نمونه ای از بانوانی که اولیاء الله بودند

نمونه ای از بانوانی که اولیاء الله بودند

کاتب: ماهدیم بلوچ

الله جل جلاله در قرآن می فرماید: ‏وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (فرعون/11)

‏و خدا از میان مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است. وقتی (از اوقات) گفت: پروردگارا! برای من در بهشت، نزد خودت خانه‌ای بنا کن، و مرا از فرعون و کارهایش رهائی‌بخش، و از این مردمان ستمکاره نجات بده.‏

نمونه ی این زنان اهل تقوا در تاریخ اسلام زیاد بوده اند که ابن کثیر دمشقی در مورد یکی از آنها می گوید:

میمونه بنت شاقوله(متوفی ۳۹۳ ه ق) داعی و حافظ قرآن کریم بود که روزی در هنگام وعظ فرمودند: این لباس را ۴۷سال پوشیده ام اما تغییر نکرده است و این لباس از پشمی ساخته شده بود که مادرش فراهم کرده بودند .

ایشان می گفتند اگر انسان در لباسی گناه نکند دیر پوسیده می شود.

پسر ایشان عبدالصمد گفته است برای تعمیر نمودن دیواری که داشت فرو می ریخت به مادرم مراجعه نمودم تا بنَّایی بیاوریم اما ایشان کاغذی را آورد و چیزی در آن نوشت و گفت آن را در شکاف دیوار قرار بده و من این کار را انجام دادم و آن دیوار بیست سال همان گونه ثابت ماند. و بعد از وفات مادرم آن کاغذ را از شکاف دیوار بیرون آوردم تا ببینم چه چیزی نوشته است به محض اینکه کاغذ را برون کشیدم دیوار فرو ریخت و در آن آیه(إنَّ اللهَ يُمسِكُ السماوات والأرض أن تزولا) و اللهم مُمْسِكَ السماوات والأرض أمْسِكْه را نوشته بودند.[1]

 این جایگاه هر مومنی نزد الله است چه آسیه همسر فرعون باشد چه میمونه دختر شاقوله چه هر دختر و زن مومنه ی دیگری در هر زمان و مکانی.

جایگاه تو نزد الله چقدر است؟


[1] الحافظ ابن كثير إسماعيل بن عمر الدمشقي. البداية والنهاية ج٧ ص٦٦

مولوی گرامی: چرا «رکون» به ظالمین و مفسدین سکولار؟

مولوی گرامی: چرا «رکون» به ظالمین و مفسدین سکولار؟

به قلم: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

الله جل جلاله می فرماید: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام/21) ‏چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ می‌بندد؟ یا دلائل او را تکذیب می‌نماید (و آیات قرآن و قوانین شریعت الله را نادیده می‌انگارد؟) . مسلّماً ستمکاران رستگار نمی‌شوند.‏

در زمانی که مردم مسلمان بلوچ بیشتر از 80 سال است که در پاکستان به مصیبت و بیماری سکولاریسم و جنایات و مفاسد سکولاریستهای بلوچ و غیر بلوچ گرفتار و آلوده شده است، و در زمانی که نزدیک به 20 سال است که عده ای معلوم الحال در حال تکرار این مفاسد عقیدتی و رفتاری و اخلاقی سکولاریستی در میان بلوچهای ایران هستند، و در حالی که چند سالی است به صورت منسجم جریانات سکولار و احزاب سکولار و لگورهای سکولار ابتدا توسط ماهواره ها و فضای مجازی و سپس از طریق یارگیری همچون یک آفت در میان مردم سرگردان بلوچ پخش شده اند، حمایت از این جریان فاسد و فاسد کننده چه نام دارد؟

امروزه به برکت وجود شبکه های مختلف و متعدد ماهواره ای و مجازی همه ی مردم ما با انواع فرهنگها و عقاید فاسد سکولاریستی آشنا هستیم و برای کسی عذری نمانده است که بگوید من نمی دانم سکولاریسم و فرهنگ و عقاید سکولاریستی چه هست؟

خطاب من به مولوی عبدالحمید امام جمعه و مدیر مدرسه ی مکی زاهدان است که هم تریبون دارد و هم رسانه: اینکه شما در برابر اینهمه افکار و عقاید سکولاریستی فاسد کننده که ملت مظلوم بلوچ را از دورن فاسد و نابود می کند سکوت کرده اید و هرگز از شما دیده نشده است که به صورت علمی و مستند به آیات و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم عقاید و افکار سکولاریستی و فعالیتهای احزاب سکولار محلی را نقد کنید چه معنی می دهد؟ این سکوت شما نشانه ی چیست؟

مولوی گرامی: همه ی ما نه تنها سکوت تو را می بینیم بلکه بدتر از آن، حمایت تو از افراد و جریانات مختلف سکولار داخل ایران را نیز می بینیم و بدون آنکه کسی به سخنانت اهمیت بدهد منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را به یکی از تریبونهای جریانات و افراد سکولار و دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها کرده ای و با سخنانی ضد و نقیض به حمایت لفظی از این سکولاریستها می پردازی.

مولوی گرامی یاد می آید نعره می زدی که : “من موافق این هستم که حتی یک فرد لائیک بتواند حکومت را بدست بگیرد!”

این سخنان غیر شرعی نابخردانه و چند پهلوی شما که خروجی آن جدا کردن مردم از قانون شریعت الله و سوق دادن و تشویق آنها برای پیوستن به افکار و جریانات سکولار و تایید فعالیتهای سکولاریستهاست چه معنی می دهد؟

الله جل جلاله می فرماید: ‏ وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ ‏(هود/113) ‏و به ظالمین تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد، و ( بدانید که) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید ( تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شر و بلا و زیان و ضرر را از شما به دور نمایند) و پس از ( تکیه به کافران، دیگر از سوی خدا) یاری نمی‌گردید و ( بر دشمنان ) پیروز گردانده نمی‌شوید.

اگر تشویق مردم برای پیوستن به جریان سکولاریسم و در نهایت پیوستن جوانانی احساسی و جاهل به شریعت به صفوف احزاب سکولار «رکون» به ظالمین نیست، پس چیست؟!

مولوی گرامی : به میل عوام سرگردان و رسانه های دشمن کارنامه ات را پر نکن، بلکه کارنامه ات را بر اساس شریعت الله و فقه مذهب خودمات بنویس، چون بر اساس شریعت الله مورد محاسبه ای اهل سنت و جماعت و تاریخ و دادگاه الله قرار می گیری.

نمونه ی عینی فدرالیسمی که سکولارهای بلوچ برای بلوچستان ایران می خواهند

نمونه ی عینی فدرالیسمی که سکولارهای بلوچ برای بلوچستان ایران می خواهند

کاتب: عبدالرحمن براهویی

حکومت دست نشانده ی پاکستان حکومتی سکولار است که بر اساس سیستم فدرالیسم اداره می شود.

در ایالت بلوچستان پاکستان هم حاکمیت محلی بلوچهای سکولار حاکم است و دولت ایالتی بلوچستان طبق قانون اساسی در قانون‌گذاری در زمینه‌هایی مانند آموزش، بهداشت و کشاورزی، امور اقتصادی، مدیریت منابع طبیعی و اجرای عدالت از طریق دادگاه‌های محلی خودمختار است؛ اما در عرض هشتاد سال گذشته چه نتیجه ای برای بلوچهای مسلمان داشته است؟

ایالت بلوچستان پاکستان دارای انتخابات خاص خود و مجلس ایالتی خاص خود است و بلوچهای سکولار آنگونه که می خواهند امور را می چرخانند اما غیر از فساد و اقتصاد ویران و سیاست‌های تبعیض‌آمیز اقتصادی و اجتماعی و دیکتاتوری و سرکوب هر گونه اعتراض مخالف و ترورهای کور و ناپدید سازی بلوچهای مخالف خود و پیامدهایی مانند فقر گسترده، بی‌عدالتی اجتماعی، اعتراضات مردمی، و شورش‌های مسلحانه نتیجه ایی در بر نداشته است.

هشتاد سال حاکمیت بلوچهای سکولار بر ایالت بلوچستان پاکستان همچنان این ایالت را فقیرترین ایالت در پاکستان با نرخ بالای بیکاری و دسترسی محدود به خدمات اساسی مانند بهداشت و آموزش و غیره کرده است.

حاکمیت سکولاریستهای بلوچ اگر دهها سال دیگر هم طول بکشد باز ثمره ای غیر از این نخواهد داشت؛ این چیزی است که پدر بزرگان و پدر و خود ما با چشم سر دیده ایم و داریم می بینیم.

پس شعارهای این گروهها و جریانات مجازی سکولار فریبتان ندهد.

زبان امثال ترشابی و احراری و امثالهم زبان ما نیست اما ….

زبان امثال ترشابی و احراری و امثالهم زبان ما نیست اما ….

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

سالهاست که افرادی چون ترشابی و احراری و … در شبکه های ماهواره ای معلوم الحال کلمه و نور و غیره با روشی لیبرال و سکولاریستی به سبک غربی ها اما با ادبیاتی شبه اسلامی در حال گفتمان سازی برای آشتی دادن اهل سنت با احزاب مرتد سکولار محلی و پذیرش حاکمیت سکولاریستهای جهانی و محلی بر مسلمین و پذیرش حقوق به اصطلاح بشر سکولاریستی سازمان ملل هستند.

این اشتباه آشکار بلکه گمراهی و تباهی است که به دنبال حل قضیه‌ی جامعه ی خود و سایر بلاد مسلمین در سایه‌ی دموکراسی، اومانیسم و دیگر مکاتب باطل و سازمان سکولار ملل باشیم. بله، می‌توانیم کشورهای شرق و غرب و فاحشه‌های سیاسی را متوجه نفاقشان کنیم و مردم را از آنها متنفر سازیم، اما زبان خود ما این نیست.

باید مثل شخصی باشیم که یک زبان مادری دارد و گاهی برای حاجت از زبان دومی استفاده می‌کند؛ زبان مادری ما در حل مشکلات مسلمین، زبان شریعت است که پشیزی برای سازمان ملل و اعلامیه‌هایش ارزش قائل نیست و زبان دوم، زبان خودشان است تا تناقضشان هویدا شود.

هرکس مثال می‌خواهد، به ابراهیم احراری خلف و دیگر جاهلانی بنگرد که از زبان دموکراسی برای دفاع ظاهری از حقوق اهل سنت استفاده می‌کنند. اینها مجبور شده‌اند که حکومت شیطانی (نمی‌گویم بشری زیرا کلمه‌ی بشر را بسیار تقدیس کرده‌اند) را ستایش کنند، زیرا استفاده از زبان دموکراسی هزینه دارد و هزینه‌اش در اینجا گمراه‌ساختن اهل سنت مظلوم است.

لازم است بدانیم که به قول الشيخ أبوعبدالله رحمه الله (نوامبر 2001) :

“کشتار دسته‌جمعی بوسنی در مقابل چشمان و پیش گوش‌های تمام جهان و بلکه در قلب اروپا صورت پذیرفت و ملل متحد هم خبر داشت و بلکه همکارشان بود! کسانی که می‌خواهند مصیبت‌های امروز ما را در سازمان ملل متحد حل کنند، منافقانی‌اند که می‌خواهند با الله و پیامبرش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین خدعه کنند. مگر مصیبت ما از جانب کسی جز سازمان ملل متحد است؟ قطعنامه‌ی تقسیم فلسطین را چه کسی در سال 1947 صادر کرد؟ چه کسی سرزمین فلسطین را به یهودیان بخشید؟!”

آیا می‌دانید: تقسیم فلسطین معلول قطعنامه‌ی 1947 سازمان ملل بود؟

بیایید به قوانین حق‌ستیز این کافران از اعلامیه‌ی 1948 (موسوم به اعلامیه‌ی حقوق بشر) گرفته تا دیگر حکم‌های ظالمانه‌شان کافر شویم. فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى [البقرة: 256]

پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل: آمریکا، چین، روسیه، فرانسه و انگلیس هستند، هرکدام از دیگری ظالم‌تر و فاسدتر است و عدوانش علیه اسلام و مسلمانان آشکارتر!

اینها نمونه های دموکراسی و مجری آنچه هستند که امثال ترشابی ترشیده و احراری ناخلف و دیگران قصد فرهنگی کردن آن در میان اهل سنت را دارند.

مواظب این مجریان جنگ روانی دشمن در میان اهل سنت باشیم.

