جیش‌العدل و میزان صحت ادعای جهاد او در راه دفاع ازاهل سنت و جماعت

جیش‌العدل و میزان صحت ادعای جهاد او در راه دفاع ازاهل سنت و جماعت

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

رسول الله صلی الله علیه وسلم به تغییر منکر بر حسب توانایی و رفتار تدریجی و مرحله‌ای امر می‌کند و از ابوسعید خُدری رضی الله عنه روایت است که گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ‌مَنْ ‌رَأَى ‌مِنْكُمْ ‌مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِكَ أَضْعَفُ الْإِيمَانِ (مسلم49) هریک از شما که منکری دید آن را با دستش تغییر دهد (یعنی تغییر عملی)، پس اگر نتوانست با زبانش آن را تغییر دهد و اگر نتوانست با دلش آن را (بد بداند)، و آن ضعیف‌ترین (مرتبه‌ی) ایمان است.

در انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر شروطی وجود دارد که شخص مسلمان باید از این شروط آگاهی داشته باشد و نیازمند سیاست شرعی و علم و بصیرت است تا اینکه مثلا از تغییر آن منکر، منکر بزرگ‌تری ایجاد نشود.

اگر در انجام امر به معروف و نهی با منکر  با دست و تغییر عملی که جنگ مسلحانه هم در آن جای می‌گیرد، شرایط لازم وجود نداشته باشد و شخص دست به اسلحه ببرد چنین جنگی خودش تبدیل به منکری بزرگتر می شود که «قتال الفتنه» نامیده می شود نه «جهاد في سبيل الله».

امام ابوحنیفه رحمه الله در پاسخ به بلخی و در الفقه الأبسط، ص 108 می گوید: این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال. 

جنگ جیش العدل و انصار الفرقان و گروههای همسو با آنها علاوه بر اینکه منکری بزرگتر و«قتال الفتنه» است که منجر به ایجاد فتنه ای جدید در کنار مشکلات موجود می شود، چون در راستای منافع و اهداف آمریکا و صهیونیستها بر ضد جبهه ی مقاومت است نوعی غدر و خیانت و خنجری بر پشت جهاد فی‌سبیل‌الله  نیز محسوب می شود و بخشی از جبهه ی دشمنان مجاهدین غزه به شمار می روند هر چند با زبان ادعای بزرگی داشته باشند یا شعارهای بزرگی بدهند در هر دو حالت عمل آنها سخنان آنها را رد می کند. 

آن مومن مصری با ریختن مواد غذایی در بطری ها از الله می خواهد آن را به اهل غزه برساند و الله دعای او را قبول می کند حالا گروههایی چون جیش العدل و انصار الفرقان همسو با آمریکا و صهیوینستها به ایران که بعد از الله حامی اصلی اهل غزه است ضربه می زنند.

حتی یک کافر اصلی شرافتمند برایش ننگ و عار است که در جبهه ی صهیونیستهای وحشی کودک کش قرار گیرد اما ثمره ی حماقت این گروههای اهل بغی این است که «عملا» آنها را در جبهه ی وحشی هائی چون رژیم صهیونیستی قرار می دهد و سربازی از سربازان پیاده ی این دشمن وحشی می شوند.

نکته ی مهم دیگر اینکه: صرفنظر از شعارهای شبه جهادی و کلیشه ای که از این گروههای اهل بغی می شنویم، بدیل و جایگزین «عملی» اینها برای دارالاسلام ایران، دارالکفری سکولاریستی و ارتدادی است و فتنه ای بزرگتر از این برای مسلمین وجود ندارد.

در این صورت جنگ مسلحانه ی گروههای اهل بغی چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره «قتال الفتنه» است و ربطی به منهج اهل سنت و جماعت ندارد بلکه در واقع جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو وصهیونیستهاست.

 وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دعا ی پسر بچه ای از غزّه و ارتباط آن با جیش العدل و انصارالفرقان و…

دعا ی پسر بچه ای از غزّه و ارتباط آن با جیش العدل و انصارالفرقان و…

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

خدایا، انتقام ما را از صهیونیستها و کسانی که مخفیانه با صهیونیستها همدست هستند و کسانی که اعمال خود را با صهیونیستها هماهنگ می‌کنند، بگیر. خدایا، آنها را با شدت بگیر! آنها را با مرگ دردناک مجازات کن و پایه‌هایشان را در هم بشکن!
بناهایشان را ویران کن، تا حلقه شر به دور آنها بچرخد!
خدایا، مجاهدینی را که در راه تو می‌جنگند یاری کن!
خدایا! پاداش مجاهدین را برای ما بنویس!
خدایا! انتقام ما را از صهیونیستها بگیر!
خدایا! انتقام ما را از صهیونیستها بگیر!
خدایا! انتقام ما را از صهیونیستها بگیر!

