لگورهای بلوچ مانعین توسعه اقتصادی مناطق بلوچ نشین

لگورهای بلوچ مانعین توسعه اقتصادی مناطق بلوچ نشین

کاتب: براهندک بلوچ

یکی از اقدامات ترامپ پس از رسیدن به دور دوم ریاستش جمهوریش بر آمریکا، خارج ساختن بندر چابهار از معافیت تحریمهای آمریکا بود.

 بندر چابهار به عنوان تنها بندر اقیانوسی ایران و متصل به آبهای آزاد بین المللی دارای دو بندر بزرگ شهید کلانتری و شهید بهشتی و منطقه ای آزاد تجاری است که فرصتهای سرمایه گذاری فراوانی را برای فعالان اقتصادی بخش خصوصی داخلی و خارجی فراهم کرده است.

توسعه ی این بندر و ساخت زیر ساختهای مختلف چون ساخت ترمینال نفتی و پتروشیمی، خطوط انتقال فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی، ساخت انبار کالاهای خشک، ایجاد مخازن فرآورده‌های نفتی و خوراکی، ساخت سیلوی غلات، صنایع غذایی مرتبط با صنعت شیلات، صنایع جانبی محصولات کشاورزی، تولید انرژی، انبار رو باز و محوطه ترمینال و اسکله مسافری دریایی، مراکز رفاهی و خدماتی، محوطه‌های نگهداری لجستیک کانتینر، کارخانه کشتی سازی و اوراق کشتی، ایجاد مرکز خدمات رسانی به کشتی‌ها (تعمیرات، آذوقه و سوخت رسانی) و ایجاد صنایع کوچک پایین دستی پتروشیمی و… در آن، نه تنها آینده درخشانی را برای سیستان و بلوچستان و استانهای شرقی و جنوب شرقی مژده می دهد بلکه برای کشورهای محصور درخشکی مثل افغانستان و ترکمنستان و غیره هم فرصت مناسبی برای توسعه اقتصادی و مبادلات تجاری در آبهای آزاد بین المللی است چون بندر چابهار امن ترین و کم هزینه ترین مسیر برای صادرات و واردات و همچنین ترانزیت کالاهای متعلق به سایر کشورها نظیر هند و افغانستان و کشورهای حوزه CIS است…

هر قوم و ملت پیشرفته و آینده نگری که به رشد و توسعه ی اقتصادی جامعه و آینده ی فرزندان خود اهمیت بدهد سعی می کند جهت پیشبرد این اهداف تلاش و کوشش کند نه اینکه با پیروی از طرح دشمنان خارجی همچون مانعی عمل کند.

در تمام دنیای مدرن مراکزی از این دست معمولا چند قومیتی و حتی بین المللی هستند، شما تصور کنید که در سال ۲۰۰۵ میلادی، ۱۷ درصد از جمعیت دبی را اتباع اماراتی تشکیل می‌داد. همچنین حدود ۸۵ درصد (۷۱ درصد از جمعیت کل امارات) از جمعیت مهاجر این شهر را اتباع آسیایی تشکیل می‌دهند که عمدتاً هندی (۵۱٪)، پاکستانی (۱۶٪)، بنگلادشی (۹٪)، فیلیپینی (۳٪) و جمعیت قابل ملاحظه‌ای از سومالی که نزدیک به ۳۰،۰۰۰ نفر می‌باشند هستند. یک چهارم از جمعیت کل امارات هم اصلیت ایرانی دارند.

لگوران سکولار بلوچ حتی کارگران ساده ی پاکستانی حنفی مذهب در بلوچستان را نیز به شیوه های مختلفی ربوده و ترور می کنند چه رسد به سایر قومیتها و ادیان جهان. این انتهای توحش و حماقت یک گروه و تفکری را می رساند.

امارات تنها یک نمونه است و مراکز تجاری چین و آمریکا و غیره هم تمام تلاش آنها جذف سرمایه گذاران خارجی است چون به آینده ی اقتصادی خود و آینده ی جامعه ی خود اهمیت می دهند اما لگوران خائن و مزدور خارج نشین و دسته ای از مولوی های نفهم بلوچ در برابر این طرح بزرگ اقتصادی چابهار چکار کرده اند؟

از اینکه ترامپ فرمان اجرایی لغو معافیت چابهار از تحریمهای بین المللی را اعلام کرده  لگوران خائن و مزدور خارج نشینی چون مهیم بلوچ – سرخوش، حبیب سربازی و … چنان از این جنایت اقتصادی ترامپ در حق مردم بلوچ ایران و منطقه ذوق زده شده اند که خواستار آنند که اتحادیه اروپا، انگلیس ، کانادا و دیگر کشورها نیزهمین مسیر ظالمانه ی ترامپ را ادامه داده و از سیاست فشار حداکثری بر مردم منطقه پیروی کنند.

این خیانت آشکار لگوران بلوچ در کنار خیانت مزدورانی چون ربع پهلوی و سایر احزاب و دسته های سکولار در تاریخ این ملت خواهد ماند و ملت ما هرگز این خائنین را فراموش نخواهند کرد.

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (2)

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (2)

ارائه دهنده: محمد اسامه

اکثریت گروههای متفرق منتسب به اهل سنت مخالف ابوبکر بغدادی که از یکطرف از پس همدیگر بر نمی آمدند واز سوی دیگر دوله به عنوان قدرتی نوظهور برایشان تهدیدی جدی محسوب می شد و دوله را تهدیدی برای قدرت دنیوی و منافع دنیوی خود می دانستند نیاز به پشت جبهه ای مطمئن مثل ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه داشتند به همین دلیل بر اثر توافقات خارجی و با بهانه کردن دوله نه تنها نوامیس مسلمین را در درعا و غیره رها کردند بلکه تمام آنچه در اختیار داشتند را تحویل اتحادیه ی مخالفین آمریکا و ناتو دادند و به شمال سوریه فرار کردند.

در اینجا دو نکته در مورد پس مانده های اکثریت گروههای مسلح منتسب به اهل سنت در شمال سوریه که هم اکنون شرکای حکومتی جولانی شده اند قابل توجه است:

  1. صرفنظر از تبلیغات و شعارهای این پس مانده ها، اعمال اینها ثابت کرده است که این پس مانده ها هرگز برای اهل سنت نمی جنگند بلکه اهل سنت را قربانی سناریوها و برنامه ها و اهداف دشمنان اهل سنت و تمام مسلمین کرده اند و اهل سنت را در راستای پروژه های این دشمنان خرج کرده اند.
  2. امتداد دوله تنها یک بهانه برای فرار از مرداب، و پشت بستن به آمریکا و ناتو  و وارد کردن ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه به داخل خاک سوریه بود، هر چند دستهائی مثل القاعده  به صورت غیر عمد در این سناریو شرکت کردند و فریب خوردند تا اینکه به رکود و سکون و اضمحلال فعلی رسیده اند، اما سایر گروهها آگاهانه و با هماهنگی های دستهای خارجی بازیگران این سناریو و نمایشنامه بوده اند.  

البته با تبلیغات شیخ ابوعلی انباری بسیاری از سربازان دوله که در اختیار جولانی قرار گرفته بودند دوباره به صف دوله برگشتند و پس مانده های همراه جولانی نیز که موجودیت خود را در خطر می دیدند بهترین گزینه را حمله به دوله تشخیص دادند به همین دلیل می بینیم  که دارودسته ی جولانی در بهمن 1392ش با دوله اعلام جنگ می کند و در کنار گروه علوش و جمال معروف و احرار الشام و فصائل هیئت ارکان و فیلق الرحمن و غیره در غوطه و در عملیاتی که به «ليلة الغدر» مشهور است به مهاجرین در شمال حلب حمله کردند و پس از قتل عام مهاجرین و انداختن بعضی از آنها به داخل چاه نفت و حتی تجاوز به نوامیس این مهاجرین اهل سنت که در واقع نوامیس تمام مسلمین هستند رسماً بر علیه دوله اعلام جنگ کرد و آغازگر جنگی شد که تا کنون ادامه دارد.

در این زمان که برای جولانی مرحله ی گذاری از دوله به خودش پیش آمده و با واکنش افکار عمومی به این خیانت آشکار و جدا شدن اعضای جبهه النصره مواجه می شود، جولانی جهت مدیریت افکار عمومی سربازانش و سرپوش گذاشتن بر این خیانت وبغی و خروج آشکار بر دوله، به ایمن الظواهری بیعت می دهد و متاسفانه ایمن الظواهری بیعت این خائن را قبول می کند؛ اما جالب است بدانید که به محض اینکه مرحله ی گذار در تیر 1395ش تمام می شود جولانی با تغیر اسم جبهه النصره به جبهه فتح الشام به بیعت با ایمن الظواهری نیز خیانت می کند و بیعت خود با الظواهری را زیر پا می گذارد و  ایمن الظواهری از جولانی تحت عنوان ناکث و بیعت شکن نام میبرد.

ثمره ی این سناریوی خیانت آمیز در همان ابتدا این شد که دسته هائی از سربازان دوله از جولانی جدا شده و دوباره به دوله پیوستند و دسته هائی هائی از سربازان جولانی هم با ماندن در صف جولانی  تا کنون به خیانت خود ادامه می دهند و دسته هائی نیزبه جماعتهای دیگر ملحق شدند و یا برای خود جماعت جداگانه ای ساختند مثل جماعت حراس الدین که به القاعده وفادار ماند؛ البته دسته هائی نیز با دیدن این خیانتها و تفرق و جنگ داخلی و حرکت بر اساس توافقات روسیه و ناتو و آمریکا در سوچی و غیره از کانال حکومت سکولار ترکیه کلاً میدانهای جنگ در سوریه را ترک کردند. در هر حال می بینیم که بر اساس نگرش ما این سربازان جدا شده از دوله به فرماندهی جولانی بودند که به دوله خیانت کرده اند و بر علیه دوله خروج کرده اند نه بالعکس.

توسعه مکران و کپی برداری جیش العدل از احزاب سکولار و مرتد بلوچ پاکستان

توسعه مکران و کپی برداری جیش العدل از احزاب سکولار و مرتد بلوچ پاکستان

کاتب: براهندک بلوچ

شهر بندری «گوادر» پاکستان شاهد حملات مختلف گروههای مسلح ناسیونالیست سکولار و مرتد بلوچ بوده است.

این گروههای ناسیونالیست بلوچ با نگرشی قومیتی و سکولار به مسائل نگاه می کنند آنهم نگرش ناسیونالیستها قرن 19 اروپا و سایر سرزمینهای متاثر از آنها.

یعنی این گروههای مسلح حتی در حد ناسیونالیستهای کنونی اروپا هم نیستند بلکه عتیقه هایی عقده ای و کینه توز جاهلی هستند که غیر از نژاد هیچ هوییت دیگری را نمی شناسند به همین دلیل بارها دیده ایم که پشتونهای حنفی مذهب و پنجابی های حنفی مذهب که همه از لحاظ مذهبی با بلوچهای حنفی مذهب یکی هستند صرفا به خاطر نژادشان از ماشینها پیاده شده و توسط این گروههای سکولار ناسیونالیست بلوچ قتل عام شده اند. 

جیش العدل نیز دقیقاً همین رویه را در پیش گرفته است با این اختلاف که همچون مولوی نقشبندی شعارهای ناسیونالیستی و قومیتی را با ادبیاتی شبه اسلامی بیان می کند و سعی می کند با دامن زدن به اختلافات شیعی سنی به این احساسات ناسیونالیستی رنگ و بوی مذهبی هم بدهند.

ناسیونالیستهای بلوچ ایرانی مدتی به دلیل سرمایه گذاری افغانهای حنفی مذهب در چابهار به جای پاکستان چنان گرد و خاکی برپا کرده بودند که انگار چابهار توسط افغانها تسخیر شده است و… 

با بررسی ادبیات گفتمانی احزاب سکولار بلوچ و جیش العدل، احزاب سکولار و ناسیونالیست بلوچ پاکستان بندر گوادر را به همان بهانه هایی مورد حمله قرار می دهند که جیش العدل با بندر چابهار و توسعه مکران برخورد می کند.

 به عنوان مثال زمانی که جیش العدل در چابهار دست به تخریباتی می زند و با واکنش منفی افکار عمومی مردم مواجه می شود، برای توجیه جنایات خود طی بیانیه ای پر از غلط املائی، جلوگیری از توسعه سواحل مکران را علت اقدام خود می خواند؛ دقیقا همان چیزی که بلوچهای ناسیونالیست سکولار و مرتد پاکستان در مورد بندر گوادر بیان می کنند.

البته لازم به یادآوری است که در میان تمام کسانی که با نام بلوچ به مخالفت با توسعه سواحل مکران و چابهار برخواسته اند حتی یک اقتصاد دادن آکادمیک وجود ندارد؛ یعنی یا مولوی های جاهلی هستند که در همان آداب حیض و نفاس و دستشوئی و امور شخص باید حرف می زدند اما رسانه ای شده اند و جاهلانه در مسائل عمومی وارد شده و در این زمینه گنده گوئی می کنند که رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را «الرویبضه» نامیده است، یا لگوران خارج نشینی چون مهیم و حبیب سربازی و غیره هستند که همچون یک فعال مجازی تنها سخنان چند دهه قبل ناسیونالیستهای بلوچ پاکستان را برای بلوچهای ایران کپی برداری کرده و ارائه می دهند و از خودشان هیچی ندارند یا گروههای مسلحی چون جیش العدل هستند که حتی یک عاقل اقتصادی در میانشان وجود ندارد چه رسد به یک آکادمیک اقتصادی.

این گروهها نه تنها در رستای اهداف آمریکا و متحدین آمریکا توسعه ی اقتصادی منطقه را مورد هدف قرار داده اند بلکه سفره ی مردم بلوچ در حال و آینده را نیز هدف گرفته اند.

ملت بلوچ اگر مفلس بودن گروههای سکولار و به بن بست رسیدن آنها در هشتاد سال گذشته در پاکستان را دیده اند نباید اجازه دهند گروههای مسلح و مجازی بلوچ ایرانی تجربه ی تلخ بلوچستان پاکستان را کپی کرده و سعی در پیاده سازی آن در میان بلوچهای مسلمان ایران کنند.

این گروههای دست نشانده و لگور موانعی هستند که باید برداشته شوند و مردم بلوچ باید اینها را با لگدی جانانه از خود و آینده ی فرزندان خود دور کنند. 

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (1)

سیر تاریخی تحول جولانی از یک نجدی انقلابی به یک نجدی دربار آمریکا و اسرائیل (1)

ارائه دهنده: محمد اسامه

هم اکنون که جولانی با تفکرات نجدیت چهره ای از یک نجدی درباری را که سالها مخفی کرده بود نشان داده است طرفداران بسیاری از گروههای مسلحی چون جیش العدل و انصارالفرقان و…  را که سالها برای این شخص تبلیغ کرده اند دچار شوک کرده است اما جولانی آینده ی دست نیافتنی این گروههاست که در همان مسیر جولانی در حرکتند.

 در سیر تاریخی جولانی لازم است از ابتدا به بررسی آن بپردازیم. دکتر ایمن الظواهری رهبر القاعده بعد از الشیخ اسامه بن لادن می گوید که بعد از ابوحمزه المهاجر مصری که به ابوعمر بغدادی و دولت عراق اسلامی بیعت داد و در فروردین 1386ش وزیر جنگ این دولت شد و هر دو به همراه هم در اواخر فروردین 1389ش توسط آمریکا کشته شدند دیگر ما چیزی به نام القاعده در بلادرافدین و عراق نداریم.

 خود شیخ ایمن الظواهری در سال 1385ش بعد از تشکیل دولت عراق اسلامی در پیامی تصویری می گوید: دیگر چیزی به اسم القاعده در بلاد رافدین وجود ندارد و تاکید می کند که دولت عراق اسلامی امارتی شرعی است با «منهج شرعی صحیح» که بر اساس شورا اداره می شود…؛ در توضیح این حل شدن القاعده و نماندن آن توضیح داده می شود که: سازمان و جماعتها باید به دولت بیعت دهند نه بالعکس.

به این شکل سازمان القاعده در بلاد رافدین با بیعت به ابوعمر بغدادی در دولت عراق اسلامی حل شد و از آن وقت اثری از آن باقی نماند، تا اینکه جولانی از سربازان دوله به امیر خودش دکترابوبکر بغدادی خیانت می کند و بر امیر خودش بغی و خروج می کند.

آنچه ما دیدیم این بود که جولانی به عنوان فرماندهی از فرماندهان دوله در زمانی که دوله در حالت نیاز به سر می برد به همراه صدها سرباز مهاجر و محلی و با اسلحه و نصفی از مال دوله جهت نصرت و پشتیبانی اهل شام فرستاده شده بود، و در واقع دوله از این زمان و از کانال جولانی وارد سوریه شد و خود جولانی هم در پیامی صوتی به آن اقرار می کند؛ پس ما، در واقع، و بدون بیان منهج خود، در مورد اضطرابات منهجی و مساله ی جولانی با دوله قضاوت را به خود شما موکول می کنیم.

جبهه النصره به صورت رسمی در 3بهمن 1390ش اعلام موجودیت کرد؛ اما به تدریج دوله متوجه تنازلات جولانی در برابر کفار سکولار جهانی از کانال طاغوتهای منطقه ای حاکم بر مسلمین و بخصوص حکومت سکولار ترکیه می شود که این تنازلات جهت برداشته شدن دسته جولانی از لیست سیاه و به رسمیت شناخته شدن آن توسط این کفار سکولار جهانی مثل آمریکا و ناتو بود، جولانی می خواست با این تنازلات و امتیاز دادنها گروهی را از لیست سیاه کفار سکولار جهانی دربیاورد که این گروه متعلق به خودش نبود بلکه امانتی در دست او و گردانی کوچک از یک مجموعه ی بزرگ بود که ابوبکر بغدادی رهبریت آن را بر عهده داشت.

علاوه بر این، دوله از کانال الشیخ عبد الرحمن محمد القادولي (ابوعلی انباری) که قبلاً نائب ابوعبدالله شافعی رهبر انصارالاسلام بود و با بزرگان القاعده در وزیرستان پاکستان چون أبو يحيى الليبي ومصطفى أبو اليزيد وعطية الله الليبي هم ملاقات کرده و بعد ازمشورت با این رهبران القاعده بود که «مجلس شورای مجاهدین در عراق» را به وجود آورد (به پیام صوتی «أبشري أمة الإسلام» گوش بدهید.) و بعدها نائب ابوبکر بغدادی و مسئول انتقالات مالی به سوریه شده بود، متوجه چند چهره بودن جولانی و فساد داخلی جولانی و نزدیکان او می شود، این عامل و جنگهای داخلی صدها گروه و دسته و کتیبه با هم باعث فرسودگی و تضعیف شورش آنها در سوریه شده بود. این دستاورد خود آنها بود؛ الله تعالی می فرماید: وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ (انفال/46) در اثر منازعه و سست و بی ابهت و ضعیف می شوید و قدرت و عظمت و ابهت شما نابود خواهد شد.

در این زمان، دوله در عراق قدرتی به هم رسانده بود و در 19 فروردین 1392ش با الغای دولت عراق اسلامی و جبهه النصره «دولت اسلامی در عراق و شام» را اعلام می کند و به صورت رسمی وارد سوریه شد و تصرف مناطق تحت کنترل بشار اسد را دوباره شروع کرد و با رشادت و از خود گذشتگی خاص سربازانش و بخصوص مهاجرین سراسر دنیا حتی به «القرداحه» رسید، یعنی چیزی به سقوط حکومت مرکزی سوریه نمانده بود، پس حضور دوله در سوریه طی یک فرایندی صورت گرفت و در بستر شرایط و موقعیت خاص سوریه رشد کرد.

 دلیل دنیاپرستی، عدم یقین به آخرت است

 دلیل دنیاپرستی، عدم یقین به آخرت است

کاتب: ماهدیم بلوچ

آسیه در داخل قصر زندگی می کرد اما زمانی که با قلبش خوشی های آخرت را درک کرد…

قصرهای فانی دنیا در مقابل چشمانش بی ارزش شد و گفت:ربِّ ابنِ لِي عندكَ بَيتا في الجَنَّة. (تحریم/11) پروردگارا برایم نزد خود خانه ای در بهشت بنا کن.

وقتی در قلب انسان نسبت به حقیقت آخرت یقین حاصل شد، حاضر می شوی بهترین داشتنی های دنیایت را با آن عوض کنی!!

خواهر و برادر مسلمانم :

همه ی ما روزانه نیاز به بازنگری در افکار و رفتارهای خود هستیم تا هر وقت گفتیم « مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ » (فاتحه/4) یاد قیامت و نعمتهای آن بیافتیم به مصیبت دنیاپرستی آلوده نشویم.

برطرف کردن جهل و کسب علم مهمتر از رقابت برای به دست آوردن دنیا

برطرف کردن جهل و کسب علم مهمتر از رقابت برای به دست آوردن دنیا

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

امروزه رقابت برای به دست آوردن مال دنیا بین عده ای تبدیل به آفتی شده است که نه تنها قناعت را از بین برده بلکه آرامش را نیز در این ایین عده از بین برده است. یعنی با آنکه به آسایش قابل توجهیی دست پیدا کرده اند اما آرامش ندارند.

عقبه بن عامر رضى الله عنه  می گوید:  روزی ، رسول الله صلي الله عليه وسلم بيرون رفت و بر شهدای احد ، نماز جنازه خواند. سپس برگشت و بالای منبر رفت و فرمود: من روز قیامت جلوتر از شما خواهم بود و براي شما  گواهي خواهم داد. به الله سوگند ، همین حالا حوض خود (كوثر) را مي بينم. و كليدهای  تمام خزانه های  روی زمين، به من داده شده است و به الله سوگند، ترس من از این نیست که شما بعد از من مشرك شويد، بلكه از اين می  ترسم كه شما برای  بدست آوردن مال دنیا ، به رقابت برخیزید. (بخاری – ١٣٤٤)

آنچه باعث می شود شخص به این بیماری آلوده نشود کسب «العلم» (قرآن + احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم) و فقه اسلامی است؛عمر بن خطاب رضی الله عنه می گوید:هیچ گاه انسانی دانشمند نمی‌ شود مگر آنکه به بالاتر از خود حسد نورزد، و به پايین‌ تر از خود در علم بسنده نکند، و در مقابل علم خود از کسی مزدی دریافت نکند (فرائد الکلام، ص 135).‏

و می گوید: تفقّهوا قبل أن تسودوا (فتح الباري1/ 199)‏ علم را فرا گیرید قبل از این که سردار شوید.

و می گوید: موت ألف عابد أهون من موت عالم بصير بحلال الله وحرامه (مفتاح دار السعادة1/121)‏ مرگ هزار عابد آسانتر از مرگ یک عالم آگاه به حرام و حلال الله است.

کسب «العلم» (قرآن + احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم) و فقه اسلامی، یعنی کسب هدایت و دور شدن از آفتهای درونی؛ بنابراین هر آنکس علم بیشتری نسبت به دینش داشته باشد، به هدایت نیز نزدیکتر است و احتمال اغوای او توسط شیاطین، جن و انس کاهش می‌یابد، از اینرو کسب علوم شرعی راه خوبی برای حفظ ایمان و خصلتهای پسندیده ای چون قناعت و عزت نفس و … است.

ایبن قییم رحمه الله می گوید: كل ما كان في القرآن من مدح للعبد فهو من ثمرة العلم، وكل ‏ما كان فيه من ذم للعبد فهو من ثمرة الجهل (مفتاح السعادة 1/ 108)

هر جا در قرآن از عبدی مدح و تمجید شده است بخاطر ثمره ‏علم (او) بوده است، و هر جایی که در قرآن بنده ای مورد ذم و سرزنش قرار گرفته، به دلیل ثمره ‏جهل (او) بوده است.‏

امروزه هم اکثر انحرافات عقیدتی و رفتاری به دلیل جهل افراد به «العلم» است و تنها دسته ای اندک هستند که ضمن آگاهی، دچار این انحرافات می شوند.

دشمنان داخلی و خارجی ما بر این جهالت مردم ما انگشت گذاشته اند و از این جهالت مردم ما بهره برداری می کنند.

احزاب سکولاری چون سهاب و مولوی های همسو با آنها قابل احترام نیستند

احزاب سکولاری چون سهاب و مولوی های همسو با آنها قابل احترام نیستند

ارائه دهنده: محمد اسامه

امروزه دسته ای از مولوی های رسانه ای تبلیغ می کنند که این سکولاریستها هم قابل احترام هستند و قصد دارند با پشتوانه ی تریبونی که در اختیار دارند و همچنین با بهره گیری از احساسات قومیتی مردم زمینه های پذیرش این موجودات را در میان قوم بلوچ فراهم کنند؛ اما واقعاً:

  • سکولاریسم کی قابل احترام است که ازدواج با حیوانات را قانونی کرده و اگر دختر یا پسر یک سکولار بخواهد با یک الاغ یا سگ و هر حیوان دیگری ازدواج کند قانون هم از چنین ازدواجی حمایت کرده و کسی نمی تواند جلویش را بگیرد و انسان را تا این اندازه پست و بی ارزش کرده که خودش را در اختیار یک حیوان قرار دهد؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که ازدواج مرد با مرد و زن با زن را قانونی کرده ؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که ازدواج محارم را در کشوری چون سوئد قانونی کرده ؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که قوانین خودش را صحیح تر از قوانین الله تعالی می داند؟
  • سکولاریسم کی قابل احترام است که درهای تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی را بر روی مفسدین باز کرده؟

حالا بفرمائید در سرزمینهای اسلامی چه کسانی از دین سکولاریسم حمایت می کنند غیر از مجرمین اخلاقی و مزدوران و وطن فروشان و دارودسته ی منافقینی که حتی از نظر اخلاقی و خانوادگی نیز در جامعه منفور و فاسد تشخیص داده شده اند؟

فقط کافی است که اطراف خودتان را نگاه کنید تا بدانید مبلغین دین سکولاریسم چه کسانی هستند؟ بی اخلاق، بی ناموس، نگاه کنید چگونه زنان و دختران و خواهران خود را به نمایش گذاشته اند؟ بد زبان، بی حیا، غیر قابل اعتماد، مشروب خور، مریض روحی و روانی و….

یعنی واقعاً ملت مسلمان، متمدن و بزرگ ما تا این اندازه سبک مغز شده است که به این موجودات فاسد دل خوش کند؟ حاشا و کلا

  سکولارنجسی که قوانین خودش را بهتر از قوانین الله می داند و به این شکل به الله توهین می کند چه احترامی دارد؟ الله تعالی خطاب به مومنین می فرماید : «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ» و این سکولاریستها را نجس نامیده است. نجس چه احترامی دارد؟

زمانی که الله و رسولش از سکولاریستها بری هستند : وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ۙ وَرَسُولُهُ ۚ  (توبه/3) و اعلامی است از سوی خدا و پیغمبرش به همه مردم در روز بزرگترین حجّ ( یعنی عید قربان) که خدا و پیغمبرش از سکولاریستها (  یا به زبان عربی از مشرکان) بری و بیزارند .

به همین دلیل ما ابتدا از خود این سکولاریستها برائت و بیزاری می جوئم بعد از عقایدشان : «إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» (ممتحنه/4) ما از شما و از چیزهائی که بغیر از خدا می‌پرستید ، بیزار و گریزانیم ، و شما را قبول نداریم و در حق شما بی‌اعتنائیم ، و دشمنانگی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است ، تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورید و او را به یگانگی می‌پرستید.

به همین دلیل الله تعالی دستور داده که  :

  • با دختران و زنان سکولاریستها ازدواج نکنیم مگر اینکه از عقاید کفری خود دور شده و مومن شوند : وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ
  • نباید به پسران و مردان سکولار هم زن داد مگر اینکه از عقاید کفری خود خارج شده و تسلیم شریعت الله شوند : وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ

چون آنها به سمت آتش جهنم دعوت می دهند: أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ (بقره/221)

علاوه بر این خوردن طعام و ذبیحه ی سکولاریستها درست نیست و از سکولاریستها جزیه هم قبول نمی شود. حتی رسول الله صلی الله عليه و سلم در زمانی که دارالاسلامی وجود دارد می‌فرمايد: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ»«من ازهر مسلمانی كه بين مشركين اقامت می‌گزيند، بری و بيزارم».

برادران و خواهران گرامی! دقت کنید، ما در مورد کفار یهود، نصارا، مجوس و صابئین صحبت نمی کنیم، ما داریم در مورد یکی از مخلوقات الله صحبت می کنیم که خود الله در قرآن آن ها را نجس نامیده است. الله متعال در هیچ جای قرآن کفار یهود، نصارا و مجوس و صابئین را نجس ننامیده؛ اما سکولاریستها را نجس نامیده است. یعنی این سکولاریستها را الله در حد خوک، حیوان مردار، چرک ناشی از زخم، ادرار، مدفوع، استفراغ، پس مانده ی خوراک سگ و خوک و سایر نجاسات قرار داده است. حالا، کدام انسان عاقلی خودش را با چنین نجاستی آلوده می کند و یا اجازه می دهد چنین نجاستی به او نزدیک شود و یا حتی به چنین نجاستی تکیه می کند؟

نباید اجازه داد چنین نجاساتی به مسلمین برسد، بلکه باید راهی برای پاک کردن و دورانداختن نجاست از خود و خانواده و جامعه پیدا کرد.

معجزه ی جوانان اصحاب کهف، دلگرمی برای توکل و اعتماد بر الله

معجزه ی جوانان اصحاب کهف، دلگرمی برای توکل و اعتماد بر الله

کاتب:  نذیر احمد بارکزایى

ایمان به الله بعد از کفر به طاغوت حاص می شود. یعنی بعد از کافر شدن به کفار. و بعد از شیطان کفار میان انسانها 5 دسته هستند: 1- الَّذِينَ هادُوا  2- وَ الصَّابِئِينَ 3- وَ النَّصارى‌ 4- وَ الْمَجُوسَ 5- وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) 1- یهودی ها 2- مندائی ها 3- مسیحی ها 4- زرتشتی ها 5- سکولاریستها

در جامعه ای که توسط کفار سکولار اداره می شد دسته ای از جوانان صاحب ایمان توحیدی شدند و اعلام کردند: رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ [الکهف: ۱۴] پروردگار ما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است…

نه بت‌ها و مجسمه‌ها و شکل‌ها و پیکره‌هایی که از سنگ و چوب ساخته شده است  و نه قوانین و برنامه های بشری، ای قوم ما:لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا [الکهف: ۱۴]. هرگز جز برای الله سجده نمی‌کنیم. (اگر چنین کنیم و کسی را جز او معبود بدانیم) در این صورت سخنی (گزاف) و دور از حق گفته‌ایم.

در اینجا واضح است که مشکل اصلی مومنین اهل توحید با کفار مشرک در توحید ربوبیت بوده است و بعد الوهیت و… به همین دلیل این جوانان اهل توحید، شجاعانه و بی‌پروا فریادشان را به همه جا و همه کس در بازارها و اجتماعات مردم می‌گفتند و پیامشان را به همه می‌رساندند و همین امر باعث شد توسط کفار سکولار تحت تعقیب قرار گیرد و به غاری پناه ببرند.

هنگامی که جوان مردان وارد غار شدند، هنگام عصر بود. با نزدیک شدن شب هنگام، یاران غار (اصحاب کهف) پس از خستگی احساس آرامش و راحتی و بعد از ترس و وحشت احساس اطمینان می‌کردند. از چشمانشان احساس آرامش مشخص بود. بعد از کمی استراحت و ماندن در غار کم‌کم خواب بر آن‌ها چیره شد و به خوابی عمیق فرو رفتند.

… در روز بعد خورشد طلوع کرد و نور زیبایش همه‌جا را روشن کرده بود. هر جنبنده‌ای به راه افتاد و به کار خویش مشغول شد، به جز یاران غار که در استراحت و خواب عمیق ماندند. خورشید در حرکت ظاهری خودش از مشرق به مغرب مسیر مشخصی دارد که از آن مسیر منحرف نمی‌شود و یک ذره در آن تغییر نمی‌کند: ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ [یس: ۳۸]. این، محاسبه و اندازه‌گیری و تعیین خدای بس چیره و توانا و آگاه و داناست.

انسان با ایمان همیشه در پناه خداوند است. نه می‌ترسد و نه اندوهگین می‌شود. هیچ‌گاه دل‌هره و اضطراب به خود راه نمی‌دهد و(در مقابل سختی‌ها و مشکلات) تسلیم نمی‌شود، اما انسان بی‌ایمان و کافر همیشه در خطر است و هر لحظه احساس ناامنی می‌کند و چون او راه راست و هدایت را گم کرده و از راه باطل پیروی می‌کند.

روزها پشت‌سرهم می‌آمدند و ماه‌ها و سال‌ها تکرار می‌گشتند و آنان همچنان در خواب عمیق به سر می‌بردند. چشمانشان باز و حدقه‌هایشان گشوده بود. نگاه‌هایشان به یک سو اندوخته شده بود. گویی تیری است که به سوی هدف نشانه‌گیری شده است. اجسامشان ثابت و هیچ‌گونه تحرکی نداشت. چنان می‌نمود که بیدارند، در حالی که خوابیده بودند. موی بدن و ریش و ناخن‌هایشان بلند شد و رنگ صورت‌هایشان تغییر کرد و نسبت به بعضی چیزهای دیگر زردتر می‌نمود، حال سگشان نیز چنین بود.

اگر کسی آنان را در این حال و وضع می‌دید، بلافاصه از دیدن این صحنه دلش پر از ترس و وحشت می‌شد و حتی لحظه‌ای توان ایستادن و نگریستن به این منظره را نداشت و بی‌درنگ پا به فرار می‌گذاشت. این در حالی بود که چرخش و حرکت آنان به چپ و راست و چرخیدن اجسامشان به اراده و خواست خداوند بود و آنان اصلاً احساسی نداشتند و نقشی را ایفا نمی‌نمودند.

این جوانان با چنین سرگذشتی الگوئی برای تمام مومنین تا روز قیامت شده اند تا با دلگرمی بیشتر بر الله توکل و اعتماد کنند و بعد از تهیه ی اسباب، همه چیز را به الله بسپارند.

.

شناخت قرآنی سکولاریستها یا مشرکین

شناخت قرآنی سکولاریستها یا مشرکین

ارائه دهنده: محمد اسامه

امروزه متاسفانه عده ای نجدی یا نجدی زده به اشتباه تمام کفار و دسته هایی از اهل سنت و شیعه را از لحاظ شرعی مشرک می نامند و مشرکین اصلی را رها کرده اند که مسبب عواقب وخیمی برای مسلمین شده است.

لازم است بدانیم بر اساس آیه 17 سوره حج، «کفار آشکار» میان انسانها عبارتند از: 1- َالَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَى 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین) و دسته ی مرتدین هم (مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ) هم در نهایت به یکی از این 5 دسته ملحق می شوند.

در این صورت هر جا در قرآن اسمی از «الْمُشْرِكِين» یا «الَّذِينَ أَشْرَكُوا» یا «الْمُشْرِكَات» یا «مُشْرِك» یا «مُشْرِكَة» یا «مُشْرِكُون» یا « الْأَحْزَاب» آمده یعنی دسته ای از «کفار 6 گانه ی آشکار» در میان انسانها.

می دانیم که همه ی سکولاریستها می گویند که قوانین شریعت الله را برای نظام حکومتی و اجرائی جامعه و نهادهای مختلف حکومتی چون قانون اساسی و مجازات و پاداش و آموزش و پرورش و اقتصاد و روابط بین الملل و غیره نمی خواهند و قوانین سکولاریستی ساخته شده توسط بشر را می خواهند و جایگزین قوانین شریعت الله می کنند. این دیگر نیازی به بحث کردن من و شما با آنها ندارد و خود این سکولاریستها (مشرکین) به این کفر آشکار پوشاندن قوانین شریعت الله گواهی می دهند: «شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ» (توبه/17) خودشان به کفر خودشان گواهی می دهند.

این گواهی را هر سکولاری می دهد و ما به راحتی می توانیم این سکولاریستها را از سایر کفار تشخیص دهیم . هیچ کافر نصرانی یا مجوس یا صابئی یا یهودی نمی گوید که من قوانین شریعت الله و آنچه که الله نازل کرده است را قبول ندارم بلکه می گویند اینی که نزد من است متعلق به الله است و قبولش دارم نه آنکه پیش دیگران است.

مشرکین «آشکارا» و «واضح» انفصال و جدائی از قانون و حکم الله و استقلال از شریعت الله را بیان می کنند. این جدائی آشکار و استقلال واضح در شناخت مشرکین از سایر کسانی که به بعضی از بیماری های اینها آلوده شده اند در صحت جهانبینی ما بسیار مهم و سرنوشت ساز است.

سکولار یا به زبان عربی مشرک یعنی همین. به همین واضحی و روشنی که به راحتی می توانی آن را از یک یهودی و نصرانی و مجوس و صابئی تشخیص بدهی . چون هیچ یهودی یا نصرانی یا مجوس و صابئی وجود ندارد که بگوید من قوانین خدا را کنار می گذارم و با آنها مخالفم و از حکم و قانون الله استقلال دارم و به جای آن قوانین ساخته شده توسط خودم را قبول دارم. او مخالف قوانین الله در اسلام یا مخالف سایر شریعتهای آسمانی است و معتقد است آنچه که او به آن اعتقاد دارد قوانین الله هستند نه قوانین سایر شریعتها، پس از نگاه خودش مدافع و حافظ قوانین و دین الله تعالی است نه در برابر آن.  

آیا امروزه به سادگی نمی توانی یک کافر سکولار (مشرک) را از یک کافر یهودی و نصرانی و صابئی و مجوس تشخیص بدهی؟ آیا برایت سخت است همه ی این کفار را از مومنین جدا کنی و به تبعیت از آیات الله بگوئی : 1- الَّذِينَ آمَنُوا 2- وَالَّذِينَ هَادُوا 3- وَالصَّابِئِينَ 4- وَالنَّصَارَى 5- وَالْمَجُوسَ 6- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا؟!

در این صورت، سکولاریستها (مشرکین) هرگز نگفته اند که این قوانین ما از سوی الله آمده است، بلکه:

  • یا گفته اند از گذشتگان ما به ما رسیده و از این قوانین تبعیت می کنیم : وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ ‏(بقره/170) و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند : بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم.
  • و یا برای اداره ی امور روز مره ی خود به پادشاهان و بزرگان خود مراجعه کرده اند که این بزرگان گاه پارلمانها و مجالس مشورتی چون دارالندوه هم داشته اند و در این مجالس قوانین روزمره ی خود را تصویب کرده اند.

پس: مشرکین (سکولاریستها) از گذشته های باستان تا کنون و تا روز قیامت برای اداره ی زندگی خود از قوانینی غیر از قوانین شریعت الله پیروی می کنند و قوانین آنها ساخته و پرداخته ی خود انسان است که بر انسان حاکمیت پیدا کرده اند، و با حاکمیت آنچه توسط «الله تعالی» نازل شده است سرنازگاری و دشمنی دارند، و هرگز نمی پذیرند آنچه از سوی «الله تعالی» آمده است و با قوانین آنها مخالف است بر مردم حاکمیت داشته باشد، و این یعنی مبنا قرار دادن اومانیسم یا همان انسانیتی که عده ای بر زبان می رانند و این یعنی دموکراسی (حاکمیت قوانین مردم بر مردم به جای حاکمیت قوانین الله بر مردم) که بر پایه ی همین اومانیسم یا انسان گرائی شکل گرفته و از باستان تا کنون در برابر دین اسلام و قوانین شریعت الله ابراز وجود کرده است.

این سخن و عقاید سکولاریستها(مشرکین) در طول تاریخ بوده است. آیا امروز چیزی غیر از این می گویند؟ آیا سکولاریستهای اطراف شما فرقی با گذشتگان باستانی و فسیل شده خود دارند و چیزی غیر از این می گویند؟

ازدواج رزق است، زن صالحه و مرد صالح رزق هستند، از الله رزق صالح بخواهید

ازدواج رزق است، زن صالحه و مرد صالح رزق هستند، از الله رزق صالح بخواهید

کاتب: اسامه زیدان

ارائه دهنده: ماهدیم بلوچ

ازدواج رزق است، پس آن را از «الرّزّاق» بخواهید

ازدواج  نعمتی از نعمت‌های الله و رزقی‌ست که آن را به هر یک از بندگانش که بخواهد می‌دهد.

از این رو، انسان باید برای ازدواج دعا کند و از خداوند یاری بخواهد تا ازدواجی نیک نصیبش شود.

زن صالح رزق است، آن را از «الرّزّاق» طلب کن:

داشتن زنی صالح که یاور شخص در دین و دنیایش باشد نعمت بزرگی از سوی الله تعالی‌ست و بنابراین باید از الله بخواهد تا همسری صالح نصیبش کند تا پشتیبان او در زندگی باشد.

مرد صالح رزق است، آن را از «الرّزّاق» طلب کن:

مرد نیکوکاری که تقوای الهی داشته باشد و در برخورد با همسر و خانواده‌اش خدا را در نظر بگیرد رزق بزرگی‌ست که یک زن باید از الله تعالی بخواهد تا بر او منّت نهد و همسر صالح نصیبش کند، همسری که او را گرامی می‌دارد و در دین و دنیا یاور اوست.

خلاصه: از دعا کردن با اسم «الرّزّاق» غافل نشوید!

یا الله پسران مسلمان را زنانی صالح و دختران را شوهرانی درستکار نصیب کن…

و زنان و مردان را اصلاح بفرما…