یک نوجوان بلوچ حنفی مذهب اهل منطقه کشاورز زاهدان با ضربات چاقو افراد ناشناس کشته شد

یک نوجوان بلوچ حنفی مذهب اهل منطقه کشاورز زاهدان با ضربات چاقو افراد ناشناس کشته شد

روز پنج شنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳، یک نوجوان بلوچ حنفی مذهب با هویت «سعید شاهوزهی» ۱۴ ساله فرزند خدانور اهل و ساکن منطقه کشاورز شهر زاهدان با ضربات چاقو افراد ناشناس کشته شد.

روز ۲۱ تیر ماه این شهروند نوجوان در منطقه کشاورز شهر زاهدان توسط افراد ناشناس مسلح به سلاح سرد از ناحیه کلیه مورد اصابت چند چاقو قرار گرفته و بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده است.

آثار کبودی روی بدن سعید وجود داشته و گمان میشود مورد ضرب شتم نیز قرار گرفته شده و پس از به قتل رسیدن به منطقه کشاورز در نزدیکی محل سکونت منتقل شده است.

از هویت و انگیزه ضاربین و جزئیات بیشتر این جنایت تا لحظه تنظیم خبر اطلاعی در دسترس نیست.

لازم بخ ذکر است که بلوچها به حنفی و شافعی و جعفری و ذکری تقسیم می شوند اما اکثریت مطلق آدم ربائی ها و قتلها و سرقتها از میان بلوچهای حنفی مذهب است.

حسبنا الله و نعم الوکیل از دست مولوی های گنده گویی که منهج اهل سنت را رها کرده و رسانه پسند شده اند.

افزایش شکاف‌ها بین اسلام‌آباد و پشتون‌ها در مناطق قبایلی بعد از ترور گلیه‌من وزیر

افزایش شکاف‌ها بین اسلام‌آباد و پشتون‌ها در مناطق قبایلی بعد از ترور گلیه‌من وزیر

منظور پشتین، رهبر جنبش حفاظت از پشتون‌ها در مراسم خاکسپاری گلیه‌من وزیر از اعضای ارشد این جنبش تصریح کرد با سیاست سرکوب‌گرانه‌ای که پاکستان در برابر پشتون‌ها در پیش گرفته، کنار آمدن دشوار است.

وی در این مراسم پشتون‌ها را به اتحاد و صبر بیشتر فراخوانده و تأکید کرد به هیچ قیمت خاک خود را ترک نخواهند کرد و برای این هدف، مبارزه ادامه دارد.

پشتین خطاب به مسئولان پاکستانی اظهار داشت: از وضعیتی که شما به وجود آوردید معلوم است پشتون‌ها در این وضعیت دیگر با شما نخواهند بود.

جنبش حفاظت از پشتون‌ها حکومت پاکستان را در مرگ گلیه‌من وزیر، که توسط افراد مسلح ناشناس هدف قرار گرفته بود،  دخیل می‌دانند.

مرگ این عضو ارشد جنبش حفاظت از پشتون‌ها واکنش‌های گسترده‌ای را در افغانستان و پاکستان به دنبال داشته، اما دولت پاکستان تاکنون درباره چگونگی حمله و کشته شدن وی اظهار نظر نکرده است.

تیره شپه شمالی وزیرستان کې تعروضی عملیات تر سره شوی دی

تیره شپه شمالی وزیرستان کې تعروضی عملیات تر سره شوی دی

تیره شپه شمالی وزیرستان ولسوالی رزمک اړوند سیرسَر سیمه کې د پاکستان مرررتد حکومت په پوستې باندې خونړئ تعروض تر سره شو چې پکې د راکټو او پیکو او نورو سپکې او درانې اسلحو څخه پکې استفاده شوی ده  الحمدالله مجاااهدددین ملګری پوستې ته وراسیدل خو وخشی غلامانو له لوری ډرون کمرې راغلې  هغې له امله یې وپاسی اختیار کړه
په دې عملیاتو کې  ظالم او جابر حکومت ته مالی او ځانی قوی نقصان راسیدلئ دې خو تر اوسه یې دقیق معلومات نشته
د یاد عملیاتو مسولیت د شمالی وزیرستان ستر جهاااادی مشر حافظ ګل ب ها در حفظه الله چې کومه قطعة النصرة په نوم قطعه جوړه کړی ده هغې په غاړه اخستی دی

دغه دیم نمبر لاړی ده د سږ کال الفتح بالنصرة الرحمن
ــ2024:7:13

یادی از ترور شیخ علی دهواری در شرق ایران و ترور سعدی شیرزادی در غرب ایران

یادی از ترور شیخ علی دهواری در شرق ایران و ترور سعدی شیرزادی در غرب ایران

به قلم: نذیر احمد بارکزایى

شیخ علی دهواری اهل سراوان و مدیر مدرسه علوم دینی امام بخاری و امام جمعه مسجد صدیقیه شهر سراوان بود که در آبان ماه سال 1387ش توسط افراد موتورسوار بلوچ مورد هدف چندین گلوله قرار گرفت و کشته شد.

شیخ علی دهواری دارای تفکرات سلفیت و اهل حدیث بود و در میان مردم عوامی که تابع مولوی های مرجئه و اهل بدعت معتزلی زده بودند دارای مخالفین سرسختی بود که حتی توسط عده ای طرد شده بود.

این شخص اهل حدیث که اخلاق بسیار نرم و زبانی پاک در تبلیغ داشت به همراه قاضی کریمی ترور شد . نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران سه نفر بلوچ  به نام های احسان دلشادی ۲۰ ساله، فرشید ملک زاده و عبدالباسط ریگی را در 15 آذر دستگیر کردند و گفتند که اینها قاتلین شیخ علی دهواری و قاضی کریمی هستند.

چنان جو جامعه توسط فرقه گرایان اهل بدعت آلوده و مه آلود شده است که بستگان شیخ علی دهواری جرئت نداشتند از این افراد شکایتی کنند و حکومت به تنهائی پیگیر پرونده ی قتل شیخ علی دهواری شد؛ اما این سهل انگاری بستگان شیخ علی دهواری و حاکم شدن جو ترس و رعب ترروها و انتقامهای کور مانع صدمات بعدی نشد به همین دلیل می بینم که دکتر عمران دهواری فرزند شیخ علی دهواری بعدها به شیوه ای مشکوک وفات می کند.

شیخ علی دهواری آزادانه مثل شیخ قندابی و حکیمی و… تفکرات اسلامی خودش را بیان می کرد و به صورت رسمی دارای منبر و مسجد و مدرسه ی دینی خودش بود و فرزندش نیز همچون یک شهروند عادی تا بالاترین مرتب علمی پیش رفت اما عده ای از بلوچها چنین چیزی را نمی خواستند به همین دلیل حذف فیزیکی این عالم سلفی را نوعی خدمت به خودشان و برداشتن مانعی در برابر فعالیتهای خودشان می دانستند.

در شهرستان مریوان و در غربی ترین نقطه ی ایران و در تاریخ ۱۴ تیرماه سال ۸۸ زمانی که ماموستا شیرزادی با تفکرات سلفیت و امام جمعه مریوان در مکه مکرمه بود در جلوی منزلش سه جوان به نام‌های سعدی، هادی و کریم توسط دو نفر از اعضای حزب سکولار و کمونیست کومله به نامهای لقمان  مرادی و زانیار مرادی به ضرب چندین گلوله به قتل رسیدند. سعدی فرزند ماموستا شیرزادی بود.

حاکمیت ایران حکم این افراد را محاربه اعلام کرده بود نه قصاص، به همین دلیل اولیای دم نمی توانستند آنها را ببخشند و دولت این قاتلین را اعدام کرد.

ما باید در رفتار خود با این لگورها و خائنین جدی تر باشیم، پاک کردن این لگورها و خائنین برای هر مومنی یک وظیفه است، این لگورهای سکولار و غیر سکولار قومیت گرایی که مخالف آشکار قوانین شریعت الله هستند فلسفه وجودی خود را مخالفت با قوانین شریعت الله و علمایی می دانند که به نظرشان بیشتر از همه در خدمت قوانین شریعت الله باشند.

نکته ی دیگر اینکه: اهل جماعت شدن یعنی: بر اساس قانون شریعت الله از حاکمیت اطاعت کردن، و در اطاعت از الله از حاکمیت اطاعت کردن؛ اما این لگورهای فرقه باز که خودشان مزدور اربابان خارجی هستند اهل جماعت شدن و تابع حاکمیت بودن در غیر معصیت الله برایشان جرم است به همین دلیل  علمای اهل جماعت و نزدیکان آنها به عنوان اهدافی در نظر گرفته می شوند که باید برداشته شوند.

این مزدوران لگورحزب بازاهل تفرق، نه تنها در تاریخ بلوچهای پاکستان و ایران بلکه در تاریخ کُردها نیز دارای کارنامه ی سیاهی هستند، اینها علمای دینی را که دلیل اصلی پایداری روح شریعت الله در میان مومنین هستند می خواهند از سر راه  خود بر دارند، چون با وجود آنها هرگز نمی تواند مسیر سکولاریزاسیون و عادی کردن عقاید و رفتارهای کفری و فاسد سکولاریسم را به راحتی در جامعه ادامه دهند و آینده ی آنها قطعا با وجود این علما نابودی و یاس و ناامیدی خواهد بود.

تیراندازی افراد مسلح به سمت دو نیروی بومی بسیج در شهرستان قصرقند

تیراندازی افراد مسلح به سمت دو نیروی بومی بسیج در شهرستان قصرقند

امروز ۲۲ تیرماه ۱۴۰۳، افراد مسلح به سمت دو تن از نیروهای بومی بسیج در شهرستان قصرقند تیراندازی کردند که جان سالم به در بردند.

این دو نیروی بومی بسیج “خداداد عزیزی” و “یوسف عزیزی” اهل روستای عزیزآباد احراز شده است.

این دو از اعضای بسیج دسته رزمی قصرقند بودند که در مسیر بازگشت به قصرقند و در حال تعویض شیفت مورد هدف تیراندازی افراد مسلح قرار گرفته و جان سالم به در بردند.

دستگيري عاملان قتل ماموران پليس در کنارک بعد از 5 سال

دستگيري عاملان قتل ماموران پليس در کنارک بعد از 5 سال

فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان:

تیم رسیدگی کننده به پرونده در جریان تحقیقات تخصصی خود سرنخ هایی از زندگی مخفیانه متهمان به دست آوردند و در نهایت با تلاش مأموران پلیس و پس از رصد اطلاعاتی و تعقیب و مراقبت های ویژه، ۲ عامل اصلی شهادت ستواندوم ” آرمان ارباب” و استواردوم “مسعود شهرکی” را در یک مخفیگاه در کنارک دستگير و در تحقیقات اولیه به درگیری مسلحانه منجر به شهادت ماموران اعتراف کردند.

پليس با اقتدار در برابر اشرار مسلح مي ايستد و هرگز اجازه نمي دهد تا خون پاک مدافعان امنيت کشور که براي تأمين نظم و امنيت مردم و مرزهاي ميهن اسلامي جان عزيز خود را فدا مي کنند، پايمال شود.

متاهل‌ها بخوانند!

متاهل‌ها بخوانند!

به قلم: دکتر إياد قنيبی برگردان: دکتر مهشید حسینی

اخیراً راجع به سه نفر از دوستانم با اینکه همسران‌شان را خیلی دوست داشتند و وضعیت مالی بسیار خوبی نیز دارند، خبری شنیدم؛ خبری مبنی بر اینکه متأسفانه از آن‌ها جدا شده‌اند.

بعد از شنیدن خبر، با آن‌ها در مورد علت طلاق‌شان‌ صحبت کردم و فهمیدم که هیچ‌کدام دلایل کافی و قابل قبولی برای طلاق نداشتند!

اما همه‌ی آن‌ها در یک چیز مشترک بودند و آن هم متأسفانه تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر زندگی آن‌ها یا زندگی همسران‌شان بود.

اخیراً زوج‌های بسیاری صفحاتی در فضای مجازی ایجاد می‌کنند و تمام جزئیات زندگی خود اعم از سفرهای‌شان را در شبکه‌های اجتماعی به نمایش می‌گذارند! چنان‌که گویی آن‌ها در سرتاسر زندگی‌شان در حال شادی و پایکوبی‌اند! و این نوع زندگی، به معیار و‌ الگویی برای خوشبختی مبدل شده است.

آن‌ها در واقع محتویاتی فاقد ارزش برای به نمایش گذاشتن خانواده‌ی خوشبخت ارائه می‌کنند! (در حالی‌که تنها چیزی که از آنان می‌دانیم این است که آن‌ها تنها به هنگام تدوین فیلم و در حضور مردم خوشحالند).

البته مشکل دیگری را نباید فراموش کرد، و آن وجود افرادی‌ست که خود را روانشناس و اصلاح‌گر جامعه می‌نامند و اکثرا هم می‌بینیم که به زنان مشاوره می‌دهند که چگونه با همسرشان برخورد کنند و در واقع توصیه‌هایی نیز دارند در مورد اینکه «چگونه از همسرتان طلاق بگیرید» و این بخشی از اتفاقاتی‌ است که برای همه‌ی دوستان من افتاده است (فیلم‌های مشاوران روانشناسی در روابط را که ببینید، به صحت این ادعا پی خواهید برد).

یکی از دوستانم می‌گفت:
یک روز وقتی به خانه برگشتم، بصورت ناگهانی و بدون علت مشخصی، همسرم به من گفت: «بیا با هم بنشینیم و راه‌حلی پیدا کنیم، در مورد خودم و خودت، ونقش هرکداممان و زندگی مشترکمان!»

ناگهان ساکت شد و دیگر نمی‌دانست چگونه بقیه‌ی جمله را کامل کند، بعد رفت و کلیپ مشاور را که قبلاً دیده بود و تحت تاثیر آن ویدئو، این سخنان را به من می‌گفت، دوباره نگاه کرد و برگشت تا بقیه‌ی صحبت‌هایش را با من کامل کند!

دوستم گفت، به او گفتم: «بسیار خب، کلیپ را آرام آرام کامل ببین و یاد بگیر، فردا در مورد نقش‌مان با هم صحبت می‌کنیم!»

متأسفانه جامعه در حال حاضر در معرض بزرگترین هجمه‌ها برای از هم پاشیدن خانواده‌ها قرار گرفته و مطمئن باشید که این یک برنامه‌ریزیِ بسیار سازمان‌یافته است!

برنامه‌ای که با شستشوی مغزی آغاز می‌شود و با درخواست طلاق، متلاشی شدن خانواده، از دست دادن فرزندان و ایجاد آینده‌ای تاریک برای آن‌ها خاتمه می‌یابد.

پیام آن‌ها این است: خودت را فدای فرزندانت نکن! بچه‌ها بهرحال زنده می‌مانند!.. تو خودت را نجات بده و همین حالا طلاق بگیر!

و این گونه توصیه‌ها، تبدیل به یک ترند اجتماعی شده است که انگار بعد از طلاق دنیا رونق می‌گیرد و موفقیت‌ها و دلارها به سمت شما خواهند آمد و طوری تبلیغ می‌کنند که گویی مانع موفقیت‌ها و جاه‌طلبی‌های شما همین شخصی‌است که روبروی شماست! بله، همسرتان! … و به تو می‌گویند طلاقش بده یا طلاق بگیر و به سوی هزاران نفری برو که تو را می‌خواهند یا تو آن‌ها را می‌خواهی!

سخنی که به شما می‌گویند، تجربیات ناموفقشان از زندگی‌ست که آن را به زندگی شما هم منتقل می‌کنند تا شبیه آن‌ها شوید…

امت اسلام در موازین «دستیابی به آگاهی»، از مهمترین مراحل خود عبور کرده است

امت اسلام در موازین «دستیابی به آگاهی»، از مهمترین مراحل خود عبور کرده است.

به قلم: إیاد العطیة
برگردان: پارسا دارابی

این یکی از سنت‌ها و قوانین غیرقابل تغییر خداوند متعال در زمین است: هر تغییری در موازنه‌ی قدرت در زمین، باید پیش از آن با یک انقلاب فکری در اذهان مردمان همراه باشد.

این انقلاب فکری معمولا با نخبگان آغاز می‌شود و سپس به سطوح مختلف مردم می‌رسد. در حالی که در زمان ما دقیقا معکوس آن اتفاق افتاد؛ انقلاب فکری در مردم و بر اساس «مبادی» و «اصول» اسلام و تقابل با نخبگان و روشنفکران شکل گرفت؛

زیرا افکار بسیاری از نخبگان به منافع‌ آن‌ها و وفاداری‌‌شان نسبت به رژیم‌های مستبد و طاغوتی گره خورده بود. زمانی که مردم از نخبگان و روشنفکران خود ناامید شدند، بر آن‌ها شوریدند و آن‌ها را در کنار مستبدان قرار دادند.

این بینش و آگاهی عمیق در انقلاب‌های بهار عربی که مردم در آن خواستار آزادی خود (از بندگی طاغوت‌ها و غرب) بودند، تجسم یافت. از این رو با ارتش‌های رژیم‌ها از جمله نظامیان، نخبگان فکری و فرهنگی و عالمان شرور مواجه شدند.

و وقتی تمامی این نیروها نتوانستند در برابر این امواج خروشان و طاقت‌فرسا مقاومت کنند، این بار خود اربابان و ولی‌نعمتان غربی این رژیم‌ها برای متوقف ساختن فوران‌های این آتشفشان خروشان مداخله کردند.

نتیجه‌اش این بود که؛ طاغوت‌ها و نظامیان‌‌ آن‌ها و نخبگان فرهنگی آن‌ها و نیز علمایی که به آن‌ها مشروعیت می‌بخشیدند، در صف اول دشمنان امت، به دست سرور و ولی‌نعمت بزرگوارشان یعنی آمریکا افتادند.

آگاهی امت بیش از پیش افزایش یافت و پرده‌ی حقایق به دور از روتوش و به صورت آشکار کناره گرفت و تمامی نقاب‌های خیانت در مورد پروژه‌ها، سیستم‌ها و شخصیت‌ها در مقابل چشمانش فرو افتاد. بنابراین؛

  • قداست نظام‌هایی که پس از سقوط آخرین قلعه‌های مسلمانان بر دوش امت شکل گرفت و سنگینی می‌کرد، فرو ریخت! از این رو وارد مرحله‌ی حاکمیت قهری و اجباری تحت زمامت نظام غرب شدیم.
  • قداست نظام بین‌الملل و نظام‌های ملی و همراه با آن تمامی مراجع مرتبط با نظام بین‌الملل فروریخت، به طوری که صف‌آرایی سرنوشت سازی رقم خورد:

الله متعال و لشکریان وی از مخلوقات، ملائکه و مؤمنان در مقابل شیطان و لشکریانش از آمریکا، کافران، مرتدان و منافقان که گِرد وی جمع شده‌اند.

﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾‏ (المجادله/ ۲۱)

اما این‌گونه شد، پس باور کن!

اما این‌گونه شد، پس باور کن!

به قلم: أدهم شرقاوي
برگردان: دکتر مهشید حسینی

اگر چهل سال پیش درحالی که تصویری از ارتش‌های عربی که بیش از شش ساعت در برابر ارتش اشغالگر دوام نیاودند در ذهنت بود و به تو می‌گفتند که این پیرمرد بر روی ویلچر نشسته، در آستانه‌ی تشکیل جنبشی برای ایستادن در برابر این ارتش اشغالگر است، این حرف را باور می‌کردی؟ اما چنین شد، پس باور کن.

اگر به تو می‌گفتند که این شیخ نشسته بر روی ویلچر، ستون‌های دولتی را که گویی دختر لوس این سیاره است، تکان می‌دهد و تنها به همین دلیل هلیکوپتر‌های آپاچی ارتش این دولت در مقابل مسجد منتظر او ماندند تا در حال بازگشت از نماز صبح (او را ترور کنند)! زیرا به این باور رسیده بودند که چرخ‌های ویلچر او از رد تانک‌های‌شان محکم‌تر است، باور می‌کردید؟ اما این اتفاق افتاد، پس باور کنید!

اگر به تو گفته‌ می‌شد که ماجرا با سنگ، چاقو، کوکتل مولوتف و یک تپانچه‌ی بسیار اولیه که گلوله‌اش را باید با کف دست در آن نگه داری، شروع می‌شود، باورت می‌شد؟! اما این‌گونه شد، پس باور کن!

اگر به تو می‌گفتند کسانی وجود دارند که بر خلاف نظم جهان هستی و قوانین شناخته‌شده‌ی آن حرکت می‌کنند و همان‌قدر عجیبند که ببینید رودی به جای پایین آمدن از کوه، از آن بالا می‌رود؛ در حالیکه شما می‌دانید که رودها نمی‌توانند از کوه بالا بروند! و همین‌ها تصمیم گرفتند از سنگ، چاقو و کوکتل مولوتف به سمت ساخت اولین موشک بدوی خود حرکت کنند، آیا آن را باور می‌کردی؟ اما این اتفاق افتاد، پس باور کن!

اگر به تو می‌گفتند مردی در دانشگاه فناوری ویرجینیا تدریس می‌کرد، به هنگام روئیت آن موشک بدوی کشورش، گفت: وقتی آن‌ها به من نیاز دارند، من اینجا چه کار می‌کنم؟
و برگشت و مغزش را به‌کار گرفت و تمام وجودش را برای توسعه‌ی سامانه‌ی موشکی مقاومت گذاشت، تا اینکه موشک مورد علاقه‌ی خود یعنی عیاش ۲۵۰ را بسازد!
بله، شما عدد را اشتباهی نخوانده‌اید… این مرد فرودگاهی را در ۲۵۰ کیلومتری شهر محاصره شده‌ی خود موشکباران کرد، آیا اگر همه‌ی این‌ها را به تو می‌گفتند، باور می‌کردی؟ اما اینطور شد، پس باور کن!

اگر به تو می‌گفتند آن چند نفری که کار را با سنگ و چاقو و کوکتل مولوتف شروع کردند، در عرض چند سال و فقط چند سال، در حالی که در محاصره بودند، تبدیل به یک ارتش عظیم دارای گروه‌ها و تیپ‌ها و لشکر‌های نخبه، صاحب واحد‌های زبده‌ی نظامی، واحد موشکی، سازمان اطلاعات، دسته‌های نینجا و سلاح‌های مهندسی، یک گردان از هواپیماهای بدون سرنشین و کنترل از راه دور شدند، آیا باور می‌کردی؟ اما این‌گونه شد، پس باور کن!

اگر به تو می‌گفتند که روزی در حالی که همه‌ی دنیا بی‌خبر بود، همین افرادی که با سنگ و چاقو و کوکتل مولوتف کار را شروع کردند، لشکر غزه را تشکیل دادند که در عرض چهل دقیقه به طور کامل در سرزمین‌های اشغالی پیشروی کردند و چکمه‌هایشان را روی سر سربازان اشغالگر گذاشتند و برخی از آن‌ها را کشتند و اسیر کردند، باور می‌کردی؟

اگر یک سال پیش به شما می‌گفتند که چند انسان در محاصره، هواپیما می‌سازند و به قوی‌ترین ارتش منطقه حمله می‌کنند، باور می‌کردی؟

اگر یک سال پیش به تو گفته می‌شد که هواپیماهایی که آن‌ها در آهنگری ساخته‌اند، واقعاً پرواز می‌کنند و توسط ماهواره‌ها شناسایی نمی‌شوند و رادار گریز نیز هستند، آیا باور می‌کردی؟

اما اکنون می‌دانی که آن‌ها معجزه آفریدند!

اگر اکنون به شما بگویند که این لشکر هرگز شکست نمی‌خورد و زمان زیادی باقی نمانده که آن‌ها را در صحن مسجدالاقصی ببینی، ممکن است باز هم باور نکنی… اما به خدایی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، که این اتفاق خواهد افتاد، پس آن را باور کن!

«عبدالله کویته» طراح و هادی عملیات کرمان در پاکستان دستگیر و به ایران آورده شد

«عبدالله کویته» طراح و هادی عملیات کرمان در پاکستان دستگیر و به ایران آورده شد.

این شخص از اعضای برجسته سازمان داعش شاخه خراسان و مستقر در پاکستان بود که طی یک عملیات پیچیده ای توسط وزارت اطلاعات ایران در پاکستان بازداشت و به ایران منتقل شد.