برگی از تاریخ مسلمین لیبی در جهاد با اشغالگران سکولار خارجی و درسی برای ما بلوچها

برگی از تاریخ مسلمین لیبی در جهاد با اشغالگران سکولار خارجی و درسی برای ما بلوچها

به قلم: امیرالبیان

ترجمه: م. بلوچ

ارائه دهنده: عارف دهواری

زمانی که اشغالگران خارجی به سرزمینی حمله می کنند باید اولویت اصلی مسلمین تمرکز بر این دشمن اصلی و جهاد با این دشمن اصلی باشد و با هم متحد و یکصدا شوند و از هر گونه جنگ داخلی و مشغول شدن به همدیگر و رها کردن دشمن اصلی پرهیز کنند.

اتحاد و وحدت مسلمین قدرت است و به اذن الله همیشه عامل موفقیت بوده است و تفرق و پراکندگی هم سستی و بی ابهتی و ذلیلی و شکست است.

پس دشمن همیشه تفرق ما را می خواهد حالا به هر بهانه ای باشد.

امروز پاکستان توسط آمریکا اشغال شده است و همه با چشم سر نیروهای آمریکائی را در کنار نیروهای مزدور پاکستانی می بینم و همچنین شاهدیم که چگونه مسلمین زن و مرد را قتل عام و اسیر کرده و مثل دکتر عافیه صدیقی شاهد شکنجه ی وحشیانه ی خواهران و برادران خود هستیم.

آنوقت مشتی فرقه باز همچون گروههای مافیایی مثل جیش العدل و الفرقان و… با شعارهای زیبای اسلامی و جهادی این دشمن اصلی را رها کرده اند و خودشان را به مسلمین مشغول کرده اند. آیا این برای من و شما مشکوک نیست؟ (ارائه دهنده)

در اینجا به بارز ترین نمونه جهاد در قرون نوزده وبیست در شمال آفریقا و در میان مسلمین لیبی اشاهر می کنیم: جنبش اسلامی سنوسی ها.

استعمارگران سکولار ایتالیائی تخمین زده بودند که برقه و طرابلس رادرمدت  پانزده روز فتح خواهند کرد،اما کارشناسان انگلیسی که در رابطه با جنگ های صحرائی تجربه کافی داشتند این نظرآنان را ناشی از کم تجربگی می دانستند و معتقد بودند این جنگ حد اقل سه ماه طول خواهد کشید اما تاریخ گواه است که این جنگ نه سه ماه بلکه به مدت سیزده سال طول کشید.

اما بازهم ماموران فاشیست و سکولار ایتالیائی نتوانستند شعله های این انقلاب را خاموش کنند،آری این مجاهدت صوفی ها سنوسی و امیر آنان سید احمد شریف سنوسی بود که به مدت پانزده سال نگذاشت سربازان ایتالیائی موسولینی سکولار فاشیست به راحتی لیبی و شمال افریقا را به استعمار خویش در آورند،

امیر شکیب ارسلان در مورد سید احمد شریف گفته است: ” در وجود سید صبر واستقامت فوق العاده ائی مشاهده نمودم که در رجال دیگر کمتر می توان یافت،عزم راسخی از سیمایش هویدا بود. او در عین حال که  در تقوا وپرهیزگاری در صف مردان خدا بود در شجاعت  ودلیری از قهرمانان روزگار خویش به شمار می رفت.”

بعد از نصرت الله، تمام این موفقیتها به دلیل تمرکز بر دشمن اشغالگر اصلی و رها کردن هر گونه جدال و تفرقی با مسلمین بوده است.

امروز که آمریکا در پاکستان حضور دارد و آنرا اشغال کرده صف تو کجاست؟ در جبهه ی دشمنان آمریکا هستی یا در جبهه ی آمریکا بر علیه دشمنان آمریکا؟

بلوچهای مسلمان برضد اشغالگران سکولار انگلیسی نه در کنار اشغالگران آمریکائی

بلوچهای مسلمان برضد اشغالگران سکولار انگلیسی نه در کنار اشغالگران آمریکائی

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

امروزه فرقه های مسلح بلوچی به وجود آمده اند که شعارهای اسلامی می دهند اما برای آینده ای می جنگند که در آن دموکراسی سکولاریستها حاکم می شود؛ همان چیزی که هشتاد سال است در ایالت بلوچشتان پاکستان حاکم شده که غیر از فساد و جنایت و عقب ماندگی چیزی برای بلوچهای مسلمان در بر نداشته است.

امروزه فرقه های مسلح بلوچی به وجود آمده اند که با پرچم مجاهدین ضد اشغالگر سکولار خارجی، در کنار اشغالگران سکولار خارجی قرار گرفته اند.

اینها ادعای پیروی از مجاهدینی چون سید احمد شهید و سید عیسی و اسماعیل شهید را دارند که این مجاهدین بر علیه اشغالگران سکولار خارجی جهاد کردند و جانشان را دادند، اما این مدعیان دروغین آمریکا که در جلو چشمشان است و سرزمین مسلمین را اشغال کرده و از هر جنایتکاری در کشتار مسلمین حمایت می کند را رها کرده اند و خودشان را به مسلمین مشغول کرده اند و اسم این انحراف و قتال الفتنه ی خودشان را هم گذاشته اند جهاد!

