بازتاب روابط جنجالی: بررسی عکس جفری اپشتین و محمد بن سلمان

بازتاب روابط جنجالی: بررسی عکس جفری اپشتین و محمد بن سلمان

روابط بین چهره‌های قدرتمند جهانی همواره مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار دارد. یکی از این روابط جنجالی، ارتباط جفری اپشتین، سرمایه‌دار و مجرم جنسی، با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی است. عربستانی که خود را نماینده ی تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجدیت می داند.

 به تازگی، گزارشی از نیویورک تایمز منتشر شده که تصاویری از اپشتین در کنار ولیعهد عربستان در امارات را به نمایش می‌گذارد. این موضوع نه تنها سوالاتی درباره ارتباطات پشت پرده و رفتارهای اخلاقی شخصیت‌های برجسته را به وجود می‌آورد، بلکه بازتابی از هنجارهای اجتماعی و سیاسی در سطح جهانی نیز به شمار می‌رود.

تحلیل عکس و پیامدهای آن:

1. تصویر و هویت: انتشار تصویری از اپشتین، کسی که به جرم‌های سنگین از جمله سوءاستفاده جنسی متهم شده، در کنار یک مقام عالی‌رتبه مانند محمد بن سلمان می‌تواند پیامدهای منفی برای تصویر عمومی ولیعهد عربستان داشته باشد. این ارتباط می‌تواند برداشت‌ها و نگرش‌های منفی نسبت به رهبری عربستان را تحت تأثیر قرار دهد و افکار عمومی را به چالش بکشد.

2. شک و تردید: یکی از جنبه‌های جالب در این ماجرا، سوالاتی است که درباره شفافیت و صداقت در روابط بین‌الملل مطرح می‌شود. هیچ کس نمی‌تواند به سادگی از کنار این واقعیت‌ها عبور کند و این موضوع نشان‌دهنده پیچیدگی‌های روابط سیاسی و اقتصادی در جهان است. بسیاری از ناظران ممکن است از این موضوع متعجب شوند و به بررسی دقیق‌تری از روابط میان مقامات و شخصیت‌های عمومی بپردازند.

3. پیامدهای اجتماعی و اخلاقی: این تصویر همچنین به بحث‌های گسترده‌تری درباره مسئولیت اجتماعی و اخلاقی شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی دامن می‌زند. آیا قرار گرفتن در کنار یک فرد متهم به جنایت‌های جنسی، به خصوص در سطحی بالا، نشان‌دهنده عدم حساسیت به مسائل اخلاقی است؟ این سوال‌ها می‌تواند به بحث‌های عمومی درباره قدرت و مسئولیت‌پذیری در رهبری منجر شود.

نتیجه‌گیری:

عکس از جفری اپشتین و محمد بن سلمان در امارات، نه تنها یک تصویر سادۀ خبری است بلکه نمادی از چالش‌های عمیق‌تری در عرصه سیاست جهانی و اخلاق انسانی است. در دنیایی که شفافیت و صداقت بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد، این گونه روابط و انتشار عکس‌ها می‌تواند تبعات گسترده‌ای برای شخصیت‌های عمومی و کشورها داشته باشد. جامعه بین‌المللی باید به این مسائل توجه بیشتری داشته باشد و از آن‌ها درس بگیرد.

فلسطین و افشای یک توطئه بزرگ و خطرناک از لندن و پاریس تا واشنگتن و تل‌آویو، تا مسجد مکی زاهدان و…

فلسطین و افشای یک توطئه بزرگ و خطرناک از لندن و پاریس تا واشنگتن و تل‌آویو، تا مسجد مکی زاهدان و…

کاتب: محمد اسامه

طرح تازهٔ انگلیس و فرانسه برای «به رسمیت شناختن فلسطین» نه نشانهٔ دلسوزی برای ملت مظلوم فلسطین است و نه تلاشی برای پایان‌دادن به جنگ و خون‌ریزی. این همان نقشهٔ قدیمی و شیطانی غرب و آمریکا است که سال‌ها پیش طراحی کرده بودند و امروز قدم به قدم آن را اجرا می‌کنند.

این سناریو در ظاهر با نام فریبندهٔ «طرح دو دولت» یا «دولت–دولت» عرضه می‌شود، اما حقیقت تلخ آن این است که هدفش تقسیم سرزمین فلسطین، تثبیت موجودیت رژیم صهیونیستی و حذف آرمان آزادسازی کل فلسطین است. آن‌ها می‌خواهند با یک توافق ساختگی، اشغالگران را قانونی جلوه دهند و از محاکمه و مجازات جنایتکاران صهیونیست جلوگیری کنند.

از لندن و پاریس تا واشنگتن و تل‌آویو، همهٔ این قدرت‌ها در یک خط مشترک حرکت می‌کنند: نجات اسرائیل از فروپاشی و بحران نابودی. آنان فهمیده‌اند که مقاومت فلسطین و حمایت ملت‌های آزاده، موجودیت رژیم اشغالگر را به مرز پایان رسانده است؛ بنابراین با «دیپلماسی فریب» می‌خواهند میدان جنگ را به میز مذاکرهٔ تحمیلی بکشانند و نتیجه را به سود صهیونیست‌ها رقم بزنند.

ملت فلسطین هرگز با چنین توطئه‌ای فریب نخواهد خورد. خون هزاران شهید در غزه و کرانهٔ باختری، اجازهٔ معامله بر سر خاک و حقوق فلسطینیان را نمی‌دهد. این به رسمیت شناختن، در حقیقت به رسمیت شناختن اشغال، قتل‌عام و نسل‌کشی است.

مردم و آزادگان جهان باید هوشیار باشند؛ امروز غرب با نقاب صلح، خنجری در دست دارد که می‌خواهد آن را بر قلب آرمان فلسطین فرود آورد. تنها راه نجات، مقاومت و ایستادگی در برابر هرگونه سازش و معامله با اشغالگران است.

 این توطئه دقیقا همان چیزی است که از خطبائی چون مولوی عبدالحمیدهای متعدد در سرزمینهای اسلامی به خورد مسلمین داده می شود چنانچه مولوی عبدالحمید زاهدان بارها به این مساله پرداخته و حتی در نماز جمعه ی دیروز (17 مرداد 1404) اهل سنت زاهدان نیز می گوید: “بهترین راه به‌رسمیت‌شناختن کشور مستقل فلسطین است؛ چنان‌که بسیاری از کشورهای اسلامی و غیراسلامی تلاش می‌کنند تا فلسطینی‌ها مستقل بشوند و سرنوشت خودشان را در دست بگیرند؛ این بهترین گزینه در شرایط کنونی است.”

این بلندگو بدون شک بلندگوی منهج عزتمند اهل سنت و جماعت نیست که «جهاد» با اشغالگر کافر و محارب خارجی را تا زمانی نابودی یا بیرون راندن آن به صورت دایره وار بر تمام مومنین «فرض عین» می داند بلکه بلندگوی دشمنانی است که توطئه ی به رسمیت شناختن اشغالگر خارجی در سرزمینهای اسلامی را طراحی کرده است.

مولوی عبدالحمید خودت را جمع و جور کن و ببین کجا ایستاده ای و در منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم بلندگوی چه کسانی شده ای؟

مولوی عبدالحمید ازطبل ناامید سازی مردم تا مدافع ماندگاری غده ی سرطانی صهیونیسم و…

مولوی عبدالحمید ازطبل ناامید سازی مردم تا مدافع ماندگاری غده ی سرطانی صهیونیسم و…

کاتب: عبدالرحمن براهویی

شاید بتوان گفت مولوی عبدالحمید در مراسم نماز جمعه 10 مرداد 1404 اهل سنت زاهدان بیشترین الفاظ را جهت ناامید و دلسرد کردن مخاطبین خود نسبت به نظام حاکم بر دارالاسلام ایران و وضع موجود کشور به کار برد از جمله:

  • همه‌چیز با بن‌بست مواجه شده و مردم پریشان‌اند
  • مردم ایران … در پریشانی و نگرانی به‌سر می‌برند
  • ضعف مدیریت کشور
  • نمایندگان مجلس  نمی‌توانند از حقوق مردم دفاع کنند
  •  روسای جمهوری که آمده‌اند نیز توانایی لازم را نداشته‌اند
  •  مدیران ضعیف در بدنۀ دولت و حکومت جا پیدا کرده‌اند
  • کشور اکنون با مشکلات و بحران‌ها مواجه است
  • سیاست‌های گذشته به بن‌‍بست مطلق رسیده‌اند
  • هیچ نشانه‌ای از ایجاد تغییر در سیاست‌ها مشاهده نمی‌شود
  • امروز مردم ایران آینده و افق روشنی برای خودشان نمی‌بینند
  • و…

البته بعد از این سخنان ناامیدکننده و تخریبی فورا می گوید: “بعضی‌ها هنوز شعارهای گذشته ازجمله شعار محو اسرائیل را سر می‌دهند. بنده به‌عنوان یک شهروند می‌گویم که عموم مردم ایران با این شعارهای تند موافق نیستند… فلسطینی‌ها هم نباید افراط کنند و از محو اسرائیل سخن بگویند. دیگران هم نباید این شعار را بدهند. شما با چه ابزاری می‌خواهید این کار را بکنید؟ اگر بتوانید هم به صلاح نیست که چنین شعاری داده شود …”

مولوی عبدالحمید، اولاً تو فقط نماینده ی خودت هستی نه سایر مردم ایران؛ تو از کجا آمار گرفتی تا بدانی انقلابیون و آزادیخواهان ایران چه دیدگاهی نسبت به رژیم کافر و اشغالگر صهیونیستی دارند که بخشهایی از سرزمینهای اسلامی را اشغال کرده است؟

ثانیا، وجود کافر اشغالگر در سرزمینهای اسلامی جهاد را تا نابودی یا اخراج این اشغالگر، بر مسلمین مثل نماز فرض عین می کند و این رای تمام مذاهب اسلامی است. آیا ائمه ی تمام مذاهب اسلامی شعارهای تند داده اند؟ ایا واقعیت فقه شریعت در برابر متجاوزین برای مومنین شعار تند است؟

می گوئید اگر توان نابودی اسرائیل را نیز داشته باشیم نباید چنین کاری انجام شود؛ یعنی نزد شما مساله بر سر ناتوانی نظامی مسلمین در برابر اشغالگران نیست بلکه مساله بر سر ماندگاری اشغالگران در سرزمینهای اسلامی است؛ آیا این سخن یک مومن آزادیخواه است یا دارودسته منافقین؟

مولوی گرامی، نه تنها دارید به مردم ایران افترا می بندید بلکه بر خلاف مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و تمام مذاهب اسلامی دیگر در برخورد با کفار اشغالگر خارجی و فرضیت جهاد بر علیه این اشغالگران تا بیرون راندن یا نابودی آنها صحبت می کنی، به همین دلیل است فورا به لایحۀ اخیر دولت در مورد «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع» حمله می کنی و چنین وانمود می کنی که حاکمیت ” جلوی آزادی‌های مردم را می‌گیرند. می‌خواهند با این قوانین به مردم فشار وارد کنند” و عوامفریبانه بیان می کنی: “مردمی را که گرسنه و تشنه هستند و در تاریکی نشسته‌اند، بگذارید حرف بزنند و گریه کنند. وقتی مردم چیزی برای خوردن ندارند حداقل حق گریه را به آنها بدهید.”

یعنی مولوی واقعا معنی این جمله ای که بیان کرده ای را نمی دانی؟ نگاه کن چه گفتی: لایحه ی  «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع».

چند بار لایحه ی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع» را بازخوانی کن تا بدانی نشر دروغ وتهمت جهت برهم زدن امنیت روانی جامعه ربطی به حرف حق زدن یا گریه کردن ندارد.

مولوی گرامی باور بفرمائید راضی کردن رسانه های دشمنان خارجی و دارودسته  منافقین محلی و جذب طرفدار و فالور ارزش اینهمه عوامفریبی و مقابله به ارزشها و فقه اسلامی را ندارد.

جیش‌العدل و میزان صحت ادعای جهاد او در راه دفاع ازاهل سنت و جماعت

جیش‌العدل و میزان صحت ادعای جهاد او در راه دفاع ازاهل سنت و جماعت

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

رسول الله صلی الله علیه وسلم به تغییر منکر بر حسب توانایی و رفتار تدریجی و مرحله‌ای امر می‌کند و از ابوسعید خُدری رضی الله عنه روایت است که گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ‌مَنْ ‌رَأَى ‌مِنْكُمْ ‌مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِكَ أَضْعَفُ الْإِيمَانِ (مسلم49) هریک از شما که منکری دید آن را با دستش تغییر دهد (یعنی تغییر عملی)، پس اگر نتوانست با زبانش آن را تغییر دهد و اگر نتوانست با دلش آن را (بد بداند)، و آن ضعیف‌ترین (مرتبه‌ی) ایمان است.

در انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر شروطی وجود دارد که شخص مسلمان باید از این شروط آگاهی داشته باشد و نیازمند سیاست شرعی و علم و بصیرت است تا اینکه مثلا از تغییر آن منکر، منکر بزرگ‌تری ایجاد نشود.

اگر در انجام امر به معروف و نهی با منکر  با دست و تغییر عملی که جنگ مسلحانه هم در آن جای می‌گیرد، شرایط لازم وجود نداشته باشد و شخص دست به اسلحه ببرد چنین جنگی خودش تبدیل به منکری بزرگتر می شود که «قتال الفتنه» نامیده می شود نه «جهاد في سبيل الله».

امام ابوحنیفه رحمه الله در پاسخ به بلخی و در الفقه الأبسط، ص 108 می گوید: این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال. 

جنگ جیش العدل و انصار الفرقان و گروههای همسو با آنها علاوه بر اینکه منکری بزرگتر و«قتال الفتنه» است که منجر به ایجاد فتنه ای جدید در کنار مشکلات موجود می شود، چون در راستای منافع و اهداف آمریکا و صهیونیستها بر ضد جبهه ی مقاومت است نوعی غدر و خیانت و خنجری بر پشت جهاد فی‌سبیل‌الله  نیز محسوب می شود و بخشی از جبهه ی دشمنان مجاهدین غزه به شمار می روند هر چند با زبان ادعای بزرگی داشته باشند یا شعارهای بزرگی بدهند در هر دو حالت عمل آنها سخنان آنها را رد می کند. 

آن مومن مصری با ریختن مواد غذایی در بطری ها از الله می خواهد آن را به اهل غزه برساند و الله دعای او را قبول می کند حالا گروههایی چون جیش العدل و انصار الفرقان همسو با آمریکا و صهیوینستها به ایران که بعد از الله حامی اصلی اهل غزه است ضربه می زنند.

حتی یک کافر اصلی شرافتمند برایش ننگ و عار است که در جبهه ی صهیونیستهای وحشی کودک کش قرار گیرد اما ثمره ی حماقت این گروههای اهل بغی این است که «عملا» آنها را در جبهه ی وحشی هائی چون رژیم صهیونیستی قرار می دهد و سربازی از سربازان پیاده ی این دشمن وحشی می شوند.

نکته ی مهم دیگر اینکه: صرفنظر از شعارهای شبه جهادی و کلیشه ای که از این گروههای اهل بغی می شنویم، بدیل و جایگزین «عملی» اینها برای دارالاسلام ایران، دارالکفری سکولاریستی و ارتدادی است و فتنه ای بزرگتر از این برای مسلمین وجود ندارد.

در این صورت جنگ مسلحانه ی گروههای اهل بغی چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره «قتال الفتنه» است و ربطی به منهج اهل سنت و جماعت ندارد بلکه در واقع جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو وصهیونیستهاست.

 وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دعا ی پسر بچه ای از غزّه و ارتباط آن با جیش العدل و انصارالفرقان و…

دعا ی پسر بچه ای از غزّه و ارتباط آن با جیش العدل و انصارالفرقان و…

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

خدایا، انتقام ما را از صهیونیستها و کسانی که مخفیانه با صهیونیستها همدست هستند و کسانی که اعمال خود را با صهیونیستها هماهنگ می‌کنند، بگیر. خدایا، آنها را با شدت بگیر! آنها را با مرگ دردناک مجازات کن و پایه‌هایشان را در هم بشکن!
بناهایشان را ویران کن، تا حلقه شر به دور آنها بچرخد!
خدایا، مجاهدینی را که در راه تو می‌جنگند یاری کن!
خدایا! پاداش مجاهدین را برای ما بنویس!
خدایا! انتقام ما را از صهیونیستها بگیر!
خدایا! انتقام ما را از صهیونیستها بگیر!
خدایا! انتقام ما را از صهیونیستها بگیر!

این دعای پسر بچه ای از اهل غزه بود، آیا این دعا مشمول گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان و سایر گروههایی نمی شود که اعمال خود را با صهیونیستها جهت ضربه زدن به جبهه ی مقاومت و حامیان اهل غزه که مهمترین آنها دارالاسلام ایران است، هماهنگ کرده اند نمی شود؟


فقط از این پسر بچه و هر یک از اهل غزه و مجاهدین فلسطینی کافی است بپرسید که اقدامات تخریبی و ضد امنیتی گروههایی چون جیش العدل و انصار الفرقان بر علیه ایران به نفع اهل غزه است یا صهیونیستها؟


این واقعیتی است که شما سروران عزیز با چشم سر می بینید، واقعیتی ننگین برای این گروهها که اعمال خود را با صهیونیستها هماهنگ کرده اند

جیش العدل پرچمدار غدر و خیانت در روز قیامت

جیش العدل پرچمدار غدر و خیانت در روز قیامت

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

دنیا می داند که ایران بزرگترین حامی مسلمین و مجاهدین اهل سنت غزه است و به قول حماس فلسطین، ایران در جنگ 12 روزه هزینه ی حمایت از مظلومین اهل سنت فلسطین را پرداخت کرد.

در چنین شرایطی، آیا گروهی چون جیش العدل که رسانه ی جاسوسی موساد مبلغ پخش اعلامیه ی آن جهت ضربه زدن به منافع ایران در حین حملات صهیونیستها می شود خادمی برای صهیونیستها و آمریکا و خائنی غدار در برابر مومنین آزادیخواه و امت اسلامی و بخصوص مردم مظلوم و ستمدیده ی اهل سنت غزه و فلسطین نیست؟  

از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إذَا جَمَعَ الله -عَزَّ وَجَلَّ- الأَوَّلِينَ وَالآخَرِينَ: يُرْفَعُ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ، فَيُقَالُ: هَذِهِ غَدْرَةُ فُلانِ بْنِ فُلانٍ» (بخاری6178-  7111- مسلم 1735) وقتی الله عزوجل (در روز قيامت) همه ی بندگان را جمع می کند، برای هر خيانتکاری پرچمی بر افراشته می شود و گفته می شود: اين خيانت فلانی پسر فلانی است. 

 وقتی الله متعال در روز قیامت همه ی بندگان را جمع می کند، خیانتکاران آورده شده و همراه آنها علامتی از خیانت می باشد و آن پرچمی است که به همراه دارند و به این صورت در بین مردم رسوا می شوند.

این حدیث حاوی حکمتی از حکمت های الهی است… چرا باید برای خیانتکاران پرچمی بسته شود؟ چرا باید اهل غدر شناخته شوند؟ و به حدی مشهور گردند که همه از دور با اشاره به سوی او به همدیگر بگویند؛ (هذه غدره فلان؟ حکمت از این اشتهار، عبرت و پند گرفتن است!

اگر حال عهد شکن مخفی بماند ضررهای عمومی او که با عهد شکنی خود متوجه مسلمین نموده نیز مخفی میماند و نتیجتا مسلمانان نمی توانند خود را از عواقب آن در امان نگه دارند لذا آشکار میگردد تا مردم عبرت گرفته و کسی که در مذموم بودن عهدشکن حجت به او نرسیده است، آگاه گشته و از فعل او بیزاری کند!

اگر حال عهد شکن مخفی بماند کسی از نقض عهود و شکستن مواثيق ابا نکرده و هیچ واهمه ای نخواهد کرد برای همین عهد شکن مفتضح میگردد و امرش بر ملا می شود تا بر باقی مردم اقامه حجت شود و بر آنها یک گوشزدی باشد تا مبادا آن ها نیز عهد شکنی کنند و الا به عاقبت همان شخص دچار خواهند شد

امام نووی رحمه الله تعالی در شرح همان حدیث چنین میگوید؛ “لكل غادر لواء” یعنی برای او نشانه و علامتی قرار داده خواهد شد تا بین مردم مشهور گشته و انگشت نما گردد. در این حدیث دلیل واضحی است که غدر و عهد شکنی از گناهان کبیره است و عذاب و وعید شدید و سختی دارد [المنهاج شرح صحيح مسلم]

به خائنین غداری که خروجی تمام فعالیتهایشان به ضرر مسلمین و امت اسلامی و به نفع آمریکا و صهیونیستهاست برسانید که پرچمشان را در روز قیامت به یاد بیاورند

 والحمدلله اولا وآخرا .

اعتراف صریح مولوی شرعی سابق جیش العدل: برگشتم چون این راه، راه دشمنان اسلام بود….

اعتراف صریح مولوی شرعی سابق جیش العدل: برگشتم چون این راه، راه دشمنان اسلام بود….

در ادامه افشاگری‌های من علیه جیش، این صوت به دستم رسید؛ صدای کسی که خودش سال‌ها در دل گروه بوده، فتوا داده، سخنرانی کرده، و امروز با صدایی لرزان از آنچه گذشته، توبه می‌کند.

در این اعتراف صریح، مولوی شرعی سابق جیش می‌گوید:

گروه همچنان از سخنان قدیمی‌ام سوءاستفاده می‌کند، در حالی که از آن افکار برگشته‌ام.

بعد از نشستن با علمای واقعی اهل سنت و رجوع به سیره سلف، فهمیدم این راه، راه باطل است.

جیش العدل نه‌تنها با منهج اهل سنت بیگانه است، بلکه امروز در خدمت سیاست‌های دشمنان اسلام است؛ به‌ویژه رژیم صهیونیستی

 در آنجا نه شرع هست، نه تقوا، نه هدف مقدس… فقط فریب، شعار و خیانت به دین

.

این برادر سابق، با قلبی پر از اندوه، از همه جوانان اهل سنت می‌خواهد فریب این گروه را نخورند.

.

.

آیا وقت آن نرسیده بیدار شویم؟

آیا وقت آن نرسیده بفهمیم اسم «جهاد» مقدس است، اما هرکه این واژه را به زبان آورد، اهل جهاد نیست؟

سناریوی انگلیسی یاسر الخبیث کویتی پس ازاتحاد مسلمین و پیروزی آشکار ایران بر آمریکا و صهیونیستها

سناریوی انگلیسی یاسر الخبیث کویتی پس ازاتحاد مسلمین و پیروزی آشکار ایران بر آمریکا و صهیونیستها

به قلم: جواد شاهوزهی بامری

یاسر الحبیب (الخبیث) ابتدا در کویت و در سال 2004 به جرم توهین به شخصیتهای اهل سنت روانه زندان شد اما تنها بعد از سه ماه زندانی شدن توسط آمریکا و انگلیس از زندان آزاد شده و انگلیس فورا به او پناهندگی داد و در لندن صاحب روزنامه ي «shianewspaper»، حوزه ي علميه «امامين عسكرين»، حسينيه ي «خدام المهدي» و سايت «القطره» شد.

یاسر الخبیث لندن نشین همچون شیطان یاری آمریکائی نشین از غلاة منحرف منتسب به تشیع و همسو با جریان صادق شیرازی هستند که از اساس با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و رهبران و تشیعی که توسط این نظام تبلیغ می شود مشکل اساسی و ریشه ای دارند.

رهبر ایران در برابر سنی آمریکائی از آنها تحت عنوان شیعه انگلیسی نام برده است که هر دو دولبه ی یک قیچی هستند که نه ربطی به تشیع دارند نه تسنن.

به صورت مشخص، یاسر الخبیث از بوقهای تشیع انگلیسی در 11 شوال 1431ق در سالروز وفات ام المومنین عایشه رضی الله عنها طی مراسم جشن گونه ای سخنرانی توهین آمیزی جهت تولید تفرق بیشتر مسلمین ارائه داده و تاسیس شبکه ماهواره ای فدک را در انگلیس اعلام می کند.

البته در کارنامه ی این شخص در کنار توهین به اهل سنت، توهینهای رکیکی هم به بزرگان شیعه چون «آيت الله بهجت»،‌ «آيت الله سيّد محمد باقر صدر»،‌ «آیت الله خمینی»، «آیت الله خامنه ای»،«آيت الله مكارم شيرازي»، «سید حسن نصرالله»، «آیت الله سیستانی» و سایر بزرگان و مراجع شیعه که مخالف عقاید غالیانه و منحرف او هستند داشته است.

با این وجود و همزمان با توهینهای این خبیث به ام المومنین رضی الله عنها دو واکنش اساسی نشان داده می شود:

  1. جریان سنی های آمریکائی و بخصوص نجدیت وابسته به دستگاه آل سعود از شیخ عبدالعزیز آل شیخ مفتی اعظم آنها گرفته تا افراد متفرقه ی این جریان در سراسر دنیا با استناد به سخنان این الخبیث شروع کردند به تبلیغات گسترده علیه شیعه و حمله کردن به تمام جریان تشیع؛ واو را نماد «شيعه» و كار هايش را بر اساس عقيده «شيعه» معرفي كردند، همان شغل کثیفی که چند دهه است درپیش گرفته اند: با عقاید و رفتارهای غلاة منتسب به تشیع به کل شیعیان حمله کردن و سیاه نمائی و شیعه هراسی کردن.
  2. واکنش ایت الله سید علی خامنه ای به عنوان پرچمدار جریان اصلی شیعیان که با فتوائی که جزء يكي از 10 رويداد مهم ديني در سال 2010 شناخته شد آتش فتنه خاموش شد که طی آن فتوا داد: «اهانت به نماد های برادران اهل سنّت از جمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم  حضرت محمّد ( صلّی الله علیه وآله ) می شود.»

آیت الله خامنه ای در سخنرانی های ابتدای انقلاب و در نماز جمعه بارها با لفظ ام المومنین برای عایشه رضی الله عنها استفاده کرده اند و در تمام آثار خود نشان داده اند که توهین به مقدسات مذاهب اسلامی و تحریک عواطف سایر مسلمانان، منطق شیعه نیست، بلکه توهین تنها به اهداف دشمنان تشیع کمک می کند وتوهین ابزاری است جهت ایجاد انگیزه برای دشمنی با شیعیان و گسترش تفرقه و تقویت دشمن استکباری.

 واضح است که یاسر الخبیث، از طیف شیعه انگلیسی سرباز جنگ روانی دشمن در تولید آتش تفرقه بین مسلمین است و همچون سنی های آمریکائی بر اساس طرح و سناریوی دشمنان بازی می کنند.

حالا در جریان جنگ تحمیلی صهیونیستها که به نیابت از آمریکا و غرب بر علیه ایران شروع شد، تمام جهان اسلام به اکثریتی مطلق و اقلیتی تماشاچی تبدیل شد:

  1. اکثریت مطلق که یا اشکارا در جبهه ی مقاومت ایران قرار گرفتند و خود را در کنار ایران قرار دادند، یا عده ای بدون اعلام پیوستن آشکار به ایران، به صورت موازی و مستقل به صهیونیستها و آمریکا حمله کردند و خواستار پیروزی ایران و شکست صهیونیستها بودند و به ضرباتی که بر صهیونیستها وارد می شد خوشحال بودند. و به این شکل اتفاق و اتحادی جهانی به نفع ایران در میان اکثریت مطلق مسلمین جهان شکل گرفت
  2. اقلیتی که اکثرا جزو گروه منافقین و مسلمین سرگردان شده توسط رسانه های دشمن بودند که به دلیل فشار اکثریت مسلمین دنیا که حامی ایران بودند موضع تماشاچی و نظاره گر بودن گرفتند و به اصطلاح می گفتند ما با هیچ کدام نیستیم و…

این اتحاد فراگیر مسلمین و اینکه صهیونیستها و حامیان غربی آنها به هیچ یک از اهداف جنگ تحمیلی خود بر ایران نرسیدند و جنگ در نهایت به پیروزی ایران ختم شد و جایگاه ایران را نزد تمام مسلمین شیعه و سنی بالاتر برد نمی توانست به نفع غربیها و صهیونیستها باشد به همین دلیل با فعال کردن کسانی چون یاسر الخبیث توطئه ای مکارانه ای چیدند که حداقل به این اتحادی که بین تمام مسلمین جهان به نفع ایران به وجود آمده است ضربه بزنند و بخصوص نجدی ها وهمان  گروه تماشاچی را به بهانه ای این شخص بر علیه ایران و تشیع فعال کنند.

یاسر الخبیث به جای حمله ی همیشگی به ایران و توهین به آیت الله خامنه و کل نظام، اینبار موزیانه طی پیامی آمده و از آیت الله خامنه ای حمایت کرده و در همین پیام چند توهین به اهل سنت را نیز چاشنی آن کرده است تا به این شکل سم خود را تزریق کند و به سنی های آمریکائی که هم سنگرانش هستند خوراک تبلیغی و بهانه ای جهت از سرگیری حملات تخریبی و ضربه زدن به اتحاد به وجود آمده ی میان مسلمین بدهد.

بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت

بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش خدایی را که جز او کسی در برابر ناخوشایندی‌ها سزاوار ستایش نیست،

و درود و سلام بر پیامبر ما محمد ﷺ، آن‌که در حدیث صحیح فرمود:

«شما شاهدان خداوند در زمین هستید.»

و در روایت دیگری، زمانی که درباره فردی هنگام مرگش با خیر یا شر یاد شد، فرمود:

«واجب شد، واجب شد، واجب شد…» یعنی حکم بهشت یا دوزخ بر اساس گفته‌ی مردم نیک‌سرشت درباره‌اش قطعی شد.

🔹 بخش اول: سنت پیامبر درباره قضاوت مردم در مورد اموات

از سنت‌های روشن پیامبر اکرم ﷺ آن است که گواهی مردم را درباره درگذشتگان معتبر می‌دانست.

اگر مردم از فردی به نیکی یاد می‌کردند، پیامبر او را بهشتی می‌دانست؛

و اگر با بدی از او یاد می‌کردند، او را اهل دوزخ معرفی می‌فرمود.

بر اساس همین سنت، سخن گفتن از بدیِ افراد بدکار، جایز و بلکه لازم است؛ به‌ویژه اگر شخص در حال حیات، گمراهی آشکار و فتنه‌انگیزی وسیع داشته باشد.

و به شهادت بسیاری از اهل علم، تجربه و انصاف، شیخ ربیع المدخلی از جمله کسانی بود که در فتنه‌گری پیشتاز بود و آسیب‌های بزرگی به امت وارد کرد.

سخن ما از روی تعصب، کینه یا هوای نفس نیست، بلکه از سر آگاهی، دیانت و وظیفه شرعی است.

🔹 بخش دوم: آسیب‌های فکری و عملی ناشی از گفتمان شیخ ربیع المدخلی

شیخ ربیع به روشی شهرت داشت که در آن، نه تنها مخالفان خود را نقد می‌کرد، بلکه به بدترین شکل ممکن تخریب، تخطئه و متهم می‌نمود.

او از دایره نقد علمی فراتر رفته و با اتهام‌زنی، بدعت‌خوانی، تهمت به نیت‌ها، و صدور احکام گمراهی نسبت به علما و دعوت‌گران، فضا را مسموم ساخت.

نتیجه این روش، شکل‌گیری جریان‌هایی سازمان‌یافته و افراطی در کشورهای مختلف بود که با پوشش دینداری و سلفیت، رو به:

تخریب شخصیت‌ها

تفرقه‌افکنی

حذف و طرد اهل دعوت و اصلاح

خوش‌خدمتی به حاکمان ستمگر

آوردند، و این روش، پیامدهای ویرانگری به بار آورد، از جمله:

1. زندان‌ انداختن هزاران داعی و مصلح به تحریک این جریان در کشورهای گوناگون.

2. ترور و حذف فیزیکی برخی از علما و طلاب علم.

3. تعطیلی مراکز خیریه و دینی مؤثر و مبارک.

4. بی‌اعتبار کردن و منزوی ساختن چهره‌های ربانی و صادق.

5. مشروعیت دادن به ظلم و کودتاها به نام طاعت حاکم.

6. منصرف کردن ملت‌ها از مطالبه حقوق مشروع‌شان.

7. دعوت به همکاری با ارتش‌ها و نیروهای سرکوبگر در کشورهایی چون یمن، لیبی و سودان، به بهانه نصرت دین یا دولت.

8. مشروعیت دادن به اشغالگران و دشمنان اسلام و تألیف کتاب‌هایی در حمایت از آن‌ها.

9. توجیه ضمنی خروج از صف امت به نام منع خروج علیه حاکم.

10. ساختن تصویری نیمه‌مقدس از حاکمان که بیش از اطاعت، به‌ نوعی عبادت شباهت داشت.

ادامه خواندن “بیانیه جمعیت علمای اسلام – پاکستان در پی درگذشت شیخ ربیع بن هادی المدخلی از رهبران دعوت نجدیت”

جنایت و جنون گروههای مسلح بلوچ سکولار و به ظاهر اسلامگر در لورالای پاکستان و جاده ساحلی چابهار

جنایت و جنون گروههای مسلح بلوچ سکولار و به ظاهر اسلامگر در لورالای پاکستان و جاده ساحلی چابهار

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

دیشب گروه سکولار و مرتد به اصطلاح ارتش آزادی‌بخش بلوچBLA  در بزرگراهی که لورالای در بلوچستان را به شهر مرزی دیره غازی خان در پنجاب متصل می‌کند، با پیاده کردن ۱۲ نفر از اتوبوس‌ها، آنها را کشتند. این افراد پس از شناسایی از سه اتوبوس پیاده شده و کشته شدند و اهل پنجاب بودند.

شاهدان عینی ضمن بیان جزئیات حادثه گفتند که مهاجمان پس از مشاهده کارت شناسایی ساکنان پنجاب، آنها را زیر گرفته و کشته‌اند. به گفته یکی از شاهدان عینی، او نیز زیر گرفته شده است، اما کارت شناسایی او اهل کویته بوده و به جامعه یزره تعلق دارد، بنابراین او را رها کرده و کارت شناسایی‌اش را پس داده‌اند.

به دقت نگاه کنید که با چه وحشی هایی طرف هستیم، موجودات پلیدی که دیگران را صرفا به خاطر نژادشان و محل تولدشان می کشند.

بعد، این جانوران وحشی خودشان را آزادیبخش برای بلوچهای مسلمان معرفی می کنند.

فقط کافی است که با دقت در رسانه های مختلف متعلق به گروههای مختلف به اصطلاح حقوق بشری بلوچ  یا گروههای سکولار قومیت گرای بلوچ و حتی گروههای به ظاهر اسلامرای بلوچ و مولوی ها و یا موشهای فراری چون نقشبندی نگاه کنید تا متوجه شوید که همگی در برابر این توحش لال شده اند.

این وحشی های سکولار بارها پشتونها را نیز به همین سبک به خاطر نژادشان قتل عام کرده اند.

در کنار اینها و در ایران هم امروز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴، گروه به ظاهر اسلامگرای جیش العدل که مورد تائید موساد اسرائیل اشت و موساد برای آن تبلیغ کرده است یکی از افرادش را به حرکتی ایزائی در جاده ی ساحلی چابهار فرستاد که منجر به کشته شدن سه نظامی ایران شد و این شخص پس از هدف قرار دادن نیروهای نظامی، جیش العدل راه فراری برای او قرار نمی دهد و او را رها می کند و این شخص هم منتظر می ماند تا نیروهای بیشتری برسند واو را به قتل برسانند.

به هر مذهبی که مراجعه کنید این کار جیش العدل خیانت به افراد خود است که نشان می دهد جیش العدل هیچ ارزشی برای افراد خود قائل نیست، و کار این اشخاص هم نشانه ی جهل به شریعت و انداختن خود در تهلکه و خود کشی و حرام و کاری جنون آمیز است.

روز چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۴ هم، پنج عضو این گروه در جریان یک کمین از سوی نیروهای سپاه پاسداران در اطراف چابهار کشته شده‌اند.

در زمانی که صهیونیستها در حال قتل عام اهل غزه هستند و هنوز به همراه آمریکا برای ایران خط و نشان می کشند جیش العدل به عنوان واگنر پیاده نظام آنها هر چند وقت یکبار با قربانی کردن افرادی دست به عملاتی ایزائی می زند و از پشت به حامی اصلی جهاد غزه خنجر می زند.