قانون اساسی ایران باید باعث رضایت عوام شود یا رضایت الله؟

قانون اساسی ایران باید باعث رضایت عوام شود یا رضایت الله؟

چند وقت پیش یکی از علمای منطقه ما فرموده که قانون اساسی ایران باید تغییر کند، و این قانون اساسی باید طوری باشد که نارضایتی مردم ایجاد نشود و قانون باید به روز باشد، بفرمایید تغییر قوانین در چه صورت لازم است و باید چگونه تغییر کند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله، و الصلاة و السلام علی رسول الله، و علی آله و صحبه ومن والاه

در پاسخ باید گفت:

اولاً این نکته بسیار مهم است که مبنای قانون و حکومت در اسلام، رضایت مردم نیست. چرا؟ چون رضایت مردم ممکن است بر پایه‌ی هوای نفس باشد، بر اساس شهوات، تمایلات شخصی، یا حتی اعتقادات باطل. خدای متعال در قرآن فرموده:﴿أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ﴾ آیا ندیدی کسی را که خدای خود را هوای نفسش قرار داده است؟

بنابراین نمی‌توان گفت که چون مردم راضی نیستند، قانون باید تغییر کند. چه بسا مردم به فساد راضی باشند، به سکولاریسم یا حتی کفر گرایش داشته باشند. آیا باید رضایت آن‌ها ملاک قانون‌گذاری باشد؟ خیر.

مبنای قانون، شریعت اسلام است.

مبنای حکم، قرآن و سنت پیامبر است. این خداوند است که دانا، حکیم و رحیم است و از بندگان خود بهتر می‌داند که چه چیزی به نفع آن‌هاست. خداوند فرموده:﴿أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ﴾آیا کسی که آفریده، نمی‌داند؟ او لطیف و آگاه است.

پس اگر کسی بگوید «امارت اسلامی یا قانون دینی باید بر اساس خواست مردم تنظیم شود»، این سخن باطل است. رضایت خدا اصل است، نه رضایت مردم.

اما در مورد قانون اساسی ایران:

من به شخصه به‌طور کامل قانون اساسی ایران را مطالعه نکرده‌ام. اما باید تفکیک کرد:

اگر در این قانون، مواردی وجود دارد که منطبق با شریعت اسلام است، پس هیچ دلیلی برای تغییر آن نیست، بلکه باید حفظ شود.

اما اگر مواردی وجود دارد که بر خلاف قرآن و سنت  است، آنگاه لازم است این موارد به صورت دقیق، با استناد، و از طریق اهل علم بررسی و مطرح شود.

اما کلی‌گویی که «قانون باید تغییر کند تا مردم راضی باشند و یا اینکه قانون گذاری قدیمی است» نادرست است و از نظر اسلام مردود است. مگر اسلام قوانینش برای 1400 سال پیش نیست؟ میشود گفت قانون الله که جاودانه است قدیمیست و باید تغییر کند؟! قطعا این حرف نادرست است.

والله أعلم

مولوی سید محمد رخشانی بادینی

چه در دارالاسلام ایران کارمندی یا … دلیلی برای عهد شکنی وجود ندارد

چه در دارالاسلام ایران کارمندی یا … دلیلی برای عهد شکنی وجود ندارد

کاتب: مولوی نذیر احمد بلوچ

عده ای خیال می کنند زمانی که گفته شد این مال متعلق به حکومت است یعنی غنیمتی است که دستشان افتاده و دنبال کوچکترین فرصتی هستند آنرا به شیوه های مختلفی تصاحب کنند.

واقعیت این است که ما در دارالاسلام زندگی می کنیم و شخصی که در منصبی یا اداره ای استخدام شده است بر اسا قوانین حاکم بر آن اداره و موسسه و مکان، به حاکمیت عهد داده است که بر اساس این موارد عمل کند و عهد شکنی نکند.

کسی که در مسئولیتش دچار عهد شکنی می شود هم در دنیا و هم درقیامت به عنوان یک مجرم به او نگاه می شود نه آنچه که جاهلین به عنوان «زرنگی» از آن نام برند.

علاوه بر این که عهد شکن بخاطر نقض پیمان دچار گناهان متعدد دیگری می شود، درنصوص شرع برایش عقوبت و گناه و جزای مشخصی نیز معرفی گشته است، همانطوریکه امام شمس الدين الذهبي . در كتاب الكبائر آن را بعنوان گناه کبیره بیان کرده است.

عبدالله بن عمر رضى الله عنه، از رسول الله صلى الله علیه وسلم روایت می کند که ایشان فرمودند: إنَّ الغادِرَ يَنْصِبُ اللَّهُ له لِواءً يَومَ القِيامَةِ، فيُقالُ: ألا هذِه غَدْرَةُ فُلانٍ. ” ، برای هر عهد شکنی فردای قیامت پرچمی است که گفته خواهد شد؛ این عهد شکنی فلانی است. روایت مسلم وبخاری )

ابن بطال میفرماید: ” وهذه مبالغة في العقوبة وشدة الشهرة والفضيحة ” این حدیث بزرگی عقوبت و عذاب شخص عهد شکن و شدت بی آبرو و مفتضح شدن آن شخص را بیان می کند. شرح بخاری}

علاوه بر آن که عهد شکنی یک گناه کبیره است و مستحق عذاب و عقاب و سرزنش می گردد، سبب مفتضح شدن صاحبش و بی آبرو شدن او نیز می گردد، یعنی بین تمام مردم اون زبان زد خواهد شد

چه سرافکندگی و خجالت زدگی و بی آبرویی و شرمساری برای عهد شکن به بار خواهد آمد آن موقع که بین تمام مردم به عهدشکنی مشهور گشته و در صحرای قیامت جلوی انبیا و مرسلین و مسلمین و باقی مردم با انگشت نشان داده شود و گفته شود؛ (هذه غدرة فلان) این فلان عهدشکن است!!

ای برادر من کمی بیاندیش و بر حذر باش که الله چه می فرماید: أَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا (اسراء/34) و به عهد و پیمان خود باید وفا کنید که البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.

پس شیاطین و مجرمان تو را فریب ندهند چون فلانی و فلانی اختلاس کرد و فلان همکار چنین کرد و… پس این جرم برای منم اشکالی ندارد. نه، جرم جرم است و برای همه اشکال دارد و هر کسی کارنامه ی خودش را می نویسد و هر کسی به تنهایی تنها پاسخگوی اعمال خودش است.

ای برادرم همچنین مواظب باش در کنار شیطان، دجالانی که با نصوص شرعی بازی می کنند تو را فریب ندهند. الله تو را با این معلمی، با این کارمندی، با این منصبی که در دارالاسلام داری آزمایش می کند. مواظب باش از امتحان الله پیروز بیرون بیایی و نگاه کن در کارنامه ات چه می نویسی.

وظیفه حاکمیت تنها ارشاد و راهنمایی است یا مقابله و اجرای حدود الله؟

وظیفه حاکمیت تنها ارشاد و راهنمایی است یا مقابله و اجرای حدود الله؟

مولوی سید محمد رخشانی بادینی

سوال: وظیفه حکومت اسلامی (امارت اسلامی افغانستان) مقابله، تعزیر و اجرای حدود الهی در برابر فساد در اجتماع است یا صرفا ارشاد و راهنمایی وظیفه حکومت اسلامی است؟

پاسخ:

اخیرا شبهاتی در فضای مجازی و متاسفانه در کلام برخـــي عالمان دین دیده می شود که حکومت اسلامی در مقابل بی حجابی و فحشا و گناه وظیفه اش صرفا ارشاد و توصیه است و حق برخورد و تعزیر را ندارد.

در حالی که اجماع اهل سنت و جماعت است که از وظايف حكومت اسلامی مقابله با گناهان و فسادهای جامعه است و این امر جزء امور حسبه حکومت اسلامی است و در مسیر امر ضروری دین که نهی از منکر است می باشد.

عبد الرحمن بن نصر شیزری رحمه الله در خصوص وظایف حسبه حکومت اسلامی می نویسد:هر کی خلاف قانون یا گناه انجام دهد = تعزير فاعل: و محتسب مامور حکومت اسلامی باید هر خارج از قانونی را دستگیر کند و او را همانگونه که جنایتش مستحق باشد تعزیر کند و نزد والی آن مکان برود و هر آنچه را که کشف و منع کرده بازگویی کند.

اگر فرض کنیم که شرع خداوند در تمامی کشورهای اسلامی اجرا شود، با زنانی که حجاب را رد میکنند چه باید کرد؟

ترک واجبی از واجبات و انجام محرمی از محرمات تعزیر را در صورت نبود حد معلوم ایجاب میکند.

فلذا وظيفه حکومت اسلامی مقابله با فساد در اجتماع است و تعزیر و اجرای حدود از وظایف حاکمیت است تا جلوی فساد و فسق در جامعه گرفته شود، لکن اگر افرادی وظیفه حکومت را صرفا ارشاد می دانند ، یا متاثر از گفتمان غرب و علمانیت هستند؛ از رای اسلام خارج شدند، و یا از احکام حسبه حکومت اسلامی بی اطلاع هستند.

وظيفه علما روشنگری در این موارد فقه حکومتی برای عموم مسلمانان است و اگر مولوی صاحبي خلاف فقه اسلام صحبت کرد، او را نصیحت کنند و در مقابلش سکوت نکنند.

والله اعلم.

