سهاب حبیب سربازی و سکولاریسم را به زبان ساده بشناس

سهاب حبیب سربازی و سکولاریسم را به زبان ساده بشناس

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

سکولاریسم یعنی جدا کردن قوانین شریعتهای آسمانی از اداره ی زندگی انسانها.

با آنکه عده ای به غلط می گویند سکولاریسم یعنی جدا کردن دین از سیاست اما این تعریف در هیچ کتاب علمی و آکادمیک غربی ها و سایر کشورها نیامده است؛ به همین دلیل می گویند جدائی دین از حاکمیت و آنچه به حاکمیت ربط دارد مثل تمام قوانین فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و… داخلی و روابط خارجی که تقریبا تمام جوانب زندگی اجتماعی انسانها را پوشش می دهد.

این سکولاریسم بر اومانیسم بنا شده است؛ یعنی انسان محوری (انسانیت)، یعنی مبنا خواست و میل انسانهاست نه آنچه الله می گوید؛ در حالی که در اسلام مبنا الله محوری است.

الله تعالی می فرماید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ(اعراف:54) همان‌گونه که الله جل جلاله خالق است باید دین او حاکم شود و دستورات و قوانین خداوندی که بر مبنای حکمت پایه ریزی شده‌اند حکمفرما شوند، تنها ذات باری تعالی است که خیر و صلاح بندگان را می‌داند.

پس کسی همش مثل طوطی تکرار کرد انسانیت انسانیت انسانیت، بدانید این انسانیت یعنی چه که جاهلانه می گویند این مهم است نه اسلام و سایر شریعتها!

چرا جاهلانه؟ چون اگر از این انسان هم بپرسی انسانیت یعنی چه و از چه تاریخی وارد ادبیات گفتمانی ما شده است نمی داند، فقط از دیگران یا رسانه ها و فضای مجازی شنیده است و اینهم تکرار می کند!

این سکولاریسم و فرهنگ سکولاریستی است که جامعه و انسان را به فساد کشیده است.

حبیب سربازی مرتد و سایر سکولاریستها علناً با الله و قوانین شریعت الله اعلان جنگ کرده اند؛ با یک لگد جانانه اینها را از خود و خانواده و جامعه ی خود بیرون بیاندازیم.

مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟

مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

امارت اسلامی افغانستان 4 قاتل را پس از طی مراحل دقیق قضائی در استانهای فراه، نیمروز و بادغیس قصاص کرد؛ همزمان با اجرای این حکم شریعت الله، نهادهای کفری و سکولاریستی بین المللی چون یوناما، دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین اتحادیه اروپا و.. در برابر این حکم شرعی موضع گیری کردند و در حالی که بیشتر از 50 هزار زن و کودک و پیرو و جوان از مسلمین اهل غزه توسط صهیونیستهای سکولار تحت حمایت خودشان قتل عام می شوند در برابر اجرای این حکم شرعی نسبت به این 4 مجرم واکنش نشان داده و آنرا وحشتناک غیر انسانی و… نامیدند.

این کفار سکولار، دلیل و علت مخالفت خود را نیز بیان کرده اند مثلاً اتحادیه اروپا طی بیانه ای می گوید: «اتحادیه اروپا، به‌عنوان یک اصل، در هر زمان و تحت هر شرایطی، قوياً با مجازات اعدام مخالف است.»

این نیازی به توضیح ندارد و نشان می دهد که این کفار سکولار تحت هر شرایطی مخالف تطبیق شرعی حکم اعدام مجرمینی هستند که در شریعت الله مستحق کشته شدن هستند.

مولوی عبدالحمید هم که معمولا در اتفاقات مختلف به سادگی موج سواری می کند شامگاه سه‌شنبه (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) در همایش دانش‌آموختگی مکتب ام‌المومنین حفصه از توابع شهرستان ایرانشهر، در زمینه اعدامهای صورت گرفته در ایران موضع گیری کرده و می گوید: این اعدام‌ها مشکل شرعی دارند و از لحاظ قوانین بین‌المللی هم نادرست هستند…

 اینکه در کشوری چون افغانستان یا ایران که بر اساس فقه مذاهب اسلامی اداره می شوند قوانین شان با قوانین کفری سکولاریستی بین المللی مغایرت داشته باشند جای تعجب نیست و خیلی هم عادی است، و عیب گیری از قوانین این مذاهب اسلامی در سرزمینهای اسلامی به بهانه ی مخالفت آنها با قوانین سکولاریستی بین المللی نوعی طعنه زدن به دین اسلام است و هرگز نمی توان هیچ جایگاهی برای این قوانین کفری بین المللی قائل شد.

همچنین مولوی عبدالحمید دیروز (29 فروردین 1404) در مراسم نماز جمعه زاهدان، با اشاره به آیۀ قرآنی «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» گفت: این اعدام‌ها در کتاب و سنت ثبوت شرعی ندارند و در سیرۀ پیامبر اکرم و خلفای راشدین به این صورت نبوده‌اند… الان به‌خاطر مخالفت و یا مواد مخدر علیه افراد حکم «محارب» یا «مفسد فی الارض» می‌زنند و آنها را می‌کُشند، درحالی‌که اینها مسائل بسیار سنگینی هستند.

مولوی گرامی: اینکه  اعدام یک قاچاقچی مواد مخدر یا راهزن یا … با طی کردن روال شرعی و دقیق قضائی، از نظر فقه امام ابوحنیفه رحمه الله یا هر یک از مذاهب اسلامی مورد نظر مولوی عبدالحمید نادرست باشد بهترین گزینه این است که علت نادرست بودن آنرا با دلیل و بینه شرعی بیان کند تا همه سود ببرند و اگر بر اساس الدله الفقه مذهب خودمان سخن درستی زده است همه مطالبه گر باشیم، اما به تقلید از جو رسانه ای سکولاریستها موج سواری کردن و شعار دادن و هورا جمع کردن نمی تواند امری شرعی و صحیح باشد.

بدون شک همه ی ما باید خواهان اجرای عدالت اسلامی و رسیدگی دقیق قضائی شرعی بر اساس فقه اسلامی صحیح و بر اساس قاعده ی درء « ادْرَؤوا الحدودَ عن المسلمين ما استطعتُم»  باید در پی تبرئه ی متهمین حتی با یک شبهه باشیم؛ با این وجود نهادها و سازمانهای سکولاریستی علت مخالفتشان با اعدام آن چهار نفر در افغانستان را اعلام کرده اند، علت شرعی و مستند و مدلل و حتی شبهه ای که باعث شده است مولوی عبدالحمید با اعدامهای در ایران مخالفت کند چیست؟

ادامه خواندن “مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟”

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (2)

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (2)

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

به دنبال این با نام تندرو و رادیکال؛ ضمن کوبیدن کسانی که بر اصول و مبانی اسلام در مذاکرات با آمریکا پایبند هستند به ترجمه ی غلط این آیه ی قرآن می پردازد که در آن منظور الله کفار هستند نه مومنین چنانچه می فرماید: ‏ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ ‏ (روم/60) پس (ای پیامبر) شکیبائی داشته باش . وعده الله به طور مسلم حق است. هرگز نباید کسانی که ایمان ندارند، مایه خشم و ناراحتی تو گردند ( و عدم ایمان این کفار، نباید تاب و توان و صبر و شکیبائی را از تو سلب کند) .‏

در اینجا و در آیه ی 89 یونس که قرائت می کند مولوی عبدالحمید حکمی که در مورد کفار نازل شده است را بر مسلمینی که تابع اصول و مبانی اسلامی در روابط داخلی و خارجی هستند و تحت عنوان تندرو و رادیکال و دارای دید سطحی و نادان از آنها نام برده تطبیق می دهد!

این دروغ بستن به الله است چون هیچ عالمی در هیچ قرنی این آیات را اینگونه ترجمه نکرده و الله جل جلاله می فرماید: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام/21) ‏چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ می‌بندد؟ یا دلائل او را تکذیب می‌نماید. مسلّماً ستمکاران رستگار نمی‌شوند.‏

به دنبال این و در همین خطبه مولوی عبدالحمید می گوید: بنده به جز منافع ملی چیز دیگری را قبول ندارم زیرا منافع ملی، منافع اسلامی است، وقتی شما ملت را نگه دارید، دین را نگه داشته‌اید.

این دقیقا همان سخن ماکیاولی است که رضایت الله را به رضایت مردم گره می زند و انسان محوری را که اساس سکولاریسم و دموکراسی است مبنا قرار می دهد در حالی که در اسلام الله محوری مبنا است و مهم رضایت الله و حرکت بر اساس اصول و مبانی شریعت الله مبناست نه خواست مردم و رضای الله هم تنها در عمل به دستوراتش است چنانچه می فرماید: ‏ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ کَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ‏(آل عمران/162) ‏آیا کسی که (با اطاعت از شریعت الله) در پی خوشنودی خدا است ، مانند کسی است که ( با معصیت و نافرمانی) خشم خدا را نصیب خود می‌کند، و جایگاه او دوزخ خواهد بود؟ ! و دوزخ بدترین بازگشتگاه است.‏

پس مبنا برای ما در تمام روابط فردی و اجتماعی و تمام روابط داخلی و خارجی تنها رضایت الله و رعایت اصول و مبانی شریعت الله است نه رضایت مردم هر چند با عمل به شریعت الله رضایت مومنین هم جلب می شود و همین برای جامعه کافی است. 

نکته ی دیگری که مولوی عبدالحمید در همین خطبه ی جمعه به آن اهمیت می دهد اجازه دادن به درست شدن احزاب در کشور اسلامی است و حتی می گوید: وجود احزاب و تشکل‌ها برای هر ملت زنده‌ای لازم است. مگر اینکه ملتی مرده باشد، وگرنه ملت‌های زنده خواسته‌های گوناگونی دارند و آنها را به‌صورت مدنی مطرح می‌کنند و برای پیشرفت هر کشور و حل مشکلاتش این خیلی بهتر است. اگر در کشوری حزب و تحزب و جماعت‌ها و گروه‌های مدنی نباشد آن کشور می‌میرد.

این سخن مولوی عبدالحمید هم دقیقا برخلاف مبانی شریعت الله در حکومت داری است و این سخن مولوی عبدالحمید اسباب فتنه و تفرق در میان مسلمین است و گرنه الله ما را به وحدت و دوری از تفرق دعوت می کند و می فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ (آل عمران/103) و همه ی ما با چشم سر دیدیم که حزبگرایی یعنی تفرق به همین دلیل است که در امارت اسلامی افغانستان حزبگرایی ممنوع است و برخلاف سخنان مولوی عبدالحمید باید بگوییم که جامعه ی اسلامی با وجود احزاب متفرق و مختلف می میرد و با وحدت و عدم تفرق زنده می ماند.

این سخنان مولوی عبدالحمید مخالف مبانی فقهی اهل سنت و جماعت هستند و مولوی عبدالحمید بر اساس «ادلة الفقه» مورد پذیرش امام ابوحنیفه که امام حنفی هاست به پیش نمی رود بلکه این سخنانش تنها خوراک تبلیغاتی برای رسانه های سکولار و سکولاریستهای محلی را فراهم می کند و حتی در نماز جمعه ی ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ش از دمکراسی در کنار قوانین اسلامی تمجید و تعریف می کند.و می گوید: “بین «اسلام» و «دموکراسی» مشترکات زیادی وجود دارد ” و سعی در آشتی دادن اسلام و دموکراسی کفری را دارد و حتی آشکارا می گوید: “من موافق این هستم که حتی یک فرد لائیک بتواند حکومت را بدست بگیرد!”

حتی در ۲۶ عقرب (آبان) ۱۴۰۲ش مولوی عبدالحمید در مورد مسولین حکومتی می گوید که : لازم نیست نماز بخوانند همه، نماز فرضی است اگر کسی نمی خواند به خودش ضرر وارد می کند، لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، بلکه عقل داشته باشه وجدان داشته باشه»

مگر مولوی عبدالحمید نمی داند که اگر نماز شخصی است و لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، پس چرا در مذهب امام ابوحنیفه برای نماز نخوان دره و شلاق و زندان در نظر گرفته شده است تا به نماز برگردد؟ چرا در مذهب شافعی و مالکی اگر نماز نخوان بعد از سه روز توبه نکرد باید کشته شود؟ چرا در مذهب امام حنبل شخص نماز نخوان بدون دادن فرصت ۳ روز باید کشته شود؟

پس مشخص است که نماز در ۴ مذهب مساله ای شخصی نیست بلکه نشان از مسلمانی شخص است، اما مولوی عبدالحمید مردم را فریب می دهد و مردم را به سوی سیکولریزم و لائیکی دعوت می دهد. 

اگر بحث سر مشترکات بین اسلام و سکولاریسم و دموکراسی باشد مشترکات بین یک شتر با یک انسان بسیار بیشتر از مشترکات اسلام با کفر سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست، آیا به دلیل این اشتراکات می توان برای قوانین حیوانیت تبلیغ کرد؟ همچنانکه همجنس بازها با اشتراکات خودشان با چند حیوان به توجیه خباثت خود می پردازند؟

این بخش از سخنان مولوی عبدالحمید به مردم ما نمی رسند و تنها آن بخش سخنان اعتراضی او به ما می رسند که برای ما خوشایند باشند. ما باید مولوی عبدالحمید واقعی که در واقع می توان گفت ربانی و سیاف بلوچستان ایران است را آنگونه هست بشناسیم.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (1)

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (1)

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

هم اکنون که مسلمین غزه توسط اسراییل جنایتکار و با حمایت آمریکای وحشی در حال قتل عام شدن هستند و از سراسر جهان اسلام نیز فتواهایی جهت جهاد با صهیونیستها صادر شده اند مولوی عبدالحمید امام جمعه ی اهل سنت زاهدان در این زمینه و در زمینه های مختلف دیگری سخنانی گفته است که لازم می دانم جهت روشنگری مطالبی خدمت شما عزیزان ارایه دهم.

فلسطین بخشی از سرزمینهای مسلمین است که در حکومت عثمانی تحت عنوان «استان بیت المقدس» از آن یاد می شد. مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه (۲۲ فروردین ۱۴۰۴) ضمن به رسمیت شناختن ضمنی رژیم اشغالگر صهیونیستی و وجود کشوری جعلی به نام اسرائیل و حتی محافظت از امنیت آنرا به عنوان یک واقعیتی معرفی می کند و می گوید:

«فلسطین یک واقعیت است، اسرائیل هم یک واقعیت است… لذا کسانی که مذاکره می‌کنند باید امنیت همۀ این ملت‌ها را در نظر بگیرند. نباید فقط امنیت اسرائیل مدنظر باشد»

البته مولوی عبدالحمید در هفتمین روز از حملات طوفان الاقصی بر علیه اشغالگران صهیونیست گفت: نابودی اسرائیل، شدنی نیست … چاره بحران خاورمیانه، تشکیل دو دولت مستقل است، نه نابودی اسرائیل.

مولوی می داند که نه در قرآن و نه در سنت صحیح و نه در فقه هیچ یک از مذاهب اسلامی و نه حتی در قاموس هیچ انسان آزاده ای که سرزمیشن اشغال شده باشد برای اشغالگر امنیتی وجود ندارد و این اشغالگر که خودش را با زور اسلحه بر مردم تحمیل کرده است باید با زور اسلحه هم از سرزمینهای اشغال شده بیرون رانده شود.

بر این اساس است که اجماع تمام مذاهب اسلامی بر این شده که جهاد با اشغالگران کافر خارجی به صورت دایره وار بر مومنین مثل نماز فرض عین است.

امام ابن عابدین حنفی رحمه الله از فقهای بزرگ مذهب حنفی و از شاگردان مکتب امام ابو حنیفه رحمه الله در «حاشية ابن عابدین: ج ۳ /ص ۲۳۸» می فرماید: فرض عین است اینکه دشمن بر مرزی از مرزهای اسلام هجوم آورد پس بر کسانی که نزدیکش هستند فرض عین می شود اما از کسانی که دورند از دشمن و در ماوراء آن قرار دارند فرض کفایه می شود و این در صورتی است که هرگز بدانها نیاز پیدا نشود، پس اگر نیاز بدانها پیدا شد بخاطر عجز و ناتوانی کسانی که در نزدیکی دشمنند و نمی توانند دفاع کنند یا عاجز و ناتوان از آنان گشتند در این صورت جهاد بر همه فرض عین می شود مانند نماز و روزه و نباید در ترکش سعی و کوشش شود، سپس بر همه مسلمین دیگر از شرق و غرب به همین منوال و تدریجا فرض می شود.

سروران گرامی: اگر کسی خارجی و غیر بومی وارد منزل یکی از ما شود و بگوید من دو تا از اطاقهای شما را به زور می گیرم؛ یا اگر کسی خارجی و غیر بومی بخواهد چند متر از زمین کشاورزی یا مسکونی شما را به زور بگیرد شما چه واکنشی نشان می دهید؟

اما مولوی عبدالحمید باز در نماز جمعه ی ۷ بهمن ۱۴۰۱ش می گوید: حکومت اسرائیل و مردم فلسطین صلح کنند، و از فلسطینی ها به یک حکومت مستقل برسند، دو تا حکومت مستقل باشند، هم فلسطین به هر حال حکومت مستقله داشته باشه و بر سرزمینش حاکم باشه، و اسرائیل جدا باشه و حکومت خودش را داشته باشه، و با هم صلح داشته باشند.”

این طرح دو دولتی و بخشش زمین مسلمین به صهیونیستهای اشغالگر راه حل کفار سکولار غربی جهت به رسمیت شناختن و پذیرش موجودیتی به‌نام حکومت اسرائیل است که این مولوی بیانش می کند که هیچ افغانی حتی تصورش را هم نمی کرد که در برابر صلح با شوروی ها چند ولایت را به شوروی بدهد یا در برابر صلح با آمریکا چند ولایت را به آمریکایی ها بدهد و حتی با وجود اصرار آمریکا و چین امارت اسلامی حاضر به دادن پایگاه بگرام به این کفار نیز نشده است.

 این سخنان مولوی عبدالحمید نه تنها بر خلاف عقاید اهل سنت است بلکه مورد پذیرش هیچ انسان آزاده ای نیز نیست به همین دلیل است که می بینیم در چند روز گذشته تمام علمای سرزمینهای اسلامی از الجزایر و غرب اسلامی تا اندونزی و شرق اسلامی فتوای جهاد بر علیه صهیونیستها داده اند حتی مفتی های بریلوی و دیوبندی پاکستان هم با صدور فتوایی جهاد علیه اسرائیل را برای همه کشورهای مسلمان واجب اعلام کردند.

مولوی عبدالحمید در همین خطبه‌ نماز جمعه (۲۲ فروردین ۱۴۰۴)  به نسل کشی و تصفیه قومی و تارومار شدن ملت فلسطین و پایمال و لگدمال شدن حقوق بشر در غزه توسط اسرائیلی ها اعتراف می کند اما در کمال تعجب به جای تشویق به جهاد تا بییرون راندن اشغالگران از ترامپ رئیس جمهور آمریکا که بمب و تسلحیات نظامی و امکانات مالی و اطلاعاتی و جاسوسی و حمایتهای بی دریغ دیپلماتیک را جهت قتل عام مردم غزه در اختیار صهیونیستها قرار می دهند می خواهد که به حق و حقوق مردم غزه توجه داشته باشد!

مولوی عبدالحمید در همین خطبه حتی به صورت ضمنی مجاهدین فلسطین را در قالب تروریسم و از عملیاتهای استشهادی تحت عنوان انتحاری نام می برد و می گوید: تا زمانی که موضوع فلسطین و مسائل غزه حل نشوند امنیت اسرائیل و مبارزه با تروریسم به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد… کسانی که حق‌شان ضایع می‌شود وقتی هیچ راهی نمی‌یابند به خودشان بمب می‌بندند، زیرا کسانی دست به حمله انتحاری می‌زنند که از زندگی می‌گذرند.

ادامه دارد …. ان شاء الله

مولوی عبدالحمید گروههای مسلح بلوچ را به صورت ضمنی خوارج و اهل بغی نام برد

مولوی عبدالحمید گروههای مسلح بلوچ را به صورت ضمنی خوارج و اهل بغی نام برد

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

چند روز قبل، دارالاسلام ایران چند نفر از اسرای گروههای مسلحی چون جیش العدل و … را اعدام کرد، مولوی عبدالحمید در واکنش به اعدام این افراد در خطبه نماز جمعه 29 فروردین 1404 زاهدان به دو نکته ی مهم اشاره کرد:

  1. عدم اعدام اسرای خوارج
  2. عدم اعدام اسرای گروه اهل بغی

در مورد خوارج گفت:

خوارج که بزرگترین افراط‌گرایی در اسلام به‌شمار می‌رفت، مسلمانان را تکفیر کردند و علیه حضرت علی رضی‌الله‌عنه جنگیدند، اما حضرت علی یک نفر از اسیران خوارج را نکشت… لذا اگر عدالت علوی می‌خواهید این است عدالت حضرت علی رضی‌الله‌عنه.

در مورد اهل بغی هم گفت:

در جنگ‌هایی مانند جمل و صفین که بین مسلمانان رخ داد و یا در جنگ نهروان که بین حضرت علی و خوارج رخ داد، افرادی از دو طرف کشته شدند. جنگ احکام مربوط به خودش را دارد و کشتن افراد در میدان جنگ ناگزیر است، اما وقتی کسی در جنگ اسیر شد، احکام اسیران در حقش جاری می‌شود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد گروه صفین در زمان حاکمیت امیر المومنین علی ابن ابی طالب رضی الله عنه می فرماید: وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ .« خدا عمار را خیر بدهد! او را گروه باغی (و سرکش از امام مسلمین) خواهند كشت او آنان را به بهشت دعوت مي كند (که الجماعة و محافظت از ضررویات اصلی است) ولي آنها او را به جهنم مي خوانند (که تفرق و پایمال شدن این ضروریات است)» عمار گفت: ” أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الفِتَنِ[1] من از دست فتنه ها به الله پناه می برم. [2]

ابن حجر عسقلانی می گوید عمار رضی الله عنه و گروهی که به آن تعلق دارد به سوی بهشت دعوت می کردند، اما توسط گروه باغیه معاویه که به جهنم و عذاب دعوت می کردند به شهات می رسد. [3] ابن تیمیه حنبلی مذهب با استناد به آراء فقهای مذاهب اسلامی می گوید که این باغی و اهل بغی بودن معاویه قابل توجیه نیست. [4]

اگر مولوی عبدالحمید این گروههای مسلح بلوچ را در قالب خوارج و اهل بغی تعریف می کند چرا به صراحت حکم این گروهها را در دارالاسلام بیان نمی کند و تنها با کنایه صحبت می کند؟

با آنکه من معتقدم که در زمان حاضر کسی تمام صفات خوارج اهل تاویل زمان حاکمیت علی بن ابی طالب رضی الله عنه را ندارد و نمی توان گروههای اسلامگرای کنونی را خوارج نامید با این وجود اگر این گروههای مسلح بلوچ چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره از نگاه مولوی عبدالحمید جزو خوارج یا اهل بغی هستند چرا طی سخنرانی های مفصلی برای مردم بیان نمی کنند تا جوانان ما در دام این گروههای به ظاهر اسلامگرا نیافتند؟

اینکه از حق یک زندانی در قالب شرعی آن دفاع شود مبارک است اما مهمتر از همه این است که سرچشمه و ریشه ی به زندان رفتن جوانان به نام گروههای مسلح خشک شود و آنهم آگاهی دادن صریح و روشن به این جوانان است تا طعمه ی این گروهها نشوند.  


[1] مسلم (2915). (2916). الترمذي (3800) أحمد (6499)، والنسائي في الكبرى (8496) أبو يعلى في المعجم (283)،و…

[2] رواه البخاري (447)

[3] ((فتح الباري)) (1/542)

[4] ((مجموع الفتاوى)) (4/437-438

روشنگری در مورد تجمع چند نفره در بم‌ پشت روستای آسکان شهرستان سراوان در حمایت از یک سکولار

روشنگری در مورد تجمع چند نفره در بم‌ پشت روستای آسکان شهرستان سراوان در حمایت از یک سکولار

کاتب: بالاچ عُمَرزهی

امروز جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، بعد از اقامه نماز جمعه و در بم‌ پشت روستای آسکان شهرستان سراوان چند جوان به همراه تعدادی نوجوان تجمعی اعتراضی جهت آزادی دکتر مهرنگ سکولار از زندان حکومت سکولار پاکستان کردند.

در همین قدم اول باید بدانیم که مردم بلوچ چه در پاکستان و چه در ایران و چه در افغانتسان و عمان و غییره مردمی مسلمان هستند و راهکار صحیح رفع مشکلات آنها نیز از کانال قوانین شریعت الله عبور می کند و باید دنبال راهکاری اسلامی باشند نه کفری سکولاریستی.

پس وجود اینهمه مشکلات امنیتی و اقتصادی و حتی آموزشی و فرهنگی که در ایالت بلوچستان پاکستان دلیلی برای درپیش گرفتن راهکاری سکولاریستی نیست و اینکه سکولاری چون دکتر مهرنگ در برابر سایر بلوچهای سکولار حاکم بر ایالت بلوچستان و یا در برابر حکومت سکولار مرکزی قرار گرفته باشد  در واقع جنگ بین دو سکولار خارج از دیین اسلام است که ربطی به قوم مسلمان بلوچ ندارد بلکه همه ی اینها با بهانه کردن قومیت و حتی مذهب بلوچها در حال خرج کردن بلوچها برای اهداف خودشان هستند. این را تاریخ 80 ساله ی ایالت بلوچستان پاکستان و تاریخ دو قرن اخیر تمام سرزمینهای اسلامی می گوید.

شعارهایی که این جوانان و نوجوانان بم‌ پشت روستای آسکان بر علیه سرکوب و جنایات حکومت سکولار پاکستان سر می دادند و پلاکاردهایی که در دست داشتند بیان بخشی از واقعیت حکومت 80 ساله ی بلوچهای ایالت پاکستان بر مردم بلوچ است که از حمایت سکولارهای حکومت مرکزی هم برخوردارند اما دکتر مهرنگ و هیچ سکولاری با آنهمه شعارهایی که سر می دهند راهکار درمان این مصیبتهایی نیستند که سکولارهای بومی و خارجی برای مردم مسلمان بلوچ به بار آورده اند.

دکتر مهرنگ بلوچ که از اعضای برجسته سازمان بلوچ یکجهتی (BYC) و از چهره‌های فعال در بخش حقوق بشر سکولاریستی است دنبال راهکار سکولاریستی برای درمان مشکلات مردم مسلمان بلوچ است و این ابتدا و اصل انحراف است.

باید یادآور شد که دکتر مهرنگ توسط دادگاه عالی ایالت بلوچستان پاکستان دادگاهی می شود یعنی توسط خود بلوچهای سکولار. و وکلایی چون همچون «کامران مرتضی»، «راحب بلیده‌ای»، «خالد کبدانی» و «علاء احمد کرد» هم که از او حمایت می کنند باز سکولار هستند و بر اساس قوانین سکولاریستی به پیش می روند.

پس مشکل دکتر مهرنگ یا صبغت الله بلوچ یا سمی دین بلوچ با سکولارهای ایالت بلوچستان و حکومت مرکزی مشکل چند سکولار با هم است اما با علم کردن مشکلات امنیتی یو اقتصادی و … قوم مسلمان بلوچ و ربطی به منهج و راهکار اسلامی ما مسلمین ندارد.

ما از هر انسانی که از ستمدیده در برابر ظالم دفاع کند حتی اگر مطعم ابن عدی یا ابوالبختری کافر باشد از آن کار خوبش خوشمان می آید و از او هم تشکر می کنیم اما این به این معنی نیست که ما اختیار رهبری و مبارزاتی خود را دست این کفار سکولار داخلی یا خارجی دهیم چون: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء/141) الله تحت هیچ شرایطی هیچ راهی قرار نداده است که از آن راه کفار بر مومنین چیره شوند.

ما ملت مسلمان بلوچ نباید تجربیات 80 سال غدر و خیانت بلوچهای سکولار ایالت بلوچستان پاکستان را فراموش کنیم و یا به خاطر مشکلات اقتصادی و امنیتی و غیره که سکولارهای بومی و مرکزی به بار آورده اند از ابتدا شروع به تکرار این تجربیات تلخ کنیم.

 سکولار سکولار است خوب و بد ندارد بلکه می توان گفت سکولار بومی بدتر و کثیفتر است.

پس فریب نخوریم.

همزمان با نهاد سکولاریستی سازمان ملل و اتحادیه اروپا، مولوی عبدالحمید هم سوار موج شد

همزمان با نهاد سکولاریستی سازمان ملل و اتحادیه اروپا، مولوی عبدالحمید هم سوار موج شد

کاتب: عبدالرحمن براهویی

امارت اسلامی افغانستان 4 قاتل را پس را طی مراحل دقیق قضائی در استانهای فراه، نیمروز و بادغیس قصاص کرد.

همزمان با اجرای این حکم شریعت الله، نهادهای سکولاریستی بین المللی چون یوناما، دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین اتحادیه اروپا و.. در برابر این حکم شرعی موضع گیری کردند و در حالی که بیشتر از 50 هزار زن و کودک و پیرو و جوان از مسلمین اهل غزه توسط صهیونیستهای سکولار تحت حمایت خودشان قتل عام می شوند در برابر اجرای این حکم شرعی نسبت به این 4 مجرم واکنش نشان داده و آنرا وحشتناک غیر انسانی و… نامیدند.

این کفار سکولار علت مخالفت خود را نیز بیان کرده اند مثلا اتحادیه اروپا طی بیانه ای می گوید: «اتحادیه اروپا، به‌عنوان یک اصل، در هر زمان و تحت هر شرایطی، قوياً با مجازات اعدام مخالف است.»

این نیازی به توضیح ندارد و تحت هر شرایطی مخالف تطبیق شرعی حکم قصاص است.

مولوی عبدالحمید هم که معمولا در اتفاقات مختلف به سادگی موج سواری می کند شامگاه سه‌شنبه (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) در همایش دانش‌آموختگی مکتب ام‌المومنین حفصه دهستان آبادان- از توابع شهرستان ایرانشهر- در این زمینه هم موضع گیری کرده و اعدامهای در ایران را «مغایر با شریعت و قوانین بین‌المللی» می داند.

او می گوید: این اعدام‌ها مشکل شرعی دارند و از لحاظ قوانین بین‌المللی هم نادرست هستند…قوانین جزایی مربوط به اعدام نیاز به تجدیدنظر و اصلاح دارند و به نفع کشور است که تغییر داده شوند.

اینکه در کشوری چون افغانستان یا ایران که بر اساس فقه مذاهب اسلامی اداره می شوند قوانین شان با قوانین کفری سکولاریستی بین المللی مغایرت داشته باشند جای تعجب نیست و خیلی هم عادی است، و عیب گیری از مجریان قوانین شریعت الله در سرزمینهای اسلامی به بهانه ی مخالفت آنها با قوانین سکولاریستی بین المللی نوعی طعنه زدن به دین اسلام است.

اما اینکه مثلاً قصاص یک قاتل با طی کردن روال شرعی و دقیق قضائی یا اعدام یک قاچاقچی مواد مخدر یا راهزن یا … از نظر فقه مذهبی مورد نظر مولوی عبدالحمید نادرست باشد بهترین گزینه این است که علت نادرست بودن آنرا با دلیل و بینه شرعی بیان کند تا همه سود ببرند و اگر بر اساس الدله الفقه مذهب خودمان سخن درستی زده است همه مطالبه گر باشیم، اما به تقلید از جو رسانه ای سکولاریستها موج سواری کردن و شعار دادن و هورا جمع کردن نمی تواند امری شرعی و صحیحی باشد.

بدون شک همه ی ما باید خواهان اجرای عدالت اسلامی و رسیدگی دقیق قضائی شرعی بر اساس فقه اسلامی صحیح و بر اساس قاعده ی درء « ادرؤوا الحدود عن المسلمين ما استطعتم» باید در پی تبرئه ی متهمین حتی با یک شبهه باشیم؛ با این وجود نهادها و سازمانهای سکولاریستی علت مخالفتشان با اعدام آن چهار نفر در افغانستان را اعلام کرده اند، علت شرعی مستند و مدلل و حتی شبهه ای که باعث شده است مولوی عبدالحمید با اعدامهای در ایران مخالفت کند چیست؟

در برابر منکر سکولاریسم میان بلوچها سکوت نکن

در برابر منکر سکولاریسم میان بلوچها سکوت نکن

کاتب: محمد اسامه

پیامبر صلی الله علیه وسلم در خصوص امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه‌ی با بدعت‌ها فرمودند: «هرکسی از شما منکری رو دید، با دستش تغییرش بده، اگر نتونست با زبانش، و اگر نتونست با قلبش.» [رواه مسلم]

توی حدیث دیگه‌ای که باز امام مسلم رحمه الله نقل کرده، فرمودند: «ليس وراء ذلك من الايمان حبة خردل.»

یعنی در غیر این صورت، شخصی که شاهد اون فعل یا قول منکر هست، به اندازه‌ی دانه‌ی خردلی هم ایمان نداره!

و گفته شده: الساکت عن الحق شیطان أخرس! شخص ساکت در دفاع از حق و انکار باطل، شیطان لال هست!

پس کاکتوس باطل جز با سکوت از حق رشد نمی‌کنه، والله المستعان…

در محنت امام احمد رحمه الله، اگر کسی انکار نمی‌کرد، امت [ظاهراً] بر ضلالت جمع می‌شد، این نشون میده که امور منکر و بدعت و کفر، با سکوت اهل ایمان رشد پیدا می‌کنه، والساکت عن الحق شيطان أخرس..

در کفرآمیز بودن سکولاریسم همین کافی هست که خداوند دین رو کامل نازل کرده و کسی که قائل به سکولاریسم باشه، مخلوق رو از خالق اعلم به مصالحش دونسته!

رسانه ای کردن مسائلی توسط گنده گویان بلوچ توهین به بلوچ است

رسانه ای کردن مسائلی توسط گنده گویان بلوچ توهین به بلوچ است

نویسنده: عبدالرحمن براهویی

امروز دوشنبه ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۴، مطلبی در مورد وظعیت نامناسب بهداشتی و مدیریتی مدرسه شهید بهشتی سراوان را در رسانه ی گنده گویان بلوچ دیدم که با آب و تاب در حال نمایش بی عرضگی مسئولین مدرسه و حتی انجمن اولیاء و مربیان که همگی بلوچ هستند بودند!

البته فورا مسئولین درجه بالای حکومتی را مقصر معرفی میی کنند و اگر دستشان برسد وزیری آموزش و \رورش و بهداشت و مسکن و… را نیز مخاطب قرار می دهند!

یعنی این گنده گویان تازه به دوران رسیده نمی دانند که اداره ی داخلی مدرسه دست چه کسانی است؟

اینکه شیشه ای شکسته باشد یا میز و صندلی شکسته باشد یا حتی فضای داخلی کلاسهای از نظر جارو شدن یا سرویسهای بهداشتی کثیف نشان داده شود چه چیزی از شهر سراوان به عنوان شهر علمی و نخبه پرور بلوچستان به مخاطب منتقل می کند؟

بدون شک کمبود امکانات آموزشی و حتی فضای فیزیکی مناسب و نیروی انسانی متخصص بومی مناسب در استان دیده می شود اما آیا روش زودن بسیاری از نواقصی که به سهل انگاری خود مردم برمی گردد از طریق آبروریزی صورت می گیرد یا رفع این نواقص بدون سروصدا از طریق مسئولین و انجمن اولیاء و مربیان همان مدرسه؟

کافی است حقوق بشر سکولاریستها را در واکنش به مسائل افغانستان و غزه بشناسی

کافی است حقوق بشر سکولاریستها را در واکنش به یک مساله از افغانستان و غزه بشناسی

کاتب: بالاچ عُمَرزهی

ما مسلمین زمانی که دم از حقوق انسانها و حتی حیوانات می زنیم دارای مرجع ثابت خودمان هستیم: قرآن و شریعتی که پیامبرمان برایمان آورده است.

یعنی برای ما یک مجری فاسد یا یک مسلمان ظالم و منحرف و یا یک مسئول جاهل معیار نیست بلکه معیار برای ما منبع و مرجع ماست.

برای سکولاریستها هم قاعده همین است.

یعنی وقتی که حبیب سربازی آنهمه شعار از حقوق بشر و دفاع از انسانیت و … می زند برایمان مهم نسیت بلکه مهم مرجع و منبع آنهاست که چه نظری در مورد انسانها دارد و برای چه انسانهایی حق قائل است؟

دیروز در استانهای بادغیس، نیمروز و فراه 4 قاتل قصاص شدند، فوراً دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد این 4 نفر، ضمن وحشتناک توصیف کردن آن گفت: این نوع مجازات با کرامت انسانی و حق زندگی سازگاری ندارد.

این یک طرف قضیه است که این نهاد بین المللی سکولاریستها چه واکنشی در قصاص 4 جنایتکار دارد، چون این 4 جنایتکار توسط حکومت اسلامی مجازات شده اند؛ اما طرف دیگر قضیه سکوت این نهاد و سایری نهادهای سکولاریستی بین المللی در برابر کشتار بیشتر از 50 هزار زن و کودک و پیر و جوان مسلمان در غزه است که توسط سکولاریستهای صهیونیست و با حمایت آمریکا و تمام نهادهای سکولاریستی جهانی انجام می شود.

حبیب سربازی هم با صهیونیست مشهور مصاحبه می کند و سعی در سفید شوئی این جنایتکاران دارد و هرگز از جنایات صهیونیستها در برابر مسلمین غزه چیزی نمی گوید اما از مجازات یک قاتل جانی صدایش را بلند می کند و نعره ی حقوق بشر و واویلا سر می دهد.

این قاعده ی ثابت تمام سکولاریستهای ریز و درشت در برابر مومنینی است که قصد دارند بر اساس قانون شریعت الله زندگی کنند نه طبق قوانین کفری سکولاریستی آنها.

پس بدانید اگر بخواهید عزتمندانه بر اساس قانون شریعت الله که مخالف قوانین سکولاریستی و منافع سکولاریستها عمل کنید هیچ حق و حقوقی حتی در حد حق حیوانات هم ندارید چون همین نهادهای بین المللی اگر به اندازه ی این مسلمین غزه از سگها و گربه ها و… در جلو چشم دوربینها و…  کشته می شد تا به حال تمام دنیا را برای نجات آنها بسیج کرده بودند .

آیا زمانش نرسیده که با یک لگد جانانه، دین سکولاریسم و سکولاریستها را از خود و جامعه دور کنیم؟