اگر اهل جهادی به جبهه ی مقاومت حامی اهل غزه ملحق شو نه ضد آن

اگر اهل جهادی به جبهه ی مقاومت حامی اهل غزه ملحق شو نه ضد آن

کاتب: جواد شاهوزهی بامری

عده ای چون جیش العدل نعره می زنند که ما اهل جهادیم و برای اجرای عدالت می جنگیم در حالی که در همان قدم اول با ظلم به اهل غزه شروع کرده اند.

یعنی با ایرانی وارد جنگ شده اند و از پشت به آن خنجر می زنند که ایران بزرگترین حامی جهاد فلسطین و اهل غزه و اصلی ترین نیروی جهادی منسجم در تمام دنیا بر علیه صهیونیستها و تنها قدرتی است که چند دهه ی گذشته مستقیما آمریکا به عنوان حامی اصلی صهیونیستها را مورد حمله قرار داده است.

پس اگر واقعاً به جهاد و اهداف جهاد صادقید، به صف جبههٔ مقاومت اسلامی ملحق شوید که در خط مقدم جهاد جهانی قرار دارند.

این جبهه با شجاعت در دفاع از سرزمین‌های اسلامی ایستاده و هیچ تجاوزگری را بر مسلمین مسلط نمی‌گذارد.

ای پیروان جیش العدل، بس است محکوم کردن زبانی صهیونیستها و جنگیدن به نفع آنها؛ واقعا شرم‌آور است

جبهه ی خود را عوض کنید و  از اسلام، مسلمین و سرزمین‌های اسلامی دفاع کنید

تجاوزگران آمریکائی را با همان شدت در خاک پاکستان پاسخ دهید و به سایر برادران اهل جهاد خود در جهاد با آمریکا و مزدوران داخلی اشان مشغول شوید نه به حامی اصلی جهاد بر علیه آمریکا و اجازه ندهید خون مظلومان پایمال شود.

نتایج دوری از منهج فقهی امام ابوحنیفه رحمه الله در میان بلوچها و حنفی های شرق ایران و آسیای میانه

نتایج دوری از منهج فقهی امام ابوحنیفه رحمه الله در میان بلوچها و حنفی های شرق ایران و آسیای میانه

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

یکی از ریشه‌های اصلی انحراف فکری در میان بخشی از گروه‌های مسلح و غیر مسلح معاصر میان بلوچها و سایر حنفی مذهبهای شرق ایران و هند و پاکستان و آسیای میانه، ترکِ منهجِ متعادلِ امامانِ اهل‌سنت و جماعت و گرایش به افکارِ تند و تکفیری و التقاطی بوده است. این رویکرد، در طول دو سدهٔ اخیر، بارها باعث تفرقه میان مسلمانان و نسبت دادنِ نادرستِ کفر و شرک به اهلِ سنت شده و روحِ اخوتِ اسلامی را شکسته است.

امامانِ بزرگِ اهل‌سنت – مانند امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل – در فقه، اعتقاد و سلوک، بر اعتدال، رحمت، نصیحت و دعوتِ حکیمانه تأکید داشتند و از شتاب‌زدگی در تکفیر و خون‌ریزی پرهیز می‌کردند.

 مفسرانِ بزرگ مانند امام طبری، امام قرطبی و امام فخر رازی در تفسیر قرآن، اصلِ «حفظِ وحدتِ امت» را بارها یادآوری کرده‌اند. همچنین علمای معاصرِ اهل‌سنت، از جمله شیخ احمد شلتوت و شیخ محمد ابوزهره، پیروی کورکورانه از هر منهجِ تفرقه‌افکن را خلافِ اصولِ شریعت دانسته‌اند.

تاریخ به روشنی نشان داده است که هرگاه مسلمانان از این منهجِ ریشه‌دار فاصله گرفته و به افکارِ تنگ و انحرافی آورده‌اند، امت دچار آشفتگی و دشمنی داخلی شده است. راهِ اصلاح برای حنفی مذهبها، بازگشت به همان مدرسهٔ اعتدالِ اهل‌سنت و جماعت و سیرهٔ امامان بزرگ است؛ نه پیروی از جریان‌های تازه‌پدیدی که جز تکفیر و تفرقه، ثمره‌ای برای امت نداشته‌اند.

در میان بلوچهای حنفی مذهب، متأسفانه میان برخی ملاها و مدرسین، منهج مُرجِئه رواج یافته و به نام امام ابوحنیفه رحمه‌الله تبلیغ می‌شود. این جریان، نه تنها با سیره و اصول واقعی امام ابوحنیفه هماهنگ نیست، بلکه باعث شده بسیاری از مردم ناآگاه تصور کنند که پیروی از ابوحنیفه به معنای پذیرش این انحرافات است.

نتیجه این امر، روی‌گردانی بخشی از جامعه از منهج واقعی امام ابوحنیفه رحمه‌الله و در نتیجه گرایش برخی از آنان به جریان‌های افراطی مانند تفکر نجدیت شده است. یعنی ضعف در آموزش صحیح عقیده و فقه امامان اهل‌سنت، خلاّ فکری ایجاد کرده و راه را برای جذب آموزه‌های تند و تفرقه‌افکن هموار ساخته است.

امامان بزرگی مانند ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد بن حنبل، وحدت امت، اعتدال و پرهیز از تکفیر بی‌دلیل را اصل قرار داده‌اند؛ اما وقتی میان مردم خلاّ آموزشی و انحراف فکری پدید می‌آید، حتی نام امامان بزرگ هم می‌تواند بهانه‌ای برای تفرقه و دور شدن از منهج صحیح شود.

در آسیای میانه، هند، پاکستان و افغانستان نیز همچون بلوچستان ایران، بسیاری از مردم و حتی برخی علما خود را پیرو فقه امام ابوحنیفه رحمه‌الله می‌دانند، اما در اصول عقیده و اعتقاد به راه و روش منهج مُرجِئه گرایش پیدا کرده‌اند.

این وضعیت باعث شده مردم ناآگاه گمان کنند پیروی از ابوحنیفه یعنی پذیرش افکار منحرف، در حالی که این دقیقاً خلاف منهج واقعی و متعادل امام ابوحنیفه و اهل‌سنت است.

مرجئه گری نه تنها باعث رشد تفکرات انحرافی چون نجدیت در میان دسته هائی از مومنین شده است بلکه زمینه ساز گرایش به تفکرات کفری سکولاریستی نیز شده است چون در تعریف ایمان نزد مرجئه، عمل جزئی از ایمان نیست و شخص می تواند هر تفکر و عمل کفری انجام دهد و یا هیچ عمل اسلامی انجام ندهد و همچنان مومن باقی بماند. نعوذ بالله.

جمعه خونین زاهدان و بهانه ی انتقام مجوئی غیر شرعی جیش العدل

جمعه خونین زاهدان و بهانه ی انتقام مجوئی غیر شرعی جیش العدل

کاتب: محمد اسامه

با آنکه در حین تحریکات احساسی مولوی عبدالغفار نقشبندی و بعد از اتفاقات 8 مهر 1401 مسجد مکی زاهدان بارها و بارها روشنگری شد که دستهائی درکارند که بلوچهای حنفی مذهب را به عنوان پیاده نظامهای نیابتی خود در اغتشاشات به کارگیرند، اما عده ای از مولوی ها که داری تریبون هستند تنها بعد از پرداخت دیه و زمین به خانواده ی کشته شده ها و زخمی ها بود که از این فتنه و دام صحبت کردند.

تنها بعد از پرداخت دیه و زمین بود که علام کردند ریختن خون نیروهای نظامی و… به بهانه ی 8 مهر زاهدان کاری بیهوده و غیر شرعی است و…

آیا این مولوی ها از همان ابتدا و در حین تحریکات و سخنان تحریک آمیز مولوی نقشبندی و قبل از اتفاق 8 مهر زاهدان نمی دانستند در کشوری قانونمند هر چند مثل اروپا یا هر کشور دیگری باشد برای پیگیری یک اتهام یا جرم باید از کانال قانونی آن کشور اقدام کرد؟

چرا، می دانستند؛ اما جو رسانه ای کفار جهانی و احزاب خارج نشین و دارودسته ی منافقین چنان شدید بود که اگر این حق را بیان می کردند ممکن بود از تمجید شدن توسط رسانه ها محروم شوند و یا به آنها گفته شود حکومتی یا یکی از برچسبهای آماده ای که دشمنان دین و ملت همیشه در آستین دارند.

اما ای مردم بلوچ، هوشیار باشید؛ دست‌هایی که امروز با نام جیش العدل و …  پرچم احقاق حق آسیب دیدگان جمعه ی خونین زاهدان را بالا می برند و اعلام می کنند اقداماتی برای آسیب دیده ها یا بازمانده های 8 مهر زاهدان انجام شده و آنرا ثمره ی تلاش و فشارهای خود می دانند، همان دست‌هایی هستند که دیروز خون مردم بلوچ را به جرمهای واهی یا خون ماموران انتظامی را به بهانه ی انتقامگیری بر زمین ریختند. کسانی که خود را در جایگاه حکومت یا دولت معرفی می‌کنند اما نه قدرت شرعی دارند و نه روح اسلامی، در حقیقت ابزار اجرای طرح‌های دشمنان اسلام‌اند.

آنچه به بازمانده ها یا خود این آسب دیده ها داده شده است توسط همین قانون و از کانال همین سیستم قضائی و به کاگیری وکلاء صورت گرفته نه توسط این گروههای مدعی که خود از عوامل دامن زدن به این فتنه و مصیبت بوده اند.

ای مردم بلوچ،امروز همان‌ها می‌خواهند شما را به جنگ‌های نیابتی با مردم خودتان و حاکمیت بر کشور مشغول کنند تا خونتان ریخته شود، توانتان تحلیل برود و در نتیجه، امنیت اشغالگران در سرزمین‌های اسلامی تضمین گردد. این سیاستِ «مشغول کردن درونی» همان چیزی است که دشمن می‌خواهد: نگه‌داشتن شما در درگیری‌های داخلی، تا آمریکا و اسرائیل و حامیانش نفس راحت بکشند و به اشغال و تجاوز ادامه دهند.

ای اهل فهم و عقل، بیدار باشید، از تفرقه و فریب فاصله بگیرید و هدف اصلی را که اتحاد و دفاع از دین و حریم اسلام است، از یاد نبرید. هیچ‌گاه اجازه ندهید گروههایی چون جیش العدل خونتان و جانتان را وسیله ی تأمین منافع اشغالگران و دشمنان اسلام گرداند.

دغل بازی حکومت سکولار پاکستان در برابر آمریکا و صهیونیستها

دغل بازی حکومت سکولار پاکستان در برابر آمریکا و صهیونیستها

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

این روزها دولت پاکستان با ژستی دلسوزانه مسلمانان را فرامی‌خواند که در برابر تجاوز و سیطره‌طلبی صهیونیست‌ها «منسجم» شوند؛اما این دعوت بیش از آن‌که صداقت باشد، خنده‌آور و دوچهره است؛ زیرا همان پاکستان میزبان  پایگاه نظامی آمریکا به عنوان حامی اصلی صهیونیستها و همچنین میزبان گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان به عنوان پیاده نظام آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به حامی اصلی جهاد اهل غزه در خاک خود است.

از همان خاک، با حمایت همین خائنانِ پاکستان و سعودی خون مسلمانان ریخته می‌شود و جنگ‌های ویرانگر به پا می‌شود. چرا سعودی؟ چون چند روز پیش پاکستان و آل سعود با هم پیمان امنیتی بستند.

پاکستان اگر واقعاً صداقت دارد، ابتدا پایگاه‌های دشمنان اهل غزه را از سرزمین‌های خود بیرون کند و دست از یاری ظالمان بردارد، سپس مردم را به مقاومت در برابر همان متجاوزان دعوت کند.

امت اسلامی باید این دوچهرگی را بشناسد و فریب شعارهای توخالی را نخورد؛ وحدت واقعی تنها با صداقت، اخلاص و ایستادن در برابر دشمنان اسلام محقق می‌شود، نه با میزبانی متجاوزان و ریختن خون مسلمانان.

ای بلوچها، ای مسلمانان، ای اهل توحید!

پیش از آن‌که فاجعه‌ای بزرگ‌تر رخ دهد بیدار شوید و حرکت کنید و اجازه ندهید آمریکا و مزدورانش شما را در راه اهداف خود و ضربه زدن به حامی اصلی جهاد اهل غزه ، یعنی ایران خرج کنند.

غزّه شما را به یاری می‌خواند، شما را صدا می‌زند، شما را به غیرت و ایمان فرامی‌خواند.

امروز روز آزمون ایمان و شرف است.

مگر نمی‌شنوید سخن خداوند را که فرمود:وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ (انفال/۷۲) و اگر در دین از شما یاری خواستند، بر شماست که یاری‌شان کنید.

پس یاری رساندن به مظلومان و دفاع از خون بی‌گناهان، واجب ایمانی و انسانی ماست.

تأخیر، خیانت و سکوت، شکستن عهد برادری و بی‌وفایی به فرمان الهی است.

امروز روز عمل است، نه شعار.

کسانی که به یاری اهل غزه نمی شتابند واقعاً مایه ی شرم است که به امنیت و منافع اقتصادی ایران به عنوان بزرگترین حامی اهل غزه ضربه می زنند و خودشان را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار می دهند.

به امثال جیش العدل باید گفت: بیدار شوید لطفاً. بس است حماقت و خیانت به دین و ملت.

متحدشوید، جدا نشوید: یادبود جمعه خونین 1401 زاهدان

متحدشوید، جدا نشوید: یادبود جمعه خونین 1401 زاهدان

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

در تاریخ 8 مهر 1401ش، شاهد حادثه‌ای تلخ در شهر زاهدان بودیم، در سناریویی کاملا احساسی و تحریک کننده توسط مولوی عبدالغفار نقسبندی، تعدادی از نمازگزاران با شعارهای احساسی و با سنگ و چوب و بعدا با اسلحه های گرم به سمت پاسگاه نظامی و نیروهای امنیتی ایران هجوم بردند و در نهایت تعدادی از آنها کشته و زخمی شدند.

این روز نه تنها یادآور خطر سناریوها و نقشه های دشمنان خارجی و داخلی مسلمین است، بلکه نقطه عطفی در تاریخ بیداری اسلامی  به شمار می‌آید که در آن، پرهیز از تفرق و چند دستگی و گرایش به اتحاد و همبستگی اجتماعی به عنوان کلیدی‌ترین محور نجات از نقشه های شوم دشمنان آگاه خارجی و دارودسته ی منافقین داخلی مطرح بوده است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: دُعَاةٌ علَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَن أَجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، صِفْهُمْ لَنَا، قالَ: نَعَمْ، قَوْمٌ مِن جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، قُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، فَما تَرَى إنْ أَدْرَكَنِي ذلكَ؟ قالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وإمَامَهُمْ، فَقُلتُ: فإنْ لَمْ تَكُنْ لهمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إمَامٌ؟ قالَ: فَاعْتَزِلْ تِلكَ الفِرَقَ كُلَّهَا، ولو أَنْ تَعَضَّ علَى أَصْلِ شَجَرَةٍ حتَّى يُدْرِكَكَ المَوْتُ وَأَنْتَ علَى ذلكَ.[1]

داعياني مردم را بسوي دروازه هاي جهنم فرا مي­خوانند. كسي كه آنان را اجابت كند، او را در آتش مي­اندازند. [حذیفه می گوید:] گفتم: اي رسول الله! آنان را براي ما توصيف كن. فرمود: «آنان از ما هستند و به زبان ما سخن مي گويند». گفتم: اگر آن زمان را دريافتم، دستور شما چيست؟ فرمود: «با مسلمانان و پيشوا و رهبر آنها باش». پرسيدم: اگر مسلمانان، جماعت و رهبري نداشتند، چه كار كنم؟ فرمود: «در آن صورت، از همة آن گروهها، دوري كن. اگر چه خود را ملزم بداني كه زير يك درخت بماني و در همان حال، مرگ به سراغت بيايد.»

در ایران هم حاکمیت وجود دارد و هم رهبری واحد، و در این کشور به شخصی اتهام زنا زده شده است، کار شرعی این است که باید از کانال همین حاکمیت به این جرم رسیدگی شود نه به صورت شخصی و با اغتشاش و حمله به مراکز نظامی و ….

به نظر شما اگر در هر یک از کشورهای اروپائی یا آمریکائی یا هر کشور دیگری جرمی صورت بگیرد مردم باید چکار کنند؟ اگر مردم به جای رجوع به مراکز قضائی، به مراکز حکومتی و نظامی حمله کنند چه اتفاقی می افتد؟ آیا کسی در دنیا هست چنین حرکتی را قبول داشته باشد؟

در دنیای امروز، که هر روز بیشتر به سمت تفرقه حرکت می‌کند، یادآوری این حقیقت ضروری است که “متحدشوید، جدا نشوید”. اتحاد نه تنها به معنای کنار هم بودن، بلکه به معنای مشارکت در یک هدف مشترک و همفکری برای رسیدن به آن است. هر یک از ما می‌توانیم با عمل به این اصول، راه رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب او رضی الله عنهم اجمعین و دیگر شخصیت‌های تاریخ‌ساز را ادامه دهیم.

یاد بود جمعه ی خونین زاهدان، نه تنها باید به عنوان یک خاطره ی تلخ در تاریخ باقی بماند، بلکه هشداری برای نسل‌های آینده در جستجوی آزادی و عدالت اجتماعی باشد که مواظب باشند دشمنان خارجی و دارودسته ی خارجی احساسات و خون آنها را در مسیر اهداف غیر شرعی و غیر اسلامی خرج نکنند.

 بیایید با هم این پیام را گرامی بداریم و در راستای رسیدن به وحدت و همبستگی تلاش کنیم و از تمام گروههای آشکار تفرقه اندازی چون جیش العدل و انصارالفرقان و سایر گروههای سکولاری چون گروه مجازی سهاب حبیب و سرخوش و … و همچنین از دارودسته ی منافقین داخلی در قالب مولوی و … حذر داشته باشیم و عمل به حدیث رسول اللهص لی الله علیه وسلم الهام‌بخش ما در مسیر تحقق آرمان‌های‌مان باشد.


[1]  أخرجه البخاري (7084)، و مسلم 1847، وأبو داود (4244)، وأحمد (23429)

خون جوانان بلوچ هدیه ی مولوی نقشبندی به تقویت جبهه ی آمریکا و صهیونیستها، اما ….

خون جوانان بلوچ هدیه ی مولوی نقشبندی به تقویت جبهه ی آمریکا و صهیونیستها، اما ….

کاتب: عبدالرحمن براهویی

کسی شک ندارد که اغتشاشات 1401 ایران از سوی اطاقهای فکر غربی ها برنامه ریزی شده بود که توسط احزاب خارج نشین و رسانه های قوی آنها جهت نابودی حاکمیت ایران دامن زده می شد.

 زمانی که ایران بیشتر از چند ماه در تب و تاب این اغتشاشات به سر می برد و بلوچهای اهل سنت تنها نظاره گر این هرج و مرج و فتنه بودند مولوی نقشبندی با سناریویی احساسی و با تحریک جوانان مومن و نمازگذار بلوچ، در نهایت موفق شد بعضی از مردم بلوچ را به جبهه ی اغتشاشاگران ملحق کند.

الله جل جلاله می فرماید:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ (مائده/51) ای مؤمنان! یهود و نصاری را دوستان و تکیه‌گاه و سرپرست خود نگیرید، و هر کس از شما به آنان تکیه کند، از آنان خواهد بود.

مولوی نقشبندی با سوء استفاده از جو به وجود آمده در ایران، بلوچهای ساده و احاساسی را وارد جبهه ی آمریکا و صهیونیستها کرد و به وعده های آنها در سرنگونی حاکمیت ایران تکیه و اعتماد کرد اما ثابت شد که اربابان نقشبندی هم در مورد حاکمیت ایران و هم در مورد مردم ایران دچار اشتباه محاسباتی شدند؛ به همین دلیل با شکست فاجعه باری مواجه شدند.

اما ثمره ی خونهای اهدائی مولوی نقشبندی چه شد؟

آمریکا و صهیونیستها به سادگی این مولوی و دهها مورد دیگر را رها کردند که یا گرفتار قانون و زندان شده اند یا فراری، چون کفار:وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (بقره/120) یهود و نصاری هرگز از شما راضی نخواهند شد مگر آنکه از آیین آنان پیروی کنید.

حتی اگر مثل قطر هم به آمریکا و صهیونیستها و غرب تکیه کنند باز وعده های پوشالی آنها، نه محافظ است و نه ضامن عزت؛ بلکه تنها فدا کردن مسلمین و اهداف و آرزوهای حق طلبانه ی آنهاست.

پس دربرابر این کفار اشغالگر خارجی و مزدوران داخلی آنها بایستیم و از ایمان و اتحاد خود دفاع کنیم و بدانیم که ایمان و اتحاد، قدرت و ایستادگی واقعی است؛ نه فرمانبرداری از اربابان آمریکا.

فاجعه ی خونین مسجد مکی زاهدان و سایر مکانهایی که بلوچهای حنفی مذهب به خاطر تحریکات مولوی نقشبندی خون خود را فدای جبهه ی اغتشاشاگران همسو با ایران در سال 1401 کردند، بزرگترین درس و عبرت برای حال و آیندگان ماست که به جوانان خود اجازه ندهیم بدون تحقیق تابع سخنان تحریک آمیز دارودسته ی منافقین سوء استفاده چی بیافتند.

خیانت پیشوای جیش العدل و ناله‌ی مظلوم فلسطین و غزه؛ کوتاهی مسلمین و هشدار عذاب الهی

خیانت پیشوای جیش العدل و ناله‌ی مظلوم فلسطین و غزه؛ کوتاهی مسلمین و هشدار عذاب الهی

کاتب: محمد اسامه

امروز ما شاهد حضور جولانی( مجاهد و الگوی گروههای جیش العدل و انصارالفرقان) در آمریکا و مصاحبه با رییس سابق سازمان سیا و مامور آمریکا در عراق بودیم که ماموریت خودش در عراق را با ماموریت جولانی در سوریه یکی می دانست و به این شکل ثابت کرد که هر دوی آنها کارمند یک مرکز و یک کشور هستند.

اینها کسانی بودند که زمانی قرار بود بعد از دمشق درهای جهاد را جهت آزادی قدس باز کنند اما تبدیل شدند به یک صهیونیست عرب دیگر جهت تشدید محاصره ی مجاهدین غزه و نگهداری از مرزها برای صهیونیستهای اشغالگر .

امروز صدای ناله و فریاد مظلومان فلسطین و غزه در محاصره ی مزدوران سوریه و اردن و مصر تا آسمان‌ها رسیده است. کودکانی که زیر آوار جان می‌دهند، مادرانی که در برابر چشم‌هایشان فرزندانشان تکه‌تکه می‌شوند، پیرمردان و جوانانی که بی‌هیچ جرم و گناهی به خاک و خون کشیده می‌شوند؛ همه و همه شاهدی است بر مظلومیت این امت.

اما کجاست نصرت مسلمین؟ کجاست غیرت امت محمد ﷺ؟ چرا سکوت و بی‌تفاوتی، جایگزین جهاد و همبستگی شده است؟

خداوند متعال هشدار داده است:وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(انفال/ ۲۵) بترسید از فتنه‌ای که تنها به ظالمان شما نمی‌رسد، بلکه همه‌تان را دربرمی‌گیرد.

امروز اگر ما در برابر خون فلسطین و غزه کوتاهی کنیم، فردا همین آتش دامان ما را نیز خواهد گرفت.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: مثل المؤمنين في توادهم وتراحمهم وتعاطفهم مثل الجسد، إذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمى(بخاری و مسلم) مثل مؤمنان در دوستی و رحمت و همدلی، مانند یک پیکر است؛ اگر عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا با تب و بی‌خوابی با او همدردی می‌کنند.

پس ای مسلمانان! اگر امروز بدن امت زخمی در غزه و فلسطین است، بی‌تفاوتی ما نشان می‌دهد که ایمانمان بیمار گشته است.

بدانید که کوتاهی در یاری مظلومان، ما را در معرض عذاب و تنبیه سخت الهی قرار خواهد داد؛ همان‌گونه که قرآن فرمود:

إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (محمد/ ۷) اگر خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری خواهد کرد و قدم‌هایتان را استوار خواهد ساخت.

ای امت اسلام! امروز زمان بیداری است. سلاح واقعی ما ایمان، اتحاد و جهاد در مسیر صحیح آن است نه تفرق و مشغول شدن به هم.

بیایید با کنار زدن تفرق و جنگ داخلی و با دور ریختن گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان و تمام اهل تفرق به صورت یکپارچه به فریاد فلسطین پاسخ دهیم، تا مبادا روزی فرا رسد که عذاب الهی بر همه‌ی ما فرود آید.

ایران و امارت اسلامی افغانستان برندگان رای گیری در مورد توطئه ی «دو دولت» و به رسمیت شناختن اشغالگران صهیونیست

ایران و امارت اسلامی افغانستان برندگان رای گیری در مورد توطئه ی «دو دولت» و به رسمیت شناختن اشغالگران صهیونیست

کاتب: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

در دنیای امروز، مسئله فلسطین یکی از مهمترین و بحث‌برانگیزترین موضوعات سیاسی و اجتماعی به شمار می‌رود. تاریخی طولانی و پیچیده، تنش‌های متناوب و درگیری‌های مستمر میان صهیونیتسهای اشغالگر و فلسطینیان، همواره توجه جهانیان را به خود جلب کرده است. اما در این میان، حقایق عمیق‌تری نیز وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد.

فلسطین به عنوان سرزمینی با تاریخ غنی، فرهنگی عمیق و مردمی resilient، در طول قرون متمادی تحت تاثیر امپراطوری‌ها و حکومت‌های مختلف قرار گرفته است. اما در قرن بیستم، با تشکیل اسرائیل در سال 1948 و تبعید جمعیت گسترده‌ای از فلسطینیان، یک بحران انسانی به وجود آمد که هنوز هم ادامه دارد. این درگیری نه تنها ابعاد سیاسی دارد، بلکه ابعاد انسانی و اجتماعی عمیقی نیز دارد که نیازمند توجه و همدلی جهانی است.

به‌ویژه در سال‌های اخیر، شاهد افزایش سرکوب فلسطینیان و نقض حقوق بشر در این سرزمین بوده‌ایم. گروه‌های حقوق بشری و سازمان‌های بین‌المللی بارها از اقدامات نظامی و شهرک‌سازی‌های غیرقانونی اسرائیل انتقاد کرده‌اند. این شرایط، به افکار عمومی در سراسر جهان این را القا می‌کند که آیا واقعاً حق فلسطینیان در این سرزمین نادیده گرفته می‌شود؟

فلسطینیان تنها به دنبال دستیابی به حقوق اولیه و زندگی در صلح در سرزمین آزاد شده ی خود هستن اما سازمان ملل متحد از ابتدا تا کنون دنبال به رسمیت شناختن اشغالگری صهیونیستها در قالب طرح «دو دولت» بر سرزمین واحد فلسطین بوده است.

در رای گیری دیروز برای به اجرای این توطئه، ایران و طالبان رای خالی دادند و در آن مشارکت نکردند؛ هر چند آمریکا و صهیونیستها در یک طرف بودند و انگلیس و سایر شرکای آمریکا و صهیونیستها در طرف دیگر بازی رای گیری قرار داشتند اما هدف هر دو عملی شدن این طرح جهت به رسمیت شناختن اشغالگری صهیونیستها بر بخشی از سرزمینهای اسلامی است.

ایمان، وحدت و مجاهدت؛ راه اعتلای بلوچها و امت اسلامی

ایمان، وحدت و مجاهدت؛ راه اعتلای بلوچها و امت اسلامی

کاتب: محمد اسامه

مردم مسلمان بلوچ حنفی مذهب مثل تمام قومیتهای مسلمان دیگر همگی تابع مذهب خود بودند و از نظر عقیدتی و فکری اختلافی در میان آنها دیده نمی شد و اگر اختلافی وجود داشت به خاطر مسائل دنیوی بود.

با ورود اشغالگران به سرزمینهای اسلامی و از بین رفتن مرکز دینی مذاهب مختلف اسلامی و تولید کشورها و تقسیم مسلمین به بخشهای پراکنده، در کنار مذاهب سنتی دهها مذهب فکری و عقیدتی جدید هم در میان آنها رشد کرد.

مردم وقتی از نظر عقیدتی با هم فرق پیدا کردند از نظر مسیر هم با هم فرق پیدا می کنند و این یک فتنه و عذاب اللهی است.

مردم بلوچ هم از این قاعده مستثنی نیستند و در کنار افکار متفرق ما شاهد حزبها و گروههای مسلحی چون جیش العدل و انصارالفرقان و دهها حزب و گروه سکولار بوده اند که صدمات این گروهها و احزاب بر کسی پوشیده نیست و لازم است به الگوی صدر اسلام برگردیم که در زیر به مواردی اشاره می کنیم:

۱. درس صدر اسلام

عرب‌ها تا وقتی گروه‌گروه و پراکنده بودند، جز درگیری داخلی و سلطهٔ بیگانگان حاصلی نداشتند. امّا با ایمان به رسول‌الله صلی الله علیه وسلم، هجرت به مدینه و تشکیل دولت اسلامی در قالب امتی واحد، به سرعت به رشد سیاسی، علمی و تمدنی رسیدند.

۲. فرمان روشن قرآن

این عزت تا زمانی ادامه داشت که به دستورهای خدا و رسولش عمل می‌کردند و از تفرقه می‌پرهیزیدند:

  • وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال/۴۶)
  • یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم… (انفال/۲۴)

۳. ابزارهای همیشه در دسترس

ایمان پولادین و پرهیز از تفرقه همان ابزارهایی است که نسل اول صحابه با آن به عزت رسیدند. این دو ابزار امروز هم در دست ماست. خداوند وعده داده است:وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ (عنکبوت/۶۹)

۴. دعوت به حرکت

اسلام دین حیات‌بخشی و عزت است: وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنینَ (آل‌عمران/۱۳۹)

بیاییم با پرهیز از تفرقه و چنگ زدن به عوامل وحدت‌بخش، با ایمانی راسخ در همان مسیر نسل نخست قرار گیریم، جهاد و تلاش متحدانهٔ خود را با توکل بر خدا به پیش بریم.

آیا آماده‌ایم بار دیگر با دور ریختن گروههایی چون جیش العدل و … به ندای وحدت، عزت و پیشرفت پاسخ مثبت دهیم؟

استناد مغرضانه ی رسانه های جیش العدل و انصارالفرقان به غلاة شیعه صفوی در توجیه جنایت بر علیه شیعیان جعفری

استناد مغرضانه ی رسانه های جیش العدل و انصارالفرقان به غلاة شیعه صفوی در توجیه جنایت بر علیه شیعیان جعفری

کاتب: محمد اسامه

یکی از شگردهای گروههایی چون داعش و فرقه هایی که عدالت و انصاف را کنار زده و کینه توزی و تحریف را برای خود معیار قرار داده اند این است که با توسل به عقاید غلاة میان شیعه در مورد شیعیان جعفری قضاوت می کنند و حکمهای جالانه ای که می دهند را برای مخاطبین ناآگاه خود توجیه می کنند؛ حکام صفوی از مواردی هستند که اسباب بازی دست این مغرضین جهت فریب مخاطبین و تحریک آنها به هجوم به شیعه ی کنونی حاکم بر ایران شده است.

لازم است بدانیم که شاه اسماعیل صفوی حاکمیت صفوی ها را بر اساس «مذهب حیدری» بنا کرد که شاخه ای از «شیعیان اسماعیلی» است و ربطی به مذهب شیعه 12 امامی ندارد و حتی از نگاه شیعیان 12 امامی، اسماعیلی ها مسلمان نیستند به همین دلیل در دوران سلجوقی ها بارها با حاکمیت اهل سنت بر علیه اسماعیلی های اَلَموت متحد شدند.

 شاه اسماعیل چون می دید مردم ایران تابع مذهب او نمی شوند به شیعیان 12 امامی اجازه ی فعالیت داد و حتی از علمای شیعه مذهب «جَبَل عامِل لبنان» دعوت به مهاجرت به ایران کرد و به این شکل به تدریج شیعیان 12 امامی با عوام مردم ایران در ارتباط بودند اما حاکمیت تا آخر صفویه و قاجاریه و پهلوی همچنان در اختیار طبقه ای بود که تسلیم فقه جعفری به عنوان قانون اساسی حاکم بر جامعه نمی شد تا اینکه در نهایت و در سال 1357 و برای اولین بار در تاریخ اسلام شیعیان 12 امامی به حاکمیت رسیدند.

عده ای از علمای مذاهب مختلف چنین اجتهاد کرده اند که می توان جهت اصلاح وارد حاکمیتهای مختلف کافر و حتی اشغالگر شد همچنانکه دسته های زیادی از اهل سنت وارد حاکمیت مغلولهای وحشی شدند و حتی تا سطوح وزارت هم پیش رفتند، همچنانکه هم اکنون نیز در تمام کشورهای دارالحرب آمریکا و اروپا و غیره و در حاکمیتهای دست نشانده ی حاکم بر مسلمین، اهل سنت حضور فعال دارند، آیت الله خمینی بنیانگذار ج.ا.ایران هم حضور علمای شیعه در حاکمیت صفوی ها را جهت اصلاح می داند.

این نگرشی است که از گذشته تا کنون وجود دارد، هر چند ممکن است با نگرش و عقیده ی ما فرق داشته باشد؛ با این حال، و با توجه به منهج اهل سنت و جماعت و بر اساس آیات و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم می توان گفت که آنچه حاکمیتهای قبلی و حتی گروههایی چون داعش انجام می دهند ربطی به حاکمیت فعلی و یا گروههایی غیر از داعش ندارد. به عنوان مثال الله جل جلاله می فرماید: 

–  وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ (فاطر/18) ‏هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد.

–  تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (بقره/134- بقره/141) ‏(به هر حال، جنگ و جدل درباره آنان چرا؟!) ایشان قومی بودند که مردند و رفتند دنبال کارشان . آنچه به دست آوردند متعلّق به خودشان است، و آنچه شما به دست آورده‌اید، از آن شما است، و درباره آنچه آنها می‌کرده‌اند از شما پرسیده نمی‌شود (و هیچ کس مسؤول اعمال دیگری نیست و کسی را به گناه دیگری نمی‌گیرند) .‏

در این صورت نمی توان شخصی را به جرم شخص دیگری یا حاکمیتی را به جرم حاکمیت دیگری مورد مواخذه قرار داد حتی نمی توان دوران زندگی یک شخص در جاهلیت و گناه را با دوران بعدی او در اسلام و اصلاح را یکی دانست همچنانکه نمی توان دورانهای مختلف یک حاکمیت را نیز یکی دانست.

مسلمین هرگز تمام شاهان بنی امیه و دوران حاکمیت آنها را یکسان نمی دانند همچنانکه دوران حاکمیت عباسی ها و عثمانی ها و غیره را نیز یکی نمی دانند؛ همین الان و در حاکمیت حنفی مذهبهای افغانستان می بینیم که امارت اسلامی سعی می کند بین حاکمیت جدید خود با حاکمیت قبل از 20 سال خود فرق بگذارد و اشتباهات دوره ی اول حاکمیت خودش را مختص آن دوره بداند و به کسی اجازه نمی دهد با اشتباهات آن دوره، در مورد حاکمیت جدید او قضاوت کند؛ حالا چگونه عده ای باید به خود اجازه دهند با قضاوت در مورد جنایات حاکمیت چند قرن گذشته ی سنی مذهبها و یا با بررسی کارهای داعش، در مورد امارت اسلامی افغانستان قضاوت کنند؟

در این صورت واضح است که بر اساس آیات صریح قرآن و منهج صحیح اهل سنت و جماعت، جیش العدل در مسیری مخالف با اسلام در حرکت است و جنایات او در حق حکومت فعلی ایران آنهم به بهانه ی اعمال صفوی های «حیدری مذهب» هیچ توجیه شرعی ندارد بلکه تنها گمراهی و کینه و دوری از عدالت و انصاف و هم جبهه ای شدن با دشمنان مجاهدین اهل غزه و ضربه زدن به نیروهای ضد آمریکائی است.