‍ بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(2)

بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(2)

به قلم: مولوی سیدمحمد رخشانی بادینی

متاسفانه گروههای سلفی (نجدی) با تفکراتی که برخلاف مذاهب اربعه دارند و به ناحق مسلمین مخالف خود را جزو کفار مشرک قرار می دهند و به ناحق مسلمین مخالف خود را تکفیر می کنند هرگز نمی توانند به صورت منهجی و عقیدتی با پیروان مذاهب اربعه و مذهب شیعه وحدت داشته باشند و اگر اتحادی هم تشکیل دهند موقتی و گذرا و شکننده است به همین دلیل در صورت پیدا شدن کوچکترین فرصتی به اعتماد مسلمینی که آنها مشرک و مرتد و اهل بدعت و … می نامند خیانت می کنند.

در جاهایی که این گروههای نجدی فعالیت داشته باشند و آمریکا و ناتو و مزدورانشان نیز حضور داشته باشد و دارالاسلام ایران نیز به گروههایی جهت مبارزه با آمریکا و ناتو و مزدوانشان نیاز داشته باشد و این گروهها سکولار هم باشند، ایران مجبور می شود با این گروههای سکولار متحد شود همچنانکه در جنگ با آمریکا و ناتو با روسیه و چین و سایر کشورهای سکولار و کافر متحد شده است.

در اینجا هدف جهاد با دشمن اصلی یعنی آمریکا است که ناتو هم با آن متحد شده است و حکام دست نشانده ای هم در سرزمینهای اسلامی دارند، آمریکا به قول سید قطب تقبله الله شیطان بزرگ است و باید بر آن تمرکز کرد و می توان با این دشمن کافر و متحدینش با هر کافر دیگری متحد شد.

اگر گروههای اسلامی در این جنگ با ایران متحد نشوند و ایران نیاز به متحد داشته باشد و با کشورهای کافر و گروههای کافر سکولار متحد شود مقصر کیست؟ مقصر همین مسلمین و بخصوص گروههای اسلامگرا هستند که ایران را در جهاد با آمریکا و متحدین و مزدورانش به سوی گروههای سکولار کشانده است.

اگر می بینی که دارالاسلام ایران از لحاظ اقتصادی و امنیتی و … یکی از متحدین امارت اسلامی افغانستان و حماس و سایر گروههای اسلامی است اما در سرزمینهایی اسلامی مثل بلوچستان پاکستان و کُردستان عراق و سوریه و غیره نتوانسته است با گروههای سلفی متحد شود و بیشتر با گروههای سکولار متحد شده است باید علت را در خودمان ببینی.

غیر از القاعده ی شیخ اسامه بن لادن که به صورت مستقل از منهج اخوانی سید قطب پیروی می کرد تقریبا می توان گفت اکثریت قاطع  اهل سنتی که اختیار خود را به دست مجاهدین سلفی نجدی سپرده اند به اعتماد ایران خیانت کرده اند، این برادران سلفی با آنکه کمکهای شایانی دریافت کرده اند و.. اما زمانی که کوچکترین قدرتی به دست آورده اند با برداشت غلط از اصطلاح مشرک و مشرکین و برداشتن عذرهای شرعی برای اهل قبله و تکفیر نانجای اهل قبله و… به جان تمام شیعیان افتاده اند همچنانکه به جان تمام صوفی و غیره به بهانه ی  مشرک و قبوری و …. بودن افتاده اند .

این برادران سلفی نجدی یا نوع سوم ما، تقریبا جنگ را بر کل اهل قبله ای تحمیل کرده اند که مخالف تفسیر نجدی آنها هستن . از افغانستان بگیر تا چچن و پاکستان و کشمیر و ایران و عراق و سوریه و ترکیه و یمن و سومالی و غیره تا الجزائر و غرب اسلامی .

اینها عملا اهل سنت را به سمتی دیگر هل داده اند همچنانکه شیعیان را نیزبه سمتی دیگر هل داده اند.

اینها حتی اهل سنت تابع خودشان را «عملاً» در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار داده اند و بر اساس طرحها و نقشه های آنها عمل می کنند، چه بدانند چه ندانند اوج انحراف اینجاست: جهاد فی سبیل الله را به خاطر دشمنی با مسلمین مخالف خود تبدیل کرده اند به قتال فی سبیل آمریکا و ناتو.

کدامین اسلام است که الله متعال آن را از ما می خواهد؟!

کدامین اسلام است که الله متعال آن را از ما می خواهد؟!

به قلم: استاد سید قطب رحمه الله

الله تعالی می فرماید: إن الدين عند الله الإسلام .
همانا تنها دين مقبول نزد خداوند اسلام است.

پس خداوند هیچ دینی غیر از آن را قبول نمی نماید، اسلامی که تسلیم شدن و سر سپردن و اطاعت و پیروی است پس دینی که خداوند آن را از مردم می‌پذیرد مجرد تصورات و نگرش‌های عقلی و فکری نیست و نیز تنها تصدیق و اعتقادی قلبی نیست، بلکه این دین به پا خواستن برای ادای حق این تصدیق و آن نگرش است این دین حاكم كردن منهج الله متعال در همه ی امور بندگان و اطاعت از حکم او و پیروی از پیامبرش بر این منهج است.

( إن الدين عند الله الإسلام )

اسلامی که تنها ادعا و شعار نیست، تنها برافراشتن پرچمی نیست، مجرد کلمه ای نیست که بر زبان آورده شود، و یا حتی تصوری که در حالتی از سکون در قلب انسان وجود دارد و یا عبادات فردی همچون نماز و روزه و حج که انسان ها آن را انجام می دهند..نه. این آن اسلامی نیست که خداوند بدون آن از مردم راضی شود. بلکه اسلام تسلیم شدن و سر سپردن است. اسلام اطاعت و پیروی است. اسلام حاکم قرار دان کتاب الله متعال در امور بندگان است.

چگونگی برخورد با دوستان الله و چگونگی تبدیل شدن به دوست الله

چگونگی برخورد با دوستان الله و چگونگی تبدیل شدن به دوست الله

ارائه دهنده: مولوی نذیر احمد بلوچ

حدیث صحیح قدسی پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است که:

إِنَّ اللَّه تعالی قال: منْ عادی لی ولیًّاً. فقدْ آذنتهُ بالْحرْب. وما تقرَّبَ إِلَیَ عبْدِی بِشْیءٍ أَحبَّ إِلَیَ مِمَّا افْتَرَضْت علیْهِ: وما یَزالُ عبدی یتقرَّبُ إِلی بالنَّوافِل حَتَّی أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه کُنْتُ سمعهُ الَّذی یسْمعُ به، وبَصره الذی یُبصِرُ بِهِ، ویدَهُ التی یَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ التی یمْشِی بها، وَإِنْ سأَلنِی أَعْطیْتَه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لأُعِیذَّنه» (روایت بخاری)

الله تعالی می فرماید: کسی که با دوستم دشمنی کند با او اعلان جنگ می کنم. از وسائلی که بنده ام به من تقرب و نزدیکی می جوید، آنچه بر وی فرض کرده ام به من محبوب تر است. بنده ام همیشه بوسیلهء نوافل به من تقرب می جوید، تا اینکه او را دوست می دارم. چون وی را دوست داشتم من شنوائی اش می شوم که بدان می شنود، و بینائی اش که بدان می بیند، و دستی که بدان چنگ می زند، و پایی که بدان می رود و اگر از من چیزی بطلبد به وی می دهم و اگر به من پناه جوید، به وی پناه می دهم.

پس در دل خودت خودت مواظب باش چه رسد به زبان و اعمالت؛ نگاه کن الله چه کسانی را دوست دارد تو به هر شبهه ای چنگ بزن که با آنها دشمنی نکنی مثل مجاهدین اهل جماعت که الله تعالی فرموده:  إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (صف/4) خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او متحد و یکپارچه در خط و صف واحدی می‌رزمند ، انگار دیوار سربی بزرگی هستند .‏

در مساله ی جهاد دقت داشته باشیم که الله مجاهدین متحد اهل جماعت که هم مسیر با دارالاسلام هستند را دوست دارد نه گروهها و فرقه های متفرقی که مشغول قتال الفتنه هستند.

فقط کافی است نگاه کنی که چه کسانی با آمریکای اشغالگر و ناتو و رژیم صهیونیستی در حال جهاد هستند و بر «سر افعی» تمرکز کرده اند؟ اینها دوستان الله هستند

برای خوت هم نگاه کن با انجام چه اعمال قلبی یا زبانی یا بدنی می توانی خودت را دوست الله کنی به این اعمال به صورت مستمر چنگ بزن هر چند در نظرت عمل کوچکی باشد.

دموکراسی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احزاب سکولار محلی ما بلوچها

دموکراسی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احزاب سکولار محلی ما بلوچها

به قلم: عبدالرحمن براهوئی

 تمام منابع دموکراسی خواه و سکولار جهانی اذعان داشته و دارند که رژیم صهیونیستی بزرگترین دموکراسی خاورمیانه را دارد اما داریم می بینیم که بزرگترین دموکراسی خاورمیانه چه بلایی بر سر غزه آورد؟

دموکراسی سکولاریستها در هر سرزمین اسلامی پا بگذارد، برای مسلمانان خرابی، و برای کفار سکولار جهانی و منطقه ای رونق می آورد.

در بلوچستان پاکستان نیز 80 سال است که دموکراسی سکولاریستهای فدرالیست و لیبرال حاکم است، نتیجه چه شده؟

هر جا بلوچی مسلمان اعتراض کرده به شدیدترین شیوه ی ممکن سرکوب و زندانی و حتی اعدام شده است.

بلوچهای سکولار هم همگی به جان هم افتاده اند و با آنکه بلوچهای سکولار سوسیالیست و بلوچهای سکولار لیبرال همگی «بلوچ زنده باد» می گویند، اما برای بلوچهای مخالف خود غیر از مرگ و نابودی چیزی ندارند.

نزد این بلوچهای سکولار، بلوچ یعنی همفکران آنها و بقیه اش همگی شعار است و عوام فریبی و دروغ .

به همین دلیل شما هرگز متوجه نمی شوید که  کدام ملی گرایی این احزاب حقیقی است؟

آیا به نظر شما اصلا تعریفی واحد از ملی گرایی نزد این احزاب و فرقه های دغل بازی که در زبان شعار چیزی می دهند و درعمل بدترین دشمنان مخالفین بلوچ خود هستند وجود دارد؟

پس فریب نخورید و بیدار شوید، راهکار شرعی برای ما در اتحاد اسلامی در دارالاسلام است نه در تفرق و فرقه بازی ضرار سازها و احزاب متفرق و رنگارنگ ضد هم.

ایا د مولوي عبدالغفار نقشبندي لخوا پر یوې بلوڅې خور د جنسي تیري غیر شرعي تایید د بلوڅو د ناموس دفاع وه که د هغې خور او بلوڅو ولس ته بې عزتي؟

مولوی عبدالکریم صافی، مدرسه دارالعلوم تخارستان- کندز


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
زما وروڼو او خویندو

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

په دې فرصت کې چې الله تعالی موږ ته راکړی دی، موږ د هغه شرعي فتنې په اړه څېړنه کوو چې د ایران په زاهدان د مکي  جومات کې زموږ له وروڼو سره وشوه.

لومړی، موږ د دې 2 پوښتنو سره پیل کوو:

1- ایا د مولوي عبدالغفار نقشبندي لخوا پر یوې بلوڅې خور د جنسي تیري غیر شرعي تایید د بلوڅو د ناموس دفاع وه که د هغې خور او بلوڅو ولس ته بې عزتي؟

2- ایا د مولوي عبدالغفار دا عمل د ثواب مستحق دی یا عذاب؟
الله تعالی د سوره الاسراء  په ۳۶ آیت کی فرمایی: وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ  /د هغه څه پیروي مه کوئ چې تاسو نه پوهیږئ
يعنې علم او پوهه چې د دليل او سند په مرسته يې د نظر په څرګندولو کې تر ټولو مهمه خبره ده، نو که په یوه موضوع کې له شرعي دلایلو سره یقین نه وي او یا علم نه وي نو څوک د شک او ګمان پر بنسټ په هغه کې نظر نه شي ورکولی.بلکي چوپه پاتشی او سکوت وکړی،ځکه په صحيح  بخاري شريف نمبر ٦٧٢٤، صحيح ترمذي، ابي داود او داسي نور کي راغلي دي چي رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمايي: «إيَّاكم والظنَّ، فإن الظنَّ أكذبُ الحديث»له شک کولو څخه ځان وساتئ ځکه شک کول تر ټولو لوی درواغ دي.
دا حکم عمومي دی، خو د «زنا» د تور په اړه تر هغه وخته پورې چې په شرعي عینی دلایلو سره ثابت شوی نه وي، الله تعالی د سورت النور په ۱۲ آیت کې فرمایي: لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ /ولې کله چې هغه شک او ګمان (د زنا نسبت د مومنو ښځو او مومنو نارینه وو)واوریدل مؤمن نارینه او ښځینه د خپل ځان په اړه نیک فکر نه کوي. او دوی ونه ویل چې دا یو ښکاره بهتان او دروغ دی؟
د همدې سورت نور په ۱۶ آیت کې  الله بیا فرمایي: وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَكَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ/
او [که نه] نو ولې دې ونه ویل چې کله مو دا واورېدل، دا زموږ لپاره مناسبه نه ده چې په دې [موضوع] خبرې وکړو [خدای] ته پاکه او منزهی دا یو لوی بهتان او دروغ دی.

الله سبحانه وتعالی فرمايي: کله چې مؤمن نارینه او ښځې له بل مؤمن سره د زنا خبر دوی ته د شک او ګمان غیر عینی شرعی ثابت دلیل په اساس ورسیږي.باید په کلکه یې  انکاري کړي او ووایه دا دروغ او بهتان  دی او د دې مسلې په اړه څه ونه وایئ او خپور نکړئ اوجار ونه وهی.

نو تر څو چې د زنا تور له شکه بغیر په عینی او شرعي دلايلو سره ثابت نه شي،نه باید  یوازې دا، د زنا او تجاوز نسبت په مومنانو او مومناتو  جارووهی اوخپور کړی،بلکې باید انکاري  کړی  او وویل شي چې دا د مسلمانانو لپاره دروغ او بهتان دی.

ځکه د مسلمانو ښځینه او نارينه د عزت ساتنه پر موږ ټولو واجب ده. مګر دا چې د دې عمل شاهد اوسئ او شاهدي ورکړئ او د درې ٣ کسانو شهادت کافي نه دی، یو کس لا پرېږده چې  شاهدي ورکړي،
ابن اثیر ستر مورخ  د اهل سنت والجماعت  په خپل کتاب اُسْدُ الْغابَة فی مَعرِفةِ الصَّحابَة، مجلد 6 صفحه 35 وايي چې په داسې حال کې چې ۳ صحابه کرامو شاهدي ورکړه چې دوی له یوې ښځې سره د مُغَیرة د زنا شاهدان وو لکه «مل په سرم دان کی» عمر بن الخطاب رضی الله عنه پر هغوی باندې حد وضع کړ ځکه چې د دغو شاهدانو شمېر ۴ تنو ته نه و رسېدلی.
عمر بن الخطاب رضی الله عنه د رسول الله صلی الله علیه وسلم دغو صحابه کرامو ته دا ونه ویل چې تاسو درواغ وایئ، بلکې ویې ویل چې ستاسو شمېر د شرعی حدودو سره برابر نه دی.له همدې امله د رسول الله صلی الله علیه وسلم دغه صحابه کرام ته د تهمت کوونکي حد ووهله.

ځکه الله تعالی د سوره نور په څلورم٤ آیت کې فرمایي:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ  /
او هغه څوک چې په پاکو ښځو باندې تور لګوي، نو د هغوی په مقدمه کې څلور شاهدان مه راولئ، هغوی ته اتيا دُرې ووهئ او هيڅکله د هغوی شهادت مه منئ.  او دوی فاسقان دي.

د امام ابوحنيفه رحمه الله په مذهب او نورو اسلامي فقهاوو کې د زنا د ثابتولو لپاره د شاهدۍ او طريقې په اړه ويل شوي چې الله جل جلاله يوازې دوه لارې ټاکلې دي. د زنا د جرم ثابتولو لپاره:

1- د زناکار سړي او ښځې اقرار

2- د څلورو عادلو شاهدانو  چې د زنا جنسی عمل او د زنا ارتکاب یې په ښکاره او دقیق ډول لیدلی وي نه د شک او ګمان له مخي.

البته، د شک شبهه سره ټول حدود ساقطه کیږی او یوازې هغه وخت  هم  د زنا حد نافذ کید شي چي د دې جرم واقع کیدل په یقیني توګه ثابت شووي. نو د زنا د جرم په ثابتولو کې، موږ ګورو چې الله تعالی داسې طریقه نه ده وضع کړې  چې یو شخص په ساده ډول په نورو باندې د زنا تور ولګوي.

اوس به وګورو چې ايا مولوي عبدالغفار نقشبندي د قرآن او اسلام له مخې او د صحابه کرامو او د امام ابوحنيفه رحمه الله د مذهب پر بنسټ عمل کړى دى او د ثواب مستحق دى او یا  د قرآن او سنت او  د صحابه کرامو او د امام ابوحنيفه رحمه الله  مذهب خلاف عمل کړی دی  او د دورې  او سزا او مجازات مستحق؟

1)مولوي صاحب په دې اړه لکه څنګه چې تر اوسه د ده لپاره ثابت او ثابت شوی نه دی، نه د څلورو شاهدانو په شهادت او نه هم د اړخونو په اقرار سره، چې د زنا جرم یې کړی دی، نو باید غلی پاتې شوی وای او نه باید داخبره علان کړوی  .او د مسلمان د ښځینه  او نارینه ابرو او عزتي وړوي، لکه څنګه چې مخکې وویل شول، دا د مسلمان دنده ده چې د دې مسلو څخه انکار وکړي چې هغه ته رسیږي او ووایي چې دا لوی عظیم بهتان او دروغ  دي.
خو مولوي صاحب بر عکس د شريعت د حکم عمل کړی او دا موضوع يې په ټول توان سره په رسنيو کې خپره کړې ده.

2)مولوي صاحب پرته له دې چې د پیښې شاهد وي او شاهدي ورکړي، د تجاوز او د  محرز شوی خبري کړده،او که د ځان لپاره څلور٤ شاهدان را نه وړي، نو د قرانکریم  ایات  له مخې د ته ۸۰  دورو په وهلو  پر دې  تطبیق شي.
که فرض کړو چې هغه د پېښې شاهد، څارونکی او حاضر و، نو حق یې نه درلود چې هغه یې په عامو خلکو کی بیان کړوي، او دا  شهادت باید په محکمه کې او د قاضي په مخکې ورکړل شوی وای، نه په ملاء عام  او نه د عامو خلکو په منځ کې!

3)اوس نو قرآن ولې وايي جار مه وهی، او انکار  وکړ، او محکمې ته رجوع وکړی، شاهد راولئ؟ ځکه چې د مسلې په راپورته کولو سره به د ځوانانو او عامو خلکو احساسات راوپاروي او په پای کې به د ناموس د دفاع او د عِرض او عزت د دفاع لپاره د ډېرو خلکو د وژل کېدو او د ګډوډۍ لامل شي.
لکه څنګه چې په زاهدان کې دا پیښه وشوه او ډیر خلک یې شهیدان او ټپیان کړل،او د دې مسئلې په اړه چې د قرآن په خلاف عمل  شوی دی، باید مولوي صاحب ځواب ورکړی.

4)تر دې ټولو مهم د خپل د قوم او د ښار په منځ کې د بلوڅي د نجلۍ بې عزتي او په ټوله نړۍ کې د بلوڅ قوم او خلکو بې عزتي ده.

مولوی صاحب په کمه مجوز سره د بلوڅ د نجلۍ او با غیرت قوم عزت او ابرو د خلکو په منځ کی وړي ده؟ د کمی مجوزې سره، فرض کړئ چې څه پیښ شوي، ولې باید دا مسله عامه او علنی کړي؟ ايا د دې نجلۍ کورنۍ حق نه لري چې د خپلې لور د راتلونکي د خرابېدو او د بد نوم له امله دغه مولوي نه شکايت وکړي؟ايا بلوڅ قوم او ولس حق نه لري چې دغه مولوي ته د دوی له عزت او ابرو سره د لوبې کولو سزا ورکړي؟
که څه هم مولوي نقشبندي د جرم د ثابتولو لپاره له  شرعي لارو چارو نه مار نه دی اخستلی، که په پټه يې د دغه تور په تعقيبولو کې مرسته کړې وي او د بلوڅ مسلمان ملت او نورو مسلمانانو د عزت او ناموس په خاطر يې دوست او دښمنان نه وي خبر کړي. هغه نجلۍ او د هغې د کورنۍ او خلکو او د نورو مسلمانانو د عزت او ابرو  لپاره غوره وه.
او یا د ټولو اسلامي منابعو په خلاف ولاړ او د سپوږمکۍ او مجازي رسنیو د تبلیغاتو تر اغیزې لاندې د مسلمانانو په وړاندې د دښمن د فکري او رواني جګړې یو له سربازانو څخه شو؟!
دا ممکنه ده چې مولوي نقشبندي ووايي چې ما قصداً دروغ نه دي ويلي، خو دا خبرې مې له هغې نجلۍ اورېدلې او يوازې يې ما روايت کړي دي، دا ځواب د قناعت وړ نه دی؛
ځکه چې هغه باید د هغو جرمونو د ثابتولو لپاره تحقیق کړی وای چې ثبوتونه یې په شرعي احکامو کې تعریف شوي او مشخص شوي دي. او بیا به یې د رسول الله صلی الله علیه وسلم د هغه حدیث روایت کاوه، د هغه حدیث کې چې په ټولو اسلامي فقهاوو کې متواتر دی، چې امام مسلم په ۵ نمبر، ابوداود او نورو روایت کړی دی چه وفرمايل:
كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ؛
د یو چا د دروغ ویلو لپاره، هغه څه چې اوري هغه کافي دي( پرته له تحقیق او توضیح او د رشتیا او دروغو خبره له روښانه کولو) نو رو ته بیان وکړي،
خو په پای کې باید ووایو چې نه یوازې د مولوي عبدالغفار دا عمل نه قهرمانی او نه اسلامي او نه شرعي نه وه، بلکي دا د قرآن او د اسلام د شريعت او د صحابه کرامو او د امام ابوحنيفه رحمه الله د مذهب خلاف عمل وه،
او که د اسلامي عدالت پر بنسټ وي نو د نه لدولو د شهادت له امله يې ځان د ۸۰ دورو مستحق ګرځولی دی. او هغه فاسق دی چې تر څو چې ژوندی وي شهادت یې  نه منل کېږي.

همدارنګه د بلوڅ انجلۍ د بې عزتۍ دخپرولو  له امله.د شکایت کولو حق د نجلۍ د کورنۍ ته خوندي دی او هم د عامو خلکو د احساساتو د پارولو له امله د وژل شویو ځوانانو وینه هغه په غاړه ده.نه موږ او نه زموږ پلرونو لیدلي او نه مو اوریدلي دي چې د زنا جرم د الله تعالی په شریعت کې په دې ډول تعریف شوی او ثابت شوی وي.

امام مسلم په خپل صحیح کې په ۷ نمبر روایت کوي چې رسول الله صلی الله علیه وسلم وفرمایل:
زما په اخرت اومت کې به ډیر ژر داسې خلک راشي چې تاسو ته به داسې خبرې وکړي چې نه تاسو او نه ستاسو پلرونو اوریدلي دي
نو له دوی څخه ځان لرې وساتئ او دوی  تاسو له ځانه يې لرې وساته.. لا يُضِلُّونَكُمْ، ولا يَفْتِنُونَكُمْ.د دې لپاره چې دوی تاسو ګمراه نه کړي او تاسو د فتنې لامل نه شي.
ای کاش چې مولوي صاحب د قرآن او اسلامي شريعت، د صحابه کرامو رضي الله عنهم او د امام ابوحنيفه رحمه الله په مذهب باندې عمل کړی وای.نه د« الرُّوَيْبِضَة» په رول کې چې د دروغجن  مشر په جاموکې ترڅو دومره فساد رامنځته نه کړي.خو مولوي نقشبندي د دې پر ځای چې توبه وباسي او د هغه فساد د سمولو پر ځای چې له امله يې رامنځته شوی، د قانون له مخې “که خپله بې ګناهي نه شي ثابتولی، د قرباني رول ولوبوي.”
خو شور ماشور پیل کړي او د خلکو په سترګو کې یې خاورې اچول او شور جوړ کړی دی.او هغه هڅه کوي چې دغه دخپل ستر جرم پټ کړي او د هغو  نا آگاهه ځوانانو له احساساتو سره لوبې ته دوام ورکړئ چې نه له اسلامي شريعت څخه خبر دي او نه د امام ابوحنيفه رحمه الله له مزهب څخه خبر دي، په دې ځانګړي شرايطو کې لوبی وکی.

وَآخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.

بررسی شرعی فتنه ای که بر برادران ما در مسجد مکی زاهدان ایران وارد شد، بررسی عوامل حادثه مسجد مکی زاهدان براساس قرآن و سنت در امارت اسلامی افغانستان

بررسی شرعی فتنه ای که بر برادران ما در مسجد مکی زاهدان ایران وارد شد، بررسی عوامل حادثه مسجد مکی زاهدان براساس قرآن و سنت در امارت اسلامی افغانستان

ترجمه کلمات صوتی: مولوی عبدالکریم صافی از علمای دارالعلوم تخارستان- کندز


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در این فرصتی که الله جل جلاله در اختیار ما قرار داده است به بررسی شرعی فتنه ای می پردازیم که بر برادران ما در مسجد مکی زاهدان ایران وارد شد.
ابتدا با این 2 سوال شروع می کنیم که :
1-  آیا تأئید غیر شرعی تجاوز به خواهر بلوچ توسط مولوی عبدالغفار نقشبندی، دفاع از ناموس بلوچ بود یا آبروریزی آن خواهر و بلوچها؟
2-  آیا این عمل مولوی عبدالغفار مستحق پاداش است یا مجازات؟
الله جل جلاله در آیه 36 سوره الاسراء می فرماید: وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ  / از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن
یعنی علم و آگاهی که با دلیل و سند پشتوانه می شود مهمترین امر در اظهار نظر است، پس اگر با دلایل شرعی، یقین در موضوعی نباشد و یا علم نباشد کسی نمی تواند بر اساس ظن و گمان در این باره نظر دهد بلکه باید سکوت کند چون در صحیح شریف بخاری به رقم 6724 و صحیح ترمذی و أبی داود و غیره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «إيَّاكم والظنَّ، فإن الظنَّ أكذبُ الحديث»از گمان بردن پرهيز كنيد، چون که گمان بردن دورغ ترين سخن است.
این حکم عام است اما به نسبت اتهام «زنا» تا زمانی که با دلایل عینی شرعی به اثبات نرسیده است، الله جل جلاله در سوره النور آیه 12 می فرماید:
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ / چرا هنگامى كه آن سوء ظن (نسبت زنا به زنان مومن و مردان مومن) را شنيديد مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند اين بهتانى آشكار است؟
در آیه 16 همین سوره ی نور الله باز می فرماید : وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَكَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ/ و [گر نه] چرا وقتى آن را شنيديد نگفتيد براى ما سزاوار نيست كه در اين [موضوع] سخن گوييم [خداوندا] تو منزهى اين بهتانى بزرگ است.
الله متعال می فرماید که مردان و زنان مومنی زمانی که خبری بر اساس ظن و گمان و ثابت نشده با دلایل عینی شرعی از تجاوز و نسبت زنا به مومن دیگری به آنها می رسد باید محکم آن را انکار کنند و بگویند این دروغ و بهتان است و در این موضوع سخنی نگویند و آن را جار نزنند.
پس تا زمان اثبات بدون شک و گمان اتهام زنا با دلایل عینی شرعی، نه تنها باید نسبت زنا و تجاوز به مومنین و مومنات را جار نزد بلکه باید انکار کرد و گفت این دروغ و بهتان به مسلمانان است. زیرا حفظ آبرو زنان و مردان مسلمان بر همه ما واجب است.
مگر اینکه شاهد این عمل باشید و شهادت بدهی و شهادت3 نفر هم کافی نیست چه رسد به اینکه تنها یک نفر شهادت دهد، ابن اثیر مورخ بزرگ اهل سنت و جماعت در کتاب  اُسْدُ الْغابَة فی مَعرِفةِ الصَّحابَة، مجلد 6 صفحه 35 می گوید که 3 صحابی در حالی که شهادت دادند مثل «میل در سرمه دان» شاهد زنای مُغَیرة با یک زن بودند توسط عمر بن خطاب رضی الله عنه بر آنها حد جاری شد چون تعداد این شاهدین به 4 نفر نرسیده بودند.
عمر بن خطاب به این اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفت شما دروغ می گوئید، بلکه گفت تعداد شما به اندازه ی حد شرعی نیست، به همین دلیل به این اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم حد تهمت زنندگان را زد. چون الله جل جلاله در آیه 4 سوره نور می فرماید:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ  / و کسانی که زنان پاکدامن را متهمّ می‌کنند، سپس چهار شاهد بر مدعای خودنمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها  فاسقان هستند.
در مورد شاهد و جهت اثبات جرم زنا بر اساس مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و سایر مذاهب اسلامی آمده است که الله جل جلاله تنها دو شیوه برای اثبات جرم زنا قرار داده است:
1-  اعتراف زن و مرد زناکار
2-  گواهی ۴ شاهد عادلی که این صحنه زنا را بطور محسوس و يقينی عمل جنسی و ارتكاب زنا را مشاهده‌ كرده باشند نه با حدس و گمان.
البته تمام حدود با وجود شبهه ساقط می شوند و تنها وقتي حد زنا هم اجرا می ‌گردد كه وقوع اين جريمه بطورقطعی به ثبوت رسيده باشد. پس در اثبات جرم زنا می بینیم که الله جل جلاله راهی قرار نداده است که از آن راه شخص بتواند به سادگی دیگران را متهم به زنا کند.

حال بررسی کنیم که آیا مولوی عبدالغفار نقشبندی به قرآن و اسلام و براساس عمل صحابه و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله عمل کرده است و مستحق پاداش است و  یا خلاف قرآن و سنت و عمل صحابه و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله عمل کرده است و مستحق دُرّه و مجازات؟

1) مولوی صاحب در این خصوص که هنوز نه با شهادت 4 شاهد و نه با اقرار طرفین به صورت یقینی ارتکاب جرم زنا برایش محرز و ثابت نشده بود باید سکوت می کرد و نباید جار میزد و آبروی زن و مرد مسلمان را می برد، همانطور که قبل گفته شد وظیفه مسلمان است که این مسائل که به او می رسد را انکار کند و بگوید بهتان عظیم است، اما مولوی صاحب عکس این دستور شریعت الله عمل کرد و در شبکه های رسانه ای با تمام توان این مسئله را پخش کرده است.
2) مولوی صاحب صحبت از محرز شدن تجاوز کرد بدون آنکه شاهد ماجرا باشد و شهادت دهد، و اگر 4 شاهد را برای خود نیاورد مجازات 80 دُرّه طبق آیه قرآن در حق وی باید اجرا شود. بر فرض اگر هم شاهد و ناظر و حاضر در ماجرا بود حق علنی کردن نداشت و این شهادت را باید در دادگاه و نزد قاضی می داد نه در ملاء عام و بین عوام الناس!
3) حال چرا قرآن می فرماید جار نزن، انکار کن، فقط به دادگاه رجوع کن، شاهد بیاور؟ چون با جار زدن موضوع، موجب تحریک احساسات جوانان و عوام الناس می شود و نهایتا موجب کشته شدن و هرج مرج افراد زیادی به خاطر دفاع از ناموس و دفاع از عِرض می شود. همانطور که این اتفاق در زاهدان افتاد و افراد زیادی شهید و زخمی شدند و باید در قبال این موضوع که خلاف قرآن عمل شده مولوی صاحب پاسخگو باشد.
4) از همه اینها مهمتر بی آبرو شدن دختر بلوچ در میان قوم و شهرش و بی آبرو شدن قوم بلوچ در میان تمام دنیا است، مولوی صاحب با چه مجوزی آبروی دختر بلوچ و قوم با غیرت بلوچ را در بین مردم می برد؟ با چه مجوزی بر فرض اتفاقی هم افتاده است، چرا باید این مسئله را علنی کند؟ آیا خانواده این دختر به خاطر نابود شدن آینده و بد نام شدن دخترشان حق شکایت از مولوی را ندارند؟ آیا قوم بلوچ به خاطر بازی با آبروی خود حق مجازات این مولوی را ندارند؟
با آنکه مولوی نقشبندی که این مراحل شرعی را جهت اثبات جرم طی نکرده، اگر جهت پیگیری این اتهام، در خفا و پنهانی کمک می کرد و دوست و دشمن ملت مسلمان بلوچ و سایر مسلمین را باخبر نمی کرد برای شرافت و آبروی آن دختر و آن خانواده و قوم و برای شرافت سایر مسلمین بهتر بود یا اینکه برخلاف تمام منابع اسلامی حرکت کرده و تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای ماهواره ای و مجازی، یکی از سربازان جنگ فکری و روانی دشمنان بر علیه مسلمین شد؟!
ممکن است مولوی نقشبندی که من عمدی دروغ نبسته ام بلکه این سخنان را از آن دختر شنیده ام و من تنها روایتش کرده ام، این جواب قانع کننده ای نیست؛ چون باید جهت اثبات جرمهایی که ظوابط اثبات آنها در شریعت تعریف و مشخص شده است تحقیق می کرد و بعد روایت می کرد چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی متواتر نزد تمام مذاهب اسلامی که امام مسلم به رقم 5 و ابوداود و دیگران آورده اند می فرمایند: كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ؛ برای دروغگویی فرد همین کافی است که آنچه را می‌شنود (بدون تحقیق و تبین و روشن نمودن راست و دروغ سخن) برای دیگران بیان کند.
اما در آخر باید گفت که نه تنها این عمل مولوی عبدالغفار قهرمانانه و اسلامی و شرعی نبود، بلکه خلاف قرآن و شرع مبین اسلام و عمل صحابه و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله بود، و اگر قرار بر عدالت اسلامی باشد خودش را مستحق 80 دُرّه به دلیل شهادت بدون دیدن کرده است و فاسقی است که تا زمانی که زنده است نباید شهادت او قبول شود؛ همینطور به دلیل جار زدن و بی آبرو کردن دختر بلوچ، حق شکایت برای خانواده دختر محفوظ و همینطور به دلیل تحریک احساسات عوام الناس خون جوانان کشته شده بر گردن ایشان است.
نه ما و نه پدران ما ندیده و نشنیده ایم که در شریعت الله اینگونه جرم زنا محرز و ثابت شود؛ امام مسلم به رقم شماره 7 در صحیح خود روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه فرمود: عنقریب در آخرامت من، افرادی خواهند بود که برایتان سخنانی را بیان می کنند که نه شما ونه پدرانتان نشنیده است پس شما خویش را از آنها و آنان را از خویش بدوردارید. لا يُضِلُّونَكُمْ، ولا يَفْتِنُونَكُمْ. تا شما را گمراه نکنند و شما را دچار فتنه نکنند.
ای کاش مولوی صاحب به قرآن و شرع اسلام و عمل صحابه رضی الله عنهم اجمعین و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله عمل می کرد نه در نقش « الرُّوَيْبِضَة» در لباس رهبری کاذب، تا این همه مفسده به بار نیاورد.

اما مولوی نقشبندی به جای توبه و اصلاح مفاسدی که به بار آورده است طبق قاعده ی «اگر نتوانستی بیگناهیت را ثابت کنی، نقش قربانی را بازی کن» شروع به غوغاسالاری و خاک در چشم مردم کردن کرده است و سعی دارد این جرم بزرگ خود را بپوشاند و همچنان با احساسات جوانان نا آگاه از شریعت اسلام و نا آگاه از مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله در این زمینه ی مشخص بازی کند.

وَآخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.

لج بازی با زنانگی هرگز با هم جمع نمی شوند و پایه‌های عشق و محبت و امکان زندگی را در هم می کوبد و از بین می برد

لج بازی با زنانگی هرگز با هم جمع نمی شوند و پایه‌های عشق و محبت و امکان زندگی را در هم می کوبد و از بین می برد

کاتب: محمد سرور نجار
ترجمه: استاد فدیبا کریم نژاد حفظها الله
ارائه: ماهدیم بلوچ

لجاجت و زنانگی هرگز با هم جمع نمی‌شوند. یک زن لجباز سهم زیادی از مردانگی را در خود دارد و یک مرد هرگز نمی‌تواند چنین شخصیتی را تحمل کند.

اگر لجاجت و سنگدلی وارد زندگی زناشویی شود، محبت و عاطفه بلافاصله از پنجره بیرون می‌رود و هیچ مردی نیست که اجازه دهد مرد دیگری در خانه‌اش کلمه به کلمه با او جر و بحث کند.

در نهایت، مهم نیست که یک زن چقدر زیبا باشد یا جایگاه والایی در قلب شوهرش داشته باشد، لجاجت کافی است تا پایه‌های عشق و محبت و امکان زندگی را در هم بکوبد و از بین ببرد.

یک بار برای همیشه هم در فضای مجازی و هم فضای واقعیت، در را بر روی جامعه‌ی زنان ببندید.

یک بار برای همیشه هم در فضای مجازی و هم فضای واقعیت، در را بر روی جامعه‌ی زنان ببندید.

کاتب: أبو عمر القاوشی
ترجمه: استاذ فریبا کریم نژاد حفظها الله
ارائه: ماهدیم بلوچ

“من دختری محجبه از خانواده‌ای خوب هستم و همه از اخلاقم تعریف می‌کنند، در پیام‌رسان با مرد جوانی آشنا شدم و پس از مدتی صحبت کردن به شدت به او وابسته شدم، اما می‌دانم کاری که انجام می‌دهم حرام است و جایز نیست.”

ای برادر! به‌خاطر خدا با خودت روراست باش و شما نیز ای خواهرم با خودت روراست باش!

چندین بار چنین داستان‌های واقع‌گرایانه‌ای را شنیده‌اید! من خودم بارها آن را در بیش از یک تریبون و پلتفرم شنیده‌ام و دلیلش این است که مرد یا زن ملتزم فریب تعهد و التزام خود را می‌خورد و به نام تبادل اطلاعات مفید دینی، کلیپ‌های صوتی شیوخ و مواردی از این قبیل، باب ارتباط با خواهران را می‌گشاید.

مردان جوانی را می‌یابید که دوستی با زنان را به هزینه‌ی خودش تحت عنوان «نیت من خوب است و او را می‌شناسم» می‌پذیرد، تا این‌که دختر بیچاره خود را به آن جوان وابسته می‌بیند و در خودش نیاز به صحبت با او پیدا می‌کند و شیفته‌ی سبك صحبت کردنش شده است.

بنابراین، بهترین درمان این است که یک بار برای همیشه هم در فضای مجازی و هم فضای واقعیت، در را بر روی جامعه‌ی زنان ببندید.

سخن ما اهل سنت و جماعت بلوچستان با مولوی ها و فرقه های اهل بدعت این است

سخن ما اهل سنت و جماعت بلوچستان با مولوی ها و فرقه های اهل بدعت این است

به قلم: عبدالرحمن براهویی

کسانی که سر راه ما سنگ می گذارند با دلیل و سند شرعی از راه برمیداریم آنها را  با سنگ هایش دور می اندازیم به اذن الله سبحانه و تعالی

ما از شما اهل بدعت انتظار نداریم که ما را درک کنید…! زیرا ما از علما و ائمه ی اهل سنت و جماعت خود که برای اسلام جهاد و تلاش کردند و مثل امام ابوحنیفه و امام شافعی و …در راه الله سبحانه و تعالی شهید شده اند و یا در محرومیت به سربرده اند پیروی می کنیم (رضی الله عنهم اجمعین)

و شما آینه ها‌ی ریاکاری و فریب از کسانی پیروی می کنید که می خواهند جامعه ما را با فرقه بازی و رواج تفکرات فاسد مرجئه گری و سکولاریستی و… تکه تکه کنند، یا با قتال الفتنه یا با سخنرانی های الفتنه و جاهلانه در حال قربانی بلوچهای اهل سنت و جماعت هستند همچنانکه مثل مولوی نقشبندی خبیث با سخنرانی های الفتنه ای که انجام دادند باعث تحریک جوانان و تولید فتنه و فاجعه ی مسجد مکی زاهدان و سرباز و… شدند.

شما اهل بدعت مرجئه و معتزلی مسلک که از ادله الفقه امام ابوحنیفه دوری کرده اید و هوا و هوس و سخنان رسانه پسند را معیار گرفته اید فقط اعضای جامعه هستید، همین! منافقین بدعت گذار و مولوی های منافق صفت گنده گو اهل بدعت را چنان تحسین می کنید که تقریباً سخنانشان برای شما حجت و دلیل شده است.

 به اذن الله سبحانه و تعالی نابود می شوید. آرزوی من از الله سبحانه و تعالی این است که این کار را از طریق دستان خود ما بلوچهای اهل سنت و جماعت انجام دهیم. الهی آمین

پس تا می توانید با فرقه های مسلح اهل بدعت و اهل تفرق مثل جیش العدل و الفرقان و جدای مجازی نقشبندی و… و با خطیبان گنده گوی آلوده به بدعت باشید، اما بدانید آینده ی این جامعه با اهل سنت و جماعت است نه شما.

رسانه های کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی مثل سهاب و آجوئی و …. کاری کرده اند که مردم از نزدیک شدن و یا شنیدن سخنان اهل توحید و اهل جماعت و یا حتی دیدن سخنرانی های مربوط به آنان خودداری و بلکه حذر کنند .

این وضعیت، مسئله ای تازه وعملکردی جدید نیست، بلکه در عصر رسول اللهﷺ نیز کفارمشرک (سکولار) مردم را از شنیدن و هم‌نشینی با رسول الله ﷺ و یارانش بر حذر میداشتند تا مبادا کسی از حقیقت دعوت آنان اگاه شود .

آنان را دیوانه و مجنون و ساحر و … میخوانند تا بدین وسیله راحتتر بتوانند به هدف خود برسند . امروز نیز دشمنان دین الله برای دور کردن مردم از پیروان همان فرستاده و اهل توحید از هیچ طعن و مکر و نیرنگی ابا نمی ورزند .

اما افسوس و صد افسوس که دسته ای از بلوچها برای نجات خود حاضر به کمترین حرکتی نیستند .

بنگرید اهل سنت و جماعت چگونه احکام الله را برای مردم بیان میکنند..حکم  شریعت الله و اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق را برای مسلمین سالهاست بیان میکردند اما هیچ وقت کسی را به اهل جماعت شدن و دوری از اهل بدعت و عقاید بدعی مجبور نکرده اند. برخلاف اهل بدعت که در آنها همفکر بودنشان اجباری است و بسیاری از این دعوتگران اهل سنت و جماعت توسط این اهل بدعت و احزاب سکولار و مرتد محلی بلوچ به شهادت رسیدند.

یکدیگر را پند و نصیحت بدهیم زیرا که دین سراسرش خیر و نصیحت است، نصیحت خیرخواهانه بهترین هدیه برای برادر و خواهر مسلمان و حق پذیر است و از همراه شدن و هم مسیر شدن با فتنه گرانی چون نقشبندی و فرقه های مسلحی که قتال الفتنه راه انداخته اند دوری کنیم.

د پاکستان د کويټي ښار په بلوچستان ایالت کې د پاکستاني استخباراتو يو تن جاسوس هلاک شوي

د پاکستان د کويټي ښار په بلوچستان ایالت کې د پاکستاني استخباراتو يو تن جاسوس هلاک شوي

د پاکستان د کويټي ښار په بلوچستان ایالت کې د پاکستاني استخباراتو يو تن جاسوس چې د نايېتوب ترنامه لاندې يې خپله جاسوسي پر مخ وړله په يوه مسلحانه بريد کې په نښه شوي او ټک په ټکه هلاک شوي ولله الحمد والمنة.