آیا آمریکا به عنوان پرچمدار سکولاریستهای لیبرال و دموکراسی خواه مدافع «حقوق زنان» است؟!

آیا آمریکا به عنوان پرچمدار سکولاریستهای لیبرال و دموکراسی خواه مدافع «حقوق زنان» است؟!

به قلم: محمد.د. مهاجر

قانون قانون است و برای همه‌گان یکسان. قانونی منطقی و مسلّم است که هر آن‌چه را می‌گویید و به دیگران نصیحت می‌کنید، اول‌تر از همه خودتان به آن عامل باشید.
جنایات خونینی که حدود پنج ماه مکمل در غزه درحال انجام است مذمت آن برای هیچ کسی پوشیده نیست و دل هر انسان آزاده‌ای -ولو غیر مسلمان- را آزرده ساخته است؛ تا جایی که یک نظامی آمریکایی -گذشته از ناروابودن عملش- شخصی که واقعاً احساس و درد داشت؛ اما کاری از دستش بر نمی‌آمد، خود را در انظار عمومی و به‌صورت آنلاین در فضای مجازی به آتش کشید و ازعان می‌کرد که به‌خاطر دفاع از مردم مظلوم فلسطین این کار را می‌کند.
در این پنج ماه که شبانه‌روز بمب و آتش بالای مردمان بی‌دفاع می‌ریزد و هزاران زن و کودک در این میان کشته می‌شوند، انگشت ملامت به‌سوی کیست؟!
و در این اواخر که گرسنگی و تشنگی همه را از پای درآورده است، آیا موقف آمریکا -این قدرتمند جهانی که داعیهٔ دفاع از «حقوق زنان» را بر سینه می‌زد- در این باره چه بوده است؟
جواب آسان است: «مسئول اساسی این همه کشتار و ویرانگری فقط آمریکا است! آمریکا مستقیماً در این جنگ دخیل است.»
آمریکا نه تنها اینکه نخواسته است تا جنگ غزه توقف کند؛ بلکه با پشتیبانی کامل و بدون قید و شرط از رژیم خونخوار صهیونیستی، چهره واقعی خود از داعیه «حقوق زنان» را به اثبات رساند.
ارسال صدها تن مواد تسلیحاتی و موشک به رژیم سفاک صهیونیستی که باعث تشدید جنگ‌ها و بمباردمان‌ها در غزه شده است، آیا برگی از جنایات مستقیم آمریکا علیه زنان و کودکان در غزه نیست و یا اینکه رنگ خون این زنان متفاوت‌تر از زنان دیگر است؟!
مساعدت‌های مالی فراوان آمریکا به صهیونیست‌ها که منجر به قتل هزاران زن و کودک شده است، آیا دفاع از حقوق زنان است؟!
آمریکا اگر فقط امدادهای مالی و تسلیحاتی خود را توقف می‌داد و دیگر کاری نمی‌کرد، دولت خودخواندهٔ اسرائیل توان جنگی طولانی به این شکل را نداشت.
اما آمریکا خواست تا زنان بیشتری کشته شوند و کودکان زیادتری از پای دربیایند.
لذا، آمریکا دیگر بار ادعای «حقوق زنان» نکند!
آمریکا داعیهٔ دفاع از «حقوق کودکان» را بر سینه نزند!
آمریکا جنایت‌کار بزرگ جهانی است که دستانش به خون هزاران کودک بی‌گناه و زنان ضعیف آلوده است.
چهرهٔ واقعی آمریکا برای همهٔ جهانیان آشکار شد و حقوق زنان برایش اهمیتی ندارد، مگر جایی که بخواهد اهرم فشاری قرار دهد تا خواسته‌های خود را به‌قبولاند.

ملت‌ها همه چیز را با چشم سر می‌بینند و قضاوت می‌کنند.

دوگانگی در برخورد نهادها و حاکمیتهای جهانی و منطقه ای سکولاریستها؛ تناقض چرا؟

دوگانگی در برخورد نهادها و حاکمیتهای جهانی و منطقه ای سکولاریستها؛ تناقض چرا؟

به قلم: عبدالمجید دوستی

وقتی به منشور حقوق بشر سکولاریستی سازمان ملل نظر می‌اندازیم و کیفیت و چیستی کار را در آینهٔ ورق‌ها و نوشته‌ها برانداز می‌کنیم، در نگاه اول به یک سیمای زیبا و کامل و عادل برمی‌خوریم و دست‌اندرکاران آن را دلسوزان واقعی عالم و آدم می‌دانیم که حامی مظلومان و بی‌پناهان هستند.
اما وقتی به اوضاع آشفتهٔ و پریشان جامعه و مردم و برخورد متناقض آنان نسبت‌به جوامع و ملت‌ها نگاه می‌کنیم، تناقض در برخوردها و غیاب در جاهای موردنیاز را مشاهده می‌کنیم.
به‌طور مثال: اینکه چرا بحث خونین غزه برای‌شان مهم نیست و در قبال جلوگیری و آتش‌بس گام علمی و مؤثر برنمی‌دارند و کودکان را از سوختن و قطع‌عضوشدن و نابودی آینده‌شان نمی‌رهانند، جای سؤال دارد.
شاید به آنان حق بدهیم که کم آورده‌اند یا تنها نقش مترسک و آدمک‌های پوشالی را بازی می‌کنند، اما وقتی می‌بینیم که متعصبانه و مغرضانه در امورات یک کشور دیگر دخالت می‌کنند و از دور نشسته و قضیهٔ مهم‌تر و حیاتی را ترک می‌کنند و در آرشیف فراموشی می‌گذارند و به اجرای حکم شرعی و خدایی در یک کشور اسلامی دخالت رسانه‌ای می‌کنند و بیانیه صادر می‌کنند، آن سوی چهرهٔ زشت و کریه‌ سکولاریستی شان برملا می‌شود.
پس آشکار می‌شود که آنان تنها زیر نام حقوق بشر سازمان ملل فعالیت تخریب‌گرایانه و ضددینی انجام می‌دهند و در پی ویران‌گری اندیشه‌ و فکر جوامع هستند. می‌خواهند چهرهٔ اسلام را مشوش جلوه بدهند. به بهانهٔ کرامت اسلامی دست ظالم و غاصب و سرکش را بگیرند و او را در انجام افعال شنیعش حمایت کنند.

در عوض، از کشتار خونین و چندماههٔ اربابان و بازیگران پشت‌پردهٔ خودشان در غزه چشم بپوشند و قتل عام بیش از ۳۶ هزار کودک و زن و کهن‌سال و … را نادیده بگیرند.

به هنگام واکنش به این موارد جانکاه و الم‌ناک غزه و فلسطین، تنها به شرکت در جلسات و صدور بیانیه اکتفا می‌کنند و روی چوکی راحتی‌شان لم می‌دهند. نه اشکی می‌ریزند و نه سراسیمه می‌شوند و نه فراتر از کار روتین و واکنش تصنعی اقدامی می‌نمایند.

پس هویداست که در چنین اوضاع و احوال نباید گوش به حرف سوولاریستها سپرد و هر خزعبلاتی را که می‌گویند و در رسانه‌ها و شبکه‌ها منتشر می‌کنند، پذیر فت و بر منصهٔ حقیقت نهاد.

در این مدت چند ماه تمام انسان‌های روی کره خاکی به همین نتیجه رسیدند که تمام این سازمان‌های سکولاریستی جهانی و منطقه ای تنها برندهای تجاری محض هستند که با خون مظلومان و سرمایه‌های ملت‌ها تغذیه می‌شوند و منابع‌شان تأمین می‌شود، اما در پشت‌سر به دنبال تحقق اهداف شوم اشغال‌گرانه و تبعیض‌آمیز خودشان هستند. به جز خودشان به کسی دیگر نمی‌اندیشند و کاری به نفع‌شان نباشد انجام نمی دهند.

این سکولاریستها گرگانی مکار بیش نیستند که تنها پوستین بره به تن کرده و در گلهٔ گوسفندان راه می‌روند و در خفا می‌دَرند.

اسلام مخالف چی غرب است؟

اسلام مخالف چی غرب است؟

نویسنده: مُلا نور احمد (کوټه)

رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید: فإنَّ أصدقَ الحديثِ كتابُ اللهِ ، وإنَّ أفضلَ الهديِ هديُ محمدٍ ، و شرَّ الأمورِ مُحدثاتُها ، وكلَّ مُحدَثةٍ بدعةٌ ، وكلَّ بدعةٍ ضلالةٌ ، وكلَّ ضلالةٍ في النَّارِ.[1]  بهترین سخن، کتاب الله است و بهترین رهنمود، رهنمود محمد صلی الله علیه و سلم، و بدترین امور بدعت (نوآوری در دین) است و هر بدعت، گمراهی است.

و می فرماید صلی الله علیه وسلم: مَنْ سَنَّ في الإسلامِ سُنَّةً حسَنةً فلهُ أجرُها ، وأجرُ مَنْ عمِلَ بِها من بعدِهِ ، من غيرِ أنْ يُنقَصَ من أُجورِهمْ شيءٌ ، ومَنْ سَنَّ في الإسلامِ سُنَّةً سيِّئةً فعليهِ وِزرُها ، ووِزرُ مَنْ عمِلَ بِها من بعدِهِ ، من غيرِ أنْ يُنقَصَ من أوْزارِهمْ شيءٌ. [2]هر کس سنت نیکویی را در اسلام پایه‌ ریزی کند (که مردم از طریق آن کار مشروعی را انجام دهند) پاداش آن و پاداش هر کس که بعد از او بدان عمل کند به وی می ‌رسد بدون این که چیزی از پاداش آنان کم شود و هر کس بنیانگذار سنت بدی در اسلام باشد، گناه آن و گناه هر کس که بعد از او بدان عمل کند بر وی خواهد بود بدون این که چیزی از گناه آنان کم شود.

هم چنین به دلیل این که پیامبرصلی علیه وسلم تعدادی ازاصحابش را به {جرش} منطقۀ در یمن فرستاد تا صنعت سلاح سازی را بیاموزند.

بناببراین پرداختن به هرآن چه که از جمله عقاید نبوده وبه احکام تعلق نداشته باشد جایزمی باشد، مگراین که مخالف اسلام باشد ویا دلیل خاصی برای حرام قراردادن آن از شرع وجود داشته باشد.

براین اساس پرداختن به علوم پزشکی، انجنیری، ریاضیات، (فلک) کیمیا، فیزیک، زراعت، صنعت، ارتباطات، علوم مربوط به اکتشافات زیردریاها ، جغرافیا، علم اقتصاد که درمورد گونه های تولید وبهترسازی تولدوهم چنین ایجاد ابزار تولید بهترسازی آن باشدازجملۀ علوم جهانی بوده به اسلام ،سرمایه داری ویاکمونستی اختصاص ندارد.تمام این امور دراسلام جایز می باشند تا زمانی که باآن مخالفت نداشته باشند.

بناءً هر نوع صنعت مادی که متعلق به همه بشریت است و مخالفتی با شریعت ندارد جایز است و اسلام مخالف عقاید و رفتارهای کفری غرب است .


[1]  النسائي في (المجتبى) (3/ 188)، وأحمد (3/ 310)

[2] صحيح الجامع  6305