نا امنی سراوان و سایر مناطق بلوچستان توسط بلوچهای حنفی مذهب را جدی بگیریم
به قلم: عبدالرحمن دهواری
سراوان یک زمان به مرکز فرهنگی سیستان و بلوچستان معروف بود اما با گسترش تفکرات سکولاریستی در میان مردم ناامنی در شهرستان سراوان روز به روز افزایش پیدا کرده و سارقان مسلح در حال سرقت از شهروندان با خیال راحت هستند.
یک شهروند بلوچ حنفی مذهب می گوید : “حدود ساعت ۱۲ شب در حال بازگشت به منزل خود در بخشان سراوان بودیم که سه سارق مسلح با سد کردن مسیر یک راکب موتورسیکلت، وی را تهدید کرده و موتورسیکلت او را به سرقت بردند.”
این شهروند افزود: “در شب های گذشته نیز سارقان مسلح از تاریکی شب و خلوتی کوچه و خیابان ها استفاده کرده و اقدام به سرقت و جواهرات یک زن کردند.”
با فاسد شدن و رسانه ای شدن بسباری از مولوی ها به عنوان منابع فکری و عقیدتی بلوچهای حنفی مذهب و گرایش مردم به تفکرات سکولاریستی و سکوت عمدی و خفت باز این دست از مولوی ها در برابر این تفکرات مادی گرایانه سکولاریستی، ناامنی ها و سرقت های مسلحانه در سراوان و مناطق دیگر افزایش پیدا کرده است.
اهالی سراوان خواستار جلسه فوری ریش سفیدان و مقامات شهرستان برای بررسی و تامین امنیت این شهرستان شدند.
یک شهروند بلوچ حنفی مذهب با تیراندازی در پی نزاع و درگیری لفظی در مقابل مسجد جامع انزا شهرستان سرباز مورد هدف تیراندازی قرار گرفت و زخمی شد.
امشب ۲۰ تیرماه ۱۴۰۳، یک شهروند بلوچ با تیراندازی افراد مسلح در روستای انزا زخمی شد.
هویت این شهروند بلوچ حنفی مذهب که فرهنگی و معلم است “خاتم ملازهی” فرزند شه گل اهل روستای انزا برای کمپین احراز شده است.
سرنشینان مسلح دو دستگاه خودروی سواری پژو ۴۰۵ در مقابل مسجد جامع انزا به سمت خاتم تیراندازی کردند که منجر به اصابت سه مرمی گلوله به پاهای او شده است.
خاتم توسط نزدیکان خود به درمانگاه کلات شهرستان سرباز منتقل شده است.
ما به هر میزان که از فرهنگ اسلامی دور شدیم به ذلت نزدیک شدیم، این دسته از بلوچهای چه وقت قرار است جهت حل اختلافات خود به منهج صحیح اهل سنت و جماعت برگردند؟ تا کی توحش؟
اردوکشی جریانات تندروی استان سیستان و بلوچستان برای طرح توسعه سواحل مکران و چابهار
به قلم: دانیال الیاسی
توجه ویژه به سواحل مکران از دیرباز باتوجهبه ظرفیتهای اقتصادی آن هم موردتوجه مسئولین ایران بوده و هم موردتوجه جدی کشورهای قدرتمند جهان قرار داشته است بهگونهای که چین از دیرباز هزینههای هنگفتی را در بندر گوادر پاکستان انجام داده است.
همین مسئله باعث شده تا کشورهای غربی تمام تلاش خود را برای جلوگیری از پیشرفت بندر چابهار به کار گیرند؛ حمله تروریستی چند وقت پیش گروهکهای مزدور به چابهار و راسک نیز بنا به ادعای خود آنان در راستای جلوگیری از پیشرفت طرح توسعه سواحل مکران صورتگرفته بود.
چیزی که واضح به نظر میرسد تلاش دشمن در توقف حرکت روبهرشد سواحل مکران بهویژه منطقه اقتصادی چابهار است. مرور اجمالی تحرکات رسانهای و تبلیغی جریان رادیکال استان نیز پیرامون برجستهسازی مسائل و مدیریتهای توسعهای و اقتصادی در این ایام نشان میدهد که برخی از فعالین سیاسی و رسانههای آنان بهویژه پس از انتخابات به دنبال تقویت توسعه در منطقه آزاد چابهار نمیباشند.
این جریان با انتشار و ضریب دادن شایعات به دنبال کسب جایگاههای مدیریتی کلان به دنبال بازگشت به قدرت و تأمین منافع یک جریان سیاسی تندرو هستند که با ایجاد تشکیک در افکار عمومی به بهانه «تغییرات مدیریتی» در پازل تضعیف توسعه سواحل مکران و مغفول سازی ظرفیتها و موقعیتهای منطقه از جنس همنوایی با فعالیتهای اخیر گروهکهای تروریستی فعال در منطقه جنوب شرق است.
بر اساس ابلاغ سیاستهای توسعهای نظام و توجه ویژه رهبر انقلاب نسبت به توسعه و پیشرفت سواحل مکران و استفاده از ظرفیتهای عظیم داخلی در متحول کردن اقتصاد محلی و ملی و بهکارگیری نیروهای متخصص و متعهد بومی در سپردن مسئولیت حوزه اجرایی یکی از مهمترین موضوعات راهبردی و مهمی بود که در دولت سیزدهم با پیگیریهای ویژه شهید ابراهیم رئیسی از طریق دبیرخانه شورای سواحل مکران دنبال شد.
این موضوع نیز در دولتهای گذشته به دلیل سیاستزدگی و ورود بیبرنامه جریانهای خاص مغفول مانده بود. افکار عمومی دغدغهمند و مطالبهگر که با رانت و کانونهای فسادزا استان سیستان و بلوچستان آشنا هستند در سالیان گذشته شاهد بودند جریان تندرویی که در جنوب شرق نیز مؤسس هلدینگهای کلان هستند مدیریت در سازمان منطقه آزاد چابهار را محیطی تحت عنوان حیاطخلوت مدیران پروازی حزب سیاسی خود میدانستند و خسارات متعدد به حیثیت اقتصادی استان پهناور سیستان و بلوچستان وارد ساختند.
آگاهان سیاسی معتقدند؛ حملات رسانهای هدفمند رسانهها و نشریات اقتصادی اصلاحطلب در چند روز گذشته به ترکیب مدیریتی سازمان منطقه آزاد چابهار پیش مقدمهای برای تحتالشعاع قراردادن در تغییرات زودهنگام و انتصابات مطبوع جریان سیاسی خاص است؛ لازم به یادآوری است که سازوکار انتصابات در زیر مجموعه وزارت اقتصاد و امور دارایی و شورایعالی مناطق آزاد کشور از طریق دبیرخانه این شورا صورت میگیرد و باید اذهان نمود در منطقه آزاد چابهار باگذشت بحرانهای مختلف خسارتبار به ترکیبی فراجناحی در مدیریت و بهکارگیری متخصصین بومی در هیئتمدیره رسیده است.
هجمه سازیهای کاذب اخیر به این مجموعه به نفع چه اشخاص و گروه سیاسی است که هم جهت با گروهکهای معاند مانع از توسعه سواحل مکران میشوند؟
بر اساس شنیدهها، برخی از مدیران معزول سازمان منطقه آزاد تجاری چابهار در نقش سمپات رسانهای رادیکال با همراهی برخی از رسانههای اصلاحطلب تندرو پازل هجمه سازی هدفمند بر علیه ترکیب مدیریتی این مجموعه را استارت زدهاند تا بتوانند در دوره جدید خود را احیا کنند.
مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه ساله اش را بسیــار دوست می داشت . دخترک به بیماری سختی مبتلا شد …
پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت
پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی کرد و سرکار نمی رفت.
دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.
شبی پدر رویای عجیبی دید، دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جاده ای طلایی به سوی کاخی مجلل در حرکت هستند همه فرشته های کوچک در حال شادی بودنند . هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان به جز یکی روشن بود مرد جلوتر رفت و دید فرشته ای که شمعش خاموش است، همان دختر خودش است . پدر فرشته غمگینش را در آغوش گرفت و او را نوازش داد از او پرسید : دلبندم، چرا غمگینی؟ چرا شمع تو خاموش است؟
دخترک به پدرش گفت: باباجان، هر وقت شمع من روشن می شود، اشکهای تو آن را خاموش می کند و هر وقت تو دلتنگ می شوی، من هم غمگین می شوم هر وقت تو گوشه گیر می شوی من نیز گوشه گیر می شوم نمی توانم همانند بقیه شاد باشم . پدر در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از خواب پرید. اشکهایش را پاک کرد، ناراحتی و غم را رها کرد و به زندگی عادی خود بازگشت.
دست بر زیر چانه نهاده و با توجه بسیار پروژهها و فعالیتهای دعوی و فرهنگی و حقوقی را تماشا میکند… او نام همهی برنامهها را میداند و طی روزهای گذشته با بعضی از فعالان این عرصهها تماسهایی هم داشته و حتی همین الان با بسیاری از آنان روابط خوبی دارد و شمارهی تلفن چند نفرشان را هم گرفته است.. چند وقت پیش هم یکی از همین فعالان او را به مجلسی دعوت کرد که چند تن از آنها نیز آنجا حضور داشتند. حتی یادش هست که یک بار از طریق پیامک و ایمیل با یکی از آنان تماسی داشته و او نیز پاسخ گفته بود…
اما… او هنوز هم بخشی از هیچ پروژه و فعالیتی نیست و گام بعدی را برنداشته است…
این بحرانِ انسان منتظر است… انسانی که از نشستن بر سکوی تماشاگران خسته شده ولی همچنان تماشاگر است و پا به میدان نمیگذارد…
انسان منتظر شاید بهترین سالهای زندگیاش را در لامبالاتی بسوزاند و دقایق و ساعات را همانند یک سیگاری با خونسردی به هوا بفرستد…
انسان منتظر در آغاز تحولی مهم در زندگیاش رخ میدهد [و صاحب یک اندیشه میشود] سپس به بحثها و جدلهای جریانهای فکری در تالارهای اینترنتی مشغول شده و امروز نیز همان بحثها را در شبکههای اجتماعی دنبال میکند..این همهی فعالیت اوست.
شاید در مسجد در حال حفظ یک متن یا ذکر و مناجات باشد… سپس در همین حال وسوسه شده موبایل خود را از جیب بیرون میآورد و آیکن شبکههای اجتماعی را فشار میدهد و ناگهان در حالی که بدنش در مسجد است از آن خارج میشود و پا به فضای مجازی میگذارد.. به مسجد آمده بود تا روح تشنه را با ذکر خداوند سیراب کند اما تنها بدنش در محراب ماند و روحش به بیابانی خارج از دیوارهای مسجد پرت شد.
اما آیا این یعنی انسانِ منتظر، شخصیتی است بیحس در برابر زمان؟ آیا انسانِ منتظر، هیچ رویا و هدفی ندارد؟ نه اینطور نیست. اتفاقا او خیلی هم دلسوز است و از درون میسوزد تا برای خودش و دیگران کاری کند، اما فلج در گوشهای نشسته است..چرا؟ خودش هم نمیداند!
وقتی در مجلسی است که سخن از نماز شب به میان میآید همتش برای مناجات سحر به جوش میآید و وقتی درسی دربارهی فضیلت علم و ارزش معرفت میشنود درونش مملو از شور و هیجان میشود و خودش را در کتابخانهای میان انبوهی از منابع علمی تصور میکند.. اما همین که آتش این شور سرد میشود همه چیز از بین میرود و دوباره به برنامهی همیشگیاش باز میگردد :
حقوق بشر سکولاریستها از ادعاهای کاذب در مورد زنان مسلمان افغان و ایرانی تا سکوت خفت بار در مورد زنان و دختران غزه
به قلم: ماهدیم بلوچ
از زمانیکه مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم در افغانستان توسط مولوی ها بنابر دلایلی موقتا مسدود گردید تا اکنون نیز صدای گوشخراش حامیان دروغین حقوقبشر و حقوقزن دنیا را فرا گرفته و شب و روزی نمیگذرد مگر اینکه پیرامون اینقضیه میزگردها و گفتگوهایی را راه اندازی نمایند، عدهای نیز پای را فراتر گذاشته و از آن زمان تا حال روزشمار دارند.
از هر میکروفونی استفاده نمودند در صفحات تلویزیون ها ظاهر شدند و نشست های گوناگونی برگذار کردند، اما نتوانستند امارت اسلامی را مجبور به انجام کاری کنند که نمیخواهد.
بلی! امارتاسلامی بارها برای کشورها و قدرتهای بیرونی ثابت نموده که افغانستان دیگر مستعمره کسی نیست و برای هیچ احدی اجازه مداخله در امورات داخلیاش را نمیدهد.
حال سوال اینجاست که آیا این نهادهای بهظاهر حامی حقوق بشر در حقیقت نیز دلشان برای زنان و دختران میسوزد، یا نه آنچه میگویند نیرنگ و فریبی است برای تحمیل افکار پوچشان در جامعه اسلامی؟!
برای پاسخ به اینپرسش کافیست نگاه کوتاهی بیاندازیم به آخرین آمارهای ارائه شده توسط کمیسر کل آنروا و وزارت تعلیم وتربیه فلسطین.
کمیسر کل آنروا در بیانیهای اظهار داشت که بیش از 300 هزار متعلم دختر و پسر فلسطینی در مدارس این آژانس در نوار غزه به دلیل حملات وحشیانه رژیم اشغالگر اسرائیل از 7 اکتبر تا کنون از تحصیل محروم شده اند.
وزارت تعلیم و تربیه فلسطین نیز اعلام کرد که از آغاز تجاوزات در نوار غزه 5213 متعلم شهید و 8691 نفر مجروح شده اند و 351 مدرسه از جمله 65 مدرسه متعلق به آنروا بمباران و تخریب شده است.
آماری که آنروا آنرا منتشر نموده متعلق به مدارس تحت حمایه این موسسه بوده و در واقع آمار تمام متعلمانی که از تحصیل بازمانده اند به مراتب بیشتر از این ارقام است.
آیا این موارد نقض حقوق بشر و اتلاف حقوق زنان نیست؟ حال آنکه در غزه نه تنها دختران از تحصیل بازماند اند بلکه حق زندگی نمودن نیز از آنها گرفته.
پس کجایند مدعیان حقوق بشر؟ همانهایی که بخاطر دختران افغانستان حنجره های شان را پاره نموده اند.
آیا ملت مظلوم غزه بشر نیستند یا شایدسکوت شان بخاطر این است که مسبب تمام این بلاها و مصیبتها بادارانشان همچون اسرائیل و آمریکاست؟!
بهراستی که همچون افرادی نه درپی خیر بشر بلکه در تلاش نابودی اندیشه هایی اند که بشر را از حیوان متمایز میکند.
«موی سفید نوری است در صورت مؤمن پس هرکس خواست نور خود را با کندن (آن مو) از بین ببرد!».
📚بیهقی ،الشعب الإیمان 6388
« لا تنتفوا الشیب، فإنه نور یوم القیامة، من شاب شیبة فی الإسلام کانت له بکل شیبة حسنة، ورفع بها درجة».
«موی سفید را نکنید، پس همانا آن نوری در روز قیامت خواهد بود و کسی که مویی در راه اسلام سفید کرده باشد برای او بخاطر آن حسنه ای نوشته می شود و خطائی از وی پاک می شود و توسط آن درجه اش بالا می رود»
امروز چهارشنبه ٢٠ تیر ماه ۱۴۰۳، ادارات دولتی سیستان و بلوچستان بدلیل شدت گرما تعطیل شدند
امروز چهارشنبه ٢٠ تیر ماه ۱۴۰۳، بر اساس اعلام استانداری استان بلوچستان و سیستان، ادارات دولتی این استان بدلیل شدت گرما در روزهای ٢٠ و ٢١ تیر ماه ۱۴۰۳، تعطیل اعلام شدند.
گفته میشود که علاوه بر بلوچستان ادارات ٨ استان دیگر نیز به دلیل گرمای هوا فقط در روز پنجشنبه (٢١ تیر ماه) تعطیل اعلام شدند و یا ساعات کارشان زودتر پایان می یابد.
ادارات قم، یزد، خراسان جنوبی در روز پنجشنبه تعطیل اعلام شدند. ساعات کار ادارات چهار استان دیگر نیز کاهش یافته است.
گرمای هوا در بلوچستان در حالی به اوج خود رسیده که قطعی مکرر برق و سایر خدمات دولتی شهروندان بسیاری از مناطق مختلف بلوچستان را با مشکلاتی مواجه ساخته است.
قتل یک شهروند بلوچ توسط افرادی مسلح ناشناس در روستای لدی از توابع شهرستان دلگان بلوچستان
شامگاه شب یکشنبه هفته جاری مورخ ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳، در تداوم توحش و قانون گریزی دسته هایی از بلوچهای حنفی مذهب ، در ساعت ۲۱:۰۰ شب ، یک شهروند بلوچ حنفی مذهب به ضرب گلوله مستقیم و هدفدار افرادی مسلح ناشناس در مقابل درب منزل خود واقع در روستای لدی از توابع شهرستان دلگان بلوچستان به قتل رسیده است.
هویت شهروند بلوچ حنفی مذهب به قتل رسیده با عنوان «محسن ملازهی» ، ۳۰ ساله ، فرزند یونس ، متاهل و ساکن روستای لدی از توابع شهرستان دلگان محرز شده است.
مقتول با قاتلین که یک تن از انان از اقوام وی بوده دارای اختلافاتی بوده است.
همین امروز باز به صورت رسمی اعلام شد که هم اکنون پیکر هشت شهروند ناشناس در سردخانه شهرستان سراوان نگهداری می شوند که از هویت آنان اطلاعی در دست نیست.
از این رو مدیر مرکز آمبولانس سراوان [شرکت ندای رحمت] اعلام کرده است که اگر از نزدیکان کسی مفقود و یا ناپدید شده به سردخانه شستون و یا در وقت اداری به پزشکی قانونی این شهرستان مراجعه کنند.
و یا با شماره تلفن زیر تماس حاصل کنند.
09159488925
آیا قرار نیست این دسته از بلوچهای حنفی مذهب در مسیر صحیح اسلام قرار بگیرند؟