امام ابوحنیفه جنگ با ستمگر را جایز می دانست اما تحت چه شرایطی؟

امام ابوحنیفه جنگ با ستمگر را جایز می دانست اما تحت چه شرایطی؟

به قلم: عبدالملک اربابی مکرانی

در احکام القرآن آمده است: ﻭﻳﺸﺮﺡ ﺃﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﺍﻟﺠﺼﺎﺹ ﻣﺬﻫﺐ ﺃﺑﻲ ﺣﻨﻴﻔﺔ ﻓﻲ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻘﻮﻝ : ” ﻭﻛﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭًﺍ ﻓﻲ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻟﻈﻠﻤﺔ ﻭﺃﺋﻤﺔ ﺍﻟﺠﻮﺭ، ﻭﻟﺬﻟﻚ ﻗﺎﻝ ﺍﻷﻭﺯﺍﻋﻲ ﺍﺣﺘﻤﻠﻨﺎ ﺃﺑﺎ ﺣﻨﻴﻔﺔ ﻋﻠﻰ ﻛﻞ ﺷﻲﺀ ﺣﺘﻰ ﺟﺎﺀﻧﺎ ﺑﺎﻟﺴﻴﻒ، -ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺘﺎﻝ ﺍﻟﻈﻠﻤﺔ – ﻓﻠﻢ ﻧﺤﺘﻤﻠﻪ ﻭﻛﺎﻥ ﻣﻦ ﻗﻮﻟﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﺍﻷﻣﺮ ﺑﺎﻟﻤﻌﺮﻭﻑ ﻭﺍﻟﻨﻬﻲ ﻋﻦ ﺍﻟﻤﻨﻜﺮ ﻓﺮﺽ ﺑﺎﻟﻘﻮﻝ ﻓﺈﻥ ﻟﻢ ﻳﺆﺗﻤﺮ ﻟﻪ ﻓﺒﺎﻟﺴﻴﻒ “[1]

ﺍﺑﻮﺑﻜﺮﺟﺼﺎﺹ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻣﺴﻠﻚ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻴﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ : “ ﻣﺬﻫﺐ ﻭﻱ ﺩﺭﻗﺘﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻭﺍﺋﻤﻪ ﻱ ﺟﻮﺭﻭﺳﺘﻢ ﺷﻬﺮﺕ ﺑﻪ ﺳﺰﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﻳﻦ ﺍﻭﺯﺍﻋﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﻫﺮﺳﺨﻨﻲ ﺍﺯﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﺭﺍﺗﺤﻤﻞ ﻭﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﺑﺮﺩ، ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﻗﺘﺎﻝ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻗﺎﻳﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭﻭﺗﺤﻤﻞ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﺑﻮﺩ، ﺍﺑﻮﺣﻨﻴﻔﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﺍﻣﺮﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭﻧﻬﻲ ﺍﺯﻣﻨﻜﺮﻧﺨﺴﺖ ﺍﺯﻃﺮﻳﻖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺮﺽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺩﺭﭘﻴﺶ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﭘﺲ ﺑﻜﺎﺭﺑﺮﺩﻥ ﺷﻤﺸﻴﺮﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ.

اما جنگ مسلحانه ی مورد نظر امام ابوحنیفه بی ظابطه و بی قاعده است؟

امام ابوحنیفه در دوران خلاء قدرت حکومتی بین امویان و عباسیان و دوران عدم استقرار عباسیان از مناصرین نهضتهای انقلابی بود و زمانی که امام زیدی شیعی قیام می کند از او حمایت می کند. چون یک رهبر با یک پرچم و یک گروه و جماعت در برابر دو رقیب اموی و عباسی بود.

در اینجا یعنی: امام ابوحنیفه در دوران گذار قدرت از امویان به عباسیان وارد کار انقلابی شده و خلاء قدرت وجود داشته و یک جماعت با یک رهبر و یک پرچم قصد کسب قدرت را داشته؛ چون قبل و بعد از آن که این شرایط از بین می روند وارد جنگ نمی شود و حتی مدتی از امویان فراری می شود و بعدها توسط عباسیان در زندان شهید می شود. 

به همین دلیل امام ابوحنیفه با جنگ مسلحانه ای که منجر به قتال فتنه می شود آشکارا مخالفت می کند. أبو مُطيع البَلخي از امام ابوحنیفه سوال می کند: در مورد کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند و به این دلیل افرادی از او تبعیت می کنند و این شخص بر الجماعة قیام و خروج می کند، فيَخرُجُ على الجَماعةِ، آیا این کار را صحیح می دانی؟ امام ابوحنیه گفت: نه.  بلخی می گوید گفتم: برای چه؟ در حالی که الله تعالی و رسولش به امر به معروف و نهی از منکر دستور داده اند و این فریضه ی واجبی است. امام ابوحنیفه با شناختی که از این افراد و ثمرات قیام نارس آنها داشت جواب داد: وهو كذلك، لَكِن ما يُفْسِدونَ من ذلك يَكونُ أكثَرَ مِمَّا يُصلِحونَ؛ من سَفكِ الدِّماءِ، واستِحلالِ المَحارِمِ، وانتِهابِ الأموالِ آنچه گفتی همانگونه است، اما این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال.[2]

هم اکنون اگر بسنجی متوجه می شوی که قتال فرقه های مسلح بلوچ منتسب به حنفی مذهبها بر علیه ایران، در واقع قتال الفتنه است که غیر از کشت و کشتار و از بین بردن اموال و تولید هرج و مرج ثمره ای دربر نداشته است.


[1]  ابن عربی، ﺃﺣﻜﺎﻡ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺝ 1 ﺹ .81 ‏

[2]  الفقه الأبسط، ص 108

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *