درس‌های تاریخ از صلاح‌الدین ایوبی و غفلت امروز مسلمانان از وحدت

درس‌های تاریخ از صلاح‌الدین ایوبی و غفلت امروز مسلمانان از وحدت

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

در تاریخ اسلام، نمونه‌های درخشانی از همبستگی و یاری متقابل مسلمانان وجود دارد. یکی از برجسته‌ترین آن‌ها، شخصیت نورانی صلاح‌الدین ایوبی شافعی مذهب است؛ رهبری که با تکیه بر ایمان، شجاعت و وحدت امت اسلامی توانست صلیبیان را از قدس بیرون کند. او در حالی پرچم جهاد را برافراشت که جهان اسلام درگیر تفرقه و نزاع داخلی بود، اما با استفاده از فرصت، به کمک دولت شیعیان اسماعیلی و فاطمیان مصر شتافت و از امکانات آن برای دفاع از شام و قدس بهره برد.

امروز اما وقتی به وضعیت امت اسلام، به‌ویژه در برابر دشمنان مشترک نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که چنین شخصیت‌ها و چنین روحیهٔ وحدت‌بخش کمتر پدیدار می‌شود.

و امام شافعی رحمه‌الله در رسالهٔ خود تأکید کرده است: اجتماع مسلمین بر حق، بهتر از پراکندگی آنان با بهانهٔ حق است.

همچنین ابن‌تیمیه رحمه‌الله در فتاوی کبری می‌نویسد: پیروزی امت اسلام جز با اجتماع کلمهٔ آنان ممکن نیست؛ هرگاه تفرقه افتد، ذلت خواهد آمد.

به همین دلیل است که ابن تیمه نیز در هنگام حمله ی مغولهای سکولار به سرزمینهای اسلامی به زیر پرچم حاکم اهل بدعت زمان خودش می رود و فتوای جهاد با اشغالگران را می دهد هر چند خودش در نهایت در زندان همین حاکم اهل بدعت مسلمان وفات می کند.

این نصوص قرآنی، احادیث نبوی و اقوال بزرگان اهل‌سنت همگی نشان می‌دهد که عزت و پیروزی مسلمانان در گرو وحدت و اخوت اسلامی است. صلاح‌الدین ایوبی و دیگر مجاهدان تاریخ اسلام با تکیه بر همین اصل توانستند دشمنان را عقب برانند.

امروز نیز اگر امت اسلام بخواهد از زیر سلطهٔ قدرت‌های استکباری و تجاوزکار آمریکا وس یار طاغوتهای حاکم بر مسلمین بیرون آید، چاره‌ای جز بازگشت به مفاهیم اصیل وحدت و اخوت اسلامی که خداوند متعال بدان امر فرموده ندارد؛ وگرنه دشمنان ما را یک‌به‌یک می‌بلعند و از پشت‌ به ما خنجر می‌زنند.

نتایج دوری از منهج فقهی امام ابوحنیفه رحمه الله در میان بلوچها و حنفی های شرق ایران و آسیای میانه

نتایج دوری از منهج فقهی امام ابوحنیفه رحمه الله در میان بلوچها و حنفی های شرق ایران و آسیای میانه

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

یکی از ریشه‌های اصلی انحراف فکری در میان بخشی از گروه‌های مسلح و غیر مسلح معاصر میان بلوچها و سایر حنفی مذهبهای شرق ایران و هند و پاکستان و آسیای میانه، ترکِ منهجِ متعادلِ امامانِ اهل‌سنت و جماعت و گرایش به افکارِ تند و تکفیری و التقاطی بوده است. این رویکرد، در طول دو سدهٔ اخیر، بارها باعث تفرقه میان مسلمانان و نسبت دادنِ نادرستِ کفر و شرک به اهلِ سنت شده و روحِ اخوتِ اسلامی را شکسته است.

امامانِ بزرگِ اهل‌سنت – مانند امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل – در فقه، اعتقاد و سلوک، بر اعتدال، رحمت، نصیحت و دعوتِ حکیمانه تأکید داشتند و از شتاب‌زدگی در تکفیر و خون‌ریزی پرهیز می‌کردند.

 مفسرانِ بزرگ مانند امام طبری، امام قرطبی و امام فخر رازی در تفسیر قرآن، اصلِ «حفظِ وحدتِ امت» را بارها یادآوری کرده‌اند. همچنین علمای معاصرِ اهل‌سنت، از جمله شیخ احمد شلتوت و شیخ محمد ابوزهره، پیروی کورکورانه از هر منهجِ تفرقه‌افکن را خلافِ اصولِ شریعت دانسته‌اند.

تاریخ به روشنی نشان داده است که هرگاه مسلمانان از این منهجِ ریشه‌دار فاصله گرفته و به افکارِ تنگ و انحرافی آورده‌اند، امت دچار آشفتگی و دشمنی داخلی شده است. راهِ اصلاح برای حنفی مذهبها، بازگشت به همان مدرسهٔ اعتدالِ اهل‌سنت و جماعت و سیرهٔ امامان بزرگ است؛ نه پیروی از جریان‌های تازه‌پدیدی که جز تکفیر و تفرقه، ثمره‌ای برای امت نداشته‌اند.

در میان بلوچهای حنفی مذهب، متأسفانه میان برخی ملاها و مدرسین، منهج مُرجِئه رواج یافته و به نام امام ابوحنیفه رحمه‌الله تبلیغ می‌شود. این جریان، نه تنها با سیره و اصول واقعی امام ابوحنیفه هماهنگ نیست، بلکه باعث شده بسیاری از مردم ناآگاه تصور کنند که پیروی از ابوحنیفه به معنای پذیرش این انحرافات است.

نتیجه این امر، روی‌گردانی بخشی از جامعه از منهج واقعی امام ابوحنیفه رحمه‌الله و در نتیجه گرایش برخی از آنان به جریان‌های افراطی مانند تفکر نجدیت شده است. یعنی ضعف در آموزش صحیح عقیده و فقه امامان اهل‌سنت، خلاّ فکری ایجاد کرده و راه را برای جذب آموزه‌های تند و تفرقه‌افکن هموار ساخته است.

امامان بزرگی مانند ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد بن حنبل، وحدت امت، اعتدال و پرهیز از تکفیر بی‌دلیل را اصل قرار داده‌اند؛ اما وقتی میان مردم خلاّ آموزشی و انحراف فکری پدید می‌آید، حتی نام امامان بزرگ هم می‌تواند بهانه‌ای برای تفرقه و دور شدن از منهج صحیح شود.

در آسیای میانه، هند، پاکستان و افغانستان نیز همچون بلوچستان ایران، بسیاری از مردم و حتی برخی علما خود را پیرو فقه امام ابوحنیفه رحمه‌الله می‌دانند، اما در اصول عقیده و اعتقاد به راه و روش منهج مُرجِئه گرایش پیدا کرده‌اند.

این وضعیت باعث شده مردم ناآگاه گمان کنند پیروی از ابوحنیفه یعنی پذیرش افکار منحرف، در حالی که این دقیقاً خلاف منهج واقعی و متعادل امام ابوحنیفه و اهل‌سنت است.

مرجئه گری نه تنها باعث رشد تفکرات انحرافی چون نجدیت در میان دسته هائی از مومنین شده است بلکه زمینه ساز گرایش به تفکرات کفری سکولاریستی نیز شده است چون در تعریف ایمان نزد مرجئه، عمل جزئی از ایمان نیست و شخص می تواند هر تفکر و عمل کفری انجام دهد و یا هیچ عمل اسلامی انجام ندهد و همچنان مومن باقی بماند. نعوذ بالله.

جمعه خونین زاهدان و بهانه ی انتقام مجوئی غیر شرعی جیش العدل

جمعه خونین زاهدان و بهانه ی انتقام مجوئی غیر شرعی جیش العدل

کاتب: محمد اسامه

با آنکه در حین تحریکات احساسی مولوی عبدالغفار نقشبندی و بعد از اتفاقات 8 مهر 1401 مسجد مکی زاهدان بارها و بارها روشنگری شد که دستهائی درکارند که بلوچهای حنفی مذهب را به عنوان پیاده نظامهای نیابتی خود در اغتشاشات به کارگیرند، اما عده ای از مولوی ها که داری تریبون هستند تنها بعد از پرداخت دیه و زمین به خانواده ی کشته شده ها و زخمی ها بود که از این فتنه و دام صحبت کردند.

تنها بعد از پرداخت دیه و زمین بود که علام کردند ریختن خون نیروهای نظامی و… به بهانه ی 8 مهر زاهدان کاری بیهوده و غیر شرعی است و…

آیا این مولوی ها از همان ابتدا و در حین تحریکات و سخنان تحریک آمیز مولوی نقشبندی و قبل از اتفاق 8 مهر زاهدان نمی دانستند در کشوری قانونمند هر چند مثل اروپا یا هر کشور دیگری باشد برای پیگیری یک اتهام یا جرم باید از کانال قانونی آن کشور اقدام کرد؟

چرا، می دانستند؛ اما جو رسانه ای کفار جهانی و احزاب خارج نشین و دارودسته ی منافقین چنان شدید بود که اگر این حق را بیان می کردند ممکن بود از تمجید شدن توسط رسانه ها محروم شوند و یا به آنها گفته شود حکومتی یا یکی از برچسبهای آماده ای که دشمنان دین و ملت همیشه در آستین دارند.

اما ای مردم بلوچ، هوشیار باشید؛ دست‌هایی که امروز با نام جیش العدل و …  پرچم احقاق حق آسیب دیدگان جمعه ی خونین زاهدان را بالا می برند و اعلام می کنند اقداماتی برای آسیب دیده ها یا بازمانده های 8 مهر زاهدان انجام شده و آنرا ثمره ی تلاش و فشارهای خود می دانند، همان دست‌هایی هستند که دیروز خون مردم بلوچ را به جرمهای واهی یا خون ماموران انتظامی را به بهانه ی انتقامگیری بر زمین ریختند. کسانی که خود را در جایگاه حکومت یا دولت معرفی می‌کنند اما نه قدرت شرعی دارند و نه روح اسلامی، در حقیقت ابزار اجرای طرح‌های دشمنان اسلام‌اند.

آنچه به بازمانده ها یا خود این آسب دیده ها داده شده است توسط همین قانون و از کانال همین سیستم قضائی و به کاگیری وکلاء صورت گرفته نه توسط این گروههای مدعی که خود از عوامل دامن زدن به این فتنه و مصیبت بوده اند.

ای مردم بلوچ،امروز همان‌ها می‌خواهند شما را به جنگ‌های نیابتی با مردم خودتان و حاکمیت بر کشور مشغول کنند تا خونتان ریخته شود، توانتان تحلیل برود و در نتیجه، امنیت اشغالگران در سرزمین‌های اسلامی تضمین گردد. این سیاستِ «مشغول کردن درونی» همان چیزی است که دشمن می‌خواهد: نگه‌داشتن شما در درگیری‌های داخلی، تا آمریکا و اسرائیل و حامیانش نفس راحت بکشند و به اشغال و تجاوز ادامه دهند.

ای اهل فهم و عقل، بیدار باشید، از تفرقه و فریب فاصله بگیرید و هدف اصلی را که اتحاد و دفاع از دین و حریم اسلام است، از یاد نبرید. هیچ‌گاه اجازه ندهید گروههایی چون جیش العدل خونتان و جانتان را وسیله ی تأمین منافع اشغالگران و دشمنان اسلام گرداند.

متحدشوید، جدا نشوید: یادبود جمعه خونین 1401 زاهدان

متحدشوید، جدا نشوید: یادبود جمعه خونین 1401 زاهدان

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

در تاریخ 8 مهر 1401ش، شاهد حادثه‌ای تلخ در شهر زاهدان بودیم، در سناریویی کاملا احساسی و تحریک کننده توسط مولوی عبدالغفار نقسبندی، تعدادی از نمازگزاران با شعارهای احساسی و با سنگ و چوب و بعدا با اسلحه های گرم به سمت پاسگاه نظامی و نیروهای امنیتی ایران هجوم بردند و در نهایت تعدادی از آنها کشته و زخمی شدند.

این روز نه تنها یادآور خطر سناریوها و نقشه های دشمنان خارجی و داخلی مسلمین است، بلکه نقطه عطفی در تاریخ بیداری اسلامی  به شمار می‌آید که در آن، پرهیز از تفرق و چند دستگی و گرایش به اتحاد و همبستگی اجتماعی به عنوان کلیدی‌ترین محور نجات از نقشه های شوم دشمنان آگاه خارجی و دارودسته ی منافقین داخلی مطرح بوده است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: دُعَاةٌ علَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَن أَجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، صِفْهُمْ لَنَا، قالَ: نَعَمْ، قَوْمٌ مِن جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا، قُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، فَما تَرَى إنْ أَدْرَكَنِي ذلكَ؟ قالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وإمَامَهُمْ، فَقُلتُ: فإنْ لَمْ تَكُنْ لهمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إمَامٌ؟ قالَ: فَاعْتَزِلْ تِلكَ الفِرَقَ كُلَّهَا، ولو أَنْ تَعَضَّ علَى أَصْلِ شَجَرَةٍ حتَّى يُدْرِكَكَ المَوْتُ وَأَنْتَ علَى ذلكَ.[1]

داعياني مردم را بسوي دروازه هاي جهنم فرا مي­خوانند. كسي كه آنان را اجابت كند، او را در آتش مي­اندازند. [حذیفه می گوید:] گفتم: اي رسول الله! آنان را براي ما توصيف كن. فرمود: «آنان از ما هستند و به زبان ما سخن مي گويند». گفتم: اگر آن زمان را دريافتم، دستور شما چيست؟ فرمود: «با مسلمانان و پيشوا و رهبر آنها باش». پرسيدم: اگر مسلمانان، جماعت و رهبري نداشتند، چه كار كنم؟ فرمود: «در آن صورت، از همة آن گروهها، دوري كن. اگر چه خود را ملزم بداني كه زير يك درخت بماني و در همان حال، مرگ به سراغت بيايد.»

در ایران هم حاکمیت وجود دارد و هم رهبری واحد، و در این کشور به شخصی اتهام زنا زده شده است، کار شرعی این است که باید از کانال همین حاکمیت به این جرم رسیدگی شود نه به صورت شخصی و با اغتشاش و حمله به مراکز نظامی و ….

به نظر شما اگر در هر یک از کشورهای اروپائی یا آمریکائی یا هر کشور دیگری جرمی صورت بگیرد مردم باید چکار کنند؟ اگر مردم به جای رجوع به مراکز قضائی، به مراکز حکومتی و نظامی حمله کنند چه اتفاقی می افتد؟ آیا کسی در دنیا هست چنین حرکتی را قبول داشته باشد؟

در دنیای امروز، که هر روز بیشتر به سمت تفرقه حرکت می‌کند، یادآوری این حقیقت ضروری است که “متحدشوید، جدا نشوید”. اتحاد نه تنها به معنای کنار هم بودن، بلکه به معنای مشارکت در یک هدف مشترک و همفکری برای رسیدن به آن است. هر یک از ما می‌توانیم با عمل به این اصول، راه رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب او رضی الله عنهم اجمعین و دیگر شخصیت‌های تاریخ‌ساز را ادامه دهیم.

یاد بود جمعه ی خونین زاهدان، نه تنها باید به عنوان یک خاطره ی تلخ در تاریخ باقی بماند، بلکه هشداری برای نسل‌های آینده در جستجوی آزادی و عدالت اجتماعی باشد که مواظب باشند دشمنان خارجی و دارودسته ی خارجی احساسات و خون آنها را در مسیر اهداف غیر شرعی و غیر اسلامی خرج نکنند.

 بیایید با هم این پیام را گرامی بداریم و در راستای رسیدن به وحدت و همبستگی تلاش کنیم و از تمام گروههای آشکار تفرقه اندازی چون جیش العدل و انصارالفرقان و سایر گروههای سکولاری چون گروه مجازی سهاب حبیب و سرخوش و … و همچنین از دارودسته ی منافقین داخلی در قالب مولوی و … حذر داشته باشیم و عمل به حدیث رسول اللهص لی الله علیه وسلم الهام‌بخش ما در مسیر تحقق آرمان‌های‌مان باشد.


[1]  أخرجه البخاري (7084)، و مسلم 1847، وأبو داود (4244)، وأحمد (23429)

خیانت پیشوای جیش العدل و ناله‌ی مظلوم فلسطین و غزه؛ کوتاهی مسلمین و هشدار عذاب الهی

خیانت پیشوای جیش العدل و ناله‌ی مظلوم فلسطین و غزه؛ کوتاهی مسلمین و هشدار عذاب الهی

کاتب: محمد اسامه

امروز ما شاهد حضور جولانی( مجاهد و الگوی گروههای جیش العدل و انصارالفرقان) در آمریکا و مصاحبه با رییس سابق سازمان سیا و مامور آمریکا در عراق بودیم که ماموریت خودش در عراق را با ماموریت جولانی در سوریه یکی می دانست و به این شکل ثابت کرد که هر دوی آنها کارمند یک مرکز و یک کشور هستند.

اینها کسانی بودند که زمانی قرار بود بعد از دمشق درهای جهاد را جهت آزادی قدس باز کنند اما تبدیل شدند به یک صهیونیست عرب دیگر جهت تشدید محاصره ی مجاهدین غزه و نگهداری از مرزها برای صهیونیستهای اشغالگر .

امروز صدای ناله و فریاد مظلومان فلسطین و غزه در محاصره ی مزدوران سوریه و اردن و مصر تا آسمان‌ها رسیده است. کودکانی که زیر آوار جان می‌دهند، مادرانی که در برابر چشم‌هایشان فرزندانشان تکه‌تکه می‌شوند، پیرمردان و جوانانی که بی‌هیچ جرم و گناهی به خاک و خون کشیده می‌شوند؛ همه و همه شاهدی است بر مظلومیت این امت.

اما کجاست نصرت مسلمین؟ کجاست غیرت امت محمد ﷺ؟ چرا سکوت و بی‌تفاوتی، جایگزین جهاد و همبستگی شده است؟

خداوند متعال هشدار داده است:وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(انفال/ ۲۵) بترسید از فتنه‌ای که تنها به ظالمان شما نمی‌رسد، بلکه همه‌تان را دربرمی‌گیرد.

امروز اگر ما در برابر خون فلسطین و غزه کوتاهی کنیم، فردا همین آتش دامان ما را نیز خواهد گرفت.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: مثل المؤمنين في توادهم وتراحمهم وتعاطفهم مثل الجسد، إذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمى(بخاری و مسلم) مثل مؤمنان در دوستی و رحمت و همدلی، مانند یک پیکر است؛ اگر عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا با تب و بی‌خوابی با او همدردی می‌کنند.

پس ای مسلمانان! اگر امروز بدن امت زخمی در غزه و فلسطین است، بی‌تفاوتی ما نشان می‌دهد که ایمانمان بیمار گشته است.

بدانید که کوتاهی در یاری مظلومان، ما را در معرض عذاب و تنبیه سخت الهی قرار خواهد داد؛ همان‌گونه که قرآن فرمود:

إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (محمد/ ۷) اگر خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری خواهد کرد و قدم‌هایتان را استوار خواهد ساخت.

ای امت اسلام! امروز زمان بیداری است. سلاح واقعی ما ایمان، اتحاد و جهاد در مسیر صحیح آن است نه تفرق و مشغول شدن به هم.

بیایید با کنار زدن تفرق و جنگ داخلی و با دور ریختن گروههایی چون جیش العدل و انصارالفرقان و تمام اهل تفرق به صورت یکپارچه به فریاد فلسطین پاسخ دهیم، تا مبادا روزی فرا رسد که عذاب الهی بر همه‌ی ما فرود آید.

ایمان، وحدت و مجاهدت؛ راه اعتلای بلوچها و امت اسلامی

ایمان، وحدت و مجاهدت؛ راه اعتلای بلوچها و امت اسلامی

کاتب: محمد اسامه

مردم مسلمان بلوچ حنفی مذهب مثل تمام قومیتهای مسلمان دیگر همگی تابع مذهب خود بودند و از نظر عقیدتی و فکری اختلافی در میان آنها دیده نمی شد و اگر اختلافی وجود داشت به خاطر مسائل دنیوی بود.

با ورود اشغالگران به سرزمینهای اسلامی و از بین رفتن مرکز دینی مذاهب مختلف اسلامی و تولید کشورها و تقسیم مسلمین به بخشهای پراکنده، در کنار مذاهب سنتی دهها مذهب فکری و عقیدتی جدید هم در میان آنها رشد کرد.

مردم وقتی از نظر عقیدتی با هم فرق پیدا کردند از نظر مسیر هم با هم فرق پیدا می کنند و این یک فتنه و عذاب اللهی است.

مردم بلوچ هم از این قاعده مستثنی نیستند و در کنار افکار متفرق ما شاهد حزبها و گروههای مسلحی چون جیش العدل و انصارالفرقان و دهها حزب و گروه سکولار بوده اند که صدمات این گروهها و احزاب بر کسی پوشیده نیست و لازم است به الگوی صدر اسلام برگردیم که در زیر به مواردی اشاره می کنیم:

۱. درس صدر اسلام

عرب‌ها تا وقتی گروه‌گروه و پراکنده بودند، جز درگیری داخلی و سلطهٔ بیگانگان حاصلی نداشتند. امّا با ایمان به رسول‌الله صلی الله علیه وسلم، هجرت به مدینه و تشکیل دولت اسلامی در قالب امتی واحد، به سرعت به رشد سیاسی، علمی و تمدنی رسیدند.

۲. فرمان روشن قرآن

این عزت تا زمانی ادامه داشت که به دستورهای خدا و رسولش عمل می‌کردند و از تفرقه می‌پرهیزیدند:

  • وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال/۴۶)
  • یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم… (انفال/۲۴)

۳. ابزارهای همیشه در دسترس

ایمان پولادین و پرهیز از تفرقه همان ابزارهایی است که نسل اول صحابه با آن به عزت رسیدند. این دو ابزار امروز هم در دست ماست. خداوند وعده داده است:وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ (عنکبوت/۶۹)

۴. دعوت به حرکت

اسلام دین حیات‌بخشی و عزت است: وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنینَ (آل‌عمران/۱۳۹)

بیاییم با پرهیز از تفرقه و چنگ زدن به عوامل وحدت‌بخش، با ایمانی راسخ در همان مسیر نسل نخست قرار گیریم، جهاد و تلاش متحدانهٔ خود را با توکل بر خدا به پیش بریم.

آیا آماده‌ایم بار دیگر با دور ریختن گروههایی چون جیش العدل و … به ندای وحدت، عزت و پیشرفت پاسخ مثبت دهیم؟

با عینک جیش العدل و گروههای اهل تفرق سکولار و غیر سکولار بلوچ به بلوچها نگاه نکنیم

با عینک جیش العدل و گروههای اهل تفرق سکولار و غیر سکولار بلوچ به بلوچها نگاه نکنیم

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

بلوچهای ایران را اکثریتی از حنفی ها و اقلیتی از شیعیان جعفری و تعدادی ذکری باطنی تشکیل می دهد.

جماعتهایی چون جیش العدل و انصار الفرقان و فتنه گرانی چون نقشبندی و ترشابی و… که ادعای اسلامگرائی آلوده شده به تفکرات نجدیت و قوم گرائی دارند تماماً از میان بلوچهای حنفی مذهب هستند.

گروهها و جریانات سکولار سرخوش و سربازی و… هم تماماً از میان حنفی مذهبها هستند، هر چند مثل ایالت بلوچستان پاکستان باید انتظار داشت ذکری ها نیز وارد این گروههای ضد قوانین شریعت اسلام شوند.

در هر دو جریان عمده ی میان بلوچها ما اثری از بلوچهای شیعه مذهب نمی بینم، دقیقاً همان اتفاقی که از قبل از انقلاب اسلامی 1357 ایران تا کنون در میان کُردهای مناطق غرب ایران حاکم بوده است.

 یعنی با آنکه چندین حزب و گروه و جریان اسلامی و دهها حزب سکولار مسلح و غیر مسلح در میان کُردهای ایران وجود داشته اند اما تا همین الان و بعد از گذشت چند دهه، اثری قابل توجه از شیعیان در میان این گروهها دیده نشده است و تمام این گروهها و احزاب از میان کُردهای شافعی مذهب عضوگیری کرده و خرج کرده اند.

نکته ی دیگر اینکه، تمام این احزاب و گروههای اسلامگرا و سکولار تنها قشری بسیار ضعیف از میان کُردها بوده اند و پایگاه اجتماعی قوی در میان کُردهای شافعی مذهب هم ندارند، چون از اوایل انقلاب 57 تا سال 1361ش. که بر مناطق کُردنشین حاکمیت داشتند، تمام این احزاب و گروهها با کمک همین کُردهای شافعی مذهب در عرض کمتر از 6 ماه به عراق ریخته شدند و تبدیل به مزدوران صدام حسین در جنگ با ملت و کشور خود شدند.

پس با عینک این احزاب و گروهها نمی توان به تمام کُردهای شافعی مذهب نگاه کرد، به همین شکل نیز با عینک گروههای بسیار کوچکتر و ناچیزتر از گروهها و احزاب کُردستانی که در میان بلوچهای حنفی مذهب وجود دارند، نمی توان به تمام بلوچهای حنفی مذهب نگاه کرد چون اینها پایگاه اجتماعی در میان مردم بومی محل ندارند.

پایگاه اجتماعی یعنی آنچه که همین الان در غزه می بینیم، در محاصره ی کامل چند ساله ای که وجود دارد، اهل غزه مجاهدین خود را با جانشان نگهداری می کنند، اما زمانی که یکی از این گروهکهای کُردستانی یا بلوچ جهت انجام ترور یا اعمال تخریبی دیگری وارد ایران می شوند فورا توسط همین مردم محلی دور ریخته شده و پس زده می شوند تا اینکه در کمال بی پناهی، شکار نیروهای امنیتی ایران می شوند.  

پیشنهاد من برای عده ای از ایرانی ها این است که  دست از بدبینی نسبت به اهل اسلام و مذاهب اهل سنت دست بردارند و با عملکرد احزاب و گروهکهای اهل تفرق میان کُردهای شافعی مذهب و بلوچهای حنفی مذهب به کُردها و بلوچها نگاه نکنند و به قضاوت ننشینند.

بر اساس اصل « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ » به آن تعداد کمی که طرفدار این گروههای به ظاهر اسلامگرا شده اند نیز می گویم: شما را چه شده که این‌گونه از ملت خود جدا می‌شوید و به خاطر منافع اربابان خارجی یا اختلاف نظر فقهی، برادر مسلمان خود را دشمن می‌گیرید؟

امروزه آمریکا و صهیونیستها دشمنان اصلی ما هستند و باید تمام مسلمین بر این دشمنان تمرکز داشته باشند، مسلمانان برای مجاهدین مثل آب برای ماهی‌اند؛ هرچه مسلمانان بیشتر باشند، پشتیبانی و مانور جهاد نیز بیشتر خواهد شد. پس وظیفهٔ شماست که در راه وحدت فرق و مذاهب بکوشید و امت را در محور جهاد بر ضد این دشمنان اصلی سوق دهید، نه اینکه مسلمین را با تکفیر نابجا و یا بر اساس نقشه ی دشمنان اصلی از خود برانید.

بیایید به دستورهای الله و رسولش صلی الله علیه وسلم در اتحاد و وحدت اسلامی و تمرکز بر دشمنان کافر اشغالگر خارجی بازگردیم؛ به جای تکفیر و تفرق و پراکندگی، بر وحدت و عزت امت اسلامی بیفزاییم، تا جهاد ما در راه خدا ثمربخش باشد و دشمن را تضعیف کند، نه امت اسلامی را.

تعدد مذاهب فقهی به‌خودی خود خطر نیست، ولی تعصب مذهبی و فرقه‌ای خطر

تعدد مذاهب فقهی به‌خودی خود خطر نیست، ولی تعصب مذهبی و فرقه‌ای خطر

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

سید قطب – رحمه‌الله – در آثارش (به‌ویژه در فی ظلال القرآن) بارها تأکید می‌کند که: اختلاف در فروع فقهی طبیعی است، اما نباید به تفرقهٔ دل‌ها و صفوف منجر شود.

قرآن مسلمانان را به امت واحده فراخوانده است و این امت واحده همان قدرتی است که خداوند می‌خواهد.

وحدت اسلامی باید بر محور توحید، قرآن و شریعت باشد، نه بر محور قومیت یا ملیت یا مذهب.

او در تفسیر آیهٔ «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/۱۰۳) می‌نویسد که: این دعوت، دعوت به گردآمدن بر محور یک مرجع الهی است، نه گردآمدنِ صوری بدون بنیاد. اگر مسلمانان بر این ریسمان الهی چنگ زنند، قدرتی خواهند شد که هیچ قدرتی توان مقابله با آن ندارد.

به تعبیر ساده:

از نگاه سید قطب، تعدد مذاهب فقهی به‌خودی خود خطر نیست، ولی تعصب مذهبی و فرقه‌ای خطر است.

«وحدت» در اسلام به‌معنای محو مذاهب نیست، بلکه به‌معنای پذیرش تنوع در چارچوب قرآن و سنت و هم‌صفی در برابر دشمن مشترک است.

آنچه شبکه های ماهواره ای و گروههای اهل تفرق در میان بلوچها دنبال آنند

آنچه شبکه های ماهواره ای و گروههای اهل تفرق در میان بلوچها دنبال آنند

کاتب: محمد اسامه

برادران و خواهران مسلمان!

امروز امت اسلامی در سراسر جهان پراکنده است؛ شیعه و سنی، حنفی و شافعی، مالکی و جعفری، زیدی و حنبلی، هرکدام نامی و رنگی.

این تفاوت‌ها در فقه و برداشت طبیعی است، اما آنچه خطر است «تعصب و تفرقه» است که قلب‌ها و صفوف ما را می‌شکند.

سید قطب رحمه‌الله، اندیشمند بزرگ اسلام، در فی ظلال القرآن می‌گوید: قدرت امت در وحدت آن است و این همان چیزی است که خداوند از مسلمانان خواسته است.

امروزه همه می بینیم که کانالهای ماهواره ای معلوم الحالی با نام شیعه و سنی در دارالکفرهای محارب اصلی و کشورهای دست نشانده ی این دارالکفرها به زبان فارسی و تمام لهجه های ایرانی در حال تولید تفرق میان شیعه و سنی و مشغول کردن مسلمین به مسلمین هستند؛ این شبکه های ماهواره ای در واقع قدرت امت را هدف قرار داده اند که در وحدت است و با دامن زدن به تفرق در برابر خواسته الله قرار گرفته اند.

در کنار این فتنه ی عمومی، در میان بلوچهای حنفی مذهب ما شاهد وجود گروههای مسلح و غیر مسلحی چون جیش العدل و انصارالفرقان و سهاب سربازی و … هستیم که با بهره گیری از شعارهای شبه جهادی و یا خواستهای سکولاریستی و قومیت گرائی در همان مسیر ضربه زدن به قدرت امت در حرکت هستند و با مشغول کردن مسلمین به مسلمین و گسترش دادن تفرق میان مسلمین و رهاکردن کفار اشغالگر خارجی، در برابر خواست الله و سپس در برابر خواست مومنین قرار گرفته اند.

ای بلوچهای حنفی مذهب و اهل سنت و جماعت:

اگر واقعاً به آخرت ایمان داریم،

اگر باور داریم که روز حسابی در پیش است،

بیایید از تفرقه‌های مذهبی بیرون بیاییم،

دست در دست هم بگذاریم،

در برابر دشمن دین اسلام – استکبار جهانی به رهبر آمریکا، صهیونیسم و هر متجاوزی به خون و خاک مسلمانان – یک صف واحد بسازیم.

وعدهٔ الهی این است که:إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (محمد/۷) اگر خدا را یاری کنید، او نیز شما را یاری خواهد کرد و گام‌های شما را استوار می‌گرداند.

پس ای بلوچهای حنفی مذهب و ای اهل سنت ایران:

امروز روز عمل است، نه شعار؛

روز وحدت بر محور قرآن و سنت است، نه وحدت صوری و مصلحتی؛

بیایید زمانی که کفار اشغالگر خارجی بی پروا به سرزمینهای اسلامی حمله می کنند و دچار انواع جنایتها شده و حتی سرزمین ما را نیز مورد هجوم قرار داده و دست از تهدید برنمی دارند، در کنار تمام مذاهب اسلامی و اهل قبله، یک امت واحده شویم و به تمام تفرقه اندازان یک «نه» بزرگ بگوئیم تا دوباره عزت و قدرت اسلام در میان ملت و مردم ما زنده شود.

کلیاتی در مورد اختلاف و فرقه‌بندی و راهکار حرکت در مسیر اتحاد و وحدت اسلامی

کلیاتی در مورد اختلاف و فرقه‌بندی و راهکار حرکت در مسیر اتحاد و وحدت اسلامی

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

با وجود دستورات روشن، اختلاف‌ها چند عامل داشتند:

  • تفسیر متفاوت از قرآن و سنت:

انسان‌ها ظرفیت‌های محدودی دارند و گاهی یک آیه یا حدیث را بر اساس فهم و شرایط خودشان تفسیر می‌کنند.

مثلاً در مسائل فقهی مثل نماز و روزه، اختلاف در جزئیات طبیعی است، اما گاهی این جزئیات بزرگنمایی شد و باعث جدایی شد.

  • عوامل سیاسی و قدرت‌طلبی:

تاریخ نشان می‌دهد خیلی از اختلافات، ریشه سیاسی داشته‌اند. وقتی حاکمان یا رهبران گروهی دنبال قدرت بودند، اختلاف مذهبی بهانه شد.

  • تأثیر فرهنگ‌ها و جوامع مختلف:

اسلام در مناطق و فرهنگ‌های متفاوت گسترش یافت و برخی عادات و تفکرات محلی با فقه ترکیب شد، که باعث شکل‌گیری مکتب‌ها شد.

  • ناآگاهی و ضعف آموزشی:

بسیاری از مسلمانان با تعالیم وحدت و عقلانیت دینی آشنا نبودند یا نفوذ دشمنان در ایجاد تفرقه موفق شد.

  • پیامد این اختلافات:

تضعیف امت اسلامی و کاهش قدرت سیاسی و اجتماعی مسلمانان.

ایجاد جنگ‌ها و نزاع‌های داخلی که دشمنان از آن سود بردند.

فراموش شدن روح اصلی اسلام که تعاون، محبت و همبستگی است.

  • راهکار حفظ وحدت:

بازگشت به قرآن و سنت پیامبر و درک روح تعالیم، نه فقط ظاهر احکام.

تمرکز بر اصول مشترک بین مذاهب: ایمان به خدا، پیامبر، نماز، زکات، روزه و حج.

پرهیز از تعصب و بزرگ‌نمایی اختلافات جزئی.

گفتگو و احترام متقابل میان علمای مذاهب.