قومیت گرایان نخودی مغز بلوچ و کُرد و… در پهنه ی ایران زمین

قومیت گرایان نخودی مغز بلوچ و کُرد و… در پهنه ی ایران زمین

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

به یاد دارم اولین بار که در کتابی معتبر اسلامی اسمی از بلوچ شنیدم اسم سیاهسوار بلوچ یکی از فرماندهان سپاه ساسانی بود که با مشورت را سربازان خود داوطلبانه مسلمان شد و همگی به سپاه اسلام پیوستند.

بلوچها مثل سایر قومیتهای ایرانی تبار از عهد باستان و قبل از اسلام تا زمان حاضر بخشی از حاکمیت بر ایران زمین بوده اند و مثل سایر قومیتها نیز دارای خوانین و حکومتهای محلی و فئودال بودند.

حالا عده ای قومیت گرای بلوچ اکثراً سکولار پیدا شده اند که دقیقاً پا جای پای کُردهای جاهل سکولار می گذارند، کُردهای سکولار خائنی که از سال 1324ش به دستور استالین اولین حزب سکولار و اولین جمهوری سکولار را در شهر مهاباد ساختند و تا کنون همچون فاحشه های سیاسی هر روز در بغل یکی از دشمنان قوم مسلمان کُرد هستند و بر علیه منافع و هویت اسلامی قوم باشرف کُرد در دو بخش جنگ روانی و مسلحانه در کنار دشمنان جهانی و منطقه ای قرار گرفته اند.

این جاهلهای به تاریخ و هویت اسلامی ملت خود حساسیت بر نام ایران آنچنان بر اذهانشان ریشه دوانده است که با معمولی ترین سخن برچسب خیانت و مزدوری بر افراد و علما و مخالفین خود وارد می کنند.

تعصب نژادی و ملی گرایی و ناسیونالیسم معضلی است که در بلاد اسلامی از جمله بلوچستان، نه تنها نتوانسته است مسلمانان را از ظلم و ستم حکام نجات دهد چه بسا دود آن بر چشم خود ستم دیدگان فرورفته است، اینها هویت خود را بر اساس شک و گمانهای تاریخی به جای هویت واقعی و آشکار اسلامی قرار داده اند و می خواهند همچون حیوانات، عده ای را حول محورعلف و زمین و چراگاه جمع کنند در حالی که اسلام انسانها را حول محور عقیده و دین جمع کرده است.

همین طرز فکر کوتاه بینانه ی قومیت گرائی به تدریج تبدیل به ایدئولوژی و جهانبینی در برابر جهانبینی اسلامی شده است و سبب شده است بلوچ های سکولار و سکولار زده راه نجات را در بلوچ گرایی و قومیت گرائی و اتحاد حول محور علف و چراگاه ببینند.

این واضح است که تقسیم سرزمینهای اسلامی و بخصوص سرزمینهای بلوچ نشین و جدا کردن آنها از ایران زمین کار مسلمین نبوده بلکه اربابان سکولار همین بلوچها و کُردهای سکولار و توسط سایکس و پیکو این جدا سازی را انجام دادند .

این بلوچها قومیت گرا مثل سایر منحرفین در میان تمام قومیتها بر این باورند که حاکم حتما باید یک بلوچ باشد، و غیر آن اگرچه یک پیامبر، مردود است.

در تاریخ صدر اسلام آمده است که مردی به نام طلحة النمری از اهل یمامه و از قبیله بنی حنیفه که از قبیله و خویشاوندان مسیلمه کذاب بود به نزدش آمد. او از مسلیمه پرسید: چه می‌بینی؟ گفت: پلیدی، تعفن، شرارت، فساد و تاریکی. گفت: آن‌ها را در تاریکی می‌بینی یا در روشنی؟ گفت: در تاریکی. طلحه چون هم قبیله مسیلمه بود با او راحت صحبت می‌کرد، طلحه گفت: گواهی می‌دهم که تو کذاب و دروغگو هستی و محمد صادق و راستگوست. اما چرا با این وجود طلحه به مسیلمه ایمان آورد و تا آخرین لحظه همراه او بود و همراه او جنگید تا کشته شد؟ پاسخ این سؤال در ادامه سخن طلحه است که گفت: با وجود اینکه تو دروغگو و محمد راستگوست اما کذاب ربیعه (مسیلمه) نزد ما محبوب‌تر از صادق مضر (محمد) است. به عبارت دیگر یعنی او دروغگو باشد اما چون از قبیله ماست نزد ما محبوب‌تر است از کسی که راستگوست ولی از قوم و قبیله دیگر است.

این یک بیماری و آلودگی است و با اینهمه شناخت و آگاهیهای شرعی وقت آن رسیده که همگی با قاطعیت تمام در مقابل این مشکل و بیماری بایستیم، این بلوچهای قومیت گرا که اکثراً به عقاید سکولاریستی هم آلوده شده اند یا یک سکولار مرتد شده اند هرگز نه قابل احترام هستند نه قابل حمایت و پشتیبانی .

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

به قلم: نذیر احمد بلوچ

قوم بلوچ مثل بعضی از اقوام عرب برخلاف سایر قومیتهای ایرانی چون کوردها و مازنی ها و لرها و غیره دارای بافتی قبیله ای است و رهبران اقوام که تحت عنوان سردار از آنها نام برده می شود می توانند نقش مهمی در هدایت قوم خود داشته باشند.

در بلوچستان پاکستان که بر اساس فدرالیسم اداره می شود عده ای از  این سرداران نقش مهمی در سرکوب مومنین شریعت گرای بلوچ و خاموش کردن آتش خشم جوانان غیور و مجاهد بلوچ بر علیه حکومت سکولار پاکستان بر عهده دارند.

 اما در بلوچستان ایران این سرداران با آنکه تعدادی محدود از آنها چون رضا گمشادزهی فعالیتهایی نزدیک به سرمچاران دارد و بیشتر تمایل دارد مبارزه ی بلوچها را به سمت حکومت سکولار و فدرال پاکستان هدایت کند اما اکثراً با علمای خود و سیاستهای دارالاسلام ایران هماهنگ هستند.

همین هماهنگی سرداران و اکثریت مطلق علماء و خطباء و ائمه ی مساجد بلوچ در برخورد با مزدوران سکولار و فرقه گرای مدیریت شده توسط دشمنان باعث دلسردی و حتی خشم آنها شده است . چون این مزدوران سعی داشتند با بهره گیری از احساسات ملی گرایانه و مذهبی بلوچها و حتی با کمک از دارودسته ی خائن رجوی و اربابان آنها چون آمریکا و صهیونیستها و آل سعود رخ مبارزاتی بلوچ را از پاکستان به دارالاسلام ایران تبدیل کنند و نوعی جبهه ی قومی بلوچ به سوی ایران سوق دهند.

البته این مزدوران سکولار بلوچ سالهاست تلاش دارند در کنار سایر خائنین سابقه داری چون دارودسته ی رجوی و کومله ها و دمکراتهای کورد و سایر احزاب سکولار اپوزیسیونی واحد جهت ضربه زدن به دارالاسلام ایران و تشکیل حکومتی سکولار تشکیل دهند اما زمانی که از اینهمه تشتت و تضاد میان این احزاب نا امید شدند سعی کردند بر قوم بلوچ تمرکز کنند و زمانی که واکنش علمای بلوچستان و سرداران را دیدند این نا امیدی آنها با خشم مضاعف نسبت به این سرادران و علماء آمیخته شد.

امروزه یکی از توطئه گرانی که در لباس بلوچ و حتی اهل سنت بلوچستان قصد دارد بلوچها را در خدمت به اهداف دشمنان خرج کند کسانی از دارودسته ی رجوی هستند که به امثال حبیب سربازی و بهمن و غیره خط داده و آنها را مدیریت می کنند و سعی دارند در فضای مجازی نیز افکار عمومی بلوچها را مدیریت کنند و به آنها خط بدهند در حالی که نه بلوچ هستند و نه برایشان بلوچ و مذهب حنفی بلوچها برایشان اهمیت دارد. 

سرداران بلوچ به عنوان امرای سنتی قوم خود باید به وظایف خود عمل کنند و نباید اجازه دهند که احزاب سکولار مسلح و غیر مسلح سهابی و آجوئی و … و فرقه های مذهبی مسلح از پس مانده های ریگی و غیره فرزندان آنها را خواسته یا ناخواسته در راه اهداف آمریکا و آل سعود و صهیونیستها خرج کنند.

چہ درستاں گیشتر زالمیں کارے

چہ درستاں گیشتر زالمیں کارے

مرچی شپ ءَ جیش العدل ءِ ناشرکاراں نماز وانگ ءِ وھد ءَ پنچ انسان ، پنچ بلوچ ، پنچ اهل سنت ءُ پنچ بے میار شھید کتگ ۔

جیش العادلی کہ مدام وتی کارانی بابت ءَ بیان دنت،

اے کارء بابتا ءَ جهگ دنبین  پرچا کہ آ زان اَنت کہ اے واقعہ ایشانی مزدوریں رھبند ءَ پدر کنت

پریشان گوئی های حافظ عامر مسئول بخش اطلاعات و امنیت جیش العدل در معامله ی پاکستان بر سر آنها

پریشان گوئی های حافظ عامر مسئول بخش اطلاعات و امنیت جیش العدل در معامله ی پاکستان بر سر آنها

به قلم: نذیر احمد بارکزایى

حافظ در میان ما بلوچها یعنی کسی که نهایتش بین 6 ماه تا دو سال رفته و قرآن را حفظ کرده است و این حفظ کردن به این معنا نیست که از معانی و مفاهیم فقهی آن چیزی بداند، یعنی اینها با حفظ قرآن نمی توانند حتی عربی ساده را نیز صحبت کنند چه رسد به استخراج مفاهیم و معانی آن.

اما در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی که قرآن و احکام شریعت را حفظ می کردند چیزی بودند مثل «فقها» و علمای بعد از خود. قرآن به زبان آنها بودند و آنها به سادگی احکام را متوجه می شدند و پیام قرآن را به دیگران می رساندند.

الله تعالی می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه/122) مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند. باید که از هر قوم و قبیله‌ای، عدّه‌ای بروند تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند آنان را (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا (خویشتن را از عقاب و عذاب الله برحذر دارند و از بطالت و ضلالت) خودداری کنند.‏

حافظ عامر تنها قرآن را حفظ کرده، یعنی حتی به اندازه ی سالهای دوران ابتدائی یک کلاس پنجمی علم و سواد شرعی نخوانده اما در قحط الرجالی جیش العدل او را مسئول بخش اطلاعات و امنیت کرده اند به همین دلیل مثل تمام انسانهای بدون علم تنها بر اساس تجربیاتش عمل می کند و آیات را نیز در جایگاهی قرار می دهد که ربطی به او و گروهش ندارد.

گروه جیش العدل در بلوچستان پاکستان و زیر چتر امنیتی آمریکا و حکومت دست نشانده ی چرکستان سکونت دارد که اگر تاریخ مصرفش تمام شود و یا کارهای مفیدی برای آنها در ضربه زدن به ایران انجام ندهد و یا قرار باشد امتیازی گرفته شود هر لحظه امکان معامله بر سر آن وجود دارد، به همین دلیل پاکستان برای چندمین بار بر سر آنها معامله کرد و در 15 آبان 1403ش به همراه ایران 12 نفر از آنها را نیز به قتل رساند که ایران با پهباد دو نفر از مسئولین آنها را در تویوتای در حال حرکت ترور کرد و این یعنی رصد و چتر اطلاعاتی دقیق ایران بر این گروه.

معامله ی آمریکا و متحدینش بر سر اربکی های افغانستان یا کُردهای عراق و سوریه یا سایر گروهها در ویتنام و سومالی و مصر و تونس و لیبی و غیره دلیل بر برحق بودن این گروهها نیست بلکه نشان از مسیر غلط این گروههاست.   

پس جیش العدل زمانی که :

  1. کفار اصلی و اشغالگری چون آمریکا به عنوان متحد اصلی رژیم جنایتکار صهیونیستی را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  2. حاکمیت سکولار و جنایتکار چرکستان که نزدیک به هشتاد سال پست ترین جنایات را نسبت به بلوچهای مسلمان انجام داده را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  3. سکولارهای مرتد بلوچ که در حاکمیت ایالتی بلوچستان پاکستان شریک جرمهای آمریکا و حومت چرکستان هستند را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  4. احزاب سکولار و مرتد بلوچی چون ارتش جمهوری خواه بلوچستان (BRA)، ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA)، ارتش متحد بلوچ (UBA)، ارتش ملی گرای بلوچ (BNA)، جبهه آزادی‌ بخش بلوچستان (BLF)، لشکر بلوچستان (LeB)، گارد جمهوری خواه بلوچ (BRG)، جبهه ملی آزادی بلوچ (BRAS)، ببرهای آزادی خواه بلوچ (BLT) و… که کثیفترین جنایات را نسبت به بلوچهای مسلمان انجام می دهند و در اطراف او هستند را رها کرده و به مسلمین مشغول شده
  5. به جای کمک به جبهه ی حامی جهاد غزه به تنها کشور حامی مردم ستمدیده ی غزه در میان تمام کشورهای جهان ضربه می زند

در این صورت این گروه مثل سایر گروههای فرقه باز در «منهج و برنامه» مشکل دارد و کار او جهاد در راه الله نیست بلکه خدمت به دشمنان و ضربه زدن به مجاهدین فی سبیل الله است. بخصوص زمانی که حملات این گروه به ایران با تهدیدات و حملات رژیم صهیونیستی شروع شده و شدت می گیرند و به نحوی با رژیم صهیونیستی بر علیه ایران عملیات مشترک انجام می دهند.

پس حافظ عامر در جایگاهی نیست که در مورد جهاد فی سبیل الله و مسائل متعلق به آن صحبت کند و لازم است بداند ملت بلوچ در مسیر آگاهی و بیداری قرار گرفته و فریب شعارها و آشفته گوئی های شبه جهادی و بازی با آیات امثال او را نخواهند خورد.

پیامی به مناسبت درگذشت ماموستا حاج ملا هادی حق شناس از مبلغین اخوان المسلمین در سیتان و بلوچستان و خراسان جنوبی

پیامی به مناسبت درگذشت ماموستا حاج ملا هادی حق شناس از مبلغین اخوان المسلمین در سیتان و بلوچستان و خراسان جنوبی

کاتب: (محمد صدیق دهواری 16/8/1403)

مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا [الأحزاب: 23]
*دریافت خبر درگذشت ماموستا حاج ملا هادی حق شناس از شخصیت‌ها و علمای بارز و اندیشمند خطه کردستان که عمر با برکت خویش را درراه خدمت به دین و تدریس و تربیت شاگردان بارز و فرزندان عالم سپری نمود، مایه تأسف و تأثر گردید.*
*ماموستا حاج ملا هادی حق شناس در بیان اندیشه‌ها و آراء و نظریات خویش از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید و به آنچه اعتقاد و باور داشت خالصانه بیان و دفاع می‌کرد بی‌گمان صراحت کلام و گفتار ایشان خوشایند بسیاری نبود و مظلومانه و غریبانه به خاک سپرده شد*
ماموستا ملا قادر قادری امام جمعه معزز پاوه که در محضرش تلمذ نموده است در کتاب خاطرات خویش به بیان برخی از ویژگی‌های فکری ایشان و عضویت ماموستا ملأ هادی حق شناس در شورای فتوای در امور اورامانات در مردادماه 1361 که برای رفع معضلات اجتماعی همچون عدم مهریه‌های سنگین و جلوگیری از ازدواج بی‌رویه در کنار برخی مسائل دیگر تشکیل‌شده بود اشاره نموده است
*زنده‌یاد فقید ماموستا جلال حق شناس فرزند ایشان نیز از علمای بارز و دعوتگران اندیشه اخوان المسلمین بود و برای تقویت فکری و تشکیلاتی اخوان المسلمین بلوچستان رنج سفر و غربت را تحمل نمود و در کنار درب خروجی مسجد مکی به خیابان خیام زاهدان در دهه شصت کتابفروشی با نام کتابفروشی مکی دایر نمود و با همفکری و همراهی شیخ انور دهواری و دیگر دعوتگران اخوان المسلمین به فعالیت پرداخت*
این‌جانب از طرف خود و شاگردان استاد جلال حق شناس رحمه الله در استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان و همچنین برادر بزرگوارم شیخ انور دهواری این مصیبت را صمیمانه به خانواده معظم و فرزندان و ماموستا ملا محسن نعمتی و شاگردان و علمای و مردم خطه کردستان تسلیت می گوییم و از خداوند متعال علو درجات و برای بازماندگان صبر جزیل مسألت داریم

دلبستگی مولوی عبدالحمید زاهدان به «اومانیسم» و کفار سکولار جهانی

دلبستگی مولوی عبدالحمید زاهدان به «اومانیسم» و کفار سکولار جهانی

به قلم: عبدالرحمن براهویی

اصطلاح «اومانیسم» در میان مسلمین با عنوان «انسانیت» ترجمه شده است که به معنی انسان محوری و انسان مداری به جای الله محوری و الله مداری است.

اصطلاح «انسانیت» در میان مسلمین با آمدن سکولاریستهای اشغالگر به میان مسلمین و قدرت گیری رایج شدن فرهنگ سکولاریستی در میان مسلمین گروه خورده است، و در میان بلوچها به همین چند دهه ی گذشته برمی گردد، و کسانی چون مولوی عبدالحمید زاهدان جزو اولین افرادی هستند که با جا انداختن این اصطلاح در حال زمینه سازی برای گرایش مردم به سکولاریسم هستند و نه مولوی عبدالعزیز رحمه الله و نه هیچ عالم بلوچی قبل از مولوی عبدالحمید از چنین اصطلاح کفری استفاده نکرده است..

«اومانیسم» یا همان «انسانیت» زیربنای تفکر کفری سکولاریسم است که سکولاریسم بر آن بنا شده است و اسلام دقیقاً برای از بین بردن این عقیده و جایگزین کردن «توحید» و «حاکم کردن قوانین شریعت الله» آمده است.

با این وجود، مولوی عبدالحمید، مولوی رسانه ای مسجد مکی زاهدان این هفته 30 شهریور 1403ش هم باز به تناقض گوئی های همیشگی خود به نفع سکولاریسم و سکولاریستها ادامه داد و گفت:

  1. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم «انسان» ساخت و درس «انسانیت» آموخت.
  2. اسلام در انسان «انسانیت» به وجود می آورد.
  3. شهدای غزه از مرز 41 هزار نفر گذشته است. فلسطینی ها و یهودی هایی که کشته شده اند همه ی اینها انسان هستند. سران آمریکا و اروپا کجا هستند  و چرا مساله فلسطین را حل نمی کنند؟
  4. جامعه جهانی، سازمان های حقوق بشری و تمام کسانی که به «انسانیت» می اندیشند باید جلوی ظلم را بگیرند و مساله ی فلسطین را به روشی عادلانه که حق هیچ کدام از طرفین ضایع نشود حل و فصل کنند. کسی که حل و فصل عادلانه را قبول نمی کند او را پای میز محاکمه بکشانند و مجبور به قبول بگردانند.

باید به این مولوی گفت که همه ی ما قبل از آنکه مومن یا کافر باشیم «انسان» هستیم و الله این انسان را از خاک آفرید «خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ»(سجده/7) و الله بارها در قرآن این انسان را با عبارت «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» (حجرات/13) مورد خطاب قرار داده است، پس الله، انسان را ساخت نه رسول الله صلی الله علیه وسلم، و الله به رسول الله صلی الله علیه وسلم درس توحید و مختص کردن عبادت برای الله را آموخت نه «اومانیسم» را.

الله در مورد هدف خلقت انسان و جن هم می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) ‏من جنها و انسانها را جز برای عبادت خود نیافریده‌ام.‏

پس اسلام در انسان، الله مداری و الله محوری و «توحید» و «بندگی کردن برای الله» به وجود می آورد نه «اومانیسم» و انسان مداری و انسان محوری و بندگی کردن برای سایر انسانها را.

در مورد جنایات صهیونیستهای سکولار هم حتی کودن ترین انسان می داند که آمریکای سکولار و اروپای سکولار متحدین رژیم صهیونیستی هستند و این رژیم سکولار با دلارها و بمبهای آمریکا و اروپا در حال قتل عام مسلمین غزه است.

حالا این مولوی رسانه ای با آنهمه القاب رگباری که برای خود سرهم کرده از این مجامع سکولار که به «اومانیسم» می اندیشند و همینها بودند که به اشغالگران صهیونیست رسمیت بخشیده اند می خواهد که برای مسلمین غزه و فلسطین کاری انجام دهند و حکم و قاضی شوند و حکم صادر کنند!!

چنین انتظاری از کفار سکولار محارب تنها فریب افکار عمومی مسلمین و غسل تعمید دادن کفار سکولار محارب برای مسلمین و خاک در چشم مسلمین کردن است.

مسلمین به بازگشت به قرآن و تمرکز بر مشترکات خود و «اتحاد» و «وحدت اسلامی» و اتکاء به خود بعد از نصرت الله، نیاز دارند «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ» (انفال/62) نه به دشمنان محاربشان و احکام کفری آنها.

‍ تناقض گوئی مولوی ها و … چگونه مُد شده است؟

تناقض گوئی مولوی ها و … چگونه مُد شده است؟

به قلم: عبدالرحمن براهویی

گاه برایمان عجیب بود که چرا مثلاً مولوی عبدالحمید اینهمه تناقض گوئی در سخنانش وجود دارد؟ یعنی واقعاً نمی داند یا مساله چیز دیگری است تا اینکه به این سخن أبو الحسن الندوی( 1999-1914 مـ ) از بیدارگران میان حنفی مذهبها برخورد کردم که روشن می کند امروز عصر تزویر تناقض گویی است و می گوید:

“امروز ، عصر تناقض گویی و تمجمج است. بسا محقق یا روزنامه نگاری حماسه ای در بیوگرافیِ قهرمانی از قهرمانان جهادِ اسلامی یا مجددی از مجددانِ اسلام می نویسد، هنوز جوهرِ نوشته اش نخشکیده است که با همان قلم به مدیحه و ستایش بر پیمان شکن و خائنی از خائنانِ به امت ، یا به تأییدِ چیزی از اجانب و بیگانگان برای مصحلت سیاسی و منافعِ مادی و مزایایِ پولی می پردازد ، و هیچ تناقض و دوگانگیي رفتاری در این نمی بیند!”  (ماذا خسر العالم بإنحطاط المسلمین – ص221)

این واقعیتی است که گاه مردم بلوچ حنفی مذهب ما حداقل به صورت هفتگی در نمازهای جمعه ی خود با آن برخورد می کنند.

جهت دوری از این تناقض گوئی ها و هزیانات اهل بدعت که باعث سرگردانی تعداد کثیری از مردم ما شده است چاره ای جز بازگشت به منهج صحیح اهل سنت و جماعت وجود ندارد.

راستی آزمایی گروههای مسلح بلوچ و منهج انحرافی آنها

راستی آزمایی گروههای مسلح بلوچ و منهج انحرافی آنها

به قلم: محمد اسامه

یکی از خواهران ما نقدی بر فعالیت مخرب گروههای مجازی شبه جهادی ارائه داده بود و اظهار کرده بود که این گروههای رسانه ای شبه جهادی افکار آن بخش از مردم شریعت گرای ما را خراب می کنند ونقصانی بزرگ از طرف اینها برای بچه های مردم خواهد رسید و…
این یک واقعیت است که در میان اینهمه جاهلیت، تنها قشری خاص از مردم ما دنبال بازگرداندن شریعت الله به زندگی مردم و مبارزه با جاهلیت چند قرنه و سنتی میان مردم و جاهلیت نوین سکولاریسم هستند.
گروههای شبه جهادی هم، همین قشر را هدف گرفته اند و سعی دارند این جریان مبارک را در مسیرهای انحرافی نابود و هدر دهند.
شبکه مجازی گروه جیش العدل بلوچ در پاسخ به این خواهر ما می گوید:

” اگر از نظر شما ما تروریست هستیم پس تروریست خواهیم ماند تا آخر باذن الله عزوجل.”
می گوئیم:

ای گروههای مسلح پاکستان نشین، بله شما باعث ایجاد نا امنی و دزدی و غارت و قتلهای کور و  ترس در میان مسلمین بلوچ حنفی مذهب ایران شده اید اما آمریکای کافر در جلو چشمتان است و از شما در امان است و از شما ترسی ندارد، همچنین حکومت سکولار و دست نشانده پاکستان در جلو چشمتان است و از شما در امان است و از شما ترسی ندارد، همچنین احزاب سکولار و مرتد بلوچ در جلو دستتان و چشمتان هستند و از شما در امان هستند و از شما ترسی ندارند.
گفته اید:
” اگر ازنظر شما ما قاتلین نَفس ها هستیم پس  ب قتل کردن ادامه خواهیم داد تا نَسل  کفار وظالمین را ازبیخ وبنیاد خُشک  نکرده باشیم.. “

می گوئیم:

کفار آمریکایی اشغالگر و مرتدین کافر پنجابی و بلوچ و… در جلو چشمتان هستند، تنها یک مورد نشان دهید که شما ای گروههای جیش العدل و انصار الفرقان و… یکی از این کفار را کشته باشید. فقط یک مورد نشان دهید، پس شما قاتل نفس ها هستید اما نفس های مسلمان نه نفس های کفار اشغالگر و مرتدین محلی.

می گویند:
” اگر ازنظر شما ما فرزندان شمارا ب کُشتن میدهیم پس ب این کار خود ادامه میدهیم تا فزندان شما در راه الله کشته شوند نه در  راه شیطان..”

می گوئیم:

شما این فرزندان ما را در قتال الفتنه و فی سبیل آمریکا و نژاد پرستی و جاهلیت و شیطان هدر می دهید نه در راه الله.
رها کردن آمریکای اشغالگر و مرتدین مسلح محلی جنایتکار چون BLA  و … که در کنار دست شما و با شما هستند و یاران حقیقی شیطان هستند و در عوض کشتن مردم مسلمان بلوچ ایرانی به بهانه های غیر شرعی نشان می دهد که شما در مسیر شیطان قرار دارید نه اسلام و اهل سنت و جماعت.
فقط کافی است کمی فکر کنید.
گفته اید :
با الله تجارت کرده ایم و فرزندان شما را در این راه جهاد قرار داده ایم

می گوئیم:

شما با آمریکا و سایر دشمنان ایران وارد معامله و بارزگانی شده اید و جنس مورد تجارت شما هم جوانان ما و امنیت ما و آینده ی ملت بلوچ است.

هم اکنون که سکولاریستها ( مشرکین) خارجی و منطقه ای و محلی به عقاید و افکار و فرهنگ و دین و موجودیت ما حمله ور شده اند شعار:
زندگی با جهاد
مرگ با شهادت
معنی پیدا می کند، چون:
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم وأنفسِكُم وألسنتِكُم ( آلبانی، صحیح ابی داود ۲۵۰۴)
با سکولاریستها( مشرکین) با مالهایتان و جانهایتان و زبانهایتان جهاد کنید.
بله، می توان زندگی با جهاد کرد، و با یکی از این سه مورد با این کفار سکولار خارجی و داخلی و بومی جهاد کرد.
زندگی با جهاد این است، نه مشغول شدن به قتال الفتنه و جنگ در راه منافع و نقشه های این کفار.

پس، اهل سنت و جماعت بلوچستان به فردی خاص یا گروهی خاص از بلوچهای مسلح خرده نمی گیرد، بلکه کل منهج و مسیر انحرافی آنها را اشتباه و انحرافی می داند و زیر سوال می برد.

ای کسی که در میان بلوچها قتال الفتنه راه انداخته ای

ای کسی که در میان بلوچها قتال الفتنه راه انداخته ای

به قلم: عارف دهواری

جهاد فی سبیل الله بر ضد حاکمیت بر دارالاسلام یعنی جنگی که بر اساس ظوابط و اصول مورد پذیرش اهل سنت و جماعت و زیر پرچم یک رهبر واحد با توانایی لازم جهت پیروزی برای تغییر این حاکمیت به حاکمیتی نزدیکتر به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت انجام می شود.
اما اگر جنگ توسط فرقه ها و گروههای متفرقی انجام شود و همچنین توان تغییر این حاکمیت در آنها وجود نداشته باشد و جنگ طولانی شود و باعث هرج و مرج و ریخته شدن به ناحق خون مسلمین و تلف شدن مال و ناموس و امنیت مردم شود چنین جنگی قتال الفتنه است و باید از آن پرهیز کرد.
آنچه امروز در بلوچستان ایران توسط گروههای مسلح مختلفی چون جیش العدل و دهها فرقه ی ریز و درشت و حتی گردنه گیر چون گروه اسماعیل انجام می شود فتنه و قتال الفتنه است که باید از آن پرهیز کرد و مسلمین را از افتادن در این فتنه پرهیز داد.
پس ای کسی که به خاطر جهالت به منهج اهل سنت و جماعت و یا به دلیل تحریک دشمنان اسلام و مسلمین در مرداب قتال الفتنه افتاده ای از خدا بترس و پیش از آنکه فرصت از دست برود و یا مرگت فرا برسد توبه کن تا از هدر دادن خودت و دیگران با شعارهای احساسی جلوگیری شود.

