نمونه ی عینی فدرالیسمی که سکولارهای بلوچ برای بلوچستان ایران می خواهند
کاتب: عبدالرحمن براهویی
حکومت دست نشانده ی پاکستان حکومتی سکولار است که بر اساس سیستم فدرالیسم اداره می شود.
در ایالت بلوچستان پاکستان هم حاکمیت محلی بلوچهای سکولار حاکم است و دولت ایالتی بلوچستان طبق قانون اساسی در قانونگذاری در زمینههایی مانند آموزش، بهداشت و کشاورزی، امور اقتصادی، مدیریت منابع طبیعی و اجرای عدالت از طریق دادگاههای محلی خودمختار است؛ اما در عرض هشتاد سال گذشته چه نتیجه ای برای بلوچهای مسلمان داشته است؟
ایالت بلوچستان پاکستان دارای انتخابات خاص خود و مجلس ایالتی خاص خود است و بلوچهای سکولار آنگونه که می خواهند امور را می چرخانند اما غیر از فساد و اقتصاد ویران و سیاستهای تبعیضآمیز اقتصادی و اجتماعی و دیکتاتوری و سرکوب هر گونه اعتراض مخالف و ترورهای کور و ناپدید سازی بلوچهای مخالف خود و پیامدهایی مانند فقر گسترده، بیعدالتی اجتماعی، اعتراضات مردمی، و شورشهای مسلحانه نتیجه ایی در بر نداشته است.
هشتاد سال حاکمیت بلوچهای سکولار بر ایالت بلوچستان پاکستان همچنان این ایالت را فقیرترین ایالت در پاکستان با نرخ بالای بیکاری و دسترسی محدود به خدمات اساسی مانند بهداشت و آموزش و غیره کرده است.
حاکمیت سکولاریستهای بلوچ اگر دهها سال دیگر هم طول بکشد باز ثمره ای غیر از این نخواهد داشت؛ این چیزی است که پدر بزرگان و پدر و خود ما با چشم سر دیده ایم و داریم می بینیم.
پس شعارهای این گروهها و جریانات مجازی سکولار فریبتان ندهد.
زمانی که سهاب به حضورش در محور آمریکا وصهیونیستها افتخار می کند
کاتب: عبدالرحمن براهوئی
همه می دانیم که محوری با نام محور مقاومت وجود دارد که در این محور حماس و جهاد اسلامی فلسطین و شافعی ها و زیدی های یمن و ایران و گروههایی از شیعیان عراق حضور دارند و در برابر آمریکا و ناتو و صهیونیستها قرار گرفته اند.
اما آنچه باعث تاسف است اینکه در برابر این محور، گروههای بلوچ هم در محور صهیونیستها و آمریکا و ناتو قرار دارند!
یعنی اگر اعضای محور مقاومت کاری بر علیه آمریکا و صهیونیستها و متحدین آنها انجام دهند، اینها نیز از طریق گروههای بلوچ بر علیه ایران اقدام می کنند!
دقت کردید چه شد؟
حبیب سربازی پیام احمد القرشی را در رسانه ی سهاب آورده است که این شخص لبنانی مزدور آمریکا می گوید بر اساس سخنان ماریا معلوف با حبیب سربازی: اگر ایران در سروری لبنان بر سرزمینش دخالتی کند، لبنانی ها نیز این امکان وتوانائی را دارند که دوبرابر آن را در بلوچستان ایران وارد کنند.
ای بلوچ، آیا واضح تر از این می خواهید بدانید که حبیب سربازی و تمام گروههای بلوچ مزدور و دست نشانده و ابزار دست دیگران جهت فشار به ایران و امتیاز گیری از ایران هستند؟
ای بلوچ، آیا واضح تر از این می خواهید بدانید که استفاده از شعارهای بلوچ و قومیت بلوچ و مذهب بلوچ و سرزمین بلوچ و بیان مشکلات اقتصادی و محرومیتها و… تنها برای بسیج و خرج کردن تو در راه اهداف دیگران است؟
حبیب الله سربازی بلوچ در نهایت سر از آخور صهیونیستها در آورد و نقاب خود را برداشت
کاتب: براهندک بلوچ
بلوچها و کُردها و تاتها (بومی های آذربایجان که زبان آنها لجه ای از ترکی شد) لُرها و… به عنوان اقوام آریائی از زمانی که تاریخ مکتوب آنها نوشته شده است، یعنی از زمان مادها تا کنون و حتی در افسانه های منقول چون شاهنامه و غیره بخشی از ایران بوده اند با فرهنگ و سرنوشتی مشترک.
اینکه بخشهایی از ایران به دلیل خیانت و ظلم و بی لیاقتی حکامی چون صفوی ها و قاجار و پهلوی ها به بیگانگان واگذار شده است، دلیلی بر ادامه ی این حرکت خائنانه ی تجزیه طلبی نیست.
و اینکه کفار سکولار بعد از جنگ جهانی دوم توسط انگلیسی ها و سایکس و پیکو سرزمینهای اسلامی را بین خود تقسیم کردند و آنهمه جنایت آفریدند باز دلیلی بر تقسیم مجدد این سرزمینها توسط این دشمنان و ادامه ی این جنایات نیست.
امشب سوم بهمن 1403ش حبیب سربازی در گفتگوئی تصویری با دکتر مردخای کیدار استاد علوم سیاسی در دانشگاه بار ایلان تل آویو نقاب خود را کاملا برداشت و چهره ی حقیقی خود را برای کم هوش ترین انسان هم نشان داد و عملاً اعلام کرد:
در پازل و فیلمنامه و سناریوی صهیونیستها بازی می کند و مزدوری رسمی است
صهیونیستها و آمریکا دنبال تجزیه بیشتر ایران هستند و او به همراه هم مسیرانش در قومیتهای دیگرهم مزدوری جهت پیاده کردن این نقشه ی دشمنان آشکار اسلام و مسلمین در مورد ایران است.
مردخای کیدار می گوید یکصد سال قبل، غربی ها بدون توجه به فرهنگ و خواست مردم و بر اساس خواست و نیاز اقتصادی و منافع خودشان مرزها را ترسیم کردند و بر مردم تحمیل کردند که باعث مشکلات زیادی در منطقه شده است و پیشنهاد می دهد هم اکنون ایران هم باید تجزیه شود و اقوام مختلف جدا شوند و …
این صهیونیست می گوید: جهت ایجاد صلح و پایان بخشیدن به جنگها در منطقه این مساله باید تغییر کند و باید کشورها دوباره بر اساس ملتها و مجموعه های انسانی تغییر کنند و ایران تجزیه شود و بار دیگر کشورهایی برای کُردها و بلوچه و اهوازیها و آذری ها و سایر قومیتهای ایران تشکیل شود و…
از این صهیونیست دغل باز دروغگو و نوچه هایش چون حبیب سربازی و سایر مزدورانشان در میان قومیتهای مختلف ایران تنها یک سوال پرسیده می شود:
شما در تمام تاریخ باستان از زمان حاکمیت مادها و هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و در تمام تاریخ بعد از ورود اسلام به ایران زمین تاکنون تنها یک ساعت بیاورید که کشوری با نام کُرستان وجود داشته باشد که الان هم بخواهند دوباره آنرا ایجاد کنند؛ تنها یک ساعت در تمام تاریخ باستان و بعد از اسلام بیاورید که کشوری با نام بلوچستان وجود داشته باشد یا کشوری با نام اهواز یا لرستان وجود داشته باشد یا کشوری با نام آذربایجان وجود داشته باشد یا سایر قومیتهای ایران کشور خاص خودشان را داشته باشند؛ هرگز چنین چیزی در تاریخ وجود ندارد.
تمام این قومیتها در داخل ایران، ایالت و استانی از ایران بوده اند با نقشه و محدوده ای خاص و با والی و استانداری خاص که مورد تأئید حکومت مرکزی ایران بوده است.
اگر جزء یا بخشهایی از یک «کل» از آن جدا شود سعی می شود این بخشهای جدا شده به این «کل» دوباره متصل شوند و برگردند نه اینکه اجزای دیگری از این «کل» جدا شوند و به کلی این «کل» نابود شود؛ صهیونیستها و آمریکائی ها و متحدین آنها دنبال نابودی «کل» ایران هستند.
حبیب سربازی مزدور و خائنی قلاده به گردنی است که نشان داد در جبهه ی صهیونیستها کار می کند؛ همین واقعیت برای بلوچها و تمام قومیتهای ایران کافی نیست تا بدانند با چه کسی طرف هستند؟
مسلمین دنبال اتحاد مجدد تمام مسلمین و برداشته شدن مرزهای مصنوعی هستند که این دشمنان برای آنها ترسیم کرده اند نه درست کردن مرزهای مصنوعی جدید؛ دشمنان نیز دنبال تفرق و جدائی بیشتر مسلمین هستند تا راححتر بتوانند به اهداف خود برسند.
تو در کدام جبهه هستی، جبهه ی مسلمین یا جبهه ی دشمنان اسلام و مسلمین؟
دموکراسی یعنی دیکتاتوری بر قوانین شریعت الله: چرکستان برای نمونه
به قلم: ملا نور احمد فراهی
با آنکه در حکومت انگلیسی – آمریکائی پاکستان انواع احزاب به اصطلاح اسلامگرا وجود دارند و با وجود گروه های به اصطلاح سیاسی مذهبی، دولت سکولار و دست نشانده پاکستان به طور کامل از کفر سکولاریسم حمایت کرد و از همه امکانات خود برای نابودی اهل دعوت و جهاد استفاده نمود، کسانی که مسئولیت داشتند که کفر را کفر خطاب کرده و در مقابل منکرات بزرگ بایستند، آن ها دموکراسی را پذیرفته و آنچنان چهره ای از مداهنت شدند که طبقه قدرتمند سکولار در پاکستان در مقابل چشمانشان کفر سکولاریسم را نافذ و بر ظلم حکمرانی کرد، سکولاریسم را ترویج داده و شریعت را به سخره گرفتند، همه این نسل را از شریعت اسلام متنفر کردند، خون علما را ریختند، با بی شرمی تمام امر به معروف (جهاد نمودن) را منکر و منکر (کمک به کافران بر علیه اهل اسلام) را معروف قرار دادند و تمام گروههای به اصطلاح سیاسی مذهبی توسط نظام دموکراسی متوقف شدند و نه پاکستان بلکه چرکستان تولید شده است.
همان دموکراسی که از طریق آن فریب آوردن نظام اسلامی را خورده و نشان دادند، همین دموکراسی قفل زبان و غل و زنجیر پای آنها شده است، آنها میترسیدند و به خوبی میدانستند که اگر واقعاً اسلام را در برابر این همه کفر نشان میدادند به عنوان “شورشیان دموکراسی” و برچسب “افراطی” میخوردند، در مواجهه با ستون جهانی دموکراسی، همّ و غمّ گروههای مذهبی و سیاسی این است و در تلاش هستند تا خود را بیش از شریعتگرا بودن، دموکراسی خواه ثابت کنند، چه اعتراض باشد و یا سخنرانی، عمل آنان بر اصول های دموکراسی بوده است .
در دموکراسی سکولاریستها، اسلام، مسلمانان، مساجد و مدارس همه نابود شوند اما …؟! سنت های دموکراسی در امان باشند :
دلیل آن چه بود که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی مجبور به ادامه سیاستهای همان نهادهای متخاصم در حکومت های استانی خودشان شدند، که مسئول کشتار اقتصادی مسلمانان بودند؟ صدها هزار معترض به حمله آمریکا به افغانستان چرا بر علیه جنایات پرویز مشرف برده آمریکایی پس از به دست گرفتن حکومت یک استان نتوانستند حرکت موثری انجام دهند؟
کسانی که ارتش آمریکا را در جیکب آباد محاصره کردند چرا پس از به دست آوردن حکومت سرحد از طریق انتخابات مجبور شدند فقط نظاره گر یورش به وزیرستان باشند؟ با وجود حکومت های استانی دشمنان ایدئولوژیک ناتو و آمریکا چرا از همان استان تدارکات ناتو ادامه داشته باشد؟ در حکومت استانی “مجلس متحده عمل”، دستگیری مجاهدین به دست اف بی آی آمریکا از همان استان صورت گرفت اما این رهبرانی که علیه ایالات متحده اعلان جنگ کرده بودند فقط مجبور به نظاره ماندن ثابت شدند .
به همین دلیل است که پیوستن به دموکراسی و حفظ سنت های دموکراتیک ضد اسلام و ضد مسلمان تبدیل به یک مجبوری بزرگ می شود و این، همان اجباریست که به نفع جامعه سکولار می باشد .
انسانیت یا « اومانیسم Humanism » اصطلاحی جهت حمله به شریعت الله
به قلم: مجیب الرحمن بلوچ (دانشجو)
ممکن است برای ما عادی باشد که مثلاً مولوی عبدالحمید که صاحب رسانه و تریبون در مسجد مکی است بگوید: “برای ما مذهب و تنها دین مطرح نیست. دین مهم است اما برای ما انسانیت مطرح است.”
ما ممکن است با برداشت مذهبی که داریم برداشت خاصی داشته باشیم اما معنی اصلی «انسانیت» یا «انسان گرائی» که ترجمه ی « اومانیسم Humanism » در لغت غربی های سکولار است چیست؟
اومانیسم به زبانی ساده یعنی: انسان مداری و انسان محوری به جای الله محوری و شریعت محوری.
اومانیسم زیربنا و ستون اصلی سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست که آشکارا در برابر قوانین شریعت الله ابراز وجود کرده است.
این یکی از ترفندهای کفار سکولار جهانی و دارودسته ی منافقین بومی جهت ضربه زدن به اصل اسلام است که متاسفانه بسیاری از مومنین ناآگاه را نیز فریب داده است، ترفندی با مزین ساختن باطل و مسمی کردن آن به اسم های جالب و زیبا در ضربه زدن به اصل اسلام ؛ زیرا باطل اگر به شکل حقیقی و ماهیت اصلی عرضه گردد ناممکن است مورد استقبال و پذیرش قرار گیرد؛ خداوند متعال در مورد التباس باطل به حق توسط یهود می فرمایند: « ولا تلبسوا الحق بالباطل وتكتموا الحق وأنتم تعلمون » البقرة 42
برای ما کلمه ی انسانیت زیبا جا افتاده است اما در واقع واژه ه و اصطلاحی به ظاهر زیبا و جالب برای ارزش های مغایر با اسلام است که از زمان رشد سکولاریسم در میان مسلمین به وجود آمده است و قدمتی در تاریخ ادبیات مسلمین ندارد.
در زمان پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم یهودی ها هنگامی که در محضر آنحضرت می آمدند او را به لفظ «راعنا» مخاطب قرار می دادند و این در زبان عبرانی به معنای دشنامی زشت است و آنها نیز به این نیت آنرا تلفظ می کردند ولی در زبان عربی معنای آن این است که مصلحت ما را مراعات بفرما. چون اهل عرب به این شرارت و نیت بد آنها پی نبرده بودند، آنان نیز این لفظ را به نیت معنای خوب بکار می بردند و اشرار یهود از این رویه برای سوء استفاده به فرصت بیشتری دست یافتند و با هم می نشستند و می خندیدند و می گفتند که تاکنون ما او را در نهان بد می گفتیم اکنون برای بد گفتن او برملا تدبیر خوبی بدست آمد که خود مسلمانان نیز در آن شریک شدند، خداوند جهت از بین بردن ریشه این فساد به مسلمانان دستور داد که: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره 104) ای ایمانداران نگویید راعنا و بگویید انظرنا
ابن کثیر رحمه الله در تفسیر این آیه می نویسند: «نهى الله تعالى المؤمنين أن يتشبهوا بالكافرين في مقالهم وفعالهم» خداوند مومنان را از مشابهت با کفار در سخن و فعل منع نمود.
یعنی خداوند متعال مسلمانان را از اینکه مقلد کفار در بکارگیری واژه ها و اصطلاحات مغایر با اسلام باشند برحذر داشته است.
بنابراین استفاده از اصطلاحاتی همچون انسانیت برای یک مسلمان هرگز جایز نیست؛ زیرا این واژه پرداخته کفار سکولار برای جنگ با اصل قوانین شریعت الله و کنار زدن الله از زندگی دنیوی انسانها و جایگزین کردن قوانین بشری برای اداره ی زندگی دنیوی انسانها و انسان مداری به جای الله مداری است.
چه کسانی برای قبح شکنی در میان بلوچها زنان خود را به نمایش می گذارند؟
به قلم: ماهدین بلوچ
با رشد تفکرات سکولاریستی در میان بلوچها ما شاهد انواع مفاسد اخلاقی رفتاری نیز بوده ایم یعنی به هر میزان که سکولاریسم و تفکرات سکولاریستی در میان بلوچها پیش رفته به همان میزان بی حیایی در زنان و بی غیرتی در مردان نیز رشد کرده است. البته این مصیبت و آلودگی مختص جامعه ی بلوچها نیست بلکه بیماری و آلودگی است که همه ی سرزمینها و قومیتها را فرا گرفته است.
مردان بی غیرت سکولار جهت قبح شکنی و مبارزه با فرهنگ اسلامی جامعه ی بلوچها تصاویر زنان و دختران بلوچ را به کثرت در فضای مجازی نشر می دهند.
با آنکه عده ای این مفاسد سکولاریستها را چنین توجیه می کنند که مثلا گوشی هایی که زنان و دختران در آن عکس گرفته و این گوشی ها فروخته شده و افرادی توانسته اند که آنها را ریکاوری کرده و پخش کنند یا زنان فارس لباسهای زیبای بلوچی را برتن کرده و عکس گرفته و در فضای مجازی پخش کرده اند و الان بنام دختران بلوچ پخش میشود و… اما واقعیت را خود ما می دانیم چیست؟
سکولاریستها می خواهند در میان قوم مسلمان ما مثل کوردهای سکولار و تورکها و عربها و سایر قومیتهای سکولار قبح شکنی کنند و غیرت مرد بلوچ و حیای دختر و زن بلوچ را زیر سوال برده و فرهنگ سکولاریستی را به آنها منتقل کنند تا از این طریق ذهن جوانان مسلمان بلوچ را به عیاشی متوجه کرده و از مبارزه و حق خواهی شرعی و زندگی اسلامی دور کنند.
ای سکولاریستهای فاسد و بی غیرت بدانید که : زنان مسلمان بلوچ زیور خانه های خود هستند و نه زیور فضای مجازی و جامعه ی فاسدی که شما در آرزوی آن هستید
اگر به رسانه های مختلف مجازی و حتی ماهوراه ای که در آنها در مورد بلوچ صحبتی می شود نگاه کنید اکثریت آنها بر شخصیتها و احزاب سکولار و فعالیتهای تبلیغی و رسانه ای و حتی مسلحانه ی آنها تمرکز کرده اند.
فعالیت احزاب سکولار و قوم گرای بلوچ در ایلت بلوچستان پاکستان هم که اکثر رهبران آنها را ذکری ها تشکیل می دهد به صورت روزانه توسط فضای مجازی در معرض دید بلوچها قرار می گیرد.
با این وجود بدانید که بلوچ یعنی اسلام و فعالیت اینها اگر چند مدتی چون فعالیت سکولارهای افغانستان و چرکستان ادامه داشته باشد اما در نهایت نابود شدنی هستند.
باید گفت: ای مرتدین سکولار و ای کافران روی زمین، نه، باذن الله هیچ زمان نمی توانید قوانین کفری سکولاریستی را به بهانه های نازل قومیت گرائی و نژادپرستی بر ملت مسلمان ما تحمیل کنید.
احزاب سکولار و مرتد با پشتوانه ی کفار سکولار جهانی برای نابودی اسلام حمله کرده اند، دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها نیز با لباسی شبه اسلامی وبا فریب های بزرگی آمده اند! اما هر زمان که این گرد و غبارها نشستند اسلام با آب و تاب ظاهر شد الحمدللہ ….
در گذشته سلطنت رومی با آن تاریخ طولانی و قدرت مجوسی با آن ابهت جهانی شکست خوردو صف های تاتارهای سکولار نیز از بین رفتند اسلام باقی خواهد ماند و اسلام باقی خواهد ماند ان شاءالله تعالی پس ای کفار سکولار جهانی و ای احزاب سکولار و مرتد محلی و ای مولوی های سکولار زده از دارودسته ی منافقین بدانید که باطل شما باعث از بین رفتن ما نمی شود قبلا نیز صد بار تلاش کرده اید.
ای مومن اهل جماعت: فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ (غافر/4) آمد و شد و سلطه و قدرت کافران در شهرها و کشورها ، تو را گول نزند .
آینده متعلق به بیداری اسلامی و اهل جماعت است باذن الله.
فریب نخورید: سکولار، سکولار است بلوچ و هم قوم بودن ماهیت آنرا تغیر نمی دهد
به قلم: بالاچ عُمَرزهی
الله جل جلاله می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه: 28) اے ایمان والو مشرک نرے(بالکل)ناپاک ہیں. / ای کسانی که ایمان آوردهاید ! بیگمان مشرکان ( سکولاریستها) پلید و نجس هستند.
پس سکولار، سکولار است فرق ندارد ابولهب عمویی رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد یا پسر نوح باشد یا پدر ابراهیم یا همسر نوح و لوط یا هر یک از نزدیکان و قوم و خویشهای ما باشد.
اینکه سکولاریسم را به فرهنگی و عقیدتی و سیاسی و ورزشی و … تقسیم می کنند مثل این است که اسلام را به اسلام نمازی و اسلام حجی و اسلام جهادی و اسلام روزه ای و… تقسیم کنند؛ اسلام، اسلام است با تمام اجزای آن و سکولاریسم، سکولاریسم با تمام اجزای آن.
شخص سکولار چه از نوع آبکی و میانه رو آن و چه از نوع خشک و خشن و رادیکال آن همگی قوانین شریعت الله کنار می زنند و مناسب برای اداره ی زندگی بشر نمی دانند در حالی که تمام پیامبران برای این آمده اند که قوانین الله را به بشر یاد بدهند تا در زندگی خود اجرا کنند.
پس دستور شرع ایجاد حکومتی بر مبنای اصول و قواعد دین است، اما سکولاریسم هیچگونه حقی به قرآن و حدیث در اظهار نظر پیرامون قوانین کشور نمی دهد و اسلام را منحصر به مسجد میداند. یک دکتر یا مهندس یا سیاستمدارِ مسلمان در امور مرتبط به فن خود تا آن زمان که مغایر با اسلام نباشند آزاد است اما اگر مخالف با شرع عمل کند روز قیامت مورد محاسبه قرار خواهد گرفت
سکولاریسم در طول تاریخ بشریت عقیده سکولاریستها (مشرکین) بوده که سعی دارد نظامی که الله تعالی برای اداره ی زندگی درونی و ظاهری انسانها امر نموده اند را کنار بزند؛ بنابراین سکولاریسم مانند علوم و اختراعاتی نیست که متغایر با نظریات اسلامی نمیباشند، بلکه مانند نظريه های عقیدتی و جهانبینی و اقتصادی و همجنسگرایی، نکاح محارم، عقول عشره و… است که در تضاد با اسلام هستند .
سکولاریستها اجازه نمی دهند الله و قوانین الله که توسط علما، مدارس دینی، دینداران، طلبا و مردم مومن بیان می شوند در قوانین کلی حاکم بر جامعه تاثیر داشته باشند؛ و با آنکه اسلام برای مسلمانان در تمام شعبه های زندگی اجتماعی وس یاسی و فرهنگی و اقتصادی و … برنامه دارد اما سکولاریسم این حق را از او سلب می کند و آنرا در یک شعبه که قلبی و فردی باشد محصور می کند.
این واقعیت سکولاریستهای نجس است و به هر میزان که مسلمین از این واقعیت باخبر می شوند بیشتر از همیشه سرمچاران لگور سکولار را از جامعه ی مسلمین به حاشیه می رانند و بیشتر از همیشه آنها را به بن بست می کشانند.
مفهوم و محتوای سخن ملی گراهای سکولار بلوچ که می گویند من اول بلوچم بعد مسلمان یعنی چه؟
ارائه: بالاچ عُمَرزهی
اساساً در اسلام هویت انسانها بر محوریت عقیده تعیین می شود نه نژاد، مثلا می گویند فلانی مسلمان است و فلانی یهودی یا نصرانی یا مشرک یا صابئی یا مجوس است . در اینجا مهم نیست که پدر ابراهیم علیه السلام یا همسر لوط یا نوح یا ابولهب عموی رسول الله یا فرزند نوح نژادشان چیست بلکه تمام انسانها بر اساس عقیده ی آنها هویتشان مشخص می شود.
در دین سکولاریسم و نزد سکولاریستها (مشرکین) قضیه برعکس است یعنی عامل هویت بخشی سکولاریستها نژاد و قومیت است و اشخاص بر اساس نژاد و قومیتی که دارند تقسیم بندی می شود که این نژاد هم از طریق آلت تناسی پدران به آنها رسیده است. به همین دلیل ابتدا از آلت تناسلی پدرانشان صحبت می کنند و بعد از اسلام و غیره .
ثمره ی این تفکر سکولاریستی نزد جوجه سکولارهای بومی بلوچ و کورد و عرب و تورک و غیره این شده است که با شعارهای دروغین ملی گرائی و قوم دوستی و وطن دوستی بیشتر از آنکه به فرهنگ و خواسته های مردم مسلمان خود که اسلام و شریعت الله است و آزادی ملت مسلمان خود اهمیت دهند در برابر اسلام و قوانین شریعت الله سنگربندی کرده اند و به همین سادگی مردم مسلمان بلوچ و فرهنگ اسلامی و آداب و رسوم قوم بلوچ را که از اسلام سرچشمه گرفته است به مبارزه می طلبند.
بر همین اساس است که این ملی گراهای سکولار :
مردم خود را به تفکرات و عقاید و فرهنگ باستان دعوت می کنند که تماماً شک و گمان و ابزاری جهت پل زدن از تاریخ 1400 ساله ی اسلام به دوران کفر و شرک باستان و مبارزه ی آشکار با اسلام و قوانین شریعت الله و اجداد مسلمان خودشان و مردم مسلمان وطنشان است. به همین دلیل است که سهابی ها و آجوئی ها در میان بلوچها شعار می دهند که : بلوچ، قبل از اینکه مسلمان باشد بلوچ است! ؛ کوردها و تورکها و تمام جوجه سکولارهای محلی شعارشان همین است.
به سادگی و به خاطر عقاید خاص سکولاریستی خود با تمام دشمنان ملت مسلمان خود سازش می کنند و به سادگی مردم مسلمان خودشان را و حتی احزاب سکولار و غیر سکولار مخالف خودشان را قربانی خود و عقاید و برنامه های حزبی خود می کنند . به همین دلیل بارها دیده شده است که هر یک از این احزاب سکولار به یکی از دشمنان ملت خود وابسته هستند.
اینجاست که متوجه می شویم شعار دفاع از قوم بلوچ یا تورک و کورد و عرب و فارس و غیره برای این احزاب مختلف سکولار تنها یک نقاب و پوششی است جهت نهادینه کردن عقاید سکولاریستی و مبارزه ی آشکار با قوانین شریعت الله و قربانی کردن مردم مسلمان بلوچ در راه کفر سکولاریسم و این جنگ تحمیلی سکولاریستهای بومی بلوچ نه جنگ بلوچ و گجر بلکه جنگ اسلام و کفر است که سهاب کوچولو و سرمچاران و امثالهم سربازان جهل و فساد خود را علیه قوانین شریعت اسلام و قرار دادن بلوچها دربرابر بلوچها تجهیز کرده اند نه علیه قوم و قبیله ومذهبی خارجی خاص.
دقیقاً همین امر باعث شده است که این احزاب سکولار تمام جماعتها و جریانات و شخصیتهای اسلامی و شریعت گرای میان قوم خود را تحمل نمی کنند و ابتدا در جنگی روانی و سپس در جنگی مسلحانه بر علیه این مدافعین قوانین شریعت الله اعلام جنگ می کنند و حتی در جبهه ی جنگ نرم و میدانی کفار سکولار جهانی و منطقه ای بر علیه این هم وطنان شریعت گرای خود قرار می گیرند تا زمانی که یا اینها را تابع قوانین سکولاریستی خود کنند یا اینکه آنها از جامعه فراری دهند.
این سکولاریستهای قومیت گرا مثل سهاب و سرمچاران تنها مسلمانی را هم وطن می دانند که با قوانین سکولاریستی خود را سازگار کرده باشد و تنها چنین هم وطنی از حقوق سکولاریستی برخوردار است.
اینها مخالف حضور قوانین شریعت الله در امور حکومتی و اجرائی و اجتماعی جامعه هستند و برایشان فرق ندارد این قوانین بر اساس مذهب شیعه باشد یا حنفی و شافعی و نجدی و مالکی و غیره.
این مفهوم و محتوا و پیام سخن بلوچهای سکولار است که می گویند: من اول بلوچم بعد مسلمان.
مدتهاست که عده ای مجازی و ماهواره ای سعی دارند مردم حنفی مذهب بلوچستان را با شعارهای ملی گرایانه به سمت سکولاریسم بکشانند و ما در طی این چند سال گذشته مفاسد آشکار تفکرات سکولاریستی را رد عقاید و افکار و رفتار و اخلاق دسته هایی از بلوچها دیده ایم .
امروز حین گشت زنی در فضای مجازی دو خبر را دیدیم که یکی از دستاوردهای سکولارهای بلوچ چون حبیب سربازی برای ملت ما را نشان می داد. در این اخبار آمده بود:
قانونی شدن رابطه جنسی مردان همجنسگرا با کودکان و نوجوانان در ایالت کالیفرنیا.
یک بیمارستان بریتانیایی به پزشکان، پرستاران و مهدكودکها اعلام كرده است که به جاي عبارات «از مادر زاده شدن» و «شیر مادر»، از «از پدر و مادر زاده شدن» و «شیر انسان» استفاده کنند تا احساسات همجنسگرايان و کسانی که جنسیت خود را تغییر دادهاند جريحه دار نگردد!.
این اقدام در میان سکولاریستها( به زبان عربی مشرکین یا احزاب) امری جدید نیست . چون قوم لوط هم قرنها قبل از اینها دست به چنین عمل زشتی زده بودند. اما برای مسلمین چنین اموری آنهم تحت عناوین فریبنده ی آزادی های شخصی و رضایت جنسی و غیره تازگی دارد.
از نگاه سکولاریستها و در دموکراسی سکولاریستها هر کسی که «رضایت جنسی» داشته باشد می تواند دست به هر فحشایی بزند و حکومت و قانون هم با قدرت نظامی از او حمایت می کند.
در نگرش سکولاریستها و دموکراسی آنها:
لوط باید فحشای (همجنسبازی) قوم خود را میپذیرفت چون آنها اکثریت جامعه را تشکیل میدادند!
لوط حق نداشت آنها را از همجنسبازی باز میداشت چونکه آنها در کارهای خود آزاد هستند و نمی توان آزادی شخصی و فردی آنها را نادیده گرفت
مسائل جنسی مادامی که با رضایت دو طرف باشد کسی حق دخالت در آن را ندارد چه پدر باشد یا برادر و ….
همجنسگرایان گروهی از افراد این جامعه هستند و همه مردم باید به آنها احترام بگذارند و حقوق انجام فحشا را به آنها بدهند بلکه آنها حق دارند نمایندهای در پارلمان داشته باشند!!
این هم از سیر تکامل عقل و تفکر انسانی در مجامع سکولار و ضد شریعت و قانون الله؛مجامعی سکولار که شاید در نگاه اول و در بعد ظاهر چنین نمود کند که افرادی که در این جامعه هستند بسیار سعادتمند هستند اما در واقعیت لجنزار ساخته دست بشر این جوامع را در برگرفته است!
ای قومم هوشیار…
این نمونه لنجنزاری است که سهاب سکولار قصد اجرای آن را در بلوچستان دارد
تمام سرمایه گذاری کفار سکولار جهانی مثل آمریکا و اتحادیه ی اروپا و مزدوران منطقه ای آنها چون آل سعود و امارات در راه اندازی شبکه های ماهواره ای و آنهمه هزینه برای این جوجه سکولارهای بومی چون حبیب سربازی رسیدن به مفاسدی اینچنین برای مسلمین است.
پس هوشیار باشید و فریب تبلیغات قومیت گرائی و حتی مذهب گرائی اینها را نخورید چون مذهب و قومیت برای اینها رسیدن به این اهداف سکولاریستی است.