برگی از تاریخ مسلمین لیبی در جهاد با اشغالگران سکولار خارجی و درسی برای ما بلوچها

برگی از تاریخ مسلمین لیبی در جهاد با اشغالگران سکولار خارجی و درسی برای ما بلوچها

به قلم: امیرالبیان

ترجمه: م. بلوچ

ارائه دهنده: عارف دهواری

زمانی که اشغالگران خارجی به سرزمینی حمله می کنند باید اولویت اصلی مسلمین تمرکز بر این دشمن اصلی و جهاد با این دشمن اصلی باشد و با هم متحد و یکصدا شوند و از هر گونه جنگ داخلی و مشغول شدن به همدیگر و رها کردن دشمن اصلی پرهیز کنند.

اتحاد و وحدت مسلمین قدرت است و به اذن الله همیشه عامل موفقیت بوده است و تفرق و پراکندگی هم سستی و بی ابهتی و ذلیلی و شکست است.

پس دشمن همیشه تفرق ما را می خواهد حالا به هر بهانه ای باشد.

امروز پاکستان توسط آمریکا اشغال شده است و همه با چشم سر نیروهای آمریکائی را در کنار نیروهای مزدور پاکستانی می بینم و همچنین شاهدیم که چگونه مسلمین زن و مرد را قتل عام و اسیر کرده و مثل دکتر عافیه صدیقی شاهد شکنجه ی وحشیانه ی خواهران و برادران خود هستیم.

آنوقت مشتی فرقه باز همچون گروههای مافیایی مثل جیش العدل و الفرقان و… با شعارهای زیبای اسلامی و جهادی این دشمن اصلی را رها کرده اند و خودشان را به مسلمین مشغول کرده اند. آیا این برای من و شما مشکوک نیست؟ (ارائه دهنده)

در اینجا به بارز ترین نمونه جهاد در قرون نوزده وبیست در شمال آفریقا و در میان مسلمین لیبی اشاهر می کنیم: جنبش اسلامی سنوسی ها.

استعمارگران سکولار ایتالیائی تخمین زده بودند که برقه و طرابلس رادرمدت  پانزده روز فتح خواهند کرد،اما کارشناسان انگلیسی که در رابطه با جنگ های صحرائی تجربه کافی داشتند این نظرآنان را ناشی از کم تجربگی می دانستند و معتقد بودند این جنگ حد اقل سه ماه طول خواهد کشید اما تاریخ گواه است که این جنگ نه سه ماه بلکه به مدت سیزده سال طول کشید.

اما بازهم ماموران فاشیست و سکولار ایتالیائی نتوانستند شعله های این انقلاب را خاموش کنند،آری این مجاهدت صوفی ها سنوسی و امیر آنان سید احمد شریف سنوسی بود که به مدت پانزده سال نگذاشت سربازان ایتالیائی موسولینی سکولار فاشیست به راحتی لیبی و شمال افریقا را به استعمار خویش در آورند،

امیر شکیب ارسلان در مورد سید احمد شریف گفته است: ” در وجود سید صبر واستقامت فوق العاده ائی مشاهده نمودم که در رجال دیگر کمتر می توان یافت،عزم راسخی از سیمایش هویدا بود. او در عین حال که  در تقوا وپرهیزگاری در صف مردان خدا بود در شجاعت  ودلیری از قهرمانان روزگار خویش به شمار می رفت.”

بعد از نصرت الله، تمام این موفقیتها به دلیل تمرکز بر دشمن اشغالگر اصلی و رها کردن هر گونه جدال و تفرقی با مسلمین بوده است.

امروز که آمریکا در پاکستان حضور دارد و آنرا اشغال کرده صف تو کجاست؟ در جبهه ی دشمنان آمریکا هستی یا در جبهه ی آمریکا بر علیه دشمنان آمریکا؟

سید احمد شهید و جهاد با اشغالگران سکولار انگلیسی و پاسخ ما به اشغالگران آمریکائی

سید احمد شهید و جهاد با اشغالگران سکولار انگلیسی و پاسخ ما به اشغالگران آمریکائی

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

سید احمد شهید رحمه الله (1201 – 1246هـ.ق) نهضتیی را در شبه قاره‌ی هند در برابر کفار سکولار و اشغالگر انگلیسی در شبه قاره ی هند که شامل پاکستان کنونی هم می شد رهبری کرد.

 سید احمد شهید رحمه الله  در تاریخ 17 جمادی الاخری سال 1241هـ، این کاروان مجاهدین راه الله را تا مرز شمال غربی هند (قبایل آزاد، «پیشاور» و «مردان») گسترش داد و این منطقه را مرکز دعوت و جهاد قرار دادند، آن‌ها می‌خواستند که از اینجا کارشان را آغاز کنند و کفار اشغالگر انگلیسی‌ را از هندوستان بیرون برانند و در سرتاسر این منطقه براساس شریعت اسلام، دولتی عادلانه تشکیل دهند.

در چنین موقعیتی طلبه ای بنام عبدالکریم خان ملتانی به ملاقات سید احمد شهید آمد؛ از روی ادب دو زانو نشسته و پرسید که علمای مناطق ما می گویند جهاد فرض کفایه است؟!

سید احمد شهید رحمه الله گفت عزیزم شما طالب العلم هستید ابتدا به من بگویید که کفایه به چه معنی است؟

عبدالکریم خان عرض کرد که کفایه به معنای کفایت نمودن است.

سید احمد شهید رحمه الله گفت آیا شما از تعداد افراد ما و دشمن ما و تفاوت میان آن اطلاع دارید؟ گفت آری خوب می دانم که لشکر اسلام در مقابل لشکر کفار بسیار اندک و یک دهم نیز نمی شود

سید احمد شهید رحمه الله گفت هنگامی که لشکر اسلام اقل قلیل است پس ناکافی است، لهذا بنابر مفهوم کفایه چگونه جهاد فرض کفایه است؟

برادرم فرض کفایه زمانی است که در چهار سوی زمین شوکت اسلام نمایان باشد و تعداد کفار اندک باشد و آنها در دره های کوه ها و یا در یک صحرا باشند؛ در چنین صورت هایی چرا امام تمام لشکر اسلام را برای قلع و قمع آنان رنجیده کند؛ تنها آن تعداد که کفایت می کند را بفرستد مثلا برای جنگ با سه هزار نفر دو هزار نیرو بفرستد و آنها را از بین ببرد و دیگر لشکریان اسلام را بگذارد تا به عبادت مشغول باشند و یا با دیگر کفار مقابله کنند.

سید احمد شهید رحمه الله در برابر اشغالگران انگلیسی و مزدوران آنها قیام و جهاد کرد نه اینکه کفار اشغالگر را رها کند و در برابر مسلمین مخالف خودش قتال و جنگ کند.

هم اکنون آمریکا پاکستان را اشغال کرده و همه پایگاههای نظامی آنها در پاکستان را می بینند و همچنین همه می دانند که حاکمیت پاکستان مزدور و دست نشانده ی آمریکا است و حتی حقوق ارتش و سربازان آن هم توسط آمریکا و غلامان آمریکا چون آل سعود تامین می شود اما با این وجود آمریکا و غلامان آمریکا که روزانه مردم مسلمان بلوچ و پشتون و… را قتل عام می کنند را رها کرده اند و در زیر سایه ی آنها لمیده اند و در عوض بر علیه حاکمیت مسلمین مخالف خود در ایران وارد جنگ شده اند!

با این وجود، و در کمال بی حیائی از سید احمد شهید رحمه الله در توجیه خیانتهای خود به امت اسلامی مایه می گذارند و اسم این بزرگوار را در رسانه های خود بر زبان منحرف خودشان می آورند.

شماها ربطی به سید احمد شهید رحمه الله ندارید چون در جبهه ی مخالف سید احمد شهید هستید، در جبهه ی همانهایی که در خدمت اشغالگران سکولار انگلیسی در آمدند مثل سید احمد خان.

امروز هم شماها در جبهه ی آمریکای اشغالگر هستید، مثل سیاف و احمد شاه مسعود و ربانی و دوستُم و…  پس لطفا یا خوداتن را اصلاح کنید و دست از فرقه بازی و قتال الفتنه با مسلمین بردارید و لوله اسلحه هیا خود را به سمت آمریکائی ها و مزدوران آنها بگیرید یا اگر اصلاح نمی شوید در برابر آزادیخواهانی چون امام سید احمد شهید رحمه الله سکوت کنید.

بسیار زشت است آمریکای اشغالگر و متحد صهیونیستهای جنایتکار را که در دسترس شماست رها کرده اید و خودتان را به مسلمین مشغول کرده اید و در کمال پرروئی دم از جهاد می زنید.

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود

سید قطب در تفسیر في ظلال القرآن  می گوید:

 “پرچمی که مسلمان از آن حمایت و حفاظت می‌کند فقط عقیده است و وطن و میهن او که بخاطر آن جهاد می‌کند سرزمینی است که شریعت و قانون الله در آنجا حکمفرما می‌باشد وسرزمین او که از آن به دفاع برمی‌خیزد (دار الاسلام) است که برنامه اسلام را به عنوان برنامه زندگانی برمی‌گیرد وهر گونه نگرش و جهان‌بینی دیگری از وطن، نگرشی غیراسلامی است و از تراوش جاهلیت است و اسلام آن را به رسمیت نمی‌شناسد”.

پس در نگرش سید قطب رحمه الله دین اسلام تنها دو نوع جامعه را می‌شناسد:… جامعه اسلامی و جامعه جاهلی؛ همچنانکه در کتاب معالم فی الطریق می گوید:

  • «جامعه اسلامی،‌جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا می‌شود. یعنی  در همه زمینه‌های عقیده، عبادت، شریعت (قانون) ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اخلاقی و رفتاری منطبق بر منهج اسلام باشد.
  • جامعه جاهلی، جامعه‌ای است که منهج اسلام در آن اجرا نمی‌شود و عقیده،  تصورات، ارزش‌ها و مقیاس‌های اسلامی در آن حاکم نیست و ساختارها و قانون و رفتار و اخلاقیات جامعه منطبق بر منهج اسلام نیست».

جامعه‌ اسلامی آن نیست که دربردارنده مردمی باشد که خود را مسلمان می‌نامند در حالی که قانون جامعه‌شان را شریعت اسلام  شکل نداده باشد. اگرچه آن مردم نماز بخوانند و روزه بگیرند و به حج بروند،‌(باز هم تا قانون جامعه‌شان منطبق با اسلام نباشد، جامعه‌شان اسلامی نیست)

همچنین جامعه اسلامی، آن جامعه‌ای نیست که از نزد خود اسلامی را به عنوان “اسلام پیشرفته” ایجاد کند، حال آنکه این اسلام من درآوردی غیر از اسلامی است که الله سبحانه آن را مورد تأیید قرار داده و توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تفصیل کرده است.

در اینجاست که سید قطب در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گَند و مُتعفّن هستند» و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّبی بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افق‌های بلند بیاسود.

 از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او دارلاسلام بود.

 یعنی دیاری که عـقیده اسلامی بر آن حــکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.

… عرب ها با عقیده اسلام، از سرزمین خود بیرون نرفتند تا یک امپراتوری عربی را تشکیل دهند و در سایۀ آن از نعمت برخوردار شوند و به رفاه برسند و بخورند و بیاشامند و در سایۀ آن سربرافرازند و تکبّر و گردنکشی کنند و مردمان را از زیر سلطۀ حکومت روم و ایران مجوس بیرون بیاورند و به زیر سلطۀ حکومت عرب بکشانند و به فرمانبرداری از خودشان وادارند! بلکه عربها به پا خاستند تا جملگی مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاورند و به پرستش یزدان یگانۀ جهان بکشانند، همان گونه که ربعی پسر عامر، قاصد مسلمانان در مجلس یزدگرد گفت: خدا ما را فرستاده است تا مردمان را از پرستش بندگان بیرون بیاوریم و ایشان را به پرستش یزدان یگانه برسانیم، و آنان را از تنگای دنیا رها گردانیم و به فراخنای آخرت داخل نمائیم، و ایشان را از جور و ستم آئینها برهانیم و به عدالت و دادگری اسلام نائل گردانیم.

اینجاست که سید قطب رحمه الله می گوید: انا من أمة الجنسية فيها [العقيدة]والوطن فيها [دار الإسلام] والحاكم فيها هو [الله] والدستور فيها [القرءان]من از امتی هستم که ملیت در آن عقیده…وطن در آن دارالاسلام…فرمانروا در آن تنها الله…و قانون اساسی در آن قرآن است.

به این شکل سید قطب رحمه الله در جمله ای مختصر اما پر معنی در مورد دین اسلام می گوید:”إنَّ هذا الدّين لا يقومُ على أكتافِ المترخّصين”. «این دین بر شانه‌های افراد تساهل‌پیشه و رخصت‌طلب برپای نمی‌شود».

بعد از ایمان و نماز و اهل جماعت شدن،عزت و کرامت تنها در راه جهاد است

بعد از ایمان و نماز و اهل جماعت شدن،عزت و کرامت تنها در راه جهاد است

به قلم: محمد اسامه

بسیاری از مردم مسلمان با آنکه می گویند ما در کنار اهل سنت بودن اهل جماعت هم هستیم اما نمی دانند اهل جماعت بودن یعنی چه و چگونه باید اهل جماعت شوند.

می دانند که رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور داده به جماعت و اهل جماعت شدن و می فرماید: فَعَلَيكُمْ بِالجَمَاعَةِ، فَإِنَّمَا يأْكُلُ الذِّئْبُ مِنَ الغَنمِ القَاصِيَةَ[1] حتماً با جماعت باشید زیرا گرگ، گوسفند متواری از گله را به راحتی می خورد.

اما نمی دانند این جماعت چیست و چگونه اهل آن شوند؟ خیلی ها خیال می کنند اهل جماعت شدن یعنی نمازها را به جماعت خواندن و این نهایت آگاهی آنهاست.

جماعت در برابر تفرق و فرقه بازی آمده است، یعنی اهل دارالاسلام و تابع حاکمیت بر دارالاسلام بودن در آنچه موافق شریعت باشد و دوری کردن از فرقه ها و فرقه بازها.

کسی که اینگونه اهل جماعت می شود و در غیر معصیت الله تایع حاکمیت بر دارالاسلام می شود جهاد با دشمنان اصلی مهم ترین وظیفه اش می شود؛ امروزه به قول سید قطب و تمام اهل دعوت و جهاد، آمریکا شیطان بزرگ و یک «عدو صائل» است که بغیر از جنگ و کشتار چیز دیگری نمی داند و تنها با جهاد می توان پاسخ ستم هایش را داد و باید بر این دشمن اصلی تمرکز کرد و از هرگونه جنگ جانبی و انحرافی و بازکردن جبهات انحرافی دوری کرد.

قافله مومنین اهل دعوت و جهاد است که می تواند ماشین کشتار آمریکا و متحدین آن در ناتو و مزدوران محلی آنها را برای همیشه خاموش کند؛ برای محافظت و دفاع از دین و عقیده و نوامیس مان تنها عملی که با آن می توانیم با طاغوت آمریکا و متحدین و مزدورانش مقابله کنیم مسیر جهاد و استشهاد است و بس . رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ذُرْوَةُ سَنَامِ الْإِسْلَامِ.[2] جهاد، قله ی رفیع اسلام است. و گروههای متفرق هرگز به این قله نرسیده اند واهل دعوت و جهاد جز با اهل جماعت شدن و جهاد و مبارزه با دشمنان اصلی اسلام و جز با تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا و متحدینش هرگز به عزت و سرافرازی دست پیدا نخواهند کرد.

