
نسلکشی غزه، تجارتی بزرگ و چهره آینده است (5)
به قلم: جاناتان کوک
ترجمه: محمد اسامه
فرهنگ روانپریشی:
همه اینها برای درک این موضوع که چرا پایتختهای غربی همچنان در کشتار اسرائیل مشارکت دارند، بسیار مهم است، حتی با وجود اینکه اجماع قوی بین محققان هولوکاست و نسلکشی، که بسیاری از آنها اسرائیلی هستند، وجود دارد که اقدامات آن به منزله نسلکشی است.
احزاب حاکم در کشورهای غربی مانند ایالات متحده و بریتانیا به شدت به کسبوکارهای بزرگ متکی هستند، هم برای موفقیت انتخاباتی خود و هم پس از پیروزی در انتخابات، برای حفظ محبوبیت خود با ترویج «ثبات اقتصادی». کییر استارمر پس از رد مدل تأمین مالی مردمیِ سلف خود، جرمی کوربین، و در عوض جلب توجه بخش شرکتی با وعدههایی مبنی بر اینکه حزب را در جیب خود خواهد داشت، در بریتانیا به قدرت رسید. تضمینهای او همچنین کلید تضمین این بود که رسانههای متعلق به میلیاردرها، که به شدت به کوربین حمله کرده بودند و بارها او را به خاطر مواضع دموکراتیک، سوسیالیستی و طرفدار فلسطینش به عنوان یک «یهودستیز» بدنام کرده بودند، مسیر استارمر را به سمت داونینگ استریت هموار کنند.
در ایالات متحده، میلیاردرها حتی یکی از خودشان را در قدرت دارند، دونالد ترامپ. اما حتی مبارزات انتخاباتی او نیز به بودجه اهداکنندگان بزرگی مانند میریام آدلسون، بیوه اسرائیلی شلدون آدلسون، غول کازینو، متکی بود.
آدلسون از جمله اهداکنندگان اصلی هر دو حزب اصلی است که این واقعیت را پنهان نکردهاند که اولویت سیاسی شماره یک آنها اسرائیل است. شرکتهای بزرگ پس از به قدرت رسیدن، عملاً احزاب را در حوزههای اصلی سیاست داخلی و خارجی به عنوان باج نگه میدارند.
بخش مالی پس از آنکه زیادهرویهای بیملاحظهاش اقتصاد جهانی را در اواخر دهه 2000 به ورطه سقوط کشاند، مجبور شد توسط مالیاتدهندگان نجات یابد – و هنوز هم، از طریق به اصطلاح «اقدامات ریاضت اقتصادی» این کار را میکند. دولتهای غربی بانکها را «بیش از حد بزرگ برای شکست خوردن» میدانستند.
به همین ترتیب، اسرائیل، بزرگترین مرکز پرورش صنایع تسلیحاتی و نظارتی جهان، حتی وقتی مرتکب نسلکشی میشود، آنقدر بزرگ است که نمیتواند شکست بخورد.
منتقدان ظهور شرکتهای جهانیشده در نیم قرن گذشته، مانند زبانشناس مشهور، نوام چامسکی و استاد حقوق، جوئل باکان، مدتهاست که به ویژگیهای روانپریشانه فرهنگ شرکتی اشاره کردهاند.
شرکتها از نظر قانونی موظف به دنبال کردن سود و اولویت دادن به ارزش سهامداران بر سایر ملاحظات هستند. پس از موجهای مقرراتزدایی توسط دولتهای غربی رشوهخوار، عملاً هیچ محدودیتی برای آزادی آنها وجود ندارد.
باکان خاطرنشان میکند که شرکتها نسبت به رنج یا امنیت دیگران بیتفاوت هستند. آنها قادر به حفظ روابط بلندمدت نیستند. آنها فاقد هرگونه احساس گناه یا خویشتنداری هستند. و برای به حداکثر رساندن سود، دروغ، تقلب و فریبکاری میکنند.
این تمایلات روانپریشانه در رسواییهای پی در پی، چه در صنایع دخانیات و بانکداری و چه در شرکتهای داروسازی و انرژی، به نمایش گذاشته شدهاند.
چرا کسبوکارهای بزرگ باید در پیگیری سود مربوط به نسلکشی در غزه رفتار بهتری داشته باشند؟
باکان خطاب به کسانی است که استدلال او را با یک نظریه توطئه اشتباه میگیرند. رفتار روانپریشانه شرکتها صرفاً منعکسکننده الزامات قانونی برای آنها به عنوان نهادها – چیزی که او «پویایی منطقی» آنها مینامد – برای به حداکثر رساندن سود و بیرون راندن رقبا، صرف نظر از عواقب آن برای کل جامعه، نسلهای آینده یا سیاره زمین است.