هم سنگری با صهیونیستها از جیش العدل تا احمد الشرع

هم سنگری با صهیونیستها از جیش العدل تا احمد الشرع

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

هم سنگری و یا هم جبهه ای شدن گاه ممکن است به صورت مستقیم و روشن انجام شود گاه ممکن است به صورت غیر مستقیم و حتی ناخواسته صورت گیرد.

به عنوان مثال زمانی که یکی از اعضای داعش در سینا به مجاهدین حماس در نواز غزه اسلحه می فروشد تا با صهیونیستها بجنگند، داعش فورا فتوای ارتداد این عضو خود را صادر کرده و او را جلو دوربینها به قتل می رسانند. آیا چنین کاری هم جبهه ای شدن با صهیونیستها نیست؟ قطعا هست هر چند خودشان چیز دیگری بگویند.

اگر کسانی چون بن زیاد امارات و ابن‌سلمان آل سعود و سیسی مصر و ملک عبدالله اردن و الهام استان باکو و… آشکارا در جبهه ی صهیونیستها قرار گرفته اند کسانی چون  جولانی (احمد الشرع) در سوریه ابتدا شعارهای جهادی سر می دادند اما در نهایت هم‌سنگر صهیونیست شده‌است.

چرا امثال جولانی و دیگرانی که شعارهای جهادی سر می دهند، با هم جبهه ای شدن با صهیونیستها و آمریکا، دست در دست دشمن خون‌خوار بر علیه اهل غزه و سایر مجاهدین ضد آمریکائی گذاشته‌اند و بوقهای تبلیغی آنها نیز که در قالب هیئتهای شرعی هستند سکوت کرده اند؟

این خیانت آشکار است، این فروختن امت رسول الله صلی الله علیه وسلم است، الله جل جلاله هشدار داده است: إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ (بقره/159) بی‌گمان کسانی که پنهان می‌دارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستاده‌ایم، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب بیان و روشن نموده‌ایم، خدا و نفرین‌کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جان)، ایشان را نفرین  و لعنت می‌کنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد).‏

پس می توان گفت: لعنت بر زبان‌هایی که آگاهانه و عمدا و به میل خودشان و اختیاری و به نفع دشمنان در دهان‌شان مهر سکوت زده‌اند

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: من سُئل عن علمٍ فكتمه ألجمه اللهُ بلِجامٍ من نارٍ يومَ القيامةِ .[1]

از هرکس درباره ی دانشی پرسيده شود و او آن را پنهان کند، روز قيامت با افساری آتشين به لگام کشيده می شود.

ای برادران و خواهران بلوچ، آیا جوانانی که خواهان امر به معروف و نهی از منکر و حتی خواهان جهاد هستند از تمام این مولوی های اطراف خود در این زمینه ها سوال نپرسیده اند؟ آیا مولوی ها و شیخهای اطراف جولانی و گروههای جیش العدل و انصارالفرقان و… نمی دانند که با آمریکا و صهیونیستها بر علیه مجاهدین اهل غزه هم جبهه ای و هم سنگر شده اند؟  

امروز این شیوخ و مولوی ها با سکوتشان در این زمینه و با تحریک جوانان احساساتی با شعارهای جهادی خیانت رهبران و گروه خود را توجیه می‌کنند:

  •  با فتواهای‌شان جنگ با حامیان اهل غزه را حلال می‌سازند،
  •  با سکوت‌شان ظلم آمریکا و صهیونیستها را تقویت می‌کنند.

یمی از فرقهای اسلام آمریکائی – صهیونی جدید که خروجی و ثمره ی تمام فعالیتهایش به نفع آمریکا و صهیونیستهاست، با اسلام آزادی بخشی که پرچمدار جهاد فی سبیل الله و مدافع مظلومین است، همین است.


[1]  أخرجه أبو داود (3658) واللفظ له، والترمذي (2649)، وابن ماجه (266)، وأحمد (7571).

در زمان جنگ با دشمنان اشغالگر، ایجاد تفرقه و پرداختن به مسائل اختلافی خیانت است

در زمان جنگ با دشمنان اشغالگر، ایجاد تفرقه و پرداختن به مسائل اختلافی خیانت است

کاتب: عبدالرحمن براهویی

بدون نگاه به تاریخ گذشته همه شاهد هستیم که صهیونیستها با کم آمریکا سالهاست در فلسطین و ماههاست در غزه جنایت می کند، همچنین دیدیم که در جنگی 12 روزه آمریکا و صهیونیستها مشترکاً به ایران به عنوان مهمترین حامی جهاد اهل سنت فلسطین و غزه حمله کردند.

در چنین وضعیتی ما در شبکه های ماهواره ای منتسب به تشیع و تسنن شاهد شعله ور شدن فعالیت آنها در تولید تفرق و مشغول کردن دسته هائی از شیعه ها و سنی ها به هم هستیم.

در کنار این مجریان آشکار جنگ روانی دشمن، ما شاهد هستیم که جماعتی از علما سوء، این خائنان مزدور و فروخته‌شده، با سکوت ننگین و خیانت آشکارشان نه تنها جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و صهیونیستها را تنها گذاشته‌اند بلکه در برابر این مجریان آشکار جنگ روانی دشمنان نیز لال شده اند.  اینان در کنار شیاطین ناطق مجری جنگ روانی دشمنان، همان شیاطینِ انسان‌نمای اخرس و لالی هستند که به جای فریاد علیه ظلم و اشغال، و از ترس از دست‌دادن جایگاه و مقام دنیوی، زبانشان را بسته‌اند.

این دو دسته همان گروههایی هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره‌شان هشدار داد و قرآن کریم نیز آنان را به عنوان «احبار و رهبان»ی که دین را به بهای ناچیز دنیا فروختند یاد کرده است. آنان تاجران دین‌اند، تاجرانی که جهاد و خون شهیدان را کالا کرده و در بازار سیاست و دربار اشغالگران خارجی و طواغیت محلی حاکم بر مسلمین به فروش گذاشته‌اند.

این تاجران توحید و دعوت به نام اسلام فعالیت دارند اما در عمل با تولید تفرق و دامن زدن به اختلافات ریز فقهی میان مسلمین شمشیرشان علیه اسلام و امت اسلامی کار می‌کند. اینان نه تنها خیانت‌کارند، بلکه سد راه امت‌اند، چرا که اگر صدای حق می‌بودند، امت اسلام امروز در برابر صهیونیزم و آمریکائی ها و مزدورانشان یکپارچه و متحد می‌بود.

ای مردم، بدانید که این سکوتِ علما سوء خیانت است، خیانت به خون هزاران شهید غزه و فلسطین، خیانت به مجاهدین تمام سرزمینهای اسلامی، خیانت به همه مظلومان جهان. تاریخ این مزدوران را به عنوان «علمای سوء و خائن» ثبت خواهد کرد، همان‌گونه که تاریخ علمای بنی‌اسرائیل را ثبت کرد که آیات خدا را تحریف کرده و به بهای دنیا فروختند.

پس بر ماست که فریب این شیاطین را نخوریم؛ بر ماست که راه قرآن و سنت و راه اتحاد اسلامی و راه صادقان را بگیریم؛ بر ماست که محافظت از اتحاد و وحدت اسلامی را در برابر کفار اشغالگر خارجی و مزدوران آنها با خون و قلم و صدا زنده نگه داریم و بدوانیم زمانی که کفار اشغالگر خارجی به رهبری آمریکا و جلو انداختن توله هارش صهیونیستها، سرزمین ما را تهدید می کنند پرداختن به اختلافات داخلی میان مسلمین و یا مشغول کردن مسلمین به نارسائی ها و مشکلات داخلی و دامن زدن به تفرق میان مسلمین، خیانت آشکار به اسلام و خدمت به دشمنان اصلی است.

جیش العدل حق ندارد از اسامه بن لادن چیزی بگوید

جیش العدل حق ندارد از اسامه بن لادن چیزی بگوید

کاتب: محمد اسامه

با آنکه در مورد اسامه بن لادن دیدگاههای مختلفی وجود دارد اما تمام دوستداران و دشمنان او به این حقیقت اقرار دارند که اسامه بن لادن هرگز به بهانه ی اختلافات مذهبی و فقهی با هیچ مسلمانی درگیر نشد و هرگز بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران فتوای جهاد نداد در حالی که بر علیه کرزای افغان و تمام حاکمیتهای دست نشانده ی عرب و عجم فتوای جهاد داد و زمانی که آمریکا به افغانستان حمله کرد به اعضای برجسته ی اطرافش و به دختر و فرزندانش دستور داد به ایران پناه بیاورند و…

با همین منهج بود زمانی که دسته ای از بلوچها قصد داشتند با نام القاعده با ایران وارد جنگ شوند و اعلام موجودیت کردند اما اسامه بن لادن نه تنها بیعت آنها را نپذیرفت بلکه عمل نظامی آنها بر علیه ایران را نیز تائید نکرد و در عوض بر اتحاد تمام مسلمین بر علیه آمریکا به عنوان سر افعی و صهیونیستها تاکید کرد .

در کنار این:

  • اسامه بن لادن هرگز با طالبان، حنفی مذهب دیوبندی، اختلاف مذهبی پیدا نکرد و هیچگاه تفرقه ایجاد نکرد.
  • همیشه بر وحدت امت و اطاعت از امرای امارت اسلامی لبیک می‌گفت و و تمام اعضای جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و صهیونیستها را به اطاعت از امرای خود دعوت می کرد و می‌دانست که اطاعت، ستون نصرت امت است.
  • او بر اساس مکتب اخوان المسلمین سید قطب رحمه‌الله و منهج صحیح اسلامی حرکت می‌کرد؛ بنابراین تمام تلاشش بر وحدت اسلامی و مبارزه با آمریکا، متحدین غرب و مزدوران محلی آنها متمرکز بود.
  • او هیچگاه خون مسلمانان را برای اختلافات مذهبی نریخت؛ هیچگاه شیعه و سنی را به جان هم نینداخت؛ هیچگاه فرقه فرقه نشد.

اما شما، فرقه های جیش العدل و انصارالفرقان و سایر منشعبات گروهک عبدالمالک:

  • هرگز راه او را نرفته اید و در مسیر تفرقه، تکفیر و اختلاف دشمن شاد کن در حرکت بوده اید
  • شما که خود را جهادی می‌دانید، امروز چه چیزی نصیب امت کرده‌اید؟

جز فرقه فرقه شدن، هدر دادن جوانان بلوچ در راه اهداف دشمنان، خونریزی مسلمانان، و ایجاد ذلت و شکست .

به خدا قسم:

هر جا از منهج امر به معروف و نهی از منکر مورد نظر ائمه ی اهل سنت و جماعت و راه علمای راستین اهل دعوت و جهاد فاصله گرفته‌اید، فقط دشمن شاد و جبهه ی مقاومت و مردم بلوچ تضعیف شده است.

ای پس مانده های جندالله عبدالمالک:

ببینید و عبرت بگیرید،

راه شهید اسامه بن لادن ، راه وحدت با تمام مذاهب اسلامی، عزت و نصرت بر دشمن است

راه شما، راه شکست، تفرقه و ذلت است

پس در رسانه های خود از اسامه بن لادن چیزی نگوئید بلکه از دارودسته ی رجوی و سایر افرادی سخن بگوئید که در جبهه ی آنها قرار گرفته اید و به نفع آنها و با رها کردن آمریکا (سرافعی) به اعضای جبهه ی مقاومت و جهاد غزه ضربه می زنید.

توحید ماهواره ای و نجدی زده ی جیش العدل و مسیر منتهی به ذلت آن

توحید ماهواره ای و نجدی زده ی جیش العدل و مسیر منتهی به ذلت آن

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

اخیرا رسانه ی جیش العدل ادعا کرده است که برای دفاع از توحید و مبارزه با شرک با حکومت ایران می جنگد، البته متناسب با نیازهای روز هدف جنگ خود شرا مشخص می کند؛ یک زمانی عبدالمالک ریگی در مصاحبه با شبکه ی ماهواره ای رنگارنگ ادعا می کرد که هدف او تشکیل حکومتی دموکراتیک در ایران و فدرالیسم برای بلوچهاست که امروزه هم امثال حبیب سربازی و سرخوش همین شعار را می دهند.

اما به عنوان یک عبرتی نزدیک به دوران ما ببینید تاریخ از چنین مدعیان توحید نجدی زده چه عبرتی برای ما دارد؟

ابومصعب زرقاوی شاگرد ابومحمد مقدسی نجدی و بنیانگذار واقعی و اصلی داعش که سوادی کمتر از دوره راهنمائی داشت و بعدها پیروانش عنوان شیخ بر او گذاشتند، آنهمه در افغانستان بود اما هرگز به طالبان حنفی مذهب بیعت نداد حتی به اسامه بن لادن اخوان المسلمینی هم بیعت نداد و تنها در عراق و جهت جذب نیروهای همسو با اسامه بن لادن بود که به او بیعت داد، اما بر خلاف سیاستهای اسامه و از سال‌های آغازین دههٔ ۲۰۰۰ میلادی جنگی خونین علیه مسلمانان مخالف خودش را آغاز کرد، ابتدا از انصارالسنه سنی مذهب شروع کرد تا به شیعیان ختم شد.

او به جای تمرکز جهاد علیه دشمن صهیونیستی و کفار خارجی، شیعه و سنی را در خون یکدیگر غرق کرد و تفرقه‌ای وحشتناک در امت به وجود آورد و ثمرات جهاد عراق را دو دستی تقدیم آمریکا و مزدوران آمریکا کرد تا اینکه در نهایت به تدریج نیروهای طرفدار ایران در عراق قدرتی به وجود آوردند و از جنگ خونین شیعی سنی که زرقاوی به همراه شیعیان انگلیس یو آمریکا و انگلیس جرقه هایش را زده بودند خاتمه داد و از آن تاریخ تا کنون ما دیگر شاهد جنگ شیعی سنی در عراق نیستیم.

این فتنه ی جنگ شیعی – سنی با انکه با زمینه سازی های آمریکا و انگلیس و ابزارهایی چون زرقاوی و شیعیان انگلیسی شروع شد اما با فتواهای ابو محمد مقدسی همراه شد؛ کسی که خود در اردن، حیات خلوت اسرائیل، زندگی می‌کند و هزاران مسلمان را با فتاوای ضلالت‌آمیز به قتلگاه کشاند.

فتوای او باعث شد که مجاهدین مهاجر و مردم مسلمان در عراق قربانی شوند، مساجد و مدارس و خانه‌ها ویران شود و امت اسلامی دچار شکاف و تفرقهٔ عمیق گردد.

