
با عینک جیش العدل و گروههای اهل تفرق سکولار و غیر سکولار بلوچ به بلوچها نگاه نکنیم
کاتب: سلیمان عبدالرحمن
بلوچهای ایران را اکثریتی از حنفی ها و اقلیتی از شیعیان جعفری و تعدادی ذکری باطنی تشکیل می دهد.
جماعتهایی چون جیش العدل و انصار الفرقان و فتنه گرانی چون نقشبندی و ترشابی و… که ادعای اسلامگرائی آلوده شده به تفکرات نجدیت و قوم گرائی دارند تماماً از میان بلوچهای حنفی مذهب هستند.
گروهها و جریانات سکولار سرخوش و سربازی و… هم تماماً از میان حنفی مذهبها هستند، هر چند مثل ایالت بلوچستان پاکستان باید انتظار داشت ذکری ها نیز وارد این گروههای ضد قوانین شریعت اسلام شوند.
در هر دو جریان عمده ی میان بلوچها ما اثری از بلوچهای شیعه مذهب نمی بینم، دقیقاً همان اتفاقی که از قبل از انقلاب اسلامی 1357 ایران تا کنون در میان کُردهای مناطق غرب ایران حاکم بوده است.
یعنی با آنکه چندین حزب و گروه و جریان اسلامی و دهها حزب سکولار مسلح و غیر مسلح در میان کُردهای ایران وجود داشته اند اما تا همین الان و بعد از گذشت چند دهه، اثری قابل توجه از شیعیان در میان این گروهها دیده نشده است و تمام این گروهها و احزاب از میان کُردهای شافعی مذهب عضوگیری کرده و خرج کرده اند.
نکته ی دیگر اینکه، تمام این احزاب و گروههای اسلامگرا و سکولار تنها قشری بسیار ضعیف از میان کُردها بوده اند و پایگاه اجتماعی قوی در میان کُردهای شافعی مذهب هم ندارند، چون از اوایل انقلاب 57 تا سال 1361ش. که بر مناطق کُردنشین حاکمیت داشتند، تمام این احزاب و گروهها با کمک همین کُردهای شافعی مذهب در عرض کمتر از 6 ماه به عراق ریخته شدند و تبدیل به مزدوران صدام حسین در جنگ با ملت و کشور خود شدند.
پس با عینک این احزاب و گروهها نمی توان به تمام کُردهای شافعی مذهب نگاه کرد، به همین شکل نیز با عینک گروههای بسیار کوچکتر و ناچیزتر از گروهها و احزاب کُردستانی که در میان بلوچهای حنفی مذهب وجود دارند، نمی توان به تمام بلوچهای حنفی مذهب نگاه کرد چون اینها پایگاه اجتماعی در میان مردم بومی محل ندارند.
پایگاه اجتماعی یعنی آنچه که همین الان در غزه می بینیم، در محاصره ی کامل چند ساله ای که وجود دارد، اهل غزه مجاهدین خود را با جانشان نگهداری می کنند، اما زمانی که یکی از این گروهکهای کُردستانی یا بلوچ جهت انجام ترور یا اعمال تخریبی دیگری وارد ایران می شوند فورا توسط همین مردم محلی دور ریخته شده و پس زده می شوند تا اینکه در کمال بی پناهی، شکار نیروهای امنیتی ایران می شوند.
پیشنهاد من برای عده ای از ایرانی ها این است که دست از بدبینی نسبت به اهل اسلام و مذاهب اهل سنت دست بردارند و با عملکرد احزاب و گروهکهای اهل تفرق میان کُردهای شافعی مذهب و بلوچهای حنفی مذهب به کُردها و بلوچها نگاه نکنند و به قضاوت ننشینند.
بر اساس اصل « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ » به آن تعداد کمی که طرفدار این گروههای به ظاهر اسلامگرا شده اند نیز می گویم: شما را چه شده که اینگونه از ملت خود جدا میشوید و به خاطر منافع اربابان خارجی یا اختلاف نظر فقهی، برادر مسلمان خود را دشمن میگیرید؟
امروزه آمریکا و صهیونیستها دشمنان اصلی ما هستند و باید تمام مسلمین بر این دشمنان تمرکز داشته باشند، مسلمانان برای مجاهدین مثل آب برای ماهیاند؛ هرچه مسلمانان بیشتر باشند، پشتیبانی و مانور جهاد نیز بیشتر خواهد شد. پس وظیفهٔ شماست که در راه وحدت فرق و مذاهب بکوشید و امت را در محور جهاد بر ضد این دشمنان اصلی سوق دهید، نه اینکه مسلمین را با تکفیر نابجا و یا بر اساس نقشه ی دشمنان اصلی از خود برانید.
بیایید به دستورهای الله و رسولش صلی الله علیه وسلم در اتحاد و وحدت اسلامی و تمرکز بر دشمنان کافر اشغالگر خارجی بازگردیم؛ به جای تکفیر و تفرق و پراکندگی، بر وحدت و عزت امت اسلامی بیفزاییم، تا جهاد ما در راه خدا ثمربخش باشد و دشمن را تضعیف کند، نه امت اسلامی را.