآثار مفید یاران رسول خدا (ص)در عصر سرگردانی وگمراهی بشریت هستید

شما ترس و بزدلی و پاچه خواری برای جنایتکاران مدعی دمکراسی ولیبرالیسم را کنار گذاشتی و درمیدان مبارزه پیشقدم شدید، تا با ایمانی سترگ و رشادت بی نظیر  صلح وصفا وشادی را برای خاورمیانه شکوفا و غنچه رضا و لبخند و تبسم را برلبان مظلومان عالم برویانید

جنود الشیطان متشکل از اسرائیل ،آمریکا ، انگلیس، اتحادیه اروپا  چین ، روسه و حاکمان خبیث کشورهای سرسپرده مصر، اردن ،سوریه، عربستان و امارات از ۷۶ سال پیش(تشکیل رژیم اشغالگر اسرائیل)  تا کنون درحال ارتکاب جنایات جنگی و کشتارهای بی رحمانه علیه شما قد علم کرده اند

شما فلسطینیان عزیز به‌ طرز ظالمانه و وحشیانه‌ای با سلاح های مخرب  کشتارجمعی و حمایت‌های مالی قدرتهای شیطانی کشته می‌شوید.شما اهالی غزه قهرمان،مانند اصحاب اخدود در  هولوکاست واقعی خیمه‌ها  توسط اشغالگران در محوطه بیمارستان شهدای الاقصی ومدارس ومساجد  دربین شعله های آتش سوزانده می شوید

اما! با وجود تحمل این همه شدائد وقساوت قلب وتوحش غربیهای بی هویت تحولی بزرگ ایجاد کردید. شما امروز الگو و مربی مسلمانان و معلم اخلاق دنیای کفر،الحاد و سکولاریسم هستید، شما به جهانیان فهماندید که فرهنگ فرومایه منحط غرب حیات وحشی بیش نیست

در حالیکه کودکان غزه و بیروت در آتش توحش سیستم درهم تنیده کفر با مدیریت اتاق فکر یهود سوزانده می شوند
خبر مورد علاقه شبکه ( بی بی سی) رسانه سخن پراکن یهود این است  که در مورد جان گربه های بیروت ابراز نگرانی کند. بدون تردید تاریخ درباره این دوره از حیات بشر روی زمین، خواهد نوشت که یکی از وقیح ترین دوران تاریخ که عقل و منطق بشر  توسط رسانه های وابسته یهود به سخره گرفته شده بود این دوره است

تمدن شیطانی و جاهلی غرب از زمان جنگ جهانی اول، ماسک از چهرۀ پلیدش برای بشریت برانداخت و در جنگ جهانی دوم میلیون ها نفر ژاپنی را زنده زنده درآتش سوزاند و در بهار عربی هم با سران خائن  بارها علیه مسلمانان دست به جنایت زد تا اینکه در جنگ غزه، بربریت و درنده خویی اش را به اوج رسانده است

اگر بخواهیم فرهنگ غرب را به طور خلاصه تعریف کنیم باید گفت که:

افکار واندیشه غرب: سگ پرستی
اهدافشان: آدمکشی
اقتصادشان: فروش ابزار وادوات جنگی،

دستاوردشان:تحقیر مقام زن
و افتخارشان:همجنسگرایی است

حسبنا الله و نعم الوکیل

۱۴۰۳/۸/۳

مجرمینی که مساجد، بازارها، مدارس و مکانهای عمومی مسلمین در پاکستان را منفجر می کنند

مجرمینی که مساجد، بازارها، مدارس و مکانهای عمومی مسلمین در پاکستان را منفجر می کنند

به قلم: محمد اسامه

زمانی که در عراق سربازان انگلیسی با ریشهای مصنوعی را گرفتند که در حال بمبگذاری در مدارس و مکانهای عمومی مسلمین بودند همه تعجب کردند اما درس نگرفتند که چرا؟

بعد از اشغال عراق توسط کفار سکولار خارجی به رهبری آمریکا و انگلیس، مسلمین اهل سنت و شیعه در کنار هم با اشغالگران سکولار می جنگیدند  و مردم شیعه و سنی هم یکدست از این مجاهدین حمایت می کردن و این برای اشغالگران اصلا خوب نبود به همین دلیل جهت تولید تفرق شروع کردند به دسیسه چینی.

این اشغالگران در مدارس و مساجد و مکانهای عمومی اهل سنت بمبگذاری می کردند و با اعتراف گیری اجباری تحت شکنجه از چند بی گناه شیعه مذهب اعلام می کردند که این جنایات را شیعیان مرتکب شده اند و بعد همین سناریو را در مناطق شیعه نشین تکرار می کردند تا اینکه موفق شدند در بین مسلمین تفرق ایجاد کنند و آنها را به جنگ داخلی با هم مشغول کنند و ما شاهد جنایات فجیعی توسط این گروههای مختلف از همدیگر بودیم.  

در چرکستان هم همین سناریو توسط آمریکا و مرتدین چرکستان انجام شد. در زیر به دو بیانیه رهبران جهاد در سالهای گذشته اکتفا می کنیم که تحت عنوان «ظلم و فساد بیش از حد، انفجارهای جنایتکارانه آژانس های مخفی در میان مردم عوام» توسط محترم اعظم طارق رحمه الله و شیخ مصطفی رحمه الله صادر شده اند که می گویند:

“از حملات جدید سکولاریستها بر اهل اسلام هشت سال می گذرد، در این جنگ اُمت مظلوم چندین زخم دردناک خورده است اما در جاییکه از یک سمت در افغانستان به دست مجاهدین حملات بر ارتش های سکولار سینه های اهل سنت را خنک می کند در همین حین در عراق، سومالی، یمن، الجزائر و پاکستان و دیگر مناطق کشورهای اسلامی حاصل نمودن مهمان نوازی زیاد از دعوتِ جهاد، نویدی از فتح و نصرت الهی خبر می دهد .

از سوی ارتش پاکستان و اربابان آمریکایی آن یورش جاری در وزیرستان حصه ای از همین جنگ سکولاریستی است، به همراه این جنگ سکولاریستی از آستین نیروی های برده پاکستانی خون اُمتیان معصوم می چکد .

از چندین ماه شب و روز به طور مسلسل در مناطق عوام مسلمان وزیرستان، باجور و سوات با جنگنده ها بمباران کرده و هزار مسلمان را قتل عام می کنند و در لال مسجد جنایت بازی با خون اُمت مسلمان این سخن را واضح کرده است که این مجرمین سفاک به خون مسلمین چنگ زده و می نوشند، اندازه وحشی گری آن ها را با واقعات کنونی می شود حدس زد که در آن با هجوم به صدها مسلمان انفجار انجام داده  و خون آنها فقط به این خاطر ریخته شد که در نشر اعلامیه ها با دروغ یک خبر حاصل شود و این خبر را بنیاد قرار داده و اُمت مسلمان را از فرزندان خود دور نگهدارند که در دفاع از آنان جان های خود را قربان می کنند.

آژانس های مخفی تشنه به خون اهل اسلام در آغاز یورش به ملاکند در دِیر طی دوران نماز تروایح حمله بمباران انجام داده و ۲۰ نمازی را به شهادت رساندند و سپس با بمب های جا سازی شده در اسباب بازی کودکان معصوم را تکه تکه کردند و الزام آن را بر مجاهدین طالبان زدند تا فتنه جواز یورش ظالمانه را صادر کرده و مردم عوام را ساکت نگه دارند “.

آیا زمان آن نرسیده که اگر هر سکولار لجبازی را دیدی تف به صورتش بنداری و با لگد جانانه ای او را از خود و خانواده و محل کار و جامعه ای دور کنی؟

آیا هر دختر و زن مومنی برای ازدواج مناسب است؟

آیا هر دختر و زن مومنی برای ازدواج مناسب است؟

کاتب: ماهدیم بلوچ

رسول الله صلی الله علیه وسلم بزرگترین معیار برای انتخاب زن را ایمان دار بودن او معرفی کرده است و ایماندار بودن یعنی بدون چک و چانه زدن با دستورات و راهنمایی های الله و رسولش صلی الله علیه وسلم تسلیم تمام آنچا شدن که بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شده، چه آنچه در قرآن است و چه آنچه در احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم است که مجموعا ” العلم” هستند و هر چه در برابر اینها باشد ” جهل” است.

پس پایبندی به بعضی از اجزای ایمان و عبادت مسأله‌ای جدا از صلاحیت برای همسری‌ست؛ گاهی می‌بینیم ایمان یک زن موجب افزایش بعضی از عبادات او می‌شود اما در ارتباط با همسرش این چنین نیست، چه زنان شب‌زنده‌دار و روزه‌داری که همسر خود را مورد اذیت قرار می‌دهند و ناسپاسی می‌کنند!

