پریشان گوئی های حافظ عامر مسئول بخش اطلاعات و امنیت جیش العدل در معامله ی پاکستان بر سر آنها

پریشان گوئی های حافظ عامر مسئول بخش اطلاعات و امنیت جیش العدل در معامله ی پاکستان بر سر آنها

به قلم: نذیر احمد بارکزایى

حافظ در میان ما بلوچها یعنی کسی که نهایتش بین 6 ماه تا دو سال رفته و قرآن را حفظ کرده است و این حفظ کردن به این معنا نیست که از معانی و مفاهیم فقهی آن چیزی بداند، یعنی اینها با حفظ قرآن نمی توانند حتی عربی ساده را نیز صحبت کنند چه رسد به استخراج مفاهیم و معانی آن.

اما در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی که قرآن و احکام شریعت را حفظ می کردند چیزی بودند مثل «فقها» و علمای بعد از خود. قرآن به زبان آنها بودند و آنها به سادگی احکام را متوجه می شدند و پیام قرآن را به دیگران می رساندند.

الله تعالی می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه/122) مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند. باید که از هر قوم و قبیله‌ای، عدّه‌ای بروند تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا (خویشتن را از عقاب و عذاب الله برحذر دارند و از بطالت و ضلالت) خودداری کنند.‏

حافظ عامر تنها قرآن را حفظ کرده، یعنی حتی به اندازه ی سالهای دوران ابتدائی یک کلاس پنجمی علم و سواد شرعی نخوانده اما در قحط الرجالی جیش العدل او را مسئول بخش اطلاعات و امنیت کرده اند به همین دلیل مثل تمام انسانهای بدون علم تنها بر اساس تجربیاتش عمل می کند و آیات را نیز در جایگاهی قرار می دهد که ربطی به او و گروهش ندارد.

گروه جیش العدل در بلوچستان پاکستان و زیر چتر امنیتی آمریکا و حکومت دست نشانده ی چرکستان سکونت دارد که اگر تاریخ مصرفش تمام شود و یا کارهای مفیدی برای آنها در ضربه زدن به ایران انجام ندهد و یا قرار باشد امتیازی گرفته شود هر لحظه امکان معامله بر سر آن وجود دارد، به همین دلیل پاکستان برای چندمین بار بر سر آنها معامله کرد و در 15 آبان 1403ش به همراه ایران 12 نفر از آنها را نیز به قتل رساند که ایران با پهباد دو نفر از مسئولین آنها را در تویوتای در حال حرکت ترور کرد و این یعنی رصد و چتر اطلاعاتی دقیق ایران بر این گروه.

معامله ی آمریکا و متحدینش بر سر اربکی های افغانستان یا کُردهای عراق و سوریه یا سایر گروهها در ویتنام و سومالی و مصر و تونس و لیبی و غیره دلیل بر برحق بودن این گروهها نیست بلکه نشان از مسیر غلط این گروههاست.   

پس جیش العدل زمانی که :

  1. کفار اصلی و اشغالگری چون آمریکا به عنوان متحد اصلی رژیم جنایتکار صهیونیستی را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  2. حاکمیت سکولار و جنایتکار چرکستان که نزدیک به هشتاد سال پست ترین جنایات را نسبت به بلوچهای مسلمان انجام داده را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  3. سکولارهای مرتد بلوچ که در حاکمیت ایالتی بلوچستان پاکستان شریک جرمهای آمریکا و حومت چرکستان هستند را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  4. احزاب سکولار و مرتد بلوچی چون ارتش جمهوری خواه بلوچستان (BRA)، ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA)، ارتش متحد بلوچ (UBA)، ارتش ملی گرای بلوچ (BNA)، جبهه آزادی‌ بخش بلوچستان (BLF)، لشکر بلوچستان (LeB)، گارد جمهوری خواه بلوچ (BRG)، جبهه ملی آزادی بلوچ (BRAS)، ببرهای آزادی خواه بلوچ (BLT) و… که کثیفترین جنایات را نسبت به بلوچهای مسلمان انجام می دهند و در اطراف او هستند را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  5. به جای کمک به جبهه ی حامی جهاد غزه به تنها کشور حامی مردم ستمدیده ی غزه در میان تمام کشورهای جهان ضربه می زند

در این صورت این گروه مثل سایر گروههای فرقه باز در «منهج و برنامه» مشکل دارد و کار او جهاد در راه الله نیست بلکه خدمت به دشمنان و ضربه زدن به مجاهدین فی سبیل الله است. بخصوص زمانی که حملات این گروه به ایران با تهدیدات و حملات رژیم صهیونیستی شروع شده و شدت می گیرند و به نحوی با رژیم صهیونیستی بر علیه ایران عملیات مشترک انجام می دهند.

پس حافظ عامر در جایگاهی نیست که در مورد جهاد فی سبیل الله و مسائل متعلق به آن صحبت کند و لازم است بداند ملت بلوچ در مسیر آگاهی و بیداری قرار گرفته و فریب شعارها و آشفته گوئی های شبه جهادی و بازی با آیات امثال او را نخواهند خورد.

پیامی به مناسبت درگذشت ماموستا حاج ملا هادی حق شناس از مبلغین اخوان المسلمین در سیتان و بلوچستان و خراسان جنوبی

پیامی به مناسبت درگذشت ماموستا حاج ملا هادی حق شناس از مبلغین اخوان المسلمین در سیتان و بلوچستان و خراسان جنوبی

کاتب: (محمد صدیق دهواری 16/8/1403)

مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا [الأحزاب: 23]
*دریافت خبر درگذشت ماموستا حاج ملا هادی حق شناس از شخصیت‌ها و علمای بارز و اندیشمند خطه کردستان که عمر با برکت خویش را درراه خدمت به دین و تدریس و تربیت شاگردان بارز و فرزندان عالم سپری نمود، مایه تأسف و تأثر گردید.*
*ماموستا حاج ملا هادی حق شناس در بیان اندیشه‌ها و آراء و نظریات خویش از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید و به آنچه اعتقاد و باور داشت خالصانه بیان و دفاع می‌کرد بی‌گمان صراحت کلام و گفتار ایشان خوشایند بسیاری نبود و مظلومانه و غریبانه به خاک سپرده شد*
ماموستا ملا قادر قادری امام جمعه معزز پاوه که در محضرش تلمذ نموده است در کتاب خاطرات خویش به بیان برخی از ویژگی‌های فکری ایشان و عضویت ماموستا ملأ هادی حق شناس در شورای فتوای در امور اورامانات در مردادماه 1361 که برای رفع معضلات اجتماعی همچون عدم مهریه‌های سنگین و جلوگیری از ازدواج بی‌رویه در کنار برخی مسائل دیگر تشکیل‌شده بود اشاره نموده است
*زنده‌یاد فقید ماموستا جلال حق شناس فرزند ایشان نیز از علمای بارز و دعوتگران اندیشه اخوان المسلمین بود و برای تقویت فکری و تشکیلاتی اخوان المسلمین بلوچستان رنج سفر و غربت را تحمل نمود و در کنار درب خروجی مسجد مکی به خیابان خیام زاهدان در دهه شصت کتابفروشی با نام کتابفروشی مکی دایر نمود و با همفکری و همراهی شیخ انور دهواری و دیگر دعوتگران اخوان المسلمین به فعالیت پرداخت*
این‌جانب از طرف خود و شاگردان استاد جلال حق شناس رحمه الله در استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان و همچنین برادر بزرگوارم شیخ انور دهواری این مصیبت را صمیمانه به خانواده معظم و فرزندان و ماموستا ملا محسن نعمتی و شاگردان و علمای و مردم خطه کردستان تسلیت می گوییم و از خداوند متعال علو درجات و برای بازماندگان صبر جزیل مسألت داریم

دلبستگی مولوی عبدالحمید زاهدان به «اومانیسم» و کفار سکولار جهانی

دلبستگی مولوی عبدالحمید زاهدان به «اومانیسم» و کفار سکولار جهانی

به قلم: عبدالرحمن براهویی

اصطلاح «اومانیسم» در میان مسلمین با عنوان «انسانیت» ترجمه شده است که به معنی انسان محوری و انسان مداری به جای الله محوری و الله مداری است.

اصطلاح «انسانیت» در میان مسلمین با آمدن سکولاریستهای اشغالگر به میان مسلمین و قدرت گیری رایج شدن فرهنگ سکولاریستی در میان مسلمین گروه خورده است، و در میان بلوچها به همین چند دهه ی گذشته برمی گردد، و کسانی چون مولوی عبدالحمید زاهدان جزو اولین افرادی هستند که با جا انداختن این اصطلاح در حال زمینه سازی برای گرایش مردم به سکولاریسم هستند و نه مولوی عبدالعزیز رحمه الله و نه هیچ عالم بلوچی قبل از مولوی عبدالحمید از چنین اصطلاح کفری استفاده نکرده است..

«اومانیسم» یا همان «انسانیت» زیربنای تفکر کفری سکولاریسم است که سکولاریسم بر آن بنا شده است و اسلام دقیقاً برای از بین بردن این عقیده و جایگزین کردن «توحید» و «حاکم کردن قوانین شریعت الله» آمده است.

با این وجود، مولوی عبدالحمید، مولوی رسانه ای مسجد مکی زاهدان این هفته 30 شهریور 1403ش هم باز به تناقض گوئی های همیشگی خود به نفع سکولاریسم و سکولاریستها ادامه داد و گفت:

  1. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم «انسان» ساخت و درس «انسانیت» آموخت.
  2. اسلام در انسان «انسانیت» به وجود می آورد.
  3. شهدای غزه از مرز 41 هزار نفر گذشته است. فلسطینی ها و یهودی هایی که کشته شده اند همه ی اینها انسان هستند. سران آمریکا و اروپا کجا هستند  و چرا مساله فلسطین را حل نمی کنند؟
  4. جامعه جهانی، سازمان های حقوق بشری و تمام کسانی که به «انسانیت» می اندیشند باید جلوی ظلم را بگیرند و مساله ی فلسطین را به روشی عادلانه که حق هیچ کدام از طرفین ضایع نشود حل و فصل کنند. کسی که حل و فصل عادلانه را قبول نمی کند او را پای میز محاکمه بکشانند و مجبور به قبول بگردانند.

باید به این مولوی گفت که همه ی ما قبل از آنکه مومن یا کافر باشیم «انسان» هستیم و الله این انسان را از خاک آفرید «خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ»(سجده/7) و الله بارها در قرآن این انسان را با عبارت «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» (حجرات/13) مورد خطاب قرار داده است، پس الله، انسان را ساخت نه رسول الله صلی الله علیه وسلم، و الله به رسول الله صلی الله علیه وسلم درس توحید و مختص کردن عبادت برای الله را آموخت نه «اومانیسم» را.

الله در مورد هدف خلقت انسان و جن هم می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) ‏من جنها و انسانها را جز برای عبادت خود نیافریده‌ام.‏

پس اسلام در انسان، الله مداری و الله محوری و «توحید» و «بندگی کردن برای الله» به وجود می آورد نه «اومانیسم» و انسان مداری و انسان محوری و بندگی کردن برای سایر انسانها را.

در مورد جنایات صهیونیستهای سکولار هم حتی کودن ترین انسان می داند که آمریکای سکولار و اروپای سکولار متحدین رژیم صهیونیستی هستند و این رژیم سکولار با دلارها و بمبهای آمریکا و اروپا در حال قتل عام مسلمین غزه است.

حالا این مولوی رسانه ای با آنهمه القاب رگباری که برای خود سرهم کرده از این مجامع سکولار که به «اومانیسم» می اندیشند و همینها بودند که به اشغالگران صهیونیست رسمیت بخشیده اند می خواهد که برای مسلمین غزه و فلسطین کاری انجام دهند و حکم و قاضی شوند و حکم صادر کنند!!

چنین انتظاری از کفار سکولار محارب تنها فریب افکار عمومی مسلمین و غسل تعمید دادن کفار سکولار محارب برای مسلمین و خاک در چشم مسلمین کردن است.

مسلمین به بازگشت به قرآن و تمرکز بر مشترکات خود و «اتحاد» و «وحدت اسلامی» و اتکاء به خود بعد از نصرت الله، نیاز دارند «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ» (انفال/62) نه به دشمنان محاربشان و احکام کفری آنها.

‍ تناقض گوئی مولوی ها و … چگونه مُد شده است؟

تناقض گوئی مولوی ها و … چگونه مُد شده است؟

به قلم: عبدالرحمن براهویی

گاه برایمان عجیب بود که چرا مثلاً مولوی عبدالحمید اینهمه تناقض گوئی در سخنانش وجود دارد؟ یعنی واقعاً نمی داند یا مساله چیز دیگری است تا اینکه به این سخن أبو الحسن الندوی( 1999-1914 مـ ) از بیدارگران میان حنفی مذهبها برخورد کردم که روشن می کند امروز عصر تزویر تناقض گویی است و می گوید:

“امروز ، عصر تناقض گویی و تمجمج است. بسا محقق یا روزنامه نگاری حماسه ای در بیوگرافیِ قهرمانی از قهرمانان جهادِ اسلامی یا مجددی از مجددانِ اسلام می نویسد، هنوز جوهرِ نوشته اش نخشکیده است که با همان قلم به مدیحه و ستایش بر پیمان شکن و خائنی از خائنانِ به امت ، یا به تأییدِ چیزی از اجانب و بیگانگان برای مصحلت سیاسی و منافعِ مادی و مزایایِ پولی می پردازد ، و هیچ تناقض و دوگانگیي رفتاری در این نمی بیند!”  (ماذا خسر العالم بإنحطاط المسلمین – ص221)

این واقعیتی است که گاه مردم بلوچ حنفی مذهب ما حداقل به صورت هفتگی در نمازهای جمعه ی خود با آن برخورد می کنند.

جهت دوری از این تناقض گوئی ها و هزیانات اهل بدعت که باعث سرگردانی تعداد کثیری از مردم ما شده است چاره ای جز بازگشت به منهج صحیح اهل سنت و جماعت وجود ندارد.