زمانی که سهاب به حضورش در محور آمریکا وصهیونیستها افتخار می کند

زمانی که سهاب به حضورش در محور آمریکا وصهیونیستها افتخار می کند

کاتب: عبدالرحمن براهوئی

همه می دانیم که محوری با نام محور مقاومت وجود دارد که در این محور حماس و جهاد اسلامی فلسطین و شافعی ها و زیدی های یمن و ایران و گروههایی از شیعیان عراق حضور دارند و در برابر آمریکا و ناتو و صهیونیستها قرار گرفته اند.

اما آنچه باعث تاسف است اینکه در برابر این محور، گروههای بلوچ هم در محور صهیونیستها و آمریکا و ناتو قرار دارند!

یعنی اگر اعضای محور مقاومت کاری بر علیه آمریکا و صهیونیستها و متحدین آنها انجام دهند، اینها نیز از طریق گروههای بلوچ بر علیه ایران اقدام می کنند!

دقت کردید چه شد؟

حبیب سربازی پیام احمد القرشی را در رسانه ی سهاب آورده است که این شخص لبنانی مزدور آمریکا می گوید بر اساس سخنان ماریا معلوف با حبیب سربازی: اگر ایران در سروری لبنان بر سرزمینش دخالتی کند، لبنانی ها نیز این امکان وتوانائی را دارند که دوبرابر آن را در بلوچستان ایران وارد کنند.

ای بلوچ، آیا واضح تر از این می خواهید بدانید که حبیب سربازی و تمام گروههای بلوچ مزدور و دست نشانده و ابزار دست دیگران جهت فشار به ایران و امتیاز گیری از ایران هستند؟

ای بلوچ، آیا واضح تر از این می خواهید بدانید که استفاده از شعارهای بلوچ و قومیت بلوچ و مذهب بلوچ و سرزمین بلوچ و بیان مشکلات اقتصادی و محرومیتها و… تنها برای بسیج و خرج کردن تو در راه اهداف دیگران است؟

پس بیدار شو و دیگر فریب نخور. 

سخن گفتن با کسانی چون عبدالغفار نقشبندی آویزان کردن مروارید برگردن خوک است

سخن گفتن با کسانی چون عبدالغفار نقشبندی آویزان کردن مروارید برگردن خوک است

کاتب: عبدالرحمن براهوئی

عبدالغفار نقشبندی زمانی که در ایران بود مردم را تحریک می کرد و خودش از دور فقط نگاه می کرد، بعد از آنکه فرار کرد با مردم را تحریک به کشتن و خون دادن می کند اما خودش تنها نظاره گر است و حراف.

روش این شخص شبه انقلابی هم جالب است، ابتدا می گوید:

  •  درب سرخ آزادی فقط با دستان سرخ و آغشته به  خون گشوده خواهد شد .
  • برای آزادی سرزمین باید خون داد و از خون خود گذشت .

در انتها هم می گوید: نخستین گام عضویت و مشارکت در تشکیلات مجازی من است.

هههههه.

این شخص که اگر خون ببیند فورا از ترس غش می کند و حتی در یک عملیات همراه گروههای مسلح شرکت نکرده است و تجربه ی میدانی صفر دارد اینهمه خون خون می کند سخن گفتن با او در مورد «فقه» انقلاب که علم است و سخن گفتن با او در مورد «فقه» قواعد عام و خاص جنگ مسلحانه که علم است و سخن گفتن با او در مورد چگونگی برخورد با دارالاسلام «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و پرهیز از تفرق و فرقه بازها «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[1] و سایر امور شرعی متعلق به امور عمومی مسلمین که او جالانه به آن وارد شده است بی فایده بوده و انداختن مروارید بر گردن خوک است.

شعبه رحمه الله فرموده است: «اعمش مرا دید که برای گروهی حدیث نقل می‌کردم [یا سخن می‌گفتم]، به من گفت: ای شعبه! وای بر تو! مروارید را به گردن خوک‌ها می‌آویزی؟»[2]

امثال نقشبندی با سابقه ای که دارند و اینکه آگاهانه مسیر انحرافی را می روند گفتن آیه و حدیث برایشان فایده ای ندارد و تنها زمانی برمی گردند که به بن بست برسند و یا مجبور به بازگشت شوند و گرنه تنها زور و مرگ است که مانع تخریبات این افراد می شود.

