سخن گفتن با کسانی چون عبدالغفار نقشبندی آویزان کردن مروارید برگردن خوک است

سخن گفتن با کسانی چون عبدالغفار نقشبندی آویزان کردن مروارید برگردن خوک است

کاتب: عبدالرحمن براهوئی

عبدالغفار نقشبندی زمانی که در ایران بود مردم را تحریک می کرد و خودش از دور فقط نگاه می کرد، بعد از آنکه فرار کرد با مردم را تحریک به کشتن و خون دادن می کند اما خودش تنها نظاره گر است و حراف.

روش این شخص شبه انقلابی هم جالب است، ابتدا می گوید:

  •  درب سرخ آزادی فقط با دستان سرخ و آغشته به  خون گشوده خواهد شد .
  • برای آزادی سرزمین باید خون داد و از خون خود گذشت .

در انتها هم می گوید: نخستین گام عضویت و مشارکت در تشکیلات مجازی من است.

هههههه.

این شخص که اگر خون ببیند فورا از ترس غش می کند و حتی در یک عملیات همراه گروههای مسلح شرکت نکرده است و تجربه ی میدانی صفر دارد اینهمه خون خون می کند سخن گفتن با او در مورد «فقه» انقلاب که علم است و سخن گفتن با او در مورد «فقه» قواعد عام و خاص جنگ مسلحانه که علم است و سخن گفتن با او در مورد چگونگی برخورد با دارالاسلام «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و پرهیز از تفرق و فرقه بازها «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[1] و سایر امور شرعی متعلق به امور عمومی مسلمین که او جالانه به آن وارد شده است بی فایده بوده و انداختن مروارید بر گردن خوک است.

شعبه رحمه الله فرموده است: «اعمش مرا دید که برای گروهی حدیث نقل می‌کردم [یا سخن می‌گفتم]، به من گفت: ای شعبه! وای بر تو! مروارید را به گردن خوک‌ها می‌آویزی؟»[2]

امثال نقشبندی با سابقه ای که دارند و اینکه آگاهانه مسیر انحرافی را می روند گفتن آیه و حدیث برایشان فایده ای ندارد و تنها زمانی برمی گردند که به بن بست برسند و یا مجبور به بازگشت شوند و گرنه تنها زور و مرگ است که مانع تخریبات این افراد می شود.

عبدالفغار نقشبندی علم بسیاری از چیزی هایی که با عقل خودش در مورد آنها صحبت می کند را نخوانده است و به قول بعضی از سلف، گذاشتن علم نزد نااهلان از ضایع‌ساختن آن است.

 امام بخاری رحمه الله در صحیح خود بابی تحت عنوان «باب من خص بالعلم قوما دون قوم كراهية أن لا يفهموا» گشوده است، یعنی: باب کسی که گروهی از مردم را به علم اختصاص داده و گروهی را نه، زیرا از اینکه آن را نفهمند کراهت داشته است!

نقشبندی نسبت به بسیاری از مفاهیم دعوت نااهل است به همین دلیل صحبت کردن با او ضایع ساختن علم است و هدف از این نوشتارها نیز تنها آگاه کردن جوانان بلوچ از دامی است که این انسانهای اجاره ای بر اساس خواست و برنامه و اهداف دشمنان ملت ما برایشان پهن کرده اند.


[1] متفق علیه / البخارى (3606 ، 7084) ومسلم (1847)

[2]  جامع بيان العلم وفضله، الناشر: دار ابن الجوزي، ج 1، ص 446

عبدالغفار نقشبندی و خیانت به «السنوار» رهبر افسانه ای حماس هم

عبدالغفار نقشبندی و خیانت به «السنوار» رهبر افسانه ای حماس هم

کاتب: براهندک بلوچ

یکی از بزرگترین مشکل اهل بدعت و «الرویبضه» که اکثراً انسانهای پست و بی ارزشی هستند این است که در امور عامه صحبت می کنند چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

سيأتِي على الناسِ سنواتٌ خدّاعاتٌ؛ يُصدَّقُ فيها الكاذِبُ، ويُكذَّبُ فيها الصادِقُ، ويُؤتَمَنُ فيها الخائِنُ، ويخَوَّنُ فيها الأمينُ، وينطِقُ فيها الرُّويْبِضَةُ . قِيلَ: وما الرُّويْبِضةُ ؟ قال: الرجُلُ التّافِهُ يتَكلَّمُ في أمرِ العامةِ.[1]

بزودی بر مردم سالهایی خواهند رسید که در آن سالها دروغگو صادق شمرده می شود و راستگو، تکذیب می شود و به خائنین اطمینان می شود و امانت داران به خیانت متهم می شوند و رویبضة بدینگونه سخن می گوید.گفته شد: رویبضة چیست؟ فرمود: مردی پست و فاسد که در امور عامه (مردم) سخن می گوید.

برای پست و بی ارزش بودن کسی که ادعای دکتری دارد همین کافی است که در چیزی که نمی داند وارد شود و برای مردم نسخه ببیچد، برای پست و بی ارزش بودن کسی که ادعای رانندگی دارد همین کافی است که رانندگی بلد نباشد و پشت فرمان بنشیند و جان خود شو مسافرانش را در خطر بیاندازد و به همین شکل برای پست و بی ارزش بودن شخصی که ادعای تبحر در علوم دینی را دارد اما در چیزی متعلق به امور عامه وارد شود که در آن فقه و فهم درک شرعی اش را ندارد.

مساله ی امر به معروف و نهی از منکر که در سطوح مختلف فردی و اجتماعی و حکومتی انجام می شود یکی از این موارد است که شخص باید در آن تخصص داشته باشد تا به این امر شرعی آنگونه که الله خواسته عمل کند.

امثال عبدالغفار نقشبندی با توجه به سطح علمی و درسهایی که خوانده نهایتش باید در سطح امور فردی چون آداب طهارت و نماز و حج و زکات و… وارد شوند نه سطوح بالاتر اجتماعی و حکومتی؛ اما این انسانهای پست و فاسد به سطحی وارد می شوند که در آن تخصص ندارند به همین دلیل همیشه منبع فساد و انحراف از منهج صحیح اسلامی بوده اند.

نقشبندی با «تحریش»(تحریک مکارانه ی مردم به شر) مردم، زمینه ساز اصلی فاجعه ی جمعه ی خونین زاهدان و حوادث سرباز شد و چون از دادن دلیل شرعی برای اهل سنت و جماعت عاجز ماند فرار کرد و باز در موقیعتهای مختلف هم جوانان بلوچ را به کشتار و خونریزی جاهلانه دعوت کرده است که در تازه ترین اقدام و با آوردن عکسی از السنوار رهبر افسانه ای حماس متحد ایران باز قصد «تحریش» جوانان بلوچ به خونریزی را دارد.

این کذاب خائن خودش می داند که السنوار متحد ایران بود و می داند که ابوعبیده سخنگوی حماس هم به بهانه ی پیروزی بر صهیونیستها از ایران به عنوان حامی جهاد مردم غزه تشکر و قدردانی کرد، اما با سوء استفاده از نام السنوار قصد دارد مردم را بر علیه ایران «تحریش» کند.

واضح است که او طرفدار السنوار و راه السنوار نیست، السنوار در جبهه ی ایران بر علیه صهیونیستها جنگید و نقشبندی در جبهه ی صهیونیستها و بر علیه جبهه ی السنوار می جنگد، پس او تنها قصد دارد دغلبازانه از السنوار جهت «تحریش» و تحریک مکارانه ی مردم بلوچ به شر سوء استفاده کند.

نقشبندی در شرایطی جوانان بلوچ را به کشت و کشتار و «قتال الفتنه» دعوت می دهد که بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی و بر اساس عمل تمام اهل دعوت و جهاد از میان اهل سنت چون شیخ اسامه بن لادن، رها کردن آمریکا به عنوان سر افعی و رهاکردن سایر کفار اشغالگر چون ناتو و صهیونیستها و غیره و مشغول شدن به ایران خیانت آشکار به تمام مومنین و خدمت آشکار به کفار اشغالگر خارجی و مرتدین محلی آنهاست.

 نقشبندی به عنوان سرباز جنگ روانی دشمنان با بازی با احساسات مذهبی و قومیتی بلوچها مشغول چنین خدمتی به کفار اشغالگر و مرتدین محلی است، مواظب باشیم و اجازه ندهیم برادران احساسی و فریب خورده ی ما خوراک چنین فتنه و خیانتی شوند.


[1] ابن ماجه (4036) أحمد (7912) الألباني، صحيح الجامع  (3650)

الگوهای جیش العدل و الفرقان و… در درکات اسلام آمریکائی – صهیونی

الگوهای جیش العدل و الفرقان و… در درکات اسلام آمریکائی – صهیونی

کاتب: عبدالرحمن براهوئی

برایتان جالب نیست که چرا گروههای مسلح به ظاهر اسلامگرای بلوچ مثل جیش العدل و انصارالفرقان و غیره در برابر تحولات اخیر سوریه سکوت کرده اند؟

با آنکه عقلای مسلمان و کافر می دانستند که جولانی جاسوس و مزدور ترکیه و آمریکا و صهیونیستها است اما این گروههای مسلح بلوچ برای چندین سال از گروههای مسلحی چون دارودسته ی جولانی به عنوان مجاهد تعریف و تمجید می کردند؛ تا اینکه طی معملاتی حاکمیت دمشق به جولانی یو گروهش سپرده شد و چهره ی واقعی جولانی هم کم کم آشکار شد.

مشخص شد که جولانی همان جاسوس ترکیه و آمریکا و صهیونیستهاست که با جان و ناموس و مال مسلمین تحت عنوان جهاد تجارت کرده است و هم اکنون در لباس یک شخص لیبرال و با همان قوانین سکولاریستی زمان بشار اسد حاکم شده است.

سه روز پیش در دمشق افرادی توسط امنیت ملی رژیم جدید سوریه دستگیر شدند که پوسترهای آموزشی مربوط به حجاب شرعی را به دیوار می زدند و در معابر و میادین عمومی بین مردم پخش می کردند.

اسعد الشیبانی وزیر خارجه دولت جدید سوریه امروز پنج شنبه هم اعلام کرد: کشور ما هرگز تهدیدی برای هیچ کشوری از جمله اسرائیل نخواهد بود و آنها همانگونه که می‌خواهند امنیتشان را حفظ کنند، باید از امنیت دیگران نیز حفاظت کنند.

این همان اسلام آمریکائی صهیونی جدید است که خروجی و نتیجه ی  تمام فعالیتهایش به نفع آمریکا و صهیونیستها تمام می شود.

گروههای جیش العدل و انصارالفرقان هم با شعارهای به ظاهر اسلامی در همان مسیری در حرکت هستند که جولانی حرکت کرده است با این تفاوت که این گروههای بلوچ توسط بحرین و پاکستان و آمریکا و غیره تنها به عنوان یک اهرم فشار به کار می روند و هر وقت نیاز به واگذاری آنها باشد بعد از انجام ماموریت آنها را مورد معامله قرار می دهند و یا همچون دستمال توالت آنها را رها می کنند چون در برابر این گروهها و اربابان این گروهها، ایران به قدرت بزرگ منطقه قرار گرفته است.

بلوچهای مسلمان پاکستان هم به دست نشانده بودن این گروههای مسلح به ظاهر اسلامگرای بلوچ ایرانی ساکن در پاکستان پی برده اند به همین دلیل به جای آنکه به اینها کمک کنند به طالبان پاکستان و سایر جماعتهای اسلامی پاکستان ملحق می شوند؛ به عنوان مثال امروز یک گروه از منطقه مستونگ ایالت بلوچستان به رهبری مولوی شعیب بلوچ، با رهبر تحریک طالبان پاکستان بیعت نموده و به صفوف این گروه پیوسته است.

جیش العدل و انصار الفرقان و سایر گردنه گیرها و گروههای ریز و درشتی که شعارهای شبه اسلامی و قومیتی و احساسی می دهند مستقل نیستند و تابع دستور خارجی ها هستند به همین دلیل هیچ انسان عاقلی به آنها دل نمی بندد چه رسد به خارجی هایی که دنبال منافع خود هستند.

مسلمین بلوچ باید هوشیار باشند و اجازه ندهند دشمنان اسلام و مسلمین به واسطه ی این گروهها با شعور آنها بازی کنند و بلوچها را اسباب بازی برنامه ها و سناریوها و طرحهای خود کنند.

اقدام مداح حاشیه‌ساز مزدور سر به شیعیان انگلیسی در سیستان و بلوچستان محکوم و شکایت قضایی از وی نیز پیگیری شد

اقدام مداح حاشیه‌ساز مزدور سر به شیعیان انگلیسی در سیستان و بلوچستان محکوم و شکایت قضایی از وی نیز پیگیری شد.

کاتب:جواد شاهوزهی بامری
آیت الله خامنه ای امام کنونی دارالاسلام ایران می گوید: لازم به یاد آوری است مقام معظم رهبری در رابطه با ایجاد تفرقه در میان مسلمانان می‌فرمایند: آن کسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می‌دهد و به بهانه‌ی مذهب، می‌خواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن است، چه بداند، چه نداند.
پس از انتشار کلیپ یکی از مداحان سر به شیعیان انگلیسی که موجب آزرده خاطر شدن مردم استان سیستان و بلوچستان شده، آیت الله محامی، نماینده امام انقلاب و دارالاسلام ایران در استان سیستان و بلوچستان با صدور پیامی در صفحه مجازی ایکس خود نوشت: ‏مصداق بارز فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی و تذکرات معظم له نسبت به خطر تشیع انگلیسی، همین است که از حنجره برخی به اسم طرفداری از اهل بیت علیهم السلام، ندای تفرقه در جامعه اسلامی بیرون می‌آید.
همچنین وی در پیامی دیگر در این شبکه اجتماعی، نوشت: رفتارهای مزدورانه عده‌ای برای ضربه زدن به وحدت جامعه اسلامی، در هر نقطه‌ای از عالم از سوی شیعه و اهل سنت محکوم است و صاحبان بصیرت و نخبگان موقعیت شناس، این تهدید را با همدلی و وحدت به فرصت تبدیل خواهند کرد.
شایان ذکر است بالافاصله پس از انتشار این کلیپ در فضای مجازی در راستای برخورد با اینگونه اقدامات از جانب سازمان اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان، پیگیری شکایت قضائی صورت گرفته و پرونده قضائی در حال تشکیل برای وی است.

دعوت مولوی نقشبندی، دعوت به آب، علف، چراگاه و خاک؛ بهای آزادی یا بهای جهنم؟

دعوت مولوی نقشبندی، دعوت به آب، علف، چراگاه و خاک؛ بهای آزادی یا بهای جهنم؟

کاتب: براهندک بلوچ

سید قطب تقبله الله عامل تمایز بین جامعه ی جاهلی با جامعه ی اسلامی را «عقیده» معرفی می کند و می گوید: حیوانات را آب و علف و چراگاه و زمین دور هم جمع می کند اما انسانها و بخصوص مومنین را عقاید آنها دور هم جمع می کند.

مولوی نقشبندی که پس از آن فاجعه ای که به بار آورد و پس از آن آبروریزی که برای قوم بلوچ در تاریخ به ثبت رساند و جهت فرار از پاسخگوئی در برابر شریعت و مردم فراری شده است در تازه ترین سخنان خود بهای آزادی را جنگ در راه علف و خاک و چراگاه و حرکت در مسیر حیوانیت معرفی کرده است. دقیقا همان کاری که ناسیونالیستهای ملی گرائی چون سربازی و دیگران انجام می دهند اما با ادبیاتی شبه اسلامی .

از ابوموسی رضی الله عنه روایت است می گوید که :

از رسول الله صلى الله عليه وسلم درباره ی مردی پرسيده شد که از روی شجاعت، از روی تعصب (برای قومیت یا خاک) يا از روی ريا و خودنمايی می جنگد. اینکه کدام يک در راه الله است؟ فرمود: «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ الله» «کسی که برای اعلای کلمه ی الله (و سرافرازی و اجرای قوانین دينش) بجنگد او در راه الله است».( البخاري 123 / مسلم 1904)

پس بهای آزادی دنیا و قیامت جهاد در راه قانون شریعت الله است نه در راه خاک و علف و عصبیت و جاهلیت.

دین الله هم به مومنین امر می کند که از گروههای متفرق دوری شود و هر کسی که به سوی این گروههای متفرق دعوت دعوتگر به سوی آتش جهنم و دعوتگر به سوی «قتال الفتنه» است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در پاسخ به سوال حذیفه رضی الله عنه می فرماید: دُعَاةٌ علَى أبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَن أجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، بله، دعوتگراني هستند كه بر دروازه هاي جهنم قرار دارندهركس دعوت آن ها را بپذيرد او را در آن مي اندازند؛ عرض كردم: اي رسول الله، آن ها را براي مان توصيف نماييد؟ فرمود: هُمْ مِن جِلْدَتِنَا، ويَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، آن ها از جنس ما هستند و با زبان ما سخن مي گويند (یعنی با نام اسلام و با ادبیات اسلامی و در قالب مبلغ و دعوتگر خود را نشان می دهند)؛ گفتم اگر آن ها را درک نمودم چه دستوري به من مي دهيد؟ فرمود: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، با جماعت مسلمانان و امام شان باش.گفتم: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ، اگر مسلمانان جماعت و امام نداشتند؟ فرمود: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ. در آن صورت از همه ی آن گروه ها و فرقه ها دوري کن اگر شده تنه ی درختي را محکم بگير تا مرگت فرا رسد، و تو بر همان حال باشی(أخرجه البخاري 3606 / ومسلم 1847/ وابن ماجه/ صحيح الجامع 2994) .

امثال مولوی نقشبندی فراری از دادگاه شریع و مردم مجموعه ای از فرقه ها و گروههای متفرقی هستند که با ادبیاتی شبه اسلامی مردم را به سوی جهنم دعوت می دهند چون در دعوت این اشخاص مردم به ناحق کشته می شوند و الله از خون به ناحق ریخته شده گذشت نمی کند حتی اگر شخصی خودش را بکشد.

به همین دلیل است که می بینیم رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا؛ (بخاری ۶۸۶۲)انسان مومن تا زمانی در دینش از گشایش -و توفیق بهره مندی از بخشایش الله و شفاعت شفاعت کننده ها و پاک شدن گناهان با انجام عمل صالح و غیره – برخوردار است که خون حرامی نریزد. عبدالله بن عمر نیز می گوید: إِنَّ مِنْ وَرَطَاتِ الأُمُورِ، الَّتِي لاَ مَخْرَجَ لِمَنْ أَوْقَعَ نَفْسَهُ فِيهَا، سَفْكَ الدَّمِ الحَرَامِ بِغَيْرِ حِلِّهِ .(بخاری ۶۸۶۳)از مهلکه ها و ورْطه های نابودی انسان که هیچ راه نجاتی از آن نیست ریختن نابجای خونی است که حرام شده است.

پس مولوی نقشبندی در مورد بهای جهنم و عذاب وعده می دهد و دعوتگری است به سوی آتش جهنم.  

هر شخصی را ماموستای دینی ننامید: سید محمد محمدی میرالی پاوه ای برای نمونه

هر شخصی را ماموستای دینی ننامید: سید محمد محمدی میرالی پاوه ای برای نمونه

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

نزدیک به یک هفته پیش یکی از رسانه های مجازی شناخته ی شده ی سکولار بلوچ اعلام کرد: بازداشت خشونت‌آمیز یکی از علمای اهل سنت کرُد (ماموستا « محمد محمدی »، اهل روستای میراولی از توابع شهرستان پاوه) توسط نیروهای امنیتی در پاوه. البته اضافه کرده بود که: او به دلیل خطابه‌های اعتراضیش در جنبش زن زندگی آزادی، چندین بار احضار شده است.

با آنکه ا به اخباری که کفار اصلی و احزاب سکولار محلی و گروه منافقین بومی نشر می دهند اصلاً اعتمادی ندارم و تا روشن نشدن و تبیین آن توسط مومنین به آن اهمیت نمی دهم با این وجود اگر متوجه شوم که مولوی یا آخوند یا شیخ و ماموستایی به دلیل مشارکت در فتنه ها و جریانات سکولاریستی دچار مشکلی از سوی مردم یا مسئولین حکومتی شده است غیر از خوشحالی، اهمیت نمی دهم که این شخص کیست و چه فکری دارد و…؟

در مورد محمد محمدی میرالی پاوه ای هم به محض آنکه فهمیدم در آن اغتشاش و فتنه ی هرزه های سکولار کُردستان به نحوی مشارکت داشته دیگر اهمیت ندادم که کیست تا اینکه یکی از برادران دیشب در مورد این شخص نکاتی را بیان کرد که من را برد به فتنه گران و تفرقه اندازان دوران عباسیان در بغداد و دمشق و خراسان و ….

در دورانی در بغداد و دمشق مقلدینی از میان حنفی ها و مالکی ها و حنبلی ها وجود داشتند که به سادگی همدیگر را تکفیر می کردند و حتی بعضی از علمای حنفی بودند که شافعی ها را چیزی مثل کفار اهل کتاب می دانستند که می شود از آنها زن گرفت اما نمی توان به آنها زن داد و می گفتند اگر توانش را داشته باشیم از آنها جزیه هم می گیریم.

جنگهای بین حنبلی های بغداد با حنفی ها و شافعی ها و فتنه هایی که برپا کردند نیز در تاریخ به عنوان لکه ی سیاهی وجود دارد، در خراسان بزرگ هم این فتنه ها وجود داشتند فقط کافی است به زندگانی و مشقات امام بخاری رحمه الله نگاهی بندازید تا به گوشه ای از این مصیبت تفرقه اندازان پی ببرید یا نگاه کنید که امام شافعی رحمه الله که خودش از شاگردان برجسته ی امام مالک رحمه الله بود چگونه در مصر توسط مقلدین جاهل امام مالک مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و علیل می شود و بدترین مرگ را تجربه می کند و…

نزدیک به چند قرن است که دسته ای از مسلمین می گویند «4مذهب» و سعی کرده اند به این شکل به هم نزدیک شوند و از اختلافات جزئی صرفنظر کنند و همین امر باعث خاتمه ی این جنگهای میان این مذاهب شد تا اینکه محمد بن عبدالوهاب سربرآورد و دوباره جنگ مذهبی را شعله ور کرد.

 امروزه مسلمین نه تنها می گویند «4مذهب» بلکه می گویند «تمام مذاهب اسلامی و امت اسلامی»؛ حالا در این بین، محمد محمدی میرالی در جامعه ی شافعی مذهب کُردستان خودش را مقلد امام احمد حنبل رحمه الله و علمای متقدم حنبلی مذهب می داند؛ اما قصد دارد نقش یکی از علمای آن دوران را در این زمان بازی کند.

محمد محمدی میرالی به سبک منحرفین میان مذهب حنبلی ابتدا به تکفیر امام ابوحنیفه رحمه الله می پردازد و بعد با زنده کردن چیزهایی که مرده اند خودش را به مسلمین صوفی و سلفی و… دلخوش کرده است و حتی یک جمله هم در مورد کفار اصلی و بخصوص کفار اشغالگر خارجی نمی گوید بلکه به تکفیر و لعن کردن مجاهدینی می پردازد که با این کفار اشغالگر جهاد کرده اند یا در حال جهاد هستند!.

یعنی: فقط 1- تکفیر به ناحق مسلمین 2- تولید تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و 3- رها کردن دشمنان اصلی و 4- نشان دادن اینکه بله منم اینم و متفاوت از دیگران تا دیده شود.

این اشخاص باید بیدارشان کرد و متوجهشان کرد که در پازل و جبهه ی دشمنان بازی می کنند.

ماموستای دینی یعنی استادی که دین را فهم و درک کرده و آگاهانه و دلسوزانه ومخلصانه آنرا به دیگران منتقل می کند؛ تکفیر به ناحق ائمه ی مسلمین و تولید تفرق میان مسلمین و مشغول کردن به مسلمین به مسلمین و رها کردن دشمنان جنایتکار اشغالگر و لعن و نفرین مجاهدینی که در برابر این کفار اشغالگر ایستاده اند کار یک ماموستای دینی نیست.

مختصری از گروه انصارالفرقان بلوچستان

مختصری از گروه انصارالفرقان بلوچستان

کاتب: براهندک بلوچ

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: المرءُ على دينِ خليلِه فلينظرْ أحدُكم مَن يُخاللُ. [1] هرکس به طریق و روش دوست خود است، پس هریک از شما باید ببیند با چه کسی دوست می‌شود.

سعدی شیرازی نیز با نگرشی اسلامی در شعری که به صورت ضرب المثل در آمده است می گوید:

تو اول بگو با کیان زیستی

 پس آن ‌گه بگویم که تو کیستی

یعنی:

  •  تو اول بگو که با چه کسانی دوست هستی و زندگی می‌کنی آنگاه من می‌گویم که تو چه جور انسانی هستی.
  • تو اول بگو چه کسانی با تو در این عمل همکاری می‌کنند تا بگویم عملت چه شأن و وزنی دارد.

با همین نگرش ساده اما ریشه ای اسلامی به معرفی گروه انصارالفرقان می پردازیم.

گروه انصارالفرقان در سال 1393ش از ادغام گروه‌های حرکت انصار ایران و حزب الفرقان تشکیل شد. اما آنچه مهم است اینکه برای اولین بار در۲۳ تیر ۱۳۹۸ شبکه خبری الجزیره قطر با پخش مستندی با عنوان « اللاعبون بالنار/ آتش افروزان» تصاویری را منتشر ساخت که نشان از حمایت دولت دست نشانده ی بحرین از رهبر گروهک انصارافرقان برای انجام مأموریت‌های جاسوسی و عملیات امنیتی در خاک ایران داشت.

در بخشی از این فیلم مستند، هشام عزیزی (با نام مستعار هشام بلوچی) از رهبران انصارالفرقان می گوید: دستگاه‌های امنیتی بحرین من را در سال ۲۰۰۶ برای انجام مأموریت‌های جاسوسی و انجام عملیات در داخل خاک ایران به کار گرفتند.

گروهک انصار الفرقان ابتدا از کانال حکومت دست نشانده ی بحرین که پایگاه ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا را در خود جای داده است مدیریت می شد و هم اکنون نیز از کانال حکومت سکولار و دست نشانده ی پاکستان مدیریت و هدایت می شود.

این واقعیت گروهک انصار الفرقان است به صورت ساده ، حالا « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».

پس اصلا به شعارهای قومیت گرائی و مبارزه با فساد و محرومیت زدائی و دفاع از اهل سنت و… اینها اهمیت ندهید؛ تمام اینها شعارهایی هستند جهت بسیج جوانان ساده و احساسی بلوچ برای پیاده کردن اهداف و برنامه های دشمنان.  


[1]  أخرجه أبو داود (4833 )، والترمذي(2378 )،وأحمد (8398 )

به مزدورانی که از سوریه برای قوم بلوچ و ملت ایران پارس می کنند

به مزدورانی که از سوریه برای قوم بلوچ و ملت ایران پارس می کنند

به قلم: براهندک بلوچ

این روزها شاهد تسلیم مناطق سوریه به دارودسته ی جولانی و ارتش آزاد و مجموعا 39 گروه مختلف مسلح طی معامله ای بین المللی و منطقه ای هستیم.

بشار اسد به روسیه رفت و نخست وزیرش هنوز بر سر کار است و یک جابجایی قدرت در حال انجام است.

در اینجا خسارتمند و بی آبرو کسانی هستند که چند سال است با نام جهاد و تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت و غیره و با یدک کشیدن نام مبارک مهاجر و مجاهد نزد فریب خورده های احساسی سروصداهایی برپا کرده بودند اما همه دیدند که مزدورانی بوده اند که دینشان را به دنیا فروخته اند.

هدف جهاد، تمکین شریعت الله است، اما برای همه مشخص شد که دارودسته ی جولانی و اینهایی که خودشان را مهاجر اهل سنت ایرانی در سوریه می دانند به همراه گروههای سکولاری چون ارتش آزاد همه یک هدف دارند: به دست آوردن قدرت و تشکیل حکومتی دموکراسی خواه لیبرال مورد رضایت غرب.

اما اینها بدانند که غرب سکولار و هر کافر دیگری حاضر است اگر قانون شریعت الله را کنار بگذاری و حافظ منافعش باشی، هر میزان زمین که بخواهی به تو کادو بدهند، همچنانکه الان به دارودسته ی جولانی و ارتش سکولار آزاد و … در سوریه داده اند، اما این را هم بدان اگر زره ای شریعت گرایی در سخنان و حرکاتت باقی مانده باشد که مخالف اهداف این اربابانت باشد با نیرنگ و فریب و گرفتن غیرت و ایمانت تو را در همین سرزمینی که به تو داده اند دفن می کنند یا با دیگران مورد معامله قرارت می دهند.

در چنین وضیعتی، یکی از بلوچهای نوکر نوکر نوکر نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی (این شخص از گروه ملافتاحی است و نوکر جولانی و جولانی هم نوکر ترکیه و ترکیه هم نوکر آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است) در سخنانی جاهلانه می گوید: “به خدا قسم شما را نمی گذاریم ای ایرانی های خبیث، همانطوریی که برادرانمان را در جمعه خونین شهید کردید حتی تا ایران دنبالتان خواهیم آمد. می آئیم شما را به جهنم می فرستیم.”  

جاهل:

  1. بلوچها اصیلترین قوم ایرانی هستند، جهالتت به تاریخ باعث شده که اینگونه ابتدا به قوم خودت بگوئی خبیث بعد به دیگران. آگاهی شما از دین هم همین اندازه ناقص و جاهلانه است.
  2. جمعه ی خونین زاهدان مسببش اصلیش که باعث تحریک جوانان بلوچ شد دروغهای امثال مولوی نقشبندی بود که آبروی ناموس بلوچ را برد و بعد از آنکه از او بر اساس مذهب خودمان از او دلیل خواسته شد از کشور فراری شد و هم اکنون مثل موش فراری شده است
  3. تو فعلا در همان سوریه بمان و نگاه کن که رژیم صهیونیستی تا 40 کیلومتری دمشق پیشروی کرده و ارباب تو جولانی حتی یک بیانیه هم در رد این کار ارتش رژیم صهیونیستی نداده است چه رسد به اینکه بخواهد با اینهمه اسلحه و مهمات و نفراتی که دارد با این کافر وحشی که به شما نزدیک شده است جنگی انجام دهد.

ماهیت تو و میزان غیرت تو و امثال تو همین اندازه است، کفاری چون رژیم صهیونیستی وحشی را رها کنید و از دور برای کشور خودت پارس کنی.

پس خیال نکن که ایرانی ها و بخصوص اهل سنت ایران از ماهیت واقعی شما بی خبر هستند.

ای مولوی، در برابر کشتار حافظان امنیت درسیستان و بلوچستان شیطان لال هستی، پس منتظر ناامنی هم باش

ای مولوی، در برابر کشتار حافظان امنیت درسیستان و بلوچستان شیطان لال هستی، پس منتظر ناامنی هم باش

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

چند روز پیش گروه اهل بغی جیش العدل که بعد از عملیات مبارک طوفان الاقصی در فلسطین، حرکات ایزائی خود بر علیه دارالاسلام ایران (که بعنوان تنها کشور مستقل و حامی فلسطین است) را افزایش داده است چند محافظ امنیت بلوچ بومی را در حین نماز خواندن قتل عام کرد.

زمانی که در سکوت مولوی ها با واکنش منفی و عمومی مردم بلوچ مواجه شد فوراً بدون شرم و حیا و دقیقا برخلاف تمام آنچه در این چند سال گذشته در مورد حافظان امنیت بومی گفته وانجام داده است طی بیانیه ای اعلام کرد که ما با نیروهای امنیتی بومی این کارها را نمی کنیم و چنین و چنان و…

همه می دانیم که اینها دروغ می گویند فقط کافی است به سایت خودشان و بیانیه های خودشان در مورد نیروهای امنیتی بومی در سالها و ماههای قبل مراجعه کنیم تا بدانیم چه گفته اند یا انجام داده اند.

با این وجود بسیاری از مولوی هایی که قادر به موضع گیری به نفع امنیت مردم هستند سکوت کرده اند. سخنی حکیمانه از سلف صالح هست که می گوید: «السَّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیطانٌ أَخْرَسٌ». کسی که در زمانی که باید حق را بگوید و نگوید، یک شیطان دهان بسته است.

أبو مُطيع البَلخي از امام ابوحنیفه سوال می کند: در مورد کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند و به این دلیل افرادی از او تبعیت می کنند و این شخص بر الجماعة قیام و خروج می کند، فيَخرُجُ على الجَماعةِ، آیا این کار را صحیح می دانی؟ امام ابوحنیه گفت: نه.  بلخی می گوید گفتم: برای چه؟ در حالی که الله تعالی و رسولش به امر به معروف و نهی از منکر دستور داده اند و این فریضه ی واجبی است. امام ابوحنیفه با شناختی که از این افراد و ثمرات قیام نارس آنها داشت جواب داد: آنچه گفتی همانگونه است، اما این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال.[1]

دیروز هم باز دو نیروی حافظ امنیت که در سطح شهر سراوان در حال گشت زنی جهت حفظ امنیت مردم بودند توسط این گروههای مختلف تیرباران شده و کشته شدند، و باز سکوت این شیطانها لال را دیدیم، کسانی که قدرت تبلیغ و گفتن حقایق را دارند اما ساکت هستند.

این شیطانهای لال فقط کافی است یک نا امنی بر علیه نیروهای غیر امنیتی شروع شود، می بینی زبانهایشان جهت حمله به نیروهای امنیتی دراز است که چرا امنیت را برقرار نمی کنید و….

چنین مولوی ها و حتی سردارانی زمانی که در برابر کشتار نیروهای امنیتی توسط این برهم زنندگان امنیت سکوت کرده اند حق اعتراض ندارند.

امام ابوحنیفه رحمه الله می گوید: اگر مردم بر امامی از مسلمین گرد آمدند، و مردم در امنیت قرار گرفتند، و راهها امن شد،(یعنی مرحله ی گذار انقلابات و خلاء قدرت تمام شد و جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام اسقرار پیدا کرد) در این حال اگر افرادی از میان مسلمین بخواهند بر امام و رهبر اهل الجماعة «على إمامِ أهلِ الجَماعةِ» قیام و خروج کند، باید مسلمین «أن يُعينوا إمامَ أهلِ الجَماعةِ» این امام اهل جماعت را یاری برسانند، و چنانچه قادر به این کار نبودند باید در منازل خود بمانند و با کسانی که بر إمامَ أهلِ الجَماعةِ خروج و قیام کرده اند بیرون نروند و آنها را نیز یاری ندهند.[2]

این دستور مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله است.

ای بلوچ، تو نگاه کن مذهبت چیه؟

ای مولوی، تو هم غیرت و شهامت داشته باش و بر اساس امام مذهبمان تبلیغ کن.


[1]  الفقه الأبسط، ص 108

[2]  حاشية الشلبي على تبيين الحقائق (3/294)

قدمهای کثیف آمریکا(تیم B اسرائیل) در پاکستان و تکرار سناریوی کُردهای سوریه و عراق در ایالت بلوچستان پاکستان

قدمهای کثیف آمریکا(تیم B اسرائیل) در پاکستان و تکرار سناریوی کُردهای سوریه و عراق در ایالت بلوچستان پاکستان

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

آمریکا به بهانه ی جنگ با داعش وارد بخشهایی از شمال شرقی سوریه شد که قویترین گروه مسلح در این مناطق نیروهای کُرد سکولار و کمونیست حزب کارگران کُردستان (پ.ک.ک) بودند و با نام جدید نیروهای دمکراتیک سوریه (قسد) در حال فعالیت هستند.

آمریکا با وعده ی خودمختاری و دادن تجهیزات مخابراتی و حتی پهبادها و بعضی از اسلحه های امروزین اینها را بازی داده است و اینها هم با تشکیل مراکز «خودمدیریتی»(همان خودمدیریتی که امثال سهاب برایش تلاش دارند) در روستاها و شهرها خیال می کنند واقعاً در سایه ی آمریکا می توانند به جایی برسند، اما آمریکا تنها در یک معامله ی با روسیه و ترکیه اکثریت مناطق کُرد نشین شمال سوریه از عفرین تا راس العین را که در اختیار این مزدورانش بود به ترکیه و نیروهای مزدور ترکیه فروخت و زمانی که ترکیه و نیروهایش به این مناطق حمله کردند آمریکا تنها نظاره گر بود؛ دقیقاً همان کاری که با کُردهای مزدور عراق و گروه جیش العدل پاکستان نشین انجام داد.   

کُردهای سکولار عراق با رهبری بارزانی هم در خیانت به تمام مسلمین عراق و منطقه، با تمام مزدوری که برای آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی کرده بودند با این وجود آمریکا و ناتو طی معامله ای با نیروهای حشد شعبی و حکومت مرکزی عراق، در برابر حمله ی نیروهای حشد الشعبی به این کُردها فقط نظاره گر و تماشاچی بود و نیروهای حشد شعبی تنها در عرض کمتر از 24 ساعت توانستند 51درصد از مناطق تحت تصرف این کُردها از جمله استان کرکوک را از آنها بگیرند.

انگلیس به عنوان سازنده ی حکومت پاکستان هم سابقه ی تاریخی در منطقه دارد و آمریکا به عنوان قدرتی جدید نیز در قالب نیروهای اطلاعاتی و مستشاران امنیتی و نظامی چند دهه است حضور دارد اما اخیرا به صورت مستقیم نیروهایی را در پاکستان وارد کرده و قدم های کثیف نیروی های ارتش آمریکا (تیم B اسرائیل) و تجهیزات نظامی سازمان ملل متحد (UN) به داخل خاک پاکستان باز شده که این مداخله ی مستقیم، زنگ خطری برای امنیت مسلمانان ساکن پاکستان و کشمیر و ایران و افغانستان است.

جایی که آمریکا مستقیماً به اسراییل در کشتار مسلمانان فلسطین کمک می کند و ارتش اسرائیل را علیه مسلمانان آموزش داده و از اسرائیل حمایت می کند، این حلقه ای از روندی برای جنگ بر علیه اسلام است، و دقیقاً مانند گذشته، نیروی های سکولار- صهیونی این بار برای آسیب رساندن دوباره به اهل اسلام آمده اند، این تلاش پلیدی توسط آمریکا برای سرکوب مسلمانان از جمله شهروندان پاکستان و اشغال منابع و مواد معدنی در خاک پاکستان بذریعه ارتش پاکستان و همچنین مدیریت گروههای مزدور جهت ضربه زدن به ایران و افغانستان است.

به صورت مشخص در ایالت بلوچستان پاکستان به سازماندهی مجدد داعش و وجود پایگاههای آموزشی مختلف و آشکار آن واکنشی نشان نمی دهد که خطری برای تمام مسلمین منطقه است، همچنین به وجود مناطق مسکونی و پایگاههای مختلف و آشکار گروههای مسلح بلوچ ایرانی در پنجگور و … پاکستان هم واکنشی نشان نمی دهد و قصد دارد همان بازی کثیفی که با کُردهای سکولار سوریه و عراق انجام داده اینبار با گروههای بلوچ ایرانی چون جیش العدل و… انجام دهد.

پس اگر دیدی که طی معامله ای مشخص، ایران یا پاکستان به این بلوچهای ایرانی پاکستان نشین حملاتی انجام می دهند بدان که سناریو همان سناریوی ثابتی است که آمریکا برای این گروهها تدارک دیده است چون «آمریکا از اینها هرگز متحد نمی خواهد بلکه مزدور و لگور می خواهد» و از این لگوران هم گاه همچون دستمال توالت استفاده می کند و با انجام دادن کارهای کثیفش با اینها، اینها را به صورت موقت یا (مثل صدام حسین و حسنی مبارک و اربکی های افغانستان و…) برای همیشه رها و پرت می کند.

بلوچهای مسلمان ایرانی نباید به بهانه ی مخالفت با ایران خود را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار داده و در نهایت خود را تبدیل به دستمال توالت آمریکا (تیم B اسرائیل) کنند.

افتادن در این دام و بازی کثیف آمریکا واقعا شرم آور است.