هنوز بچهاست، بگذار بزرگ شود خودش میفهمد!
به قلم: دکتر مهشید حسینی
پاسخ بالا را بصورت بسیار شایع از پدر و مادرها میشنویم.
در چه موقعیتی؟
وقتی فرزند نوجوان یا حتی جوانشان، التزامی به انجام امورات دینی (از جمله نماز، روزه، حجاب و …) ندارد!
درواقع روی صحبت من با والدینیست که خود پایبند به انجام تکالیف دینیاند؛ اما در فرزندانشان اثراتی از این پایبندی نمیبینیم و وقتی در مورد این تفاوت میپرسیم، جوابی همیشگی میشنویم:
بگذار بزرگ شود خودش میفهمد! نباید به بچه فشار آورد! از دین زده میشود و….!
در عین حال همین والدین را میبینیم، که فرزندشان را در مورد تکالیف مدرسه از همان کلاس اول بازخواست میکنند، برای رفتن به کلاس زبان (که برای بزرگسال هم گاهی سخت تلقی میشود) بر او سخت میگیرند، گاهی در رشتههای ورزشی خاصی فرزندشان را بهشدت به سختی میاندازند و…
و خلاصهی کلام اینکه در هر موردی که احساس کنند چیزی به سود آیندهی فرزند دلبندشان است، در آن ذرهای کوتاهی و اهمال روا نمیدارند. اما متأسفانه در بحث دین و انجام تکالیف دینی، اوضاع کاملا متفاوت است!
بیایید اندکی فکر کنیم که چرا بچهای که پدر و مادرش از کودکی پیگیر کلاس درس و ورزش و زبان هستند و امکانات کافی برای ایفای نقش در این زمینهها را برایش فراهم میکنند، عموما مسیر موفقی در تحصیلات طی میکند؟ مگر نباید در صورت پیگیری زیاد ما، از «درس و ورزش و زبان» زده شود؟
چرا این فرمول برای همه چیز کار میکند، جز دین؟؟ آن هم وقتی که آموزش دینی فرزندمان هم همچون سایر موارد بر عهدهی ماست؟
این استاندارد دوگانه از کجا و چگونه در ذهنهای ما شکل گرفته که نتیجهاش را به وضوح در نسل کنونی میبینیم؟
افرادی تحصیلکرده و مادیگرا و خالی از هرگونه تفکر دینی و التزام عملی که در صورت وقوع کوچکترین فتنه و شبههای، به سرعت وارد دنیای الحاد و انکار ادیان الهی میشوند!
شاید برای همهی ما تصور عدم موفقیت دنیوی فرزندمان سخت باشد، پس در مورد از دست رفتن قیامت و جاودانگی فرزندمان در آتش خشم خداوند، باید چه احساسی داشته باشیم؟