تصویری که به شما چگونگی حاکمیت بلوچهای سکولار بر ایالت خودمختار بلوچستان پاکستان را نشان می دهد
تصویر فوق باقی مانده پیکر یک شهروند بلوچ بازداشت شده توسط نیروهای نظامی حاکمیت خودمختار و فدرال ایالت بلوچستان پاکستان است. این بلوچ پس از مدتها مفقود سازی توسط این حاکمیت بلوچهای سکولار ، جسد وی را در بیابان رها کرده اند که خوراک حیوانات درنده شده است.
لازم به ذکر است که در طول 24 سال گذشته دستکم بیش از 66 هزار شهروند بلوچ از جمله زنان و کودکان و افراد سالمند توسطحاکمیت خودمختار و فدرال ایالت بلوچستان پاکستان تحت عناوین واهی ربوده و مفقود شده اند که تاکنون علیرغم پیگیری های خانواده هایشان از وضعیت و سرنوشت بسیاری از آنان اطلاعی در دست نیست .
همچنین لازم به یادآوریست که اجساد بسیاری از این شهروندان در گور های دسته جمعی یافت شده و همچنین بسیاری نیز تحت شکنجه و طی درگیری های ساختگی در زندان ها کشته و اجسادشان در بیابان ها و کوهستان ها رها شده است.
این آن چیزی است که احزاب سکولار و غیر سکولار در قالب شعار فدرالیسم و حاکمیت محلی برای بلوچهای ایران می خواهند.
دموکراسی یک دین است یک نظام فاسد که دست ساخته ی بشر است و پر از تناقضات است در هر کشوری که این نظام فاسد حاکم است، مردم و حکومت دارن در سر در گمی به سر میبرند و در جستجوی راه فرار از این نظام هستند.
اگر کسی این اعتقاد را داشته باشد که دموکراسی ضامن امنیت بشر است و از نظام اسلام بهتره، فقد کفر بما أنزل علی محمد صلى الله عليه وسلم.
اینکه چه کسی به چه عملی نگاه میکند وچه نظری دارد در. دین اهمیتی ندارد، چرا که شرع الله نیازی به اکثر واقل ندارد باهر وضعی ونفراتی باید اجرا شود، حالا اینکه عده ای از مردم میرن دنبال دموکراسی مشکل خودشونه .
الله نگفته زمانی که از شرع خوششون نیومد کوتاه بیاید.
در سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها، انسان تبدیل به اله می شود
کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)
الله (ج) می فرماید: أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (جاثیه:23) هیچ دیدهای کسی را که هوا و هوس خود را به خدائی خود گرفته است، و با وجود آگاهی ( از حق و باطل ، آرزوپرستی کرده است و) خدا او را گمراه ساخته است، و بر گوش و دل او مهر گذاشته است و بر چشمش پردهای انداخته است؟ ! پس چه کسی جز خدا (و خدا هم از وی رویگردان است) میتواند او را راهنمائی کند؟ آیا پند نمیگیرید و بیدار نمیشوید؟
سکولاریستها با انتخاب عقاید سکولاریسم به جای قوانین شریعت الله دموکراسی خود را بر دو اندیشه استوار کرده اند :
الف) سیادت (صلاحیت حلال و حرام قرار دادن ) از آن مردم است .
ب) مردم مصدر و منبع قدرت ها و صلاحیت ها می باشند .
زمانی که مردم به این شکل تابع هوا و هوس خود می شوند و هوا و هوس خود را اله می کنند بدین باور بودند که آنان دارای حق مشروع الهی و خدایی بر خود هستند ، تنها آن ها مالک وضع شریعت و قانون ، حکم و قضاوت اند و آن ها خود ، دولت به شمار رفته ، سخنان الله، احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم، فقه مذاهب اسلامی اتباع آن ها اند و هیچ گونه حقی در زمینه وضع قوانین ، قدرت و قضاوت و… ندارند ، پس آن ها هیچ دیدگاه و اراده یی در برابر اراده و قوانین مردم ندارند(نعوذ بالله)
بناء این دومفکوره یا اندیشه پدایدار شد تا اندیشه حق الهی را طور کامل لغو نموده و حق تشریع و صلاحیت را برای مردم وا گذارند، به این ترتیب که ملت خود دارای صلاحیت و حاکمیت است و نه بنده و عبد الله ، او مالک قوانین و زندگی دنیوی خویش بوده و هیچ کس حتی الله بر وی حق مالیکیت وآقایی ندارد، ازاین رو او باید مالک اراده خویش گردیده و حق اجراء و تمثیل آن را احراز نماید و اگر چنین نشود او در واقع بنده خواهد بود، چون معنای بندگی اینست که شخص به اراده دیگران حرکت نماید و اگر خود اراده خویش را تعیین و اجرا نکند کماکان برده باقی خواهد ماند ، پس برای این که مردم از بندگی الله آزاد شوند لازم است اراده خویش را خود عملی نمایند و بنده و عبد خود باشند.
الله (ج) می فرماید: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا (فرقان:43) به من بگو ببینم، آیا کسی که هوی و هوس خود را معبود خویش میکند (آرزوپرستی را جایگزین خداپرستی میسازد ) آیا تو وکیل او خواهی بود؟ ( و میتوانی او را از هواپرستی به خداپرستی برگردانی، و از ضلالت به هدایت بکشانی؟!) .
بناءً زمانی که سکولاریستها دموکراسی خود را تشکیل می دهند خود آنها حق دارند قوانینی را که می خواهند وضع نمایند و حق دارند تا قوانینی را که نمی پسندند باطل و لغو سازند . پس ملت مطلقا صاحب صلاحیت بوده و حق تنفیذ قوانینی را دارد که خود آن را می سازد . پس او برای همین منظور حاکمی را بر می گزیند که خودش خواسته باشد و قاضیی را تعین می نماید که خواسته باشد تا همان احکامی را تطبیق نماید که زاده خواسته و اراده خودش می باشد بدین اساس ملت مصدر همه صلاحیت ها بوده و حکام صلاحیت و قدرت خویش را از آن به دست می آورند .
بنابر این بارز ترین و مهم ترین مشخصه مرجع نظام دموکراسی همانا اکثریت می باشد و از دیدگاه نظام دموکراسی ، رای اکثریت ، واقعی ترین معیار است که بیان گر دیدگاه مردم می باشد .
الله (ج) می فرماید: وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُونَ (مومنون: 71) اگر حق و حقیقت از خواستها و هوسهای ایشان پیروی میکرد آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها بسر میبرند تباه میگردیدند. ما قرآن را به آنان دادهایم که در آن ( موجبات ) آوازه ایشان است ، ولی آنان از ( چیزی که مایه ) عزّت و آبرویشان ( است ) رویگردانند ( و انگار راه بیداری و خوشبختی خود را نمیدانند ) .
بازداشت و ضرب و جرح معترضان بلوچ توسط حاکمیت بلوچهای سکولار در شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان پاکستان
قوم بلوچ هرگز این جنایات حاکمیت بلوچهای سکولار در عرض هشتاد سال گذشته را فراموش نخکاهد کرد. زنان و مردان بلوچ در اعتراض به ناپدیدسازی قهری شهروندان بلوچ توسط ماموران حکومت محلی بلوچهای سکولار در بلوچستان پاکستان در شهر کویته، تجمع کرده بودند که پلیس محلی بلوچهای سکولار اعتراضات مسالمت آمیز آنها را به خشونت کشید.
دیروز پنجشنبه هزاران شهروند بلوچ در شهر کویٹه، مرکز بلوچستان پاکستان به دلیل ناپدیدسازی قهری یک شهروند بلوچ با نام “زهیر بلوچ” به خیابانها آمده و نسبت به این اقدام نیروهای دولتی محلی بلوچهای سکولار پاکستان اعتراض کردند.
این تجمع اعتراضی که به صورت مسالمت آمیز در جریان بود توسط نیروهای دولتی محلی بلوچهای سکولار پاکستان به خشونت کشیده که ده ها تن با اصابت مرمی گلوله و گاز اشک آور زخمی و ده ها تن دیگر از جمله زنان و کودکان بازداشت به مکان های نامعلوم منتقل شدند.
کارنامه حاکمیت بلوچهای سکولار را فراموش نخواهیم کرد.
عبرتی از دستاورد 8دهه حاکمیت بلوچهای سکولار در بلوچستان پاکستان
به قلم: براهندک بلوچ
اگر افرادی سکولار چون حبیب سربازی و … قصد دارند تجربه ی حکومت داری سکولاریستهای بلوچ در بلوچستان پاکستان را با شعارهای فریبنده در میان بلوچهای ایران تکرار کنند شایسته است از آنها پرسیده شود :
شما بعد از هشت دهه حاکمیت در حکومت سکولار و فدرال و ایلتی بلوچستان پاکستان چه گُلی به سر اهل سنت زده اید؟ و چه گندی که به بار نیاورده اید؟
آیا بعد از هشت دهه رشوت و فساد اداری و جنایت علیه بلوچهای مخالف خودتان و آنهمه خوش خدمتی برای اربابان آمریکائی و پنجابی سکولار خودتان موفق شده اید جامعه ای بسازید که یک بلوچ مثل یک انسان حق اولیه ی انسانی داشته باشد؟
آیا توانسته اید به اندازه ای که خیانت و جنایت کرده اید و به اندازه ای که به آمریکا در کشتار مسلمین خدمت کرده اید به مردم ستمدیده ی بلوچ خدمت کنید؟
آیا تفاوت آشکار بلوچستان پاکستان با بلوچستان ایران را در زمینه های مختلف اقتصادی و خدمت رسانی و غیره را نمی بینید؟
تبدیل کردن کویته مرکز ایالت بلوچستان پاکستان به یکی از زباله دانی های پاکستان به جای خود، آیا شُما عُرضه داشته اید حتی یک سیستم مدیریتی در حد کشورهای آفریقائی در بلوچستان داشته باشید؟
آیا توانسته اید بعد از هشتاد سال حاکمیت سکولار و فدرال در ایالت بلوچستان از بندگی آمریکا و انگلیس و ریزه خواری آل سعود و امارات خود را برهانید؟
حالا ای سکولارهای بی حیا، آیا بعد از «به گند کشیدن بخشی از سرزمین بلوچها» و غارت ثروتمان و قربانی کردن قصد تکرار این سناریو را برای بلوچهای ایران دارید؟
اما بدانید که این تاریخ پر از خیانت و جنایت شما تکرار نخواهد شد و بلوچهای مسلمان سالهاست که لگد جانانه ای به تمام مزدوران سکولار و عقاید سکولاریستی زده اند. کافی است به دستاورد بلوچهای ایران در زمینه های مختلف علمی و پیشرفتهای تدریجی و توسعه ی غیر قابل انکار آنها نگاه کند، یا کافی است به بلوچهای نیمروز و ریگستان هلمند در امارت اسلامی افغانستان نگاهی بیندازید که در پُست های مختلف اداری و اجزائی خود عزتمندانه در حال خدمت هستند، از شهرداری پایتخت (کابل) گرفته تا کل اردو و استخبارات ولایات مختلف.
بلوچهای ایران و افغانستان هم دستاورد و کارنامه ی هشتاد سال خیانت و وطن فروشی و بلوچ کشی شما برای اربابان آمریکائی و انگلیسی و پنجابی سکولار را می بینند و هم وضعیت روبه رشد خودشان را؛ و این عبرت و درس گرفتن از گذشته و حال.
