دموکراسی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احزاب سکولار محلی ما بلوچها

دموکراسی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احزاب سکولار محلی ما بلوچها

به قلم: عبدالرحمن براهوئی

 تمام منابع دموکراسی خواه و سکولار جهانی اذعان داشته و دارند که رژیم صهیونیستی بزرگترین دموکراسی خاورمیانه را دارد اما داریم می بینیم که بزرگترین دموکراسی خاورمیانه چه بلایی بر سر غزه آورد؟

دموکراسی سکولاریستها در هر سرزمین اسلامی پا بگذارد، برای مسلمانان خرابی، و برای کفار سکولار جهانی و منطقه ای رونق می آورد.

در بلوچستان پاکستان نیز 80 سال است که دموکراسی سکولاریستهای فدرالیست و لیبرال حاکم است، نتیجه چه شده؟

هر جا بلوچی مسلمان اعتراض کرده به شدیدترین شیوه ی ممکن سرکوب و زندانی و حتی اعدام شده است.

بلوچهای سکولار هم همگی به جان هم افتاده اند و با آنکه بلوچهای سکولار سوسیالیست و بلوچهای سکولار لیبرال همگی «بلوچ زنده باد» می گویند، اما برای بلوچهای مخالف خود غیر از مرگ و نابودی چیزی ندارند.

نزد این بلوچهای سکولار، بلوچ یعنی همفکران آنها و بقیه اش همگی شعار است و عوام فریبی و دروغ .

به همین دلیل شما هرگز متوجه نمی شوید که  کدام ملی گرایی این احزاب حقیقی است؟

آیا به نظر شما اصلا تعریفی واحد از ملی گرایی نزد این احزاب و فرقه های دغل بازی که در زبان شعار چیزی می دهند و درعمل بدترین دشمنان مخالفین بلوچ خود هستند وجود دارد؟

پس فریب نخورید و بیدار شوید، راهکار شرعی برای ما در اتحاد اسلامی در دارالاسلام است نه در تفرق و فرقه بازی ضرار سازها و احزاب متفرق و رنگارنگ ضد هم.

ثمرات قوم گرائی و ناسیونالیسم برای بلوچها و سایر اقوام

ثمرات قوم گرائی و ناسیونالیسم برای بلوچها و سایر اقوام

به قلم: براهندک بلوچ

اسلام انسانها را بر اساس عقایدی که دارند تقسیم می کند نه بر اساس رنگ و نژاد و قوم و …..

انسانها به سه دسته ی 1- مومنین (أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ)  2- کفار (الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ) 3- مسلمین سرگردان یا دارودسته ی منافقین (الضَّالِّينَ)

در این نگرش اسلامی فرقی ندارد این کافر پدر پیامبر الله ابراهیم علیه السلام باشد یا پسر نوح علیه السلام یا همسر لوط علیه اسلام یا عموی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم؛ نژاد و قومیت و نزدیکی این کفار به پیامبران امتیازی برای آنها محسوب نمی شود و مومنینی چون بلال حبشی و صهیب رومی و سلمان فارسی و ابوبصیر الکوردی و… بر اینها برتری دارند و از حقوق خاص مومنین برخوردار می شوند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: يا أيُّها الناسُ، ألَا إنَّ ربَّكم عزَّ وجلَّ واحدٌ، ألَا وإنَّ أباكُمْ واحدٌ، ألَا لا فضْلَ لعربيٍّ على عجَميٍّ، ألَا لا فضْلَ لأسودَ على أحمرَ إلَّا بالتقوى، ألَا قد بلَّغْتُ؟ قالوا: نعم, قال: لِيُبْلِغِ الشاهِدُ الغائبَ.[1] ای مردم، آگاه باشید که پروردگارتان عزوجل یکی است، آگاه باشید که پدر شما (آدم) هم یکی است، آگاه باشید فضيلتى ندارد عرب بر غیر عرب و غیر عرب بر عرب و سرخ پوست بر سیاه پوست  مگر بسبب تقوى و پرهیزگاری؛ آگاه باشید آیا این را رسانده ام؟ اصحاب گفتند: بله، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی که حاضر است این پیام را به غائب برساند.

در نگرش اسلامی، اینکه یکی بلوچ باشد یا تُرک یا عرب یا کُرد و… به عنوان یک حق شرعی به آن احترام گذاشته می شود و دوست داشتن زبان و فرهنگ اسلامی خود تنها یک احساس است که الله در دل انسانها قرار داده و مومنین بیشتر از همه قوم و سرزمین خود را دوست دارند.

اما در دین سکولاریسم  (غیر از کمونیستهای میان سکولاریستها)عامل هویت بخش نژاد و قومیت است و زمانی که شخص قومگرا می شود و جزو ملی گراها و ناسیونالیستها قرار می گیرد، در واقع با محور قرار دادن نژاد و با پس زمینه هائی از عقاید یکی از احزاب سکولار، قوم و نژاد را تبدیل به قانون و برنامه می کنند و با پرچم قومیت و نژاد و سرزمین مادری عقاید سکولاریستی خود را به پیش می برند و قومیت و نژاد نقابی می شود برای پوشاندن عقاید سکولاریستی آنها.

برای این سکولاریستهای ملی گرا نیز آنچه مهم است عقاید سکولاریستی آنهاست به همین دلیل نه تنها با تمام احزاب و جریانات اسلامی شریعت گرا مخالفت می کنند بلکه با احزاب سکولار و قوم گرای هم قوم خودشان نیز که مخالف بخشی از عقاید و برنامه ها و افکار آنها هستند سرناسازگاری دارند و گاهگاهی اگر نیاز هم باشد با این احزاب سکولار هم قوم خودشان هم وارد جنگهای خونینی می شوند. مگر اینهمه تفرق و گاهگاهی جنگ بین احزاب سکولار هم قوم را نمی بینید؟

پس برای این احزاب سکولار هم، قومیت و نژاد تنها شعار و نقابی است برای پیش بردن برنامه ها و عقاید سکولاریستی خودشان.

در کنار این، ناسیونالیسم در بعد داخلی برای پیروانش نوعی حقارت نسبت به دیگر اقوام و کینه ی نابجا از اقوام دیگر و نوعی نفاق را تولید می کند، پس ملی گرائی و قومیتگرائی سکولاریستها با هر پس زمینه ای از عقاید سکولاریستی باشد نوعی سم کشنده و بازدارنده است که باعث مسموم شدن افراد جامعه می شود.

نکته ی طنز این قومیت گراهای سکولار این است که همگی بلااستثناء قوم و ملت خودشان را به یکی از کفار سکولار جهانی و منطقه ای می فروشند و قوم خودشان را قربانی اهداف و برنامه های دشمنان خارجی می کنند. مگر نمی بینید؟

[1]  ابن تيمية، اقتضاء الصراط المستقيم  1/412/ أبو

اهمیت دشمن شناسی برای مسلمین

اهمیت دشمن شناسی برای مسلمین

به قلم: عبدالملک نارویی مکرانی

اگر به آیات اولیه سوره روم نگاه کنیم که در مکه نازل شدند متوجه خواهیم شد که آموزش و یادگیری دشمن شناسی مقدم بر آنهمه احکامی است که در مدینه نازل شدند.

به هر میزانی که در این ساحت دشمن خود را بشناسیم بیشتر اهل اسلام را دوست خواهیم داشت. با هر فکر و حزبی که باشند.

مشکل ما اینکه ایرادات و اشکالات اهل اسلام را بیشتر از کفر می شناسیم. تا زمانی که نتوانیم بین این دو امر توازن ایجاد کنیم نخواهیم توانست بویی حتی از گذشته داشته باشیم.

فقه توازن و موازنات به ما می گوید انتقاد هم باید باشد، تصحیح خطای دیگر مسلمانان نیز باید باشد اما نه با حقد و کینه، نا به ایجاد دشمنی، نه با بعض و دوری دلها. نه با فراموش کردن کفر و حیله های کفری و سکولاریسم

امروز جبهه هایی که میان ما مسلمین وجود دارد بدتر از جبهه‌ های کفر و ایمان است. با مراجعه با قلب خود به این واقعیت دست می یابیم.

بعد از شهادت سیدنا حسین رضی الله بر سر قاتلانش چه آمد؟!

بعد از شهادت سیدنا حسین رضی الله بر سر قاتلانش چه آمد؟!

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

 قاتلان حسین رضی الله توسط لشکریان عبدالله ابن زبیر( پسر سیدنا زبیر) رضی الله عنهم مجازات شدند.

بعد از شهادت سیدنا حسین، یزید روز خوش  ندید و حکومتش شاهد شورش های پی در پی بود،

۴ سال بعد از شهادت حسین، یزید کشته شد و ابن زیاد و شمر فراری شدند، عمر بن سعد کشته شد، و سر بریده اش را انداختند جلوی پسرش،گفتند: این را میشناسی؟

گفت:آری و بعد از او زندگی را هم دوست ندارم و پسرش را هم سر بریدند.

شمر را پیدا کردند و او فرار کرد، تعقیبش کردند و  و سرش را بریدند و جسدش را جلوی سگان انداختند

پس خون حسین رضی الله زمین نماند و خیلی زود گرفته شد و  فقط ۵ سال بین ظلم و انتقام از ظالم فاصله افتاد.

از قاتلان سیدنا حسین یک شخص هم جان بدر نبرد حتی سربازانی که در لشکر عمر بن سعد بودند شناسایی و سرشان بریده شد

حتی خولی بن یزید را هم درنهانگاه خانه اش یافتند و کشتند.

او همان کسی است که عمر بن سعد سر بریده حسین را به او داد که به ابن زیاد برساند! او که به کوفه رسید، شب هنگام بود و در های قصر را بسته بودند.

او سر مبارک را برداشت و به خانه خودش آمد ، و سر را در تشتی که زنش در آن لباس میشست، انداخت و بر زن خود وارد شد.

زنش گفت: چه خبر ؟ گفت ثروت دنیا را برایت آورده ام. 

پرسید: ثروت دنیا!

گفت: آری در تشت است 

زن گفت: در تشت؟

گفت: بله سر حسین است که برای به ابن زیاد آورده ام

زن برخاست و گفت سبحان الله، مردم طلا و نقره می آورند وتو سر بریده پسر رسول خدا را به خانه من اوردی!!

قسم به الله که دیگر سرم با سر تو، در یک بالین جمع نمیشود. 

۵ سال بعد وقتی سربازان عبدالله ابن زبیر رضی الله در تعقیب خولی، وارد خانه اش شدند، خولی به نهانگاهی در خانه اش رفت و پنهان شد، سربازان از زن پرسیدند :خولی کجاست؟ او با صدای بلند گفت: نمیدانم کجاست، اما در همان حال محل اختفای اورا با دست اشاره کرد!

و خولی را دستگیر و سربریدند

و‌ابن زیاد هم با آنکه فرار کرده بود بخاطر شرارت باطنش باز در شام، توانست خوش خدمتی کند و در راس سیزده هزار نفر به طرف عراق آمد که باز ابراهیم اشتر آنها را شکست داد و تار و مار کرد و ابن زیاد هم کشته شد و سرش را در دهم محرم ۶۷ هجری؛ یعنی دقیقا ۶ سال بعد از شهادت سیدنا حسین ؛ بریدند و فرستادند به قصر کوفه یعنی همانجایی که ۶ سال پیش سر حسین را آورده بودن جلویش

مرد باید محبتش را به همسرش نشان دهد

مرد باید محبتش را به همسرش نشان دهد

کاتب: ماهدیم بلوچ

در حدیثی از أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها آمده است: «كنت أشرب وأنا حائض، ثم أناوله النبي صلى الله عليه وسلم فيضع فاه على موضع فيّ فيشرب…» (رواه مسلم)، یعنی: در زمان عادت ماهیانه، می‌نوشیدم. سپس آن را به پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌دادم و ایشان دهانشان را بر جای دهان من از ظرف می‌گذاشتند و می‌نوشیدند.

گفتم: این حدیث عظیمی است که نکات مهمی از آن استفاده می‌شود.

در بسیاری از ادیان و نزد بسیاری از ملل قدیم، زنی که در دوره‌ی عادت ماهیانه بود، ناپاک و پلید شمرده می‌شد و از او دوری می‌کردند. در اوستا که حاوی متون دینی زرتشتیان قدیم است می‌خوانیم که هرکس برای زن حائض غذا می‌برد باید سه قدم دور بایستد. عرب جاهلی نیز چنین بود و چنانکه در تفسیر طبری (4/373) آمده و دکتر جواد علی در المفصل في تاریخ العرب قبل الإسلام (10/227) به آن پرداخته، «با زن حائض در یک‌جا نمی‌ماندند و با آنها در یک ظرف غذا نمی‌خوردند» و در حدیث انس رضی الله عنه مانندش از یهودیان نقل می‌شود.

