آیا مولوی عبدالحمید زاهدانی بر منهج اهل‌سنت حنفی است یا به اندیشه‌های مرجئه و سکولاریسم نزدیک شده است؟

  آیا مولوی عبدالحمید زاهدانی بر منهج اهل‌سنت حنفی است یا به اندیشه‌های مرجئه و سکولاریسم نزدیک شده است؟

کاتب: مُلا نور احمد (کوټه)

بعد از سخنرانی های مختلف مولوی عبدالحمید و بازتاب این سخنان در شبکه های مختلف ماهوراه ای و مجازی گروه منافقین و بخصوص رسانه های وابسته به امارات متحده عربی و آل سعود و سایر دشمنان اسلام، پرسشی جدی در میان بسیاری از طلاب، علمای اهل‌سنت، و مردم اهل‌غیرت مطرح شده است:

آیا مواضع و سخنان مولوی عبدالحمید هنوز در چارچوب منهج فقهای بزرگ حنفی، سلف امت و اصول اهل‌سنت است؟ یا این‌که در مسائل حساس ایمانی، سیاسی و اجتماعی، دیدگاه‌های او به اندیشه‌های مرجئه و سکولاریسم نزدیک شده است؟

می دانیم که فقهای حنفی و علمای سلف، عمل را بخشی از ایمان می‌دانند، اما در سال‌های اخیر، سخنان عبدالحمید بارها طوری بیان شده که اهمیت عمل در ایمان کمرنگ نشان داده می‌شود و معیارهای شرعی برای حکم بر اهل بغی و مرتدین سکولار و  تجاوزگر مبهم معرفی می‌شود و مسئولیت مسلمان در برابر اشغالگران کافر و محارب خارجی، ظلم، و طاغوت عملاً به سکوت و نصیحت زبانی کنایه آمیز دوپهلو و گاه متناقض محدود می‌شود. این دقیقاً همان چیزی است که علما آن را نزدیک‌شدن به مرجئه دانسته‌اند.

موضع دیگری که بسیار برجسته شده است نرم‌گیری شدید در برابر کفار محارب خارجی و مرتدین داخلی و تندی و زخم زبان زدن در برابر مسلمینی که مخالف اصلی این کفار اشغالگر و مرتدین داخلی باشند.

منهج حنفی مثل تمام مذاهب اسلامی دیگر همیشه همراه با عدالت‌خواهی، شجاعت در برابر کفار محارب و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی و دفاع از مظلوم بوده است. اما در مواضع اخیر مولوی عبدالحمید زاهدانی دیده می‌شود که نسبت به سیاست‌های جنایتکارانه ی آمریکا و صهیونیستها و حکومت‌های عربی دست نشانده ی آنها نرم‌ترین ادبیات به‌کار می‌رود و در برابر اشغال، کشتار و تجاوزی که توسط اینها انجام می شود، هیچ موضع صریح شرعی جهادی دیده نمی‌شود، اما در برابر جوانان، طلاب و منتقدان انقلابی، مجاهدین ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی تندترین عبارات بیان می‌شود. این روش نه در فقه ابوحنیفه دیده می‌شود و نه در سیرهٔ ائمهٔ اهل‌سنت.

واضح ترین واکنش منفی مولوی عبدالحمید به عدم بیان فتوای علمای برجسته ی حنفی مذهب و سایر مذاهب اسلامی در برابر جبههٔ کفر و اشغالگر مبنی بر فرض عین بودن جهاد تا نابودی یا بیرون راندن این کفار محارب و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی؛ و انتقاد تند و حتی افسارگسیخته از جریانات مقاومت اسلامی در برابر این کفار محارب و اشغالگر است.

وقتی سرزمین‌های اسلامی زیر اشغال قرار می‌گیرد، وقتی فلسطین در خون است، وقتی شام سال‌ها زخم‌خورده و هم اکنون با فروش جهاد و انقلابش به پایگاه اصلی آمریکا و صهیونیستها و مزدورانی چون جولانی تبدیل شده و زمانی که ملت‌های مسلمان سومالی و مالی و سودان و یمن و… زیر بمباران‌اند، منهج حنفی ایجاب می‌کند که عالم دین کنار مظلوم باشد، و بر علیه کافر اشغالگر و مرتدین محلی فتوای جهاد دهد، نه بی‌طرف.

اما مولوی عبدالحمید زاهدانی بارها نسبت به تجاوزات آمریکا و رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی و آل سعود و ترکیه سکوت کرده یا بسیار نرم سخن گفته و به‌جای روشنگری علیه ظالمان، بر نصیحت‌های بی‌اثر و تکراری تکیه کرده، اما در برابر مقاومت‌های مشروع اسلامی مواضع مبهم یا انتقادی گرفته است. این رویکرد از نگاه بسیاری از اهل‌علم «روش مرجیانهٔ سیاسی» و سبک خطبه دهی دارودسته ی منافقین خوانده شده است.

در این صورت باید گفته شود حنفی‌بودن فقط لباس و عنوان نیست بلکه منهج و غیرت می‌خواهد. حنفی‌بودن یعنی حرکت بر اساس اولویتها و جهاد با کفار محارب و اشغالگر خارجی و دفاع از حق و ایستادگی در برابر باطل و موضع صریح در مقابل کفار محارب اشغالگر و حتی‌الامکان جلوگیری از فریب امت به‌وسیلهٔ کلمات دوپهلو و متناقض.

اگر عالمی این شاخص‌ها را ترک کند، رفتارش با منهج مرجئه شبیه‌تر از سلف حنفی خواهد بود.

با این توصیف برای همه ی طلبه ها و اهل علم روشن شده که مواضع مختلف مولوی عبدالحمید زاهدانی در سال‌های اخیر با معیارهای مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله فاصله گرفته و به دیدگاه‌های مرجئه و سکولار زده ها نزدیک‌تر شده است؛ خصوصاً در موضوع عمل، جهاد، عدالت و موضع‌گیری در برابر مرتدین و کفار محارب خارجی و مقاومت اسلامی در برابر این اشغالگران.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *