سرنوشت جهان اسلام به اهل جماعت شدن من و شما گره خورده است

سرنوشت جهان اسلام به اهل جماعت شدن من و شما گره خورده است

به قلم: محمد اسامه

در حدیث شریف رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده است که می فرماید: إنَّ اللَّهَ لا يَجْمَعُ أمَّتي عَلَى الضَّلَالةٍ ويدُ اللَّهِ على الجماعةِ.[1] «يَدُ اللهِ مَعَ الجَمَاعة.[2] بدون شک الله امت مرا بر سرگردانی و گمراهی جمع نمی‌کند و دست الله با (بر) جماعت است.

 و جماعت هم یعنی: حاکمیت بر دارالاسلام. چنانچه عمر بن خطاب رضی الله عنه می گوید: لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[3] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.

در این شک نکنید که سرنوشت جهان اسلام به اهل جماعت شدن من و شما گره خورده است.

زمانی که اهل جماعت شدیم جهاد ما با دشمنان اشغالگر، منظم و هدفمند و پرانرژی تر خواهد بود، یقیناً با اهل جماعت شدن و به دست آوردن حمایت و پشتیبانی الله جل جلاله که تنها مختص جماعت و اهل جماعت است، اهل اسلام در مقابل تمام دشمنان خود به پیروزی خواهند رسید. باذن الله.

الان نگاه کن که کدام حکومت اسلامی است که پرچم جهاد با آمریکا و ناتو و صهیونیستها را در منطقه برداشته است و در صف اول جهاد با این کفار اشغالگر و مزدوران آنهاست؟ قطعاً دارالاسلام و جماعت ایران است.

پس اهل جماعت دارالاسلام ایران شوید و بشتابید به سوی جهاد با کفار سکولار جهانی و منطقه ای و محلی که دشمنان صائل اهل اسلام شده اند و از تمام فرقه ها و احزاب به ظاهر اسلامگر و غیره دوری و کناره گیری کنید چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا.[4] پس از همه ی آن گروه ها و فرقه ها دوري کن.

هم اکنون اهل جماعت شدن زیر پرچم دارالاسلام ایران تنها فرصت ما برای بازگشت به عزت از دست رفته ی مسلمین در سراسر دنیاست و گزینه ای غیر از این تنها تفرق است فرقه بازی و سستی و بی ابهتی و شکست و ذلیلی و به بن بست رسیدن و خیال پردازی و ناامیدی.

نکته ی آخر اینکه: اهل جماعت شدن یا اهل حاکمیت بر دارالاسلام شدن به معنی رها کردن فکر و مذهب خودت نیست، همچنانکه اهل یک روستا یا اهل یک شهر و اهل یک استان و اهل یک کشور شدن به معنی رها کردن فکر و مذهب خودت نبوده و نیست بلکه به این معنی است که در آنچه که بر اساس شریعت الله و در غیر معصیت الله است از مسئولین اجرائی اطاعت کردن. 


[1] الألباني، الذب الأحمد 11- صحيح الجامع 1848- صحيح الترمذي 2167 / ابن ابی عاصم (80)، طبرانی و لالکائی.

[2]– ترمذی (2166)، طبرانی و ابن ابی عاصم.

[3] سنن الدارمي، مقدمة باب في ذهاب العلم، 257- 265/ ابوداود (3664)، احمد (2/338)، دارمی (257)،

[4] متفق علیه / أخرجه البخاري 3606 / ومسلم 1847/ وابن ماجه/ صحيح الجامع 2994

عبدالمالک ریگی و نوچه اش فاروقی برای بلوچهای ایران چه می خواهند؟

عبدالمالک ریگی و نوچه اش فاروقی برای بلوچهای ایران چه می خواهند؟

به قلم: نذیر احمد بارکزایى

عبدالمالک ریگی که نه سواد آکادمیک داشت و نه سواد فقهی در شریعت برای مدتی توانست برای خود دارودسته ای درست کند.

ابتدا با تکفیر شیعه ها شروع کرد و یکبار به القاعده اسامه بن لادن بیعت داد اما بیعت او پذیرفته نشد، این شخص خیال می کرد که اگر کیلویی شیعیان را تکفیر کند و در برابر ایران بایستد می تواند نزد اسامه بن لادن انسان خوبی جلوه کند در حالی که اسامه بن لادن دارای عقاید اخوان المسلمینی با تفکرات و منهج سید قطب رحمه الله بود و رهبر ایران هم از مترجمین آثار سید قطب بود.

به هر حال عبدالمالک ریگی نتوانست حمایت القاعده را به دست آورد به همین دلیل به رسانه های وابسته به آمریکا و انگلیس مثل رنگارنگ و بی بی سی و رسانه های آل سعود مثل العربیه متوسل شد، یعنی به دشمنان اسامه بن لادن.

 عبدالمالک ریگی در مصاحبه با شبکه ماهواره ای رنگارنگ به صراحت خودش را بخشی از ایران می داند و می گوید به نمایندگی از تمام ایرانیان برای ایرانی فدرال می جنگد.

بلوچها قبلا در پاکستان تجربه ی فدرالیسم سکولاریستها را به مدت هشت دهه دارند و می فهمیم که مفهوم این سخن عبدالمالک ریگی چقدر با قانون شریعت الله و منافع بلوچهای حنفی مذهب در تضاد است. فقط کافی است وضعیت الان بلوچهای بلوچستان پاکستان در حکومت فدرال چرکستان را نگاه کنید.

عبدالمالک ریگی در مصاحبه خود می گوید ما خواهان ارتباط با کل کشور ها هستیم، یعنی ولا و برا اصلاً ندارد؛ علاوه بر این می گوید همه مذاهب و عقاید و افکار مبارک هستند و به مرتدین می گوید برادر و برایش فرقی ندارد طرف کی هست و عقیدش چی باشد و فقط هدفش رسیدن به قدرت هست.

در مصاحبه ای دیگر هم  دیدیم که نوچه همین شخص، صلاح الدین فارقی هم می یگوید دنبال دموکراسی و فدرالیسم هستیم .

اینها با شعارهای شبه اسلامی و با سوء استفاده از اختلافات شیعی – سنی و در پناه حکومت سکولار و مرتد پاکستان در واقع همان نقش واگنرهای آمریکا را دارند؛ چون بر احمقترین انسانها نیز روشن شده است که حکومت سکولار و مرتد چرکستان مزدور و غلام آمریکاست به نحوی که حتی حقوق ارتش آنرا آمریکا پرداخت می کند.

حالا آمریکائی که حتی یک زن مومن مثل دکتر عافیه صدیقی پاکستانی را تحمل نمی کند و او را زندانی و شکنجه می کند و اجازه زندگی آزاد به او نمی دهد اما همین گروه ریگی و فاروقی و سایر دسته های بلوچ را آزاد گذاشته با خانواده در پنجگور و … سکونت کنند.

آیا هنوز متوجه نیستید که این گروههای مختلف در راستای اهداف آمریکا در منیطقه کار می کنند و بلوچهای احساسی را به بهانه های قومگرائی و مذهبی قربانی اهداف آمریکا و متحدین آمریکا می کنند؟

بیدار شویم و فریب نخوریم؛ اینها بخشی از اسلام آمریکائی – صهیونی هستند؛ یعنیی در راستای اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی جنگ روانی و مسلحانه می کنند.

پیام به آنهایی که خود را مومن می نامند اما در انتخابات دارالاسلام ایران نظاره گر و تماشاچی هستند

پیام به آنهایی که خود را مومن می نامند اما در انتخابات دارالاسلام ایران  نظاره گر و تماشاچی هستند

به قلم: مرصاد اسلامی

دکتر فضل الرحمن فقیهی هروی در کتاب انتخابات در آیینه فقه، ص۱۴۴ می گوید:

مسلمانان… باید به تعیین زعامتی برتر و سالم اقدام نمایند و نگذارند که زمام امور به دست افراد فاسد و فاجر و یا بی دین و اسلام ستیز بیافتد. در چنین صورتی کسانی که خاموش می‌نشینند و امت اسلامی را در بی سرنوشتی رها می‌نمایند کار نادرستی را انجام داده‌اند و در نزد خداوند مسؤول خواهند بود.

متأسفانه بسیاری از اهل سنت چنین تفهیم شدند که حتما باید کسی چون سیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه کاندیدا شود و به او رأی داد! وگرنه کسی که رأی دهد کافر و ظالم و… است!
چنین تفکری همیشه باعث غلبه لیبرال‌ها و غربگرایان و دارودسته منافقین و سکولار زده ها بر جامعه می‌شود.
تصور کنید تمام کاندیداهای ریاست جمهوری هیچ کاری برای اهل سنت نمی‌کنند (البته تصور می‌کنیم تنها کاری که میشه کرد ساختن مسجد اهل سنت تهران و بستن دهان چند هتاک به صحابه هست!! خدا خیر ندهد کسی که دغدغه‌های اهل سنت را تا این حد تنازل داد)

غیر از اینست که در هزاران برنامه و طرح باهم اختلاف دارند و طبیعتا یکی بهتر از دیگری هست؟ همگی درباره فلسطین یک نظر دارند؟ همگی در وابستگی به غرب یکسانند؟ همگی دربارۂ حجاب و وضعیت فرهنگی یک نظر دارند؟
قطعا نه…

علاوه بر این، قضیه انتخابات در ایران با دیگر انتخابات بسیار فرق می‌کند.

