خطاب و استدلالی به سران مزدور پاکستان که به جیش العدل  مزدورتر از خودشان پایگاه و زمین داده اند

خطاب و استدلالی به سران مزدور پاکستان که به جیش العدل  مزدورتر از خودشان پایگاه و زمین داده اند

کاتب:  عبدالملک اربابی مکرانی

ای سران دست نشانده ی پاکستان که اگر حقوق شما تنها به مدت یک سال از سوی آمریکا و آل سعود تامین نشود تبدیل به گروههای مافیایی عشایری می شوید که فرقی با گردنه گیران ندارید و به سرعت به صدها گروه تقسیم می شوید:  گمان نکنید هر کس که خود را مومن و مجاهد می داند و در زمین ی سیاست با شما لبخند می‌زند و شما هم لبخندی و خدماتی تحویلش می دهید، نزد امت اسلامی جایگاهی دارد.

شما خودتان وابسته و دست نشانده و خائن به امت اسلامی هستید که هزاران مومن و مجاهد و حتی خواهرانی چون پروفسور عافیه صدیقی آن دانشمند بزرگ را تحویل آمریکائی ها دادید یا برای دشمنان ترور کردید، اما در کنار این گروههایی چون جیش العدل را در پنچگور و غیره سکونت داده اید . یعنی مزدورانی که مزدور پرور شده اید.

ما مسلمانان می‌دانیم که وابستگی و همکاری با دشمنان امت از نظر قرآن و سنت مذمت شده است.

از ابن عمر ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود:مَن تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ .[1] هرکه خود را به قومی شبیه سازد، از آنان است.

بنابراین، هر رفتار سیاسی یا اجتماعی که وابستگی به دشمنان اسلام را نشان دهد، از دید شریعت الله نشانه ی هم رنگ شدن و هم جبهه ای شدن  و در نهایت نشانه ی ذلت و بی‌غیرتی و نقض عزت امت و سقوط غیرت ایمانی محسوب می‌شود.

مسلمان واقعی عزتش را از خدا می‌گیرد، نه از قدرت‌های جنایتکاری چون آمریکا و آل سعود و پاکستان.

هرکس برای جلب رضایت آمریکا، و هر یک از نوکرانش چون پاکستان یا هر دشمن امت دست به عملی بزند که با عزت اسلامی ناسازگار باشد، و یا کار یانجام دهد که سودش به نفع این دشمنان و ضررش متوجه مسلمین شود تنها خود را خوار و ذلیل کرده است.

جیش العدل همان گروهی است که در راستای اهداف دشمنان اسلامی در پاکستان ساکن شده و هر چند وقت یکبار که دشمنان مناسب ببینند عده ای فریب خورده را جهت انجام حرکتهای ایزائی به ایران می فرستد و در تمام این سالهایی که فعالیت کرده باعث رسیدن کوچکترین خیری به مردم بلوچ نشده است.

نه باعث از بین رفتن نا امنی شده که خودش از بزرگترین عوامل ناامنی است و نه رفاهی برای مردم آورده که باز خودش یکی از اسبابهای اصلی فرار سرمایه گذاری ها و انجام کارهای خدماتی بزرگ و زیرساختی در میان بلوچهاست.

پس سران خائن پاکستان بدانند که مردم مسلمان و حنفی مذهب بلوچستان ایران همچون دشمنان اصلی خود به آنها نگاه می کنند همچنانکه مردم بلوچ افغانستان و ایالت بلوچستان تحت اشغال پاکستان هم آنها را دشمن خود می دانند.  


[1]  أخرجه أبو داود (4031) واللفظ له، وأحمد (5114)

دخالت دارالکفرطاری پاکستان و استقلال فتوای اسلامی: فتوا علیه کفار داخلی

دخالت دارالکفرطاری پاکستان و استقلال فتوای اسلامی: فتوا علیه کفار داخلی

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

هیئت دارالکفرطاری پاکستان به سادگی و با وقاحت خواستار شد که دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان (طالبان) فتوا صادر کند تا جنگ جاری در پاکستان بر علیه آمریکا و مزدورانش غیرمشروع و ناروا اعلام شود. این اقدام نه تنها بی‌حرمتی آشکار به استقلال فتوای اسلامی است، بلکه تلاش روشن برای تحریف شریعت و دخالت بی‌شرمانه در امور مسلمین محسوب می‌شود.

رحمت‌الله نجیب، معاون اداری وزارت کشور امارت اسلامی، به روشنی تأکید کرد که صدور فتوا درباره مشروع یا غیرمشروع بودن جنگ در پاکستان هیچ ارتباطی به دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان ندارد و دارالافتاء امارت اسلامی به صورت مستقل و بر اساس احکام شرعی فتوا صادر می‌کند.