 البته امروزه نیز چنین نگرشی در جهان وجود دارد، چنانکه گاردین در ژانویه‌ی 2017 گزارشی راجع به منزوی‌ساختن زنان در دوره‌ی قاعدگی منتشر کرده و در آن آمده که زنان نپال در دوره‌ی قاعدگی از خانواده دور نگاه داشته می‌شوند و در مواردی آلونک‌هایی برای آنان می‌سازند، چنانکه در دین هندوها نباید به آشپزخانه نزدیک شود و به چیزی دست بزند!

معلوم است که زنان در این دوره بسیار حساس می‌شوند و نیاز به آرامش و صبوری دارند، درحالیکه منزوی‌کردن آنها و حبس‌کردنشان، فشار روانی را افزایش خواهد داد و اثرات مخربی باقی خواهد گذاشت.

 حال می‌نگریم در شریعت اسلامی چنین دستوراتی نیست و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم خلاف اینها را به مردم آموزش داده است، چنانکه در این حدیث و احادیثی دیگر می‌بینیم. سایر بدن زن پاکیزه در نظر گرفته شده و اگر از برخی عبادات منع شده باشد، مانند مردی است که جنب باشد نه اینکه پلید در نظر گرفته شود.

نکته‌ی مهم دوم این است که مرد باید محبتش را به همسرش نشان دهد. بسیار است که مردی خیال می‌کند که همسرش از علاقه‌ی قلبی او مطلع است و همین را کافی می‌داند، درحالیکه زنان بیشتر از مردان خواهان آشکارسازی محبت هستند و می‌خواهند از محبوب‌بودن خود به طور مکرر مطمئن شوند! مردها شنیدن کلماتی را می‌خواهند که به آنها حس اقتدار بدهد، اما زنان شنیدن کلماتی را دوست دارند که به آنها حس دوست‌داشته‌شدن، اعتماد و زیبایی ببخشد.

علامه محمد بن علی اِتیوبی رحمه الله در البحر المحیط (7/395)، در شرح این حدیث گفته است: «إظهارا لمودتها، واستجلابا وإمالة لقلبها، وبيانا للجواز»، یعنی: رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین کردند تا مودتشان را نشان دهند، دل همسرشان را به دست بیاورند و جوازش را برای امت بیان کنند!

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم

واکنش مردم زمان ابن تیمیه در روز عاشورا، روزی که امام حسین به شهادت رسید

واکنش مردم زمان ابن تیمیه در روز عاشورا، روزی که امام حسین به شهادت رسید

به قلم: محمد اسامه

عده ای از اهل سنت قصد دارند نواصبی که با علی بن ابی طالب و خاندان او دشمنی داشته اند را نادیده بگیرند اما واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد.

نواصب دسته ای از خوارج بودند که نه تنها علی بلکه دودمان او را به همراه معاویه و ام المومنین عایشه رضی الله عنها و هزاران صحابی همراه آنها را تکفیر می کردند.

البته در میان طرفداران معاویه هم نواصبی وجود داشتند که آشکارا علی و طرفداران او را لعن و نفرین می کردند که یکی از کارهای عمر بن عبدالعزیز این بود که جلو اینها را در منابر رسمی گرفت.

در زمان ابن تیمیه که هماهنگ با حمله مغولها به ایران بود باز می بینیم که در برابر شهادت سیدنا حسین بن علی رضی الله عنهما سه واکنش مختلف وجود داشت:

  1. واکنش نواصب
  2. واکنش شیعیان غلاه که کارهای جاهلانه مثل قمه زنی و شمشیر زنی انجام می دادند
  3. واکنش پیروان مذاهب فقهی که تا کنون باقی مانده اند

شيخ الاسلام ابن تيمية رحمه الله تعالی می گوید :وانقسم الناس بسبب يوم عاشوراء – الذي قتل فيه الحسين – إلى قسمين: فالشيعة اتخذته يوم مأتم وحزن يفعل فيه من المنكرات ما لا يفعله إلا من هو من أجهل الناس وأضلهم، وقوم اتخذوه بمنزلة العيد.[1]

مردم به سبب روز عاشوراء که حسین رضی الله عنه در آن کشته شد به دو گروه تقسیم شده‌اند: شیعه آن را روز ماتم و حزن گرفته و غلاة در آن منکراتی را انجام می‌دهد که جز نادان‌ترین و گمراه‌ترین مردم مرتکب چنین افعالی نمی‌شوند، و گروهی آن را به منزله‌ی عید گرفته است! و می گوید:فما يفعل يوم عاشوراء من اتخاذه عيدا بدعة أصلها من بدع النواصب.»[2]پس آنچه روز عاشوراء از عیدگرفتن آن انجام می‌شود، بدعتیست که اصل آن از بدعت‌های ناصبیان است.