زرقاوی و مقدسی با این اقدامات، درس عبرتی برای همهٔ پیروان اهل سنت و جماعت باقی گذاشتند:

پیروی از نجدیتی که تحت سلطه ی طاغوتها و سرویسهای امنیستی آمریکا و طاغوتهای دست نشانده است، جز جنگ داخلی، قتل مسلمانان و ذلت امت، نتیجه‌ای نخواهد داشت.

هم اکنون جیش العدل هم که در پاکستان تحت سلطه ی آمریکا و صهیونیستها ساکن است همان شعارهای آلوده به نجدیت تحت مدیریت کفار و طاغوتهای محلی را سر می دهد که زرقاوی در جنگ با اهل سنت مخالف خود شو شیعیان سر می داد و همان مسیر ذلت بار زرقاوی را در میان بلوچهای حنفی مذهبی می رود که اگر قدرتی داشته باشد به بهانه ی شرک و توسل و … ابتدا اهل سنت را قتل عام می کند بعد شیعیان را.

ای بلوچهای رنج دیده، اما آگاه و هوشیار در برابر توطئه های دشمنان:

تاریخ را ببینید و عبرت بگیرید.

آیا دوباره می‌خواهید راهی را بروید که اهل سنت سرزمینهای دیگر را طبق نقشه های آمریکا و طاغوتهای محلی به خاک و خون کشاند؟

به خدا قسم، هر کس بخواهد امروز همان راه را ادامه دهد، جز شکست و رسوایی نصیبش نخواهد شد.

ای گروههای شبه جهادی و نجدی زده ی جیش العدل و… اهل سنت بلوچستان شما را خطاب قرار می دهد (2)

ای گروههای شبه جهادی و نجدی زده ی جیش العدل و… اهل سنت بلوچستان شما را خطاب قرار می دهد (2)

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

ای گمراهان جیش العدل و انصار الفرقان و تمام گروههای همسو با شما که به «قتال الفتنه» مشغول هستید:

قسم به الله، تا زمانی‌که از این تفکر باطل التقاطی نجدی زده به سبک دارودسته ی رجوی دست نکشید و به منهج صحیح اهل سنت و راه روشن امامان اهل سنت برنگردید، هرگز به پیروزی، عزت و وحدت نخواهید رسید، بلکه همچنانکه داریم می بینیم ذلت، شکست و خشم خداوند در دنیا و آخرت و خشم اهل سنت آگاه و خانواده های داغدیده دامن‌گیر شما خواهد بود.

آیا از تاریخ و سرانجام عبدالمالک ریگی و سایر گروهکهای به تاریخ پیوسته عبرت نگرفتید؟

عبرت بگیرید و بدانید که اهل تفرق در تمام سرزمینهای اسلامی پیام آور ذلت و خفت بوده و هستند و یک نتیجه داشته اند نگاه کنید:

  • در الجزایر چه شد؟ خون هزاران مجاهد ریخته شد، اما نتیجه چه بود؟ شکست و ذلت.
  • در لیبی چه شد؟ زمین جهاد، میدان جنگ داخلی شد؛ دشمن شاد، امت پراکنده.
  • در یمن چه شد؟ مردم گرسنه، خانه‌ها ویران، و شما سرگرم تکفیر و اختلاف و حرکت در مسیر آل سعود و آمریکا و امارات متحده عربی
  • در چچن چه شد؟ مردم مسلمان قربانی شدند، و پرچم اسلام به زمین افتاد.
  • در سومالی چه شد؟ ده‌ها سال جنگ، اما نه وحدت آمد و نه عزت؛ فقط خون و خاکستر.
  • و در سوریه چه شد؟ جهاد امت به فتنهٔ داخلی بدل شد، برادر شما جولانی به همراه سایر برادرانتان همدیگر را تکفیر  کردید مجاهدین را بر ضد همدیگر شوراندید و میدان شام را ضایع ساختید،

آری، اسد رفت… اما آیا جهاد به پیروزی رسید؟ نه، هرگز؛ چون در اساس شماها برای تحکیم شریعت الله نیامده اید و یقین دارید که همین الان هم اگر حاکمیت ایران نباشد حاکمیت ایران یک حاکمیت سکولار و ارتدادی خواهد بود اما باز شماها دست از فتنه گری و قتال الفتنه و خرج کردن جوانان در این راه و هدف کثیف دست برنمی دارید و به این شکل راه دعوت و اصلاح صحیح را در میان بلوچها به انحراف کشیده اید.

بله، امثال شما با تفرقه میدان شام را ضایع ساختید و به‌جای اینکه جهاد به سوی فلسطین و قدس ادامه یابد، شما آن را به جنگ داخلی کشاندید و دشمن را شاد نمودید و هم اکنون مزدوران رسمی آمریکا و ترکیه و صهیونیستها شده اید.

ای گمراهان اهل تفرق،به خدا قسم، هر جا شما رفتید:

  • به‌جای وحدت، تفرقه آمد
  • به‌جای پیروزی، شکست آمد
  • به‌جای عزت، ذلت آمد

پس بدانید هر چند بتوانید بعضی از جوانان احساسی و نا آگاه فریب داده و در این مسیر منتهی به شر خرج کنید اما ملت آگاه بلوچ از قتال الفتنه و تخریبات شما خسته شده و تحت هیچ شرایطی شماها را نمی خواهد. اگر می خواست مثل مردم غزه به شماها پناه می داد و از شماها محافظت می کرد نه اینکه مجبور شوید در پاکستان (حیاط خلوت آمریکا و صهیونیستها) پناه بگیرید و هر چند وقت یکبار به یک حرکت ایزائی دست بزنید و بعد برگردید به دامان پاکستان.

ای گروههای شبه جهادی و نجدی زده ی جیش العدل و… اهل سنت بلوچستان شما را خطاب قرار می دهد (1)

ای گروههای شبه جهادی و نجدی زده ی جیش العدل و… اهل سنت بلوچستان شما را خطاب قرار می دهد (1)

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

گروهکهایی چون جیش العدل که از منهج و فقه مذهب حنفی فاصله گرفته و نجدی زده شده اید و با افکار التقاطی گروههایی چون دارودسته ی رجوی «قتال الفتنه» را در میان بلوچهای حنفی مذهب راه انداخته و جوانان احساسی و ناآگاه از فقه جهاد را قربانی هوی و هوس خود می کنید بهوش باشید! شما که خود را پرچمدار جهاد در میان بلوچهای حنفی مذهب می‌دانید، اما در حقیقت با منهج باطل و گمراه‌کننده محمد بن عبدالوهاب نجدی، امت محمدی ﷺ را پاره‌پاره کردید!

الله جل جلاله با ندای رسا می‌فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا (آل عمران/ 103) همگی به ریسمان الله چنگ زنید و پراکنده نشوید.شما اما ریسمان الله را رها کردید و به ریسمان اربابان خارجی خود و تفرقه چنگ زدید!

ای گمراهان جیش العدل و انصارالفرقان و…

شما با غلو بی‌جا، خون مسلمانان را ریختید، حرمت امت را شکستید و دشمنان اسلام را شاد نمودید!

رسول‌الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إنَّ اللَّهَ لا يجمعُ أمَّتي – أو قالَ : أمَّةَ محمَّدٍ صلَّى اللَّهُ علَيهِ وسلَّمَ – علَى ضلالةٍ ويدُ اللَّهِ معَ الجماعةِ ، ومَن شذَّ شذَّ إلى النَّارِ.[1] خداوند این امت را هیچگاه بر گمراهی جمع نمی کند و دست خدا برجماعت است و کسی که از جماعت مسلمانان کناره گیرد او جدا کرده شده و درجهنم انداخته می شود.

جماعت مسلمین یعنی دارالاسلامی که دارای یک حاکمیت است. پس چرا شما جماعت مسلمین را رها کرده و به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر با دست، بدون آنکه شرایط چنین جنگی وجود داشته باشد خود را فرقه‌ای جدا ساختید و شروع کردید به قتال الفتنه ای که سالهاست مردم حنفی مذهب بلوچ در حال هزینه دادن انحراف شماست؟ چرا راه امامان اهل سنت، امامان چهارگانه و سلف صالح را ترک گفتید؟

بیدار شوید!

الله متعال به شما می‌فرماید: إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ (الأنعام/ 159) آنان‌که دین خود را پاره‌پاره کردند و فرقه فرقه شدند، تو (ای پیامبر) هیچ نسبتی با آنان نداری!

ابوالاعلی مودودی رحمه الله در تعریف مصطلحات اربعه به دقت روشن کرده است که دین می تواند 4 معنی داشته باشد: 1- قدرت حاکمیت 2- قانون و برنامه 3- اطاعت و فرمانبرداری کردن 4- مجازات پاداش.

شما مردم را بر خلاف منهج اهل سنت و جماعت از بسیاری از این مفاهیم دور کرده وبه این شکل دین را برای مردم پاره پاره کردید و مردم را چند دسته کرده اید.

پس بدانید حنفی های بلوچستان و اهل سنت ایران هم هیچ نسبتی با شماها نداریم


[1]  الألباني، صحيح الترمذي 2167

بازتاب روابط جنجالی: بررسی عکس جفری اپشتین و محمد بن سلمان

بازتاب روابط جنجالی: بررسی عکس جفری اپشتین و محمد بن سلمان

روابط بین چهره‌های قدرتمند جهانی همواره مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار دارد. یکی از این روابط جنجالی، ارتباط جفری اپشتین، سرمایه‌دار و مجرم جنسی، با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی است. عربستانی که خود را نماینده ی تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجدیت می داند.

 به تازگی، گزارشی از نیویورک تایمز منتشر شده که تصاویری از اپشتین در کنار ولیعهد عربستان در امارات را به نمایش می‌گذارد. این موضوع نه تنها سوالاتی درباره ارتباطات پشت پرده و رفتارهای اخلاقی شخصیت‌های برجسته را به وجود می‌آورد، بلکه بازتابی از هنجارهای اجتماعی و سیاسی در سطح جهانی نیز به شمار می‌رود.

تحلیل عکس و پیامدهای آن:

1. تصویر و هویت: انتشار تصویری از اپشتین، کسی که به جرم‌های سنگین از جمله سوءاستفاده جنسی متهم شده، در کنار یک مقام عالی‌رتبه مانند محمد بن سلمان می‌تواند پیامدهای منفی برای تصویر عمومی ولیعهد عربستان داشته باشد. این ارتباط می‌تواند برداشت‌ها و نگرش‌های منفی نسبت به رهبری عربستان را تحت تأثیر قرار دهد و افکار عمومی را به چالش بکشد.

2. شک و تردید: یکی از جنبه‌های جالب در این ماجرا، سوالاتی است که درباره شفافیت و صداقت در روابط بین‌الملل مطرح می‌شود. هیچ کس نمی‌تواند به سادگی از کنار این واقعیت‌ها عبور کند و این موضوع نشان‌دهنده پیچیدگی‌های روابط سیاسی و اقتصادی در جهان است. بسیاری از ناظران ممکن است از این موضوع متعجب شوند و به بررسی دقیق‌تری از روابط میان مقامات و شخصیت‌های عمومی بپردازند.

3. پیامدهای اجتماعی و اخلاقی: این تصویر همچنین به بحث‌های گسترده‌تری درباره مسئولیت اجتماعی و اخلاقی شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی دامن می‌زند. آیا قرار گرفتن در کنار یک فرد متهم به جنایت‌های جنسی، به خصوص در سطحی بالا، نشان‌دهنده عدم حساسیت به مسائل اخلاقی است؟ این سوال‌ها می‌تواند به بحث‌های عمومی درباره قدرت و مسئولیت‌پذیری در رهبری منجر شود.

نتیجه‌گیری:

عکس از جفری اپشتین و محمد بن سلمان در امارات، نه تنها یک تصویر سادۀ خبری است بلکه نمادی از چالش‌های عمیق‌تری در عرصه سیاست جهانی و اخلاق انسانی است. در دنیایی که شفافیت و صداقت بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد، این گونه روابط و انتشار عکس‌ها می‌تواند تبعات گسترده‌ای برای شخصیت‌های عمومی و کشورها داشته باشد. جامعه بین‌المللی باید به این مسائل توجه بیشتری داشته باشد و از آن‌ها درس بگیرد.

فلسطین و افشای یک توطئه بزرگ و خطرناک از لندن و پاریس تا واشنگتن و تل‌آویو، تا مسجد مکی زاهدان و…

فلسطین و افشای یک توطئه بزرگ و خطرناک از لندن و پاریس تا واشنگتن و تل‌آویو، تا مسجد مکی زاهدان و…

کاتب: محمد اسامه

طرح تازهٔ انگلیس و فرانسه برای «به رسمیت شناختن فلسطین» نه نشانهٔ دلسوزی برای ملت مظلوم فلسطین است و نه تلاشی برای پایان‌دادن به جنگ و خون‌ریزی. این همان نقشهٔ قدیمی و شیطانی غرب و آمریکا است که سال‌ها پیش طراحی کرده بودند و امروز قدم به قدم آن را اجرا می‌کنند.

این سناریو در ظاهر با نام فریبندهٔ «طرح دو دولت» یا «دولت–دولت» عرضه می‌شود، اما حقیقت تلخ آن این است که هدفش تقسیم سرزمین فلسطین، تثبیت موجودیت رژیم صهیونیستی و حذف آرمان آزادسازی کل فلسطین است. آن‌ها می‌خواهند با یک توافق ساختگی، اشغالگران را قانونی جلوه دهند و از محاکمه و مجازات جنایتکاران صهیونیست جلوگیری کنند.

از لندن و پاریس تا واشنگتن و تل‌آویو، همهٔ این قدرت‌ها در یک خط مشترک حرکت می‌کنند: نجات اسرائیل از فروپاشی و بحران نابودی. آنان فهمیده‌اند که مقاومت فلسطین و حمایت ملت‌های آزاده، موجودیت رژیم اشغالگر را به مرز پایان رسانده است؛ بنابراین با «دیپلماسی فریب» می‌خواهند میدان جنگ را به میز مذاکرهٔ تحمیلی بکشانند و نتیجه را به سود صهیونیست‌ها رقم بزنند.

ملت فلسطین هرگز با چنین توطئه‌ای فریب نخواهد خورد. خون هزاران شهید در غزه و کرانهٔ باختری، اجازهٔ معامله بر سر خاک و حقوق فلسطینیان را نمی‌دهد. این به رسمیت شناختن، در حقیقت به رسمیت شناختن اشغال، قتل‌عام و نسل‌کشی است.

مردم و آزادگان جهان باید هوشیار باشند؛ امروز غرب با نقاب صلح، خنجری در دست دارد که می‌خواهد آن را بر قلب آرمان فلسطین فرود آورد. تنها راه نجات، مقاومت و ایستادگی در برابر هرگونه سازش و معامله با اشغالگران است.

 این توطئه دقیقا همان چیزی است که از خطبائی چون مولوی عبدالحمیدهای متعدد در سرزمینهای اسلامی به خورد مسلمین داده می شود چنانچه مولوی عبدالحمید زاهدان بارها به این مساله پرداخته و حتی در نماز جمعه ی دیروز (17 مرداد 1404) اهل سنت زاهدان نیز می گوید: “بهترین راه به‌رسمیت‌شناختن کشور مستقل فلسطین است؛ چنان‌که بسیاری از کشورهای اسلامی و غیراسلامی تلاش می‌کنند تا فلسطینی‌ها مستقل بشوند و سرنوشت خودشان را در دست بگیرند؛ این بهترین گزینه در شرایط کنونی است.”

این بلندگو بدون شک بلندگوی منهج عزتمند اهل سنت و جماعت نیست که «جهاد» با اشغالگر کافر و محارب خارجی را تا زمانی نابودی یا بیرون راندن آن به صورت دایره وار بر تمام مومنین «فرض عین» می داند بلکه بلندگوی دشمنانی است که توطئه ی به رسمیت شناختن اشغالگر خارجی در سرزمینهای اسلامی را طراحی کرده است.

مولوی عبدالحمید خودت را جمع و جور کن و ببین کجا ایستاده ای و در منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم بلندگوی چه کسانی شده ای؟

مولوی عبدالحمید ازطبل ناامید سازی مردم تا مدافع ماندگاری غده ی سرطانی صهیونیسم و…

مولوی عبدالحمید ازطبل ناامید سازی مردم تا مدافع ماندگاری غده ی سرطانی صهیونیسم و…

کاتب: عبدالرحمن براهویی

شاید بتوان گفت مولوی عبدالحمید در مراسم نماز جمعه 10 مرداد 1404 اهل سنت زاهدان بیشترین الفاظ را جهت ناامید و دلسرد کردن مخاطبین خود نسبت به نظام حاکم بر دارالاسلام ایران و وضع موجود کشور به کار برد از جمله:

  • همه‌چیز با بن‌بست مواجه شده و مردم پریشان‌اند
  • مردم ایران … در پریشانی و نگرانی به‌سر می‌برند
  • ضعف مدیریت کشور
  • نمایندگان مجلس  نمی‌توانند از حقوق مردم دفاع کنند
  •  روسای جمهوری که آمده‌اند نیز توانایی لازم را نداشته‌اند
  •  مدیران ضعیف در بدنۀ دولت و حکومت جا پیدا کرده‌اند
  • کشور اکنون با مشکلات و بحران‌ها مواجه است
  • سیاست‌های گذشته به بن‌‍بست مطلق رسیده‌اند
  • هیچ نشانه‌ای از ایجاد تغییر در سیاست‌ها مشاهده نمی‌شود
  • امروز مردم ایران آینده و افق روشنی برای خودشان نمی‌بینند
  • و…

البته بعد از این سخنان ناامیدکننده و تخریبی فورا می گوید: “بعضی‌ها هنوز شعارهای گذشته ازجمله شعار محو اسرائیل را سر می‌دهند. بنده به‌عنوان یک شهروند می‌گویم که عموم مردم ایران با این شعارهای تند موافق نیستند… فلسطینی‌ها هم نباید افراط کنند و از محو اسرائیل سخن بگویند. دیگران هم نباید این شعار را بدهند. شما با چه ابزاری می‌خواهید این کار را بکنید؟ اگر بتوانید هم به صلاح نیست که چنین شعاری داده شود …”

مولوی عبدالحمید، اولاً تو فقط نماینده ی خودت هستی نه سایر مردم ایران؛ تو از کجا آمار گرفتی تا بدانی انقلابیون و آزادیخواهان ایران چه دیدگاهی نسبت به رژیم کافر و اشغالگر صهیونیستی دارند که بخشهایی از سرزمینهای اسلامی را اشغال کرده است؟

ثانیا، وجود کافر اشغالگر در سرزمینهای اسلامی جهاد را تا نابودی یا اخراج این اشغالگر، بر مسلمین مثل نماز فرض عین می کند و این رای تمام مذاهب اسلامی است. آیا ائمه ی تمام مذاهب اسلامی شعارهای تند داده اند؟ ایا واقعیت فقه شریعت در برابر متجاوزین برای مومنین شعار تند است؟

می گوئید اگر توان نابودی اسرائیل را نیز داشته باشیم نباید چنین کاری انجام شود؛ یعنی نزد شما مساله بر سر ناتوانی نظامی مسلمین در برابر اشغالگران نیست بلکه مساله بر سر ماندگاری اشغالگران در سرزمینهای اسلامی است؛ آیا این سخن یک مومن آزادیخواه است یا دارودسته منافقین؟

مولوی گرامی، نه تنها دارید به مردم ایران افترا می بندید بلکه بر خلاف مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و تمام مذاهب اسلامی دیگر در برخورد با کفار اشغالگر خارجی و فرضیت جهاد بر علیه این اشغالگران تا بیرون راندن یا نابودی آنها صحبت می کنی، به همین دلیل است فورا به لایحۀ اخیر دولت در مورد «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع» حمله می کنی و چنین وانمود می کنی که حاکمیت ” جلوی آزادی‌های مردم را می‌گیرند. می‌خواهند با این قوانین به مردم فشار وارد کنند” و عوامفریبانه بیان می کنی: “مردمی را که گرسنه و تشنه هستند و در تاریکی نشسته‌اند، بگذارید حرف بزنند و گریه کنند. وقتی مردم چیزی برای خوردن ندارند حداقل حق گریه را به آنها بدهید.”

