اخراج استاد شیعه مذهب دانشگاه آزاد زاهدان به اهل سنت چه پیامی رساند؟

اخراج استاد شیعه مذهب دانشگاه آزاد زاهدان به اهل سنت چه پیامی رساند؟

کاتب: محمد اسامه

برای قرنها و به دلیل نبود حکومتی که در دست علمای شیعه 12 امامی باشد انحرافات و غالی گری های زیادی به نام تشیع انجام شد بدون آنکه قدرتی مانع تکثیر این انحرافات شود.

یعنی حتی ائمه ی بزرگوار (علیهم السلام) نیز تنها به لعن و نفرین و دستور به کناره گیری از این منحرفین بسنده می کردند چون قدرت حکومتی نداشتند که مانع فعالیت این غلاة شوند یا به صورت سازماندهی شده آلودگی های عقاید و افکار و رفتارهای غلاة را در میان شیعیان 12 امامی پاکسازی کنند.

این روند ادامه داشت تا اینکه در سال 1357ش و برای اولین بار در تاریخ، حاکمیت به دست علمای شیعه 12 امامی افتاد و از این تاریخ به بعد است که مثلاً ما شاهد فتواهای مختلفی از مراجع تقلید مختلف چون آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای و غیره و همچنین شاهد تصویب قوانینی جهت جلوگیری از توهین به عقاید و شخصیتهای مورد پذیرش اهل سنت و همچنین جهت جلوگیری از گسترش غلاة و یا تولید فرقه های جدید منحرفی چون بابی ها و بهائی ها و… هستیم.

با این وجود باید بپذیریم که کار فرهنگی و پالفته کردن انحرافات عقیدتی-فکر و رفتاری بین مردمی که قرنهاست با این آلودگی ها خوگرفته و برایشان همچون امر فرهنگی و شبه مذهبی دارای ثواب در آمده است زمانبر است و مثل تغییر ظاهر انسانها نیست که گاه ممکن است فقط چند دقیقه طول بکشد.

ایران دارالاسلام است که 1- هم با فتوا و 2- هم با قانون مانع از توهین به عقاید و شخصیتهای مورد پذیرش اهل سنت است که در هیچ کشور سکولار دنیا چنین قوانینی وجود ندارد و حتی در هیچ یک از سرزمینهایی که توسط اکثریت اهل سنت اداره می شود قانونی وجود ندارد که مانع از توهین به عقاید و افکار و شخصیتهای علمی و بزرگ شیعه 12 امامی شود.

پس اگر می بینیم که سالها قبل، استاد دانشگاه آزاد زاهدان به دلیل اهانت به مقدسات مذهبی اهل سنت از سوی مسئولین حکومتی دارالاسلام ایران از کار اخراج می شود می خواهد این پیام را به ما برساند که اهل سنت در ایران دارای جایگاه و حقوق قانونی خاص خود هستند و مثل تمام حقوق خود می توانند همچون سایر شهروندان شیعه و از کانال قانونی آن از حقوق خود دفاع کنند و هیچ نیازی به جنگ و درگیری و اغتشاش و دنباله روی از گروههای مسلح و غیر مسلح اهل بغی چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره که مشغول «قتال الفتنه» هستند نیست.

علاوه بر این ذکر سه نکته ضرروی است:

  1. بدون شک در بعضی از قوانین فرهنگی، اقتصادی و حقوق خانواده و… حاکم بر ایران نارسائی هایی وجود دارد که نیاز به اصلاح و بازنگری دارد و ممکن است در امور اهل سنت هم چنین مواردی وجود داشته باشد و این نارسائی ها که کانال خاص قانونی راه برای اصلاح دارند بهانه ای جهت قانون گریزی و… نیست
  2. علاوه بر این ممکن است با وجود قانون صحیح، باز مجریانی وجود داشته باشند که در اجرای قانون دچار انحراف و آلودگی هائی باشند که در تمام دوران تاریخ و در تمام حاکمیتها چنین اشخاصی وجود دارند؛ این قانون شکنان مجرمینی هستند که باز دارالاسلام ایران راه برخورد با آنها را هموار کرده و اهل سنت می توانند از کانال حکومتی جلو آنها را بگیرند و باز این قانون شکنان بهانه ای جهت قانون شکنی و قانون گریزی و … نخواهند بود.
  3. شک ندارم اگر خیلی از شخصیتهای شیعه ی 12 امامی که در قرون گذشته زندگی می کردند اگر هم اکنون و در دارالاسلام ایران بودند به جرم اهانت مدیریت شده و از کار برکنار می شدند و جلو تدریس و کار آنها گرفته می شد پس اجازه ندهیم گروهها و جریانات و اشخاصی معلوم الحال اکثرا مزدور و مغرض با توهینهای آنها، حاکمیت بر ایران کنونی را قضاوت کنند.

پس بیائید ارزش این دارالاسلام را در ایران بدانیم و از آن محافظت کنیم و در سایه ای امنیتی که برای اهل سنت به وجود آمده با دلیل و مودبانه و علمی و از کانال صحیحی که در قانون اساسی ایران تعریف شده از عقاید و افکار خود دفاع کنیم و سعی در اصلاحگری نمائیم اگر دارای دلیل قوی هستیم، و از تمام گروههای اهل بغی چون جیش العدل و…  و از افکار و تحریکات شخصیتهای معلوم الحال فراری از کشور چون نقشبندی و… دوری کنیم که پیام آور ناامنی و فتنه و انحراف در مسیر اصلاحگری بوده و هستند.  

صهیونیستها یا باید نابود شوند یا از فلسطین اخراج

صهیونیستها یا باید نابود شوند یا از فلسطین اخراج

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

زمانی که جنایتکارانی چون صهیونیستها ظلم و توحش را به اتنهای خود می رسانند و امیدی به اصلاح و هدایت آنها به سوی دین اسلام وجود ندارد باید این دعا در حق آنها خوانده شود که پروردگارا: وَ لَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَاراً (نوح/28)  و کافران را جز هلاک و نابودی میفزا.

رژیم صهیونیستی متشکل از کفار اشغالگری هستند که قبلاً در کشورهای مختلف جهان پراکنده و ساکن بودند اما بخشی از سرزمین اسلامی مسلمین را به اشغال خود در آورده اند. در چنین حالتی «جهاد دفع» بلافاصله پس از اعلان شهادتین می آید، و بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی جهاد با این کفار اشغالگر خارجی تا نابودی کامل آنها، یا بیرون راندن آنها از سرزمین اشغال شده ی مسلمین، بر تمام مسلمین به صورت دایره وار «فرض عین» می شود.

امام ابن عابدین حنفی مذهب در «حاشیه ابن عابدین»ج 3  ص۱۳۸ می گوید:

” اگر دشمن به مرزها وثُغُور اسلامی حمله کرد، برآنانی که به این سرزمین نزدیک اند، جهاد فرض عین است. وآنانی که با دشمن فاصله دارند تا هنگامی که نیازی احساس نشده برآنان فرض کفایه است. اما به حضورشان نیاز بود، بدین گونه که افراد حاظر درمقابل دشمن تاب مقاومت نیاوردند یا اینکه توانایی مقابله را داشتند، اما از خود ضعف وسستی نشان دادند وبه مقاومت و جهاد نپرداختند، آنگاه جهاد برآنانی که به این گروه نزدیگترند، مانند نماز وروزه فرض عین می گردد. ونباید آن را ترک نمایند. وبه همین ترتیب در صورت نیاز به همکاری مسلمانان مجاور آن سرزمین مورد تهاجم، به تدریج بر تمام مسلمانان شرق وغرب فرض می گردد.”

این فتوای سایر بزرگان مذهب حنفی چون علامه کاسانی در (بدائِعُ الصنائِع۷/۷۲) و اِبْنِ نُجَیم در(البَحرُ الرائِق ۵/۱۹۱) و اِبْنِ هَمّام در(فتحُ القَدیر۵/۱۹۱) و بزرگان سایر مذاهب اسلامی نیز هست.

حالا کسی چون مولوی عبدالحمید در مراسم نماز جمعه (17 مرداد 1404) اهل سنت زاهدان گفت که: اسرائیل تصمیم گرفته که غزه را به‌طور کامل اشغال کند. این تصمیم اسرائیل بسیار اشتباه و ظالمانه است که هم به ضرر اهل غزه و هم به ضرر اسرائیل تمام می‌شود، زیرا جامعۀ جهانی با این تصمیم‌ موافق نیست و اسرائیل به انزوا کشیده می‌شود.

بدون شک می توان گفت: دلسوزی و نگرانی برای ضرر رسیدن به کفار محارب اشغالگر و به انزوا کشیده شدن آنها بر خلاف رای و نظر اسلامی است و جایگاهی دز فکر اسلامی ندارد، بلکه آنچه مهم است ضرر رساندن به این کافر اشغالگر تا زمان نابودی آن یا اخراج او از سرزمینهای اشغال شده ی مسلمین است.

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

علی قره‌داغی، رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان: اقدام کنید، در غیر این صورت مردم غزه  و امروز و فردا – همه ما – خواهیم مرد.

علی قره‌داغی، رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان: اقدام کنید، در غیر این صورت مردم غزه  و امروز و فردا – همه ما – خواهیم مرد.

علی قره‌داغی: «اشغالگران بی‌شرمانه اعلام می‌کنند و امت همچنان کلمات «ما نگران هستیم» را تکرار می‌کند.»

این مقام صهیونیستی با صراحت و بدون هیچ ترسی می‌گوید: «ما غزه را اشغال می‌کنیم…»

آنها می‌گویند که در پشت صحنه، چراغ سبز از واشنگتن دریافت شده است… جای تعجب نیست.

چه کسی عزم امت ما را خاموش کرده است، که همه عزم‌ها به دست دشمن امت افتاده است؟

ای علما و واعظان! فقهی که نتواند امت را برای کمک به مظلومان تحریک کند، مرده است، حتی اگر پر از کتاب و فتوا باشد.

ملت‌هایی که امروز از غزه دفاع نمی‌کنند، به خون خود خیانت کرده‌اند و راه خود را گم کرده‌اند.

ای مردم فلسطین! شما در خط مقدم هستید و تنها نیستید.

اما ثابت قدم باشید! زیرا خداوند سرزمینی را که در آن قرآن، مناره‌ها و مردان شجاعی مانند شما باشد، به دشمن نخواهد داد.

ای حاکمان! شما بازخواست خواهید شد.

ای مردم مسلمان!

عمل کنید، عمل کنید، عمل کنید! در غیر این صورت… امروز مردم غزه خواهند مرد، و فردا – همه ما.

توحید، موحدان را متحد می‌کند و آنها را از کفار اصلی و مرتدین جدا می‌کند، حتی اگر از قوم شما باشند.

توحید، موحدان را متحد می‌کند و آنها را از کفار و مرتدین جدا می‌کند، حتی اگر از قوم شما باشند.

کاتب: شیخ ابومحمد عاصم بن محمد البرقاوی

ترجمه: عبدالرحمن براهوئی

غرب و حاکمان مستبد در میان خود موفق شده‌اند بسیاری از شیوخ را وادار کنند که عشق و نفرت خود را در مرزهای تعیین شده توسط سایکس-پیکو تقسیم کنند.

می‌بینی که چگونه آنها با یکدیگر اختلاف دارند و الولاء و البراء (عشق و نفرت) آنها بر اساس موارد زیر است:

– یکی به سوریه حمله می‌کند،

– دیگری از عربستان سعودی انتقاد می‌کند،

– سومی علیه مصر صحبت می‌کند،

– و چهارمی ترکیه را سرزنش می‌کند

– و غیره.

آنها (شیخ‌ها) به جای درمان مردم از این بیماری و بازگرداندن آنها به دین خدا، فقط آنها را گمراه کرده‌اند.

برخی فکر می‌کنند که توحید، مردم یک کشور یا یک قبیله و طایفه را متحد می‌کند – اما این یک اشتباه است.

توحید، عبادت را متحد می‌کند و حکم را فقط متعلق به خالق می‌داند.

در مورد مردم، توحید، موحدان را متحد می‌کند و آنها را از نزدیک‌ترین خویشاوندان و قبیله‌هایشان، اگر مشرک باشند، جدا می‌کند. به همین دلیل است که مشرکان قریش در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: «او اتحاد ما را از هم پاشید!»

قرآن فرقان است، یعنی جداکننده‌ی بین مقربان خدا و مقربان شیطان.

و خود پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی (طبق گفته‌ی فرشتگان) اینگونه توصیف شده است: «محمد کسی است که بین مردم جدایی انداخت» و در روایتی دیگر: «فرّق» (جداکننده).

جنگ بدر روز فرقان بود، روزی که دو گروه به هم رسیدند و در جنگ، پدران با پسران جنگیدند – توحید بین آنها جدایی انداخت.

پس ای برادران بلوچم، آنچه ما را با هم متحد می کند توحید است و اسلام نه قومیتی که امثال سرخوش و حبیب سربازی و … به آن دعوت می دهند که این قومیت تنها نقابی است برای جاانداختن کفر قوانین سکولاریستی به جای قوانین شریعت الله.

فریب نخوریم و بدانیم آنچه گروههایی سکولار و مرتد چون BLA  باشعار قومیت گرائی در ایالت بلوچستان پاکستان انجام می دهند دشمنی اشکار با قوانین شریعت الله است که سکولاریستها قرنهاست به آن مشغولند.  

خطر مولوی هایی که اولویتهای علم شرعی را نادیده می گیرند

خطر مولوی هایی که اولویتهای علم شرعی را نادیده می گیرند

کاتب: مجیب الرحمن  بلوچ (دانشجو)

پیامبر صلی الله علیه و سلم بر امتش از پیشوایانی می ترسید که عامل گمراهی مسلمین می شوند و می فرماید:إنَّما أخافُ علَى أمَّتي الأئمَّةَ المضلِّينَ (الألباني، صحيح الترمذي 2229)

یکی از راههای سرگردانی مسلمین به این است که اولویتهای شریعت نادیده گرفته شود.

پس از ایمان آوردن، و آموزش دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان ( با استناد به آیات اولیه سوره ی روم که مکی است) اصل و هدف، حاکم کردن شریعت الله تعالی و یکتاپرستی با توجه به حاکمیت موجود در جامعه است و شناخت ابزار‌های رسیدن به این هدف، همان علم مورد نیاز است.

ممکن است همانند دعوت «سیدنا یوسف روشی» را برای تغییر جامعه به کار ببریم یا همانند دعوت «سیدنا موسی» یا پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه وسلم ـ روشی خلاف قبلی باشد.

پس از آنکه مومنین صاحب دارالاسلام می شوند باز اولویت رفتن به میدانهای جهاد است و نه مشغول کردن تمام مومنین به یادگیری فقه، بلکه فقه تنها مختص به چند نفر محدود می شود چنانچه الله جل جلاله می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (توبه:122)

‏مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند ( و برای فراگرفتن معارف اسلامی عازم مراکز علمی اسلامی بشوند ) . باید که از هر قوم و قبیله‌ای ، عدّه‌ای بروند ( و در تحصیل علوم دینی تلاش کنند ) تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند ، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند ( به تعلیم مردمان بپردازند و ارشادشان کنند و ) آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا ( خویشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت ) خودداری کنند .‏

هیچکدام از انبیاء، وقت خود را به علوم دست چندمی که هنوز اولویتهای شریعت رعایت نشده اند هدر ندادند و به اصحاب و یاران خود اول «ایمان» ـ آنهم در چند لحظه (نه سال‌ها خواندن کتب عقیدتی)ـ می‌آموختند سپس آنچه را که در آن زمان و آن جامعه لازم بود.

علاوه بر ضررهای معنوی و انسانی، ضربه‌های مهلک عقیدتی و سیاسی حاصل از مطالعات کور این کوته‌فکران خارج از حد تصور است.

وقتی که جوانان مسلمان با چنین جریانات آشفته‌ی فکری برخورد می‌کنند که در عرصه سیاسی اقتصادی فرهنگی و مدیریت صحیح فاقد صلاحیت کافی هستند یا در دام تبلیغات سکولار‌های ملی‌گرا قرار می‌گیرند یا منزوی و به ترک عملی تعالیم اسلامی دچار می‌شوند.

دشمن مشترک قوم بلوچ و تمام مومنین دنیا

دشمن مشترک قوم بلوچ و تمام مومنین دنیا

به قلم: بالاچ عمًرزهی

آیا هنوز سردرگم هستی و فرق دوست و دشمن را نمیدانی؟ به دلیل قوم گرایی جاهلانه و لجبازی چشمان ات را بستی و گوش هایت را گرفتی و از حقایق فرار میکنی؟

دشمن کیست؟

اگر در کنار اهل سنت بودن اهل جماعت هم هستی دشمن تو تمام اهل تفرق هستند و بخصوص دشمن تو و من همان سکولار و همان مولوی و قلم به دست دین فروشی است که در اختیار این سکولار خارجی و بومی درآمده است.

دشمن تو همان سکولار پنجابی و بلوچی است که هستاد سال است در بلوچستان پاکستان فدرال یک ایالت خودمختار تشکیل داده اند و هر چه جنایت از دستشان برآمده در حق قوم بلوچ مسلمان انجام داده اند.

دشمن من و تو آمریکا و ناتو سکولار است که از این جانیان حمایت می کنند و این جانیان هم هر جنایتی را که دلش بخواهد در حق تو و برادر و خواهران مسلمان ات انجام می دهند.‌

آیا هنوز هم آنها را هموطن خود می دانی؟ کسانی که با نادیده گرفتن قوانین شریعت الله به الله و بهترین خلق الله سیدنا محمد صلی الله علیه وسلم و تمام مومنین توهین می کنند؛ آیا آبرو و فرهنگ و عرض و ناموس بلوچها و برادران مسلمان ات از شر آنها در امان مانده و خواهد ماند؟

آیا صحبت ها و شعارهای آنها را باور میکنی، در حالی که کل دین سکولاریسم بر کنار زدن قوانین شریعت الله در زندگی اجتماعی و خانوادگی و جتی فردی انسانها استوار است؟

مسلمانان راستین، در دین خود با کسی مسامحه نمیکنند و نهج آنها با کسانی که از دین خارج شدند همانند نهج صحابه رضی الله عنهم اجمعین خواهد بود.

پس با این احزاب و گروههای سکولار و با این مولوی هایی که با سکوت خائنانه ی خود زمینه را برای رشد این سکولاریستهای مرتد فراهم کرده اند و حتی مردم را به همزیستی با این سکولاریستها دعوت می دهند مثل یک دشمن داخلی برخورد کنید.

واکنش سست و غیر شرعی مولوی عبدالحمید به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران

واکنش سست و غیر شرعی مولوی عبدالحمید به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به دارالاسلام ایران

کاتب: عبدالرحمن براهویی

در جنگ بین کفار محارب و اشغالگر آمریکائی و رژیم صهیونیستی تکیه کلام ترامپ و نتانیابو این بود که می گفتند: قدرت، صلح می‌آورد.

این یک واقعیت است اما در مورد به کارگیری این جمله توسط این کفار می توان گفت: كَلِمَةُ حَقّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ.« این سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است» .

در مورد رژیم اشغالگر صهیونیستی و آمریکای جنایتکار باید گفته شود: قدرت بدون مشروعیت، صلح نمی‌آورد.

اما در مورد مسلمین که خواهان حق و گسترش عدالت در جهان هستند باید گفت: بالا رفتن توان بازدارندگی توسط دارالاسلام یعنی صلح؛ وقتی توان بازدارندگی دارالاسلام بالا می رود، صلح برقرار می شود.این مفهوم را در دستور الله و توضیح رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه می شویم.

الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ (انفال/60) ‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

در تبیین «قوت و نیرو» در این آیه از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: 60] «آنچه از نيرو در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد». و افزود: أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ (مسلم1917) بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

پس قدرت بازدارندگی در برابر دشمنانی آشکار چون آمریکا و صهیونیستهای وحشی و دشمنان پنهان بالقوه ای که وجود دارند که منتظر ضعف مومنین هستند تا به آنها یورش بیاورند، قدرت نظامی است، همین موشکها و پهبادها و هواپیماها و سایر تکنولوژی نظامی است که با چشم سر در این جنگ 12 روزه ی دارالاسلام ایران با آمریکا و صهیونیستها دیدیم.

مولوی گرامی: آنچه برای مومنین و دارالاسلام ما صلح و آرامش آورده همین موشکها و سایر اسلحه های دارالاسلام است نه سازمان ملل و شورای امنیت؛ مشکل ما را اتحاد خود ما و اسلحه های خود ما و قدرت نظامی ما حل می کند نه شورای امنیت؛ مگر چند دهه توحش صهیونیستها در فلسطین را نمی بینید؟ شورای امنیت چه کاری برای این ستمدیده ها کرده؟

نکته ی دیگر اینکه: زمانی کفار اشغالگر به سرزمینهای اسلامی یورش می آورند جهاد و دفع این دشمنان «فرض عین» می شود و باید جواب حملات آنها را داد و مومنین را تحریک و تشویق به جهاد کرد چنانچه الله تعالی می فرماید: فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ۚ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا (نساء/84) ‏در راه خدا بجنگ ( حتی اگر هم تنها باشی و باک نداشته باش . چرا که وعده نصرت و پیروزی به تو داده شده است ) . تو جز مسؤول (اعمال) خود نیستی . و مؤمنان را (هم به جنگ دعوت کن و بدان ) ترغیب و تحریک نما . تا این که خداوند (در پرتو شجاعت تو و شجاعت مؤمنان) قدرت‌کافران را باز گیرد و (شما را برابر این وعده پیروز و مؤیّد گرداند . از قدرت کافران نترسید و بدانید که ) قدرت خدا بیشتر و مجازات او سخت‌تر است .‏

مولوی گرامی، این است موضع گیری شرعی، نه اینکه فقط محکوم کنی و نشان بدهی که نباید پاسخ داد و صلح را نزد این دشمنان گدائی کرد و آدرس غلط داد که مشکل را شورای امنیتی حل کنه که زیر نظر همین اشغالگران است!