راستی آزمایی گروههای مسلح بلوچ و منهج انحرافی آنها

راستی آزمایی گروههای مسلح بلوچ و منهج انحرافی آنها

به قلم: محمد اسامه

یکی از خواهران ما نقدی بر فعالیت مخرب گروههای مجازی شبه جهادی ارائه داده بود و اظهار کرده بود که این گروههای رسانه ای شبه جهادی افکار آن بخش از مردم شریعت گرای ما را خراب می کنند ونقصانی بزرگ از طرف اینها برای بچه های مردم خواهد رسید و…
این یک واقعیت است که در میان اینهمه جاهلیت، تنها قشری خاص از مردم ما دنبال بازگرداندن شریعت الله به زندگی مردم و مبارزه با جاهلیت چند قرنه و سنتی میان مردم و جاهلیت نوین سکولاریسم هستند.
گروههای شبه جهادی هم، همین قشر را هدف گرفته اند و سعی دارند این جریان مبارک را در مسیرهای انحرافی نابود و هدر دهند.
شبکه مجازی گروه جیش العدل بلوچ در پاسخ به این خواهر ما می گوید:

” اگر از نظر شما ما تروریست هستیم پس تروریست خواهیم ماند تا آخر باذن الله عزوجل.”
می گوئیم:

ای گروههای مسلح پاکستان نشین، بله شما باعث ایجاد نا امنی و دزدی و غارت و قتلهای کور و  ترس در میان مسلمین بلوچ حنفی مذهب ایران شده اید اما آمریکای کافر در جلو چشمتان است و از شما در امان است و از شما ترسی ندارد، همچنین حکومت سکولار و دست نشانده پاکستان در جلو چشمتان است و از شما در امان است و از شما ترسی ندارد، همچنین احزاب سکولار و مرتد بلوچ در جلو دستتان و چشمتان هستند و از شما در امان هستند و از شما ترسی ندارند.
گفته اید:
” اگر ازنظر شما ما قاتلین نَفس ها هستیم پس  ب قتل کردن ادامه خواهیم داد تا نَسل  کفار وظالمین را ازبیخ وبنیاد خُشک  نکرده باشیم.. “

می گوئیم:

کفار آمریکایی اشغالگر و مرتدین کافر پنجابی و بلوچ و… در جلو چشمتان هستند، تنها یک مورد نشان دهید که شما ای گروههای جیش العدل و انصار الفرقان و… یکی از این کفار را کشته باشید. فقط یک مورد نشان دهید، پس شما قاتل نفس ها هستید اما نفس های مسلمان نه نفس های کفار اشغالگر و مرتدین محلی.

می گویند:
” اگر ازنظر شما ما فرزندان شمارا ب کُشتن میدهیم پس ب این کار خود ادامه میدهیم تا فزندان شما در راه الله کشته شوند نه در  راه شیطان..”

می گوئیم:

شما این فرزندان ما را در قتال الفتنه و فی سبیل آمریکا و نژاد پرستی و جاهلیت و شیطان هدر می دهید نه در راه الله.
رها کردن آمریکای اشغالگر و مرتدین مسلح محلی جنایتکار چون BLA  و … که در کنار دست شما و با شما هستند و یاران حقیقی شیطان هستند و در عوض کشتن مردم مسلمان بلوچ ایرانی به بهانه های غیر شرعی نشان می دهد که شما در مسیر شیطان قرار دارید نه اسلام و اهل سنت و جماعت.
فقط کافی است کمی فکر کنید.
گفته اید :
با الله تجارت کرده ایم و فرزندان شما را در این راه جهاد قرار داده ایم

می گوئیم:

شما با آمریکا و سایر دشمنان ایران وارد معامله و بارزگانی شده اید و جنس مورد تجارت شما هم جوانان ما و امنیت ما و آینده ی ملت بلوچ است.

هم اکنون که سکولاریستها ( مشرکین) خارجی و منطقه ای و محلی به عقاید و افکار و فرهنگ و دین و موجودیت ما حمله ور شده اند شعار:
زندگی با جهاد
مرگ با شهادت
معنی پیدا می کند، چون:
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم وأنفسِكُم وألسنتِكُم ( آلبانی، صحیح ابی داود ۲۵۰۴)
با سکولاریستها( مشرکین) با مالهایتان و جانهایتان و زبانهایتان جهاد کنید.
بله، می توان زندگی با جهاد کرد، و با یکی از این سه مورد با این کفار سکولار خارجی و داخلی و بومی جهاد کرد.
زندگی با جهاد این است، نه مشغول شدن به قتال الفتنه و جنگ در راه منافع و نقشه های این کفار.

پس، اهل سنت و جماعت بلوچستان به فردی خاص یا گروهی خاص از بلوچهای مسلح خرده نمی گیرد، بلکه کل منهج و مسیر انحرافی آنها را اشتباه و انحرافی می داند و زیر سوال می برد.

ای کسی که در میان بلوچها قتال الفتنه راه انداخته ای

ای کسی که در میان بلوچها قتال الفتنه راه انداخته ای

به قلم: عارف دهواری

جهاد فی سبیل الله بر ضد حاکمیت بر دارالاسلام یعنی جنگی که بر اساس ظوابط و اصول مورد پذیرش اهل سنت و جماعت و زیر پرچم یک رهبر واحد با توانایی لازم جهت پیروزی برای تغییر این حاکمیت به حاکمیتی نزدیکتر به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت انجام می شود.
اما اگر جنگ توسط فرقه ها و گروههای متفرقی انجام شود و همچنین توان تغییر این حاکمیت در آنها وجود نداشته باشد و جنگ طولانی شود و باعث هرج و مرج و ریخته شدن به ناحق خون مسلمین و تلف شدن مال و ناموس و امنیت مردم شود چنین جنگی قتال الفتنه است و باید از آن پرهیز کرد.
آنچه امروز در بلوچستان ایران توسط گروههای مسلح مختلفی چون جیش العدل و دهها فرقه ی ریز و درشت و حتی گردنه گیر چون گروه اسماعیل انجام می شود فتنه و قتال الفتنه است که باید از آن پرهیز کرد و مسلمین را از افتادن در این فتنه پرهیز داد.
پس ای کسی که به خاطر جهالت به منهج اهل سنت و جماعت و یا به دلیل تحریک دشمنان اسلام و مسلمین در مرداب قتال الفتنه افتاده ای از خدا بترس و پیش از آنکه فرصت از دست برود و یا مرگت فرا برسد توبه کن تا از هدر دادن خودت و دیگران با شعارهای احساسی جلوگیری شود.

تو چه فکر کرده ای؟ آیا گمان می کنی که نجات خواهی یافت و به فلاح خواهی رسید؟ یا آه و دعای  کسانی که با سرنوشت شان بازی کرده و آنان را با شعارهای قوم گرایانه یا اقتصادی و حتی مذهبی بی جهت در خطر انداخته ای، زندگی را برایت به جهنمی سوزان تبدیل خواهد کرد.

الله متعال برای جهاد قانون و برنامه تعیین کرده و ذات غیوری است و هرگز بدعت در قانونش را نمی پسندد و هرگز خون بنده گان مظلومش را که اهل بدعتی جون امثال شما روزانه در قتال فتنه خرج می کنید به هدر نمی دهد، هر کس و هر کجا که باشند به فریاد و شکایت شان رسیدگی خواهد کرد.

ای کسی که با نام جهاد و یا قومیت و غیره در حال انجام قتال الفتنه هستی، تو این را نیک بدان که با کارهای نادرست و اعمال فاسدت به دشمنی خدا و بندگانش برخواسته ای و همه داریم می بینیم که با نا امنی که تولید کرده ای برای عموم مردم هلاکت و تباهی و دزدی و غارت و قتلهای کور به ارمغان آورده اید که همه با چشم سر می بینیم .

اینهمه قتل و جنایت به خاطر نا امنی که شماها تولید کرده اید پیامی به شما و امثال شماهاست که بی گمان چوب خدا صدا ندارد و اگر بخورد دیگر دوایی هم ندارد؛ پس قبل از آنکه بمیری توبه کن و برگرد و با اصلاحگری در جامعه از کسانی که حقوق آنان را پایمال کرده ای حلالیت بخواه، باشد که تو را معاف کنند و از هلاکت و تباهی ابدی و رسوای تاریخ و دنیا و آخرت نجات حاصل کنی .
به منهج صحیح اهل سنت و جماعت برگرد و قتال الفتنه را رها کن و به آمریکا و حکومت سکولار پاکستان و این احزاب سکولار بلوچ پاکستانی هم دل نبند و قبل از آنکه طی معامله ای توسط اینها فروخته شوی آبرومندانه به دامان ملت خودت برگرد.

برگی از تاریخ مسلمین لیبی در جهاد با اشغالگران سکولار خارجی و درسی برای ما بلوچها

برگی از تاریخ مسلمین لیبی در جهاد با اشغالگران سکولار خارجی و درسی برای ما بلوچها

به قلم: امیرالبیان

ترجمه: م. بلوچ

ارائه دهنده: عارف دهواری

زمانی که اشغالگران خارجی به سرزمینی حمله می کنند باید اولویت اصلی مسلمین تمرکز بر این دشمن اصلی و جهاد با این دشمن اصلی باشد و با هم متحد و یکصدا شوند و از هر گونه جنگ داخلی و مشغول شدن به همدیگر و رها کردن دشمن اصلی پرهیز کنند.

اتحاد و وحدت مسلمین قدرت است و به اذن الله همیشه عامل موفقیت بوده است و تفرق و پراکندگی هم سستی و بی ابهتی و ذلیلی و شکست است.

پس دشمن همیشه تفرق ما را می خواهد حالا به هر بهانه ای باشد.

امروز پاکستان توسط آمریکا اشغال شده است و همه با چشم سر نیروهای آمریکائی را در کنار نیروهای مزدور پاکستانی می بینم و همچنین شاهدیم که چگونه مسلمین زن و مرد را قتل عام و اسیر کرده و مثل دکتر عافیه صدیقی شاهد شکنجه ی وحشیانه ی خواهران و برادران خود هستیم.

آنوقت مشتی فرقه باز همچون گروههای مافیایی مثل جیش العدل و الفرقان و… با شعارهای زیبای اسلامی و جهادی این دشمن اصلی را رها کرده اند و خودشان را به مسلمین مشغول کرده اند. آیا این برای من و شما مشکوک نیست؟ (ارائه دهنده)

در اینجا به بارز ترین نمونه جهاد در قرون نوزده وبیست در شمال آفریقا و در میان مسلمین لیبی اشاهر می کنیم: جنبش اسلامی سنوسی ها.

استعمارگران سکولار ایتالیائی تخمین زده بودند که برقه و طرابلس رادرمدت  پانزده روز فتح خواهند کرد،اما کارشناسان انگلیسی که در رابطه با جنگ های صحرائی تجربه کافی داشتند این نظرآنان را ناشی از کم تجربگی می دانستند و معتقد بودند این جنگ حد اقل سه ماه طول خواهد کشید اما تاریخ گواه است که این جنگ نه سه ماه بلکه به مدت سیزده سال طول کشید.

اما بازهم ماموران فاشیست و سکولار ایتالیائی نتوانستند شعله های این انقلاب را خاموش کنند،آری این مجاهدت صوفی ها سنوسی و امیر آنان سید احمد شریف سنوسی بود که به مدت پانزده سال نگذاشت سربازان ایتالیائی موسولینی سکولار فاشیست به راحتی لیبی و شمال افریقا را به استعمار خویش در آورند،

امیر شکیب ارسلان در مورد سید احمد شریف گفته است: ” در وجود سید صبر واستقامت فوق العاده ائی مشاهده نمودم که در رجال دیگر کمتر می توان یافت،عزم راسخی از سیمایش هویدا بود. او در عین حال که  در تقوا وپرهیزگاری در صف مردان خدا بود در شجاعت  ودلیری از قهرمانان روزگار خویش به شمار می رفت.”

بعد از نصرت الله، تمام این موفقیتها به دلیل تمرکز بر دشمن اشغالگر اصلی و رها کردن هر گونه جدال و تفرقی با مسلمین بوده است.

امروز که آمریکا در پاکستان حضور دارد و آنرا اشغال کرده صف تو کجاست؟ در جبهه ی دشمنان آمریکا هستی یا در جبهه ی آمریکا بر علیه دشمنان آمریکا؟

سید احمد شهید و جهاد با اشغالگران سکولار انگلیسی و پاسخ ما به اشغالگران آمریکائی

سید احمد شهید و جهاد با اشغالگران سکولار انگلیسی و پاسخ ما به اشغالگران آمریکائی

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

سید احمد شهید رحمه الله (1201 – 1246هـ.ق) نهضتیی را در شبه قاره‌ی هند در برابر کفار سکولار و اشغالگر انگلیسی در شبه قاره ی هند که شامل پاکستان کنونی هم می شد رهبری کرد.

 سید احمد شهید رحمه الله  در تاریخ 17 جمادی الاخری سال 1241هـ، این کاروان مجاهدین راه الله را تا مرز شمال غربی هند (قبایل آزاد، «پیشاور» و «مردان») گسترش داد و این منطقه را مرکز دعوت و جهاد قرار دادند، آن‌ها می‌خواستند که از اینجا کارشان را آغاز کنند و کفار اشغالگر انگلیسی‌ را از هندوستان بیرون برانند و در سرتاسر این منطقه براساس شریعت اسلام، دولتی عادلانه تشکیل دهند.

در چنین موقعیتی طلبه ای بنام عبدالکریم خان ملتانی به ملاقات سید احمد شهید آمد؛ از روی ادب دو زانو نشسته و پرسید که علمای مناطق ما می گویند جهاد فرض کفایه است؟!

سید احمد شهید رحمه الله گفت عزیزم شما طالب العلم هستید ابتدا به من بگویید که کفایه به چه معنی است؟

عبدالکریم خان عرض کرد که کفایه به معنای کفایت نمودن است.

سید احمد شهید رحمه الله گفت آیا شما از تعداد افراد ما و دشمن ما و تفاوت میان آن اطلاع دارید؟ گفت آری خوب می دانم که لشکر اسلام در مقابل لشکر کفار بسیار اندک و یک دهم نیز نمی شود

سید احمد شهید رحمه الله گفت هنگامی که لشکر اسلام اقل قلیل است پس ناکافی است، لهذا بنابر مفهوم کفایه چگونه جهاد فرض کفایه است؟

برادرم فرض کفایه زمانی است که در چهار سوی زمین شوکت اسلام نمایان باشد و تعداد کفار اندک باشد و آنها در دره های کوه ها و یا در یک صحرا باشند؛ در چنین صورت هایی چرا امام تمام لشکر اسلام را برای قلع و قمع آنان رنجیده کند؛ تنها آن تعداد که کفایت می کند را بفرستد مثلا برای جنگ با سه هزار نفر دو هزار نیرو بفرستد و آنها را از بین ببرد و دیگر لشکریان اسلام را بگذارد تا به عبادت مشغول باشند و یا با دیگر کفار مقابله کنند.

سید احمد شهید رحمه الله در برابر اشغالگران انگلیسی و مزدوران آنها قیام و جهاد کرد نه اینکه کفار اشغالگر را رها کند و در برابر مسلمین مخالف خودش قتال و جنگ کند.

هم اکنون آمریکا پاکستان را اشغال کرده و همه پایگاههای نظامی آنها در پاکستان را می بینند و همچنین همه می دانند که حاکمیت پاکستان مزدور و دست نشانده ی آمریکا است و حتی حقوق ارتش و سربازان آن هم توسط آمریکا و غلامان آمریکا چون آل سعود تامین می شود اما با این وجود آمریکا و غلامان آمریکا که روزانه مردم مسلمان بلوچ و پشتون و… را قتل عام می کنند را رها کرده اند و در زیر سایه ی آنها لمیده اند و در عوض بر علیه حاکمیت مسلمین مخالف خود در ایران وارد جنگ شده اند!

با این وجود، و در کمال بی حیائی از سید احمد شهید رحمه الله در توجیه خیانتهای خود به امت اسلامی مایه می گذارند و اسم این بزرگوار را در رسانه های خود بر زبان منحرف خودشان می آورند.

شماها ربطی به سید احمد شهید رحمه الله ندارید چون در جبهه ی مخالف سید احمد شهید هستید، در جبهه ی همانهایی که در خدمت اشغالگران سکولار انگلیسی در آمدند مثل سید احمد خان.

امروز هم شماها در جبهه ی آمریکای اشغالگر هستید، مثل سیاف و احمد شاه مسعود و ربانی و دوستُم و…  پس لطفا یا خوداتن را اصلاح کنید و دست از فرقه بازی و قتال الفتنه با مسلمین بردارید و لوله اسلحه هیا خود را به سمت آمریکائی ها و مزدوران آنها بگیرید یا اگر اصلاح نمی شوید در برابر آزادیخواهانی چون امام سید احمد شهید رحمه الله سکوت کنید.

بسیار زشت است آمریکای اشغالگر و متحد صهیونیستهای جنایتکار را که در دسترس شماست رها کرده اید و خودتان را به مسلمین مشغول کرده اید و در کمال پرروئی دم از جهاد می زنید.

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

سید قطب در تفسیر في ظلال القرآن  می گوید:

 “پرچمی که مسلمان از آن حمایت و حفاظت می‌کند فقط عقیده است و وطن و میهن او که بخاطر آن جهاد می‌کند سرزمینی است که شریعت و قانون الله در آنجا حکمفرما می‌باشد وسرزمین او که از آن به دفاع برمی‌خیزد (دار الاسلام) است که برنامه اسلام را به عنوان برنامه زندگانی برمی‌گیرد وهر گونه نگرش و جهان‌بینی دیگری از وطن، نگرشی غیراسلامی است و از تراوش جاهلیت است و اسلام آن را به رسمیت نمی‌شناسد”.

پس در نگرش سید قطب رحمه الله دین اسلام تنها دو نوع جامعه را می‌شناسد:… جامعه اسلامی و جامعه جاهلی؛ همچنانکه در کتاب معالم فی الطریق می گوید:

  • «جامعه اسلامی،‌جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا می‌شود. یعنی  در همه زمینه‌های عقیده، عبادت، شریعت (قانون) ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اخلاقی و رفتاری منطبق بر منهج اسلام باشد.
  • جامعه جاهلی، جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا نمی‌شود و عقیده،  تصورات، ارزش‌ها و مقیاس‌های اسلامی در آن حاکم نیست و ساختارها و قانون و رفتار و اخلاقیات جامعه منطبق بر منهج اسلام نیست».

جامعه‌ اسلامی آن نیست که دربردارنده مردمی باشد که خود را مسلمان می‌نامند در حالی که قانون جامعه‌شان را شریعت اسلام  شکل نداده باشد. اگرچه آن مردم نماز بخوانند و روزه بگیرند و به حج بروند،‌(باز هم تا قانون جامعه‌شان منطبق با اسلام نباشد، جامعه‌شان اسلامی نیست)

همچنین جامعه اسلامی، آن جامعه‌ای نیست که از نزد خود اسلامی را به عنوان “اسلام پیشرفته” ایجاد کند، حال آنکه این اسلام من درآوردی غیر از اسلامی است که الله سبحانه آن را مورد تأیید قرار داده و توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تفصیل کرده است.

در اینجاست که سید قطب در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گَند و مُتعفّن هستند» و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّبی بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افق‌های بلند بیاسود.

 از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او دارلاسلام بود.

 یعنی دیاری که عـقیده اسلامی بر آن حــکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.

… عرب ها با عقیده اسلام، از سرزمین خود بیرون نرفتند تا یک امپراتوری عربی را تشکیل دهند و در سایۀ آن از نعمت برخوردار شوند و به رفاه برسند و بخورند و بیاشامند و در سایۀ آن سربرافرازند و تکبّر و گردنکشی کنند و مردمان را از زیر سلطۀ حکومت روم و ایران مجوس بیرون بیاورند و به زیر سلطۀ حکومت عرب بکشانند و به فرمانبرداری از خودشان وادارند! بلکه عربها به پا خاستند تا جملگی مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاورند و به پرستش یزدان یگانۀ جهان بکشانند، همان گونه که ربعی پسر عامر، قاصد مسلمانان در مجلس یزدگرد گفت: خدا ما را فرستاده است تا مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاوریم و ایشان را به پرستش یزدان یگانه برسانیم، و آنان را از تنگای دنیا رها گردانیم و به فراخنای آخرت داخل نمائیم، و ایشان را از جور و ستم آئینها برهانیم و به عدالت و دادگری اسلام نائل گردانیم.

اینجاست که سید قطب رحمه الله می گوید: انا من أمة الجنسية فيها [العقيدة]والوطن فيها [دار الإسلام] والحاكم فيها هو [الله] والدستور فيها [القرءان]من از امتی هستم که ملیت در آن عقیده…وطن در آن دارالاسلام…فرمانروا در آن تنها الله…و قانون اساسی در آن قرآن است.

به این شکل سید قطب رحمه الله در جمله ای مختصر اما پر معنی در مورد دین اسلام می گوید:”إنَّ هذا الدّين لا يقومُ على أكتافِ المترخّصين”. «این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود».

بعد از ایمان و نماز و اهل جماعت شدن،عزت و کرامت تنها در راه جهاد است

بعد از ایمان و نماز و اهل جماعت شدن،عزت و کرامت تنها در راه جهاد است

به قلم: محمد اسامه

بسیاری از مردم مسلمان با آنکه می گویند ما در کنار اهل سنت بودن اهل جماعت هم هستیم اما نمی دانند اهل جماعت بودن یعنی چه و چگونه باید اهل جماعت شوند.

می دانند که رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور داده به جماعت و اهل جماعت شدن و می فرماید: فَعَلَيكُمْ بِالجَمَاعَةِ، فَإِنَّمَا يأْكُلُ الذِّئْبُ مِنَ الغَنمِ القَاصِيَةَ[1] حتماً با جماعت باشید زیرا گرگ، گوسفند متواری از گله را به راحتی می خورد.

اما نمی دانند این جماعت چیست و چگونه اهل آن شوند؟ خیلی ها خیال می کنند اهل جماعت شدن یعنی نمازها را به جماعت خواندن و این نهایت آگاهی آنهاست.

جماعت در برابر تفرق و فرقه بازی آمده است، یعنی اهل دارالاسلام و تابع حاکمیت بر دارالاسلام بودن در آنچه موافق شریعت باشد و دوری کردن از فرقه ها و فرقه بازها.

کسی که اینگونه اهل جماعت می شود و در غیر معصیت الله تایع حاکمیت بر دارالاسلام می شود جهاد با دشمنان اصلی مهم ترین وظیفه اش می شود؛ امروزه به قول سید قطب و تمام اهل دعوت و جهاد، آمریکا شیطان بزرگ و یک «عدو صائل» است که بغیر از جنگ و کشتار چیز دیگری نمی داند و تنها با جهاد می توان پاسخ ستم هایش را داد و باید بر این دشمن اصلی تمرکز کرد و از هرگونه جنگ جانبی و انحرافی و بازکردن جبهات انحرافی دوری کرد.

قافله مومنین اهل دعوت و جهاد است که می تواند ماشین کشتار آمریکا و متحدین آن در ناتو و مزدوران محلی آنها را برای همیشه خاموش کند؛ برای محافظت و دفاع از دین و عقیده و نوامیس مان تنها عملی که با آن می توانیم با طاغوت آمریکا و متحدین و مزدورانش مقابله کنیم مسیر جهاد و استشهاد است و بس . رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ذُرْوَةُ سَنَامِ الْإِسْلَامِ.[2] جهاد، قله ی رفیع اسلام است. و گروههای متفرق هرگز به این قله نرسیده اند واهل دعوت و جهاد جز با اهل جماعت شدن و جهاد و مبارزه با دشمنان اصلی اسلام و جز با تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا و متحدینش هرگز به عزت و سرافرازی دست پیدا نخواهند کرد.

بگذار اهل تفرق و فرقه بازها و ضرار سازها هر چه می خواهند برای خود ببافند، آنها را با آرزوهایی که شیطان برایشان درست کرده تنها بگذار و در کنار اهل سنت بودن اهل جماعت شو و جهاد خودت را بر دشمن اصلی در جبهه ی تشکیل شده توسط جماعت حاکم بر دارالاسلام تعریف کن و ادامه بده.


[1]   أخرجه أبو داود (547)، والنسائي (847- 846)  وأحمد (21710)

[2]  ترمذی (2616)