بگذار اهل تفرق و فرقه بازها و ضرار سازها هر چه می خواهند برای خود ببافند، آنها را با آرزوهایی که شیطان برایشان درست کرده تنها بگذار و در کنار اهل سنت بودن اهل جماعت شو و جهاد خودت را بر دشمن اصلی در جبهه ی تشکیل شده توسط جماعت حاکم بر دارالاسلام تعریف کن و ادامه بده.


[1]   أخرجه أبو داود (547)، والنسائي (847- 846)  وأحمد (21710)

[2]  ترمذی (2616)

ابوقتاده ای که از فرقه ی جیش العدل میان بلوچها حمایت می کند کیست؟ و جایگاه جیش العدل کجاست؟

ابوقتاده ای که از فرقه ی جیش العدل میان بلوچها حمایت می کند کیست؟ و جایگاه جیش العدل کجاست؟

به قلم: براهندک بلوچ

ابوقتاده فلسطینی یکی از نویسنده های سلفی مسلکی است که قبلاً در انگلیس زندگی می کرد. هنر این شخص که در دامان کثیفرترین دشمن اسلام و مسلمین زندگی می کند ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد با نام جهاد و در نهایت زشت جلوه دادن جهاد و تسلیم مردم به همان طاغوتهایی است که به آنها خدمت می کنند.

در الجزائر حتی یک شیعه وجود ندارد، زمانی که جهاد مردم اهل سنت الجزائر برقرار بود طرفداران ابوقتاده به کوچکترین بهانه ای مردم خودشان را به قتل می رساندند حتی اگر یک کارمند دولتی در یک عروسی حضور داشت در آن عروسی بمب گذاری می کردند تا آن کارمند را بکشند هر چند صدها مسلمان از زنان و کودکان و .. هم کشته شوند یا اگر در خانواده ای یک کارمند یا نظامی دولتی وجود داشت نه تنها  خون زنش بلکه فرزندانش را حلال می کردند و…

ابومصعب السوری رحمه الله در «مختصر شهادتی علی الجهاد فی الجزائر» ابوقتاده فلسطینی را بزرگترین عامل تولید کشت و کشتار زنان و بچه ها و بی گناهان اهل سنت در الجزائر و یکی از مهر های اصلی جهت تولید جنگ داخلی ودر نهایت شکست انقلاب مجاهدین الجزائر می داند.ابوقتاده فلسطینی هم بدون توجه به دلایل و مستندات الشیخ ابومصعب السوری فوراً او را تکفیر کرده و فتوای ارتداد او را صادر  کرد.

شيخ أبي عزيرعبدالإله الحسني الجزائري یکی از علمای الجزائر و شاهد بر اتفاقات الجزائر و نیز یکی از مفتیان منبر التوحید و الجهاد در كتاب خود در مورد فتواهای ابوقتاده الفلسطینی چنین شهادت می دهد: وقتی مقالات ابوقتاده را خواندم، موهای سرم سفید شد!!..خون های معصومی ریخته شد!!ریختن خون حرام یا مستقیما با دست رخ می دهد یا غیر مستقیم بصورت مشارکتی با فتوا و زبان رخ می دهد و همگی نیز در گناه یکسان هستند!!! من در طول زندگی و دوران علمی خودم هیچ انسانی را با بی مبالات تر از ابوقتاده در فتوا دادن در ابواب “تکفیر” و “خون مردم” ندیدم!!اصلا و ابدا ندیدم!!سبب اینکه چرا چنین کارهایی می کند را نیز نمی دانم!!آیا منافسه و اظهار شخصیتش است؟! آیا می خواهد جلب توجه کند؟! یا حب ظهور دارد؟؟آن هم حب ظهوری که کمر خیلی ها را شکسته است!!!!یا اینکه ساحه ها خالی از علما هستند برای همین چنین اشخاصی بروز می کنند؟!!(التبصير في وجوب التفريق بين المكفر لذاته و المكفر بغيره في مسائل التكفير ص ۱۴۳ و۱۴۴)

اما الشیخ طارق عبدالحلیم پاسخ  شيخ أبي عزيرعبدالإله الحسني الجزائري را می دهد و به صراحت ابوقتاده را مزدور و جاسوس انگلیس و حکومت اردن معرفی می کند و به این دلیل ابوقتاده  و شاگردش ابومحمود را در مقاله ای تحت عنوان «عملاء لا علماء» تکفیر می کند و می گوید: «ابو قتاده فلسطینی و ابو محمود فلسطینی به تمام معنی عمیل و جاسوسان طواغیت هستند …الله تعالی شر آن جاسوس و عمیلها را بر ما و مسلمانان کم کند.»

پس اگر دیدید که هم اکنون تنها ابوقتاده فلسطینی است که از دارودسته ی جولانی حمایت می کند تعجب نکنید؛ چون دکتر ایمن الظواهری رهبر القاعده حکم  «ناکث» و خائن بودن جولانی و دارودسته اش را صادر کرد  و الشیخ ابومحمد مقدسی هم رسماً جولانی را جاسوس حکومت ترکیه معرافی کرد.

