ای بلوچ حنفی مذهب چرا اینهمه کشتن جاهلانه؟

ای بلوچ حنفی مذهب چرا اینهمه کشتن جاهلانه؟

به قلم: ماهدیم بلوچ

گاهی انسان فکر می کند چرا در میان این بلوچهای حنفی مذهب اینهمه آدم ربائی و بعد کشتن و انتقام گیری های جاهلانه و ریختن خون همدیگر عادی شده است؟

تمامی این جنایات و بسیاری دیگر از مفاسد به دوری این حنفی مذهبها از قرآن و احادیث صحیح رسول الله و سخنرانی های مرجئه گونه ی مولوی ها بر می گردد.

عقیده ی مرجئه گری با تعریف غلطی که از ایمان دارد  دروازه های انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری را بر روی مسلمین باز می کند و تنها راه پاک کردن جامعه از انحرافات بستن این دروازه ها با نابود کردن و باطل کردن عقاید مرجئه ی این مولوی هاست که خودشان هم در کنار احزاب سکولار و مرتد و فرقه های مختلف مسلح و غیر مسلح بخشی از معضل بلوچهای حنفی مذهب شده اند.

 رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: «كُلُّ ذَنْبٍ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَغْفِرَهُ إِلاَّ مَنْ مَاتَ مُشْرِكًا أَوْ مُؤْمِنٌ قَتَلَ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا».[1] شاید خداوند تمام گناهان را ببخشد؛ به جزء کسی که سکولار(مشرک) مرده، یا مومنی که مومن دیگری را به عمد به قتل رسانده باشد.

حتی رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَنْ آمَنَ رَجُلا عَلَى دَمِهِ فَقَتَلَهُ، فَأَنَا بَرِيءٌ مِنَ الْقَاتِلِ، وَإِنْ كَانَ الْمَقْتُولُ كَافِرًا»[2] مردی که تامین جانی داشته باشد و کسی او را بکشد، من از قاتل بیزاری میجویم؛ اگر چه مقتول کافر باشد.

به همین دلیل است که می بینیم رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا؛[3] انسان مومن تا زمانی در دینش از گشایش -و توفیق بهره مندی از بخشایش الله و شفاعت شفاعت کننده ها و پاک شدن گناهان با انجام عمل صالح و غیره – برخوردار است که خون حرامی نریزد. عبدالله بن عمر نیز می گوید: إِنَّ مِنْ وَرَطَاتِ الأُمُورِ، الَّتِي لاَ مَخْرَجَ لِمَنْ أَوْقَعَ نَفْسَهُ فِيهَا، سَفْكَ الدَّمِ الحَرَامِ بِغَيْرِ حِلِّهِ[4]. از مهلکه ها و ورْطه های نابودی انسان که هیچ راه نجاتی از آن نیست ریختن نابجای خونی است که حرام شده است.

لازم می دانم در مورد حدیث (لا يحل دم امرئ مسلم إلا بإحدى ثلاث) شرحی بیاورم:

عن عبد الله بن مسعود رضي الله تعالى عنه قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: (لا يحل دم امرئ مسلم إلا بإحدى ثلاث: الثيب الزاني، والنفس بالنفس، والتارك لدينه المفارق للجماعة)، رواه البخاري ومسلم.

توضیح حدیث: ریختن خون مسلمان جایز نیست مگر در یکی از سه مورد

از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرمایند: از رسول خدا صلی الله علیه و  سلم شنیدم که می فرمود: لا يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ، يَشْهَدُ أنْ لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وأَنِّي رَسولُ اللهِ، إلَّا بإحْدَى ثَلاثٍ: الثَّيِّبُ الزَّانِي، والنَّفْسُ بالنَّفْسِ، والتَّارِكُ لِدِينِهِ المُفارِقُ لِلْجَماعَةِ.[5] ریختن خون مسلمان جایز نیست مگر در یکی از سه مورد:

  1. شخص متأهلی که زنا می کند،
  2. قصاص کشتن در مقابل کشتن
  3.  و کسی که دین خود را ترک کرده و از اجتماع و امت اسلامی جدا می شود

این هم حدیث صحیح است؛ ای بلوچ مسلمان: به من بگو آن کسی که او را می کشی کدام یک از این جرمها را مرتکب شده است؟

بعد: اگر مرتکب هر یک از این جرمها نیز شده باشد مگر حاکمیتی نیست که این حکم را اجرا کند؟

پس: دست از جهالت و حماقت بردار اگر خودت را اهل سنت و جماعت می دانی، اگر اهل بدعت و جاهلیت هستی و به قییامت خودت اهمیت نمی دهی و نسبت به الله بی حیا، هر چه می خواهی انجام بده.

از ابو مسعود انصاری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلاَمِ النُّبُوَّةِ الأولَى: إذَا لَمْ تَسْتَحي فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ»[6]يکی از سخنانی که مردم از پيامبران گذشته دريافته اند، اين است که: اگر حيا نداری، هر عملی که می خواهی انجام بده.


[1]  سنن ابی داوود باب فی تعظیم قتل حدیث 4272 / الألباني، صحيح أبي داود:4270

[2]  السيوطي، الجامع الصغير:8252 / الألباني، صحيح الجامع :6103/ الألباني، صحيح الترغيب :3007

[3]  بخاری ۶۸۶۲

[4]  بخاری ۶۸۶۳

[5] مسلم 1676

[6]  بخاری 6120

ای بلوچ اهل جماعت: فتنه ی این فرقه ها و احزاب و «اسلام آمریکائی –صهیونی جدید» را جدید بگیر

ای بلوچ اهل جماعت: فتنه ی این فرقه ها و احزاب و «اسلام آمریکائی –صهیونی جدید» را جدید بگیر

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

اگر می بینی که احزاب مختلف سکولار و مرتد نزدیک به 80 سال است در بلوچستان پاکستان ما مسلمین بلوچ را به بدترین شیوه های مختلف سرکوب و متفرق و قتل عام کرده اند و اگر می بینی که نزدیک به چند سال است مرتدین سکولار در میان بلوچهای ایران هم زمزمه های تشکیل احزاب مختلف سکولار را در میان بلوچهای مسلمان می زنند و اگر می بینی «اسلام آمریکائی –صهیونی جدید» در قالب رسانه ای و مجازی آن به شدت در لباس مولوی و غیره در حال فعالیت است بدان که فتنه ای در راه است.

به زبان ساده، «اسلام آمریکائی –صهیونی جدید» یعنی امثال مولوی نقشبندی که علناً با بازنشر اخبار صهیونیستهای جنایتکار و با مشغول کردن مسلمین به مسلمین در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار گرفته است و به جبهه ی این جنایتکاران خدمت می کند یا سایر گروههایی که به حامیان جهاد فلسطین ضرباتی وارد می کنند.

از امام احمد بن حنبل می پرسند آیا الان مردم در داخل فتنه هستند؟ امام احمد جواب می دهد: وإنْ كانَ، فإنَّما هي فتنةٌ خَاصةٌ ،فإذا وقع السَّيفُ عَمَّتِ الفتنةُ.[1] اگر هم باشد، فتنه خاص است، اگر به جنگ مسلحانه کشیده شد الفتنه فراگیر و عمومی می شود. با عمومی شدن این الفتنه ها عموم مردم در آن می افتند ، وَالْفِتْنَةُ إِذَا وَقَعَتْ عَجَزَ الْعُقَلَاءُ فِيهَا عَنْ دَفْعِ السُّفَهَاءِ… الفتنه زمانی که اتفاق افتاد عاقلان از دفع و دور کردن احمقها عاجز می شوند، کار فتنه همین است، وَهَذَا شَأْنُ الْفِتَنِ، همچنانکه الله تعالی می فرماید: وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (انفال/25) از فتنه ای پرهیز کنید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌شود که از میان شما ظلم و ستم می‌کنند، و بدانید که الله دارای مجازات شدید است.‏[2]

چگونه باید از این فتنه پرهیز کرد؟ علاوه بر اهل الجماعة بودن باید در این زمینه هم مثل سایر موارد با امر به قوانین شریعت الله و نهی از مخالفت با قوانین شریعت الله از وقوع چنین بلا و مصیبتی جلوگیری کرد قبل از آنکه بر اثر سهل انگاری و نظاره گر بون ما و بر اثر این جرم اجتماعی و خیانت سکوت ما این بلا و مصیبت و فتنه عمومی شود و کار از کار بگذرد و هر چه از الله دعا کنیم دعای ما قبول نشود. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ، ولَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ، أَوْ لَيُوشِكَنَّ اللَّه أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَابًا مِنْهُ، ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلا يُسْتَجابُ لَكُمْ.[3] سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، یا امر به معروف و نهی از منکر می کنيد، یا بيم آن می رود که به زودی الله عذابی از سوی خود بر شما فرود آورد و آنگاه او را به فرياد می خوانيد اما دعای تان قبول نمی شود. و زمانی که الفتنه (در مکانی) اتفاق می افتد کسی از آلوده شدن به آن سالم نمی ماند مگر کسی که الله از او محافظت و نگهداری کند. وَإِذَا وَقَعَتِ الْفِتْنَةُ لَمْ يَسْلَمْ مِنَ التَّلَوُّثِ بِهَا إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ.[4]

به امام احمد بن حنبل گفته شد: شخصی است که روزه (مستحب) می‌گیرد، نماز (مستحب) می‌خواند و به اعتکاف می‌نشیند، و دیگری در مورد اهل بدعت افشاگری می‌کند، کدام یک در نزد شما محبوب‌تر است؟ گفت: اگر نماز خوانده، روزه بگیرد و اعتکاف کند، به خودش فایده می‌رسد، اما در افشا کردنِ اهل بدعت، عموم مسلمانان بهره‌مند می‌شوند و این بهتر است. می‌گوید: سودرسانیِ به عموم مردم، ‌از جنس جهاد فی سبیل الله است. چرا که پاک کردن راه دین، منهج یا روش و شریعتِ الهی و دفعِ تجاوز سرکشان، بر مسلمین فرض کفایه است. و اگر الله ـ افرادی را برای دفع ضررِ این اهل بدعت قرار نمی داد، دین به تباهی کشیده می‌شد. فساد آنان از فساد دشمن که به خاک ما حمله می‌کند به مراتب بیشتر است؛ زیرا دشمنی که به خاک مسلمانان حمله می‌کند، در ابتدا قلب‌ها و دینداری را به فساد نمی‌کشد مگر کم‌کم و در گذر زمان. اما این افراد اهل بدعت از همان ابتدا دل‌ها را فاسد و تباه می‌کنند[5].

پس زندگی آبرومندانه و عزیز و پایدار برای ما بلوچها  فقط با اهل جماعت شدن و پرهیز از این فرقه ها و با امر به معروف و نهی از منکر بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت هست غیر از این مگر اینکه ثبات موقتی وجود داشته باشد…!

با وجود اینهمه فرقه و حزب مسلح و غیر مسلح متفرق که بخشی از دلها و خانواده ها و مردم را اشغال کرده اند فریب آرامش این روزها و ثبات شرایط را نخورید..; ، فقط کافی است تجربه بلوچستان چرکستان را نگاه کنید، پیروز کسی است که مردان را آماده می کند، تجهیزات را آماده می کند، رهبران را ایجاد می کند و منتظر میدان نبرد است.برای هیچ موقعیتی ماندگاری نیست و ظالم و اشغالگری که زمین را گرفت و آبروی آن را زیر پا گذاشت و بر اجساد کودکان لگدمال کرد، ماندگار نیست.

این واقع شدنی هست، این یک حقیقت است. بگذارید روزهای ما آماده سازی برای چیزهای بعدی باشد.


[1] السنة لأبي بكر الخلال، ج 1 ص 132- 133 رقم 89

[2] ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية، ج 4 ص 315- 316

[3] الترمذي، سنن الترمذي 2169 / البغوي، شرح السنة 7/357 /  آلبانی صحيح الترمذي 2169- صحيح الجامع 7070- هداية الرواة 5068

[4]  ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية ج 4 ص 343

[5] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج ۲۸ ص ۲۳۱ – ۲۳۲.

