حکومت خائن  دارالکفر پاکستان ؛ سرنوشت محتوم  عنقریب

حکومت خائن  دارالکفر پاکستان ؛ سرنوشت محتوم  عنقریب

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

ای امت بیدار شوید! آنچه امروز در خاک پاکستان می‌گذرد، نه یک حادثهٔ ساده و تصادفی است و نه نتیجهٔ بی‌تدبیری لحظه‌ای. این همان مسیر ذلت و فروش عزتی است که پیش‌تر در افغانستان شاهد بودیم؛ حکومتی  دیموکراسی کفری  مرتدین ، به نام‌های حامد کرزی و اشرف غنی  وربانی شیخ سیاف سبغت الله مجددی و…، که با معامله با کافران، استقلال و شرافت ملت را به تاراج دادند.

این سرنوشت محتوم است؛ محصول سیاست‌ورزی ریاکارانه، وابستگی نرم و تسلیم کامل در برابر منافع اجانب. امروز کسانی لبخند به سفارتخانه‌ها می‌زنند و عزت امت را در بازارهای سیاسی می‌فروشند، اما فردا همان‌گونه خواهند افتاد — رسوا، مفتضح و بی‌اعتبار در صفحات تاریخ.

از خود بپرسید: چه چیزی این سقوط را سرعت می‌بخشد؟

چشم‌بستن بر فساد و غارت بیت‌المال؛

واگذاری امنیت و سیاست‌گذاری به دست بیگانگان؛

رواج سکولاریسم غربی و سیاست‌بازی بدون مرز عقیدتی؛

تطبیق نکردن شریعت، قانون الله؛

و سکوت علما و مردم آگاه در برابر خیانتکاران.

نتیجه روشن است: هر حکومتی که عزت اسلامی  را در برابر وعده‌های بازسازی و کمک‌های بی‌ثبات خارجی بفروشد و شریعت خدا را اجرا نکند، در تاریخ به عنوان حکومتی خائن و مرتد ثبت خواهد شد. همان‌گونه که کرزی و غنی امروز نام ننگینی در تاریخ دارند، آیندهٔ «کافرستان پاکستان» نیز جز تکرار این رسوایی نخواهد بود، مگر آنکه بیدار شویم و مسیر خیانت را سد کنیم.

ما فریاد می‌زنیم: عزت واقعی را بازگردانید! استقلال اسلامی را بازگردانید! تطبیق شریعت، قانون الله را سرلوحهٔ کار قرار دهید! مسئولان خائن حاکم بر سرزمین های را رسوا و ساقط کنید ! معامله‌گران دین و اسلام  را به حساب بکشید! هر ملتی که می‌خواهد از سرنوشت مشابه نجات یابد، امروز باید دست به کار شود: آگاهی بسازد، علما را بیدار کند و زمامداران را وادار به پاسخگویی کند، نه آنکه در برابر سلطه‌گران تسلیم شود.

ان‌شاءالله که سرانجام این خیانتکاران در سرزمین‌های اسلامی، رسوایی و سقوط باشد و امت اسلامی بار دیگر عزت و استقلال خویش را بازیابد.

د پاکستان د  دارالکفر خیانتکار حکومت؛ د محتوم سرنوشت

د پاکستان د  دارالکفر خیانتکار حکومت؛ د محتوم سرنوشت

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

ای امت بیدار شئ! هغه څه چې نن په پاکستان کې پېښېږي، نه یو ساده پېښه ده او نه د لحظوي بې‌تدبیري نتیجه ده. دا هماغه د ذلت او عزت پلورلو لاره ده چې مخکې په افغانستان کې مو ولیده؛ د مرتدینو  ډیموکراسي حکومت، د حامد کرزي او اشرف غني او ربانی سبغت الله مجددی  شیخ سیاف په نوم، چې د کفارو سره د معاملې په بدل کې د ملت استقلال او اسلام  په تاراج ورکړ.

دا سرنوشت محتوم دی؛ د ریاکارانه سیاست، نرمې تابعیت، او د اجنبیو په وړاندې بشپړ تسلیم محصول دی. نن هغه کسان چې سفارتونو ته موسکا کوي او د امت عزت په سیاسي بازارونو کې پلوري، سبا به هماغسې رسوا، مفتضح او بې‌اعتباره په تاریخ کې پاتې شي.

له ځان څخه وپوښتئ: کوم څه دا سقوط تېزوي؟

د فساد او د بیت‌المال غلا ته سترګې پټول؛

امنیت او سیاست د اجنبیو لاس ته سپارل؛

د غرب سکولاریزم او بې‌حده عقیدتي سیاست رواجول؛

د شریعت، د الله قانون نه پلي کول؛

او د علماوو او هوښیار خلکو چوپتیا د خیانتکارانو په وړاندې.

نتیجه واضح ده: هر حکومت چې د اسلام عزت په بدل کې د بې‌ثباته بهرنیو مرستو او ژمنو معامله وکړي او د شریعت پلي کولو ته پام ونکړي، په تاریخ کې د خاین او مرتد حکومت په توګه ثبتېږي. لکه څنګه چې کرزي او غني نن په تاریخ کې د ننگ نوم لري، د «کافرستان پاکستان» راتلونکی هم پرته له دې رسوایی نه دی — تر هغه چې موږ بیدار نشو او د خیانت مخه ونیسو.

موږ چیغې کوو: حقیقي عزت بیرته راوګرځوئ! اسلامی استقلال بیرته راوګرځوئ! د شریعت، د الله قانون پلي کول سرلوحه وګرځوئ! خیانتکار مسئولین رسوا کړئ! د دین او اسلام  معامله کوونکي محاسبې ته راکاږئ! هر ملت چې غواړي د ورته سرنوشت څخه وژغورل شي، باید نن اقدام وکړي: پوهاوی جوړ کړي، علماو ته وده ورکړي او واکداران مجبور کړي چې حساب ورکړي — نه دا چې د سلطه‌ګرو په وړاندې تسلیم شي.

ان‌شاءالله چې د دې خیانتکارانو د ټول اسلامی خاوریکی  پای رسوایی او سقوط وي او اسلامي امت بیا خپل عزت او استقلال ترلاسه کړي.

خطابی از کوټه به زاهدان و خطیب مسجد مکی زاهدان

خطابی از کوټه به زاهدان و خطیب مسجد مکی زاهدان

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

شکی نیست که سکوت در برابر مظلوم حرام است و نصرت مظلوم وظیفه و تکلیف الهی و مسئولیت علما و عامه ی مسلمین است و برچسب زدن به مجاهد مظلومی که تمام دنیای کفر بر علیه آن شده است، خیانت به دین و امت است.

در اینجا خطاب خاص من به مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان ولایت سیستان و بلوچستان ایران است: ای کسی که از منبرِ رسول الله صلی الله علیه وسلم و نام شریعت سخن می‌گویی، اما با زبانت مظلومان را به حاشیه می‌رانی، تو چطور جرات می‌کنی مجاهدینی را که در دفاع از دین، قبله و سرزمینشان برخاسته‌اند «افراط‌گرا» بخوانی و ایشان را به سازش دعوت کنی؟! آیا نمی‌دانی که این سخن نه تنها خطرناک است، بلکه مسئولیت سنگینی در پیشگاه خدا و امت بر دوشت می‌گذارد؟

مگر نمی دانی آمریکا و غرب آشکارا به مجاهدین مخلص حمله آورده است و تمام طاغوتهای عرب و عجم نیز با آنها هم مسیر شده اند؛ مگر الله جل جلاله نمی می‌فرماید: «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ…» چرا در راه خدا و برای حمایت از مستضعفان نمی‌جنگید؟ این آیه روشن می‌کند که دفاع از مظلومان، واجب شرعی و وظیفهٔ الهی است. هیچ منبر یا قلمی حق ندارد این وظیفه را نادیده بگیرد.

هر کلمه‌ای که عالم بر زبان می‌آورد، اثر دارد. اگر با برچسب زدن به مجاهدان، راه حمایت از مظلومان را ببندی، در حقیقت ابزار ظلم را تقویت کرده‌ای. عالم باید تحقیق کند، واقعیت‌ها را بسنجَد، و بدون دلیل، کسی را محکوم نکند.

همهٔ کسانی که علیه ظلم می‌ایستند، نباید با یک چوب راند. برچسب‌زنی بدون دلیل عقلانی و شرعی، خیانتی است به حقیقت و وظیفهٔ علمای دین. عالمِ حکیم پیش از صدور فتوا یا حکم، باید تحقیق کند، واقعیت‌ها را بسنجد و در صورت لزوم، راه توبه و اصلاح را نشان دهد.

اگر واقعاً قصد نصرت داری:

  • جنایات آمریکای ظالم و ناتو را  در چند خطبه افشا کن و درد مسلمینی که تحت ستم آمریکا و مزدوران آمریکا هستند را بیان کن؛
  • فشار سیاسی و حقوقی برای توقف تجاوز و زیاده خواهی آمریکا نسبت به ایران و امارت اسلامی افغانستان ایجاد کن؛
  • از زبان قرآن و سنت برای فراخوانی امت به عدالت و رحمت  و امیدوار کردن مردم به حمایت از دارالاسلام و مقاومت در برابر آمریکا و مزدورانش استفاده کن.

اینها راه‌های مشروع برای دفاع از مظلومان هستند، نه برچسب زدن یا دعوت به سازش ذلت‌آمیز.

اگر گفتگو به معنای پایان دادن به ظلم با حفظ اصول و مبانی و استقلال کشور و حفظ حقوق مردم باشد، قابل بحث است. اما اگر سازش یعنی چشم بستن بر اصول و مبانی و خط قرمزها و استقلال و خون مظلوم و دست کشیدن از حق، مردود و حرام است. عالم باید بین این دو تمایز قائل شود و مردم را به راه درست هدایت کند.

تو که سخن می‌گویی و بلوچهای مخاطب خودت را هدایت می‌کنی، در روز قیامت باید پاسخ دهی: آیا با سخن خود، امید مظلومان را سلب کردی؟ آیا راه نصرت آنان را بستی؟

ای مولوی! اگر می‌خواهی مدافع دین و امت باشی: حداقل فریاد مظلومان کشورت در برابر آمریکا و متحدینش را در منابر و رسانه‌ها بلند کن و در برابر ظلم آمریکا سکوت نکن؛ با انصاف و تحقیق حکم کن و از برچسب‌زدن تند رو و افراطی و … و تحقیر بی‌دلیل هر کسی در برابر زیاده خواهی های آمریکا می ایستد بپرهیز.

هر سخنی که از منبر تو برآید، می‌تواند امید یا ناامیدی برای مخاطبین تو بیاورد. اگر با برچسب‌زنی و دعوت به سازش با آمریکا، دفاع از حق را مخفی کنی، نه تنها حقیقت را تحریف کرده‌ای، بلکه در پیشگاه خدا و امت مسئول هستی.

مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (1)

مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (1)

ترجمه و ارائه ی: محمد اسامه

وقایع ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد که کفار به تدریج در حال اجرای برنامه خود برای کاشت یک جایگزین «دموکراسی اسلامی» در میان جوانان مسلمان هستند و سعی می‌کنند ایدئولوژی‌ها و روایت‌های دروغین را در آگاهی آنها وارد کنند و آنها را از نور دین خدا به تاریکی احساسات انسانی و بت‌های خیالی سوق دهند.

یک جنگ ایدئولوژیک شدید در همه جبهه‌ها در جریان است. خط گسل بسیار آشکار است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. بنابراین، همه طرفی را می‌گیرند که آگاهانه انتخاب می‌کنند.

تمام تلاش‌های کسانی که خود را مسلمان می‌نامند، اما در عین حال پایه و اساس اسلام – شریعت – را رد یا تحریف می‌کنند، نمی‌تواند پیروان توحید را فریب دهد، بلکه فقط خودشان را فریب می‌دهد.

ما به مسلمانانی که صادقانه نگران دین خود هستند توصیه می‌کنیم که با دقت با نقشه‌های مخالفان خود آشنا شوند تا در دام آنها نیفتند و فریب شعارها و وعده‌های کسانی را نخورند که برای ارضای هوس‌های خود، دین خدا را دستکاری می‌کنند و بدعت خود را با آرزوی «نجات مردم»، «حفاظت از فرهنگ ملی در برابر تهدید فارسی و پنجابی و تُرکی و عربی و… شدن»، «برقراری عدالت»، «احیای دولت بر اساس قانون اساسی سکولاریستی» و غیره توجیه می‌کنند.

***

توضیح: متن این مطلب در «اندیشکده» معروف شرکت رند (در سال ۲۰۰۴) تهیه شده است، که محاسبات و توصیه‌های تحلیلی را در زمینه‌های مختلف سیاست ایالات متحده در اختیار دولت آمریکا قرار می‌دهد. نویسنده مستقیم این اثر، شریل بنار، دانشمند ارشد علوم سیاسی در رند است که به خاطر موضع متعصبانه ضد اسلامی خود شناخته می‌شود.

سایت ندای بلوچستان، این مطالب را بدون هیچ گونه اظهار نظری (از جمله در رابطه با اظهارات و ارزیابی‌های کاملاً مغرضانه، نادرست، دستکاری‌ها، اطلاعات نادرست و تحریف‌ها، چه در مورد اسلام به طور کلی و چه در مورد فرآیندهای جاری در اسلام) منتشر می‌کند، و اصطلاحات و سبک مقاله شریل بنار را حفظ می‌کند تا به عنوان بخشی از آشنایی مسلمانان با برنامه‌های مخالفان اسلام، نیات، تاکتیک‌ها و اهداف آنها باشد.

این اثر همچنین ایده‌های خاصی در مورد مبانی ایدئولوژیک بسیاری از چهره‌های مدرن سکولار لیبرال از جمله به اصطلاح “دموکرات‌های اسلامی”، ملی‌گرایان میهن‌پرست با “چهره اسلامی”، طرفداران اسلام “مدارا” و “سنتی”، واعظان و فعالان فردی که به مجاهدین حمله می‌کنند، احکام شریعت و جهاد، به موقع بودن و ضرورت آنها را تحریف و رد می‌کنند، ارائه می‌دهد.

‍  شناختی کلی بر جریان ارتدادی «مزاران» در میان بلوچهای ایران (5)

‍  شناختی کلی بر جریان ارتدادی «مزاران» در میان بلوچهای ایران (5)

کاتب: براهندک بلوچ

کسی خیال نکند این سکولاریستهای بلوچ  ملی گرا و ناسیونالیستی که خود را  طرفدار فدرالیسم و دموکراسی می دانند چیز جدیدی آورده اند، بلکه اینها به همراه سایر سکولاریستها ادامه دهندگان راه مشرکین (سکولاریستها) باستان هستند و طبق نقشه ی به بن بست رسیده و فاسد و قدیمی حرکت می کنند که اجداد سکولار آنها در طول تاریخ طی کرده اند.

-اگر سهاب و حبیب سربازی برای پارلمان و دموکراسی سکولاریستی تبلیغ می کنند قرنها قبل از میلاد و حتی در صدر اسلام و در میان عربها هم پارلمان وجود داشت هم سیستم  دموکراسی. عربها در مکه اسم پارلمان خود را گذاشته بودند «دارالندوه» و در مدینه اسم آن «سقیفه بنی ساعده» بود.

-اگر سهاب برای دموکراسی و آزادی سکولاریستی دعوت می دهد، علاوه بر قومهای قرون باستان، در میان همین اعراب صدر اسلام نیز تا زمانی کسی مخالف  قوانین سکولاریستی آنها عمل نمی کرد، برای همه آزادی وجود داشت و قوانین هم توسط همین مردم و برای همین مردم در «دارالندوه» ها و «سقیفه بنی ساعده» ها تصویب و اجرا می شد و انسان محوری به جای الله محوری کاملاً حکمفرما بود.

-اگر سهاب بر اساس همین دموکراسی برای آزادی جنسی و زنا به شرط رضایت جنسی طرفین و برای آزادی همجنس بازان دعوت می دهد باید بداند این کار را قرنها قبل عده ای از اجداد سکولار آنها انجام داده اند و آنها ادامه دهنده ی اقوامی سکولار چون قوم لوط هستند و بس و چیز جدیدی نیاورده اند. هر چند به جای کلمه ی لوطی کلمه ی همجنس باز و دگرباش و … را جایگزین کرده باشند اما، ماهیت عمل یکی است. 

-و …  

 پس، سهاب سکولار و مجموعه ی مجازی آن برای هر مفسده ای که تبلیغ کنند حتماً سابقه ای در میان ملل باستان داشته و الله جل جلاله در قرآن تمام جاهلیت ها و مفاسد را به همراه شیوه ی مبارزه و درمان و نابودی این مفاسد بیان کرده است.

البته، امروزه سکولاریستهای سهاب و مجموعه ی مجازی آنها به دلیل ضعف در اندیشه و تفکر، کورکورانه در مسیری قدم گذاشته اند که حداقل ۸۰ سال است بلوچهای پاکستان آن را طی کرده اند که همین الان بلوچستان پاکستان و تاریخ این چند دهه به فساد این مسیر گواهی داده است، همچنانکه نزدیک به 80 سال فعالیت کوردهای سکولار و حاکمیت 30 ساله ی همین الان آنها در اقلیم شمال عراق و حاکمیت چند ساله ی آنها در بخشهایی از شمال شرقی سوریه به فساد این مسیر گواهی داده است.

اگر دقت داشته باشید شیطان و یارانش برای مسلمین تنها به فقر و فساد و فحشائی وعده می دهند که:

– ما با چشم سر در تمام سرزمینهای اسلامی اشغال شده توسط کفار سکولار جهانی و مزدوران سکولار آنها این فقر و فحشای تحمیلی را می بینیم.

– ما با چشمان خود در بلوچستان پاکستان این فقر کشنده و فحشای گسترده را می بینیم.

– و فحشا و بی اخلاقی و بی بندوباری طرفداران سهاب و سایر ملی گرا ها را نیز در جامعه ی بلوچهای ایران مشاهده می کنیم.

– همچنانکه مفاسد اخلاقی و عقیدتی و رفتاری که احزاب سکولار کورد به بار آورده اند بر کسی پوشیده نیست چون: الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ (بقره/۲۶۸) شیطان شما را وعده ی تهیدستی و فقر می‌دهد و به انجام گناه و فحشا شما را دستور می‌دهد.

آیا با وجود این همه دلایل روشن و با وجود آنچه که با چشم خود می بینی:

– تو به دستور الله عمل می کنی و در مسیر قوانین شریعت الله حرکت می کنی؟

– یا به دستور شیطان و یارانش در مسیر کفر سکولاریسم و ضدیت با قوانین شریعت الله و ضدیت با فرهنگ اسلامی و غیرت و اخلاق اسلامی قومت می تازی؟

شناختی کلی بر «مزاران» در میان بلوچهای ایران (4)

شناختی کلی بر «مزاران» در میان بلوچهای ایران (4)

کاتب: براهندک بلوچ

جهاد و مجاهد برای مومنینی به کار می رود که در راه الله و برای پیاده کردن قوانین شریعت الله و برتری دادن به قوانین شریعت الله بر سایر قوانین کفری به کار می رود . از رسول الله صلى الله عليه وسلم درباره ی مردی پرسيده شد که از روی شجاعت می جنگد (انگیزه ی وی از جنگیدن، اظهار شجاعت و دلیری است)، از روی تعصب قومی یا ملی می جنگد يا از روی ريا و خودنمايی می جنگد. اینکه کداميک در راه الله است؟ فرمود: مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ الله (بخاري123/ مسلم1904) کسی که برای اعلای کلمه ی الله (و سرافرازی قوانین شریعت الله) بجنگد، در راه الله است.

 مشخص است که یک شخص کافر سکولار قومیت پرست برای برتری دادن قوانین کفری سکولاریسم و برقراری دموکراسی سکولاریستها می جنگد و قطعاً نمی تواند و نمی خواهد از اصطلاحاتی چون جهاد و مجاهد استفاده کند، به همین دلیل از اسامی ساختگی دیگری استفاده می کند که هیچ سابقه ای در میان ملت مسلمان خودش هم ندارد؛ مثل پیشمرگ یا گریلا یا سرمچار یا مزاران و …

 «شهید» هم مثل جهاد و مجاهد اصطلاحی شرعی و اسلامی است و تنها برای مومنینی به کار می رود که در راه قوانین شریعت الله زندگی کرده اند و در این مسیر هم جان خود را به طرق مختلف از دست داده اند که بالاترین آنها کسی است که در جهاد و جنگ مسلحانه جانش را فدای قوانین شریعت الله می کند و «با خونش گواهی و شهادت می دهد که قوانین شریعت الله از تمام قوانین کفری دیگر همچون قوانین یهودی ها و نصرانی ها و مجوسی ها و صابئی ها و سکولاریستها (مشرکین) برتر و بالاتر هستند و حاکمیت دارالاسلام بر حاکمیت تمامی دارالکفرها برتر و بالاتر است.» 

اما، کافری یهودی اگر در راه عقایدش بجنگد و کشته شود با خونش گواهی باطل و دروغینی داده است که قوانینش از قوانین اسلام و سایرین برتر و بهتر هستند، به همین ترتیب کفار سکولار (به زبان عربی معادل سکولار می شود مشرک) با خونشان گواهی باطل و بیهوده و پوچی می دهند که قوانین کفری سکولاریستی از قوانین شریعت الله بهتر و برتر و بالاتر هستند و دارالکفری سکولار و دموکراسی خواه از حکومتی اسلامی و دارالاسلام بهتر است.

اینها هرگز شهید در معنی اسلامی آن نیستند بلکه در واقع «یاران شیطان» هستند. چون الله تعالی واضح و ساه و آشکارا می فرماید: الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً ‏(نساء/76) کسانی که ایمان آورده‌اند ، در راه الله می‌جنگند، و کسانی که کفرپیشه‌اند و کافر هستند، در راه شیطان می‌جنگند. پس با یاران شیطان بجنگید. بی گمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است.‏

پس، شخص یا مومنی است که در راه الله و قوانین شریعت الله با کفار می جنگد یا مومنی خطاکار و اهل بغی است که باز تابع قوانین شریعت الله است و برای دارالاسلام تلاش می کند اما در مواردی پا در جای پاهای شیطان « ُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» (بقره/168)  گذاشته و از شیطان پیروی می کند و بر علیه برادر مومنش وارد جنگ شده است (هر دو مومن هستند و در واقع هر دو فِی سَبِیلِ اللّهِ می جنگند و هر دو یک دسته محسوب می شوند اما یکی دچار اجتهاد اشتباه یا گناه شده است) و یا کافری است که در راه قوانین کفری و شیطان با مومنین شریعت گرا و دارالاسلام می جنگد و گروه سومی وجود ندارد.

ادامه دارد …. ان شاء الله

  مولوی عبدالحمید زاهدان؛ از منبر اصلاح تا منبر انحراف

  مولوی عبدالحمید زاهدان؛ از منبر اصلاح تا منبر انحراف

کاتب: عبدالرحمن براهویی

مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی به عنوان یک خطیب  بدون آنکه کتابی علمی داشته و وارد جرگه ی علما شده باشد عده ای معلوم الحال او را «شیخ‌الاسلام» می‌نامند،.

 او به عنوان یک خطیب سال‌هاست که با سخنان متناقض و چند پهلو وبا شعارهای ظاهر‌الصلاح، مسلمانان بلوچ را از منهج صحیح اهل سنت و جماعت  به سوی سکولاریسم و سازش با دشمنان دین و حتی تحریک به شر و نا امید کردن سوق می‌دهد.

در خطبه‌های نماز جمعه‌اش، به جای دفاع از اسلام و وحدت امت، همواره سخنانی بر زبان می‌آورد که بوی غرب‌زدگی و تمایل به طاغوت و شبه افکنی از آن به مشام می‌رسد.

 بارها شنیده شده که او مردم و حتی حکومت ایران را به «سازش با آمریکا و غرب» دعوت کرده است یا فلسطینی ها را جهت به رسمیت شناختن اشغالگری صهیونیستها تشویق کرده است؛ سخنانی که در نزد علمای راستین اسلام چیزی جز وارد شدن به جبهه ی جنگ تبلیغی و روانی دشمنان به شمار نمی‌رود.

یا همین نماز جمعه ی دیروز 16 آبان 1404ش حاکمیت ایران را به رها کردن مقاومت بر اصول و مبانی خودش دعوت می کند و غیر مستقیم بیان می کند که ترور ملا صالح رحمه الله در ایرانشهر یا خودکشی اون سکولار سلطنت طلب در الیگودرز کار حکومتی بوده و دقیقا همان سناریویی را جهت تحریک مردم پیاده می کند که قبلا مولوی عبدالغفار نقشبندی در مورد آن سرهنگ شیعه ی بلوچ و آن دختر حنفی مذهب بلوچ پیاده کرد.

با وجود اعتراض علمای دلسوز، و با و جود آنهمه روشنگری ارباب رسانه، او هیچ اعتنایی به نصیحت و تذکر ندارد. بلکه هر روز با جسارت بیشتری به تناقض گوئی و شبه پراکنی و نا امید سازی مردم و تحریک مردم شر و دلسرد کردن مردم از حاکمیت اسلامی و نظام دینی ادامه می دهد و با واژه‌های فریبنده، دل‌ها را نسبت به حاکمیت اسلامی و بدبین می‌سازد و فساد گروه منافقین در آشکار کردن نفاقشان را توجیه می کند.

مردم ساده و بی‌خبر، چون از بالای منبر می‌شنوند که کسی با عنوان «مولوی» سخن می‌گوید، گمان می‌کنند سخنان او از علم و دیانت سرچشمه می‌گیرد؛ غافل از آن‌که این منبر مدتی‌ست آلوده به سخنان اسلام آمریکایی گردیده است.

ای مسلمانان بلوچ! آگاه باشید که این راه، راه اهل سنت و جماعت نیست. سکوت در برابر چنین انحرافی خیانت است. بازگشت به قرآن، سنت و حاکمیت شریعت تنها راه نجات امت است، نه پیروی از منبرهای آلوده به سازش و ذلت.

 فریب‌خوردگان سکولار و مزدوران طاغوت؛ خنجری در پشت ملت مسلمان بلوچ

 فریب‌خوردگان سکولار و مزدوران طاغوت؛ خنجری در پشت ملت مسلمان بلوچ

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

امروز در میان ملت مسلمان و غیرتمند بلوچ، گروهک‌هایی پیدا شده‌اند که با نام دین، قوم و آزادی، در حقیقت خدمت‌گزاران دشمنان اسلام‌اند. اینان از سکولارهای ضد قانون شریعت الله  گرفته تا گروهک جیش‌العدل و تازه‌ترین چهره فریب‌کار، مولوی نقشبندی، همه در یک صف ایستاده‌اند؛ صف مزدوران آمریکا و حاکمان طاغوتی عربی که دشمن خونین امت اسلامی‌اند.

این گروه‌ها نه برای عزت بلوچ، بلکه برای تحقق نقشه‌های بیگانگان فعالیت می‌کنند. هر قطره خونی که از مسلمانی در بلوچستان ریخته می‌شود، با دستان همین مزدوران صورت می‌گیرد. آنان مردم ساده‌دل را با شعارهای دروغین فریب می‌دهند، در حالی‌که خود در خدمت دستگاه‌های جاسوسی و منافع کفار قرار دارند.

بر ملت مسلمان و اهل سنت و جماعت بلوچ لازم است که بیدار شوند و همه باید دست به دست هم دهیم تا این فریب‌خوردگان را از صف خود بیرون اندازیم.

عزت و آزادی در سایه توحید و حاکمیت شریعت است، نه در دامن طاغوت و سکولاریسم. این گروهک‌ها جز نفاق، خونریزی و تفرقه چیزی برای امت اسلامی نیاورده‌اند. راه ما باید راه اسلام باشد، نه راه مزدوران آمریکا و پاکستان.

دست پاچگی و فتنه انگیزی جریان مجازی و سکولاریستی «سهاب» در میان پشتونها و بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان

دست پاچگی و فتنه انگیزی جریان مجازی و سکولاریستی «سهاب» در میان پشتونها و بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان

 کاتب: بالاچ عُمَرزهی

جریان مجازی و سکولاریستی «سهاب» ویدیویی از نیروهای امارت اسلامی افغانستان منتشر کرده که در آن نقشه‌ای نشان داده می‌شود که «خط فرضی و مصنوعی دیورند» میان دارالاسلام افغانستان و پاکستان سکولاریستی حذف شده و بلوچستان پاکستان تا بندر مکران به افغانستان ادغام گردیده است.

این فتنه‌انگیزان با پخش چنین مطالبی می‌خواهند میان اقوام مسلمان منطقه نفاق و دشمنی بیافرینند.

به این گروه سکولاریستی می‌گوییم: زمان تشکیل افغانستان و جدایی آن از ایران و زمان تشکیل پاکستان توسط انگلیس نیز مشخص است و انگلیسِ استعمارگر زمانی که شبه‌قاره هند را اشغال کرده بود، با یک مرز فرضی و استعماری به‌نام «خط دیورند» میان مسلمانان تفرقه انداخت.

همچنین بر مردم منطقه واضح و روشن است که از زمان تشکیل پاکستان تا امروز، مردم این مناطق هرگز زیر بار این خط مرزی مصنوعی نشده اند و سعی داشته اند مرزهای دارالاسلام را محدود به این خط فرضی نکنند.

مردم بلوچ مثل سایر قومیتهای تقسیم شده دوست دارند دوباره در دارالاسلام و همچون شهروندی مسلمان به زندگی خود ادامه دهند و دارالاسلامهای ایران و امارت اسلامی افغانستان نیز به نژاد، قوم یا زبان خاصی نگاه دشمنی‌آمیز ندارند. امارت اسلامی همه اقوام از جمله قوم بلوچ، پشتون، تاجک، ازبک، ترکمن و دیگران را برادران مسلمان خود می‌داند و خود را متعلق به همه اقوام مسلمان منطقه می‌شمارد.

هدف امارت اسلامی تفرقه نیست، بلکه وحدت امت اسلامی و احیای عزت دارالاسلام است حالا چه اشکالی دارد بلوچهای ایالت بلوچستان که تحت ستم سکولاریستهای پاکستانی و بخصوص گروههای مختلف و متفرق سکولار بلوچ هستند خود را به یکی از دارالاسلامها ملحق کنند و از شر هر نوع سکولار بومی و غیر بومی خلاص شوند؟

جریان مجازی سهاب و بخصوص عدوالله سربازی باید بداند که علت اینکه امارت اسلامی در مورد بلوچهای ایران چیزی نگفته و آنها را مشمول آن نقشه نکرده این است که امارت اسلامی به حکومت ایران همچون یک دارالاسلام نگاه می کند و اینکه اقوام در هر دارالاسلامی باشند برایش بهتر از آن است که در دارالکفری طاری تحت حاکمیت سکولاریستها باشند.

امارت اسلامی افغانستان همان حقی را که برای خود قایل است برای دارالاسلام ایران هم قایل است و هیچ وقت با حاکمیت  اسلامي اختلاف ندارد بلکه سعی دارد که بر سرزمین های اسلامي علمای دین اسلام  بر مسند قدرت برسند و سکولارهای مزدور محلی را بردارند و قوانین اسلام را حاکم کنند.

پس امارت اسلامی چشم به خاک بلوچها ندارد بلکه بلوچها را نیز بخشی از مردم دارالاسلام می داند و همچون سایر اقوام این حق بلوچهاست که از شر سکولاریستهای بومی و غیر بومی نجات پیدا کنند.

پس این نقشه ای که سربازان امارت اسلامی در جلسه رسمی فارغ التحصیلی نیروهای نظامی ارایه داده اند و یا سخنان امثال ژنرال مبین در مورد بلوچهای ایالت بلوچستان تحت حاکمیت پاکستان منهجی و برنامه ریزی شده و آرزوی هر مسلمان بلوچی است.

درسهایی از هتاکی یک سرباز در سیستان و بلوچستان ایران تا هتاکی یک درجه دار آل سعود در جوار بیت‌الله

درسهایی از هتاکی یک سرباز در سیستان و بلوچستان ایران تا هتاکی یک درجه دار آل سعود در جوار بیت‌الله

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

امروز شاهد کلیپی دردناک بودم که در جوار خانهٔ خدا، نیروی امنیتی آل سعود یکی از خواهران ما را با خشونت می‌کشد و مردی را با قساوت می‌زند.

با دیدن این کلیپ، یاد صحنه‌ای در ذهنم زنده شد؛ آن‌گاه که در ایران، یک سرباز به دو مادر پیر بلوچ ما توهین کرد.  

سرباز ایرانی بلافاصله اظهار پشیمانی کرد، با این وجود بازداشت شد و برایش پرونده ی قضایی تشکیل شد، از مردم عذر خواست، و به دادگاه سپرده شد.

اما در سرزمین حرمین، سرزمین نزول وحی، جایی که باید مظهر رحمت و عدالت باشد، پلیسی در کنار کعبه مرتکب چنین رفتار زشت و ظالمانه‌ای می‌شود، و هیچ صدایی از علمای آل سعود برنمی‌خیزد.

در ایران، همین مولوی عبدالحمید زاهدانی به سبب جرم آن سرباز، منبرها را لرزاند و فریاد مظلومیت سر داد. اما امروز که زنِ مسلمانی در حرم امن الهی تحقیر و ضرب می‌شود، چرا هیچ عالمی از آل سعود و حجاز لب به اعتراض نمی‌گشاید؟

چرا صدایی از مدعیان غیرت و دعوت نمی‌آید؟

آیا شریعتِ خدا تنها در مرزهای ایران معنا دارد؟

یا سکوت در برابر آل‌سعود و طاغوتِ حجاز، همان چیزی است که به نام “حکمت” توجیه می‌کنند؟

این سکوت، سکوتِ نفاق است، نه تقوا.

و این خاموشی، نشان از وابستگی دارد، نه حکمت.

ممکن است عده ای بگویند مولوی های ما چه کار دارند به عربستان و تنها به مسایل داخلی خودمان می پردازند!

اما اینهم دغل بازی است چون همین مولوی عبدالحمید در مورد اتفاقات اوکراین و روسیه در منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم صحبت می کند (هر چند کسی از این کفار به سخنان او اهمیتی نمی دهند) یا همین مولوی سعی می کند حماس را همچون صهیونیستها تندرو و… نشان دهد و در قضیه فلسطین همان طرح خاپنانه ی دو دولت جهت به رسمیت شناختن اشغالگری کفار محارب در سرزمین اسلامی فلسطین را مطرح می کند و…

پس اگر شخص مومن باشد برایش فرق ندارد در مرز میلک سیستان و بلوچستان حقی از مومنی ضایع شود یا در سودان وفلسطین و جوار بیت الله و سایر مکانها بلکه انجام جرم در جوار بیت الله آنهم در حق حجاج و مهمانان الله بسیار بدتر از سایر مکانهاست.   

مولوی ها و ماموستاها و شیخها و آخوندهایی که منابر و رسانه هایی در اختیار دارند حق ندارند در برابر جنایاتی که در گوشه و کنار جهان نسبت به مسلمین انجام می شود سکوت کنند و در این مورد خاص همچنانکه نسبت به هتاکی آن سرباز واکنش نشان دادند نسبت به جرم این مامور آل سعود در جوار بیت الله نیز واکنش نشان دهند.