یعنی مولوی واقعا معنی این جمله ای که بیان کرده ای را نمی دانی؟ نگاه کن چه گفتی: لایحه ی  «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع».

چند بار لایحه ی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع» را بازخوانی کن تا بدانی نشر دروغ وتهمت جهت برهم زدن امنیت روانی جامعه ربطی به حرف حق زدن یا گریه کردن ندارد.

مولوی گرامی باور بفرمائید راضی کردن رسانه های دشمنان خارجی و دارودسته  منافقین محلی و جذب طرفدار و فالور ارزش اینهمه عوامفریبی و مقابله به ارزشها و فقه اسلامی را ندارد.

جیش‌العدل و میزان صحت ادعای جهاد او در راه دفاع ازاهل سنت و جماعت

جیش‌العدل و میزان صحت ادعای جهاد او در راه دفاع ازاهل سنت و جماعت

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

رسول الله صلی الله علیه وسلم به تغییر منکر بر حسب توانایی و رفتار تدریجی و مرحله‌ای امر می‌کند و از ابوسعید خُدری رضی الله عنه روایت است که گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ‌مَنْ ‌رَأَى ‌مِنْكُمْ ‌مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِكَ أَضْعَفُ الْإِيمَانِ (مسلم49) هریک از شما که منکری دید آن را با دستش تغییر دهد (یعنی تغییر عملی)، پس اگر نتوانست با زبانش آن را تغییر دهد و اگر نتوانست با دلش آن را (بد بداند)، و آن ضعیف‌ترین (مرتبه‌ی) ایمان است.

در انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر شروطی وجود دارد که شخص مسلمان باید از این شروط آگاهی داشته باشد و نیازمند سیاست شرعی و علم و بصیرت است تا اینکه مثلا از تغییر آن منکر، منکر بزرگ‌تری ایجاد نشود.

اگر در انجام امر به معروف و نهی با منکر  با دست و تغییر عملی که جنگ مسلحانه هم در آن جای می‌گیرد، شرایط لازم وجود نداشته باشد و شخص دست به اسلحه ببرد چنین جنگی خودش تبدیل به منکری بزرگتر می شود که «قتال الفتنه» نامیده می شود نه «جهاد في سبيل الله».

امام ابوحنیفه رحمه الله در پاسخ به بلخی و در الفقه الأبسط، ص 108 می گوید: این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال. 

جنگ جیش العدل و انصار الفرقان و گروههای همسو با آنها علاوه بر اینکه منکری بزرگتر و«قتال الفتنه» است که منجر به ایجاد فتنه ای جدید در کنار مشکلات موجود می شود، چون در راستای منافع و اهداف آمریکا و صهیونیستها بر ضد جبهه ی مقاومت است نوعی غدر و خیانت و خنجری بر پشت جهاد فی‌سبیل‌الله  نیز محسوب می شود و بخشی از جبهه ی دشمنان مجاهدین غزه به شمار می روند هر چند با زبان ادعای بزرگی داشته باشند یا شعارهای بزرگی بدهند در هر دو حالت عمل آنها سخنان آنها را رد می کند. 

آن مومن مصری با ریختن مواد غذایی در بطری ها از الله می خواهد آن را به اهل غزه برساند و الله دعای او را قبول می کند حالا گروههایی چون جیش العدل و انصار الفرقان همسو با آمریکا و صهیوینستها به ایران که بعد از الله حامی اصلی اهل غزه است ضربه می زنند.

حتی یک کافر اصلی شرافتمند برایش ننگ و عار است که در جبهه ی صهیونیستهای وحشی کودک کش قرار گیرد اما ثمره ی حماقت این گروههای اهل بغی این است که «عملا» آنها را در جبهه ی وحشی هائی چون رژیم صهیونیستی قرار می دهد و سربازی از سربازان پیاده ی این دشمن وحشی می شوند.

نکته ی مهم دیگر اینکه: صرفنظر از شعارهای شبه جهادی و کلیشه ای که از این گروههای اهل بغی می شنویم، بدیل و جایگزین «عملی» اینها برای دارالاسلام ایران، دارالکفری سکولاریستی و ارتدادی است و فتنه ای بزرگتر از این برای مسلمین وجود ندارد.

در این صورت جنگ مسلحانه ی گروههای اهل بغی چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره «قتال الفتنه» است و ربطی به منهج اهل سنت و جماعت ندارد بلکه در واقع جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو وصهیونیستهاست.

 وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته