خیانت مولوی نقشبندی به ملت بلوچ در تولید فاجعه خونین مسجد مکی زاهدان که بی مکافات ماند

خیانت مولوی نقشبندی به ملت بلوچ در تولید فاجعه خونین مسجد مکی زاهدان که بی مکافات ماند

به قلم: براهندک بلوچ

در 8 مهر 1401ش فاجعه ای در مسجد مکی رخ داد که نتیجه ی تحریکات مولوی عبدالغفار نقشبندی امام جمعه  موقت راسک بخ خاطر یک اتهام ثابت نشده بر اساس فقه مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و تمام مذاهب اسلامی بود.

یک دختر بلوچ حنفی مذهب که به خاطر قتل یک خانم بلوچ حنفی مذهب حامله مظنون بود مدعی شد که توسط یک سرهنگ بلوچ شیعه مذهب مورد تجاوز قرار گرفته است. مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله به همراه تمام مذاهب اسلامی برای اثبات جرم زنا دو راه معرفی کرده اند که سومی ندارد:

  1. شهادت توسط هر دو نفر نه فقط توسط یکی از طرفین
  2. چهار شاهد عادل از میان مومنین که با چشم سر و بدون حدس و گمان واقعه را دیده باشند. یعنی اگر سه نفر باشند(هر چند واقعه صحت داشته باشد) این سه نفر به جرم «قذف» باید حد زده شوند.

الله جل جلاله می فرماید: ‏ وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‏(نور/4) کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا می‌دهند، سپس چهار گواه (بر ادّعای خود، حاضر) نمی‌آورند، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را (در طول عمر بر هیچ کاری) نپذیرید، و چنین کسانی فاسق (و متمرّد از فرمان خدا) هستند.‏

مولوی عبدالغفار نقشبندی صرفاً با شنیدن سخنان آن دختر متهم به مشارکت در قتل آن خانم حامله ی بلوچ، مدعی شد که این جرم برای او محرز شده است و عملاً با کنار زدن هر دو راه اثبات جرم زنا، و با سرپیچی از شریعت اسلام، باعث تحریک احساسات جوانان شد و جوانان نیز به کلانتری 16 زاهدان با سنگ و حتی وسیله نقلیه حمله کردند و آن فجایع رخ داد که همه آگاهیم.

بعد از این فاجعه، نه تنها مسئولین حکومتی ایران این مولوی را دستگیر نکردند بلکه حتی مولوی های بلوچستان و سایر علمای اهل سنت ایران و جهان هم از مولوی عبدالغفار نقشبندی نخواستند که بر اساس کدام یک از این دوراه، جرم زنا برایش محرز شده که باعث تحریک این جوانان و تولید این فاجعه در مسجد مکی و سایر مناطق شد؟

با آنکه ما در همان دوران از طریق فضای مجازی دلایلی از این مولوی خواستیم اما تعصب قومیت گرائی و نژادی و تکبر این مولوی اجازه نداد که پاسخی شرعی به ما بدهد، زمانی هم که دلایل شرعی را به این مولوی ارائه دادیم و از او درخواست توبه و اصلاح آنچه تخریب کرده بود را کردیم، چنان در فضای مجازی گم شده بود که غیر از مسدود کردن ما کاری انجام نداد.

مولوی عبدالغفار نقشبندی با کنار زدن قوانین شریعت الله نه تنها باعث آبروریزی آن دختر بلوچ نا آگاه به قوانین شریعت الله در سطح جهانی شد بلکه ضربه ی سنگینی هم بر غیرت و آبرو و ناموس بلوچها وارد کرد که فاجعه ی مسجد مکی زاهدان آنرا در تاریخ  ما ثبت کرد.  

مولوی عبدالغفار نقشبندی به این شکل آشکارا به قوم بلوچ خیانت کرد و به همین سادگی هم، بدون مکافات ماند تا اینکه بر اثر فشاری که در فضای مجازی و آگاهی هایی که ارائه داده بودیم و درخواستهای مکرری که جهت محاکمه ی این مولوی داشتیم این مولوی مجازی مجبور به فرار شد و هم اکنون از دور برای جاهلین قومیت گرا مشغول تبلیغات و کشاندن بیشتر آنها به فتنه است.

مولوی عبدالغفار نقشبندی در کشور پاکستان در حال توطئه چینی و سخنپراکنی است که پاکستان خودش دست نشانده ی آمریکا به شمار می رود و آمریکا هم متحد اصلی رژیم جنایتکار صهیونیستی است.

همین برای کسانی که از کمترین بهره ی هوشی برخوردارند کافی است تا بدانند تحریکات مولوی عبدالغفار طبق برنامه ی چه کساین و به نفع چه کسانی است؟

اما آنچه قربانی شده و می شود جوانان بلوچ هستند.

ما به عنوان قوم اهل سنت و جماعت بلوچ این خیانت آشکار عبدالغفار را نه فراموش می کنیم نه می بخشیم.

‍ مولوی نامحترم: در کنار سکولاریستها قرار نگیر و مانع اجرای شریعت نشو

مولوی نامحترم: در کنار سکولاریستها قرار نگیر و مانع اجرای شریعت نشو

به قلم: عبدالرحمن براهویی

دو سال قبل در چنین روزی سکولاریستهای مرتد میان ایران به همراه دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) به مناسبت مرگ یک هرزه ی سکولار کُرد تحت عنوان «زن، هرزگی، فاحشگی»دست به اغتشاشاتی زدند و دسته هایی از مُلاها و مولوی های معلوم الحال نیست با اهداف مختلف در این اغتشاشات قرار گرفتند.

یکی از سرو صداهایی که این هرزه ها برپا کرده بودند جیغ زدن و سینه چاک کردن به خاطر مجازات مجرمین این اغتشاشات سکولاریستی بود؛ اما نکته ی تأسف بار حضور مولوی ها و مُلاهای حیض و نفاس و دستشوئی در کنار این هرزه ها بود.

این برای ما بلوچها سالهاست تبدیل به امر یعادی شده و امروزه هر کسی بخواهد که در میان بلوچهای حنفی مذهب مجرمی را از طریق قانون حاکم بر دارالاسلام ایران به سزای شرعی خودش برساند فورا از جهات مختلف متهم می شود، یعنی اگر کسی مرتکب قتل و آدم ربائی و دزدی و … شود و فراری، چنین مورد سرزنش قرار نمی گیرد.

در کنار این، اگر حکومت هم یک دزد یا قاتل یا قاچاقچی مفسد فی الارض و… را که در فقه مذهب حنفی هم مستحق مجازات است را مجازت کند باز با نام حقوق بشر و … به اجرای این حد ایراد گرفته می شود.
این در حالی است که:

روى النسائي في سننه الصغرى (8/68) فقال: أخبرنا سويد بن نصر، قال: أنبأنا عبدالله عن عيسى بن يزيد، قال: حدثني جرير بن يزيد أنه سمع أبا زرعة بن عمرو بن جرير يحدث أنه سمع أبا هريرة يقول: قال رسول الله ﷺ: حد يعمل في الأرض خير لأهل الأرض من أن يمطروا ثلاثين صباحًا
نسائی در سنن الصغري (8/68) روایت کرده و گفته است: سوید بن نصر به ما گفت، گفت: عبدالله به ما از عیسی بن یزید گفت، گفت: جریر بن یزید به من گفت که او. از ابو زرعه بن عمرو بن جریر شنید که از ابوهریره شنید که گفت: رسول خدا ﷺ فرموند:
« إقامه ی حـــدود برای اهل آن زمین بهتر از 30روز باران باریدن است»
وقال في مجمع الزوائد (6/263): عن ابن عباس رضي الله عنهما قال: قال رسول الله ﷺ: يومٌ من إمامٍ عادل خير من عبادة ستين سنة، وحدٌ يقام في الأرض بحقه أزكى من مطر أربعين صباحًا .
در مجمع الزوائد(6/263)   از ابن عباس رضی الله عنهم : رسول الله  ﷺ فرمود:
«یک روز از امام عادل بهتر از شصت سال عبادت است و اجــرای حدود که در زمین به حق انجام شود پاکتر و بهتر از باران چهل صبح است»

واقعا اجرای حد بر یک دزد گردنه گیر و یک مفسد فی الارض و یک قاتل و… در تامین امنیت برای ما بلوچها از بارش این باران بهتر است، چون اگر باران در منطقه ای نبارد به جای دیگری کوچ می کنیم اما نبود امنیت باعث شده است حتی در خیابانها و جاده ها و… هم زندگی ما در خطر قرار بگیرد و…

پس ای مولوی معلوم الحال نامحترمی که رسانه در دستت هست:
یا برای اجرای این حدود تلاش کن یا خفه شو و در کنار احزاب سکولار محلی و کفار سکولار خارجی برای دشمنی با اجرای حدود قرار نگیر.

هدف استعمارگران سکولار از تولید حکومتهای تقلبی به ظاهر اسلامی

هدف استعمارگران سکولار از تولید حکومتهای تقلبی به ظاهر اسلامی

به قلم: عامر براهویی

ما نزدیک به هشت دهه است شاهد تولید حکومتی جعلی در پاکستان توسط حکومت سکولار انگلیس با نام اسلام هستیم که ثمره ای جز تخریب اسلامگرایی در میان مسلمین نداشته است.
سید قطب رحمه الله در مورد این حاکمیتهای جعلی به نام اسلام می گوید:
” استعمار ممکن است به برپایی یک حکومت اسلامی ساختگی در مناطق عقب‌افتاده و ناآگاه جهان، تحت سلطه‌ی دیکتاتوری‌های ظالم و استثمارگر، اجازه دهد تا چهره‌ای منفی و بد از حکومت اسلامی و حتی خود اسلام ارائه دهد.”

کفار سکولار و اشغالگر خارجی که در قالب استعمارگران وارد سرزمینهای اسلامی شده اند این کار را می‌کنند تا با ایجاد تصویری منفی از اسلام و حکومت اسلامی، ذهنیت عمومی را نسبت به اسلام بدبین کنند.
هدف استعمار این است که با نمایش نمونه‌های ناکارآمد و ستمگرانه از حکومت اسلامی، مردم را از پذیرش اسلام به عنوان یک نظام حکومتی واقعی و عادلانه دور کند و در نتیجه نفوذ و سلطه خود را حفظ کند.
این استراتژی می‌تواند به تضعیف اسلامی که آن‌ها اسلام سیاسی می‌خوانند و همچنین جلوگیری از هرگونه مقاومت در برابر کفار سکوار و اشغالگر خارجی و مرتدین سکولار بومی کمک کند.
سکولاریستها قصد دارند در نهایت مسلمین جهت نجات از این حاکمیتهای تقلبی به ظاهر اسلامی دوباره به سکولاریسم و سکولاریستها پناه بیاورند.

بیدار شو انسان، دَم از حمایت غزه می زنی و با حامیان غزه درجنگی؟

بیدار شو انسان، دَم از حمایت غزه می زنی و با حامیان غزه درجنگی؟

به قلم: براهندک بلوچ

آنچه امروزه در غزه می گذرد و اینکه اکثریت مسلمین تماشاچی شده اند ثمره ی جنگ داخلی و تفرق میان مسلمین به صورت عام و ثمره ی تفرق مردم فلسطیین به صورت خاص است. این اتفاق قبلاً در اندلس و مراکش و مالی و لیبی و در زمان حمله ی مغولها و غیره به کرات تکرار شده است. شرایط همان شرایط است و بی‌تفاوتی، همان بی‌تفاوتی.

انسانهای بی ارزش و بیهوده در گذشته و حال همین مسیر بیهودگی را تا آخر به سر برده اند و با آن مرده اند و گروه منافقین هم به تخریبات خود ادامه می دهند اما مصلحان صادق و توانا باید وارد عمل شوند و مومنین هم این مصلحین را رها نکنند بلکه از آنها حمایت کنند؛ چون بدون شک منحرفانی وجود دارند که به همراه بی ارزشهای بیهوده به مصلحان و صادقان حمله می‌کنند و در این شرایط دشوار نزاع‌های کوچک ایجاد می‌کنند، و سعی می کنند مسلمین را به مسلمین مشغول کنند اما صرف نظر از هرگونه سوختن و نابودی امت، همچنان منحرف باقی خواهند ماند.

الله می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ (رعد/11) خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.

پس، اگر می خواهیم وضع موجود جامعه ی ما و اینهمه نا امنی و ظلم و فساد و فحشاء و دزدی و گرنه گیری و تفرق و جنگ داخلی به سوی آنچه رضای الله است تغییر کند باید با قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم عقاید و افکار و قلب مردمان باارزش خود را که خواهان حق هستند تغییر دهیم و معادلات در درون و قلب مردم خود را از جاهلیت به اسلام تغییر دهیم تا به این شکل منحرفین و سفهاء جامعه ی ما همچون دوران گذشته کنار زده شده و به حاشیه رانده شده و گم شوند.   

این حرکت مبارک سالهاست در میان مردم بلوچ ما شروع شده و نیاز نیست ما از صفر شروع کنیم اما لازم است که همدیگر را پیدا کنیم و در برابر دو جریان مخرب سکولاریستی (سرمچاران) و اسلام آمریکایی – صهیونی جدید (فرقه های مسلحی که خواسته یا ناخواسته در خدمت منافع آمریکا و صهیونیستها در آمده اند)، جریان صحیح اسلامی را، جریان اصلی میان قوم خود کنیم.  

ما نمی توانیم مثل بی ارزشها بی تفاوت باشیم؛ جهاد با آمریکا به عنوان «سرافعی» در اولویت مسلمین است که با از بین رفتن آمریکا، خود به خود نوچه ها و متحدین آن چون ناتو و رژیم صهیونیستی هم از سرزمینهای مسلمین پاک می شوند.

این امر مهم هم فقط با چکاندن ماشه‌ی اسلحه توسط حاکمیت بر جماعت و دارالاسلام امکان پذیر است و باعث عزت خواهد شد، همراه شدن با دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت تحت فرمان آن تنها راه است و تمامی راه‌های دیگر به سوی تاریکترین گمراهی‌ها و چاله‌های جهنم منتهی خواهد شد چون رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید«دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا» دعوتگرانی به سوی درهای جهنم وجود دارند که اگر دعوت آنها را قبول کردی تو را در آتش جهنم می اندازند: و امر می کند که«تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» با رهبر دارالاسلام و جماعت مسلمین باشیم و اگر راهی برای ملحق شدن به جماعت مسلمانان و رهبر آنها پیدا نکرده ای «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا» ( بخارى 3606 ومسلم1847) ازتمام گروه ها و فرقه ها دوری کن، و خیال نکن فقط کفار خارجی و کفار سکولار محلی مسلمین را به سوی جهنم دعوت می کنند بلکه دعوتگرانی در میان مسلمین نیز وجود دارند که اگر به دعوتشان جواب مثبت دادی و به آن عمل کردی تو را به آتش جهنم راهنمائی می کنند.

معتصم، حاکم معتزلی مذهب عباسی بود و مذهب معتزلی به صورت عام توسط تمام امامان اهل سنت تکفیر شده است، به این معتصم با چنین مذهبی گفتند: آیا با ارتشی که ۹۰ هزار نفر مجاهد دارد به رویارویی دشمن می‌روی تا فقط یک زن مسلمان را آزاد کنی؟!

جواب داد: آیا نشنیده‌ای که «مَن خَذلَ مُؤمِنًا يَخذلهُ اَلله» هر کس مؤمنی را (در مشکلات و گرفتاری) تنها بگذارد الله متعال نیز او را تنها می‌گذارد.

هم اکنون که با چشم سر آنهمه جنایت صهیونیستهای سکولار در غزه را می بینی، نه تنها او را تنها گذاشته ای و آمریکا و سایر متحدین صهیونیستها را رها کرده ای بلکه در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها و ناتو قرار گرفته ای و بر علیه حامیان غزه که ایران و جبهه ی مقاومت است اسلحه برداشته ای؛ این همان اسلام آمریکائی صهیونی جدید است که با شعارهای اسلامی در خدمت این جنایتکاران است، الان می دانی دچار چه جرم بزرگی شده ای؟

آنچه کفار سکولار و حکام دست نشانده و اسلام آمریکایی در فکر تولید آن در سرزمینهای اسلامی هستند

آنچه کفار سکولار و حکام دست نشانده و اسلام آمریکایی در فکر تولید آن در سرزمینهای اسلامی هستند

ارائه دهنده: نذیر احمد رخشانی

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در مکالمه‌ای با ایلان ماسک در شبکه‌ی اجتماعی ایکس:

“همان‌گونه که در ژاپن و آلمان و پس از جنگ جهانی دوم دست به تغییر فرهنگ جامعه زدیم، می‌خواهیم همین تغییر را در جهان عرب نیز داشته باشیم. این تغییر در «امارات متحده عربی» اتفاق افتاده و در «عربستان سعودی» نیز در حال رخ دادن است. ما می‌خواهیم همین تغییر را در غزه نیز ببینیم، و این امر از طریق کنترل مساجد و مدارس ممکن خواهد شد”.

  • الله متعال، در وحی مبارکش می‌فرماید؛

﴿وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾‏
«یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این که از آئین (تحریف شده و خواستهای نادرست) ایشان پیروی کنی. بگو: تنها هدایت الهی هدایت است. و اگر از خواستها و آرزوهای ایشان پیروی کنی، بعد از آن که علم و آگاهی یافته‌ای (و با دریافت وحی الهی، یقین و اطمینان به تو دست داده است)، هیچ سرپرست و یاوری از جانب خدا برای تو نخواهد بود (و خدا تو را کمک و یاری نخواهد کرد)».

  • تصور کنید که آن‌ها حاکمانی فاسد بر جهان اسلام گمارده‌اند که محقق‌کننده‌ی سیاست‌های کثیف‌شان باشند! اما سؤال این است که ابزارها و بازوان تغییر فکر و باور مردمان چیست؟! قطعا ابزارها و بازوان این تغییر نامیمون مؤسسات و جریان‌های روشنفکری و نواندیشی‌اند…

منظور «نتانیاهو» از آنچه که در گفتگو با «ایلان ماسک» بر زبان آورد این است که فرهنگ در جوامع عربی و اسلامی باید به گونه‌ای تغییر کند که شبیه به فرهنگ‌ غربی شود. او این موضوع را به صورت عمدی و با اشاره به تغییراتی که در «ژاپن» و «آلمان» پس از جنگ جهانی دوم رخ داد، بیان می‌کند. اما چرا ژاپن و چرا آلمان؟

که به ما القاء کنند پیشرفت اقتصادی این دو کشور و قرار گرفتن‌شان در رده‌ی بهترین اقتصادهای جهانی، حاصل پافشاری نکردن بر فرهنگ بومی و تن دادن به فرهنگ غربی بوده است.

