سخنانی چند در دیدار جولانی با صهیونیستهای بخش اقتصادی

سخنانی چند در دیدار جولانی با صهیونیستهای بخش اقتصادی

کاتب: محمد اسامه

قبل از ورود به بحث لازم است به دو نکته  ی مهم توجه کنیم:

  1. صهیونیستها افرادی سکولار و نژاد پرست هستند که مثل تمام سکولاریستهای میان مسلمین و مسیحیت و… هیچ اعتقادی به اجرائی شدن قوانین شریعتهای آسمانی ندارند
  2. یهودی ها پیروان یکی از شریعتهای آسمانی هستند که مثل مسلمین و مسیحی ها معتقد به اجرائی شدن به قانونی هستند که در کتاب مقدس آنها وجود دارد و سکولاریستها را کافر و خارج از ملت خود می دانند.

این تفاوت ساده ی یک یهودی با یک صهیونیست است.

صهیونیستها در بخشهای مختلف نظامی و امنیتی و فرهنگی و رسانه ای و تبلیغی و اقتصادی و علمی و … در خدمت رژیم اشغالگر صهیونیستی حاکم بر سرزمینهای اشغالی فلسطین هستند و ابو محمد جولانی که زمانی توسط گروههایی چون جیش العدل و غیره به عنوان مجاهد معرفی می شد و در مدح او مدیحه سرائی می کردند نه تنها مزدور آمریکا و ترکیه از آب در آمد بلکه نقش یکی دیگر از صهیونیستهای عرب را نیز به عهده گرفت.

در این راستا، ابومحمد جولانی با رونالد، یک میلیارد صهیونسیت، و سربازی در بخش اقتصادی صهیونیستهای اشغالگر دیدار کرد که نشان‌دهندهٔ عمق انحراف و خیانت برخی از کسانی است که خود را «مجاهد» می‌نامیدند امابه تامین منافع دشمنان اسلام مشغولند.  این دیدار نه تنها اعتماد مردم مسلمان در مورد این دسته از تاجران جهاد را زیر سؤال می‌برد، بلکه رسوایی بزرگی برای کسانی چون جیش العدل و انصارالفرقان میان بلوچهای حنفی مذهب نیز هست که با شعار شریعت و جهاد، عملاً در خدمت سیاست‌های صهیونیستی و غربی عمل می‌کنند.

کجاست عزت و قدرت واقعی مجاهدین؟ آیا قتال فی سبیل آمریکا و ناتو و در جهت خدمت به منافع صهیونیستها همان چیزی است که شما آن را «جهاد» می‌نامید؟ چنین اقداماتی نشان می‌دهد که نام «مجاهد» برای جولانی و جیش العدل و امثالهم جز پوسته‌ای توخالی نیست و در عمل، آن‌ها از مصالح امت اسلامی چشم پوشیده‌اند و به دنبال منافع شخصی و سیاسی خود و دشمنان اسلام و مسلمین هستند.

مردم اهل سنت بلوچستان و همهٔ کسانی که به شریعت الله پایبندند، باید بدانند که چنین گروههایی نه تنها مشروعیت جهاد را خدشه‌دار می‌کنند، بلکه موجب تضعیف مبارزهٔ واقعی علیه دشمنان اصلی اسلام و مسلمین می‌شود.

سیاستهای اسلام آمریکائی که مولوی عبدالحمید زاهدان مبلغ آن است

سیاستهای اسلام آمریکائی که مولوی عبدالحمید زاهدان مبلغ آن است

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

مولوی عبدالحمید، امام جمعهٔ اهل سنت زاهدان، در سال‌های اخیر به جای دفاع از هویت اسلامی و دینی مردم بلوچ، عملاً در مسیر سکولارسازی جامعه گام برمی‌دارد. او با سخنان و مواضع خود تلاش می‌کند ارزش‌های غربی و لیبرالی را در میان مسلمانان بلوچ ترویج کند و این را به‌عنوان الگوی «پیشرفت» معرفی نماید و در کنار این، سعی دارد با مطرح کردن سیاستهای ذلیلانه در برابر آمریکا و غربی ها، تسلیم شدن و پذیرش زورگوئی هایی دشمنان را برای مسلمین تنها راهکار نشان دهد.

خطر بزرگ‌تر آن است که عبدالحمید با مطرح کردن خود در سطح منطقه، می‌کوشد تا الگوی فکری و سیاسی برای امارت اسلامی افغانستان (طالبان حنفی‌مذهب) معرفی شود. این در حالی است که او با حذف تدریجی مفاهیم دینی، بی‌اهمیت جلوه دادن احکام شریعت، و دعوت به سازگاری با سکولاریسم، راه را برای فاصله گرفتن مردم و حتی نخبگان دینی از اسلام باز می‌کند.

این روند نه تنها به زیان مردم مسلمان بلوچ است، بلکه در صورت تأثیرگذاری بر طالبان، می‌تواند خطر انحراف از مسیر شریعت و عدالت اسلامی را برای افغانستان نیز به همراه داشته باشد.

…………….

امریکا او آل سعود د سیمې د سیکولر کولو دنده مولوي عبدالحمید ته سپارل

د مولوي عبدالحميد د سکولار کولو پروسه

مولوي عبدالحميد، د زاهدان د اهل سنتو امام جمعه، په دې وروستيو کلونو کې د اسلامي او ديني هويت د دفاع پر ځای، عملاً د مسلمان بلوچانو د ټولنې د سکولار کولو هڅه کوي. هغه د خپلو څرګندونو او دريځونو له لارې هڅه کوي لوېديځې او لېبرالي ارزښتونه د مسلمانانو تر منځ ترويج کړي او دا د «پرمختګ» په نوم وړاندې کړي.

تر ټولو ستره اندېښنه دا ده چې عبدالحميد هڅه کوي ځان د سيمې په کچه د يو فکري او سياسي الګو په توګه مطرح کړي او ځان د افغانستان اسلامي امارت (طالبان د حنفي مذهب) ته د يوې نمونې په ډول وښيي. حال دا چې هغه د ديني مفاهيمو په تدريجي توګه له منځه وړلو، د شريعت احکام بې‌اهميته ښودلو او د سکولاريزم سره د جوړجاړي بلنې له لارې د خلکو او حتا ديني عالمانو د اسلام څخه د لېرې کېدو دروازې پرانیزي.

دغه بهير نه يوازې د مسلمان بلوچانو پر زيان دی، بلکې که پر طالبانو اغېز وکړي، د افغانستان لپاره د شريعت او اسلامي عدالت له لارې د انحراف ستر ګواښ رامنځته کولای شي.

حکم هم جبهه ای شدن با آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به ایران

حکم هم جبهه ای شدن با آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به ایران

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

متاسفانه زمانی که آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کردند گروههایی چون جیش العدل نیز دعوت به شورش کردند و خود نیز چند عملیات بر علیه ایران انجام دادند و به این شکل خود را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار دادند. یعنی در واقع و به صورت غیر مستقیم در برابر اهل سنت غزه قرار گرفتند. حسبنا الله و نعم الوکیل.

این عمل جیش العدل و انصارالفرقان از نگاه شریعت اسلام بر اساس مذهب اهل سنت و جماعت دارای حکم خطرناکی است و لازم است طرفداران ناآگاه به شریعت آنها به این حکم شریعت الله آگاه شوند.

به صورت کلی می توان گفت، در بررسی کتاب‌ها و درس‌های دینی در شبه‌قاره هند و آسیای میانه، مخصوصاً میان علما و مولوی‌هایی که خود را پیرو مذهب امام ابوحنیفه رحمه‌الله می‌دانند، مشاهده می‌شود که در موضوع کفر و ارتداد کمتر مطابق با دیدگاه امام ابوحنیفه عمل می‌شود.

این یک معضل تاریخی و عملی است؛ چرا که در دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای خارجی، بسیاری از علما و مولوی‌ها همکاری مسلمانان با کفار اشغالگر را ارتداد نمی‌دانستند و حتی امروز نیز اگر گفته شود فلان سیاستمدار مثل کرزی که با دشمنان مسلمانان همراهی کرده، مرتد و کافر است، برخی می‌گویند: «نه، او مسلمان است، نماز می‌خواند، روزه می‌گیرد و حج می‌رود.»

در حالی که بر اساس فقه امام ابوحنیفه و اصول کلی فقهای اهل سنت، هر مسلمانى که آگاهانه و اختیاراً با اشغالگران خارجی علیه مسلمین همکاری کند، کافر و مرتد است. این حکم شامل کسانی است که برای دشمنان مسلمین کمک، حمایت یا یاری می‌کنند.

همچنین، امام ابوحنیفه رحمه‌الله در مورد جهم بن صفوان، بنیان‌گذار عقاید جهمیه، تصریح کرد که او و پیروانش اهل بدعت و گمراه هستند و عقاید آنان باطل و کفرآمیز است.

امام ابوحنیفه با جهم و پیروانش مخالفت کرد و گفت ایمان فقط معرفت قلبی نیست، بلکه قول و عمل نیز شرط ایمان است. برخی علما و شارحان بعدی، به‌خاطر شدّت انحراف عقاید جهم بن صفوان و مرجئه، برداشت کردند که کسانی که چنین افکاری داشته باشند، کافر و مرتد هستند، هرچند خود امام ابوحنیفه لفظ «مرتد» را برای جهم به صراحت به‌کار نبرده است.

بنابراین، همکاری با اشغالگران خارجی علیه مسلمین، از دیدگاه فقهی امام ابوحنیفه و علما بعدی، مستلزم حکم ارتداد و کفر است.

ای جوان بلوچی که با شعارهای شبه جهادی و اسلامی و با نام دفاع از حق و حقوق اهل سنت و بلوچها و رفع مشکلات اقتصادی و قومیتی و دهها شعار رنگارنگ فریبنده تو را با کفار اشغالگر آمریکائی و صهیونیست «هم جبهه ای» کرده اند، مواظب باش و ببین در چه «مهلکه» ای افتاده ای؟

از نگاه عقل و فطرت سالم هم به این جرم نگاه کنی متوجه می شوی که ضربه زدن به حامی اصلی ملت فلسطین و غزه و کمک به آمریکا و صهیونیستهای وحشی غیر عقلانی و کاری بسیار شرم آور است.

آیا اینهمه جنایت صهیونیستها و آمریکائی ها را نمی بینی؟ ایا نمی بینی حتی از میان کفار جهانی هم افرادی به حمایت از اهل غزه برخاسته اند؟ تو چرا باید خنجری بر پشت حامیان اهل غزه باشی؟

جنگ زرگری حکومت سکولار پاکستان با صهیونیستهای اشغالگر

جنگ زرگری حکومت سکولار پاکستان با صهیونیستهای اشغالگر

کاتب: محمد اسامه

بر کسی پوشیده نیست که حکومت سکولار پاکستان یکی از حکومتهای دست نشانده ی آمریکاست که حتی بخش زیادی از حقوق نظامیان آن توسط آمریکا و آل سعود پرداخت می شود.

همچنین بر کسی پوشیده نیست که آل سعود نیز یکی از گاوهای شیرده و غلام حلقه به گوش آمریکا و یکی از صهیونیستهای مشهور عرب است که روابط تنگاتنگی با رژیم صهیونیستی دارد

و در نهایت، بر کسی پوشیده نیست که ارباب پاکستان و آل سعود در واقع حامی اصلی رژیم صهیونیستی در تمام جنایات و اقداماتش در تمام منطقه و سراسر جهان است.

حالا پاکستان جنگ زرگری را جهت فریب جاهلها راه انداخته به این مضمون که اخیراً، رئیس سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) بیان می کند اسرائیل نباید برای حمله به نیروها و هواپیماهای پاکستانی مستقر در عربستان سعودی برنامه‌ریزی کند و در صورت هرگونه حمله به نیروهای پاکستانی، کشورش پاسخ فوری و قاطع خواهد داد و «پاکستان بلافاصله با موشک، جت‌های جنگنده و پهبادها تلافی خواهد کرد.»

همکاری‌های دفاعی پاکستان با عربستان سعودی، به منظور مقابله با تهدیدات امنیتی است اما غیر از مجاهدین اهل دعوت و جهاد و جبهه ی مقاومت چه کسانی برای خائنین آل سعود تهدید هستند؟

این صحیح است که تنش‌ها میان اسرائیل و سرزمینهای اسلامی همیشه در دستور کار بوده اما آل سعود یکی از جاده صاف کنهای رژیم صهیونیستی بوده است.

در نهایت، با توجه به تحولات کنونی، مومنین اهل دعوت و جهاد باید به دقت این اوضاع را زیر نظر داشته باشند و اجازه ندهند دشمنان با شعور آنها بازی کنند.

ضرورت دیپلماسی و گفتگوهای سازنده در این شرایط میان تمام مومنین اهل دعوت جهاد در چگونگی جهاد با آمریکا به عنوان سر افعی، بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌شود تا با جهاد فی سبیل الله و تمرکز بر دشمن اصلی و اتحاد میان تمام نیروهای جهادی و بر اساس منهج صحیح اسلامی صلح و امنیت پایدار در سرزمینهای اسلامی برقرار گردد.

دغل بازی حکومت سکولار پاکستان در برابر آمریکا و صهیونیستها

دغل بازی حکومت سکولار پاکستان در برابر آمریکا و صهیونیستها

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

این روزها دولت پاکستان با ژستی دلسوزانه مسلمانان را فرامی‌خواند که در برابر تجاوز و سیطره‌طلبی صهیونیست‌ها «منسجم» شوند؛اما این دعوت بیش از آن‌که صداقت باشد، خنده‌آور و دوچهره است؛ زیرا همان پاکستان میزبان  پایگاه نظامی آمریکا به عنوان حامی اصلی صهیونیستها و همچنین میزبان گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان به عنوان پیاده نظام آمریکا و صهیونیستها در ضربه زدن به حامی اصلی جهاد اهل غزه در خاک خود است.

از همان خاک، با حمایت همین خائنانِ پاکستان و سعودی خون مسلمانان ریخته می‌شود و جنگ‌های ویرانگر به پا می‌شود. چرا سعودی؟ چون چند روز پیش پاکستان و آل سعود با هم پیمان امنیتی بستند.

پاکستان اگر واقعاً صداقت دارد، ابتدا پایگاه‌های دشمنان اهل غزه را از سرزمین‌های خود بیرون کند و دست از یاری ظالمان بردارد، سپس مردم را به مقاومت در برابر همان متجاوزان دعوت کند.

امت اسلامی باید این دوچهرگی را بشناسد و فریب شعارهای توخالی را نخورد؛ وحدت واقعی تنها با صداقت، اخلاص و ایستادن در برابر دشمنان اسلام محقق می‌شود، نه با میزبانی متجاوزان و ریختن خون مسلمانان.

ای بلوچها، ای مسلمانان، ای اهل توحید!

پیش از آن‌که فاجعه‌ای بزرگ‌تر رخ دهد بیدار شوید و حرکت کنید و اجازه ندهید آمریکا و مزدورانش شما را در راه اهداف خود و ضربه زدن به حامی اصلی جهاد اهل غزه ، یعنی ایران خرج کنند.

غزّه شما را به یاری می‌خواند، شما را صدا می‌زند، شما را به غیرت و ایمان فرامی‌خواند.

امروز روز آزمون ایمان و شرف است.

مگر نمی‌شنوید سخن خداوند را که فرمود:وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ (انفال/۷۲) و اگر در دین از شما یاری خواستند، بر شماست که یاری‌شان کنید.

پس یاری رساندن به مظلومان و دفاع از خون بی‌گناهان، واجب ایمانی و انسانی ماست.

تأخیر، خیانت و سکوت، شکستن عهد برادری و بی‌وفایی به فرمان الهی است.

امروز روز عمل است، نه شعار.

کسانی که به یاری اهل غزه نمی شتابند واقعاً مایه ی شرم است که به امنیت و منافع اقتصادی ایران به عنوان بزرگترین حامی اهل غزه ضربه می زنند و خودشان را در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار می دهند.

به امثال جیش العدل باید گفت: بیدار شوید لطفاً. بس است حماقت و خیانت به دین و ملت.

خون جوانان بلوچ هدیه ی مولوی نقشبندی به تقویت جبهه ی آمریکا و صهیونیستها، اما ….

خون جوانان بلوچ هدیه ی مولوی نقشبندی به تقویت جبهه ی آمریکا و صهیونیستها، اما ….

کاتب: عبدالرحمن براهویی

کسی شک ندارد که اغتشاشات 1401 ایران از سوی اطاقهای فکر غربی ها برنامه ریزی شده بود که توسط احزاب خارج نشین و رسانه های قوی آنها جهت نابودی حاکمیت ایران دامن زده می شد.

 زمانی که ایران بیشتر از چند ماه در تب و تاب این اغتشاشات به سر می برد و بلوچهای اهل سنت تنها نظاره گر این هرج و مرج و فتنه بودند مولوی نقشبندی با سناریویی احساسی و با تحریک جوانان مومن و نمازگذار بلوچ، در نهایت موفق شد بعضی از مردم بلوچ را به جبهه ی اغتشاشاگران ملحق کند.

الله جل جلاله می فرماید:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ (مائده/51) ای مؤمنان! یهود و نصاری را دوستان و تکیه‌گاه و سرپرست خود نگیرید، و هر کس از شما به آنان تکیه کند، از آنان خواهد بود.

مولوی نقشبندی با سوء استفاده از جو به وجود آمده در ایران، بلوچهای ساده و احاساسی را وارد جبهه ی آمریکا و صهیونیستها کرد و به وعده های آنها در سرنگونی حاکمیت ایران تکیه و اعتماد کرد اما ثابت شد که اربابان نقشبندی هم در مورد حاکمیت ایران و هم در مورد مردم ایران دچار اشتباه محاسباتی شدند؛ به همین دلیل با شکست فاجعه باری مواجه شدند.

اما ثمره ی خونهای اهدائی مولوی نقشبندی چه شد؟

آمریکا و صهیونیستها به سادگی این مولوی و دهها مورد دیگر را رها کردند که یا گرفتار قانون و زندان شده اند یا فراری، چون کفار:وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (بقره/120) یهود و نصاری هرگز از شما راضی نخواهند شد مگر آنکه از آیین آنان پیروی کنید.

حتی اگر مثل قطر هم به آمریکا و صهیونیستها و غرب تکیه کنند باز وعده های پوشالی آنها، نه محافظ است و نه ضامن عزت؛ بلکه تنها فدا کردن مسلمین و اهداف و آرزوهای حق طلبانه ی آنهاست.

پس دربرابر این کفار اشغالگر خارجی و مزدوران داخلی آنها بایستیم و از ایمان و اتحاد خود دفاع کنیم و بدانیم که ایمان و اتحاد، قدرت و ایستادگی واقعی است؛ نه فرمانبرداری از اربابان آمریکا.

فاجعه ی خونین مسجد مکی زاهدان و سایر مکانهایی که بلوچهای حنفی مذهب به خاطر تحریکات مولوی نقشبندی خون خود را فدای جبهه ی اغتشاشاگران همسو با ایران در سال 1401 کردند، بزرگترین درس و عبرت برای حال و آیندگان ماست که به جوانان خود اجازه ندهیم بدون تحقیق تابع سخنان تحریک آمیز دارودسته ی منافقین سوء استفاده چی بیافتند.

آمریکا قطر را فروخت، حالا جیش العدل را به قیمت بخس واگذار نمی کند؟

آمریکا قطر را فروخت، حالا جیش العدل را به قیمت بخس واگذار نمی کند؟

کاتب: براهندک بلوچ

مسلمینی که از منهج صحیح اسلامی در برخورد با دشمنان آگاهی های شرعی لازم را ندارند و یا از گذشته ی تاریخی برخورد دشمنان با آنها خبر ندارند باید از آنچه هم اکنون با چشم سر می بینند عبرت بگیرند.

قطر میلیاردها دلار از سرمایه‌ی امت اسلامی را خرج کرد و چهار سامانه‌ی پیشرفته‌ی غربی خرید:

پاتریوت آمریکایی، NASAMS نروژی، Rapier انگلیسی و Roland فرانسوی–آلمانی.

اما در روز آزمایش و میدان عمل، همه‌ی این سامانه‌ها با یک فشار دکمه از کار افتادند!

آیا این چیزی جز خیانت آشکار آمریکا و غرب است؟!

دیدید که آمریکا و غرب سکولار چگونه قطر را به سادگی به صهیونیستهای سکولار واگذار کردند؟

این یک واقعیت است که کفار اهل کتاب از ما راضی نمی شوند: وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (بقره/120) یهود و نصاری هرگز از شما راضی نمی‌شوند تا آنکه از ملت آنان پیروی کنید.

اما کفار سکولار (مشرک) تنها در صورتی از ما راضی می شوند و دست از جنگیدن با ما بر می دارند که از مفاهیم چهارگانه ی دین خود یعنی 1- قدرت حاکمیت 2- قانون و برنامه 3- اطاعت و فرمانبرداری  4- مجازات و پاداش، دست کشیده و در این مفاهیم تابع دین سکولاریستها( مشرکین) شویم که سکولاریسم است.

با این وجود، دیده شده که این کفار هر وقت لازم دیده اند این مسلمین ذلیل شده و زیر دست را نیز جهت حفظ منافع خود به دیگران واگذار کرده اند.

پس این سلاح‌هایی که در اختیار کشورهای دست نشانده ای چون قطر قرار می دهند نه برای دفاع از مسلمانان، بلکه برای ریختن خون مسلمانان ساخته شده‌اند.

فاجعه حمله صهیونیستها به رهبران حماس در قطر زمانی رسواتر شد که معلوم گردید دستور بمباران دوحه را خودِ ترامپ صادر کرد؛ همان کسی که چندی قبل ۱.۲ تریلیون دلار باج و جزیه از حاکمان قطر گرفته بود و نخست‌وزیر قطر با زبان خود اعتراف کرد که سامانه‌های دفاعی کشورش حتی نتوانستند هواپیماها و موشک‌های صهیونیستی را شناسایی کنند!

پس ای مسلمانان! عبرت بگیرید. سلاحِ ایمان و جهاد و وحدت و استقلال، هزار بار برتر از سلاح‌های پوشالی غرب و دل خوش کردن به وعده های غرب سکولار است.

جیش العدل که به عنوان پیاده نظام و واگنرهای غرب سکولار در میان بلوچهای حنفی مذهب استان سیستان و بلوچستان عمل می کند در برابر قطر که آنهمه برای غرب سکولار سود دارد چیزی نیست و بدون شک هر وقت لازم شد طی معامله ای از کانال پاکستان یا هر واسطه ی دیگری آنرا واگذار کرده و مورد معامله قرار می دهد.

بلوچها نباید با شعارهای شبه جهادی و به بهانه های مذهبی و قومیتی و بزرگ نمائی مشکلات اقتصادی تاریخی، ابزار دست دشمنان خود شوند.  

اگر عاقل باشیم، عمل جیش العدل و گروههای بلوچ ما را به سوی اتحاد واقعی دعوت می دهند

اگر عاقل باشیم، عمل جیش العدل و گروههای بلوچ ما را به سوی اتحاد واقعی دعوت می دهند

کاتب: جواد شاهوزهی بامری

تمامی این احزاب و گروههای بلوچ مسلح و غیر مسلح اسلامگرا در شعار خواهان اتحاد تمام مسلمین جهان هستند اما در عمل در یک تکه زمین کوچک از سرزمینهای اسلامی دقیقا در مسیر تفرق و چند دستگی در حرکت هستند.

البته گروههای مسلح و غیر مسلح بلوچ سکولار در ایالت بلوچستان پاکستان و ایران نیز خواهان تشکیل حکومتی از بلوچهای ایران و پاکستان و افغانستان هستند اما تنها در ایالت بلوچستان پاکستان دهها حزب سکولار وجود دارد که هیچ یک آن دیگری را قبول ندارد و پس از دهها سال هنوز نتوانسته اند در تنها یک شهر آنهم شهر کویته یا حتی در پنجگور همه ی طرفدارا سکولاریسم را متحد کنند چه رسد به دهها حزب ریز و درشت اسلامی که وجود دارند و آنها را مرتد می نامند.

 واضح است که این گروههای مختلف بلوچ همگی چه اسلامگرا و چه سکولار تماما در مسیر تفرق و چند دستگی قوم بلوچ در حرکتند نه اتحاد آنها.

پس ای مسلمانان! ای اهل ایمان!

قرآن ما را هشدار داده است:إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ (انعام/۱۵۹) کسانی که دین خود را پاره‌پاره کردند و فرقه فرقه شدند، تو ای پیامبر هیچ نسبتی با آنان نداری.»

اگر واقعاً به روز حساب ایمان داریم؛اگر آخرت برای ما حقیقت است؛باید از تفرقهٔ و درگیری‌های فرسایشی دست بکشیم و در برابر دشمن آشکار دین اسلام، یعنی سکولاریسم و آمریکا و صهیونیسم اشغالگر و هر متجاوز اشغالگر خارجی به خون و خاک مسلمانان، یک صف واحد بسازیم.

مگر ندیدیم که آمریکا و صهیونیستها به ایران حمله کردند؟ جیش العدل در حالی که پایگاههای آمریکا در پاکستان هستند چکار کرد؟

همزمان با حمله صهیونیستها و آمریکا به ایران او هم دستور جنگ بر علیه ایران داد و در جبهه ای واحد با صهیونیستها و آمریکا بر علیه کشور خودش وارد جنگ شد و عملیات انجام داد!

جیش العدل این است و اینگونه به ما فهماند که پیاده نظام آمریکا و صهیونیستهاست.

پس بیایید دشمنان آشکار خارجی و دشمنان داخلی خود را که در قالب دوست و دلسوز قوم بلوچ خود را به ما نشان داده اند بشناسیم و صفوف خود را محکم کنیم؛ مذهب و قوم و قبیله را بر حق مقدم نکنیم؛ بر محور قرآن و سنت، اخوت اسلامی را زنده کنیم و در برابر دشمن دین و ملت در کنار تمام مذاهب و قومیتهای ایران، یک امت شویم.

مقایسه ای بین قتال صهیونیستها و جیش العدل با دارالاسلام ایران

مقایسه ای بین قتال صهیونیستها و جیش العدل با دارالاسلام ایران

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

دارالاسلام یعنی سرزمینی که قانون اساسی آن بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی باشد هر چند هم مذهب ما نباشد. بر این اساس ایران دارالاسلام است .

رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران حمله کرد و آنهمه از بزرگان نظامی و حکومتی ایران را ترور کرد اما چه اتفاقی افتاد؟ فورا جایگزین آنها انتخاب شد و ایرانی ها اختلافات را کنار زدند و با هم متحد شدند و تمام امیدهای آمریکا و صهیونیستها را نقش بر آب کردند.

در برابر صهیونیستها، جیش العدل و قبل از آن جندالله و منشعبات آن تا کنون هرگز نتوانسته اند و نخواهند توانست چنین ضربه ای به ایران بزنند و نهایت کاری که کرده اند چند سرباز و درجه دار رده پایین را به قتل می رسانند که جایگزین کردن آنها برای چنین نظامی اصلا مشکل نیست و مثل این است مثلا جیش العدل در ساحل چابهار بنشیند و با قابلمه اش آب دریا را در شوره زار ساحل بریزد و خیال کند مثلا دریا را خشک می کند.

پس راه اصلاحگری در ایران به صورت عام و بخصوص در میان بلوچهای حنفی مذهب اصلا ربطی به گزینه ی نظامی ندارد بلکه مسیر صحیح به محافظت از اتحاد اسلامی و پرهیز از تفرق و امر به معروف و نهی از منکر بر اساس منهج اهل سنت و جماعت گره خورده است.

الله جل جلاله می‌فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا (آل‌عمران/ ۱۰۳) همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.

از نُعمان بن بَشیر ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ، إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى(بخاری 6011- مسلم 2586) مثال مؤمنان در مودت و مهربانی و عطوفتی که با یکدیگر دارند مانند یک بدن است که اگر عضوی از آن به درد آید، بقیهٔ بدن با بی‌خوابی و تب با آن همراهی می‌کنند.

پس هدف اصلی وحدت، حفظ انسجام امت و توانمندی در مقابل دشمنان و فتنه‌ها بوده است. این مسیر صحیحی است که بلوچهای حنفی مذهب ایران به همراه سایر برادران و خواهران خود در داخل ایران باید بروند و همیشه به خاطر بیاوریم:

رژیم صهیونیستی و جیش العدل یک هدف در برابر ایران دارند اما صهیونیستها با تکنولوژی برتر و قدرت نظامی آمریکا و اتحادیه اروپا وارد جنگ با ایران شد و ثابت کرد که با زبان اسلحه صحبت کردن با ایران جواب نمی دهد، پس جیش العدل با کلاشینکف و نهایتش با آرپی جی خودش چه برای گفتن دارد؟

جیش العدل کدام مسیر را در میان بلوچهای حنفی مذهب می رود؟

جیش العدل کدام مسیر را در میان بلوچهای حنفی مذهب می رود؟

کاتب: محمد اسامه

اینکه جیش العدل در رسانه های خود ادعا می کند هدفش حاکمیت و حکم الله در جامعه است ادعای تمام گروههای اسلامگرای مستقل و نفوذی بوده که در تمام سرزمینهای اسلامی اعلام موجودیت کرده اند اما هر یک جهت رسیدن به این هدف اعضای خود را به مسیرهای جداگانه ایی برده اند:

– برخی از آنها انتخابات سکولاریستها را راه رسیدن به این هدف می‌دانند و پس از رسیدن به قدرت، اجرای شریعت را از طریق همان قوانین سکولاریستی که هرگز تغییر نمی کنند آغاز می‌کنند. آنها توسط اسلام آمریکائی لیبرال نمایندگی می‌شوند و در این امر شکست خورده‌اند و هر چه از موجودیت آنها می گذرد محافظه‌کاران در جامعه به ارزش‌های خود متعهدتر شده‌اند و سکولارها به سکولاریسم خود متعهدتر شده‌اند و جوانان به سمت مدل غربی، نه مدل اسلامی، متمایل شده‌اند.

– برخی از آنها جهاد مسلحانه و تغییر زیربنائی جامعه را باتوجه به زمینه های اجتماعی که وجود دارد را وسیله‌ای برای رسیدن به قدرت و سپس اجرای شریعت بر اساس فقه و مذهب خود می‌دانند. اینها همچون ج.ا.ایران و ا.ا. افغانستان الشباب سومالی و اتحادیه شافعی ها و زیدی های یمن و… موفق به کسب قدرت و ادامه ی مسیر تا زمانی که الله بخواهد بوده اند

– برخی از آنها ایجاد مؤسسات خدماتی اسلامی را می‌بینند که در مجموع نمایانگر حکومت اسلامی هستند، مانند مدارس اسلامی، بانک‌های اسلامی، بیمارستان‌های اسلامی و دانشگاه‌های اسلامی. آنها توسط گروههای مختلف سلفی و اخوانی و … نمایندگی می‌شوند. این گروه‌ها در نابود کردن حاکمیت سکولاریستها و در رسیدن به قدرت تماما شکست خورده‌اند.

– برخی چون احمد الشرع(جولانی) در سوریه بعد از آنهمه شعارهای جهادی و عملیاتهای استشهادی و… به صفر بازگشته اند، یعنی به الگوی حاکمیت رسمی بر حاکمیتهای مرتد و دست نشانده  که همان وابستگی به نظام سکولار جامعه بین‌المللی و پایبندی به پارامترهای سیاست غربی ها در جامعه است.

این دسته با شعارهای شبه جهادی بر علیه احزاب مختلف سکولار و حتی مذهبی های وابسته و اهل دعوت و جهاد مستقل می تازند اما در نهایت سر از آخور آمریکا و دشمنان اصلی و دولت ملی لیبرال سنتی در می آورند و ابزار و دست نشانده ای جدید برای این دشمنان در میان قوم خود می شوند.

این جریان از همان ابتدا با تمام شعارهائی که می دهند برای این نیامده اند که ایدئولوژی جدید یا وسیله جدیدی برای کسب قدرت بیاورند، چون رهبران و گروههائی تولید شده توسط دشمنان هستند که خروجی و نهایت آنها از همان ابتدای قیام و شورش و فعالیتهایشان ورای تمام شعارهای جهاد یو انقلابی و … که می دهند مشخص و واضح است و آنهم: وارد ترتیبات بین‌المللی شدن تحت مدیریت آمریکا و در همه چیز به اقتدار بین‌المللی سکولاریستی هم مسیر با آمریکا و شرکای آمریکا پایبند بودن.

اصلا نباید به آزاد بودن و مظاهر نماز و روزه و حج و بالارفتن تعداد کلاسهای قرائت و حفظ قرآن و مسائلی از این دست توسط این افراد اهمیت داد چون در دوران زین العابدین تونس و حسنی مبارک مصر و قذافی لیبی و… این مظاهر وجود داشتند (لیبی بالاترین درصد حافظان قرآن را داشت) و حتی بیشتر در کشورهای خلیج فارس وجود دارند.

اینجاست که تنها با یک سوال ساده می توانیم بفهمیم که جیش العدل در میان بلوچها در کدام یک از این مسیرهای می رود؟

جیش العدل که خودش را بخشی از ایران و اپوزیسیون مخالف حکومت فعلی ایران می داند، همین الان اگر حاکمیت ایران برود چه حاکمیتی جایگزین آن خواهد شد؟ حاکمیتی با فقه حنفی یا شافعی یا هر یک از مذاهب معروف به اهل سنت یا حاکمیتی سکولار و ارتدادی؟

این نهایت جیش العدل در میان بلوچهاست البته اگر مثل ایالت بلوچستان پاکستان احزاب قدرتنمند سکولار و مرتد بلوچ وجود نداشته باشند و او توان زنده ماندن و ابراز وجود داشته باشد، همان بلائی که در کردستان ایران بر سر گروههای اسلامی ابتدای انقلاب ایران آمد و همگی توسط احزاب سکولار قلع و قمع شدند و در نهایت اعضای باقی مانده ی آنها ( مثل مکتب مفتی زاده) جهت زنده ماندن به مناطق تحت حاکمیت حکومت مرکزی ایران پناه آوردند.

جوانان آگاه بلوچ لازم است آینده نگر باشند و سرنوشت خود را دست کسانی ندهند که خون و آبرو و احساسات آنها را در مسیری غیر شرعی هدر دهند؛ ما با هزینه های کمتری و با تحمل مشکلات خاص دعوت می توانیم در جامعه و در چاچوب قوانین حاکم بر جامعه و بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت دست به امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری به اندازه ی توان خود بزنیم . ان شاء الله