جماعت چیست و اهل جماعت شدن یعنی چه؟ (1)

جماعت چیست و اهل جماعت شدن یعنی چه؟ (1)

ارائه دهنده: بِراهُندگ بلوچ

ما خود را اهل سنت و جماعت می دانیم اما اکثریت مطلق مردم ما نمی دانند اهل سنت بودن و اهل جماعت شدن یعنی چه؟ به همین دلیل گاه دیده شده گروههای مسلحی چون جندالله سابق و جیش العدل و انصارالفرقان و… کنونی و فرقه های غیر مسلحی چون جماعت دعوت و اصلاح ایران و جماعت تبلیغ و… با سوء استفاده از جهالت مردم، مفهوم «اهل جماعت شدن» را به پیوستن به فرقه و گروه خودشان تفسیر می کنند و جهالت به این مفهوم یکی از دلایل اصلی گرایش مردم ما به فرقه های مختلف و فاصله گرفتن و حتی جنگیدن روانی و حتی مسلحانه با جماعت اصلی مورد نظر شریعت شده است.

بر این اساس به عنوان مقدمه و تلنگری جهت بیداری و تحقیق بیشتر[1] مناسب دیدم مطالبی از شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله ارائه دهم که به صورت ساده و مختصر این اصطلاح را توضیح داده است. او می گوید:  

در مثالی ساده ی عقلی می توانیم بگوئیم که این سنت یا این جاده و راه، یعنی: اسلام؛ و ابزار و ماشین و وسیله ی نقلیه ی مادی و دنیوی که از اسلام کامل این اهل سنت یا همان اهل اسلام محافظت می کند و آنها را در این جاده از باد و بوران و سرما و گرما و دعوتگران به سوی جهنم و مسیرهای انحرافی محافظت می کند و به سلامت به مقصد می رساند «جماعت» است که دارای یک راننده و خلبان و ناخداست، و به کسانی که در این ابزار و وسیله و ماشین و قطار و هواپیما و کشتی وارد شده اند می گویند: اهل جماعت.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید بهترین گزینه برای نابودی اختلافات، سوار شدن در قطاری است که به سوی مقصد در حرکت است « تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وإمَامَهُمْ» هر چند که راننده این اتوبوس و قطار و جماعت یک برده ی سیاه حبشی باشد «وإِنْ تَأَمَّر عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حبشيٌ». یعنی مهم این است که این شخص یکی از مسلمین، و راننده ای وارد و راه بلد باشد، همین کافی است؛ و تنها وظیفه ی اهل جماعت پرهیز از امور غیر شرعی و «أُوصِيكُمْ بِتَقْوى اللَّه، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ» حرفشنوی و دادن اطاعت به این راننده ی وارد و راه بلد در غیر معصیت الله است.

منظور از جماعت این است که مسلمین بر حول محور یک رهبر جمع شده باشند که قطعاً این رهبر مسلمان و تابع قوانین شریعت الله است، رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَن أتاكُمْ وأَمْرُكُمْ جَمِيعٌ علَى رَجُلٍ واحِدٍ، يُرِيدُ أنْ يَشُقَّ عَصاكُمْ، أوْ يُفَرِّقَ جَماعَتَكُمْ، فاقْتُلُوهُ.[2]  هر كسى آمد و شما بر سر اطاعت كردن از يک مرد جمع شده ايد، و خواست تا در بين شما تفرقه ايجاد كند، يا جماعت شما را متفرق سازد، او را به قتل برسانيد.

عمر بن خطاب برای حاکم بر جماعت بعد از خودش شورائی 6 نفره متشکل از سعدبن ابی‌وقاص، عثمان، علی، طلحه، زبیر و عبدالرحمن بن عوف تشکیل داد[3] و گفت:  من در ارتباط با امور مردم خواستم از شما نظرخواهی کنم، اختلاف و تفرقه را در میان مردم نیافتم، اگر هم اختلاف وجود داشته، در شماست! مردم می‌خواهند یکی از شما سه نفر: عثمان و علی و عبدالرحمن بن عوف را امیر خویش نمایند. به همین دلیل عمر بن خطاب دستور داد اگر فردی از اعضای شورا با رأی اکثریت مخالفت کرد، گردن او زده شود و در صورت دودستگی شورا، اگر گروه مقابل عبدالرحمن، نظر او را نپذیرفتند، ۳ مخالف کشته شوند و در نهایت اگر این شورای 6نفره خبرگان رهبری نتوانستند پس از ۳ روز فردی را از میان خود انتخاب کنند، همه آنان گردن زده شوند. [4]

آیا عمر بن خطاب کسانی چون ابن مسعود و ابن عباس و دیگران را که مخالف اجتهادات فردی او بودند خارج از جماعت می دانست و دستور اعدام آنها را می داد یا کسانی را گفت بکشند که از جماعت حاکم بر دارالاسلام جدا شوند؟


[1]  جهت مطالعه ی بیشتر و تکمیلی به سخنرانی تصویری یا صوتی یا متن پیاده شده ی بحث « 1- «السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف » و همچنین «2- حکومتی بودن در دارالاسلام » از شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله مراجعه کنید.

[2]  مسلم 1852

[3]  سیوطی، تاریخ الخلفاء، ‍۱۴۱۱ق، ص۱۳۴

[4]  بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۶۱

قدمهای کثیف آمریکا(تیم B اسرائیل) در پاکستان و تکرار سناریوی کُردهای سوریه و عراق در ایالت بلوچستان پاکستان

قدمهای کثیف آمریکا(تیم B اسرائیل) در پاکستان و تکرار سناریوی کُردهای سوریه و عراق در ایالت بلوچستان پاکستان

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

آمریکا به بهانه ی جنگ با داعش وارد بخشهایی از شمال شرقی سوریه شد که قویترین گروه مسلح در این مناطق نیروهای کُرد سکولار و کمونیست حزب کارگران کُردستان (پ.ک.ک) بودند و با نام جدید نیروهای دمکراتیک سوریه (قسد) در حال فعالیت هستند.

آمریکا با وعده ی خودمختاری و دادن تجهیزات مخابراتی و حتی پهبادها و بعضی از اسلحه های امروزین اینها را بازی داده است و اینها هم با تشکیل مراکز «خودمدیریتی»(همان خودمدیریتی که امثال سهاب برایش تلاش دارند) در روستاها و شهرها خیال می کنند واقعاً در سایه ی آمریکا می توانند به جایی برسند، اما آمریکا تنها در یک معامله ی با روسیه و ترکیه اکثریت مناطق کُرد نشین شمال سوریه از عفرین تا راس العین را که در اختیار این مزدورانش بود به ترکیه و نیروهای مزدور ترکیه فروخت و زمانی که ترکیه و نیروهایش به این مناطق حمله کردند آمریکا تنها نظاره گر بود؛ دقیقاً همان کاری که با کُردهای مزدور عراق و گروه جیش العدل پاکستان نشین انجام داد.   

کُردهای سکولار عراق با رهبری بارزانی هم در خیانت به تمام مسلمین عراق و منطقه، با تمام مزدوری که برای آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی کرده بودند با این وجود آمریکا و ناتو طی معامله ای با نیروهای حشد شعبی و حکومت مرکزی عراق، در برابر حمله ی نیروهای حشد الشعبی به این کُردها فقط نظاره گر و تماشاچی بود و نیروهای حشد شعبی تنها در عرض کمتر از 24 ساعت توانستند 51درصد از مناطق تحت تصرف این کُردها از جمله استان کرکوک را از آنها بگیرند.

انگلیس به عنوان سازنده ی حکومت پاکستان هم سابقه ی تاریخی در منطقه دارد و آمریکا به عنوان قدرتی جدید نیز در قالب نیروهای اطلاعاتی و مستشاران امنیتی و نظامی چند دهه است حضور دارد اما اخیرا به صورت مستقیم نیروهایی را در پاکستان وارد کرده و قدم های کثیف نیروی های ارتش آمریکا (تیم B اسرائیل) و تجهیزات نظامی سازمان ملل متحد (UN) به داخل خاک پاکستان باز شده که این مداخله ی مستقیم، زنگ خطری برای امنیت مسلمانان ساکن پاکستان و کشمیر و ایران و افغانستان است.

جایی که آمریکا مستقیماً به اسراییل در کشتار مسلمانان فلسطین کمک می کند و ارتش اسرائیل را علیه مسلمانان آموزش داده و از اسرائیل حمایت می کند، این حلقه ای از روندی برای جنگ بر علیه اسلام است، و دقیقاً مانند گذشته، نیروی های سکولار- صهیونی این بار برای آسیب رساندن دوباره به اهل اسلام آمده اند، این تلاش پلیدی توسط آمریکا برای سرکوب مسلمانان از جمله شهروندان پاکستان و اشغال منابع و مواد معدنی در خاک پاکستان بذریعه ارتش پاکستان و همچنین مدیریت گروههای مزدور جهت ضربه زدن به ایران و افغانستان است.

به صورت مشخص در ایالت بلوچستان پاکستان به سازماندهی مجدد داعش و وجود پایگاههای آموزشی مختلف و آشکار آن واکنشی نشان نمی دهد که خطری برای تمام مسلمین منطقه است، همچنین به وجود مناطق مسکونی و پایگاههای مختلف و آشکار گروههای مسلح بلوچ ایرانی در پنجگور و … پاکستان هم واکنشی نشان نمی دهد و قصد دارد همان بازی کثیفی که با کُردهای سکولار سوریه و عراق انجام داده اینبار با گروههای بلوچ ایرانی چون جیش العدل و… انجام دهد.

پس اگر دیدی که طی معامله ای مشخص، ایران یا پاکستان به این بلوچهای ایرانی پاکستان نشین حملاتی انجام می دهند بدان که سناریو همان سناریوی ثابتی است که آمریکا برای این گروهها تدارک دیده است چون «آمریکا از اینها هرگز متحد نمی خواهد بلکه مزدور و لگور می خواهد» و از این لگوران هم گاه همچون دستمال توالت استفاده می کند و با انجام دادن کارهای کثیفش با اینها، اینها را به صورت موقت یا (مثل صدام حسین و حسنی مبارک و اربکی های افغانستان و…) برای همیشه رها و پرت می کند.

بلوچهای مسلمان ایرانی نباید به بهانه ی مخالفت با ایران خود را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار داده و در نهایت خود را تبدیل به دستمال توالت آمریکا (تیم B اسرائیل) کنند.

افتادن در این دام و بازی کثیف آمریکا واقعا شرم آور است.

جنایت جدید فرقه اهل بغی جیش العدل در سیرکان سراوان و سکوت مرگبار مولوی ها

جنایت جدید فرقه اهل بغی جیش العدل در سیرکان سراوان و سکوت مرگبار مولوی ها

به قلم: براهندک بلوچ

زمانی که مولوی عبدالحمید برای دفاع از یک ترانه خوان فاسق رپر شیعه زاده که مردم را به اغتشاش دعوت کرده بود در نماز جمعه ی اهل سنت گلو پاره می کرد، برای ما بلوچهای حنفی مذهب ایران جای سوال است چرا در برابر کشتار اینهمه بلوچ حنفی مذهب ایران و اینهمه سرباز این مملکت توسط گروههای جنایتکاری چون جیش العدل و سایر گروههای کوچک و بزرگ سکوت کرده است؟

 یعنی واقعا حق ما بلوچها نیست که بپرسیم چرا؟

امروز گروهک اهل بغی و سرسپرده ی جیش العدل در منطقه عمومی سیرکان شهرستان سراوان به یک پایگاه بلوچهای بومی اهل سنت حافظ امنیت حمله کردند که در در نتیجه ی آن 5 نفر از این بلوچهای اهل سنت کشته شدند. چهار نفر از این اهل سنت زمانی که در حال نماز بودند بر آنها حمله ی غافلگیرانه انجام شد و در حین ادای نماز به رگبار بسته شده و کشته شدند.

اسامی این شهدای حافظ امنیت منطقه عبارتند از :

  • عبدالرحمن بلوچزهی
  • شه‌بخش بلوچزهی
  • عبدالله بلوچزهی
  • واحد بلوچزهی
  • بشیر سپاهی

آشکار است که برای این گروههای پاکستان نشین نه خون بلوچ و اهل سنت مهم است نه شیعه، و جهت تامین امنیت این استان خون شیعه و سنی باهم آمیخته است و خواست حداقلی مردم سیستان و بلوچستان و کل دارالاسلام ایران از این مولوی هایی که برای اوکراین و آمریکا و روسیه و اسرائیل و غیره تعیین تکلیف می کنند این است که در کنار کشور خود بر علیه جنایتکارانی قرار بگیرند که بر اساس طرح و نقشه ی دشمنان در حال دامن زدن به انواع ناامنی ها و  کشتار بلوچهای اهل سنت و سایر حافظان امنیت در محل سکونتشان هستند.

مولوی هایی هستند که واقعاً می ترسند که بعد از واکنش آشکار در برابر این جانیان مورد حملات کور و انتقام جویانه ی آنها قرار بگیرند اما مولوی هایی هم هستند با انواع محافظ و دبدبه و کبکبه قادر به گفتن آشکار حق هستند اما سکوتی مرگبار نزدیک به خیانت کرده اند.

البته تمام این مولوی ها اگر بخواهند در فضای مجازی و بدون مشخص شدن اسمشان می توانند در جنگ روانی با این سرسپرده های دشمنان فعالیت کنند.

جنگ جیش العدل بر علیه ایران جنگ با یک کشور خنثی نیست بلکه جنگ با تنها حامی جهاد اهل سنت در غزه و حمایت آشکار از رژیم جنایتکار صهیونیستی و حامیان این رژیم چون آمریکا و انگلیس و… است.

این فرقه های اهل تفرق و اهل بغی «جبهه» ی خودشان را مشخص کرده اند، مولوی ها و سایر فعالین نیز باید «عملاً» و به اندازه ی توان خود روشن کنند در کدام «سمت و جبهه» ایستاده اند؟

چہ درستاں گیشتر زالمیں کارے

چہ درستاں گیشتر زالمیں کارے

مرچی شپ ءَ جیش العدل ءِ ناشرکاراں نماز وانگ ءِ وھد ءَ پنچ انسان ، پنچ بلوچ ، پنچ اهل سنت ءُ پنچ بے میار شھید کتگ ۔

جیش العادلی کہ مدام وتی کارانی بابت ءَ بیان دنت،

اے کارء بابتا ءَ جهگ دنبین  پرچا کہ آ زان اَنت کہ اے واقعہ ایشانی مزدوریں رھبند ءَ پدر کنت

انتظار بلوچهای ایران از امارت اسلامی افغانستان

انتظار بلوچهای ایران از امارت اسلامی افغانستان

به قلم: محمد اسامه

زمانی که مولانا محمد عثمان حفظه الله گفت: «فرزندان ما علما بودند که در افغانستان جهاد کردند» به نکته ی مهمی اشاره کرد و آنهم تأئید جهاد افغانها توسط علمای اهل سنت بلوچ و غیر بلوچ ایران و اینکه علماء و مردم اهل سنت ایران لخت جگر های خود را به آن جهاد فرستادند و یاریگر مردم مجاهد افغان بودند.

هم اکنون امارت اسلامی نیز که امنیت خود را با امنیت دارالاسلام ایران گره زده است به پاس این خدمات بزرگ اهل سنت ایران، اجازه نمی دهد دشمنان ایران از مرزهای آن ضرری متوجه ایران و اهل سنت ایران که اکثراً مرز نشین هستند کنند.

بلوچهای اهل سنت ایران علاوه بر این، از امارت اسلامی افغانستان انتظار دارند که با رسانه های اهل تفرق که در بخش جنگ روانی وتبلیغی فعالیت آنها به اهل سنت ایران و بخصوص به اهل سنت بلوچستان صدمه می زند و از خاک امارت اسلامی مدیریت می شوند معامله ی شرعی کند و جلو تخریبات آنها را بگیرد.

اگر دروغگویانی به بن بست رسیده ی ادلب نشین یا ساکن پاکستان به دروغ خود را حامی امارت اسلامی می دانند و در پوشش امارت اسلامی فعالیتهایی بر خلاف سیاستهای امارت اسلامی و همسو با سیاستهای آمریکا و ناتو در برابر ایران و اهل سنت ایران انجام می دهند و قابل ردیابی و دستگیری نیستند اما افرادی که در امارت اسلامی هویت مشخصی دارند و همین سیاست کثیف را درپیش گرفته اند چه؟

امارت اسلامی افغانستان باید بداند که این افراد با همین شبهات و بهانه هایی که جنگ بر علیه دارالاسلام ایران را توجیه می کنند و جوانان به اغتشاش و حرکات ضد امنیتی تشویق می کنند با همین بهانه ها نیز می توانند مردم را بر علیه امارت اسلامی تحریک کنند.

پریشان گوئی های حافظ عامر مسئول بخش اطلاعات و امنیت جیش العدل در معامله ی پاکستان بر سر آنها

پریشان گوئی های حافظ عامر مسئول بخش اطلاعات و امنیت جیش العدل در معامله ی پاکستان بر سر آنها

به قلم: نذیر احمد بارکزایى

حافظ در میان ما بلوچها یعنی کسی که نهایتش بین 6 ماه تا دو سال رفته و قرآن را حفظ کرده است و این حفظ کردن به این معنا نیست که از معانی و مفاهیم فقهی آن چیزی بداند، یعنی اینها با حفظ قرآن نمی توانند حتی عربی ساده را نیز صحبت کنند چه رسد به استخراج مفاهیم و معانی آن.

اما در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی که قرآن و احکام شریعت را حفظ می کردند چیزی بودند مثل «فقها» و علمای بعد از خود. قرآن به زبان آنها بودند و آنها به سادگی احکام را متوجه می شدند و پیام قرآن را به دیگران می رساندند.

الله تعالی می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه/122) مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند. باید که از هر قوم و قبیله‌ای، عدّه‌ای بروند تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا (خویشتن را از عقاب و عذاب الله برحذر دارند و از بطالت و ضلالت) خودداری کنند.‏

حافظ عامر تنها قرآن را حفظ کرده، یعنی حتی به اندازه ی سالهای دوران ابتدائی یک کلاس پنجمی علم و سواد شرعی نخوانده اما در قحط الرجالی جیش العدل او را مسئول بخش اطلاعات و امنیت کرده اند به همین دلیل مثل تمام انسانهای بدون علم تنها بر اساس تجربیاتش عمل می کند و آیات را نیز در جایگاهی قرار می دهد که ربطی به او و گروهش ندارد.

گروه جیش العدل در بلوچستان پاکستان و زیر چتر امنیتی آمریکا و حکومت دست نشانده ی چرکستان سکونت دارد که اگر تاریخ مصرفش تمام شود و یا کارهای مفیدی برای آنها در ضربه زدن به ایران انجام ندهد و یا قرار باشد امتیازی گرفته شود هر لحظه امکان معامله بر سر آن وجود دارد، به همین دلیل پاکستان برای چندمین بار بر سر آنها معامله کرد و در 15 آبان 1403ش به همراه ایران 12 نفر از آنها را نیز به قتل رساند که ایران با پهباد دو نفر از مسئولین آنها را در تویوتای در حال حرکت ترور کرد و این یعنی رصد و چتر اطلاعاتی دقیق ایران بر این گروه.

معامله ی آمریکا و متحدینش بر سر اربکی های افغانستان یا کُردهای عراق و سوریه یا سایر گروهها در ویتنام و سومالی و مصر و تونس و لیبی و غیره دلیل بر برحق بودن این گروهها نیست بلکه نشان از مسیر غلط این گروههاست.   

پس جیش العدل زمانی که :

  1. کفار اصلی و اشغالگری چون آمریکا به عنوان متحد اصلی رژیم جنایتکار صهیونیستی را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  2. حاکمیت سکولار و جنایتکار چرکستان که نزدیک به هشتاد سال پست ترین جنایات را نسبت به بلوچهای مسلمان انجام داده را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  3. سکولارهای مرتد بلوچ که در حاکمیت ایالتی بلوچستان پاکستان شریک جرمهای آمریکا و حومت چرکستان هستند را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  4. احزاب سکولار و مرتد بلوچی چون ارتش جمهوری خواه بلوچستان (BRA)، ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA)، ارتش متحد بلوچ (UBA)، ارتش ملی گرای بلوچ (BNA)، جبهه آزادی‌ بخش بلوچستان (BLF)، لشکر بلوچستان (LeB)، گارد جمهوری خواه بلوچ (BRG)، جبهه ملی آزادی بلوچ (BRAS)، ببرهای آزادی خواه بلوچ (BLT) و… که کثیفترین جنایات را نسبت به بلوچهای مسلمان انجام می دهند و در اطراف او هستند را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  5. به جای کمک به جبهه ی حامی جهاد غزه به تنها کشور حامی مردم ستمدیده ی غزه در میان تمام کشورهای جهان ضربه می زند

در این صورت این گروه مثل سایر گروههای فرقه باز در «منهج و برنامه» مشکل دارد و کار او جهاد در راه الله نیست بلکه خدمت به دشمنان و ضربه زدن به مجاهدین فی سبیل الله است. بخصوص زمانی که حملات این گروه به ایران با تهدیدات و حملات رژیم صهیونیستی شروع شده و شدت می گیرند و به نحوی با رژیم صهیونیستی بر علیه ایران عملیات مشترک انجام می دهند.

پس حافظ عامر در جایگاهی نیست که در مورد جهاد فی سبیل الله و مسائل متعلق به آن صحبت کند و لازم است بداند ملت بلوچ در مسیر آگاهی و بیداری قرار گرفته و فریب شعارها و آشفته گوئی های شبه جهادی و بازی با آیات امثال او را نخواهند خورد.

بیدارباشی برای حنفی مذهبهای ایران: مولوی عبدالحمید مبلغ سکولار، راه بربادی بلوچها

بیدارباشی برای حنفی مذهبهای ایران: مولوی عبدالحمید مبلغ سکولار، راه بربادی بلوچها

به قلم: مُلا نوراحمد فراهی

نخست باید خاطر نشان ساخت که سکولاریسم با اصل اسلام در تضاد است. سکولاریسم یعنی انسان محوری به جای الله محوری؛ و دموکراسی یعنی حاکمیت قوانین تولید شده توسط مردم بر مردم به جای قوانین تولید شده توسط الله بر مردم .

بعبارت دیگر در سکولاریسم و دموکراسی، صلاحیت تقنین و قانونگذاری بدست مردم می باشد. نمایندگان مردم حق قانون گذاری را دارا می باشند یعنی میتوانند یک امر را قانونی ویا غیر قانونی اعلان کنند، بعبارت دیگر میتوانند یک موضوع را جائز و ناجائز حلال ویا حرام کنند.

درحالیکه اساس نظام اسلام را حاکمیت الله که جزء مهم توحید است تشکیل میدهد، مصدر تشریع وتقنین در اسلام تنها از آنِ الله است. تنها الله صلاحیت دارد که یک امر را جائز و یا ناجائز، حلال ویا حرام ویا بعبارت امروزی قانونی ویا غیر قانونی اعلان دارد.

 اینست فرق بین دو نظام و طوریکه ملاحظه میکنید، فرق اساسی و جوهری است مانند آب وآتش که جمع بین هردو غیر ممکن است.

پس در نظام اسلامی انسان نمیتواند هرچه خواسته باشد ولو با قرآن وسنت مخالف باشد، بگوید یا بر مردم تحمیل کند.

متأسفانه در بلوچستان ایران مافیایی با قدرت مادی بسیار زیاد اطراف یک مولوی کم علم به نام مولوی عبدالحمید در مسجد مکی زاهدان تشکیل شده است که با قدرت رسانه ای و پولی حتی به این مولوی کم علم که آیات قرآن را هم قرائت صحیح کرده نمی تواند لقب شیخ الحدیث و القرآن و شیخ الاسلام وووو داده اند و این مولوی رسانه ای بخاطر اینکه بتوانند تمام اطراف را با شمول کشورهای غربی راضی بسازد، وبخاطر اینکه عوام الناس را فریب بدهد، با استفاده از عدم تخصص اکثر مشارکین در نمازهای جمعه آب وآتش را یکجا نموده است. تعمیل و حفاظت از سکولاریسم واسلام، هردو را هدف قرار داده.

با اینکار شاید بتواند عوام مردم را برای مدت های کوتاه فریب بدهد وبه سکولاریسم ودموکراسی قناعت بدهد و زمینه های فساد عقیدتی و اخلاقی و رفتاری در میان بلوچها را فراهم سازد ولی بهیچ وجه متفکرین را بازی داده نمی تواند، آخر الأمر نه غرب سکولار و دموکراتهای سکولار محلی ونه مسلمانان راضی خواهند بود. لهذا از تمام دلسوزان و برادران حنفی مذهب بلوچستان خواهش میکنم که  مواظب این توطئه ی عبدالحمید باشند که به کرات در میان قومیتهای مختلف جهان توسط دشمنان دین و ملت تکرار شده است .

جامعۀ اسلامی: جامعه ایست که در آن حاکمیت از آن اسلام است. چه در محاکم چه در رسانه ها چه در صحنۀ سیاسی واجتماعی واقتصادی و…. و سکولاریسم و نظام دموکراسی نه تنها باعث ترقی جوامع اسلامی شده نمیتواند بلکه چون اساساً با اساس اسلام درگیر است باعث بروز کشمشکها و زدوبندهای داخلی شده منجر به تقهقر و ویرانی جوامع اسلامی میگردد.

این درصورتیکه نظام دموکراسی واقعاً زمام امور را در دست بگیرد و واقعاً تطبیق شود. ولی عموماً به آسانی به این هدف رسیده نمیتواند. زیرا شیفتگان راه الله با آن مبارزه میکنند واین مبارزه تا زمانی ادامه پیدا میکند تا یکطرف طرف دیگر را مقهور سازد. البته این نوع مبارزات ممکن قرنها طول کشد، وهست وبود جامعه را بسوزاند و از لحاظ اقتصادی واجتماعی وسیاسی کشور را به تباهی سوق دهد.

لهذا مشورۀ ما به شیفتگان ترقی بلوچستان که به اشتباه راه عبدالحمید را پیش گرفته اند، اینست که از این هوس دوری جویند زیرا این راه راه ترقی نه، بلکه راه بربادی بلوچستان و راه بر بادی دین و آبرو و حیاء و ناموس و غیرت بلوچها و دامن زدن به انواع فسادهاست.

بمب گذاری در ایستاده قطار کویته توسط مرتدین سکولار ارتش آزادیبخش بلوچ

بمب گذاری در ایستاده قطار کویته توسط مرتدین سکولار ارتش آزادیبخش بلوچ

گزارش‌ها حاکی از وقوع انفجاری در یک ایستگاه قطار در شهر کویته، ولایت بلوچستان پاکستان است.
بر اساس اطلاعات موجود، دست‌کم ۲۲ نفر در این انفجار کشته و ده‌ها نفر دیگر زخمی شده‌اند.
پلیس پاکستان اعلام کرده که تاکنون اجساد ۲۴ کشته و ۴۵ زخمی را به بیمارستان منتقل کرده است.

زمانی این انفجار رخ داده است که سربازان پاکستانی می‌خواستند به تعطیلات بروند
در این انفجار حداقل ۲۰ سرباز پاکستانی کشته شده اند.

بر اساس گزارش‌های منتشرشده، گروهی سکولار و مرتد به نام «ارتش آزادی‌بخش بلوچستان» مسئولیت این انفجار را برعهده گرفته است.

قومگرائی شیطان را از ملائکه ای مقرب تبدیل کرد به ….

قومگرائی شیطان را از ملائکه ای مقرب تبدیل کرد به ….

کاتب: بالاچ عُمَرزهی

شیطان با عبادتهای خود به چنان جایگاهی رسیده بود که مستقیماً با الله صحبت می کرد اما زمانی که به او گفته شد که به آدم سجده کن، سرپیچی کرد و تنها با سرپیچی آگاهانه و عمدی و اختیاری  از یک حکم الله، تبدیل شد به یک کافر رانده شده از رحمت الله.

الله می فرماید:  وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ  ‏(بقره/34)  ‏و هنگامی (را یادآوری کن) که به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده  ببرید . همگی سجده بردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر ورزید، و ( به خاطر نافرمانی و تکبّر ) از زمره کافران شد .‏

دلیل سرپیچی شیطان از این حکم الله چه بود؟ قویمت گرائی و نژادگرائی. الله فرمود: قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (اعراف:12) خدا فرمود: چه چیز تو را مانع از سجده (آدم) شد که چون تو را امر کردم نافرمانی کردی؟ پاسخ داد که من از او بهترم، که مرا از آتش و او را از خاک آفریده‌ای.

بله، نژادگرائی و برتر دانستن خود از دیگران شیطان را دچار تکبر و غرور بی جا کرد و این غرور بیجا باعث شد از این حکم الله سرپیچی کند و با سرپیچی آگاهانه و عمد یو اختیاری از این حکم الله به همین سادگی جزو کفار شود.

به نظر شما یک سکولارلگور سرمچار از چند حکم شریعت الله آگاهانه و عمدی و اختیاری سرپیچی می کند و تابع قوانین کفری سکولاریستی می شود؟

پس هر ملی گرای قوم گرای سکولاری که برای نژاد دعوت می کند و آگاهانه و عمدی و اختیاری قوانین شریعت الله را کنار می زند یک شیطان و بسیار بدتر از شیطان است.

یک بلوچ لگور سرمچار که نزدش یک بلوچ ذگری از یک مومن فارس و پنجابی و افغان بهتر است دقیقاً بسیار بدتر از شیطان است چون شیطان یک کافر را بهتر از یک مومن نداست بلکه خودش را به عنوان یک مومن مقرب بهتر از یک مومن دیگر می دانست.

به مناسبت کشته شدن نیروهای BLA بلوچ توسط ایران و پاکستان: چرا باید از مرگ انسان فاجر اظهار خوشحالی کرد؟

به مناسبت کشته شدن نیروهای BLA بلوچ توسط ایران و پاکستان: چرا باید از مرگ انسان فاجر اظهار خوشحالی کرد؟

به قلم: مولوی نذیر احمد بلوچ

دیروز که خبرهایی مبنی بر جنگ ایران و پاکستان با مرتدین سکولار بلوچ BLA نشر شد دسته ای از برادران در جمعی در سراوان، از کشته شدن این سکولاریستهای جنایتکار بلوچ اظهار خوشحالی کردند، چند نفر با تعجب به این واکنش آنها نگاه می کردند.

البته بسیار دیده شده که مومنی به خاطر هلاکت یک کافر سکولار یا یکی از مرتدین محلی اظهار خوشحالی می کند و جاهلین به او ایراد می گیرند؛ اما لازم است بدانیم سنت است که انسان مسلمان به خاطر به هلاکت رسیدن شخص فاجر ابراز خوشحالی و خرسندی کند حالا چه رسد به مرگ یک سکولار چنایتکار کافر اصلی یا مرتد محلی.

عَنْ أَبِي قَتَادَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ ، أَنَّهُ كَانَ يُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مُرَّ عَلَيْهِ بِجِنَازَةٍ ، فَقَالَ : ” مُسْتَرِيحٌ أَوْ مُسْتَرَاحٌ مِنْهُ ” ، فَقَالُوا : يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمُسْتَرِيحُ ، وَمَا الْمُسْتَرَاحُ مِنْهُ ؟ فَقَالَ : ” الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ يَسْتَرِيحُ مِنْ نَصَبِ الدُّنْيَا وَأَذَاهَا إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى ، وَالْمُسْتَرَاحُ مِنْهُ : الْعَبْدُ الْفَاجِرُ يَسْتَرِيحُ مِنْهُ الْعِبَادُ ، وَالْبِلادُ ، وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ .[1]

جنازه ای را به سمت قبرستان می بردند؛ پیامبر ﷺ فرمودند : آسوده شد یا آسوده رساند؟!

مردم پرسیدند : مقصودتان چیست ای پیامبر خدا؟!

فرمود : شخص مؤمن از رنج و آزار دنیا نجات می یابد ؛ اما شخص گناهکار ، مردم و مناطق و درختان و جانداران از مرگش  آسوده می شوند!

پس مرگ ، آغاز آسودگی و شادمانی ابدی است و خطرناک نیست؛ آن چه مرگ را تلخ می کند نافرمانی آفریدگار و آلوده کردن خود به گناهان است؛ پس از گناه ، بترسیم نه از مرگ!

مومنین هم باید از مرگ مجرمین خوشحال شوند، خلیفه المؤمنین ابوبكر صديق رضي الله عنه رحمت الله متعال بر او باد  وقتی خبر کشته شدن مسیلمه کذاب به او رسید، از خوشحالی به سجده رفت…!

آیا شایسته نیست ما هم به خاطر هلاکت مرتدین سکولار منطقه ی خود سجده ی شکر ادا کنیم؟ حتی اگر این مرتد سکولار را یک گاو کشته باشد یا توسط سایر مرتدین به هلاکت رسیده باشد و یا با بیماری ایدز و طاعون و… مرده باشد و یا مسلمانی او را کشته باشد؟!

ما بدون شک به کشته شدن این جنایتکارانی که تا کنون صدها بلوچ مسلمان خود را ترور کرده اند و یا پنجابی ها و پشتوهای مسلمان را صرفا به خاطر نژادشان می کشند خوشحالیم.  


[1]  بخاری 6512/ مسلم 950