باچشم سر جنایات سکولاریستها در غزه را دیدی، فراموش نکن و…
به قلم: محمد اسامه
با چشم سر دیدی که صهیونیستهای سکولار چگونه برادران و خواهرمان ما را در غزه قتل عام کردند و چگونه آمریکای سکولار و ناتو سکولار و تمام حکومتهای مرتد سکولار حاکم بر مسلمین به این صهیونیستهای سکولار کمک کردند.
حتی با چشم سر دیدی که چگونه مسلمان زاده های سکولار ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ غزه بر علیه مسلمین مشارکت کردند و دیدی که چگونه حکومت کارتونی محمود عباس سکولار هم در کنار صهیونیستهای سکولار ایستاد!
با چشم سر دیدی که سکولاریستهای بومی و محلی خودمان هم چگونه از جنایات صهیونیستهای سکولار حمایت کردند و بر علیه حماس و جهاد اسلامی ایستادند و…
دیدی که در کنار غزه تنها دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت وجود دارد در حالی که 50 کشور سکولار و دست نشانده عربی نظارهگر بودند و هیچ حرکتی نکردند و حتی کمکهای نظامی آمریکای سکولار برای ارتش رژیم اشغالگر از پایگاه هوایی امیر حسین در اردن ارسال شد…
دیدی که مردم غزه غذا، آب و دارو ندارند، اما جهانیان سکولار خم به ابرو نمیآورند و کشور عربی و سکولار مصر حاضر به ارسال کامیونهای کمکهای بشردوستانه برای آنان نبود
اما دیدی که غزه سرزمین کوچک محاصره شده از بیش از 17 سال پیش ارتشی را که 21 ارتش عربی از آن هراسان بودند، به زانو درآورد… غزه راه امت را ترسیم کرد و بر مواضع خود ثابت ماند و تسلیم دشمن اشغالگر و همپیمانانش نشد… آن هم در شرایطی که سران حکومتهای سکولار و مرتد عربی برای عادیسازی روابط با این رژیم جنایتکار سکولار سر و دست میشکستند
پس به جای مشغول شدن بیش از حد به اخبار و تحلیلات جنگ، بیشتر به دعا بپردازید، سعی کنید روزانه معلومات و تقوای خود را افزایش دهید، هر جایی که هستید در مورد قضیه فلسطین برای مسلمانان روشنگری کنید و برای منافقین مشتی کوبنده باشید.
این روزها و تجربیاتش را هرگز از یاد نبرید، دوست و دشمن را بشناسید و هرگز آنان را فراموش نکنید.
به نصرت پروردگار که شامل مسلمین غزه شده بنگرید تا قلبتان صفا یابد و بدانید وعده پروردگار حق است.(یا اله العالمین ما را لایق نصرتت قرار بده)
در راه دینداری و دعوت و تلاش برای اعلای کلمه لا اله الا الله، با خدای خود تجدید بیعت کنید و قاطعانه به مسیرتان ادامه دهید. ما نیاز به بازنگری در افکار و عقاید و رفتارهای خود داریم.
با اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق در جبهه ی مقاومتی قرار بگیریم که تصمیم گرفته است با متحد کردن تمام تفاسییر و مذاهب اسلامی آمریکا (سرافعی) و مزدوران آن را از منطقه اخراج کند.
در میان بلوچها سالهاست که تفکرات مخرب مرجئه گری با پس مانده هایی از معتزله گری حاکم شده است و بسیاری از مولویی ها از منهج اهل سنت و جماعت و ادله الفقه امام ابوحنیفه و بخصوص از قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم غافل و جاهل شده اند.
اهل سنت و جماعت که با تمسک به ادله الفقه امام ابوحنیفه ابتدا بر قرآن و سپس بر احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم چنگ زده اند و از قول صحابی و اجتهاد و قیاس شرعی هم بی بهره نیستند آینده سازان جامعه ی اهل سنت و جماعت بلوچستان هستند.
پس ای اهل بدعت: منتظر نباشید که قومی را که الله ولی و نصیر وعده دفاع از آنان را داده است ، روزی مکر و نیرنگ و تحالفتان، آنان را سست و یا عزمشان را ضعیف کند و یقین داشته باشید که وعده ی الله حق است و عاقبت از آن مومنان است و کفی بالله ولیا و نصیرا .
ما در طول زندگی خود به توحید و اهل جماعت شدن و پرهیز از بدعت و خرافات دعوت می کنیم ، گاهی در خفا و در مقابل چشمها ما با شرک و شیاطینی که در صدد نشر شرک و خرافات هستند بر اساس منهج اهل سنت و جماعت مبارزه میکنم به اذن الله سبحانه و تعالی و این جنگی سخت است، و این جنگ با زبان و دست و قلب و فدا کردن جان ها در این راه روش ماست و تا قیامت باقی است ان شاءالله
و اما ای مومنین اهل جماعت؛ در ابتدا مادرانی را برای فرزندانتان انتخاب کنید که روزی غم و هم چگونه تربیت شدن فرزندانتان را نداشته باشید و بدانید در هر جایی که هستید، فرزندانتان امانت های الهی در نزدتان هستند .
زن مسلمانی که درمورد علوم شرعی دینش مطالعه میکند، برای دشمنان اسلام خطرناک تـر از مجاهدی است که سلاح بـه دست گرفته.
این فرزندان آمادگی پذیرش هر چیزی را دارند، اگر در کودکی به بهانه ی امنیت و مشغولیت و کودکی آنان را برای دین الله تعلیم و تربیت و آماده نکردید ، و حب اهل جماعت بودن و جهاد و دفاع از دین و تعلیم و دعوت آن و پرهیز از فرقه بازی و حزب بازی و تفرق را در قلبهایشان پرورش ندادید ، مطمئن باشید که کفار سکولار و فرقه بازهای مسلح و غیر مسلح اسلامی و غیر اسلامی به وسیله ی برنامه های متنوع خود، آنان را پرورش و سربازان آینده ی خود می کند . پس قبل از اینکه حسرت بخورید ، به خود بیایید
به فرزندانتان بعد از ایمان و نماز یاد دهید که چگونه اهل جماعت شوند به آنها یاد دهید: ڪسی ڪه غم دین ندارد، خودش غمی است ڪه سربارِ دلِ زخمدیدهٔ دین شده است؛ و جهت ثبات اراده و ثابت قدمی و ادامه ی این مسیر پر خیر و برکت این قول ابن قیم را به آنها یاد دهید که: اصل و اساس تمامی خیر این است: اینکه به یقین بدانی هر آنچه الله متعال بخواهد همان خواهد شد و آنچه را که نخواهد به وقوع نخواهد پیوست.
استاد محمد قطب می گوید: حقیقتا بدون وجود مؤمنانی که بر حاکم ساختن شریعت الهی در زمین اصرار کنند و دست رد به سینهٔ دیگر قوانین زنند و یقین داشته باشند که تن دادن به شریعتی جز شریعت الله، کفر اکبر بوده و فرد را از دایرهٔ ایمان خارج میسازد، اسلام نخواهد توانست در دنیای واقعی بر مسند قدرت بنشیند!
دارودسته ی رجوی بدیل محمد علی جناح برای بلوچهای ایران
به قلم: عبدالرحمن براهویی (سراوان)
به دنبال شکست قیام مسلحانه و جهادی شیخ الهند مولانا محمود حسن دیوبندی رحمه الله بر علیه کفار سکولار خارجی به رهبری انگلیس و مزدوران آن در هندوستان، سکولاریستها جهت نابود کردن نهضت مسلمین دست به دو اقدام مخرب زدند:
با وارد کردن دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها جریان جهادی مولانا محمود حسن را تبدیل به جریانی مسالمت آمیز کردند که در بازیهای سیاسی رایج سکولاریستها نقشی داشته باشد. همان کاری که با نهضت اخوان المسلمین و وارد کردن خائنینی چون الضهیبی جهت تخریب و انحراف آن انجام دادند.
از کانال همین مخربین طرح تجزیه ی مسلمین و کاستن قدرت مسلمین با مطرح کردن تشکیل کشوری به نام پاکستان شرقی و غربی را مطرح کردند که طی آن مسلمین در هند از اکثریت می افتادند و اقلیتی می شدند تحت حاکمیت هندوها و بقیه هم تحت حاکمیت سکولاریستهای خائن میان مسلمین در کشوری که هدفی غیر از تخریب عقیده و منهج و حرکت اسلامی مردم ندارد.
در برابر شاگردان اصلی شیخ الهند مولانا محمود حسن که مخالف تجزیه هندوستان بودند محمد علی جناح کسی بود که حکومت سکولار انگلیس از کانال آن برنامه های خود را پیاده کرد. و محمد علی جناح نیز با بهره گیری از علمای سرشناس منطقه چون مولانا اشرف علی تهانوی ، مولانا شبیر احمد عثمانی، مولانا ظفر احمد عثمانی و مفتی محمد شفیع عثمانی و دیگران توانست حمایت و بسیج مسلمین هندوستان را به دست بیاورد.
این علماء خیال می کردند که از کانال این کفار سکولار جهانی و این سکولاریستهای دست نشانده ی آنها می توانند به حکومتی اسلامی و دارالاسلامی دست پیاده کنند که مجری قوانین شریعت الله باشد.
در این میان هر چند بزرگانی چون مولانا حسین احمد مدنی معتقد بودند که محمد علی جناح مهره ای بیش نیست که دارای عقیده سکولار است و هرگز حکومت را اسلامی نخواهد کرد، بنابراین حمایت از او فایده ای دینی در بر ندارد؛ اما قدرت رسانه ای و تبلیغی مخالفین ایشان قوی تر و فریبنده تر بود.
در این میان بلوچهای بلوچستان پاکستان نیز که با مرکزیت کلات دارای حاکمیت محلی و اسلامی خاص خود بودند به دلایلی کاملاً مشخص فریب طرح کفار سکولار انگلیس از کانال محمد علی جناح و وعده های او را خوردند و با تبلیغات وسیع علمای فعال در حزب مسلم لیک سرزمین و حاکمیت خود را تحویل این مهره ی داخلی کفار سکولار جهانی دادند.
به این شکل انگلیس سکولار توانست به سادگی میلونها مسلمان و آنهمه عالم را از کانال یک خائن داخلی بازی دهد و مسلمین را به چنان توهمی برساند که خیال کنند از کانال کفار خارجی و خائنین محلی هم می توان به حکومت اسلامی رسید.
قیام از کانال و مسیر کفر ثمره ای غیر از این ندارد اما دستهایی مرموز در قالب حزبهای مجازی سکولار و ملی گرا و حتی فرقه ای و مذهبی سعی دارند همان نسخه و تجربه ی هند را برای بلوچستان ایران پیاده کنند.
اینبار طراح اصلی همان انگلیس و آمریکا هستند و محمد علی جناح «نامرئی» و پشت پرده شده دارودسته ی رجوی، و کسانی هم که قصد دارند نقش محمد علی جناح «مرئی» را بازی کنند کسانی هستند چون حبیب سربازی و بهمن و …
ملت مسلمان و بیدار ما با دور ریختن تمام توطئه ها و با چنگ زدن به قوانین شریعت الله به تمام این دشمنان خارجی و مزدوران ریز و درشت داخلی فهمانده است و می فهماند که آدرس را اشتباهی آمده اند.
ای مومنین غزه: سختیها مقابل ایمان شما کمر خم کرده است
به قلم: ام عمر
امشب قلمم رنگِ دلتنگی بهخود گرفته است. من و قلم نمیخواهیم از درد بنویسیم، روزهای شاد هم وجوددارند؛ باید از آن نوشت.
ولی…چه بنویسیم؟! وقتی که این واژههایم رنگ سیاهِ حزن به خودگرفته و داروندار زندگیام را تسخیر کردهاند.
آه فلسطینم…! با این درد به کجا میرسیم؟ قلبم برای تو میتپد و روحم سمت تو میرود، اما جسمم در کُنج خانه محبوس است.
من و امتیِ باوجدان در دردت میسوزیم و حاکمان را خواب برده است. تو با دردت درگیری، من و مسلمان بیدار از دوریت اشک خون میریزیم. آنهایی که به تو نزدیکاند یا در غفلتاند یا مسیرشان مسدود و چون ما مستأصل ماندهاند.
آه بنازم به ایمان مردمانت! آخرت و سعادت را سرلوحه زندگی قرار دادهاند و دردها را متحمل میشوند و الحمدللهگویان تبسم میکنند.
سختیها مقابل ایمان شما کمر خم کرده است. حتم دارم که ایمانداران واقعی امّت، شماها هستید.
شما با اعتقاد و اعتماد به خالق پیروز میدان خواهید شد. آنزمان خواهد رسید که چهرهٔ بیتفاوتان امت، آنهایی که در قبال تو سهمی نداشتهاند، بهوقت پیروزیات کدر و سیاه شده و سر فرو افکندهاند.
دعا میکنیم جنگجویانت با بازوی قوی و دلی نترس وارد میدان شوند و دشمن غاصب را تارومار کنند.
شکست شما شکست امت مسلمه هست. دعا میکنیم تا اگر کم آوردید امداد غیبی به سراغتان بیاید. سربازان سَماوی و زمینی وارد میدان شوند و قوت دل و جسم شما شوند. بشود همانی که میخواهید.
غزهام! نمیتوانم بنویسم. یاران از تأخیر در نوشتههایم شکوه دارند؛ دوستداری به آنها بگویم چرا نمینویسم؟ که چرا نای تایپ و یا خطسیاهکردن ندارم؟
تو را که در حزن میبینم قلبم میایستد و روح از جسمم کنده میشود گویا؛ اگر بنویسم سطرها از آه و درد لبریز میشوند و صفحهٔ دل میسوزد. کمر قلمم میشکند و از بین میرود.
امشب ناگزیر شدم بنویسم؛ اما نمیخواهم از درد بنویسم؛ چرا که خارج از توانم است. قلم نیز همراهیام کرد تا بلکه دلت را شاد کنم؛ امیدوارم اندکی دلت را تسلی داده باشم.
” راستی؛
گفته بودم بهزودی نزدت تشنگانِ جام شهادت خواهند آمد؟
میدانم صدایم از عمق قلب به قلبت رسیده است و میدانی؛
دلبستگی مولوی عبدالحمید زاهدان به «اومانیسم» و کفار سکولار جهانی
به قلم: عبدالرحمن براهویی
اصطلاح «اومانیسم» در میان مسلمین با عنوان «انسانیت» ترجمه شده است که به معنی انسان محوری و انسان مداری به جای الله محوری و الله مداری است.
اصطلاح «انسانیت» در میان مسلمین با آمدن سکولاریستهای اشغالگر به میان مسلمین و قدرت گیری رایج شدن فرهنگ سکولاریستی در میان مسلمین گروه خورده است، و در میان بلوچها به همین چند دهه ی گذشته برمی گردد، و کسانی چون مولوی عبدالحمید زاهدان جزو اولین افرادی هستند که با جا انداختن این اصطلاح در حال زمینه سازی برای گرایش مردم به سکولاریسم هستند و نه مولوی عبدالعزیز رحمه الله و نه هیچ عالم بلوچی قبل از مولوی عبدالحمید از چنین اصطلاح کفری استفاده نکرده است..
«اومانیسم» یا همان «انسانیت» زیربنای تفکر کفری سکولاریسم است که سکولاریسم بر آن بنا شده است و اسلام دقیقاً برای از بین بردن این عقیده و جایگزین کردن «توحید» و «حاکم کردن قوانین شریعت الله» آمده است.
با این وجود، مولوی عبدالحمید، مولوی رسانه ای مسجد مکی زاهدان این هفته 30 شهریور 1403ش هم باز به تناقض گوئی های همیشگی خود به نفع سکولاریسم و سکولاریستها ادامه داد و گفت:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم «انسان» ساخت و درس «انسانیت» آموخت.
اسلام در انسان «انسانیت» به وجود می آورد.
شهدای غزه از مرز 41 هزار نفر گذشته است. فلسطینی ها و یهودی هایی که کشته شده اند همه ی اینها انسان هستند. سران آمریکا و اروپا کجا هستند و چرا مساله فلسطین را حل نمی کنند؟
جامعه جهانی، سازمان های حقوق بشری و تمام کسانی که به «انسانیت» می اندیشند باید جلوی ظلم را بگیرند و مساله ی فلسطین را به روشی عادلانه که حق هیچ کدام از طرفین ضایع نشود حل و فصل کنند. کسی که حل و فصل عادلانه را قبول نمی کند او را پای میز محاکمه بکشانند و مجبور به قبول بگردانند.
