استناد به سخنان مولوی یا مولوی ها حجت مطلق نیست

استناد به سخنان مولوی یا مولوی ها حجت مطلق نیست

کاتب: براهندک بلوچ

آنچه بین تمام مسلمین مشترک است «قرآن» و سپس احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم است که عامل وحدت بخش میان مسلمین هستند اما گروهی با استناد به اقوال متضاد خطبای مساجد و «بعضی» از علما در مسیر تفرق بیشتر مسلمین قدم برمیدارند.

اینها می‌گویند: گناه ما چیست؟ ما تنها اقوال علما را نقل کرده‌ایم! و چون اقوال این اشخاص هم متضاد هستند عمل به این سخنان را به بهانه ی «اجتهادی‌بودن» برای هر کسی که دوست داشته باشد جایز می دانند.

اولاً از کی وجود قول عالمی در یک مسئله، آن را پذیرفتنی کرده است؟ از سلف نقل شده است: «لو أخذت برخصة كل عالم اجتمع فيك الشر كله»، یعنی: اگر رخصت هر عالمی را بگیری، همه‌ی شرور در تو جمع خواهد شد! همچنین امام ابن عبدالبر در جامع بیان العلم وفضله (2/922) فرموده است: «الاختلاف ليس بحجة عند أحد علمته من فقهاء الأمة»، یعنی: احدی از فقهای امت را نمی‌شناسم که اختلاف را حجت بدانند!

پس اگر بعضی از علما سخنی خلاف قرآن، سنت یا اجماع داشته باشند پذیرفته نمی‌شود و اختلاف آنها بر حق ترجیح داده نمی‌شود و این اصل کلی است!

اگر یک مولوی از مرتدین بهائی حمایت می کند یا از لائیکها و سکولاریستها در مناصب مختلف حکومتی دارالاسلام حمایت می کند سخن این مولوی مساله ای اجتهادی نیست بلکه سخنی بر خلاف اصول آشکار و مورد پذیرش اسلامی است و سخنش هیچ ارزشی ندارد.

کسی حق ندارد این سخنان مخالف شریعت این مولوی را یک رای در برابر سایر آراء اسلامی بداند و بگوید در این مسائل اختلافی نباید وارد شد.

مسائل اختلافی مسائلی بین مذاهب اسلامی هستند که از آیات و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم در امور فرعی اجتهادات و تاویلات مختلفی وجود دارد. مثل تاویلات مختلف میان حنفی ها و زیدی ها و شافعی ها و مالکی ها و جعفری ها و حنبلی ها.

ما به مختصات تمام مذاهب شیعی و سنی احترام می گذاریم و برهزاران مشترکاتی که با هم داریم تمرکز می کنیم اما این به این معنی نیست که با انحرافاتی آشکار که در میان تمام مذاهب اسلامی انحراف است کنار بیائیم و در برابر آن سکوت کنیم.

به عنوان مثال ذکری ها یا بهائی هایی که ابتدا مسلمان بوده اند و بعد ادعای دین جدید و پیامبری جدید و کتابهایی جدید دارند در تمام مذاهب اسلامی مرتد محسوب می شوند و در جامعه ی اسلامی مثل پیروان مسلیمه ی کذاب با آنها برخورد می شود، حالا اگر یک مولوی بیاید و برای این ذکری ها و  بهائی ها حقوقی همچون سایر مسلمین قائل شود بر اساس تمام مذاهب اسلامی دچار انحراف شده است و نباید در برابر این انحراف سکوت کرد.

سکولاریستها و ذکری ها و بهائی ها اصل اسلام و قوانین الله را هدف گرفته اند نه اینکه پیرو اجتهادی خاص از اسلام باشند.

پس باید با احتیاط با سخنان مختلف و متضاد مولوی ها برخورد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *