رأی پارلمان حکومت سکولار آلمان به ممنوعیت استفاده از مثلث سرخ سرچپه [نماد حماس در جنگ غزه]

رأی پارلمان حکومت سکولار آلمان به ممنوعیت استفاده از مثلث سرخ سرچپه [نماد حماس در جنگ غزه]

حزب اتحاد دموکرات مسیحی (CDU) و حزب سوسیال دموکرات (SPD) طرحی فوری را برای ممنوعیت استفاده از نماد مثلث سرخ سرچپه که حماس به عنوان نمادی برای علامت‌گذاری اهداف خود استفاده می‌کند، ارائه کرده بودند که حمایت اکثریت نمایندگان را در جلسه عمومی پارلمان آلمان به دست آورد.

پارلمان آلمان با اکثریت آرا این ممنوعیت را تصویب کرد و از سنا خواست برای اجرای این ممنوعیت در سراسر آلمان تلاش کند تا اطمینان حاصل شود که این نماد در زمینه‌های عمومی مرتبط با درگیری‌های خاورمیانه استفاده نمی‌شود.

به گفته روزنامه انگلیسی تلگراف، بر اساس این طرح که در سنا تصویب شد، «نماد مثلث سرخ سرچپه» تهدیدی مستقیم برای یهودیان و مردم متعهد به آزادی و امنیت اسرائیل است و باید در اعتراضات و در چارچوب درگیری در خاورمیانه ممنوع شود.

«بورکارد درگر» سخنگوی سیاست داخلی فراکسیون CDU می‌گوید که هدف این است که سازمان‌های اداری برلین، استفاده از این نماد را ممنوع کند.

گروه‌های مقاومت فلسطینی‌ از جمله حماس برای نمایش تانک‌ها و سایر اهداف اسرائیلی از یک مثلث قرمز وارونه استفاده می‌کنند که این مثلث به نماد فلسطین و مقاومت تبدیل شده است و اعتراضات سراسری در جهان، معترضان در حمایت از فلسطینیان این مثلث را بر روی دیوارها حک می‌کنند.

وی همچنین اعلام کرده است که ممنوعیتها علیه حماس باید شامل ممنوعیت استفاده از این نماد حماس نیز بشود.

اپوزیسیون از این طرح انتقاد کرده و آن را اغراق‌آمیز توصیف کرد، زیرا ممنوعیت همه جانبه نمادها، از نظر قانون اساسی مشکوک تلقی می‌شود.

پانوشت:

در چند ماه اخیر بسیاری از تظاهرات‌های آلمان و دیگر کشورهای اروپایی، معترضان بر روی دیوار ساختمانهای اداری مثلث سرخ سرچپه را ثبت می‌کنند تا حمایت خود را از مقاومت فلسطین نشان دهند.

قابل توجه بنزین فروش ها ومندی دارها.🔥خطرناک بودن چندبرابری بنزین در تابستان

قابل توجه بنزین فروش ها ومندی دارها.🔥خطرناک بودن چندبرابری بنزین در تابستان

👈این روزها به دلیل هوای گرم،. نگه داشتن بنزین خطرناک است.

💥 اگربنزین دارید، درجای خنک وبزرگ بگذارید وپتوی خیس رویشان بندازید.

💥 گذاشتن بنزین درفضای کوچک انباری یاحمام وغیره بوی بنزین درآن فضا می ماند واین بو وبخار، به شدت قابل اشتعال است.

💥وقتی کلید برق را روشن کنید احتمال انفجاروجود دارد.

💥 حواستان را جمع کنید و اگربامندی دارها یابنزین فروش ها همسایه هستید، هم مواظب باشید.

💥 یک لیتربنزین، ده ها خانه را می تواند بسوزاند.
💥 بنزین، شوخی ندارد.

💥 همچنین درخودروهایتان اسپری و ادکلن نگذارید

💥 و یا اگر تازه بنزین زدین، باکتان پراست،خودرو را درمعرض آفتاب پارک نکنید.

اول محرم الحرام مصادف است با شهادت اولین شهید محراب خسر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خلیفه دوم مسلمین عمر فاروق رضی الله عنه

اول محرم الحرام مصادف است با شهادت اولین شهید محراب خسر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خلیفه دوم مسلمین عمر فاروق رضی الله عنه

به قلم : مجاهده مهاجره

غم انگیزترین مطلب  ، شهادت امیرالمؤمنین  عمر بن خطاب خلیفه عادل مسلمین .

هنگامیکه عمر (رضی الله عنه) خنجر خورد برایش شیر آوردند شیر را نوشید از جایی زخمش شیر بیرون شد .

طبیب برایش گفت :ای امیر المؤمنین وصیت کن چون از دنیا می روی…!!

فرزندش عبدالله بن عمر را صدا زد و برایش گفت :برو حذیفه بن یمان را نزد من بیاور …

حذیفه آمد ، همان صحابی که رسول الله (صلی الله علیه و سلم ) لیست و جدول نامهایی منافقین را برایش داده بود ، غیر از الله ، و رسولش و حذیفه کسی آنها را نمی شناخت .

عمر رضی الله عنه در حالیکه خون از زخمهایش جاری بود گفت : ای حذیفه بن یمان ترا به خدا قسم می دهم آیا رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و سلم نام مرا در میان منافقین ذکر نکرده ؟

حذیفه رضي الله عنه یک لحظه سکوت کرد و اشکهایش جاری شد و سپس گفت :مرا امین بدان بر سِرّی که نمیتوانم آن را بگویم .!

حضرت گفت : قسمت می دهم بگو که آیا اسم من هم میان نامهایی منافقین است .؟

حضرت حذیفه رضی الله عنه در گریه شد و فرمود :برای تو میگویم و برای کسی دیگری نمیگویم ، به خدا قسم نام تو میان نامهایی منافقین نیست ..

سپس حضرت عمر برای فرزندش عبدالله گفت:از کارهای دنیا یک چیز باقی مانده است
عبدالله گفت : آن چیست ای پدر ..؟
گفت : اینکه در پایان پای رسول الله (صلی الله علیه و سلم) دفن شوم …

ای فرزندم نزد عائشه ام المؤمنين برو نگو که امیر المومنین بلکه بگو عمر اجازه می خواهد تو صاحب خانه هستی اگر اجازه دهی که عمر در پایان پای دو رفیقش دفن شود ..

حضرت عائشه رضی الله عنها در جواب گفت : بلی من آنجا را برای خودم نگاه کرده بودم ، حالا برای عمر می دهم …!!

عبدالله خوشحال برگشت و گفت :
ای پدر اجازه داد ، بعد از آن دید که رخسار پدرش بر روی خاک است ، عبدالله نشست و سر پدرش را بر روی زانوی خود گذاشت ، عمر رضی الله بسوی فرزندش نگاه کرد و گفت: چرا رخسار مرا از روی خاک برداشتی ….؟
گفت: ای پدر جان !
عمر در جواب گفت : رخسار پدرت را بر روی خاک بگذار تا اینکه رویش خاک آلود شود ، هلاک می شود عمر اگر فردا پروردگارش اورا نیامرزد ….!!

و عمر بعد از وصیت کردن به فرزندش وفات نمود به فرزندش گفت :
تابوت مرا برداشتی و در مسجد رسول الله صلی الله علیه و سلم  بر بالای من نماز خواندید ، ببینید که حذیفه به من راست گفته است ، اگر بر بالای من حذیفه نماز جنازه خواند ، سپس مرا بسوی خانه رسول الله صلی الله علیه و سلم ببر ….

و نزدیک دروازه ایستاد شو صدا بزن بگو :

ای مادر ! فرزندت عمر ، امیر المومنین نگو میشود که از نام من حیا کند و اجازه دهد ، اگر اجازه نداد مرا در قبرستان مسلمانان دفن کن ….!!

عبدالله تابوت امیرالمؤمنین را بسوی مسجد حمل می کرد ، دید که حذیفه رضی الله و در جنازه شریک شد ، ابن عمر خوشحال شد ، و تابوت را بسوی خانه ام المؤمنين عائشه رضی الله عنها متوجه ساخت و صدا زد ای مادر !
فرزندت عمر در دروازه است برایش اجازه می دهی …؟؟
عائشه رضی الله عنها گفت : داخل بیاورید ..

سپس عمر (رضی الله عنه )در جوار دو رفیقش دفن گردید…

الله تعالی عمر ابن الخطاب را رحم کند
کسی بود که زمین را از عدالت پر نمود ، و از الله خوف شدید داشت ، با وجودیکه رسول الله صلی الله علیه و سلم او را به بهشت مژده داده بود.
               ( رضی‌الله‌عنه )
ما به حالت خود یکبار نگاه کنیم که آیا از ما پروردگارمان راضی است یا خیر؟

اللهم اهدنا الی صراط المستقیم  هداية لانشقى ولانضل بعدها ابداً …

هرگاه خواندی و تمام کردی یک درود به رسول الله صلی الله علیه و سلم بفرست .

په ډي آي خان ولایت کې کمین برید

په ډي آي خان ولایت کې کمین برید

نن سهار مهال د ډي آي خان ولایت اعظم ورسک ولسوالۍ اړوند خمرنګ او سرخاورې سیمې ترمنځ طالبانو د پوځ پر لس موټریز کاروان د یوه کمین په ترڅ کې برید وکړو، چې په ترڅ کې اووه لوی او واړه موټرونه ویجاړ او پکې سپاره عسکر مړه او ژوبل شول، او طالبان په خوندي توګه وتلو کې بریالي شول.


د طالبانو سرچینو ترمخه په دې برید کې د کيپټن اسامه او د نورو لوړرتبه پوځي افسرانو  په شمول د پوځ خواوشا دیرش عسکر مړه او ژوبل شوي.
همداراز د یادې نښتې ويډيو هم ثبت شوي ده چې په نږدې راتلونکي کې به له عمرمیډیا څخه نشر شي.

‏﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسۡ‍ُٔولُونَ﴾  «‏آنان را نگاه دارید که باید بازپرسی شوند»!

‏﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسۡ‍ُٔولُونَ﴾  «‏آنان را نگاه دارید که باید بازپرسی شوند»!

به قلم: فریبا کریم‌نژاد

کلامِ خود را با این آیه از سوره‌ی صافات آغاز می‌کنم که بدونِ نیاز به هیچ شرح و تفصیلی یادآور و دربردارنده‌ نکات مهمی است که ناخودآگاه به ذهن هر یك از ما خطور می‌کند. چندی است که در حافظه‌ی خود نگاه داشته‌ام که پیام هشیارانه‌ و یادآورکننده‌ای خدمت شما پدران و مادران گرامی عرض کنم، هر چند که دیگر داعیانِ دلسوز سخنرانی‌ و مطالب پربارتری در این زمینه ارائه داده‌اند، اما آن‌چه می‌خواهم بیان کنم دردی است که نوجوانانِ امروزی ما را به دام خود گرفتار کرده است که نتیجه‌ی بی‌توجهی و غفلت والدین از ثمره‌های زندگی‌شان است. 

قبلاً که تعطیلات تابستان شروع می‌شد، والدین بیشتر به فکر کلاس‌های تابستانه‌ی قرآن‌کریم و بعضاً دیگر کلاس‌های مفید برای فرزندان‌ خود بودند که اوقات خود را با پرسه‌زدن در کوچه و خیابان و دعوا با بچه‌محل‌هایشان، بیهوده و اصطلاحاً به بطالت نگذرانند و به هر دری می‌زدند که خدایی‌نکرده گیر دوست ناباب نیافتند که از راه‌به‌درشان کنند، چرا که تربیت سالم و صالح‌بودن فرزندان‌شان برایشان مهم بود.

امروزه والدین نیز با شروع تعطیلات تابستان به فکر وقت‌پر کردن فرزندان خود هستند اما تفاوت فاحشی با چندین سال گذشته دارد، اولین کلاسی که به فکر ثبت‌نام فرزندان خود هستند مزامیر شیطان، یعنی موسیقی است، دختر و پسر نوجوانی را نمی‌بینی مگر این‌که تابوتی بر دوش خود حمل می‌کند و روزش را با آلت موسیقی باز می‌کند که آخر و عاقبت چنین فرزندی جز گمراهی و از راه‌به‌در شدن نیست.

برخی از والدین بعضاً این‌گونه با خود می‌اندیشند همین‌که خودشان اهل نماز و روزه و تلاوت قرآن هستند دیگر کفایت می‌کند، انگار که مقیّد بودن خودشان، این وظایف را از دوش فرزندان‌شان برمی‌دارد و فرض کفایه است، همین‌که خودشان ره‌یافته‌اند دیگر کفایت می‌کند!

مادرانی که ذهن دختران خود را با خزعبلاتی این‌چنینی پر می‌کنند که خود را آرایش کن و زینت بده که به چشم بیایی و ازدواج کنی، اگر خودت را دلمه‌پیچ کنی و کسی زیبایی‌های تو را نبیند از ازدواج محروم می‌شوی و از قافله جا می‌مانی، نتیجه‌ای جز این جامعه‌‌ی بی‌بندوبار و فاسد به بار نمی‌آورد که خود را هر روز به نوعی زینت می‌دهند و عرضه می‌کنند.

واقعاً شرم‌آور و به دور از عقلانیت است، مادرانی که با به خورد دادن قرص‌ها و‌ پودرهای چاقی که همه رقمه‌ی آن متأسفانه در بازار مناطق کوردنشین بیداد می‌کند، دختر خود را این‌گونه متقاعد می‌کند که آن را مصرف کن تا به چشم کسی زیبا بیایی و ازدواج کنی، حتی اگر به قیمت هزاران عوارض خطرناکی که مصرف این پودرها سلامتی دخترش را تهدید می‌کند.

پدرِ پسران ده دوازده ساله‌ایی که سیگار می‌کشند و با صدای بلند در کوچه و بازار فحش‌های زشت و رکیك بر زبان می‌آورند، کجا هستند؟! آدم واقعاً دلش به درد می‌آید که با چنین مواردی روبه‌رو می‌شود.

حرف برای گفتن زیاد است، اما آدم عاقل و دلسوز به حال خود و خانواده‌اش، این چند مثال هم می‌تواند برایش تلنگری باشد و او را کفایت کند.

پس شما به‌عنوان پدر و مادر، به عنوان کسی که در قبال فرزندانتان مسئول هستید، تا چه اندازه به فکر هدایت‌شان بوده‌اید و هستید؟!

این ‏آیه را ﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسۡ‍ُٔولُونَ﴾ در قالب تابلویی به دیوار خانه‌هایتان آویزان کنید که همیشه جلوی چشمانتان باشد، مبادا نابسامانی دوران، شما را از مسئولیت‌تان بازدارد.

حقوق بشر سکولاریستها را ببین و عبرت بگیر

حقوق بشر سکولاریستها را ببین و عبرت بگیر

تمام آنچیزی که سکولاریستهای جهانی و محلی ما به سوی آن دعوت می دهند حقوق بشر سکولاریستی سازمان ملل است .

حالا این حقوق بشر سکولاریستی سازمان ملل را ببین:

شورای امنیت سازمان ملل امروز سه شنبه جلسه ای علنی درباره بمباران بیمارستان کودکان در کیف توسط روسیه برگزار می کند.

هزاران زن و کودک بی گناه و بی دفاع در غـــــــزة به شهادت رسیده است
هیچ کسی ان را حتی بیان هم نکردند
ولی بخاطر یک مشت کافر ملحد بیانیه ها صادر می شود

هدف…

تا مای مسلمان بهتر به جایگاهمان نزد کفار پی ببریم و بدانیم هیچ چیزی جــــــــز تمسک به دین اللّٰه و جهــاد نمی تواند حقوقمان را باز پس بگیرد
👇👇👇

سوره رعد آيه 11

إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ 

اللّٰه متعال حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد (و ایشان را از بدبختی به خوشبختی، از نادانی به دانائی، از ذلّت به عزّت، از نوکری به سروری، و… و بالعکس نمی‌کشاند) مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند،

بیشتر بیندیشیم

غازی جام شہادت نوش کر گئے ، آخری وقت تین کلموں کا ورد

غازی جام شہادت نوش کر گئے ، آخری وقت تین کلموں کا ورد

علامہ عبد الرشید غازی نے آخری وقت پہلے تینوں کلموں کا ورد کیا اور کسی کو فرسٹ ایڈ کے لئے اپنے پاس آنے سے روک دیا۔ منگل کے روز غازی عبدالرشید اور ان کے تقریبا ایک درجن جانثاروں کے خلاف آپریشن کرنے والے ایک متحرک اور ذمہ دار نے نام نہ ظاہر کرنے کی شرط پر بتایا کہ ہم نے پہلے عبدالرشید غازی کو دائیں ٹانگ پر فائر کر کے سرنڈر کرنے کو کہا جس کے جواب میں انہوں نے فائر کھول دیا جس کے بعد ہم نے جوابا دو میگزینوں کے ذریعے ان پر 36 گولیاں چلائیں جن میں سے اکثر انہیں سامنے کی طرف لگیں جس کے بعد ہم نے انہیں ایک مرتبہ پھر فرسٹ ایڈ کی پیشکش کی جو انہوں نے یہ کہہ کر ٹھکرا دی کہ میرا آخری وقت آگیا ہے میں کسی کی مدد نہیں لوں گا۔ غازی عبدالرشید نے جسم سے رستے ہوئے خون اور لڑکھڑاتے ہوئے پہلے تیسرا پھر دوسرا اور پھر پہلا کلمہ پڑھا اور ہماری طرف سے فرسٹ ایڈ کی پیشکش کو ٹھکراتے ہوئے کہا کہ مجھے

ہاتھ مت لگانا میرا آخری وقت آگیا ہے۔

روداد شہادت حافظ عطا محمد شہید رح !

روداد شہادت حافظ عطا محمد شہید رح !

کاتب: محمد اسامہ غازی
جامعہ فریدیہ اسلام آباد

میرے والد حافظ عطا محمد شہید مولانا عبدالعزیز غازی صاحب کے ماموں زاد اور پھوپی زاد بھائی تھے گاؤں میں مدرسہ جامعہ عبداللہ بن غازی کے نظامت انہی کے سپرد تھی
اکثر جب لال مسجد کے حالات خراب ہوتے تو مولانا عبدالعزیز غازی و علامہ عبد الرشید غازی کے حکم پر اسلام آباد آجاتے اور جب حالات نارمل ہوتے تو واپس چلے جاتے
آخری بار جب آپریشن سے کچھ دن پہلے حالات زیادہ خراب ہونے لگے اور آپریشن کے بادل منڈلانے لگے تو انہوں نے اسلام آباد جانے کا فیصلہ کر لیا اس وقت میری عمر 6 برس تھی
جب انہوں نے گھر والوں سے اجازت چاہی تو سب نے منع کردیا لیکن حضرت والد صاحب جو شوق شہادت سے لبریز تھے وہ کہاں یہ موقع ہاتھ سے جانے دیتے اگلے دن وہ صبح طلوع آفتاب کے وقت بن بتائے گھر سے روانہ ہوئے اور براستہ رحیم یار خان اسلام آباد پہنچ گئے
لال مسجد پہنچ کر انہوں نے گھر میں اطلاع دی کہ میں یہاں پہنچ گیا ہوں
ان کے پہنچنے کے ایک دن بعد ہی لال مسجد کا مکمل محاصرہ کر لیا گیا اور اسلام آباد میں کرفیو نافذ کردی گئی
اس دوران فون کال پر ہم سے رابطے میں رہے
اکثر چاچو نیاز محمد کے موبائل پر کال کرکے ہم سے بات کرتے
آپریشن کے دوران بھی رابطے میں تھے اور فائرنگ کی گھن گرج بھی کال پر سنائی دیتی تھی
علامہ غازی شہیدؒ نے جامعہ سیدہ حفصہ کی کمانڈ میرے والد کے سپرد کی تھی اور لال مسجد کی کمانڈ مفتی انعام اللہ شہیدؒ کے حوالے تھی
علامہ عبد الرشید غازی  خود میڈیا کے ساتھ مصروف رہتے تھے
دورانِ آپریشن والد صاحب کے ساتھ رابطے کی دو ریکارڈنگ ہمارے پاس موجود ہیں
ایک میں اپنے گاؤں کے دوست سے بات کرتے ہوئے کہتے ہیں تین دن سے کچھ نہیں کھایا ابھی ایک جوس کا ڈبہ ملا ہے اگر پینا ہے تو آپ بھی آجائیں یہاں (ازروئے مزاح)
دوسری آڈیو ریکارڈنگ دورانِ مزاحمت کی ہے جس میں وہ مولانا حسان غازی کو تھوڑا پیچھے ہٹنے کا کہہ رہے ہیں کہ کرالنگ کر کے واپس مورچے کی طرف آجائیں آگے رینجرز والے زیادہ تعداد میں ہیں تو حسان غازی صاحب جواب دیتے ہیں کہ سامنے درختوں پر مجھے حوریں بلا رہی ہیں میں کیسے پیچھے ہٹوں۔
اس کے بعد تقریباً 6 یا 7 جولائی کا دن تھا جب ہم اپنے اوطاق پر دادا جان کے ساتھ والد صاحب سے رابطے کی کوشش کر رہے تھے،والد صاحب سے رابطہ ہوا تو انہوں کہا اللہ تعالیٰ کا شکر ہے میں نے7 ف مار گرائے ہیں جو جامعہ حفصہ کی طرف پیش قدمی کی کوشش کر رہے تھے اب اگر شہید بھی ہو جاؤں تو کوئی پرواہ نہیں
غالبا اسی دن شام کو والد صاحب نے کال کے بتایا کہ شیر گولی لگنے سے زخمی ہوگیا ہے ان کے لئے خصوصی دعا کریں
شیر سے انکی مراد علامہ غازی عبد الرشید شہیدؒ تھے جنہیں ٹانگ میں گولی لگی تھی
آپریشن کے دوران دادا جان اور چاچو شاہ محمد جوکہ بھائیوں میں سب سے زیادہ والد صاحب سے محبت کرتے تھے بار بار واپس آنے کا کہتے رہے مگر والد صاحب کا یہی جواب ہوتا تھا کہ جنگ سے پیچھے ہٹنا اسلامی اور ہماری بلوچی روایات کے خلاف ہے۔
آخر میں جب مذاکرات کامیابی کی طرف جا رہے تھے تو رات تہجد کے وقت فون کال کر کے ہمیں یہ امید دلائی کہ مذاکرات کامیاب ہونے لگے ہیں اگر زندگی رہی تو کل ان شاء اللہ علامہ عبد الرشید غازی کے ہمراہ ہم گاؤں آجائیں گے
پھر اچانک مذاکرات ناکام ہو گئے اور آپریشن دوبارہ شروع ہو گیا اور دس جولائی کے دن علامہ عبد الرشید غازی مولانا حسان غازی اور میرے والد حافظ عطا محمد جامِ شہادت نوش کر کے رب کے حضور پہنچ گئے
پورے خاندان کی خواہش تھی کہ انکی آخری آرام گاہیں جامعہ فریدیہ ای سیون میں حضرت شہید اسلام مولانا عبد اللہ شہیدؒ کے ساتھ بنائی جائیں لیکن حکومت نہیں مانی
اس کے بعد انہیں اپنے گاوں میں لانے کا فیصلہ کیا گیا اور جامعہ عبد اللہ بن غازی میں پانچ قبریں کھودی گئیں
علامہ عبد الرشید غازی اور انکی والدہ،مولانا حسان غازی مفتی انعام اللہ اور حضرت والد صاحب کی، ان سب شہداء کی تدفین کی تیاری کی گئی لیکن حکومت نے صرف علامہ عبد الرشید غازی شہیدؒ کی میت حوالے کی باقی لاشیں دینے سے انکار کردیا
بعد میں حکومت نے انہیں H-11 قبرستان میں دفن کردیا لیکن دادا جان کو تسلی نہیں ہوئی انہوں نے قبر کھود کے اپنے بیٹے کی شناخت کرنی چاہی تاکہ دل کو تسلی مل سکے کہ انکے لخت جگر واقعی شہید ہو چکے ہیں یا کہیں زندہ گرفتار ہوگئے تاکہ انکی واپسی کی امید رکھی جا سکے
بالآخر بہت ساری قبریں کھولنے کے بعد دادا جان نے والد صاحب کو انکی پنڈلی سے پہچان لیا کیونکہ والد صاحب کے لاشے کا صرف دھڑ موجود تھا سَر نہیں تھا
شہادت کے وقت والد صاحب کی عُمر محض27 سال تھی
اللہ پاک نفاذِ اسلام کے لئے اپنا خون پیش کرنے والے سرفروشوں کی قربانیاں قبول فرمائے پوری دنیا میں اسلام کا بول بالا فرمائے اور ہمیں انکے نقشِ قدم پر چلنے کی توفیق عطا فرمائے۔آمین یارب العالمین

گزشتہ روز شہدائے لال مسجد کی قبور پہ فاتحہ پڑھنے کے لئے حاضری ہوئی جہاں 25 سے زائد قبریں ہیں جن میں بیسیوں شہداء مدفون ہیں

گزشتہ روز شہدائے لال مسجد کی قبور پہ فاتحہ پڑھنے کے لئے حاضری ہوئی جہاں 25 سے زائد قبریں ہیں جن میں بیسیوں شہداء مدفون ہیں

✍🏻اسامہ بلوچ

تقریباً ہر قبر میں ایک سے زائد
شہیدوں کو دفنایا گیا ہے اور ان میں بھی دو چار ہیں جو صحیح سالم ہیں باقی اکثر شہداء کی صرف باقیات ہیں سالم جسم کسی کا نہیں
شہدائے لال مسجد کے شہیدوں میں صرف امامِ برحق علامہ عبد الرشید غازی رح کی میت صحیح سلامت دی گئی باقی سب کو بغیر شناخت کے راتوں رات دفنا دیا گیا
بعد ازاں ورثاء کی جانب سے قبروں کی کھدائی کا سلسلہ دوبارہ شروع ہوا تاکہ وہ یہ تسلی کر سکیں کہ ان کے عزیز واقعی شہید ہوچکے ہیں یا پھر کہیں زندہ ہیں جن کی واپسی کا انتظار کیا جائے
قبور کشائی کے دوران ورثا نے صرف شناختی علامات سے اپنے عزیزوں کو پہچانا کیونکہ اکثر کے جسموں پہ تو سر ہی نہیں تھے اور بہت سارے ایسے تھے جن کے صرف ہاتھ پیر سلامت تھے  اور بہت سوں کو فاسفورس سے جلا کر ان کی شناخت ہی مٹا دی گئی  اور کئی شہداء ایسے ہیں جو جامعہ حفصہ کے ملبے تلے مدفون ہیں
وہ شہدا جن کی شناخت ممکن ہوئی ان میں ایک میرے ماموں زاد (کزن)بھائی عطاء محمد شہید ہیں جنہیں ان کے والد نے صرف پنڈلی سے پہچانا اور دوسرے میرے سُسر مفتی انعام اللہ شہیدؒ ہیں جنہیں پہچاننے کے لئے کچھ تھا ہی نہیں سوائے چند گوشت کے لوتھڑوں کے سو ان کی شناخت ڈی این اے کے ذریعے کر کے ورثاء کو ان کی قبر دکھا دی گئی
بہت سارے حضرات پھیلائی گئی غلط فہمیوں کی وجہ سے سمجھتے ہیں کہ اس سانحہ میں صرف چند لوگ ہی شہید ہوئے ہیں زیادہ نہیں ہوئے تو وہ حضرات شہداء کی قبروں کا ایک بار دورہ ضرور کرلیں
شہدائے لال مسجد میں سب سے کم عمر شہید جن کی شناخت ہو سکی ان کی عمر صرف سولہ سال ہے
سبحان الله کیا ہی شہادت پائی ہے اس بچے نے کہ جوانی میں قدم رکھتے ہی جنتوں کی اراضی کا مالک بن گیا
جیسے میں نے کہا بہت کم ہیں جن کی شناخت ممکن ہوئی ورنہ ان کے علاوہ کتنے ہی کم عمر معصوم ہیں جن کی شناخت ہی نہیں ہوئی اور نہ ہی ان کی قبروں کا کوئی اتہ پتہ معلوم ہو سکا ان میں میری خالہ اور مولانا عبدالعزیز غازی صاحب کی والدہ بھی ہیں جو آخری وقت میں زخمی حالت میں اپنے کمرے میں موجود تھیں اور ان کی آخری بات علامہ عبد الرشید غازی شہیدؒ سے ہوئی اس کے بعد نہ تو کسی نے انہیں دیکھا اور نہ ہی انکی قبر کا پتہ چل سکا کہ وہ کہاں مدفون ہیں
وطنِ عزیز میں نفاذِ اسلام کا مطالبہ کرنے والوں پر ظلم و سفاکیت کی ایک طویل داستان ہے جو صحرائے کربلاء میں برپا کیئے گئے بربریت کی یاد دلاتی ہے !

۱۸ فوجيان مردار او زخميان شول الحمدلله

18 فوجيان مردار او زخميان شول الحمدلله

ولايت بنو
(1 )ولسوالی ميرعلی علاقه ماريخيل د اسلامی نظام دشمن او د امريکې غلام او په پاکستان باندې جبری قابض فوجی ټوله د عام ولس په کورنو باندې چهاپې په بهانه کورنو نه غلاګانې کوالې سنګه چې طالبان خبر شول فورا طالبانو پرې عمليات اوکړل
دې کامياب عمليات کې 7 فوجيان مردار شول الحمدلله
( 2)ولسوالی جانی خيل علاقه والی نور په پوسته باندې د ليزر او نورې په ذريعه تعارضی عمليات اوشول
دې کامياب عمليات کې 3 فوجيان مردار او زخميان شول
او يو کشفی کيمره هم تخريب شوله الحمدلله
( 3)ولسوالی ګړيوم  علاقه شوزې بودر کې فوجی پوسته باندې تعارضی عمليات اوشول
دې کامياب عمليات کې  2 فوجيان مردار او زخمی شو
ولايت ملاکنډ
( 4)چترال ولسوالی دروش علاقه اوسون دره کې فوجی پوسته باندې تعارضی عمليات اوشول دې کامياب عمليات کې 4 فوجيان مردار او زخميان شول الحمدلله
ولايت ډی آئ خان
( 5)ولسوالی شکتوئ علاقه لای پنګه کې داسنائپر په مټ يو فوجی مردار او بل زخمی شو