تظاهرات مسالمت آمیز شهروند بلوچ در کویته و ضرب و شتم و بازداشت چندین شهروند بلوچ توسط نیروهای نظامی حکومت ایالتی بلوچهای سکولار در بلوچستان پاکستان
به قلم: انور دهواری
چیزی که احزاب سکولار بلوچ به شدت از آن می ترسند این است که پاکستان حکومتی فدرال است و هر ولایتی یک حکومت محلی با شورای محلی و نیروهای نظامی محلی دارد.
ایالت بلوچستان پاکستان هم هشتاد سال است که توسط بلوچهای سکولار اداره می شود که بدترین جنایات را در حق بلوچهای مسلمان مرتکب شده است و بخشی از مزدوران آمریکا در چرکستان به شمار می روند .
امروز پنجشنبه مورخ ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳، در پی بازداشت غیرقانونی یک شهروند بلوچ توسط نیروهای نظامی حکومت محلی بلوچهای سکولار در کویته با نام «ظهیر بلوچ» از حدود ۱۱ روز قبل بازداشت و تحت مفقودی اجباری مردم مسلمان دست به اعتراض زدند.
پس از ناامیدی شهروندان بلوچ از پیگیری های صورت گرفته و عدم پاسخگویی مسئولان مربوطه در باب علت و چرای بازداشت ظهیر و همچنین محل نگهداری وی موجب شده تا شهروندان بلوچ در طول یازده روز گذشته به صورت مداوم در جاده سریاب کویته اقدام به راهپیمایی و تجمع اعتراضی کرده اند.
امروز پنجشنبه ۲۱ تیرماه نیروهای پلیس حکومت محلی بلوچهای سکولار با استفاده از باتوم ، و چماق اقدام به ضرب و شتم شدید شهروندان معترض بلوچ کرده است که در این حین زنان و کودکان و افراد سالخورده نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
همچنین تعدادی از شهروندان توسط نیروهای پلیس حکومت بلوچهای سکولار بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده اند.
لازم به ذکر است که در طول 24 سال گذشته دستکم بیش از 66 هزار شهروند بلوچ از جمله زنان و کودکان و افراد سالمند توسط همین حاکمیت بلوچهای سکولار در بلوچستان پاکستان تحت عناوین واهی ربوده و مفقود شده اند که تاکنون علیرغم پیگیری های خانواده هایشان از وضعیت و سرنوشت بسیاری از آنان اطلاعی در دست نیست .
همچنین لازم به یادآوریست که اجساد بسیاری از این شهروندان در گور های دسته جمعی یافت شده و همچنین بسیاری نیز طی درگیری های ساختگی در زندان ها کشته و اجسادشان در بیابان ها و کوهستان ها رها شده است.
اینهم ثمره حکومت بلوچهای سکولار بر بلوچهای مسلمان.
آیا عبرت نمی گیریم؟
اگرولاء برای خاک میبود پیامبرﷺ مکه راترک نمیکرد.
اگربرای نژاد میبود برعلیه قریش نمی جنگید.
اگر برای فامیل میبوداز ابولهب برائت نمی جست،
بلکه دوستی و دشمنی رسول الله ﷺ تنها برای اسلام بود و بخاطر آن ، ازخون وخاک و قوم خود گذشت .
پس ای مسلمانان؛ پیمان دوستی و دشمنی خود را بر اساس دین الله ببندید و بدانید که ولاء با مسلمین وبرائت از سکولاریستها(= مشرکین) از لوازم لا إله إلا الله است .
زمانی که به جای الله محوری و قوانین شریعت الله، انسان محوری و اومانیسم (انسانیت) قرار می گیرد، تمام جوانب زندگی از جمله آزادی ها نیز بر اساس خواست و میل انسانها تعییین می شوند.
اين آزاديهاي عمومي نزد سکولاریستها توسط آزاديهاي چهارگانه تمثيل گرديده كه عبارتند از :
آزادي عقيده
آزادي بيان
آزادي مالكيت (نزد سکولاریستهای لیبرال نه سکولارییستهای کمونییست و سوسیالیست)
آزادي شخصي (فردي)
سکولاریسم و دموكراسي سکولاریستها از عقيده ي جدائي دين از زندگي گرفته شده و آن عقيده اي است كه ايدئولوژي تمام سکولاریستهای زمان حاضر بر آن استوار گرديده است.