وقتی که استعمار گران سکولار انگلیسی بعد از فتح سند به بلوچستان لشکر کشیدنددر میان دره های بولان مجاهدین بلوچ را در روبه روی خود دیدند. رهبری این لشکر از مجاهدین بلوچ را شخصی به نام سید عیسی رحمه الله از شاگردان سید اسماعیل شهید و از اعضای جنبش سید احمد شهید رحمهم الله برعهده داشت.

جنبش سید احمد شهید جنبشی اسلامی بود که برای رهائی مسلمانان شبه قاره هند از چنگال اشغالگران بریتانیایی ومتحدان آنان (سیکهای پنجاب) فعالیت می کرد.

سید اسماعیل شهید  سید عیسی را برای دعوت نمودن مردم مسلمان بلوچ به سمت جهاد برعلیه استعمارگران بریتانیائی به بلوچستان فرستاده بود، و وی توانسته بود لشکری عظیم از مجاهدین بلوچ را درکنار خود جمع آوری کند.

درحالی که استعمارگران بریتانیائی به انواع سلاح های پیشرفته مجهز بودند اما این مجاهدین مسلمان بلوچ در برابر آنان با نهایت قدرت مبارزه می کردند.

درطی این درگیریها وجنگ های چریکی تعداد بسیاری از نیروهای استعمارگر بریتانیایی به هلاکت رسیدند و تعدادی از مجاهدین بلوچ به شهادت رسیدند.  هرمجاهدی که شهید می شد مجاهد دیگری به جای او قد علم می کرد وهر قبیله ائی که عقب می نشست قبیله دیگری برای مبارزه و اعلای کلمه الله به جای او به مبارزه ومقاومت بر می خواست.

تاجایی که جلوی پیشروی انگلیسی ها در سرزمین اسلامی بلوچستان گرفته شد وسیاست مداران سکولار بریتانیائی به این نتیجه رسیدند ‌که استعمار نمودن بلوچها امر مشکلی است. وبه گواه تاریخ نگاران تا زمان خروج کامل بریتانیا، سرزمین اسلامی بلوچستان برای آنان منطقه امن و راحتی نبوده است.[1]

این، تاریخ بلوچها در جهاد و مبارزه با اشغالگران سکولار خارجی است و در این تاریخ هرگز دیده نمی شود که یک بلوچ مسلمان کفار اشغالگر خارجی را رها کند و با یک مسلمان دیگر به خاطر اختلافات مذهبی و فکری وارد درگیری و جنگ شود.

اما امروزه گروههای چون جیش العدل و الفرقان و ج.د.ا و.. به وجود آمده اند که دقیقاً برعکس عمل می کنند؛ یعنی آمریکای اشغالگر و جنایتکار و دشمن اصلی را رها کرده اند و با توجیهات غیر شرعی خودشان را به ایران و مردم خود مشغول کرده اند و در حال جنگ‌افروزی و شرارت‌افکنی نیابتی هستند.   


[1]  آنگاه که نسیم ایمان وزید‌. مولانا ابوالحسن ندوی،سیری در تاریخ بلوچستان غلام محمد نور الدین.

جنایات صربهای سکولار و صهیونیستهای سکولار برگهایی از کارنامه ی سیاه سکولاریستها در برابر مسلمین

جنایات صربهای سکولار و صهیونیستهای سکولار برگهایی از کارنامه ی سیاه سکولاریستها در برابر مسلمین

به قلم: صدیق براهویی

اگر [ماجرای] بوسنی را نفهمی، غزه را نخواهی فهمید؛ نخست بوسنی را بفهمید تا غزه و آنچه در آن می‌گذرد را بفهمید و شگفت‌زده نشوید!
 نسل‌کشی‌ای را که صرب‌های سکولار  علیه مسلمانان بوسنی به راه انداختند، در آن ۳۰۰هزار مسلمان به شهادت رسیدند و ۶۰ هزار زن و دختر مورد تجاوز قرار گرفتند و یک و نیم میلیون نفر آواره شدند. 
 آیا آن‌را به یاد داریم؟
 یا فراموشش کرده‌ایم؟ 
 یا اصلاً چیزی در موردش نمی‌دانید؟! 
 مجری «سی. ان ان» در مورد سالگرد کشتارهای بوسنی صحبت می‌کند و از کریستیان امانپور خبرنگار معروف می‌پرسد:  آیا تاریخ تکرار می‌شود؟ 
 کریستیان ماریا هایده امانپور از شبکه “سی.ان.ان” در مورد سالگرد کشتارهای بوسنی اظهارنظر می‌کند:  این جنگ، یک جنگ قرون وسطایی، کشتار، محاصره و در گرسنگی و قحطی قرار دادن مسلمانان بود و اروپا حاضر به مداخله نشد و گفت: 
 این یک جنگ داخلی است!
 این ادعا، یاوه‌ای بیش نبود.
 هولوکاست حدود چهار سال به طول انجامید و در طی آن صرب ها بیش از ۸۰۰ مسجد را که قدمت برخی از آنها به قرن شانزدهم میلادی بازمی گشت، تخریب کردند و کتابخانه‌ی تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند. 
سازمان ملل سکولار مداخله کرد و دروازه‌هایی را در ورودی شهرهای اسلامی مانند: گراژده، سربرنیتسا و زپا قرار داد، اما زیر محاصره و آتش بودند، بنابراین حفاظت سودی نداشت. 
 صرب‌های سکولار  هزاران مسلمان را در اردوگاه‌های کار اجباری قرار دادند، آنها را شکنجه کردند و گرسنه نگهداشتند تا اینکه مبدل به اسکلت شدند.
 وقتی از یکی فرمادهان صرب پرسیدند، چرا؟ 
 گفت: این‌ها گوشت خوک نمی‌خورند! 
 در روزگار قتل عام بوسنی، “گاردین” یک نقشه تمام صفحه منتشر کرد که موقعیت کمپ‌های تجاوز جنسی بر زنان مسلمان را نشان می‌داد؛ هفده اردوگاه بزرگ، که برخی از آن‌ها در داخل خود صربستان قرار داشت!
  صرب‌های سکولار به کودکان تجاوز کردند [حتی] به دختر بچه‌ی چهار ساله!
 گاردین گزارشی از آن حادثه‌ای المناک تحت عنوان:”دختربچه‌ی که گناهش مسلمان بودن بود” به دست نشر سپرد.
 راتکو ملادیچ قصاب، رهبر مسلمانان “زپا” را به جلسه دعوت کرد، سیگاری به او داد، کمی با او خندید، سپس به او حمله کرده و او را ذبح کرد.
در حق «زپا» و باشنده‌گانش جنایات زیادی را مرتکب شدند.
 اما معروف‌ترین جنایت، محاصره سربرنیتسا بود. سربازان بین‌المللی (سکولاریستها) تا دیروقت با صرب‌ها شب‌نشینی می‌کردند و می‌رقصیدند و عده‌ای از آن‌ها در ازای دریافت لقمه‌ای غذا با زن مسلمان در مورد شرف و عزت‌اش چانه‌زنی می‌کردند!
 صربهای سکولار به مدت دو سال سربرنیتسا را در محاصره داشتند. حملات توپخانه‌ای و بمباران یک لحظه هم متوقف نبود.
صرب‌های سکولار بخش بزرگی از کمک‌هایی را که به شهر می‌رسید به خود می‌گرفتند، سپس غرب تصمیم گرفت آن را به گرگ‌ها بسپارد؛ گردان سکولاریستهای هلندی که از سربرنیتسا محافظت می‌کرد با صرب‌های سکولار توطئه کرد و مسلمانان را تحت فشار قرار داد تا در ازای امنیت [جان شان] سلاح‌های خود را تحویل دهند! 
 مسلمانان پس از خستگی و عذاب، تسلیم شدند و پس از این‌که صرب‌های سکولار  اطمینان حاصل کردند، به سربرنیتسا حمله کردند، مردهای آن را از زنانش جدا کردند، دوازده‌هزار طبقه‌ی ذکور، اعم از مردان و کودکان را جمع کردند و همه را ذبح و مثله کردند. 
  از نمونه‌های مثله‌ای که انجام می‌دادند:
شخص صربی سکولار بالای مرد مسلمان می‌ایستاد و تصویری از صلیب ارتدوکس را در حالی‌که [مرد مسلمان] زنده بود بر روی او حک کرد (برگرفته از گزارش نیوزویک یا مجله تایم). 
 عده‌ای از مسلمانان از شدت دردی که می‌کشیدند، صرب را التماس می‌کردند که کار شان  را هرچه زودتر تمام کند! 
مادر دست صرب سکولار را می‌گرفت و از او التماس می‌کرد که تکه جگرش را ذبح نکند، [اما صرب] دستش را قطع می‌کرد، سپس گلوی فرزندش را جلوی چشمش می‌برید! 
 قتل عام در حال وقوع بود… 
اما ما می‌دیدیم، می‌شنیدیم، می‌خوردیم، خوش می‌گذراندیم و بازی می‌کردیم! 
 پس از کشتار سربرنیتسا، قصاب، رادوان کاراجیچ فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد: سربرنیتسا همواره شهر صربی بود و اکنون به آغوش صرب‌ها بازگشت.
 صرب‌های سکولار به زن مسلمان تجاوز می‌کردند و او را مدت نُه ماه زندانی می‌کردند تا این‌که او زایمان کند.
چرا؟
 یک صرب سکولار  به یک روزنامه غربی گفت: ما از زنان مسلمان می‌خواهیم که نوزادان صرب به دنیا بیاورند. 
 ما بوسنی، سارایوو، بانیالوکا و سربرنیتسا را به یاد می‌آوریم
می‌گوییم و تکرار می‌کنیم: ما بالکان را فراموش نخواهیم کرد. 
 ما هرگز غرناطه را فراموش نخواهیم کرد. 
 ما هرگز فلسطین را فراموش نمی‌کنیم. 
 در سی‌امین سالگرد جنایت اروپای سکولار و صرب‌های سکولار و سازمان ملل سکولار در بوسنی می‌گوییم: فراموش نمی‌کنیم، نمی‌بخشیم و هرگز شعارهای مدارا، همزیستی و حقوق بشر سکولاریستها و سازمان ملل سکولار  را باور نمی‌کنیم. 
 در بحبوحه قتل‌عام‌ها در بوسنی، یک روزنامه فرانسوی نوشت: 
 از جزئیات آنچه در بوسنی می‌گذرد برای ما واضح شده است که فقط مسلمانان از فرهنگ زیبا و متمدن برخوردارند. 
 در اینجا ما باید موضع‌گیری‌های پطرس غالی سکولار را که در آن زمان دبیر کل سازمان ملل بود و آشکارا در کنار برادران صرب سکولار خود قرار داشت، با جوهر شرمندگی ثبت کنیم.
 اما پس از سی سال، ما درس نیاموختیم.
 ضمیمه لازم: صرب‌های سکولار  علما و ائمه مساجد و روشنفکران و تاجران را می‌کشتند و آن‌ها را می‌بستند و ذبح می‌کردند و در رودخانه می‌انداختند.هرگاه صرب‌های سکولار  وارد شهری می‌شدند، شروع به تخریب مسجد آن می‌کردند. 
یک مسلمان می‌گوید:وقتی صرب‌ها مسجد شهر را خراب می‌کردند، ما چاره‌ای جز آواره شدن از آن شهر را نداشتیم، زیرا مسجد از همه چیز ما نمایندگی می‌کرد!
 به یاد می‌آورم که یک روزنامه انگلیسی، نسل کشی مسلمانان در بوسنی را با این عبارت توصیف کرد: جنگی در قرن بیستم که به سبک قرون وسطایی انجام می‌شود!
 (پیامی برای شیفتگان تمدن غرب سکولار و حقوق بشر سکولار دروغینی که از آن با آب و تاب حرف می‌زنند)
 داستان‌های تاریخی برای خواباندن بچه‌ها تعریف نمی‌شود! بلکه به مردان گفته می‌شود تا بیدار شوند.
 این یاد بود برای یاددهانی نیست، بلکه برای پند و عبرت و دشمن شناسی است تا اینکه :