این دعای پسر بچه ای از اهل غزه بود، آیا این دعا مشمول گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان و سایر گروههایی نمی شود که اعمال خود را با صهیونیستها جهت ضربه زدن به جبهه ی مقاومت و حامیان اهل غزه که مهمترین آنها دارالاسلام ایران است، هماهنگ کرده اند نمی شود؟


فقط از این پسر بچه و هر یک از اهل غزه و مجاهدین فلسطینی کافی است بپرسید که اقدامات تخریبی و ضد امنیتی گروههایی چون جیش العدل و انصار الفرقان بر علیه ایران به نفع اهل غزه است یا صهیونیستها؟


این واقعیتی است که شما سروران عزیز با چشم سر می بینید، واقعیتی ننگین برای این گروهها که اعمال خود را با صهیونیستها هماهنگ کرده اند

جیش العدل پرچمدار غدر و خیانت در روز قیامت

جیش العدل پرچمدار غدر و خیانت در روز قیامت

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

دنیا می داند که ایران بزرگترین حامی مسلمین و مجاهدین اهل سنت غزه است و به قول حماس فلسطین، ایران در جنگ 12 روزه هزینه ی حمایت از مظلومین اهل سنت فلسطین را پرداخت کرد.

در چنین شرایطی، آیا گروهی چون جیش العدل که رسانه ی جاسوسی موساد مبلغ پخش اعلامیه ی آن جهت ضربه زدن به منافع ایران در حین حملات صهیونیستها می شود خادمی برای صهیونیستها و آمریکا و خائنی غدار در برابر مومنین آزادیخواه و امت اسلامی و بخصوص مردم مظلوم و ستمدیده ی اهل سنت غزه و فلسطین نیست؟  

از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إذَا جَمَعَ الله -عَزَّ وَجَلَّ- الأَوَّلِينَ وَالآخَرِينَ: يُرْفَعُ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ، فَيُقَالُ: هَذِهِ غَدْرَةُ فُلانِ بْنِ فُلانٍ» (بخاری6178-  7111- مسلم 1735) وقتی الله عزوجل (در روز قيامت) همه ی بندگان را جمع می کند، برای هر خيانتکاری پرچمی بر افراشته می شود و گفته می شود: اين خيانت فلانی پسر فلانی است. 

 وقتی الله متعال در روز قیامت همه ی بندگان را جمع می کند، خیانتکاران آورده شده و همراه آنها علامتی از خیانت می باشد و آن پرچمی است که به همراه دارند و به این صورت در بین مردم رسوا می شوند.

این حدیث حاوی حکمتی از حکمت های الهی است… چرا باید برای خیانتکاران پرچمی بسته شود؟ چرا باید اهل غدر شناخته شوند؟ و به حدی مشهور گردند که همه از دور با اشاره به سوی او به همدیگر بگویند؛ (هذه غدره فلان؟ حکمت از این اشتهار، عبرت و پند گرفتن است!

اگر حال عهد شکن مخفی بماند ضررهای عمومی او که با عهد شکنی خود متوجه مسلمین نموده نیز مخفی میماند و نتیجتا مسلمانان نمی توانند خود را از عواقب آن در امان نگه دارند لذا آشکار میگردد تا مردم عبرت گرفته و کسی که در مذموم بودن عهدشکن حجت به او نرسیده است، آگاه گشته و از فعل او بیزاری کند!

اگر حال عهد شکن مخفی بماند کسی از نقض عهود و شکستن مواثيق ابا نکرده و هیچ واهمه ای نخواهد کرد برای همین عهد شکن مفتضح میگردد و امرش بر ملا می شود تا بر باقی مردم اقامه حجت شود و بر آنها یک گوشزدی باشد تا مبادا آن ها نیز عهد شکنی کنند و الا به عاقبت همان شخص دچار خواهند شد

امام نووی رحمه الله تعالی در شرح همان حدیث چنین میگوید؛ “لكل غادر لواء” یعنی برای او نشانه و علامتی قرار داده خواهد شد تا بین مردم مشهور گشته و انگشت نما گردد. در این حدیث دلیل واضحی است که غدر و عهد شکنی از گناهان کبیره است و عذاب و وعید شدید و سختی دارد [المنهاج شرح صحيح مسلم]

به خائنین غداری که خروجی تمام فعالیتهایشان به ضرر مسلمین و امت اسلامی و به نفع آمریکا و صهیونیستهاست برسانید که پرچمشان را در روز قیامت به یاد بیاورند

 والحمدلله اولا وآخرا .

اعتراف صریح مولوی شرعی سابق جیش العدل: برگشتم چون این راه، راه دشمنان اسلام بود….

اعتراف صریح مولوی شرعی سابق جیش العدل: برگشتم چون این راه، راه دشمنان اسلام بود….

در ادامه افشاگری‌های من علیه جیش، این صوت به دستم رسید؛ صدای کسی که خودش سال‌ها در دل گروه بوده، فتوا داده، سخنرانی کرده، و امروز با صدایی لرزان از آنچه گذشته، توبه می‌کند.

در این اعتراف صریح، مولوی شرعی سابق جیش می‌گوید:

گروه همچنان از سخنان قدیمی‌ام سوءاستفاده می‌کند، در حالی که از آن افکار برگشته‌ام.

بعد از نشستن با علمای واقعی اهل سنت و رجوع به سیره سلف، فهمیدم این راه، راه باطل است.

جیش العدل نه‌تنها با منهج اهل سنت بیگانه است، بلکه امروز در خدمت سیاست‌های دشمنان اسلام است؛ به‌ویژه رژیم صهیونیستی

 در آنجا نه شرع هست، نه تقوا، نه هدف مقدس… فقط فریب، شعار و خیانت به دین

.

این برادر سابق، با قلبی پر از اندوه، از همه جوانان اهل سنت می‌خواهد فریب این گروه را نخورند.

.

.

آیا وقت آن نرسیده بیدار شویم؟

آیا وقت آن نرسیده بفهمیم اسم «جهاد» مقدس است، اما هرکه این واژه را به زبان آورد، اهل جهاد نیست؟

سناریوی انگلیسی یاسر الخبیث کویتی پس ازاتحاد مسلمین و پیروزی آشکار ایران بر آمریکا و صهیونیستها

سناریوی انگلیسی یاسر الخبیث کویتی پس ازاتحاد مسلمین و پیروزی آشکار ایران بر آمریکا و صهیونیستها

به قلم: جواد شاهوزهی بامری

یاسر الحبیب (الخبیث) ابتدا در کویت و در سال 2004 به جرم توهین به شخصیتهای اهل سنت روانه زندان شد اما تنها بعد از سه ماه زندانی شدن توسط آمریکا و انگلیس از زندان آزاد شده و انگلیس فورا به او پناهندگی داد و در لندن صاحب روزنامه ي «shianewspaper»، حوزه ي علميه «امامين عسكرين»، حسينيه ي «خدام المهدي» و سايت «القطره» شد.

یاسر الخبیث لندن نشین همچون شیطان یاری آمریکائی نشین از غلاة منحرف منتسب به تشیع و همسو با جریان صادق شیرازی هستند که از اساس با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و رهبران و تشیعی که توسط این نظام تبلیغ می شود مشکل اساسی و ریشه ای دارند.

رهبر ایران در برابر سنی آمریکائی از آنها تحت عنوان شیعه انگلیسی نام برده است که هر دو دولبه ی یک قیچی هستند که نه ربطی به تشیع دارند نه تسنن.

به صورت مشخص، یاسر الخبیث از بوقهای تشیع انگلیسی در 11 شوال 1431ق در سالروز وفات ام المومنین عایشه رضی الله عنها طی مراسم جشن گونه ای سخنرانی توهین آمیزی جهت تولید تفرق بیشتر مسلمین ارائه داده و تاسیس شبکه ماهواره ای فدک را در انگلیس اعلام می کند.

البته در کارنامه ی این شخص در کنار توهین به اهل سنت، توهینهای رکیکی هم به بزرگان شیعه چون «آيت الله بهجت»،‌ «آيت الله سيّد محمد باقر صدر»،‌ «آیت الله خمینی»، «آیت الله خامنه ای»،«آيت الله مكارم شيرازي»، «سید حسن نصرالله»، «آیت الله سیستانی» و سایر بزرگان و مراجع شیعه که مخالف عقاید غالیانه و منحرف او هستند داشته است.

با این وجود و همزمان با توهینهای این خبیث به ام المومنین رضی الله عنها دو واکنش اساسی نشان داده می شود:

  1. جریان سنی های آمریکائی و بخصوص نجدیت وابسته به دستگاه آل سعود از شیخ عبدالعزیز آل شیخ مفتی اعظم آنها گرفته تا افراد متفرقه ی این جریان در سراسر دنیا با استناد به سخنان این الخبیث شروع کردند به تبلیغات گسترده علیه شیعه و حمله کردن به تمام جریان تشیع؛ واو را نماد «شيعه» و كار هايش را بر اساس عقيده «شيعه» معرفي كردند، همان شغل کثیفی که چند دهه است درپیش گرفته اند: با عقاید و رفتارهای غلاة منتسب به تشیع به کل شیعیان حمله کردن و سیاه نمائی و شیعه هراسی کردن.
  2. واکنش ایت الله سید علی خامنه ای به عنوان پرچمدار جریان اصلی شیعیان که با فتوائی که جزء يكي از 10 رويداد مهم ديني در سال 2010 شناخته شد آتش فتنه خاموش شد که طی آن فتوا داد: «اهانت به نماد های برادران اهل سنّت از جمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم  حضرت محمّد ( صلّی الله علیه وآله ) می شود.»

آیت الله خامنه ای در سخنرانی های ابتدای انقلاب و در نماز جمعه بارها با لفظ ام المومنین برای عایشه رضی الله عنها استفاده کرده اند و در تمام آثار خود نشان داده اند که توهین به مقدسات مذاهب اسلامی و تحریک عواطف سایر مسلمانان، منطق شیعه نیست، بلکه توهین تنها به اهداف دشمنان تشیع کمک می کند وتوهین ابزاری است جهت ایجاد انگیزه برای دشمنی با شیعیان و گسترش تفرقه و تقویت دشمن استکباری.

 واضح است که یاسر الخبیث، از طیف شیعه انگلیسی سرباز جنگ روانی دشمن در تولید آتش تفرقه بین مسلمین است و همچون سنی های آمریکائی بر اساس طرح و سناریوی دشمنان بازی می کنند.

حالا در جریان جنگ تحمیلی صهیونیستها که به نیابت از آمریکا و غرب بر علیه ایران شروع شد، تمام جهان اسلام به اکثریتی مطلق و اقلیتی تماشاچی تبدیل شد:

  1. اکثریت مطلق که یا اشکارا در جبهه ی مقاومت ایران قرار گرفتند و خود را در کنار ایران قرار دادند، یا عده ای بدون اعلام پیوستن آشکار به ایران، به صورت موازی و مستقل به صهیونیستها و آمریکا حمله کردند و خواستار پیروزی ایران و شکست صهیونیستها بودند و به ضرباتی که بر صهیونیستها وارد می شد خوشحال بودند. و به این شکل اتفاق و اتحادی جهانی به نفع ایران در میان اکثریت مطلق مسلمین جهان شکل گرفت
  2. اقلیتی که اکثرا جزو گروه منافقین و مسلمین سرگردان شده توسط رسانه های دشمن بودند که به دلیل فشار اکثریت مسلمین دنیا که حامی ایران بودند موضع تماشاچی و نظاره گر بودن گرفتند و به اصطلاح می گفتند ما با هیچ کدام نیستیم و…

این اتحاد فراگیر مسلمین و اینکه صهیونیستها و حامیان غربی آنها به هیچ یک از اهداف جنگ تحمیلی خود بر ایران نرسیدند و جنگ در نهایت به پیروزی ایران ختم شد و جایگاه ایران را نزد تمام مسلمین شیعه و سنی بالاتر برد نمی توانست به نفع غربیها و صهیونیستها باشد به همین دلیل با فعال کردن کسانی چون یاسر الخبیث توطئه ای مکارانه ای چیدند که حداقل به این اتحادی که بین تمام مسلمین جهان به نفع ایران به وجود آمده است ضربه بزنند و بخصوص نجدی ها وهمان  گروه تماشاچی را به بهانه ای این شخص بر علیه ایران و تشیع فعال کنند.

یاسر الخبیث به جای حمله ی همیشگی به ایران و توهین به آیت الله خامنه و کل نظام، اینبار موزیانه طی پیامی آمده و از آیت الله خامنه ای حمایت کرده و در همین پیام چند توهین به اهل سنت را نیز چاشنی آن کرده است تا به این شکل سم خود را تزریق کند و به سنی های آمریکائی که هم سنگرانش هستند خوراک تبلیغی و بهانه ای جهت از سرگیری حملات تخریبی و ضربه زدن به اتحاد به وجود آمده ی میان مسلمین بدهد.

بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت

بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش خدایی را که جز او کسی در برابر ناخوشایندی‌ها سزاوار ستایش نیست،

و درود و سلام بر پیامبر ما محمد ﷺ، آن‌که در حدیث صحیح فرمود:

«شما شاهدان خداوند در زمین هستید.»

و در روایت دیگری، زمانی که درباره فردی هنگام مرگش با خیر یا شر یاد شد، فرمود:

«واجب شد، واجب شد، واجب شد…» یعنی حکم بهشت یا دوزخ بر اساس گفته‌ی مردم نیک‌سرشت درباره‌اش قطعی شد.

🔹 بخش اول: سنت پیامبر درباره قضاوت مردم در مورد اموات

از سنت‌های روشن پیامبر اکرم ﷺ آن است که گواهی مردم را درباره درگذشتگان معتبر می‌دانست.

اگر مردم از فردی به نیکی یاد می‌کردند، پیامبر او را بهشتی می‌دانست؛

و اگر با بدی از او یاد می‌کردند، او را اهل دوزخ معرفی می‌فرمود.

بر اساس همین سنت، سخن گفتن از بدیِ افراد بدکار، جایز و بلکه لازم است؛ به‌ویژه اگر شخص در حال حیات، گمراهی آشکار و فتنه‌انگیزی وسیع داشته باشد.

و به شهادت بسیاری از اهل علم، تجربه و انصاف، شیخ ربیع المدخلی از جمله کسانی بود که در فتنه‌گری پیشتاز بود و آسیب‌های بزرگی به امت وارد کرد.

سخن ما از روی تعصب، کینه یا هوای نفس نیست، بلکه از سر آگاهی، دیانت و وظیفه شرعی است.

🔹 بخش دوم: آسیب‌های فکری و عملی ناشی از گفتمان شیخ ربیع المدخلی

شیخ ربیع به روشی شهرت داشت که در آن، نه تنها مخالفان خود را نقد می‌کرد، بلکه به بدترین شکل ممکن تخریب، تخطئه و متهم می‌نمود.

او از دایره نقد علمی فراتر رفته و با اتهام‌زنی، بدعت‌خوانی، تهمت به نیت‌ها، و صدور احکام گمراهی نسبت به علما و دعوت‌گران، فضا را مسموم ساخت.

نتیجه این روش، شکل‌گیری جریان‌هایی سازمان‌یافته و افراطی در کشورهای مختلف بود که با پوشش دینداری و سلفیت، رو به:

تخریب شخصیت‌ها

تفرقه‌افکنی

حذف و طرد اهل دعوت و اصلاح

خوش‌خدمتی به حاکمان ستمگر

آوردند، و این روش، پیامدهای ویرانگری به بار آورد، از جمله:

1. زندان‌ انداختن هزاران داعی و مصلح به تحریک این جریان در کشورهای گوناگون.

2. ترور و حذف فیزیکی برخی از علما و طلاب علم.

3. تعطیلی مراکز خیریه و دینی مؤثر و مبارک.

4. بی‌اعتبار کردن و منزوی ساختن چهره‌های ربانی و صادق.

5. مشروعیت دادن به ظلم و کودتاها به نام طاعت حاکم.

6. منصرف کردن ملت‌ها از مطالبه حقوق مشروع‌شان.

7. دعوت به همکاری با ارتش‌ها و نیروهای سرکوبگر در کشورهایی چون یمن، لیبی و سودان، به بهانه نصرت دین یا دولت.

8. مشروعیت دادن به اشغالگران و دشمنان اسلام و تألیف کتاب‌هایی در حمایت از آن‌ها.

9. توجیه ضمنی خروج از صف امت به نام منع خروج علیه حاکم.

10. ساختن تصویری نیمه‌مقدس از حاکمان که بیش از اطاعت، به‌ نوعی عبادت شباهت داشت.

ادامه خواندن “بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت”

جنایت و جنون گروههای مسلح بلوچ سکولار و به ظاهر اسلامگر در لورالای پاکستان و جاده ساحلی چابهار

جنایت و جنون گروههای مسلح بلوچ سکولار و به ظاهر اسلامگر در لورالای پاکستان و جاده ساحلی چابهار

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

دیشب گروه سکولار و مرتد به اصطلاح ارتش آزادی‌بخش بلوچBLA  در بزرگراهی که لورالای در بلوچستان را به شهر مرزی دیره غازی خان در پنجاب متصل می‌کند، با پیاده کردن ۱۲ نفر از اتوبوس‌ها، آنها را کشتند. این افراد پس از شناسایی از سه اتوبوس پیاده شده و کشته شدند و اهل پنجاب بودند.

شاهدان عینی ضمن بیان جزئیات حادثه گفتند که مهاجمان پس از مشاهده کارت شناسایی ساکنان پنجاب، آنها را زیر گرفته و کشته‌اند. به گفته یکی از شاهدان عینی، او نیز زیر گرفته شده است، اما کارت شناسایی او اهل کویته بوده و به جامعه یزره تعلق دارد، بنابراین او را رها کرده و کارت شناسایی‌اش را پس داده‌اند.

به دقت نگاه کنید که با چه وحشی هایی طرف هستیم، موجودات پلیدی که دیگران را صرفا به خاطر نژادشان و محل تولدشان می کشند.

بعد، این جانوران وحشی خودشان را آزادیبخش برای بلوچهای مسلمان معرفی می کنند.

فقط کافی است که با دقت در رسانه های مختلف متعلق به گروههای مختلف به اصطلاح حقوق بشری بلوچ  یا گروههای سکولار قومیت گرای بلوچ و حتی گروههای به ظاهر اسلامرای بلوچ و مولوی ها و یا موشهای فراری چون نقشبندی نگاه کنید تا متوجه شوید که همگی در برابر این توحش لال شده اند.

این وحشی های سکولار بارها پشتونها را نیز به همین سبک به خاطر نژادشان قتل عام کرده اند.

در کنار اینها و در ایران هم امروز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴، گروه به ظاهر اسلامگرای جیش العدل که مورد تائید موساد اسرائیل اشت و موساد برای آن تبلیغ کرده است یکی از افرادش را به حرکتی ایزائی در جاده ی ساحلی چابهار فرستاد که منجر به کشته شدن سه نظامی ایران شد و این شخص پس از هدف قرار دادن نیروهای نظامی، جیش العدل راه فراری برای او قرار نمی دهد و او را رها می کند و این شخص هم منتظر می ماند تا نیروهای بیشتری برسند واو را به قتل برسانند.

به هر مذهبی که مراجعه کنید این کار جیش العدل خیانت به افراد خود است که نشان می دهد جیش العدل هیچ ارزشی برای افراد خود قائل نیست، و کار این اشخاص هم نشانه ی جهل به شریعت و انداختن خود در تهلکه و خود کشی و حرام و کاری جنون آمیز است.

روز چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۴ هم، پنج عضو این گروه در جریان یک کمین از سوی نیروهای سپاه پاسداران در اطراف چابهار کشته شده‌اند.

در زمانی که صهیونیستها در حال قتل عام اهل غزه هستند و هنوز به همراه آمریکا برای ایران خط و نشان می کشند جیش العدل به عنوان واگنر پیاده نظام آنها هر چند وقت یکبار با قربانی کردن افرادی دست به عملاتی ایزائی می زند و از پشت به حامی اصلی جهاد غزه خنجر می زند.

«ربیع المدخلی»، معمار سیاست تسلیم امت در برابر اشغال، مرد

«ربیع المدخلی»، معمار سیاست تسلیم امت در برابر اشغال، مرد

ارایه دهنده: ابواسامه محمود

درگذشت «ربیع المدخلی»، نه مرگ یک شخصیت، که فروپاشی یکی از ستون‌های راهبردی‌ترین پروژه‌ی معاصر در مهار فکری امت اسلامی است؛

پروژه‌ای که مأموریت آن، تبدیل فقه به ابزاری برای تضمین بقای ساختارهای هم‌پیمان با اشغالگران و خنثی‌سازی هرگونه کنش اعتقادی در برابر سلطه بود.

وی با تحریف منظّم مفاهیم کلیدی مانند «السمع والطاعة»، «الخروج» و «الفتنة»، پایه‌گذار مکتبی پلید بود که رسالت آن، بی‌حس‌سازی عصب‌ حیاتی امت (یعنی حساسیت به ظلم، اشغال و استبداد) بود.

مکتبی که نه در امتداد منهج سلف، بلکه در امتداد سیاست‌های سازمان‌های امنیتی اشغالگران! و نه با جوهر نصوص، که با جوهر سیاست‌های ضدبیداری، شکل گرفت.

ربیع، با توسل به ظاهرگرایی فقهی و جدا کردن مسائل امت از زمینه‌های تاریخی و واقعی‌شان، راه را بر هر تلاشی برای بازسازی اراده‌ی سیاسی‌ـ‌دینی امت بست. او به‌جای تربیت نسل‌های بصیر و مقاوم، نسل‌هایی تربیت کرد که در برابر بمباران غزه سکوت کنند، اما با دیدن بانگ حق در خیابان، فریاد «خوارج» سر دهند.

مرگ او، گرچه پایانی زیستی است، اما باید به نقطه‌ی گسست معرفتی با میراثی بدل شود که سال‌ها امنیت اشغالگران را تضمین کرد.

از خداوند می‌خواهیم همان‌گونه که جسدش را به خاک سپرد، ریشه‌های اندیشه‌های پلیدش را نیز در حافظه امت دفن کند؛ و این امت، بار دیگر به فقه زندگی‌بخش ﴿لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ﴾ بازگردد، آن‌گونه که در سنت پیامبر و راه شهیدان امت جاری بود.

مولوی نقشبندی فراری، در جبهه ی صهیونیستهای اشغالگر

مولوی نقشبندی فراری، در جبهه ی صهیونیستهای اشغالگر

کتاب: عبدالرحمن براهویی

از هر انسان عامی و کوچه بازاری بپرسید که آیا اسرائیل کافر است یا مسلمان؟ حتما می گویند کافر. از همان مردم هم بپرسید که مردم ایران به صورت عام مسلمان هستند یا کافر؟ قطعا می گویند مسلمان.

آیا اسرائیل در طرف کفر و مردم ایران در طرف اسلام نیستند؟

پس جنگ یک کافر محارب اشغالگر با مسلمین چه نام دارد؟

قطعا این جنگ، جنگ بین اسلام و کفر؛ و جنگ بین کفار محارب با مسلمین؛ و جنگ دارالکفر محارب با دارالاسلام است.

جهاد با این کافر محاربی که به سرزمینهای اسلامی یورش آورده نزد تمام مذاهب اسلامی «فرض عین» است؛ یعنی شارع، انجام آن را از تک تک افراد مکلّف طلب کرده و خطاب شارع متوجه تمامی افراد مکلّف است،و ضروری است که تمامی افراد مکلفی که دارای عذر شرعی معتبری نیستند آن را ادا نمایند، همچون نماز، زکات، حج، وفا به عهد، دوری از شراب و قمار و…

در کنار نفیر عام رهبر دارالاسلام برای جهاد و ماندن مجاهد در میدان جهاد و عدم فرار از میدان جنگ تمام علمای مذاهب اسلامی بر این اجماع دارند هنگامی که دشمن، شهری از شهرهای ممالک اسلامی را اشغال کرده و یا لشکریانش را برای این کار به حرکت درآورده باشد و یا برای هجوم و حمله به ممالک اسلامی قیام کرده باشد و یا قصد یک گروه خاصّ و یا طایفه‌ای از مسلمانان را داشته باشد جهاد فرض عین می شود.

در مذهب امام ابوحنیفه کسانی چون: علامه کاسانی در (بدائع الصنائع۷/۷۲) وابن نجیم در(البحر الرائق ۵/۱۹۱) و ابن همام در(فتح القدیر۵/۱۹۱)  و ابن عابدین در (حاشیه ابن عابدین ۳/۱۳۸) و… چنین فتوائی داده اند.

با این وجود شخصی چون عبدالغفار نقشبندی می گوید: «‏جنگ اسرائیل و ایران ، نبرد کفر و اسلام نیست و هیچ ربطی به اسلام ندارد ،آخوندهای ایران تقاص تروریست پروری های خویش را دارند پس میدهند».

نه تنها برای اهل علم برای افراد کوچه بازار هم روشن شده است که جنگ اسرائیل و ایران جنگ کفر و اسلام و جنگ بین کفار با مسلمین است؛ اما اینکه کسانی که نقشبندی آنها را تروریست می داند در کنار حزب الله لبنان، باید به حماس و جهاد اسلامی فلسطین اشاره کرد که در تمام بیانیه های خود اعلام کرده اند در کنار دارالاسلام ایران می مانند.

بله، نقشبندی دشمن مجاهدین اهل غزه و در کنار صهیونیستها قرار گرفته است.

آیا از این واضحتر می خواهید متوجه شوید که امثال مولوی نقشبندی که در آداب طهارت و حیض و نفس و احوال شخصیه مهارت دارند اما جاهلانه همچون «الرویبضه» که انسانهای پست و بی ارزشی هستند در امور عامه وارد می شوند.

ثمره ی این حماقت این است که اشخاصی چون مولوی نقشبندی را در جبهه ی وحشی هائی چون رژیم صهیونیستی قرار می دهد و سربازی از سربازان جنگ روانی و تبلیغی این دشمن وحشی می شود.

حتی یک کافر اصلی شرافتمند برایش ننگ و عار است که در جبهه ی صهیونیستهای وحشی کودک کش قرار گیرد اما خائنین داخلی از این یک ذره شرافت هم خالی و تهی هستند.

دم خروس جیش العدل در جنگ صهیونیستهای اشغالگر با دارالاسلام ایران باز بیرون زد

دم خروس جیش العدل در جنگ صهیونیستهای اشغالگر با دارالاسلام ایران باز بیرون زد

کاتب: براهندک بلوچ

جیش العدل در بیانیه ی اخیر خود در مورد تهاجمات رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران که به نمایندگی از کفار اشغالگر خارجی چون آمریکا و غرب صورت می گیرد سعی دارد به هر شیوه ای که شده اولا این جنگ را جنگ محله ای معرفی کند که ربطی به اسلام و کفر و سایر مسلمین ندارد و ثانیا اینکه اگر در راستای اهداف صهیونیستها و به نفع صهیونیستها و غرب تخریباتی در ایران انجام داد متهم نشود و…

در همین ابتدا لازم است بدانیم اگر به تاریخ اشغالگری های رژیم صهیونیستی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که چند دهه قبل از تشکیل جمهوری اسلامی ایران جنایات این رژیم وحشی بر علیه اهل سنت فلسطین شروع شده است؛ پس قبل از آنکه جنگیی با شیعه داشته باشد جنگش با اهل سنت بوده و در واقع جنگ صهیونیستها با اسلام و مسلمینی است که قضیه ی فلسطین را قضیه ی امت اسلامی می دانند نه مذهب خاصی از اسلام.

در کنار این و به به عنوان یک قاعده ی ثابت و تاریخی، هر انسان آزاده ای می داند زمانی که یک خارجی به سرزمینش حمله می کند باید از تفرق و جنگ داخلی و بازکردن هر جبهه ی انحرافی دوری کند و بر این دشمن متجاوز تمرکز کند.  

دشمن برعکس این را می خواهد و قصد دارد با تولید تفرق و جنگ داخلی میان مردم، فشار نیروهای انقلابی و آزادیخواه برخودش را کم کند؛ به همین دلیل نه تنها در میان مردم مزدور مسلح می گیرد بلکه برای جنگ روانی خود مزدور تبلیغی و فکری از میان مولوی ها و شیخها و خطیبان و مفتی ها را نیز استخدام می کند.

با چنین شناختی چه کسانی در جبهه ی اشغالگران قرار می گیرند؟

کسانی که مردم را با بهانه ها و حیله ها و شعارهای قومیتی و شبه اسلامی به پیوستن به جبهه ی اشغالگران می کشانند چه کسانی هستند؟

پس مشخص است که هر گونه اغتشاش بر علیه دشمنان رژیم صهیونیستی خدمت به این رژیم و خیانت به اسلام و مسلمین و آرمان فلسطین است و سود تمام اغتشاشات کلا به جیب این اشغالگران متجاوز خواهد رفت که از سوی آمریکا و سایر قدرتهای غربی حمایت و پشتیبانی می شوند. 

در بییانیه جیش العدل جهت تحریک احساسات مردم به اعدامهای دهه ی شصت ایران اشاره شده است که اگر به این اعدامها هم نگاه کنی  متوجه خواهی شد که در میان این اعدامی ها حتی یک اهل سنت به خاطر سنی بودن اعدام نشده است یا یک شیعه به خاطر شیعه بودن اعدام نشده است بلکه تمام اعدامی ها افرادی مسلح از گروههای مسلح اکثرا چپ و کمونیست یا با گرایشات کمونیستی التقاطی چون گروه رجوی بودند که بر علیه نظام و مردم اسلحه کشیده و مرتکب قتلهای متعددی شده بودند.

جیش العدل جهت توجیه خیانت به اسلام و مسلمین و قرار گرفتن در جبهه ی صهیونیستهای اشغالگر هیچ توجیه عقلانی ندارد چه رسد به توجیهی شرعی؛ چون هر حرکتی که به نفع این اشغالگران تمام شود خیانت آشکار به دین و ملت است و مهمتر از آن:  هر مسلمانی که 1- آگاهانه 2- عمدا 3- به میل خودش و اختیاری در جبهه ی این کفار محارب اشغالگر قرار گیرد بر اساس منهج اهل سنت و جماعت مرتدی است که شرش از کفار اصلی برای مومنین بیشتر است و حکم او هم از کفار اصلی سنگین تر است.