اهل جماعت و جهاد شدن مشقت دارد اما…

اهل جماعت و جهاد شدن مشقت دارد اما…

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

دیروز فرقه های اهل بغی که به قتال الفتنه مشغول هستند در راسک و خاش و نیکشهر چند نفر از مردم بلوچ و نیروهای امنیتی را به قتل رساندند. این فرقه های اهل تفرق هر کدام خودشان را معادل جماعت می دانند و خودشان و افرادشان را اهل جماعت .

اهل جماعت با آنکه برای همه ی مردم بلوچ ما لفظی آشنا است اما نه تنها معنی صحیح آنرا نمی دانند بلکه عملا در برابر آن نیز قرار گرفته اند به همین دلیل حتی جهت تعریف این اصطلاح اهل سنت و اهل جماعت بر اساس 4 مذهب باید سختی های زیادی را تحمل کنی تا به یکی که به فرقه بازی و تفرق دلخوش شده است بفهمانی اهل جماعت شدن یعنی چه؟

حذيفه بن يمان رضي الله عنه می گويد: مردم از رسول الله صلي الله عليه و سلم در مورد خير سؤال مي كردند؛ ولي من از شر و بدي از ایشان مي پرسيدم تا مبادا به آن گرفتار شوم.مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي.عرض كردم :اي رسول الله، ما در جاهليت و شر بوديم! الله اين خير را براي ما فرستاد، آيا بعد از اين خير و هدايت شري خواهد آمد؟ در جواب فرمود: بله، گفتم: آيا بعد از آن شر، خير خواهد آمد؟ فرمود: نَعَمْ، وفيهِ دَخَنٌ، بله، لیکن در آن نوعي آلودگي وجود دارد.عرض كردم: آلودگي آن در چيست؟ فرمود: قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ، قومي خواهد آمد كه به غير از هدايت من، ديگران را راهنمايي مي كند، برخي از کارهای شان خوب ومعروف و برخي ديگر از کارهایشان زشت و منكر است؛ گفتم: آيا بعد از آن خير، شري خواهد آمد؟ فرمود : نَعَمْ، دُعَاةٌ علَى أبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَن أجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، بله، دعوتگراني هستند كه بر دروازه هاي جهنم قرار دارندهركس دعوت آن ها را بپذيرد او را در آن مي اندازند؛ عرض كردم: اي رسول الله، آن ها را براي مان توصيف نماييد؟ فرمود: هُمْ مِن جِلْدَتِنَا، ويَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، آن ها از جنس ما هستند و با زبان ما سخن مي گويند (یعنی با نام اسلام و با ادبیات اسلامی و در قالب مبلغ و دعوتگر خود را نشان می دهند)؛ گفتم اگر آن ها را درک نمودم چه دستوري به من مي دهيد؟ فرمود: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، با جماعت مسلمانان و امام شان باش.گفتم: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ، اگر مسلمانان جماعت و امام نداشتند؟ فرمود: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ[1] در آن صورت از همه ی آن گروه ها و فرقه ها دوري کن اگر شده تنه ی درختي را محکم بگير تا مرگت فرا رسد، و تو بر همان حال باشی .

پس اهل جماعت شدن یعنی دوری از فرقه های مختلف، و در دارالاسلام، در غیر معصیت الله تابع حاکمیت شدن و انجام وظایف شرعی دیگر چون امر به معروف و نهی از منکر در تمام سطوح، اما بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت.  

بیان همین حدیث اگر برای مومنین آگاه ساده باشد اما برای اهل تفرق بسیار سخت است و برای دعوتگر اهل جماعت تولید غم و اندوه و خستگی می کند اما این را بدانیم که زدودن غم و اندوه و سختیها از ثمرات تقوی است، خداوند متعال می فرماید:

  • وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ (طلاق/3)
  • وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (طلاق/2)

هر کس به الله توکل کند و به الله اعتماد داشته باشد الله برایش کافی است و هر کسی از الله پرهیز کند الله راه نجات (از هر تنگنائی) را برای او فراهم می سازد. و چه بسیار است مشقتها و سختیهایی است که در مسیر اهل جماعت شدن و جهاد وجود دارد، لذا بر تو لازم است که تقوای خدا رعایت نموده که همین تقوی در موقع شدت و سختی تو را به خاطر خواهد سپرد و به تو کمک خواهد نمود، خداوند متعال می فرماید:﴿ فَاذْكُروني أذكر كم،﴾، یعنی پس مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم

و رسول الله – صلى الله عليه و سلم – می فرماید: ﴿احفظ اللهَ تَجِدهُ أمَامَكَ، تَعَرَّفْ إِلَيْهِ فِى الرَّخَاءِ يَعْرِفُكَ فِى الشَّدَّةِ﴾ یعنی، بیاد خدا باش، او را در برابر خود می یابی در هنگام فراخی خدا بشناس تا در سختی ها ترا بشناسد.

با توکل بر الله «اهل جماعت» شو حتی اگر مثل امام ابوحنیفه و احمد بن حنبل و ابن تیمیه و… اهل جماعت شده باشی و از این فرقه بازها دوری کن و به سرزنش جاهلین و بخصوص دارودسته ی منافقین هم اهمیت نده، تو تنها مسئول اعمال خودت هستی و اینکه بگوئی به خاطر مردم فلان کار شرعی را انجام ندادم نزد الله عذر نیست.


[1] متفق علیه / أخرجه البخاري 3606 / ومسلم 1847/ وابن ماجه/ صحيح الجامع 2994

چرا جماعت حدیث و اهل جماعت بلوچستان در اغتشاشات هرزه ها شرکت نکرد؟

چرا جماعت حدیث و اهل جماعت بلوچستان در اغتشاشات هرزه ها شرکت نکرد؟

به قلم: عبدالرحمن براهویی

برای عده ای جای سوال بود با آنکه مولوی ها و ماموستاهای مختلفی در جریان اغتشاشات هرزه های سکولار ایران مشارکت کردند اما حتی برای نمونه تنها یکنفر از مومنین اهل حدیث اهل سنت و جماعت در میان آنها و در میان عوام الناس وجود نداشت! چرا؟

ﺍﺑﻦ ﺗﻴﻤﻴﺔ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ می گوید:

 یکی از آن دسته ویژگی هایی که به سبب آن ، جماعت « اهل حدیث » از سایر مذاهب متمایز می‌گردد اینست که اهل حدیث ، حتی در هنگام محنت و آزمایش و امتحان، بر اصول و مبادی خود ‌پایبند می مانند . هیچگاه ‌دیده نشده که کسی از علمای اهل حدیث و یا حتی عوام صالح آنان، از اعتقاد و یا ‌اقوال‌ خود پشیمان شوند .

 بلکه جماعت اهل حدیث، حتی در هنگام شدیدترین امتحان و آزمایش ها نیز، نسبت به سایر ‌مسلمانان، بیشتر بر منهج خود صبر می نمایند .

 ثبات و پایبندی در ‌میان اهل حدیث چندین و چندین ‌برابر بیشتر‌ از آنچه که‌ اهل ‌فلسفه ‌و اهل کلام بر آن پایبند‌ هستند، می باشد [1].

پس، اهل سنت و جماعت دارای منهج و قاعده و اصول ثابتی هستند که به آنها ثبات و پایبندی به قوانین شریعت الله می بخشد و تابع هوا و هوس و اتفاقات گذرای روز نیستند و کفار اصلی و دارودسته ی منافقین داخلی نمی توانند از آنها استفاده ابزاری کنند و آنها را در مسیر اهداف خود خرج کنند.

برای اهل سنت و جماعت اتفاقات روز مشخص نمی کند که چکار کنند بلکه این عقیده و منهج صحیح اسلامی است که به آنها می گوید با اتفاقات چگونه برخوردی داشته باشند و چگونه خود و اتفاقات را مدیریت کنند .

پاسخ اهل سنت و جماعت به یاوه سرائی های «نتانیابو» نخست وزیر رژیم سکولار و صهیونیست در تولید تفرق میان مسلمین واضح و آشکار است:

مسلمانی وجود ندارد که بر علیه دارالاسلام در کنار کفار قرار بگیرد.

کافر در هر صورتی کافر است و مسلمان در هر صورت مسلمان ، حتی اگر این مسلمان یک مسلمان مخالف ما و از نگاه ما اهل بدعت هم باشد، باز مثل ابن تیمیه و صلاح الدین ایوبی امام احمد بن حنبل و دیگران در کنار این حاکمیت بر علیه کفار و مرتدین خواهیم بود.

 این منهج ثابت و عقیدتی اهل سنت و جماعت است.


[1]  ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻟﻔﺘﺎﻭﻯ ( ج 4 ، ص 51 )

‍ بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(2)

بلوچهای اهل سنت پاکستان در برخورد با دارالاسلام ایران هم مسیر امارت اسلامی افغانستان باشند نه …(2)

به قلم: مولوی سیدمحمد رخشانی بادینی

متاسفانه گروههای سلفی (نجدی) با تفکراتی که برخلاف مذاهب اربعه دارند و به ناحق مسلمین مخالف خود را جزو کفار مشرک قرار می دهند و به ناحق مسلمین مخالف خود را تکفیر می کنند هرگز نمی توانند به صورت منهجی و عقیدتی با پیروان مذاهب اربعه و مذهب شیعه وحدت داشته باشند و اگر اتحادی هم تشکیل دهند موقتی و گذرا و شکننده است به همین دلیل در صورت پیدا شدن کوچکترین فرصتی به اعتماد مسلمینی که آنها مشرک و مرتد و اهل بدعت و … می نامند خیانت می کنند.

در جاهایی که این گروههای نجدی فعالیت داشته باشند و آمریکا و ناتو و مزدورانشان نیز حضور داشته باشد و دارالاسلام ایران نیز به گروههایی جهت مبارزه با آمریکا و ناتو و مزدوانشان نیاز داشته باشد و این گروهها سکولار هم باشند، ایران مجبور می شود با این گروههای سکولار متحد شود همچنانکه در جنگ با آمریکا و ناتو با روسیه و چین و سایر کشورهای سکولار و کافر متحد شده است.

در اینجا هدف جهاد با دشمن اصلی یعنی آمریکا است که ناتو هم با آن متحد شده است و حکام دست نشانده ای هم در سرزمینهای اسلامی دارند، آمریکا به قول سید قطب تقبله الله شیطان بزرگ است و باید بر آن تمرکز کرد و می توان با این دشمن کافر و متحدینش با هر کافر دیگری متحد شد.

اگر گروههای اسلامی در این جنگ با ایران متحد نشوند و ایران نیاز به متحد داشته باشد و با کشورهای کافر و گروههای کافر سکولار متحد شود مقصر کیست؟ مقصر همین مسلمین و بخصوص گروههای اسلامگرا هستند که ایران را در جهاد با آمریکا و متحدین و مزدورانش به سوی گروههای سکولار کشانده است.

اگر می بینی که دارالاسلام ایران از لحاظ اقتصادی و امنیتی و … یکی از متحدین امارت اسلامی افغانستان و حماس و سایر گروههای اسلامی است اما در سرزمینهایی اسلامی مثل بلوچستان پاکستان و کُردستان عراق و سوریه و غیره نتوانسته است با گروههای سلفی متحد شود و بیشتر با گروههای سکولار متحد شده است باید علت را در خودمان ببینی.

غیر از القاعده ی شیخ اسامه بن لادن که به صورت مستقل از منهج اخوانی سید قطب پیروی می کرد تقریبا می توان گفت اکثریت قاطع  اهل سنتی که اختیار خود را به دست مجاهدین سلفی نجدی سپرده اند به اعتماد ایران خیانت کرده اند، این برادران سلفی با آنکه کمکهای شایانی دریافت کرده اند و.. اما زمانی که کوچکترین قدرتی به دست آورده اند با برداشت غلط از اصطلاح مشرک و مشرکین و برداشتن عذرهای شرعی برای اهل قبله و تکفیر نانجای اهل قبله و… به جان تمام شیعیان افتاده اند همچنانکه به جان تمام صوفی و غیره به بهانه ی  مشرک و قبوری و …. بودن افتاده اند .

این برادران سلفی نجدی یا نوع سوم ما، تقریبا جنگ را بر کل اهل قبله ای تحمیل کرده اند که مخالف تفسیر نجدی آنها هستن . از افغانستان بگیر تا چچن و پاکستان و کشمیر و ایران و عراق و سوریه و ترکیه و یمن و سومالی و غیره تا الجزائر و غرب اسلامی .

اینها عملا اهل سنت را به سمتی دیگر هل داده اند همچنانکه شیعیان را نیزبه سمتی دیگر هل داده اند.

اینها حتی اهل سنت تابع خودشان را «عملاً» در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار داده اند و بر اساس طرحها و نقشه های آنها عمل می کنند، چه بدانند چه ندانند اوج انحراف اینجاست: جهاد فی سبیل الله را به خاطر دشمنی با مسلمین مخالف خود تبدیل کرده اند به قتال فی سبیل آمریکا و ناتو.

کدامین اسلام است که الله متعال آن را از ما می خواهد؟!

کدامین اسلام است که الله متعال آن را از ما می خواهد؟!

به قلم: استاد سید قطب رحمه الله

الله تعالی می فرماید: إن الدين عند الله الإسلام .
همانا تنها دين مقبول نزد خداوند اسلام است.

پس خداوند هیچ دینی غیر از آن را قبول نمی نماید، اسلامی که تسلیم شدن و سر سپردن و اطاعت و پیروی است پس دینی که خداوند آن را از مردم می‌پذیرد مجرد تصورات و نگرش‌های عقلی و فکری نیست و نیز تنها تصدیق و اعتقادی قلبی نیست، بلکه این دین به پا خواستن برای ادای حق این تصدیق و آن نگرش است این دین حاكم كردن منهج الله متعال در همه ی امور بندگان و اطاعت از حکم او و پیروی از پیامبرش بر این منهج است.

( إن الدين عند الله الإسلام )

اسلامی که تنها ادعا و شعار نیست، تنها برافراشتن پرچمی نیست، مجرد کلمه ای نیست که بر زبان آورده شود، و یا حتی تصوری که در حالتی از سکون در قلب انسان وجود دارد و یا عبادات فردی همچون نماز و روزه و حج که انسان ها آن را انجام می دهند..نه. این آن اسلامی نیست که خداوند بدون آن از مردم راضی شود. بلکه اسلام تسلیم شدن و سر سپردن است. اسلام اطاعت و پیروی است. اسلام حاکم قرار دان کتاب الله متعال در امور بندگان است.

چگونگی برخورد با دوستان الله و چگونگی تبدیل شدن به دوست الله

چگونگی برخورد با دوستان الله و چگونگی تبدیل شدن به دوست الله

ارائه دهنده: مولوی نذیر احمد بلوچ

حدیث صحیح قدسی پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است که:

إِنَّ اللَّه تعالی قال: منْ عادی لی ولیًّاً. فقدْ آذنتهُ بالْحرْب. وما تقرَّبَ إِلَیَ عبْدِی بِشْیءٍ أَحبَّ إِلَیَ مِمَّا افْتَرَضْت علیْهِ: وما یَزالُ عبدی یتقرَّبُ إِلی بالنَّوافِل حَتَّی أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه کُنْتُ سمعهُ الَّذی یسْمعُ به، وبَصره الذی یُبصِرُ بِهِ، ویدَهُ التی یَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ التی یمْشِی بها، وَإِنْ سأَلنِی أَعْطیْتَه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لأُعِیذَّنه» (روایت بخاری)

الله تعالی می فرماید: کسی که با دوستم دشمنی کند با او اعلان جنگ می کنم. از وسائلی که بنده ام به من تقرب و نزدیکی می جوید، آنچه بر وی فرض کرده ام به من محبوب تر است. بنده ام همیشه بوسیلهء نوافل به من تقرب می جوید، تا اینکه او را دوست می دارم. چون وی را دوست داشتم من شنوائی اش می شوم که بدان می شنود، و بینائی اش که بدان می بیند، و دستی که بدان چنگ می زند، و پایی که بدان می رود و اگر از من چیزی بطلبد به وی می دهم و اگر به من پناه جوید، به وی پناه می دهم.

پس در دل خودت خودت مواظب باش چه رسد به زبان و اعمالت؛ نگاه کن الله چه کسانی را دوست دارد تو به هر شبهه ای چنگ بزن که با آنها دشمنی نکنی مثل مجاهدین اهل جماعت که الله تعالی فرموده:  إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (صف/4) خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او متحد و یکپارچه در خط و صف واحدی می‌رزمند ، انگار دیوار سربی بزرگی هستند .‏

در مساله ی جهاد دقت داشته باشیم که الله مجاهدین متحد اهل جماعت که هم مسیر با دارالاسلام هستند را دوست دارد نه گروهها و فرقه های متفرقی که مشغول قتال الفتنه هستند.

فقط کافی است نگاه کنی که چه کسانی با آمریکای اشغالگر و ناتو و رژیم صهیونیستی در حال جهاد هستند و بر «سر افعی» تمرکز کرده اند؟ اینها دوستان الله هستند

برای خوت هم نگاه کن با انجام چه اعمال قلبی یا زبانی یا بدنی می توانی خودت را دوست الله کنی به این اعمال به صورت مستمر چنگ بزن هر چند در نظرت عمل کوچکی باشد.

بررسی شرعی فتنه ای که بر برادران ما در مسجد مکی زاهدان ایران وارد شد، بررسی عوامل حادثه مسجد مکی زاهدان براساس قرآن و سنت در امارت اسلامی افغانستان

بررسی شرعی فتنه ای که بر برادران ما در مسجد مکی زاهدان ایران وارد شد، بررسی عوامل حادثه مسجد مکی زاهدان براساس قرآن و سنت در امارت اسلامی افغانستان

ترجمه کلمات صوتی: مولوی عبدالکریم صافی از علمای دارالعلوم تخارستان- کندز


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در این فرصتی که الله جل جلاله در اختیار ما قرار داده است به بررسی شرعی فتنه ای می پردازیم که بر برادران ما در مسجد مکی زاهدان ایران وارد شد.
ابتدا با این 2 سوال شروع می کنیم که :
1-  آیا تأئید غیر شرعی تجاوز به خواهر بلوچ توسط مولوی عبدالغفار نقشبندی، دفاع از ناموس بلوچ بود یا آبروریزی آن خواهر و بلوچها؟
2-  آیا این عمل مولوی عبدالغفار مستحق پاداش است یا مجازات؟
الله جل جلاله در آیه 36 سوره الاسراء می فرماید: وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ  / از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن
یعنی علم و آگاهی که با دلیل و سند پشتوانه می شود مهمترین امر در اظهار نظر است، پس اگر با دلایل شرعی، یقین در موضوعی نباشد و یا علم نباشد کسی نمی تواند بر اساس ظن و گمان در این باره نظر دهد بلکه باید سکوت کند چون در صحیح شریف بخاری به رقم 6724 و صحیح ترمذی و أبی داود و غیره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «إيَّاكم والظنَّ، فإن الظنَّ أكذبُ الحديث»از گمان بردن پرهيز كنيد، چون که گمان بردن دورغ ترين سخن است.
این حکم عام است اما به نسبت اتهام «زنا» تا زمانی که با دلایل عینی شرعی به اثبات نرسیده است، الله جل جلاله در سوره النور آیه 12 می فرماید:
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ / چرا هنگامى كه آن سوء ظن (نسبت زنا به زنان مومن و مردان مومن) را شنيديد مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند اين بهتانى آشكار است؟
در آیه 16 همین سوره ی نور الله باز می فرماید : وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَكَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ/ و [گر نه] چرا وقتى آن را شنيديد نگفتيد براى ما سزاوار نيست كه در اين [موضوع] سخن گوييم [خداوندا] تو منزهى اين بهتانى بزرگ است.
الله متعال می فرماید که مردان و زنان مومنی زمانی که خبری بر اساس ظن و گمان و ثابت نشده با دلایل عینی شرعی از تجاوز و نسبت زنا به مومن دیگری به آنها می رسد باید محکم آن را انکار کنند و بگویند این دروغ و بهتان است و در این موضوع سخنی نگویند و آن را جار نزنند.
پس تا زمان اثبات بدون شک و گمان اتهام زنا با دلایل عینی شرعی، نه تنها باید نسبت زنا و تجاوز به مومنین و مومنات را جار نزد بلکه باید انکار کرد و گفت این دروغ و بهتان به مسلمانان است. زیرا حفظ آبرو زنان و مردان مسلمان بر همه ما واجب است.
مگر اینکه شاهد این عمل باشید و شهادت بدهی و شهادت3 نفر هم کافی نیست چه رسد به اینکه تنها یک نفر شهادت دهد، ابن اثیر مورخ بزرگ اهل سنت و جماعت در کتاب  اُسْدُ الْغابَة فی مَعرِفةِ الصَّحابَة، مجلد 6 صفحه 35 می گوید که 3 صحابی در حالی که شهادت دادند مثل «میل در سرمه دان» شاهد زنای مُغَیرة با یک زن بودند توسط عمر بن خطاب رضی الله عنه بر آنها حد جاری شد چون تعداد این شاهدین به 4 نفر نرسیده بودند.
عمر بن خطاب به این اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفت شما دروغ می گوئید، بلکه گفت تعداد شما به اندازه ی حد شرعی نیست، به همین دلیل به این اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم حد تهمت زنندگان را زد. چون الله جل جلاله در آیه 4 سوره نور می فرماید:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ  / و کسانی که زنان پاکدامن را متهمّ می‌کنند، سپس چهار شاهد بر مدعای خودنمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها  فاسقان هستند.
در مورد شاهد و جهت اثبات جرم زنا بر اساس مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و سایر مذاهب اسلامی آمده است که الله جل جلاله تنها دو شیوه برای اثبات جرم زنا قرار داده است:
1-  اعتراف زن و مرد زناکار
2-  گواهی ۴ شاهد عادلی که این صحنه زنا را بطور محسوس و يقينی عمل جنسی و ارتكاب زنا را مشاهده‌ كرده باشند نه با حدس و گمان.
البته تمام حدود با وجود شبهه ساقط می شوند و تنها وقتي حد زنا هم اجرا می ‌گردد كه وقوع اين جريمه بطورقطعی به ثبوت رسيده باشد. پس در اثبات جرم زنا می بینیم که الله جل جلاله راهی قرار نداده است که از آن راه شخص بتواند به سادگی دیگران را متهم به زنا کند.

حال بررسی کنیم که آیا مولوی عبدالغفار نقشبندی به قرآن و اسلام و براساس عمل صحابه و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله عمل کرده است و مستحق پاداش است و  یا خلاف قرآن و سنت و عمل صحابه و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله عمل کرده است و مستحق دُرّه و مجازات؟

1) مولوی صاحب در این خصوص که هنوز نه با شهادت 4 شاهد و نه با اقرار طرفین به صورت یقینی ارتکاب جرم زنا برایش محرز و ثابت نشده بود باید سکوت می کرد و نباید جار میزد و آبروی زن و مرد مسلمان را می برد، همانطور که قبل گفته شد وظیفه مسلمان است که این مسائل که به او می رسد را انکار کند و بگوید بهتان عظیم است، اما مولوی صاحب عکس این دستور شریعت الله عمل کرد و در شبکه های رسانه ای با تمام توان این مسئله را پخش کرده است.
2) مولوی صاحب صحبت از محرز شدن تجاوز کرد بدون آنکه شاهد ماجرا باشد و شهادت دهد، و اگر 4 شاهد را برای خود نیاورد مجازات 80 دُرّه طبق آیه قرآن در حق وی باید اجرا شود. بر فرض اگر هم شاهد و ناظر و حاضر در ماجرا بود حق علنی کردن نداشت و این شهادت را باید در دادگاه و نزد قاضی می داد نه در ملاء عام و بین عوام الناس!
3) حال چرا قرآن می فرماید جار نزن، انکار کن، فقط به دادگاه رجوع کن، شاهد بیاور؟ چون با جار زدن موضوع، موجب تحریک احساسات جوانان و عوام الناس می شود و نهایتا موجب کشته شدن و هرج مرج افراد زیادی به خاطر دفاع از ناموس و دفاع از عِرض می شود. همانطور که این اتفاق در زاهدان افتاد و افراد زیادی شهید و زخمی شدند و باید در قبال این موضوع که خلاف قرآن عمل شده مولوی صاحب پاسخگو باشد.
4) از همه اینها مهمتر بی آبرو شدن دختر بلوچ در میان قوم و شهرش و بی آبرو شدن قوم بلوچ در میان تمام دنیا است، مولوی صاحب با چه مجوزی آبروی دختر بلوچ و قوم با غیرت بلوچ را در بین مردم می برد؟ با چه مجوزی بر فرض اتفاقی هم افتاده است، چرا باید این مسئله را علنی کند؟ آیا خانواده این دختر به خاطر نابود شدن آینده و بد نام شدن دخترشان حق شکایت از مولوی را ندارند؟ آیا قوم بلوچ به خاطر بازی با آبروی خود حق مجازات این مولوی را ندارند؟
با آنکه مولوی نقشبندی که این مراحل شرعی را جهت اثبات جرم طی نکرده، اگر جهت پیگیری این اتهام، در خفا و پنهانی کمک می کرد و دوست و دشمن ملت مسلمان بلوچ و سایر مسلمین را باخبر نمی کرد برای شرافت و آبروی آن دختر و آن خانواده و قوم و برای شرافت سایر مسلمین بهتر بود یا اینکه برخلاف تمام منابع اسلامی حرکت کرده و تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای ماهواره ای و مجازی، یکی از سربازان جنگ فکری و روانی دشمنان بر علیه مسلمین شد؟!
ممکن است مولوی نقشبندی که من عمدی دروغ نبسته ام بلکه این سخنان را از آن دختر شنیده ام و من تنها روایتش کرده ام، این جواب قانع کننده ای نیست؛ چون باید جهت اثبات جرمهایی که ظوابط اثبات آنها در شریعت تعریف و مشخص شده است تحقیق می کرد و بعد روایت می کرد چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی متواتر نزد تمام مذاهب اسلامی که امام مسلم به رقم 5 و ابوداود و دیگران آورده اند می فرمایند: كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ؛ برای دروغگویی فرد همین کافی است که آنچه را می‌شنود (بدون تحقیق و تبین و روشن نمودن راست و دروغ سخن) برای دیگران بیان کند.
اما در آخر باید گفت که نه تنها این عمل مولوی عبدالغفار قهرمانانه و اسلامی و شرعی نبود، بلکه خلاف قرآن و شرع مبین اسلام و عمل صحابه و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله بود، و اگر قرار بر عدالت اسلامی باشد خودش را مستحق 80 دُرّه به دلیل شهادت بدون دیدن کرده است و فاسقی است که تا زمانی که زنده است نباید شهادت او قبول شود؛ همینطور به دلیل جار زدن و بی آبرو کردن دختر بلوچ، حق شکایت برای خانواده دختر محفوظ و همینطور به دلیل تحریک احساسات عوام الناس خون جوانان کشته شده بر گردن ایشان است.
نه ما و نه پدران ما ندیده و نشنیده ایم که در شریعت الله اینگونه جرم زنا محرز و ثابت شود؛ امام مسلم به رقم شماره 7 در صحیح خود روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه فرمود: عنقریب در آخرامت من، افرادی خواهند بود که برایتان سخنانی را بیان می کنند که نه شما ونه پدرانتان نشنیده است پس شما خویش را از آنها و آنان را از خویش بدوردارید. لا يُضِلُّونَكُمْ، ولا يَفْتِنُونَكُمْ. تا شما را گمراه نکنند و شما را دچار فتنه نکنند.
ای کاش مولوی صاحب به قرآن و شرع اسلام و عمل صحابه رضی الله عنهم اجمعین و مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله عمل می کرد نه در نقش « الرُّوَيْبِضَة» در لباس رهبری کاذب، تا این همه مفسده به بار نیاورد.

اما مولوی نقشبندی به جای توبه و اصلاح مفاسدی که به بار آورده است طبق قاعده ی «اگر نتوانستی بیگناهیت را ثابت کنی، نقش قربانی را بازی کن» شروع به غوغاسالاری و خاک در چشم مردم کردن کرده است و سعی دارد این جرم بزرگ خود را بپوشاند و همچنان با احساسات جوانان نا آگاه از شریعت اسلام و نا آگاه از مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله در این زمینه ی مشخص بازی کند.

وَآخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.

سخن ما اهل سنت و جماعت بلوچستان با مولوی ها و فرقه های اهل بدعت این است

سخن ما اهل سنت و جماعت بلوچستان با مولوی ها و فرقه های اهل بدعت این است

به قلم: عبدالرحمن براهویی

کسانی که سر راه ما سنگ می گذارند با دلیل و سند شرعی از راه برمیداریم آنها را  با سنگ هایش دور می اندازیم به اذن الله سبحانه و تعالی

ما از شما اهل بدعت انتظار نداریم که ما را درک کنید…! زیرا ما از علما و ائمه ی اهل سنت و جماعت خود که برای اسلام جهاد و تلاش کردند و مثل امام ابوحنیفه و امام شافعی و …در راه الله سبحانه و تعالی شهید شده اند و یا در محرومیت به سربرده اند پیروی می کنیم (رضی الله عنهم اجمعین)

و شما آینه ها‌ی ریاکاری و فریب از کسانی پیروی می کنید که می خواهند جامعه ما را با فرقه بازی و رواج تفکرات فاسد مرجئه گری و سکولاریستی و… تکه تکه کنند، یا با قتال الفتنه یا با سخنرانی های الفتنه و جاهلانه در حال قربانی بلوچهای اهل سنت و جماعت هستند همچنانکه مثل مولوی نقشبندی خبیث با سخنرانی های الفتنه ای که انجام دادند باعث تحریک جوانان و تولید فتنه و فاجعه ی مسجد مکی زاهدان و سرباز و… شدند.

شما اهل بدعت مرجئه و معتزلی مسلک که از ادله الفقه امام ابوحنیفه دوری کرده اید و هوا و هوس و سخنان رسانه پسند را معیار گرفته اید فقط اعضای جامعه هستید، همین! منافقین بدعت گذار و مولوی های منافق صفت گنده گو اهل بدعت را چنان تحسین می کنید که تقریباً سخنانشان برای شما حجت و دلیل شده است.

 به اذن الله سبحانه و تعالی نابود می شوید. آرزوی من از الله سبحانه و تعالی این است که این کار را از طریق دستان خود ما بلوچهای اهل سنت و جماعت انجام دهیم. الهی آمین

پس تا می توانید با فرقه های مسلح اهل بدعت و اهل تفرق مثل جیش العدل و الفرقان و جدای مجازی نقشبندی و… و با خطیبان گنده گوی آلوده به بدعت باشید، اما بدانید آینده ی این جامعه با اهل سنت و جماعت است نه شما.

رسانه های کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی مثل سهاب و آجوئی و …. کاری کرده اند که مردم از نزدیک شدن و یا شنیدن سخنان اهل توحید و اهل جماعت و یا حتی دیدن سخنرانی های مربوط به آنان خودداری و بلکه حذر کنند .

این وضعیت، مسئله ای تازه وعملکردی جدید نیست، بلکه در عصر رسول اللهﷺ نیز کفارمشرک (سکولار) مردم را از شنیدن و هم‌نشینی با رسول الله ﷺ و یارانش بر حذر میداشتند تا مبادا کسی از حقیقت دعوت آنان اگاه شود .

آنان را دیوانه و مجنون و ساحر و … میخوانند تا بدین وسیله راحتتر بتوانند به هدف خود برسند . امروز نیز دشمنان دین الله برای دور کردن مردم از پیروان همان فرستاده و اهل توحید از هیچ طعن و مکر و نیرنگی ابا نمی ورزند .

اما افسوس و صد افسوس که دسته ای از بلوچها برای نجات خود حاضر به کمترین حرکتی نیستند .

بنگرید اهل سنت و جماعت چگونه احکام الله را برای مردم بیان میکنند..حکم  شریعت الله و اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق را برای مسلمین سالهاست بیان میکردند اما هیچ وقت کسی را به اهل جماعت شدن و دوری از اهل بدعت و عقاید بدعی مجبور نکرده اند. برخلاف اهل بدعت که در آنها همفکر بودنشان اجباری است و بسیاری از این دعوتگران اهل سنت و جماعت توسط این اهل بدعت و احزاب سکولار و مرتد محلی بلوچ به شهادت رسیدند.

یکدیگر را پند و نصیحت بدهیم زیرا که دین سراسرش خیر و نصیحت است، نصیحت خیرخواهانه بهترین هدیه برای برادر و خواهر مسلمان و حق پذیر است و از همراه شدن و هم مسیر شدن با فتنه گرانی چون نقشبندی و فرقه های مسلحی که قتال الفتنه راه انداخته اند دوری کنیم.

اهل سنت و جماعت بلوچستان و پرورش نسل آینده

اهل سنت و جماعت بلوچستان و پرورش نسل آینده

به قلم:  محمد اسامه

در میان بلوچها سالهاست که تفکرات مخرب مرجئه گری با پس مانده هایی از معتزله گری حاکم شده است و بسیاری از مولویی ها از منهج اهل سنت و جماعت و ادله الفقه امام ابوحنیفه و بخصوص از قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم غافل و جاهل شده اند.

اهل سنت و جماعت که با تمسک به ادله الفقه امام ابوحنیفه ابتدا بر قرآن و سپس بر احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم چنگ زده اند و از قول صحابی و اجتهاد و قیاس شرعی هم بی بهره نیستند آینده سازان جامعه ی اهل سنت و جماعت بلوچستان هستند.

پس ای اهل بدعت: منتظر نباشید که قومی را که الله ولی و نصیر وعده دفاع از آنان را داده است ، روزی مکر و نیرنگ و تحالفتان، آنان را سست و یا عزمشان را ضعیف کند و یقین داشته باشید که وعده ی الله حق است و عاقبت از آن مومنان است و کفی بالله ولیا و نصیرا .

ما در طول زندگی خود به توحید و اهل جماعت شدن و پرهیز از بدعت و خرافات دعوت می کنیم ، گاهی در خفا و در مقابل چشمها ما با شرک و شیاطینی که در صدد نشر شرک و خرافات هستند بر اساس منهج اهل سنت و جماعت مبارزه میکنم به اذن الله سبحانه و تعالی و این جنگی سخت است، و این جنگ با زبان و دست و قلب و فدا کردن جان ها در این راه روش ماست و تا قیامت باقی است ان شاءالله

و اما ای مومنین اهل جماعت؛ در ابتدا مادرانی را برای فرزندانتان انتخاب کنید که روزی غم و هم چگونه تربیت شدن فرزندانتان را نداشته باشید و بدانید در هر جایی که هستید، فرزندانتان امانت های الهی در نزدتان هستند .

زن مسلمانی که درمورد علوم شرعی دینش مطالعه میکند، برای دشمنان اسلام خطرناک تـر از مجاهدی است که سلاح بـه دست گرفته. 

این فرزندان آمادگی پذیرش هر چیزی را دارند، اگر در کودکی به بهانه ی امنیت و مشغولیت و کودکی آنان را برای دین الله تعلیم و تربیت و آماده نکردید ، و حب اهل جماعت بودن و جهاد و دفاع از دین و تعلیم و دعوت آن و پرهیز از فرقه بازی و حزب بازی و تفرق را در قلبهایشان پرورش ندادید ، مطمئن باشید که کفار سکولار و فرقه بازهای مسلح و غیر مسلح اسلامی و غیر اسلامی به وسیله ی برنامه های  متنوع خود، آنان را پرورش و سربازان آینده ی خود می کند . پس قبل از اینکه حسرت بخورید ، به خود بیایید  

به فرزندانتان بعد از ایمان و نماز یاد دهید که چگونه اهل جماعت شوند به آنها یاد دهید:  ڪسی ڪه غم دین ندارد، خودش غمی است ڪه سربارِ دلِ زخم‌دیدهٔ دین ‌شده است؛ و جهت ثبات اراده و ثابت قدمی و ادامه ی این مسیر پر خیر و برکت این قول ابن قیم را به آنها یاد دهید که: اصل و اساس تمامی خیر این است: اینکه به یقین بدانی هر آنچه الله متعال بخواهد همان خواهد شد و آنچه را که نخواهد به وقوع نخواهد پیوست.

استاد محمد قطب می گوید: حقیقتا بدون وجود مؤمنانی که بر حاکم ساختن شریعت الهی در زمین اصرار کنند و دست رد به سینهٔ دیگر قوانین زنند و یقین داشته باشند که تن دادن به شریعتی جز شریعت الله، کفر اکبر بوده و فرد را از دایرهٔ ایمان خارج می‌سازد، اسلام نخواهد توانست در دنیای واقعی بر مسند قدرت بنشیند!