چرا مولوی عبدالحمید از روشِ امامِ ابوحنیفه رحمه‌الله در صراحت و صداقت در گفتار عدول کرده؟

چرا مولوی عبدالحمید از روشِ امامِ ابوحنیفه رحمه‌الله در صراحت و صداقت در گفتار عدول کرده؟

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

مولوی عبدالحمید زاهدانیِ محترم؛ آیا صداقت در گفتار و صراحت در روش فقهی، میراث امامِ ابوحنیفه رحمه‌الله  نیست؟ امام ابوحنیفه از پیشگامان عقل‌ورزی، عدالت‌خواهی و دفاع از حقوق امت بود. او در فقه و روش، مردم را به پرهیز از ستم و ریاکاری فرا می‌خواند. پس چرا امروز مولوی عبدالحمید مسیر دیگری می‌پیماید و در برابر باغیانِ سکولار و مرتدّانِ داخلی و گروههای مسلح اهل بغی چون جیش العدل به خون جونان بلوچ را برای دشمنان خارجی چوب حراج زده اند و نا امنی را برای کل استان به ارمغان آورده اند زبان صراحت را کنار زده و دم فرو می‌بندد؟

این خاموشیِ و نبود صراحت  شما پیامد دارد:

شما با سکوت یا مماشات، عملاً فضا را به نفاق و فتنه باز گذاشته‌اید؛ فتنه و آشوب علیه نظمِ مشروعِ اسلامی اگر نباشد که جرم و خیانت به امت است، لااقل باید با روشنگریِ علما مهار و از گسترش آن جلوگیری شود. اما چرا شما به جای آگاه‌سازی و هشدارِ شفاف، عقب‌نشینی می‌کنید؟

وقتی کسانی از جیشِ عدل، نقشبندی‌ها و دیگران به غَیَره (شورش و بغاوت) دست می‌زنند و این شورش‌ها به نام دین و با شعارهای عوام‌فریبانه صورت می‌گیرد، وظیفهٔ عالم دینی است که مردم را از خطراتِ چنین مسیرهایی آگاه کند و راه‌حل شرعی و عقلانی ارائه دهد  نه اینکه سکوت پیشه سازد یا مسئله را کم‌اهمیت جلوه دهد.

سکوت و پیرویِ آشکار یا پنهانی از حکّامِ عربِ سازش‌کار که نزدیکترین خیانت را از جولانی خاین در واشنگتن دیدیم، و تلاش برای توجیهِ «پیمان‌ها»یی که وجههٔ امت را خدشه‌دار می‌کنند، نتیجه‌اش جز دل‌زدگیِ مردم از روحانیت و بستر شدنِ راهِ سرکوب برای حاکمان نیست.

نگرانیم از اینکه همین سیاستِ محافظه‌کارانه و همراهی با قدرت‌هاست که جوانانِ بلوچِ دلاور را در معرضِ ظلم، بازداشت و حتی مرگ قرار می‌دهد. آیا منبرِ مسجدِ خانهٔ خدا محلِ دعوت به تسلیم در برابر ستم است یا مرکزِ برافروختنِ شجاعتِ فقهی و اجتماعی برای دفاع از مظلوم؟

اگر منافعِ سیاسیِ کوتاه‌مدت یا پیروی از حکّامِ منطقه، به قیمت جانِ جوانان و اعتبارِ دین تمام می‌شود، باید پاسخ پس داد.

ما از مولوی عبدالحمید می‌پرسیم:

۱. آیا روش فقهی‌ات با میراث امام ابوحنفی سازگار است یا تفسیرت از فقه متأثر از محافلِ سیاسی و رسانه ای سکولاریستها و سکولار زده ها ( دارودسته ی منافقین) شده است؟

۲. چرا روشن و بی‌پرده فتنه‌انگیزی و بغاوت گروههای مسلح جیش العدل و انصارالفرقان و… علیه مردم استان را محکوم نمی‌کنی و مردم را از پیامدهای آن آگاه نمی‌سازی؟

۳. چگونه قبول می‌کنی که منبرِ خانهٔ خدا محلِ تطهیرِ سازش با دشمنانِ امت ومزدورانشان باشد، در حالی که هزاران جوان به‌خاطر همین سیاست‌ها به دام مزدوران بومی می افتند و در راستای اهداف دشمنان خارجی قربانی می‌شوند؟

علما و خطبا باید وظیفهٔ آگاه‌سازی را بازپس گیرند: با بیانی فقهی روشن، مردم را از خطراتِ آشوب، نفوذِ سکولاریسم و تفکرات انحرافی به ظاهر اسلامی و جهادی و ابزارشدنِ نامِ دین برای مقاصد سیاسی دشمنان آگاه کنند.

اگر نقدی به سیاست‌های حکومتی یا به عملکردِ جریان‌ها وجود دارد، آن نقد باید در چارچوب فقهی و اخلاقی و به‌دور از شعارهای تفرقه‌زا بیان شود تا جوانان گمراه نشوند.

امت ما عقل دارد، شجاعت دارد و تشخیصِ حق از باطل را می‌خواهد. اگر شما که در جایگاه علمی ایستاده‌اید، زبانِ روشنگری نباشید، میدان برای خائنان و سیاست‌بازان باز می‌شود و جوانانِ بی‌گناه هزینه‌اش را می‌پردازند. ما از شما می‌خواهیم: به سنتِ علمی و عدالت‌طلبیِ امامِ ابوحنفی بازگردید، فتنه را نجوا نکنید بلکه علناً محکوم کنید، و از منابر برای پاسداری از جان و عزت امت استفاده نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *