مردی داخل بقالی محله شد و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است؟ بقال گفت: 70 هزار تومان و سیب 40 هزار تومان. در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال او را میشناخت، و او نیز در همان منطقه سکونت داشت. زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید و مرد جواب داد: موز کیلویی 30 تومان و سیب 15 تومان.
زن گفت: الحمدلله؛ و میوهها را خواست. مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد و خشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست با او درگیر شود که جریان چیست که مرد بقال اشاره ای کرد تا دست نگه دارد و صبر کند تا زن از آنجا برود. بقال میوهها را به زن داد و زن با خوشحالی گفت الحمدلله بچههایم میوه خواهند خورد و از آنجا رفت.
هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را شکر میکرد.
مرد بقال رو به مرد مشتری کرد و گفت: به خدا قسم من تو را گول نمیزنم بلکه این زن چهار تا یتیم دارد، و از هیچ کس کمکی دریافت نمیکند، و هرگاه میگویم میوه یا هرچه میخواهد مجانی ببرد ناراحت میشود، اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و اجری ببرم برای همین قیمت میوهها را ارزان میگویم. من با خداوند معامله میکنم و باید رضایت او را جلب کنم. این زن هر هفته یک بار به اینجا میآید به الله قسم و باز به الله قسم هربار که این زن از من خرید میکند من آن روز چندین برابر روزهای دیگر سود میبرم.در حالی که نمیدانم چگونه چنین میشود و این پولها چگونه به من میرسد.
وقتی بقال چنین گفت، اشک از چشمان مرد مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر کار زیبایش بوسید.
هرگونه که قرض دهی همانگونه پس میگیری؛ نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه به خاطر رضای الله چرا که روزی خواهد آمد که همه فقیر و درمانده دربرابر الله میایستند و صدقه دهنده پاداش خود را خواهد گرفت.
لذت برآورده نمودن حاجات دیگران را کسی نمیداند مگر آنکه آن را برطرف نموده باشد.
در پاکستان هم: بله به حاکمیت اسلامی و نه به سکولاریسم
به قلم: مُلا نور احمد (کوټه)
این سخن را به خاطر داشته باشید که توسعه دین الله متعال بدون اهل جماعت شدن و وحدت تحت یک دارالاسلام و پرچم واحد و سپس بدون جهاد امکان پذیر نیست، زمانی که به میدان جهاد می آیید باید عقیده شما مطابق با قرآن و سنت باشد، این سخن را به یاد داشته باشید که برای حاکمیت کتابی که شما بلند شده اید که زمین از آن الله است، مخلوق از آن الله می باشد بنابراین بر روی آن قانون چه کسی خواهد بود؟
به یاد داشته باشید که ما حاکمیت الله را قبول داریم و حاکمیت مخلوق را قبول نداریم .
من می خواهم به ملت پاکستان این را بگویم که برای این کشور فداکاری های بزرگی داده شده بود هزاران افراد به خاطر آن شهید شدند بر این بنیاد که مطلب پاکستان چیست «لا الہ الا اللہ»، که در این جا نظام «لا الہ الا اللہ» خواهد بود، حاکمیت الله تعالی خواهد بود، اگر اینگونه نکنیم پس قبل از قیام پاکستان در هندوستان هم مسلمانان با آزادی مذهبی زندگی می کردند لکن ما اگر با این هدف کشور را آزاد کرده بودیم که در اینجا فقط نماز خوانده بود، در اینجا فقط حج آزاد خواهد بود، در اینجا فقط مدارس خواهند بود، در اینجا فقط دعوت و تبلیغ خواهد شد (و نظام اسلامی نخواهد بود) پس من می خواهم بپرسم زمانی که در شبه قاره هند انگلیسی ها موجود بودند، در آن زمان هم هیچ کس را از نماز منع نکرده بودند
بنابراین زمانی که در پاکستان نظام اسلامی آوردن نبود، پس کشور را تقسیم کردن و فایده آن قربانی بزرگ چه شد؟
مسلمین باید بر علیه تمام کفار سکولار قیام کنند چه کفار سکولار جهانی و منطقه ای و چه کفار سکولار و مرتد داخلی و محلی.
زمانی که مولانا محمد عثمان حفظه الله گفت: «فرزندان ما علما بودند که در افغانستان جهاد کردند» به نکته ی مهمی اشاره کرد و آنهم تأئید جهاد افغانها توسط علمای اهل سنت بلوچ و غیر بلوچ ایران و اینکه علماء و مردم اهل سنت ایران لخت جگر های خود را به آن جهاد فرستادند و یاریگر مردم مجاهد افغان بودند.
هم اکنون امارت اسلامی نیز که امنیت خود را با امنیت دارالاسلام ایران گره زده است به پاس این خدمات بزرگ اهل سنت ایران، اجازه نمی دهد دشمنان ایران از مرزهای آن ضرری متوجه ایران و اهل سنت ایران که اکثراً مرز نشین هستند کنند.
بلوچهای اهل سنت ایران علاوه بر این، از امارت اسلامی افغانستان انتظار دارند که با رسانه های اهل تفرق که در بخش جنگ روانی وتبلیغی فعالیت آنها به اهل سنت ایران و بخصوص به اهل سنت بلوچستان صدمه می زند و از خاک امارت اسلامی مدیریت می شوند معامله ی شرعی کند و جلو تخریبات آنها را بگیرد.
اگر دروغگویانی به بن بست رسیده ی ادلب نشین یا ساکن پاکستان به دروغ خود را حامی امارت اسلامی می دانند و در پوشش امارت اسلامی فعالیتهایی بر خلاف سیاستهای امارت اسلامی و همسو با سیاستهای آمریکا و ناتو در برابر ایران و اهل سنت ایران انجام می دهند و قابل ردیابی و دستگیری نیستند اما افرادی که در امارت اسلامی هویت مشخصی دارند و همین سیاست کثیف را درپیش گرفته اند چه؟
امارت اسلامی افغانستان باید بداند که این افراد با همین شبهات و بهانه هایی که جنگ بر علیه دارالاسلام ایران را توجیه می کنند و جوانان به اغتشاش و حرکات ضد امنیتی تشویق می کنند با همین بهانه ها نیز می توانند مردم را بر علیه امارت اسلامی تحریک کنند.
چه زود همه چیز برایمان عادی می شود و بر ما هم خرده میگیرند که چرا؟ این همه در مورد غزه می نویسم لطفا متن را به دقت مطالعه فرمایید.
با نام و یاد خدای صبور
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (۱۱۵هود)
اهالی مجاهد غزه، نمی دانم برای تحمل درد ورنج طاقت فرسای شما اشک بریزم یا برای سکوت وقیحانه امت اسلام ابراز شرمندگی کنم.برخود لازم می دانم ابتداشمه ای از اهداف به وجود آمدن اسرائیل غاصب را بیان کنم،اسرائیل بوسیله استعمار در سرزمین فلسطین ایجادشده تا منافع یهود را در قلب خاورمیانه نمایندگی کند!
اساسا اسرائیل تشکیل شده، تا توسعه یابد،اسرائیل بزرگ: ازنیل تا فرات (مصر تا عراق) از عرز تا نخیل(بخش های از عربستان)، تمام اردن، لبنان،سوریه، یمن، بخش هایی از سودان کشورهای حوزه خلیج وبه تبع آن ایران را در بر می گیرد،
همچنانکه غده سرطانی رشد می کند تا تمام بدن را دربرگیرد، اسرائیل هم ایجاد شده تا گسترش یابد. استعمار انگلیس و آمریکا تمام ارزشهایی را که برای فریب جهانیان باآنها مانور می دهند از قبیل: حقوق بشر، کودکان ، زنان،آزادی و دمکراسی همه را در مقابل افکار عموم دنیا به خاطر اسرائیل زیر پا لگد مال کردند
با این حال اگر اسرائیل خدای نخواسته به اهدافش برسد، باید ازهمین حالا برای نسلهای آینده خون گریه کنیم،بیچاره نوه ، نتیجه های ما روزگارشان از اوضاع واحوال ما بد و بدتر خواهدشد،لذا ما در واقع برای نسل آینده خودمان اشک می ریزیم و سنگ غزه را به سینه می زنیم و بر ماست که مقاومت غزه را ارج نهیم زیرا آن مردمان نجیب، باایمان،صبور و قهرمان علی رغم رویارویی با کفرجهانی وتحمل انواع سختی ها برای امنیت وآسایش نسلهای خاور میانه دفاع می کنند،مردمان غزه و رهبرانشان اسوه ایمان ،شجاعت ،مردانگی وفداکاری هستند.
اهالی غزه دریافته اند که جان و مال در هر صورت ازدست رفتنی و فناپذیرند، بااین حال بهتر آنست که با به کارگیری آن ها در مسیر بندگی خداوند خود را از كسب سعادت دنیا و آخرت محروم ننمایند،
شما اهالی باایمان غزه، باغیرت وشرافت زندگی می کنید ودر حقیقت تافته جدابافته امت محمدی( ص) آخر زمان هستید شماخوب دریافته اید، که مدت زیادی دراین جسم خاکی نخواهید ماند، پس چه بهتر که باعزت وسرافرازی به سوی خدا بازگردید، شما نمونه عملی وآثار مفید یاران رسول خدا (ص)در عصر سرگردانی وگمراهی بشریت هستید
شما ترس و بزدلی و پاچه خواری برای جنایتکاران مدعی دمکراسی ولیبرالیسم را کنار گذاشتی و درمیدان مبارزه پیشقدم شدید، تا با ایمانی سترگ و رشادت بی نظیر صلح وصفا وشادی را برای خاورمیانه شکوفا و غنچه رضا و لبخند و تبسم را برلبان مظلومان عالم برویانید
جنود الشیطان متشکل از اسرائیل ،آمریکا ، انگلیس، اتحادیه اروپا چین ، روسه و حاکمان خبیث کشورهای سرسپرده مصر، اردن ،سوریه، عربستان و امارات از ۷۶ سال پیش(تشکیل رژیم اشغالگر اسرائیل) تا کنون درحال ارتکاب جنایات جنگی و کشتارهای بی رحمانه علیه شما قد علم کرده اند
شما فلسطینیان عزیز به طرز ظالمانه و وحشیانهای با سلاح های مخرب کشتارجمعی و حمایتهای مالی قدرتهای شیطانی کشته میشوید.شما اهالی غزه قهرمان،مانند اصحاب اخدود در هولوکاست واقعی خیمهها توسط اشغالگران در محوطه بیمارستان شهدای الاقصی ومدارس ومساجد دربین شعله های آتش سوزانده می شوید
اما! با وجود تحمل این همه شدائد وقساوت قلب وتوحش غربیهای بی هویت تحولی بزرگ ایجاد کردید. شما امروز الگو و مربی مسلمانان و معلم اخلاق دنیای کفر،الحاد و سکولاریسم هستید، شما به جهانیان فهماندید که فرهنگ فرومایه منحط غرب حیات وحشی بیش نیست
در حالیکه کودکان غزه و بیروت در آتش توحش سیستم درهم تنیده کفر با مدیریت اتاق فکر یهود سوزانده می شوند خبر مورد علاقه شبکه ( بی بی سی) رسانه سخن پراکن یهود این است که در مورد جان گربه های بیروت ابراز نگرانی کند. بدون تردید تاریخ درباره این دوره از حیات بشر روی زمین، خواهد نوشت که یکی از وقیح ترین دوران تاریخ که عقل و منطق بشر توسط رسانه های وابسته یهود به سخره گرفته شده بود این دوره است
تمدن شیطانی و جاهلی غرب از زمان جنگ جهانی اول، ماسک از چهرۀ پلیدش برای بشریت برانداخت و در جنگ جهانی دوم میلیون ها نفر ژاپنی را زنده زنده درآتش سوزاند و در بهار عربی هم با سران خائن بارها علیه مسلمانان دست به جنایت زد تا اینکه در جنگ غزه، بربریت و درنده خویی اش را به اوج رسانده است
اگر بخواهیم فرهنگ غرب را به طور خلاصه تعریف کنیم باید گفت که:
درگیری شدید بین سه مجاهد دلیر و نیروهای سکولار اسرائیل میان تانکهایشان در منطقه “تل سلطان رفح” شروع شد، این یک درگیری معمولی نبود، این شجاعت توجه نظامیان سکولار صهیونیست را به خود جلب کرد و پس از بمباران محل، آنها رفتند تا بفهمند اینها کی هستند!. ناخودآگاه گیج شدند، شوک وحشتناکی به آنها وارد شد، انتظار دیدن این چهره را نداشتند، رهبری بزرگ در میدان جنگ، آن هم در صف مقدم!!!! بین خودشان دعوا میکردند که آن است یا نه؟! حق دارند که باور نکردند. اولین تحت تعقیب روی زمین توسط تمام جبهههای کفر و نفاق و شرک و مرتدان در میدان نبرد در نقطهی صفر لشکر سکولار اسرائیل شهید میشود!! این حادثه دیروز رخ داد، سربازان سکولار آنقدر گیج شده بودند که تمام قوانین نظامی را فراموش کردند که بدون دستور رسمی ارتش نباید اطلاعات منتشر شود. آنها عکس اجساد مبارک را برای دوستان و برخی کانالهای رسانهای ارسال میکنند. سربازان سکولار صهیونیست اکنون تحت بازجویی نظامی هستند که چرا این کار را انجام دادهاند؛ چون کل رویا و تخیلات صهیونیستی برای پینه کردن بزرگترین شکست اطلاعاتی و نظامی صهیونیستی و همپیمانانش را با انتشار تصویر نابود کردند. اگر انتشار عکسهای او نبود، سناریویی ترتیب میدادند که جسدش را به سوراخ میبردند و لباسهای غیرنظامی به آن میپوشیدند و میگفتند خودمان کشف کردیم، اما خدا خواست که مرگ این مرد به بزرگی زندگیاش باشد و لکهدار نشود. بله! در جبهه و زمین به شهادت رسید، نه پشت صحنه. آیا از این اتفاق خیر آشکارتر و بزرگتر روی زمین وجود دارد برای یحی السنوار قهرمان؟
ابوعبیده سخنگوی حماس به حسن نصرالله قاتل اهل سنت گفت شهید یا…
کاتب: براهندک بلوچ
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) به مناسبت ترور سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان از او تحت عنوان «شهید» راه قدس و فلسطین یاد کرد، همچنین ابوعبیده نیز در سالگر عملیات طوفان الاقصی باز از سید حسن نصرالله تحت عنوان شهید و با دعای «تقبله الله» از او یاد کرد. آیا حماس و ابوعبیده نمی دانند چه کسی را شهید می دانند؟ فایز الکندری می گوید: “شما زمانی که از قاتل اهل سنت تعریف و تمجید می کنید در واقع دست حمایت کننده ی خودتان در ادلب و سوریه را از دست داده اید … دستها و بازوان تو بعد از الله سبحانه و تعالی مردم سوریه (ساکنان ادلب و اطراف آن)هستند و نه حسن نصرالله که بشار اسد را.” نه تنها حماس و جهاد اسلامی و تمام مردم فلسطین که از نزدیک با وقایع در ارتباط هستند بلکه همه ی ما هم می توانیم بپرسیم این گروههای سوریه ای ادلب نشین در عرض این یک سال گذشته از نظر نظامی چه کمکی به مردم غزه کرده اند؟ زمانی که از دستها و بازوان حمایت کننده صحبت می شود یعنی کسانی که با دست و جنگ مسلحانه در کنار مردم هستند؛ این حمایت نظامی ادلب نشینها در عرض این یک سال جنایت صهیونیستها از مردم مسلمان غزه چه بوده است در حالی که پایگاههای نظامی آمریکا و نیروهای نظامی آمریکا به عنوان بزرگترین حامی صهیونیستها در جلو دستشان هستند؟ 11 سال است که انواع اسلحه ها را دارند و می گویند که رژیم بشار اسد و حزب الله و اردن و مصر اجازه نمی دهند که ما با صهیونیستهای جنایتکار رودررو بشویم و انتقام برادران و خواهران خودمان را بگیریم و… اما همه می دانیم که مدتی است صهیونیستها به صورت زمینی وارد لبنان شده اند و در این مناطق هم شیعه زندگی می کند هم سنی و دیدیم که هزاران زن و کودک و پیرو جوان سوریه ای اهل سنت از این مناطق جنگ زده به ادلب و سایر مناطق اطراف آن کوچ کردند و برگشتند و نشان دادند که این مسیر هم مثل خط دیورند بین افغانستان و پاکستان است و اگر کسی بخواهد به راحتی می تواند از این مناطق جابجا شود و خودش را به صهیونیستها برساند. این زن و کودکان توانستند از مرز عبور کنند و از مناطق تحت اشغال سربازان صهیونیست به مناطق شما بیایند آیا شما اگر راست می گوئید نمی توانید به مناطق سکونت این زنان و کودکان بروید و با صهیونیستها رودرو شوید؟ می توانید، اما نمی روید؛ چون اربابتان آمریکا و ناتو از کانال حکومت ترکیه به شما اجازه نمی دهد. حماس و تمام مسلمین غزه و تمام مومنین آگاه جهان این حقیت شما را می دانند. در کنار این فریبکاری این گروهها، ما شاهد هستیم از ابتدای طوفان الاقصی تا کنون جبهه ی مقاومت در ایران و لبنان و یمن و عراق با شهادت بزرگان خودش و با شهادت صدها سرباز، حمایت خودش را عملاً از مسلمین غزه که اهل سنت هستند اعلام کرده اند و تا پای جانشان در راه حمایت از اهل سنت فلسطین مقاومت کرده اند. در اینجا روشن می شود که اعضای جبهه ی مقاومت در کنار اهل سنت هستند و اهل سنت غزه هم این را می داند و اگر در سوریه بین گروههای مختلف سلفی با جبهه ی مقاومت جنگی انجام شده که طی آن هزاران اهل سنت کشته شده اند به دلیل اختلافات مذهبی نبوده بلکه به این دلیل بوده که این گروههای سلفی با شعار جهاد و دفاع از اهل سنت در واقع در جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی بر علیه جبهه ی مقاومت قرار گرفته اند. پس برای ما عادی است که ابوعبیده و حماس سید حسن نصرالله و سایر اعضای جبهه ی مقاومت در لبنان و فلسطین و یمن و عراق و ایران را تعریف و تمجید کنند و کشته شده های آنها را «شهید» خطاب کنند اما سخنی از ادلب نشینها و سایر فریبکاران و تاجران جهاد و معامله گران بر خون و ناموس و خاک اهل سنت نزنند.
امروز روزِ هفتمِ اکتبر است! سالگرد عملیات سراسر عزت و إفتخار طوفان الاقصی
طوفان الاقصی، طوفانی که تمام نقابها را کنار زد و تصویر واقعی غرب سکولار و منادیان دموکراسی را برای کسانی که فریب خورده بودند، آشکار کرد!
یکسالِ پیش در چنین روزی مسیرِ تاریخِ خاورمیانه به دستِ افرادی که به کمترین اسباب و بزرگترین سلاح یعنی «ایمان» مسلح بودند تغییر کرد.
هفتمِ اکتبر تاریخی است که آیندگان دربارهی آن خواهند خواند، تاریخی که چهرهی یک منطقه را به کلّی تغییر داد
هفتمِ اکتبر روزی است که سبب شد چهرهی واقعیِ صهیونیستهای سکولار برای جهانیان آشکار شود، چهرهی واقعیِ سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها و حقوقِ بشر سکولاریستی و آزادیِ بیان و انسانیت سکولاریستها و آزادیِ رسانه و تمامِ چرندیاتی که ما را به سویِ آن فرا میخواندند آشکار شود.
دربارهی هفتِ اکتبر و آنچه که در یکسالِ گذشته اتفاق افتاد میتوان کتابها نوشت و از ایمان و صبر و استقامتِ مردمانِ مدرسهای گفت که جگرگوشههایشان، پدرانشان، زنان و مادرانشان جلوی چشمهایشان تکهتکه شدند و سوختند امّا کلامِ آنها چیزی نبود جز اینکه الله برای ما کافی است…
الله برای ما کافی است و فراموش نخواهیم کرد.
(۷ اکتبر) بر مجاهدان راه حق و آزادسازی بیتالمقدس و فلسطین إشغالی مبارک باد
ماندگارترین روز شجاعت دلیرمردان و مجاهدان جبههی مقاومت فلسطین، حماس که تاریخساز شدند و یك روز سرنوشتساز را در تاریخ برای خود و اسلام رقم زدند.
چه کسی باور میکرد باریکهی غزه که از محاصره و توطئههای صهیونیستها و خائنان و منافقان لحظهای در امان نبود، قدرتمندترین نهاد نظامی منطقه را به وحشت بیاندازد و یك سال با اقتدار کامل در مقابل آنها بایستد؟!
گرامیداشت 7 اکتبر سالگرد «طوفان الاقصی»: غزه و زخمهای ماندگار..!
به قلم: مُهَاجِرة إِلیٰ اللّٰه
شب شد. ماه فروزان و ستارههای چشمکزن روی پیشانی سمای تار آویخته شدند.
صدای نفس هوا به گوش میرسد. سکوت فضا زبان در آورده است و تکلم میکند!
من و واژهها دستبهدست هم در ناکجاییها قدم میزنیم. سَیر میکنیم و میبینیم و میشنویم.
خبری از خوشی دل نیست…!
دریغا!
در غزه طوفانی از حزن برپاست؛ خانهها ویران، کودکان اشکریزان، دلها لرزان در شعلههای راکت و بمبها.
میبینیم؛ انسانهایی که دلبندهای خود را از دست دادهاند و چه آرام و پُر سوز اشک میریزند روی کفنهایشان. سخت است که تکهای از قلبشان را به دل خاک بسپارند.
پدری خسته که از راه برسد، دیگری کودکی با خندههای شیرین ندارد تا به آغوشش برود و آنجا وَرجهوُرجه کند و بپرد.
نیست تا بر شیطنتهایش قند تو دلش آب بشود و بر بازیگوشیهایش اخم کند. دلخوشیاش پر زده و خوشیهایش از بین رفته.
آه…!
غزهام محروم شده از دیدن ذوق و شوق کودکان و جوانان. در کوچههایش صدای همهمهٔ اهلش را صدای راکت و بمبها گرفته. جای آن زیباییها را گَرد و غُبار پوشانیده. پروانههایش زیر پوتین دشمن له شدهاند.
دیگر مادری نیست صبحگاه کودکش را نوازش کند. لقمه بر دهان خردسالش بگذارد. کودکِ مدرسهای را روانه کند. پدری نیست تا آینده طفلش را ببیند و لبخند تحسین تحویل جگرگوشههایش دهد.
آسمان آبی شهرم دلگیر و غمناک شده است؛ دیگر از نغمههای قناری و صدای بال کبوتران خبری نیست! غروبهایش چنگ میزنند بر حال زار مردمانش.
آه چه غمانگیز شدهای…!
دلگیرم برای آن کودکی که دیگر تنهاست؛ برای پدری که تکههای وجودش را از دست داده؛ برای مادری که طفلش را زیر بمها به آغوش کشیده؛ برای چشمهای فراق و اندوه؛ برای آههای پر سوز، و برای پاییز پر خون.
گویا با شهادت هر مظلومی ستارگان آسمان میدرخشند و پرندگان چون فرشتگان پرواز میکنند. میدانیم روزی پیروزی از راه میرسد؛ سعادتمندی را با چشم خواهیم دید. اما این زخمهای وخیم تا ابد برای ما جاماندگان ماندگار است، ماندگار.
باچشم سر جنایات سکولاریستها در غزه را دیدی، فراموش نکن و…
به قلم: محمد اسامه
با چشم سر دیدی که صهیونیستهای سکولار چگونه برادران و خواهرمان ما را در غزه قتل عام کردند و چگونه آمریکای سکولار و ناتو سکولار و تمام حکومتهای مرتد سکولار حاکم بر مسلمین به این صهیونیستهای سکولار کمک کردند.
حتی با چشم سر دیدی که چگونه مسلمان زاده های سکولار ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ غزه بر علیه مسلمین مشارکت کردند و دیدی که چگونه حکومت کارتونی محمود عباس سکولار هم در کنار صهیونیستهای سکولار ایستاد!
با چشم سر دیدی که سکولاریستهای بومی و محلی خودمان هم چگونه از جنایات صهیونیستهای سکولار حمایت کردند و بر علیه حماس و جهاد اسلامی ایستادند و…
دیدی که در کنار غزه تنها دارالاسلام ایران و جبهه ی مقاومت وجود دارد در حالی که 50 کشور سکولار و دست نشانده عربی نظارهگر بودند و هیچ حرکتی نکردند و حتی کمکهای نظامی آمریکای سکولار برای ارتش رژیم اشغالگر از پایگاه هوایی امیر حسین در اردن ارسال شد…
دیدی که مردم غزه غذا، آب و دارو ندارند، اما جهانیان سکولار خم به ابرو نمیآورند و کشور عربی و سکولار مصر حاضر به ارسال کامیونهای کمکهای بشردوستانه برای آنان نبود
اما دیدی که غزه سرزمین کوچک محاصره شده از بیش از 17 سال پیش ارتشی را که 21 ارتش عربی از آن هراسان بودند، به زانو درآورد… غزه راه امت را ترسیم کرد و بر مواضع خود ثابت ماند و تسلیم دشمن اشغالگر و همپیمانانش نشد… آن هم در شرایطی که سران حکومتهای سکولار و مرتد عربی برای عادیسازی روابط با این رژیم جنایتکار سکولار سر و دست میشکستند
پس به جای مشغول شدن بیش از حد به اخبار و تحلیلات جنگ، بیشتر به دعا بپردازید، سعی کنید روزانه معلومات و تقوای خود را افزایش دهید، هر جایی که هستید در مورد قضیه فلسطین برای مسلمانان روشنگری کنید و برای منافقین مشتی کوبنده باشید.
این روزها و تجربیاتش را هرگز از یاد نبرید، دوست و دشمن را بشناسید و هرگز آنان را فراموش نکنید.
به نصرت پروردگار که شامل مسلمین غزه شده بنگرید تا قلبتان صفا یابد و بدانید وعده پروردگار حق است.(یا اله العالمین ما را لایق نصرتت قرار بده)
در راه دینداری و دعوت و تلاش برای اعلای کلمه لا اله الا الله، با خدای خود تجدید بیعت کنید و قاطعانه به مسیرتان ادامه دهید. ما نیاز به بازنگری در افکار و عقاید و رفتارهای خود داریم.
با اهل جماعت شدن و پرهیز از تفرق در جبهه ی مقاومتی قرار بگیریم که تصمیم گرفته است با متحد کردن تمام تفاسییر و مذاهب اسلامی آمریکا (سرافعی) و مزدوران آن را از منطقه اخراج کند.
ای مومنین غزه: سختیها مقابل ایمان شما کمر خم کرده است
به قلم: ام عمر
امشب قلمم رنگِ دلتنگی بهخود گرفته است. من و قلم نمیخواهیم از درد بنویسیم، روزهای شاد هم وجوددارند؛ باید از آن نوشت.
ولی…چه بنویسیم؟! وقتی که این واژههایم رنگ سیاهِ حزن به خودگرفته و داروندار زندگیام را تسخیر کردهاند.
آه فلسطینم…! با این درد به کجا میرسیم؟ قلبم برای تو میتپد و روحم سمت تو میرود، اما جسمم در کُنج خانه محبوس است.
من و امتیِ باوجدان در دردت میسوزیم و حاکمان را خواب برده است. تو با دردت درگیری، من و مسلمان بیدار از دوریت اشک خون میریزیم. آنهایی که به تو نزدیکاند یا در غفلتاند یا مسیرشان مسدود و چون ما مستأصل ماندهاند.
آه بنازم به ایمان مردمانت! آخرت و سعادت را سرلوحه زندگی قرار دادهاند و دردها را متحمل میشوند و الحمدللهگویان تبسم میکنند.
سختیها مقابل ایمان شما کمر خم کرده است. حتم دارم که ایمانداران واقعی امّت، شماها هستید.
شما با اعتقاد و اعتماد به خالق پیروز میدان خواهید شد. آنزمان خواهد رسید که چهرهٔ بیتفاوتان امت، آنهایی که در قبال تو سهمی نداشتهاند، بهوقت پیروزیات کدر و سیاه شده و سر فرو افکندهاند.
دعا میکنیم جنگجویانت با بازوی قوی و دلی نترس وارد میدان شوند و دشمن غاصب را تارومار کنند.
شکست شما شکست امت مسلمه هست. دعا میکنیم تا اگر کم آوردید امداد غیبی به سراغتان بیاید. سربازان سَماوی و زمینی وارد میدان شوند و قوت دل و جسم شما شوند. بشود همانی که میخواهید.
غزهام! نمیتوانم بنویسم. یاران از تأخیر در نوشتههایم شکوه دارند؛ دوستداری به آنها بگویم چرا نمینویسم؟ که چرا نای تایپ و یا خطسیاهکردن ندارم؟
تو را که در حزن میبینم قلبم میایستد و روح از جسمم کنده میشود گویا؛ اگر بنویسم سطرها از آه و درد لبریز میشوند و صفحهٔ دل میسوزد. کمر قلمم میشکند و از بین میرود.
امشب ناگزیر شدم بنویسم؛ اما نمیخواهم از درد بنویسم؛ چرا که خارج از توانم است. قلم نیز همراهیام کرد تا بلکه دلت را شاد کنم؛ امیدوارم اندکی دلت را تسلی داده باشم.
” راستی؛
گفته بودم بهزودی نزدت تشنگانِ جام شهادت خواهند آمد؟
میدانم صدایم از عمق قلب به قلبت رسیده است و میدانی؛