حل‌وفصل عادلانۀ مسأله فلسطین تنها از طریق جهاد و برگردان فلسطین به فلسطینی هاست نه به رسمیت شناختن اشغالگران خارجی

حل‌وفصل عادلانۀ مسأله فلسطین تنها از طریق جهاد و برگردان فلسطین به فلسطینی هاست نه به رسمیت شناختن اشغالگران خارجی

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين و الصّلاةُ و السّلامُ علی سیّدنا محمّدٍ و آله و صَحبِهِ و مَن تَبَعَهُم بِإحسانٍ إلى يومِ الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

با توجه به چند دهه اشغالگری و جنایت اسرائیل در فلسطین می توان گفت با مذاکرات سازش نمی توان مساله ی فلسطین را عادلانه حل کرد. مشکل خاورمیانه هم که به نحوی با وجود اسرائیل اشغالگر در فلسطین و اقدامات فرامنطقه ای آن گره خورده است تنها زمانی حل خواهد شد که فلسطین به صاحبان اصلی آن یعنی فلسطینی ها برگردد که در میانشان اکثریتی مسلمان با اقلیتی مسیحی و یهودی وجود دارد.

فلسطین باید به فلسطینی ها برگردد تا خودشان حاکمیت خودشان را تعیین کنند. راه علاج هم تنها جهاد با اشغالگرانی است که با زبان اسلحه و بمب با فلسطینی ها وارد گفتگو شده اند، حتی یک رفراندوم آزاد هم که هیچ سازمان بین المللی و هیچ یک از حامیان اسرائیل اجازه ی آنرا نخواهند داد می تواند لکه ی سرطانی اسرائیل را از سرزمینهای اشغالی پاک کند.

در برابر این راه حل صحیح و اساسی برای حل مشکل فلسطین، راه حلی تقلبی و موازی از سوی دشمنان ملت فلسطین و حامیان مستقیم و غیره مستقیم اسرائیل ارائه شده است که به «دو دولت» برای یک ملت مشهور است.

در سال ۱۹۳۷ و در زمان قیمومت انگلستان بر فلسطین که «شورای سلطنتی» برای فلسطین تشکیل شد برای نخستین بار ایده‌ی دو دولتی برای فلسطین متولد شد. انور سادات در کمپ دیوید (پیمان صلح میان مصر و اسرائیل) زمینه‌ساز تحقق آن شد و بعد‌ها نیز یاسر عرفات، با همین ایده ی «دو دولت» برنده‌ی جایزه صلح نوبل شد و تا کنون هم هر کسی این ایده را ارائه داده است از سوی دشمنان ملت فلسطین مورد تشویق و حمایت قرار گرفته است.

مولوی عبدالحمید هم دیروز (19 اردیبهشت 1404) در مراسم نماز جمعه اهل سنت زاهدان ضمن اقرار به ایده ی «دو دولت»،  به « حل‌وفصل عادلانۀ مسأله فلسطین» در «حل دایمی تنش‌ها در دنیا» اشاره کرد که به گفته ی وی به نفع اسرائیل و فلسطین و تمام خاورمیانه است اما: “از طریق گفت‌وگو و راه‌های مسالمت‌آمیز.” یعنی مذاکره و سازش در برابر جهاد و بازگرداندن فلسطین به مردم فلسطین که صاحبان اصلی فلسطین هستند.

در حالی که آمریکا و ترامپ بمبهای چند تنی را در اختیار اسرائیلی ها قرار می دهند و از حامیان اصلی اسرائیل و از دشمنان اصلی مردم غزه و فلسطین هستند، مولوی عبدالحمید از ترامپ جنایتکار می خواهد که مشکل فلسطین را حل کند!

البته مولوی عبدالحمید با استناد به دروغ «هولوکاست» آنرا واقعه نامید و در کنارش با نفرت انگیز دانستن ادامۀ کشتار زنان و کودکان و سالخوردگان و افراد بی‌دفاع توسط اسرائیل پیشنهاد داد اسرائیل مسیر هیتلر را ادامه ندهد.

جنایاتی که اسرائیل در غزه با کمکهای مالی صهیونیستهای عرب و کمکهای نظامی آمریکا و اتحادیه اروپا در حال انجام آن است از جنایات مغولها و هیتلر هم فراتر است و یک تراژدی زنده ای است که نزدیک به هشت دهه است دنیا در حال دیدن آن است.

باید تاکید کرد که برای حل عادلانه ی فلسطین تنها یک راه حل وجود دارد: جهاد و جنگ مسلحانه در برابر زبان اسلحه و زورگوئی های صهیونیستهای بیگانه و تحویل به فلسطین به فلسطینی ها که صاحبان اصلی آن سرزمین هستند و بیرون راندن بیگانه‌ها و اراذل و اوباشی  چون نتانیاهو از کشورشان است تا خودشان کشورشان را اداره کنند.

