جنگ ما با آمریکا و تمام کفار سکولار و کفار یهود و نصرانی جنگ عقیده است نه….
سید قطب -رحمه الله تعالی- میفرماید:
«دلیل جنگ یهود و نصاری با جماعت مسلمانان، همیشه و همهجا، عقیده بوده است، ولی از ترس حماسۀ عقیدۀ اسلامی و شوریدن آن، چنین وانمود میکنند که جنگشان عقیدتی نیست و بر سر زمین، اقتصاد، سیاست، مراکز نظامی و غیره است و به فریبخوردگان ما القا کردهاند که عقیده، حکایتی تمامشده و قدیمی است که تنها افراد متعصب و عقبمانده پرچمش را بلند کرده و به خاطرش کارزار میکنند! اگرچه میان خود هم دچار خصومت و جنگ باشند، ولی در نبرد علیه اسلام و مسلمانان، همسنگر و متحد میشوند!»
در اسلامِ ما، چیزی وجود ندارد که ما از آن خجالت بکشیم یا مجبور به دفاع از آن گردیم، و چیزی نیست که بخواهیم به مردم به شکل پنهانی ارائه دهیم یا در بیان حقیقت آن لکنت زبان داشته باشیم.
شکست روحی در برابر غرب، شرق، و وضعیتهای جاهلی در اینجا و آنجا است که باعث میشود برخی از مردم، حتی مسلمانان، به دنبال تأییدات جزئی از نظامهای بشری برای اسلام بگردند یا از دستاوردهای تمدن جاهلی چیزی پیدا کنند که بتوانند با آن اعمال و احکام اسلام را تأیید کنند.
اگر کسی نیاز به دفاع، توجیه یا عذرخواهی داشته باشد، آن فرد کسی نیست که اسلام را به مردم معرفی میکند! بلکه کسی است که در یک جامعه جاهلی و سرشار از تناقض زندگی میکند و سعی دارد برای آن جامعه توجیهات و دلایلی پیدا کند.
و این افراد همان کسانیاند که به اسلام هجوم میآورند و برخی از دوستداران اسلام که حقیقت آن را نمیدانند را مجبور میکنند که از اسلام دفاع کنند، گویی که اسلام یک متهم است که ناچار است در قفس اتهام از خود دفاع کند.
غیر از پرچم عقیده هر پرچمی برداشتی یا دشمن خائنی یا توسط دشمنان فریب خوردی
سید قطب -رحمه الله تعالی- میفرماید:
دشمنان مسلمین در تلاش اند که برای این جنگ پرچم دیگری غیر از
پرچم عقیدتی
از قبیل پرچم اقتصادی و یا سیاسی و یا نژادی برافرازند تا اینکه
حقیقت نبرد
را از مسلمانان به نیرنگ پنهان سازند و
شعله عقیده
را در ارواح آنها خاموش نمایند لذا بر مسلمانان واجب است که گول نخورند و باید دریابند که این نوعی استتار (Camouflage) است و با هدف خاصی صورت می گیرد. آنها باید بدانند کسی که پرچم نبرد را تغییر میدهد، خواهان آن است که آنها را از سلاح حقیقی پیروزیشان در این نبرد، غافل سازد. پیروز شدن در هرشکل آن: چه بصورت آزادی روحی و به آن سان که در حادثه اخدود برای آن مؤمنان رخ داد و چه بصورت به دست گرفتن قدرت ناشی از همان آزادی روحی آنچنان که برای نسل نخست مسلمانان اتفاق افتاد.
شایسته نیست تعصب نژاد پرستی لگوران سکولار و غم و اندوه ناسیونالیستهای سکولار را حمل کنی
به قلم: ماهدیم بلوچ
متاسفانه به دلیل کم کاری هایی که توسط رسانه های بلوچ اهل سنت و جماعت انجام می شود کار به جایی رسیده است که رسانه های مجازی لگوران سکولار بلوچ و حتی رسانه های گروههای سکولار و ملی گرای و خائنی چون گروه منافقین خلق رجوی بتوانند عده ای هر چند اندک از مردم بلوچ ما را تحت تاثیر قرار دهند. شعارهایی که آن چند دختر خانم که لباس بلوچی در تن داشتند و در خیابانی در زاهدان سر دادند دقیقا شعارهای گروه منافقین خلق رجوی بودند اما از زبان دخترانی با لباس بلوچی بیان شدند. این شعارها ربطی به ما بلوچها ندارد، شعارهای سکولاریستی ربطی به مذهب ما ندارد. هرگز فراموش نکنیم که:
– المَرْءُ مع مَن أحَبَّ..{ البخاري (6168)، ومسلم (2640)}
شخص در روز قیامت با کسی است که دوستش دارد
ایا دوست دارید با شاهان مادها و خاخام منشی ها و اشکانیان و ساسانیان و دیگر پادشاهان کافر محشور بشوید که ملی گراهای بلوچ و لر و کرد و… هر کدامشان به یکی از اینها خود را چسپانده اند؟
آیا می خواهید با سکولاریستها مرتد نژاد پرست بلوچی مثل BLA باشید که تا کنون صدها مسلمان پشتو و اردوزبان را صرفا به خاطر نژادشان در ایالت بلوچستان پاکستان کشته اند و در این اقدام اخیر، BLA بیشتر از ۴۵ زن و مرد و کودک مسلمان اردو زبان را از خانه ها و وسایل نقلیه ی آنها بیرون کشید و صرفا به خاطر نژادشان آنها را تیرباران کرد؟
برای یک مسلمان: الله پروردگارش قران کتابش رسول الله امیر و حاکمش و دارالاسلام، زمینی که توسط قانون شریعت الله بر اساس هر یک از مذاهب اداره می شود محل سکونتش است.
این را هم بدانیم که این سکوریستها همان جنایتکارانی مثل هیتلر و آتاتورک و… هستند که هدف شان نه آزادی مردم از چنگال ستمگری ها ، بلکه هدف شان تنها آزادیِ رسیدن به قدرت و سهیم شدن در قدرت است.
و گرنه مادام که بحث حقوق و آزادی انسان باشد ، چه فرقی بین یک بلوچ و پشتو و اردو زبان و … وجود دارد ؟
رفتار خشن سکولاریستهای نژاد پرست بر علیه مسلمین در هر جایی که باشد محکوم و مردود است، چه در فلسطین و توسط صهیونیستهای نژاد پرست سکولار باشد چه در بلوچستان پاکستان و باز توسط نژاد پرستهای سکولار بلوچ باشد.
لطفاً بیندیشم که سکولاریستها با هر نژاد و قومیتی که باشند هدفی جز دشمنی با اسلام و قوانین شریعت الله ندارند .
اگر زن بخواهد حجاب اسلامی را زیرپا بگذارد و شعارهایی بر ضد قوانین شریعت الله و به نفع سکولاریسم و بی بندوباری های سکولاریستی تحت نام آزادی سر بدهد تمام رسانه ها برای او خواهند بود و تمام سلبریتی ها برای او سینه چاک خواهند کرد و گیس ها خواهند برید .
اما اگر همین زن مثل پروفسور عافیه صدیقی در دفاع از مسلمین و بر علیه سکولاریستهای اشغالگر چیزی بگوید و وحشیانه ترین شکنجه ها را بر او تحمیل کنند و یا اگر همین زن در جهت دفاع از فلسطین مسلمان مظلوم بخواهد اعتراض کند ، هیچ اشکالی ندارد زیر پوتین ها لگد مال شود و شأن و شخصیت زنانگی او شکسته شود .
پس شایسته نیست تعصب و غم و اندوه یک سکولار کافر نژاد پرست را حمل کنید، به دارالاسلام و وظایف خود در دارالاسلام فکر کنیم.
برای آگاهی بخشی صحیح و دور کردن بلوچها از فرقه ها و احزاب متفرق به پا خیزیم
نویسنده: نذیر احمد بارکزایى
مدت زیادی است که پی برده ایم اینهمه سهل انگاری اهل دعوت در تلف شدن جوانان ما توسط گروههای و فرقه های مسلح مدعی اسلام و احزاب سکولار بلوچ و گردنه گیرهایی چون اسماعیل شه بخش که مافیاهای کوچکی با شعارهای به ظاهر مردمگرایانه و قومیتی و اقتصادی می دهند لکه ی ننگی بر تاریخ اینها در میان این مردم بی پناه سرگردان خواهد شد.
همیشه زمانی که وضعیت برادران اهل سنت و جماعت که منهج صحیح اسلامی «اهل جماعت» در ایران را نگاه می کنم می بینم افراد ثابتی وجود دارند که همیشه تلاش می کنند و با وجود مشکلات زیاد و با تهمتها و برچسبهای متعددی که به آنها وارد می شود مثل امام احمد بن حنبل با فداکاری دعوت، و بخصوص دعوت به «اهل جماعت شدن» و دوری از فرقه بازی و تفرق و پرهیز از قتال الفتنه را ترک نمی کنند و روزانه چند پست جور کرده و نشرات میکنند.
خب این یک چیز خوشحال کننده است
پس چرا ناراحت باشیم؟
به این خاطر باید ناراحت باشیم که خیلی کم اتفاق میافتد که افراد دیگر در داخل این میدان بیایند و حتی اگر بیایند، مدتی کم در این راه هستند و ثابت قدم نیستند.
خب سوال این است مگر این دین متعلق به همهی ما نیست؟ پس چرا همهی ما نسبت به آن احساس مسئولیت نداریم؟
آیا این قوم و این جوانان سرگردانی که روزانه قربانی جهالت و با شعارهای شبه جهادی و یا با شعارهای سکولاریستیی و قومیتی و اقتصادی قربانی گروههای مختلف لگور پاکستان نشین می شوند بخشی از ما نیستند؟ پس چرا نسبت به اینهمه فجایع تنها نظاره گر باشیم؟
بله، در بلوچستان آشکارا منهج اهل سنت و اهل جماعت را بیان کنی فورا انواع برچسبها را می خوری و حتی درصد حذف فیزیکی روشنگران هم هست اما وارد شدن به میدان دعوت و وارد شدن به میدان جنگ روانی در اینترنت و فضای مجازی هیچ بهانه ای برای کسی باقی نمی گذارد.
ملت ما در این تهاجم وسیع روانی و تبلیغ ابتدا نیاز به روشنگری دارد.
آیا فکر میکنید همینکه در گروهها و دیگر صفحات اینترنتی وقت خود را هدر دهید و بر ۵ پست تعلیق بزنید و الله اکبر بگویید کافی است؟
نه، ما نیاز به ارتباط با مردم خود داریم و در گروههای مختلف با آنها وارد گفتگو شویم و منبری بزرگتر از منبر مساجد را در اختیار داشته باشیم.
سبحان الله!!
قلب انسان به درد می آید از این همه بی مسئولیتی و سهل انگاری
کسی که منهج اهل سنت و جماعت و دوری از اهل الفرقه و ضرار سازها و حزب بازها برایش روشن شده می تواند چند دقیقه زا وقت خودش را با گوشی که در دست دارد به رساندن این حق به ملت بلوچ سرگردان و بی صاحب خود برساند.
عبدالله بن عمرو بن العاص – رضى الله عنهما – روايت مى كند كه پیامبر – صلى الله عليه و سلم – فرموده اند: بَلِّغُوا عَنِّي ولو آيَةً(بخاری/3641) پیام من را ابلاغ كنيد اگر چه يک آيه باشد.
این افراد سهل انگار که ادعای مومن بودن دارند چگونه میخواهند مال، جان و خانواده خود را در راه الله متعال همه چیز خود را فدا کنند؛ درحالی که حوصله فوروارد یک پیام اساسی با یک کلیک کردن در گروههای مختلف را ندارند؟
و پیغمبر (شکوهکنان از کیفیت برخورد مردمان با قرآن) عرض میکند، پروردگارا! قوم من این قرآن را (که وسیله سعادت دو جهان بود) رها و از آن دوری کردهاند (و از ترتیل و تدبّر و عمل بدان غافل شدهاند).
توجه داشته باشید
شاکی؛ رسول اللّٰه ﷺ قاضی؛ اللّٰه سبحان و تعالی متهم؛ امت اسلام مظلوم؛ قران
هوشیار باشید
خالد بن ولید رضیاللّٰه عنه در آخرین روزهای زندگی مبارکشان قرآن را به دست گرفت، آن را می بوسید گریه کنان می فرمودند:«[معذرت میخواهم ای قرآن که] جهاد در راه اللّٰه مرا از خواندن و قرائت تو بازداشت!».
خالد رضی الله به خاطر جهاد چنین عذرخواهی می کند، شما برای روز قیامت چه عذری اماده کرده اید؟
روزگار روزبهروز پیچیدهتر شده، وقایع بدتر میشوند و حجم جنایتها و خونهای ریخته شده هر یک از ما را وادار میکند تا با حوادثی که رو به افزایش هستند مقابله کنیم، و هرکس فکر کند که از درگیر شدن با آن مصون و در امان است در توهم به سر میبرد؛ کسی که با تمایل و رغبت خود درگیر این وقایع نشود ناخواسته و ناگزیر درگیر خواهد شد و شرارههای آتش آن به او هم خواهد رسید.
این مرحله بحرانی و پرآشوب مستلزم آن است که جوان مسلمان برای انجام وظایفش توشه روزانهای برای مسیر خود کسب کند چراکه بدون رهتوشه و زاد نمیتواند مسئولیت خود را به خوبی ادا نماید.
ده نکته مهم شامل عواملی گوناگون برای کسب رهتوشه و زادِ مورد نیاز:
1⃣ تجدید عهد با خداوند متعال در جهت به کار بردن تمام توانایی خود برای اقامه حق، حمایت از اهل آن، دشمنی و مقابله با باطل و اهل آن، و اینکه همواره نیّت رباط و سنگرنشینی در سنگرِ واجبات در ذهنتان حاضر باشد.
2⃣ تقویت مرجعیت قرآن و سنت پیامبر ﷺ در زندگی روزمره فردی و اجتماعی، دست به کار شدن و فعال بودن در همه زمینهها، موضعگیری مناسب نسبت به عقاید، افراد و رویدادها و ارزیابی آنها از طریق وحی، متعهد و ملتزم بودن به قرآن و سنت و پاک نمودن نفس خود از تعصبهای تنگنظرانه منطقهای، ملی و حزبی و عدم ورود به هیچ نزاع و درگیری بر اساس این تعصبات جاهلی.
3⃣ همواره در ذهن داشتن سیره رسول خدا ﷺ، صفات و خصوصیات ایشان، همچنان سیره خلفای راشدین و چگونگی برخورد نخستین اصحاب پیامبر -رضیاللهعنهم- با جریانات روزمره، که این کار باعث رهنمود، جهتدهی صحیح، تقویت قلب، پایداری و ثابت قدمی میشود.
4⃣ به بهانه واهیِ مشغول بودن به فعالیت برای اسلام و پروژههای اسلامی، از تزکیه نفس و تغذیه روحی و معنوی روزانه خود غافل نشوید و در این زمینه کمکاری نکنید. احتیاط کنید که در نمازهای رواتب قبل و بعد از فرایض، نمازهای سنت روزانه، ورد قرآنی، اذکار شبانهروز و هر آنچه در آن افزودن توشه برای قلب و روح وجود دارد، کوتاهی و تقصیر نکنید.
5⃣ مشتاقانه تلاش کنید که در ابتدای هر روز هنگام بیدار شدن و در نهایت روز قبل از خواب، قلبهایتان را از آلودگیهای کینه، نفرت، غرض، خشم، نارضایتی، حسادت و دیگر چیزهایی که قلب را ویران میکنند پاک کنید؛ زیرا راه دشوار را فقط قلبهای پاک میتوانند طی کنند و مسیر ما در این مرحله حساس به شدت دشوار است.
6⃣ هر روز قبل از اینکه روزتان را آغاز کنید به این دو سؤال پاسخ دهید: امروز چه وظایفی دارم؟ چگونه این وظایف را اجرا کنم و به انجام برسانم؟ و روز خود را بدون برنامهریزی کوتاه و مرحلهای شروع نکنید و عملکردهای خود را برنامهریزی کنید، زیرا عدم برنامهریزی، تصادفی کار کردن و در لحظه تصمیم گرفتن شما را به نتایج واقعی و مطلوب نخواهند رساند، هرچند که با احساساتی شدید یا روحیهای پرشور و شوق تلاش و فعالیت کنید.
7⃣ مراقب باشید در نبردهای کوچک یا مسائل حاشیهای انرژی خود را صرف نکنید، درگیریهایی که به گمان خود در آن جانب حق را گرفتهاید و از حق دفاع میکنید ولی در واقع درگیریهایی بیفایده هستند که فقط شما را مشغول کرده و وقت شما را تلف میکنند. هنگامی که در مسیری پر دستانداز در حرکت هستید، به چپ و راست مسیر نگاه نکنید جز گهگاهی برای اکتشاف و کاوش، بلکه نگاهتان را روی مقصد متمرکز کنید و پیش بروید و به عقب توجه نکنید.
8⃣ از مطالعه روزانه غافل نشوید؛ هر روز مقداری مطالعه فشرده داشته باشید که از طریق آن حقایق آنچه را که در دنیای اندیشه و سیاست در اطرافتان میگذرد بیاموزید؛ زیرا ایجاد درک و آگاهی یکی از مهمترین نیازهای افرادی است که در این مرحله بحرانی در حال حرکت و فعالیت هستند.
9⃣ در پایان روز باید فهرستی از دستاوردهای خود در خدمت به اهل حق و نبرد میان حق و باطل که در آن سرباز حق شدهاید را تهیه کنید، و در تشخیص تقصیر و کوتاهیها با خود صادق باشید و آنها را جبران کنید و موفقیتها را نیز مشخص کرده و آنها را تقویت و افزایش دهید. در مراحل بحرانی بدون ارزیابی روزانه فعالیتهای خود، بارها و بارها در دام همان مشکلات و گرفتاریها خواهیم افتاد.
🔟 توشهای ضروری که هیچگاه از آن بینیاز نخواهید بود طلب یاری مستمر از خداوند متعال است، زیرا او عامل همه اسباب میباشد و شریکی ندارد. و همچنان دعا همراه با التماس در پیشگاه خداوند برای توفیق هدایت به راه حق و استواری بر آن، و دعا برای اهل حقی که از حق دفاع میکنند، کسانی که مسیر سخت و دشواری را میپیمایند و همواره با اهل باطل مشغول صراع، درگیری و نبرد میباشند.
اگر هنگامی که سخنان یک عالم یا دعوتگر را میشنوی متوجه شدی همتت برای انجام طاعات بیشتر میشود و به خاطر گناهانت دچار عذاب وجدان و دلتنگی میشوی بدان که او برای تو بهشت را میخواهد.
اما اگر دیدی با هر بار شنیدن سخنان یک فقیه یا واعظ نسبت به خود احساس رضایت میکنی و خیالت راحت میشود و فکر یکنی همه چیز خوب است، بدان که دارد تو را به سوی جهنم هُل میدهد… از او دوری کن!
عدهای از دروازهی پایبندی وارد عرصهی «نص» شدند و از پنجرهی «اختلاف فقها» از آن خارج شدند.
یک بار یکی به من گفت: «خیلی مسائل هست که ما فکر میکردیم قطعی هست، اما بعدا دانستیم که نه، اختلافی است». به او گفتم: تو قبلا هم از اختلاف علما اطلاع داشتی، اما آن روزها دنبال قول قویتر بودی، و امروز دنبال توجیه و بهانه!
قرآن مومنان را چنین به تصویر میکشد که در دنیا ترسان بودند:
﴿إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ﴾ (ما پیشتر [در دنیا] در میان خانوادهٔ خود بیمناک بودیم)
﴿وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ﴾ (و کسانی که آنچه را دادند [در راه الله] میدهند، در حالی که دلهایشان ترسان است که به سوی پروردگارشان بازخواهند گشت)
حالا این را مقایسه کنید با حال برخی از دعوتگران که کارشان تخدیر مردم و راحت کردن خیالشان است!
جوانی را میشناسم که دچار کوتاهی در مسائل شرعی است ـ و همه ما اهل کوتاهی هستیم ـ یادم هست که همیشه خودش را برای تقصیراتش سرزنش میکرد و اهل دین را دوست داشت… اما بعدها مبتلای یکی از همین دعوتگران تخدیر شد… از آن به بعد خیالش از بابت خودش راحت شد و شروع به سرزنش دینداران کرد!
برنامهی دعوی برخی از دعوتگران پر است از فعالیتهایی که سطح ایمان مخاطبان را بالا میبرد. اما برخی از منتسبان به دعوت برنامهشان پر است از توجیه… یعنی: به گناهانت ادامه بده!
متوجه شدم که ژن مشترکِ همهی جوانانی که دچار انحراف فکری شدهاند «توهم فهم و دانایی» است… سپس این سخن پروردگار متعال را دیدم که میفرماید:
﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ﴾ (به زودی کسانی را که در زمین به ناحق تکبر میورزند از آیاتم رویگردان سازم)
معمولا علاقهای به بحث و جدل با کسانی که پیگیر مسائل اختلافی هستند، ندارم. چون روش بسیاری از این افراد در انتخاب یک رای فقهی، نه ترجیح و انتخاب علمی، بلکه علاقه و دلخواه است.
ما [در این شرایط] نیازی به تلاش برای فساد بیشتر نداریم. چون از وقتی که قرص «این مساله اختلافی است» را به خورد جوانان بدهیم خواهیم دید همان شخص پس از چند ماه معتاد به موسیقی و تماشای دختران زیباروی برنامههای تلویزیونی شده و نماز جماعت را ترک میکند و کارش بدگویی از علما میشود!
اگر بتوانیم ریشه و اساس مساله که «راستی با خداوند» است را روشن کنیم، مینهای «این مساله اختلافی است» هم خنثی خواهند شد؛ زیرا کسی که با پروردگارش صادق است برای کوتاهیاش دنبال بهانه و توجیه نمیگردد.
جواب: فاسق کسی است که از طاعت الله تعالی خارج شده است
ودر شریعت فاسق به کسی اطلاق میشود که گناهان کبیره انجام میدهد و یا بر گناهان صغیره مداومت دارد .(آنچنان که سخاوی و دیگران گفته اند ) گناه صغیره ؛گناهی است که شریعت از انجام دادن انها نهی کرده است و گناه کبیره ؛ هر گناهی است که برای انجام دهنده آن وعده عذاب آمده باشد یا مورد لعنت قرار گرفته باشد و یا حدی بر آن گذاشته شده باشد و گفته میشود هر جا که برای فاعل آن گناه در احادیث این قول رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته شده باشد (لیس منا …..یعنی ؛از ما نیست ……)