
بازخوانیِ واقعه؛ نالهای بر خاک و خاکستر
کاتب: محمد اساسمه
برادرانِ ایمانی،
امروزه زمزمه های جنگ تحمیلی آمریکا و صهیونیستها و شرکای آنها بر علیه دارالاسلامهای ایران و امارت اسلامی افغانستان بر سر زبان رسانه های مختلف افتاده است.
آمریکا قلدرانه به ا.ا.افغانستان می گوید بلگرام که بخشی از خاک تو است را به من بده و گرنه بد می بینی و به ج.ا.ایران هم می گوید نباید قدرت بیشتر داشته باشی حالا چه در هسته ای باشد یا در موشکها و… و گرنه باید بد ببینی.
آیا این قلدری ها برای ما پیامی در بر ندارد؟
ما اهلسنت در گوشهوکنار جهان و در ماقطع مختلف جهادها کردیم. خونها داده شد، دلها سوخت، سرزمینها پیموده شد — و این کارها ستایشبردار است؛ زیرا راهِ دفاع از دین و مردم راهِ آسانی نیست. اما پرسشِ اساسی این است که آیا آن همه تلاش، آن همه فداکاری، ثمری معقول و پایدار داشت؟
متأسفانه باید گفت: بخش بزرگی از آن جهادها بهسببِ منهجِ غلط و سیاستِ تفرقهانگیزِ برخی جریاناتِ نجدی، به خاک و خاکستر تبدیل شد. روشهایی که اختلاف را تشدید کرد، بهجای ساختن امت واحد، سرزمینی از تفرقه و سوزاندن سرمایههای انسانی و اخلاقی بهجا گذاشت.
اگرچه تلاشهای فردی و شورِ مبارزه قابل تحسیناند، اما وقتی راهبرد و منطقِ عمل اشتباه باشد، خونِ شهیدان را هدر میکند و امیدِ امت را خاکستر میسازد.
آری، دو تجربه ی عملی بزرگ ثمر بخش روییدند — « ا.ا.افغانستان و ج.ا.ایران» که دستکم در یک بستر تاریخی به مثابه ی نمونههایی از تحقّقِ مذاهب و اندیشه هایی خاص نتیجه داده اند — اما این یک خوشه ی نادر در میانِ خرمنِ سوختههاست، نه سندِ کلی برای اثباتِ روش. اینکه فقط «دو مورد بزرگ» در کنار چندین مورد کوچک به ثمر نشسته اند، باید ما را به خود آورد؛ نه اینکه آن چند تجربه را دلیلِ توجیهِ همه ی روشها سازد.
پس خوانِ ما چیست؟
اول: تقدیر از کسانی که در راه خدا ایستادند — خون و جانِ آنها قابل بیتوجهی نیست.
دوم: اعتراف به خطا — وقتی روشِ ما به تفرق یا جهل انجامید، باید اعتراف کنیم و از غرور کناره بگیریم.
سوم: بازگشت به مبادیِ اصیل: به قرآن، به سنتِ جامعی که پیامبر نشان داد (سنتِ جهادی که مقید به عدالت و حکمت و حفظِ مصالح امت است، نه تفرقهافکنی و تباهی).
چهارم: سیاست و منهجِ واحد: ما نیازمندِ فهم و روشِ راهبردیای هستیم که وحدت را حفظ کند و از فرسایشِ نیروی انسانی و اجتماعی جلوگیری نماید.
برادران! سرنوشتِ امت در گروِ صداقت با خود است: باید جانفشانی را بشناسیم، اما مانند گذشته کورکورانه روش را تکرار نکنیم. اگر امروز فقط چند تجربه که نماینده ی چند تفکر و برداشت اسلامی هستند به ثمر نشسته و مابقی، خاک و خاکستر شدهاند، این فریادِ بیداری است — برای بازگشت به حکمت، اصلاح منهج، و ساختن امتِ واحد که قرآن خواهانش است.