نکته مهم و روشن این است که علما و دارالافتاء در خود پاکستان علیه نظام کفری آن کشور فتوا داده‌اند و جهاد علیه اشغالگران و ظلم حاکمان کفری را جایز و مشروع اعلام کرده‌اند. بنابراین ادعای دخالت پاکستان برای تحمیل فتوا بر دارالاسلام افغانستان، نه تنها بی‌اساس است، بلکه با واقعیت فقهی و شرعی پاکستان کاملاً در تضاد است.

هیچ نهادی نمی‌تواند تعیین کند چه فتوایی باید ارائه شود؛ فتوا تنها بر اساس شریعت و حقیقت صادر می‌شود و مصالح سیاسی یا فشارهای خارجی نباید آن را تحت تأثیر قرار دهند.

امروز بیش از هر زمان دیگری روشن است که استقلال فقهی و صداقت در ارائه احکام شرعی، خط قرمز امت اسلامی است و هیچ قدرتی نباید آن را زیر پا بگذارد.

 دخالت دارالکفر طاری پاکستان و امثال آن، نه تنها مشروعیت ندارند، بلکه نشان‌دهندهٔ ضعف اخلاقی و سیاسی آن‌هاست.

اهل سنت و جماعت ایران از طالبان پاکستان و سایر گروههای جهادی و بخصوص از اتحاد مجاهدین انتظار دارد همچنانکه امارت اسلامی افغانستان ریشه ی گروههای اهل بغی بلوچ ایرانی چون جیش العدل و غیره را در افغانستان خشکانده آنها نیز این مزدوران پاکستان را که به واسطه ی پاکستان مزدور آمریکا شده اند و امنیت داخلی بلوچهای ایران را به نفع دشمنان ما برهم می زنند از پاکستان برانند.

حکومت خائن  دارالکفر پاکستان ؛ سرنوشت محتوم  عنقریب

حکومت خائن  دارالکفر پاکستان ؛ سرنوشت محتوم  عنقریب

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

ای امت بیدار شوید! آنچه امروز در خاک پاکستان می‌گذرد، نه یک حادثهٔ ساده و تصادفی است و نه نتیجهٔ بی‌تدبیری لحظه‌ای. این همان مسیر ذلت و فروش عزتی است که پیش‌تر در افغانستان شاهد بودیم؛ حکومتی  دیموکراسی کفری  مرتدین ، به نام‌های حامد کرزی و اشرف غنی  وربانی شیخ سیاف سبغت الله مجددی و…، که با معامله با کافران، استقلال و شرافت ملت را به تاراج دادند.

این سرنوشت محتوم است؛ محصول سیاست‌ورزی ریاکارانه، وابستگی نرم و تسلیم کامل در برابر منافع اجانب. امروز کسانی لبخند به سفارتخانه‌ها می‌زنند و عزت امت را در بازارهای سیاسی می‌فروشند، اما فردا همان‌گونه خواهند افتاد — رسوا، مفتضح و بی‌اعتبار در صفحات تاریخ.

از خود بپرسید: چه چیزی این سقوط را سرعت می‌بخشد؟

چشم‌بستن بر فساد و غارت بیت‌المال؛

واگذاری امنیت و سیاست‌گذاری به دست بیگانگان؛

رواج سکولاریسم غربی و سیاست‌بازی بدون مرز عقیدتی؛

تطبیق نکردن شریعت، قانون الله؛

و سکوت علما و مردم آگاه در برابر خیانتکاران.

نتیجه روشن است: هر حکومتی که عزت اسلامی  را در برابر وعده‌های بازسازی و کمک‌های بی‌ثبات خارجی بفروشد و شریعت خدا را اجرا نکند، در تاریخ به عنوان حکومتی خائن و مرتد ثبت خواهد شد. همان‌گونه که کرزی و غنی امروز نام ننگینی در تاریخ دارند، آیندهٔ «کافرستان پاکستان» نیز جز تکرار این رسوایی نخواهد بود، مگر آنکه بیدار شویم و مسیر خیانت را سد کنیم.

ما فریاد می‌زنیم: عزت واقعی را بازگردانید! استقلال اسلامی را بازگردانید! تطبیق شریعت، قانون الله را سرلوحهٔ کار قرار دهید! مسئولان خائن حاکم بر سرزمین های را رسوا و ساقط کنید ! معامله‌گران دین و اسلام  را به حساب بکشید! هر ملتی که می‌خواهد از سرنوشت مشابه نجات یابد، امروز باید دست به کار شود: آگاهی بسازد، علما را بیدار کند و زمامداران را وادار به پاسخگویی کند، نه آنکه در برابر سلطه‌گران تسلیم شود.

ان‌شاءالله که سرانجام این خیانتکاران در سرزمین‌های اسلامی، رسوایی و سقوط باشد و امت اسلامی بار دیگر عزت و استقلال خویش را بازیابد.

مقاومت روزنامه‌نگاران آمریکایی در برابر سانسور: بیانیه‌ای رسواکننده از قلب پنتاگون

مقاومت روزنامه‌نگاران آمریکایی در برابر سانسور: بیانیه‌ای رسواکننده از قلب پنتاگون

کاتب: محمد اسامه

در یک اقدام قابل توجه، تعدادی از روزنامه‌نگاران برجسته از رسانه‌های بزرگ ایالات متحده، که در ساختمان پنتاگون مشغول به کار بودند، به دلیل امتناع از امضای یک قانون جدید مطبوعاتی که به باور آن‌ها تهدیدی جدی برای آزادی بیان و نظارت رسانه‌ها بود، دفاتر خود را ترک کردند و اعتبارنامه‌های خود را تحویل دادند.

این قانون جدید، که به بهانه مدیریت و ساماندهی اطلاعات و اخبار منتشر شده از پنتاگون معرفی شده بود، در واقع مشوق نوعی سانسور بود که بر آزادی عمل روزنامه‌نگاران اثر منفی می‌گذاشت. به گفته منتقدان، این قانون نه تنها متناقض با حقوق اولیه قانونی تحت قانون اساسی ایالات متحده بود، بلکه می‌توانست استقلال رسانه‌ها را زیر سوال ببرد و مانع از پوشش اخبار به شکل واقعی و بی‌پرده شود.

گروهی از روزنامه‌نگاران تصمیم به ترک محل کارشان گرفتند. این اقدام رسواگرایانه برای کشوری که خود را پرچمدار آزادی بیان می نامد نه تنها به عنوان یک عمل اعتراضی علیه این قانون تلقی شد بلکه به صورتی نمادین نشان‌دهنده وجود سانسور غیر رسمی خبری در رسانه های آمریکاست که می خواست قانونی شود.

دست‌اندرکاران این حرکت بر این باور بودند که هر گونه تلاش برای سانسور اطلاعات و محدود کردن آزادی بیان غیر قابل قبول است و باید با صراحت و قاطعیت مورد اعتراض قرار گیرد. این اقدام نه تنها در رسانه‌ها بلکه در میان فعالان اجتماعی مورد استقبال قرار گرفت و وجود سانسور خبری در سرانه های آمریکائی را بیشتر برملا کرد.

تحرکات روزنامه‌نگاران آمریکائی در برابر سانسور خبری نشان‌دهنده ی بازی سیاستمداران آمریکائی با شعارهای آزادی بیان و حقوق بشر است. این اقدام از سوی آن‌ها یادآور این نکته است که آزادی مطبوعات در آمریکا به صورت غیر رسمی به راحتی نادیده گرفته می شود و در مسیر قانونی شدن پیش می رفت.

اروپا در بحبوحه بی‌اعتمادی فزاینده به آمریکا، اطلاعات خود را یکپارچه می‌کند (2)

اروپا در بحبوحه بی‌اعتمادی فزاینده به آمریکا، اطلاعات خود را یکپارچه می‌کند (2)

کاتب: محمد اسامه

به طور سنتی، اشتراک‌گذاری اطلاعات در اروپا از طریق باشگاه برن غیررسمی، شبکه‌ای که تقریباً 50 سال پیش در سوئیس تأسیس شد، هماهنگ می‌شد. این باشگاه هیچ دفتر مرکزی ندارد و فقط سالی دو بار تشکیل جلسه می‌دهد. این باشگاه فعالیت‌های خود را با ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا هماهنگ می‌کرد، اما وحدت کامل بسیار دور از دسترس بود.

برخی کشورها، مانند مالت، اصلاً شرکت نکردند و اتریش به دلیل سوءظن به روابط نزدیکش با مسکو، موقتاً از این امر مستثنی شد.

بازیگران کلیدی – فرانسه، آلمان و هلند – به طور سنتی از به اشتراک گذاشتن اطلاعات حساس با همه اعضا، از ترس درز اطلاعات، خودداری کرده‌اند. بلغارستان، که مدت‌ها در برابر نفوذ روسیه آسیب‌پذیر تلقی می‌شد، طبق گفته منابع محلی، اصلاحاتی را در خدمات خود اجرا کرده است.

در ماه‌های اخیر نیز، اتحادیه اروپا شاهد بحث‌های فزاینده‌ای در مورد ایجاد یک آژانس اطلاعاتی پان اروپایی بوده است. سائولی نینیسته، رئیس جمهور سابق فنلاند، ساختاری شبیه به سیا را برای هماهنگی اطلاعات استراتژیک و عملیاتی پیشنهاد کرد.

در حال حاضر، نزدیکترین معادل آن، مرکز اطلاعات و تحلیل موقعیتی اتحادیه اروپا (INTCEN) است که تحلیل‌های داوطلبانه را از کشورهای عضو جمع‌آوری می‌کند. از سپتامبر 2024، ریاست آن بر عهده دانیل مارکیچ کروات است که ماموریتش افزایش تبادلات و ارائه ارزیابی‌های مستقیم به رهبران اروپایی است.