 ابوقتاده که هم اکنون در حیات خلوت رژیم صهیونیستی و بزرگترین مرکز جاسوسی آمریکا یعنی اردن آزادانه زندگی می کند مزدور و جاسوسی است که از جولانی مزدور و جاسوس ترکیه و ناتو حمایت می کند.

دسته هایی از جوانان افغانی و ایرانی هم که بخشی از دارودسته ی جولانی هستند به شدت سعی می کنند ابوقتاده را وارد مسائل ایران کنند و با شهادت علمای مطرح می توانیم گواهی دهیم که این گروههای جیش العدل و مُلافتاحی هم از مزدوران جواسیس آمریکا و ناتو هستند؛ گروهک چند نفره مُلافتاحی از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه در اختیار ناتو قرار گرفته و گروهک جیش العدل هم از کانال حکومت سکولار و مرتد پاکستان در اختیار آمریکا قرار گرفته است.

اهل سنت و علمای ما در برابر این جنایتکارانی که با شعارهای فریبنده ی جهاد و عدالت و دفاع از اهل سنت و قوم بلوچ و غیره برای ملت ما چیزی جز کشتار و ناامنی و جنایت به ارمغان نمی آورند سکوت کرده اند؟ چون سکوت آنها باعث می شود اهل باطل خیال کنند برحق هستند و دسته ای از جوانان احساسی و جاهل به شریعت هم فریب سخنان این سربازان جنگ روانی دشمن را بخورند.

اگر مولوی های عادی ما در روستاهای دور یا حتی در شهرهاکه محافظی ندارند آزادانه به خاطر ترور شدن جرئت ندارند در برابر این جنایتکاران و لگوران آمریکا اظهار نظر شرعی کنند اما امثال مولوی عبدالحمید که حکومت به او اجازه ی داشتن اینهمه محافظ  داده و در اختیارش اسلحه قرار داده  سکوتشان در برابر چنین سناریو و توطئه ای نوعی مشارکت در این توطئه، و خیانت به اهل سنت و قوم بلوچ است.

نه مسجد مکی واتیکان است، نه مولوی عبدالحمید پاپ

نه مسجد مکی واتیکان است، نه مولوی عبدالحمید پاپ

نویسنده: عبدالرحمن براهوئی

به یاد دارم که ما در دوران دانشجوئی جمعی دانشجو بودیم که دوره ی دوماهه ای را نزد مولوی نعمت الله توحیدی جهت تفسیر قرآن می گذراندیم، ما تا آن موقع تصور درستی از داخل مسجد مکی و سیستم اداری آن نداشتیم تا اینکه یکی از برادران مسلمان و مجاهد ما که سابقه ی جهاد در افغانستان و پاکستان داشت و تازه از پاکستان برگشته بود با وجود آنهمه فقری که در میان مردم می دید نسبت به بعضی مسائل اقتصادی مولوی عبدالحمید نقدهای ساده ای کرد.

مثلا می گفت چرا کفش مولوی باید اینقدر گران باشد یا چرا عبا و عصای او باید گران باشد یا چرا باید … خلاصه به همین مسائل ریز زندگی اقتصادی مولوی نقدهایی می کرد، در آن زمان مفتی خدانظر رحمه الله هنوز زنده بود و به این دوست ما گفت که این روش نقد کردن برای شما سنگین تمام می شود، شما باید از خودتان مراقبت کنید و….

در اواخر دوره بودیم که به ناگاه عده ای نزد ما آمدند و گفتند این دوست شما باید زاهدان را ترک کند، اطرافیان و حراست مولوی دنبالش هستند و…

این برای من غیر مترقبه بود، اما زمانی که بعدها کتابفروشی احراری را با آجر چیدند و به مرکز آموزش کامپیوتری خاتم او حمله کردند و احراری را مجبور به فرار از زاهدان به چابهار کردند و چند واقعه ی دیگر را دیدم متوجه شدم که مسجد مکی در حال تبدیل شدن به واتیکان و قرون وسطای اروپا شده که هیچ تفکری غیر از فکر خاص خود را بر نمی تابد و مولوی عبدالحمید هم در حال تبدیل شدن به پاپ و سردسته ی این جریان قرون وسطائی شدن است. 

اما علاوه بر انحراف این مولوی ها از منهج صحیح اسلامی، این مردم هستند که آنها را تبدیل به پاپ کرده اند و در مواردی به عبادت آنها مشغول هستند.

عدی بن حاتم طائی رضی الله عنه می گوید: أتيتُ النَّبيَّ صلَّى اللَّهُ عليْهِ وسلَّمَ وفي عنقي صليبٌ من ذَهبٍ. فقالَ يا عديُّ اطرح عنْكَ هذا الوثَنَ وسمعتُهُ يقرأُ في سورةِ براءةٌ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ أما إنَّهم لم يَكونوا يعبدونَهم ولَكنَّهم كانوا إذا أحلُّوا لَهم شيئًا استحلُّوهُ وإذا حرَّموا عليْهم شيئًا حرَّموه [ترمذي 3095].

شنیدم پيامبر – صلى الله عليه وسلم – اين آيه را قرائت مى كردند: (اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ)، يعنى: “آنان دانشمندان و عابدان خود را معبودانى به جاى الله قرار دادند، و (همچنين) عيسى پسر مريم را، در حالى كه به آنان امر نشده بود بجز الله يگانه كه معبودى بحق غير از او نيست، را عبادت كنند، (الله) پاک و منزه است از آنچه كه شريک او مى سازيد”، پس به او گفتم: ما آنان را عبادت نمى كرديم، فرمودند: آيا آنچه را كه الله حلال كرده بود، حرام نمى كردند؟ و آنچه را كه الله حرام كرده بود، حلال نمى كردند؟ گفتم: بله، فرمودند: اين همان عبادتشان است

اگر امروزه امثال مولوی عبدالحمید سخنانی بر خلاف منهج صحیح اهل سنت و جماعت می زند و زندگی مثل پاپهای قرون وسطی برای خودش ترتیب داده است که برای یک عمل ساده باید به خارج از کشور برود و چندین میلیارد تبذیر کند در حالی که طبلبه های همان مدرسه و سایر مدارس و بسیاری از مردم ما به خوراک اولیه ی خود محتاجند و… اما این را بدانند تا زمانی که در میان ما قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و منهج صحیح اهل سنت و جماعت وجود دارد دوام جهالت ملت کوتاه و گذراست و با از بین رفتن جهالت مردم، این جایگاه و این طبقات معنوی آنها نیز فروخواهد ریخت.

پس نه مسجد مکی واتیکان خواهد شد و نه مولوی پاپ.

واکنش غیر شرعی مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام و مدیر مسجد مکی زاهدان در مورد ترور اسماعیل هنیه در تهران

واکنش غیر شرعی مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام و مدیر مسجد مکی زاهدان در مورد ترور اسماعیل هنیه در تهران

به قلم: عبدالرحمن براهویی

در صلح حدیبیه قبیله ی مشرک بنی خزاعه با رسول الله صلی الله علیه وسلم متحد شد و قبیله ی مشرک بنی بکر هم با مشرکین قریش متحد شدند، اما در سال هشتم هجری قبیله ی مشرک بنی بکر با تعدادی از قبیله ی مشرک قریش به قبییله مشرک بنی خزاعه که متحد دارالاسلام تحت حاکمیت رسول الله بودند حمله کردند، رسول الله صلی الله علیه وسلم به دفاع از این قبیله ی کافرمشرک متحد خودش بدون توجه به سخنان ابوسفیان رهبر مشرکین قریش به مکه پایتخت مشرکین جزیره العرب حمله کرد و آنرا فتح کرد  (ابن‌هشام، السیرة‌النبویة، ج۴، ص۳۱ـ۳۲- 34/ محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۷۸۰-۷۸۹).

جناب مولوی، دقت کنید: قبیله ی بنی خزاعه کافری مشرک بودند و رسول الله صلی الله علیه وسلم به خاطر این متحد خود باهزاران مجاهد انصار و مهاجر به مشرکین قریش حمله کرد، حالا حماس و اسماعیل هنیه مسلمان و برادر ما و متحد دارالاسلام ایران هستند و دشمن محارب همه ی ما که رژیم سکولار صهیونیستی است گستاخانه  بدون توجه به ما در منزل ما به آن حمله کرده است آیا بر اساس سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم حق دارالاسلام ایران نیست که به آن حمله کند؟

در نظر شما یک برادر مسلمان ارزشش از یک کافر بنی خزاعه کمتر است؟

در نظر شما ما مومنین باید بی غیرت تر از تمام دنیا باشیم که چنین کاری را مغایر روابط بین الملل می دانند و حمله به کشوری که اینگونه به کشورشان حمله کند را حق خود می دانند؟

حتی اعراب جاهلی کافر اگر به کسی امان می دادند و یا حتی اگر یک دسته ملخ روی چادر آنها می نشستند کسی جرئت نداشت به آنها نزدیک شود تا اینکه آن شخص امان خود را پس می گرفت یا آن دسته ملخ از روی چادر این شخص می رفتند، این کفار تا این اندازه نسبت به کسی که امان داده بودند غیرت داشتند و تا سر حد جان در در دفاع از کسی که امان داده بودند می جنگیدند؛ یعنی غیرت مسلمان نزد تو کمتر از این کفار دوران جاهلیت است؟ یا اسماعیل هنیه نزد تو کمتر از چند ملخ است؟

مولوی عبدالحمید، در واکنش به این جنایت و گستاخی کفار سکولارصهیونیست در ترور و شهادت دکتر اسماعیل هنیه می گویی: “در شرایط کنونی که اوضاع منطقه بسیار متشنج است، چنین اعمال وحشیانه و تحریک‌آمیزی می‌تواند شعله‌های یک جنگ فراگیر را برافروزد. لازم است مجامع بین المللی وقدرت‌های تاثیرگذار دنیا پیش از آنکه دیر شده و اوضاع از کنترل خارج شود، برای حل‌وفصل عادلانه مسئله فلسطین و پایان‌یافتن این اختلاف دیرینه اقدام عاجل نمایند.”

«پیتر استانو» سخنگوی اتحادیه اروپا (ناتو) هم که متحد صهیونیستها هستند بدون محکوم کردن ترور رهبر حماس از همه طرف‌ها خواست تا از تشدید تنش خودداری کنند و گفت که اتحادیه اروپا از همه طرف‌ها می‌خواهد حداکثر خویشتن‌داری را به خرج دهند و از تشدید بیشتر تنش اجتناب کنند

مولوی عبدالحمید: تو همین سخنان این کفار  سکولار متحد با رژیم سکولار صهیونیستی را تکرار کردی با این تفاوت که  تو این جرم را در مرحله ب اول محکوم کردی، فرق همین است اما خروجی سخنان تو با سخنگوی ناتو یکی است.

  1. مولوی: همین قدرتهای جهانی بین المللی که از آنها اسم می بری بودند این لکه ی سرطانی رژیم صهیونیستی را بر بدن مسلمین کاشتند و همین قدرتهای بین المللی کافر سکولار هستند که همین الان هم اسلحه در اختیار صهیونیستها قرار می دهند که با این اسلحه ها نزدیک به 40 مسلون مسلمان در غزه شهید شده اند
  2. مولوی:  مشکل فلسیطنی ها با صهیونیستهای اشغالگر در حد اختلاف بر سر تقسیم ارث پدری نیست که تو در فقه خواندی؛ فلسطینی های مجاهد حق خودشان را می خواهند که رژیم صهیونیستی با کمک قدرتهای سکولار جهانی آنرا گرفته و لجبازانه با پشتوانه ی آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و غیره بر این ظلم پافشاری می کند و تنها با زبان زور با مسلمین غزه صحبت می کند
  3. مولوی متوجه شو: کفار بخشی از دارالاسلام را اشغال کرده اند و بر اساس تمام مذاهب اسلامی جهاد بر ساکنان آنجا فرض عین است و اگر ساکنان آنجا توان مقابله نداشته باشند جهاد بر سایر مسلمین هم مثل نماز فرض عین می شود.

مولوی: انگار مثل کسانی شده ای که چشمانشان را می بندند و هر چه از دهانشان در بیاید می گویند؛ لطفا به جای رأی و تحلیلهای به دور از منهج اسلامی ات، با عینک و منهج اهل سنت و جماعت به قضایا نگاه کن؛ تا چه زمان ما باید چوب آراء غیر شرعی شماها را بخوریم که جایگزین ادله الفقه امام ابوحنیفه کرده اید؟

مولوی های اهل بدعت مرجئه زده ی ما بالاترند یا رسول الله صلی الله علیه وسلم؟

مولوی های اهل بدعت مرجئه زده ی ما بالاترند یا رسول الله صلی الله علیه وسلم؟

به قلم: عبدالرحمن براهوئی

در ایران شورشی تحت عنوان ژن ژیان پژو ( زن، هرزگی، فاحشگی) توسط احزاب سکولار و مرتد کُرد برپا شد که به تدریج تمام دشمنان قانون شریعت الله در ایران را نیز با خود همراه کرد.

با آنکه مولوی هایی معول الحال اهل بدعت در بلوچستان از این هرزه ها با سخنانی متناقض حمایت کردند اما مردم مسلمان بلوچ با این هرزه ها هم مسیر نشدند تا اینکه قضیه جمعه خونین اطراف مسجد مکی زاهدان پیش آمد و مردم مسلمان بلوچ به این دلیل شروع به اعتراض کردند نه به خاطر همراهی با جنبش هرزه های سکولار.

در این دوران، زمانی که ما به افرادی خاص گوشزد می کردیم که هم مسیر شدن با این هرزه های سکولار جرم و گناه است و بر اساس آیات و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و رای ائمه ی مذاهب اربعه نباید در این فتنه شرکت کرد، اینها در جواب می گفتند مگر شما چند نفر بیشتر می دانید یا مولوی فلانی که از این جنبش حمایت می کند و…؟

عده ای با ابن عباس رضي الله عنهما جرو بحث کردند که آنها حج مفرد را ترجیح می دادند، ابن عباس گفت: نزدیک است که از آسمان بر شما سنگ ببارد، من میگویم: رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود ومیگویید: ابوبکر وعمر گفت؟

همچنین عبد الله بن عمر رضي الله عنهما هنگامیکه این حدیث پیامبر صلى الله عليه وسلم خواند: « زنان مسلمان را از مساجد خدا منع نکنید» یکی گفت: سوگند به خداوند که آنها را حتما منع میکنم. پس عبدالله به خشم آمد، واو را سخت فحش داد، وگفت: من میگویم که رسول الله فرمودند وتو میگویی، سوگند به خدا که که آنهارا منع می کنیم ؟

اگر کسی که سنت را بخاطر قول ابوبکر وعمر مخالفت کند، بیم نزول عذاب بر او است پس چگونه خواهد بود حال کسی که بخاطر قول شخصی که پایین تر از آنهاست با سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و حتی با آیات صریح قرآن مخالفت کند؟

در اینجا این مریدان مولوی ها که به عبادت این مولوی ها مشغولند باید از خود بپرسند این مولوی های اهل بدعت خوشگذران بالاترند یا آیات قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و قول ائمه ی 4 مذهب؟

به منهج صحیح اسلامی برگردید، هم اهل سنت واقعی شوید و هم اهل جماعت و دست از این فرقه بازهای ضرار ساز بردارید که هر یک برای خود فرقه و گروه و جمع و جریانی ساخته و بر جهالت شما نان می خورند و با جان و ناموس و مال شما تجارت و بازی می کنند.

اگر اهل جماعت نیسی …

اگر اهل جماعت نیسی …

به قلم: محمد اسامه

اهل جماعت بودن به زبان ساده یعنی: در دارالاسلام حکومتی بودن .