۱. اهل جماعت شویم و دست از تفرق برداریم

۲. به هیچ سکولار جهانی و منطقه ای و محلی اعتماد نکنیم و همه را دشمن بدانیم!

سید احمد شهید و جهاد با اشغالگران سکولار انگلیسی و پاسخ ما به اشغالگران آمریکائی

سید احمد شهید و جهاد با اشغالگران سکولار انگلیسی و پاسخ ما به اشغالگران آمریکائی

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

سید احمد شهید رحمه الله (1201 – 1246هـ.ق) نهضتیی را در شبه قاره‌ی هند در برابر کفار سکولار و اشغالگر انگلیسی در شبه قاره ی هند که شامل پاکستان کنونی هم می شد رهبری کرد.

 سید احمد شهید رحمه الله  در تاریخ 17 جمادی الاخری سال 1241هـ، این کاروان مجاهدین راه الله را تا مرز شمال غربی هند (قبایل آزاد، «پیشاور» و «مردان») گسترش داد و این منطقه را مرکز دعوت و جهاد قرار دادند، آن‌ها می‌خواستند که از اینجا کارشان را آغاز کنند و کفار اشغالگر انگلیسی‌ را از هندوستان بیرون برانند و در سرتاسر این منطقه براساس شریعت اسلام، دولتی عادلانه تشکیل دهند.

در چنین موقعیتی طلبه ای بنام عبدالکریم خان ملتانی به ملاقات سید احمد شهید آمد؛ از روی ادب دو زانو نشسته و پرسید که علمای مناطق ما می گویند جهاد فرض کفایه است؟!

سید احمد شهید رحمه الله گفت عزیزم شما طالب العلم هستید ابتدا به من بگویید که کفایه به چه معنی است؟

عبدالکریم خان عرض کرد که کفایه به معنای کفایت نمودن است.

سید احمد شهید رحمه الله گفت آیا شما از تعداد افراد ما و دشمن ما و تفاوت میان آن اطلاع دارید؟ گفت آری خوب می دانم که لشکر اسلام در مقابل لشکر کفار بسیار اندک و یک دهم نیز نمی شود

سید احمد شهید رحمه الله گفت هنگامی که لشکر اسلام اقل قلیل است پس ناکافی است، لهذا بنابر مفهوم کفایه چگونه جهاد فرض کفایه است؟

برادرم فرض کفایه زمانی است که در چهار سوی زمین شوکت اسلام نمایان باشد و تعداد کفار اندک باشد و آنها در دره های کوه ها و یا در یک صحرا باشند؛ در چنین صورت هایی چرا امام تمام لشکر اسلام را برای قلع و قمع آنان رنجیده کند؛ تنها آن تعداد که کفایت می کند را بفرستد مثلا برای جنگ با سه هزار نفر دو هزار نیرو بفرستد و آنها را از بین ببرد و دیگر لشکریان اسلام را بگذارد تا به عبادت مشغول باشند و یا با دیگر کفار مقابله کنند.

سید احمد شهید رحمه الله در برابر اشغالگران انگلیسی و مزدوران آنها قیام و جهاد کرد نه اینکه کفار اشغالگر را رها کند و در برابر مسلمین مخالف خودش قتال و جنگ کند.

هم اکنون آمریکا پاکستان را اشغال کرده و همه پایگاههای نظامی آنها در پاکستان را می بینند و همچنین همه می دانند که حاکمیت پاکستان مزدور و دست نشانده ی آمریکا است و حتی حقوق ارتش و سربازان آن هم توسط آمریکا و غلامان آمریکا چون آل سعود تامین می شود اما با این وجود آمریکا و غلامان آمریکا که روزانه مردم مسلمان بلوچ و پشتون و… را قتل عام می کنند را رها کرده اند و در زیر سایه ی آنها لمیده اند و در عوض بر علیه حاکمیت مسلمین مخالف خود در ایران وارد جنگ شده اند!

با این وجود، و در کمال بی حیائی از سید احمد شهید رحمه الله در توجیه خیانتهای خود به امت اسلامی مایه می گذارند و اسم این بزرگوار را در رسانه های خود بر زبان منحرف خودشان می آورند.

شماها ربطی به سید احمد شهید رحمه الله ندارید چون در جبهه ی مخالف سید احمد شهید هستید، در جبهه ی همانهایی که در خدمت اشغالگران سکولار انگلیسی در آمدند مثل سید احمد خان.

امروز هم شماها در جبهه ی آمریکای اشغالگر هستید، مثل سیاف و احمد شاه مسعود و ربانی و دوستُم و…  پس لطفا یا خوداتن را اصلاح کنید و دست از فرقه بازی و قتال الفتنه با مسلمین بردارید و لوله اسلحه هیا خود را به سمت آمریکائی ها و مزدوران آنها بگیرید یا اگر اصلاح نمی شوید در برابر آزادیخواهانی چون امام سید احمد شهید رحمه الله سکوت کنید.

بسیار زشت است آمریکای اشغالگر و متحد صهیونیستهای جنایتکار را که در دسترس شماست رها کرده اید و خودتان را به مسلمین مشغول کرده اید و در کمال پرروئی دم از جهاد می زنید.

انتخاب محمداسحق نارویی بعنوان سرمربی تیم ملی وزنه برداری پیشکسوتان ایران

انتخاب محمداسحق نارویی بعنوان سرمربی تیم ملی وزنه برداری پیشکسوتان ایران

پیشکسوت وزنه برداری و رئیس هیات وزنه برداری استان سیستان و بلوچستان به‌عنوان سرمربی تیم ملی وزنه‌برداری پیشکسوتان ایران در مسابقات جهانی فنلاند انتخاب شد.

محمد اسحق نارویی، با اعلام دکتر سجاد انوشیروانی ریاست فدراسیون وزنه‌برداری، تیم ملی وزنه برداری پیشکسوتان ایران را در مسابقات جهانی فنلاند بعنوان سرمربی تیم ملی همراهی خواهد کرد.

نارویی در حال حاضر رئیس هیات وزنه‌برداری سیستان و بلوچستان و قهرمان ۱۱ دوره وزنه برداری جهان و رئیس کمیته پیشکسوتان فدراسیون وزنه‌برداری ایران می‌باشد.

کشته و مجروح شدن چهار بلوچ حنفی مذهب در پی تیراندازی افراد مسلح ناشناس در شهرستان رودبار جنوب

کشته و مجروح شدن چهار بلوچ حنفی مذهب در پی تیراندازی افراد مسلح ناشناس در شهرستان رودبار جنوب

بامداد امروز یک‌شنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۴۰۳، در پی شلیک مستقیم افراد مسلح راکب یک موتور سیکلت در اسلام‌آباد واقع در شهرستان رودبار جنوب یک بلوچ حنفی مذهب بر اثر اصابت گلوله و شدت جراحات وارده فوت کرد و سه تن دیگر مجروح شدند.

هویت بلوچ کشته شده، «آزاد احمدی» ۱۸ ساله فرزند مدان، اهل و ساکن اسلام‌آباد واقع در شهرستان رودبار جنوب احراز شده‌اند.

بامداد امروز یک‌شنبه حوالی ساعت ۴:۰۰۰، دو راکب مسلح یک موتور سیکلت در اسلام‌آباد رودبارجنوب تعدادی از شهروندان حاضر در خیابان را مورد هدف گلوله قرار دادند که آزاد با اصابت گلوله بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده و سه تن دیگر با اصابت گلوله به مجروح شده و به بیمارستان کهنوج انتقال داده شده‌اند.

از هویت و انگیز افراد مسلح ناشناس تا لحظه تنظیم گزارش اطلاعی در دست نیست.

نکاتی از بیانیه حماس خطاب به علمای مسلمان

نکاتی از بیانیه حماس خطاب به علمای مسلمان

ای علمای بزرگوار..

ما در گردان‌های شهید عزالدین قسام -با صراحت تمام می‌گوییم- احساس می‌کنیم در دوران «رها شدن و تنها ماندنی» هستیم که پیامبر ﷺ از آن خبر داده است به گونه‌ای که از طرف نزدیکانی که امید نصرت و یاری از آنان می‌رفت رها شده‌ایم، «خودداری از یاری رساندن و خذلان» نه از جانب دولت‌ها و حاکمان و نه از جانب عموم مسلمانان، بلکه از جانب علما و دعوتگرانی امثال شما نیز در جریان است!!!

اگر شما به یاری ما نشتابید پس چه کسانی به داد ما خواهند رسید؟! اگر کمک، یاری و اقدام‌های عملی شما امروز نباشد پس چه وقت خواهد بود؟!

ترس از رژیم های ظالم، این حالت خذلان، خالی کردن پشت برادران، رکود و بی‌تحرکی شما را توجیه نخواهد کرد.

آیا ما ناگزیر باید کشته شویم، له و لورده شویم، سوزانده شویم، زندانی شویم و بر علما، مبلغان و اندیشمندان سخت بیاید روزهایی در حمایت از برادران دینی خود زندانی شوند؟!

علما، مبلغان و اندیشمندان چرا علم کسب کرده‌اند؟! علمشان را برای چه هنگام آماده کرده‌اند اگر این روزها سخنی برای گفتن نداشته باشند و موضعی عملی نگیرند؟!

ای علمایی که به علم خود عمل می‌کنند..

این روزها روز عمل و تطبیق عملی علومی است که کسب کرده‌اید، این روزها روز آزمایش و امتحان شماست، این روزها محک آزمودن شماست؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ﴾

اگر چنین نکنید فتنه و فسادی بزرگ در زمین بر پا خواهد شد.

…….

یکی از فعالان رسانه‌ای جنبش حماس، از انتشار این بیانیه ناراحت بود و نوشته بود : «چرا مجاهدان عزیز ما هنوز به این عالمانِ ذلیل و خودفروخته امید دارند؟»
او بعد از ساعاتی نوشت که شکر خدا این بیانیه را حذف کرده‌اند.

البته من جستجو کردم و دیدم اغلب رسانه‌های فعال، این بیانیه را منتشر کرده‌اند و دیگر امکان حذف آن نیست.
واقعاً این بیانیه، نقطۀ تاریکی در تاریخ امت خواهد بود که ثبت شده و آیندگان را از بدبختی و بهانه‌تراشی‌ها و دنیازدگی امروز علمای امت، آگاه خواهد کرد.

تحلیلی کوتاه بر حمله مسلحانه فرقه اهل بغی جیش العدل به پاسگاه قلعه بید زاهدان

تحلیلی کوتاه بر حمله مسلحانه فرقه اهل بغی جیش العدل به پاسگاه قلعه بید زاهدان

به قلم: بالاچ عمرزهی

بلوچهای حنفی مذهب دارای احزاب مختلف سکولار مرتد و فرقه های مختلف اسلامگرای اهل بغی هستند .
در ایران می توان کردها را در این زمینه مثال آورد و کارنامه ی پر از جنایت این احزاب کردی از سال ۱۳۲۰ تا کنون را بررسی کرد .
این احزاب سکولار تنها در میان کردهای شافعی مذهب درست شدند نه در میان کردهای شیعه مذهب که اکثریت کردهای ایران را تشکیل می دهند.
در بلوچستان هم تمام احزاب سکولار مرتد بلوچ ایرانی و تمام گروههای اسلامگرای بلوچ از میان بلوچهای حنفی مذهب بوده اند نه از میان بلوچهای شیعه مذهب.
ملت ما نزدیک به هشتاد سال جنایت بلوچهای حاکم بر در ایالت بلوچستان پاکستان را با چشم سر دیده اند و نیازی به بررسی کارنامه ی جنایات احزاب کردها نیست، اما آنچه که نیاز به بررسی دارد:

۱. احزاب سکولار کردها چنان فرهنگ و حیا و ناموس و عقیده و اسلام کردها را نابود کرده و بر باد داده اند که هرگز مغول بر سر آنها نیاورد، هرگز صدام حسین و آتاتورک و سایر کفار و ظالمین خارجی بر سر آنها نیاورده، فقط کافی است سری به کردستان ایران بزنی یا ماهواره های آنها را نگاه کنی، و این آینده ای است که احزاب سکولار مثل سهاب و سرمچاران و سایر لگورهای سکولار برای بلوچهای حنفی مذهب و اهل سنت ما می خواهند.

۲. فرقه های مسلح و متعدد اهل سنت کردی با جنگهای مختلفی که کرده اند در نهایت ثمره ی تمام کشته هایی که با نام جهاد و شعارهای جهادی داده اند به جیب احزاب سکولار رفته و در نهایت احزاب سکولار و مرتد را حاکم کرده اند. همین الان کردستان عراق را نگاه کنید کافی است. در چند ماه اول انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران هم که کردها بر بخشهایی از کردستان ایران حاکمیت داشتند قدرت در دست احزاب سکولار و مرتد بود نه در دست فرقه های اسلامگرا مثل فرقه مکتب قرآن احمد مفتی زاده و فرقه سپاه رزگاری شیخ عثمان نقشبندی  و فرقه عبدالقادر توحیدی و….


پس تمام حرکتهای این فرقه های مسلح به ظاهر اسلامگرای بلوچ هم در نهایت به نفع احزاب سکولار مرتد تمام می شود.

مگر با چشم سر همین الان در بلوچستان پاکستان نمی بینید که سکولارهای لگور وابسته به هند قدرت برتر شده اند و هیچ حزب و فرقه اسلامی بلوچ جرئت ابراز وجود ندارد؟
جیش العدل هم در کنار سایر فرقه ها مثل انصار الفرقان و گروه مجازی نقشبندی و… فرقه ای اهل بغی است که با شعارهای شبه جهادی در حال تلف کردن جوانان ماست.
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: فاعتزل تلک الفرق کلها. از تمام این فرقه ها دوری و کناره گیری کن.
من و شما هم باید به سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم گوش بدهیم نه تبلیغات دروغین این فرقه های مختلف رنگارنگ.  
در تازه ترین اقدام فرقه اهل بغی جیش العدل بامداد امروز ۲۶ مرداد ماه ۱۴۰۳، افراد آن به پاسگاه قلعه بید زاهدان حمله کردند که منجر به کشته شدن یک سرباز وظیفه شد.

هویت سرباز وظیفه کشته شده “علی رئوفیان” اهل نیشابور عنوان شده است.
همه ی ما می دانیم حرکات ایزائی هیچ سودی برای مردم بلوچ ندارد بلکه با نا امن کردن منطقه تنها دزدها و قاتلین بلوچ میدان داری می کنند به  نحوی که ما جرئت نداشته باشیم نزدیک غروب به بعد از محل کار خود به شهر یا روستای خود برگردیم .
این تنها بخشی از صدمات وجود این فرقه هاست.

اگر تنها هم بودی و گمنام باز مومنین را بر علیه دشمنان سکولار و اهل تفرق تحریک کن

اگر تنها هم بودی و گمنام باز مومنین را بر علیه دشمنان سکولار و اهل تفرق تحریک کن

به قلم: محمد اسامه

الله جل جلاله می فرماید: وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ ۚ (نساء:164) ہم نے اُن رسولوں پر بھی وحی نازل کی جن کا ذکر ہم اِس سے پہلے تم سے کر چکے ہیں اور اُن رسولوں پر بھی جن کا ذکر تم سے نہیں کیا ہم نے.

خداوند در قرآن شرح حال تعداد کمی از پیامبران را آورده است و شرح حال بسیاری از پیامبران را ذکر نکرده است در حالی که در امتی پیامبری وجود داشته است و به تعداد تمام امتی های تاریح بشریت پیامبر وجود داشته است چنانچه الله جل جلاله می فرماید: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (نحل:36) اور بیشک ہر امت میں ہم نے ایک رسول بھیجا کہ (اے لوگو!) اللہ کی عبادت کرو اور طاغوت سے بچو تو ان میں.

پس برای دعوت دین باید به ایمان و قیامت و مسئولت و وظیفه ی خود اهمیت بدهیم و جهت خدمت به دین الله و بندگان الله که دو امانت در دستان ما هستند لازم نیست که معروف و شناخته شده باشیم، همینکه کارمان درست و صحیح باشد و الله سبحانه و تعالی از آن آگاه، کافیست!

کسانی که سعی می کنند جهت مقبولیت نزد مردم سخنانی بگویند یا کارهایی انجام دهند که عوام پسند باشد و در عوض الله را زا خود ناراضی می کنند مسیر را اشتباهی می روند، راضی کردن مردم با سخنانی هیجانی مخالف منهج صحیح اسلامی به قیمت ناراضی کردن الله واقعاً خطرناک و تاسف بار است .

ما نمی توانیم جلو مولوی های رسانه ای را بگیریم که از انواع قدرتها در جامعه برخوردارند و با سخناین جاهلانه و احساسی و بر خلاف منهج صحیح اسلامی در حال نگه داری عده ای برای خود هستند و سعی دارند از شهرت بیشتری برخوردار شوند تا هم نامی داشته باشند و هم نانی، بلکه می توانیم همچون پیامبرانی که اسمی از آنها در قرآن نیامده تنها به وظایف شرعی خود فکر و عمل کنیم و برای الله اخلاص داشته باشیم .

امروزه سکولاریستها و فرهنگ سکولاریستی تا سر سفره های بسیاری از خانواده های ما نفوذ کرده است و این وظیفه ای اصلی و اولویت اولی ماست که با منهج صحیح اسلامی مسلمین را در برابر این خطر بزرگ مسلح و تحریک کنیم هر چند مولوی ها و مُلاهای دیگر خودشان را به مسائل دیگری سرگرم کرده باشند و از این وظیفه ی مهم سکوت کرده باشند.

اهل تفری هم که اهل جماعت برایشان نوعی تهمت و عیب شده است نیز آفتی متعلق به این قرن هستند که باید به شیوه ی صحیح آن درمان شوند و مردم را از پیوستن به آنها پرهیز داد چون رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِالْجَمَاعَةِ. و در جای دیگری می فرماید: وَأَنَا آمُرُكُمْ بِخَمْسٍ اللَّهُ أَمَرَنِي بِهِنَّ: (و من شما را به ۵ چیز که  الله من راه به آنها امر کرده، امر می کنم:) السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ وَالْجِهَادُ وَالْهِجْرَةُ وَالْجَمَاعَةُ (شنیدن، اطاعت کردن، جهاد، هجرت، و جماعت) فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ قِيدَ شِبْرٍ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ (هرکس به اندازه  یک وجب از جماعت دور شود، یقینا طناب اسلام را از گردنش باز کرده است) إِلَّا أَنْ يَرْجِعَ،(مگر اینکه (به جماعت) برگردد) وَمَنْ ادَّعَى دَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّهُ مِنْ جُثَا جَهَنَّمَ، (و کسی که [در زمان اسلام] به جاهلیت دعوت کند، توده خاکی از جهنم می شود.) فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَإِنْ صَلَّى وَصَامَ؟ (مردی پرسید: یارسول الله، واگر نماز بخواند و روزه بگیرد؟) قَالَ: وَإِنْ صَلَّى وَصَامَ، فَادْعُوا بِدَعْوَى اللَّهِ الَّذِي سَمَّاكُمْ الْمُسْلِمِينَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَادَ اللَّهِ.[1] رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: حتی اگر نماز بخواند و روزه بگیرد، پس ای بندگان الله به سوی خداوند دعوت کنید، خدایی که شما را مسلمانان مؤمن نامیده است.

پس در دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان اهل جماعت باش و مردم را از اهل تفرق پرهیز بده هر چند گمنام بودی و تنها.


[1]   صحيح الترمذي2863

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

سید قطب در تفسیر في ظلال القرآن  می گوید:

 “پرچمی که مسلمان از آن حمایت و حفاظت می‌کند فقط عقیده است و وطن و میهن او که بخاطر آن جهاد می‌کند سرزمینی است که شریعت و قانون الله در آنجا حکمفرما می‌باشد وسرزمین او که از آن به دفاع برمی‌خیزد (دار الاسلام) است که برنامه اسلام را به عنوان برنامه زندگانی برمی‌گیرد وهر گونه نگرش و جهان‌بینی دیگری از وطن، نگرشی غیراسلامی است و از تراوش جاهلیت است و اسلام آن را به رسمیت نمی‌شناسد”.

پس در نگرش سید قطب رحمه الله دین اسلام تنها دو نوع جامعه را می‌شناسد:… جامعه اسلامی و جامعه جاهلی؛ همچنانکه در کتاب معالم فی الطریق می گوید:

  • «جامعه اسلامی،‌جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا می‌شود. یعنی  در همه زمینه‌های عقیده، عبادت، شریعت (قانون) ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اخلاقی و رفتاری منطبق بر منهج اسلام باشد.
  • جامعه جاهلی، جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا نمی‌شود و عقیده،  تصورات، ارزش‌ها و مقیاس‌های اسلامی در آن حاکم نیست و ساختارها و قانون و رفتار و اخلاقیات جامعه منطبق بر منهج اسلام نیست».

جامعه‌ اسلامی آن نیست که دربردارنده مردمی باشد که خود را مسلمان می‌نامند در حالی که قانون جامعه‌شان را شریعت اسلام  شکل نداده باشد. اگرچه آن مردم نماز بخوانند و روزه بگیرند و به حج بروند،‌(باز هم تا قانون جامعه‌شان منطبق با اسلام نباشد، جامعه‌شان اسلامی نیست)

همچنین جامعه اسلامی، آن جامعه‌ای نیست که از نزد خود اسلامی را به عنوان “اسلام پیشرفته” ایجاد کند، حال آنکه این اسلام من درآوردی غیر از اسلامی است که الله سبحانه آن را مورد تأیید قرار داده و توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تفصیل کرده است.

در اینجاست که سید قطب در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گَند و مُتعفّن هستند» و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّبی بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افق‌های بلند بیاسود.

 از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او دارلاسلام بود.

 یعنی دیاری که عـقیده اسلامی بر آن حــکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.

… عرب ها با عقیده اسلام، از سرزمین خود بیرون نرفتند تا یک امپراتوری عربی را تشکیل دهند و در سایۀ آن از نعمت برخوردار شوند و به رفاه برسند و بخورند و بیاشامند و در سایۀ آن سربرافرازند و تکبّر و گردنکشی کنند و مردمان را از زیر سلطۀ حکومت روم و ایران مجوس بیرون بیاورند و به زیر سلطۀ حکومت عرب بکشانند و به فرمانبرداری از خودشان وادارند! بلکه عربها به پا خاستند تا جملگی مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاورند و به پرستش یزدان یگانۀ جهان بکشانند، همان گونه که ربعی پسر عامر، قاصد مسلمانان در مجلس یزدگرد گفت: خدا ما را فرستاده است تا مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاوریم و ایشان را به پرستش یزدان یگانه برسانیم، و آنان را از تنگای دنیا رها گردانیم و به فراخنای آخرت داخل نمائیم، و ایشان را از جور و ستم آئینها برهانیم و به عدالت و دادگری اسلام نائل گردانیم.

اینجاست که سید قطب رحمه الله می گوید: انا من أمة الجنسية فيها [العقيدة]والوطن فيها [دار الإسلام] والحاكم فيها هو [الله] والدستور فيها [القرءان]من از امتی هستم که ملیت در آن عقیده…وطن در آن دارالاسلام…فرمانروا در آن تنها الله…و قانون اساسی در آن قرآن است.

به این شکل سید قطب رحمه الله در جمله ای مختصر اما پر معنی در مورد دین اسلام می گوید:”إنَّ هذا الدّين لا يقومُ على أكتافِ المترخّصين”. «این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود».