مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (2)

مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (2)

ترجمه و ارائه ی: محمد اسامه

اسلام مدنی دموکراتیک

پنج رکن دموکراسی برای اسلام. چگونه غرب [کافر محارب و اشغالگر] می‌تواند اصلاحات [ به معنی دقیقتر: تخریب] در اسلام را ترویج دهد.[1]

مدل‌های رقیب اسلام برای برتری معنوی و سیاسی با هم رقابت می‌کنند و این امر پیامدهای جدی برای سایر نقاط جهان دارد. رهبران غربی با درک روشن از مبارزه ایدئولوژیک جاری در اسلام و تمایز قائل شدن بین نیروهای رقیب در اندیشه اسلامی، می‌توانند شرکای مسلمان مناسب را شناسایی و با آنها همکاری کنند تا از افراط‌گرایی و خشونت جلوگیری کرده و دموکراسی‌سازی و توسعه را تشویق کنند.

این ایده که جهان خارج باید برای توسعه یک مدل میانه‌رو و دموکراتیک از اسلام تلاش کند، دهه‌هاست که رواج دارد، اما تنها از 11 سپتامبر 2001 رواج یافته است.

توافق عمومی وجود دارد که این یک رویکرد سازنده است. اسلام شامل ایدئولوژی‌ها و جنبش‌های سیاسی بسیاری است که برخی از آنها ثبات جهانی را تضعیف می‌کنند. بنابراین، تشویق نیروهایی در اسلام که خواستار یک نظم اجتماعی میانه‌روتر، دموکراتیک‌تر، صلح‌آمیزتر و مداراجویانه‌تر هستند، منطقی است.

تغییر دین پیشرو جهان کار آسانی نیست. اگر “ایجاد یک مکانیسم دولت-ملت” یک کار دشوار است، پس “ایجاد یک ساختار مذهبی” پرخطرترین و دشوارترین است.

اسلام نه یک نظام همگن است و نه خودکفا. بسیاری از مشکلات و تأثیرات خارجی با دین گره خورده‌اند. بسیاری از نیروهای سیاسی در جهان اسلام عمداً سعی در «اسلامی کردن» این بحث دارند تا به اهداف خود برسند.

بحران کنونی در اسلام دو مؤلفه اصلی دارد: ناتوانی در توسعه بر اساس شرایط خود و از دست دادن ارتباط با نظام مسلط جهانی. جهان اسلام با عقب‌ماندگی عمیق و درماندگی نسبی خود مشخص می‌شود.

بسیاری از راه‌حل‌های بومی – مانند ملی‌گرایی، پان‌عربیسم، سوسیالیسم عربی و انقلاب اسلامی – در حال شکست هستند و منجر به ناامیدی و خشم می‌شوند. در عین حال، جهان اسلام، از یک سو، از همگام شدن با فرهنگ مدرن جهان امتناع می‌کند و از سوی دیگر، به حاشیه اقتصاد جهانی می‌رود و وضعیتی ناخوشایند را برای هر دو طرف ایجاد می‌کند. مسلمانان راه‌حل واحدی برای بحران خود ندارند: چه چیزی باعث آن می‌شود و جامعه آنها در نهایت باید چگونه باشد.

غرب با این سؤال روبرو است که از کدام ایدئولوژی (یا ایدئولوژی‌ها) حمایت کند، از کدام روش‌ها استفاده کند و چه اهداف واقعی و ملموسی را تعیین کند.؟


[1]  مطالعه ی قسمتهای مختلف این مقاله جهت درک کل مطلب لازم است بخصوص قسمت اول

مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (1)

مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (1)

ترجمه و ارائه ی: محمد اسامه

وقایع ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد که کفار به تدریج در حال اجرای برنامه خود برای کاشت یک جایگزین «دموکراسی اسلامی» در میان جوانان مسلمان هستند و سعی می‌کنند ایدئولوژی‌ها و روایت‌های دروغین را در آگاهی آنها وارد کنند و آنها را از نور دین خدا به تاریکی احساسات انسانی و بت‌های خیالی سوق دهند.

یک جنگ ایدئولوژیک شدید در همه جبهه‌ها در جریان است. خط گسل بسیار آشکار است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. بنابراین، همه طرفی را می‌گیرند که آگاهانه انتخاب می‌کنند.

تمام تلاش‌های کسانی که خود را مسلمان می‌نامند، اما در عین حال پایه و اساس اسلام – شریعت – را رد یا تحریف می‌کنند، نمی‌تواند پیروان توحید را فریب دهد، بلکه فقط خودشان را فریب می‌دهد.

ما به مسلمانانی که صادقانه نگران دین خود هستند توصیه می‌کنیم که با دقت با نقشه‌های مخالفان خود آشنا شوند تا در دام آنها نیفتند و فریب شعارها و وعده‌های کسانی را نخورند که برای ارضای هوس‌های خود، دین خدا را دستکاری می‌کنند و بدعت خود را با آرزوی «نجات مردم»، «حفاظت از فرهنگ ملی در برابر تهدید فارسی و پنجابی و تُرکی و عربی و… شدن»، «برقراری عدالت»، «احیای دولت بر اساس قانون اساسی سکولاریستی» و غیره توجیه می‌کنند.

***

توضیح: متن این مطلب در «اندیشکده» معروف شرکت رند (در سال ۲۰۰۴) تهیه شده است، که محاسبات و توصیه‌های تحلیلی را در زمینه‌های مختلف سیاست ایالات متحده در اختیار دولت آمریکا قرار می‌دهد. نویسنده مستقیم این اثر، شریل بنار، دانشمند ارشد علوم سیاسی در رند است که به خاطر موضع متعصبانه ضد اسلامی خود شناخته می‌شود.

سایت ندای بلوچستان، این مطالب را بدون هیچ گونه اظهار نظری (از جمله در رابطه با اظهارات و ارزیابی‌های کاملاً مغرضانه، نادرست، دستکاری‌ها، اطلاعات نادرست و تحریف‌ها، چه در مورد اسلام به طور کلی و چه در مورد فرآیندهای جاری در اسلام) منتشر می‌کند، و اصطلاحات و سبک مقاله شریل بنار را حفظ می‌کند تا به عنوان بخشی از آشنایی مسلمانان با برنامه‌های مخالفان اسلام، نیات، تاکتیک‌ها و اهداف آنها باشد.

این اثر همچنین ایده‌های خاصی در مورد مبانی ایدئولوژیک بسیاری از چهره‌های مدرن سکولار لیبرال از جمله به اصطلاح “دموکرات‌های اسلامی”، ملی‌گرایان میهن‌پرست با “چهره اسلامی”، طرفداران اسلام “مدارا” و “سنتی”، واعظان و فعالان فردی که به مجاهدین حمله می‌کنند، احکام شریعت و جهاد، به موقع بودن و ضرورت آنها را تحریف و رد می‌کنند، ارائه می‌دهد.

جیش العدل و مشکل مشروعیت و قیاس غلط به قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم

جیش العدل و مشکل مشروعیت و قیاس غلط به قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم

کاتب: براهندک بلوچ

این روزها که نارضایتی مردم حنفی مذهب بلوچ از اقدامات تخریبی و ناامن سازی مناطق بلوچ نشین توسط جیش العدل پاکستان نشین افزایش یافته و جیش العدل قادر به فریب و انحراف جوانان نیست، ابوعاصم در رسانه ی همسو با گروه جیش العدل سعی دارد این عدم اقبال مردم بلوچ و این شکست بزرگ را با قیاس به قیامهای مبارک حسین بن علی و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم اجمعین برای خود توجیه کند و چنین نشان دهد که به ثمر نرسیدن اینهمه تخریبات جیش العدل بخاطر عدم مشروعیت نیست بلکه بخاطر عدم همراهی جامعه و تنها گذاشتن آنها می باشد.

ابوعاصم ضمن ابراز این واقعیت ادامه می دهد که: “امروز نیز جهاد مشروع و جاری در بلوچستان، تنها زمانی به ثمر خواهد رسید که مردم اهل‌سنت و بلوچستان با آگاهی، اتحاد و استقامت در کنار آن بایستند.”

اگر واقعیت را نگاه کنیم جیش العدل اصلا قابل مقایسه با قیام بزرگورانی چون حسین بن علی و عبدالله بن زیر رضی الله عنهم اجمعین نیست و اهل بغی بودن جیش العدل مشکل مشروعیتی دارد و از نگاه شریعت الله و به صورت خاص از نگاه امام ابوحنیفه رحمه الله جنگش «قتال الفتنه» است و مشروعیت ندارد.

حسین بن علی و عبدالله بن زیر رضی الله عنهم اجمعین زمانی قیام کردند که هنوز حاکمیت یزید تثبیت نشده بود و کل جامعه حول یک رهبر جمع نشده بود و جامعه در یک مرحله ی گذار قرار داشت مثل مرحله ی گذار از حاکمیت اموی ها به عباسیان که خود امام ابوحنیفه رحمه الله نیز با فتوا و پول در قیام زید بن علی رهبر شیعیان زیدی مشارکت کرد اما زمانی که حاکمیت تثبیت شد هر گونه قیام مسلحانه را غیر شرعی دانست که به دو فتوای ایشان اشاره می کنیم.

امام ابوحنیفه رحمه الله می گوید: اگر مردم بر امامی از مسلمین گرد آمدند، و مردم در امنیت قرار گرفتند، و راهها امن شد،(یعنی مرحله ی گذار انقلابات و خلاء قدرت تمام شد و جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام اسقرار پیدا کرد) در این حال اگر افرادی از میان مسلمین بخواهند بر امام و رهبر اهل الجماعة «على إمامِ أهلِ الجَماعةِ» قیام و خروج کند، باید مسلمین «أن يُعينوا إمامَ أهلِ الجَماعةِ» این امام اهل جماعت را یاری برسانند، و چنانچه قادر به این کار نبودند باید در منازل خود بمانند و با کسانی که بر إمامَ أهلِ الجَماعةِ خروج و قیام کرده اند بیرون نروند و آنها را نیز یاری ندهند.[1]

أبو مُطيع البَلخي از امام ابوحنیفه سوال می کند: در مورد کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند و به این دلیل افرادی از او تبعیت می کنند و این شخص بر الجماعة( حاکمیت بر دارالاسلام)  قیام و خروج می کند، فيَخرُجُ على الجَماعةِ، آیا این کار را صحیح می دانی؟ امام ابوحنیه گفت: نه.  بلخی می گوید گفتم: برای چه؟ در حالی که الله تعالی و رسولش به امر به معروف و نهی از منکر دستور داده اند و این فریضه ی واجبی است. امام ابوحنیفه با شناختی که از این افراد و ثمرات قیام نارس آنها داشت جواب داد: آنچه گفتی همانگونه است، اما این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال.[2]

واضح و آشکار است که از نگاه امام ابوحنیفه رحمه الله گروههایی مسلح چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره از نظر مشروعیت مشکل دارند و جنگ آنها هرگز جهاد فی سبیل الله محسوب نمی شود بلکه قتال الفتنه ای است که باید بر اساس فتوای امام ابوحنیفه رحمه الله از آن دوری و پرهیز کرد و علت عدم اقبال مردم بلوچ از این گروهها و عقیم و بی ثمر ماندن اقدامات مسلحانه و تخریبی آنها نیز ریشه در غیر مشروع بودن جنگ مسلحانه ی آنها دارد.


[1]  حاشية الشلبي على تبيين الحقائق (3/294)

[2]  الفقه الأبسط، ص 108

جولانی و توطئه ی تغییر برنامه های درس دینی سوریه با درسهای سکولار غربی

جولانی و توطئه ی تغییر برنامه های درس دینی سوریه با درسهای سکولار غربی

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

در کشور مصر ــ که کشوری سکولار است ــ برنامه‌های درسی مدارس و دانشگاه‌هایی که زیر نظر الازهر الشریف ، با برنامه‌های درسی مدارس و دانشگاه‌های زیر نظر وزارت آموزش و پرورش کاملاً متفاوت است.

و با این‌که مصر کشوری است که نه جهاد دارد، نه انقلاب، و رسانه‌ها و برنامه‌هایش با هر چیزی که به دین اسلام مربوط باشد دشمنی می‌کنند، اما با این وجود، نتوانستند منهج الازهر را تغییر دهند!

عجیب است! در مصر با همهٔ آن دشمنی‌ها و فشارها، نتوانستند منهج الازهر را تغییر دهند، اما درسوریه، تنها یک سال پس از انقلاب، در پی تغییر و کم کردن برنامه های درسی دینی به موسیقی و رقص و سایر سرگرمی های سکولاریستی غربی ها برای فرزندان امت اسلامی هستند و در سوریه ی تحت حاکمیت گروه جولانی چنین تغییر بزرگی در منهج آموزشی اتفاق می‌افتد!

البته به مدارس دینی هم یورش آورده اند و مدارس دارالوحی الشریف یکی از این مراکز دینی است.

بی‌گمان منهجی که دارالوحی الشریف برگزیده است، صرفاً مجموعه‌ای از دروس و مواد آموزشی نیست، بلکه نتیجهٔ تلاش مبارک و سال‌ها تجربه، دانش و آزمون است. این منهج بر پایه‌هایی استوار بنا شده که میان حفظ قرآن کریم و فهم عمیق آن، ایمان راسخ، و میان علوم جدید و تربیت ایمانی پیوند برقرار می‌سازد. به‌واسطهٔ این توازن درخشان، مدارس توانسته‌اند نسل‌هایی تربیت کنند که علم و دین را با هم در خود دارند و میان اصالت و معاصرت جمع می‌کنند.

دعوت به تغییر یا لغو این منهج، در حقیقت دعوت به از میان بردن هویت ویژهٔ این مدارس و پاک کردن اثر تربیتی آن‌هاست که همه آن را می‌شناسند و به آن افتخار می‌کنند. هزاران دانش‌آموز و ولیّ امر به این روش و ارزش‌ها اعتماد کرده‌اند. منهج دارالوحی همان روحی است که به مدارس جان می‌بخشد و راه و هدفش را مشخص می‌سازد.

ما تغییر این منهج را رد می‌کنیم، زیرا این منهج عقیدهٔ درست را در دل دانش‌آموز جای می‌دهد و او را بر پایهٔ ارزش‌های قرآنی و اخلاق نبوی تربیت می‌کند؛ در زمانی که جامعه بیش از هر وقت دیگر نیازمند مدارس ایمان‌آفرین و پایدارکنندهٔ عقیده و اخلاق است، مدارسی که فرزندان را از انحراف فکری و فساد اخلاقی حفظ کند.

عدالت نیست که دانش‌آموزان و معلمان را به ترک این منهج وادار کنند، یا آنان را از امتیاز و ویژگی تربیتی‌شان محروم سازند. چنین کاری مانند بسیاری از مؤسساتی خواهد بود که هویت قرآنی خود را از دست داده‌اند. تغییر این منهج باعث می‌شود مدارس به نسخه‌هایی بی‌هویت و شبیه یکدیگر تبدیل شوند، در حالی که دارالوحی اساساً برای آن تأسیس شده که الگو و نمونه‌ای یگانه باشد.

بنابراین، با صراحت و قاطعیت اعلام می‌کنیم که هر تصمیمی برای تغییر منهج دارالوحی الشریف را رد می‌کنیم و بر پایبندی خود تأکید می‌نماییم، زیرا این منهج صرفاً چند ورق درس نیست، بلکه زندگی، هویت، پیام و امانتی است که هرگز در آن کوتاهی نخواهیم کرد.

منهج دارالوحی الشریف کتابی نیست که تغییر یابد، بلکه رسالتی است که پاس داشته می‌شود. ما هرگز نمی‌پذیریم که قرآن را با منهجی دیگر جایگزین کنیم یا میراث آن را از فرزندان‌مان بگیریم.

  • خدایا! مدارس دارالوحی الشریف، شاگردان و معلمانش را حفظ فرما، و آن‌ها را چراغی تابناک برای قرآن و نوری درخشان برای دل‌های فرزندان‌مان قرار بده، نوری که با هیچ تصمیمی خاموش نشود و گذر زمان اثرش را محو نسازد.
  • خدایا! دل‌های ما را بر کتابت استوار بدار، قرآن را در دل فرزندان ما نورانی ساز، و منهج دارالوحی الشریف را دژی استوار برایشان قرار ده تا هیچ تصمیم و روزگاری نتواند آن را تغییر دهد یا خاموش کند.

ای مردم اهل سنت و جماعت ایران و افغانستان، این بخشی از همان چیزی است که گروههای اهل بغی که در راه آمریکا و غربی ها و با نام جهاد و صدها شعار دیگر در حال جنگ هستند برای ملت ما هم می خواهند.

سخنانی چند در دیدار جولانی با صهیونیستهای بخش اقتصادی

سخنانی چند در دیدار جولانی با صهیونیستهای بخش اقتصادی

کاتب: محمد اسامه

قبل از ورود به بحث لازم است به دو نکته  ی مهم توجه کنیم:

  1. صهیونیستها افرادی سکولار و نژاد پرست هستند که مثل تمام سکولاریستهای میان مسلمین و مسیحیت و… هیچ اعتقادی به اجرائی شدن قوانین شریعتهای آسمانی ندارند
  2. یهودی ها پیروان یکی از شریعتهای آسمانی هستند که مثل مسلمین و مسیحی ها معتقد به اجرائی شدن به قانونی هستند که در کتاب مقدس آنها وجود دارد و سکولاریستها را کافر و خارج از ملت خود می دانند.

این تفاوت ساده ی یک یهودی با یک صهیونیست است.

صهیونیستها در بخشهای مختلف نظامی و امنیتی و فرهنگی و رسانه ای و تبلیغی و اقتصادی و علمی و … در خدمت رژیم اشغالگر صهیونیستی حاکم بر سرزمینهای اشغالی فلسطین هستند و ابو محمد جولانی که زمانی توسط گروههایی چون جیش العدل و غیره به عنوان مجاهد معرفی می شد و در مدح او مدیحه سرائی می کردند نه تنها مزدور آمریکا و ترکیه از آب در آمد بلکه نقش یکی دیگر از صهیونیستهای عرب را نیز به عهده گرفت.

در این راستا، ابومحمد جولانی با رونالد، یک میلیارد صهیونسیت، و سربازی در بخش اقتصادی صهیونیستهای اشغالگر دیدار کرد که نشان‌دهندهٔ عمق انحراف و خیانت برخی از کسانی است که خود را «مجاهد» می‌نامیدند امابه تامین منافع دشمنان اسلام مشغولند.  این دیدار نه تنها اعتماد مردم مسلمان در مورد این دسته از تاجران جهاد را زیر سؤال می‌برد، بلکه رسوایی بزرگی برای کسانی چون جیش العدل و انصارالفرقان میان بلوچهای حنفی مذهب نیز هست که با شعار شریعت و جهاد، عملاً در خدمت سیاست‌های صهیونیستی و غربی عمل می‌کنند.

کجاست عزت و قدرت واقعی مجاهدین؟ آیا قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و در جهت خدمت به منافع صهیونیستها همان چیزی است که شما آن را «جهاد» می‌نامید؟ چنین اقداماتی نشان می‌دهد که نام «مجاهد» برای جولانی و جیش العدل و امثالهم جز پوسته‌ای توخالی نیست و در عمل، آن‌ها از مصالح امت اسلامی چشم پوشیده‌اند و به دنبال منافع شخصی و سیاسی خود و دشمنان اسلام و مسلمین هستند.

مردم اهل سنت بلوچستان و همهٔ کسانی که به شریعت الله پایبندند، باید بدانند که چنین گروههایی نه تنها مشروعیت جهاد را خدشه‌دار می‌کنند، بلکه موجب تضعیف مبارزهٔ واقعی علیه دشمنان اصلی اسلام و مسلمین می‌شود.

سیاستهای اسلام آمریکائی که مولوی عبدالحمید زاهدان مبلغ آن است

سیاستهای اسلام آمریکائی که مولوی عبدالحمید زاهدان مبلغ آن است

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

مولوی عبدالحمید، امام جمعهٔ اهل سنت زاهدان، در سال‌های اخیر به جای دفاع از هویت اسلامی و دینی مردم بلوچ، عملاً در مسیر سکولارسازی جامعه گام برمی‌دارد. او با سخنان و مواضع خود تلاش می‌کند ارزش‌های غربی و لیبرالی را در میان مسلمانان بلوچ ترویج کند و این را به‌عنوان الگوی «پیشرفت» معرفی نماید و در کنار این، سعی دارد با مطرح کردن سیاستهای ذلیلانه در برابر آمریکا و غربی ها، تسلیم شدن و پذیرش زورگوئی هایی دشمنان را برای مسلمین تنها راهکار نشان دهد.

خطر بزرگ‌تر آن است که عبدالحمید با مطرح کردن خود در سطح منطقه، می‌کوشد تا الگوی فکری و سیاسی برای امارت اسلامی افغانستان (طالبان حنفی‌مذهب) معرفی شود. این در حالی است که او با حذف تدریجی مفاهیم دینی، بی‌اهمیت جلوه دادن احکام شریعت، و دعوت به سازگاری با سکولاریسم، راه را برای فاصله گرفتن مردم و حتی نخبگان دینی از اسلام باز می‌کند.

این روند نه تنها به زیان مردم مسلمان بلوچ است، بلکه در صورت تأثیرگذاری بر طالبان، می‌تواند خطر انحراف از مسیر شریعت و عدالت اسلامی را برای افغانستان نیز به همراه داشته باشد.

…………….

امریکا او آل سعود د سیمې د سیکولر کولو دنده مولوي عبدالحمید ته سپارل

د مولوي عبدالحميد د سکولار کولو پروسه

مولوي عبدالحميد، د زاهدان د اهل سنتو امام جمعه، په دې وروستيو کلونو کې د اسلامي او ديني هويت د دفاع پر ځای، عملاً د مسلمان بلوچانو د ټولنې د سکولار کولو هڅه کوي. هغه د خپلو څرګندونو او دريځونو له لارې هڅه کوي لوېديځې او لېبرالي ارزښتونه د مسلمانانو تر منځ ترويج کړي او دا د «پرمختګ» په نوم وړاندې کړي.

تر ټولو ستره اندېښنه دا ده چې عبدالحميد هڅه کوي ځان د سيمې په کچه د يو فکري او سياسي الګو په توګه مطرح کړي او ځان د افغانستان اسلامي امارت (طالبان د حنفي مذهب) ته د يوې نمونې په ډول وښيي. حال دا چې هغه د ديني مفاهيمو په تدريجي توګه له منځه وړلو، د شريعت احکام بې‌اهميته ښودلو او د سکولاريزم سره د جوړجاړي بلنې له لارې د خلکو او حتا ديني عالمانو د اسلام څخه د لېرې کېدو دروازې پرانیزي.

دغه بهير نه يوازې د مسلمان بلوچانو پر زيان دی، بلکې که پر طالبانو اغېز وکړي، د افغانستان لپاره د شريعت او اسلامي عدالت له لارې د انحراف ستر ګواښ رامنځته کولای شي.

حکم هم جبهه ای شدن با آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به ایران

حکم هم جبهه ای شدن با آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به ایران

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

متاسفانه زمانی که آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کردند گروههایی چون جیش العدل نیز دعوت به شورش کردند و خود نیز چند عملیات بر علیه ایران انجام دادند و به این شکل خود را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار دادند. یعنی در واقع و به صورت غیر مستقیم در برابر اهل سنت غزه قرار گرفتند. حسبنا الله و نعم الوکیل.

این عمل جیش العدل و انصارالفرقان از نگاه شریعت اسلام بر اساس مذهب اهل سنت و جماعت دارای حکم خطرناکی است و لازم است طرفداران ناآگاه به شریعت آنها به این حکم شریعت الله آگاه شوند.

به صورت کلی می توان گفت، در بررسی کتاب‌ها و درس‌های دینی در شبه‌قاره هند و آسیای میانه، مخصوصاً میان علما و مولوی‌هایی که خود را پیرو مذهب امام ابوحنیفه رحمه‌الله می‌دانند، مشاهده می‌شود که در موضوع کفر و ارتداد کمتر مطابق با دیدگاه امام ابوحنیفه عمل می‌شود.

این یک معضل تاریخی و عملی است؛ چرا که در دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای خارجی، بسیاری از علما و مولوی‌ها همکاری مسلمانان با کفار اشغالگر را ارتداد نمی‌دانستند و حتی امروز نیز اگر گفته شود فلان سیاستمدار مثل کرزی که با دشمنان مسلمانان همراهی کرده، مرتد و کافر است، برخی می‌گویند: «نه، او مسلمان است، نماز می‌خواند، روزه می‌گیرد و حج می‌رود.»

در حالی که بر اساس فقه امام ابوحنیفه و اصول کلی فقهای اهل سنت، هر مسلمانى که آگاهانه و اختیاراً با اشغالگران خارجی علیه مسلمین همکاری کند، کافر و مرتد است. این حکم شامل کسانی است که برای دشمنان مسلمین کمک، حمایت یا یاری می‌کنند.

همچنین، امام ابوحنیفه رحمه‌الله در مورد جهم بن صفوان، بنیان‌گذار عقاید جهمیه، تصریح کرد که او و پیروانش اهل بدعت و گمراه هستند و عقاید آنان باطل و کفرآمیز است.

امام ابوحنیفه با جهم و پیروانش مخالفت کرد و گفت ایمان فقط معرفت قلبی نیست، بلکه قول و عمل نیز شرط ایمان است. برخی علما و شارحان بعدی، به‌خاطر شدّت انحراف عقاید جهم بن صفوان و مرجئه، برداشت کردند که کسانی که چنین افکاری داشته باشند، کافر و مرتد هستند، هرچند خود امام ابوحنیفه لفظ «مرتد» را برای جهم به صراحت به‌کار نبرده است.

بنابراین، همکاری با اشغالگران خارجی علیه مسلمین، از دیدگاه فقهی امام ابوحنیفه و علما بعدی، مستلزم حکم ارتداد و کفر است.

ای جوان بلوچی که با شعارهای شبه جهادی و اسلامی و با نام دفاع از حق و حقوق اهل سنت و بلوچها و رفع مشکلات اقتصادی و قومیتی و دهها شعار رنگارنگ فریبنده تو را با کفار اشغالگر آمریکائی و صهیونیست «هم جبهه ای» کرده اند، مواظب باش و ببین در چه «مهلکه» ای افتاده ای؟

از نگاه عقل و فطرت سالم هم به این جرم نگاه کنی متوجه می شوی که ضربه زدن به حامی اصلی ملت فلسطین و غزه و کمک به آمریکا و صهیونیستهای وحشی غیر عقلانی و کاری بسیار شرم آور است.

آیا اینهمه جنایت صهیونیستها و آمریکائی ها را نمی بینی؟ ایا نمی بینی حتی از میان کفار جهانی هم افرادی به حمایت از اهل غزه برخاسته اند؟ تو چرا باید خنجری بر پشت حامیان اهل غزه باشی؟

جنگ زرگری حکومت سکولار پاکستان با صهیونیستهای اشغالگر

جنگ زرگری حکومت سکولار پاکستان با صهیونیستهای اشغالگر

کاتب: محمد اسامه

بر کسی پوشیده نیست که حکومت سکولار پاکستان یکی از حکومتهای دست نشانده ی آمریکاست که حتی بخش زیادی از حقوق نظامیان آن توسط آمریکا و آل سعود پرداخت می شود.

همچنین بر کسی پوشیده نیست که آل سعود نیز یکی از گاوهای شیرده و غلام حلقه به گوش آمریکا و یکی از صهیونیستهای مشهور عرب است که روابط تنگاتنگی با رژیم صهیونیستی دارد

و در نهایت، بر کسی پوشیده نیست که ارباب پاکستان و آل سعود در واقع حامی اصلی رژیم صهیونیستی در تمام جنایات و اقداماتش در تمام منطقه و سراسر جهان است.

حالا پاکستان جنگ زرگری را جهت فریب جاهلها راه انداخته به این مضمون که اخیراً، رئیس سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) بیان می کند اسرائیل نباید برای حمله به نیروها و هواپیماهای پاکستانی مستقر در عربستان سعودی برنامه‌ریزی کند و در صورت هرگونه حمله به نیروهای پاکستانی، کشورش پاسخ فوری و قاطع خواهد داد و «پاکستان بلافاصله با موشک، جت‌های جنگنده و پهبادها تلافی خواهد کرد.»

همکاری‌های دفاعی پاکستان با عربستان سعودی، به منظور مقابله با تهدیدات امنیتی است اما غیر از مجاهدین اهل دعوت و جهاد و جبهه ی مقاومت چه کسانی برای خائنین آل سعود تهدید هستند؟

این صحیح است که تنش‌ها میان اسرائیل و سرزمینهای اسلامی همیشه در دستور کار بوده اما آل سعود یکی از جاده صاف کنهای رژیم صهیونیستی بوده است.

در نهایت، با توجه به تحولات کنونی، مومنین اهل دعوت و جهاد باید به دقت این اوضاع را زیر نظر داشته باشند و اجازه ندهند دشمنان با شعور آنها بازی کنند.

ضرورت دیپلماسی و گفتگوهای سازنده در این شرایط میان تمام مومنین اهل دعوت جهاد در چگونگی جهاد با آمریکا به عنوان سر افعی، بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌شود تا با جهاد فی سبیل الله و تمرکز بر دشمن اصلی و اتحاد میان تمام نیروهای جهادی و بر اساس منهج صحیح اسلامی صلح و امنیت پایدار در سرزمینهای اسلامی برقرار گردد.

دغل بازی حکومت سکولار پاکستان در برابر آمریکا و صهیونیستها

دغل بازی حکومت سکولار پاکستان در برابر آمریکا و صهیونیستها

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

این روزها دولت پاکستان با ژستی دلسوزانه مسلمانان را فرامی‌خواند که در برابر تجاوز و سیطره‌طلبی صهیونیست‌ها «منسجم» شوند؛اما این دعوت بیش از آن‌که صداقت باشد، خنده‌آور و دوچهره است؛ زیرا همان پاکستان میزبان  پایگاه نظامی آمریکا به عنوان حامی اصلی صهیونیستها و همچنین میزبان گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان به عنوان پیاده نظام آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به حامی اصلی جهاد اهل غزه در خاک خود است.

از همان خاک، با حمایت همین خائنانِ پاکستان و سعودی خون مسلمانان ریخته می‌شود و جنگ‌های ویرانگر به پا می‌شود. چرا سعودی؟ چون چند روز پیش پاکستان و آل سعود با هم پیمان امنیتی بستند.

پاکستان اگر واقعاً صداقت دارد، ابتدا پایگاه‌های دشمنان اهل غزه را از سرزمین‌های خود بیرون کند و دست از یاری ظالمان بردارد، سپس مردم را به مقاومت در برابر همان متجاوزان دعوت کند.

امت اسلامی باید این دوچهرگی را بشناسد و فریب شعارهای توخالی را نخورد؛ وحدت واقعی تنها با صداقت، اخلاص و ایستادن در برابر دشمنان اسلام محقق می‌شود، نه با میزبانی متجاوزان و ریختن خون مسلمانان.

ای بلوچها، ای مسلمانان، ای اهل توحید!

پیش از آن‌که فاجعه‌ای بزرگ‌تر رخ دهد بیدار شوید و حرکت کنید و اجازه ندهید آمریکا و مزدورانش شما را در راه اهداف خود و ضربه زدن به حامی اصلی جهاد اهل غزه ، یعنی ایران خرج کنند.

غزّه شما را به یاری می‌خواند، شما را صدا می‌زند، شما را به غیرت و ایمان فرامی‌خواند.

امروز روز آزمون ایمان و شرف است.

مگر نمی‌شنوید سخن خداوند را که فرمود:وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ (انفال/۷۲) و اگر در دین از شما یاری خواستند، بر شماست که یاری‌شان کنید.

پس یاری رساندن به مظلومان و دفاع از خون بی‌گناهان، واجب ایمانی و انسانی ماست.

تأخیر، خیانت و سکوت، شکستن عهد برادری و بی‌وفایی به فرمان الهی است.

امروز روز عمل است، نه شعار.

کسانی که به یاری اهل غزه نمی شتابند واقعاً مایه ی شرم است که به امنیت و منافع اقتصادی ایران به عنوان بزرگترین حامی اهل غزه ضربه می زنند و خودشان را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار می دهند.

به امثال جیش العدل باید گفت: بیدار شوید لطفاً. بس است حماقت و خیانت به دین و ملت.

خون جوانان بلوچ هدیه ی مولوی نقشبندی به تقویت جبهه ی آمریکا و صهیونیستها، اما ….

خون جوانان بلوچ هدیه ی مولوی نقشبندی به تقویت جبهه ی آمریکا و صهیونیستها، اما ….

کاتب: عبدالرحمن براهویی

کسی شک ندارد که اغتشاشات 1401 ایران از سوی اطاقهای فکر غربی ها برنامه ریزی شده بود که توسط احزاب خارج نشین و رسانه های قوی آنها جهت نابودی حاکمیت ایران دامن زده می شد.

 زمانی که ایران بیشتر از چند ماه در تب و تاب این اغتشاشات به سر می برد و بلوچهای اهل سنت تنها نظاره گر این هرج و مرج و فتنه بودند مولوی نقشبندی با سناریویی احساسی و با تحریک جوانان مومن و نمازگذار بلوچ، در نهایت موفق شد بعضی از مردم بلوچ را به جبهه ی اغتشاشاگران ملحق کند.

الله جل جلاله می فرماید:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ (مائده/51) ای مؤمنان! یهود و نصاری را دوستان و تکیه‌گاه و سرپرست خود نگیرید، و هر کس از شما به آنان تکیه کند، از آنان خواهد بود.

مولوی نقشبندی با سوء استفاده از جو به وجود آمده در ایران، بلوچهای ساده و احاساسی را وارد جبهه ی آمریکا و صهیونیستها کرد و به وعده های آنها در سرنگونی حاکمیت ایران تکیه و اعتماد کرد اما ثابت شد که اربابان نقشبندی هم در مورد حاکمیت ایران و هم در مورد مردم ایران دچار اشتباه محاسباتی شدند؛ به همین دلیل با شکست فاجعه باری مواجه شدند.

اما ثمره ی خونهای اهدائی مولوی نقشبندی چه شد؟

آمریکا و صهیونیستها به سادگی این مولوی و دهها مورد دیگر را رها کردند که یا گرفتار قانون و زندان شده اند یا فراری، چون کفار:وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (بقره/120) یهود و نصاری هرگز از شما راضی نخواهند شد مگر آنکه از آیین آنان پیروی کنید.

حتی اگر مثل قطر هم به آمریکا و صهیونیستها و غرب تکیه کنند باز وعده های پوشالی آنها، نه محافظ است و نه ضامن عزت؛ بلکه تنها فدا کردن مسلمین و اهداف و آرزوهای حق طلبانه ی آنهاست.

پس دربرابر این کفار اشغالگر خارجی و مزدوران داخلی آنها بایستیم و از ایمان و اتحاد خود دفاع کنیم و بدانیم که ایمان و اتحاد، قدرت و ایستادگی واقعی است؛ نه فرمانبرداری از اربابان آمریکا.

فاجعه ی خونین مسجد مکی زاهدان و سایر مکانهایی که بلوچهای حنفی مذهب به خاطر تحریکات مولوی نقشبندی خون خود را فدای جبهه ی اغتشاشاگران همسو با ایران در سال 1401 کردند، بزرگترین درس و عبرت برای حال و آیندگان ماست که به جوانان خود اجازه ندهیم بدون تحقیق تابع سخنان تحریک آمیز دارودسته ی منافقین سوء استفاده چی بیافتند.