با این حال، مانع اصلی، فقدان اعتماد کامل بین ۲۷ کشور است. رابرت گورلیک، رئیس سابق ماموریت سیا در ایتالیا، تأکید می‌کند: «اتحادیه اروپا برای اشتراک‌گذاری کامل اطلاعات حساس، بسیار متنوع است.»

برخی از کشورها ائتلاف‌های منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند: پس از کنار گذاشته شدن ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا «ائتلاف کشورهای داوطلب» را رهبری کردند و دسترسی اوکراین به داده‌های ماهواره‌ای و فناوری‌های نظارتی اروپا را گسترش دادند.

هلند در حال بررسی همکاری عمیق‌تر با بریتانیا، لهستان، آلمان و کشورهای اسکاندیناوی است. اما پیشرفت شکننده است: اخیراً فاش شد که مأموران مجارستانی تحت پوشش دیپلماتیک تلاش کردند به نهادهای اتحادیه اروپا نفوذ کنند – نشانه دیگری مبنی بر اینکه شفافیت کامل به هیچ وجه قطعی نیست.

نینیستو در پایان گفت: «وقتی صحبت از آمادگی می‌شود، همه چیز به کلمه «اعتماد» برمی‌گردد. بدون آن، هیچ همکاری واقعی وجود ندارد.»

چشم‌اندازها: از حرف تا عمل

ابتکار ایجاد یک شبکه اطلاعاتی یکپارچه نه تنها واکنشی به ترامپ، بلکه پاسخی استراتژیک به تهدید رو به رشد روسیه نیز هست. جنگ در اوکراین، خرابکاری در زیرساخت‌ها و حملات سایبری، نیاز به وحدت را برجسته می‌کند. اگر این پروژه اجرا شود، اروپا قادر خواهد بود به یک بازیگر مستقل در عرصه اطلاعات جهانی تبدیل شود و وابستگی خود را به شرکای خارجی کاهش دهد.

کارشناسان هشدار می‌دهند: موفقیت به اراده سیاسی بستگی دارد. در حال حاضر، این گامی از «هر کس برای خودش» به «با هم در برابر تهدید» است.

اروپا در بحبوحه بی‌اعتمادی فزاینده به آمریکا، اطلاعات خود را یکپارچه می‌کند (1)

اروپا در بحبوحه بی‌اعتمادی فزاینده به آمریکا، اطلاعات خود را یکپارچه می‌کند (1)

کاتب: محمد اسامه

یک پروژه بلندپروازانه برای ایجاد یک شبکه اطلاعاتی یکپارچه با هدف مقابله با تجاوز روسیه در اروپا در حال شتاب گرفتن است.

سال‌ها بی‌اعتمادی متقابل بین سازمان‌های اطلاعاتی اتحادیه اروپا جای خود را به همکاری نزدیک می‌دهد و دونالد ترامپ به طور غیرمنتظره‌ای برای این شتاب‌دهی مورد تشکر قرار می‌گیرد.

به گزارش پولیتیکو، تردیدها در مورد قابل اعتماد بودن تبادل اطلاعات بین آتلانتیک و آمریکا، اروپایی‌ها را به سمت استقلال سوق داده است.

در طول سال گذشته، مقامات اطلاعاتی چندین کشور اروپایی افسران خود را به مأموریت‌های دائمی در بروکسل اعزام کرده‌اند.

سرویس اطلاعات داخلی اتحادیه اروپا در حال حاضر آموزش مقامات ارشد را انجام می‌دهد و ایده ایجاد یک ساختار قدرتمند شبیه به سیا به طور جدی‌تری مورد بحث قرار گرفته است – چیزی که زمانی مانند داستان‌های علمی تخیلی به نظر می‌رسید، اکنون در دستور کار قرار دارد.

این انگیزه با امتناع دولت ترامپ از به اشتراک گذاشتن اطلاعات نظامی با اوکراین در مارس امسال برانگیخته شد. یک منبع غربی به نقل از این نشریه با کنایه گفت: «ترامپ به خاطر متحد کردن سرویس‌های اروپایی شایسته جایزه صلح نوبل است.»

بحران اعتماد در ایالات متحده

بحران در روابط فراآتلانتیک، سازمان‌های اروپایی را مجبور می‌کند تا رویکردهای خود را در مورد اشتراک‌گذاری اطلاعات با واشنگتن بازنگری کنند. به عنوان مثال، سازمان‌های اطلاعاتی نظامی و غیرنظامی هلند اعلام کرده‌اند که به دلیل دخالت‌های سیاسی و نگرانی‌های حقوق بشری، انتقال برخی از اطلاعات به شرکای آمریکایی خود را به حالت تعلیق درآورده‌اند.

آنتونیو میسیرولی، یک مقام ارشد سابق ناتو، هشدار می‌دهد: «این حس وجود دارد که تعهد آمریکا ممکن است در ماه‌های آینده تضعیف شود.»

مقامات ارشد اتحادیه اروپا ابراز نگرانی می‌کنند که پلتفرم‌هایی مانند ناتو ممکن است نقش خود را به عنوان کانال‌های قابل اعتماد برای اشتراک‌گذاری اطلاعات از دست بدهند. در پاسخ، اروپا در حال تسریع ادغام است: کشورها برای جلوگیری از وابستگی به هوی و هوس یک قدرت خارجی، بر استقلال تمرکز می‌کنند.

سکولارهای مزدور حاکم بر پاکستان؛ ریشهٔ ناامنی در منطقه

سکولارهای مزدور حاکم بر پاکستان؛ ریشهٔ ناامنی در منطقه

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

ملت مجاهد و بیدارِ افغانستان خوب می‌داند که تا زمانی‌که در پاکستان، سیاست‌مدارانِ مزدور و وابسته به آمریکا بر سرِ قدرت باشند، صلح و ثبات در منطقه تحقق نخواهد یافت. وجودِ این عناصرِ وابسته، بزرگ‌ترین مانع در برابر برادریِ حقیقی میان دو ملت مسلمان و هم‌کیش است.

سیاست‌مداران سکولار و غرب‌زدهٔ پاکستان نه دلسوز اسلام‌اند و نه وفادار به ملت خویش. آنان در برابر واشنگتن سرِ تعظیم فرود آورده‌اند و کرسیِ قدرت را بر عزتِ امت ترجیح داده‌اند. هر فرمانی که از سفارت آمریکا صادر شود، بی‌درنگ آن را اجرا می‌کنند، حتی اگر نتیجه‌اش ریختن خونِ بی‌گناهان در کابل، کندهار و پیشاور باشد.

این چهره‌ها با لبخندهای سیاسی و وعده‌های فریبنده، تلاش دارند تا چهرهٔ واقعی وطن‌فروشی خود را پنهان کنند، اما حقیقت روشن است: آنان نه خدمت‌گزارِ ملت‌اند و نه اهل غیرت، بلکه ابزارهای بی‌اراده‌ای در دستِ استعمار نوین آمریکا هستند.

تا زمانی‌که این مزدوران از صحنهٔ سیاستِ پاکستان برچیده نشوند، افغانستان همواره شاهد دسیسه، نفوذ و ناامنی خواهد بود. راهِ نجات و عزت در آن است که ملت پاکستان نیز چون ملت مجاهد افغانستان، در برابر آمریکا و مزدورانِ داخلی قیام کند و راه استقلال، عزت و حاکمیت اسلامی را برگزیند.

حاکمیت سکولار پاکستان از ابتدای پیدایش آن تا کنون به جای دفاع از مسلمین، مأمور اجرای نقشه‌های بیگانه و دشمنان اسلام و ابزار فشار و خیانت علیه امت اسلامی شده است؛ از هم‌کاری با حملات آمریکایی گرفته تا تعقیب و شکنجهٔ مهاجران و مجاهدان مسلمان.

امروز هر وجدان بیداری می‌داند که تا وقتی ارتش مزدور و سیاست‌مداران وابسته بر این سرزمین حاکمند، امنیت و عزت برای مسلمانان ممکن نیست.

ما از امت اسلامی می‌خواهیم تا در برابر این خائنان به دین و مردم، سکوت نکنند و صدای مظلومان باشند.

والله غالبٌ علی أمره و لکن أکثر الناس لا یعلمون.

……………..

د پاکستان مزدور سکولر واکمنان؛ د سیمې د ناامنۍ اصلي ریښه

تر هغې ورځې چې په پاکستان کې د امريکا مزدور سياستوال پر واک ناست وي، نه يوازې افغانستان به له امن او ثباته بې برخې وي، بلکې د دواړو وروڼو ملتونو ـ د افغانستان او پاکستان ترمنځ ـ به د بې‌باورۍ او دښمنۍ تخم کرل کېږي.

دغه سکولر او وابسته سياستوال نه د اسلام وفادار دي او نه د خپل ملت درد احساسوي. د دوی هدف يوازې د واک د کرسي ساتل او د واشنګټن خوش‌خدمتې کول دي؛ هر امر چې د امريکا له سفارت څخه صادر شي، بې له ځنډه پرې عمل کوي، که څه هم پايله يې د کابل، کندهار يا پېښور د مسلمانانو وينه وي.

دوی په جعلي موسکاګانو او فريب‌وړونکو شعارونو خپل د وطن‌فروشۍ ريښتینی څېره پټوي؛ خو حقيقت دا دی چې دا خلک نه سياستوال دي، نه د ملت خادمان، بلکې د امريکايي استکبار بې‌اراده وسايل دي.