بر همین اساس قرآن کریم صلاحیت همسرداری از طرف زنان را در ضمن دو قاعده برای ما بیان نموده است، زنان صالح کسانی هستند که دو ویژگی‌ ذیل را داشته باشند:

۱- قانتات (یعنی زنان فرمانبردار)

۲- حافظات للغیب (زنانی که اسرار و حقوق شوهران خود را در غیبت آنان حفظ می‌کنند، مثل حفظ ناموس و پاکدامنی خودشان و محافظت از آبرو و شخصیت شوهرشان و محافظت از سایر امور خانواده که مرد قیم و صاحب امر آن است)

پس در نتیجه:

۱. فرمانبرداری

۲. محافظت از اسرار و حقوق شوهر

دو معیار صلاحیت برای ازدواج است و به همین سبب در حدیثی پیامبر ﷺ حق الله و حق همسر را به هم مرتبط فرموده‌اند: «لاَ تُؤَدِّي اَلْمَرْأَةُ حَقَّ ربها حَتَّى تُؤَدِّيَ حَقَّ زَوْجِهَا.» (زن تا زمانى كه حق شوهرش را ادا نكند، حق پروردگارش را ادا نكرده است.)

این دو حق یکی نیستند، پس امکان دارد زنی متدین و عابده حق الله را ادا کند ولی این مهم ضرورتا بیانگر ادای حق همسرش نیست.

به همین دلیل پیامبر ﷺ زنان صحابی را از ناسپاسی برحذر داشتند تا آنانی که پایین‌تر از زنان صحابی هستند همیشه از چنین گناه کبیره‌ای که موجب عذاب جهنم می‌شود، برحذر باشند.

همچنین این حدیث بیانگر قاعده‌ای بزرگ است: رفتار نیک و معاشرت نیکوی زنان با همسرانشان همتراز با حج، جهاد و دیگر عبادات بزرگ است.

ای جوان مومن، در انتخاب همسرت این دو معیار را رعایت کن تا در زندگی ات دچار معضلات ریز و درشت نشوی.

ای مرد مومن، نگاه کن بر اساس این دو معیار زنت را انتخاب کرده ای؟ دو معیاری که از اجزای ایمان به آنچه هستند که بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده است.

ای مرد مومن، اگر تاکنون نسبت به این بنیان تشکیل خانواده غافل بوده ای و زنت هم نسبت به این وظایف مهم ناآگاه بوده و مشکلاتی را به خاطر این غفلت و ناآگاهی تحمل کرده ای از این به بعد با آموزش صحیح این دو مورد دست به اصلاح بزن.

تنها درمان، اسلام است اسلام است اسلام است، پس دنبال چیزی غیر از اسلام نگرد که گمراهی و شرک است.

اگر اهل جماعت نیستی …

اگر اهل جماعت نیستی …

به قلم: محمد اسامه

اهل جماعت بودن به زبان ساده یعنی: در دارالاسلام حکومتی بودن .

یعنی سرزمینی ابتدا باید دارالاسلام باشد، یعنی قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد.

حکومتی بودن در این دارالاسلام هم دو نوع است:

  1. شخص در یکی از ادارات و سازمانها و ارگانهای اجرائی حکومتی حضور دارد و در غیر معصیت الله از این نظام اطاعت می کند. چون:لا طاعةَ لِمَخلوقٍ في مَعصيةِ الخالِقِ.[1]
  2. شخص خارج از نظام اجرائی حکومتی است اما در غیر معصیت الله از این نظام اطاعت می کند. حتی اگر مثل امام احمد بن حنبل به مدت 15 سال در زندان این حاکمیت باشد و از بسیاری از امتیازاتی که لایقش است محروم شود و انواع شکنجه ها را نیز تحمل کند یا مثل ابن تیمیه رحمه الله در زندان این حاکمیت هم بمیرد.

رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را به اهل این جماعت بودن در دارالاسلام امر کرده است و فرموده است: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پایبند و ملزم جماعت و امام و حاکم و رهبر آن باش و ما را از  تمام فرقه ها و گروهها و پیوستن به فرقه های مختلف نهی کرده است و می فرماید: «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا» هر چند این فرقه ها با شعارهایی اسلامی و در لباس مولوی و شیخ و آخوند فرو رفته باشند : «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا».[2]

حتی اگر حکومت بر دارالاسلام دچار ظلم و بدعتی شده باشد که باعث ارتداد آن بر اساس ظوابط تکفیر مورد پذیرش اهل سنت و جماعت (1- اثبات جرم 2- تائید جرم توسط الله و رسولش 3- شروط تکفیر 4- موانع تکفیر) نشده باشد و ظلم و فسق آنها به کفر بواح و آشکار نرسیده باشد که برای این کفر آشکار از سوی الله دلیل و برهانی داشته باشیم «إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ».[3]  و شرایط و اسباب لازم و زمان مناسب برای تغییر انقلابی این حکومت بدیل اضطراری اسلامی به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت وجود ندارد و هر گونه جنگی به قیام فتنه و فاجعه ختم می شود و یا حاکمیتی بدتر از این سرکار می آید، هر گونه جنگ مسلحانه ای بر علیه این حاکمیت حرام است و هیچ توجیهی برای فرقه بازی و ضرار سازی و هدر دادن خون و ناموس و مال و امنیت مسلمین وجود ندارد.