باید به این مولوی گفت که همه ی ما قبل از آنکه مومن یا کافر باشیم «انسان» هستیم و الله این انسان را از خاک آفرید «خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ»(سجده/7) و الله بارها در قرآن این انسان را با عبارت «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» (حجرات/13) مورد خطاب قرار داده است، پس الله، انسان را ساخت نه رسول الله صلی الله علیه وسلم، و الله به رسول الله صلی الله علیه وسلم درس توحید و مختص کردن عبادت برای الله را آموخت نه «اومانیسم» را.
الله در مورد هدف خلقت انسان و جن هم می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) من جنها و انسانها را جز برای عبادت خود نیافریدهام.
پس اسلام در انسان، الله مداری و الله محوری و «توحید» و «بندگی کردن برای الله» به وجود می آورد نه «اومانیسم» و انسان مداری و انسان محوری و بندگی کردن برای سایر انسانها را.
در مورد جنایات صهیونیستهای سکولار هم حتی کودن ترین انسان می داند که آمریکای سکولار و اروپای سکولار متحدین رژیم صهیونیستی هستند و این رژیم سکولار با دلارها و بمبهای آمریکا و اروپا در حال قتل عام مسلمین غزه است.
حالا این مولوی رسانه ای با آنهمه القاب رگباری که برای خود سرهم کرده از این مجامع سکولار که به «اومانیسم» می اندیشند و همینها بودند که به اشغالگران صهیونیست رسمیت بخشیده اند می خواهد که برای مسلمین غزه و فلسطین کاری انجام دهند و حکم و قاضی شوند و حکم صادر کنند!!
چنین انتظاری از کفار سکولار محارب تنها فریب افکار عمومی مسلمین و غسل تعمید دادن کفار سکولار محارب برای مسلمین و خاک در چشم مسلمین کردن است.
مسلمین به بازگشت به قرآن و تمرکز بر مشترکات خود و «اتحاد» و «وحدت اسلامی» و اتکاء به خود بعد از نصرت الله، نیاز دارند «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ» (انفال/62) نه به دشمنان محاربشان و احکام کفری آنها.
کشته شدن یک شهروند بلوچ حنفی مذهب اهل روستای دولتآباد شهرستان سیب و سوران، با تیراندازی افراد مسلح
افراد مسلح ناشناس به منزل مسکونی یک شهروند بلوچ حنفی مذهب یورش برده و او را مورد هدف تیراندازی قرار داده و به قتل رساندند. به گزارش منابع مطلع ، بامداد امروز ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۳، یک شهروند بلوچ حنفی مذهب با یورش افراد مسلح به منزل مسکونی او و تیراندازی آنها کشته شد.هویت این شهروند بلوچ “علی شهدادزهی” ۲۲ ساله فرزند سعید اهل روستای دولتآباد شهرستان سیب و سوران عنوان شده است.
گفته می شود، افراد مسلح با یورش به منزل مسکونی این شهروند در روستای دولتآباد، وی را در حالی که خواب بوده با تیراندازی به قتل رساندند.گفتنی است، علی در منزل مسکونی خود تنها بوده و کسی دیگر حضور نداشته است.
لازم به ذکر است که جو نا امنی که فرقه های مختلف مسلحی چون جیش العدل و الفرقان و دهها گردنه گیر دیگر چون گروه اسماعیل به وجود آورده اند جرم و جنایت را در میان بلوچها عادی کرده اند.
خیانت مولوی نقشبندی به ملت بلوچ در تولید فاجعه خونین مسجد مکی زاهدان که بی مکافات ماند
به قلم: براهندک بلوچ
در 8 مهر 1401ش فاجعه ای در مسجد مکی رخ داد که نتیجه ی تحریکات مولوی عبدالغفار نقشبندی امام جمعه موقت راسک بخ خاطر یک اتهام ثابت نشده بر اساس فقه مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و تمام مذاهب اسلامی بود.
یک دختر بلوچ حنفی مذهب که به خاطر قتل یک خانم بلوچ حنفی مذهب حامله مظنون بود مدعی شد که توسط یک سرهنگ بلوچ شیعه مذهب مورد تجاوز قرار گرفته است. مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله به همراه تمام مذاهب اسلامی برای اثبات جرم زنا دو راه معرفی کرده اند که سومی ندارد:
شهادت توسط هر دو نفر نه فقط توسط یکی از طرفین
چهار شاهد عادل از میان مومنین که با چشم سر و بدون حدس و گمان واقعه را دیده باشند. یعنی اگر سه نفر باشند(هر چند واقعه صحت داشته باشد) این سه نفر به جرم «قذف» باید حد زده شوند.
الله جل جلاله می فرماید: وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور/4) کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند، سپس چهار گواه (بر ادّعای خود، حاضر) نمیآورند، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را (در طول عمر بر هیچ کاری) نپذیرید، و چنین کسانی فاسق (و متمرّد از فرمان خدا) هستند.
مولوی عبدالغفار نقشبندی صرفاً با شنیدن سخنان آن دختر متهم به مشارکت در قتل آن خانم حامله ی بلوچ، مدعی شد که این جرم برای او محرز شده است و عملاً با کنار زدن هر دو راه اثبات جرم زنا، و با سرپیچی از شریعت اسلام، باعث تحریک احساسات جوانان شد و جوانان نیز به کلانتری 16 زاهدان با سنگ و حتی وسیله نقلیه حمله کردند و آن فجایع رخ داد که همه آگاهیم.
بعد از این فاجعه، نه تنها مسئولین حکومتی ایران این مولوی را دستگیر نکردند بلکه حتی مولوی های بلوچستان و سایر علمای اهل سنت ایران و جهان هم از مولوی عبدالغفار نقشبندی نخواستند که بر اساس کدام یک از این دوراه، جرم زنا برایش محرز شده که باعث تحریک این جوانان و تولید این فاجعه در مسجد مکی و سایر مناطق شد؟
با آنکه ما در همان دوران از طریق فضای مجازی دلایلی از این مولوی خواستیم اما تعصب قومیت گرائی و نژادی و تکبر این مولوی اجازه نداد که پاسخی شرعی به ما بدهد، زمانی هم که دلایل شرعی را به این مولوی ارائه دادیم و از او درخواست توبه و اصلاح آنچه تخریب کرده بود را کردیم، چنان در فضای مجازی گم شده بود که غیر از مسدود کردن ما کاری انجام نداد.
مولوی عبدالغفار نقشبندی با کنار زدن قوانین شریعت الله نه تنها باعث آبروریزی آن دختر بلوچ نا آگاه به قوانین شریعت الله در سطح جهانی شد بلکه ضربه ی سنگینی هم بر غیرت و آبرو و ناموس بلوچها وارد کرد که فاجعه ی مسجد مکی زاهدان آنرا در تاریخ ما ثبت کرد.
مولوی عبدالغفار نقشبندی به این شکل آشکارا به قوم بلوچ خیانت کرد و به همین سادگی هم، بدون مکافات ماند تا اینکه بر اثر فشاری که در فضای مجازی و آگاهی هایی که ارائه داده بودیم و درخواستهای مکرری که جهت محاکمه ی این مولوی داشتیم این مولوی مجازی مجبور به فرار شد و هم اکنون از دور برای جاهلین قومیت گرا مشغول تبلیغات و کشاندن بیشتر آنها به فتنه است.
مولوی عبدالغفار نقشبندی در کشور پاکستان در حال توطئه چینی و سخنپراکنی است که پاکستان خودش دست نشانده ی آمریکا به شمار می رود و آمریکا هم متحد اصلی رژیم جنایتکار صهیونیستی است.
همین برای کسانی که از کمترین بهره ی هوشی برخوردارند کافی است تا بدانند تحریکات مولوی عبدالغفار طبق برنامه ی چه کساین و به نفع چه کسانی است؟
اما آنچه قربانی شده و می شود جوانان بلوچ هستند.
ما به عنوان قوم اهل سنت و جماعت بلوچ این خیانت آشکار عبدالغفار را نه فراموش می کنیم نه می بخشیم.
بدانید که بهترین راه مقابله با پلیدی دشمنان فطرت و مقابله با زیادهخواهی آنان، مراقبت از خانواده و تربیت نیکوی فرزندان است. آیا شاهد اقدامات، ترفندها و نقشههای دشمنان هستید؟! همگی اینها ضعیف هستند و تقریباً میتوان گفت نمیتواند خانوادههای مسلمانان را تحتتاثیر خود قرار دهد :
اگر یوتیوب، شبکههای اجتماعی و وایفای، به راحتی در دسترس نباشند.
اگر والدین، فرزندان خود را از مکانهای گمراهکننده دور نگه دارند.
اگر والدین برای فرزندان خود وقت بگذرانند، با آنها بنشینند و به سؤالاتشان پاسخ دهند و به صحبتهای آنان گوش دهند.
اگر با آنها رابطهی خوبی برقرار کنند، برای بازی با آنها وقت بگذارند، به آنها ابراز محبت کنند و توجه فرزندانشان را به خود جلب کنند.
اگر در دوران کودکی و نوجوانی به آنها آموزش دهند و همت خود را به کار گیرند که آنها را به کتاب پروردگار و احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوسلم وابسته کنند.
اگر مادر در خانه بنشیند، فرزندان خود را در آغوش بگیرد و برای آنها انرژی و وقت بگذارد، احساس دوستداشتن و توجه را در آنها ایجاد کند و ارزشهای مهم زندگی را به آنها القا کند به جای اینکه شیاطین اینترنتی که صفحات بزرگ و تصاویر عجیب برای القای این ارزشها دارند!
اگر خانواده هنگام شام دور یک غذای ساده با هم جمع شوند و از پدرشان بهخاطر کار بیرون از خانه و مادرشان بهخاطر زحماتش در خانه تشکر کنند.
با همین نکات ساده میتوان معنای زنانگی و مردانگی، زیبایی خانواده و زندگی، معنای پدر و مادر بودن، معجزهی خداوند در آفرینش ما بدین شیوه و بنا نهادن جامعه و امت را نهادینه ساخت. اگر فرزندان با این احساس زندگی کنند که هر چه دارند نعمتی از جانب خداوند، روزیدهنده، دانا و حکیم است، کسی که فقط او سزاوار امر و نهی است و اوامرش اجرا شود، کسیکه هر چه بخواهد انجام میدهد و بر همهی مخلوقات داناست. بنابراین هیچ آرزو و خواستهایی مهم نیست، مگر آنچه مطابق با خواست پروردگار متعال باشد. اگر هر کودک در یک محیط مسلمان از برادران خود و از مربیانی که او را بهخاطر رضای خدا دوست دارند و نسبت به او از خدا میترسند و دشمن او نیستند و از دشمنان امت او هم نیستند که سعی و تلاششان بر این است که افکار او را از نو بنا سازند، دین او را ریشهکن کنند و آن را با تقدیس خواستههای جدید خود پر کنند، بیاموزند. آنگاه فرزند با قدرت و صلابت از خانه خارج میشود و بهعنوان یک نوجوان و جوان از عوامل گمراهکننده در امان میماند که به سختی میتوان او را منحرف کرد و نفسش مانع او میگردد و افکارش ثابت و شبهاتش نیز کم میشود. من نمیگویم که امکان گمراهی اصلاً وجود ندارد، اما از این طریق به حداقل میرسد و تعداد کسانی که به بیراهه میروند و ضایع میشوند به شدت کاهش مییابد و نیز احتمال بازگشتشان به مسیر صحیح و واقعی، بیشتر و نیز آسانتر خواهد بود. خلاصه، با اقدام و همت خود در تربیت فرزندان در خانههایمان، میتوانیم امتحان فرزندان خود را آسانتر کنیم و با وجود همهی گمراهیهایی که به جهان رخنه کرده، نیکیها را به آنها نزدیکتر کنیم. ما میتوانیم برای مواجهه با شر و پلیدیها با کار روی خودمان، خانههایمان، روابطمان با همسر و فرزندانمان و درک مسئولیتهایمان و انجام آنها به بهترین شکل ممکن، شروع کنیم. هر خانوادهای میتواند سرآغاز قوت و خیر برای امت باشد تا با هم بتوانیم در مقابل شر و گمراهی و پلیدی به مقابله برخیزیم و یک نسل آگاه و فهمیده نسبت به نقش و مسئولیت خود در برابر توطئههایی که علیهشان به کار گرفته میشود پرورش دهیم. بنابراین، آغاز همان کاری است که از جانب دشمنان فطرت در نظر ما دست کم گرفته میشود و با چشم تحقیر به آن مینگریم؛ مانند نقش مادری و پدری، صفت زنانگی و مردانگی واقعی، وحدت خانواده و محوریت آن و درک عظمت وظایف فردی خود که در خانواده برعهده داریم. و ما بر خداوند توکل نمودهایم…