عبدالفغار نقشبندی علم بسیاری از چیزی هایی که با عقل خودش در مورد آنها صحبت می کند را نخوانده است و به قول بعضی از سلف، گذاشتن علم نزد نااهلان از ضایع‌ساختن آن است.

 امام بخاری رحمه الله در صحیح خود بابی تحت عنوان «باب من خص بالعلم قوما دون قوم كراهية أن لا يفهموا» گشوده است، یعنی: باب کسی که گروهی از مردم را به علم اختصاص داده و گروهی را نه، زیرا از اینکه آن را نفهمند کراهت داشته است!

نقشبندی نسبت به بسیاری از مفاهیم دعوت نااهل است به همین دلیل صحبت کردن با او ضایع ساختن علم است و هدف از این نوشتارها نیز تنها آگاه کردن جوانان بلوچ از دامی است که این انسانهای اجاره ای بر اساس خواست و برنامه و اهداف دشمنان ملت ما برایشان پهن کرده اند.


[1] متفق علیه / البخارى (3606 ، 7084) ومسلم (1847)

[2]  جامع بيان العلم وفضله، الناشر: دار ابن الجوزي، ج 1، ص 446

عبدالغفار نقشبندی و خیانت به «السنوار» رهبر افسانه ای حماس هم

عبدالغفار نقشبندی و خیانت به «السنوار» رهبر افسانه ای حماس هم

کاتب: براهندک بلوچ

یکی از بزرگترین مشکل اهل بدعت و «الرویبضه» که اکثراً انسانهای پست و بی ارزشی هستند این است که در امور عامه صحبت می کنند چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

سيأتِي على الناسِ سنواتٌ خدّاعاتٌ؛ يُصدَّقُ فيها الكاذِبُ، ويُكذَّبُ فيها الصادِقُ، ويُؤتَمَنُ فيها الخائِنُ، ويخَوَّنُ فيها الأمينُ، وينطِقُ فيها الرُّويْبِضَةُ . قِيلَ: وما الرُّويْبِضةُ ؟ قال: الرجُلُ التّافِهُ يتَكلَّمُ في أمرِ العامةِ.[1]

بزودی بر مردم سالهایی خواهند رسید که در آن سالها دروغگو صادق شمرده می شود و راستگو، تکذیب می شود و به خائنین اطمینان می شود و امانت داران به خیانت متهم می شوند و رویبضة بدینگونه سخن می گوید.گفته شد: رویبضة چیست؟ فرمود: مردی پست و فاسد که در امور عامه (مردم) سخن می گوید.

برای پست و بی ارزش بودن کسی که ادعای دکتری دارد همین کافی است که در چیزی که نمی داند وارد شود و برای مردم نسخه ببیچد، برای پست و بی ارزش بودن کسی که ادعای رانندگی دارد همین کافی است که رانندگی بلد نباشد و پشت فرمان بنشیند و جان خود شو مسافرانش را در خطر بیاندازد و به همین شکل برای پست و بی ارزش بودن شخصی که ادعای تبحر در علوم دینی را دارد اما در چیزی متعلق به امور عامه وارد شود که در آن فقه و فهم درک شرعی اش را ندارد.

مساله ی امر به معروف و نهی از منکر که در سطوح مختلف فردی و اجتماعی و حکومتی انجام می شود یکی از این موارد است که شخص باید در آن تخصص داشته باشد تا به این امر شرعی آنگونه که الله خواسته عمل کند.

امثال عبدالغفار نقشبندی با توجه به سطح علمی و درسهایی که خوانده نهایتش باید در سطح امور فردی چون آداب طهارت و نماز و حج و زکات و… وارد شوند نه سطوح بالاتر اجتماعی و حکومتی؛ اما این انسانهای پست و فاسد به سطحی وارد می شوند که در آن تخصص ندارند به همین دلیل همیشه منبع فساد و انحراف از منهج صحیح اسلامی بوده اند.

نقشبندی با «تحریش»(تحریک مکارانه ی مردم به شر) مردم، زمینه ساز اصلی فاجعه ی جمعه ی خونین زاهدان و حوادث سرباز شد و چون از دادن دلیل شرعی برای اهل سنت و جماعت عاجز ماند فرار کرد و باز در موقیعتهای مختلف هم جوانان بلوچ را به کشتار و خونریزی جاهلانه دعوت کرده است که در تازه ترین اقدام و با آوردن عکسی از السنوار رهبر افسانه ای حماس متحد ایران باز قصد «تحریش» جوانان بلوچ به خونریزی را دارد.

این کذاب خائن خودش می داند که السنوار متحد ایران بود و می داند که ابوعبیده سخنگوی حماس هم به بهانه ی پیروزی بر صهیونیستها از ایران به عنوان حامی جهاد مردم غزه تشکر و قدردانی کرد، اما با سوء استفاده از نام السنوار قصد دارد مردم را بر علیه ایران «تحریش» کند.

واضح است که او طرفدار السنوار و راه السنوار نیست، السنوار در جبهه ی ایران بر علیه صهیونیستها جنگید و نقشبندی در جبهه ی صهیونیستها و بر علیه جبهه ی السنوار می جنگد، پس او تنها قصد دارد دغلبازانه از السنوار جهت «تحریش» و تحریک مکارانه ی مردم بلوچ به شر سوء استفاده کند.

نقشبندی در شرایطی جوانان بلوچ را به کشت و کشتار و «قتال الفتنه» دعوت می دهد که بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی و بر اساس عمل تمام اهل دعوت و جهاد از میان اهل سنت چون شیخ اسامه بن لادن، رها کردن آمریکا به عنوان سر افعی و رهاکردن سایر کفار اشغالگر چون ناتو و صهیونیستها و غیره و مشغول شدن به ایران خیانت آشکار به تمام مومنین و خدمت آشکار به کفار اشغالگر خارجی و مرتدین محلی آنهاست.

 نقشبندی به عنوان سرباز جنگ روانی دشمنان با بازی با احساسات مذهبی و قومیتی بلوچها مشغول چنین خدمتی به کفار اشغالگر و مرتدین محلی است، مواظب باشیم و اجازه ندهیم برادران احساسی و فریب خورده ی ما خوراک چنین فتنه و خیانتی شوند.


[1] ابن ماجه (4036) أحمد (7912) الألباني، صحيح الجامع  (3650)

(پسرِ تربیت‌‌شده + دخترِ تربیت‌شده)ی زیر سایه‌ی شریعت = زندگی زناشویی شاد.

(پسرِ تربیت‌‌شده + دخترِ تربیت‌شده)ی زیر سایه‌ی شریعت = زندگی زناشویی شاد.

کاتب: دکتر أسامه زیدان

 مترجم: فریبا کریم‌نژاد

معادله‌ی فوق به اختصار بیانگر این است؛ دختر و پسر جوانی که بر اساس ارزش‌ها و اخلاق اسلامی پرورش یافته‌اند و زیر سایه‌ی شریعت اسلام زندگی می‌کنند، می‌توانند زندگی زناشویی شادی داشته باشند، چرا؟

• زیرا تعلیم‌وتربیت بر اساس اصول اسلام از سنین کودکی باعث می‌شود که به دیگران احترام بگذارند و از صبر و بردباری و صداقت و امانت و دیگر صفات نیک برخوردار شوند، از آن‌جا که این ارزش‌ها پایه‌ای قوی برای هر رابطه‌ی موفقی را تشکیل می‌دهند.

• زیرا چتر شریعت به معنای پایبندی به احکام دین مبین اسلام در تمام شئون زندگی زناشویی است که شامل حقوق و وظایف همسران در قبال یکدیگر، تکنیک‌های حل مسئله، ارتباط خوب و مراقبت و تربیت فرزندان نیز می‌شود.

• احترام متقابل: وقتی یک دختر و پسر جوان در محیطی بزرگ می‌شوند که به ارزش‌های اسلامی احترام می‌گذارد، می‌آموزند که چگونه به یکدیگر احترام بگذارند، و برای رسیدن به اهداف مشترک و غلبه بر مشکلات با یکدیگر همکاری کنند.

• مسئولیت: ازدواج در اسلام به‌عنوان یک مسئولیت بزرگ قلمداد می‌شود. لذا همسرانی که بر اساس ارزش‌های اسلامی بزرگ شده‌اند، اهمیت مسئولیت‌پذیری در قبال یکدیگر و خانواده‌ی خود را درک می‌کنند.

• قناعت و تفاهم: پسران و دختران جوان تربیت‌شده در زیر سایه‌ی اسلام می‌آموزند که چگونه به تقدیر و قسمت خداوند، راضی و خشنود باشند، و این امر به کاهش درگیری‌ها و لذت‌بردن از یك زندگی آرام و پایدار کمک می‌کند.

• تربیت ایمانی: تعلیم‌وتربیت بر اساس ایمان‌به‌خدا و تقرب به او از طریق نماز، روزه، تلاوت قرآن و سایر عبادات به ایجاد یک رابطه‌ی زناشویی مبتنی بر تقوا و پرهیزکاری کمک می‌کند.

به‌طور خلاصه، معادله‌ی فوق نشان می‌دهد که دختر و پسر جوانی که بر اساس ارزش‌های اسلامی تربیت شده‌اند و به احکام اسلامی شریعت پایبند هستند، ابزار لازم برای ایجاد یک زندگی زناشویی شاد و پایدار را دارند.

پروردگارا خانه‌های مسلمانان را اصلاح بفرما.

@VaOntha | وَأُنثَىٰ

نمونه ای از زن مسلمان در چگونگی برخورد با مصیبت از دست دادن شوهرش

نمونه ای از زن مسلمان در چگونگی برخورد با مصیبت از دست دادن شوهرش

کاتب: ماهدیم بلوچ

فرهنگ جاهلی و جهل به منابع شرعی و بخصوص جهل به قیامت شناسی باعث شده است در میان زنان و حتی مردان جامعه ی ما منکراتی دیده شود که در قرون گذشته و حتی در دهه های گذشته ی جامعه ی ما و سایر سرزمینهای اسلامی دیده نشده است.

یکی از این منکرات، سروصداها و جیغ زدنها و حتی مشایعت مرده ها تا سرقبر و … است.

در اینجا نمونه ای از صبر یک زن مومونه در برخورد با مصیبت از دست دادن شوهر را می آورم که می تواند ما را در بازگشت به ارزشهای اسلامی خود و بخصوص داشتن صبر در هنگام مصیبت کمک کند.

امام آجری رحمه الله می گوید: ابوبكر گفت: شنيده ام هنگامی که، عبدالله بن فرج رحمه الله درگذشت، آنها جلو در بودند و چشم به راه که اجازه ورود به آنان داد شود  تا نزد عبدالله بروند در هنگام بیماری اش به ملاقاتش بروند.

همسرش رحمها الله به برادران و خواهرانش خبر نداد که عبدالله رحمه الله وفات کرده است. پس همسرش او را غسل داد. و کفن کرد، از پارچه ای که خودش خرید بود سپس دری از درهای خانه را برد و جنازه را بر روی آن گذاشت و با طناب آن را محکم کرد، سپس به برادران و خواهرانش را صدا زد و گفت که او وفات کرد و من از غسل و کفن او تمام شدم (غسل و کفنش کردم)

آنان هم جنازه را برداشتن به سمت قبرش و با خروج آنان همسرش در را بست پشت سرشان.

بدگویی از همسر خود جلوی فرزندانمان

بدگویی از همسر خود جلوی فرزندانمان

کاتب: ماهدیم بلوچ

یکی از عادتهای بدی که بعضی پدر و مادرها دارند اینست که در حضور بچه ها از همسرشان #بدگویی کرده و در واقع با بچه خود درد دل میکنند و در پی یار جمع کردن در دعوا و کشمکشها هستند ، غافل از اینکه این مساله چقدر به فرزندان آسیب میزند.

این مساله به چند دلیل حایز اهمیت است :

  1. جایگاه پدر یا مادر در ذهن فرزند تنزل پیدا میکند و آن احترامی که هر فرزندی باید به پدر و مادرش بگذارد از بین میرود.
  2. آن فرزند از یک رابطه صمیمانه و دوستانه با پدر یا مادرش محروم میشود و امنیت عاطفی اش به خطر می افتد.
  3. درگیر مسائل و مشکلاتی میشود که مناسب سن او نیست و از او نوجواني غمگین میسازد.
  4. نوجوان شما احساس میكند كه برای رفع مشكل بايد كار خاصی كند و چون توان كار زيادی ندارد پرخاشگر می گردد.

بیاییم ، بیشتر مراقب حرفها در حضور فرزندانمان باشیم.