در زمانی که هم اکنون و در تنش بین هند و پاکستان، کشور هند از پهبادها و سلاحهای اسرائیلی در کشتار مسلمین پاکستان و کشمیر استفاده می کند باید یقین پیدا کرد که مشکل غرب آسیا و خاورمیانه با ایده ی «دو دولت» برای ملت واحد فلسطین و به رسمیت شناختن اسرائیل حل نخواهد شد بلکه این مشکل تنها با نابودی اسرائیل حل خواهد شد و اسرائیل تنها غده ای سرطانی و معضلی برای فلسطینی ها نیست بلکه آفتی است برای همه.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

پاسخی به چند شبه سکولاریستها (2)

پاسخی به چند شبه سکولاریستها (2)

به قلم:  الکوردی. شافعی

افزایش سطح توقعات و تجمل گرایی: آنچه که در این کانالها و سریال ها  بصورت نامحسوس بسیار مورد توجه قرار میگیرد تجمل گرایی و عیش و نوش است.آپارتمانها و اتومبیل های آنچنانی و ریخت و پاش های زیادی.یعنی بطور غیر مستقیم مردم را تشویق به اینگونه زندگی میکنند و این به نوبه ی خود سطح انتظارات دختران از پسران را بالا میبرد و آنهایی که قادر به تامین این زندگیها نباشند نمیتوانند زن بگیرند و به سمت خلاف کشیده میشوند.حال آنکه اسلام بشدت از تجمل گرایی نهی کرده و مردم را تشویق به ساده زیستی می نماید.خود پیغمبر صلی الله علیه و سلم , خلفای راشدین رضی الله عنهم اجمعین زندگی ساده ای داشته اند با وجودیکه میتوانستند بسیار زندگی ثروتمندانه ای را برای خود ترتیب دهند پس حتما حکمتی در آن وجود داشته است.پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگامیکه معاذ بن جبل رضی الله عنه را به سمت یمن فرستاد به ایشان چنین توصیه میکند” إِيَّاكَ وَالتَّنَعُّمَ؛ فَإِنَّ عِبَادَ اللهِ لَيْسُوا بِالْمُتَنَعِّمِينَ”( مسند امام احمد) از خوشگذراني و غرق شدن در رفاه بپرهيز که براستي بندگان خدا خوشگذران نيستند.

زماني که امت اسلام در خوشگذراني و رفاه طلبي غرق شود و در برخورداري دائم از امکانات زندگي باشد، بر ديباج و حرير بخوابد و زرق و برق تمدن غربي چشمهايش را خيره کند، بسرعت عقب مينشيند و در مقابل هجوم دشمنان تسليم ميشود و بزودي آتش صبر و مقاومت و جهاد در او رو به خاموشي مينهد، سقوط اندلس سند تاريخي نه چندان دوري بر اثبات اين ادعاست.

پيامبر عزيز و ارجمند ما-که سلام و درود خدا بر او باد- بهترين الگوي ما مسلمانان براي زندگي آميخته با زهد و سادگي است، آن پيامبر گرامي در تمامي جنبه ها چه در پوشش و چه در غذا و مسکن، اسوه اي کامل و تمام عيار هستند که بايد تمامي نسلهاي مسلمان به ايشان تأسي کنند و در طريقي که با نور وصاياي ارزشمند آن حضرت روشن شده است، گام بردارند تا همواره آماده براي برخورد با حوادث مختلف حيات خويش بوده، براي تحمل هر مصيبتي که در زندگي پيش ميآيد، بالاترين توانايي را داشته باشند

عادی سازی منکرات: “قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ…”(اعراف\33) (اي پيامبر)بگو: خداوند كارهاي زشت و نابهنجار (مانند زنا و شراب خواري و …) را خواه آشكارا انجام پذيرد يا پنهان حرام گردانيده است…

اوایل که تازه این کانالهای سکولار آغاز به کار کردند مردم بی نهایت شاکی بودند چون هنوز تحمل این برنامه ها برایشان سخت بود و نمیتوانستند قبول کنند خانواده یشان به تماشای این صحنه های زشت بنشینند اما با گذشت زمان از حساسیت ها کاسته شد و چه بسا خانواده هایی که دست جمعی به تماشای این برنامه های مبتذل می نشینند و این دقیقا هدفی بود که دشمن دنبال می کرد یعنی حساسیت زدایی تدریجی.

بدن انسان نسبت به بوی بد حساسیت دارد اما اگر مدت زمانی در معرض آن بو قرار گیرد به آن عادت میکند و دیگر آن را احساس نمیکند داستان مردم ما نیز همین است برای مدت زیادی به تماشای این برنامه ها نشسته اند و اکنون  متاسفانه زیادند کسانیکه برایشان مهم نیست ناموسشان چگونه لباس میپوشد با چه کسانی نشست و برخاست دارد چه موقع میرود و چه موقع می آید.از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است “إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ، وَإِنَّ الْبَذَاءَ مِنَ النِّفَاقِ”. همانا غیرت از ایمان است و بی غیرتی از نفاق است. همچنین خیانت کردن به همسر و زیر پا گذاشتن قانون ازدواج و افزایش آمار طلاق یکی از دلایلش همین برنامه ها میباشد.

دین را خرافاتی نشان دادن: در این برنامه ها دین رسم و رسومی است برای مراسم تدفین و خاکسپاری و  همراه با یکسری اعمال خرافه نشان داده میشود و افراد پایبند به اصول شرعی را افرادی خرافاتی نشان میدهند العیاذ باالله.حال آنکه دین داری یک امر فطری است و دین در کل زندگی انسان مومن  و در رفتار و گفتار و پندارش تاثیر میگذارد.

پس ای برادر و خواهر مسلمان به راه حقیقی زندگی و سنت پیغمبر صلی الله علیه و سلم و صحابه و سلف صالح امت برگردید و فریب این شیطان پرستان را نخورید.در راه الله به جهاد برخیزید و با هر وسیله ای بر آنان بتازید که همانا بیشترین ترس آمریکا و هم پیمانانش از بیدارشدن جوانان مسلمان و امت اسلامی است.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

ارتباط دین گریزی و نماز نخواندن بعضی از جوانان سنی و شیعه با حکومت ایران

ارتباط دین گریزی و نماز نخواندن بعضی از جوانان سنی و شیعه با حکومت ایران

کاتب: محمد اسامه

عده ای سعی دارند حتی دیر بیدار شدن و دیر دستشویی رفتنشان را نیز بندازند گردن حکومت ایران  و بقیه هم از او به عنوان یک منتقد حکومتی یاد کنند و…

بدون شک اهل سنت ایران همچون سایر مسلمین دارای حقوق خاص خود است و در کنار این اهل سنت ایران دارای علمای حق گوی و حق طلبی است که حکیمانه اگر درخواستی داشته باشند هم بر زبان جاری می کنند و هم عملاً در پی تحقق آن بر می خیزند.

 دین گریزی مسلمین در ایران هم تماماً ریشه در عقاید سکولاریستی و  احزاب سکولاریستی و بخصوص فرهنگ سکولار پهلوی دارد که هنوز ما از آلودگی های پس مانده های رژیم سابق در خانواده های خود رنج می بریم .

همیین سکولاریستها و گروه منافقین آشکارا فرا افکنی می کنند و دین گریزی عده ای از دارودسته ی منافقین و مسلمین فریب خورده را به جاهائی ربط می دهید که بی ربط است .

دارالاسلام ایران با تمام نارسائی هائی که در پاره ای از مسائل اجرائی دارد هیچ اهل سنتی را مجبور نکرده که نماز نخواند یا روزه نگیرد یا به خدا توهین کند و … اما مریدان احزاب سکولار و فریب خوردگان احزاب سکولار غربی به میل و اراده ی خود و آگاهانه مرتکب این جرمها و انحرافات و آلودگی ها شده اند .

همه ی زمینه ها برای نماز خواندن و روزه گرفتن و سایر عبادتها برای مذاهب 4گانه ی اهل سنت به همراه زیدی ها و جعفری ها آزاد است، آنچه مانع انجام این عبادتها شده است عقاید آلوده ی سکولاریستی و به دنبال آن هوای نفسانی خود اشخاص است .

مسیر کلی گوئی های مولوی عبدالحمید در مورد تغییر قانون اساسی ایران

مسیر کلی گوئی های مولوی عبدالحمید در مورد تغییر قانون اساسی ایران

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين و الصّلاةُ و السّلامُ علی سیّدنا محمّدٍ و آله و صَحبِهِ و مَن تَبَعَهُم بِإحسانٍ إلى يومِ الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله در آیه 54 سوره ی اعراف می فرماید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ  (اعراف/54) آگاه باشید که (همچنانکه) خلق کردن خاص خداست، حکم و قانون هم خاص الله است.

 زمانی که نهادهای بین المللی سکولاریستی غرب به اجرای حکم شریعت در امارت اسلامی افغانستان اعتراض کردند، مولوی هبه الله امیر امارت اسلامی افغانستان در خطبه های نماز عید فطر امسال به نکته ی مهمی اشاره کرد و گفت: «افغانستان نیازی به قوانین غربی ندارد و تا زمانی که قوانین شریعت اجرا شوند، دموکراسی مرده است.»

دموکراسی یعنی اجرایی قوانین ساخته شده توسط مردم بر مردم به جای اجرای قوانین شریعت الله بر مردم، به همین دلیل در دموکراسی بسیاری از قوانین متغیر و تابع خواست و هوای نفس مردم هستند یعنی مثلا  ممکن است زمانی مردم تصمیم بگیرند شراب را ممنوع کنند اما بعد از مدتی دوباره آنرا آزاد کنند. در اینجا هوا و هوس و رای اکثریت حاکم است نه حکم الله، اما در شریعت اسلام قوانینی که اسکلت جامعه را تشکیل می دهند ثابت هستند و تنها در قوانین عرفی موافق با شریعت یا اجتهادات روز بشری از منابع شرعی تغییر و تحول وجود دارد و تابع نیاز روز مردم هستند.

مولوی عبدالحمید امام‌جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان در مراسم نماز جمعه  12 اردیبهشت 1404 زاهدان گفت: «در گذشته هم گفته شده که بسیاری از بندهای قانون اساسی کشور مشکل دارند. اکثر کسانی که این قانون را تدوین کرده‌اند وفات کرده و به جهان دیگری رفته‌اند و اکنون نسل جدید با نیازهای جدید به دنیا آمده است. لذا بندهای زیادی از این قانون اساسی جواب نداده‌اند و سبب نارضایتی ملت هم شده‌اند. اگر در قانون اساسی تجدیدنظر می‌شد و از نگاه مردم و کارشناسان و نخبگان می‌گذشت، رضایت ملت حاصل می‌شد.»

مولوی عبدالحمید این سخنان را همزمان با جریان به وجود آمده توسط غربی های سکولار بر علیه قوانین شریعت الله بیان می کند، به همین دلیل روشن نمی کند که مثلاْ این مخالفین بندهای قانون اساسی چه کسانی هستند؟ و مخالف کدام اصل یا بند قانون اساسی در کشور هستند؟

بدون شک بندهایی از قانون اساسی ایران با مذاهب اهل سنت و جماعت سازگار نیستند و این امری طبیعی است همچنانکه بسیاری از قوانین اجرایی امارت اسلامی افغانستان با مذهب تشیع سازگار نیست، با این وجود مولوی عبدالحمید باید دست از کلی گویی و سخنان رسانه ای پسند همسو با غربی ها بردارد و تعیین کند آیا از زبان اهل سنت و جماعت صحبت می کند یا بلندگوی جبهه ی مخالفین ایران شده است که از اساس با نظام اسلامی بر اساس هر مذهب اسلامی مخالف هستند؟

اگر از زبان اهل سنت و جماعت صحبت می کند نشان دهد اهل سنت و جماعت خواستار تغییر در کدام بندهای قانون اساسی است؟ چون ما همه شاهد هستیم که در ایران چه کسانی مخالف قانون اساسی بودند و به خیابانها ریختند!

اینهایی که به خیابانها ریختند سکولارهایی بودند که دموکراسی را می خواستند و با تمام قوانین شریعت الله مخالف هستند چه بر اساس فقه شیعه باشد یا بر اساس فقه 4مذهب اهل سنت و جماعت.

به عنوان مثال مخالفت این سکولارها با اصل حجاب بود و آزادی به سبک غربی ها را برای زن و جامعه می خواستند، چنین خواسته هایی نزد تمام مذاهب اسلامی مردود است.

اهل سنت و جماعت بر اساس فقه خودش می تواند خواسته های خود را واضح و روشن بیان کند و جهت تطبیق قوانین شریعت الله در مناطق سنی نشین ایران تلاش کند، اما شایسته نیست مولوی عبدالحمید از منبر اهل سنت و جماعت بلند گوی کسانی باشد که با اصل قوانین شریعت الله و حاکمیت اسلامی مخالف هستند و اهل سنت و جماعت را در جبهه ی دموکراسی خواهان قرار دهد.  

مولوی هبه الله در همین خطبه ی عیدفطر 1404 در برابر انتقادات جهانی نسبت به اجرای شریعت می گوید: «غرب نمی‌خواهد حدود اسلامی در افغانستان اجرا شود، اما ما از اصول خود عقب‌نشینی نخواهیم کرد.» و دیروز و در سمینار یک‌روزه اصلاحی برای مسوولان ملکی و نظامی ولایت کابل نیز گفت: «در شریعت رضای الله متعال است و در برابر آن مراعات هیچ‌کس را نکنید … فریب تبلیغات دشمن را نخورید، زیراکه دشمن می‌خواهد با تبلیغات خود تفرقه و اختلاف ایجاد کند، بیست‌سال با دشمن جهاد کردید و اکنون نیز در برابر این تبلیغات مقابله کنید.»