این منهج صحیح اهل سنت و جماعت است. یعنی أهلَ السُّنَّةِ والجَماعةِ حتی اطاعت از امام عادل را نیز در معصیت الله مجاز نمی دانند، اگر این امام و رهبر آنها را به اطاعت از الله دستور داد از او اطاعت می کنند مثل دستور به اقامه نماز و دادن زکان و صدق و راستی و عدالت و حج و جهاد در راه الله، پس مومنین در حقیقت از الله اطاعت کرده اند.[4] 

اما اگر جزو مومنین اهل جماعت نیستی و جزو فرقه بازهای اهل بدعت شده ای برای ضربه زدن به آینده ی خوت و ملت مسلمانت نیازی به غریبه نیست، در همین مسیر اهل تفرقی که منجر به سستی و بی ابهتی و شکست و ذلیلی و ناامیدی ادامه بده و بر جوی خون مسلمین به اینهمه مصیبت ناشی از تفرق و کشتار ادامه بده.


[1]   أحمد (20653) الحاكم (5870)

[2] بخارى (7084) مسلم (1847)

[3] بخاري (7055)  مسلم (1840).

[4]  ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية (3/387).

ماجرای شهادت یحیی السنوار بزرگ چگونه بود؟

ماجرای شهادت یحیی السنوار بزرگ چگونه بود؟

درگیری شدید بین سه مجاهد دلیر و نیروهای سکولار اسرائیل میان تانک‌هایشان در منطقه “تل سلطان رفح” شروع شد، این یک درگیری معمولی نبود، این شجاعت توجه نظامیان سکولار صهیونیست را به خود جلب کرد و  پس از بمباران محل، آن‌ها رفتند تا بفهمند این‌ها کی هستند!.
ناخودآگاه گیج شدند، شوک وحشتناکی به آن‌ها وارد شد، انتظار دیدن این چهره را نداشتند، رهبری بزرگ در میدان جنگ، آن‌ هم در صف مقدم!!!!
بین خودشان دعوا می‌کردند که آن است یا نه؟!
حق دارند که باور نکردند.
اولین تحت تعقیب روی زمین توسط تمام جبهه‌های کفر و نفاق و شرک و مرتدان در میدان نبرد در نقطه‌ی صفر لشکر سکولار اسرائیل شهید می‌شود!!
این حادثه دیروز رخ داد، سربازان سکولار آن‌قدر گیج شده بودند که تمام قوانین نظامی را فراموش کردند که بدون دستور رسمی ارتش نباید اطلاعات منتشر شود.
آن‌ها عکس اجساد مبارک را برای دوستان و برخی کانال‌های رسانه‌ای ارسال می‌کنند.
سربازان سکولار صهیونیست اکنون تحت بازجویی نظامی هستند که چرا این کار را انجام داده‌اند؛ چون کل رویا و تخیلات صهیونیستی برای پینه کردن بزرگ‌ترین شکست اطلاعاتی و نظامی صهیونیستی و همپیمانانش را با انتشار تصویر نابود کردند.
اگر انتشار عکس‌های او نبود، سناریویی ترتیب می‌دادند که جسدش را به سوراخ می‌بردند و لباس‌های غیرنظامی به آن می‌پوشیدند و می‌گفتند خودمان کشف کردیم، اما خدا خواست که مرگ این مرد به بزرگی زندگی‌اش باشد و لکه‌دار نشود.
بله! در جبهه و زمین به شهادت رسید، نه پشت صحنه.
آیا از این اتفاق خیر آشکارتر و بزرگتر روی زمین وجود دارد برای یحی السنوار قهرمان؟

عکس او با تفنگ و نارنجک در آغوشش..

عربستان سعودی و جهاد فلسطین از دیدگاه نظریه پرداز اخوان المسلمین : سعودی‌ها تا ابد ابد با ما نخواهند بود و نیاز است این را بفهمیم، آل سعود خیانت‌کار هستند

عربستان سعودی و جهاد فلسطین از دیدگاه نظریه پرداز اخوان المسلمین
به قلم:محمد صدیق دهواری
شهادت شهید سرافراز دفاع از غزه و مسجدالاقصی شریف، شهید فرمانده مجاهد «ابوابراهیم یحی السنوار» به‌خوبی صف هم‌پیمانان و حامیان یهود تبهکار با مؤمنین صادق را یک‌بار دیگر در عرصه جهانی آشکار ساخت.
از همان لحظات اولیه انتشار خبر شهادت که هنوز به‌طور رسمی نیز تائید نشده بود، اشک‌های فرزندان امت در فراق فرمانده شجاع و قهرمان جاری گشت ولی سلفی های مدخلی با انتشار کلیپ و توئیت از شهادت ایشان اظهار خوشحالی و حتی توصیه به برگزاری سجده شکر نمودند که تنها به دو نمونه اشاره می‌نمایم:
«حسین العولقی با عنوان اهل السنه و الجماعه فرحوا بهلاک السنوار»و « عبداللطیف بن عبدالله آل الشیخ»
این در حالی است که پس از آن محمد حسان سلفی مشهور مصری که متهم با همکاری با دولت کودتای سیسی جنایتکار علیه محمد مرسی است، نیز از شهید ابوابراهیم تجلیل کرد.
هفتادسال مبارزه جنبش جهانی اخوان المسلمین برای دفاع از سرزمین‌های اشغالی و مسجد اقصی سبب شده است بهترین فرزندان این جنبش به اشکال مختلف به شهادت برسند که در این مقال به آن پرداخته نمی‌شود و مجال دیگری می‌طلبد.
دشمنی سلفی های مدخلی با جهاد و مبارزه و همپیمانی با اسرائیل امر قابل کتمانی نیست
از سوی دیگر این نکته قابل ذکر است در میان نظریه‌پردازان اخوان المسلمین« استاد محمد احمد الراشد»که در تاریخ27 اوت 2024 با در غربت و در مالزی دارفانی را وداع گفت باوجودی که در عقیده سلفی بود، به‌صراحت در نوشته‌ها و سخنرانی‌های خویش به توطئه‌های دولت عربستان سعودی علیه جنبش و همراهی با اسرائیل جنایتکار پرداخته است
استاد راشد نقش اساسی در تربیت و کادر سازی حماس داشته است و در بیانیه ای که در فراق رحلت استاد راشد، حماس منتشر نمود به خوبی به این نکته اشاره نمود بودند و از رابطه خویش با مربی خود سخن گفته بودند
در اینجا به بخشی از سخنرانی استاد محمد احمد الراشد در مورد عربستان سعودی و جهاد و خاطرات ایشان در زندان امارات اشاره می‌نمایم:((کلیپ پیوست)
«سعودی‌ها تا ابد ابد با ما نخواهند بود و نیاز است این را بفهمیم، آل سعود خیانت‌کار هستند»
بر پایه سندی که هم‌اکنون در دست ما است، سایکس بیکو نماینده پیشین انگلیس در عراق بعد از جنگ جهانی اول، ابن سعود را دعوت می‌دهد تا با وی اجتماع و دیداری داشته باشد در ساحل العقیر در کشور عربستان سعودی که هم‌اکنون در خلیج فارس واقع است.
میان آنان اجتماع و دیداری صورت می گیرد ولی کسی نمی‌دانست میان آنان چه گفتگویی و توافقی صورت گرفته است تنها ما می‌دانستیم اجتماعی صورت گرفته است ولی نمی‌دانستیم چه اتفاقی رخ‌داده است و این امر روشن نگردید تا پیش از یک سال (سال سخنرانی استاد)که به سندی دست‌یافتیم که عبدالعزیز بن سعود به ساکس بیکو نوشته است: نیاز است اذعان نمایم به سایکس بیکو، هزار مرتبه نه یک مرتبه بلکه هزار مرتبه در حق یهود مساکین (نه‌تنها یهود بلکه یهود مساکین) برای اقامت دولت برایشان در فلسطین و من تا قیامت برپا شود بر این عهد و پیمان خود هستم (این کلمه‌ای است که اعراب بدوی آن را بکار می‌برند) امضاء و مهر عبدالعزیز بن سعود 1920 میلادی-
از آن تاریخ اکنون هشتاد و نود سال می‌گذرد در همه این روزها ما نمی‌دانستیم آنان چنین پیمان‌نامه‌ای را امضا کرده‌اند.( سال سخنرانی)
آیا انتظار دارید آنان(حکام عربستان) بر ضد یهود باشند و با ما همراه شوند و پدرشان پیمان‌نامه‌ای امضاء کرده مهر زده و از یهود به‌عنوان یهود مساکین یاد می‌کند آیا آنان(عربستان) با شما همراهی می‌کنند
امورا بایستی از خلال ادله فهم شوند
بنابراین دولت سعودی هرگز با ما همراه نخواهد بود هرگز!!!
از اول این موضع و هدف آنان بوده است! روش آنان بوده است!
این هدف و روش آنان بوده است با ما همراه نخواهند شد و امروز نیز بر ضد اخوان المسلمین صحبت می‌کنند و آن را پنهان نمی‌کنند بلکه قرار آنان از اول بوده است که از اول آن را بسته‌اند و با ما بازی کرده‌اند من دراین‌باره برخی مطالب را نگاشته‌ام
هنگامی‌که مرا در امارات بازداشت کردند(سال 1995و 1996)
گفتم چرا مرا بازداشت کرده‌اید؟ شما می‌دانید من عضو جماعت اخوان المسلمین هستم و پس از آن دنبال چه چیزی هستید؟(جدا از حکایتی که صبح گفتم) پاسخ دادند: ما ازاین‌سبب تو را بازداشت نکرده‌ایم که شما عضو اخوان المسلمین هستی ما تو را ازاین‌سبب بازداشت کرده‌ایم که ما پیمان‌نامه سازش با اسرائیل منعقد کرده‌ایم و این قرار استراتژی عربی ما است و ما آن را ترویج می‌کنیم و از همه مردم نظرسنجی کرده‌ایم مردم از آن رضایت دارند!
مگر شما نسیتید که جشنواره فلسطین را برپا می‌کنید؟ و امیری را می آوردید در دبی! امیری- خداوند رحمتش کند- قصائد و اشعار خوبی درباره فلسطین سروده بود ما ازاین‌سبب شما را بازداشت کرده‌ایم که شماضد سازش هستید و به‌صراحت اعلام کردند: شما مردم را آموزش می‌دهید و این اندیشه و باور شما است و اندیشه و باور استراتژی آنان سازش است!
(خطاب به حاضران) آیا برنامه و نقشه شما را برای جهاد پذیرش می‌کنند ؟

