توصیه‌هایی برای اهل قرآن شدن

توصیه‌هایی برای اهل قرآن شدن

نویسنده: دکتر ایمن سوید
برگردان: دکتر رویا حسینی

به خدا سوگند که من بیش از شما به این توصیه‌ها نیاز دارم. از خدا می‌خواهم به من و شما برای عملی کردن آن کمک کند. به خدا سوگند به خاطر علم‌اش بر حالم و روزم، از فرستادنش شرم دارم‌، اما یقین دارم که شما از من بهترید…

  • خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يُؤفَكُ عَنهُ مَن أُفِك﴾‏ یعنی آن کس که مرتکب گناه شده باشد و از خداوند دور شده باشد،خداوند قلبش را از قرآن دور می‌کند.
  • خواهران و برادران؛ هر که حفظ قرآن را شروع نکرده، شروع کند! هر کس در بازنگری به آن کوتاهی کرده است، اصلاح کند! و هر کس قرائتی از قرآن ندارد، به طور جدی آن را شروع کند. صبور باشید و یکدیگر را به صبر تشویق کنید؛ زیرا حفظ قرآن و تلاوت آن در شب و آخر روز لذتی است که خستگی جهاد را از یاد می‌برد.
  • از انباشتگی مشغله‌ها فرار کن و دقایقی از وقتت را خالی بگذار، از خواب برخیز، شاید به صف توبه‌کنندگان بپیوندی و از لذت همراهی با عابدان بهره‌مند شوی و سجده کنی و به خدا نزدیک‌تر شوی.
  • برای تلاوت روزانه‌ی خود مقداری از قرآن معین کن و به آن پایبند باش. و روزانه و همواره تسبیح‌گوی الله متعال و ذاکر باش. دعا کن، استغفار کن و بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم درود فرست و برای خودت، پدر و مادرت و همه دعا کن؛ چه آن‌هایی که دوست داری و چه آن‌هایی که دوستشان نداری. حجتی باش برای یادآوری بسیاری از افراد!

یکی از برکات قرآن این است که خداوند به ذهن تلاوت کننده‌ی آن و حافظ آن برکت می‌دهد.

  • «عبد الملک بن عمیر» می‌فرماید: «تلاوت‌کنندگان قرآن، عاقل‌ترین مردمان هستند». و در روایتی آمده است که: پاکترین افکار و اندیشه‌ها را تلاوت‌کنندگان قرآن دارند.
  • «امام قرطبی» می‌فرماید: «هر که قرآن بخواند عقلانیتش رشد می‌کند، حتی اگر به سن صد سالگی هم رسیده باشد».

مطالعات علمی ثابت کرده است که حفظ و خواندن قرآن باعث تقویت حافظه می‌شود!

  • امام «ابراهیم مقدسی» به شاگردش «عباس بن عبدالدائم» چنین توصیه می‌کند: «زیاد قرآن بخوان و از آن غافل نشو؛ زیرا به مقداری که می‌خوانی، آنچه می‌خواهی بر تو آسان می‌شود».
  • ابن الصلاح می‌گوید: «روایت شده است که به فرشتگان فضیلت تلاوت قرآن داده نشد، ولی مشتاق شنیدن آن بودند! پس تلاوت قرآن کرامتی است که خداوند با آن انسان را کرامت بخشیده  است».
  • «ابو الزناد» می‌گوید: «در هنگام نماز صبح به سمت مسجد رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌رفتم و از خانه‌ای نمی‌گذشتم مگر اینکه در آن فردی تلاوت قرآن می‌کرد».
  • شیخ‌الاسلام فرمود: «من چیزی ندیدم که بیش از نگاه به کتاب‌الله متعال روح و روان را تغذیه نماید و جسم را حفظ کند و متضمن سعادت باشد».
  • به قرآن تمسک کن که برکت خواهی یافت. خداوند متعال در وحی قاطع فرمود: «کتاب مبارکی است که بر تو نازل کردیم».
  • بعضی از مفسران می‌گفتند: «ما به قرآن مشغول شدیم و خیر و برکات دنیا بر ما سرازیر شد».
  • خدایا، از تو می‌خواهیم که دل‌های ما را به حفظ کتابت وادار کنی و به ما توانایی دهی که آن را به گونه‌ای که مایه‌ی خشنودی توست، تلاوت کنیم و در آن تدبر کنیم و به آن عمل کنیم.
  • از قرائت قرآن غافل نشوید که اگر خالصانه به سوی خدا نیت کنی، سرمنشأ برکت روزانه شماست.

سوال : اکثر مال پدرم از کسب و کار حرام است و پدرم فوت کرده و اموالش اکنون تبدیل به ارث شده است؛آیا برای من جایز است که سهمیه خودم را از ارث پدرم بگیرم؟

سوال : اکثر مال پدرم از کسب و کار حرام است و پدرم فوت کرده و اموالش اکنون تبدیل به ارث شده است؛آیا برای من جایز است که سهمیه خودم را از ارث پدرم بگیرم؟

– جواب: زمانی که میداند و یقین دارد مالی که ارثیه شده است از راه حرام بدست آمده است ؛ بر وارثین حرام است که این ارث را بگیرند . چون که مال حرام با ارثیه شدنش حلال نمیشود و این قول جمهور علماء از سلف و خلف و همچنین قول  مذاهب اربعه و دیگران است .

از امام ابراهیم نخعی رحمه الله  سوال شد:  شخصی  میراثی به او میرسد که این ارثیه شامل   حلال و حرام است . در جواب فرمود: ارثیه بر او حرام نیست مگر آنکه حرام عینی باشد .

و ابو الولید بن رشد الجد رحمه الله  که از امامان مالکیه است گوید: “میراث”  مال حرام را حلال نمیکند و این نظر صحیح است

امام نووی رحمه الله گوید: کسی که مالی را به ارث میبرد و نمیداند که از چه راهی بدست آمده است حلال است یا حرام و هیچ نشانه ای از،حلال و حرام هم دیده نشود ؛ به اجماع علماء این ارثیه حلال است و اگر بداند که در این ارثیه حرام وجود دارد اما میزان حرام را نمیداند به اجتهاد خودش حرام را از مال حلال جدا کند.

و امام قرافی المالکی رحمه الله در مورد مال حرام گوید: لازم است که وارث حرام را از مال جدا کند و آنرا صدقه دهد همان طور که بر موروث لازم است

و از،شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله سوال شد از مردی که ربا میخورد و مال و اولاد به جا میگذارد که ازین قضیه آگاهی دارند ؛ آیا این میراث برای فرزندان حلال است؟ پاسخ دادند: فرزندان هر مقداری از مال را  که میدانند حرام است جدا کنند .و اگر امکانش باشد باید مال به صاحبش برگردانده شود و اگر امکانش نباشد پس صدقه داده شود و باقی مانده مال حلال است ؛ اما اندازه ای از مال که دچار شبهه است مستحب است که ترک شود و اگر حلال و حرام باهم مخلوط باشد و مقدار حرام آن مشخص نباشد ؛ مال را باید به دو قسمت تقسیم کرد و یک قسمتش (را به عنوان مال حرام )صدقه داد

وبالله التوفیق

فضیلت ذکر

فضیلت ذکر

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِي وَلَا تَكۡفُرُونِ﴾ [البقرة: 152].
«مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم، و از من سپاسگذارى کنید و ناسپاسى مرا نکنید».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ ذِكۡرٗا كَثِيرٗا﴾ [الأحزاب: 41].
«اى مؤمنان! خداى را بسیار یاد کنید».

﴿وَٱلذَّٰكِرِينَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَٱلذَّٰكِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمٗا﴾ [الأحزاب: 35].
«مردان و زنانى که خدا را بسیار یاد می‌کنند، خداوند براى آن ها آمرزش و پاداش بزرگى فراهم ساخته است».

﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ فِي نَفۡسِكَ تَضَرُّعٗا وَخِيفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ﴾ [الأعراف: 205]
«پروردگارت را در دل خود، با فروتنى، هراس، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از زمره ى غافلان مباش».
رسول الله ﷺ مى‌فرماید: «مَثَلُ الَّذي يَذْكُرُ رَبَّهُ

وَالَّذي لاَ يَذْكُرُ رَبَّهُ مَثَلُ الحَيِّ وَالَميِّتِ»(البخاری مع الفتح 11/208).
«مثال کسى که پروردگارش را یاد می‌کند و کسى که پروردگارش را یاد نمى‌کند، مانند زنده و مرده است».

و آنحضرت ﷺ فرمودند: «أَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرِ أَعْمَالِكُمْ، وَأَزْكَاهَا عِنْدَ مَلِيكِكُمْ، وَأَرْفَعِهَا فِي دَرَجَاتِكُمْ، وَخَيْرٍ لَكُمْ مِنْ إِنْفَاقِ الذَّهَبِ وَالْوَرِقِ، وَخَيْرٍ لَكُمْ مِنْ أَنْ تَلْقَوْا عَدُوَّكُمْ فَتَضْرِبُوا أَعْنَاقَهُمْ وَيَضْرِبُوا أَعْنَاقَكُمْ؟ قَالُوا بَلَى. قَالَ: ذِكْرُ اللهِ تَعَالَى»(الترمذی 5/459، وابن ماجه 2/1245 ).
«آیا شما را از بهترین اعمال با خبر نگردانم که نزد پروردگارتان پاکیزه‌تر است و بیش از هر چیز باعث بالا رفتن درجات شماست و براى شما از بخشش طلا و جواهرات نیز بهتر است، حتى از این هم بهتر است که با دشمنان روبرو شوید و گردن آنها را بزنید و آنها گردن شما را بزنند؟) اصحاب گفتند: بلى پیامبر ج، فرمود: یاد الله تعالى».

و آنحضرت ﷺ فرمودند: «يَقُولُ اللهُ تَعَالَى: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَكَرَنِي، فَإِنْ ذَكَرَنِي فِي نَفْسِهِ ذَكَرْتُهُ فِي نَفْسِي، وَإِنْ ذَكَرَنِي فِي مَلأٍ ذَكَرْتُهُ فِي مَلأٍ خَيْرٍ مِنْهُمْ، وَإِنْ تَقَرَّبَ إِلَىَّ شِبْرَاً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعَاً، وَإِنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ ذِرَاعَاً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ بَاعَاً، وَإِنْ أَتَانِي يَمْشِي أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً»(البخاری 8/171).
«خداوند [در حدیث قدسى] می‌فرمایند: من نزد گمان بنده‌ام هستم و هنگامى که او مرا یاد نماید من همراه او هستم، اگر مرا در خلوت یاد کند من او را در خلوت یاد مى‌کنم، و اگر مرا در مجلسى یاد کند، من او را در مجلسى بهتر از آن یاد مى‌کنم، و اگر به سوى من به اندازۀ وجبى تقرّب جوید، من به سوى او به اندازۀ ذراعى [بازویى] تقرّب مى‌جویم، و اگر به اندازۀ ذراعى به سوى من تقرّب جوید من به او به اندازۀ باعى [دو بازوى انسان] نزدیک مى‌شوم. و اگر پیاده به سوى من بیاید، من با شتابان به سوى او می‌آیم».
از عبدالله بن بُسْرٍ س روایت شده که مردى گفت : یا رسول‌الله ﷺ امور اسلام زیاد هستند، به من چیزى یاد دهید که به آن تمسک جویم، پیامبر ج فرمودند: «لاَ يَزَالُ لِسَانُكَ رَطْباً مِنْ ذِكْرِ اللهِ»(الترمذی 5/458، و ابن ماجه 2/1246). «پیوسته زبانت با یاد خدا تَر باشد».

و نیز آنحضرت ﷺ فرمودند: «مَنْ قَرَأَ حَرْفَاً مِنْ كِتَابِ اللهِ فَلَهُ بِهِ حَسَنَةٌ، وَالْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، لاَ أَقُولُ: الٓمٓ حَرْفٌ؛ وَلَكِنْ: أَلِفٌ حَرْفٌ، وَلاَمٌ حَرْفٌ، وَمِيمٌ حَرْفٌ»(الترمذی 5/175).
«هرکس یک حرف از قرآن بخواند، یک نیکى برایش نوشته می‌شود، و هر نیکى، ده برابر می‌شود، من نمى‌گویم: ﴿الٓمٓ﴾ یک حرف است، بلکه: ألف یک حرف، لام یک حرف، و میم یک حرف است».

عقبه بن عامرس می‌گوید: در صُفَّه بودیم که
رسول الله ﷺ بیرون آمد و فرمود: «أَيُّكُمْ يُحِبُ أَنْ يَغْدُوَ كُلَّ يَوْمٍ إِلَى بُطْحَانَ أَوْ إِلَى العَقِيْقِ فَيَأْتِيَ مِنْهُ بِنَاقَتَيْنِ كَوْمَاوَيْنِ فِي غَيْرِ إِثْمٍ وَلاَ قَطِيْعَةِ رَحِمٍ؟».
«کدام یک از شما دوست دارد که هر روز صبح، به بُطْحَان یا عقیق برود و با دو شتر بار برگردد بدون این که گناهى یا قطع صلۀ رحمى انجام داده باشد؟».
گفتیم: یا رسول الله ﷺ ما دوست داریم، فرمود: «أَفَلاَ يَغْدُو أَحَدُكُمْ إِلَى المَسْجِدِ فَيَعْلَمَ، أَوْ يَقْرَأَ آيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ خَيْرٌ لَهُ مِنْ نَاقَتَيْنِ، وَثَلاَثٌ خَيْرٌ لَهُ مِنْ ثَلاَثٍ، وَأَرْبَعٌ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَرْبَعٍ، وَمِنْ أَعْدَادِهِنَّ مِنَ الإِبِلِ»(مسلم 1/553).

«هرکس به مسجد برود و دو آیه از کتاب خداوند عزّ وجلّ را یاد بگیرد یا بخواند، براى از از دو شتر بهتر است، و سه آیه از سه شتر، و چهار آیه از چهار شتر، و به تعداد آیات از همان تعداد شتر، برایش بهتر و سودمندتر است».

و رسول الله ﷺ فرمودند: «مَنْ قَعَدَ مَقْعَداً لَمْ يَذْكُرِ اللهَ فِيهِ كَانَتْ عَلَيْهِ مِنَ اللهِ تِرَةٌ، وَمَنْ اضْطَجَعَ مَضْجَعَاً لَمْ يَذْكُرِ اللهَ فِيهِ، كَانَتْ عَلَيْهِ مِنَ اللهِ تِرَةٌ»(أبو داود 4/264 ).
«هرکس در جایى بنشیند و آنجا، خدا را یاد نکند، از طرف خدا، بر او زیان وارد خواهد شد، و هرکس به پهلو بخوابد و خدا را یاد نکند، براى این غفلت هم از جانب خدا زیان خواهد دید».

و آنحضرت ﷺ فرمودند: «مَا جَلَسَ قَوْمٌ مَجْلِسَاً لَمْ يَذْكُرُوا اللهَ فِيهِ، وَلَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلاَّ كَانَ عَلَيْهِمْ تِرَةٌ، فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُمْ وَإِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُمْ»(صحیح الترمذی 3/140).
«هر گروهى در مجلسى بنشینند و در آن ذکر الله را نکنند و بر پیامبرشان درود نفرستند، مگر اینکه بر آنها حسرت و افسوس وارد مى‌شود، و بر خداست که آنها را ببخشد یا عذاب دهد».

وآنحضرت ﷺ فرمودند: «مَا مِنْ قَوْمٍ يَقُومُونَ مِنْ مَجْلِسٍ لاَ يَذْكُروُنَ اللهَ فِيهِ إِلاَّ قَامُوا عَنْ مِثْلِ جِيْفَةِ حِمَارٍ وَكَانَ لَهُمْ حَسْرَةً»(أبو داود 4/264).
«هیـچ گروهى از مجلسى که در آن خدا را یاد نکرده‌اند بر نمى‌خیزند، مگر مثل اینکه از [نزد] لاشۀ الاغى برخاسته‌اند، و حسرت آنها را فرا گرفته است».

با ادای نماز ضحی جزو اوابین باش …

با ادای نماز ضحی جزو اوابین باش …

رسول الله ﷺ مي فرمايد:

“لَا يُحَافِظُ عَلَى صَلَاةِ الضُّحَى إِلَّا أَوَّابٌ» . قَالَ: «وَهِيَ صَلَاةُ الْأَوَّابِينَ».
«بر نماز ضحی پایبندی نمی کند ،مگر اَوّاب. وفرمود: (نماز ضحی) نماز اوابین می باشد.»

“الْأَوَّابِين”: يعني بسيار برگشت کنندگان با توبه و استغفار به درگاه الله متعال…

اللهم أعننا على ذكرك و شكرك وحسن عبادتك

یحیی السنوار؛ مردی از جنس احمد یاسین و هنیه

یحیی السنوار؛ مردی از جنس احمد یاسین و هنیه!

نویسنده: صهیب

بعد از شهادت اسماعیل هنیه -تقبله‌الله- چشم‌های دوست و دشمن خیرهٔ مجاهدین حماس شد، مسلمانان و انسان‌های آزادهٔ سراسر دنیا، منتظر این بودند که ببینند آرمان‌های شیخ احمد یاسین و اسماعیل هنیه به دست چه کسی می‌افتد، و در مقابل، دشمنان بی‌صبرانه منتظر این بودند که در چنین برههٔ حساسی، شاهد فروپاشی حماس و حماسیان باشند؛ زیرا فاصلهٔ میان فقدان یک رهبر تا تعیین رهبر جدید، یکی از بهترین مواقع برای بروز اختلافات، و سرانجام فروپاشی یک حرکت شناخته می‌شود، و چه‌بسا در چنین لحظاتی دولت‌های بزرگ نیز متأثر شده و خسارات جبران‌ناپذیری متوجهٔ‌شان می‌شود.

بنابراین، می‌توان گفت: حماس برههٔ بی‌نهایت حساسی را پشت سر گذاشت؛ برهه‌ای که خدای نکرده می‌توانست منجر به فروپاشی حماس شود و امید مردم مظلوم به ناامیدی تبدیل شود؛ اما چنین نشد و رهبر جدید هم در اوج اقتدار تعیین گشته و برای جهانیان معرفی شد، و این اقدام حماس، آن‌هم در زودترین فرصت، بیان‌گر این است که اختلاف را در میان‌شان مجالی نیست و هیچ‌گاه تن به آن نخواهند داد.

دشمنان غزه و فلسطین به گمان اینکه با حذف اسماعیل هنیه موفق به ایجاد ضعف و اختلاف در صفوف مجاهدین شده و سرانجام غزه را نیز از دست‌شان خواهند گرفت، اقدام به ترور هنیه نمودند، غافل از اینکه خداوند متعال با فرمودهٔ زیبایش: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» در این مورد فیصله نموده و جهت اتمام این نور، هیچ‌گاه کار دینش را بی‌سرپرست نمی‌گذارد و بنابراین، این‌بار یحیی السنوار را به عنوان سرپرست و رهبر جدید مجاهدین حماس تعیین نمود.

یحیی السنوار به عنوان یکی‌دیگر از مغزهای متفکر حماس، هم‌سنگر اسماعیل هنیه، تربیت‌یافتهٔ مکتب شیخ احمد یاسین -رحمه‌الله- و از طراحان عملیات گسترده و بی‌نظیر طوفان‌الاقصی شناخته می‌شود، و احساس خطری که اسرائیل از سوی وی خواهد کرد، کم‌تر از احساس خطرش از شهید هنیه نخواهد بود؛ زیرا سنوار دنباله‌رو دو بزرگ‌وار پیش از خود خواهد بود و این مورد را در سخن‌رانی اخیرش که فرمود: «با اسرائیل صلحی در کار نیست، فرجام این کار، یا پیروزی است و یا هم شهادت» به وضوح ثابت کرد، و این همان منهج شیخ احمد یاسین و اسماعیل هنیه است.

خلاصه اینکه از بارگاه خداوند متعال خواستاریم که به رهبر جدید حماس، ثبات قدم عنایت فرموده، و وی را باعث دل‌گرمی هرچه بیشتر مردم مظلوم فلسطین و غزه قرار دهد، و مجاهدین حماس را به رهبری ایشان، به پیروزی قطعی برساند. آمین.

همسر دعوتگر

همسر دعوتگر

کاتب: ملک القاسم

هنگامی‌که زن وارد خانه‌ی خود می‌شود و بر زمین آن پا می‌گذارد، بین یکی از این دو حالت قرار می‌گیرد:

اول: یا شوهر او شخصی متعهد و ملتزم است، و این شوهر به حمایت، تٲیید و افزایش خیر و صلاح در قلبش نیازمند است. و به او در انجام کارهای داوطلبانه، حضور در جلسات سخنرانی‌، حفظ و مرور قرآن، به‌جاآوردن صله‌ی ارحام و موارد دیگر کمک می‌کند و نیز هر آنچه به ارزش و اعتبار او می‌افزاید و باعث می‌شود تفاوت بین شرایط قبل و بعد از ازدواج را احساس کند.

دوم: اگر زن با مردی ازدواج کند که در مواردی برخلاف شرع عمل می‌کند، پس در اینجا او به مثابه‌ی خواهر قبلی‌اش در خانه‌ی اوست و به دعوت و جهاد این شوهر می‌پردازد.

هنگامی‌که به برخی از خواهران، أمر دعوت و اقدام به آن را یادآور می‌شوی به بداخلاقی شوهر و رسیدن وی به مرحله‌ی فساد بزرگ را به عنوان عذر مطرح می‌نمایند.

و شاید بهترین و بارزترین مثال در مورد شوهر ستمگر و مستبد، فرعون باشد که علی‌رغم تکبر و ظلمش، تسلیم رأی و نظر همسرش می‌شود هنگامی‌که خواستار امری غیرممکن بود و فرعون خلاف آن را انجام می‌داد و پسران بنی‌اسرائیل را می‌کشت، و هنگامی‌که خداوند متعال اراده نمود موسی علیه‌السلام زنده بماند، همسر فرعون را سببی برای این امر قرار داد!

بنابراین به همسرش گفت: «قُرَّةُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا: برای من و تو روشنی چشم است او را نکشید شاید برای ما سودمند باشد یا او را به فرزند خواندگی بگیریم»، فرعون ستمگر زیر بار رفت و راضی شد و قبول کرد، بنابراین موسی علیه‌السلام را رها کرد و او را نکشت، اما این موافقت از جانب فرعون نتیجه‌ی محبت و عشق او نسبت به همسرش بود که خود را در قلب فرعون جای داد تا اینکه توانست به خواسته‌ی خود برسد.

و در زنان امروزی مثال بهتری وجود دارد: اگر یکی از آن‌ها بخواهد به مراسم یا جشن عروسی برود و شوهرش آن را رد کند، او شروع به چاپلوسی و خودشیرینی می‌کند تا پاسخی را که می‌خواهد از او بگیرد، بنابراین دعوت به سوی خداوند متعال سزاوارتر و أولی‌تر از جشن عروسی یا مهمانی‌های دوستانه است.

جوانان بلوچ و دام لگورهای سکولاری چون حبیب سربازی و بهمن و مهیم و…  برای آنها

جوانان بلوچ و دام لگورهای سکولاری چون حبیب سربازی و بهمن و مهیم و…  برای آنها

ارائه دهنده : غلام نبی بلوچ زیی

نزدیک به ۸۰سال پیش سکولاریستهای انگلیسی به همراه سکولاریستهای پنجابی و بلوچهای سکولار بومی مردم مسلمان بلوچستان پاکستان را با شعارهای لیبرلیسم و فدرالیسم و غیره در مردابی فروبرده اند که با هر دست و پا زدنی بیشتر در آن فرو می روند و همه ی ما ثمره ی اسفناک ۸۰ سال حاکمیت سکولاریستها و فدرالیسم را در این ایالت بلوچ نشین می بینم.

در میان بلوچهای ایران نیز کسانی وجود دارند که گاه با نام دفاع از اهل سنت و گاه با شعار رسمی دعوت برای سکولاریسم و فدرالیسم سعی دارند کپی از بلوچستان پاکستان را برای بلوچهای ایران ارائه دهند.

حبیب سربازی که جوانی سکولار و مجازی و حراف است سالها برای جنگ روانی و تبلیغ سکولاریسم آنهم از کانال نافرمانی مدنی آنهم با پشتوانه ی رسانه ای شبکه های ماهواره ای وابسته به آل سعود و امارات چون کلمه و نور و غیره تلاش کرد؛ اما اخیرا با گشتوانه ای که از دارودسته سکولار رجوی به دست آورده است فعالیت و دعوت مدنی پوشالی خود را به مبارزه مسلحانه تبدیل کرده‌ است.

حبیب سربازی و بهمن و مهیم و… تنها یک ابزار در دست دارودسته ی رجوی است و دارودسته ی رجوی نیز خودشان ابزار دست آمریکا و ناتو هستند که از سوی آل سعود حمایت مالی می شوند و هدف این گروه خائن و جنایتکار برای تمام ملت ایران و جهان مشخص شده است.

تمام سکولاریستها برای بی غیرتی و خیانت به دین و ملت دعوت می دهند و کسانی که ترجیح داده اند بی غیرت بمانند با این بی غیرتان خائن خواهند بود  و بی غیرت خواهند ماند؛ زیرا برای آنها تایید نمودن انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری و عقیدتی سکولاریسم عملی معمولی است، بسیاری از آنها خودشان از عوامل ترویج انواع مفاسد در میان قوم بلوچ هستند و سالهاست از احساسات قومیتی و مذهبی اهل سنت ارتزاق کرده اند، در حالی که دشمنان آشکار قوانین شریعت الله بر اساس تمام مذاهب اسلامی هستند.

جونان مسلمان بلوچ باید بدانند که این سکولاریستها با شعارهای دفاع از اهل سنت یا دفاع از قوم بلوچ در حال خرج کردن بلوچها در راه اهداف آمریکا و ناتو هستند و تفاله هایی چون حبیب و بهمن ومهیم و غیره که نسخه های اربابان غربی را به زبان بلوچی نشخوار می کنند بومی هایی هستند که در خیانت به دین و ملت و خاک خود شغل خیانت را انتخاب کرده اند، همان کاری که دارودسته ی جولانی در مدت ۸ سال جنگ ایران و عراق انجام می داد. اینها منافقین آشکار شده ای هستند که: با گرگ‌ها میخورند،با سگ‌ها پارس می‌کنند و با چوپان گریه می‌کنند. پس باید خیلی مواظب بود.

بلوچهای مسلمان و پایبند به قوانین و شریعت الله باید بدانند که امروزه حق و باطل و صفهای جنگجوها برای همه واضح است؛ گروهی در راه خدا می‌جنگند و فعالیت داردند و گروهی در راه کفر سکولاریسم و طاغوت و اجیرانش همچنانکه الله جل جلاله می فرماید: الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ، «آنانی‌که مؤمن اند در راه خدا و آنانی‌که کافر اند در راه شیطان می‌جنگند».

پس هر کسی که برای دفاع از سکولاریستهای کافر جهانی و منطقه ای و محلی بجنگد حالا چه مستقیم سربازی از سربازان آنها باشد و چه با بهانه های قومیت گرائی و مذهب گرائی بخشی از جبهه ی آنها شود بدون شک در راه جاهلیت حرکت کرده است و رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید:«ومن قاتل تحت رايةٍ عَمِيَّةٍ ، يغضبُ لعَصَبِيةٍ ، أو يَدْعُو إلى عَصَبِيَّةٍ ، أو ينصرُ عَصَبِيَّةً ، فقُتِلَ ، فقَتْلُه جاهليةٌ (أخرجه مسلم ۱۸۴۸) کسی که زیر پرچمی بدون هدف(صحیح) بجنگد، بنابر تعصب خشم بگیرد یا به سوی قوم گرایی فراخواند یا از روی تعصب یاری رساند و در این مسیر کشته شود مرگ او بر جاهلیت آمده است.

نبرد و كشمكش حاصل بین سکولاریستهای قریش و بین مومنان نه به خاطر سلطه بر تکه ای خاک بود و نه به خاطر سلطه ی سیاسی، سلطه ی سیاسی به رسول خدا صلی الله علیه و سلم پیشنهاد شد اما از پذیرش آن خودداری کرد، و بر دعوتش به لا إله إلا الله اصرار كرد تا اینکه موفق به تشکیل دارالاسلامی در مدینه شد.

جوانان مسلمان بلوچ نباید با شعارهای قومی و ناسیونالیستی اشتباهی که بلوچهای پاکستان در ۸۰ سال قبل انجام دادند و فریب سکولاریستها را خوردند و یا اشتباهی که کوردها در سال ۱۳۲۴ در مهاباد مرتکب شدند تا به این ذلت کنونی رسیده اند را تکرار کنند و اجازه ندهند برای اهل باطل و دشمنان قانون شریعت الله و ملت خود قربان شوند که خسران دو جهان را برای خود جمع می کنند.

پس همیشه باید از خودمان بپرسیم که : برائت از سکولاریستها(مشرکین) یعنی چه؟ دارالاسلام کدام است؟ قانونگذار کیست؟ الله یا بشر؟ چه کسی منهج و برنامه زندگی را وضع می کند؟ الله یا بشر؟

اسلام چیست؟ آیا فقط نامی برای عبادت است؟

اسلام ربانی و اسلام آمریکائی

اسلام چیست؟ آیا فقط نامی برای عبادت است؟

کاتب: مولوی محمد تفی عثمانی

معروف است که چند نابینا برای اولین بار در زندگی، با فیلی مواجه شدند. همه از بینایی محروم بودند و طبق عادت، هر شخص بررسی می‌کرد تا با لمس کردن، شکل و قیافه‌اش را معلوم کند. چنان‌چه دست یکی به خرطومش خورد و دست یکی به دست فیل و دیگری به گوشش؛ وقتی مردم از آن‌ها پرسیدند که فیل چه شکلی است. اولی گفت مثل لاستیک پیچ خورده است؛ دومی گفت‌ نه، بلند است؛  سومی گفت نه، مثل یک برگ بزرگ است. هدف این که هر فردی که هر قسمتی از فیل را لمس کرده بود همان را فیل کامل دانسته و کیفیت آن را بیان نمود و حقیقت تمام فیل برای کسی مشخص نشد.
مدتی است که همان گونه که نابینا ها با فیل رفتار کردند ما با اسلام رفتار می‌کنیم. اسلام دین کاملی است که هدایات و آموزه‌های آن را می‌‌توان به شش حوزه مهم تقسیم کرد: عقاید، عبادات، معاملات، اجتماع، سیاست و اخلاق. هر یک از این شعبه ها جزء لاینفک دین است که نمی‌توان آن را از دین جدا دانست و نه به تنهایی می‌توان آن ها را دین کامل گفت، ولی عده‌ای، دین را فقط در حد عقاید و عبادات محدود کرده، بقیه‌ی شعبه‌ ها را در نظر نگرفته‌اند؛ عده‌ای به احکام معاملات تمرکز کرده و گفته اند که اسلام نظام اقتصاد رفاهی است و عده‌ای نیز آموزه‌های سیاسی آن را مورد مطالعه قرار داده و چنین باور نموده‌اند که مقصد اصلی دین سیاست است و همه‌ی بخش‌ها، تابع آن هستند یا در درجه ثانویه قرار دارند؛ اما گسترده ترین غلط فهمی در این زمینه‌، این است که دین فقط اعتقادات و عبادات است و ربطی به مسائل دیگر زندگی ندارد. برای دامن زدن به این امر، سه چیز سهم بسیار زیادی داشتند:
1- تسلط سیاسی قدرت های غیر اسلامی در جهان اسلام بود که کارایی دین از دفاتر، بازارها و موضوعات اجتماعی جامعه جمع شد فقط به مساجد و برخی جاها، در حوضه های علمیه محصور شد و زمانیکه تعالیم اسلامی در عرصه‌های دیگر زندگی، ادامه نیافت، به تدریج این ذهنیت به وجود آمد که دین فقط روزه و نماز است.
2- ذهنیت سکولار است که توسط نهادهای آموزشی امپریالیسم پرورش یافته است. براساس این ذهنیت، دین و مذهب فقط یک امر خصوصی زندگی فردی انسان است و هدف از توسعه و مرتبط ساختن آن به اقتصاد، سیاست و جامعه به معنای به عقب بردن عقربه‌ی ساعت است.
3- خود جامعه‌ اسلامی، با طرز عمل خود به وجود آورده است و آن این که بسیاری از مردم که به دین وابسته‌اند، در مقابل میزان اهمیتی که به عقاید و عبادات داده‌اند، یک دهم هم به معاملات و اجتماع و اخلاق اهمیت نداده‌اند، به هر حال از مجموع این سه عامل، این نتیجه بیرون آمد که آموزه‌های اسلام، در امور سیاسی، معاملات اجتماع و اخلاق بسیار عقب بماند و چنان بی‌اطلاعی در این زمینه افزایش یافته است که گویی آنها جزئی از دین نیستند. در این که عقاید و عبادات بخش اعظم دین هستند شکی نیست و  کم اهمیت جلوه دادن این امور، به هر نحوی که باشد، مرادف با خدشه دار کردن وجهه‌ی دین است. آن حضرت صلی الله علیه وسلم خود بنیاد دین را بر پنج چیز قرار داده اند؛ یکی از آن‌ها مربوط به عقاید است و چهار چیز مربوط به عبادات است. و آن کسانیکه از عقاید و عبادات صرف نظر کرده، تمام دین را اخلاق و اجتماع و معاملات می‌دانند، دین را به یک نظام مادی تبدیل کرده و تمام حسن و زیبایی آن را که وجه تمایز واقعی آن نسبت به سایر نظام‌های مادی است از بین برده‌اند. چیزی بدون آن، اخلاق، اجتماعیات و معاملات نیز جسمی بی‌‌روح و بنای بی بنیادی اختیار می نماید؛ اما این نیز واقعیتی انکار ناپذیر است که تعالیم دین منحصر به اعتقادات و عبادات نیست و تکلیف مسلمان تنها با روزه و نماز انجام نمی‌ شود. آن حضرت (صلی الله علیه و سلم) خود فرمودند: ایمان بیش از هفتاد شعبه است که بالاترین شعبه آن شهادت توحید است و پایین ترین شعبه‌ی آن دور نمودن چیز آزار دهنده از راه است. معاملات و امور زندگی اجتماعی و اخلاقیات، سنگین‌تر از شعبه‌ی عبادات است چرا که مربوط به حقوق العباد است و این اصلی مسلم است که خداوند متعال حق خود را با توبه معاف می‌کند ولی حقوق العباد تنها با توبه و استغفار بخشیده نمی‌شود. تنها دو راه برای بخشش آن‌ها وجود دارد: یا حق به حق‌دار رسانده شود یا خودش به رضایت خود معاف کند؛ لذا این شعبه دین اهمیت خاصی را می‌طلبد. سپس از میان سه شعبه‌ی معاملات، زندگی اجتماعی و اخلاقیات، بیش از همه، در شعبه‌ی زندگی اجتماعی بی‌توجعی صورت می‌گیرد آسیب‌های اجتماعی، سیلابی است که ما را فراگرفته است و تعداد زیادی ار تحصیل کرده ها بلکه دین‌دارانی هم که در دین‌داری بسیار شهرت دارند، آن قدر از این جنبه، غافل هستند که این آسیب‌های اجتماعی را گناه نمی‌دانند.  

برگرفته شده از کتاب: پاسخ به شبهات عصر حاضر؛ مفتی محمد تقی عثمانی(64)

بلاتكليفي رواني در فرزندان چيست؟

بلاتكليفي رواني در فرزندان چيست؟

به قلم: ماهدیم بلوچ

براي مثال مادر به كودك مي گويد به پدر خود بي احترامي نكند اما شاهد بي احترامي مادر نسبت به پدر و يا برعكس مي شود و يا حتي ميبيند كه اگر نسبت به پدر خود بي ادبانه رفتار مي كند مورد رضايت مادر قرار گرفته و با لبخند او مواجه مي شود و كودك از اين طرز برخورد ها گيج مي شود و در واقع در بلاتكليفي قرار ميگيرد و نمي داند مورد تشويق قرار گرفته و يا تنبيه كه به اين امر بلاتكليفي رواني گفته مي شود.

کیا آپ منافق کے مشابہ تو نہیں ۔۔؟؟

کیا آپ منافق کے مشابہ تو نہیں ۔۔؟؟

حدیث مبارک ہے  ”جو شخص مر گیا اور اس نے نہ جہاد کیا اور نہ ہی کبھی اس کی نیت کی تو وہ نفاق کی قسموں میں سے ایک قسم پر مرا“

ملا علی قاری رح نے لکھا ہے جہاد کا ارادہ اس کے لیے تیاری کرنا ہے ,

کیا آپ نے جہاد میں حصہ لیا ہے ۔۔؟
اپنے مال کو اللہ کی راہ میں لگایا ہے ۔۔؟
اگر عملا شرکت نہیں کرسکتے تو کیا نیت کی ہے ..؟
کیا آپ نے تیاری کی ہے ..؟
کیا آپ کو تیرنا آتا ہے ..؟
کیا آپ نشانہ باز ہیں۔۔؟
کیا اپ نے بندوق وغیرہ چلانا سیکھا ہے ..؟

معاصر محاذوں پر جانے کے لیے آپ کو تیراکی ضرور آنا چاہیے , اگر آپ کو تیراکی نہیں آتی تو آپ نے سیکھنے کا کوئی ارادہ کیا ہے یا نہیں ..؟
اگر نہیں تو جہاد کے لیے تمہارا تیاری کب ہوگی ۔۔؟

کیا آپ نے اسلحہ کبھی چلایا ہے ..؟
کیا آپ نشانہ پر گولی چلانے میں ماہر ہیں ..؟ اگر نہیں تو جہاد کی تیاری کب کرو گے ..؟

اگر آپ نے ابھی تک جنگی فنون نہیں سیکھے تو تمہارا ارادہ کب ہے اسے سیکھنے کا ..؟
اگر ارادہ نہیں تو کیا نفاق میں مرنا آپ کو پسند ہے ..؟

اے محمد صلی اللّٰہ علیہ وسلم کے پیروکاروں تمہارا پیغمبر تو گھڑ سوار تھا , نشانہ باز تھا , جنگی فنون کا ماہر تھا ,
اپنے پیغمبر کے جنگی سنتوں کو کب زندہ کرو گے ..؟
سو شہیدوں والا اجر جنگی فنون اور جنگی میدانوں میں بھی ہے  کیا اسے تلاش نہیں کرو گے..؟
صحابہ کرام بہترین جنجگو تھے , ان ہی کے طرح بننے کا تو قرآنی حکم ہے , فنون حرب میں ان کی اتباع بھی ہدایت ہے  , عزت ہے , افتخار ہے , دنیا پر حکمرانی کا راز ہے ,

پس اٹھو اور اپنے لیے راہیں تلاش کرو ,
جہاد میں حصہ ڈالو , نفس سے نا سہی مال سے تو حصہ ڈال سکتے ہو , تیاری تو کرسکتے ہو , فنون حرب سیکھو , جنگی چالیں سیکھو , دشمن پر جھپٹنا سیکھو , واپس پلٹ کر وار کرنا سیکھو ,
المؤمن القوی خیر واحب الی اللہ من المومن الضعیف
قوی مومن اللہ کا محبوب ہوتا ہے , قوی مومن بہترین خیر والا ہوتا ہے , اسلام اور اہلیانِ اسلام کے لیے , معاشرہ کے لیے , اپنے اہل و عیال کے لیے , اللہ کا محبوب بندہ تو بن سکتے ہو قوی بن کر ,

یہی وقت ہے ؛
منافقوں والی زندگی سے نکل کر محمدی زندگی کی طرف سفر شروع کرلو  …

ہم نے تیراکی سیکھنے کا آغاز کرلیا ہے قوی مومن جو بننا ہے,
آپ بھی اپنے استطاعت کے مطابق غفلت کے زندگی کو خیر باد کہہ کر قوی مومن بننے کے اس مبارک سفر کو شروع کرلیں !

مفتی سید سحر اسامہ کی وال سے