برگی از تاریخ ننگین حکومت سکولار و فدرال پاکستان و لگورهای سکولار در برابر بلوچهای مسلمان پاکستان
به قلم: بالاچ عمرزهی امروز با خبر شدیم که حکومت سکولار و فدرال پاکستان در ایالت بلوچستان که توسط بلوچهای سکولار اداره می شود دو شهروند بلوچ به نام های «فاروق بلوچ» و «انس بلوچ» را در کویته و خضدار ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل کرده است.
همچنین روز گذشته چهارشنبه مورخ ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۳، یک بلوچ مسلمان مسن بنام « های بگتی» ساکن منطقه سوئی بلوچستان پاکستان نیز توسط نظامیان حکومت سکولار پاکستان ربوده شده است. علیرغم پیگیری های صورت گرفته توسط خانواده ها این شهروندان بلوچ تاکنون مقامات مربوطه قضایی پاکستان حاضر به پاسخگویی به آنان نشده اند.
لازم به ذکر است که در طول 24 سال گذشته دستکم بیش از 66 هزار شهروند بلوچ از جمله زنان و کودکان و افراد سالمند توسط پاکستان سکولار و فدرال تحت عناوین واهی ربوده و مفقود شده اند که تاکنون علیرغم پیگیری های خانواده هایشان از وضعیت و سرنوشت بسیاری از آنان اطلاعی در دست نیست .
البته اجساد بسیاری از این شهروندان در گور های دسته جمعی یافت شده و همچنین بسیاری نیز طی درگیری های ساختگی در زندان ها کشته و اجسادشان در بیابان ها و کوهستان ها رها شده است. نکته ی کلیدی و مهم اینجاست که: مسئولین اداری و قضای و حکومتی ایالت بلوچستان پاکستان از بلوچهای سکولار هستند و تمام این جنایات به دستور این بلوچهای سکولار انجام می شود.
اینهم تجربه ی بیشتر از هشتاد سال از حاکمیت بلوچهای سکولار و فدرال بر بلوچهای مسلمان .
تمام کسانی که آگاهانه و به میل خودشان در هر شکل و قالبی خارج از «جماعت» مسلمین و خارج از اوامر و نواهی دارالاسلام مسلمین فعالیتهای خودشان را به پیش ببرند «منفردین از سه ابزار» و منفردین از «جماعت» و فرقه بازهایی هستند که ترک سنت کرده اند و تاریخ و بخصوص وقایع همین الان و چند دهه ی گذشته ی سرزمینهای مسلمین نشان داده است که این «منفردین از الجماعة» هرگز به نتایج شرعی جهاد دست پیدا نکرده اند بلکه اکثراً به عنوان یک مانع و آفتی جهت هدر دادن انرژی جهادی مومنین عمل کرده اند و به قول امام ابن حزم این فرقه های گمراه حتی یک روستای کفار را نیز فتح نکرده اند[1] و در نهایت به سبکهای مختلفی در کمال تنهائی و بی کسی خوراک گرگهائی چون کفار اصلی و مرتدین محلی و دارودسته ی منافقین بومی و حتی فرقه هایی مثل خودشان شده اند، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: فَعَلَيكُمْ بِالجَمَاعَةِ، فَإِنَّمَا يأْكُلُ الذِّئْبُ مِنَ الغَنمِ القَاصِيَةَ[2] حتماً با جماعت باشید زیرا گرگ، گوسفند متواری از گله را به راحتی می خورد.
پس، کسی خیال نکند که منظور از این اهل تفرق و «منفردین از سه ابزار و الجماعة» که اکثراً به سوی آتش جهنم دعوت می دهند غیر مسلمین هستند بلکه اهل نماز و روزه « وإن صلَّى وصامَ» و مسلمان و به قول رسول الله صلی الله علیه وسلم: «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا» هستند اما اموری شایسته را با اموری ناشایسته و غیر شرعی مخلوط کرده اند و از راهنمائی هائی غیر از راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم استفاده می کنند «قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ» و اینگونه با ترک سنت الجماعة و با ترک راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم و چنگ زدن به بدعت فرقه گرائی و ریختن به ناحق خون انسانها و طی کردن مسیر انحرافی، مومنین را به جهنم دعوت می کنند؛ چون الله تعالی هرگز از خون به ناحق ریخته شده گذشت نمی کند، این به اضافه ی دهها جرم دیگری که این فرقه ها و گروهها مرتکب می شوند شخص را مستحق عذاب دیدن در جهنم به اندازه ی جرمش می کند « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» به همین دلیل اگر راهی برای ملحق شدن به جماعت مسلمانان و رهبر آنها «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پیدا نکرده ای «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[3]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن، و خیال نکن فقط کفار مسلمین را به سوی جهنم دعوت می کنند بلکه دعوتگرانی در میان مسلمین نیز وجود دارند که اگر به دعوتشان جواب مثبت دادی و به آن عمل کردی تو را به آتش جهنم راهنمائی می کنند.
با آنکه در دورانی ممکن است که در مکانهائی مشخص فرقه های مختلف معروف به اهل سنت و جماعت دارای کلام و فکر مشترکی بوده باشند،[4]با این وجوداهل الجماعه بودن به معنی اهل حاکمیت موجود بر دارالاسلام بودن در برابر اهل الفُرقه و فرقه بازان خارج از حاکمیت قرار گرفته است، البته گاه دیده شده است که بدعتهایی به وجود آمده اند و چون اهل «العلم» چنین بدعتی را به موقع انکار نکرده اند، به همین دلیل می بینیم که چنین بدعتی در میان مسلمین تبدیل به سنت شده است «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ، فَلَمْ يُنْكِرْهَا أَهْلُ الْعِلْمِ صَارَتْ سُنَّةً»[5] همین اصطلاح اهل سنت و جماعت هم توسط عده ای از تعریف شرعی آن خارج شده و تعریفی بدعی جایگزین آن شده است و چون در برابر چنین بدعتی سکوت شده و بر آن ردیه زده نشده است عده ای خیال می کنند این بدعت، سنتی از اسلام است؛در این صورت لازم است در تعریف مفاهیم به منابع فهم این مفاهیم و معانی یعنی «العلم» برگردیم که قرآن و احادیث هستند آنهم ابتدا بر فهم اجماع صحابه و بعد با بهره گیری از سایر اهل فقه و حکمت از تابعین و ائمه و پیروان صادق آنها و بخصوص شورای اولی الامر اهل فقه زمان خودمان.
در دورانهائی از بس فرقه های مختلف خودشان را معادل اهل الجماعه و اهل سنت گرفته اند و دیگران را متهم به ترک سنت و اهل بدعت و فرقه گرائی کرده اند که عده ای برایشان سوال پیش می آید: واقعاً این اهل سنت و جماعت چه کسانی هستند و این فرقه بازهای اهل بدعت چه کسانی هستند؟
شیعیان جعفری نقل می کنند زمانی که علی ابن ابی طالب امیر المومنین و حاکم بر دارالاسلام بود بعد از ورود به بصره در حال ایراد خطبه بود که مردی برخاست و گفت: یا امیرالمومنین اهل جماعت چه کسانی هستند و اهل تفرقه کیانند، و اهل بدعت کدام افراد هستند و اهل سنت کدامین افرادند؟
علی ابن ابی طالب به عنوان رهبر و نماد الجماعة ی حاکم بر دارالاسلام مسلمین در پاسخ این شخص گفت: اما اهل جماعت من و کسانی هستیم که ازمن تبعیت می کنند، اگر چه در اقلیت باشند، و این حقیقت، امر الهی و امر رسول الله می باشد«أَمَّا أَهْلُ الْجَمَاعَةِ فَأَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ إِنْ قَلُّوا وَ ذَلِكَ الْحَقُّ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ عَنْ أَمْرِ رَسُولِهِ» و اهل تفرقه مخالفین من و مخالفین کسانی هستند که از من تبعیت می کنند، اگرچه در اکثریت باشند «وَ أَمَّا أَهْلُ الْفُرْقَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِي وَ لِمَنِ اتَّبَعَنِي وَ إِنْ كَثُرُوا»[6] معاویه هم که بعد از شهادت امیر المومنین علی ابن ابی طالب و در زمان حاکمیت امیر المومنین حسن بن علی بر الجماعه مسلمین، در بیت المقدس مردم به او بیعت دادند و او را امیر المومنین نامیدند،[7] بعد از اتفاقاتی چند و صلح با امیرالمومنین حسن بن علی و رسیدن خودش به پادشاهی، سال 41ق را «عام الجماعة» سال الجماعة نامید،[8] چون غیر از خوارج همه به حکومت او که با زور اسلحه به دست آورده بود و با زور اسلحه بر حاکمیت غلبه پیدا کرده بود[9] بیعت دادند البته جاحظ می گوید: معاویه آن سال را عام الجماعه نامید، در حالیکه آن سال «سال فرقه و قهر و جبر و غلبه» بود. سالی که امامت به ملوکیت و نظام نبوی به نظام کسرایی تبدیل و خلافت مغصوب و قیصری شد.[10] رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز این شاهیگری معاویه بعد از خلافت راشده را تحت عنوان: «مُلْكًا عَاضًّا»،[11] نام می برد، یعنی شاهیگری مستبد و خودکامه.
به سادگی می توانید در این کلام امیرالمومنین علی بن ابی طالب و همچنین در عمل معاویه، أَهْلُ الْجَمَاعَة را در برابر أَهْلُ الْفُرْقَةِ ببینید، البته البَرْبَهَاری امام حنابله در عصر خودش(ت329ق 320ش) و از مخالفین سرسخت شیعیان جعفری، در تعریف جماعت می گوید: والجماعةُ: ما اجتمع عليه أصحابُ رسولِ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم في خلافةِ أبي بكرٍ و…. .[12] یعنی از نگاه ایشان نیز، جماعت یعنی: حاکمیت بر دارالاسلام که با انتخاب رهبر توسط صحابه شکل گرفت.
ابن تیمیه نیز به جای حاکمیت اسلامی از عبارت جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ استفاده می کند می گوید: وَإِذَا كَانَ السَّلَفُ قَدْ سَمَّوْا مَانِعِي الزَّكَاةِ مُرْتَدِّينَ مَعَ كَوْنِهِمْ يَصُومُونَ وَيُصَلُّونَ، وَلَمْ يَكُونُوا يُقَاتِلُونَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ، فَكَيْفَ مِمَّنْ صَارَ مَعَ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ قَاتِلًا لِلْمُسْلِمِينَ؟[13] زمانی ﮐﻪ سلف ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺯﮐﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻧﮑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻧﺠﻨﮕﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻣﺮﺗﺪ ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ، ﺣﺎﻝِ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺑﺮ ﺿﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﯽ ﺟﻨﮕﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ البته صحابه جبهه ی آنها را جبهه ی مرتدین نامیدند که در این جبهه هم منکرین زکات وجود داشتند هم مسلمین مانعین زکات و هم پیامبران دروغین، به همین دلیل در جنگ با این جبهه سعی می شد این مخالفین آنالیز شوند و از خون مسلمین گرفتار در این جبهه و از خون مسلمین مخالف اهل تأویل محافظت شود.
«خلق الله آدم علی صورته» یعنی الله آدم را به صورت خودش(الله) افرید.(بخاری_مسلم) رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی صحیح می فرمایند: الله آدم را به صورت خود خلق کردو طولش ۶۰ ذراع بود. ودر حدیثی دیگر می فرمایند:هرگاه یکی از شما خواست برادرش را بزند به صورت او نزند زیرا الله ادم را به صورت خود(الله) خلق کرد.(مسلم) اما اهل تاویل اینجا هم ارام ننشستند وگفتن الله ادم را به صورت خود(آدم)خلق کرد. با روش خود اهل کلام پیش برویم باید بگوییم که آدم قبل از خلقت صورتی نداشت تا به صورت خود ادم خلق کند. امام احمد در مسند خود می اورد که ابوهریره می گوید:رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند:صورت یکدیگر را زشت نکنید زیرا الله ادم را به صورت رحمن خلق کرد. امام خلال می گوید:امام حرب کرمانی به من گفت:از امام اسحاق بن راهویه که فرمود:ثابت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم خبر داده که الله ادم را به صورت خودش(الله)خلق کرد.(السنة للخلال٢٣٠٢) ونيز می فرماید:از ابی طالب شنیدم که گفت:شنیدم که احمدبن حنبل می گفت:هرکس بگوید که الله ادم را به صورت ادم خلق کرده جهمی است.(السنة للخلال ٢٣٠١) ابراهيم بن موصلي می گوید:مردی نزد ابو عبدالله (احمدبن حنبل)امد وگفت :شنیدم اباثور گفته است که الله ادم را به صورت ادم افرید،اباعبدالله بسیار تامل کرد ودستی برصورت خود کشید وفرمود:این سخن اشتباه است ،این سخن جهم بن صفوان است.(طبقات حنابله ۲۳۶/۱) بعدا خبر این سخن به اباثور رسید ونزد امام احمد امد وامام احمد از او پرسید قبل از اینکه الله ادم را خلق کند ادم به چه صورت بود پس اباثور ساکت شدوتوبه کردواز سخن خود برگشت . اقوال سلف در این باب بسیاری است وبه ذکر اقوال امام اجری و لالکائی نپرداختیم .ابن تیمیه وابن قیم وائمه نجد هم این حدیث را بدون تاویل ودستکاری قبول کرده اند. اما چه کسانی این حدیث را دستکاری ومی گویند الله ادم را به صورت ادم خلق کرد ؟!جواب واضح است اشاعره واهل کلام وبه صورت کلی پیروان عقیده جهمیه لازم به ذکر است ماهم همانند متقدمین می گوییم الله ادم را به صورت خودش (الله)خلق کرد اما این به این معنی نیست که ادم شبیه الله بود معاذ الله بلکه الله ادم را همانند خود دارای دست وساق وجه وچشم …افرید وهیچ چیز همانند الله نیست وما از تشبیه آدم علیه السلام به الله می پرهیزیم . همانطور که امام اسحاق راهویه وامام احمد در شرح این حدیث می گویند:منظور این است که ادم را همانند خود شنوا وبینا ومتکلم ودارای وجه ودست وقدم و…خلق کرد .
فردا جمعه ۱۸ خرداد اول ذی الحجة، دهه ذی الحجه، فضيلتي كه بسياري از مردم از آن محرومند
به قلم: نذیر احمد بلوچ
رسول اللهﷺ ميفرمایند:هيچ وقتی نیست که عمل صالح در آن مثل این ده روز،نزد الله محبوب و بافضیلت باشد یعنی ده روز اول ذیالحجة. صحابه گفتند:حتی جهاد فیسبیلالله؟؟؟ پیامبر فرمود :حتی جهاد فی سبیل الله مگر کسی که با جان و مال خود برای جهاد خارج شود و دیگر بازنگردد(شهید شود)
جاي تعجب است که غالبیت مسلمانان به ده روز اول ذیالحجة اهميتي نميدهند در حالی که فضیلت این ده روز ،در قرآن و سنت ثابت وظاهر است حتی بعضی از علما میفرمایند :ده روز اول ذی الحجة از ده روز آخر رمضان بافضيلتتر است جدا از شبهای رمضان و لیلة القدر، و اين اختيار شيخ الاسلام ابن تيمية است
بعضي ديگر از علما میفرمایند:ده روز وشبهای اول ذی الحجة از ده روز وشبهای آخر رمضان افضلتر است بجز لیلة القدر چون (یوم: در زبان عرب شامل شب و روز میشود)
حتی انجام عمل صالح از صدقه،نماز ،روزه،ذکرالله،در این ده روز از جهاد در غير اين روزها افضلتر است مگر جهادی که فرض عین باشد یا کسی که شهید شود
و این بیانگر فضل جهاد و رباط در این ده روز است که با محبوبترین اعمال=جهاد کردن در محبوبترین ایام به درگاه ارحمالراحمین برویم.
جهت یادآوری فردا (جمعه)شروع اولين روز از ماه ذي الحجة است.
پس از اعلام طرح لگورهای آسوچ دو کارشناس شرکت ماهان ناپدید شدند که پیکر یکی از آنها توسط اهالی در باهوکلات دشتیاری پیدا شد
به قلم: براهندک بلوچ
لگورهایی که از طرحی خائنانه ای تحت عنوان آسوچ جهت ضربه زدن به طرحهای اقتصادی رونمایی کرده اند در تازه ترین اقدام مخربانه، ما شاهد ربوده شدن و قتل یکی از تکنسینهای شرکت ماهان بودیم.
روز گذشته چهارشنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۳، پیکر یکی از کارشناسان غیر بومی شرکت ماهان که چندی پیش بهمراه یکی دیگر از همکاران خود ناپدید شده بود توسط اهالی در حد فاصل روستای بسوت واقع در بخش باهوکلات از توابع شهرستان دشتیاری در پتوی پیچیده شده کشف شد.
از سرنوشت دیگر همکار این تکنسین اطلاعی در دست نیست و پیکر این شهروند حداقل بیست روز در اطراف روستای دفن شده بوده که بطور اتفاقی توسط اهالی کشف شده است.
این لگورها و خائنین تماما موانع توسعه در بلوچستان هستند که مولوی ها و مسئولین فرهنگی و امنیتی باید فکری اساسی برای این معضل بکنند. این لگورهای رم کرده قبل از هر چیزی مشکل عقیدتی و فکری و معرفتی دارند و همچون یک بیمار درونی باید راهکاری برای درمان آنها ارائه داد.