مولوی گرامی: انتظار داری رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخ حمله و غدر و خیانت یهودی ها را خیبری نمی داد؟

این کفار اشغالگر با محاسبات اشتباه آمده بودند نظام را عوض کنند و اغتشاش عمومی راه بیاندازند اما با اتحاد عمومی مردم ایران و موشکها و پهبادها و قدرت شوکه کننده ی دارالاسلام ایران موجه شدند و آتش بس را التماس کردند.

واکنش امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان را با لگوران جیش العدل در جنگ بین ایران و اسرائیل بسنج

واکنش امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان را با لگوران جیش العدل در جنگ بین ایران و اسرائیل بسنج

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

شکی در این نیست که جنگ بین یک سرزمین اسلامی با یک کافر محارب مهاجم و اشغالگر جنگ بین اسلام و کفر است و این جنگ در شریعت اسلامی و بر اساس تمام مذاهب اسلامی «جهاد فی سبیل الله» و «فرض عین» است.

جنگ مجاهدین افغان با شوروی های اشغالگر و آمریکایی های اشغالگر و همچنین جنگ فلسطینی ها با صهیونیستهای اشغالگر و جنگ تمام آزادی خواهان تمام سرزمینهای اسلامی با کفار اشغالگر خارجی از این قسم است.

رژیم جنایتکار صهیونیستی با حمایت کامل آمریکای وحشی همچنانکه به فلسطینی ها حمله می کند به ایران هم حمله کرد، و همچنانکه زنان و کودکان فلسطینی را قتل عام کرد در ایران هم همان جنایات را انجام داد، فرق این حملات و جنایات در چیست؟

زمانی که حماس در اولین بیانیه ی خود اعلام کرد که ایران در حال هزینه دادن به خاطر حمایت از جهاد فلسطین است همین یک نکته کافی بود که همه ی اهل سنت را در جبهه ایران بر علیه آمریکا و صهیونیستها قرار می داد.

با این وجود دیدیم که دو واکنش در میان اهل سنت درست شد:

  1. غلامان و جاهلین و گروه منافقین که یا با ذکر برخی از مسایل داخلی مردم را از ملحق شدن به جبهه ی ایران دلسرد می کردند و یا حتی مثل جیش العدل مردم را به ضربه زدن به امنیت ایران به نفع صهیونیستها تشویق و ترغیب می کردند.
  2. مومنین ایران و سراسر دنیا که همگی بر علیه صهیونیستها شدند و اگر مستقیم در جبهه ی ایران داخل نشدند اما به موازات ایران حملات خود را بر صهیونیستها و آمریکا تمرکز دادند.

امارت اسلامی افغانستان و طالبان پاکستان به عنوان بزرگترین گروه جهادی پاکستان و حتی علمای برجسته ی دارای نفوذ در پاکستان از میان اهل سنت و جماعت همگی طی بیانیه های رسمی در جبهه ی ایران قرار گرفتند.

علاوه بر این حتی امارت اسلامی افغانستان اعلام کرد که بعد از جنگ هم نباید اجازه تجدید جنگ‌افروزی به اسرائیل داده شود

سهیل شاهین سفیر امارت اسلامی افغانستان در دوحه گفت: «پیشنهاد آتش بس میان تهران و تل آویو گامی مثبت است، اما باید اطمینان حاصل شود که اسرائیل از این فرصت برای تجدید جنگ‌افروزی استفاده نکند.

اگر مسئله هسته ای مطرح بود، باید در آغاز از طریق گفت‌وگو حل می‌شد… اسرائیل جنگ افزار هسته ای دارد، اما اصلا نباید داشته باشد، زیرا تهدیدی برای کشورهای منطقه به شمار می آید».

این جنگ بین ایران و صهیونیستها که از حمایت کامل آمریکا برخوردار بودند یک غربال و آزمایش بود که به خاطر آن مزدوران و غلامان و جاهلین و گروه منافقینی که همگی در جبهه ی دشمنان اسلام و مسلمین هستند از صف مومنین جدا و آشکار شدند.

جیش العدل بار دیگر غلامی خودش برای آمریکا و صهیونیستها را آشکار کرد به همین دلیل بود که رسانه استخبارات صهیونیستها (موساد) بیانیه ی جیش العدل جهت تحریک مردم به ضربه زدن به امنیت ایران جهت خدمت به صهیونیستها را نشر داد.

طالبان پاکستان و سایر گروههای جهادی پاکستان به دقت این تحرکات غلامان صهیونیستها را باید زیر نظر داشته باشند و در زمان مناسب این غلامان را اگر توبه نکردند همچون اربابان آمریکایی و صهیونیستشان مجازات کنند.

امام شافعی رحمه الله به ما می گوید که در جنگ بین ایران و اسرائیل، اهل حق کجاست؟

امام شافعی رحمه الله به ما می گوید که در جنگ بین ایران و اسرائیل، اهل حق کجاست؟

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

در این چند چند روزه ی بین ایران با اسرائیل، کفار سکولار جهانی یو مرتدینی سکولار محلی به همراه گروه منافقین بومی چنان فضای جامعه را از طریق ماهواره ها و فضای مجازی و کارگران حقیقی و بی مزد شیطان گل آلود کرده بودند که عده یا زا مسلمین می پرسیدند واقعاً حق کدام یک است که از آن حمایت کنیم؟

در پاسخ به این سوال این دسته از مسلمین فوراً گروه منافقین می گفتند اینها هر دو باطل هستند و ظلم می کنند و … پس از هیچ کدام دفاع نکن و از دور تماشاچی باش.

اما همه می دانیم که در شریعت الله زمانی که بین مسلمین با کفار جنگی رخ می دهد مومن تماشاچی و نظاره گر وجود ندارد و این صفت تماشاچی بودن فقط مختص گروه منافقین است چنانچه الله تعالی در هنگام جنگ بین کفار سکولار قریش و متحدین آنها با دارالاسلام مدینه می فرماید:

إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ (احزاب:20) اگر احزاب  بار دیگر برگردند، ایشان دوست می‌دارند در میان اعراب بادیه‌نشین، صحرانشین شوند ( تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد، و بدین اکتفاء می‌کنند که از شما خبر بگیرند) و اخبار شما را جویا شوند.

اینجاست که باید نگاه کنی آیا این گروه منافقین موفق شدند تو را در این صفت مثل خودشان کنند یا مثل قاطعیت مردم ایران و جهان اسلام در کنار دارالاسلام ایران بر علیه دارالکفر والحرب رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفتی؟

اگر به هر دلیلی گروه منافقین فریبت دادند، توبه کن که الله توبه پذیر رحیم است و توبه را بسیار دوست دارد.

اما در زمان جنگ بین کفار محارب با دارالاسلام و مسلمین( از هر فرقه و مذهبی که باشند) آمده است: سئل الإمام الشافعي رحمه الله: كيف تعرف أهل الحق في زمن الفتن فقال: (اتبع سهام العدو فهى ترشدك إليهم).

از امام شافعی رحمه الله سوال شد: در زمان فتنه چگونه اهل حق شناخته می شوند؟

امام شافعی رحمه الله گفت: نگاه کن تیرهای دشمن به کدام سو می رود تو را به اهل حق راهنمائی می کنند.

علامت شناسائی خیلی ساده و راحت است و نیازی به سواد و علم و… ندارد، فقط قلبی سالم می خواهد:

به نظر شما موشکهای آمریکا و بمبهای رژیم صهیونیستی به کدام سو بودند؟ به سوی دارالاسلام ایران.

پس حق با دارالاسلام ایران است؛ همچنانکه حق با مجاهدین حماس و جهاد اسلامی و تمام مجاهدینی است که در تمام رسزمنهای اسلامی توسط این کفارمحارب مورد حمله قرار گرفته اند.

در این جنگ بین دارالاسلام ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی با اهل حق بودی یا ….؟

پاسخ این سوال را برای زمانی بگذار که به تنهائی باید نزد الله پاسخگوی اعمالت باشی، اگر به صورت غیر عمد و نا آگاهانه دچار خطا و اشتباه شده ای فورا توبه کن و بگو: رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ (بقره:286)

در جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی تنها دو جبهه و دو واکنش وجود دارد نه سومی

در جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی تنها دو جبهه و دو واکنش وجود دارد نه سومی

به قلم: محمد اسامه

زمانی که هزاران کیلومتر دورتر از مومنین مکه، بین دارالکفر نصرانی روم با دارالکفر مجوس ساسانی جنگ می شود مومنین بر اساس دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان که قبل از دهها حکم دیگر چون جهاد و زکات و روزه و واجب بودن حجاب و حرام بودن زنا و مشروب خوری و … آموخته بودند، در برابر این جنگ واکنش نشان دادند.

معیار چیست؟ میزان نزدیکی هر کدام از آنها به اسلام.

یعنی بین این دو کافر اصلی کدام یک از نظر عقیدتی به اسلالم نزدیکتر است باید «بالاجبار» از آن حمایت کرد و به پیروزی آن خوشحال شد و الله هم نصرت و یاری خودش را برای این کافر می فرستد.

«بالاجبار» یعنی چه؟ یعنی شخص مومن نمی تواند بگوید به من چه؟ هر دو کافرند؛ هر دو ظالمند؛ یا من بی طرفم و چون هر دو کافر هستند می خواهم هر دو نابود شوند یا اللهم ادفع الظالمین بالظالمین و سایر شبهاتی که در این جنگ بین دارالاسلام ایران و صهیونیستهای کافر داریم از سوی گروه منافقین می بینیم.

نخیر، در منهج اسلامی از این خبرها نیست، باید بالاجبار از یکی که به عقاید اسلامی نزدیکتراست حمایت کرد؛ «بالاجبار»؛ یا با آنی هستی به اسلام نزدکیتراست یا با آنی هستنی که از سلام  دورتراست. گزینه سومی وجود ندارد.

 عَبْد اللَّه بْن مَسْعُود رَضِيَ اللَّه عَنْهُ میگوید : كَانَتْ فَارِس ظَاهِرَة عَلَى الرُّوم وَكَانَ الْمُشْرِكُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر فَارِس عَلَى الرُّوم. وَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر الرُّوم عَلَى فَارِس لِأَنَّهُمْ أَهْل كِتَاب . وَهُمْ أَقْرَب إِلَى دِينهمْ: «فارسها بر روميان پيروز شده بودند، مشركان(سکولاریستها) دوست داشتند كه ايرانيان بر روميان پيروز شوند، و مسلمین هم دوست داشتند که روم بر فارسها پیروز بشوند، چون روميان اهل كتاب بودند و به دین مسلمانان نزديكتر بودند. با این مضمون از ابن عباس و دیگران هم روایت شده است.

دیدید؟ مزیت صحابه و روش آموزش صحابه آنگونه بود که به سادگی توانستند بین این دو کافر تشخیص دهند کدام یک به اسلام نزدیکتر است و به پیروزی آن خوشحال شدند « وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏» (روم/4) و اگر در اینجا مومنین مستضعف بودند و توان کمک به کفار نصرانی روم بر علیه کفار مجوس ساسانی را نداشتند اما زمانی که مهاجرین در دارالکفر حبشه بودند و از نزدیک شاهد جنگ بین سربازان نجاشی و کفار مهاجم بودند از سربازان کافر نصرانی نجاشی در برابر سایر کفار مهاجم حمایت عملی کردند.

این مومنین می دانستند که الله به پیروزی آنی راضی است که به اسلام نزدیکتر باشد هر چند کافر باشد و الله نصرتش را نصیب این می کند: بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ (روم/5)

این واکنش بین یک مومن در برابر جنگ بین کفار خارجی است؛ مسلمان سالم به چیزی خوشحال است که الله از آن راضی است و الله به خاطر رضایتش پیروزی را نصیب آن می کند، آیا مومن سالم می تواند بی طرف باشد؟ خیر، بلکه بالاجبار در جبهه ای قرار می گیرد که الله به آن راضی است.

اگر هم اکنون مثل عصر صحابه این اندازه درک و شعور دینی نسبت به دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان در میان مسلمین وجود ندارد که در جنگ بین دو کافر تشخیص دهند کدامیک به اسلام نزدیکتر است که از حمایت کنند و به پیروزی آن خوشحال شوند، اما جنگ کنونی دارالاسلام ایران با رژیم صهیونیستی و اربابان آن چون آمریکا، جنگ کفار محارب اشغالگر است با مسلمین؛جنگ اسلام و کفر است که در تمام مذاهب اسلامی بلا استثناء واجب بودن دفاع از سرزمینهای اسلامی و جنگ با کفار اشغالگر «فرض عین» است همچون نماز و روزه و سایر فرضهای عین.

یعنی شخص هیچ عذر شرعی معتبری برای انتخاب جبهه اش ندارد؛ یا شخص فرض عین را انجام می دهد یا انجام نمی دهد؛ یا در جبهه ی اسلام است یا کفار و جبهه ی سومی وجود ندارد.

جبهه ی شما کجاست؟