تو چه فکر کرده ای؟ آیا گمان می کنی که نجات خواهی یافت و به فلاح خواهی رسید؟ یا آه و دعای  کسانی که با سرنوشت شان بازی کرده و آنان را با شعارهای قوم گرایانه یا اقتصادی و حتی مذهبی بی جهت در خطر انداخته ای، زندگی را برایت به جهنمی سوزان تبدیل خواهد کرد.

الله متعال برای جهاد قانون و برنامه تعیین کرده و ذات غیوری است و هرگز بدعت در قانونش را نمی پسندد و هرگز خون بنده گان مظلومش را که اهل بدعتی جون امثال شما روزانه در قتال فتنه خرج می کنید به هدر نمی دهد، هر کس و هر کجا که باشند به فریاد و شکایت شان رسیدگی خواهد کرد.

ای کسی که با نام جهاد و یا قومیت و غیره در حال انجام قتال الفتنه هستی، تو این را نیک بدان که با کارهای نادرست و اعمال فاسدت به دشمنی خدا و بندگانش برخواسته ای و همه داریم می بینیم که با نا امنی که تولید کرده ای برای عموم مردم هلاکت و تباهی و دزدی و غارت و قتلهای کور به ارمغان آورده اید که همه با چشم سر می بینیم .

اینهمه قتل و جنایت به خاطر نا امنی که شماها تولید کرده اید پیامی به شما و امثال شماهاست که بی گمان چوب خدا صدا ندارد و اگر بخورد دیگر دوایی هم ندارد؛ پس قبل از آنکه بمیری توبه کن و برگرد و با اصلاحگری در جامعه از کسانی که حقوق آنان را پایمال کرده ای حلالیت بخواه، باشد که تو را معاف کنند و از هلاکت و تباهی ابدی و رسوای تاریخ و دنیا و آخرت نجات حاصل کنی .
به منهج صحیح اهل سنت و جماعت برگرد و قتال الفتنه را رها کن و به آمریکا و حکومت سکولار پاکستان و این احزاب سکولار بلوچ پاکستانی هم دل نبند و قبل از آنکه طی معامله ای توسط اینها فروخته شوی آبرومندانه به دامان ملت خودت برگرد.

جیش العدل و فرقان ووو «جهاد دفع» در جایی است که لم دادی نه…

جیش العدل و فرقان ووو «جهاد دفع» در جایی است که لم دادی نه…

به قلم: محمد اسامه

فرقه بازهای پاکستان نشینی که هر چند وقت یکبار دست به عملیاتهای کور و ایزایی در ایران می زنند و پیام آور نا امنی و رواج انواع راهزنی ها و قتلهای کور و آدم ربایی برای ملت بلوچ ایرانی شده اند با بازی با اصطلاحات شرعی می خواهند قتال الفتنه ی خودشان در لباس «جهاد دفع» به مردم نشان دهند.
اینها خوب می دانند «جهاد دفع» یعنی چه، اما شعور مخاطبین خود را به بازیچه گرفته اند.

از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۳ میلادی، بعد از خیانت‌های پشت پرده دولت سکولار و مرتد پاکستان، اکنون آشکارا افواج سکولار – صهیونی بر سرزمین اِشغالی پاکستان قدم گذاشته و گشت و گزار می کنند.

سوال پرسیده می‌شد که چرا جهاد در افغانستان فرض است؟ در جواب گفته می شد؛ افواج سکولار- صهیونی به رهبری آمریکا در افغانستان قدم گذاشته و به خاک این کشور تجاوز کرده‌اند لذا به همین خاطر جهاد فرض بود «جهاد دفع».
ما نیز اکنون می پرسیم اگر اینگونه است بنابراین چرا در پاکستان جهاد فرض نیست ؟ آیا مگر افواج کافر سکولار اشغالگر در پاکستان نیامده‌اند ؟ نیروی‌های آمریکایی در پاکستان نیز آمده اند، فتوی چگونه خواهد بود، یا هنوز نیز می خواهند باطل را با حق بیامیزند. «الساکت عن الحق شیطان اخرس».

به جیش العدل و گروه الفرقان و محازی های حرافی چون نقشبندی و گروه مجازی ج.د.ا و سایر فرقه های پاکستان می گوئیم :
«جهاد دفع» در همانجاست و آنچه شنا در ایران انجام می دهید قتال الفتنه است .
اهل سنت و جماعت اجازه ندهیم با تعریف وارونه از اصطلاحات شرعی فریبمان دهند.