لج بازی با زنانگی هرگز با هم جمع نمی شوند و پایههای عشق و محبت و امکان زندگی را در هم می کوبد و از بین می برد
کاتب: محمد سرور نجار ترجمه: استاد فدیبا کریم نژاد حفظها الله ارائه: ماهدیم بلوچ
لجاجت و زنانگی هرگز با هم جمع نمیشوند. یک زن لجباز سهم زیادی از مردانگی را در خود دارد و یک مرد هرگز نمیتواند چنین شخصیتی را تحمل کند.
اگر لجاجت و سنگدلی وارد زندگی زناشویی شود، محبت و عاطفه بلافاصله از پنجره بیرون میرود و هیچ مردی نیست که اجازه دهد مرد دیگری در خانهاش کلمه به کلمه با او جر و بحث کند.
در نهایت، مهم نیست که یک زن چقدر زیبا باشد یا جایگاه والایی در قلب شوهرش داشته باشد، لجاجت کافی است تا پایههای عشق و محبت و امکان زندگی را در هم بکوبد و از بین ببرد.
یک بار برای همیشه هم در فضای مجازی و هم فضای واقعیت، در را بر روی جامعهی زنان ببندید.
کاتب: أبو عمر القاوشی ترجمه: استاذ فریبا کریم نژاد حفظها الله ارائه: ماهدیم بلوچ
“من دختری محجبه از خانوادهای خوب هستم و همه از اخلاقم تعریف میکنند، در پیامرسان با مرد جوانی آشنا شدم و پس از مدتی صحبت کردن به شدت به او وابسته شدم، اما میدانم کاری که انجام میدهم حرام است و جایز نیست.”
ای برادر! بهخاطر خدا با خودت روراست باش و شما نیز ای خواهرم با خودت روراست باش!
چندین بار چنین داستانهای واقعگرایانهای را شنیدهاید! من خودم بارها آن را در بیش از یک تریبون و پلتفرم شنیدهام و دلیلش این است که مرد یا زن ملتزم فریب تعهد و التزام خود را میخورد و به نام تبادل اطلاعات مفید دینی، کلیپهای صوتی شیوخ و مواردی از این قبیل، باب ارتباط با خواهران را میگشاید.
مردان جوانی را مییابید که دوستی با زنان را به هزینهی خودش تحت عنوان «نیت من خوب است و او را میشناسم» میپذیرد، تا اینکه دختر بیچاره خود را به آن جوان وابسته میبیند و در خودش نیاز به صحبت با او پیدا میکند و شیفتهی سبك صحبت کردنش شده است.
بنابراین، بهترین درمان این است که یک بار برای همیشه هم در فضای مجازی و هم فضای واقعیت، در را بر روی جامعهی زنان ببندید.
سخن ما اهل سنت و جماعت بلوچستان با مولوی ها و فرقه های اهل بدعت این است
به قلم: عبدالرحمن براهویی
کسانی که سر راه ما سنگ می گذارند با دلیل و سند شرعی از راه برمیداریم آنها را با سنگ هایش دور می اندازیم به اذن الله سبحانه و تعالی
ما از شما اهل بدعت انتظار نداریم که ما را درک کنید…! زیرا ما از علما و ائمه ی اهل سنت و جماعت خود که برای اسلام جهاد و تلاش کردند و مثل امام ابوحنیفه و امام شافعی و …در راه الله سبحانه و تعالی شهید شده اند و یا در محرومیت به سربرده اند پیروی می کنیم (رضی الله عنهم اجمعین)
و شما آینه های ریاکاری و فریب از کسانی پیروی می کنید که می خواهند جامعه ما را با فرقه بازی و رواج تفکرات فاسد مرجئه گری و سکولاریستی و… تکه تکه کنند، یا با قتال الفتنه یا با سخنرانی های الفتنه و جاهلانه در حال قربانی بلوچهای اهل سنت و جماعت هستند همچنانکه مثل مولوی نقشبندی خبیث با سخنرانی های الفتنه ای که انجام دادند باعث تحریک جوانان و تولید فتنه و فاجعه ی مسجد مکی زاهدان و سرباز و… شدند.
شما اهل بدعت مرجئه و معتزلی مسلک که از ادله الفقه امام ابوحنیفه دوری کرده اید و هوا و هوس و سخنان رسانه پسند را معیار گرفته اید فقط اعضای جامعه هستید، همین! منافقین بدعت گذار و مولوی های منافق صفت گنده گو اهل بدعت را چنان تحسین می کنید که تقریباً سخنانشان برای شما حجت و دلیل شده است.
به اذن الله سبحانه و تعالی نابود می شوید. آرزوی من از الله سبحانه و تعالی این است که این کار را از طریق دستان خود ما بلوچهای اهل سنت و جماعت انجام دهیم. الهی آمین
پس تا می توانید با فرقه های مسلح اهل بدعت و اهل تفرق مثل جیش العدل و الفرقان و جدای مجازی نقشبندی و… و با خطیبان گنده گوی آلوده به بدعت باشید، اما بدانید آینده ی این جامعه با اهل سنت و جماعت است نه شما.
رسانه های کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی مثل سهاب و آجوئی و …. کاری کرده اند که مردم از نزدیک شدن و یا شنیدن سخنان اهل توحید و اهل جماعت و یا حتی دیدن سخنرانی های مربوط به آنان خودداری و بلکه حذر کنند .
این وضعیت، مسئله ای تازه وعملکردی جدید نیست، بلکه در عصر رسول اللهﷺ نیز کفارمشرک (سکولار) مردم را از شنیدن و همنشینی با رسول الله ﷺ و یارانش بر حذر میداشتند تا مبادا کسی از حقیقت دعوت آنان اگاه شود .
آنان را دیوانه و مجنون و ساحر و … میخوانند تا بدین وسیله راحتتر بتوانند به هدف خود برسند . امروز نیز دشمنان دین الله برای دور کردن مردم از پیروان همان فرستاده و اهل توحید از هیچ طعن و مکر و نیرنگی ابا نمی ورزند .
اما افسوس و صد افسوس که دسته ای از بلوچها برای نجات خود حاضر به کمترین حرکتی نیستند .
بنگرید اهل سنت و جماعت چگونه احکام الله را برای مردم بیان میکنند..حکم شریعت الله و اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق را برای مسلمین سالهاست بیان میکردند اما هیچ وقت کسی را به اهل جماعت شدن و دوری از اهل بدعت و عقاید بدعی مجبور نکرده اند. برخلاف اهل بدعت که در آنها همفکر بودنشان اجباری است و بسیاری از این دعوتگران اهل سنت و جماعت توسط این اهل بدعت و احزاب سکولار و مرتد محلی بلوچ به شهادت رسیدند.
یکدیگر را پند و نصیحت بدهیم زیرا که دین سراسرش خیر و نصیحت است، نصیحت خیرخواهانه بهترین هدیه برای برادر و خواهر مسلمان و حق پذیر است و از همراه شدن و هم مسیر شدن با فتنه گرانی چون نقشبندی و فرقه های مسلحی که قتال الفتنه راه انداخته اند دوری کنیم.
باچشم سر جنایات سکولاریستها در غزه را دیدی، فراموش نکن و…
به قلم: محمد اسامه
با چشم سر دیدی که صهیونیستهای سکولار چگونه برادران و خواهرمان ما را در غزه قتل عام کردند و چگونه آمریکای سکولار و ناتو سکولار و تمام حکومتهای مرتد سکولار حاکم بر مسلمین به این صهیونیستهای سکولار کمک کردند.
حتی با چشم سر دیدی که چگونه مسلمان زاده های سکولار ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ غزه بر علیه مسلمین مشارکت کردند و دیدی که چگونه حکومت کارتونی محمود عباس سکولار هم در کنار صهیونیستهای سکولار ایستاد!
با چشم سر دیدی که سکولاریستهای بومی و محلی خودمان هم چگونه از جنایات صهیونیستهای سکولار حمایت کردند و بر علیه حماس و جهاد اسلامی ایستادند و…
دیدی که در کنار غزه تنها دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت وجود دارد در حالی که 50 کشور سکولار و دست نشانده عربی نظارهگر بودند و هیچ حرکتی نکردند و حتی کمکهای نظامی آمریکای سکولار برای ارتش رژیم اشغالگر از پایگاه هوایی امیر حسین در اردن ارسال شد…
دیدی که مردم غزه غذا، آب و دارو ندارند، اما جهانیان سکولار خم به ابرو نمیآورند و کشور عربی و سکولار مصر حاضر به ارسال کامیونهای کمکهای بشردوستانه برای آنان نبود
اما دیدی که غزه سرزمین کوچک محاصره شده از بیش از 17 سال پیش ارتشی را که 21 ارتش عربی از آن هراسان بودند، به زانو درآورد… غزه راه امت را ترسیم کرد و بر مواضع خود ثابت ماند و تسلیم دشمن اشغالگر و همپیمانانش نشد… آن هم در شرایطی که سران حکومتهای سکولار و مرتد عربی برای عادیسازی روابط با این رژیم جنایتکار سکولار سر و دست میشکستند
پس به جای مشغول شدن بیش از حد به اخبار و تحلیلات جنگ، بیشتر به دعا بپردازید، سعی کنید روزانه معلومات و تقوای خود را افزایش دهید، هر جایی که هستید در مورد قضیه فلسطین برای مسلمانان روشنگری کنید و برای منافقین مشتی کوبنده باشید.
این روزها و تجربیاتش را هرگز از یاد نبرید، دوست و دشمن را بشناسید و هرگز آنان را فراموش نکنید.
به نصرت پروردگار که شامل مسلمین غزه شده بنگرید تا قلبتان صفا یابد و بدانید وعده پروردگار حق است.(یا اله العالمین ما را لایق نصرتت قرار بده)
در راه دینداری و دعوت و تلاش برای اعلای کلمه لا اله الا الله، با خدای خود تجدید بیعت کنید و قاطعانه به مسیرتان ادامه دهید. ما نیاز به بازنگری در افکار و عقاید و رفتارهای خود داریم.
با اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق در جبهه ی مقاومتی قرار بگیریم که تصمیم گرفته است با متحد کردن تمام تفاسییر و مذاهب اسلامی آمریکا (سرافعی) و مزدوران آن را از منطقه اخراج کند.
در میان بلوچها سالهاست که تفکرات مخرب مرجئه گری با پس مانده هایی از معتزله گری حاکم شده است و بسیاری از مولویی ها از منهج اهل سنت و جماعت و ادله الفقه امام ابوحنیفه و بخصوص از قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم غافل و جاهل شده اند.
اهل سنت و جماعت که با تمسک به ادله الفقه امام ابوحنیفه ابتدا بر قرآن و سپس بر احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم چنگ زده اند و از قول صحابی و اجتهاد و قیاس شرعی هم بی بهره نیستند آینده سازان جامعه ی اهل سنت و جماعت بلوچستان هستند.
پس ای اهل بدعت: منتظر نباشید که قومی را که الله ولی و نصیر وعده دفاع از آنان را داده است ، روزی مکر و نیرنگ و تحالفتان، آنان را سست و یا عزمشان را ضعیف کند و یقین داشته باشید که وعده ی الله حق است و عاقبت از آن مومنان است و کفی بالله ولیا و نصیرا .
ما در طول زندگی خود به توحید و اهل جماعت شدن و پرهیز از بدعت و خرافات دعوت می کنیم ، گاهی در خفا و در مقابل چشمها ما با شرک و شیاطینی که در صدد نشر شرک و خرافات هستند بر اساس منهج اهل سنت و جماعت مبارزه میکنم به اذن الله سبحانه و تعالی و این جنگی سخت است، و این جنگ با زبان و دست و قلب و فدا کردن جان ها در این راه روش ماست و تا قیامت باقی است ان شاءالله
و اما ای مومنین اهل جماعت؛ در ابتدا مادرانی را برای فرزندانتان انتخاب کنید که روزی غم و هم چگونه تربیت شدن فرزندانتان را نداشته باشید و بدانید در هر جایی که هستید، فرزندانتان امانت های الهی در نزدتان هستند .
زن مسلمانی که درمورد علوم شرعی دینش مطالعه میکند، برای دشمنان اسلام خطرناک تـر از مجاهدی است که سلاح بـه دست گرفته.
این فرزندان آمادگی پذیرش هر چیزی را دارند، اگر در کودکی به بهانه ی امنیت و مشغولیت و کودکی آنان را برای دین الله تعلیم و تربیت و آماده نکردید ، و حب اهل جماعت بودن و جهاد و دفاع از دین و تعلیم و دعوت آن و پرهیز از فرقه بازی و حزب بازی و تفرق را در قلبهایشان پرورش ندادید ، مطمئن باشید که کفار سکولار و فرقه بازهای مسلح و غیر مسلح اسلامی و غیر اسلامی به وسیله ی برنامه های متنوع خود، آنان را پرورش و سربازان آینده ی خود می کند . پس قبل از اینکه حسرت بخورید ، به خود بیایید
به فرزندانتان بعد از ایمان و نماز یاد دهید که چگونه اهل جماعت شوند به آنها یاد دهید: ڪسی ڪه غم دین ندارد، خودش غمی است ڪه سربارِ دلِ زخمدیدهٔ دین شده است؛ و جهت ثبات اراده و ثابت قدمی و ادامه ی این مسیر پر خیر و برکت این قول ابن قیم را به آنها یاد دهید که: اصل و اساس تمامی خیر این است: اینکه به یقین بدانی هر آنچه الله متعال بخواهد همان خواهد شد و آنچه را که نخواهد به وقوع نخواهد پیوست.
استاد محمد قطب می گوید: حقیقتا بدون وجود مؤمنانی که بر حاکم ساختن شریعت الهی در زمین اصرار کنند و دست رد به سینهٔ دیگر قوانین زنند و یقین داشته باشند که تن دادن به شریعتی جز شریعت الله، کفر اکبر بوده و فرد را از دایرهٔ ایمان خارج میسازد، اسلام نخواهد توانست در دنیای واقعی بر مسند قدرت بنشیند!
دارودسته ی رجوی بدیل محمد علی جناح برای بلوچهای ایران
به قلم: عبدالرحمن براهویی (سراوان)
به دنبال شکست قیام مسلحانه و جهادی شیخ الهند مولانا محمود حسن دیوبندی رحمه الله بر علیه کفار سکولار خارجی به رهبری انگلیس و مزدوران آن در هندوستان، سکولاریستها جهت نابود کردن نهضت مسلمین دست به دو اقدام مخرب زدند:
با وارد کردن دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها جریان جهادی مولانا محمود حسن را تبدیل به جریانی مسالمت آمیز کردند که در بازیهای سیاسی رایج سکولاریستها نقشی داشته باشد. همان کاری که با نهضت اخوان المسلمین و وارد کردن خائنینی چون الضهیبی جهت تخریب و انحراف آن انجام دادند.
از کانال همین مخربین طرح تجزیه ی مسلمین و کاستن قدرت مسلمین با مطرح کردن تشکیل کشوری به نام پاکستان شرقی و غربی را مطرح کردند که طی آن مسلمین در هند از اکثریت می افتادند و اقلیتی می شدند تحت حاکمیت هندوها و بقیه هم تحت حاکمیت سکولاریستهای خائن میان مسلمین در کشوری که هدفی غیر از تخریب عقیده و منهج و حرکت اسلامی مردم ندارد.
در برابر شاگردان اصلی شیخ الهند مولانا محمود حسن که مخالف تجزیه هندوستان بودند محمد علی جناح کسی بود که حکومت سکولار انگلیس از کانال آن برنامه های خود را پیاده کرد. و محمد علی جناح نیز با بهره گیری از علمای سرشناس منطقه چون مولانا اشرف علی تهانوی ، مولانا شبیر احمد عثمانی، مولانا ظفر احمد عثمانی و مفتی محمد شفیع عثمانی و دیگران توانست حمایت و بسیج مسلمین هندوستان را به دست بیاورد.
این علماء خیال می کردند که از کانال این کفار سکولار جهانی و این سکولاریستهای دست نشانده ی آنها می توانند به حکومتی اسلامی و دارالاسلامی دست پیاده کنند که مجری قوانین شریعت الله باشد.
در این میان هر چند بزرگانی چون مولانا حسین احمد مدنی معتقد بودند که محمد علی جناح مهره ای بیش نیست که دارای عقیده سکولار است و هرگز حکومت را اسلامی نخواهد کرد، بنابراین حمایت از او فایده ای دینی در بر ندارد؛ اما قدرت رسانه ای و تبلیغی مخالفین ایشان قوی تر و فریبنده تر بود.
در این میان بلوچهای بلوچستان پاکستان نیز که با مرکزیت کلات دارای حاکمیت محلی و اسلامی خاص خود بودند به دلایلی کاملاً مشخص فریب طرح کفار سکولار انگلیس از کانال محمد علی جناح و وعده های او را خوردند و با تبلیغات وسیع علمای فعال در حزب مسلم لیک سرزمین و حاکمیت خود را تحویل این مهره ی داخلی کفار سکولار جهانی دادند.
به این شکل انگلیس سکولار توانست به سادگی میلونها مسلمان و آنهمه عالم را از کانال یک خائن داخلی بازی دهد و مسلمین را به چنان توهمی برساند که خیال کنند از کانال کفار خارجی و خائنین محلی هم می توان به حکومت اسلامی رسید.
قیام از کانال و مسیر کفر ثمره ای غیر از این ندارد اما دستهایی مرموز در قالب حزبهای مجازی سکولار و ملی گرا و حتی فرقه ای و مذهبی سعی دارند همان نسخه و تجربه ی هند را برای بلوچستان ایران پیاده کنند.
اینبار طراح اصلی همان انگلیس و آمریکا هستند و محمد علی جناح «نامرئی» و پشت پرده شده دارودسته ی رجوی، و کسانی هم که قصد دارند نقش محمد علی جناح «مرئی» را بازی کنند کسانی هستند چون حبیب سربازی و بهمن و …
ملت مسلمان و بیدار ما با دور ریختن تمام توطئه ها و با چنگ زدن به قوانین شریعت الله به تمام این دشمنان خارجی و مزدوران ریز و درشت داخلی فهمانده است و می فهماند که آدرس را اشتباهی آمده اند.
ای مومنین غزه: سختیها مقابل ایمان شما کمر خم کرده است
به قلم: ام عمر
امشب قلمم رنگِ دلتنگی بهخود گرفته است. من و قلم نمیخواهیم از درد بنویسیم، روزهای شاد هم وجوددارند؛ باید از آن نوشت.
ولی…چه بنویسیم؟! وقتی که این واژههایم رنگ سیاهِ حزن به خودگرفته و داروندار زندگیام را تسخیر کردهاند.
آه فلسطینم…! با این درد به کجا میرسیم؟ قلبم برای تو میتپد و روحم سمت تو میرود، اما جسمم در کُنج خانه محبوس است.
من و امتیِ باوجدان در دردت میسوزیم و حاکمان را خواب برده است. تو با دردت درگیری، من و مسلمان بیدار از دوریت اشک خون میریزیم. آنهایی که به تو نزدیکاند یا در غفلتاند یا مسیرشان مسدود و چون ما مستأصل ماندهاند.
آه بنازم به ایمان مردمانت! آخرت و سعادت را سرلوحه زندگی قرار دادهاند و دردها را متحمل میشوند و الحمدللهگویان تبسم میکنند.
سختیها مقابل ایمان شما کمر خم کرده است. حتم دارم که ایمانداران واقعی امّت، شماها هستید.
شما با اعتقاد و اعتماد به خالق پیروز میدان خواهید شد. آنزمان خواهد رسید که چهرهٔ بیتفاوتان امت، آنهایی که در قبال تو سهمی نداشتهاند، بهوقت پیروزیات کدر و سیاه شده و سر فرو افکندهاند.
دعا میکنیم جنگجویانت با بازوی قوی و دلی نترس وارد میدان شوند و دشمن غاصب را تارومار کنند.
شکست شما شکست امت مسلمه هست. دعا میکنیم تا اگر کم آوردید امداد غیبی به سراغتان بیاید. سربازان سَماوی و زمینی وارد میدان شوند و قوت دل و جسم شما شوند. بشود همانی که میخواهید.
غزهام! نمیتوانم بنویسم. یاران از تأخیر در نوشتههایم شکوه دارند؛ دوستداری به آنها بگویم چرا نمینویسم؟ که چرا نای تایپ و یا خطسیاهکردن ندارم؟
تو را که در حزن میبینم قلبم میایستد و روح از جسمم کنده میشود گویا؛ اگر بنویسم سطرها از آه و درد لبریز میشوند و صفحهٔ دل میسوزد. کمر قلمم میشکند و از بین میرود.
امشب ناگزیر شدم بنویسم؛ اما نمیخواهم از درد بنویسم؛ چرا که خارج از توانم است. قلم نیز همراهیام کرد تا بلکه دلت را شاد کنم؛ امیدوارم اندکی دلت را تسلی داده باشم.
” راستی؛
گفته بودم بهزودی نزدت تشنگانِ جام شهادت خواهند آمد؟
میدانم صدایم از عمق قلب به قلبت رسیده است و میدانی؛
دلبستگی مولوی عبدالحمید زاهدان به «اومانیسم» و کفار سکولار جهانی
به قلم: عبدالرحمن براهویی
اصطلاح «اومانیسم» در میان مسلمین با عنوان «انسانیت» ترجمه شده است که به معنی انسان محوری و انسان مداری به جای الله محوری و الله مداری است.
اصطلاح «انسانیت» در میان مسلمین با آمدن سکولاریستهای اشغالگر به میان مسلمین و قدرت گیری رایج شدن فرهنگ سکولاریستی در میان مسلمین گروه خورده است، و در میان بلوچها به همین چند دهه ی گذشته برمی گردد، و کسانی چون مولوی عبدالحمید زاهدان جزو اولین افرادی هستند که با جا انداختن این اصطلاح در حال زمینه سازی برای گرایش مردم به سکولاریسم هستند و نه مولوی عبدالعزیز رحمه الله و نه هیچ عالم بلوچی قبل از مولوی عبدالحمید از چنین اصطلاح کفری استفاده نکرده است..
«اومانیسم» یا همان «انسانیت» زیربنای تفکر کفری سکولاریسم است که سکولاریسم بر آن بنا شده است و اسلام دقیقاً برای از بین بردن این عقیده و جایگزین کردن «توحید» و «حاکم کردن قوانین شریعت الله» آمده است.
با این وجود، مولوی عبدالحمید، مولوی رسانه ای مسجد مکی زاهدان این هفته 30 شهریور 1403ش هم باز به تناقض گوئی های همیشگی خود به نفع سکولاریسم و سکولاریستها ادامه داد و گفت:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم «انسان» ساخت و درس «انسانیت» آموخت.
اسلام در انسان «انسانیت» به وجود می آورد.
شهدای غزه از مرز 41 هزار نفر گذشته است. فلسطینی ها و یهودی هایی که کشته شده اند همه ی اینها انسان هستند. سران آمریکا و اروپا کجا هستند و چرا مساله فلسطین را حل نمی کنند؟
جامعه جهانی، سازمان های حقوق بشری و تمام کسانی که به «انسانیت» می اندیشند باید جلوی ظلم را بگیرند و مساله ی فلسطین را به روشی عادلانه که حق هیچ کدام از طرفین ضایع نشود حل و فصل کنند. کسی که حل و فصل عادلانه را قبول نمی کند او را پای میز محاکمه بکشانند و مجبور به قبول بگردانند.
باید به این مولوی گفت که همه ی ما قبل از آنکه مومن یا کافر باشیم «انسان» هستیم و الله این انسان را از خاک آفرید «خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ»(سجده/7) و الله بارها در قرآن این انسان را با عبارت «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» (حجرات/13) مورد خطاب قرار داده است، پس الله، انسان را ساخت نه رسول الله صلی الله علیه وسلم، و الله به رسول الله صلی الله علیه وسلم درس توحید و مختص کردن عبادت برای الله را آموخت نه «اومانیسم» را.
الله در مورد هدف خلقت انسان و جن هم می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) من جنها و انسانها را جز برای عبادت خود نیافریدهام.
پس اسلام در انسان، الله مداری و الله محوری و «توحید» و «بندگی کردن برای الله» به وجود می آورد نه «اومانیسم» و انسان مداری و انسان محوری و بندگی کردن برای سایر انسانها را.
در مورد جنایات صهیونیستهای سکولار هم حتی کودن ترین انسان می داند که آمریکای سکولار و اروپای سکولار متحدین رژیم صهیونیستی هستند و این رژیم سکولار با دلارها و بمبهای آمریکا و اروپا در حال قتل عام مسلمین غزه است.
حالا این مولوی رسانه ای با آنهمه القاب رگباری که برای خود سرهم کرده از این مجامع سکولار که به «اومانیسم» می اندیشند و همینها بودند که به اشغالگران صهیونیست رسمیت بخشیده اند می خواهد که برای مسلمین غزه و فلسطین کاری انجام دهند و حکم و قاضی شوند و حکم صادر کنند!!
چنین انتظاری از کفار سکولار محارب تنها فریب افکار عمومی مسلمین و غسل تعمید دادن کفار سکولار محارب برای مسلمین و خاک در چشم مسلمین کردن است.
مسلمین به بازگشت به قرآن و تمرکز بر مشترکات خود و «اتحاد» و «وحدت اسلامی» و اتکاء به خود بعد از نصرت الله، نیاز دارند «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ» (انفال/62) نه به دشمنان محاربشان و احکام کفری آنها.