بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(1)

بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(1)

به قلم: مولوی سیدمحمد رخشانی بادینی

اینکه قدرت رسانه های کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی و هم چنین قدرت رسانه های دارودسته ی منافقین و اهل بدعت موجود در اهل سنت ایران باعث شده است که عده ای برای ابراز عقاید صحیح اهل سنت و جماعت با مشکلاتی روبرو شوند و حتی عده ای جرئت بیان عقاید و منهج صحیح اهل سنت و جماعت را نداشته باشند چون به برچسبهای مختلفی روبرو می شوند و باید هزینه هایی را پرداخت کنند، دلیلی بر حق بود این دشمنان اهل سنت و جماعت نیست.

اهل سنت و جماعت همچنانکه برای طهارت و مسائل خانوادگی و معاملات و … قانون و برنامه دارد در مساله ی امر به مرعوف و نهی از منکر در سطوح مختلف و بخصوص در سطح حکومتی دارای قانون و برنامه ای مشخص و واضح است که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم و ائمه ی مذاهب ما پیرو آن و الگوهای آن بوده اند.

بر کسی پوشیده نیست که دارالاسلام ایران هم اکنون تنها جماعتی است که آشکارا در برابر آمریکا و ناتو ایستاده است و پاکستان هم یکی از مراکز عمده ی آمریکا و ناتو است و حکام آنهم مزدوران و دست نشانده های آمریکا و ناتو هستند.

امارت اسلامی افغانستان از زمان مُلا اختر منصور به این حقیقت پی برد و با آنکه رهبرش اختر منصور را در این راه از دست داد اما روابطش با دارالاسلام ایران را در سطوح مختلف امنیتی و اقتصادی و دیپلماتیک به بالاترین سطوح ممکن رسانده است و اجازه نداده است حتی یک از مخالف دارالاسلام ایران در خاکش بر علیه ایران فعالیت سیاسی یا نظامی داشته باشد و هر کسی فعالیتی کرده به صورت مستقیم ترور شده و به قتل رسیده است.

مجاهدین اهل سنت و جماعت پاکستان هم اگر قصد دارند پیروز شوند و مثل امارت اسلامی افغانستان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین و شافعی های یمن وغیره از پشت جبهه ی محکم و بادوامی برخوردار شوند بدون توجه به شایعات و جنگ روانی دشمنان و بدون توجه به سم پاشی های جاهلین داخلی با حفظ تفکرات و مذهب اهل سنت و جماعت خود، روابط خود با دارالاسلام ایران را به بالاترین سطح ممکن برسانند و در جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و ناتو و مزدوران آنها جهاد خود را تعریف و معرفی کنند.

اهل الفُرقه و فرقه بازان را رها کنید، اهل بدعت را با بدعتهایشان رها کنید اما به موقع بدعت فرقه گرابودن آنها را بیان کنید حتی اگر مثل مُلا اختر منصور به قیمت جانتان نیز تمام شود اگر اهل «العلم» چنین بدعتی را به موقع انکار نکنند چنین بدعتی در میان مسلمین تبدیل به سنت می شود «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ، فَلَمْ يُنْكِرْهَا أَهْلُ الْعِلْمِ صَارَتْ سُنَّةً»[1] .

با آنکه حاکمیت ایران شیعه 12 امامی است و با غلاة میان شیعه چنان فرق  دارد که اهل سنت و جماعت با قادیانی ها و بریلویها و سایر اهل بدعت فرق دارد، عده ای نمی خواهند این واقعیتها را درک کنند اما رهبران دلسوز تابع منهج اهل سنت و جماعت این واقعیت را می فهمند و به صورت عقیدتی و منهجی در جبهه ی مقاومتی قرار می گیرند که هر مسلمانی با هر مذهبی که دارند ضمن حفظ مذهب خودش در آن قرار می گیرد.

اگر با اینهمه مشترکات مذهبی و با اینهمه دشمنان مشترک هنوز به وحدت اسلامی نرسیده ایم با اتحاد اسلامی یک جبهه ی واحد مقاومت در برابر دشمنان مشترک تشکیل دهیم.


[1] الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ)، شرف أصحاب الحدیث: (17/1) الناشر: دار إحياء السنة النبوية – أنقرة/ از سخنان امام اوزاعی رحمه الله

امام ابوحنیفه جنگ با ستمگر را جایز می دانست اما تحت چه شرایطی؟

امام ابوحنیفه جنگ با ستمگر را جایز می دانست اما تحت چه شرایطی؟

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

در احکام القرآن آمده است: ﻭﻳﺸﺮﺡ ﺃﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﺍﻟﺠﺼﺎﺹ ﻣﺬﻫﺐ ﺃﺑﻲ ﺣﻨﻴﻔﺔ ﻓﻲ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻘﻮﻝ : ” ﻭﻛﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭًﺍ ﻓﻲ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻟﻈﻠﻤﺔ ﻭﺃﺋﻤﺔ ﺍﻟﺠﻮﺭ، ﻭﻟﺬﻟﻚ ﻗﺎﻝ ﺍﻷﻭﺯﺍﻋﻲ ﺍﺣﺘﻤﻠﻨﺎ ﺃﺑﺎ ﺣﻨﻴﻔﺔ ﻋﻠﻰ ﻛﻞ ﺷﻲﺀ ﺣﺘﻰ ﺟﺎﺀﻧﺎ ﺑﺎﻟﺴﻴﻒ، -ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻟﻈﻠﻤﺔ – ﻓﻠﻢ ﻧﺤﺘﻤﻠﻪ ﻭﻛﺎﻥ ﻣﻦ ﻗﻮﻟﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﺍﻷﻣﺮ ﺑﺎﻟﻤﻌﺮﻭﻑ ﻭﺍﻟﻨﻬﻲ ﻋﻦ ﺍﻟﻤﻨﻜﺮ ﻓﺮﺽ ﺑﺎﻟﻘﻮﻝ ﻓﺈﻥ ﻟﻢ ﻳﺆﺗﻤﺮ ﻟﻪ ﻓﺒﺎﻟﺴﻴﻒ “[1]

ﺍﺑﻮﺑﻜﺮﺟﺼﺎﺹ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻣﺴﻠﻚ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻴﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ : “ ﻣﺬﻫﺐ ﻭﻱ ﺩﺭﻗﺘﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻭﺍﺋﻤﻪ ﻱ ﺟﻮﺭﻭﺳﺘﻢ ﺷﻬﺮﺕ ﺑﻪ ﺳﺰﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﻳﻦ ﺍﻭﺯﺍﻋﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﻫﺮﺳﺨﻨﻲ ﺍﺯﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﺭﺍﺗﺤﻤﻞ ﻭﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﺑﺮﺩ، ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﻗﺘﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻗﺎﻳﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭﻭﺗﺤﻤﻞ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﺑﻮﺩ، ﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﺍﻣﺮﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭﻧﻬﻲ ﺍﺯﻣﻨﻜﺮﻧﺨﺴﺖ ﺍﺯﻃﺮﻳﻖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺮﺽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺩﺭﭘﻴﺶ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﭘﺲ ﺑﻜﺎﺭﺑﺮﺩﻥ ﺷﻤﺸﻴﺮﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ.

اما جنگ مسلحانه ی مورد نظر امام ابوحنیفه بی ظابطه و بی قاعده است؟

امام ابوحنیفه در دوران خلاء قدرت حکومتی بین امویان و عباسیان و دوران عدم استقرار عباسیان از مناصرین نهضتهای انقلابی بود و زمانی که امام زیدی شیعی قیام می کند از او حمایت می کند. چون یک رهبر با یک پرچم و یک گروه و جماعت در برابر دو رقیب اموی و عباسی بود.

در اینجا یعنی: امام ابوحنیفه در دوران گذار قدرت از امویان به عباسیان وارد کار انقلابی شده و خلاء قدرت وجود داشته و یک جماعت با یک رهبر و یک پرچم قصد کسب قدرت را داشته؛ چون قبل و بعد از آن که این شرایط از بین می روند وارد جنگ نمی شود و حتی مدتی از امویان فراری می شود و بعدها توسط عباسیان در زندان شهید می شود. 

به همین دلیل امام ابوحنیفه با جنگ مسلحانه ای که منجر به قتال فتنه می شود آشکارا مخالفت می کند. أبو مُطيع البَلخي از امام ابوحنیفه سوال می کند: در مورد کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند و به این دلیل افرادی از او تبعیت می کنند و این شخص بر الجماعة قیام و خروج می کند، فيَخرُجُ على الجَماعةِ، آیا این کار را صحیح می دانی؟ امام ابوحنیه گفت: نه.  بلخی می گوید گفتم: برای چه؟ در حالی که الله تعالی و رسولش به امر به معروف و نهی از منکر دستور داده اند و این فریضه ی واجبی است. امام ابوحنیفه با شناختی که از این افراد و ثمرات قیام نارس آنها داشت جواب داد: وهو كذلك، لَكِن ما يُفْسِدونَ من ذلك يَكونُ أكثَرَ مِمَّا يُصلِحونَ؛ من سَفكِ الدِّماءِ، واستِحلالِ المَحارِمِ، وانتِهابِ الأموالِ آنچه گفتی همانگونه است، اما این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال.[2]

هم اکنون اگر بسنجی متوجه می شوی که قتال فرقه های مسلح بلوچ منتسب به حنفی مذهبها بر علیه ایران، در واقع قتال الفتنه است که غیر از کشت و کشتار و از بین بردن اموال و تولید هرج و مرج ثمره ای دربر نداشته است.


[1]  ابن عربی، ﺃﺣﻜﺎﻡ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺝ 1 ﺹ .81 ‏

[2]  الفقه الأبسط، ص 108

عبدالغفورشه بخش و یحیی محمدزهی دو نفر از اعضای جیش العدل در خاک پاکستان ترور شدند

شامگاه روز دوشنبه ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۳، دو نفر از اعضای فرقه جیش العدل به نامهای عبدالغفورشه بخش مینگل ۲۸ ساله فرزند عبدالرحمن و یحیی محمدزهی حدودا ۲۶ ساله فرزند رمضان هر دو اهل زاهدان و ساکن منطقه مرزی تفتان پاکستان ترور شدند.

انتقام گیری احمقانه ی بلوچها اینبار در چابهار و سراوان و بمپور و گردنه گیری های همیشگی و باز سکوت مولوی های گنده گو

انتقام گیری احمقانه ی بلوچها اینبار در چابهار و سراوان و بمپور و… و باز سکوت مولوی های گنده گو

نویسنده؛ ماهدیم بلوچ

امروز شهروندان بلوچ شاهد ویدئویی بودند که بلوچهایی مسلح یک شهروند بلوچ را در رودبار بلوچستان ربوده و مورد ضرب و شتم و هدف تیراندازی از فاصله نزدیک قرار می دهند.

شامگاه شب شنبه مورخ ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۳، افرادی مسلح بلوچ به کلت کمری و کلاشینکف به سمت یک شهروند بلوچ دیگر از فاصله نزدیک ، پس از ربودن و ضرب و شتم ، تیراندازی کرده اند که در نتیجه آن این شهروند بشدت مجروح شده است.

هویت این بلوچ مجروح شده با عنوان، «مظفر عزیزی» ، اهل اسلام آباد از توابع رودبار بلوچستان محرز شده است.

این بلوچ مسلح از دو سال قبل با مظفر اختلاف پیدا کرده که در پی شکایت وی، از منزل ضارب یک کلت کمری توسط نیروهای انتظامی کشور کشف و او بازداشت شده است.
این بلوچ پس از آزادی از زندان دوباره به سراغ مظفر جهت انتقام گیری آمده و وی را ربوده، مورد ضرب و جرح قرار داده و به سمت او شلیک کرده است.

در شستون «سراوان» نیز در روز یک‌شنبه مورخ ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۳، بلوچهایی مسلح ناشناس  سرنشین یک خودروی پژو ۴۰۵ در روستای هوشک از توابع شهرستان شستون به سمت یک دستگاه خودرو پژو ۴۰۵ عبوری تیراندازی مستقیم و هدفدار انجام داده اند که در نتیجه آن یک شهروند بلوچ بر اثر اصابت گلوله بشدت مجروح شده است.

هویت شهروند بلوچ مجروح شده با عنوان «سلمان ایرندگانی» ، ۱۸ ساله، اهل روستای هوشک از توابع شهرستان شستون محرز شده است.

امروز سه‌شنبه مورخ ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۳ نیز در تداوم وحشی گری های دسته هایی از بلوچهای جاهل، یک بلوچ در پی تیراندازی مستقیم و هدفدار افرادی مسلح بلوچ ناشناس در شهر بمپور به سمت خودرو اش ، بر اثر اصابت گلوله بشدت مجروح شده است.
شهروند مجروح به بیمارستان خاتم الانبیا پهره منتقل شده است.

هویت این بلوچ با عنوان ، «نعیم نارویی» ، فرزند تاج محمد، اهل روستای قاسم آباد از توابع شهرستان بمپور محرز شده است.

بر اساس جزئیات، ضاربان با نعیم اختلاف شخصی داشته اند.

علاوه بر این مردم می گویند شب جاری هم اکنون تعدادی از سارقان مسلح بلوچ که سرنشینان یک خودروی سواری پژو هستند در محور گورناگان به شستون در تردد  می باشند و به تعدادی از خودرو های عبوری شهروندان بلوچ تیراندازی مستقیم و هدفدار انجام داده اند تا آنها را متوقف کرده و اموال یا خودروی آنها را به سرقت ببرند.


اینها واقعه هایی هستند که بلوچهای حنفی مذهب به صورت روزمره با آنها درگیر هستند ، حالا منتظر باش و ببین یکی از این مولوی های گنده گوی شکم گنده ای که برای رفع مشکلات روسیه و سازمان ملل و مریخ و جزایر قناری و غیره طرح ارائه می دهند و از یک رپر بی اخلاق اصفهانی حمایت می کنند در مورد این جنایت چیزی می گویند؟

منتظر بمانید ….

برادران اهل سنت و جماعت بدانید که بسیاری از قوم بلوچ دچار قوم پرستی و مولوی پرستی شده اند

برادران اهل سنت و جماعت بدانید که بسیاری از قوم بلوچ دچار قوم پرستی و مولوی پرستی شده اند

کاتب: صدیق عثمانی

بسم الله الرحمن الرحيم

من اهل افغانستان و اهل سنت و جماعت استم و برای مدتی است در بین قوم بلوچ زندگی کرده ام.
بعضی از بلوچها بیخی جاهل استن هم قوم پرست هم مولوی پرست.
اين جهلا متكبرين قوم برست كفر را مي بيند ولى باز بر ضد حق مى برايد،
این قسم: وقتى غير قومشان يك خطاي كرد همه بى ادبانه مى تازند ، وقتى از أهل قوم مشان كرد خاموش هستند و باطل را حق جلوه مى ديهند.
همين است قوم برستى شما جهلا شرمنده های بى ادب.
بسيار  متكبر و أهل فتنة و قوم برست هستند.برواي به حق ندارند.

بلى اين ها مارا بسيار جاهلانه و بى ادبانه تحقير می کنند و مقصد شرعی ما و بلوچهای اهل سنت و جماعت را قبول نمی کنند.
اینهمه مفاسد عقیدتی و رفتاری در بین این قسم از بلوچهای اهل بدعت هست و الله تعالى اين ظالمين را با این مفاسد اشكار كرد.
این بلوچهای اهل بدعت در حق ما و سایر بلوچهای اهل سنت و جماعت سخت گير مثل خوارج استند زيرا ما از قوم آنها نبوديم و با بلوچهای اهل سنت و جماعت همفکر مولوی های اهل بدعت آنها نیستیم ، اما در برابر مولوی های اهل بدعت خودشان مثل جهمى هستند و كفر را دفاع مى نمايند زيرا كفر گفته از قوم انها و مولوی آنها است. اگر همي قوم پرستى و مولوی پرستی نيست چى است؟؟
این قوم پرستان مولوی پرست دي روزهم به ما بى ادبانه گوستاخى مى كردند ، امروز هم بى ادبى تحقير و قوم برستى مى نمايند.
اين عمل هايشان مثل عمل يهود است بناه به الله تعالى.
من تا اين اندازه بى ادب و قوم پرست و مولوی پرست بودن اين هارو باور نداشتم.

در اين قوم پرست های مولوی پرست اصلا عدل ديده نمى شود.
عدل را تنها به قوم خودشان و مولوی خودشان صرف مى نمايند.

الحمد لله كى ما به همراه بلوچهای اهل سنت و جماعت اين اهل بدعتها را شناختيم و از اين به بعد از فتنه هاى اين قوم پرست بى ادبان منافقين احتياط خواهيم شود.

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ

علما و بيشوايان خود را به خود رب گرفته اند.

علت جيست، زيرا قوم پرست و مولوی پرست هستند، حق را به جز از هم قوم و مولوی خود از ديگر هيج كسي قبول نخواهند كرد.

جاى تأسف اينجاست كى به اين تيز بركان قوم پرست، علماى اهل سنت هم قوم شان شجاعانه و شرعی نصيحت نميكنند، و انها را به حق خواهى دعوت نمى كنند در وقت حاجت و در مسائل توحيد خاموش.

شش صفت که برنامه عملی جماعت تبلیغ است


🌴🌹شش صفت 🌹
🌹دین اسلام دارای صفات زیادی است که اگر انسان این شش صفت برترازمیان این همه صفت را یاد بگیرد ودر زندگی خود بر آنها عمل کند عمل کردن به احکامات دین اسلام برای انسان آسان می شود🌹1 – اولین صفت کلمه طیبه : لا إِلهَ إِلااللهُ مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

🌴کلمه طیبه از دو جزء تشکیل شده است .
🌴الف : لا إِلهَ إِلااللهُ ب : مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ
🌴الف : لا إِلهَ إِلااللهُ : ماباید ازاین کلمه مبارک
چهارچیزرابدانیم:
🌴اول: لفظ کلمه را درست بخوانیم:درجهان هستی هزاران زبان ولهجه وجوددارد مثل اردو،پشتو،انگلیسی فارسی وبایدمااین کلمه مبارک رابا زبان عربی فصیح بخوانیم بگوییم: لا إِلهَ إِلااللهُ مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ
🌴دوم : معنای آنرا بدانیم که نیست معبودی لایق پرستش بجز الله تعالی و محمد صلی الله علیه وسلم رسول و فرستاده برحق الله تعالی است
🌴سوم : مقصد کلمه را بدانیم که از الله تعالی هر چیز می شود واز غیر الله بدون امر و اراده الله تعالی هیچ چیز نمی شود .خالق الله تعالی است مالک الله تعالی
است رازق الله تعالی است تمام حالات در قبضه و قدرت الله تعالی است عزت وذلت ، صحت ومرض ، موت وزندگی ، نفع ونقصان ، کامیابی و ناکامی همه وهمه
در قبضه وقدرت الله تعالی هستند .
🌴چهارم فضیلت کلمه را بدانیم :
الشیخ سلیمان بن عبدالله رحمه الله گوید: در حدیث عتبان که در آن چنین آمده: خداوند بر آتش جهنم حرام کرده کسىکه بگوید: لا إله إلاَّ الله، وآنهم خاص و خلوص برای خدا باشد. (متفق علیه)
از جابر رضي الله عنه روايت شده که گفت:
از رسول الله صلي الله عليه وسلم شنيدم که مي فرمود: بهترين ذکر لا اله الا الله هست. (رواه الترمذی1437)
از ابن مسعود رضي الله عنه روايت است که:
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: ابراهيم عليه السلام را در شب اسراء ملاقات نمودم، فرمود: اي محمد صلي الله عليه وسلم به امتت از من سلام برسان و خبر شان ده که بهشت داراي خاکي نيکو، آبي شيرين و جايگاه فراخي است و دانهء آن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر
🌹ب ) حصه دوم کلمه مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ
🌴اول : مقصد مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ این است که ما یقین بکنیم که اتباع و پیروی رسول الله صلی الله علیه وسلم کامیابی دو جهان است و اتباع و پیروی غیر ها وترک کردن سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ناکامی دو جهان است و24ساعت زندگیمان را مطابق باسنت های رسول خدا بگذرانیم از خوردن خوابیدن نشستن راه رفتن پوشیدن همه وهمه مطابق سنت رسول اکرم باشد.
🌴دوم : فضیلت مُحَمَّدً رَّسُولُ الله
از ابن مسعود رضي الله عنه روايت است که:
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: نزديکترين مردم به من در روز قيامت (براي شفاعت) آناني اند که از همه بيشتر بر من درود مي فرستند.
از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود:
همهء امتم به بهشت داخل می شوند، مگر کسی که سرباز زند.
گفتند: چه کسی سرباز می زند يا رسول الله؟
فرمود: آنکه از من پيروی کند، داخل بهشت ميگردد و آنکه نافرمانی مرا کند بتحقيق سرباز زده است. 🌴

🌴🌹صفت دوم نماز است
🌴نمازستون دين ، معراج مومنين ، خنك كننده چشم پيامبراكرم(صل الله علیه وسلم) ، سياه كننده صورت شيطان،فرق مسلمان وکافر،
🌴مقصد نماز این است که در 24 ساعت زندگی ما بر صفت نماز بیایم . یعنی همانطور که در نماز ما وشما چشمان خود را حفاظت می کنیم و این طرف و آنطرف نگاه نمی کنیم در تمام شبانه روز هم چشمان خود را از کارهای حرام و نا محرم حفاظت کنیم و همانطور که در نماز زبان ما و شما حفاظت است وفقط در نماز چیزی را می خوانیم که الله تعالی گفته در نماز بخوانید همانطور در تمام شبانه روز زبان خود را از دروغ ، غیبت ، تهمت ، مسخره و بددعا حفاظت کنیم .
💫فضیلت نماز:
از ابو هريره رضي الله عنه روايت شده که گفت:
از رسول الله صلي الله عليه وسلم شنيدم که مي فرمود: خبر دهيد که هرگاه به دروازهء يکي از شما جويي باشد و وي روزانه پنج بار در آن غسل کند، آيا از چرکيهايش چيزي مي ماند؟
گفتند: از چرکيهايش چيزي نمي ماند.
فرمود: پس اين مثل نمازهاي پنج وقت است که خداوند بوسيلهء آن گناهان را محو مي نمايد.
از ابو هريره رضي الله عنه روايت است که:
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: فرشتگان بر يکي از شما دعا مي کنند ماداميکه وي در جاي نمازش که در آن نماز گزارده باشد، تا لحظهء که بي وضوء نشود، مي گويند: اللهم…. خدايا او را بيامرز ومورد رحمتش قرار ده.

ادامه خواندن “شش صفت که برنامه عملی جماعت تبلیغ است”

مولوی های رسانه ای و سکوت معنادار آنها در برابر سرقتهای بلوچها از بلوچها و غیر بلوچها

م

مولوی های رسانه ای و سکوت معنادار آنها در برابر سرقتهای بلوچها از بلوچها و غیر بلوچها

کاتب: ماهدیم بلوچ

بامداد روز جمعه ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۳، سارقین مسلح بلوچ با خودروی سواری در مسیر راه خاش پس از شلیک و تیراندازی و تعقیب و گریز یک خودرو شوتی بلوچ را در روستای کلچات متوقف کرده و پس از سرقت بار خودرو که لاستیک خودرو بود از محل متواری شدند.

بامداد روز گذشته شنبه  ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۳ حوالی ساعت ۵ ، سارقین مسلح در محور خاش به سراوان در روستای شورک یک دستگاه خاور را مورد اصابت گلوله پی در پی قرار داده که منجر به مجروح شدن راننده از ناحیه لگن و متوقف شدن خودرو شده و سارقین بار خودرو را به سرقت برده و از محل متواری شدند.
خاور حامل بار روغن خوراکی بوده.
شامگاه امروز یکشنبه ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۳ حوالی ساعت ۲۲:۲۶ دقیقه هم سارقین مسلح بلوچ در منطقه عثمان‌آباد شهر چابهار، یک شهروند بلوچ را که در برابر سرقت موتور سیکلت خود مقاومت کرده بود را با شلیک گلوله مجروح و موتور سیکلت وی را با خود بردند.

اینها تنها چند مورد از تولید نا امنی توسط بلوچها بر علیه بلوچها بوده ، آیا اینها منکر نیستند؟
پس مولوی هایی که برای سازمان ملل و روسیه و اوکراین و غیره گنده گویی می کنند و کسی برای سخنانشان ارزشی قائل نیست و برای یک رپر بی بندوبار گلوی خود را پاره می کنند و…. چرا در برابر اینهمه ناامنی برای بلوچها توسط بلوچهای بومی سکوت کرده اند؟
بزرگان ما گفته اند: الساكت عن الحق شيطان أخرس، والناطق بالباطل شيطان ناطق.

کسی که از گفتن حق سکوت می کند شيطان أخرس است و کسی که سخنان باطل می زند شيطان ناطق و سخنگو است. کسی که سخنان باطل می زند و به سوی باطل دعوت می دهد این از شیاطین سخنگو است و کسی که با وجود آنکه می تواند حق بگوید اما امر به معروف و نهی از منکر بر اساس نیاز روز مروم خود را ترک می کند و به امور دیگر می پردازد خائنی از شیاطین اخرس است.
ابوبکر صدیق رضی الله عنه می گوید که از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که می فرماید: إن الناس إذا رأوا المنكر فلم يغيروه؛ أوشك أن يعمهم الله بعقابه.( ابن تيمية، مجموع الفتاوى  28/307 )
یا رسول الله صلی الله علیه وسلم باز می فرماید: ما من قومٍ يُعمَلُ فيهم بالمعاصي ، ثمَّ يقدِرون على أن يُغيِّروا ، ثمَّ لا يُغيِّروا إلَّا يوشِكُ أن يعُمَّهم اللهُ منه بعقابٍ ( آلبانی، صحیح ابی داود ۴۳۳۸)
مردم اگر گناه و منکری را ببینند و آن را تغییر ندهند زود باشد که خداوند همه را به خاطر آن گناه و منکر مجازات کند.