و می گوید : «لم يصح في عاشوراء إلا فضل صيامه.»[3]درباره عاشوراء هیچ چیزی جز فضیلت روزه‌ی آن به صحت نرسیده است.

امروزه و در ایران شمشیر زنی و قمه زنی و خون آلود کردن جسد انسان ممنوع است و تنها در میان غلاة موجود در عراق و افغانستان و پاکستان و غیره دیده می شود.

قیام حسین یعنی قیامی جهت بازگرداندن حاکمیت به منهاج نبوت؛ قیامی بود برای « أَيُّنا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَيْعَةِ».[4]

پس حسین متعلق به تمام جهان اسلام است نه فرقه ی خاصی؛ و لبیک یا حسین یعنی لبیک به هدفی که برایش قیام کرد.   

[1]  منهاج السنة، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، ج 8، ص 149

[2]  همان، ج 8، ص 153

[3]  همان، ج 7، ص 39

[4]  الفتوح ، ج 5 ، ص 14 و نیز بحارالانوار ، ج 44 ، ص

ذات صهیونیستها با توحش و جنایت است چه در غزه باشند چه در روسیه یا …

ذات صهیونیستها با توحش و جنایت است چه در غزه باشند چه در روسیه یا …

کاتب: جواد شاهوزهی بامری

دنیا شاهد کلیپی بود که در آن یک صهیونیست در روسیه یک کودک مسلمان را پرت کرده و…  این عمل شیطانی و نفرت‌انگیز علیه یک کودک توسط یک بلاروسی… با گذرنامه «اسرائیلی» که در باند کودک‌کش «نیروی دفاعی اسرائیل» خدمت می‌کرد، انجام شده است. کثافت‌های باورنکردنی. نفرت یهودیان از کودکان و نوزادان، خود شیطان را به چالش می‌کشد…!

همزمان با این در رسانه ها دیدیم که یک یهودی ۵۱ ساله به نام آدام کریستوفر شیف در ایالات متحده دستگیر شده است. او به مصلوب کردن کشیش مسیحی ۷۶ ساله، بیل شاینمن، اهل نیو ریور، آریزونا، اعتراف کرده است.

قاتل در زندان اعتراف خود را انجام داده است. این خبر توسط FOX10 گزارش شده است.

این یهودی، کشیش مسیحی را به دیوار میخکوب کرد و به اصطلاح “تاج خار” را بر سر او گذاشت. آدام شیف گفت که او به عنوان بخشی از اقدامی به نام “فرمان اول” عمل کرده است که هدف آن کشتن ۱۴ رهبر مسیحی در ۱۰ ایالت آمریکا بود.

روزنامه‌نگاری که با قاتل یهودی مصاحبه کرد، تأکید کرد که آدام شیف از جنایت سادیستی که مرتکب شده توبه نمی‌کند، پشیمان نیست، بلکه برعکس، اعمال خود را «خدمت به قانون خدا» می‌داند.

این جنایتکار نام کشیشان و اسقف‌های مسیحی در ایالات متحده را که قرار بود کشته و مصلوب شوند، به روزنامه‌نگار گفت و آنها را به «پیشگویی دروغین و ارتداد» متهم کرد.

وقتی قاتل را به دادگاه آوردند و از او پرسیدند: «آیا شما کشیش بیل شاینمن را کشتید؟»، آدام شیف پاسخ داد: «بله!» او توضیح داد که «کشیشان مسیحی مردم را به راه اشتباه هدایت می‌کنند و از عیسی پیروی می‌کنند.»

در جریان تحقیقات، قاتل یهودی اعتراف کرد که بر اساس اعتقادات مذهبی عمل کرده و قرار بوده قربانیان بعدی دو کشیش مسیحی در کلیسای صلیب مقدس در سدونا باشند، اما او وقت کشتن آنها را نداشته زیرا توسط پلیس دستگیر شده است

. روزنامه‌نگارانی که با این جنایتکار صحبت کردند از او پرسیدند که آیا تا به حال قربانی هیچ مسیحی‌ای شده است؟ آدام شیف پاسخ داد که چنین چیزی نبوده است.

. او این پیشنهاد را که ممکن است از اختلالات روانی رنج ببرد، رد کرد و قاطعانه اظهار داشت که به دلیل «ارتداد مذهبی مسیحیان» عمداً مرتکب قتل با مصلوب شدن شده است. در عین حال، آدام شیف به ویژه تأکید کرد که از کاری که انجام داده پشیمان نیست.

آدام شیف: «آیا بابت اعمالم عذرخواهی خواهم کرد؟ مطلقاً نه..!»

 این قاتل یهودی در گفتگو با خبرنگاران همچنین گفت که اطمینان دارد همه چیز با او خوب خواهد شد.

. بدیهی است که چنین اطمینانی بی‌اساس نیست، با توجه به اینکه ایالات متحده تحت دیکتاتوری صهیونیستی خشن طوایف یهودی قرار دارد. با توجه به تجربه قبلی او، می‌توان فرض کرد که آدام شیف به احتمال زیاد دیوانه اعلام خواهد شد و رسانه‌ها به سرعت این قتل عام مذهبی هولناک را فراموش خواهند کرد.

اگر قاتل مسلمان بود، رسانه‌ها حداقل چندین سال در مورد آن جار و جنجال می‌کردند، هر بار داستان را به صفحات رسانه‌ها می‌کشاندند و به آنها یادآوری می‌کردند که این «متعصبان و تروریست‌های اسلامی» چه انسان‌های وحشتناکی هستند.

اینها چهره هایی واقعی از صهیونیستها هستند هر کجای دنیا که باشند چه غزه چه آمریکا و چه حملات آنها در جنگ 12 روز با ایران و…

واکنش سست و غیر شرعی مولوی عبدالحمید به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران

واکنش سست و غیر شرعی مولوی عبدالحمید به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران

کاتب: عبدالرحمن براهویی

در جنگ بین کفار محارب و اشغالگر آمریکائی و رژیم صهیونیستی تکیه کلام ترامپ و نتانیابو این بود که می گفتند: قدرت، صلح می‌آورد.

این یک واقعیت است اما در مورد به کارگیری این جمله توسط این کفار می توان گفت: كَلِمَةُ حَقّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ.« این سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است» .

در مورد رژیم اشغالگر صهیونیستی و آمریکای جنایتکار باید گفته شود: قدرت بدون مشروعیت، صلح نمی‌آورد.

اما در مورد مسلمین که خواهان حق و گسترش عدالت در جهان هستند باید گفت: بالا رفتن توان بازدارندگی توسط دارالاسلام یعنی صلح؛ وقتی توان بازدارندگی دارالاسلام بالا می رود، صلح برقرار می شود.این مفهوم را در دستور الله و توضیح رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه می شویم.

الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ (انفال/60) ‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

در تبیین «قوت و نیرو» در این آیه از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: 60] «آنچه از نيرو در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد». و افزود: أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ (مسلم1917) بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

پس قدرت بازدارندگی در برابر دشمنانی آشکار چون آمریکا و صهیونیستهای وحشی و دشمنان پنهان بالقوه ای که وجود دارند که منتظر ضعف مومنین هستند تا به آنها یورش بیاورند، قدرت نظامی است، همین موشکها و پهبادها و هواپیماها و سایر تکنولوژی نظامی است که با چشم سر در این جنگ 12 روزه ی دارالاسلام ایران با آمریکا و صهیونیستها دیدیم.

مولوی گرامی: آنچه برای مومنین و دارالاسلام ما صلح و آرامش آورده همین موشکها و سایر اسلحه های دارالاسلام است نه سازمان ملل و شورای امنیت؛ مشکل ما را اتحاد خود ما و اسلحه های خود ما و قدرت نظامی ما حل می کند نه شورای امنیت؛ مگر چند دهه توحش صهیونیستها در فلسطین را نمی بینید؟ شورای امنیت چه کاری برای این ستمدیده ها کرده؟

نکته ی دیگر اینکه: زمانی کفار اشغالگر به سرزمینهای اسلامی یورش می آورند جهاد و دفع این دشمنان «فرض عین» می شود و باید جواب حملات آنها را داد و مومنین را تحریک و تشویق به جهاد کرد چنانچه الله تعالی می فرماید: فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ۚ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا (نساء/84) ‏در راه خدا بجنگ ( حتی اگر هم تنها باشی و باک نداشته باش . چرا که وعده نصرت و پیروزی به تو داده شده است ) . تو جز مسؤول (اعمال) خود نیستی . و مؤمنان را (هم به جنگ دعوت کن و بدان ) ترغیب و تحریک نما . تا این که خداوند (در پرتو شجاعت تو و شجاعت مؤمنان) قدرت‌کافران را باز گیرد و (شما را برابر این وعده پیروز و مؤیّد گرداند . از قدرت کافران نترسید و بدانید که ) قدرت خدا بیشتر و مجازات او سخت‌تر است .‏

مولوی گرامی، این است موضع گیری شرعی، نه اینکه فقط محکوم کنی و نشان بدهی که نباید پاسخ داد و صلح را نزد این دشمنان گدائی کرد و آدرس غلط داد که مشکل را شورای امنیتی حل کنه که زیر نظر همین اشغالگران است!

مولوی گرامی: انتظار داری رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخ حمله و غدر و خیانت یهودی ها را خیبری نمی داد؟

این کفار اشغالگر با محاسبات اشتباه آمده بودند نظام را عوض کنند و اغتشاش عمومی راه بیاندازند اما با اتحاد عمومی مردم ایران و موشکها و پهبادها و قدرت شوکه کننده ی دارالاسلام ایران موجه شدند و آتش بس را التماس کردند.

واکنش امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان را با لگوران جیش العدل در جنگ بین ایران و اسرائیل بسنج

واکنش امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان را با لگوران جیش العدل در جنگ بین ایران و اسرائیل بسنج

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

شکی در این نیست که جنگ بین یک سرزمین اسلامی با یک کافر محارب مهاجم و اشغالگر جنگ بین اسلام و کفر است و این جنگ در شریعت اسلامی و بر اساس تمام مذاهب اسلامی «جهاد فی سبیل الله» و «فرض عین» است.

جنگ مجاهدین افغان با شوروی های اشغالگر و آمریکایی های اشغالگر و همچنین جنگ فلسطینی ها با صهیونیستهای اشغالگر و جنگ تمام آزادی خواهان تمام سرزمینهای اسلامی با کفار اشغالگر خارجی از این قسم است.

رژیم جنایتکار صهیونیستی با حمایت کامل آمریکای وحشی همچنانکه به فلسطینی ها حمله می کند به ایران هم حمله کرد، و همچنانکه زنان و کودکان فلسطینی را قتل عام کرد در ایران هم همان جنایات را انجام داد، فرق این حملات و جنایات در چیست؟

زمانی که حماس در اولین بیانیه ی خود اعلام کرد که ایران در حال هزینه دادن به خاطر حمایت از جهاد فلسطین است همین یک نکته کافی بود که همه ی اهل سنت را در جبهه ایران بر علیه آمریکا و صهیونیستها قرار می داد.

با این وجود دیدیم که دو واکنش در میان اهل سنت درست شد:

  1. غلامان و جاهلین و گروه منافقین که یا با ذکر برخی از مسایل داخلی مردم را از ملحق شدن به جبهه ی ایران دلسرد می کردند و یا حتی مثل جیش العدل مردم را به ضربه زدن به امنیت ایران به نفع صهیونیستها تشویق و ترغیب می کردند.
  2. مومنین ایران و سراسر دنیا که همگی بر علیه صهیونیستها شدند و اگر مستقیم در جبهه ی ایران داخل نشدند اما به موازات ایران حملات خود را بر صهیونیستها و آمریکا تمرکز دادند.

امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان به عنوان بزرگترین گروه جهادی پاکستان و حتی علمای برجسته ی دارای نفوذ در پاکستان از میان اهل سنت و جماعت همگی طی بیانیه های رسمی در جبهه ی ایران قرار گرفتند.

علاوه بر این حتی امارت اسلامی افغانستان اعلام کرد که بعد از جنگ هم نباید اجازه تجدید جنگ‌افروزی به اسرائیل داده شود

سهیل شاهین سفیر امارت اسلامی افغانستان در دوحه گفت: «پیشنهاد آتش بس میان تهران و تل آویو گامی مثبت است، اما باید اطمینان حاصل شود که اسرائیل از این فرصت برای تجدید جنگ‌افروزی استفاده نکند.

اگر مسئله هسته ای مطرح بود، باید در آغاز از طریق گفت‌وگو حل می‌شد… اسرائیل جنگ افزار هسته ای دارد، اما اصلا نباید داشته باشد، زیرا تهدیدی برای کشورهای منطقه به شمار می آید».

این جنگ بین ایران و صهیونیستها که از حمایت کامل آمریکا برخوردار بودند یک غربال و آزمایش بود که به خاطر آن مزدوران و غلامان و جاهلین و گروه منافقینی که همگی در جبهه ی دشمنان اسلام و مسلمین هستند از صف مومنین جدا و آشکار شدند.

جیش العدل بار دیگر غلامی خودش برای آمریکا و صهیونیستها را آشکار کرد به همین دلیل بود که رسانه استخبارات صهیونیستها (موساد) بیانیه ی جیش العدل جهت تحریک مردم به ضربه زدن به امنیت ایران جهت خدمت به صهیونیستها را نشر داد.

طالبان پاکستان و سایر گروههای جهادی پاکستان به دقت این تحرکات غلامان صهیونیستها را باید زیر نظر داشته باشند و در زمان مناسب این غلامان را اگر توبه نکردند همچون اربابان آمریکایی و صهیونیستشان مجازات کنند.

امام شافعی رحمه الله به ما می گوید که در جنگ بین ایران و اسرائیل، اهل حق کجاست؟

امام شافعی رحمه الله به ما می گوید که در جنگ بین ایران و اسرائیل، اهل حق کجاست؟

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

در این چند چند روزه ی بین ایران با اسرائیل، کفار سکولار جهانی یو مرتدینی سکولار محلی به همراه گروه منافقین بومی چنان فضای جامعه را از طریق ماهواره ها و فضای مجازی و کارگران حقیقی و بی مزد شیطان گل آلود کرده بودند که عده یا زا مسلمین می پرسیدند واقعاً حق کدام یک است که از آن حمایت کنیم؟

در پاسخ به این سوال این دسته از مسلمین فوراً گروه منافقین می گفتند اینها هر دو باطل هستند و ظلم می کنند و … پس از هیچ کدام دفاع نکن و از دور تماشاچی باش.

اما همه می دانیم که در شریعت الله زمانی که بین مسلمین با کفار جنگی رخ می دهد مومن تماشاچی و نظاره گر وجود ندارد و این صفت تماشاچی بودن فقط مختص گروه منافقین است چنانچه الله تعالی در هنگام جنگ بین کفار سکولار قریش و متحدین آنها با دارالاسلام مدینه می فرماید:

إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ (احزاب:20) اگر احزاب  بار دیگر برگردند، ایشان دوست می‌دارند در میان اعراب بادیه‌نشین، صحرانشین شوند ( تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد، و بدین اکتفاء می‌کنند که از شما خبر بگیرند) و اخبار شما را جویا شوند.

اینجاست که باید نگاه کنی آیا این گروه منافقین موفق شدند تو را در این صفت مثل خودشان کنند یا مثل قاطعیت مردم ایران و جهان اسلام در کنار دارالاسلام ایران بر علیه دارالکفر والحرب رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفتی؟

اگر به هر دلیلی گروه منافقین فریبت دادند، توبه کن که الله توبه پذیر رحیم است و توبه را بسیار دوست دارد.

اما در زمان جنگ بین کفار محارب با دارالاسلام و مسلمین( از هر فرقه و مذهبی که باشند) آمده است: سئل الإمام الشافعي رحمه الله: كيف تعرف أهل الحق في زمن الفتن فقال: (اتبع سهام العدو فهى ترشدك إليهم).

از امام شافعی رحمه الله سوال شد: در زمان فتنه چگونه اهل حق شناخته می شوند؟

امام شافعی رحمه الله گفت: نگاه کن تیرهای دشمن به کدام سو می رود تو را به اهل حق راهنمائی می کنند.

علامت شناسائی خیلی ساده و راحت است و نیازی به سواد و علم و… ندارد، فقط قلبی سالم می خواهد:

به نظر شما موشکهای آمریکا و بمبهای رژیم صهیونیستی به کدام سو بودند؟ به سوی دارالاسلام ایران.

پس حق با دارالاسلام ایران است؛ همچنانکه حق با مجاهدین حماس و جهاد اسلامی و تمام مجاهدینی است که در تمام رسزمنهای اسلامی توسط این کفارمحارب مورد حمله قرار گرفته اند.

در این جنگ بین دارالاسلام ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی با اهل حق بودی یا ….؟

پاسخ این سوال را برای زمانی بگذار که به تنهائی باید نزد الله پاسخگوی اعمالت باشی، اگر به صورت غیر عمد و نا آگاهانه دچار خطا و اشتباه شده ای فورا توبه کن و بگو: رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ (بقره:286)