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

شبهه سکولاریستها: چگونه پیامبرتان را دوست دارید، درحالیکه او را ندیده‌اید؟

شبهه سکولاریستها: چگونه پیامبرتان را دوست دارید، درحالیکه او را ندیده‌اید؟

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

سکولاریستهای مناطق مسلمان نشین چون اهل تفکر نیستند و تماماً مصرف کننده تفکرات کفار سکولار غربی و فضای مجازی هستند معمولا چیزهایی می گویند که یک سکولار اهل فکر غربی از گفتن آن شرم دارد از بس سبکسرانه و تهی است.

اینها از الله یا پیامبر صلی الله علیه وسلم یا حتی از اصحاب و بزرگان صالح ما در گذشته به نحوی گریزانند که این دین را در برابر توهمات آنها به ما ارائه داده و رسانده اند به همین دلیل جهت فاصله انداختن از این موارد گاه دست به توهمات عجیب و غریبی در قالب روغنفکری (خود روشنفکر بینی جاهلانه) می زنند که یکی از آنها ایجاد شبهه در زمینه ی محبت به این موارد و موارد مشابه از سوی مومنین است .

در توضیح باید به صورت مختصر گفت که محبت، مشروط به دیدن نیست بلکه مشروط به شناخت است. برای همین است که انسان دوستان قدیمی را بیشتر دوست دارد و محبتش نسبت به همسر پس از ازدواج -مادامی که با ضد اسباب آن همراه نگردد- بیشتر می‌شود؛ زیرا محبت بر شناخت بنا می‌شود و هرچه شناخت، ما را به خوبی‌ها برساند، محبت نیز به موازات آن فزونی می‌یابد.

 پیامبرمان صلی الله علیه وسلم را بیشتر از هر کسی دوست داریم و اینکه ایشان را با چشم سر ندیده باشیم ضرری نمی‌زند، زیرا سیره‌ی ایشان را خوانده‌ایم و صفاتشان را شناخته‌ایم و بگذار مثال واضح‌تری برایت بیاورم: آیا نمی‌بینی که ما الله را دوست داریم، درحالیکه او را در دنیا ندیده‌ایم و نمی‌بینیم؟

ما الله را با اسماء و صفاتش شناخته‌ایم و این شناخت ما را به محبتش رسانده، و محبت نیز ما را مشتاق دیدن می‌کند؛ پس دیدار شرط محبت نیست، ولی محبت انگیزه‌ی دیدن را به وجود می‌آورد؛ در نتیجه مشتاق دیدن الله متعال و پیامبرش صلی الله علیه وسلم هستیم.

‍ کدام نژاد و کدام قومیت گرائی بلوچها و غیره صحیح است؟

کدام نژاد و کدام قومیت گرائی بلوچها و غیره صحیح است؟

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

اسلام عامل هویت بخش انسانها را عقاید آنها می داند به همین دلیل از زمان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم انسانها را به 6 دسته ی کاملا مجزا تقسیم کرده است: الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) 1- مومنین 2- یهودی ها 3- مندائیان ستاره پرست 4- نصرانی ها یا به قول عوام مسیحی ها 5- زرتشتی ها 6- سکولاریستها (یا مشرکین یا احزاب).

اما سکولاریستها به جای عقیده و فکر در قدم اول عامل نژاد یا «آلت تناسلی پدران» را به عنوان عامل هویت بخش معرفی می کنند چون نژاد از طریق «آلت تناسلی پدران» منتقل می شود.

در کنار این، سکولاریستها سعی می کنند مردم را حول زمین و علف و چراگاه با هم متحد کنند همان چیزی که حیوانات را دور هم جمع می کند.

پیدایش این احزاب و تفکرات سکولاریستی بزرگترین عامل ضربه زننده به عقیده و هویت اسلامی مسلمین و بزرگترین عامل تولید تفرق و جنگهای داخلی بی پایان میان مسلمین تا کنون بوده است .

این احزاب سکولار با آنکه هیچ یک آن دییگری را قبول ندارد اما در همین مساله ینژاد و خاک و چراگاه هم با هم اختلاف دارند:

عده ای از این سکولاریستهای قوم گرا و نژاد پرست براساس جغرافیاهای پرداخته شده توسط انگلیس، خود را ناسیونالیستحقیقی میدانند و مرزهای سیاسی را پدید آورنده ملل و بزرگترین معیار خودی و غیر خودی، و منتقدین خود را معاند و محکوم به نابودی می داند!
دسته یا یدگر از همین سکولاریستهای نژاد پرست رادیکال با شعار اتحاد میان افراد دارای زبان و نژاد واحد به جنگ با مرکز گرایان می پردازند
هر دو گروه سکولار خود را ملی گرا می نامند و جنگ ها به راه انداخته اند و هر کدام با دستاویز قرار دادن تفکرش درصدد کسب قدرت است؛ اما در عین حال هر دو آنها در حال دین ستیزی هستند و مذهب را عامل اختلاف و دودستگی ها معرفی می کنند!

اینها خود عامل اختلاف و تفرق هستند آنوقت به مسلمین و قوانین شریعت الله گیر می دهند.

فقط کافی است در اطراف خود نگاه کنید چند حزب و گروه و دسته ی سکولار قومیت گرا وجود دارد تا به پاسخ سوال خود برسید.

مولوی عبدالحمید گرامی، قدرت بازدارنده، اسلحه است نه راضی کردن آمریکا

مولوی عبدالحمید گرامی، قدرت بازدارنده، اسلحه است نه راضی کردن آمریکا

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله می فرماید: هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ [انفال:62] او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسّط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد.

در دارالاسلام هم کفار اهل ذمه وجود دارند و هم دارودسته ی منافقین، اما الله جل جلاله بعد از نصرت خودش تنها مومنین را عامل تقویت رهبریت حاکم بر دارالاسلام معرفی می کند و به ایین مومنین نیز امر می کند که به عنوان عاملیی بازدارنده در برابر دشمنان داخلی و خارجی تا می توانند اسلحه و قدرت نظامی تهیه کنند.

از عُقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ » [انفال: 60] ‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ الله و دشمن خویش را بترسانید. و (رسول الله صلى الله عليه وسلم در تفسیر آن) فرمود: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ» (مسلم1719) بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

قدرت نظامی علاوه بر آنکه بزرگترین و مهمترین عامل بازدارنده است که الله جل جلاله مومنین را به داشتن آن امر کرده است در مذاکرات با کفار نیز قدرت نظامی بزرگترین و مهمترین پشتوانه است و هر چه قدرت نظامی بیشتر باشد تاثیر آن بر مذاکرات نیز بیشتر است.

آنچه که آمریکا را وادار به گفتگو و مذاکرات با طرفهای مختلف کرده است همین قدرت نظامی است نه حتی قدرت علمی یا اقتصادی و فرهنگی و …

در این زمینه ی مشخص لازم به ذکر یک تجربه ی تاریخی می دانم که در جریان مذاکرات ۲۰۲۰ در دوحه ی قطـر، نماینده آمریکا از ا.ا.افغانستان خواست تا برای ادامه مذاکرات، سلاح های خود را زمین بگذارندو پای میــز مذاکره بنشینند.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی ا.ا.افغانستان پاسخ داد:«اگر این قدرت و ســلاح و ایستادگی مجاهدین نبود، سخنی از اجلاس از ابتدا وجود نداشت.»

آمریکا  تا زمانی با قذافی و صدام حسین و بشار اسد و … مذاکره کرد که مطمین بودند اینها دارای اسلحه های بازدارنده ای هستند اما به محض آنکه متوجه شدند که این اسلحه ها از دست آنها خارج شده است فورا به صورت مستقیم و با حمایت مزدورانشان حملات خود به آنها را شروع کرد تا به نابودی آنها ختم شد.  

در مذاکرات بین ایران و آمریکا هم قدرت نظامی ایران نقش اول را در این مذاکرات بازی می کند چه این مذاکرات طبق میل ایران پیش برود چه آمریکا دوباره دچار غدر و خیانت شود، اما مولوی عبدالحمید دیروز (5 اردیبهشت 1404) در مراسم نماز جمعه اهل سنت زاهدان ضمن ناچیز نشان دادن قدرت نظامی می گوید:  مذاکرات ایران و آمریکا در جریان است…. اقتدار یک حکومت در تسلیحات جنگی و نیروهای مسلح نیست … کشوری که با سیاستی اداره شود که هم مردم و هم کشورهای دنیا را داشته باشد دیگر هیچ خطری آن را تهدید نمی‌کند و نیازی به صرف هزینه‌های هنگفت برای تولید سلاح ندارد.

این سخن مولوی عبدالحمید نه تنها دقیقاً مخالف امر الله در: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: 60] و تفسیر رسول الله در: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ» و حتی مخالف تجربیات مختلف تاریخی گذشته و حال دنیاست بلکه به نحوی می خواهد به مخاطب خود بهماند که به جای قدرت نظامی و اسلحه و استقلال بهتر آن است که مثل امارات متحده عربی و بحرین و کویت و آل سعود و… به قدرتهای بزرگ وابسته بود و وابستگی و سرسپردگی به آمریکا و سایر قدرتها را پیشنهاد می کند تا از تهدید آنها در امان ماند.

الله جل جلاله و رسولش صلی الله علیه وسلم چیزی را اساسی و مهم و بازدارنده و مانع تهدید دشمنان می دانند و مولوی عبدالحمید مخالف آنرا و ما ملزم به اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم هستیم.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته