پاسخی به چند شبه سکولاریستها (2)

پاسخی به چند شبه سکولاریستها (2)

به قلم:  الکوردی. شافعی

افزایش سطح توقعات و تجمل گرایی: آنچه که در این کانالها و سریال ها  بصورت نامحسوس بسیار مورد توجه قرار میگیرد تجمل گرایی و عیش و نوش است.آپارتمانها و اتومبیل های آنچنانی و ریخت و پاش های زیادی.یعنی بطور غیر مستقیم مردم را تشویق به اینگونه زندگی میکنند و این به نوبه ی خود سطح انتظارات دختران از پسران را بالا میبرد و آنهایی که قادر به تامین این زندگیها نباشند نمیتوانند زن بگیرند و به سمت خلاف کشیده میشوند.حال آنکه اسلام بشدت از تجمل گرایی نهی کرده و مردم را تشویق به ساده زیستی می نماید.خود پیغمبر صلی الله علیه و سلم , خلفای راشدین رضی الله عنهم اجمعین زندگی ساده ای داشته اند با وجودیکه میتوانستند بسیار زندگی ثروتمندانه ای را برای خود ترتیب دهند پس حتما حکمتی در آن وجود داشته است.پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگامیکه معاذ بن جبل رضی الله عنه را به سمت یمن فرستاد به ایشان چنین توصیه میکند” إِيَّاكَ وَالتَّنَعُّمَ؛ فَإِنَّ عِبَادَ اللهِ لَيْسُوا بِالْمُتَنَعِّمِينَ”( مسند امام احمد) از خوشگذراني و غرق شدن در رفاه بپرهيز که براستي بندگان خدا خوشگذران نيستند.

زماني که امت اسلام در خوشگذراني و رفاه طلبي غرق شود و در برخورداري دائم از امکانات زندگي باشد، بر ديباج و حرير بخوابد و زرق و برق تمدن غربي چشمهايش را خيره کند، بسرعت عقب مينشيند و در مقابل هجوم دشمنان تسليم ميشود و بزودي آتش صبر و مقاومت و جهاد در او رو به خاموشي مينهد، سقوط اندلس سند تاريخي نه چندان دوري بر اثبات اين ادعاست.

پيامبر عزيز و ارجمند ما-که سلام و درود خدا بر او باد- بهترين الگوي ما مسلمانان براي زندگي آميخته با زهد و سادگي است، آن پيامبر گرامي در تمامي جنبه ها چه در پوشش و چه در غذا و مسکن، اسوه اي کامل و تمام عيار هستند که بايد تمامي نسلهاي مسلمان به ايشان تأسي کنند و در طريقي که با نور وصاياي ارزشمند آن حضرت روشن شده است، گام بردارند تا همواره آماده براي برخورد با حوادث مختلف حيات خويش بوده، براي تحمل هر مصيبتي که در زندگي پيش ميآيد، بالاترين توانايي را داشته باشند

عادی سازی منکرات: “قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ…”(اعراف\33) (اي پيامبر)بگو: خداوند كارهاي زشت و نابهنجار (مانند زنا و شراب خواري و …) را خواه آشكارا انجام پذيرد يا پنهان حرام گردانيده است…

اوایل که تازه این کانالهای سکولار آغاز به کار کردند مردم بی نهایت شاکی بودند چون هنوز تحمل این برنامه ها برایشان سخت بود و نمیتوانستند قبول کنند خانواده یشان به تماشای این صحنه های زشت بنشینند اما با گذشت زمان از حساسیت ها کاسته شد و چه بسا خانواده هایی که دست جمعی به تماشای این برنامه های مبتذل می نشینند و این دقیقا هدفی بود که دشمن دنبال می کرد یعنی حساسیت زدایی تدریجی.

بدن انسان نسبت به بوی بد حساسیت دارد اما اگر مدت زمانی در معرض آن بو قرار گیرد به آن عادت میکند و دیگر آن را احساس نمیکند داستان مردم ما نیز همین است برای مدت زیادی به تماشای این برنامه ها نشسته اند و اکنون  متاسفانه زیادند کسانیکه برایشان مهم نیست ناموسشان چگونه لباس میپوشد با چه کسانی نشست و برخاست دارد چه موقع میرود و چه موقع می آید.از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است “إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ، وَإِنَّ الْبَذَاءَ مِنَ النِّفَاقِ”. همانا غیرت از ایمان است و بی غیرتی از نفاق است. همچنین خیانت کردن به همسر و زیر پا گذاشتن قانون ازدواج و افزایش آمار طلاق یکی از دلایلش همین برنامه ها میباشد.

دین را خرافاتی نشان دادن: در این برنامه ها دین رسم و رسومی است برای مراسم تدفین و خاکسپاری و  همراه با یکسری اعمال خرافه نشان داده میشود و افراد پایبند به اصول شرعی را افرادی خرافاتی نشان میدهند العیاذ باالله.حال آنکه دین داری یک امر فطری است و دین در کل زندگی انسان مومن  و در رفتار و گفتار و پندارش تاثیر میگذارد.

پس ای برادر و خواهر مسلمان به راه حقیقی زندگی و سنت پیغمبر صلی الله علیه و سلم و صحابه و سلف صالح امت برگردید و فریب این شیطان پرستان را نخورید.در راه الله به جهاد برخیزید و با هر وسیله ای بر آنان بتازید که همانا بیشترین ترس آمریکا و هم پیمانانش از بیدارشدن جوانان مسلمان و امت اسلامی است.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

ارتباط دین گریزی و نماز نخواندن بعضی از جوانان سنی و شیعه با حکومت ایران

ارتباط دین گریزی و نماز نخواندن بعضی از جوانان سنی و شیعه با حکومت ایران

کاتب: محمد اسامه

عده ای سعی دارند حتی دیر بیدار شدن و دیر دستشویی رفتنشان را نیز بندازند گردن حکومت ایران  و بقیه هم از او به عنوان یک منتقد حکومتی یاد کنند و…

بدون شک اهل سنت ایران همچون سایر مسلمین دارای حقوق خاص خود است و در کنار این اهل سنت ایران دارای علمای حق گوی و حق طلبی است که حکیمانه اگر درخواستی داشته باشند هم بر زبان جاری می کنند و هم عملاً در پی تحقق آن بر می خیزند.

 دین گریزی مسلمین در ایران هم تماماً ریشه در عقاید سکولاریستی و  احزاب سکولاریستی و بخصوص فرهنگ سکولار پهلوی دارد که هنوز ما از آلودگی های پس مانده های رژیم سابق در خانواده های خود رنج می بریم .

همیین سکولاریستها و گروه منافقین آشکارا فرا افکنی می کنند و دین گریزی عده ای از دارودسته ی منافقین و مسلمین فریب خورده را به جاهائی ربط می دهید که بی ربط است .

دارالاسلام ایران با تمام نارسائی هائی که در پاره ای از مسائل اجرائی دارد هیچ اهل سنتی را مجبور نکرده که نماز نخواند یا روزه نگیرد یا به خدا توهین کند و … اما مریدان احزاب سکولار و فریب خوردگان احزاب سکولار غربی به میل و اراده ی خود و آگاهانه مرتکب این جرمها و انحرافات و آلودگی ها شده اند .

همه ی زمینه ها برای نماز خواندن و روزه گرفتن و سایر عبادتها برای مذاهب 4گانه ی اهل سنت به همراه زیدی ها و جعفری ها آزاد است، آنچه مانع انجام این عبادتها شده است عقاید آلوده ی سکولاریستی و به دنبال آن هوای نفسانی خود اشخاص است .

مسیر کلی گوئی های مولوی عبدالحمید در مورد تغییر قانون اساسی ایران

مسیر کلی گوئی های مولوی عبدالحمید در مورد تغییر قانون اساسی ایران

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين و الصّلاةُ و السّلامُ علی سیّدنا محمّدٍ و آله و صَحبِهِ و مَن تَبَعَهُم بِإحسانٍ إلى يومِ الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله در آیه 54 سوره ی اعراف می فرماید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ  (اعراف/54) آگاه باشید که (همچنانکه) خلق کردن خاص خداست، حکم و قانون هم خاص الله است.

 زمانی که نهادهای بین المللی سکولاریستی غرب به اجرای حکم شریعت در امارت اسلامی افغانستان اعتراض کردند، مولوی هبه الله امیر امارت اسلامی افغانستان در خطبه های نماز عید فطر امسال به نکته ی مهمی اشاره کرد و گفت: «افغانستان نیازی به قوانین غربی ندارد و تا زمانی که قوانین شریعت اجرا شوند، دموکراسی مرده است.»

دموکراسی یعنی اجرایی قوانین ساخته شده توسط مردم بر مردم به جای اجرای قوانین شریعت الله بر مردم، به همین دلیل در دموکراسی بسیاری از قوانین متغیر و تابع خواست و هوای نفس مردم هستند یعنی مثلا  ممکن است زمانی مردم تصمیم بگیرند شراب را ممنوع کنند اما بعد از مدتی دوباره آنرا آزاد کنند. در اینجا هوا و هوس و رای اکثریت حاکم است نه حکم الله، اما در شریعت اسلام قوانینی که اسکلت جامعه را تشکیل می دهند ثابت هستند و تنها در قوانین عرفی موافق با شریعت یا اجتهادات روز بشری از منابع شرعی تغییر و تحول وجود دارد و تابع نیاز روز مردم هستند.

مولوی عبدالحمید امام‌جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان در مراسم نماز جمعه  12 اردیبهشت 1404 زاهدان گفت: «در گذشته هم گفته شده که بسیاری از بندهای قانون اساسی کشور مشکل دارند. اکثر کسانی که این قانون را تدوین کرده‌اند وفات کرده و به جهان دیگری رفته‌اند و اکنون نسل جدید با نیازهای جدید به دنیا آمده است. لذا بندهای زیادی از این قانون اساسی جواب نداده‌اند و سبب نارضایتی ملت هم شده‌اند. اگر در قانون اساسی تجدیدنظر می‌شد و از نگاه مردم و کارشناسان و نخبگان می‌گذشت، رضایت ملت حاصل می‌شد.»

مولوی عبدالحمید این سخنان را همزمان با جریان به وجود آمده توسط غربی های سکولار بر علیه قوانین شریعت الله بیان می کند، به همین دلیل روشن نمی کند که مثلاْ این مخالفین بندهای قانون اساسی چه کسانی هستند؟ و مخالف کدام اصل یا بند قانون اساسی در کشور هستند؟

بدون شک بندهایی از قانون اساسی ایران با مذاهب اهل سنت و جماعت سازگار نیستند و این امری طبیعی است همچنانکه بسیاری از قوانین اجرایی امارت اسلامی افغانستان با مذهب تشیع سازگار نیست، با این وجود مولوی عبدالحمید باید دست از کلی گویی و سخنان رسانه ای پسند همسو با غربی ها بردارد و تعیین کند آیا از زبان اهل سنت و جماعت صحبت می کند یا بلندگوی جبهه ی مخالفین ایران شده است که از اساس با نظام اسلامی بر اساس هر مذهب اسلامی مخالف هستند؟

اگر از زبان اهل سنت و جماعت صحبت می کند نشان دهد اهل سنت و جماعت خواستار تغییر در کدام بندهای قانون اساسی است؟ چون ما همه شاهد هستیم که در ایران چه کسانی مخالف قانون اساسی بودند و به خیابانها ریختند!

اینهایی که به خیابانها ریختند سکولارهایی بودند که دموکراسی را می خواستند و با تمام قوانین شریعت الله مخالف هستند چه بر اساس فقه شیعه باشد یا بر اساس فقه 4مذهب اهل سنت و جماعت.

به عنوان مثال مخالفت این سکولارها با اصل حجاب بود و آزادی به سبک غربی ها را برای زن و جامعه می خواستند، چنین خواسته هایی نزد تمام مذاهب اسلامی مردود است.

اهل سنت و جماعت بر اساس فقه خودش می تواند خواسته های خود را واضح و روشن بیان کند و جهت تطبیق قوانین شریعت الله در مناطق سنی نشین ایران تلاش کند، اما شایسته نیست مولوی عبدالحمید از منبر اهل سنت و جماعت بلند گوی کسانی باشد که با اصل قوانین شریعت الله و حاکمیت اسلامی مخالف هستند و اهل سنت و جماعت را در جبهه ی دموکراسی خواهان قرار دهد.  

مولوی هبه الله در همین خطبه ی عیدفطر 1404 در برابر انتقادات جهانی نسبت به اجرای شریعت می گوید: «غرب نمی‌خواهد حدود اسلامی در افغانستان اجرا شود، اما ما از اصول خود عقب‌نشینی نخواهیم کرد.» و دیروز و در سمینار یک‌روزه اصلاحی برای مسوولان ملکی و نظامی ولایت کابل نیز گفت: «در شریعت رضای الله متعال است و در برابر آن مراعات هیچ‌کس را نکنید … فریب تبلیغات دشمن را نخورید، زیراکه دشمن می‌خواهد با تبلیغات خود تفرقه و اختلاف ایجاد کند، بیست‌سال با دشمن جهاد کردید و اکنون نیز در برابر این تبلیغات مقابله کنید.»

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

شبهه سکولاریستها: چگونه پیامبرتان را دوست دارید، درحالیکه او را ندیده‌اید؟

شبهه سکولاریستها: چگونه پیامبرتان را دوست دارید، درحالیکه او را ندیده‌اید؟

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

سکولاریستهای مناطق مسلمان نشین چون اهل تفکر نیستند و تماماً مصرف کننده تفکرات کفار سکولار غربی و فضای مجازی هستند معمولا چیزهایی می گویند که یک سکولار اهل فکر غربی از گفتن آن شرم دارد از بس سبکسرانه و تهی است.

اینها از الله یا پیامبر صلی الله علیه وسلم یا حتی از اصحاب و بزرگان صالح ما در گذشته به نحوی گریزانند که این دین را در برابر توهمات آنها به ما ارائه داده و رسانده اند به همین دلیل جهت فاصله انداختن از این موارد گاه دست به توهمات عجیب و غریبی در قالب روغنفکری (خود روشنفکر بینی جاهلانه) می زنند که یکی از آنها ایجاد شبهه در زمینه ی محبت به این موارد و موارد مشابه از سوی مومنین است .

در توضیح باید به صورت مختصر گفت که محبت، مشروط به دیدن نیست بلکه مشروط به شناخت است. برای همین است که انسان دوستان قدیمی را بیشتر دوست دارد و محبتش نسبت به همسر پس از ازدواج -مادامی که با ضد اسباب آن همراه نگردد- بیشتر می‌شود؛ زیرا محبت بر شناخت بنا می‌شود و هرچه شناخت، ما را به خوبی‌ها برساند، محبت نیز به موازات آن فزونی می‌یابد.

 پیامبرمان صلی الله علیه وسلم را بیشتر از هر کسی دوست داریم و اینکه ایشان را با چشم سر ندیده باشیم ضرری نمی‌زند، زیرا سیره‌ی ایشان را خوانده‌ایم و صفاتشان را شناخته‌ایم و بگذار مثال واضح‌تری برایت بیاورم: آیا نمی‌بینی که ما الله را دوست داریم، درحالیکه او را در دنیا ندیده‌ایم و نمی‌بینیم؟

ما الله را با اسماء و صفاتش شناخته‌ایم و این شناخت ما را به محبتش رسانده، و محبت نیز ما را مشتاق دیدن می‌کند؛ پس دیدار شرط محبت نیست، ولی محبت انگیزه‌ی دیدن را به وجود می‌آورد؛ در نتیجه مشتاق دیدن الله متعال و پیامبرش صلی الله علیه وسلم هستیم.

‍ کدام نژاد و کدام قومیت گرائی بلوچها و غیره صحیح است؟

کدام نژاد و کدام قومیت گرائی بلوچها و غیره صحیح است؟

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

اسلام عامل هویت بخش انسانها را عقاید آنها می داند به همین دلیل از زمان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم انسانها را به 6 دسته ی کاملا مجزا تقسیم کرده است: الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) 1- مومنین 2- یهودی ها 3- مندائیان ستاره پرست 4- نصرانی ها یا به قول عوام مسیحی ها 5- زرتشتی ها 6- سکولاریستها (یا مشرکین یا احزاب).

اما سکولاریستها به جای عقیده و فکر در قدم اول عامل نژاد یا «آلت تناسلی پدران» را به عنوان عامل هویت بخش معرفی می کنند چون نژاد از طریق «آلت تناسلی پدران» منتقل می شود.

در کنار این، سکولاریستها سعی می کنند مردم را حول زمین و علف و چراگاه با هم متحد کنند همان چیزی که حیوانات را دور هم جمع می کند.

پیدایش این احزاب و تفکرات سکولاریستی بزرگترین عامل ضربه زننده به عقیده و هویت اسلامی مسلمین و بزرگترین عامل تولید تفرق و جنگهای داخلی بی پایان میان مسلمین تا کنون بوده است .

این احزاب سکولار با آنکه هیچ یک آن دییگری را قبول ندارد اما در همین مساله ینژاد و خاک و چراگاه هم با هم اختلاف دارند:

عده ای از این سکولاریستهای قوم گرا و نژاد پرست براساس جغرافیاهای پرداخته شده توسط انگلیس، خود را ناسیونالیستحقیقی میدانند و مرزهای سیاسی را پدید آورنده ملل و بزرگترین معیار خودی و غیر خودی، و منتقدین خود را معاند و محکوم به نابودی می داند!
دسته یا یدگر از همین سکولاریستهای نژاد پرست رادیکال با شعار اتحاد میان افراد دارای زبان و نژاد واحد به جنگ با مرکز گرایان می پردازند
هر دو گروه سکولار خود را ملی گرا می نامند و جنگ ها به راه انداخته اند و هر کدام با دستاویز قرار دادن تفکرش درصدد کسب قدرت است؛ اما در عین حال هر دو آنها در حال دین ستیزی هستند و مذهب را عامل اختلاف و دودستگی ها معرفی می کنند!

اینها خود عامل اختلاف و تفرق هستند آنوقت به مسلمین و قوانین شریعت الله گیر می دهند.

فقط کافی است در اطراف خود نگاه کنید چند حزب و گروه و دسته ی سکولار قومیت گرا وجود دارد تا به پاسخ سوال خود برسید.

مولوی عبدالحمید گرامی، قدرت بازدارنده، اسلحه است نه راضی کردن آمریکا

مولوی عبدالحمید گرامی، قدرت بازدارنده، اسلحه است نه راضی کردن آمریکا

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله می فرماید: هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ [انفال:62] او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسّط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد.

در دارالاسلام هم کفار اهل ذمه وجود دارند و هم دارودسته ی منافقین، اما الله جل جلاله بعد از نصرت خودش تنها مومنین را عامل تقویت رهبریت حاکم بر دارالاسلام معرفی می کند و به ایین مومنین نیز امر می کند که به عنوان عاملیی بازدارنده در برابر دشمنان داخلی و خارجی تا می توانند اسلحه و قدرت نظامی تهیه کنند.

از عُقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ » [انفال: 60] ‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ الله و دشمن خویش را بترسانید. و (رسول الله صلى الله عليه وسلم در تفسیر آن) فرمود: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ» (مسلم1719) بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

قدرت نظامی علاوه بر آنکه بزرگترین و مهمترین عامل بازدارنده است که الله جل جلاله مومنین را به داشتن آن امر کرده است در مذاکرات با کفار نیز قدرت نظامی بزرگترین و مهمترین پشتوانه است و هر چه قدرت نظامی بیشتر باشد تاثیر آن بر مذاکرات نیز بیشتر است.

آنچه که آمریکا را وادار به گفتگو و مذاکرات با طرفهای مختلف کرده است همین قدرت نظامی است نه حتی قدرت علمی یا اقتصادی و فرهنگی و …

در این زمینه ی مشخص لازم به ذکر یک تجربه ی تاریخی می دانم که در جریان مذاکرات ۲۰۲۰ در دوحه ی قطـر، نماینده آمریکا از ا.ا.افغانستان خواست تا برای ادامه مذاکرات، سلاح های خود را زمین بگذارندو پای میــز مذاکره بنشینند.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی ا.ا.افغانستان پاسخ داد:«اگر این قدرت و ســلاح و ایستادگی مجاهدین نبود، سخنی از اجلاس از ابتدا وجود نداشت.»

آمریکا  تا زمانی با قذافی و صدام حسین و بشار اسد و … مذاکره کرد که مطمین بودند اینها دارای اسلحه های بازدارنده ای هستند اما به محض آنکه متوجه شدند که این اسلحه ها از دست آنها خارج شده است فورا به صورت مستقیم و با حمایت مزدورانشان حملات خود به آنها را شروع کرد تا به نابودی آنها ختم شد.  

در مذاکرات بین ایران و آمریکا هم قدرت نظامی ایران نقش اول را در این مذاکرات بازی می کند چه این مذاکرات طبق میل ایران پیش برود چه آمریکا دوباره دچار غدر و خیانت شود، اما مولوی عبدالحمید دیروز (5 اردیبهشت 1404) در مراسم نماز جمعه اهل سنت زاهدان ضمن ناچیز نشان دادن قدرت نظامی می گوید:  مذاکرات ایران و آمریکا در جریان است…. اقتدار یک حکومت در تسلیحات جنگی و نیروهای مسلح نیست … کشوری که با سیاستی اداره شود که هم مردم و هم کشورهای دنیا را داشته باشد دیگر هیچ خطری آن را تهدید نمی‌کند و نیازی به صرف هزینه‌های هنگفت برای تولید سلاح ندارد.

این سخن مولوی عبدالحمید نه تنها دقیقاً مخالف امر الله در: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: 60] و تفسیر رسول الله در: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ» و حتی مخالف تجربیات مختلف تاریخی گذشته و حال دنیاست بلکه به نحوی می خواهد به مخاطب خود بهماند که به جای قدرت نظامی و اسلحه و استقلال بهتر آن است که مثل امارات متحده عربی و بحرین و کویت و آل سعود و… به قدرتهای بزرگ وابسته بود و وابستگی و سرسپردگی به آمریکا و سایر قدرتها را پیشنهاد می کند تا از تهدید آنها در امان ماند.

الله جل جلاله و رسولش صلی الله علیه وسلم چیزی را اساسی و مهم و بازدارنده و مانع تهدید دشمنان می دانند و مولوی عبدالحمید مخالف آنرا و ما ملزم به اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم هستیم.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان در دام بازی هند و پاکستان

بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان در دام بازی هند و پاکستان

کاتب:   مُلا نور احمد (کوټه)

چندی قبل حمله ی گروه مسلح و سکولار قوم گرای بلوچ BLA  به قطار جعفر ایکسپریس در ایالت بلوچستان پاکستان را دیدیم و امروز حمله ی به گردشگران هندی در پاهالگام، منطقه کوهستانی آنانتناگ در ایالت کشمیر اشغال شده را.

هر دو گروه حمله کننده یا تحت مدیریت هند هستند بر علیه پاکستان یا تحت مدیریت پاکستان هستند بر علیه هند و در نهایت و طبق معمول زمانی که این دو حکومت طی معاملاتی به توافق برسند این گروهها هم یا فعالیت خود را محدود و تمام می کنند یا اینکه واگذار می شوند و به فروش می رسند. چون وابسته اند و اختیاری از خود ندارند.

بلوچهای پاکستان در گروههای مختلفی حضور دارند آنچه مشخص است گروههای اسلامگرای پاکستان که بر علیه رژیم دست نشانده و فاسد پاکستان در حال جهاد هستند مستقل هستند اما گروههای سکولار و بخصوص گروههای سکولار بلوچ به کشورهای خارجی و بخصوص به حکومت سکولار هند وابسته هستند و بر مسایل قومیتی و تفکر سکولاریستی تاکید دارند.

تفکرات سکولاریستی و نژادپرستی گروههای سکولار بلوچ با آنکه بر بلوچهای امارت اسلامی افغانستان تاثیری نگذاشته است اما بر بعضی از بلوچهای ایرانی تاثیراتی گذاشته است و گروههای مجازی چون گروه سهاب حبیب سربازی را به وجود آورده است.

در مورد سکولاریسم خیلی صحبت شده است در ایینجا از محمد قطب رحمه الله در مورد تفکر پلید قومیت گرایی صحبت می کنیم که نزد سکولاریستها به جای عقیده ی اسلامی به عنوان عامل هویت بخش معرفی می شود.

محمد قطب می گوید: در سایۀ جریانِ ملی گرایی یا ناسیونالیسمی که صلیبیت جهانی پدید آورد اسرائیل چنان توسعه یافت که نزدیک است فلسطین را یکجا در کام خود ببلعد و به توسعه طلبی بیشتر هم چشم دوخته است!

جریان ملی گرایی ای که به جهان اسلام صادر شد در واقع یک ملی گراییِ وارداتی و وابسته بود نه یک ملی گراییِ مستقل که در این سرزمین ها ریشه داشته باشد!

ما می گوییم که اسلام با این دعوت های پوشالین و دروغینی که دشمنان اسلام به منظور از بین بردن آن رواج می دهند و مسلمانان نیز در نهایت غفلت و بدون درکِ زهرهای موجود در آن اقدام به نوشیدنش می کنند بیگانه است.

در واقع اسلام، انتساب و وابستگی مردم به سرزمین و ملت و قبایل آنها را تغییر نمی دهد زیرا این مسئله امری مادی و محسوس و واقعی بوده و هیچ راهی برای تغییر آن وجود ندارد.

اسلام تنها منکر این می شود که رابط گرد آمدن و تجمع مردم، چیزی غير از اسلام باشد! غير از عقیدۀ صحیح در مورد الله متعال! یعنی رابط نه خون باشد نه سرزمین و نه زبان و نه مصالح زمینی.[1]

همین آگاهی های شرعی مانع آن می شود که مثل گروههای متفرق بلوچ و غیر بلوچ اساب بازی دست دشمنان خود شویم.


[1]  محمد قطب، ملی گرایی و اسلام،ص ۷۹

مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟

مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

امارت اسلامی افغانستان 4 قاتل را پس از طی مراحل دقیق قضائی در استانهای فراه، نیمروز و بادغیس قصاص کرد؛ همزمان با اجرای این حکم شریعت الله، نهادهای کفری و سکولاریستی بین المللی چون یوناما، دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین اتحادیه اروپا و.. در برابر این حکم شرعی موضع گیری کردند و در حالی که بیشتر از 50 هزار زن و کودک و پیرو و جوان از مسلمین اهل غزه توسط صهیونیستهای سکولار تحت حمایت خودشان قتل عام می شوند در برابر اجرای این حکم شرعی نسبت به این 4 مجرم واکنش نشان داده و آنرا وحشتناک غیر انسانی و… نامیدند.

این کفار سکولار، دلیل و علت مخالفت خود را نیز بیان کرده اند مثلاً اتحادیه اروپا طی بیانه ای می گوید: «اتحادیه اروپا، به‌عنوان یک اصل، در هر زمان و تحت هر شرایطی، قوياً با مجازات اعدام مخالف است.»

این نیازی به توضیح ندارد و نشان می دهد که این کفار سکولار تحت هر شرایطی مخالف تطبیق شرعی حکم اعدام مجرمینی هستند که در شریعت الله مستحق کشته شدن هستند.

مولوی عبدالحمید هم که معمولا در اتفاقات مختلف به سادگی موج سواری می کند شامگاه سه‌شنبه (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) در همایش دانش‌آموختگی مکتب ام‌المومنین حفصه از توابع شهرستان ایرانشهر، در زمینه اعدامهای صورت گرفته در ایران موضع گیری کرده و می گوید: این اعدام‌ها مشکل شرعی دارند و از لحاظ قوانین بین‌المللی هم نادرست هستند…

 اینکه در کشوری چون افغانستان یا ایران که بر اساس فقه مذاهب اسلامی اداره می شوند قوانین شان با قوانین کفری سکولاریستی بین المللی مغایرت داشته باشند جای تعجب نیست و خیلی هم عادی است، و عیب گیری از قوانین این مذاهب اسلامی در سرزمینهای اسلامی به بهانه ی مخالفت آنها با قوانین سکولاریستی بین المللی نوعی طعنه زدن به دین اسلام است و هرگز نمی توان هیچ جایگاهی برای این قوانین کفری بین المللی قائل شد.

همچنین مولوی عبدالحمید دیروز (29 فروردین 1404) در مراسم نماز جمعه زاهدان، با اشاره به آیۀ قرآنی «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» گفت: این اعدام‌ها در کتاب و سنت ثبوت شرعی ندارند و در سیرۀ پیامبر اکرم و خلفای راشدین به این صورت نبوده‌اند… الان به‌خاطر مخالفت و یا مواد مخدر علیه افراد حکم «محارب» یا «مفسد فی الارض» می‌زنند و آنها را می‌کُشند، درحالی‌که اینها مسائل بسیار سنگینی هستند.

مولوی گرامی: اینکه  اعدام یک قاچاقچی مواد مخدر یا راهزن یا … با طی کردن روال شرعی و دقیق قضائی، از نظر فقه امام ابوحنیفه رحمه الله یا هر یک از مذاهب اسلامی مورد نظر مولوی عبدالحمید نادرست باشد بهترین گزینه این است که علت نادرست بودن آنرا با دلیل و بینه شرعی بیان کند تا همه سود ببرند و اگر بر اساس الدله الفقه مذهب خودمان سخن درستی زده است همه مطالبه گر باشیم، اما به تقلید از جو رسانه ای سکولاریستها موج سواری کردن و شعار دادن و هورا جمع کردن نمی تواند امری شرعی و صحیح باشد.

بدون شک همه ی ما باید خواهان اجرای عدالت اسلامی و رسیدگی دقیق قضائی شرعی بر اساس فقه اسلامی صحیح و بر اساس قاعده ی درء « ادْرَؤوا الحدودَ عن المسلمين ما استطعتُم»  باید در پی تبرئه ی متهمین حتی با یک شبهه باشیم؛ با این وجود نهادها و سازمانهای سکولاریستی علت مخالفتشان با اعدام آن چهار نفر در افغانستان را اعلام کرده اند، علت شرعی و مستند و مدلل و حتی شبهه ای که باعث شده است مولوی عبدالحمید با اعدامهای در ایران مخالفت کند چیست؟

ادامه خواندن “مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟”

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (2)

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (2)

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

به دنبال این با نام تندرو و رادیکال؛ ضمن کوبیدن کسانی که بر اصول و مبانی اسلام در مذاکرات با آمریکا پایبند هستند به ترجمه ی غلط این آیه ی قرآن می پردازد که در آن منظور الله کفار هستند نه مومنین چنانچه می فرماید: ‏ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ ‏ (روم/60) پس (ای پیامبر) شکیبائی داشته باش . وعده الله به طور مسلم حق است. هرگز نباید کسانی که ایمان ندارند، مایه خشم و ناراحتی تو گردند ( و عدم ایمان این کفار، نباید تاب و توان و صبر و شکیبائی را از تو سلب کند) .‏

در اینجا و در آیه ی 89 یونس که قرائت می کند مولوی عبدالحمید حکمی که در مورد کفار نازل شده است را بر مسلمینی که تابع اصول و مبانی اسلامی در روابط داخلی و خارجی هستند و تحت عنوان تندرو و رادیکال و دارای دید سطحی و نادان از آنها نام برده تطبیق می دهد!

این دروغ بستن به الله است چون هیچ عالمی در هیچ قرنی این آیات را اینگونه ترجمه نکرده و الله جل جلاله می فرماید: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام/21) ‏چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ می‌بندد؟ یا دلائل او را تکذیب می‌نماید. مسلّماً ستمکاران رستگار نمی‌شوند.‏

به دنبال این و در همین خطبه مولوی عبدالحمید می گوید: بنده به جز منافع ملی چیز دیگری را قبول ندارم زیرا منافع ملی، منافع اسلامی است، وقتی شما ملت را نگه دارید، دین را نگه داشته‌اید.

این دقیقا همان سخن ماکیاولی است که رضایت الله را به رضایت مردم گره می زند و انسان محوری را که اساس سکولاریسم و دموکراسی است مبنا قرار می دهد در حالی که در اسلام الله محوری مبنا است و مهم رضایت الله و حرکت بر اساس اصول و مبانی شریعت الله مبناست نه خواست مردم و رضای الله هم تنها در عمل به دستوراتش است چنانچه می فرماید: ‏ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ کَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ‏(آل عمران/162) ‏آیا کسی که (با اطاعت از شریعت الله) در پی خوشنودی خدا است ، مانند کسی است که ( با معصیت و نافرمانی) خشم خدا را نصیب خود می‌کند، و جایگاه او دوزخ خواهد بود؟ ! و دوزخ بدترین بازگشتگاه است.‏

پس مبنا برای ما در تمام روابط فردی و اجتماعی و تمام روابط داخلی و خارجی تنها رضایت الله و رعایت اصول و مبانی شریعت الله است نه رضایت مردم هر چند با عمل به شریعت الله رضایت مومنین هم جلب می شود و همین برای جامعه کافی است. 

نکته ی دیگری که مولوی عبدالحمید در همین خطبه ی جمعه به آن اهمیت می دهد اجازه دادن به درست شدن احزاب در کشور اسلامی است و حتی می گوید: وجود احزاب و تشکل‌ها برای هر ملت زنده‌ای لازم است. مگر اینکه ملتی مرده باشد، وگرنه ملت‌های زنده خواسته‌های گوناگونی دارند و آنها را به‌صورت مدنی مطرح می‌کنند و برای پیشرفت هر کشور و حل مشکلاتش این خیلی بهتر است. اگر در کشوری حزب و تحزب و جماعت‌ها و گروه‌های مدنی نباشد آن کشور می‌میرد.

این سخن مولوی عبدالحمید هم دقیقا برخلاف مبانی شریعت الله در حکومت داری است و این سخن مولوی عبدالحمید اسباب فتنه و تفرق در میان مسلمین است و گرنه الله ما را به وحدت و دوری از تفرق دعوت می کند و می فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ (آل عمران/103) و همه ی ما با چشم سر دیدیم که حزبگرایی یعنی تفرق به همین دلیل است که در امارت اسلامی افغانستان حزبگرایی ممنوع است و برخلاف سخنان مولوی عبدالحمید باید بگوییم که جامعه ی اسلامی با وجود احزاب متفرق و مختلف می میرد و با وحدت و عدم تفرق زنده می ماند.

این سخنان مولوی عبدالحمید مخالف مبانی فقهی اهل سنت و جماعت هستند و مولوی عبدالحمید بر اساس «ادلة الفقه» مورد پذیرش امام ابوحنیفه که امام حنفی هاست به پیش نمی رود بلکه این سخنانش تنها خوراک تبلیغاتی برای رسانه های سکولار و سکولاریستهای محلی را فراهم می کند و حتی در نماز جمعه ی ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ش از دمکراسی در کنار قوانین اسلامی تمجید و تعریف می کند.و می گوید: “بین «اسلام» و «دموکراسی» مشترکات زیادی وجود دارد ” و سعی در آشتی دادن اسلام و دموکراسی کفری را دارد و حتی آشکارا می گوید: “من موافق این هستم که حتی یک فرد لائیک بتواند حکومت را بدست بگیرد!”

حتی در ۲۶ عقرب (آبان) ۱۴۰۲ش مولوی عبدالحمید در مورد مسولین حکومتی می گوید که : لازم نیست نماز بخوانند همه، نماز فرضی است اگر کسی نمی خواند به خودش ضرر وارد می کند، لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، بلکه عقل داشته باشه وجدان داشته باشه»

مگر مولوی عبدالحمید نمی داند که اگر نماز شخصی است و لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، پس چرا در مذهب امام ابوحنیفه برای نماز نخوان دره و شلاق و زندان در نظر گرفته شده است تا به نماز برگردد؟ چرا در مذهب شافعی و مالکی اگر نماز نخوان بعد از سه روز توبه نکرد باید کشته شود؟ چرا در مذهب امام حنبل شخص نماز نخوان بدون دادن فرصت ۳ روز باید کشته شود؟

پس مشخص است که نماز در ۴ مذهب مساله ای شخصی نیست بلکه نشان از مسلمانی شخص است، اما مولوی عبدالحمید مردم را فریب می دهد و مردم را به سوی سیکولریزم و لائیکی دعوت می دهد. 

اگر بحث سر مشترکات بین اسلام و سکولاریسم و دموکراسی باشد مشترکات بین یک شتر با یک انسان بسیار بیشتر از مشترکات اسلام با کفر سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست، آیا به دلیل این اشتراکات می توان برای قوانین حیوانیت تبلیغ کرد؟ همچنانکه همجنس بازها با اشتراکات خودشان با چند حیوان به توجیه خباثت خود می پردازند؟

این بخش از سخنان مولوی عبدالحمید به مردم ما نمی رسند و تنها آن بخش سخنان اعتراضی او به ما می رسند که برای ما خوشایند باشند. ما باید مولوی عبدالحمید واقعی که در واقع می توان گفت ربانی و سیاف بلوچستان ایران است را آنگونه هست بشناسیم.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (1)

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (1)

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

هم اکنون که مسلمین غزه توسط اسراییل جنایتکار و با حمایت آمریکای وحشی در حال قتل عام شدن هستند و از سراسر جهان اسلام نیز فتواهایی جهت جهاد با صهیونیستها صادر شده اند مولوی عبدالحمید امام جمعه ی اهل سنت زاهدان در این زمینه و در زمینه های مختلف دیگری سخنانی گفته است که لازم می دانم جهت روشنگری مطالبی خدمت شما عزیزان ارایه دهم.

فلسطین بخشی از سرزمینهای مسلمین است که در حکومت عثمانی تحت عنوان «استان بیت المقدس» از آن یاد می شد. مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه (۲۲ فروردین ۱۴۰۴) ضمن به رسمیت شناختن ضمنی رژیم اشغالگر صهیونیستی و وجود کشوری جعلی به نام اسرائیل و حتی محافظت از امنیت آنرا به عنوان یک واقعیتی معرفی می کند و می گوید:

«فلسطین یک واقعیت است، اسرائیل هم یک واقعیت است… لذا کسانی که مذاکره می‌کنند باید امنیت همۀ این ملت‌ها را در نظر بگیرند. نباید فقط امنیت اسرائیل مدنظر باشد»

البته مولوی عبدالحمید در هفتمین روز از حملات طوفان الاقصی بر علیه اشغالگران صهیونیست گفت: نابودی اسرائیل، شدنی نیست … چاره بحران خاورمیانه، تشکیل دو دولت مستقل است، نه نابودی اسرائیل.

مولوی می داند که نه در قرآن و نه در سنت صحیح و نه در فقه هیچ یک از مذاهب اسلامی و نه حتی در قاموس هیچ انسان آزاده ای که سرزمیشن اشغال شده باشد برای اشغالگر امنیتی وجود ندارد و این اشغالگر که خودش را با زور اسلحه بر مردم تحمیل کرده است باید با زور اسلحه هم از سرزمینهای اشغال شده بیرون رانده شود.

بر این اساس است که اجماع تمام مذاهب اسلامی بر این شده که جهاد با اشغالگران کافر خارجی به صورت دایره وار بر مومنین مثل نماز فرض عین است.

امام ابن عابدین حنفی رحمه الله از فقهای بزرگ مذهب حنفی و از شاگردان مکتب امام ابو حنیفه رحمه الله در «حاشية ابن عابدین: ج ۳ /ص ۲۳۸» می فرماید: فرض عین است اینکه دشمن بر مرزی از مرزهای اسلام هجوم آورد پس بر کسانی که نزدیکش هستند فرض عین می شود اما از کسانی که دورند از دشمن و در ماوراء آن قرار دارند فرض کفایه می شود و این در صورتی است که هرگز بدانها نیاز پیدا نشود، پس اگر نیاز بدانها پیدا شد بخاطر عجز و ناتوانی کسانی که در نزدیکی دشمنند و نمی توانند دفاع کنند یا عاجز و ناتوان از آنان گشتند در این صورت جهاد بر همه فرض عین می شود مانند نماز و روزه و نباید در ترکش سعی و کوشش شود، سپس بر همه مسلمین دیگر از شرق و غرب به همین منوال و تدریجا فرض می شود.

سروران گرامی: اگر کسی خارجی و غیر بومی وارد منزل یکی از ما شود و بگوید من دو تا از اطاقهای شما را به زور می گیرم؛ یا اگر کسی خارجی و غیر بومی بخواهد چند متر از زمین کشاورزی یا مسکونی شما را به زور بگیرد شما چه واکنشی نشان می دهید؟

اما مولوی عبدالحمید باز در نماز جمعه ی ۷ بهمن ۱۴۰۱ش می گوید: حکومت اسرائیل و مردم فلسطین صلح کنند، و از فلسطینی ها به یک حکومت مستقل برسند، دو تا حکومت مستقل باشند، هم فلسطین به هر حال حکومت مستقله داشته باشه و بر سرزمینش حاکم باشه، و اسرائیل جدا باشه و حکومت خودش را داشته باشه، و با هم صلح داشته باشند.”

این طرح دو دولتی و بخشش زمین مسلمین به صهیونیستهای اشغالگر راه حل کفار سکولار غربی جهت به رسمیت شناختن و پذیرش موجودیتی به‌نام حکومت اسرائیل است که این مولوی بیانش می کند که هیچ افغانی حتی تصورش را هم نمی کرد که در برابر صلح با شوروی ها چند ولایت را به شوروی بدهد یا در برابر صلح با آمریکا چند ولایت را به آمریکایی ها بدهد و حتی با وجود اصرار آمریکا و چین امارت اسلامی حاضر به دادن پایگاه بگرام به این کفار نیز نشده است.

 این سخنان مولوی عبدالحمید نه تنها بر خلاف عقاید اهل سنت است بلکه مورد پذیرش هیچ انسان آزاده ای نیز نیست به همین دلیل است که می بینیم در چند روز گذشته تمام علمای سرزمینهای اسلامی از الجزایر و غرب اسلامی تا اندونزی و شرق اسلامی فتوای جهاد بر علیه صهیونیستها داده اند حتی مفتی های بریلوی و دیوبندی پاکستان هم با صدور فتوایی جهاد علیه اسرائیل را برای همه کشورهای مسلمان واجب اعلام کردند.

مولوی عبدالحمید در همین خطبه‌ نماز جمعه (۲۲ فروردین ۱۴۰۴)  به نسل کشی و تصفیه قومی و تارومار شدن ملت فلسطین و پایمال و لگدمال شدن حقوق بشر در غزه توسط اسرائیلی ها اعتراف می کند اما در کمال تعجب به جای تشویق به جهاد تا بییرون راندن اشغالگران از ترامپ رئیس جمهور آمریکا که بمب و تسلحیات نظامی و امکانات مالی و اطلاعاتی و جاسوسی و حمایتهای بی دریغ دیپلماتیک را جهت قتل عام مردم غزه در اختیار صهیونیستها قرار می دهند می خواهد که به حق و حقوق مردم غزه توجه داشته باشد!

مولوی عبدالحمید در همین خطبه حتی به صورت ضمنی مجاهدین فلسطین را در قالب تروریسم و از عملیاتهای استشهادی تحت عنوان انتحاری نام می برد و می گوید: تا زمانی که موضوع فلسطین و مسائل غزه حل نشوند امنیت اسرائیل و مبارزه با تروریسم به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد… کسانی که حق‌شان ضایع می‌شود وقتی هیچ راهی نمی‌یابند به خودشان بمب می‌بندند، زیرا کسانی دست به حمله انتحاری می‌زنند که از زندگی می‌گذرند.

ادامه دارد …. ان شاء الله