با آگاه باشیم و فریب نخوریم و خییال نکنیم که دموکراسی یعنی انتخابات و شورا، انتخابات و شورا ییک ابزار برای قوانین و برنامه ها است و قوانین و برنامه های سکولاریستها با قوانین و برنامه های شریعت الله فرق دارند هر چند هر دو از شورا و انتخابات استفاده می کنند.
سکولاریسم كه همانا جدائي دين از زندگي است طبيعي است كه اين منجر به جدائي دين از دولت و تمام نظامها و برنامه ها و ادارات و موسسات و سازمانهای تحت مدیریت دولت مي شود ، پس اين انديشه همان عقيده اي است كه ايدئولوژي سکولاریستها بر آن استوار گرديده است ، و اين همان قاعده ي فكري است كه تمام افكارش را بر آن بناء گردانيده و مسير فكري و ديدگاهش در مورد زندگي را بر اساس آن تعيين نموده و بر اساس آن قصد دارد با کنار زدن قوانین شریعت الله تمام مشاكل را در زندگي معالجه كند و اين همان رهبري فكري کهنه و قدیمی و فرسوده است كه غرب انرا با شعارهای نوین حمل مي نمايد و جهان را با رسانه های مختلف ماهواره ای و مجازی و با قدرت نظامی و موشک و انواع بمبها به سوي آن فرا مي خواند، این همان قیادت فکری و عقیدتی است که غرب آن را حمل می نماید و جهان را به سوی آن فرا می خواند .
چون این عقیده و باور توانست دین و کلیسا را از زندگی و دولت و سر انجام از وضع نظام ها و قوانین ، گزینش حکام و یاری رساندن به آنان توسط قدرت و صلاحیت به دور دارد ، لذا بر مردم لازم گردید تا نظام شان را خود شان انتخاب نمایند ، خود نظام ها و قوانین شان را وضع نمایند و حکامی را بر انگیزنند که این نظام ها و قوانین جامعه عمل را بپوشانند ، حکامی که صلاحیت و قدرت خویش را از اراده عامه و اکثریت ملت و مردم به دست می آورند .
از همین جا بود که نظام دموکراسی به میان آمده و اندیشه جدائی دین از زندگی که همانا عقیده این نظام می باشد بار دیگر و بعد از قرنها دوباره زنده شد و رواج یافت . جدایی قوانین شریعتهای آسمانی از حاکمیت و زندگی اجتماعی انسانها از قاعده فکری این نظام است که تمام افکار و عقاید دموکراتیک بر آن بنا یافته است .
بناءً، همچنانکه سکولاریسم به حیث عقاید مشرکین و احزاب و سکولاریستها عقده یا قدیمی و کهنه است، دموکراسی آن هم کهنه و قدیمی است اما با ظاهری نو اظهار وجود کرده است.
لطفاً هرگاه با شبههای برخورد کردید قبل از اینکه آن را چون شکافتن اتم مهم جلوه دهید ، دنبال جواب آن هم بروید چون 1400 سال پیش جواب داده شده است
ارائه: انور دهواری
در این دوره ای که زندگی می کنیم ، به وضوح یکی از نشانه های قیامت را به چشم خودمان می بینیم و کاملا احساسش می کنیم.
رسول الله (ص) درباره ی نشانه های نزدیک شدن قیامت به دو مورد بسیار جالب اشاره فرموده که :
إن من أشراط الساعة أن يُرفع العلم و يظهر الجهل (صحیح بخاری و مسلم).
از نشانه های قیامت این است که علم (نسبت به دین) برداشته می شود و جهل آشکار می گردد.
و در حدیث صحیح دیگری می فرماید: «بین یدي الساعة ….. فُشُوُّ القلم» (الأدب المفرد بخاری).
از علایم نزدیک شدن قیامت ، شیوع قلم و کتابت می باشد.
وقوع این احادیث را به وضوح داریم می بینیم. از یک طرف رواج بسیار زیاد کتابفروشی ها و دسترسی آسان به کتاب های الکترونیکی (pdf) و یا از طریق سفارش در سایت های فروش کتاب و همچنین فراوانیِ چاپ و نشر کتاب ها که هر ساله حجم زیادی از آن ها روانه ی بازار می شوند و از طرفی دیگر اگر جامعهی ایران را بخواهیم مثال بزنیم ، در میان قشر دانشجو افراد بسیار زیادی را می بینیم که در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تحصیل می کنند اما این افراد با وجود گرفتن ژست روشنفکرانه ، متأسفانه نسبت به علوم شرعی در جهل بسیار عمیقی به سر می برند ولی در عین حال خود را مفتی و مجتهد در علوم اسلامی می دانند در حالی که در تمام طول عمرشان دو تا کتاب معتبر اسلامی در باب عقیده یا شریعت مطالعه نکرده اند.
متاسفانه یکی از دلایل اصلی بروز اسلام ستیزی ، آتئیسم و ملی گراییِ ابلهانه و قضاوت های سطحی نگرانه در مورد اسلام و دین در جامعهی ایران ، جهل عمیق مردم اعم از اقشار دانشجو و استاد و پزشک و بازاری و کارمند و کارگر و … نسبت به حقیقت اسلام می باشد.
نکتهای که هنگام بحث و مناظره با اسلام ستیزان و آتئیست ها مخصوصاً از نوع مجازی بیشتر آن را لمس می کنیم. با تعداد بیشماری آتئیست و اسلام ستیز در دنیای واقعی و مجازی بحث و مناظره کردهایم اما در کمال تأسف و تعجب همگی در جهل شگفتی آوری نسبت به دین قرار دارند .
آتئیست ها و اسلام ستیزان به خودشان اجازهی حمله به اسلام عزیز را می دهند در حالی که حتی یکبار قرآن را نخوانده اند چه برسد به سیره و حدیث و فقه . اما در کمال پررویی خود را متفکر ، اندیشمند ، اسلام شناس و البته اسلام ستیز معرفی می کنند .
اسلام ستیزان بی سواد و روشنفکر نما هنگامی که شبههای را مطرح می کنند ، به گونه ژست میگیرند که انگار اتم را شکافتهاند و یا حیات را بروی سیارهای دوردست یافته اند 😂 غافل از اینکه 1400 سال پیش تمام این شبهات توسط ابوجهل و ابوجهل های هم عصر پیامبر(ص) مطرح شدند و این شبهات همان 1400 سال پیش از درجه اعتبار ساقط شدند .
اما درد ما اینجاست که روشنفکران ما شبهات را می خوانند اما افسوس که به خود زحمت مطالعه پاسخ شبهات را نمی دهند و شبهه را به عنوان یک ایراد از اسلام در ذهن خود تصویب می کنند .
لطفاً هرگاه با شبههای برخورد کردید قبل از اینکه آن را چون شکافتن اتم مهم جلوه دهید ، دنبال جواب آن هم بروید چون 1400 سال پیش جواب داده شده است.
تمام رسانه های احزاب مختلف سکولار بلوچ و غیر بلوجچ را نگاه کنید اثری از اینهمه ظلم و جنایتی که نسبت به مسلمین می شود وجود ندارد اما…..
آیا به یاد دارید روزی را که معلمی در فرانسه پیامبر صلی الله علیه و سلم را به تمسخر گرفت، و یکی از مسلمانان چچنی از او انتقام گرفت، و سران (كشورها) و حكومتها و مؤسسهها و احزاب سکولار با پارس کردن و واویلا گفتن به راه افتادند و (آن عمل دلیرانه شخص مسلمان را) محکوم و سرکوب کردند، و بر حقوق بشر و آزادی گفتار و بدور انداختن خشونت و مبارزه با تندروی تأکید می کردند؟!
آن (موضع گیری و محکوم کردنشان) را به یاد بیاورید در حالی که شما به سرهای (قطع شدهای که) در گوشه و کنار افتاده و اجساد سوخته شده و دست و پاهای قطع شده در زیر آوار در غزهای که نابود شده، نگاه می کنید.
و به مسلمانان که به راحتی کشته شده و در سودانِ فراموش شده آواره میشوند، نگاه میکنید و (علاوه بر این) در اردوگاههای آوارگان به آنها تجاوز نیز می شود.
تا بدانید که ما چقدر در نزد این سکولاریستهای جهانی و محلی بیارزش هستیم، سکولاریستهای کافری که طبق فرموده خداوند «آنها دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید»
یعنی برای شما خواهان سختی و درد و رنج هستند.
حال آیا کسی از ما خواهد بود که از این سکولاریستها تقلید و یا از برنامه های مسموم شأن پیروی کرده و یا آنها را باور کند؟
آیا زمانش نرسیده مثل ما، شما هم یک لگد جانانه به سکولاریسم و تمام سکولاریستها بزنید؟
جنگ داخلی احزاب و فرقه های متنوع بلوچ سکولار و غیر سکولار ایران و پاکستان
به قلم: براهندک بلوچ
احزاب مختلف سکولار بلوچ مثل سایر احزاب سکولار سرزمینهای مختلف هرگز به میل خود یک حزب نشده و نمی شوند بلکه تفرق و چند حزبی جزء لاینفک آنهاست و تنها مثل چین و کره ی شمالی اسلحه وزور است که آنها را یکدست می کند چون مرجع ثابتی برای اتحاد ندارند.
این احزاب سکولار همگی با نام بلوچ خون هزاران بلوچ مخالف خود در احزاب سکولار دیگر را ریخته اند، فرقه های مختلف مسلح اسلامگرا نیز به همین بیماری آلوده شده و هر یک ساز خود را می زنند البته همگی با نقاب و شعار بلوچ و حمایت از بلوچ.
پارسال و در روز دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ بود که یکی از اعضای ارشد گروه سکولاریسم خواه BRA (ارتش جمهوری خواه بلوچستان) بنام « وسیم بادینی» فرزند فیض محمد اهل خاران توسط بلوچهای مخالف خودش در ایران به قتل رسید.
گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره که از بلوچهای ایران هستند و به دامان پاکستان رفته اند با این بلوچهای پاکستانی که به ایران آمده اند مخالفند و دشمنی دارند.
گروه BRA به رهبری براهمدگ بگٹی یکی از اعضای ائتلاف «براس» است که از ترس پاکستان به داخل ایران فراری شده اند.
بارها دیده شده است که گروههای پاکستان شنین جیش العدل و … با این گروه بلوچ پاکستاین درگیر شده اند که در یک مورد حزب ارتش جمهوری خواه بلوچستان موفق شدند سه تن از افراد جیش العدل را به اسارت گرفته و طی معامله ای تحویل ایران دهند.
در برابر، جیش العدل و سایر گروههای پاکستان شنین هم بیکار ننشسته و وسیم بادینی یکی از فرماندهان سرمچاران را ترور کردند.
این نوع از جنگهای داخلی میان سکولاریستها و قومیت گرایان اسلامگرا و سکولار در تمام سرزمینهای مسلمان نشین پدیده ی نامبارکی است که تا کنون همچون یک مانع عمل کرده است.
شک نداشته باشید به عنوان مثال اگر همین الان حکومت پاکستان از بلوچستان پاکستان خارج شود و به بلوچها بگوید با سرزمین خود هر کاری دوست دارید انجام دهید، بین این احزاب مختلف سکولار و غیر سکولار فجایعی بسیار بدتر از سوریه و یمن و سومالی و … اتفاق خواهد افتاد و اینها در جنگ داخلی خود قوم بلوچ را به نابودی می کشانند.