آیا اینهمه جنایت و آدمکشی و سرقتی که بلوچها از بلوچها انجام می دهند منکر و معصیت الله نیست؟
پس هدف این مولوی های رسانه ای حنفی مذهب مرجئه زده از فریب افکار عمومی بلوچها و مشغول کردن بلوچها به امور خارج از بلوچستان که ربطی به آنها ندارد و دردی از درهای بلوچها را درمان نمی کند چیست؟

چرا این مولوی ها بیان این مشکلات اساسی را به احزاب و جریانات سکولار بلوچ و گروهها و فرقه های مسلح منتسب به اهل سنت پاکستان نشین واگذار کرده اند؟ آیا می خواهند بلوچها را به سمت این احزاب و فرقه ها هل بدهند؟

الْمُؤْمِنُ كَیّس؛ مؤمن زرنگ است، پس اجازه نده دیگران با نام مذهب و قومیت و غیره تو را بازی بدهند.

ثمرات قوم گرائی و ناسیونالیسم برای بلوچها و سایر اقوام

ثمرات قوم گرائی و ناسیونالیسم برای بلوچها و سایر اقوام

به قلم: براهندک بلوچ

اسلام انسانها را بر اساس عقایدی که دارند تقسیم می کند نه بر اساس رنگ و نژاد و قوم و …..

انسانها به سه دسته ی 1- مومنین (أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ)  2- کفار (الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ) 3- مسلمین سرگردان یا دارودسته ی منافقین (الضَّالِّينَ)

در این نگرش اسلامی فرقی ندارد این کافر پدر پیامبر الله ابراهیم علیه السلام باشد یا پسر نوح علیه السلام یا همسر لوط علیه اسلام یا عموی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم؛ نژاد و قومیت و نزدیکی این کفار به پیامبران امتیازی برای آنها محسوب نمی شود و مومنینی چون بلال حبشی و صهیب رومی و سلمان فارسی و ابوبصیر الکوردی و… بر اینها برتری دارند و از حقوق خاص مومنین برخوردار می شوند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: يا أيُّها الناسُ، ألَا إنَّ ربَّكم عزَّ وجلَّ واحدٌ، ألَا وإنَّ أباكُمْ واحدٌ، ألَا لا فضْلَ لعربيٍّ على عجَميٍّ، ألَا لا فضْلَ لأسودَ على أحمرَ إلَّا بالتقوى، ألَا قد بلَّغْتُ؟ قالوا: نعم, قال: لِيُبْلِغِ الشاهِدُ الغائبَ.[1] ای مردم، آگاه باشید که پروردگارتان عزوجل یکی است، آگاه باشید که پدر شما (آدم) هم یکی است، آگاه باشید فضيلتى ندارد عرب بر غیر عرب و غیر عرب بر عرب و سرخ پوست بر سیاه پوست  مگر بسبب تقوى و پرهیزگاری؛ آگاه باشید آیا این را رسانده ام؟ اصحاب گفتند: بله، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی که حاضر است این پیام را به غائب برساند.

در نگرش اسلامی، اینکه یکی بلوچ باشد یا تُرک یا عرب یا کُرد و… به عنوان یک حق شرعی به آن احترام گذاشته می شود و دوست داشتن زبان و فرهنگ اسلامی خود تنها یک احساس است که الله در دل انسانها قرار داده و مومنین بیشتر از همه قوم و سرزمین خود را دوست دارند.

اما در دین سکولاریسم  (غیر از کمونیستهای میان سکولاریستها)عامل هویت بخش نژاد و قومیت است و زمانی که شخص قومگرا می شود و جزو ملی گراها و ناسیونالیستها قرار می گیرد، در واقع با محور قرار دادن نژاد و با پس زمینه هائی از عقاید یکی از احزاب سکولار، قوم و نژاد را تبدیل به قانون و برنامه می کنند و با پرچم قومیت و نژاد و سرزمین مادری عقاید سکولاریستی خود را به پیش می برند و قومیت و نژاد نقابی می شود برای پوشاندن عقاید سکولاریستی آنها.

برای این سکولاریستهای ملی گرا نیز آنچه مهم است عقاید سکولاریستی آنهاست به همین دلیل نه تنها با تمام احزاب و جریانات اسلامی شریعت گرا مخالفت می کنند بلکه با احزاب سکولار و قوم گرای هم قوم خودشان نیز که مخالف بخشی از عقاید و برنامه ها و افکار آنها هستند سرناسازگاری دارند و گاهگاهی اگر نیاز هم باشد با این احزاب سکولار هم قوم خودشان هم وارد جنگهای خونینی می شوند. مگر اینهمه تفرق و گاهگاهی جنگ بین احزاب سکولار هم قوم را نمی بینید؟

پس برای این احزاب سکولار هم، قومیت و نژاد تنها شعار و نقابی است برای پیش بردن برنامه ها و عقاید سکولاریستی خودشان.

در کنار این، ناسیونالیسم در بعد داخلی برای پیروانش نوعی حقارت نسبت به دیگر اقوام و کینه ی نابجا از اقوام دیگر و نوعی نفاق را تولید می کند، پس ملی گرائی و قومیتگرائی سکولاریستها با هر پس زمینه ای از عقاید سکولاریستی باشد نوعی سم کشنده و بازدارنده است که باعث مسموم شدن افراد جامعه می شود.

نکته ی طنز این قومیت گراهای سکولار این است که همگی بلااستثناء قوم و ملت خودشان را به یکی از کفار سکولار جهانی و منطقه ای می فروشند و قوم خودشان را قربانی اهداف و برنامه های دشمنان خارجی می کنند. مگر نمی بینید؟


[1]  ابن تيمية، اقتضاء الصراط المستقيم  1/412/ أبو نعيم، حلية الأولياء 3/100 / البيهقي، شعب الإيمان 5137/ الألباني،  شرح الطحاوية  361

جایگاه شرعی مولوی هایی که در بلوچستان از سکولاریسم و اغتشاش زن فاحشگی و هرزگی حمایت کردند

جایگاه شرعی مولوی هایی که در بلوچستان از سکولاریسم و اغتشاش زن فاحشگی و هرزگی حمایت کردند

کاتب: محمد اسامه

سکولاریسم که عقیده ی تمام مشرکین در طول تاریخ بوده است دارای ماهیتی ثابت و مشخص است و آنهم کنار زدن قوانین شریعتهای آسمانی از اداره ی زندگی معنوی و اجتماعی انسانها در هر جائی که مخالف عقاید و برنامه های آنها باشد.

مشرکین در ادبیات قرآنی با اسم احزاب هم شناخته شده اند و دسته ای از کفار پنج گانه ی میان انسانها هستند که الله جل جلاله آنها را به عنوان گروهی جداگانه از کفار نام می برد، به عنوان مثال می فرماید:

  • لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (بینه/1)
  • لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصاري‏… (مائده/82)
  • مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ (بقره/105)
  • إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّـهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج/17)

پس در منابع شرعی ما «الَّذِينَ أَشْرَكُوا» و «مشرکین» دسته و گروهی جداگانه از کفار هستند، اما امروزه تحت چه عنوانی شناخته می شوند؟ سکولاریست.

در این صورت سکولاریستها همان مشرکین و احزاب هستند با ماهیتی ثابت، مثل لوطی ها که امروزه به آنها می گویند همجنس باز یا دگرباش یا مثل دهری ها که امروزه به آنها می گویند ماتریالیست یا آتئیست

در کنار این عدم شناخت شرعی مشرکین یا سکولاریستها که باعث به وجود آمدن صدمات و مشکلات جدی برای تمام مسلمین شده است ملت بلوچ که اکثریت آنها حنفی هستند به همراه سایر حنفی مذهبی های منطقه به یک بیماری دیگری تحت عنوان عقاید مرجئه نیز گرفتار شده اند.

این حنفی های مرجئه زده ای که از منهج صحیح اسلامی اهل سنت و جماعت فاصله گرفته اند خیال می کنند هرکسی که به زبان به اسلام اقرار کرد و حتی هزاران عمل ضد اسلامی هم انجام داد باز مسلمان می ماند و…

حالا در میان این کفار سکولار افرادی هستند که از نظر زبانی یا قلبی یا عملی تنها بعضی از اسلام را انکار می کنند و می گویند بسیاری از امور دیگر اسلامی را قبول دارند، ” ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ “( رعد/۳۶) تکلیف این کفار سکولار چه هست؟

این حنفی های مرجئه این کفار سکولار را مسلمان می نامند به همین دلیل نه تنها مثل یک مسلمان با آنها برخورد می کنند بلکه مردم را نیز به سوی این سکولاریستهای محلی میان مسلمین دعوت می دهند، مصیبت همینجاست.

اما همه بدانند که سکولاریسم در تمام طول تاریخ و در عصر حاضر تا روز قیامت یعنی دشمنی با قوانین شریعت الله و دشمنی با مومنین شریعت گرا و تولید فساد.  

به نظر بنده اعتیاد به مواد مخدر بسیار سبکتر از اعتیاد به افیون سکولاریسم و افتادن در دام سکولاریستهاست و با عرض عذرخواهی از حیوانات عزیز و محترم می توان گفت: سگ زرد برادر شغال است و سکولاریستهای مرتد بلوچ  فرقی با سکولارهایی چون رضاخان و آتاورک و قذافی و هیتلر و استالین و.. ندارند.

پس اجازه ندهیم این مولوی های دجال که جزو دارودسته ی منافقین و سکولارزده های میان مسلمین هستند و سربازی از سبارزان جنگ روانی سکولاریستهای اصلی در میان مسلمین هستند ما را فریب بدهند و مردم ما را به سوی سکولاریسم و حاکمیت سکولاریستها بکشانند.

جنگ مسلحانه ی ملی گراهای سکولار بلوچ و غیر بلوچ و گروههای اسلامی اهل تفرق قتال الفتنه است نه جهاد فی سبیل الله

جنگ مسلحانه ی ملی گراهای سکولار بلوچ و غیر بلوچ و گروههای اسلامی اهل تفرق قتال الفتنه است نه جهاد فی سبیل الله

به قلم: سید محمد رخشانی بادینی

منظور ما از گروههای اهل تفرق اسلامی گروههای مرتد کمونیست ملی گرا مثل مچاران یا مزاران ارتش آزادیبخش نیست بلکه مسلمین اهل نماز و روزه « وإن صلَّى وصامَ» و مسلمان و به قول رسول الله صلی الله علیه وسلم: «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا» هستند یعنی از خودمان حنفی مذهب و اهل سنت هستند و با همین آیات و احادیث و زبان دینی خودمان صحبت می کنند اما اموری شایسته را با اموری ناشایسته و غیر شرعی مخلوط کرده اند و از راهنمائی هائی غیر از راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم استفاده می کنند «قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ» و اینگونه با ترک راهنمائی های رسول الله صلی الله علیه وسلم و چنگ زدن به بدعت فرقه گرائی و ریختن به ناحق خون انسانها و طی کردن مسیر انحرافی، مومنین را به جهنم دعوت می کنند؛ چون الله تعالی هرگز از خون به ناحق ریخته شده گذشت نمی کند، این به اضافه ی دهها جرم دیگری که این فرقه ها و گروهها مرتکب می شوند شخص را مستحق عذاب دیدن در جهنم به اندازه ی جرمش می کند « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» به همین دلیل اگر راهی برای ملحق شدن به جماعت مسلمانان و رهبر آنها «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پیدا نکرده ای «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا» [1] ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن، و خیال نکن فقط کفار و مرتدینی سکولار چون مچاران مسلمین را به سوی جهنم دعوت می کنند بلکه دعوتگرانی فرقه باز در میان مسلمین نیز وجود دارند که اگر به دعوتشان جواب مثبت دادی و به آن عمل کردی تو را به آتش جهنم راهنمائی می کنند.

پس عمل مقدس جهاد حکمی الهی است و خود شریعت به بیان ضوابط و چارچوب و تعریف آن پرداخته است؛ اما فرقه بازها در این مسیر نیستند، در کنار این مسلمین فرقه بازی که حق و باطل را با هم مخلوط کرده اند گروههای مسلح سکولار کمونیست یا سکولار ملی گرا و قوم پرست نیز وجود دارند که هویت خود را در چارچوب رنگ و نژاد و زبان و خاک تعریف کرده اند، جنگ مسلحانه ی اینها هم ربطی به جهاد فی سبیل الله ندارد.  

هدف مجاهد از جهاد، اعلای کلمة الله و تحکیم شریعت آنهم در قالب یک جماعت واحد و به دور از فرقه بازی و گروه گرائی است، او به خاطر عمل به حکم پرودگار برای نجات مظلومان با دشمن می جنگد تا جامعه ای بهتر از جامعه ی جاهلی فعلی که وجود دارد را درست کند؛ اما یک جنگجوی فرقه باز و یک جنگجوی سکولار و مرتد ملی گرا نسبتی با تحکیم شریعت ندارد، او فقط می خواهد با آرزوهای خیالی و فریبنده بجنگد و هدفش فقط جنگیدن است صرفا برای سرزمین و نژاد و نکایه با دشمنش مقابله می کند. هر چند جامعه ای که بعد از این دشمنش به وجود بیاید جامعه ای کافرباشد که بر اسا قوانین کفری اداره شود و بسیار بدتر از این حاکمیتی که الان وجود دارد باشد.  

مجاهد هیچ گاه راهکارها و سیاست های راهبردیِ مغایر با شرع اتخاذ نمی کند؛ اما یک مسلح به ظاهر اسلامگرا و یک سکولار مرتد ملی گرا احساسات بر او مسلط شده است و کورکورانه بر خلاف شریعت عمل می کند و علاوه از نژاد و خاک خط قرمز دیگری ندارد و در نهایت، تلاشهایش منجر به حاکمیتی سکولار می شود و تمام ایده های سیاسی مخالف با دین می تواند با ملی گرایی جمع شون هر چند در زبان چیز دیگری بگوید…

با آنکه در اسلام از فرقه بازی و قتال الفتنه توسط مسلمین نهی شده است همچنین صراحتا از جنگ های ملی گرایانه ممانعت شده است؛ رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند: «مَنْ قَاتَلَ تَحْتَ رايَةٍ عُمِّيَّةٍ يَغْضَبُ لِعَصَبَةٍ، أوْ يَدْعُو إلى عَصَبَةٍ، أوْ يَنْصُرُ عَصَبَةً، فَقُتِلَ، فقِتْلَةٌ جاهِلِيَّةٌ»(مسلم  ۱۸۴۸) ترجمه: هرکس زير پرچم مجهولی بجنگد که خشم وی جهت تعصب قومی و قبیله ای است یا به آن دعوت می دهد یا آن را ياری می کند و در اين راه کشته شود، در مسیر جاهليت مرده است.

 پس، همچنانکه قتال و جنگ مسلحانه ی فرقه های به ظاهر اسلامگرا هرگز جهاد فی سبیل الله نامیده نمی شود، هرگز نمی توان به یک سکولار مرتد ملی گرا نیز گفت: مجاهد، چون جهاد فی سبیل الله با ارتداد و عقاید سکولاریستی و ملی گرایی قابل جمع نیست.


[1]  صحیح بخاری شریف 3606