افغانها سه امپراطوری را شکست دادند و بلوچهای پاکستان هنوز در بازی لگورهای سکولارن

افغانها سه امپراطوری را شکست دادند و بلوچهای پاکستان هنوز در بازی لگورهای سکولارن

کاتب: صدیق عثمانی

سکولریزیم برای تمام مسلمین یک مصیبت است، مردم مسلمان بلوچ پاکستان باید بازی های سکولاری را کنار بگزارند و اگر می خواهند به آرامش و سعادت برسند باید مثل برادران هم مذهب افغان خود در جهاد با سکولاریستها و آمریکا و اربکی ها و لگورهای خاین عمل کنند.  

اِتِّکا به قوانین سکولاریسمی ودوری از قوانین اسلام وسردرگمی وحیرانی و دلخوش کردن به احزاب مختلف سکولار آنهارا به جایی نمیرساند.

 در برابر آمریکا که ارباب پاکستان است و در برابر اردو و ارتش پاکستان که تا دندان مسلح است تظاهرات زنان ودختران و شعار دادن و جنگیدن محض برای وطن و تبلیغ قوانین سکولاریزمی و بیزاری از حکومت اسلامی و طرفداری از دموکراسی خواهی وبدحجابی  آنها را به بیراهه می برد.

 اینها همه وهمه خواستهای سکولاریسمی است که دین مبین اسلام باآنها مخالف است وهشتاد سال است که ملت بلوچ پاکستان بی نتیجه به جنگ وتظاهرات وسیاست بازیهای سکولاریستی ادامه میدهند وبه نتیجه ای نرسیده اند وهمیشه مورد ظلم واقع شده اند . درحالی که در این مدت مسلمانان غیور افغان سه ابرقدرت جهان را (انگلیس شوروی وآمریکا) شکست دادند .

هنوز دیر نشده چون خیلی از گروه های نظامی توبه کرده و مجاهدینی پیوسته اند که در حال جهاد با سکولاریزم و آمریکا و لگورهای سکولار و ارتش لگور پاکستان استند وضربه های مهلکی به ارتش پاکستان زدند وپیشرفتهای چشمگیری داشته اند وتوانسته اند که گروه های چریکی وفدایی وتکتیرانداز واطلاعاتی وتروری تشکیل دهند وپایگاه های متعددی بسازند وقدرت ونفوز زیادی درکلان شهرهای پاکستان بدست بیاورند وامنیت را از سردمداران حکومت سکولار بربایند .

حرکت سرمچاران باید از کفر عقاید سکولریزم توبه کند و رویه اسلامی را بپذیرد وازین بیشتر جوانان بلوچ را در راه کفر سکولریزم و وطن پرستی ومرگ جاهلی وبدون نتیجه سوق ندهند چنان که میبینند که همه این راه ها به بن بست میرسد وبا سکولارطلبی ودموکراسی خواهی حیا وشرم را از دختران بلوچ سلب کرده اند که الان دسته دسته توسط ارتش واطلاعات کثیف پاکستان ربوده شده وبه مکانهای نامعلوم برده میشوند .

سکولارطلبها هم نباید توقع داشته باشند که عموم مسلمانان  وعلما از هدف سکولاریستی و دموکراسی آنها دفاع کنند بلکه اول موضع خودرا تغییر دهند ودوما مثل دیگر گروه ها به اسلام بپیوندند وهدف خودرا که آزادی سکولاریستی و دموکراسی سکولاریستی است را به نظام اسلامی تغییر دهند .تا هم به رضای خدا وامنیت واتحاد مسلمین  دست بیابند وهم سرزمین خودرا از لوث آمریکا و ارتش سکولار و اربکی پاکستان رهاسازند .

به امید اتحاد تمام مسلمین بر علیه آمریکا و ناتو و اربکی ها و لگورهای و تمام مزدوران آمریکا.   

 اصل  تعیین آزادی نزد دموکراسی سکولاریستها

 اصل  تعیین آزادی نزد دموکراسی سکولاریستها

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

زمانی که به جای الله محوری و قوانین شریعت الله، انسان محوری و اومانیسم (انسانیت) قرار می گیرد، تمام جوانب زندگی از جمله آزادی ها نیز بر اساس خواست و میل انسانها تعییین می شوند.

اين آزاديهاي عمومي نزد سکولاریستها توسط آزاديهاي چهارگانه تمثيل گرديده كه عبارتند از :

  1. آزادي عقيده
  2. آزادي بيان
  3. آزادي مالكيت (نزد سکولاریستهای لیبرال نه سکولارییستهای کمونییست و سوسیالیست)
  4. آزادي شخصي (فردي)

سکولاریسم و دموكراسي سکولاریستها از عقيده ي جدائي دين از زندگي گرفته شده و آن عقيده اي است كه  ايدئولوژي تمام سکولاریستهای زمان حاضر بر آن استوار گرديده است.   

با آگاه باشیم و فریب نخوریم و خییال نکنیم که دموکراسی یعنی انتخابات و شورا، انتخابات و شورا ییک ابزار برای قوانین و برنامه ها است و قوانین و برنامه های سکولاریستها با قوانین و برنامه های شریعت الله فرق دارند هر چند هر دو از شورا و انتخابات استفاده می کنند.

سکولاریسم كه همانا جدائي دين از زندگي است طبيعي است كه اين منجر به جدائي دين از دولت و تمام نظامها و برنامه ها و ادارات و موسسات و سازمانهای تحت مدیریت دولت مي شود ، پس اين انديشه همان عقيده اي است كه ايدئولوژي سکولاریستها بر آن استوار گرديده است ، و اين همان قاعده ي فكري است كه تمام افكارش را بر آن بناء گردانيده و مسير فكري و ديدگاهش در مورد زندگي را بر اساس آن تعيين نموده و بر اساس آن قصد دارد با کنار زدن قوانین شریعت الله تمام مشاكل را در زندگي معالجه كند و اين همان رهبري فكري کهنه و قدیمی و فرسوده است كه غرب انرا با شعارهای نوین حمل مي نمايد و جهان را با رسانه های مختلف ماهواره ای و مجازی و با قدرت نظامی و موشک و انواع بمبها به سوي آن فرا مي خواند، این همان قیادت فکری و عقیدتی است که غرب آن را حمل می نماید و جهان را به سوی آن فرا می خواند .

چون این عقیده و باور توانست دین و کلیسا را از زندگی و دولت و سر انجام از وضع نظام ها و قوانین ، گزینش حکام و یاری رساندن به آنان توسط قدرت و صلاحیت به دور دارد ، لذا بر مردم لازم گردید تا نظام شان را خود شان انتخاب نمایند ، خود نظام ها و قوانین شان را وضع نمایند و حکامی را بر انگیزنند که این نظام ها و قوانین جامعه عمل را بپوشانند ، حکامی که صلاحیت و قدرت خویش را از اراده عامه و اکثریت ملت و مردم به دست می آورند . از همین جا بود که نظام دموکراسی به میان آمده و اندیشه جدائی دین از زندگی که همانا عقیده این نظام می باشد بار دیگر و بعد از قرنها دوباره زنده شد و رواج یافت . جدایی قوانین شریعتهای آسمانی از حاکمیت و زندگی اجتماعی انسانها

شهید یحیی السنوار تقبله الله و تشخیص راه حق او از بیراهه

شهید یحیی السنوار تقبله الله و تشخیص راه حق او از بیراهه

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

خستگی ناپذیری و رشادت و استقامت در برابر کفار اصلی زمانی ارزشمند است و موجب رضایت الله متعال است که در مسیر آموزه ها و راه اسلام باشد و گرنه این عناوین ، عناوین خنثی ای هستند که میتوان بر کفار هم صرف کرد.

حال راه الله متعال همان است که برای احکام و شریعت و دفاع از مظلومین در برابر کفار اصلی قیام کنی و برای پرپایی عدل الهی که همان احکام و دستورات الهی است خودت را وقف کنی. در این صورت این نوع رشادت و اخلاص و استقامت ماندگار و جاودانه خواهد بود و پیش الله متعال اجر غیر شمارش خواهد داشت.

حال نقطه مقابل این راه حق کدام است؟

هر راهی که از روی جهل و تعصب و یا گرایش ماتریالیستی و ماده گرایانه تو رو از آرمان های الهی دور کند همان خطوات الشیطان است.
سکولاریسم : همان دین کفری که نقطه مقابل اسلام است و امروزه در سرزمین بلوچستان به وفور مشتقات مختلف آن دیده می شود.

ناسیونالیست: از مظاهر دیگر جاهلیت مدرن است که امروزه در جریان های همچون سهاب و غیره دیده می شود.

منافقین: کسانی که با تظاهر به اسلام دقیقا در حال ضربه زدن به مسلمانان و اهل قبله هستند.

اهل بغی: کسانی که ژست حق طلبانه می گیرند اما یا از روی جهل و یا از روی تعصب با حکومت های دارالاسلام در جنگ هستند و همنوا و هم جبهه کفار شده اند (خواسته یا ناخواسته) مانند گروهک جیش العدل که هنوز هیچ تسلیتی هم در مورد شهادت السنوار نگفته است.

خوارج: کسانی که کفار اصلی را رها کردند و تمام ذکر و فکرشان اختلاف افکنی بین اهل قبله شده اند و شب و روز در پی دشمنی بین مذاهب هستند که بسیار در شیعه و اهل سنت دیده می شود. حال تشخیص راه حق از بیراهه سخت نیست ، کافی است که زندگی شهید السنوار را الگو قرار بدی که چطور تمرکز خود را برای مبارزه با کفار متجاوز اصلی گذاشت و از هرگونه اختلاف افکنی بین مسلمانان پرهیز کرد و همواره در پی ایجاد جبهه واحد و مستحکم بین تمام اهل قبله بود

اسلام و اهل جماعت شدن راه نجات ملت بلوچ است نه احزاب سکولار و سایر گروههای فرقه باز

اسلام و اهل جماعت شدن راه نجات ملت بلوچ است نه احزاب سکولار و سایر گروههای فرقه باز

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

کسی که می گوید من مسلمان شده ام در واقع ادعایی را مطرح کرده است که باید آنرا با دلایل ظاهری ثابت کند، بعد از آنکه شخص مسلمان می شود و با نماز خواندن این مسلمان بودن خود را ثابت می کند، در صورت وجود دارالاسلام و حاکمیت اسلامی، اولین وظیفه ی اول اهل جماعت شدن و دوری کردن از تمام فرقه ها و گروههای به ظاهر اسلامگرا است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم به مومنین امر می کند: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پایبند به جماعت مسلمین و امام و رهبر آنها باش و «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[1]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن، چون این گروهها و فرقه ها همگی « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» مسلمین را به سوی جهنم دعوت می کنند و دعوتگرانی در میان مسلمین هستند که اگر به دعوتشان جواب مثبت دادی و به آن عمل کردی تو را به آتش جهنم راهنمائی می کنند.

همینکه می بینی که این فرقه های خارج شده از جماعت و دارالاسلام هرگز نمی توانند یک گروه شوند و اکثرا ضد هم هستند و همینکه می بینی احزاب سکولار ملی گرا هم در هر خطه، هیچ گاه به یک پارچگی دست نمی یابند و عمده فعالیت آنها علیه یکدیگر است، این یعنی انحراف از مسیر صحیح و حرکت در مسیر گمراهی و سرگردانی و …

فرقه بازی چه در قالب احزاب به ظاهر اسلامگرا باشد چه در قالب احزاب متعدد و رنگارنگ سکولاریستی ملی گرا توهمی است که تعدادی آنرا سبب اتحاد بلوچ پس از پیروزی می دانند در حالی که این ایدئولوژی بر خلاف تبلیغات و شعارها، تاکنون نتوانسته است چند حزب و گروه همفکر خود را متحد کند، حالا چگونه قادر به پیروزی و یا متحد کردن جمعیت چند میلیونی با افکار و مذاهب و تفاسیر مختلف خواهند بود؟

تو ای بلوچ اهل سنت و جماعت: فقط با مروری بر کارنامه ی این احزاب و فرقه ها و گروههای مختلف سکولار و ملی گرا و گروههای به ظاهر اسلامگرا که در حیات خلوت سازمان جاسوی آمریکا در پاکستان فعالیت دارند باید متوجه شده باشی که اینها خودشان مشکل و مانع حرکت صحیح بلوچها و عامل هدر رفتن جوانان و اهداف ملت بلوچ هستند نه راهکاری برای برداشتن مانع و مشکلی از موانع و مشکلات قوم مسلمان حنفی مذهب بلوچ.


[1] متفق علیه / البخارى (3606 ، 7084) ومسلم (1847)