در آلمان و ژاپن، پس از شکست در جنگ جهانی دوم، تغییرات عمیق و بنیادین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی صورت گرفت که آن‌ها را به جوامعی کاملا همسو با ارزش‌های غربی تبدیل نمود.

به عنوان مثال ژاپن در جنگ جهانی دوم سرکوب و به استعمار آمریکا در آمد و بخشی از منظومه غربی شد و چنان هم غربی شد که الان دیگر کاملا آزاد است اما در عین حال کاملا هم غربی‌ است! به گونه‌ای که دیگر حتی لزومی به وجود سلطه‌‌ی غرب بر آن‌ نیست.

بنابراین، نتانیاهو به دنبال این است که جوامع عربی، به‌ویژه در مناطقی مانند غزه، به سمت فرهنگ‌ها و ارزش‌هایی حرکت کنند که به فرهنگ غربی نزدیک‌ترند،  و این شامل تضعیف نقش نهادهای دینی، پذیرش سکولاریسم، و مدرنیزاسیون غربی می‌شود.

پس هر ملتی که بر فرهنگ بومی خود پافشاری نکند و بتواند زیر بار ذلت تحقیر شدن و بردگی ایالات متحده و غرب برود، می‌تواند پیشرفت کند و به رفاع دست یابد.

گوشه‌هایی از رویدادهای بسیار تحقیرآمیزی را که در ژاپن گذشت و می‌گذرد را می‌توانید در اثر «کلاید پرستویتس» و تحت عنوان «ملت سرکش» مطالعه کنید. کلاید در جایی از این کتاب آورده است:

“ژاپن مانند کره، میزبان بسیاری از پایگاه‌های نظامی ایالات متحده است و در آنجا، همانند کره، حوادثی مکرر رخ می‌دهند؛ افراد توسط خودروها زیر گرفته می‌شوند، درگیری‌هایی بین شهروندان و سربازان آمریکایی رخ می‌دهد، تجاوز به زنان محلی و… رخ می‌دهد، با این وجود، توانایی مقامات محلی برای تحقیق و محاکمه نظامیان آمریکایی بسیار محدود است”.

اما چگونه آمریکایی‌ها در ژاپن مصونیت قضایی پیدا کرده‌اند؟!
بعد از جنگ جهانی دوم، ژاپن تحت یک سری تغییرات عمده قرار گرفت که توسط نیروهای متفقین به رهبری ایالات متحده آمریکا بر آن‌ها تحمیل شد. یکی از جنبه‌های مهم این تغییرات، کاپیتولاسیون یا تسلیم‌نامه‌ای بود که در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ امضا شد و به جنگ جهانی دوم پایان داد.

این تسلیم‌نامه، که به “تسلیم بدون قید و شرط ژاپن” معروف است، در عرشه ناو جنگی USS Missouri توسط نمایندگان امپراتوری ژاپن و نمایندگان متفقین امضا شد. این سند اساس قانونی برای اشغال ژاپن توسط نیروهای آمریکایی و اجرای تغییرات گسترده در سیستم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ژاپن را فراهم کرد.

چه کسانی از روشنگری ها و جهاد ما هراس دارند؟

چه کسانی از روشنگری ها و جهاد ما هراس دارند؟

کاتب: عبدالصمد نارویی

رسانه های بلوچ در حال رسد حرکتهای ایزائی احزاب سکولار و وابسته ای چون BLA هستند که تکرار فجایع نزدیک به یک قرن و نیم در سرزمینهای اسلامی است اما از ذکر جریانات اسلامگرای راستین سکوت کرده اند.
اینها هرگز و هرگز به اندازه ی ارتشهای کشورهای سکولار عرب در برابر رژیم سکولار و صهیونیستی اسرائیل قوی نبوده و نخواهند شد، اما دیدیم که شش روز بیشتر در برابر رژیم سکولار صهیونیستی دوام نیاوردند اما تا کنون ۳۲۴ روز است که یک منطقه از مومنین مجاهد در غزه در برابر این رژیم خونخوار سکولار و هم پیمانان آن چون آمریکا و ناتو و خائنین داخلی چون محمود عباس سکولار مقاومت کرده است و امروز به تل آویو موشک زد.
غیر از منحرفین عقیدتی، اما آنهایی که فیلم زیاد می‌بینند و تمامی تصوراتشان بر پایه‌ی فیلم دیدن است و حساب‌های دو دوتا چهارتایشان هم همیشه بر پایه‌ی مادیگری است، نمی‌فهمند و نخواهند هم فهمید که اصابت حتی یک موشک حماس بعد ۳۲۴ روز به تل‌آویو آن هم با موشک‌هایی که به سختی و در کارگاه‌های زیرزمینی در غزه‌ای ساخته می‌شود که به ویرانه تبدیل شده و ۱۷ سال است که تحت محاصره است،  یعنی چه؟!

جنگ ننگین ۶ روزه‌ی اعراب ناسیونال و سکولار را اگر ‌‌با اسرائیل سکولار به یاد بیاورند و حال از آن چرتکه‌ی کنار دست‌شان استفاده کنند، ممکن است و شاید مغزهای کوتوله‌ی زنگ زده‌ و سرشار از چرندیات روشنفکری غربی‌شان، قدری بزرگی این مسئله را درک کند.

این سفیهان خودباخته به قدری چشمان‌شان با دیدن فیلم‌های هالیوودی و دو‌دو تا چهارتاهای مادی جادو گشته که حتی حقایقی چون شکست غرب در افغانستان را نیز که یک دستاورد بزرگ است، به باد تمسخر می‌گیرند و با ذهنیت‌های بیمارگونه‌ خود به آن شک و شبهه وارد می‌کنند که مبادا مسلمانی که دهه‌هاست دارد زیر بار سلطه‌ی دشمنان ضجه می‌زند، بابت این پیروزی‌ها که آسان هم نبوده، دمی شادمان شود و اندک شفایی باشد بر جراحات عمیقی که بر پیکره‌ی اسلام در قرن‌های ۲۰ و ۲۱ وارد شده است.

اینها یا مومنین جاهل و حسود هستند یا دارودسته ی منافقین که هر دو از بیداری مومنین صادق و تولید جریانی قوی که آنها را نیز در خود هضم می کند هراس دارند.

بلوچهای مسلمان برضد اشغالگران سکولار انگلیسی نه در کنار اشغالگران آمریکائی

بلوچهای مسلمان برضد اشغالگران سکولار انگلیسی نه در کنار اشغالگران آمریکائی

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

امروزه فرقه های مسلح بلوچی به وجود آمده اند که شعارهای اسلامی می دهند اما برای آینده ای می جنگند که در آن دموکراسی سکولاریستها حاکم می شود؛ همان چیزی که هشتاد سال است در ایالت بلوچشتان پاکستان حاکم شده که غیر از فساد و جنایت و عقب ماندگی چیزی برای بلوچهای مسلمان در بر نداشته است.

امروزه فرقه های مسلح بلوچی به وجود آمده اند که با پرچم مجاهدین ضد اشغالگر سکولار خارجی، در کنار اشغالگران سکولار خارجی قرار گرفته اند.

اینها ادعای پیروی از مجاهدینی چون سید احمد شهید و سید عیسی و اسماعیل شهید را دارند که این مجاهدین بر علیه اشغالگران سکولار خارجی جهاد کردند و جانشان را دادند، اما این مدعیان دروغین آمریکا که در جلو چشمشان است و سرزمین مسلمین را اشغال کرده و از هر جنایتکاری در کشتار مسلمین حمایت می کند را رها کرده اند و خودشان را به مسلمین مشغول کرده اند و اسم این انحراف و قتال الفتنه ی خودشان را هم گذاشته اند جهاد!

وقتی که استعمار گران سکولار انگلیسی بعد از فتح سند به بلوچستان لشکر کشیدنددر میان دره های بولان مجاهدین بلوچ را در روبه روی خود دیدند. رهبری این لشکر از مجاهدین بلوچ را شخصی به نام سید عیسی رحمه الله از شاگردان سید اسماعیل شهید و از اعضای جنبش سید احمد شهید رحمهم الله برعهده داشت.

جنبش سید احمد شهید جنبشی اسلامی بود که برای رهائی مسلمانان شبه قاره هند از چنگال اشغالگران بریتانیایی ومتحدان آنان (سیکهای پنجاب) فعالیت می کرد.

سید اسماعیل شهید  سید عیسی را برای دعوت نمودن مردم مسلمان بلوچ به سمت جهاد برعلیه استعمارگران بریتانیائی به بلوچستان فرستاده بود، و وی توانسته بود لشکری عظیم از مجاهدین بلوچ را درکنار خود جمع آوری کند.

درحالی که استعمارگران بریتانیائی به انواع سلاح های پیشرفته مجهز بودند اما این مجاهدین مسلمان بلوچ در برابر آنان با نهایت قدرت مبارزه می کردند.

درطی این درگیریها وجنگ های چریکی تعداد بسیاری از نیروهای استعمارگر بریتانیایی به هلاکت رسیدند و تعدادی از مجاهدین بلوچ به شهادت رسیدند.  هرمجاهدی که شهید می شد مجاهد دیگری به جای او قد علم می کرد وهر قبیله ائی که عقب می نشست قبیله دیگری برای مبارزه و اعلای کلمه الله به جای او به مبارزه ومقاومت بر می خواست.

تاجایی که جلوی پیشروی انگلیسی ها در سرزمین اسلامی بلوچستان گرفته شد وسیاست مداران سکولار بریتانیائی به این نتیجه رسیدند ‌که استعمار نمودن بلوچها امر مشکلی است. وبه گواه تاریخ نگاران تا زمان خروج کامل بریتانیا، سرزمین اسلامی بلوچستان برای آنان منطقه امن و راحتی نبوده است.[1]

این، تاریخ بلوچها در جهاد و مبارزه با اشغالگران سکولار خارجی است و در این تاریخ هرگز دیده نمی شود که یک بلوچ مسلمان کفار اشغالگر خارجی را رها کند و با یک مسلمان دیگر به خاطر اختلافات مذهبی و فکری وارد درگیری و جنگ شود.

اما امروزه گروههای چون جیش العدل و الفرقان و ج.د.ا و.. به وجود آمده اند که دقیقاً برعکس عمل می کنند؛ یعنی آمریکای اشغالگر و جنایتکار و دشمن اصلی را رها کرده اند و با توجیهات غیر شرعی خودشان را به ایران و مردم خود مشغول کرده اند و در حال جنگ‌افروزی و شرارت‌افکنی نیابتی هستند.   


[1]  آنگاه که نسیم ایمان وزید‌. مولانا ابوالحسن ندوی،سیری در تاریخ بلوچستان غلام محمد نور الدین.

دموکراسی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احزاب سکولار محلی ما بلوچها

دموکراسی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احزاب سکولار محلی ما بلوچها

به قلم: عبدالرحمن براهوئی

 تمام منابع دموکراسی خواه و سکولار جهانی اذعان داشته و دارند که رژیم صهیونیستی بزرگترین دموکراسی خاورمیانه را دارد اما داریم می بینیم که بزرگترین دموکراسی خاورمیانه چه بلایی بر سر غزه آورد؟

دموکراسی سکولاریستها در هر سرزمین اسلامی پا بگذارد، برای مسلمانان خرابی، و برای کفار سکولار جهانی و منطقه ای رونق می آورد.

در بلوچستان پاکستان نیز 80 سال است که دموکراسی سکولاریستهای فدرالیست و لیبرال حاکم است، نتیجه چه شده؟

هر جا بلوچی مسلمان اعتراض کرده به شدیدترین شیوه ی ممکن سرکوب و زندانی و حتی اعدام شده است.

بلوچهای سکولار هم همگی به جان هم افتاده اند و با آنکه بلوچهای سکولار سوسیالیست و بلوچهای سکولار لیبرال همگی «بلوچ زنده باد» می گویند، اما برای بلوچهای مخالف خود غیر از مرگ و نابودی چیزی ندارند.

نزد این بلوچهای سکولار، بلوچ یعنی همفکران آنها و بقیه اش همگی شعار است و عوام فریبی و دروغ .

به همین دلیل شما هرگز متوجه نمی شوید که  کدام ملی گرایی این احزاب حقیقی است؟

آیا به نظر شما اصلا تعریفی واحد از ملی گرایی نزد این احزاب و فرقه های دغل بازی که در زبان شعار چیزی می دهند و درعمل بدترین دشمنان مخالفین بلوچ خود هستند وجود دارد؟

پس فریب نخورید و بیدار شوید، راهکار شرعی برای ما در اتحاد اسلامی در دارالاسلام است نه در تفرق و فرقه بازی ضرار سازها و احزاب متفرق و رنگارنگ ضد هم.

عبدالغفار نقشبندی التَّحْرِيش گری که سخنانش فاقد اعتبار است: اینبار در باره یک رمال کورد

عبدالغفار نقشبندی التَّحْرِيش گری که سخنانش فاقد اعتبار است: اینبار در باره یک رمال کورد

به قلم: براهندک بلوچ

زمانی که از یک مولوی سخن به میان می آید یعنی کسی که بیشتر از مردم عوام باید پایبند به قوانین شریعت الله باشد؛ اما اگر دقت کنیم ما به دسته ای مولوی هایی گرفتار شده ایم که از منابع شرعی یعنی قرآن و احادیث صحیح و منهج اهل سنت و جماعت دور شده اند و مردم را به رای فکر و سخنان آشفته و اکثراً متناقض خود مشغول کرده اند و حتی اگر از شریعت هم چیزی بگویند خودشان به چیزی که می گویند عمل نمی کنند.

یکی از این مولوی ها، مولوی عبدالغفار نقشبندی است.

مولوی نقشبندی یکی از دارودسته ی منافقین داخلی و هم اکنون از منافقین آشکار شده و سربازی از سربازان جنگ روانی دشمن ساکن در دارالکفر سکولار پاکستان است که تحت نام «اصلاح و اصلاح طلبی» و «امر به معروف و نهی از منکر» دقیقاً پا جای پای إبن سبأ یهودی گذاشته است و از سیاستهای این دشمن داخلی جهت التَّحْرِيش و تحریک مکارانه ی مردم به شر تبعیت می کند.

التَّحْرِيش(تحریک مکارانه ی مردم به شر) به عنوان روشی سیاسی، قاعده و روش عمل کفار آشکار و کفار پنهان داخلی و دارودسته ی منافقین بوده است که در زمان حاکمیت عثمان بن عفان رضی الله عنه تبدیل به سفارش و شعاری مشخص توسط عبدالله بن سبأ به ظاهر مسلمان می شود و اغتشاشگران و خوارجی که عثمان بن عفان را به قتل رساندند نیز از چنین بدعت و قاعده  و شعاری تبیعت کردند که این بود: ابدؤوا في الطعن على أمرائكم و أظهروا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر تستميلوا قلوب الناس و ادعوهم إلى هذا الأمر؛ [1]با ایراد گیری و طعنه زدن به امیرانتان شروع کنید، و امر به معروف و نهی از منکر را (در زمینه امراء ومسئولین حکومتی) آشکار کنید تا به این شکل، دل‌های مردم را به سوی خود متمایل کنید و مردم را هم به این امر دعوت کنید.

این قاعده و بدعت که زیر پرچم امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح طلبی و حمایت از حقوق مردم و … انجام می شود بزرگترین ضربه را به «السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ»[2] «حرفشنوی» و «اطاعت» مردم می زند و به جای آن کینه و تنفر و ظرفیت شورش و اغتشاش و.. را می کارد؛ بدعتی که متاسفانه تا همین الان نیز تحت شعار اصلاح طلبی ادامه دارد و علاوه بر آنکه در میان مسلمین توسط دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها اجرا می شود گاهاً مومنین جاهل و آلوده نیز فریب خورده و طبق این نقشه ی عبدالله بن سبأ حرکت می کنند.

مولوی عبدالغفار نقشبندی با التَّحْرِيش(تحریک مکارانه ی مردم به شر) قوم بلوچ مسبب اصلی حرکت جوانان مسجد مکی و شهرهای دیگر به سوی مراکز نظامی و کشتاری شد که همه بر آن واقف هستیم؛ بعضی ها فکر می کردند که این اسلوب سیاسی غدارانه مولوی عبدالغفار صرفا در یک مقطع و اتفاقی بوده است اما زمانی که مردم اهل سنت کوردستان را به دلیل قتل یک رمال، التَّحْرِيش(تحریک مکارانه ی مردم به شر) کرد همه متوجه شدیم که این شخص دقیقاً پا جای پای عبدالله بن سبأ یهودی گذاشته است و به وصیت او عمل می کند نه منهج اهل سنت و جماعت در مساله ی امر به معروف و نهی از منکر.

ملت اهل سنت کورد که در جریان حادثه بودند نه تنها به سخنان این تحریشگر و منافق آشکار شده اهمیت ندادند بلکه با رد التَّحْرِيش(تحریک مکارانه ی مردم به شر) این شخص و احزاب سکولار و مرتد داخلی مشتی محکم بر دهن این دشمنان داخلی مومنین زدند.

بگذار دنیا بداند که تنها جاهلین فریب این دشمنان داخلی را می خورند و اینها محرک جاهلین افراد احساسی ناآکاه به منهج صحیح اهل سنت و جماعت هستند.


[1] الطبري، تاريخ الأمم والملوك، ج ٢/ص ٦٤٧،/ ابن الأثير، الكامل في التاريخ – ج ٣ – ص46- ١٥٤

[2]  مسلم 1709/ بخاری  7199

ترور کور ستواندوم محمود مطهری از عوامل نیروی انتظامی سراوان

ترور کور ستواندوم محمود مطهری از عوامل نیروی انتظامی سراوان

شب گذشته سرنشینان یک دستگاه سواری پژو پارس مسلح به سلاح گرم مبادرت به ترور کور واحد گشت پلیس شهرستان سراوان نمودند که منجر به کشته و مجروحیت دو نفر از کارکنان انتظامی  شد.

بلافاصله کارکنان انتظامی اقدام به درگیری و تعقیب آنان با رعایت ملاحظات پیشگیری از صدمه شهروندان نمودند که اشرار با استفاده از شرایط محیطی متواری شدند.

مجروحین به مراکز درمانی منتقل شدند اما ستواندوم محمود مطهری علی‌رغم تلاش کادر درمانی وفات کرد.

ستواندوم محمود مطهری ساکن شهرستان هامون بوده و سه تا فرزند دارد که  آخرین فرزند وی سه ساله است.

پس از این واقعه، حمید نوری فرمانده انتظامی زابل و جمعی از کارکنان انتظامی این شهرستان با حضور در منزل ستواندوم محمود مطهری از خانواده ایشان دیدار و دلجویی کردند.