
جیش العدل کدام مسیر را در میان بلوچهای حنفی مذهب می رود؟
کاتب: محمد اسامه
اینکه جیش العدل در رسانه های خود ادعا می کند هدفش حاکمیت و حکم الله در جامعه است ادعای تمام گروههای اسلامگرای مستقل و نفوذی بوده که در تمام سرزمینهای اسلامی اعلام موجودیت کرده اند اما هر یک جهت رسیدن به این هدف اعضای خود را به مسیرهای جداگانه ایی برده اند:
– برخی از آنها انتخابات سکولاریستها را راه رسیدن به این هدف میدانند و پس از رسیدن به قدرت، اجرای شریعت را از طریق همان قوانین سکولاریستی که هرگز تغییر نمی کنند آغاز میکنند. آنها توسط اسلام آمریکائی لیبرال نمایندگی میشوند و در این امر شکست خوردهاند و هر چه از موجودیت آنها می گذرد محافظهکاران در جامعه به ارزشهای خود متعهدتر شدهاند و سکولارها به سکولاریسم خود متعهدتر شدهاند و جوانان به سمت مدل غربی، نه مدل اسلامی، متمایل شدهاند.
– برخی از آنها جهاد مسلحانه و تغییر زیربنائی جامعه را باتوجه به زمینه های اجتماعی که وجود دارد را وسیلهای برای رسیدن به قدرت و سپس اجرای شریعت بر اساس فقه و مذهب خود میدانند. اینها همچون ج.ا.ایران و ا.ا. افغانستان الشباب سومالی و اتحادیه شافعی ها و زیدی های یمن و… موفق به کسب قدرت و ادامه ی مسیر تا زمانی که الله بخواهد بوده اند
– برخی از آنها ایجاد مؤسسات خدماتی اسلامی را میبینند که در مجموع نمایانگر حکومت اسلامی هستند، مانند مدارس اسلامی، بانکهای اسلامی، بیمارستانهای اسلامی و دانشگاههای اسلامی. آنها توسط گروههای مختلف سلفی و اخوانی و … نمایندگی میشوند. این گروهها در نابود کردن حاکمیت سکولاریستها و در رسیدن به قدرت تماما شکست خوردهاند.
– برخی چون احمد الشرع(جولانی) در سوریه بعد از آنهمه شعارهای جهادی و عملیاتهای استشهادی و… به صفر بازگشته اند، یعنی به الگوی حاکمیت رسمی بر حاکمیتهای مرتد و دست نشانده که همان وابستگی به نظام سکولار جامعه بینالمللی و پایبندی به پارامترهای سیاست غربی ها در جامعه است.
این دسته با شعارهای شبه جهادی بر علیه احزاب مختلف سکولار و حتی مذهبی های وابسته و اهل دعوت و جهاد مستقل می تازند اما در نهایت سر از آخور آمریکا و دشمنان اصلی و دولت ملی لیبرال سنتی در می آورند و ابزار و دست نشانده ای جدید برای این دشمنان در میان قوم خود می شوند.
این جریان از همان ابتدا با تمام شعارهائی که می دهند برای این نیامده اند که ایدئولوژی جدید یا وسیله جدیدی برای کسب قدرت بیاورند، چون رهبران و گروههائی تولید شده توسط دشمنان هستند که خروجی و نهایت آنها از همان ابتدای قیام و شورش و فعالیتهایشان ورای تمام شعارهای جهاد یو انقلابی و … که می دهند مشخص و واضح است و آنهم: وارد ترتیبات بینالمللی شدن تحت مدیریت آمریکا و در همه چیز به اقتدار بینالمللی سکولاریستی هم مسیر با آمریکا و شرکای آمریکا پایبند بودن.
اصلا نباید به آزاد بودن و مظاهر نماز و روزه و حج و بالارفتن تعداد کلاسهای قرائت و حفظ قرآن و مسائلی از این دست توسط این افراد اهمیت داد چون در دوران زین العابدین تونس و حسنی مبارک مصر و قذافی لیبی و… این مظاهر وجود داشتند (لیبی بالاترین درصد حافظان قرآن را داشت) و حتی بیشتر در کشورهای خلیج فارس وجود دارند.
اینجاست که تنها با یک سوال ساده می توانیم بفهمیم که جیش العدل در میان بلوچها در کدام یک از این مسیرهای می رود؟
جیش العدل که خودش را بخشی از ایران و اپوزیسیون مخالف حکومت فعلی ایران می داند، همین الان اگر حاکمیت ایران برود چه حاکمیتی جایگزین آن خواهد شد؟ حاکمیتی با فقه حنفی یا شافعی یا هر یک از مذاهب معروف به اهل سنت یا حاکمیتی سکولار و ارتدادی؟
این نهایت جیش العدل در میان بلوچهاست البته اگر مثل ایالت بلوچستان پاکستان احزاب قدرتنمند سکولار و مرتد بلوچ وجود نداشته باشند و او توان زنده ماندن و ابراز وجود داشته باشد، همان بلائی که در کردستان ایران بر سر گروههای اسلامی ابتدای انقلاب ایران آمد و همگی توسط احزاب سکولار قلع و قمع شدند و در نهایت اعضای باقی مانده ی آنها ( مثل مکتب مفتی زاده) جهت زنده ماندن به مناطق تحت حاکمیت حکومت مرکزی ایران پناه آوردند.
جوانان آگاه بلوچ لازم است آینده نگر باشند و سرنوشت خود را دست کسانی ندهند که خون و آبرو و احساسات آنها را در مسیری غیر شرعی هدر دهند؛ ما با هزینه های کمتری و با تحمل مشکلات خاص دعوت می توانیم در جامعه و در چاچوب قوانین حاکم بر جامعه و بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت دست به امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری به اندازه ی توان خود بزنیم . ان شاء الله