یعنی سرزمینی ابتدا باید دارالاسلام باشد، یعنی قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد.

حکومتی بودن در این دارالاسلام هم دو نوع است:

  1. شخص در یکی از ادارات و سازمانها و ارگانهای اجرائی حکومتی حضور دارد و در غیر معصیت الله از این نظام اطاعت می کند. چون:لا طاعةَ لِمَخلوقٍ في مَعصيةِ الخالِقِ.[1]
  2. شخص خارج از نظام اجرائی حکومتی است اما در غیر معصیت الله از این نظام اطاعت می کند. حتی اگر مثل امام احمد بن حنبل به مدت 15 سال در زندان این حاکمیت باشد و از بسیاری از امتیازاتی که لایقش است محروم شود و انواع شکنجه ها را نیز تحمل کند یا مثل ابن تیمیه رحمه الله در زندان این حاکمیت هم بمیرد.

رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را به اهل این جماعت بودن در دارالاسلام امر کرده است و فرموده است: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پایبند و ملزم جماعت و امام و حاکم و رهبر آن باش و ما را از  تمام فرقه ها و گروهها و پیوستن به فرقه های مختلف نهی کرده است و می فرماید: «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا» هر چند این فرقه ها با شعارهایی اسلامی و در لباس مولوی و شیخ و آخوند فرو رفته باشند : «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا».[2]

حتی اگر حکومت بر دارالاسلام دچار ظلم و بدعتی شده باشد که باعث ارتداد آن بر اساس ظوابط تکفیر مورد پذیرش اهل سنت و جماعت (1- اثبات جرم 2- تائید جرم توسط الله و رسولش 3- شروط تکفیر 4- موانع تکفیر) نشده باشد و ظلم و فسق آنها به کفر بواح و آشکار نرسیده باشد که برای این کفر آشکار از سوی الله دلیل و برهانی داشته باشیم «إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ».[3]  و شرایط و اسباب لازم و زمان مناسب برای تغییر انقلابی این حکومت بدیل اضطراری اسلامی به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت وجود ندارد و هر گونه جنگی به قیام فتنه و فاجعه ختم می شود و یا حاکمیتی بدتر از این سرکار می آید، هر گونه جنگ مسلحانه ای بر علیه این حاکمیت حرام است و هیچ توجیهی برای فرقه بازی و ضرار سازی و هدر دادن خون و ناموس و مال و امنیت مسلمین وجود ندارد.

این منهج صحیح اهل سنت و جماعت است. یعنی أهلَ السُّنَّةِ والجَماعةِ حتی اطاعت از امام عادل را نیز در معصیت الله مجاز نمی دانند، اگر این امام و رهبر آنها را به اطاعت از الله دستور داد از او اطاعت می کنند مثل دستور به اقامه نماز و دادن زکان و صدق و راستی و عدالت و حج و جهاد در راه الله، پس مومنین در حقیقت از الله اطاعت کرده اند.[4] 

اما اگر جزو مومنین اهل جماعت نیستی و جزو فرقه بازهای اهل بدعت شده ای برای ضربه زدن به آینده ی خوت و ملت مسلمانت نیازی به غریبه نیست، در همین مسیر اهل تفرقی که منجر به سستی و بی ابهتی و شکست و ذلیلی و ناامیدی ادامه بده و بر جوی خون مسلمین به اینهمه مصیبت ناشی از تفرق و کشتار ادامه بده.


[1]   أحمد (20653) الحاكم (5870)

[2] بخارى (7084) مسلم (1847)

[3] بخاري (7055)  مسلم (1840).

[4]  ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية (3/387).

به اسم اسلام، جنگ مسلحانه بر علیه ایران را یا مومنین فرقه باز انجام می دهند یا ضرارسازهای خود فروخته

به اسم اسلام، جنگ مسلحانه بر علیه ایران را یا مومنین فرقه باز انجام می دهند یا ضرارسازهای خود فروخته

به قلم: عبدالرحمن براهوئی

تمام مردم، به استثنای مومنین فرقه باز و همچنین دارودسته ی منافقین ضرار ساز خودفروخته  به این نتیجه رسیده اند که راهی جز اهل جماعت شدن و در پیش گرفتن اصلاحات در داخل ایران وجود ندارد و درپیش گرفتن قتال الفتنه و جنگ مسلحانه بر علیه ایران موافقت به استمرار انحراف و ادامه یافتن جهالت مردم و هدر دادن خونها و نوامیس مردم و در نهایت حرکت بر اساس نقشه ی کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو است .

بسیاری از این منحرفین تنها زمانی دست از لج بازی و حماقت خود بر می دارند که توسط اربابانشان طی معامله ای فروخته می شوند .

اجازه نده این افراد تو را وارد چنین سناریویی کنند و مثل دلقها و عروسکهای خیمه شب بازی طبق نقشه و برنامه ی دشمنانت عمل نکن.

تنها راه اهل سنت ایران و بخصوص بلوچها بازگشت به منهج صحیح ائمه ی اربعه در برخورد با منکرات حکومتهای حاکم بر دارالاسلام است، پس نه مقلد ماهواره ها شو نه مقلید فضای مجازی و مولوی های رسانه ای .