تر هغو چې دا مزدور څېرې د پاکستان له واکه لېرې نه شي، افغانستان به تل د دسیسو، نفوذ او ناامنۍ شاهد وي. د سيمې امنيت هغه وخت راګرځي چې د پاکستان ملت هم د افغان وروڼو په څېر د استکبار او مزدورۍ پر وړاندې ودرېږي، او د خپل استقلال، عزت او اسلام لاره خپله کړي.

ضرورت واکنش قاطع امارت اسلامی در برابر تجاوز پاکستان

ضرورت واکنش قاطع امارت اسلامی در برابر تجاوز پاکستان

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

حملات هر چند وقت هوایی پاکستان به افغانستان، تنها یک رویداد نظامی محدود نیست، بلکه بخشی از راهبرد قدیمی اسلام‌آباد برای اعمال فشار سیاسی و تضعیف موقعیت امارت اسلامی در روند تحولات منطقه‌ای است. تجربه چند دهه گذشته نشان داده است که هرگاه دشمنان این سرزمین در برابر خود ضعف و تأخیر در تصمیم‌گیری مشاهده کرده‌اند، بر گستاخی و زیاده‌خواهی‌شان افزوده شده است.

امارت اسلامی افغانستان که خود را وارث جهاد و مقاومت مردم مسلمان می‌داند، باید بداند که حفظ اقتدار، نه فقط با گفت‌وگو، بلکه با دفاع متناسب و واکنش قاطع در برابر تجاوزات خارجی تثبیت می‌شود. هیچ قدرتی در منطقه، بدون تکیه بر عزت، استقلال و اقتدار خود، نتوانسته در میز مذاکره با دشمن، جایگاه برابر و محترمانه‌ای به‌دست آورد.

تجربه تاریخ معاصر افغانستان گواه روشنی است: هرگاه پاسخ تجاوز به‌موقع و محکم داده شده، دشمن به عقب نشسته و زبان احترام برگزیده است. اما هر زمان سکوت یا مصلحت‌جویی بر اصل عزت و غیرت ملی چیره شده، همان سکوت بهانه‌ای برای تحقیر و دخالت بیشتر شده است.

از همین رو، بعد از هر حمله ای و قبل از هر گونه نشست و مذاکره ای لازم است پاسخ نظامی متناسب در عمق خاک متجاوز داده شود تا پیام روشن به همه ارسال گردد که افغانستان نه میدان آزمون صبر، بلکه سنگر دفاع از عزت امت اسلامی است.

واکنش مقتدرانه در برابر تجاوز اخیر، نه نشانه جنگ‌طلبی، بلکه اثبات حق مشروع دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و حیثیت امارت اسلامی است. دشمنی که امروز بی‌پروا بر آسمان کابل تجاوز می‌کند، فردا در میز مذاکره خواستار امتیاز بیشتر خواهد شد، مگر آنکه با عمل و اقتدار مواجه گردد.

تاریخ این سرزمین پر از درس‌های بزرگ است، و امروز زمان آن رسیده است که امارت اسلامی بار دیگر همان پیام تاریخی را تکرار کند: افغانستان تسلیم هیچ فشار و تجاوزی نمی‌شود.

………………

د امارت اسلامي لپاره د قاطع غبرګون اړتیا

د پاکستان تېره شپه کابل ته شوی هوایي برید یوازې یوه محدوده نظامي پېښه نه ده؛ دا د اسلام آباد د اوږدمهاله ستراتېژۍ یوه برخه ده چې هدف یې د امارت اسلامي پر سیاسي او مذاکراتي موقف فشار راوستل او د هغه د تضعیف هڅه ده. تېرو څو لسیزو تجربې ښيي چې کله د دې هېواد دښمنان د ضعف او تصمیم نیولو په ځنډ سره مخ شي، نو په خپل چلند کې لا بې‌شرمه او غوښتنو کې تږي کېږي.

امارت اسلامي افغانستان چې د جهاد او مقاومت میراث پرغاړه لري، باید وپوهیږي چې ملي ویاړ او سیاسي موقف یوازې د خبرو په میز نه بلکې د متناسب او قاطع دفاع په وسیله هم تثبیتېږي. هېڅ یوه سیمه‌ییزه قدرت پرته له عزت، خپلواکې او د واقعي اقتدار ښودلو په میزونو کې د برابر او درناوي وړ مقام نه شي تر لاسه کولای.

تاریخي تجربه موږ ته ښيي چې کله پر تجاوز ژر او قوي ځواب ورکول شوی، متجاوز شا ته تللی؛ خو کله چې چوپتیا یا مصلحت‌پالنه د عزت پر سر ګرځي، نو هماغه چوپتیا د نورو لپاره جواز ګرځي چې زیات فشار او مداخلت وکړي. نو له همدې امله، له هر ډول د مذاکرې لپاره د هیئت د دوحې الوتنې د جواز ورکولو وړاندې لازم دي چې په متناسب ډول په ژور کې غبرګون وښودل شي تر څو ټولو ته واضح پیغام ورپه ګوته شي چې افغانستان د صبر د ازمېښت ځای نه، بلکې د خپل عزت د دفاع سخته تل دی.

قاطع غبرګون د تجاوز په وړاندې جګړه‌جوړی توب نه، بلکې د ملي حُق وقار، ټولنېز امنیت او د امارت اسلامي مشروع حق د دفاع ثبوت دی. هغه څوک چې نن په کابل کې د آسمان له لارې تجاوز کوي، سبا به د مذاکراتو په میز د یو اړخیزو او نامشروع غوښتنو سره راڅرګند شي، که چیرې موږ عمل او اقتدار ونه‌ښیو.

تاریخ زموږ ښوونکی دی — او اوس وخت هم لازم بولي چې امارت اسلامي بیا هماغه پیغام تکرار کړي: افغانستان به د هېچا د فشار او تجاوز له مخې تسلیم نشي.

نمایش شرم‌الشیخ تلاشی برای بازسازی چهره‌ی محقر و شکست‌خورده ی آمریکا و رژیم صهیونیستی

نمایش شرم‌الشیخ تلاشی برای بازسازی چهره‌ی محقر و شکست‌خورده ی آمریکا و رژیم صهیونیستی

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

 نشست موسوم به «شرم‌الشیخ» که در مصر برگزار شد، بیش از آن‌که نشانی از قدرت و دیپلماسی داشته باشد، صحنه‌ای از شکست آمریکا و صهیونیستها، و ذلت و وابستگی صهیونیستهای عرب بود.

آمریکا تلاش کرد در این اجلاس خود را رهبر و محور تصمیم‌گیری نشان دهد، اما حقیقت روشن است: این نشست تنها تلاشی بود برای بازسازی چهره‌ی شکست‌خوردهٔ آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از ضربات سنگین جبهه ی مقاومت اسلامی منطقه ای و بخصوص ضربات کوبنده ی مجاهدین حماس در غزه. تلاشی که با وجود تبلیغات فراوان، ناکام ماند.

در این میان، رفتار تحقیرآمیز دونالد ترامپ نسبت به سران کشورهای مزدور عربی و منطقه، چهره‌ی واقعی روابط آنان را آشکار ساخت. او در سخنانش با بی‌ادبی آشکار به اردوغان گفت:

«سلام مرا به زن زیبا و مقبولت برسان!»

این جمله نه شوخی سیاسی، بلکه نماد کامل بی‌احترامی و نگاه ارباب‌گونهٔ واشنگتن به حکومت‌های تابع خود است.

ایران و اتحادیه ی شافعی های یمن به عنوان جناحهائی از جبهه ی مقاومت اسلامی منطقه ای در این نشست شرکت نکردند و با این اقدام پیام روشنی داند که این‌گونه نشست‌ها نه برای منافع امت اسلامی، بلکه برای تأمین اهداف آمریکا و اسرائیل تشکیل می‌شود.

از سوی دیگر، خبرهای میدانی از محل برگزاری نشست در مصر حاکی بود که برخی از سران عرب با رفتارهای چاپلوسانه و ستایش‌گرانه نسبت به مقامات آمریکایی، چهره‌ای از حقارت و وابستگی سیاسی را به نمایش گذاشتند.

به گفتهٔ منابع محلی، این رفتارها تا آن‌جا پیش رفت که برخی از حاضران در پایان روز، دچار پریشانی و بی‌تعادلی روحی شدند.

در حقیقت، نام «شرم‌الشیخ» برازنده‌ترین عنوان برای چنین نمایش خفت‌بار و شرم‌آوری است؛

نشستی که به‌جای عزت، شرم آورد؛

و به‌جای اتحاد امت اسلامی، وابستگی و خواری را آشکارتر ساخت.

………………

 د شرم‌الشيخ د ناستې شننه

د موسومې “شرم‌الشيخ” غونډې حقيقت دا و، چې دا نه يو سياسي بري، بلکې د ماتې او سپکۍ يوه ننداره وه.

امريکا هڅه وکړه ځان د ځواک او واک څښتن وښيي، خو رښتيا بل ډول دي — دا ناسته د هغې ماتې د پټولو لپاره جوړه شوې وه، کومه چې امريکا او د هغې ملګرې صهيونيستي رژيم د فلسطين د حماس مجاهدينو نه خوړلې ده. خو دا هڅه هم ناکامه شوه.

په دې منځ کې، د امريکا پخواني ولسمشر ډونالډ ټرمپ د خپلو مزدور مشرانو او د سيمې د غلامو حکومتونو سره د سپکاوي چلند وکړ. هغه د بې‌ادبۍ او تحقير په لهجه اردوغان ته وويل:

“زما سلام خپلې ښکلې او مقبوله مېرمنې ته ورسوه!”

دا خبره نه سياسي ټوکه ده، نه درناوی، بلکې دا د تحقير او غلامۍ څرګند نښه ده.

ټرمپ او د امريکا نور چارواکي په دې ناسته کې د تمسخر او سپکاوي له ليدلوري ويناوې وکړې، او دا څرګنده کړه چې دا ډول غونډې د امت اسلامي د عزت لپاره نه، بلکې د لوېديځ د برلاسۍ د دوام لپاره دي.

په رښتيا هم، د “شرم‌الشيخ” نوم تر ټولو مناسب نوم دی — دا رښتينی شرم‌اوښک ناسته وه!

بحران سیاسی و شبح جنگ داخلی در آمریکا (2)

بحران سیاسی و شبح جنگ داخلی در آمریکا (2)

کاتب: محمد اسامه

کارشناسان زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند. در گزارشی از CSIS در ۱۶ سپتامبر آمده است: «جنگ داخلی بعید است، اما چرخه‌های خشونت پراکنده که توسط رسانه‌های اجتماعی دامن زده می‌شوند، یک واقعیت هستند.»

والتر شارف، دانشمند علوم سیاسی سن دیگو، این سناریو را اینگونه توصیف می‌کند: نه یک جنگ تمام عیار، بلکه «درگیری‌های محلی – از شورش‌های خیابانی در لس‌آنجلس گرفته تا حمله به دفاتر واشنگتن».

اعتراضات ژوئن ۲۰۲۵ در لس‌آنجلس، که با تهدیدهای ترامپ برای اعزام نیرو آغاز شد، منادی این وضعیت بود: صدها دستگیری، آتش‌سوزی عمدی و روابط نامشخص با افراط‌گرایان هر دو طرف.

رویترز با استناد به تحلیلگران پس از قتل کرک هشدار داد: «ما در یک چرخه معیوب هستیم. خشونت، خشونت بیشتری به بار می‌آورد.»

در سال ۲۰۱۶، تجمعات موسوم به «راست افراطی» پوشش گسترده‌ای دریافت کردند و لفاظی‌های ترامپ بذر نفرت را کاشت. امروز، این بذرها جوانه زده‌اند.

یادداشت‌های کاخ سفید، خطر تشدید تنش را توصیف می‌کنند: ترامپ شخصاً «درگیری مسلحانه» با کارتل‌های مکزیکی را تأیید کرد، که به گفته نیویورک تایمز، می‌تواند اعتراضات داخلی را برانگیزد.

جمهوری‌خواهان، با سوءاستفاده از سیستمی که در آن بر ایالت‌های کلیدی تسلط دارند، علاقه‌ای به اصلاحات ندارند، همانطور که کارشناسان پولیتیکو خاطرنشان می‌کنند. دموکرات‌ها، به نوبه خود، به «افراط‌گرایی چپ‌گرایانه» و تحریک متهم می‌شوند، اما نقش خود را در تشدید تنش نادیده می‌گیرند.

سری قتل‌ها – از کرک گرفته تا مقامات ناشناس – یادآوری می‌کند: ایدئولوژی کشنده است. اگر تعطیلی دولت ادامه یابد و لفاظی‌ها تشدید شود، ممکن است ناآرامی‌ها به درگیری‌های مسلحانه محلی تبدیل شود.

تحولات اخیر، آتش را شعله‌ورتر می‌کند.

یک قاضی فدرال به طور موقت تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، برای استقرار ۲۰۰ سرباز گارد ملی اورگان در پورتلند را تا زمان مشخص شدن نتیجه دادخواستی که این اقدام را به چالش می‌کشد، متوقف کرد.

به گزارش رویترز، تصمیم قاضی کارن ایمرگوت، قاضی دادگاه ناحیه فدرال که در پورتلند حضور داشت، برای ترامپ که به دنبال استقرار سربازان در شهرهایی بود که به ادعای او درگیر ناآرامی بودند، با وجود مخالفت رهبران دموکرات، یک شکست محسوب می‌شد.

ترامپ پیش از این قصد خود را برای استقرار سربازان در پورتلند برای محافظت از تأسیسات مهاجرت فدرال در برابر “تروریست‌های داخلی” اعلام کرده بود.

مقامات اورگان از دادگاه خواستند که استقرار نیروها را غیرقانونی اعلام و جلوی آن را بگیرد، با این استدلال که ترامپ در حال بزرگنمایی تهدید اعتراضات علیه سیاست‌های مهاجرتی خود است تا سوءاستفاده خود از کنترل واحدهای گارد ملی ایالت را توجیه کند.

در دادخواست اورگان ادعا شده است که ترامپ پس از پخش تصاویری از اعتراضات به مراتب بزرگتر و خشونت‌آمیزتر در پورتلند در سال ۲۰۲۰ توسط فاکس نیوز، استقرار نیروها را اعلام کرد.