هر ساله، رسانه‌هایی مثل bbc و منوتو و یهوداینترنشنال و رسانه‌های اسرائیلی و آمریکایی در حال رصد انتخابات هستند و مایلند درصد مشارکت به شدت پایین بیاید. چرا!؟
چون این به معنای شکاف جدی بین حکومت و مردم است. خب نتیجه‌ی آن چیست؟
این است که می‌توان روی جنگ داخلی یا خارجی در ایران حساب باز کرد!! یعنی تکرار آشوب‌هایی از جنس ززآ و سیراب شدن اروپا و آمریکا از جوی خون مردم ایران!

اسلام ستیزان و سکولارهای خبیث به شدت برای جنگ و آشوب در ایران، دندان تیز کردند!
لذا:
۱- به خاطر نداشتن مسجد اهل سنت در تهران، رأی ندید! به زودی اسرائیل برای شما هزاران مسجد را خواهد ساخت!! از همان مساجدی  که در غزه روزانه می‌سازد (ویران می‌کند)!
۲- به خاطر توهین به صحابه رضی الله عنهم توسط برخی افراد تندرو، رأی ندید! به زودی اسلام ستیزان وحشی خواهند آمد و امثال حبیب سربازی و شاهین نجفی و مسیح علی نژاد برایتان در فضیلت صحابه سخنرانی خواهند کرد و مراسم تحلیل و شرح صحیحین را از تلویزیون پخش خواهند کرد!!

واضح است که دو جبهه وجود دارد و جنگی روانی در جریان است و مساله ی دارالاسلام و جماعت و شرف در میان است، شخص چه بخواهد چه نخواهد در یکی از این جبهه ها قرار می گیرد.

شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله که سال‌ها توسط مخالفان اهل بدعتش در بند و اذیت بود، با کفار متحد شد یا در صف مسلمانان (ولو غیر اهل سنت) علیه دشمن خارجی ایستاد!؟

والله کفش پاره و کثیف مسلمان شیعه، صوفی، اشعری، ماتریدی و و و… به تمام وجود کافران و اسلام ستیزان سکولار بومی و غیر بومی می‌ارزد.

خداوندا، ما دلسوز مسلمانان هستیم و نگران تسلط وحوش اسلام ستیز و همجنسبازان و زناکاران بر مسلمانان هستیم. اگر برای چیزی غیر از این، این مطالب را منتشر کردیم، ما را مورد لعنت و عذاب خود قرار بده. آمین.

تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (1)

تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (1)

کاتب: دکتر أدهم شرقاوی

ترجمه:  دکتر امید حبیبی

افغانستان دو روز  پیش و تنها در دو سال و نیم، از زمان بازگشت طالبان به حکومت! با اعلام بازپرداخت آخرین وام بین‌المللی خود به کشوری بدون بدهی خارجی تبدیل شد!

برای دهه‌ها، ماشین رسانه‌‌ی سرمایه‌داری غربی و عربی، آن‌ها را به‌عنوان عده‌ای وحشی‌ و اوباش به تصویر می‌کشید که در غارها زندگی می‌کنند و هیچ بهره‌ای از دانش سیاست، اقتصاد و آموزش ندارند! طوری آن‌ها را به تصویر می‌کشیدند که انگار حتی از وجود عقل بی‌بهره‌اند و تنها از دریچه‌ی نبرد مسلحانه و سلاح خود فکر می‌کنند!

و شما باید داستان‌های این رسانه‌ها را باور کنید، در غیر این صورت حامی تروریسم خواهید بود، حتی اگر داستان آن‌ها شکننده‌تر از یک تکه بیسکویت در یک فنجان چای باشد!

گویی که غربی‌ها واقعاً متمدن و حامل پیامی مهم هستند، می‌توانند کشوری را اشغال کنند، دولتش را سرنگون سازند، مردمش را بکشند یا آواره نمایند، ثروتش را به تاراج ببرند و یک نظام وحشیانه را سر کار بیاورند که به آن‌ها در انجام این امور کمک کند!

اما کسی که سلاح به دست می‌گیرد و برای دفاع از خاک و ناموس و دین خود می‌جنگد، تروریست و عقب‌مانده است!

غرب حقیقتاً از مساجد نمی‌ترسد، حتی اگر در پشت‌بام هر خانه‌ای مسجدی ساخته شود! غرب از اینکه اسلام دولت و حکومت داشته باشد وحشت دارد؛ زیرا در آن صورت مسلمانان از فرش به عرش می‌رسند! از گله‌های رام شده با چوب، به گرگ‌هایی دارای دندان و چنگال‌های تیز بدل می‌شوند که قادر به جنگ و دفاع هستند!

وقتی به اسلام مجال داده شود که با عدالت و اعتدال و درک صحیح خود حکومت کند، آبادی و سرزندگی به بار می‌آورد!

شما می‌توانید اقتصاد امروز افغانستان را که یوغ بدهی را از سرش انداخته و پوست بانک جهانی را پاره کرده است با اقتصاد مصر و اردن و لبنان و سوریه و عراق مقایسه کنید!

مصری که در زمان یوسف علیه‌السلام دنیا را سیر می‌کرد، مردمش هوس گوشت می‌کنند (اما یافت نمی‌شود!) مصری که فقط با کاشت گندم در حاشیه‌ی نیل، از قدرت‌های بزرگِ زمان شد.

ما هیچ وقت کمبود منابع نداشته‌ایم و کشورهای مسلمان ثروتمندترین کشورها از نظر منابع هستند، کمبود ما در وجود کشوری است که تحت حاکمیت و اراده‌ی اسلام اداره شود، نه کشوری که مردمش مسلمان هستند، اما قوانینش وارداتی است، پرچم‌اش اسیر است و اقتصادش برده‌ی بانک جهانی‌ست.

سینمای مصر، افراد مذهبی را به عنوان یک مشت تروریست احمق برای ما به تصویر کشیده است، و «عادل امام» سینماگر مصری زمانی که در ذهن ما این کلیشه را جا می‌انداخت که دینداری و عقب‌ماندگی دو روی یک سکه هستند، ما را بسیار می‌خنداند!

تئاتر سوری، مذهبی‌ها را درویش و اهل دعای دسته‌جمعی، که مکان ایده‌آل آن‌ها در گوشه و کنار تکیه‌ها و خانقاه‌هاست، نشان می‌داد! اما در مورد حکومت، این کار افراد شایسته‌ی خود را دارد!

این وضعیت امروز ماست، دهه‌ها پس از حذف اسلام از قدرت! نتیجه چیست؟ نه اقتصاد، نه آموزش، نه قدرت نظامی!

پاسخ به شبهه در مورد علمای دینی (1)

پاسخ به شبهه در مورد علمای دینی (1)

به قلم: ع. دشتی بلوچ

متن شبهه: مُلّاها در هردینی که باشند، ابتدا دنیای مردم را جهنم می کنند و سپس وعده ی بهشت را به همان مردم می فروشند. هیچ تجارتی پر سود تر از این نیست که کالایی خیالی را به مردم بفروشی که زمان تحویل آن پس از مرگ مشتری است. در هرکجای دنیا که باشید، با مقایسه دستان روحانیون و کارگران به راحتی متوجه می شوید!

 بررسی شُبهه:

1 مُلاّها در هر دینی که باشند: در هر دینی مُلاّ وجود ندارد، اصطلاح مُلّا یک اصطلاح اسلامی است و بر گرفته از مولوی، مولانا، و یا پیشوا و عالِم می باشد که بمعنای رهبر دینی -اسلامی- نیز است. بنابر این فقط علما و دانشمندان مسلمان را اصطلاحاً مُلاّ می گویند. پس؛ اینکه بگوییم در هر دینی ملا وجود دارد جمله ای کاملا اشتباه است. البته اگر از اصطلاحات هر دین استفاده نماییم درست می شود، یعنی اگر منظور ما تمام دین ها هستند، پس باید از تمام اصطلاحات آن ادیان استفاده نماییم. مثلا بگوییم؛

ــ ملاها(علمای مسلمان)

ــ پاپ و کشیش ها(علمای مسیحیت)

ــ خاخام ها(علمای یهود)

ــ راهبان(علمای بودائیسم و هندوئیسم)

خب، تا اینجا دانستیم که ملاها چه کسانی و از چه دین و عقیده ای هستند، و از آنجایی که این متن خطاب به ملاها(یعنی علمای مسلمان) نوشته شده، ما هم بعنوان یک مسلمان، سایر جملات را از فیلتر اسلام می گذرانیم و بررسی می نماییم تا ببینیم ماجرا از چه قرار است.

2 ابتدا دنیای مردم را جهنم می کنند: در هیچ نصّی از نصوص قرآن و احادیث نیامده که دنیای مردم را جهنم سازید، و بلکه بشدت در نکوهش افرادی که حقوق مردم را ضایع می کنند صحبت شده و آیات و احادیث در این رابطه بی شمارند. تا جاییکه اگر یک مُلّا یا هر مسلمانِ دیگری، تمام روزها را روزه گرفته و جهاد بکند، و تمام شب ها را در عبادت و دعوت بگذراند، اما اگر حقوق مردم را ضایع نماید، این نماز و عبادت به صورت وی زده خواهند شد و همین ضایع کردنِ حقوق مردم کافیست تا این فرد را به قعر جهنم بیندازند!

3 و سپس وعده ی بهشت را   به همان مردم می فروشند!: اولاً وعده ی بهشت را خداوند تعالی داده هست، و علمای مسلمان صرفا آنچه که از قرآن و حدیث می دانند نقل می کنند. هرکس که کارهای بهشتی انجام دهد(آنطور که خدا و رسول صلی الله علیه وسلم فرموده اند) قطعا جایگاهش در بهشت خواهد بود، و هر فردی کارهای ناشایستی انجام دهد، نتیجه ی اعمال خود را مشاهده خواهد کرد، چه ملا باشد و چه غیر ملا، چه سردار زاده باشد و چه پیامبر زاده! در عدالت الهی بین افراد هیچ فرق و تفاوتی وجود ندارد.

4 هیچ تجارتی پر سودتر از این نیست که کالایی خیالی را به مردم بفروشی: همانطور که پیش تر عرض نمودیم، بهشت و جهنم  در دست مردم نیز نیستند که بخواهند آن را بفروشند یا بخرند! همچنین؛ بهشت کالا نیست که بخواهیم بگوییم خیالی هست و یا غیر خیالی. اگر منظور از خیالی بودن اینست که ما با چشمان خود آن را نمی توانیم بینیم پس درست است، زیرا بهشت از غیبیات بوده و انسان در این دنیا نمی تواند آن را ببیند، همانطور که بسیاری از چیزهای دیگر حتی چیزهایی که در این دنیا هستند را نمی بیند. ولیکن اگر منظور از خیالی بودن اینست که اصلا بهشت و جهنمی وجود ندارد، پس باید مطرح کننده ی این ادعا، جهت اثبات ادعای خود دلایل محکمه پسند را عرضه نماید تا ما نیز وارد گفتگو شویم!

اسلام و اهل جماعت شدن راه نجات ملت بلوچ است نه احزاب سکولار و سایر گروههای فرقه باز

اسلام و اهل جماعت شدن راه نجات ملت بلوچ است نه احزاب سکولار و سایر گروههای فرقه باز

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

کسی که می گوید من مسلمان شده ام در واقع ادعایی را مطرح کرده است که باید آنرا با دلایل ظاهری ثابت کند، بعد از آنکه شخص مسلمان می شود و با نماز خواندن این مسلمان بودن خود را ثابت می کند، در صورت وجود دارالاسلام و حاکمیت اسلامی، اولین وظیفه ی اول اهل جماعت شدن و دوری کردن از تمام فرقه ها و گروههای به ظاهر اسلامگرا است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم به مومنین امر می کند: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پایبند به جماعت مسلمین و امام و رهبر آنها باش و «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[1]ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن، چون این گروهها و فرقه ها همگی « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» مسلمین را به سوی جهنم دعوت می کنند و دعوتگرانی در میان مسلمین هستند که اگر به دعوتشان جواب مثبت دادی و به آن عمل کردی تو را به آتش جهنم راهنمائی می کنند.

همینکه می بینی که این فرقه های خارج شده از جماعت و دارالاسلام هرگز نمی توانند یک گروه شوند و اکثرا ضد هم هستند و همینکه می بینی احزاب سکولار ملی گرا هم در هر خطه، هیچ گاه به یک پارچگی دست نمی یابند و عمده فعالیت آنها علیه یکدیگر است، این یعنی انحراف از مسیر صحیح و حرکت در مسیر گمراهی و سرگردانی و …

فرقه بازی چه در قالب احزاب به ظاهر اسلامگرا باشد چه در قالب احزاب متعدد و رنگارنگ سکولاریستی ملی گرا توهمی است که تعدادی آنرا سبب اتحاد بلوچ پس از پیروزی می دانند در حالی که این ایدئولوژی بر خلاف تبلیغات و شعارها، تاکنون نتوانسته است چند حزب و گروه همفکر خود را متحد کند، حالا چگونه قادر به پیروزی و یا متحد کردن جمعیت چند میلیونی با افکار و مذاهب و تفاسیر مختلف خواهند بود؟

تو ای بلوچ اهل سنت و جماعت: فقط با مروری بر کارنامه ی این احزاب و فرقه ها و گروههای مختلف سکولار و ملی گرا و گروههای به ظاهر اسلامگرا که در حیات خلوت سازمان جاسوی آمریکا در پاکستان فعالیت دارند باید متوجه شده باشی که اینها خودشان مشکل و مانع حرکت صحیح بلوچها و عامل هدر رفتن جوانان و اهداف ملت بلوچ هستند نه راهکاری برای برداشتن مانع و مشکلی از موانع و مشکلات قوم مسلمان حنفی مذهب بلوچ.


[1] متفق علیه / البخارى (3606 ، 7084) ومسلم (1847)

بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(1)

بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(1)

به قلم: مولوی سیدمحمد رخشانی بادینی

اینکه قدرت رسانه های کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی و هم چنین قدرت رسانه های دارودسته ی منافقین و اهل بدعت موجود در اهل سنت ایران باعث شده است که عده ای برای ابراز عقاید صحیح اهل سنت و جماعت با مشکلاتی روبرو شوند و حتی عده ای جرئت بیان عقاید و منهج صحیح اهل سنت و جماعت را نداشته باشند چون به برچسبهای مختلفی روبرو می شوند و باید هزینه هایی را پرداخت کنند، دلیلی بر حق بود این دشمنان اهل سنت و جماعت نیست.

اهل سنت و جماعت همچنانکه برای طهارت و مسائل خانوادگی و معاملات و … قانون و برنامه دارد در مساله ی امر به مرعوف و نهی از منکر در سطوح مختلف و بخصوص در سطح حکومتی دارای قانون و برنامه ای مشخص و واضح است که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم و ائمه ی مذاهب ما پیرو آن و الگوهای آن بوده اند.

بر کسی پوشیده نیست که دارالاسلام ایران هم اکنون تنها جماعتی است که آشکارا در برابر آمریکا و ناتو ایستاده است و پاکستان هم یکی از مراکز عمده ی آمریکا و ناتو است و حکام آنهم مزدوران و دست نشانده های آمریکا و ناتو هستند.

امارت اسلامی افغانستان از زمان مُلا اختر منصور به این حقیقت پی برد و با آنکه رهبرش اختر منصور را در این راه از دست داد اما روابطش با دارالاسلام ایران را در سطوح مختلف امنیتی و اقتصادی و دیپلماتیک به بالاترین سطوح ممکن رسانده است و اجازه نداده است حتی یک از مخالف دارالاسلام ایران در خاکش بر علیه ایران فعالیت سیاسی یا نظامی داشته باشد و هر کسی فعالیتی کرده به صورت مستقیم ترور شده و به قتل رسیده است.

مجاهدین اهل سنت و جماعت پاکستان هم اگر قصد دارند پیروز شوند و مثل امارت اسلامی افغانستان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین و شافعی های یمن وغیره از پشت جبهه ی محکم و بادوامی برخوردار شوند بدون توجه به شایعات و جنگ روانی دشمنان و بدون توجه به سم پاشی های جاهلین داخلی با حفظ تفکرات و مذهب اهل سنت و جماعت خود، روابط خود با دارالاسلام ایران را به بالاترین سطح ممکن برسانند و در جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و ناتو و مزدوران آنها جهاد خود را تعریف و معرفی کنند.

اهل الفُرقه و فرقه بازان را رها کنید، اهل بدعت را با بدعتهایشان رها کنید اما به موقع بدعت فرقه گرابودن آنها را بیان کنید حتی اگر مثل مُلا اختر منصور به قیمت جانتان نیز تمام شود اگر اهل «العلم» چنین بدعتی را به موقع انکار نکنند چنین بدعتی در میان مسلمین تبدیل به سنت می شود «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ، فَلَمْ يُنْكِرْهَا أَهْلُ الْعِلْمِ صَارَتْ سُنَّةً»[1] .

با آنکه حاکمیت ایران شیعه 12 امامی است و با غلاة میان شیعه چنان فرق  دارد که اهل سنت و جماعت با قادیانی ها و بریلویها و سایر اهل بدعت فرق دارد، عده ای نمی خواهند این واقعیتها را درک کنند اما رهبران دلسوز تابع منهج اهل سنت و جماعت این واقعیت را می فهمند و به صورت عقیدتی و منهجی در جبهه ی مقاومتی قرار می گیرند که هر مسلمانی با هر مذهبی که دارند ضمن حفظ مذهب خودش در آن قرار می گیرد.

اگر با اینهمه مشترکات مذهبی و با اینهمه دشمنان مشترک هنوز به وحدت اسلامی نرسیده ایم با اتحاد اسلامی یک جبهه ی واحد مقاومت در برابر دشمنان مشترک تشکیل دهیم.


[1] الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ)، شرف أصحاب الحدیث: (17/1) الناشر: دار إحياء السنة النبوية – أنقرة/ از سخنان امام اوزاعی رحمه الله

امام ابوحنیفه جنگ با ستمگر را جایز می دانست اما تحت چه شرایطی؟

امام ابوحنیفه جنگ با ستمگر را جایز می دانست اما تحت چه شرایطی؟

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

در احکام القرآن آمده است: ﻭﻳﺸﺮﺡ ﺃﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﺍﻟﺠﺼﺎﺹ ﻣﺬﻫﺐ ﺃﺑﻲ ﺣﻨﻴﻔﺔ ﻓﻲ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻘﻮﻝ : ” ﻭﻛﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭًﺍ ﻓﻲ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻟﻈﻠﻤﺔ ﻭﺃﺋﻤﺔ ﺍﻟﺠﻮﺭ، ﻭﻟﺬﻟﻚ ﻗﺎﻝ ﺍﻷﻭﺯﺍﻋﻲ ﺍﺣﺘﻤﻠﻨﺎ ﺃﺑﺎ ﺣﻨﻴﻔﺔ ﻋﻠﻰ ﻛﻞ ﺷﻲﺀ ﺣﺘﻰ ﺟﺎﺀﻧﺎ ﺑﺎﻟﺴﻴﻒ، -ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻟﻈﻠﻤﺔ – ﻓﻠﻢ ﻧﺤﺘﻤﻠﻪ ﻭﻛﺎﻥ ﻣﻦ ﻗﻮﻟﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﺍﻷﻣﺮ ﺑﺎﻟﻤﻌﺮﻭﻑ ﻭﺍﻟﻨﻬﻲ ﻋﻦ ﺍﻟﻤﻨﻜﺮ ﻓﺮﺽ ﺑﺎﻟﻘﻮﻝ ﻓﺈﻥ ﻟﻢ ﻳﺆﺗﻤﺮ ﻟﻪ ﻓﺒﺎﻟﺴﻴﻒ “[1]

ﺍﺑﻮﺑﻜﺮﺟﺼﺎﺹ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻣﺴﻠﻚ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻴﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ : “ ﻣﺬﻫﺐ ﻭﻱ ﺩﺭﻗﺘﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻭﺍﺋﻤﻪ ﻱ ﺟﻮﺭﻭﺳﺘﻢ ﺷﻬﺮﺕ ﺑﻪ ﺳﺰﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﻳﻦ ﺍﻭﺯﺍﻋﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﻫﺮﺳﺨﻨﻲ ﺍﺯﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﺭﺍﺗﺤﻤﻞ ﻭﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﺑﺮﺩ، ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﻗﺘﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻗﺎﻳﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭﻭﺗﺤﻤﻞ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﺑﻮﺩ، ﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﺍﻣﺮﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭﻧﻬﻲ ﺍﺯﻣﻨﻜﺮﻧﺨﺴﺖ ﺍﺯﻃﺮﻳﻖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺮﺽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺩﺭﭘﻴﺶ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﭘﺲ ﺑﻜﺎﺭﺑﺮﺩﻥ ﺷﻤﺸﻴﺮﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ.

اما جنگ مسلحانه ی مورد نظر امام ابوحنیفه بی ظابطه و بی قاعده است؟

امام ابوحنیفه در دوران خلاء قدرت حکومتی بین امویان و عباسیان و دوران عدم استقرار عباسیان از مناصرین نهضتهای انقلابی بود و زمانی که امام زیدی شیعی قیام می کند از او حمایت می کند. چون یک رهبر با یک پرچم و یک گروه و جماعت در برابر دو رقیب اموی و عباسی بود.

در اینجا یعنی: امام ابوحنیفه در دوران گذار قدرت از امویان به عباسیان وارد کار انقلابی شده و خلاء قدرت وجود داشته و یک جماعت با یک رهبر و یک پرچم قصد کسب قدرت را داشته؛ چون قبل و بعد از آن که این شرایط از بین می روند وارد جنگ نمی شود و حتی مدتی از امویان فراری می شود و بعدها توسط عباسیان در زندان شهید می شود. 

به همین دلیل امام ابوحنیفه با جنگ مسلحانه ای که منجر به قتال فتنه می شود آشکارا مخالفت می کند. أبو مُطيع البَلخي از امام ابوحنیفه سوال می کند: در مورد کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند و به این دلیل افرادی از او تبعیت می کنند و این شخص بر الجماعة قیام و خروج می کند، فيَخرُجُ على الجَماعةِ، آیا این کار را صحیح می دانی؟ امام ابوحنیه گفت: نه.  بلخی می گوید گفتم: برای چه؟ در حالی که الله تعالی و رسولش به امر به معروف و نهی از منکر دستور داده اند و این فریضه ی واجبی است. امام ابوحنیفه با شناختی که از این افراد و ثمرات قیام نارس آنها داشت جواب داد: وهو كذلك، لَكِن ما يُفْسِدونَ من ذلك يَكونُ أكثَرَ مِمَّا يُصلِحونَ؛ من سَفكِ الدِّماءِ، واستِحلالِ المَحارِمِ، وانتِهابِ الأموالِ آنچه گفتی همانگونه است، اما این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال.[2]

هم اکنون اگر بسنجی متوجه می شوی که قتال فرقه های مسلح بلوچ منتسب به حنفی مذهبها بر علیه ایران، در واقع قتال الفتنه است که غیر از کشت و کشتار و از بین بردن اموال و تولید هرج و مرج ثمره ای دربر نداشته است.


[1]  ابن عربی، ﺃﺣﻜﺎﻡ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺝ 1 ﺹ .81 ‏

[2]  الفقه الأبسط، ص 108

عبدالغفورشه بخش و یحیی محمدزهی دو نفر از اعضای جیش العدل در خاک پاکستان ترور شدند

شامگاه روز دوشنبه ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۳، دو نفر از اعضای فرقه جیش العدل به نامهای عبدالغفورشه بخش مینگل ۲۸ ساله فرزند عبدالرحمن و یحیی محمدزهی حدودا ۲۶ ساله فرزند رمضان هر دو اهل زاهدان و ساکن منطقه مرزی تفتان پاکستان ترور شدند.

انتقام گیری احمقانه ی بلوچها اینبار در چابهار و سراوان و بمپور و گردنه گیری های همیشگی و باز سکوت مولوی های گنده گو

انتقام گیری احمقانه ی بلوچها اینبار در چابهار و سراوان و بمپور و… و باز سکوت مولوی های گنده گو

نویسنده؛ ماهدیم بلوچ

امروز شهروندان بلوچ شاهد ویدئویی بودند که بلوچهایی مسلح یک شهروند بلوچ را در رودبار بلوچستان ربوده و مورد ضرب و شتم و هدف تیراندازی از فاصله نزدیک قرار می دهند.

شامگاه شب شنبه مورخ ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۳، افرادی مسلح بلوچ به کلت کمری و کلاشینکف به سمت یک شهروند بلوچ دیگر از فاصله نزدیک ، پس از ربودن و ضرب و شتم ، تیراندازی کرده اند که در نتیجه آن این شهروند بشدت مجروح شده است.

هویت این بلوچ مجروح شده با عنوان، «مظفر عزیزی» ، اهل اسلام آباد از توابع رودبار بلوچستان محرز شده است.

این بلوچ مسلح از دو سال قبل با مظفر اختلاف پیدا کرده که در پی شکایت وی، از منزل ضارب یک کلت کمری توسط نیروهای انتظامی کشور کشف و او بازداشت شده است.
این بلوچ پس از آزادی از زندان دوباره به سراغ مظفر جهت انتقام گیری آمده و وی را ربوده، مورد ضرب و جرح قرار داده و به سمت او شلیک کرده است.

در شستون «سراوان» نیز در روز یک‌شنبه مورخ ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۳، بلوچهایی مسلح ناشناس  سرنشین یک خودروی پژو ۴۰۵ در روستای هوشک از توابع شهرستان شستون به سمت یک دستگاه خودرو پژو ۴۰۵ عبوری تیراندازی مستقیم و هدفدار انجام داده اند که در نتیجه آن یک شهروند بلوچ بر اثر اصابت گلوله بشدت مجروح شده است.

هویت شهروند بلوچ مجروح شده با عنوان «سلمان ایرندگانی» ، ۱۸ ساله، اهل روستای هوشک از توابع شهرستان شستون محرز شده است.

امروز سه‌شنبه مورخ ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۳ نیز در تداوم وحشی گری های دسته هایی از بلوچهای جاهل، یک بلوچ در پی تیراندازی مستقیم و هدفدار افرادی مسلح بلوچ ناشناس در شهر بمپور به سمت خودرو اش ، بر اثر اصابت گلوله بشدت مجروح شده است.
شهروند مجروح به بیمارستان خاتم الانبیا پهره منتقل شده است.

هویت این بلوچ با عنوان ، «نعیم نارویی» ، فرزند تاج محمد، اهل روستای قاسم آباد از توابع شهرستان بمپور محرز شده است.

بر اساس جزئیات، ضاربان با نعیم اختلاف شخصی داشته اند.

علاوه بر این مردم می گویند شب جاری هم اکنون تعدادی از سارقان مسلح بلوچ که سرنشینان یک خودروی سواری پژو هستند در محور گورناگان به شستون در تردد  می باشند و به تعدادی از خودرو های عبوری شهروندان بلوچ تیراندازی مستقیم و هدفدار انجام داده اند تا آنها را متوقف کرده و اموال یا خودروی آنها را به سرقت ببرند.


اینها واقعه هایی هستند که بلوچهای حنفی مذهب به صورت روزمره با آنها درگیر هستند ، حالا منتظر باش و ببین یکی از این مولوی های گنده گوی شکم گنده ای که برای رفع مشکلات روسیه و سازمان ملل و مریخ و جزایر قناری و غیره طرح ارائه می دهند و از یک رپر بی اخلاق اصفهانی حمایت می کنند در مورد این جنایت چیزی می گویند؟

منتظر بمانید ….